Phrasal Verbs with "Through" | Essential English for Everyday Conversations

In today's lesson, you're going to learn 10,000 new English words

در درس امروز، شما 10000 کلمه جدید انگلیسی را

instantly.

فوراً یاد خواهید گرفت.

The word “THROUGH”

کلمه "THROUGH"

means from one side of something to another.

به معنای از یک طرف چیزی به طرف دیگر است.

Not OVER it

نه بیش از آن

Not UNDER it. Not AROUND it! But in the MIDDLE of it

نه زیر آن. نه در اطراف آن! اما در وسط آن،

But if you add a verb before the word “THROUGH”

اما اگر قبل از کلمه "THROUGH" یک فعل اضافه کنید،

Now this explains HOW you got from one side to the other.

اکنون این توضیح می دهد که چگونه از یک طرف به طرف دیگر رسیدید.

For example,

به عنوان مثال،

you're on a date.

شما در یک قرار ملاقات هستید.

You see a park.

شما یک پارک را می بینید.

You don't want to walk around it! No!

شما نمی خواهید در اطراف آن قدم بزنید! نه!

You want to go in the MIDDLE of it!

میخوای بری وسطش!

So you say, “Let's walk through the park!”

بنابراین شما می گویید: "بیایید در پارک قدم بزنیم!"

you can change this verb.

می توانید این فعل را تغییر دهید

This shows how you went from one side of something to the other.

این نشان می دهد که چگونه از یک طرف چیزی به طرف دیگر رفتید.

So maybe you don't want to walk through the park.

بنابراین شاید شما نمی خواهید در پارک قدم بزنید.

Maybe you want to run through the park.

شاید بخواهید در پارک بدوید.

If you feel energetic, or maybe you feel a bit sexy.

اگر احساس می کنید پرانرژی هستید، یا شاید کمی سکسی احساس می کنید.

So you want to

بنابراین می خواهید

dance through the park.

در پارک برقصید.

If you've watched the other phrasal web videos now,

اگر اکنون دیگر ویدیوهای وب عبارتی را تماشا کرده اید،

you know this word shows what happened.

می دانید که این کلمه نشان می دهد که چه اتفاقی افتاده است.

This word shows how it happened.

این کلمه نشان می دهد که چگونه اتفاق افتاده است.

Similar to one side of something.

شبیه یک طرف چیزی.

To the other side is from the start of something till the end of it.

طرف دیگر از آغاز چیزی تا پایان آن است.

For example, you are very busy at work

مثلاً سر کار خیلی شلوغ هستید

and it's your lunch break, but you don't have time to have lunch.

و وقت ناهار شماست، اما وقت ندارید ناهار بخورید.

You need to work from the start of your lunch

شما باید از ابتدای

break to the end of it.

تعطیلات ناهار تا پایان آن کار کنید.

I'm going to have to work through my lunch break.

من باید در تعطیلات ناهار کار کنم .

again “THROUGH” shows from start to end of something.

دوباره "THROUGH" از ابتدا تا انتهای چیزی را نشان می دهد.

In this case, your lunch break and the verb shows

در این حالت، استراحت ناهار شما و فعل نشان می دهد

what you're going to do from the start to the end of it.

که قرار است از ابتدا تا انتهای آن چه کاری انجام دهید.

also notice with these phrasal verbs.

همچنین با این افعال عبارتی توجه کنید.

You cannot separate the verb and through.

شما نمی توانید فعل و از طریق را جدا کنید.

I'm going to have to work my lunch, break through.

من باید ناهارم را سر کار بیاورم.

No, that's illegal. Don't do it.

نه، این غیرقانونی است. انجامش نده

Now you know how this works.

اکنون می دانید که چگونه این کار می کند.

Imagine you're watching a movie with your friends,

تصور کنید با دوستانتان در حال تماشای فیلم هستید

and they're really annoying because they were couple and... Ugh!

و آنها واقعاً آزاردهنده هستند زیرا آنها زوج بودند و ... اوه! می

You want to say: From the start of the movie

خواهید بگویید: از اول فیلم

until the end, they were talking.

تا آخر حرف می زدند.

What is that sentence?

آن جمله چیست؟

I was trying to enjoy the movie and eat my popcorn.

سعی می کردم از فیلم لذت ببرم و پاپ کورنم را بخورم.

But no, they talked through the movie.

اما نه، آنها از طریق فیلم صحبت کردند.

Yes, you could also say they were talking through the movie.

بله، شما همچنین می توانید بگویید که آنها از طریق فیلم صحبت می کردند.

Of course, that's fine too.

البته این هم خوبه از

I hate people who do this.

افرادی که این کار را می کنند متنفرم.

Like, why!?

مثلا چرا!؟

Also, “THROUGH” can mean doing something

همچنین، "THROUGH" می تواند به معنای انجام کاری

from beginning to end with care and consideration.

از ابتدا تا انتها با دقت و توجه باشد.

If you've watched my video on “OVER”

اگر ویدیوی من را در «OVER» تماشا کرده‌اید،

Yes, kind of in the same way as that

بله، دقیقاً به همان روشی که

for example, this poor guy who worked through his lunch break.

برای مثال، این مرد بیچاره که در زمان استراحت ناهار خود کار می‌کرد.

Now his boss gives him a box of documents that she wants him to check.

حالا رئیسش یک جعبه مدارک به او می دهد که از او می خواهد آنها را بررسی کند.

She wants him to check them carefully

او از او می‌خواهد که آنها را با دقت بررسی کند

so she could say, I know you're busy,

تا بتواند بگوید، می‌دانم شما مشغول هستید،

but can you look through these documents, Check them for errors.

اما آیا می‌توانید این اسناد را بررسی کنید، آنها را برای خطا بررسی کنید.

If she says look through something.

اگر او گفت از طریق چیزی نگاه کنید.

Yes. It means from start to finish.

آره. یعنی از ابتدا تا انتها.

But now it has that feeling of doing something carefully and completely.

اما اکنون این احساس را دارد که کاری را با دقت و به طور کامل انجام می دهد.

and yes, we can change that verb.

و بله، ما می توانیم آن فعل را تغییر دهیم. آیا

Can you just check through these documents?

می توانید فقط از طریق این اسناد بررسی کنید؟ به

It means the same thing.

همین معنی است.

Sure.

مطمئن.

Yeah, I'll read them through very carefully.

بله، آنها را با دقت می خوانم .

Do you notice something strange about this?

آیا متوجه چیز عجیبی در این مورد می شوید؟

Yeah.

آره

Earlier I said you can't separate the verb

قبلاً گفتم نمی توانید فعل را جدا کنید

and through you have to put this at the end.

و از طریق باید این را در آخر قرار دهید.

However, here, read them through carefully.

با این حال، در اینجا، آنها را با دقت بخوانید.

Huh? HUH!?

متعجب؟ متعجب!؟ به طور

Well very specifically when you use “THROUGH”

خاص، وقتی از "THROUGH"

to mean “WITH CARE”

به معنای "با مراقبت" استفاده می کنید،

then it's okay to separate the verb and through.

اشکالی ندارد که فعل و از طریق آن را جدا کنید.

That's fine.

خوبه.

So with this meaning you have the option, you could have it often,

بنابراین با این معنی شما این گزینه را دارید، می توانید آن را اغلب داشته باشید،

you could have it in the middle.

می توانید آن را در وسط داشته باشید.

Doesn't matter if you're talking about doing it carefully.

مهم نیست که در مورد انجام آن با دقت صحبت می کنید.

And like that.

و مانند آن.

You just learned 10,000 new English words.

شما فقط 10000 کلمه جدید انگلیسی را یاد گرفتید.

Wait, how?

صبر کن چطور؟

Well, that's how phrasal verbs work.

خب، افعال عبارتی اینگونه عمل می کنند.

If you understand the common meanings of this word, then

اگر معانی رایج این کلمه را درک کنید،

you know what happened in any context.

می دانید در هر زمینه ای چه اتفاقی افتاده است.

But also the verb shows how this happened.

اما همچنین فعل نشان می دهد که چگونه این اتفاق افتاده است. به

That's how you learn millions of new words instantly.

این ترتیب میلیون ها کلمه جدید را بلافاصله یاد می گیرید.

and to have a growing playlist of these phrasal verbs,

و برای داشتن یک لیست پخش در حال رشد از این افعال عبارتی،

you can learn the common meanings of these words

می توانید معانی رایج این کلمات را بیاموزید

to learn millions of new English words instantly.

تا میلیون ها لغت جدید انگلیسی را فورا یاد بگیرید.

So we're back with this poor guy.

پس ما با این مرد بیچاره برگشتیم.

He probably has to work through his weekend, work through dinner.

او احتمالا باید تا آخر هفته کار کند، تا شام کار کند.

Poor guy.

پسر بیچاره.

But actually, he's not sure what he has to do with the documents

اما در واقع، او مطمئن نیست که چه ارتباطی با اسناد دارد

Check them?

آنها را بررسی کنید؟

But how?

اما چگونه؟

So he asks his boss.

پس از رئیسش می پرسد.

Sorry, can you explain this?

ببخشید میشه توضیح بدید

a very useful phrasal verb to ask someone to explain

یک فعل عبارتی بسیار مفید برای اینکه از کسی بخواهید

something like a process or anything to you is:

چیزی مانند یک فرآیند یا هر چیز دیگری را برای شما توضیح دهد این است:

Can you run me through this quickly Now don't worry.

آیا می‌توانی من را سریعاً از این طریق عبور بدهی حالا نگران نباش.

This quickly isn't like quickly.

این سریع مثل سریع نیست.

Do it now. It's not demanding.

همین الان انجامش بده مطالبه گری نیست

This quickly is more like, Don't worry about the long explanation.

این به سرعت بیشتر شبیه این است، نگران توضیح طولانی نباشید.

Just give me the short explanation.

فقط یه توضیح کوتاه بده

It's fine to use.

استفاده از آن خوب است. به

It doesn't sound demanding.

نظر سخت نمی آید.

as a reply, she could say

به عنوان پاسخ، او می تواند بگوید

Yeah, don't worry,

بله، نگران نباش،

I'll run through everything with you so you understand.

من همه چیز را با شما انجام می دهم تا متوجه شوید.

notice here that the person who receives the explanation

در اینجا توجه کنید که شخصی که توضیحات را دریافت می کند

can be here, in the middle.

می تواند اینجا، در وسط باشد.

or here, after.

یا اینجا، بعد از

If you put it after, make sure you use “WITH”

اگر آن را بعد از آن قرار دهید، مطمئن شوید که از "WITH" استفاده می کنید

Phrasal verbs are so difficult, right?

افعال عبارتی بسیار دشوار هستند، درست است؟

But don't worry, I'm going to go through all of them with you so you understand

اما نگران نباشید، من می‌خواهم همه آنها را با شما مرور کنم تا

“GO THROUGH”? Shouldn't it be run through?

«GO THROUGH» را بفهمید؟ آیا نباید اجرا شود؟

Well, actually you can use “GO THROUGH”

خوب، در واقع می‌توانید از «GO THROUGH»

to mean “Explain” in the same way as “RUN THROUGH”

به معنای «توضیح» استفاده کنید، به همان روشی که «RUN THROUGH» است،

but “GO THROUGH” is more general.

اما «GO THROUGH» کلی‌تر است.

You can use this very generally in different ways.

شما می توانید از این به طور کلی به روش های مختلف استفاده کنید. در

it can actually mean that something bad

واقع می تواند به این معنی باشد که اتفاق بدی

happened to you or is happening depending on the tense.

برای شما افتاده یا بسته به زمان آن در حال رخ دادن است.

so you're experiencing something difficult, maybe a sickness, maybe

بنابراین شما چیزی سخت را تجربه می کنید، شاید یک بیماری، شاید

you lost your job, maybe you broke up with your boyfriend or girlfriend,

شغل خود را از دست داده اید، شاید از دوست پسر یا دوست دختر خود جدا شده اید،

something bad happened or is happening to you.

اتفاق بدی برای شما افتاده یا در حال رخ دادن است.

this poor guy, his wife left him.

این مرد بیچاره، زنش او را ترک کرد.

I know he's sick right now and the boss hates him.

من می دانم که او در حال حاضر بیمار است و رئیس از او متنفر است.

She always gives him extra work, even at the weekend. Wow.

او همیشه به او کار اضافی می دهد، حتی در آخر هفته. وای.

He's really going through a lot.

او واقعاً خیلی چیزها را پشت سر می گذارد.

Okay, this sentence we know that to go through

خوب، این جمله می دانیم که گذراندن

can mean experience a difficult or bad time.

می تواند به معنای تجربه یک زمان سخت یا بد باشد .

So yeah! You could say “He's going through a lot!”

پس آره! می توانید بگویید "او در حال گذراندن چیزهای زیادی است!" در حال حاضر

There's a lot of bad things his life right now.

چیزهای بد زیادی در زندگی او وجود دارد .

Or if you want to say the moment is very difficult,

یا اگر می خواهید بگویید لحظه بسیار سختی است،

you could say, oh, he's going through a tough time.

می توانید بگویید اوه، او دوران سختی را پشت سر می گذارد.

If you don't know, tough means difficult.

اگر نمی دانید، سخت یعنی سخت.

So you can use this if you're studying so hard

بنابراین اگر آنقدر سخت درس می‌خوانید

that you don't have time for friends, you're working so hard,

که برای دوستان وقت ندارید، خیلی سخت کار می‌کنید،

you don't have time for your family, you're going through a tough time.

برای خانواده‌تان وقت ندارید، دوران سختی را پشت سر می‌گذارید، می‌توانید از این استفاده کنید.

It's very difficult.

خیلی سخت است.

or to be more specific, you could say what

یا به طور دقیق تر، می توانید بگویید

that bad situation is! “He's going through....

آن وضعیت بد چیست! او در حال عبور از ....

Okay. His wife left him.

باشه. همسرش او را ترک کرد.

“He's going through a divorce”

"او در حال طلاق است"

if he was sick,

اگر بیمار بود،

it won't be for something small like the flu.

برای چیزی کوچک مانند آنفولانزا نخواهد بود.

“He's going through the flu”?

"او از طریق آنفولانزا می گذرد"؟

No, that's too small.

نه، این خیلی کوچک است.

This is for something more serious.

این برای چیز جدی تر است.

Like “He's going through cancer”

مانند «او در حال عبور از سرطان است»

“He's going through chemotherapy” that works for this phrasal verb.

«او در حال گذراندن دوره شیمی درمانی است» که برای این فعل عبارتی کار می کند. از

Don't use go through for something small!

go through برای چیزهای کوچک استفاده نکنید!

No, it's something serious.

نه، چیز جدی است.

Now if you change the verb, “GO” in “GO THROUGH” to “GET”

حالا اگر فعل «GO» را در «GO THROUGH» به «GET» تغییر دهید،

If you “GET THROUGH” something, it means that bad experience is finished

اگر چیزی را «GET THROUGH» کنید، به این معنی است که تجربه بد تمام شده

and it was successful and everything is fine.

و موفقیت آمیز بوده و همه چیز خوب است.

Now it's finished.

الان تموم شد

So this is very useful.

بنابراین این بسیار مفید است.

If you want to encourage someone, if you want to say don't worry,

اگر می خواهی کسی را تشویق کنی، اگر می خواهی بگو نگران نباش،

you will finish this bad situation successfully, you'll be fine.

این وضعیت بد را با موفقیت تمام می کنی ، خوب می شوی.

Everything's great.

همه چیز عالیه

“Hey, don't worry.

"هی، نگران نباش.

I know you're going through a tough time right now, but

من می دانم که شما در حال حاضر دوران سختی را سپری می کنید ، اما از

you'll get through this!”

آن عبور خواهید کرد!»

With this, we cannot separate the verb and through.

با این کار نمی توانیم فعل و از طریق را جدا کنیم.

Don't separate it.

جداش نکن

It's very illegal.

خیلی غیر قانونیه

You will go to prison if you do.

اگر این کار را بکنید به زندان خواهید رفت.

And this means, yes, it's a bad situation.

و این به این معنی است که بله، وضعیت بدی است.

But don't worry, it will finish successfully.

اما نگران نباشید، با موفقیت به پایان خواهد رسید.

Let's look at some other examples

بیایید به چند نمونه دیگر نگاه کنیم،

Okay, let's make this a nice story.

خوب، اجازه دهید این داستان را به یک داستان خوب تبدیل کنیم.

Let's imagine the boss wants to apologise to the employee.

بیایید تصور کنیم که رئیس می خواهد از کارمند عذرخواهی کند.

She says I'm the reason you're in this bad situation.

او می گوید دلیل اینکه تو در این وضعیت بد قرار گرفتی من هستم.

I put you in this bad situation.

من تو را در این وضعیت بد قرار دادم.

What can she say say?

او چه می تواند بگوید؟

I'm sorry.

I put you in a bad situation.

متاسفم.

تو را در موقعیت بدی قرار دادم.

You already know that to say

شما قبلاً می دانید که برای گفتن

in a bad situation, a bad experience, use “THROUGH”!

در یک موقعیت بد، یک تجربه بد، از "THROUGH" استفاده کنید!

But now this.

اما حالا این

This is not a full sentence

این یک جمله کامل نیست

“I'm sorry I put you through this”

"متاسفم که تو را در این مورد قرار دادم"

She wants to say that she gave him that bad experience.

او می خواهد بگوید که آن تجربه بد را به او داده است.

That bad time.

اون زمان بد

of course there are other phrasal verbs

البته افعال عبارتی دیگری

with “THROUGH” which have no logical sense.

با "THROUGH" وجود دارد که هیچ معنای منطقی ندارند.

They don't have that common meaning.

آنها آن معنای مشترک را ندارند.

They don't mean from one side to another from start to end

منظورشان از یک طرف به طرف دیگر از ابتدا تا انتها نیست

or put you in a bad experience.

یا شما را در یک تجربه بد قرار نمی دهند.

For example, the phrasal verb to “follow through”

به عنوان مثال، فعل عبارتی "follow through" به

It doesn't mean that! This one is very different, but very, very useful.

این معنی نیست! این یکی بسیار متفاوت است، اما بسیار بسیار مفید است.

For example, are you one of those people

به عنوان مثال، آیا شما از آن دسته افرادی هستید

who, on January 1st you're, like,

که در 1 ژانویه، مانند،

okay, this year I'm going to do yoga every day!

خوب، امسال من می خواهم هر روز یوگا انجام دهم!

We all know that you're going to do two classes and give up.

همه ما می دانیم که شما دو کلاس می گذرانید و تسلیم می شوید.

That yoga mat is going to live in your closet forever. why?

آن تشک یوگا قرار است برای همیشه در کمد شما زندگی کند. چرا؟

Because you never follow through on your promises or commitments.

زیرا هرگز به وعده ها و تعهدات خود عمل نمی کنید.

we could also change this into a noun.

ما همچنین می توانیم این را به یک اسم تغییر دهیم. می

We can say you have no follow through.

توانیم بگوییم که شما هیچ پیگیری ندارید.

or let's imagine you accidentally spill your drink.

یا بیایید تصور کنیم به طور تصادفی نوشیدنی خود را ریخته اید.

Lisa from Blackpink

لیزا از بلک پینک

I can't believe you spilled your drink on me, Aly!

باورم نمیشه که نوشیدنیتو روی من ریختی، علی!

You're so handsome.

تو خیلی خوش تیپ هستی

But I'm so angry.

اما من خیلی عصبانی هستم.

I'm going to get a lawyer and sue you.

من میرم وکیل بگیرم و ازت شکایت کنم.

okay. I'm worried.

باشه. نگرانم.

But my friend Rick says

اما دوستم ریک می گوید

Don't worry! She doesn't have any follow through!

نگران نباش! او هیچ پیگیری ندارد!

But what if she is someone who makes a promise

اما اگر او کسی باشد که قول

or a commitment and actually does it?

یا تعهد می دهد و در واقع آن را انجام می دهد، چه؟

What if she follows through with this?

اگر او این را دنبال کند چه؟

Oh, no.

وای نه.

This is my lawyer, a**hole!

این وکیل من است، یک سوراخ!

Let's imagine Lisa actually sues you.

بیایید تصور کنیم لیزا واقعاً از شما شکایت می کند.

You want to say Oh, my God.

میخوای بگی خدای من

She actually went through with it.

او در واقع با آن گذشت.

To “GO THROUGH” has that other meaning when you're surprised that

وقتی تعجب می‌کنید که

they actually did it, like you doubted that they were actually going to do it!

آنها واقعاً این کار را انجام داده‌اند، معنای دیگری دارد، مثل اینکه شک دارید که واقعاً این کار را انجام می‌دهند!

now I know you've been thinking

اکنون می دانم که شما مدتی است که به

about getting my ultimate English e-book for a while.

دریافت بهترین کتاب الکترونیکی انگلیسی من فکر می کنید .

Well, now is the best time to actually go through with it

خوب، اکنون بهترین زمان برای انجام این کار است

and really bring your English to the next level,

و واقعاً انگلیسی خود را به سطح بعدی برسانید،

because you can practice with this lesson and hundreds of other ones.

زیرا می توانید با این درس و صدها درس دیگر تمرین کنید.

Self studying or with your friends or classmates

خودتان مطالعه می‌کنید یا با دوستان یا همکلاسی‌هایتان

You can get it on Patreon.com/papateachme

می‌توانید آن را در Patreon.com/papateachme

or my website papateachme.com

یا وب‌سایت من papateachme.com به

Let me know which phrasal verbs you have problems with

من اطلاع دهید که با کدام افعال عبارتی مشکل دارید

and I'll include them in a future lesson

و من آنها را در یک درس آینده اضافه می‌کنم

and I'll see you in the next class! Bye!

و شما را می‌بینم. در کلاس بعدی! خدا حافظ!

another random

یکی دیگر از

phrasal verb with through is to fall through.

فعل های تصادفی عبارتی با through این است که سقوط کند.

When something falls through, that means you had a plan

وقتی چیزی از بین می رود، به این معنی است که شما یک برنامه

or a business deal and it stops suddenly and it fails.

یا یک معامله تجاری داشته اید و ناگهان متوقف می شود و شکست می خورد.

For example.

مثلا.

Imagine that your friend

تصور کنید که دوست شما

had a plan to go to work in America for Google.

برنامه ای برای رفتن به آمریکا برای کار در گوگل داشته است.

So you ask, Are you still going to America to work?

بنابراین می‌پرسید، آیا هنوز برای کار به آمریکا می‌روید؟

But she wants to say no.

اما او می خواهد بگوید نه.

That plan absolutely failed.

آن طرح مطلقا شکست خورد.

But for some reason, your friend couldn't get the visa.

اما دوست شما به دلایلی نتوانست ویزا را دریافت کند.

So she says that plan failed because I couldn't get a visa.

بنابراین او می گوید که این طرح شکست خورد زیرا من نتوانستم ویزا بگیرم.

Remember, this is for plans or deals like business deals.

به یاد داشته باشید، این برای طرح ها یا معاملاتی مانند معاملات تجاری است.

They stop suddenly and they fail.

آنها ناگهان متوقف می شوند و شکست می خورند. می

They fall through.

افتند.

I plan to go work in Canada for a year.

من قصد دارم برای یک سال بروم کانادا کار کنم.

A while ago.

مدتی پیش.

But I didn't have any money.

اما من هیچ پولی نداشتم.

So yeah, that plan totally fell through.

بنابراین بله، آن طرح کاملاً از بین رفت.

Has anything like that happened to you?

آیا چنین چیزی برای شما اتفاق افتاده است؟

Let me know in the comments.

در نظرات به من اطلاع دهید.

This is my lawyer as well.

این وکیل من هم هست

This is my lawyer, Ethel.

این وکیل من، اتل است.

This is my lawyer. As all My lawyer.

این وکیل من است. مثل همه وکیل من

All. I can't believe you spilled your drink on me, Ali.

همه. باورم نمیشه مشروبتو روی من ریختی علی.

You're so handsome. But I'm so angry.

تو خیلی خوش تیپ هستی اما من خیلی عصبانی هستم.

I'm going to get a lawyer and I'm going to see you.

من میرم وکیل بگیرم و میرم ببینمت.