How to turn a conversation into a connection

Hi. I'm Rebecca from engVid. Today, I'm going

سلام. من ربکا از engVid هستم. امروز قصد دارم

to share with you one of the secrets of having

یکی از رازهای

better conversations with people, even when

گفتگوی بهتر با مردم را با شما در میان بگذارم، حتی زمانی که

English is not your native language. I'm going

انگلیسی زبان مادری شما نیست. من به

to show you how you can turn a conversation into a connection with someone. And in this

شما نشان خواهم داد که چگونه می توانید مکالمه را به ارتباط با کسی تبدیل کنید. و به این

way, you're not only going to be able to improve

ترتیب، نه تنها می‌توانید

your English, but I believe if you start using

انگلیسی خود را بهبود ببخشید، بلکه معتقدم اگر شروع به استفاده از

some of these methods, you'll also be able to improve your relationships with people.

برخی از این روش‌ها کنید، می‌توانید روابط خود را با مردم نیز بهبود ببخشید.

And when we improve our relationships, we also improve our lives. So, let's see how

و هنگامی که روابط خود را بهبود می بخشیم، زندگی خود را نیز بهبود می بخشیم. بنابراین، بیایید ببینیم چگونه این

to do it, and I'm going to show you lots of examples so you understand exactly what the

کار را انجام دهیم، و من نمونه‌های زیادی را به شما نشان می‌دهم تا متوجه شوید که

strategy is and how to implement it. Ready? Let's get started.

استراتژی دقیقا چیست و چگونه آن را اجرا کنید. آماده؟ بیا شروع کنیم.

So, the secret is to ask open questions rather

بنابراین، راز این است که به

than closed questions. Let me explain to you

جای سؤالات بسته، سؤالات باز بپرسیم. بگذارید دقیقاً برای شما توضیح دهم

exactly what each of these are. So, closed

که هر کدام از اینها چیست. بنابراین،

questions usually start with "are you", "were

سؤالات بسته معمولاً با «آیا»، «

you", "do you", "did you", and open questions

بودی»، «آیا»، «آیا تو » شروع می‌شوند و سؤالات باز

start with other words like "how" and "what".

با کلمات دیگری مانند «چطور» و «چی» شروع می‌شوند.

But let's look at some examples, and you'll understand immediately because you already

اما بیایید به چند نمونه نگاه کنیم و بلافاصله متوجه خواهید شد زیرا قبلاً از

used these... Both of these strategies, but

اینها استفاده کرده اید ... هر دوی این استراتژی ها، اما

maybe you didn't realize what the effect is.

شاید شما متوجه نشده باشید که چه تأثیری دارد.

So, let's understand. Let's look at this question.

بنابراین، بیایید درک کنیم. بیایید به این سوال نگاه کنیم. روز

Did you have a good day? So, if someone asks

خوبی داشتی ؟ بنابراین، اگر کسی از

you, "Did you have a good day?", what would

شما بپرسد، " روز خوبی داشتید؟"،

you probably say? "Yes" or "No". Right? That's

احتمالاً چه خواهید گفت؟ "آره یا نه". درست؟

it. Maybe you'll go on after that, or maybe

خودشه. شاید بعد از آن ادامه دهید یا

not. Maybe that's it. Okay?

نه. شاید همین باشد. باشه؟

On the other hand, if you ask someone, "How

از طرف دیگر، اگر از کسی بپرسید

was your day?" Now, first of all, the person

روزتان چطور بود؟ حالا اولاً فرد

doesn't have the option to say yes or no because

گزینه بله یا نه گفتن را ندارد زیرا

the answer to "How was your day?" requires

پاسخ به " روزت چطور بود؟" به

some words, some language, some information.

چند کلمه، زبان و اطلاعات نیاز دارد.

Right? So, you're going to get more than just

درست؟ بنابراین، شما بیشتر از

a one-word answer. So, for example, if you're

یک پاسخ یک کلمه ای دریافت خواهید کرد. بنابراین، برای مثال، اگر شما

a parent and if your kids or your teenagers,

یک والدین هستید و اگر بچه‌ها یا نوجوانانتان

you want them to speak with you more and they're

می‌خواهید بیشتر با شما صحبت کنند و آن‌ها

just giving you these short, one-word answers,

فقط این پاسخ‌های کوتاه و یک کلمه‌ای را به شما می‌دهند،

then maybe you're asking the closed question

پس شاید شما در حال سؤال کردن هستید. سوال

instead of the open question. Maybe by changing

به جای سوال باز شاید با تغییر

your words, you will be able to transform the

کلمات خود بتوانید

answers they're giving you and the information

پاسخ هایی را که به شما می دهند و اطلاعاتی که

they're sharing with you. Okay? And it's not

با شما به اشتراک می گذارند تغییر دهید . باشه؟ و این نه

only true for parents and children, it's true

تنها برای والدین و فرزندان صادق است، بلکه

for everyone.

برای همه نیز صادق است.

Okay, let's look at another example.

خوب، بیایید به مثال دیگری نگاه کنیم.

Was it a good meeting? You might ask your colleague,

جلسه خوبی بود؟ ممکن است از همکار خود بپرسید:

"Was it a good meeting?" He or she might say,

"آیا جلسه خوبی بود؟" او ممکن است بگوید

"Yes", "No". Again, limited. On this side,

"بله"، "نه". باز هم محدود. از این طرف،

you could ask the person, "What did you think

می توانید از فرد بپرسید: "نظر شما در

of the meeting?" or "How was the meeting?" "How was the meeting?", "What did you think

مورد جلسه چیست؟" یا "جلسه چطور بود؟" "جلسه چطور بود؟"، "نظرت در

of the meeting?", "What did you think of the

مورد جلسه چی بود؟"، "نظرت در مورد کنفرانس چی بود

conference?" Right? "What do you think of

؟" درست؟ "راجع به اون ایده چی فکر می کنی

that idea?" You could put anything there. Right? But this will open it up. The person

؟" شما می توانید هر چیزی را در آنجا قرار دهید. درست؟ اما این باعث باز شدن آن می شود. فرد

is going to share more.

قرار است بیشتر به اشتراک بگذارد.

Next, you could say, ask someone, ask a student,

بعد، می توانید بگویید، از یک نفر بپرسید، از یک دانش آموز بپرسید:

"Did your exam go well?" Again, the person

"آیا امتحان شما خوب پیش رفت ؟" باز هم فرد

will answer with "Yes" or "No". Here, you could say, "How was your exam?" And maybe

با "بله" یا "خیر" پاسخ خواهد داد. در اینجا می توانید بگویید "امتحانت چطور بود؟" و شاید

the person will explain a little bit more. "Well, you know, it was a little bit... It

آن شخص کمی بیشتر توضیح دهد. "خب، می‌دانی، کمی بود...

was quite easy in the beginning, and then at the end, I, you know, was a... I ran out

اوایل خیلی راحت بود، و بعد در پایان، من، می‌دانی، یک...

of time, and so I had to rush a little bit, but overall it was good." Now, you've got

وقتم تمام شد، و بنابراین مجبور شدم عجله کنم. کمی، اما در کل خوب بود." حالا، شما

some information. Right? The person has also

اطلاعاتی دارید. درست؟ آن شخص همچنین

been able to open up with... To you and share

توانسته است با... با شما صحبت کند و

their thoughts, their feelings. So, these are

افکار و احساسات خود را به اشتراک بگذارد. بنابراین، این

the ways that you can ask the open questions

راه هایی است که می توانید سؤالات باز را

with the "how" and the "what" and so on.

با «چگونه» و «چه» و غیره بپرسید.

Now, let's look in some more detail, a little

حالا، بیایید با جزئیات بیشتری نگاه کنیم، کمی

more about each of these kinds of questions,

بیشتر در مورد هر یک از این نوع سؤالات،

because it's not that I'm saying you should always ask open questions. If you're trying

زیرا اینطور نیست که من بگویم همیشه باید سؤالات باز بپرسید. اگر می‌خواهید

to learn more, if you're trying to build a relationship, if you want someone to share

بیشتر بیاموزید، اگر می‌خواهید رابطه‌ای ایجاد کنید، اگر می‌خواهید کسی

with you, and if you want to listen, and if

با شما در میان بگذارد، و اگر می‌خواهید گوش کنید، و اگر

you have time to listen, then you'll ask these.

زمانی برای گوش دادن دارید، اینها را بپرسید.

If you're looking for basic information, then

اگر به دنبال اطلاعات اولیه هستید،

these questions are useful. So, let's look

این سوالات مفید هستند. بنابراین، بیایید ببینیم

at what this is. So, you ask the closed questions,

این چیست. بنابراین، شما سوالات بسته را بپرسید،

they produce basic information. Right? "Yes",

آنها اطلاعات اولیه را تولید می کنند . درست؟ "

"No". The open questions give you more detailed information.

بله خیر". سوالات باز اطلاعات دقیق تری به شما می دهد.

The closed questions give you short facts. "Where did you go?" "To the office", that's

سوالات بسته حقایق کوتاهی را در اختیار شما قرار می دهند. "کجا رفتی؟" "به دفتر"،

it. You know, instead of something more. And

همین. می دانید، به جای چیزی بیشتر. و در

here, you'll get more meaningful responses.

اینجا، پاسخ های معنادارتری دریافت خواهید کرد.

People will share more in their thoughts, their feelings, their opinions. All right?

مردم بیشتر در افکار، احساسات و نظرات خود سهیم خواهند شد. خیلی خوب؟

The closed questions are... Give the listener

سوالات بسته عبارتند از ... به شنونده

a forced choice. So, I'm saying, "Did you

یک انتخاب اجباری بدهید. بنابراین، من می گویم: "

have a good day?" So, I'm presuming that you should have a good day. All right? Or

روز خوبی داشتید؟" بنابراین، من فرض می کنم که شما باید روز خوبی داشته باشید. خیلی خوب؟ یا

I'm presuming that your exam should go well.

من فرض می کنم که امتحان شما باید خوب پیش برود.

So, this is a kind of a forced choice. Or,

بنابراین، این یک نوع انتخاب اجباری است. یا

for example, in some professions, people use

مثلا در برخی حرفه ها افراد از

this strategy. People who try to collect money

این استراتژی استفاده می کنند. افرادی که سعی می کنند

from those who owe money, collectors, they

از کسانی که بدهکار هستند، جمع کننده ها، پول جمع کنند، از

don't ask you, "When would you like to pay?"

شما نمی پرسند "چه زمانی می خواهید پرداخت کنید؟"

They say, "Do you want to pay on the first

می گویند اول ماه می خواهی پرداخت کنی

of the month or the third of the month?" For

یا سوم ماه؟

example. Right? So, that's kind of like a

مثلا. درست؟ بنابراین، این به نوعی مانند یک

forced choice. So, there are in some situations

انتخاب اجباری است. بنابراین، در برخی شرایط

people are looking for that. But this one gives you that forced choice, but the open

افراد به دنبال آن هستند. اما این یکی آن انتخاب اجباری را به شما می دهد، اما

questions open up and expand. People share

سؤالات باز باز می شوند و گسترش می یابند. مردم احساسات را به اشتراک می گذارند،

feelings, people share opinions, people share

مردم نظرات خود را به اشتراک می گذارند ، مردم

their experiences. All right? So, each one,

تجربیات خود را به اشتراک می گذارند. خیلی خوب؟ بنابراین، همانطور که گفتم، هر کدام

as I said, has its features, and its benefits,

ویژگی‌ها، فواید،

and its pros and cons.

مزایا و معایب خود را دارند.

In the closed questions, who has the control?

در سؤالات بسته چه کسی کنترل دارد؟

The control is the person who's asking. The

کنترل شخصی است که می پرسد.

control is in the hands of the person who's

کنترل در دست شخصی است که می

asking because they are framing the question.

پرسد زیرا او در حال طرح سوال است.

Right? "Did you have a good day?" I'm asking

درست؟ " روز خوبی داشتی؟" من از شما می خواهم که

you that you should have a good day. I'm telling

روز خوبی داشته باشید. من به

you, and I'm asking you yes or no. Here, it's

شما می گویم و از شما می پرسم بله یا خیر. اینجا،

not that way. The control shifts to the person

این طور نیست. کنترل به شخصی که به سوال پاسخ می دهد تغییر می کند

who's answering the question. Because if I

. چون اگر

just ask you, "How was your day?" That's it.

فقط از شما بپرسم " روزت چطور بود؟" خودشه.

I've said this much, and you're probably going

من این را گفته ام، و شما احتمالاً

to say this much. So, it's going to open up.

این را خواهید گفت. بنابراین، آن را باز می کند.

The control is more the person who's answering.

کنترل بیشتر بر عهده شخصی است که پاسخ می دهد.

Okay? They can decide if they want to give

باشه؟ آنها می توانند تصمیم بگیرند که آیا می خواهند

you a short answer, a little bit longer, or a very long answer. Got it?

پاسخی کوتاه، کمی طولانی تر یا بسیار طولانی به شما بدهند. فهمیدم؟

Next. So, again, as I've said, this one limits

بعد. بنابراین، دوباره، همانطور که گفتم، این یکی گفتگو را محدود می کند

the conversation. And there may be times when

. و ممکن است مواقعی وجود داشته باشد که

you need to or want to limit the conversation.

نیاز داشته باشید یا بخواهید مکالمه را محدود کنید.

The open questions expand the conversation.

سؤالات باز گفتگو را گسترش می دهند.

So, if you'd like people to say more, share more, definitely use more open questions.

بنابراین، اگر می‌خواهید مردم بیشتر بگویند، بیشتر به اشتراک بگذارید ، قطعاً از سؤالات بازتر استفاده کنید.

Why? Also because when people tell you more and

چرا؟ همچنین به این دلیل که وقتی مردم بیشتر به شما می گویند و

share more and say more about their thoughts

بیشتر به اشتراک می گذارند و بیشتر در مورد افکار

and feelings and experiences, you're giving

، احساسات و تجربیات خود می گویند، به

them a chance to express themselves, to talk

آنها فرصتی می دهید که خودشان را بیان کنند،

about themselves. You're giving them someone

درباره خودشان صحبت کنند. شما به آنها کسی را می دهید

who cares. You're giving them a person who

که اهمیت می دهد. شما فردی را به آنها می دهید که

is ready, and willing, and able to listen to

آماده، مایل و قادر به گوش دادن به

them. And everybody likes that. Okay? Everyone

آنها باشد. و همه آن را دوست دارند. باشه؟ همه

wishes that someone would really listen to them and understand them. So, if you want

آرزو دارند که کسی واقعاً به آنها گوش دهد و آنها را درک کند. بنابراین، اگر می‌خواهید

to be this person, and you want to improve your

این شخص باشید، و می‌خواهید

relationships personally, socially, professionally,

روابط خود را از نظر شخصی، اجتماعی، حرفه‌ای بهبود ببخشید،

listen to others, the way to listen to others is by asking more open questions.

به دیگران گوش دهید، راه گوش دادن به دیگران با پرسیدن سؤالات بازتر است.

Next. Here, of course, it's all communication,

بعد. در اینجا، البته، همه چیز ارتباط است،

but here the focus is more on communication.

اما در اینجا تمرکز بیشتر بر روی ارتباطات است.

Okay? Did you have a good day? Yeah? Okay, good. Let's have dinner. Okay? You move on.

باشه؟ روز خوبی داشتی؟ آره؟ باشه خوبه بیا شام بخوریم باشه؟ شما حرکت کنید.

And here, it's more about connection. It's more

و در اینجا، بیشتر در مورد اتصال است. چیزی فراتر

than communication. You're actually building

از ارتباط است. شما در واقع

that connection because you're building the relationship. How was your day, sweetheart?

این ارتباط را ایجاد می کنید زیرا در حال ایجاد رابطه هستید. روزت چطور بود عزیزم؟

Whether you're talking to your partner, or you're talking to your child, or anyone...

چه با شریک زندگی تان صحبت کنید، چه با فرزندتان، یا هرکسی...

Or your grandmother. Okay? And so you could

یا با مادربزرگتان. باشه؟ و بنابراین می توانید

say you're creating a connection with people.

بگویید که در حال ایجاد ارتباط با مردم هستید.

All right? So, again, these are useful...

خیلی خوب؟ پس باز هم اینها مفید هستند...

Different types of questions are used by people

انواع مختلف سوال توسط افراد

in different professions. Salespeople usually

در حرفه های مختلف استفاده می شود. فروشندگان معمولاً

want to make the deal fast. Right? So they

می خواهند معامله را سریع انجام دهند . درست؟ بنابراین آنها

might ask more of the close questions. Also,

ممکن است بیشتر از سوالات نزدیک بپرسند. همچنین

busy people... Here, open questions are used

افراد پرمشغله ... در اینجا سوالات باز

by certain professions. For example, journalists

توسط مشاغل خاصی استفاده می شود. به عنوان مثال، روزنامه نگارانی

who want to learn more and gather more information,

که می خواهند بیشتر بیاموزند و اطلاعات بیشتری جمع آوری کنند

and also counsellors whose job it is to listen.

و همچنین مشاورانی که وظیفه آنها گوش دادن است.

So people who tend to listen ask more open

بنابراین افرادی که تمایل به گوش دادن دارند سوالات بازتری می پرسند

questions, and people who tend to speak themselves ask more closed questions. Okay?

و افرادی که تمایل دارند خودشان صحبت کنند سوالات بسته تری می پرسند. باشه؟

Now let's look at several examples of how to

حال بیایید به چند نمونه از چگونگی

turn these closed questions into open questions.

تبدیل این سوالات بسته به سوالات باز نگاه کنیم.

So, what we can see on the board are all closed

بنابراین، آنچه که می‌توانیم روی تابلو ببینیم، همه سوالات بسته هستند

questions. What we'll do together is to change

. کاری که ما با هم انجام خواهیم داد این است که

each of them into an open question. All right?

هر یک از آنها را به یک سوال باز تبدیل کنیم. خیلی خوب؟

So, here we go. Something that people might say

پس بزن که بریم. چیزی که مردم ممکن است

in a social context. Did you have a good holiday?

در زمینه اجتماعی بگویند. تعطیلات خوبی داشتی؟

Nothing wrong with that, but how could we improve

مشکلی در این نیست، اما چگونه می توانیم آن را بهبود بخشیم

it and make it into an open question? These are

و آن را به یک سوال باز تبدیل کنیم؟ اینها

the key words you could use, "how" or "what".

کلمات کلیدی هستند که می توانید استفاده کنید، "چگونه" یا "چه".

So instead of saying, "Did you have a good holiday?" you could say,

بنابراین به جای اینکه بگویید " تعطیلات خوبی داشتی؟" می توانید بگویید

"How was your holiday?" Good. In a professional

"تعطیلات چطور بود؟" خوب در یک زمینه حرفه ای

context, instead of just saying, "Was it a good

، به جای اینکه فقط بگویید "کنفرانس خوبی بود

conference?" you could ask, "What did you think

؟" می توانید بپرسید، "نظر شما

of the conference?" Or, "How is always good?

در مورد کنفرانس چیست؟" یا "چطور همیشه خوب است؟

How was the conference?" Again, you'll get more sharing, more information. Okay?

کنفرانس چگونه بود؟" باز هم، به اشتراک گذاری بیشتر، اطلاعات بیشتری دریافت خواهید کرد. باشه؟

When you're asking about someone's health, of

وقتی در مورد سلامتی کسی می‌پرسید،

course you could ask, "Are you feeling better

البته می‌توانید بپرسید، "آیا امروز احساس بهتری دارید

today?" Nothing wrong with that, but how could we

؟" اشکالی ندارد ، اما چگونه می‌توانیم

ask more? We could say, "How are you feeling today?"

بیشتر بخواهیم؟ می توانیم بگوییم، "امروز چه احساسی داری؟"

Okay? Good. In a personal context, you could

باشه؟ خوب در یک زمینه شخصی، می توانید از

ask somebody, "Do you want to watch a movie?"

کسی بپرسید: "آیا می خواهید فیلم تماشا کنید؟"

Okay? That way you open it up. Maybe the person

باشه؟ اینطوری بازش میکنی شاید فرد

doesn't want to watch a movie. Maybe they're

تمایلی به تماشای فیلم نداشته باشد. شاید آنها

going to think of an even better idea than you

به ایده ای حتی بهتر از آنچه شما

thought of. So to open up that possibility,

فکر می کردید فکر کنند. بنابراین برای باز کردن این امکان، سوال

ask the more open question. Okay? Next, in

بازتر را بپرسید . باشه؟ بعد، در

an... Again, in a kind of a social situation,

یک ... دوباره، در یک نوع موقعیت اجتماعی،

you might ask somebody, "Are you happy with your

ممکن است از کسی بپرسید: "آیا از گوشی جدید خود راضی هستید

new phone?" Or, "How do you like your new phone?"

؟" یا، " تلفن جدید خود را چگونه دوست دارید؟"

Or, "How's your new phone?" Or, "What do you think

یا «تلفن جدیدت چطوره ؟» یا «نظرت

of your new phone?" Okay? Any of those. Again,

در مورد گوشی جدیدت چیه؟» باشه؟ هر کدام از آن ها باز هم سؤالات

the "how" and the "what" questions will open

«چگونه» و «چه چیزی» گفتگو را باز می کند

up the dialogue. In an academic situation,

. در شرایط آکادمیک،

you could ask someone, "Did you enjoy the lecture? Did you enjoy the class?" Or,

می توانید از کسی بپرسید: "آیا از سخنرانی لذت بردید؟ آیا از کلاس لذت بردید؟" یا

"How was your class?" That's it, you're getting

"کلاست چطور بود؟" همین است، شما

it now. See, it's coming more naturally,

اکنون آن را دریافت می کنید. ببینید، طبیعی‌تر است،

which is what we want. Okay?

چیزی که ما می‌خواهیم. باشه؟

In a parenting situation, suppose there are

در یک موقعیت والدینی، فرض کنید

two kids who got into a fight. You could say,

دو بچه هستند که با هم دعوا کردند. می توانید بگویید:

"Who started the fight?" And of course, everybody

"چه کسی دعوا را شروع کرد؟" و البته، همه

would say, "He did, she did, he did." Okay?

می‌گفتند، "او کرد، او کرد، او کرد." باشه؟

Instead of that, you could say, "What happened?

به جای آن، می توانید بگویید: "چی شد؟

What happened, kids?" All right? Give each one

چی شد بچه ها؟" خیلی خوب؟ به هر یک از آنها به جای انگشت اشاره کردن،

a chance to kind of explain and talk instead

فرصتی برای توضیح و صحبت بدهید

of just pointing a finger. All right? And then,

. خیلی خوب؟ و سپس،

even if you're discussing global topics and conversations, okay, you could say,

حتی اگر در حال بحث در مورد موضوعات و گفتگوهای جهانی هستید، خوب، می توانید بگویید:

"Do you think we can achieve peace?" That's

"آیا فکر می کنید ما می توانیم به صلح برسیم؟" این

a closed question. How could we reframe that

یک سوال بسته است. چگونه می‌توانیم آن سؤال مهم را دوباره مطرح کنیم

important question? "How can we achieve

؟ "چگونه می توانیم به

peace?" Not... We don't want the "no" question,

صلح برسیم؟" نه... ما اینجا سوال "نه" را نمی خواهیم

here. We probably want a "yes" question, but we

. ما احتمالاً یک سؤال "بله" می خواهیم، ​​اما

want more information. How can we achieve peace?

اطلاعات بیشتری می خواهیم. چگونه می توانیم به آرامش برسیم؟

What can we do to achieve peace? This will...

برای رسیدن به صلح چه کنیم؟ این ...

These questions will also generate more thoughts,

این سوالات همچنین افکار بیشتر،

more ideas, more possibilities. All right? So,

ایده های بیشتر و امکانات بیشتری را ایجاد می کند. خیلی خوب؟ بنابراین،

if you'd like to open up your relationships,

اگر می‌خواهید روابط خود را باز کنید،

build them, make them stronger, create connections

آن‌ها را بسازید، قوی‌تر کنید،

with people, whether it's at home, whether it's

با مردم ارتباط برقرار کنید، چه در خانه، چه

at work, whether it's in your social circles,

در محل کار، چه در حلقه‌های اجتماعی‌تان و

anywhere, try using more open questions.

هر جا، سعی کنید از سؤالات بازتر استفاده کنید.

Now, in order to help you with this, I've

اکنون، برای کمک به شما در این زمینه، من

written a long, detailed, very helpful, I believe

یک منبع طولانی، مفصل، بسیار مفید، فکر می کنم که به

I've been told, resource on this subject. I give you examples of sample conversations,

من گفته شده، در مورد این موضوع نوشته ام. من نمونه‌هایی از مکالمات نمونه، حوزه‌های

lots of different areas, like social areas,

بسیار مختلف، مانند حوزه‌های اجتماعی،

political areas, professional areas, technical

حوزه‌های سیاسی، حوزه‌های حرفه‌ای،

questions, and we take them from the closed questions, make them into open questions,

سؤالات فنی را به شما می‌آورم و آنها را از سؤالات بسته می‌گیریم، آنها را به سؤالات باز تبدیل می‌کنیم،

just so that you have lots of examples to refer to

فقط برای اینکه نمونه‌های زیادی داشته باشید. به

when you're trying to really master this subject,

زمانی که می‌خواهید واقعاً به این موضوع تسلط پیدا کنید، اشاره کنید،

which I really appreciate that you've taken

که من واقعاً از اینکه

the trouble to watch all the way to the end,

زحمت کشیده‌اید تا انتها تماشا کنید، متشکرم

and I really hope that it helps you to have better

و واقعاً امیدوارم که به شما کمک کند مکالمات بهتری داشته باشید

conversations. I believe it will. All right?

. من معتقدم که خواهد شد. خیلی خوب؟

Take care for now. Thanks very much for watching. Bye for now.

فعلا مراقب باش خیلی ممنون که تماشا کردید فعلا خداحافظ.