CookER? Irresistible!? Going FOR shopping?! MOST COMMON English mistakes in "This Week! In English"

Welcome to This Week in English.

به این هفته به زبان انگلیسی خوش آمدید.

I'm your teacher, Aly, and I'm going to show you everything

من معلم شما هستم، علی، و می خواهم همه چیزهایی را

that we learned in my classes this week.

که در کلاس هایم در این هفته یاد گرفتیم به شما نشان دهم.

If you didn't know.

اگر نمی دانستید.

In addition to these YouTube videos, I also host a speaking class on Patreon

علاوه بر این ویدیوهای یوتیوب، من همچنین میزبان یک کلاس اسپیکینگ در Patreon هستم.

You can actually join those classes, follow that link in the description

در واقع می‌توانید به آن کلاس‌ها بپیوندید ، این پیوند را در توضیحات Patreon.com/papateachme دنبال کنید،

Patreon.com/papateachme

So first of all, yes, it's Christmas week and I noticed

بنابراین اول از همه، بله، هفته کریسمس است و من متوجه

that my cheeks...

شدم که گونه‌هایم وجود دارد. ..

they’re...

آنها هستند...

Wow, yeah they look a bit more hamster-like this week

وای، آره آنها این هفته کمی شبیه همستر به نظر می رسند،

so of course we talked about foods in different countries.

بنابراین البته ما در مورد غذاهای کشورهای مختلف صحبت کردیم.

If you didn't know English people at Christmas, we have lots of mince pies,

اگر در کریسمس انگلیسی‌ها را نمی‌شناختید ، ما تعداد زیادی پای چرخ کرده،

lots of chocolate and that's about it.

مقدار زیادی شکلات داریم و همین.

I haven't eaten any protein for the last week

من در هفته گذشته هیچ پروتئینی نخوردم

but we covered one very important and very useful English expression, which you can use right now.

اما یک عبارت انگلیسی بسیار مهم و بسیار مفید را توضیح دادیم که می توانید همین الان از آن استفاده کنید.

Let me show you.

بگذار نشانت دهم.

Let's

imagine you go to your friend's house for dinner.

بیایید

تصور کنیم برای شام به خانه دوست خود می روید .

Your friend says, Don't worry, I've got dinner.

دوستت می گوید، نگران نباش، من شام دارم.

She's going to order pizza.

قراره پیتزا سفارش بده

But she orders so much pizza.

اما او خیلی پیتزا سفارش می دهد.

Too much pizza.

پیتزا خیلی زیاد

It's excessive.

بیش از حد است.

This is way more than you need, right?

این خیلی بیشتر از نیاز شماست، درست است؟

When you want to say this,

وقتی می خواهید این را بگویید،

what you did is too much.

کاری که کردید خیلی زیاد است.

Use this.

از این استفاده کن.

It's just us two.

فقط ما دوتا هستیم

I think you overdid it.

فکر کنم زیاده روی کردی

The verb “Overdo” - in the past “Overdid”

فعل "Overdo" - در گذشته "Overdid"

“You overdid it!”

"شما زیاده روی کردید!"

If you've seen my phrasal verbs videos,

اگر ویدیوهای افعال عبارتی من را دیده باشید،

you know that the preposition carries the meaning of what happened, right?

می‌دانید که حرف اضافه معنای اتفاقی که افتاده را دارد، درست است؟

In fact, I made a video with the preposition “OVER” and how it affects verbs.

در واقع، من یک ویدیو با حرف اضافه "OVER" و نحوه تأثیر آن بر افعال ساختم.

You can watch it here. In general.

میتونی اینجا نگاهش کنی. به طور کلی.

Over means more than or too much.

بیش از حد به معنای بیشتر یا بیش از حد است.

So when you say you over did something,

بنابراین وقتی می‌گویید که کاری را انجام

you're saying you did this too much

داده‌اید، می‌گویید که این کار را بیش از حد

so you could use this in any tense, just conjugate the verb “DO”

انجام داده‌اید، بنابراین می‌توانید از آن در هر زمانی استفاده کنید، فقط فعل «DO» را با هم

You overDID something.

ترکیب کنید.

I HAVEN’T overDONE anything

من چیزی بیش از حد انجام نداده

but like I said, the verb do is general.

ام، اما همانطور که گفتم، فعل do عمومی است.

You can use this for any situation.

شما می توانید از این برای هر موقعیتی استفاده کنید.

When someone does something too much,

وقتی شخصی کاری را بیش از حد انجام می دهد،

you can use this verb not just for buying pizza.

می توانید از این فعل نه فقط برای خرید پیتزا استفاده کنید.

Anything like

چیزی شبیه

How's my make up?

Does it look good?

آرایش من چگونه است؟

به نظر خوب میاد؟

You want to be polite, but you also want to be honest.

شما می خواهید مودب باشید، اما همچنین می خواهید صادق باشید.

So you could use this.

بنابراین شما می توانید از این استفاده کنید.

“You may have overdone it”

«شاید زیاده روی کرده باشید»

so maybe you overdid it.

پس شاید زیاده روی کرده باشید.

It's a very polite way to say

این یک روش بسیار مودبانه برای گفتن

“This is too much, you look like a clown”

"این خیلی زیاد است، شما شبیه یک دلقک هستید"

and you have options.

و گزینه هایی دارید.

If you want to clarify what the thing is,

اگر می خواهید روشن کنید موضوع چیست،

that’s too much, use the preposition ON

این خیلی زیاد است، از حرف اضافه ON استفاده

You may have overdone it ON the make up.

کنید شاید در آرایش زیاده روی کرده باشید.

You look ridiculous. You look like a clown.

به نظر مسخره میای تو شبیه دلقک هستی

The topic of that session was special days in your country.

موضوع آن جلسه روزهای خاص کشور شما بود.

But of course, we don't always look forward to every special occasion

اما البته، ما همیشه منتظر هر مناسبت خاص

or every national day. Right?

یا هر روز ملی نیستیم. درست؟

So for me personally, when it's World Cup time, I hate that time.

بنابراین برای من شخصا، وقتی زمان جام جهانی است ، از آن زمان متنفرم.

I hate it so much.

خیلی ازش بدم میاد.

England fans are the worst fans in the world.

هواداران انگلیس بدترین هواداران دنیا هستند.

When the World Cup comes, the streets

وقتی جام جهانی می آید، خیابان

get really dirty, People get arrested and taken to hospital.

ها واقعا کثیف می شود، مردم دستگیر و به بیمارستان منتقل می شوند.

It's a s***show!

این یک s*** نمایش است!

To describe your feelings about an event.

برای توصیف احساسات خود در مورد یک رویداد.

When you want to say

وقتی میخوای بگی

UGH! This event... I... NO!

UGH! این رویداد... من... نه!

use the word “DREAD”! for example.

از کلمه "DREAD" استفاده کنید! مثلا.

Oh mate, I am DREADing the World Cup.

اوه رفیق، من از جام جهانی می ترسم.

It sucks. So much.

بد است. خیلی زیاد.

We're not going to win. Our fans are the worst.

قرار نیست برنده شویم هواداران ما بدترین هستند.

We trash the place.

ما محل را زباله می کنیم.

We just suck everything!

ما فقط همه چیز را می مکیم!

Maybe you don't want this event to happen because it's boring or annoying for you.

شاید شما نمی خواهید این اتفاق رخ دهد زیرا برای شما خسته کننده یا آزار دهنده است.

That's fine.

But also use the word dread.

خوبه.

اما از کلمه ترس نیز استفاده کنید.

If it's something that you're scared of,

اگر چیزی است که از آن می ترسید،

you have a fear.

ترس دارید.

For example, she has a meeting with her boss at work tomorrow.

مثلاً فردا سر کار با رئیسش جلسه دارد.

She doesn't feel happy about it.

او از آن احساس خوشحالی نمی کند.

Maybe she'll get fired because she comes late all the time or something.

شاید او اخراج شود زیرا همیشه دیر می آید یا چیز دیگری.

You can use a noun.

می توانید از یک اسم استفاده کنید.

I'm dreading WORK tomorrow, but if you use a verb,

من از WORK فردا می ترسم، اما اگر از فعل استفاده می کنید،

make sure it's the ING form.

مطمئن شوید که شکل ING است.

I'm dreading goING to work tomorrow.

من می ترسم فردا سر کار بروم.

I'm sure I’m fired!

مطمئنم اخراج شدم!

You dread a NOUN or you dread a verb in the ING form.

شما از یک NOUN می ترسید یا از یک فعل در شکل ING می ترسید.

This is in continuous because that's her feeling right now.

این در حال حاضر ادامه دارد زیرا این احساس او در حال حاضر است.

You don't have to use this in continuous.

شما لازم نیست از این به طور مداوم استفاده کنید.

You can use it for your daily dreads.

می توانید از آن برای ترس های روزانه خود استفاده کنید.

Like I dread taking the tube in the morning

مثل اینکه من از گرفتن تیوپ در صبح می ترسم

because the tube is overcrowded and it stinks of B.O..

چون لوله بیش از حد شلوغ است و بوی B.O. می دهد.

Oh, there's that word again.

اوه، دوباره این کلمه وجود دارد.

Watch that video. It's really useful.

آن ویدئو را تماشا کنید. واقعا مفید است.

We also covered some really common mistakes.

ما همچنین برخی از اشتباهات بسیار رایج را پوشش دادیم.

Of course, if you are studying English,

البته اگر در حال مطالعه زبان انگلیسی

you will make mistakes from time to time and that is perfectly okay.

هستید، هر از چند گاهی دچار اشتباه می شوید و این کاملاً اشکالی ندارد.

See if you also make these mistakes.

ببینید آیا شما هم مرتکب این اشتباهات می شوید.

Yesterday I went for shopping.

دیروز رفتم خرید.

What's the mistake here?

اشتباه اینجا چیست؟

This is very, very common, especially for German speakers.

این بسیار بسیار رایج است، به خصوص برای آلمانی زبانان.

I don't know why.

نمی دانم چرا.

Maybe it translates exactly to this, but in English.

شاید دقیقاً به این ترجمه شود، اما به زبان انگلیسی.

Have you noticed the mistake yet?

آیا تا به حال متوجه اشتباه شده اید؟

No “FOR”! “Yesterday I went shopping”

نه "برای"! "دیروز رفتم خرید"

I bought a million donuts.

یک میلیون دونات خریدم.

This next one you've definitely seen in your classes.

این مورد بعدی را قطعا در کلاس های خود دیده اید.

And your teacher has probably corrected this a million times.

و معلم شما احتمالا میلیون ها بار این را اصلاح کرده است.

But see if you notice the mistake

اما ببینید آیا علاوه بر اتاق خواب متوجه اشتباه شده اید یا خیر

in addition to the bedroom.

.

I'm very good in the kitchen.

من در آشپزخانه خیلی خوب هستم.

I can make anything. I'm a very good cooker.

من می توانم هر چیزی را بسازم. من پز خیلی خوبی هستم.

Can you see the mistake?

آیا می توانید اشتباه را ببینید؟

So in English we say a cooker

بنابراین در زبان انگلیسی می گوییم اجاق گاز

is like an oven, something you cook in.

مانند اجاق است، چیزی که شما در

So unless you are an oven, you're

آن می

not a cooker, you're just a cook.

پزید.

I'm a really good cook or chef.

من واقعا آشپز یا آشپز خوبی هستم.

That's fine too.

این هم خوب است.

It doesn't matter if that's not your job.

اگر این کار شما نباشد، مهم نیست.

We often say you're a great chef

ما اغلب می گوییم که شما یک سرآشپز عالی هستید

to talk about someone's kitchen skills.

تا در مورد مهارت های آشپزخانه دیگران صحبت کنید.

And the next mistake was really kind of cute.

و اشتباه بعدی واقعاً زیبا بود.

One of my students was talking about how during special occasions,

یکی از شاگردانم در مورد اینکه چگونه در مواقع خاص،

holidays, birthdays, old people tend

تعطیلات، تولدها، افراد مسن تمایل

to give lots of chocolate to kids.

دارند مقدار زیادی شکلات به بچه ها بدهند صحبت می کرد.

It's like a compulsion, right?

این مثل یک اجبار است، درست است؟

They can't not do it.

آنها نمی توانند این کار را انجام ندهند.

When you can't not do something, you can't refrain from doing something.

وقتی نمی توانید کاری را انجام ندهید، نمی توانید از انجام کاری خودداری کنید.

That verb is to resist. Right?

آن فعل مقاومت کردن است. درست؟

So my student wanted to explain holidays.

بنابراین شاگرد من می خواست تعطیلات را توضیح دهد.

Old people cannot resist giving kids chocolate.

افراد مسن نمی توانند در مقابل دادن شکلات به بچه ها مقاومت کنند.

So she said this.

پس او این را گفت.

They're irresistible.

آنها غیر قابل مقاومت هستند.

So yes, we can transform the verb resist into an adjective.

بنابراین بله، می توانیم فعل resist را به صفت تبدیل کنیم.

But this means something different.

اما این به معنای چیز دیگری است.

When you say something is irresistible, you are saying,

وقتی می گویید چیزی غیرقابل مقاومت است، می گویید

I can't resist this thing.

من نمی توانم در برابر این چیز مقاومت کنم.

For example, for me, this chocolate is irresistible.

به عنوان مثال، برای من، این شکلات مقاومت ناپذیر است.

I can't resist, I can't refrain.

من نمی توانم مقاومت کنم، نمی توانم خودداری کنم.

I can't stop myself eating this.

من نمی توانم جلوی خودم را بگیرم که این را بخورم.

So you see the mistake here?

پس اشتباه را اینجا می بینید؟

Very cute. Very adorable.

خیلی نازه خیلی بانمک.

But how do we correct this?

اما چگونه این را اصلاح کنیم؟

So we don't use that for this situation?

پس ما از آن برای این وضعیت استفاده نمی کنیم؟

Just simple.

فقط ساده

They love giving chocolates.

آنها عاشق دادن شکلات هستند.

They can't resist it.

آنها نمی توانند در برابر آن مقاومت کنند.

She wants to say this action, giving chocolates.

او می خواهد این عمل را بگوید، شکلات می دهد.

They can't resist it. Keep it simple.

آنها نمی توانند در برابر آن مقاومت کنند. آن را ساده نگه دارید.

But yeah, if you're talking about your willpower around chocolate,

اما بله، اگر در مورد قدرت اراده خود در مورد شکلات صحبت می کنید ،

this is irresistible.

این غیر قابل مقاومت است.

I can't stop.

نمی توانم متوقف شوم.

And finally, yeah,

و در نهایت، بله،

we spoke about special holidays and events in each other's countries.

ما در مورد تعطیلات و رویدادهای خاص در کشورهای یکدیگر صحبت کردیم.

They told me about, you know, those videos you see of this.

آنها به من گفتند، می دانید، آن ویدیوهایی که از این می بینید.

So the story is and maybe you can clarify,

بنابراین داستان این است و شاید بتوان توضیح داد،

people jump in icy water after a priest blesses.

مردم پس از برکت دادن یک کشیش در آب یخی می پرند.

It's when a priest makes something holy.

زمانی است که یک کشیش چیزی مقدس می سازد.

This I don't even know what I'm doing, but this thing, the verb is to bless.

این را من حتی نمی دانم دارم چه کار می کنم، اما این چیز، فعل برکت دادن است.

So a priest blesses the water, people jump in it and it's good.

بنابراین یک کشیش آب را برکت می دهد، مردم در آن می پرند و خوب است.

I don't know what of my students who is an awesome legend?

من نمی دانم در مورد دانش آموزان من که یک افسانه عالی است؟

Di! I think she'll explain it better than I can.

دی! فکر می کنم او بهتر از من توضیح می دهد.

And then the legend in my class

و سپس افسانه کلاس من

with the most amazing name, Ali from Iran.

با شگفت انگیزترین نام، علی از ایران.

He told me about a special day in Iran,

او درباره یک روز خاص در ایران به من گفت

which I think translates to “The Wednesday Dance”

که فکر می‌کنم به «رقص چهارشنبه» ترجمه می‌شود،

I'm pretty sure I'm saying that wrong, but it sounds really fun

مطمئنم که اشتباه می‌گویم، اما واقعاً سرگرم‌کننده به نظر می‌رسد

and I'll let Ali explain how that works.

و به علی اجازه می‌دهم توضیح دهد که چگونه کار می‌کند.

Also remember,

همچنین به یاد داشته باشید،

you can join these speaking classes, improve your confidence,

می توانید به این کلاس های اسپیکینگ بپیوندید، اعتماد به نفس خود را افزایش دهید،

speaking English, improve your fluency, improve your accuracy.

صحبت کردن به زبان انگلیسی، تسلط خود را بهبود بخشید، دقت خود را بهبود بخشید.

The link is in the description.

لینک در توضیحات موجود است.

Patreon.com/papateachme

Patreon.com/papateachme

I do four sessions a month.

من چهار جلسه در ماه انجام می دهم.

The level is intermediate and above and the group is full of amazingly chill

سطح متوسط ​​و بالاتر است و گروه پر از افراد شگفت‌انگیز سرد

and cool people.

و باحال است.

But spaces are limited so if there's no room this month,

اما فضاها محدود است، بنابراین اگر در این ماه جا ندارید،

check back next month at the beginning of the month.

ماه بعد در ابتدای ماه دوباره بررسی کنید.

Maybe there's some space.

شاید کمی جا باشد

Also, make sure you check the schedule to make sure you're happy with the class

همچنین، مطمئن شوید که برنامه را بررسی کرده اید تا مطمئن شوید که از زمان کلاس راضی هستید

times and can attend when you want.

و می توانید هر زمان که بخواهید در آن شرکت کنید.

You don't need to come to all of the classes just when you can.

نیازی نیست فقط زمانی که می توانید به همه کلاس ها بیایید.

It's like a gym membership.

مثل عضویت در ورزشگاه است.

So let me know about a special event in your country.

بنابراین در مورد یک رویداد ویژه در کشور خود به من اطلاع دهید .

What is it?

چیست؟

Why do you celebrate?

چرا جشن می گیرید؟

How do you celebrate?

چگونه جشن می گیرید؟

Do you usually celebrate more with family or more with friends?

آیا معمولا بیشتر با خانواده جشن می گیرید یا بیشتر با دوستان؟

What foods do you have at this event?

در این مراسم چه غذاهایی دارید؟

Tell me everything about the food

همه چیز را در مورد غذا

in the comments below and I'll see you in the next class! BYE! :)

در نظرات زیر به من بگویید تا در کلاس بعدی شما را ببینم! خدا حافظ! :)