Business English Vocabulary - CUSTOMER & CLIENT

Hi, my name is Rebecca and welcome to our short lesson in Business English. A couple

سلام، نام من ربکا است و به درس کوتاه ما در انگلیسی تجاری خوش آمدید.

of terms that we're going to clarify today have to do with who buys services, alright,

چند اصطلاحی که امروز می خواهیم توضیح دهیم به این موضوع مربوط می شود که چه کسی خدمات می خرند، خوب،

and what we call that person or those people. So, the words we're talking about today are

و ما آن شخص یا آن افراد را چه می نامیم. بنابراین، کلماتی که امروز در مورد آنها صحبت می کنیم،

customer and client. When do you call someone a customer and when do you call someone a

مشتری و مشتری هستند. چه زمانی شخصی را مشتری و چه زمانی شخصی را

client, right? So, generally, the description is something like this. A customer is someone

مشتری خطاب می کنید، درست است؟ بنابراین، به طور کلی، توضیحات چیزی شبیه به این است. مشتری کسی است

who generally buys products from a shop or a restaurant, right? You can think of food

که عموماً محصولاتی را از یک مغازه یا رستوران می‌خرد، درست است؟ می توانید غذا

as a kind of product in a restaurant. So, a restaurant has customers, a shop has customers,

را نوعی محصول در یک رستوران بدانید. بنابراین، یک رستوران مشتری دارد، یک مغازه مشتری دارد،

alright? A client, on the other hand, is someone who buys services from a professional person

خوب؟ از طرف دیگر، مشتری، کسی است که خدمات را از یک فرد حرفه ای

or a professional organization or company, right? So, examples of professionals who provide

یا یک سازمان یا شرکت حرفه ای خریداری می کند، درست است؟ بنابراین، نمونه‌هایی از متخصصانی که خدمات ارائه می‌دهند

services and examples of professionals who have clients, in effect, are accountants,

و نمونه‌هایی از متخصصانی که مشتری دارند، در واقع حسابدار،

lawyers, consultants, right? These are all people who call their customers, not customers,

وکیل، مشاور هستند، درست است؟ اینها همه افرادی هستند که با مشتریان خود تماس می گیرند، نه مشتریان،

but clients. The people who purchase services from them or receive services from them are

بلکه مشتریان. افرادی که از آنها خدمات می خرند یا از آنها خدمات دریافت می کنند

called clients, alright? And then, just another short little point, nothing to do with customers

مشتری نامیده می شوند، درست است؟ و سپس، فقط یک نکته کوتاه دیگر، هیچ ارتباطی با مشتریان

or clients. For a teacher, you wouldn't say that a teacher has customers, really. We don't

یا مشتریان ندارد. برای یک معلم، شما نمی گویید که یک معلم مشتری دارد، واقعا. ما

normally refer to them that way, even if they do pay. We refer to them as students. Similarly,

معمولاً به آنها به این شکل اشاره نمی کنیم، حتی اگر آنها پرداخت کنند. ما از آنها به عنوان دانشجو یاد می کنیم. به طور مشابه،

a doctor doesn't normally refer to the people who come to see him or her as customers or

یک پزشک معمولاً به افرادی که برای دیدن او می آیند به عنوان مشتری یا مشتری اشاره نمی

clients, but rather as patients, alright? That's just a little bit extra in terms of

کند، بلکه به عنوان بیمار، خوب است؟ این فقط از نظر

vocabulary for you. If you'd like to do a little quiz on this or on any other, a variety

واژگان برای شما کمی اضافی است. اگر می‌خواهید یک مسابقه کوچک در مورد این یا هر

of other subjects, actually, to do with English, please visit our website at www.engvid.com.

موضوع دیگر، در واقع، در مورد انگلیسی انجام دهید، لطفاً از وب‌سایت ما به آدرس www.engvid.com دیدن کنید.

Alright? Thanks very much. Good luck with your English. Bye for now.

بسيار خوب؟ خیلی ممنون. در انگلیسی خود موفق باشید. فعلا خداحافظ.