SET UP a Meeting / Date / Appointment in English!

- My Super Patreon Haru from Japan wants to know,

- سوپر پاترئون هارو من از ژاپن می خواهد بداند،

how do you make an appointment?

چگونه قرار ملاقات می گذارید؟

Plan a date,

برای قرار ملاقات برنامه ریزی کنید،

arrange a meeting in English.

یک جلسه به زبان انگلیسی ترتیب دهید.

But also, how do you cancel that?

اما همچنین، چگونه آن را لغو می کنید؟

How do you reschedule it if you need to?

در صورت نیاز چگونه آن را دوباره برنامه ریزی می کنید؟

You can get the lesson worksheet for today

شما می توانید کاربرگ درس امروز را

on my Patreon or by joining this channel as a member.

در Patreon من یا با عضویت در این کانال به عنوان عضو دریافت کنید.

Also, you can find out how to request

همچنین، می‌توانید نحوه درخواست

your own video in the future.

ویدیوی خود را در آینده پیدا کنید.

The link to do so is in the description.

لینک انجام این کار در توضیحات موجود است.

(gentle music)

(موسیقی ملایم)

So for this lesson, we need to use business English

بنابراین برای این درس باید از انگلیسی تجاری

to arrange meetings.

برای ترتیب دادن جلسات استفاده کنیم.

You'll need formal English for dealing with doctors,

برای برخورد با پزشکان،

opticians, dentists, whoever you need to make

بینایی‌شناسان، دندان‌پزشکان، هر کسی که باید با

an appointment with, and just casual English.

آن‌ها قرار ملاقات بگذارید، به انگلیسی رسمی و فقط به زبان انگلیسی معمولی نیاز دارید.

So make sure you have a pen

بنابراین مطمئن شوید که یک خودکار

and a piece of paper to take notes.

و یک تکه کاغذ برای یادداشت برداری دارید.

First arranging a meeting or arranging a video chat.

ابتدا یک جلسه ترتیب دهید یا یک چت تصویری ترتیب دهید.

First business English.

اولین انگلیسی تجاری.

So we're talking formally,

بنابراین ما به طور رسمی صحبت می کنیم،

but quite specifically for business.

اما کاملاً خاص برای تجارت.

Now usually when someone wants to set up a meeting with me

معمولاً وقتی کسی می خواهد با ایمیل با من جلسه

by email, it's always the same two phrasal verbs

بگذارد، همیشه همان دو فعل عبارتی هستند

and I hate them but I don't know why.

و من از آنها متنفرم اما نمی دانم چرا.

Hi, I'd love to set up a meeting.

سلام، من دوست دارم یک جلسه تشکیل دهم.

Can we jump on a call this week?

آیا می توانیم در این هفته تماس بگیریم؟

Or can we hop on a call this week?

یا می توانیم در این هفته تماس بگیریم؟

I don't know why, but those two phrasal verbs

نمی‌دانم چرا، اما آن دو فعل عبارتی

really annoy me.

واقعاً من را آزار می‌دهند.

But yeah, fine.

اما آره خوبه

If you want to set up a meeting or video chat with someone,

اگر می‌خواهید با کسی یک جلسه یا چت ویدیویی راه‌اندازی کنید، به او

message them, email them, call them,

پیام دهید، ایمیل بزنید، با او تماس بگیرید،

no one uses a phone like a phone anymore.

هیچ‌کس دیگر از تلفن مانند تلفن استفاده نمی‌کند.

Yeah, you can use can we jump on a call?

بله، شما می توانید استفاده کنید آیا می توانیم در تماس بپریم؟

Can we hop on a call?

آیا می‌توانیم یک تماس بگیریم؟

It just means can we arrange it?

این فقط به این معنی است که آیا می توانیم آن را ترتیب دهیم؟

Can we have a chat?

میتونیم چت کنیم؟

You can also say, can we set up a call?

شما همچنین می توانید بگویید، آیا می توانیم تماس برقرار کنیم؟

You could also say can we put something in the calendar?

شما همچنین می توانید بگویید آیا می توانیم چیزی را در تقویم قرار دهیم؟

Yeah, in business, everything works with calendars

بله، در تجارت، همه چیز با تقویم ها

and schedules, right.

و برنامه ها کار می کند، درست است.

So you'll need that phrasal verb,

بنابراین شما به آن فعل عبارتی نیاز دارید،

can we put something in the calendar?

آیا می‌توانیم چیزی را در تقویم قرار دهیم؟

Now if you want to be more specific with the timing,

حالا اگر می خواهید زمان را دقیق تر کنید

Friday, for example, at 10:30,

، مثلا جمعه ساعت 10:30،

you want to suggest that time.

می خواهید آن زمان را پیشنهاد دهید.

You could make that a little more polite,

می‌توانید با افزودن دو کلمه ساده، آن را کمی مودبانه‌تر

a bit more friendly, a little less direct

، کمی دوستانه‌تر، کمی کمتر مستقیم کنید

by adding two simple words.

.

Hi, I'd love to set up a video chat with you this week.

سلام، من دوست دارم این هفته یک چت تصویری با شما راه اندازی کنم.

Can we hop on a call, let's say Friday at two?

آیا می‌توانیم یک تماس بگیریم، مثلاً ساعت دو جمعه؟

So adding, let's say you're offering an example.

بنابراین با اضافه کردن، فرض کنید که شما یک مثال ارائه می کنید.

You're just saying, for example, Friday at two,

شما فقط می گویید ، مثلاً جمعه ساعت دو،

it's not so direct and so it sounds a bit more polite.

آنقدر مستقیم نیست و بنابراین کمی مودبانه تر به نظر می رسد.

So someone wants to arrange a meeting with you,

بنابراین یک نفر می خواهد با شما ملاقاتی ترتیب دهد،

Friday at two.

جمعه ساعت دو.

You think that you're free, but you're not sure

شما فکر می کنید که آزاد هستید، اما مطمئن نیستید که

how can say that?

چگونه می توانید این را بگویید؟

You need to say yes two o'clock but also,

شما باید بگویید بله، اما

I need to confirm.

من نیز باید تایید کنم.

We have a phrasal verb to this situation.

برای این وضعیت یک فعل عبارتی داریم.

Okay, I'll pencil you in for Friday

خوب، من شما را برای جمعه

or let me pencil you in for Friday.

مداد می کنم یا اجازه دهید برای جمعه مدادتان کنم.

What does this mean?

این یعنی چی؟

Pencil is this thing, right.

مداد این چیزی است، درست است.

If you pencil someone in your calendar,

اگر شخصی را در تقویم خود مداد کنید

you might need to change that date change the time.

، ممکن است لازم باشد آن تاریخ را تغییر دهید و زمان را تغییر دهید.

So to pencil someone in is like,

بنابراین مداد زدن به کسی مثل این است که

yes, but I need to confirm.

بله، اما باید تایید کنم.

So sure, let me pencil you in for Friday

پس مطمئن باشید، اجازه دهید برای جمعه شما را مداد

and I'll confirm later.

کنم و بعداً تأیید خواهم کرد.

An alternative to this,

یک جایگزین برای این،

I'll pencil you in for Friday,

من شما را برای جمعه مداد می کنم،

and I'll let you know if anything comes up.

و اگر چیزی پیش آمد به شما اطلاع خواهم داد .

We're already looking at loads of phrasal verbs

ما قبلاً در حال بررسی تعداد زیادی افعال عبارتی هستیم

that you can use.

که می توانید از آنها استفاده کنید.

When something comes up,

وقتی چیزی مطرح می شود، به

it means that a situation or a thing appears unexpectedly.

این معنی است که یک موقعیت یا یک چیز به طور غیر منتظره ظاهر می شود.

What could come up?

چه چیزی می تواند مطرح شود؟

Maybe you have car trouble,

شاید مشکل ماشین داشته باشید،

maybe something more important happened.

شاید اتفاق مهم تری افتاده باشد.

And now you need to cancel,

و اکنون باید

whatever something appears unexpectedly.

هر چیزی را که به طور غیرمنتظره ای ظاهر می شود لغو کنید.

It comes up, and of course to pencil someone in.

ظاهر می‌شود، و البته برای مداد کردن کسی.

It's like yes, but something might change,

مثل این است که بله، اما ممکن است چیزی تغییر کند،

or I might have to cancel.

یا ممکن است مجبور باشم آن را لغو کنم.

But let's look at other situations.

اما بیایید به موقعیت های دیگر نگاه کنیم.

For example, if you need to make an appointment

به عنوان مثال، اگر شما نیاز به گرفتن یک وقت ملاقات

with a doctor, optician, dentist, whoever provides a service

با یک پزشک، بینایی سنجی، دندانپزشک، هر کسی که خدماتی را

where you need to make an appointment.

در جایی که شما نیاز به گرفتن وقت دارید داشته باشید.

That's a specific type of formal English

این یک نوع خاص از انگلیسی رسمی است

that we need to learn vocabulary for.

که ما باید واژگان آن را یاد بگیریم.

Again, you should be making notes.

باز هم باید یادداشت برداری کنید.

You have a problem with your teeth.

شما با دندان های خود مشکل دارید.

You need to make an appointment with the dentist.

باید با دندانپزشک وقت بگیرید.

Hi, is it possible to book in

سلام امکان

for an appointment on Thursday?

رزرو نوبت پنجشنبه هست؟

To book in, you reserve a time,

برای رزرو، یک زمان

you reserve an appointment with someone.

رزرو می‌کنید، یک قرار ملاقات با کسی رزرو می‌کنید.

Do you have any slots free?

آیا اسلات رایگان دارید؟

Do you have any availability Thursday?

آیا پنج شنبه در دسترس دارید؟

A slot is a time period.

اسلات یک دوره زمانی است.

For example, the 1:00 p.m slot,

به عنوان مثال، شیار ساعت 1:00 بعد از ظهر

the two to three slot, that is quite standard.

، شیار دو تا سه ، کاملاً استاندارد است.

You could say it's anyone to make an appointment.

می توانید بگویید هر کسی است که قرار ملاقات بگذارد.

Can you fit me in Thursday?

آیا می توانید من را در پنجشنبه جا دهید؟

Do you have any free space in your schedule,

آیا در برنامه،

your itinerary, your calendar for me?

برنامه سفر، تقویم خود برای من فضای خالی دارید؟

Now because this is talking about a schedule,

حالا چون این در مورد یک برنامه زمان بندی صحبت می کند،

yes, you could use this for business English as well.

بله، می توانید از آن برای انگلیسی تجاری نیز استفاده کنید.

Okay, now casual English.

خوب، حالا انگلیسی معمولی.

So for a friend or something more,

بنابراین برای یک دوست یا چیزی بیشتر،

you want to go out with them.

می خواهید با آنها بیرون بروید.

You want to do something with them.

شما می خواهید با آنها کاری انجام دهید.

What do you do?

چه کار میکنی؟

What do you say to them?

چه به آنها میگویی؟

What are you doing Thursday?

پنجشنبه چیکار میکنی؟

Do you wanna grab drinks?

آیا می خواهید نوشیدنی بخورید؟

Do you wanna get a coffee?

میخوای یه قهوه بخوری؟

Do you wanna go out?

میخوای بری بیرون؟

You wanna go bungee Jumping?

می‌خواهید بانجی جامپینگ بروید؟

Whatever, just be direct,

به هر حال، فقط مستقیم باشید،

you don't have to learn a special idiom or expression,

لازم نیست اصطلاح یا عبارت خاصی را یاد بگیرید،

you're not asking out your English teacher.

شما از معلم انگلیسی خود نمی خواهید.

So just keep it simple,

بنابراین فقط آن را ساده

keep it direct, you don't need to do any more.

نگه دارید، آن را مستقیم نگه دارید، دیگر نیازی به انجام دادن ندارید.

I was thinking maybe we could hang out on Thursday.

به این فکر می کردم که شاید بتوانیم روز پنجشنبه با هم قرار بگذاریم.

Notice that's past tense.

توجه کنید که زمان گذشته است.

I was thinking, yes, you're still thinking now,

داشتم فکر می‌کردم، بله، شما هنوز در حال فکر کردن هستید،

but it's an idea you had.

اما این ایده‌ای است که داشتید.

So it's really common to use that in past.

بنابراین استفاده از آن در گذشته بسیار رایج است.

I was thinking maybe this, it's just a bit less direct.

داشتم به این فکر می‌کردم، فقط یک مقدار مستقیم کمتر است.

It adds a little bit more friendliness.

کمی دوستی بیشتر را اضافه می کند.

Also, we could or we might,

همچنین، می‌توانیم یا ممکن است،

I've written these two modal verbs

من این دو فعل معین را نوشته‌ام، زیرا این دو فعل

because those are most common.

رایج‌تر هستند.

This one is the most common.

این یکی رایج ترین است.

I was thinking we could blah, blah, blah.

داشتم فکر میکردم میتوانیم بله، بل، بلا.

Again, because it's less direct.

باز هم، چون کمتر مستقیم است. برای مثال

You could use this structure to arrange

می توانید از این ساختار برای ترتیب دادن

a business meeting, for example.

یک جلسه کاری استفاده کنید.

Yeah hi, I was thinking maybe we could have a chat

بله سلام، داشتم فکر می کردم شاید بتوانیم حوالی ساعت دو با هم چت کنیم

around two o'clock, Is that okay for you?

، برای شما مشکلی نیست؟

This is completely fine for the business environment.

این برای محیط کسب و کار کاملاً خوب است.

It just makes you sound a bit more human.

این فقط باعث می شود شما کمی انسان تر به نظر برسید.

And honestly, that's a good thing.

و صادقانه بگویم، این چیز خوبی است.

I was wondering if we could meet up tomorrow?

میخواستم بدونم فردا میتونیم همدیگه رو ببینیم؟

Again, we have that past tense,

باز هم ما آن زمان گذشته را داریم،

wondering, to wonder means to ask yourself a question.

تعجب کردن، تعجب کردن به معنای سوال پرسیدن از خود است.

Very similar to I was thinking,

خیلی شبیه به من فکر می کردم،

I was thinking about a question.

داشتم به یک سوال فکر می کردم.

I was wondering if, don't forget the if.

می‌خواستم ببینم اگر، اگر را فراموش نکن.

I was wondering if we could go, meet up, hang out?

داشتم فکر می کردم که آیا می توانیم برویم، همدیگر را ببینیم، با هم بنشینیم؟

So maybe you are wondering,

بنابراین شاید شما تعجب کنید،

"Hmm" is my friend available?

"هوم" دوست من در دسترس است؟

Is my friend free tomorrow?

آیا دوست من فردا آزاد است؟

I was just wondering if you are free tomorrow?

فقط میخواستم بدونم فردا آزاد هستی؟

So you could add just,

بنابراین شما می توانید فقط اضافه کنید،

it adds a little bit of spice in there.

آن را اضافه می کند کمی ادویه در آنجا.

It makes your sentence a little bit more natural.

این جمله شما را کمی طبیعی تر می کند.

This is tomorrow that's future.

این فردا است که آینده است.

Why is this past?

چرا این گذشته است؟

Because this is past.

چون این گذشته است.

I was wondering if you were free tomorrow?

میخواستم بدونم فردا آزاد هستی؟

Yes, you're asking about the future.

بله، شما در مورد آینده سوال می کنید.

That verb should be past in this situation.

آن فعل در این موقعیت باید گذشته باشد.

Let's imagine you were wondering hmm,

بیایید تصور کنیم که اومم،

does my friend want to get food tomorrow?

آیا دوست من می خواهد فردا غذا بیاورد؟

Again, we need to change that verb to past tense, right.

باز هم باید آن فعل را به زمان گذشته تغییر دهیم، درست است.

So I was wondering if you wanted, past tense, to get food?

بنابراین می‌خواستم بدانم که آیا می‌خواهید در زمان گذشته غذا بگیرید؟

It's good to use in business English.

استفاده از آن در انگلیسی تجاری خوب است.

Yeah, hi I was just wondering if you're free

بله، سلام، من فقط می خواستم بدونم که آیا شما

for a chat around two o'clock, Is that okay?

برای چت حدود ساعت دو آزاد هستید، آیا این مشکلی ندارد؟

In casual English for dating.

به زبان انگلیسی گاه به گاه برای دوستیابی.

I was just wondering if you wanted to get food?

فقط میخواستم بدونم میخوای غذا بگیری؟

It's good for everything.

برای همه چیز خوب است.

Even for making appointments, for example.

حتی برای قرار ملاقات مثلا.

Hi, yeah, I was wondering if you had any availability today?

سلام، بله، می خواستم بدونم که آیا شما امروز در دسترس هستید؟

Hi, I was wondering if you had any free slots today?

سلام، میخواستم بدونم امروز اسلات رایگان دارید؟

We want to invite our friend out for coffee this Thursday.

میخوایم این پنجشنبه دوستمون رو برای قهوه دعوت کنیم.

Now remember the word fancy?

حالا کلمه فانتزی را به خاطر دارید؟

That means you want to do something

یعنی می خواهید کاری را انجام دهید

or you want something at that moment.

یا در آن لحظه چیزی را می خواهید.

It's way more British English to say,

این خیلی بیشتر انگلیسی بریتانیایی است که بگوییم،

I really fancy a pizza.

من واقعاً پیتزا دوست دارم.

I really fancy going out.

من واقعا دوست دارم بیرون بروم

If you prefer American English, just use the verb want.

اگر انگلیسی آمریکایی را ترجیح می دهید، فقط از فعل want استفاده کنید.

But for this example, we'll use fancy.

اما برای این مثال از فانتزی استفاده می کنیم.

Let's do it over text.

بیایید آن را روی متن انجام دهیم.

Okay, I was wondering if you fancy

خوب، می خواستم بدانم آیا دوست دارید

getting a coffee on Thursday?

پنجشنبه یک قهوه بخورید؟

Do you notice something wrong with that sentence?

آیا متوجه اشتباهی در آن جمله می شوید؟

Yeah, change the word fancy to a past tense.

بله، کلمه فانتزی را به زمان گذشته تغییر دهید.

I was wondering if you fancied getting a coffee on Thursday?

می خواستم بدانم آیا دوست دارید پنجشنبه یک قهوه بخورید؟

I was thinking, do you want to get a coffee Thursday?

داشتم فکر می کردم می خواهی پنجشنبه یک قهوه بخوری؟

Really easy, right?

واقعا آسان است، درست است؟

And you can use this right now.

و همین الان می توانید از آن استفاده کنید.

Make some plans with your friends,

با دوستان خود برنامه ریزی کنید،

invite them to do something.

آنها را به انجام کاری دعوت کنید.

Call them, text them, email them, try to use that structure,

با آنها تماس بگیرید، پیامک دهید، ایمیل بزنید، سعی کنید از آن ساختار استفاده کنید،

make some plans for the future.

برای آینده برنامه ریزی کنید.

Okay, let's imagine that your friend

خوب، بیایید تصور کنیم که دوست شما

is busy tomorrow, whoops!

فردا مشغول است، اوه!

You want to ask a simple question,

شما می خواهید یک سوال ساده بپرسید،

okay, not tomorrow but when?

خوب، نه فردا، چه زمانی؟

Ask it this way.

اینجوری بپرس

You're busy tomorrow, no problem, when works for you?

فردا سرت شلوغ است، مشکلی نیست، چه زمانی به دردت می خورد؟

A great question because now your friend

یک سوال عالی زیرا اکنون دوست

will suggest the time or the day.

شما زمان یا روز را پیشنهاد می کند.

Now you want someone to contact you,

اکنون می خواهید کسی با شما تماس بگیرد، با شما تماس بگیرد

to call you, email you, message you, whatever.

، به شما ایمیل بزند، به شما پیام دهد، هر چیزی که باشد.

How do we do that?

چگونه ما آن را انجام دهیم؟

Give me a buzz.

به من وزوز بده

Give me a bell.

به من زنگ بده

Give me a shout.

من را فریاد بزن

They're definitely a more casual

آنها قطعاً روش معمولی تری

way of saying give me a call.

برای گفتن به من هستند.

But you might hear it in business as well.

اما ممکن است آن را در تجارت نیز بشنوید.

For example, if the colleagues know each other,

مثلاً اگر همکاران همدیگر را بشناسند،

if they have a friendly relationship,

اگر رابطه دوستانه ای داشته باشند،

all of these three are much more British.

هر سه خیلی بیشتر بریتانیایی هستند.

I don't think I've heard an American say, "give me a buzz."

فکر نمی‌کنم از یک آمریکایی نشنیده باشم که بگوید "به من وزوز کن".

No, they don't say that.

نه، این را نمی گویند.

Drop me a line.

باهام تماس بگیر.

Again, it just means call me.

باز هم به این معنی است که با من تماس بگیرید.

It sounds a bit old fashioned to me.

به نظر من کمی قدیمی است.

In business, maybe you'll hear it,

در تجارت، شاید آن را بشنوید،

but younger people probably won't use it.

اما افراد جوان احتمالاً از آن استفاده نخواهند کرد.

Again, keep that in mind.

باز هم این را در نظر داشته باشید.

Message me, text me, that's good for everything.

به من پیام بده، پیامک بده، این برای همه چیز خوب است.

Hit me up, it's very casual, but it's also very douchey.

به من ضربه بزن، خیلی معمولی است، اما در عین حال خیلی بی‌تفاوت است.

What does douchey mean?

دوشی یعنی چی؟

Well, a douche is?

خوب، دوش است؟

Me I'm a douche, I think I'm really cool,

من یک دوشی هستم، فکر می کنم خیلی باحالم،

But actually I'm kind of an idiot.

اما در واقع یک جور احمقم.

So let's hurry this up, I've got to take a shirtless photo

پس بیایید این کار را عجله کنیم، من باید یک عکس بدون پیراهن

of my Instagram, let's get the nipple.

از اینستاگرامم بگیرم، بیا نوک پستان را بگیرم.

So if you're a douche yeah,

بنابراین، اگر شما یک دوش هستید، بله،

you could say like, hit me up, call me.

می توانید بگویید، به من ضربه بزنید، به من زنگ بزنید.

But even then, don't be a douche.

اما حتی پس از آن، دوش نگیرید.

Again, thank you to how to Haru

باز هم از اینکه چگونه به هارو

my Super Patreon Japan for requesting this lesson.

من سوپر پاترئون ژاپن برای درخواست این درس متشکرم. با عضویت در Patreon من

You can get the lesson worksheet for this

می توانید کاربرگ درس این

and many other lessons by joining my Patreon.

و بسیاری از درس های دیگر را دریافت کنید .

Also, you can find out how to request your own lesson.

همچنین، می توانید نحوه درخواست درس خود را بیابید.

The links all in the description.

لینک ها همه در توضیحات

See you next time.

بعدا می بینمت.