RATING British Accents in DRACULA! | Dialect Coach REACTS!

It is a man himself.

این خود یک مرد است.

Look, he's grown young.

ببین، او جوان شده است.

he has learned how to pronounce each word perfectly.

او یاد گرفته است که چگونه هر کلمه را به طور کامل تلفظ کند.

And that's exactly why it's wrong.

و دقیقا به همین دلیل اشتباه است.

Welcome back to the channel

به کانال

I'm Ali I work as a professional dialect coach here in London.

من علی هستم خوش آمدید من به عنوان یک مربی حرفه ای گویش اینجا در لندن کار می کنم.

And today I'm judging the British accents in the movie Dracula.

و امروز در مورد لهجه های بریتانیایی در فیلم دراکولا قضاوت می کنم.

So this is the 92 version with Keanu Reeves.

بنابراین این نسخه 92 با کیانو ریوز است.

And I have heard opinions.

و نظراتی شنیده ام.

There are opinions about these accents, not good ones.

در مورد این لهجه ها نظراتی وجود دارد، نه نظرات خوبی. به

I doubted everything,

همه چیز شک کردم،

even my mind.

حتی به ذهنم.

So how do you judge a good British accent?

پس چگونه یک لهجه انگلیسی خوب را قضاوت می کنید؟

Well, it's important to point out that there are no good British accents

خوب، ذکر این نکته مهم است که هیچ لهجه بریتانیایی خوب

and bad British accents in the sense that a posh accent

و لهجه بریتانیایی بد وجود ندارد، به این معنا که لهجه شیک

doesn't mean good and Cockney doesn't mean bad.

به معنای خوب نیست و کاکنی به معنای بد نیست.

No, there are tons of British pronunciation styles using different

نه، هزاران سبک تلفظ بریتانیایی وجود دارد که از ویژگی‌های متفاوتی استفاده می‌کنند

characteristics that we all perceive and understand to be British.

که همه ما انگلیسی بودن آنها را درک و درک می‌کنیم.

For example, the glottal t.

به عنوان مثال، گلوتال t.

You've heard this in words like water being pronounced water changing the l.

این را در کلماتی شنیده اید مانند آب که آب را تغییر می دهد.

So it sounds like an L.

بنابراین مانند یک L به نظر می رسد.

For example, hell could be pronounced hell and so on.

برای مثال، hell را می توان hell و غیره تلفظ کرد.

what then? Makes a good British accent?

پس چی؟ لهجه بریتانیایی خوبی دارد؟

This is a great question, and the best way I can describe it is

این یک سوال عالی است، و بهترین راهی که می توانم آن را توصیف کنم این است که

you have to think of it the same way as you judge, especially facts in movies.

شما باید همان طور که قضاوت می کنید به آن فکر کنید ، به خصوص حقایق در فیلم ها.

For example,

به عنوان مثال،

you watch a movie and you're like, wow, those special effects are really bad.

شما یک فیلم را تماشا می کنید و می گویید، وای، آن جلوه های ویژه واقعا بد هستند.

Not convincing at all.

اصلا قانع کننده نیست

Other movies, you're like, whoa, the special effects are amazing.

فیلم های دیگر، شما مانند، اوه، جلوه های ویژه شگفت انگیز است.

They're very, very convincing.

آنها بسیار بسیار متقاعد کننده هستند.

However, what the professionals will tell you is the best.

با این حال، آنچه متخصصان به شما خواهند گفت بهترین است.

Special effects are ones that you don't even notice.

جلوه های ویژه آنهایی هستند که شما حتی متوجه آنها نمی شوید.

And it's the exact same thing when learning accents for a role.

و دقیقاً هنگام یادگیری لهجه برای یک نقش، دقیقاً مشابه است.

You don't even question if it's real or not.

شما حتی نمی‌پرسید که واقعی است یا نه.

You're just like, oh, okay, this guy's British.

تو مثل این که، اوه، باشه، این پسر انگلیسی است.

You're not doing a British accent.

شما لهجه بریتانیایی نمی کنید.

You just have one.

شما فقط یکی دارید.

He's buying a property around London.

او در حال خرید ملک در اطراف لندن است.

Of course. Sir. I'll attend to the count.

البته. آقا من در شمارش شرکت خواهم کرد.

All right.

First thing, and I'm sure I'll mention this a lot as we go on.

بسیار خوب.

اولین چیز، و من مطمئن هستم که در ادامه به این موضوع زیاد اشاره خواهم کرد.

It's the schwa sound.

این صدای شوا است.

British accents are very lazy compared to American accents.

لهجه های بریتانیایی در مقایسه با لهجه های آمریکایی بسیار تنبل هستند.

The most common sound in British English is the schwa.

رایج ترین صدا در انگلیسی بریتانیایی schwa است.

It's this symbol.

این نماد است.

Most commonly, you'll see this replacing the r sound at the end of words

معمولاً، شما این را می بینید که جایگزین صدای r در انتهای کلمات می شود،

like instead of in American English, doctor, lawyer

مانند به جای اینکه در انگلیسی آمریکایی، دکتر، وکیل،

we replace the r sound at the end with a schwa.

صدای r را در پایان با یک schwa جایگزین کنیم.

Doctor. Lawyer.

دکتر وکیل.

Sister, brother, mother, father c it's a very lazy, very weak sound.

خواهر، برادر، مادر، پدر c صدای بسیار تنبل و بسیار ضعیفی است.

It's almost nothing.

تقریبا هیچی نیست

We've waited this long, haven't we?

ما این مدت منتظر بودیم، نه؟

We can be married when I return.

وقتی برگشتم می توانیم ازدواج کنیم.

We can be married when I return.

وقتی برگشتم می توانیم ازدواج کنیم.

okay?

He's obviously learned how the individual words sound in that sentence.

باشه؟

او آشکارا آموخته است که تک تک کلمات در آن جمله چگونه صدا می کنند.

I can picture him with his dialect coach practicing this line like.

می توانم او را با مربی گویشش در حال تمرین این خط تصور کنم. وقتی برگشتم

We can be married

می توانیم ازدواج کنیم

when I return.

.

We can be married when I return.

وقتی برگشتم می توانیم ازدواج کنیم.

Okay, I'm exaggerating, but that is how I imagine he learned it.

بسیار خوب، من اغراق می کنم، اما تصور می کنم او این را یاد گرفته است.

Now, more naturally, we would say something like,

حالا، طبیعی‌تر، می‌گوییم که

We can be married when I return.

وقتی برگشتم می‌توانیم ازدواج کنیم.

Smush those words together.

این کلمات را با هم له کن

It shouldn't sound like separate words.

نباید مانند کلمات جداگانه به نظر برسد.

We can.

ما می توانیم.

Blah blah blah I can, you can.

بلا بله بلا من می توانم، تو می توانی.

This is a structure we often use.

این ساختاری است که ما اغلب از آن استفاده می کنیم.

And with structures we often use.

و با ساختارهایی که اغلب استفاده می کنیم.

vowel sounds in some of those words get squashed to a schwa sound.

صداهای مصوت در برخی از این کلمات به صدای شوا تبدیل می شوند.

That sound I just mentioned.

همون صدایی که بهش اشاره کردم

Instead of can can we can, And this is very, very common

به جای قوطی، ما می توانیم، و این بسیار بسیار رایج است

with structures you use a lot like, could you could you.

با سازه هایی که شما از آنها استفاده می کنید.

I've never I've never.

من هرگز هرگز.

What do you want to do?

میخوای چیکار کنی؟

What do you want to do?

میخوای چیکار کنی؟

to give advice to someone, you don't say, well,

برای نصیحت کردن به کسی، نمی گویی، خوب،

if I was you like a robot.

اگر من بودم مثل یک ربات بودی.

if you. That sounds very different, right?

اگر شما این خیلی متفاوت به نظر می رسد، درست است؟

so these chunked expressions and sentences really help sell that.

بنابراین این عبارات و جملات تکه تکه شده واقعا به فروش آن کمک می کند.

You've been speaking with this accent all your life.

تو تمام عمرت با این لهجه حرف میزنی .

If you don't learn this it won't sound natural.

اگر این را یاد نگیرید، طبیعی به نظر نمی رسد.

and if you're working on developing a natural sounding British

و اگر در حال کار بر روی ایجاد یک لهجه انگلیسی با صدای طبیعی

accent for a role in a movie TV show, to do it parties.

برای یک نقش در یک برنامه تلویزیونی فیلم هستید، آن را در مهمانی ها انجام دهید.

that one's strangely common for my clients.

که به طرز عجیبی برای مشتریان من رایج است.

I've made a full British accent course that you can get on my website.

من یک دوره آموزشی کامل برای لهجه بریتانیایی ساخته ام که می توانید آن را در وب سایت من دریافت کنید.

Papa, teach me.com, This gives you everything you need

بابا، به me.com بیاموز، این به شما هر آنچه را که

to develop your own natural sound with a British accent,

برای توسعه صدای طبیعی خود با لهجه بریتانیایی نیاز دارید، می دهد،

your own pronunciation style that sounds natural to you.

سبک تلفظ خود را که برای شما طبیعی به نظر می رسد.

and you have the option to pay whatever you think it's worth.

و شما این اختیار را دارید که هر چیزی که فکر می کنید ارزشش را دارد بپردازید.

Now all good dialect coaches will tell you that it's

حالا همه مربیان گویش خوب به شما می گویند که

kind of like when you have a brand new pair of shoes.

مثل زمانی است که یک جفت کفش کاملا نو دارید.

people see your shoes.

مردم کفش های شما را می بینند

And they're like, wow, they're shiny and new.

و مانند، وای، براق و جدید هستند.

You've never worn them before.

شما قبلا آنها را نپوشیده اید.

There's no imperfections.

هیچ نقصی وجود ندارد

There's no bends where you have worn them every day.

هیچ خمیده ای وجود ندارد که شما آنها را هر روز پوشیده اید.

Nothing that makes those shoes unique to you.

هیچ چیز آن کفش ها را منحصر به شما نمی کند.

That's the mindset I want you to take away when you learn an accent.

این طرز فکری است که می‌خواهم وقتی لهجه یاد می‌گیرید آن را از بین ببرید.

You don't want your audience or me thinking

شما نمی خواهید مخاطبان یا من فکر کنیم

that is a shiny new accent that you've never used before.

که این یک لهجه جدید براق است که قبلاً هرگز از آن استفاده نکرده اید.

You need to have those imperfections and wear and tear.

شما باید آن نواقص و فرسودگی را داشته باشید.

That shows me you've used this every day.

این به من نشان می دهد که شما هر روز از آن استفاده کرده اید.

For example, one of my clients started ordering coffee using his British accent.

به عنوان مثال، یکی از مشتریان من با لهجه بریتانیایی خود شروع به سفارش قهوه کرد.

And this is an amazing way to make it unique to you.

و این یک راه شگفت انگیز برای منحصر به فرد کردن آن برای شما است.

because after time, you get used to it of the first time

چون بعد از مدتی به آن عادت می کنید که

ordering with a British accent, hello, can I get a cappuccino, please?

با لهجه بریتانیایی سفارش دهید، سلام، لطفاً می توانم یک کاپوچینو تهیه کنم؟

Yes, it has the characteristics

بله، ویژگی های

of a British accent but doesn't feel real yet.

لهجه بریتانیایی را دارد اما هنوز واقعی نیست.

after you've said this enough times, you get lazy, then it becomes unique to you.

بعد از اینکه به اندازه کافی این را گفتید، تنبل می شوید، سپس برای شما منحصر به فرد می شود.

All right, mate, can I get a cappuccino?

باشه رفیق، میتونم کاپوچینو بگیرم؟

See the difference?

تفاوت را می بینید؟

I see.

می بینم.

Is the castle false?

آیا قلعه دروغین است؟

Is the castle fa.

آیا قلعه فا.

So this is great.

پس این عالی است.

He's playing a Southerner, I think, from London, probably.

او در نقش یک جنوبی، فکر می‌کنم، احتمالاً اهل لندن است.

And he sticks to saying Castle, not castle.

و او به گفتن قلعه، نه قلعه پایبند است.

For those who don't know

برای کسانی که

this line, this would separate northern British accents.

این خط را نمی دانند، این لهجه های شمال بریتانیا را از هم جدا می کند .

The southern British accents.

لهجه های جنوب بریتانیا.

You in the comments. Stop typing.

شما در نظرات تایپ را متوقف کنید

I know, but this map and this line makes it easy for Americans to understand.

می دانم، اما این نقشه و این خط، درک آن را برای آمریکایی ها آسان می کند.

So stop typing.

پس تایپ نکنید

This refers to the trap bus split, and this means that

این به تقسیم اتوبوس تله اشاره دارد، و این بدان معنی است که

northern accents stop typing will pronounce the r.

لهجه های شمالی تایپ را متوقف می کنند، r را تلفظ می کنند.

Sound in words like Castle laugh baths class

صدا در کلماتی مانند کلاس حمام خنده قلعه

the same as the in trap trap class trap bath.

همان حمام تله کلاس در تله است.

It's the same sound right?

همون صداست درسته؟

However, southern accents, it's different.

با این حال، لهجه های جنوبی، متفاوت است.

We still say trap with an app, But we say the, in these words

ما هنوز با یک برنامه می گوییم تله، اما در این کلمات

with an R sound class bath, laugh Castle.

با حمام کلاس صدای R، قلعه خنده را می گوییم.

So because he's using a southern British accent, yes.

بنابراین چون او از لهجه بریتانیایی جنوبی استفاده می کند ، بله.

Those two words should match in pronunciation.

این دو کلمه باید در تلفظ مطابقت داشته باشند.

Is the castle far?

آیا قلعه دور است؟

so if you're an actor and you're playing someone who grew up in London, the South,

بنابراین اگر بازیگر هستید و نقش کسی را بازی می کنید که در لندن، جنوب بزرگ شده است،

this is something you need to be aware of.

این چیزی است که باید از آن آگاه باشید.

You from London won't pronounce it class most likely.

شما از لندن به احتمال زیاد آن را کلاس تلفظ نمی کنید.

A month?

یک ماه؟

Do you wish me to stay so long?

دوست داری اینقدر بمونم؟

Do you wish me to stay so long?

دوست داری اینقدر بمونم؟

I love the first half. It's quite relaxed.

من نیمه اول را دوست دارم. کاملاً آرام است.

Do you wish me love that? That's great.

آیا برای من آرزو می کنی که آن را دوست داشته باشم؟ این عالی است.

But I would change the A and stay.

اما A را عوض می کردم و می ماندم.

Sounds a bit American. Stay

کمی آمریکایی به نظر می رسد.

I that's that's the only thing I'd change.

بمان که این تنها چیزی است که تغییر می دهم.

The way he looked at me.

جوری که به من نگاه می کرد.

And his picture fills me dread,

و عکس او ترس مرا پر می کند،

as if I have a part to play in a story that is not known to me.

گویی نقشی برای بازی در داستانی دارم که برایم ناشناخته است.

Okay, Two sounds here, which 90% of

بسیار خوب، دو صدا در اینجا، که 90٪ از

my clients need constant practice, constant drilling on

مشتریان من به تمرین مداوم نیاز دارند، سوراخ کردن مداوم روی آن،

because you it's not easy to wash the American off the sound.

زیرا شستن صدای آمریکایی آسان نیست.

the problem it's the off and oh sound

مشکل آن خاموش است و صدای آه

it should sound like not known.

باید به نظر ناشناخته باشد.

Not known.

معلوم نیست.

So the first word not, You really want to close the mouth for the sound?

بنابراین اولین کلمه نه، شما واقعاً می خواهید دهان را برای صدا ببندید؟

It's a short sharp or not?

تیز کوتاه است یا نه؟

Not not not

نه نه نه نیست نه

not it's not not not.

نیست.

the o sound.

صدای o

This I constantly have to drill with my clients.

این را من دائماً باید با مشتریانم انجام دهم.

Everyone needs practice with it.

همه به تمرین با آن نیاز دارند.

So we can practice now.

بنابراین ما می توانیم اکنون تمرین کنیم.

It should sound like.

باید به نظر برسد.

Oh but again I'll exaggerate.

اوه اما باز هم اغراق می کنم.

Americans tend to over pronounce it like,

آمریکایی ها تمایل دارند آن را بیش از حد تلفظ کنند،

the trick is actually to try less.

ترفند در واقع این است که کمتر تلاش کنند.

In American pronunciation, the back of the mouth is quite open,

در تلفظ آمریکایی، پشت دهان کاملاً باز است

and the tongue is down and kind of tense,

و زبان پایین است و به نوعی تنش دارد،

but with British pronunciation we don't want that.

اما با تلفظ انگلیسی ما این را نمی‌خواهیم.

Just a slight change in your mouth position.

فقط یک تغییر جزئی در موقعیت دهان شما .

You'll get it perfectly.

شما آن را کاملا دریافت خواهید کرد.

I want you to say this with me. Oh.

می خواهم این را با من بگویید. اوه

okay. Now say it again.

باشه حالا دوباره بگو

But lift the jaw up slightly, making less room in the back of the mouth.

اما فک را کمی بالا بیاورید و فضای کمتری در پشت دهان ایجاد کنید.

Then relax the tongue and let the lips do

سپس زبان را شل کنید و اجازه دهید لب ها

all of the sound.

تمام صدا را انجام دهند.

Was there a difference?

فرقی داشت؟

If not, record yourself and try it a few times.

اگر نه، خودتان را ضبط کنید و چند بار امتحان کنید.

Bloody wolves chasing me through some blue inferno.

گرگ‌های خونین در دوزخ آبی مرا تعقیب می‌کنند.

Inferno.

دوزخ

Yeah, again.

آره بازم

He's trying too much on the oh oh.

او در حال تلاش بیش از حد در اوه اوه.

Am I exaggerating?

آیا دارم اغراق می کنم؟

Yes, but that's what I'm hearing.

بله، اما این چیزی است که من می شنوم.

Close the jaw.

فک را ببندید.

A bit less room in the back of the mouth.

فضای کمی در پشت دهان کمتر است.

Relax.

آرام باش

The tongue that let the lips do all the talking.

زبانی که به لب ها اجازه می دهد تمام حرف زدن را انجام دهند.

Oh, Inferno.

اوه دوزخ

is a beautiful lady from the tried this for sixpence.

یک خانم زیبا از این برای شش پنی امتحان کرد.

Good day.

روز بخیر

street. Atlas.

خیابان اطلس

Okay.

باشه

So if I pronounced better with a true T better

بنابراین اگر من با یک T واقعی بهتر تلفظ می‌کردم، بهتر

you understand that as British glottal t better.

می‌فهمید که به عنوان t انگلیسی گلوتال بهتر است.

Also British, right?

همچنین بریتانیایی، درست است؟

However, if I say better, That's the flap d.

با این حال، اگر بهتر بگویم، این فلپ d است.

A traditionally more American characteristic.

یک ویژگی سنتی آمریکایی تر.

however, like I mentioned, a natural accent will have imperfections.

با این حال، همانطور که اشاره کردم، یک لهجه طبیعی دارای نقص است.

Americans.

آمریکایی ها

Excuse me for calling your accent an imperfection, but sometimes.

ببخشید که لهجه شما را ناقص می دانم ، اما گاهی.

Yeah, I'll say better instead of better or better.

بله، به جای بهتر یا بهتر می گویم بهتر است.

And so do a lot of British people.

و بسیاری از مردم بریتانیا نیز همینطور. مال

everyone's.

همه

English is influenced by what celebrities you follow in their accents.

زبان انگلیسی تحت تأثیر لهجه افراد مشهوری است که شما از آنها پیروی می کنید.

Or if there's a character in a TV show that you really admire

یا اگر شخصیتی در یک برنامه تلویزیونی وجود دارد که شما واقعاً او را تحسین می کنید

and they pronounce things a certain way.

و آنها چیزها را به روش خاصی تلفظ می کنند.

For example, if you watch Peaky Blinders and you love how they speak in it,

برای مثال، اگر Peaky Blinders را تماشا می‌کنید و از نحوه صحبت آن‌ها در آن لذت می‌برید،

you might start using more glottal t's in your speech.

ممکن است شروع به استفاده از t‌های گلوتال بیشتری در گفتار خود کنید.

So I don't only use glottal t's, I sometimes do.

بنابراین من نه تنها از glottal t استفاده می کنم، بلکه گاهی اوقات هم استفاده می کنم.

I don't only use true t's, I sometimes do, and I don't always use a flap d

من فقط از t های واقعی استفاده نمی کنم، گاهی اوقات استفاده می کنم، و همیشه از flap d استفاده نمی کنم.

sometimes I do a mix of different characteristics,

makes it more unique to you and sound more natural.

However, it is unnatural to hear an American flap t characteristic

با این حال، شنیدن یک ویژگی flap t آمریکایی

on a British accent from this time period.

در لهجه بریتانیایی از این دوره زمانی غیرطبیعی است.

I mean, even today you'd still say street atlas or street atlas.

منظورم این است که حتی امروز هم می گویید اطلس خیابان یا اطلس خیابان.

Street Atlas sounds very American.

اطلس خیابان بسیار آمریکایی به نظر می رسد.

I will go equally.

من به همان اندازه خواهم رفت.

That nailed that.

که آن را میخکوب کرد.

won't go. Perfect.

نخواهد رفت کامل.

So again she kept the back of the mouth more closed.

بنابراین دوباره پشت دهانش را بیشتر بسته نگه داشت.

Tongue was relaxed.

زبان آرام بود.

The lips did all the talking. Not perfect.

لب ها تمام حرف زدن را انجام دادند. کامل نیست.

I won't go, Really putting the winning me?

من نخواهم رفت، واقعاً برنده شدن من است؟

No, no.

نه، نه.

And then she found peace.

و بعد آرامش پیدا کرد.

Doctor,

دکتر

please.

لطفا

doctor, Everything was wrong with that.

دکتر، همه چیز با آن اشتباه بود.

And now you can hear it too, right?

و حالا شما هم می توانید آن را بشنوید، درست است؟

So first is the sound doc.

بنابراین اولین سند صدا است.

Next is the schwa sound to doctor,

بعدی صدای شوا به دکتر است،

not doctor.

نه دکتر.

I will not into the unknown without you.

من بدون تو وارد ناشناخته ها نمی شوم.

Perfect.

کامل.

Okay, this video is not just your reference, but also your practice too.

خوب، این ویدیو فقط مرجع شما نیست ، بلکه تمرین شما نیز هست.

I want you to take that exact line and practice some of those sounds

من از شما می‌خواهم که دقیقاً همین خط را انتخاب کنید و برخی از آن صداهایی را

that we've just been talking about not go unknown alone.

که قبلاً در مورد آنها صحبت می‌کردیم تمرین کنید و به تنهایی ناشناخته نباشند.

I will not let you go into the unknown alone.

نمی گذارم به تنهایی وارد ناشناخته ها بشی .

Say it with me.

با من بگو

I will not let you go into the unknown alone.

نمی گذارم به تنهایی وارد ناشناخته ها بشی .

practice and repeat it.

تمرین کنید و آن را تکرار کنید.

Record yourself and see if it matches my pronunciation.

خودتان را ضبط کنید و ببینید آیا با تلفظ من مطابقت دارد یا خیر.

If it does, awesome.

اگر اینطور باشد، عالی است.

If it doesn't, keep practicing, you will get it, I promise.

اگر نشد، به تمرین ادامه دهید، به آن خواهید رسید، قول می دهم.

we can cut him off.

ما می توانیم او را قطع کنیم

Reach him before he reaches the castle.

قبل از رسیدن به قلعه به او برسید.

I, with the specimen. Helsing.

من، با نمونه. هلسینگ.

Straight for Borgo Pass.

مستقیم به گذرگاه بورگو.

If we fail in our task,

اگر در کارمان شکست بخوریم،

And this will be your trap.

این دام شما خواهد بود.

But split practice.

اما تمرین را تقسیم کنید.

Okay, let's imagine you are training for a role

خوب، بیایید تصور کنیم در حال تمرین برای نقشی

with a southern British accent.

با لهجه بریتانیایی جنوبی هستید.

How would you pronounce these three words?

چگونه این سه کلمه را تلفظ می کنید؟

He did it correctly.

او این کار را به درستی انجام داد.

I'm not complaining.

من شاکی نیستم

Southern British accents.

لهجه های بریتانیایی جنوبی

Castle pass task.

وظیفه پاس قلعه.

It's that r sound, remember?

این صدای r است، یادتان هست؟

But if you were playing a character from the north of England

اما اگر نقش شخصیتی از شمال انگلستان را

with northern pronunciation, you might pronounce it like.

با تلفظ شمالی بازی می‌کردید، ممکن است آن را مانند تلفظ کنید.

Exactly.

دقیقا.

Castle. Pass.

قلعه. پاس.

Task.

وظیفه

Okay, so how would I write them?

خوب، پس چگونه آنها را بنویسم؟

Winona Ryder did very, very well.

وینونا رایدر خیلی خیلی خوب عمل کرد.

She gets four cups of tea out of five.

او از هر پنج فنجان، چهار فنجان چای می‌خورد.

Keanu Reeves gets only two.

کیانو ریوز فقط دو جایزه می گیرد.

I think Keanu Reeves gets a lot of criticism for his accent

من فکر می کنم کیانو ریوز به خاطر لهجه اش

in this movie, but you can tell he definitely studied

در این فیلم انتقادات زیادی را دریافت می کند، اما می توان گفت که او قطعاً درس خوانده

and he practiced a lot for this movie, but he concentrated too much on

و برای این فیلم تمرین زیادی کرده است، اما او بیش از حد روی

how individual words are pronounced and not the flow of the sentence.

نحوه تلفظ کلمات تک تک تمرکز کرده است و نه جریان جمله. .

And remember the flow of the sentence that's carrying all your emotion,

و جریان جمله ای را که حامل تمام احساسات شماست، به یاد بیاورید که

what you're feeling.

چه احساسی دارید.

So if you're not comfortable in a new accent it's really, really obvious.

بنابراین اگر در لهجه جدید راحت نیستید، واقعاً واضح است.

And unfortunately for him, it was in this movie. so.

و متاسفانه برای او در این فیلم بود. بنابراین

Just remember a natural sounding British accent.

فقط یک لهجه انگلیسی با صدای طبیعی را به خاطر بسپارید .

It's one that you've used for a while.

این موردی است که مدتی از آن استفاده کرده اید.

It shouldn't sound and feel like a brand new pair of shiny shoes.

نباید مانند یک جفت کفش براق کاملاً جدید به نظر برسد و به نظر برسد .

So whose accent in what movie should I react to?

پس در چه فیلمی باید به لهجه چه کسی واکنش نشان دهم؟

Next time?

Let me know in the comments and I'll see you in the next one. My.

دفعه بعد؟

در نظرات به من اطلاع دهید تا در کامنت بعدی شما را ببینم. من

Because I think.

چون فکر می کنم.

They're always.

آنها همیشه هستند.

These are the five.

این پنج نفر هستند.

These are the five structures which these.

اینها پنج ساختاری هستند که اینها.

These are the five structures which cause confusion for my students.

این پنج ساختار است که باعث سردرگمی دانش آموزان من می شود.

Because these are,

از آنجا که اینها هستند،

these are the five most common.

این پنج مورد رایج ترین هستند.

What I mean.

منظورم چیه

So today I want to make them, make them perfectly clear.

بنابراین امروز می خواهم آنها را بیان کنم، آنها را کاملاً روشن کنم.

So you're way ahead of everyone else learning English.

بنابراین شما بسیار جلوتر از دیگران در یادگیری زبان انگلیسی هستید.

When I,

وقتی من،

when I have conversations with when I have conversations

وقتی با

with my students, when I, when I talk to my

دانش آموزانم صحبت می کنم، وقتی با دانش آموزانم صحبت می کنم،

when I talk to my students in class.

وقتی با دانش آموزانم صحبت می کنم.

So our class out class.

بنابراین کلاس ما از کلاس خارج شد.

When I talk to my students

وقتی با دانش آموزانم

in class or out of class, there are five structures

در کلاس یا خارج از کلاس صحبت می کنم، پنج ساختار وجود دارد

which always cause confusion because they can't use them correctly

که همیشه باعث سردرگمی می شوند زیرا آنها نمی توانند به درستی از آنها استفاده کنند

and they don't know what the differences are.

و نمی دانند چه تفاوت هایی با هم دارند.

So today I want to clear up.

بنابراین امروز می خواهم موضوع را روشن کنم.

Today I want to make it absolutely clear,

امروز می‌خواهم آن را کاملاً واضح،

absolutely clear.

کاملاً روشن بگویم.

When I talk to students,

وقتی با دانش آموزان صحبت می کنم،

when I talk to my students, these are the five most common structures.

وقتی با دانش آموزانم صحبت می کنم، اینها پنج ساختار رایج هستند.

When I talk. When I talk to my students.

وقتی صحبت می کنم. وقتی با شاگردانم صحبت می کنم.

These are the five most common structures in English that make them.

اینها پنج ساختار رایج در زبان انگلیسی هستند که آنها را می سازند.

These are the most these.

اینها بیشترین اینها هستند.

And these are the five. These.

و این پنج نفر هستند. اینها

These are the structures

اینها ساختارهایی هستند

which cause confusion because students can't use them, right.

که باعث سردرگمی می شوند زیرا دانش آموزان نمی توانند از آنها استفاده کنند، درست است.

Can't use them right and can't understand them in conversation.

نمی توان از آنها به درستی استفاده کرد و نمی توان آنها را در مکالمه درک کرد.

When I talk to my students,

وقتی با دانش‌آموزانم صحبت می‌کنم،

these are the five English structures

این پنج ساختار انگلیسی هستند

which they hate because they're very confusing

که از آنها متنفرند، زیرا بسیار گیج‌کننده هستند

and they don't know how to use them or understand them in a conversation.

و نمی‌دانند چگونه از آنها استفاده کنند یا در مکالمه بفهمند.

So in today's lesson, I want to make it absolutely clear for you

بنابراین در درس امروز، می‌خواهم آن را کاملاً برای شما روشن کنم

so you don't have any more problems with these. And.

تا دیگر با این موارد مشکلی نداشته باشید. و.

And you're

و شما

way ahead of other learners of English, and you're way ahead of everyone else's

بسیار جلوتر از سایر زبان آموزان انگلیسی هستید، و بسیار جلوتر از دیگران

and your way ahead of everyone else in your class.

و راه خود از همه افراد دیگر در کلاس خود هستید.

So first, see if you can understand

بنابراین ابتدا ببینید آیا می توانید

this conversation.

این گفتگو را درک کنید یا خیر.

When I talk to my student, when I talk to my student,

وقتی با شاگردم صحبت می‌کنم، وقتی با دانش‌آموزم صحبت می‌کنم،

when I talk to my students, these when I talk to my students,

وقتی با دانش‌آموزانم صحبت می‌کنم، اینها وقتی با دانش‌آموزانم صحبت می‌کنم،

these are the five most common differ English structures they don't understand.

اینها پنج ساختار متفاوت انگلیسی هستند که آنها نمی‌فهمند.

They're very confusing.

آنها بسیار گیج کننده هستند.

They don't know how to use them or understand them in conversation.

آنها نمی دانند چگونه از آنها استفاده کنند یا آنها را در گفتگو درک کنند.

So today I want to make it absolutely clear for you.

بنابراین امروز می خواهم آن را کاملاً برای شما روشن کنم.

So next time you hear it, or you want to use a function.

بنابراین دفعه بعد که آن را می شنوید یا می خواهید از یک تابع استفاده کنید.

You know exactly what it means

شما دقیقاً می دانید که چه معنایی دارد

and how to use it.

و چگونه از آن استفاده کنید.

When I talk, when I talk to my students,

وقتی صحبت می‌کنم، وقتی با دانش‌آموزانم صحبت می‌کنم،

when I talk to my students,

وقتی با دانش‌آموزانم صحبت می‌کنم،

these are the five most difficult English structures to learn.

اینها پنج ساختار انگلیسی برای یادگیری هستند.

When I talk to my students,

وقتی با دانش‌آموزانم صحبت می‌کنم،

they always tell me these are the talking to my students.

همیشه به من می‌گویند اینها صحبت‌های شاگردانم هستند.

I always find out that these are the five

من همیشه متوجه می شوم که اینها پنج

most difficult English structures to learn. Why?

ساختار انگلیسی برای یادگیری هستند. چرا؟

Because they're so confusing.

چون خیلی گیج کننده هستند

Some of them are the function.

برخی از آنها تابع هستند.

When I talk to my students,

وقتی با شاگردانم صحبت می کنم،

talking to my students.

با شاگردانم صحبت می کنم.

Talking to my.

صحبت کردن با من

My students. Always

شاگردان من همیشه

when I talk to my students, they tell me these

وقتی با دانش‌آموزانم صحبت می‌کنم، به من می‌گویند که اینها

are the five most difficult English structures to learn. Why?

پنج ساختار انگلیسی برای یادگیری هستند. چرا؟

Well, sometimes the functions are similar, but very,

خوب، گاهی اوقات توابع مشابه هستند، اما بسیار،

very different.

بسیار متفاوت هستند.

Talking to my

وقتی

talking to my students, they always tell me the same thing.

با دانش آموزانم صحبت می کنم، آنها همیشه همین را به من می گویند.

These are the five most difficult structures in English to learn.

اینها پنج ساختار دشوار در زبان انگلیسی برای یادگیری هستند.

When you hear them in conversation, it's not clear.

وقتی آنها را در مکالمه می شنوید، واضح نیست.

When I want to use them, I'm not sure how to do it.

وقتی می خواهم از آنها استفاده کنم، مطمئن نیستم چگونه این کار را انجام دهم.

So today I want to teach you exactly how to use all of these perfectly,

بنابراین امروز می‌خواهم دقیقاً به شما یاد بدهم که چگونه از همه اینها به خوبی استفاده کنید،

how you can understand them in conversation, and how you can be ahead

چگونه می‌توانید آنها را در مکالمه درک کنید و چگونه می‌توانید

of everyone else in your class.

از همه افراد دیگر در کلاس خود جلوتر باشید.

So first.

پس اول

So first.

پس اول

So first.

پس اول

So first see if you can.

پس ابتدا ببینید آیا می توانید.

So first let's test.

پس ابتدا بیایید تست کنیم.

So first a test.

پس ابتدا یک تست

Can you understand this conversation.

آیا می توانید این گفتگو را درک کنید.

So first understanding

بنابراین درک اول

can you understand this conversation.

می توانید این گفتگو را درک کنید.

When I talk to my student when I talk to my

وقتی با شاگردم صحبت می‌کنم

when I talk to my students, they tell me the same thing.

وقتی با شاگردم صحبت می‌کنم، آنها هم همین را به من می‌گویند.

These five when I talk to my students, they tell me the same.

این پنج نفر وقتی با شاگردانم صحبت می کنم، آنها هم همین را به من می گویند.

When I talk to.

وقتی باهاش ​​حرف میزنم

When I talk to my students, they tell me the same thing.

وقتی با شاگردانم صحبت می کنم، آنها هم همین را به من می گویند.

These five English structures are the most difficult ones to learn because

این پنج ساختار انگلیسی دشوارترین ساختارها برای یادگیری هستند زیرا

when you hear them in conversation, it's not always clear what they mean.

وقتی آنها را در مکالمه می شنوید، همیشه معنی آنها مشخص نیست.

And I don't know how to use them when I want to speak.

و وقتی می خواهم صحبت کنم نمی دانم چگونه از آنها استفاده کنم .

So today I want to make it absolutely clear

بنابراین امروز می خواهم کاملاً روشن کنم که

how you can understand and use these five structures.

چگونه می توانید این پنج ساختار را درک کرده و از آنها استفاده کنید.

This will put you ahead of everyone else in your English classes

این شما را از همه در کلاس‌های انگلیسی خود

and everyone else learning English, and you'll.

و دیگرانی که انگلیسی یاد می‌گیرند جلوتر قرار می‌دهد، و شما این کار را خواهید کرد.

And when you meet and when you use it in conversation with native

و هنگامی که ملاقات می کنید و زمانی که از آن در مکالمه با

speakers, they'll be like, whoa, oh my God, your English is amazing.

افراد بومی زبان استفاده می کنید، آنها اینگونه خواهند بود، اوه، خدای من، انگلیسی شما شگفت انگیز است.

I can't believe you know this English structure

من نمی توانم باور کنم که شما این ساختار انگلیسی را می دانید

because usually it's so difficult.

زیرا معمولاً بسیار دشوار است.

So so first

بنابراین،

first first, first a test of it.

ابتدا اول، ابتدا یک آزمایش از آن.

So first first a test of understand

بنابراین ابتدا یک آزمون درک

first a test of understanding.

ابتدا یک آزمون درک.

First a test of understanding.

ابتدا یک آزمون درک

Can you understand.

میتونی بفهمی

First a test of understanding.

ابتدا یک آزمون درک

Can you understand this conversation.

آیا می توانید این گفتگو را درک کنید.

These are the five most deaf.

این پنج ناشنواترین هستند.

My students tell me that these are the five most my students.

شاگردانم به من می گویند که این پنج شاگرد من هستند.

My students tell me that these are the five

دانش‌آموزانم به من می‌گویند که اینها پنج

most difficult structures in English to learn.

ساختار دشوار در زبان انگلیسی برای یادگیری هستند.

When you hear them in conversation.

وقتی آنها را در مکالمه می شنوید.

It's not clear what they mean.

معلوم نیست منظورشان چیست.

And when you want to use them, you never know how to use them.

و وقتی می خواهید از آنها استفاده کنید، هرگز نمی دانید چگونه از آنها استفاده کنید.

So today, I want to make it absolutely clear to you

بنابراین امروز، من می خواهم کاملاً برای شما روشن کنم که

how to use them and how to understand them.

چگونه از آنها استفاده کنید و چگونه آنها را درک کنید.

When you speak English.

وقتی انگلیسی صحبت می کنید.

So first I want to test your understanding of these.

بنابراین ابتدا می خواهم درک شما از این موارد را آزمایش کنم.

Can you understand this conversation?

آیا می توانید این گفتگو را درک کنید؟

I've put timestamps.

من مهر زمانی گذاشته ام

I've put timestamps below.

من مهر زمانی را در زیر قرار داده ام.

I've put timestamps below for each.

من برای هر کدام مهر زمانی در زیر قرار داده ام.

I've put timestamps in chapters for each of these structures.

من برای هر یک از این ساختارها مهر زمانی در فصل ها قرار داده ام .

So if you think yeah, I know this.

بنابراین اگر فکر می کنید بله، من این را می دانم.

Yeah I know this one.

آره این یکی رو میشناسم

Yeah I know this one. Skip.

آره این یکی رو میشناسم پرش کنید.

Yeah I know this one. Skip.

آره این یکی رو میشناسم پرش کنید.

You can.

شما می توانید.

However.

با این حال.

However I recommend you watch this from beginning to end.

با این حال توصیه می کنم این را از ابتدا تا انتها تماشا کنید. به

That way everything will make perfect sense

این ترتیب همه چیز برای شما کاملاً منطقی خواهد بود

to you.

.

Now. Now,

در حال حاضر. اکنون،

we know we often practice all of these in my speaking classes.

ما می دانیم که اغلب همه اینها را در کلاس های اسپیکینگ خود تمرین می کنیم.

You can join here.

می توانید از اینجا بپیوندید. و

And? And the last one was particularly hard for my students.

و آخرین مورد مخصوصا برای شاگردانم سخت بود.

And the last one was particularly hard for my students to understand.

و درک آخرین مورد مخصوصاً برای شاگردانم سخت بود.

So don't worry if you don't get everything

بنابراین نگران نباشید اگر همه چیز را

on your first watch, you can come back to this video later.

در اولین تماشای خود دریافت نکردید، می توانید بعداً به این ویدیو بازگردید.

Watch again. Challenge yourself.

دوباره تماشا کن خودت را به چالش بکش

Also, while you're here, make notes.

همچنین، زمانی که اینجا هستید، یادداشت برداری کنید.

Also, you need to make notes and also you need to make notes during this lesson.

همچنین، شما باید یادداشت برداری کنید و همچنین باید در طول این درس یادداشت برداری کنید.

Also, please make notes during this lesson.

همچنین لطفا در طول این درس یادداشت برداری کنید.

Make your own examples.

نمونه های خود را بسازید. از

Make them something you would say in real life.

آنها چیزی بسازید که در زندگی واقعی می گویید.

Okay.

باشه

Starting okay. Starting easy.

شروعش خوبه شروع آسان. از

Have someone do something or get someone

کسی بخواهید کاری انجام دهد یا کسی را وادار

to do something.

به انجام کاری کنید.

For example okay.

مثلا باشه به

Example I come to your company because I want a job.

عنوان مثال من به دلیل اینکه کار می خواهم به شرکت شما می آیم.

I have an interview with you.

من با شما مصاحبه دارم

You're the boss.

تو رئیسی

So for me.

بنابراین برای من.

So for example I come to your company, you're the boss

برای مثال من به شرکت شما می آیم، شما رئیس

for an interview.

برای مصاحبه هستید.

So for example I come for an.

بنابراین به عنوان مثال من برای یک.

So for example I come for an interview at your company.

بنابراین برای مثال من برای مصاحبه در شرکت شما می آیم.

So for example, I come for an interview.

مثلا من برای مصاحبه می آیم.

So for example I come for an interview at your company.

بنابراین برای مثال من برای مصاحبه در شرکت شما می آیم.

You're the boss.

تو رئیسی

This is your assistant Stella.

این دستیار شما استلا است.

This is your assistant, Stella.

این دستیار شما استلا است.

This is your assistant, Stella.

این دستیار شما استلا است.

For fuck's sake!

به خاطر لعنتی!

So, for example,

مثلا

I come to your company for an interview.

من برای مصاحبه به شرکت شما می آیم.

You're the boss.

تو رئیسی

This is your assistant, Stella.

این دستیار شما استلا است.

Hey, Stella.

هی، استلا

Hey, Stella.

هی، استلا

So, at interviews,

بنابراین، در مصاحبه ها،

I'm always very, very nervous.

من همیشه بسیار بسیار عصبی هستم.

My throat gets very dry.

گلویم خیلی خشک می شود.

On the outside.

در خارج.

Tom, I don't care on the inside, I am dying.

تام، از درون برایم مهم نیست، من دارم میمیرم.

My throat's dry.

گلویم خشک شده

I need a drink of water.

من به یک نوشیدنی آب نیاز دارم.

So I ask you. Hey.

پس من از شما می پرسم. سلام.

I want some tea.

من یه چای میخوام

Can I have some tea? Hey,

آیا می توانم کمی چای بخورم؟ هی

I want some tea.

من چای میخوام

Can I have some tea, please?

میشه یه چایی بخورم لطفا؟

And you say?

و شما می گویید؟

Don't worry.

I'll arrange that.

نگران نباشید.

ترتیبش میدم

Don't worry,

نگران نباش،

don't worry.

نگران نباش.

I'll put.

می گذارم.

And you and you say.

و شما و شما می گویید.

Don't worry. I'll arrange that.

نگران نباشید. ترتیبش میدم از

I'll ask Stella to get you some tea.

استلا می خواهم برایت چای بیاورد.

Remember you remember.

یادت باشه یادت باشه

You remember. You remember.

یادت هست یادت هست

You are the boss.

شما رئیس هستید.

You will arrange this.

شما این را ترتیب خواهید داد.

So we change this.

بنابراین ما این را تغییر می دهیم. من

I'll.

.

So we'll change this.

بنابراین ما این را تغییر خواهیم داد. از

I'll ask Stella to get you some tea.

استلا می خواهم برایت چای بیاورد.

To this.

به این.

I'll have Stella get you some tea.

من استلا برایت چای بیاورم. به

Notice the change in grammar that.

تغییر گرامر توجه کنید.

We lost the two.

ما این دو را از دست دادیم.

No, two.

نه، دو

I'll have Stella do something.

من از استلا می خواهم کاری انجام دهد.

This structure to have someone do something.

این ساختار برای اینکه کسی کاری انجام دهد. به

Notice the grammar.

گرامر توجه کنید.

I'm arranging it. How?

دارم ترتیبش میدم چگونه؟

By asking.

با پرسیدن.

So replace ask.

پس بپرسید را جایگزین کنید.

We've have removed the two.

ما این دو را حذف کرده ایم.

The verb is the same pronunciation.

فعل همان تلفظ است.

You'll usually stress this part.

شما معمولاً روی این قسمت استرس دارید.

This part and this part.

این قسمت و این قسمت.

Because.

چون.

Because in English we.

زیرا در انگلیسی ما.

Usually in English.

معمولا به زبان انگلیسی.

In English we usually stress the in.

در زبان انگلیسی معمولاً بر in تأکید می‌کنیم.

In English we usually stress the important parts of the sentence.

در انگلیسی معمولاً بر بخش‌های مهم جمله تأکید می‌کنیم.

I'll,

من،

I'll have Stella get you some tea.

استلا برایت چای بیاورم.

I'll have Stella get you some tea.

من استلا برایت چای بیاورم.

I'll have Stella get you some tea. Have

من استلا برایت چای بیاورم.

Stella get tea.

استلا چای بیاور

Stella, get tea.

استلا، چای بیار

If you just say Stella, get tea.

اگر فقط می گویید استلا، چای بیاور.

I understand what you mean.

متوجه منظور شما هستم

That means that those are the stressed words.

این بدان معناست که آن کلمات تاکید شده است.

So those are the words

بنابراین این کلماتی هستند که

you stress when you speak.

هنگام صحبت کردن بر آنها تاکید می کنید.

And again,

this structure to have someone do

و دوباره،

این ساختار برای اینکه کسی کاری انجام دهد،

something is for making arrangements.

برای ایجاد مقدمات است.

This and again and again this structure to have someone do

این و بارها و بارها این ساختار برای اینکه کسی کاری انجام دهد

something is for arrangements.

برای هماهنگی است.

Like when you ask someone

مثل زمانی که از کسی می خواهید

to do something for you.

کاری برای شما انجام دهد.

Okay.

You okay?

باشه

شما خوبی؟

You try it.

Now with an example you might use.

شما آن را امتحان کنید.

حالا با مثالی که ممکن است استفاده کنید.

Let's say that you ask ChatGPT

فرض کنید از ChatGPT می‌خواهید

to write your essay for school.

که مقاله شما را برای مدرسه بنویسد.

Very bad, but you might do it.

خیلی بد است، اما ممکن است این کار را انجام دهید.

So again this is your arrangement,

پس دوباره این ترتیب شماست،

right? So.

درست است؟ بنابراین.

Now it's now it's in past tense.

اکنون در زمان گذشته است.

Now it's a past tense.

اکنون زمان گذشته است.

So what do we change now.

خب حالا چی رو عوض کنیم

It's a past tense.

این یک زمان گذشته است.

For the time change this verb.

برای زمان این فعل را تغییر دهید.

Have.

دارند.

So you had ChatGPT

بنابراین از ChatGPT خواستید که

write your essay for you.

مقاله شما را برای شما بنویسد.

Yesterday

دیروز از

you asked ChatGPT to write your essay for you.

ChatGPT خواستید که مقاله شما را برای شما بنویسد.

Very bad. Don't do that.

خیلی بد این کار را نکن

But if you do now you know how to say it in English.

اما اگر اکنون این کار را انجام دهید، می دانید چگونه آن را به زبان انگلیسی بگویید.

Now this is yesterday. So past tense.

حالا این دیروز است. پس زمان گذشته.

Okay, the time tense.

خوب، زمان تنش است.

This verb changes with the time.

این فعل با گذشت زمان تغییر می کند.

Nothing else changes.

هیچ چیز دیگری تغییر نمی کند.

So past have

پس گذشته

okay.

So you arranged this.

خوبه

بنابراین شما این را ترتیب دادید.

So we'll use have you arranged this.

بنابراین ما از شما استفاده خواهیم کرد که این را ترتیب داده اید.

So remove ask half.

بنابراین ask half را حذف کنید.

This is past tense.

این زمان گذشته است.

So had you had ChatGPT

بنابراین اگر ChatGPT

removed two you had ChatGPT.

دو مورد را حذف کرده بودید، ChatGPT داشتید.

You had ChatGPT write your essay for you.

شما از ChatGPT خواستید که مقاله شما را برای شما بنویسد.

Don't do that.

این کار را نکن

Please.

لطفا

So again this.

پس دوباره این

So again this verb.

پس دوباره این فعل.

So again this verb never changes.

بنابراین دوباره این فعل هرگز تغییر نمی کند.

It's always the better infinite.

همیشه بی نهایت بهتر است.

If that means the verb doesn't change.

اگر این بدان معنی است که فعل تغییر نمی کند.

So no ING, no third person s no two plus

بنابراین هیچ ING، هیچ سوم شخص s no two plus

verb bear infinitive means nothing more than the verb.

verb bear مصدر معنایی جز فعل ندارد.

And the verb have takes the time.

و فعل have زمان می برد.

Whether it's for past, had, future will have

چه برای گذشته باشد، چه بود، چه آینده خواهد داشت، چه

present have, present continuous is having

حال داشته باشد، حال استمراری داشتن است

and again and again if you say it

و بارها و بارها اگر آن را بگویید

and again pronunciation which words do you stress?

و دوباره تلفظ کنید به کدام کلمات تاکید می کنید؟

I had ChatGPT write my essay.

من ChatGPT داشتم که مقاله ام را بنویسد.

Yeah.

Yesterday I had ChatGPT write my essay.

آره

دیروز من ChatGPT داشتم که مقاله ام را بنویسد.

Yesterday ChatGPT. Yes.

دیروز ChatGPT. بله.

ChatGPT you write, I say

ChatGPT شما می نویسید، من دوباره می گویم

again, again the important words of a sentence,

، دوباره کلمات مهم یک جمله،

those other words which you stress when you speak.

آن کلمات دیگری که هنگام صحبت بر آنها تاکید می کنید.

So, so let's look at common

بنابراین، بیایید به

examples with that.

نمونه های رایج با آن نگاه کنیم.

Present tense

زمان حال

I have my haircut.

I have my haircut.

In present tense

در زمان حال

I have her cut my hair I have her cut my hair.

I have her cut my hair I have he cut my hair.

I have her cut my hair.

من او را مجبور کردم موهایم را کوتاه کند.

I have her cut my hair.

من او را مجبور کردم موهایم را کوتاه کند.

I have her cut my hair.

من او را مجبور کردم موهایم را کوتاه کند.

Present tense.

زمان حال.

Remember, have takes the time.

به یاد داشته باشید، زمان می برد.

That verb never changes.

آن فعل هرگز تغییر نمی کند.

It's a bare infinitive, which means the verb doesn't change.

این یک مصدر خالی است، به این معنی که فعل تغییر نمی کند.

There's no ING no two before it and no third person s he she.

قبل از آن نه ING وجود دارد و نه شخص سومی.

It doesn't matter.

مهم نیست.

Bare infinitive.

مصدر برهنه.

Yeah, I

بله، من

I I had them all to my shirt because it was too long.

همه آنها را به پیراهنم چسبانده بودم، زیرا خیلی بلند بود.

Yeah, I had them.

آره من داشتمشون

Yeah, I had them all to my shirt because it was too long.

بله، من همه آنها را به پیراهنم چسبانده بودم، زیرا خیلی بلند بود.

Yeah I had them all to my shirt because it was too long.

بله، همه آنها را به پیراهنم چسبانده بودم، زیرا خیلی بلند بود.

And future or future tense?

و زمان آینده یا آینده؟ از

I'll have Stella email you the contracts.

استلا می خواهم قراردادها را برای شما ایمیل کنم. از

I'll have Stella email the contract.

استلا می خواهم قرارداد را ایمیل کنم. از

I'll have Stella email you the contract.

استلا می خواهم قرارداد را برای شما ایمیل کنم.

I'll have

من باید بعداً قرارداد را برای

I'll have Stella email you later with the contract.

استلا ایمیل کنم .

I'll have Stella email you later with the contract.

بعداً قرارداد را به استلا ایمیل می کنم.

I'll have Stella email you later with the contract.

بعداً قرارداد را به استلا ایمیل می کنم.

Quick pronunciation here.

تلفظ سریع اینجا

I'll,

I'll،

Quick pronunciation.

تلفظ سریع.

Quick pronunciation here.

تلفظ سریع اینجا

I had them quick print out,

من آنها را چاپ سریع،

quick pronunciation, quick pronunciation here,

تلفظ سریع، تلفظ سریع اینجا،

quick pronunciation here I had them all to my I.

تلفظ سریع اینجا داشتم همه آنها را به من داشتم.

I had them all to my shirt.

همه آنها را به پیراهنم داشتم.

If I stress them

اگر اینجا به آنها استرس بدهم،

here, I had them all to my shirt.

همه آنها را در پیراهنم داشتم.

Why am I focusing?

چرا تمرکز می کنم؟

Remember you stress the words which are the focus.

به یاد داشته باشید که روی کلماتی که در کانون توجه هستند تاکید می کنید.

Remember you stress the focused words.

به یاد داشته باشید که روی کلمات متمرکز تاکید می کنید.

So if it's important that

بنابراین اگر مهم است که

they alter your shirt, great.

پیراهن شما را تغییر دهند، عالی است.

However, usually we don't care

با این حال، معمولاً برای ما مهم نیست که

who alters your shirt or.

چه کسی پیراهن شما را تغییر می دهد یا.

Who they are.

آنها چه کسانی هستند.

For that reason, don't stress them here.

به همین دلیل، اینجا به آنها استرس ندهید.

The only important.

تنها مهم.

The only important words are alter and shirt.

تنها کلمات مهم تغییر و پیراهن هستند.

Yeah, I had them all to my shirt.

آره، من همه آنها را در پیراهنم داشتم.

Yeah, I had them all to my shirt.

آره، من همه آنها را در پیراهنم داشتم.

I had them all to my shirt.

من همه آنها را روی پیراهنم گذاشته بودم.

I had them all to my shirt because it was massive.

من همه آنها را به پیراهنم چسبانده بودم زیرا حجیم بود.

Okay.

باشه

We don't know who they are.

ما نمی دانیم آنها چه کسانی هستند. برای

We don't care who they are.

ما مهم نیست که آنها چه کسانی هستند.

However, in this one, I'll have Stella email you the contract later.

با این حال، در این یکی، بعداً از استلا می خواهم که قرارداد را برای شما ایمیل کنم.

I'll have Stella.

من استلا را خواهم داشت.

I'll have Stella email you later with the contract.

بعداً قرارداد را به استلا ایمیل می کنم.

In. I'll have Stella email you.

در من از استلا برای شما ایمیل خواهم داشت.

I'll have Stella email you later with the contract.

بعداً قرارداد را به استلا ایمیل می کنم.

In this example, we do care because we want to know

در این مثال، ما اهمیت می دهیم زیرا می خواهیم بدانیم

Stella is doing the thing again.

استلا دوباره این کار را انجام می دهد.

So we stress Stella.

بنابراین ما استرس استلا.

Hey, Stella.

هی، استلا.

Hey, Stella.

هی، استلا.

In this case,

در این مورد،

we stressed Stella because we know who Stella is.

ما به استلا تاکید کردیم زیرا می دانیم استلا کیست.

And we want to know who is doing the.

و ما می خواهیم بدانیم چه کسی این کار را انجام می دهد.

In this case, we.

در این مورد، ما.

In this case, we stressed the word Stella because we know who Stella is.

در این مورد، ما بر کلمه استلا تاکید کردیم زیرا می دانیم استلا کیست.

Hi, Stella.

And we want to know who is going to email you the contract.

سلام استلا

و ما می خواهیم بدانیم چه کسی قرار است قرارداد را برای شما ایمیل کند.

In this case, we do.

در این مورد، ما انجام می دهیم.

In this case, we stressed Stella because we know who Stella is.

در این مورد، ما به استلا تاکید کردیم زیرا می دانیم استلا کیست.

Hi, Stella.

سلام استلا

And we want to know who is going to email you the contract.

و ما می خواهیم بدانیم چه کسی قرار است قرارداد را برای شما ایمیل کند.

In this case, who is important.

در این مورد، چه کسی مهم است.

So stress it.

پس استرس داشته باش

In in this case,

در این مورد،

we stressed Stella because we know who Stella is.

ما به استلا تاکید کردیم زیرا می دانیم استلا کیست.

Hi, Stella.

سلام استلا

But if the important part is a method, I get a job.

اما اگر قسمت مهم روش باشد، کار می گیرم.

And I know,

و می دانم

and I won.

و برنده شدم.

I want to know.

من می خواهم بدانم.

But if the.

اما اگر

But if the important part is the verb, the method, then I need to stress that.

اما اگر بخش مهم فعل است، روش، پس باید بر آن تاکید کنم.

Right? So.

درسته؟ بنابراین.

Yeah,

but if the important part is the method,

بله،

اما اگر قسمت مهم روش است،

the verb,

فعل،

For example, I get the job.

برای مثال، من کار را دریافت می کنم.

For example, at our interview, I get the job.

به عنوان مثال، در مصاحبه ما، من کار را دریافت می کنم.

I want to know, okay, the contract, will you give one to me?

من می خواهم بدانم، باشه، قرارداد، یکی را به من می دهی؟

Will you post a contract to me?

آیا قراردادی را برای من ارسال می کنید؟

What's the how?

چگونه است؟

How will I get this contract?

چگونه این قرارداد را بگیرم؟

You say?

شما می گویید؟

Remember, it's all about the focus of the sentence. So

به یاد داشته باشید، همه چیز در مورد تمرکز جمله است. بنابراین

imagine at the

تصور کنید در

interview, I get the job and I want to know.

مصاحبه، من کار را پیدا می کنم و می خواهم بدانم.

Okay, this contract.

باشه این قرارداد

Will you give me a contract?

آیا به من قرارداد می دهید؟

Will you post a contract to me or an email?

آیا قراردادی را برای من ارسال می کنید یا یک ایمیل؟

What?

چی؟

How do I get this contract?

چگونه این قرارداد را بگیرم؟

How do I get this contract?

چگونه این قرارداد را بگیرم؟

You tell me. Okay. Don't worry.

تو به من بگو باشه نگران نباشید.

I'll arrange it.

ترتیبش میدم

You say.

تو بگو

Don't you say. Don't worry.

نگو نگران نباشید.

I will arrange for Stella

من ترتیبی می دهم که استلا

to email you a contract.

قراردادی را برای شما ایمیل کند.

For this you use a future tense, right? So.

برای این کار از زمان آینده استفاده می کنید، درست است؟ بنابراین. بعداً از

I'll have Stella email you the contract later.

استلا می خواهم قرارداد را برای شما ایمیل کنم .

Those are the important words.

اینها کلمات مهم هستند.

So those are the ones you stress.

پس اینها کسانی هستند که شما استرس دارید.

What's the method?

روشش چیه؟

Email.

ایمیل.

What's the method? Email?

روشش چیه؟ ایمیل؟

Who will email it? Stella.

چه کسی آن را ایمیل خواهد کرد؟ استلا.

I'll have Stella email you the.

من از استلا برای شما ایمیل خواهم داشت. بعداً قرارداد شما را

I'll have Stella email with your contract later.

ایمیل استلا خواهم داشت . بعداً از

I'll have Stella email you the contract later.

استلا می خواهم قرارداد را برای شما ایمیل کنم.

So you see it's a really, really common.

بنابراین می بینید که واقعاً بسیار رایج است.

So you see this is a very common structure.

بنابراین می بینید که این یک ساختار بسیار رایج است.

We use it every day.

ما هر روز از آن استفاده می کنیم.

So this is a very common very useful structure.

بنابراین این یک ساختار بسیار رایج بسیار مفید است.

So you see this is a very common very useful structure

بنابراین می بینید که این یک ساختار بسیار رایج بسیار مفید است

that you will need every day.

که هر روز به آن نیاز خواهید داشت.

Okay.

باشه

Can you use this in a negative. Yes.

آیا می توانید از این به صورت منفی استفاده کنید. بله.

But you probably won't.

اما احتمالا این کار را نخواهید کرد.

You might not even hear it to be honest.

حتی ممکن است آن را نشنیده باشید.

Why why why why

چرا چرا چرا چرا

why why.

چرا چرا.

Well, because it's not common.

خوب، چون معمول نیست.

Well, remember, this structure means you

خوب، به یاد داشته باشید، این ساختار به این معنی است که شما

arrange for someone to do something

ترتیبی می‌دهید که کسی کاری را انجام دهد که

you don't really arrange for someone

واقعاً ترتیبی نمی‌دهید که کسی

not to do something that doesn't make sense.

کاری را انجام ندهد که منطقی نیست.

I mean, the structure could be.

منظورم این است که ساختار می تواند باشد.

Now, can you use.

حالا میتونی استفاده کنی

Okay, okay.

باشه، باشه

Can you use this as a negative.

آیا می توانید از این به عنوان منفی استفاده کنید.

Can you use this in the negative?

آیا می توانید از این به صورت منفی استفاده کنید؟ از

Technically, yes.

نظر فنی بله

But you probably won't ever use it or need it

اما احتمالاً هرگز از آن استفاده نخواهید کرد یا به آن نیاز نخواهید داشت،

because again this means you arrange something and

زیرا باز هم این بدان معنی است که شما چیزی را ترتیب می دهید و

you want to say you're going to arrange for someone not to do a thing.

می خواهید بگویید که قرار است ترتیبی دهید که کسی کاری را انجام ندهد.

No. Right.

نه. درست است.

So it would be like if you did it.

بنابراین اگر شما آن را انجام می دادید.

Look, if you, if you, if you really.

ببین، اگر تو، اگر هستی، اگر واقعاً.

You really want to know don't you.

شما واقعا می خواهید بدانید که نه.

Okay.

باشه به

It would look like this.

این شکل خواهد بود.

Sorry.

متاسفم

Stella is calling you too much.

استلا بیش از حد به شما زنگ می زند. از

I'll have her not call you anymore,

او می خواهم دیگر با شما تماس نگیرد،

but that's fine.

اما خوب است.

Grammatically, this is fine.

از نظر گرامری، این خوب است.

However, it's more common to say I'll have Stella stop calling you.

با این حال، رایج‌تر است که بگوییم از استلا می‌خواهم دیگر با شما تماس نگیرد.

That makes more sense.

این منطقی تر است.

That feels better.

این احساس بهتری دارد.

That feels like a more natural sentence.

این یک جمله طبیعی تر به نظر می رسد.

So yeah.

پس آره

So yeah.

The negative. Don't worry.

پس آره

منفی. نگران نباشید.

You probably won't ever use it.

احتمالا هرگز از آن استفاده نخواهید کرد.

So yeah, don't worry about the negative.

پس بله، نگران منفی نباشید.

You probably won't ever use it or hear it. So.

احتمالاً هرگز از آن استفاده نخواهید کرد یا آن را نمی شنوید. بنابراین.

Okay okay.

باشه باشه

So you're making arrangements but you're still asking someone to do it, right?

بنابراین شما در حال ایجاد مقدمات هستید اما هنوز از کسی می خواهید که این کار را انجام دهد، درست است؟

They can say no.

آنها می توانند نه بگویند.

What if you want to force them

اگر بخواهید آنها را مجبور

to do something?

به انجام کاری کنید چه؟

Okay, okay.

باشه، باشه

If you're okay, you're making arrangements.

اگر حالتان خوب است، در حال انجام مقدمات هستید.

You have them do something, but you're still asking.

شما آنها را مجبور می کنید کاری انجام دهند، اما شما همچنان می خواهید.

Hey, can you please do this?

سلام، می توانید این کار را انجام دهید؟

They can still say no.

آنها هنوز هم می توانند نه بگویند.

What about situations where you are forcing that person

در مورد موقعیت هایی که شما آن شخص را مجبور

to do something?

به انجام کاری می کنید چطور؟

Like I'm her boss.

مثل اینکه من رئیسش هستم

I force her to get me a Coke every day.

من او را مجبور می کنم که هر روز برای من کوکاکولا بگیرد.

In this case, change have to make.

در این صورت باید تغییر ایجاد کرد.

Then change that.

سپس آن را تغییر دهید.

Then change the verb.

سپس فعل را تغییر دهید.

Have to make.

باید درست کرد.

So, Stella, get me a Coke.

پس، استلا، برای من کوکاکولا بیار.

Stella, get me a Coke.

استلا، برای من کوکاکولا بیار.

Oh. You

اوه

can't make me get you a Coke.

نمیتونی مجبورم کنی برات کوکاکولا بگیرم

You can't make me get you a Coke.

نمیتونی مجبورم کنی برات کوکاکولا بگیرم

You can't make me get you a coke.

نمیتونی مجبورم کنی برات کوکا بگیرم

You can't make me get you a Coke.

نمیتونی مجبورم کنی برات کوکاکولا بگیرم

You can't make me get you a Coke.

نمیتونی مجبورم کنی برات کوکاکولا بگیرم

Okay, so that's that's quite specific.

خوب، پس این کاملاً خاص است. به

More generally, to make someone or something

طور کلی تر، وادار کردن کسی یا چیزی به

do something means to cause them to do something.

انجام کاری به معنای وادار کردن او به انجام کاری است.

Most common in examples like, oh, my apartment is really messy.

بیشتر در نمونه هایی مانند، اوه، آپارتمان من واقعا نامرتب است.

I'll make it tidy and look nice.

من آن را مرتب و زیبا می کنم.

For example, if you're looking at your flat

برای مثال، اگر به آپارتمان خود نگاه می‌کنید

and your parents are coming over, but it's very messy, you might say,

و والدینتان به آنجا می‌آیند، اما خیلی نامرتب است، ممکن است بگویید،

I need to make this place look nice before

من باید قبل از اینکه والدینم به اینجا برسند، این مکان را زیبا کنم

my parents get here.

.

You're not forcing the house to change.

شما مجبور نیستید خانه را تغییر دهید.

You can't do that.

شما نمی توانید این کار را انجام دهید.

So again, it's like you cause something to happen or change.

بنابراین دوباره، مثل این است که باعث می‌شوید چیزی اتفاق بیفتد یا تغییر کند.

You might.

شما ممکن است.

You might use this.

شما ممکن است از این استفاده کنید.

You might use this at the hip.

شما ممکن است از این در لگن استفاده کنید.

You might use this at the hairdresser.

می توانید از این در آرایشگاه استفاده کنید.

Like, don't make my hair looks stupid.

مثلاً موهام را احمقانه نشان نده.

Please don't make me look stupid.

لطفا مرا احمق نشان نده

Please don't make me look stupid.

لطفا مرا احمق نشان نده

Please don't make my hair look stupid.

لطفا موهای من را احمقانه نشان ندهید.

Notice again that verb bare infinitive doesn't change.

دوباره توجه کنید که فعل bare مصدر تغییر نمی کند.

No ING.

بدون ING.

No s, no two nothing.

نه دوتا هیچی

Bare infinitive.

مصدر برهنه.

The verb make takes all the time tense.

فعل make تمام زمان را می گیرد.

That's present tense.

این زمان حال است.

For past tense.

برای زمان گذشته.

Nice and easy.

خوب و آسان.

For example, she made me change my shirt

مثلاً او مرا مجبور کرد

before the date.

قبل از قرار ملاقات، پیراهنم را عوض کنم.

She made me change my shirt.

او مرا مجبور کرد پیراهنم را عوض کنم.

Oh, do you know or do you know that song

اوه، آیا می دانی یا می دانی آن آهنگ

I'm gonna make you love me?

من می خواهم تو را دوست داشته باشی؟

That one does.

آن یکی انجام می دهد. که

That.

One does sound like it's forcing you to love that one.

یکی به نظر می رسد که شما را مجبور می کند آن یکی را دوست داشته باشید.

That one does sound like you've.

اون یکی مثل شما به نظر میاد

That one does sound like she's forcing you to love her.

اون یکی انگار داره مجبورت میکنه دوستش داشته باشی

That's a bit weird.

این کمی عجیب است.

Actually. That's a bit.

در واقع. این کمی است.

That's a weird song.

آهنگ عجیبی است

Okay,

خوب،

but maybe you just want to convince someone to do something.

اما شاید شما فقط می خواهید کسی را متقاعد کنید که کاری انجام دهد.

Now, just notice there is a pattern here.

حالا، فقط توجه کنید که یک الگوی اینجا وجود دارد.

You're notice there is a pattern.

متوجه شدید که یک الگو وجود دارد.

You're causing someone to do something in different ways.

شما به روش های مختلف باعث می شوید که شخصی کاری را انجام دهد.

What if that way is convincing

اگر این راه متقاعد کردن

someone to do something or persuading them to do something right?

کسی برای انجام کاری یا متقاعد کردن او برای انجام کاری درست باشد، چه؟

Then we need a different verb.

سپس به یک فعل متفاوت نیاز داریم.

And in this,

و

in this situation, we use the verb get.

در این حالت از فعل get استفاده می کنیم.

Now usually.

الان معمولا

Usually this.

معمولا این

Usually the verb get hit works the same as have.

معمولاً فعل get hit مانند have عمل می کند.

For example.

به عنوان مثال.

You want some tea?

شما کمی چای می خواهید؟

Don't worry, I'll get.

نگران نباش من میگیرم

Oh, you want some tea?

اوه، چای می خواهی؟

Don't worry, I'll get you. Want some tea?

نگران نباش من تو را می گیرم. یه چای میخوای؟

Don't worry.

نگران نباشید.

I'll get Stella to get you some tea.

من استلا را می آورم تا برایت چای بیاورد.

In this case, notice that it's

در این مورد، توجه کنید که آن را

get. In this case.

دریافت کنید. در این مورد. به

Notice that verb.

آن فعل توجه کنید.

Now this verb has two.

حالا این فعل دو تا دارد.

We've have no two.

ما دوتا نداریم

We get two.

دوتا میگیریم

I'll have Stella get you some tea.

من استلا برایت چای بیاورم.

I'll get Stella to get you some tea.

من استلا را می آورم تا برایت چای بیاورد.

And yes, you can have get get in a sentence.

و بله، شما می توانید در یک جمله دریافت کنید.

That's fine.

این خوب است.

And I know what you're thinking.

و میدونم به چی فکر میکنی

Two gets in one sentence.

دو در یک جمله می شود.

Is that weird?

آیا این عجیب است؟

Not really. Is fine.

نه واقعا. خوب است

It's fine.

خوب است.

It's fine because English is stupid.

خوب است چون انگلیسی احمقانه است.

It's fine because English is stupid.

خوب است چون انگلیسی احمقانه است.

Anyway, that sentence sounds fine.

به هر حال این جمله خوب به نظر می رسد.

It's like an arrangement.

مثل یک ترتیب است.

Same as have someone do something.

همان طور که کسی کاری انجام دهد.

However.

با این حال.

It really depends how you say it.

واقعا بستگی داره چطوری بگی

And actually, to be honest, all of these verbs have the same rule.

و در واقع، صادقانه بگویم، همه این افعال یک قانون دارند.

If you say it normally, it sounds normal,

اگر آن را به طور معمول بگویید، به نظر عادی می رسد،

like.

مانند.

I'll get you to I will, I will get you.

من شما را به من می رسانم، شما را می گیرم.

I'll get you to.

من شما را به.

I will get you to love me.

من تو را وادار خواهم کرد که مرا دوست داشته باشی.

I will get you to love me.

من تو را وادار خواهم کرد که مرا دوست داشته باشی.

I will get you to love me.

من تو را وادار خواهم کرد که مرا دوست داشته باشی.

I, I will get you.

من، من تو را خواهم گرفت.

I will get you to love me.

من تو را وادار خواهم کرد که مرا دوست داشته باشی.

I will get you to love me.

من تو را وادار خواهم کرد که مرا دوست داشته باشی. به

That sounds like an arrangement.

نظر می رسد یک ترتیب است.

Or you're trying to convince them.

یا سعی می کنید آنها را متقاعد کنید.

However, if you use a stronger tone, I will get you to love me.

با این حال، اگر از لحن قوی‌تری استفاده کنید، باعث می‌شوم که مرا دوست داشته باشید.

Now, it sounds weird.

حالا، عجیب به نظر می رسد.

Now it sounds like you're forcing the person to love you.

حالا به نظر می رسد که شما آن شخص را مجبور می کنید که شما را دوست داشته باشد.

Don't say it like that.

اینطوری نگو

Really.

واقعا

Be careful not to stress that verb.

مراقب باشید به آن فعل تاکید نکنید.

Okay?

باشه؟ به من

Promise me.

قول بده

Good.

خوب

Okay.

باشه

Okay, okay.

باشه، باشه

Are you ready for your English to go?

آیا برای رفتن به زبان انگلیسی خود آماده اید؟

Super nova?

[ __ ] نوا؟

Okay.

Are you ready for your English to go supernova?

باشه

آیا آماده هستید که انگلیسی خود را به ابرنواختر تبدیل کنید ؟

Okay.

باشه آیا

You ready for your English to go supernova?

آماده هستید که انگلیسی خود را به ابرنواختر تبدیل کنید؟

So here.

پس اینجا

So here.

پس اینجا

Okay, so here I am.

باشه پس من اینجام

Can I get you to do yoga with me?

آیا می توانم شما را به انجام یوگا با من دعوت کنم؟ به

That sounds fine.

نظر خوب می رسد.

Like you're going to convince this is great.

مثل اینکه می خواهید متقاعد کنید که این عالی است.

You're going to convince them to try yoga

شما می خواهید آنها را متقاعد کنید که یوگا را

with you, right?

با شما امتحان کنند، درست است؟

Maybe they will try it once.

شاید یک بار امتحان کنند.

Fine.

خوب

However.

با این حال.

What if you want to convince them to do it continuously?

اگر بخواهید آنها را متقاعد کنید که این کار را مداوم انجام دهند چه ؟

Like a new habit, a new hobby, something you repeat.

مثل یک عادت جدید، یک سرگرمی جدید، چیزی که تکرار می کنید.

Then you change the grammar to this.

سپس گرامر را به این تغییر دهید.

I'll get you going with.

من شما را همراهی می کنم.

I'll get you go into yoga with me.

من تو را وادار می کنم تا با من به یوگا بروی.

You'll love it.

شما آن را دوست دارم.

I know.

I'll get you going.

من می دانم.

من تو را به راه می اندازم.

I'll get you going to I will.

من شما را به رفتن من می خواهم.

I'll get you going to yoga with me.

من تو را وادار می کنم که با من به یوگا بروی.

I'll get you.

من تو را می گیرم.

I'll get you going to yoga with me every day. You.

من تو را مجبور می کنم هر روز با من به یوگا بروید . شما

I'll get you. Go into yoga with me every day.

من تو را می گیرم. هر روز با من به یوگا بروید.

You're going to love it.

داری عاشقش میشی

But what

اما

if you want to convince them to do it continuously,

اگر بخواهید آنها را متقاعد کنید که این کار را به طور مداوم،

repeatedly, all the time, like a new habit or a new hobby?

مکرر و همیشه، مانند یک عادت جدید یا یک سرگرمی جدید، انجام دهند، چه؟

Then you change the grammar to this.

سپس گرامر را به این تغییر دهید.

I'll get you go into yoga with me.

من تو را وادار می کنم با من به یوگا بروی.

You're going to love it.

داری عاشقش میشی

This grammar

این گرامر

get someone with ING in the verb sounds continuous,

باعث می شود که فردی با ING در فعل پیوسته به نظر برسد،

like they will do it more than once.

مثل اینکه آنها این کار را بیش از یک بار انجام خواهند داد.

So? So to put so

پس؟ بنابراین برای قرار دادن

so to compare.

بنابراین برای مقایسه.

So to compare.

بنابراین برای مقایسه.

I'll get you to try it once. Sounds great.

من شما را یک بار امتحان می کنم. عالی به نظر می رسد.

Get you to try once

شما را وادار می کنم یک بار امتحان کنید

that works however I'll get you trying once.

که کار می کند، اما من شما را یک بار امتحان می کنم.

No because again that with ING sounds continuous, you don't want that.

نه چون باز هم با صدای ING پیوسته، شما آن را نمی خواهید.

If it's only once.

اگر فقط یک بار باشد.

Okay, okay.

باشه، باشه

I think we can practice this.

فکر می کنم بتوانیم این را تمرین کنیم.

Okay?

باشه؟

I think we can practice this together.

فکر می کنم بتوانیم این را با هم تمرین کنیم.

Okay, I think we can.

خوب، فکر می کنم ما می توانیم.

Okay. We can.

باشه ما می توانیم.

All right.

بسیار خوب.

You can practice this with me. This.

می توانید این کار را با من تمرین کنید. این

Okay. Now this becomes it.

باشه حالا این می شود.

Okay. Now this becomes interactive.

باشه حالا این تعاملی می شود.

You can practice with me.

میتونی با من تمرین کنی

So, for example, I don't eat meat anymore.

پس مثلا من دیگه گوشت نمیخورم.

Okay, okay.

باشه، باشه

Now this video becomes interactive.

حالا این ویدیو تعاملی می شود.

You can join me right now because

شما می توانید همین الان به من بپیوندید زیرا

okay.

Now this video becomes interactive.

خوب است.

حالا این ویدیو تعاملی می شود.

All right.

بسیار خوب.

Now this video becomes interactive.

حالا این ویدیو تعاملی می شود.

You can practice with me.

میتونی با من تمرین کنی

For example, do you eat meat?

مثلا گوشت میخوری؟

I do, but a lot less

من این کار را انجام می دهم، اما

now because of videos like this.

اکنون به دلیل ویدیوهایی از این دست بسیار کمتر است.

When I see a cute pig,

وقتی یک خوک بامزه را می بینم، بعد از دیدن آن

I can't eat pork or bacon after seeing this.

نمی توانم گوشت خوک یا بیکن بخورم .

You kidding?

شوخی میکنی؟

No lamb to

هیچ بره به

chickens are dumb though I come

مرغ خنگ نیست هر چند من

for now.

I still eat chicken.

در حال حاضر آمده است.

من هنوز مرغ میخورم

If you send me more cute

اگر

if you send me some cute chicken videos, I promise I will stop.

چند تا ویدیوی بامزه از مرغ برایم بفرستید، قول می‌دهم متوقف شوم.

If you send me some cute chicken videos, I promise I will stop.

اگر چند تا ویدیوی بامزه از مرغ برای من بفرستید، قول می دهم که متوقف شوم.

But those videos got me to stop eating pork.

اما آن ویدیوها باعث شد من از خوردن گوشت خوک دست بکشم.

Okay, now.

باشه الان

So right now this video becomes into rap.

بنابراین در حال حاضر این ویدیو تبدیل به رپ می شود.

Now this video becomes interactive.

حالا این ویدیو تعاملی می شود.

You can practice with me. How?

میتونی با من تمرین کنی چگونه؟

Let me ask you this.

بذار اینو ازت بپرسم

Do you eat meat?

آیا شما گوشت می خورید؟

I do kind of less than before

من به

because of videos like this with cute pigs.

دلیل ویدیوهایی مانند این با خوک های بامزه نسبت به قبل کمتر کار می کنم.

I can't eat bacon any more videos with cute pigs.

من دیگر نمی توانم بیکن را با خوک های ناز ویدیو بخورم.

This got me to stop eating pork.

این باعث شد من از خوردن گوشت خوک دست بکشم.

Why? Big

چرا؟

videos like this got me to stop eating pork.

ویدیوهای بزرگی مانند این باعث شد من از خوردن گوشت خوک دست بکشم.

Lamb two chickens are dumb though.

هر چند بره دو جوجه خنگ هستند.

I eat chicken for now,

من فعلا مرغ می خورم،

but notice the grammar in that sentence.

اما به دستور زبان آن جمله توجه کنید.

This got me to stop eating pork.

این باعث شد من از خوردن گوشت خوک دست بکشم.

Why? To stop?

چرا؟ برای توقف؟

Well, well, the verb stop now.

خوب، خوب، فعل توقف کنید.

We only stop once.

ما فقط یک بار توقف می کنیم.

So got me to stop.

پس مرا وادار به توقف کرد.

Not got me stopping.

باعث نشد که متوقف شوم

And side note.

و یادداشت جانبی

And just pick.

و فقط انتخاب کنید.

And also. So

و همچنین. پس

now maybe you're now you're thing.

حالا شاید شما الان هستید.

Now you're thinking, well, why is this I in?

حالا تو فکر می کنی، خوب، چرا من در اینجا هستم؟

Okay.

Why is this saying, well, this verb is ING because of the verb.

باشه

چرا این گفته است، خوب، این فعل به دلیل فعل ING است.

Stop.

توقف کنید.

Stop eating.

دست از خوردن بردارید.

So so so question for you.

پس خیلی سوال برای شما.

Do you eat meat? Yes or no?

آیا شما گوشت می خورید؟ بله یا خیر؟

What would get you to stop eating meat?

چه چیزی باعث می شود که از خوردن گوشت دست بکشید؟

Anything or nothing?

چیزی یا هیچی؟

Again, again.

دوباره، دوباره.

So practice.

پس تمرین کن

So practice with me.

پس با من تمرین کن

If you eat meat, what would get you to stop eating meat again?

اگر گوشت می خورید، چه چیزی باعث می شود که دوباره گوشت نخورید؟

I'm asking what would convince you to stop?

من می پرسم چه چیزی شما را متقاعد می کند که متوقف شوید؟

Exactly the same question.

دقیقا همین سوال

Do you believe in God?

آیا به خدا اعتقاد داری؟

What would get you to stop believing in God?

چه چیزی شما را وادار می کند که به خدا اعتقاد نداشته باشید؟

Do you not believe in God?

آیا شما به خدا اعتقاد ندارید؟

What would get you to believe in God?

چه چیزی باعث می شود به خدا ایمان بیاورید؟

This this structure, this structure is very useful.

این ساختار، این ساختار بسیار مفید است.

This structure.

این ساختار

You will if you're like me, if you're like me, I love watching debates.

شما اگر مثل من باشید، اگر مثل من باشید، من عاشق تماشای مناظره هستم.

This structure is very, very good for debates.

این ساختار برای مناظره بسیار بسیار خوب است.

If you want to ask someone, okay.

اگه میخوای از کسی بپرسی باشه

What? This is my opinion.

چی؟ این نظر من است.

This is your for example, this is my opinion.

این برای مثال شماست، این نظر من است.

This is your opinion.

این نظر شماست.

What would convince you to change your opinion?

چه چیزی شما را متقاعد می کند که نظر خود را تغییر دهید؟

What would get you to change your mind?

چه چیزی باعث می شود نظر خود را تغییر دهید؟

Do you believe in God?

آیا به خدا اعتقاد داری؟

What would get you to stop believing?

چه چیزی باعث می شود که دیگر باور نکنید؟

Are you an atheist?

What would get you to believe in God?

آیا شما یک آتئیست هستید؟

چه چیزی باعث می شود به خدا ایمان بیاورید؟

Things like that.

چیزهایی از این قبیل.

Right?

درسته؟

Do you believe in God?

آیا به خدا اعتقاد داری؟

Okay, what would get you to stop believing in God?

خوب، چه چیزی باعث می شود که به خدا اعتقاد نداشته باشید؟

Do you believe in God?

آیا به خدا اعتقاد داری؟

Okay.

باشه

What would get you to stop believing?

چه چیزی باعث می شود که دیگر باور نکنید؟

In the

در

in the comments below, practice your own question

نظرات زیر، سوال خود را

in the comments below.

در نظرات زیر تمرین کنید.

Practice your own question and in the comments below.

سوال خود را و در نظرات زیر تمرین کنید. به

Answer my questions and practice some of your own.

سوالات من پاسخ دهید و برخی از سوالات خود را تمرین کنید. از

Ask other commenters using these structures.

سایر نظرات با استفاده از این ساختارها بپرسید.

Also, did you notice the stress in the question?

همچنین آیا متوجه استرس سوال شده اید؟

What would what would get you to change?

چه چیزی شما را وادار به تغییر می کند؟

What would get you to change him?

چه چیزی باعث می شود او را تغییر دهید؟

What would get you to change your mind?

چه چیزی باعث می شود نظر خود را تغییر دهید؟

Oh, forget that, forget that.

اوه، فراموش کن، فراموش کن.

What would what would get you to stop eating meat?

چه چیزی باعث می‌شود که از خوردن گوشت دست بکشید؟

What would get you to stop eating meat?

چه چیزی باعث می شود که از خوردن گوشت دست بکشید؟

So question for you do you eat meat?

پس سوال از شما آیا گوشت می خورید؟

What would get you to stop eating meat?

چه چیزی باعث می شود که از خوردن گوشت دست بکشید؟

So question.

So question for you

پس سوال

پس سوال برای شما

so question for you.

پس سوال برای شما.

Answer it in the comments.

در نظرات پاسخ دهید.

If you eat meat.

اگر گوشت می خورید.

So question for you answer in the comments.

بنابراین سوال برای شما در نظرات پاسخ دهید.

If you eat meat what would get you

اگر گوشت می خورید چه چیزی باعث می شود

to stop eating meat?

که از خوردن گوشت دست بکشید؟

Also also did you notice the words?

همچنین به کلمات توجه کردید؟

Also, did you notice the word stress in that question?

همچنین آیا متوجه کلمه استرس در آن سوال شده اید؟

Of course you did. You're a legend.

البته که کردی تو یک افسانه ای

Of course you did. Of course you did. You're a legend.

البته که کردی البته که کردی تو یک افسانه ای

Of course you did. You're a legend.

البته که کردی تو یک افسانه ای

Of course you did. You're a legend.

البته که کردی تو یک افسانه ای

Also,

همچنین

did you notice the stress in that sentence?

آیا متوجه استرس آن جمله شدید؟

Of course you did.

البته که کردی

You're a legend.

تو یک افسانه ای

Also.

همچنین.

Right? You're so.

درسته؟ تو اینطوری

So feel free to practice these

بنابراین

by answering my questions and write your own in the comments.

با پاسخ دادن به سوالات من این را تمرین کنید و خودتان را در نظرات بنویسید. از

Ask other commenters.

دیگر نظر دهندگان بپرسید.

Ask other commenters your own questions.

سوالات خود را از سایر نظرات بپرسید.

I'll pin the best questions to the top so everyone else can try

من بهترین سوالات را به بالای صفحه سنجاق خواهم کرد تا دیگران بتوانند

and practice by themselves.

خودشان امتحان کنند و تمرین کنند. من

I'll.

.

I'll pin. I'll pin that.

سنجاق میکنم من آن را پین خواهم کرد.

I'll pin the best questions and let the community of viewers up.

من بهترین سوالات را پین خواهم کرد و به جامعه بینندگان اجازه خواهم داد.

Community of awesome students answer you.

جامعه دانش آموزان عالی به شما پاسخ می دهند.

So practice everything you've learned in today's lesson in the comments.

پس هر آنچه در درس امروز آموخته اید را در نظرات تمرین کنید.

Practice everything you've learned from today in the practice,

همه چیزهایی را که امروز از امروز آموخته اید در تمرین تمرین کنید،

everything you've learned from today in the comments.

همه چیزهایی را که از امروز آموخته اید در نظرات.

Ask questions to other commenters.

از نظر دهندگان دیگر سوال بپرسید.

I'll pin the best questions to let our awesome community of students answer them.

من بهترین سؤال‌ها را پین می‌کنم تا به جامعه عالی دانش‌آموزانمان اجازه بدهم به آنها پاسخ دهند.

Okay, now with that ING

خوب، حالا با آن ING

you, now with that, with that ING with the ING form

شما، حالا با آن، با آن ING با فرم ING

really, really common when you complain about something,

واقعاً، واقعاً زمانی که از چیزی شکایت می کنید، رایج است

for example.

.

My boss has got me working on this project

رئیسم مرا مجبور کرده است که روی این پروژه کار کنم

is so boring.

خیلی کسل کننده است. از

Ask my boss has got me working on this project.

رئیسم بپرسید که مرا وادار به کار روی این پروژه کرده است.

So boring.

خیلی خسته کننده

Oh. My teacher

اوه معلمم

has got me working on this project is so boring.

مرا وادار کرده که روی این پروژه کار کنم خیلی کسل کننده است.

I hate it.

من از آن متنفرم.

Or if you start a new job, you might complain.

یا اگر کار جدیدی را شروع کنید، ممکن است شکایت کنید.

Yeah, they've got me working in London now.

آره، الان مجبورم کردند در لندن کار کنم.

It's really far from home. Or.

واقعاً از خانه دور است. یا

Or to say.

یا گفتن.

Or to say that you're very happy about.

یا اینکه بگید خیلی خوشحالید.

Or let's imagine you start a new habit, a new hobby. Why?

یا بیایید تصور کنیم یک عادت جدید، یک سرگرمی جدید را شروع کرده اید. چرا؟

Because someone convinced you to do it.

چون کسی شما را متقاعد کرده که این کار را انجام دهید.

For example.

به عنوان مثال.

My girlfriend's got me.

دوست دخترم منو گرفته

My girlfriend got me eating very healthy food.

دوست دخترم مرا به خوردن غذای بسیار سالم واداشت.

I love it, I love not having fun.

دوستش دارم، لذت نبردن را دوست دارم.

Yeah, my girlfriend got me eating very healthy food.

آره، دوست دخترم مرا وادار به خوردن غذای بسیار سالم کرد.

I love it, it's it's great not having fun.

من آن را دوست دارم، لذت نبردن عالی است.

So by the way,

بنابراین به هر حال،

this is exactly where the ultimate English e-book comes in handy.

این دقیقاً همان جایی است که کتاب الکترونیکی انگلیسی نهایی به کار می آید.

You watch my videos, you make notes, you practice, but it doesn't stay in there.

شما ویدیوهای من را تماشا می کنید، یادداشت می کنید، تمرین می کنید، اما در آنجا باقی نمی ماند.

Right? So this I mean this.

درسته؟ بنابراین منظور من این است.

With that in mind, practice with this and you'll never forget

با در نظر گرفتن این موضوع، با این تمرین کنید و هرگز فراموش نخواهید کرد

after you finish, you choose what you want to learn.

پس از اتمام، آنچه را که می خواهید یاد بگیرید انتخاب می کنید.

Practice with it. Study with it.

با آن تمرین کنید. باهاش ​​مطالعه کن

Watch the video, make your own examples you'll never forget again.

ویدیو را تماشا کنید، نمونه های خود را بسازید که دیگر هرگز فراموش نخواهید کرد.

And then you're ready. Then you're ready.

و سپس شما آماده هستید. سپس شما آماده هستید.

Then you're ready to use this language in your next conversation

سپس شما آماده استفاده از این زبان در مکالمه بعدی خود

in English.

به زبان انگلیسی هستید.

I developed,

من توسعه دادم،

I developed, I developed this, I develop this,

توسعه دادم، این را توسعه دادم، این را توسعه دادم،

I developed this book for exactly.

این کتاب را دقیقاً برای آن توسعه دادم.

This book works perfect for self-study.

این کتاب برای خودآموزی مناسب است.

So I developed this book specifically with people who

بنابراین من این کتاب را به طور خاص با افرادی که

I developed this specifically for self-study.

این کتاب را به طور خاص برای خودآموزی تهیه کردم، توسعه دادم.

So if you're studying alone, this is perfect for you classes.

بنابراین اگر به تنهایی درس می خوانید، این برای کلاس های شما عالی است.

It's fine too.

خیلی هم خوبه

But if you're studying alone, this is what you need.

اما اگر به تنهایی درس می خوانید ، این همان چیزی است که نیاز دارید.

But if you're studying alone,

اما اگر تنها درس می خوانید،

this is the best thing for you.

این بهترین چیز برای شماست.

You can get.

می توانید دریافت کنید.

You can get it.

شما می توانید آن را دریافت کنید.

I put it at my website. It's.

من آن را در وب سایت خود قرار دادم. این است.

I put it on my web.

من آن را در وب خود قرار دادم.

I put it on my website. Papa teach me.com.

من آن را در وب سایت خود قرار دادم. بابا به من بیاموز.com

I put it on my website. Papa teach me.com.

من آن را در وب سایت خود قرار دادم. بابا به من بیاموز.com

Or there's a link right down there that you can get it right now.

یا لینکی وجود دارد که می توانید همین الان آن را دریافت کنید.

Okay.

باشه

So okay.

پس باشه

So okay.

پس باشه

So those verbs you are.

بنابراین آن افعال شما هستید.

Waiting for Emma from Stella walking home.

در انتظار اما از استلا در حال قدم زدن به خانه.

And then.

Oh, no.

و سپس.

اوه، نه.

Okay, so.

باشه پس

Okay, so those verbs sound like.

خوب، پس آن افعال به نظر می رسند.

Okay, so those verbs are very useful when you are arranging something

بسیار خوب، پس این افعال زمانی بسیار مفید هستند که شما چیزی را ترتیب می دهید

or ordering someone to do something right.

یا به کسی دستور می دهید کاری را درست انجام دهد.

However, this structure is very useful

با این حال، این ساختار

to talk about getting a service.

برای صحبت در مورد دریافت یک سرویس بسیار مفید است.

For example,

برای مثال،

you are walking home and you're waiting for that email from Stella.

شما در حال رفتن به خانه هستید و منتظر آن ایمیل از استلا هستید.

You're waiting.

شما منتظر هستید

You're waiting for your.

شما منتظر خود هستید

You're waiting for your email from Stella.

شما منتظر ایمیل خود از استلا هستید.

You're waiting for that contract.

شما منتظر آن قرارداد هستید.

You're waiting for that contract from Stella, remember?

شما منتظر آن قرارداد از استلا هستید، یادتان هست؟

You okay, so.

تو باشه پس

So I'm walking home.

پس من به خانه راه می روم.

I'm waiting for that contract from Stella.

من منتظر آن قرارداد از استلا هستم.

Remember?

یادت هست؟

You said you would have Stella email me with the contract?

شما گفتید که از استلا می خواهید قرارداد را برای من ایمیل کند ؟

Yeah. I'm waiting.

آره من منتظرم

So I'm walking.

پس من راه می روم.

I'm walking home.

دارم راه میرم خونه

I'm waiting for that contract from Stella.

من منتظر آن قرارداد از استلا هستم.

But there.

اما آنجا.

Oh, no.

اوه، نه.

No, I broke my phone.

نه من گوشیمو شکستم

No, I broke my phone.

نه من گوشیمو شکستم

I don't know how to fix this.

من نمی دانم چگونه این را درست کنم.

No, I broke my phone.

نه من گوشیمو شکستم

I don't know how to fix this.

من نمی دانم چگونه این را درست کنم.

I need someone else to fix my phone for me as a service.

من به شخص دیگری نیاز دارم تا تلفن من را به عنوان خدمات تعمیر کند.

Right. So this next grammar structure.

درسته بنابراین این ساختار دستور زبان بعدی.

Very difficult,

بسیار دشوار،

but also very, very easy.

اما همچنین بسیار، بسیار آسان.

I have a full, more detailed video right here.

من یک ویدیوی کامل و دقیق تر در اینجا دارم.

You can watch that.

But for the quick version, let's go.

شما می توانید آن را تماشا کنید.

اما برای نسخه سریع، بیایید برویم.

I need,

I need this I need someone to fix this for me.

من نیاز دارم، به

این نیاز دارم، به کسی نیاز دارم که این را برای من درست کند.

Right. It's a service.

درسته این یک سرویس است.

So I'll save this.

بنابراین من این را ذخیره می کنم.

I, I need to have my phone fixed

من، من باید تلفنم را

by the guy who fixes phones

توسط کسی که گوشی‌ها را

by the guy is not necessary.

توسط آن مرد تعمیر می‌کند، تعمیر کنم، ضروری نیست.

Again, we don't know who that person is.

باز هم ما نمی دانیم آن شخص کیست.

It's not important.

مهم نیست.

So we can remove that.

بنابراین ما می توانیم آن را حذف کنیم.

And here

the form is have the person who does

و در اینجا

فرم این است که شخصی که خدمات را انجام می دهد

the service.

.

Know.

بدانید.

And the form here is the form.

و فرم در اینجا فرم است.

The form here is have the thing

فرم در اینجا چیزی است

which receives the service.

که سرویس را دریافت می کند.

The form here is have

فرم در اینجا به عنوان مثال دارای

then the object that receives the service, for example.

پس شیئی است که سرویس را دریافت می کند.

Then the method of that service.

سپس روش آن سرویس.

In this case my phone and fix

در این حالت گوشی من و فیکس

the verb is in verb three past participle.

فعل در فعل سه ماضی است.

Now this is a regular verb, so this is not the best example.

حالا این یک فعل منظم است، بنابراین این بهترین مثال نیست.

And you can change the verb and you can change.

و می توانید فعل را تغییر دهید و می توانید تغییر دهید.

Have to get I need to get my phone fixed.

باید بگیرم باید گوشیم را تعمیر کنم.

I need to get my phone fixed.

باید گوشیمو درست کنم

I need to have my phone fixed.

باید گوشیم را تعمیر کنم

Both mean the same thing.

هر دو به یک معنا هستند.

And again and again

و دوباره و دوباره

and again.

This part doesn't change only the verb.

و دوباره.

این قسمت فقط فعل را تغییر نمی دهد.

And again, only this verb changes with the time.

و باز هم فقط این فعل با زمان تغییر می کند.

Yesterday I got my haircut.

دیروز موهامو کوتاه کردم

Remember cut, cut cut.

به یاد داشته باشید برش، برش برش.

This is also a bad example.

این هم مثال بدی است.

Anyway, it's always that verb three form.

به هر حال، همیشه آن فعل سه شکل است.

But but actually.

اما در واقع.

But, but but actually.

اما، اما در واقع.

But my students learn this and they say but my students.

اما شاگردان من این را یاد می گیرند و می گویند اما شاگردان من.

But when my students learn this, they hear a diff.

اما وقتی دانش آموزان من این را یاد می گیرند، تفاوتی می شنوند.

But my students learn this.

اما دانش آموزان من این را یاد می گیرند.

Then they hear it in a different context

سپس آنها آن را در زمینه دیگری

like this.

مانند این می شنوند.

Brilliant.

درخشان

Oh, brilliant.

اوه، درخشان.

I've had my flight canceled.

پروازم کنسل شده

Oh, brilliant.

اوه، درخشان.

Brilliant.

I've had my flight canceled.

درخشان

پروازم کنسل شده

This is not a service for you.

این یک خدمت برای شما نیست.

This is not a good thing.

این چیز خوبی نیست.

So we also use this structure

بنابراین ما نیز از این ساختار استفاده می کنیم

to say something has impacted you.

تا بگوییم چیزی بر شما تأثیر گذاشته است.

Maybe. Good.

شاید. خوب

Like you have your phone fixed, but also something unfortunate.

مثل اینکه تلفن خود را تعمیر کرده اید، اما همچنین یک اتفاق ناگوار.

Also something unfortunate.

همچنین یک چیز تاسف بار.

So this could be something unfortunate happened to you.

بنابراین ممکن است این اتفاق ناگواری برای شما باشد.

You had your flight canceled? No.

پروازت کنسل شد؟ نه،

Oh, I got my phone stolen by a thief again?

اوه، دوباره گوشی ام را دزد دزدید؟

You don't need.

شما نیاز ندارید.

Oh, I got my phones.

اوه، گوشی هایم را گرفتم.

I got my oh, I got my phone stolen.

اوهم را گرفتم، گوشیم را دزدیدند.

If you're in, if you're in London,

اگر وارد هستید، اگر در لندن هستید،

don't get your phone stolen.

گوشی خود را دزدیده نکنید.

If you're in London.

اگر در لندن هستید

Perfect time,

زمان عالی،

perfect time to remind you if you're in London.

زمان مناسب برای یادآوری اگر در لندن هستید.

Hold on to your phone tight.

گوشی خود را محکم نگه دارید.

Don't get your phone stolen.

گوشی خود را به سرقت نبرید

Every day lots

هر روز تعداد زیادی از

of people get their phones stolen.

مردم گوشی هایشان دزدیده می شوند.

Because

زیرا

in London, it's a really, really bad problem.

در لندن، این یک مشکل واقعاً بسیار بد است.

So please be careful.

پس لطفا مراقب باشید.

And with this, the question form is really easy.

و با این، فرم سوال واقعا آسان است.

For example.

به عنوان مثال.

Why did you get your haircut like that?

چرا موهاتو اینطوری کوتاه کردی؟

Looks stupid.

احمقانه به نظر می رسد

Why did you get your haircut like that?

چرا موهاتو اینطوری کوتاه کردی؟

It makes you look stupid.

شما را احمق نشان می دهد.

Why did you get your haircut like that?

چرا موهاتو اینطوری کوتاه کردی؟

It looks stupid.

احمقانه به نظر می رسد.

Why did you get your haircut like that?

چرا موهاتو اینطوری کوتاه کردی؟

It looks stupid.

احمقانه به نظر می رسد.

Question word.

کلمه سوال.

This part stays the same.

این قسمت ثابت می ماند.

The rest is like a normal question.

بقیه مثل یک سوال عادی است.

And again the.

و دوباره

And again the verb have or get.

و دوباره فعل have یا get.

That takes the time tense.

که زمان می برد.

So again

بنابراین دوباره

try your own versions in the comments.

نسخه های خود را در نظرات امتحان کنید.

So again try your own questions with this and all the other structures

بنابراین دوباره سوالات خود را با این و تمام ساختارهای دیگر

in the comments.

در نظرات امتحان کنید.

Okay, fine.

باشه خوبه

All right.

Finally this structure talks about something that needs to happen.

بسیار خوب.

در نهایت این ساختار در مورد چیزی صحبت می کند که باید اتفاق بیفتد.

This one's very useful if you're giving advice

اگر نصیحت می کنید

or you're desperate for something.

یا از چیزی ناامید هستید، این یکی بسیار مفید است.

And and it doesn't

و

matter who does it, who does it for you.

مهم نیست چه کسی این کار را انجام می دهد، چه کسی آن را برای شما انجام می دهد.

This thing just needs to happen.

این اتفاق فقط باید بیفتد.

And finally, this structure

و در نهایت، این ساختار

talks about something that needs to happen.

در مورد چیزی صحبت می کند که باید اتفاق بیفتد.

And it doesn't matter who does it for you or for anyone,

و مهم نیست چه کسی این کار را برای شما یا برای کسی انجام می دهد،

this thing just needs to happen.

این اتفاق فقط باید بیفتد.

And finally, this structure, this talks

و در نهایت، این ساختار، این

about something that needs to happen.

در مورد چیزی صحبت می کند که باید اتفاق بیفتد.

It doesn't matter who does.

فرقی نمی کند چه کسی انجام دهد.

It just needs to happen.

فقط باید اتفاق بیفتد.

Okay.

So all right. So all right.

باشه

پس خیلی خوبه پس خیلی خوبه

So we've talked about making things happen, having someone

بنابراین ما در مورد ایجاد چیزهایی صحبت کرده ایم، اینکه کسی

do something, having something done to you,

کاری انجام دهد، کاری با شما انجام دهد،

convincing, convincing someone to do something.

متقاعد کردن، متقاعد کردن کسی برای انجام کاری.

However, this structure talks

با این حال، این ساختار

about something that needs to happen,

در مورد چیزی صحبت می کند که باید اتفاق بیفتد

however.

.

But finally this but finally this structure.

اما در نهایت این اما در نهایت این ساختار.

But finally this structure, this talks.

اما بالاخره این ساختار، این صحبت می کند.

But finally, but this structure,

اما در نهایت، اما این ساختار، به

this means someone needs to do this thing.

این معنی است که کسی باید این کار را انجام دهد.

It doesn't matter who this thing just needs to happen.

مهم نیست که این اتفاق فقط برای چه کسی باید بیفتد.

For example.

به عنوان مثال.

When you walk into a room and you're like, whoa,

وقتی وارد اتاقی می‌شوید و می‌گویید، اوه،

this room is messy, someone needs to clean this room.

این اتاق نامرتب است، یکی باید این اتاق را تمیز کند.

Doesn't matter who.

مهم نیست کیه

You could say this.

شما می توانید این را بگویید.

Wow, this room needs cleaning.

وای، این اتاق نیاز به تمیز کردن دارد.

Wow. This room needs cleaning.

عجب این اتاق نیاز به تمیز کردن دارد.

Wow. This room needs cleaning.

عجب این اتاق نیاز به تمیز کردن دارد.

Wow. This room really needs cleaning.

عجب این اتاق واقعا نیاز به تمیز کردن دارد. به

Notice the verb here.

فعل اینجا توجه کنید.

Clean put ING at the end.

ING را در انتها تمیز کنید.

This room needs cleaning.

این اتاق نیاز به تمیز کردن دارد.

Doesn't matter who cleans.

مهم نیست کی تمیز میکنه

This just needs that to happen.

این فقط نیاز دارد که اتفاق بیفتد.

Notice the verb is in.

توجه کنید که فعل in است.

Notice the verb is in the ING form.

توجه کنید که فعل به شکل ING است.

So yes, you could change this to a noun.

بنابراین بله، شما می توانید این را به یک اسم تغییر دهید.

This room needs a clean.

این اتاق نیاز به تمیز کردن دارد.

That means the same thing works just the same way.

این بدان معناست که همان چیز دقیقاً به همان روش کار می کند.

And before you ask, yes, it's exactly the same as this.

و قبل از اینکه بپرسید، بله، دقیقاً مشابه این است.

This room needs to be cleaned.

این اتاق باید تمیز شود.

This room needs to be cleaned.

این اتاق باید تمیز شود.

Same thing.

همین مورد

And before you ask,

و قبل از اینکه بپرسید،

yes, it's basically the same as.

بله، اساساً همان است.

Wow, this room needs to be cleaned in the passive same thing.

وای، این اتاق باید در همان حالت غیرفعال تمیز شود.

Doesn't matter who does it, right?

مهم نیست چه کسی آن را انجام می دهد، درست است؟

So if it works well as a passive, it's

بنابراین اگر به عنوان یک غیرفعال خوب کار کند،

a great.

عالی است.

And bonus and bonus,

و پاداش و پاداش،

bonus, bonus structure you could bonus structure.

پاداش، ساختار پاداش شما می توانید ساختار پاداش.

It's really common and really useful to say

این واقعاً رایج و واقعاً مفید است که بگوییم

this room could do with a clean.

این اتاق می تواند با تمیز کردن کار کند.

And as a

و به عنوان یک

and as a bonus structure change, the word needs to could do with

تغییر ساختار و به عنوان جایزه، کلمه need to could do with

and it works the same and it sounds more natural, sounds more modern.

و همان کار می کند و طبیعی تر به نظر می رسد ، مدرن تر به نظر می رسد.

Right? So

درسته؟ بنابراین

while this room could do with cleaning,

در حالی که این اتاق می تواند با تمیز کردن کار کند،

this room could do with a clean,

این اتاق می تواند با تمیز کردن کار کند،

this room could do with being cleaned.

این اتاق می تواند با تمیز کردن کار کند.

So if you use the passive.

بنابراین اگر از غیرفعال استفاده کنید.

Just make sure that verb is in the ING form.

فقط مطمئن شوید که فعل به شکل ING باشد.

Just make sure that verb is in the ING form and it's good.

فقط مطمئن شوید که فعل به شکل ING است و خوب است.

Another example.

مثال دیگر.

Another.

دیگری

How else could you use this?

چگونه می توانید از این استفاده کنید؟

Like this I, I finished for another example.

مثل این من، برای مثال دیگری تمام کردم.

Another example.

مثال دیگر.

Another example could be I've just finished my essay.

مثال دیگر می تواند این باشد که من به تازگی مقاله ام را تمام کرده ام.

It needs checking now.

اکنون نیاز به بررسی دارد.

Or my essay needs to be checked.

یا مقاله من باید بررسی شود.

Or it could do with being checked.

یا می تواند با بررسی شدن انجام شود.

Okay, so I know that was a really long lesson.

خوب، پس می دانم که درس بسیار طولانی بود.

I know that was a really long.

می دانم که واقعاً طولانی بود.

I know that was a lot of grammar for you.

می دانم که برای شما گرامر زیادی بود.

So I hope you didn't look so.

پس امیدوارم اینطور به نظر نرسیده باشید.

I hope you, So.

امیدوارم شما، پس

So that was a really long grammar lesson.

بنابراین این یک درس گرامر واقعا طولانی بود.

I hope you didn't.

امیدوارم این کار را نکرده باشید.

So that was a really

بنابراین این

that was a really long grammar lesson, and I hope you separated it into chunks.

یک درس گرامر واقعا طولانی بود و امیدوارم آن را به چند قسمت تقسیم کرده باشید.

By the way, this is a very long grammar list, by the way.

به هر حال، این یک لیست گرامری بسیار طولانی است ، اتفاقا.

This is quite long, by the way.

اتفاقاً این بسیار طولانی است.

I don't recommend you watch all of this video at once.

توصیه نمی کنم همه این ویدیو را یکجا تماشا کنید.

Don't say that.

اینو نگو

After all that.

بعد از این همه.

All right.

So after wow, after all that grammar I am tired.

بسیار خوب.

پس بعد از وای، بعد از آن همه دستور زبان خسته شدم.

I could do with the sleep.

من می توانستم با خواب کار کنم.

I could do with going to bed.

من می توانستم با رفتن به رختخواب کار کنم.

That was a long.

این مدت طولانی بود.

That was a lot of grammar.

این گرامر زیادی بود.

I'm pretty tired now.

الان خیلی خسته ام

I could do with a sleep.

من می توانستم با یک خواب انجام دهم.

I could do with someone carrying me to bed. Oh.

می توانستم با کسی که مرا به رختخواب می برد رفتار کنم. اوه

Okay, so the most difficult part of this is.

خوب، پس سخت ترین بخش این است.

Okay, so before I go,

خوب، پس قبل از رفتن،

the most difficult part of this is to remember how to change the verbs.

سخت ترین قسمت این کار این است که به یاد بیاورم چگونه افعال را تغییر دهیم.

Right? So do this quiz.

درسته؟ پس این مسابقه را انجام دهید.

See if you get everything right and I'll see you in the next lesson okay. Bye.

ببینید آیا همه چیز را درست انجام داده اید یا خیر و من شما را در درس بعدی می بینم. خداحافظ

Okay. So.

All right. So before I.

باشه بنابراین.

بسیار خوب. پس قبل از من.

Okay.

Before I go, the most difficult part of this

باشه.

قبل از رفتن، سخت ترین قسمت این

lesson is knowing the verb forms.

درس دانستن شکل های فعل است.

So here's a quiz.

بنابراین در اینجا یک مسابقه است.

Put your answers in the comments, and I'll let you know if you're right or not.

پاسخ های خود را در نظرات بنویسید و من به شما اطلاع خواهم داد که آیا درست می گویید یا نه.

See in the next lesson. Bye.

در درس بعدی ببینید. خداحافظ