Speak Like a Pro! | DON'T Just SAY 'I'm Sick'! 🤮 | Learn How Natives Express Feeling Unwell 😷

Hi, this is Harry and welcome back to Advanced  English Lessons with Harry, where I try to help  

سلام، این هری است و به درس‌های پیشرفته انگلیسی با هری خوش آمدید، جایی که من سعی می‌کنم به

you to get a much better understanding of the  English language. I help you with vocabulary,  

شما کمک کنم تا به درک بهتری از زبان انگلیسی دست پیدا کنید. من به شما در زمینه واژگان کمک می‌کنم،

all aspects to do with your grammar.  If you're preparing for a proficiency  

همه جنبه‌هایی که مربوط به دستور زبان است. اگر در حال آماده شدن برای یک

exam or that all-important job interview  preparation, you've come to the right place.

آزمون مهارت یا آن آمادگی برای مصاحبه شغلی بسیار مهم هستید ، به جای درستی آمده اید.

We're here to help you. And in  the advanced English lesson today,  

ما اینجا هستیم تا به شما کمک کنیم. و امروز در درس پیشرفته انگلیسی،

we're going to look at different ways to  say, I am sick. I've actually been sick  

راه‌های مختلفی برای گفتن «من بیمار هستم» را بررسی خواهیم کرد. من در واقع

for the last ten days. I've got a really bad  virus that don't know what it was, but I'm  

در ده روز گذشته مریض بودم. من یک ویروس بسیار بد دارم که نمی‌دانم چه بود، اما

just about getting over it. But it was really  bad. I had to cancel lots of lots of lessons.

فقط در شرف غلبه بر آن هستم. اما واقعاً بد بود. مجبور شدم بسیاری از درس ها را لغو کنم.

So while I was in my sick bed, I was  thinking about how many different ways  

بنابراین در حالی که در تخت بیمارم بودم، به این فکر می‌کردم که به چند روش مختلف

can I tell you guys how to say I am  sick. So here I put them together  

می‌توانم به شما بگویم چگونه می‌توانم بگویم بیمار هستم. بنابراین در اینجا من آنها را

in this particular lesson and I hope you  enjoy them and you get to practice them.

در این درس خاص کنار هم قرار دادم و امیدوارم از آنها لذت ببرید و بتوانید آنها را تمرین کنید.

Okay, So it's an advanced  English lesson and it's 16,  

بسیار خوب، پس این یک درس انگلیسی پیشرفته است و 16،

16 ways in which you can say,  I feel sick or I feel ill.

16 روش دارد که می‌توانید بگویید، احساس بیماری می‌کنم یا احساس بیماری می‌کنم.

Okay. Now, some of them are formal.  Some of them are less formal. Some  

باشه. در حال حاضر، برخی از آنها رسمی است. برخی از آنها کمتر رسمی هستند. برخی

of them are almost slang. Some of  them can be a little bit funny. Or  

از آنها تقریباً عامیانه هستند. برخی از آنها ممکن است کمی خنده دار باشد. یا

the situation which gives rise to using the  expressions can be a little bit funny. Okay,  

موقعیتی که باعث استفاده از عبارات می‌شود می‌تواند کمی خنده‌دار باشد. بسیار خب،

so the first one is I feel crap. And here  we got to put that intonation into it.

پس اولین مورد این است که احساس می کنم مزخرف هستم. و اینجا باید این لحن را در آن قرار دهیم.

I feel crap. I don't know what it is. I  just woke up this morning feeling crap. I  

من احساس چرندی میکنم نمی دانم این چیست. همین امروز صبح با احساس بدی از خواب بیدار شدم. من

can't do anything. I could hardly  get myself out of the bed. Now,  

نمی توانم کاری انجام دهم. به سختی توانستم خودم را از تخت بیرون بیاورم. حالا،

some people could be a little bit more  demonstrative and say, I feel shit because  

برخی از مردم می‌توانند کمی بیشتر نشان دهند و بگویند، من احساس بدی می‌کنم، زیرا

crap and shit really are the same word.  Crap is just a little less rude than shit.

چرند و چرند واقعاً همان کلمه هستند. چرندیات فقط کمی بی ادبانه تر از گند است.

Not so much, but it's a little less  rude. So if you hear crap or shit,  

نه چندان، اما کمی بی ادبانه تر است. بنابراین اگر حرف‌های مزخرفی می‌شنوید،

really it means the same thing. But you're  not, you know, not really, really good.

واقعاً به همین معنی است. اما تو خوب نیستی، می‌دانی، واقعاً خوب نیستی.

Number two, I don't feel so good. So you can't  actually put your finger on exactly how you  

شماره دو، من خیلی احساس خوبی ندارم. بنابراین نمی‌توانید دقیقاً روی احساس خود انگشت بگذارید

feel. Well, what's wrong? Have you got a pain in  your stomach? I've got a headache. I don't know.  

. خوب، چه اشکالی دارد؟ آیا در شکم خود درد دارید؟ من یک سردرد دارم. من نمی دانم. من

I just. I don't feel so good. I think I'll just  stay in bed for another couple of hours. Perhaps,  

فقط. من خیلی احساس خوبی ندارم فکر می‌کنم فقط چند ساعت دیگر در رختخواب بمانم. شاید،

I just need another bit of a rest and I'll be  fine after a little bit of light breakfast.  

من فقط به کمی استراحت نیاز دارم و بعد از کمی صبحانه سبک خوب می شوم.

So it's just a way for somebody expressing  that they don't know particularly what it  

بنابراین این فقط راهی است برای کسی که بیان کند که به طور خاص نمی داند

is. there's no particular sickness with  a name. It's just that they don't feel  

چیست. هیچ بیماری خاصی با نام وجود ندارد . فقط این است که آنها

so good. I don't feel so good. Okay,  Now they could just say I don't feel  

آنقدرها احساس خوبی ندارند. من خیلی احساس خوبی ندارم بسیار خوب، حالا آنها فقط می‌توانند بگویند من احساس

good. That's one way of saying it. I don't  feel so good in this situation we're using.

خوبی ندارم. این یکی از راه های بیان آن است. در این موقعیتی که از آن استفاده می کنیم، احساس خوبی ندارم.

So to put a little bit more emphasis, to underline  the fact I don't feel so good, I really think

بنابراین، برای تأکید بیشتر، برای تأکید بر این حقیقت که من آنقدرها احساس خوبی ندارم، واقعاً فکر می‌کنم که دارم

I'm coming down with something,  but I just don't feel so good.

با چیزی کنار می‌روم، اما آنقدرها احساس خوبی ندارم.

Number three, I'm out of sorts. Now, out of  sorts could mean lots and lots of things. Again,  

شماره سه، من از حالت عادی خارج شده ام. در حال حاضر، خارج از نوع ممکن است به معنای چیزهای زیادی باشد. مجدداً،

it could be a tummy upset, a  tummy bug, it could be some

ممکن است ناراحتی شکم، اختلال شکم،

headaches or

سردرد یا به

could be generally just feeling  unwell. So we say is a little bit  

طور کلی فقط احساس ناخوشی باشد. بنابراین ما می گوییم کمی

out of sorts. He has been out of sorts  for a few days. So it could be a way of  

نامرتب است. او چند روزی است که از حالت عادی خارج شده است . بنابراین می‌تواند راهی برای

describing young kids when they're not  really able to verbalise how they feel.

توصیف کودکان خردسال در زمانی باشد که واقعاً نمی‌توانند احساس خود را به صورت شفاهی بیان کنند.

But you know, when you look at them  and you know how they're reacting,  

اما می‌دانید، وقتی به آن‌ها نگاه می‌کنید و می‌دانید که چگونه واکنش نشان می‌دهند،

either not sleeping so well or the  waking up in the middle of the night  

یا آنقدر خوب نمی‌خوابند یا نیمه‌شب از خواب بیدار می‌شوند

or the vomiting a little bit, so they're  just a little bit out of sorts. So you  

یا کمی استفراغ می‌کنند، بنابراین آن‌ها فقط اندکی از خواب بیدار می‌شوند. مرتب می کند. بنابراین،

take them along to the doctor just to be  on the safe side and just to check it out.

آنها را با خود نزد پزشک ببرید تا فقط در وضعیت ایمن باشید و فقط آن را بررسی کنید.

So to be out of sorts. Now, we can also be  out of sorts if we're perhaps a little bit  

بنابراین از نوع بودن. اکنون، اگر ممکن است از نظر

stressed mentally or otherwise, or  under a bit of pressure at home,  

ذهنی یا در موارد دیگر کمی استرس داشته باشیم، یا در خانه تحت فشار کمی،

under a bit of pressure at school for exams,  under a bit of pressure at work for lots of  

در مدرسه برای امتحانات، در محل کار برای مدت زیادی تحت فشار قرار داشته باشیم، می‌توانیم از حالت عادی خارج شویم. از

reasons. So we're a little bit out of  sorts but would be okay in a few days.

دلایل. بنابراین ما کمی از وضعیت موجود خارج شده‌ایم، اما چند روز دیگر خوب می‌شویم.

Generally, some fresh air,  

به طور کلی، کمی هوای تازه،

some rest or a long weekend might resolve  all those problems. To be out of sorts.

کمی استراحت یا یک آخر هفته طولانی ممکن است همه این مشکلات را حل کند. از حالت عادی خارج شدن

Number four, I don't feel the best. Again,  a little bit like I don't feel so good. I  

شماره چهار، من بهترین احساس را ندارم. باز هم، کمی انگار احساس خوبی ندارم. من

don't feel the best. Well, the best is 100%.  So if you don't feel the best of your feeling  

بهترین احساس را ندارم. خوب، بهترین 100٪ است. بنابراین اگر کمتر از 100% بهترین احساس خود را احساس نمی‌کنید

less than 100%, then of course you're not  the way you'd like to be. So I don't feel  

، مطمئناً آنطور که می‌خواهید نیستید. بنابراین من بهترین احساس را ندارم

the best. So if you get an invitation  from your friends for a coffee morning,  

. بنابراین، اگر از دوستانتان برای یک صبح قهوه دعوتی دریافت کردید، به

join the book reading club, a walk  in the hills, whatever it might be.

باشگاه کتابخوانی بپیوندید، قدم زدن در تپه‌ها، هر چه که باشد.

Look, I think I'll give it a  miss, I don't feel the best.  

ببین، فکر می‌کنم از دستش بدم ، بهترین احساس را ندارم.

And I'll just be... I'll be like a wet  blanket. Yeah. I won't be so enjoyable,  

و من فقط خواهم بود... من مثل یک پتو خیس خواهم بود . آره من آنقدر لذت نخواهم بود،   بودن در

I won't be so much fun to be around. I'll  catch up with you again. I don't feel the best.

کنارم آنقدرها سرگرم کننده نخواهم بود. دوباره با شما تماس خواهم گرفت. من بهترین احساس را ندارم.

Very

formal. Just say I'm unwell. So if somebody  asks you, Why are you not at work today?  

خیلی

رسمی. فقط بگو حالم خوب نیست بنابراین، اگر کسی از شما بپرسد، چرا امروز سر کار نیستید؟

Why are you not at school today? Why are  you not going to university today? Well,  

چرا امروز مدرسه نیستی؟ چرا امروز به دانشگاه نمی روی؟ خوب،

I'm unwell. Now, that might just stop people  from asking any of the questions because  

حالم خوب نیست. اکنون، این ممکن است افراد را از پرسیدن هر یک از سؤالات باز دارد، زیرا

"unwell" can cover a multitude of sins. So  I'm unwell. I'm going to go to the doctor.

«ناخوشی» می‌تواند بسیاری از گناهان را پوشش دهد. بنابراین حالم خوب نیست. من میرم دکتر

I'm unwell. I'll take the day off.  If I don't feel any better tomorrow,  

حالم خوب نیست روز مرخصی میگیرم اگر فردا احساس بهتری نداشتم،

then I'll go to the doctor so you  can give explanations or further  

پس به دکتر می‌روم تا

information or more detail, depending  on the relationship between you and the  

بسته به رابطه بین شما و

boss if he needs more information. You and the  headmistress or the headmaster at the school,

رئیس، اگر به اطلاعات بیشتری نیاز داشت، بتوانید توضیحات یا اطلاعات بیشتر یا جزئیات بیشتری بدهید. شما و مدیر مدرسه یا مدیر مدرسه،

perhaps the mother or the father has to ring  

شاید مادر یا پدر باید زنگ

up and just say that Johnny won't be  at school today because he's unwell.

بزنند و فقط بگویند که جانی امروز در مدرسه نخواهد بود زیرا حالش خوب نیست.

Perhaps that's sufficient. You know, if  he's gone to the doctor or the dentist,  

شاید همین کافی باشد می دانید، اگر او پیش دکتر یا دندانپزشک رفته است،

you might add that. But if he's feeling  unwell and not quite sure yet what it is,  

ممکن است این را اضافه کنید. اما اگر او احساس ناخوشی دارد و هنوز کاملاً مطمئن نیست که چیست،

well then all you need to say is Johnny is unwell  

خوب پس تنها چیزی که باید بگویید این است که جانی

today. We'll see how he is tomorrow. I  might take him to the doctor then. Okay.

امروز خوب نیست. فردا ببینیم حالش چطوره ممکن است او را پیش دکتر ببرم. باشه.

One of the really good expressions,  very old fashioned British English  

یکی از عبارات واقعاً خوب، عبارت بسیار قدیمی انگلیسی بریتانیایی این

expression is I feel under the weather  today, under the weather. So, you

است که من امروز، زیر آب و هوا ، تحت آب و هوا هستم. بنابراین،

maybe the weather's, the

شاید آب و هوا باشد،

sun is shining or the skies are clear, but  you're not feeling like that. So you feel  

خورشید می درخشد یا آسمان صاف است، اما چنین احساسی ندارید. بنابراین شما

under the weather. So you feel a little  bit ill. I can't put my finger on it,  

زیر آب و هوا احساس می‌کنید. بنابراین کمی احساس بیماری می کنید. نمی‌توانم انگشتم را روی آن بگذارم،

but I just feel under the weather, you know,  

اما فقط احساس می‌کنم تحت شرایط آب و هوایی،

the way that the temperature has been changing  up and down some days, +40 other days +8.

روشی که دما در بعضی روزها بالا و پایین تغییر کرده است، +40 روز دیگر +8.

And, you know, that's the problem with  the air pressure. It seems to affect me  

و، می دانید، این مشکل فشار هواست. به نظر می رسد

more than it affects anybody else. I don't  know if it's the same for you, but really,  

بیشتر از دیگران روی من تأثیر می گذارد. نمی‌دانم برای شما هم همین‌طور است، اما واقعاً،

I feel under the weather. So  I'm going to stay at home,  

من احساس می‌کنم زیر آب و هوا هستم. بنابراین می‌خواهم در خانه بمانم،

I'm going to relax. I'm going to put my  feet up. I'm not going to do too much.

می‌خواهم استراحت کنم. پاهایم را بالا می‌گذارم. من قرار نیست خیلی کار کنم.

And even when I look at that screen on  the computer, it gives me a headache. So,  

و حتی وقتی در رایانه به آن صفحه نمایش نگاه می‌کنم، سردردم ایجاد می‌کند. بنابراین،

yeah, just generally feeling under the weather.

بله، فقط به طور کلی در شرایط آب و هوایی احساس می‌کنید.

Again, we mentioned before, when we're  when we say, I'm not feeling the best,  

باز هم، قبلاً اشاره کردیم، وقتی می‌گوییم من بهترین احساس را ندارم،

it's all about percentages. So you can  literally say I'm not 100%. I haven't  

همه چیز به درصد مربوط می‌شود. بنابراین شما می توانید به معنای واقعی کلمه بگویید من 100٪ نیستم.

been for a couple of weeks. I've  just felt a bit low, low on energy,  

چند هفته است که نبودم. فقط کمی احساس کمبود، انرژی کم،

or maybe I need some vitamin C or I tell you  what I need. I need a really good holiday.

یا شاید به مقداری ویتامین C نیاز دارم یا به شما می‌گویم به چه چیزی نیاز دارم. من به یک تعطیلات واقعا خوب نیاز دارم.

I need a big dose of sunshine. No, I can't  wait for spring and that early sunrise to  

من نیاز به دوز زیادی از آفتاب دارم. نه، نمی‌توانم منتظر بهار و آن طلوع زودهنگام

hit me because I'm really, really feel like I  need it. So at the moment I'm just not 100%.  

باشم زیرا واقعاً احساس می‌کنم به آن نیاز دارم. بنابراین در حال حاضر من فقط 100٪ نیستم.

I'm going to go into the office. Of course,  I'm not sick enough to stay at home,  

من می روم داخل دفتر. البته، من آنقدر مریض نیستم که در خانه بمانم،

but I'm definitely not 100%. So  I want to take it easy. I leave

اما قطعاً 100٪ نیستم. بنابراین می‌خواهم آن را راحت کنم. من

The office on time. I won't do any.

به موقع دفتر را ترک می کنم. من هیچ کاری نمی کنم

Overtime, anything like that, because,  yeah, I'm just not really 100%.

اضافه کاری، هر چیزی شبیه آن، زیرا، بله، من واقعاً 100٪ نیستم.

Now, if you really feel bad and you want  a nice way of describing it. You can see  

حالا، اگر واقعاً احساس بدی دارید و می‌خواهید روش خوبی برای توصیف آن داشته باشید. می‌توانید ببینید

I feel ghastly again, very British English  and very well pronounced. I feel ghastly. Now  

من دوباره احساس وحشتناکی می‌کنم، بسیار انگلیسی بریتانیایی و خیلی خوب تلفظ می‌شود. احساس بدی دارم اکنون

it's spelt g-h-a-s-t-ly. And make sure  you get the pronunciation correct. But  

g-h-a-s-t-ly نوشته شده است. و مطمئن شوید که تلفظ صحیح را دریافت کرده‌اید. اما

I feel ghastly means Oh, it must have been  something I ate. So if you've got a bit of

احساس وحشتناکی می‌کنم یعنی اوه، باید چیزی باشد که خورده‌ام. بنابراین اگر کمی

stomach cramps, so perhaps you've got a little  bit of food poisoning, something like that.

گرفتگی معده دارید، پس شاید کمی مسمومیت غذایی داشته باشید، چیزی شبیه به آن.

So when you wake up in the morning, oh, you know  it that you've got a problem. You're not vomiting  

بنابراین وقتی صبح از خواب بیدار می شوید، اوه، می دانید که مشکل دارید. شما هنوز استفراغ نمی‌کنید

or anything yet, but you think you might. So you  ring up the office or you send a text message,  

یا هیچ چیز دیگری، اما فکر می‌کنید ممکن است. بنابراین شما به دفتر زنگ می زنید یا پیامک می فرستید،

say, look, I'm not going to come in today.  I feel ghastly. I was out last night. I  

می گویید، ببینید، من امروز وارد نمی شوم. احساس بدی دارم دیشب بیرون بودم

think it must have been something that I ate.

فکر می‌کنم حتماً چیزی بوده که خورده‌ام.

Some fish or meat that hasn't agreed with me  is the way we express it. But I really feel  

ماهی یا گوشتی که با من موافق نیست روشی است که ما آن را بیان می کنیم. اما من واقعاً احساس

ghastly. And some people can take  a look at you. Your partner says,  

بدی دارم. و برخی افراد می‌توانند نگاهی به شما بیندازند. شریک زندگی شما می گوید،

My goodness, you look ghastly. How  do you feel your whites or you are  

خدای من، شما وحشتناک به نظر می رسید. چه احساسی به سفیدی‌هایتان دارید

clammy or your skin is wet. So yeah,  I think you need to get back into bed.

یا پوستتان خیس است. بنابراین بله، فکر می‌کنم باید دوباره به رختخواب بروید.

I'll bring you a hot cup of something. Yeah.  Okay. So to feel ghastly or to look ghastly,  

من برایت یک فنجان داغ چیزی می آورم. آره باشه. بنابراین احساس ترسناک یا ترسناک به نظر رسیدن،

not ghostly. Remember ghostly is something  different entirely. It has to do with being white.  

نه شبح‌آمیز. به یاد داشته باشید شبح‌آلود چیزی کاملاً متفاوت است. به سفید بودن ربط داره

But I feel or I look ghastly. Look at the spelling  of it and get the pronunciation. I feel ghastly.

اما من احساس می کنم یا من ترسناک به نظر می رسم. به املای آن نگاه کنید و تلفظ را دریافت کنید. احساس بدی دارم

Now the next one is really descriptive and quite  amusing. So if you wake up in the morning and  

حالا مورد بعدی واقعاً توصیفی و کاملاً سرگرم‌کننده است. بنابراین اگر صبح از خواب بیدار شوید و

you've got aches and pains and every part  of your body from your head to your toes,  

درد و درد دارید و همه قسمت‌های بدنتان از سر تا انگشتان پا،

your arms, your shoulders, your legs, your back,  whatever it is, perhaps it's the beginning of some  

بازوها، شانه‌هایتان، پاها، کمرتان، هر چه که باشد، شاید شروع

flu or some other virus like that. We often  use the expression, I feel like a bus hit me.

آنفولانزا یا ویروس دیگری مانند آن. ما اغلب از این عبارت استفاده می‌کنیم، احساس می‌کنم اتوبوس به من برخورد کرده است.

I feel as if I have been hit  by a bus exactly the same.

احساس می‌کنم دقیقاً همان اتوبوس با من برخورد کرده است.

Like I've been hit by a bus.

مثل اتوبوسی که به من برخورد کرده است.

So you can imagine, you know, one of  those cartoons that we used to watch many,  

بنابراین، می‌دانید، می‌توانید یکی از آن کارتون‌هایی را تصور کنید که

many years ago with the cat or the the mouse  and the Sylvester. The cat gets hit by the  

سال‌ها پیش با گربه یا موش و سیلوستر آن را تماشا می‌کردیم. اتوبوس با گربه برخورد می کند

bus and is really in a bad way. So that's  exactly how you or I might feel when we  

و واقعاً در وضعیت بدی قرار دارد. پس این دقیقاً همان چیزی است که من یا شما ممکن است احساس کنیم وقتی

wake up that morning and we try to get our head  off the pillow, we try to get out of the bed.

آن روز صبح از خواب بیدار می شویم و سعی می کنیم سرمان را از روی بالش برداریم، سعی می کنیم از تخت بلند شویم.

And I don't know what happened, but every  part of my body aches. I feel as if a boss  

و نمی‌دانم چه اتفاقی افتاد، اما هر قسمت از بدنم درد می‌کند. احساس می‌کنم یک رئیس به

hit me or I feel as if I have been hit  by a bang. Just like Sylvester the Cat or

من ضربه زده است یا احساس می‌کنم صدای انفجار به من زده است. درست مانند سیلوستر گربه یا

Tom and Jerry, the other cartoon, which always  involved somebody getting hit by something.

تام و جری، کارتون دیگری که همیشه به کسی ضربه می خورد.

Number ten. I feel as if I'm coming down with  something again. Here is a situation where you  

شماره ده. احساس می‌کنم دوباره با چیزی می‌آیم. در اینجا موقعیتی وجود دارد که

can't be so explicit because you just really  don't know what it is. But you've got those  

نمی‌توانید آنقدر صریح باشید زیرا واقعاً نمی‌دانید چیست. اما شما آن

signs and you've had that before, so  you've got a little bit of a headache,  

نشانه‌ها را دارید و قبلاً آن را داشته‌اید، بنابراین کمی سردرد،

a runny nose, a little bit of a cough.  General feeling of muzziness around your  

آبریزش بینی، کمی سرفه دارید. احساس عمومی وزوز اطراف

eyes where you are, perhaps the nasal passages  or the sinuses are blocked. So, yeah, I feel  

چشم‌هایتان در جایی که هستید، شاید مجرای بینی یا سینوس‌ها مسدود شده باشند. بنابراین، بله، احساس می‌کنم

I'm coming down with something. I think it's one  of those summer flus, one of those winter bugs,  

دارم با چیزی روبرو می‌شوم. من فکر می‌کنم یکی از آن آنفولانزاهای تابستانی، یکی از آن حشرات زمستانی،

whatever it might be. But I feel as if  I'm coming down with something, expresses  

هر چه که باشد. اما احساس می‌کنم که با چیزی می‌آیم که

exactly how you feel at that moment because  you're not able to describe it any other way.

دقیقاً احساس شما را در آن لحظه بیان می‌کند، زیرا نمی‌توانید آن را به شکل دیگری توصیف کنید.

And then when you go to the doctor, he can  confirm. Yeah, it's just the the flu. Stay  

و سپس وقتی نزد دکتر رفتید، او می‌تواند تأیید کند. بله، فقط آنفولانزا است.

at home, stay warm, lots of drinks. And  if you feel bad or worse in a few days,  

در خانه بمانید، گرم بمانید، نوشیدنی فراوان بنوشید. و اگر در عرض چند روز احساس بد یا بدتر کردید، با

give me a call and we can see what  we can do. Okay. So at the moment,  

من تماس بگیرید تا ببینیم چه کاری می‌توانیم انجام دهیم. باشه. بنابراین در حال حاضر،

it's just coming down with something, some  flu, winter flu, whatever it might be.

فقط با چیزی مواجه شده است، مقداری آنفولانزا، آنفولانزای زمستانی، هر چه که باشد.

Okay.

Now we can also talk about if we have a bug  stomach bug in particular. So either we've  

باشه.

اکنون می‌توانیم در مورد اینکه آیا به‌ویژه حشره معده داریم یا خیر صحبت کنیم. بنابراین یا

got diarrhoea or vomiting. I said, I must have  picked something up in the swimming pool or I  

اسهال داریم یا استفراغ. گفتم، حتماً از استخر چیزی برداشته‌ام یا

picked something up from the kids or  I picked something up on the holiday  

از بچه‌ها چیزی برداشته‌ام یا در تعطیلات

in the airplane. These are the types of places  where we are likely to get some sort of a bug.

در هواپیما چیزی برداشته‌ام. اینها انواع مکان‌هایی هستند که احتمالاً به نوعی باگ مواجه می‌شویم.

And when we do feel bad and we do feel  sick and we do feel ill, these are the  

و زمانی که احساس بدی می کنیم و احساس بیماری می کنیم و احساس بیماری می کنیم، اینها

sort of places that we mention because it's  likely that if we visit one of them recently,  

همان مکانهایی هستند که به آنها اشاره می کنیم زیرا به احتمال زیاد اگر اخیراً از یکی از آنها بازدید کنیم،

then that's what's happened. So flying home on the  holiday, we picked something up in the airport or,

همین اتفاق افتاده است. بنابراین هنگام پرواز به خانه در تعطیلات، چیزی را در فرودگاه یا

we picked something up in the swimming pool.

چیزی در استخر برداشتیم.

Either the water wasn't so  clean and we swallowed some  

یا آب آنقدر تمیز نبود و مقداری

water or we swallowed some water in the shower

آب بلعیدیم یا مقداری آب زیر دوش قورت دادیم

So, yeah, I picked up something or I

بنابراین، بله، من چیزی برداشتم یا

picked up something from the kids.  I picked something up at school,  

چیزی از بچه ها برداشتم. من از مدرسه چیزی برداشتم،

like pick something up on the holiday. So  it's not that you literally bent down and  

مانند چیزی در تعطیلات. بنابراین، اینطور نیست که شما به معنای واقعی کلمه خم شده اید و

picked them up off the ground, but you  got it from somebody. They passed it  

آنها را از روی زمین بلند کرده اید، بلکه آن را از کسی دریافت کرده اید. آنها آن را

on to you. And these are how these  books get around and spread around.

به شما منتقل کردند. و اینگونه است که این کتاب‌ها دور می‌شوند و در اطراف پخش می‌شوند.

So I don't feel so well, perhaps  to take a couple of days,  

بنابراین احساس خوبی ندارم، شاید برای چند روز وقت بگذارم،

but I must have picked something up on  the holiday in the airport, on the plane.

اما باید در تعطیلات در فرودگاه، در هواپیما چیزی برداشته باشم.

Now the next one is a funny one. It's  an expression that they use in British  

حالا مورد بعدی خنده دار است. این عبارتی است که آنها همیشه در انگلیسی انگلیسی استفاده می‌کنند.

English all the time. And I'll explain it to  you that the expression is to pull a sickie,  

و من برای شما توضیح می‌دهم که عبارت کشیدن بیمار،

to pull a sickie. And usually when people  are sick, they have to or they used to  

کشیدن بیمار است. و معمولاً وقتی افراد مریض هستند، مجبورند یا قبلاً

have to write a note to their boss. Now  they do it by email, of course, or text.

باید یادداشتی برای رئیس خود بنویسند. اکنون آنها این کار را البته از طریق ایمیل یا پیامک انجام می دهند.

But whatever way they they do it or what's up?  But it used to be that you had to write a note,  

اما به هر طریقی که آنها این کار را انجام می دهند یا چه خبر؟ اما قبلاً باید یک یادداشت می نوشتی،

a sick note to your boss to see that  you weren't feeling well for one or  

یک یادداشت بیماری برای رئیست می نوشتی تا ببینی برای یک یا

two days and the doctors told you to stay  at home. So when somebody pulls a sickie,  

دو روز حالت خوب نیست و پزشکان به شما می گفتند در خانه بمانید. بنابراین وقتی کسی مریضی را می کشد،

what we mean is that they take a  sick day without really being sick.

منظور ما این است که یک روز مریض می گذراند بدون اینکه واقعاً بیمار باشد.

Yep. Or he always pulled sickies at this time  of the year because he likes to go away for the  

بله یا همیشه در این زمان از سال مریض می‌شد، زیرا دوست دارد

weekends. You just watch next month or the week  after that. He'll be sick on a Friday or he'll  

آخر هفته‌ها را ترک کند. فقط ماه آینده یا هفته بعد از آن را تماشا کنید. او روز جمعه مریض خواهد شد یا

be sick on a Monday because he goes away for  the weekends. So when somebody pulls a sickie,  

دوشنبه مریض خواهد شد زیرا برای آخر هفته می رود. بنابراین وقتی کسی مریضی را می کشد،

it's when they want to take a day off  work, but they're not really sick at all.

زمانی است که می خواهد یک روز مرخصی بگیرد ، اما واقعاً اصلاً بیمار نیست.

He's a great one for picking... for  pulling sickies. Yet everybody falls  

او برای چیدن... برای کشیدن مریض ها عالی است. با این حال همه

for it. Nobody. Nobody checks it. Yeah. Ah,  he works hard. But you know what he's like  

به آن علاقه دارند. هيچ كس. کسی آن را بررسی نمی کند. آره آه، او سخت کار می کند. اما شما می دانید که او

in the summer. He likes his time off. So  he's a terrible man for pulling sickies.  

در تابستان چگونه است. او اوقات فراغت خود را دوست دارد. بنابراین او مرد وحشتناکی برای کشیدن بیماری است.

So to publicity is when you take a  day off without really being sick.

بنابراین تبلیغات زمانی است که یک روز مرخصی بگیرید بدون اینکه واقعاً بیمار باشید.

Now getting back to the reality of illnesses,  when somebody has a virus and often when we  

اکنون به واقعیت بیماری‌ها برمی‌گردیم، وقتی کسی ویروس دارد و اغلب وقتی ما

have a virus, it's called a virus without really  knowing what it is. So it's some sort of virus. So

ویروس داریم، بدون اینکه واقعاً بدانیم چیست، ویروس نامیده می‌شود. بنابراین این یک نوع ویروس است. پس

get that from the doctor who  tell you and you go, yeah,  

این را از دکتری بگیرید که به شما می‌گوید و می‌روید، بله،

it's some sort of virus that a lot of people  have been in here in the last couple of weeks.

این نوعی ویروس است که افراد زیادی در چند هفته اخیر در اینجا به آن مبتلا شده‌اند.

Well, if the doctor, the doctors don't know  what it's called, how are we supposed to know  

خوب، اگر دکتر، پزشکان ندانند اسم آن چیست، ما چگونه باید بدانیم

what they are called? But it's a great way  for covering everything yet. A catch all  

اسم آنها چیست؟ اما هنوز راهی عالی برای پوشش دادن همه چیز است. یک

situation. So if you're feeling unwell, you've  got that runny nose, you've got those headaches,  

وضعیت همه چیز. بنابراین اگر احساس ناخوشی می‌کنید، آن آبریزش بینی دارید، آن سردردها را دارید،

you've got a bit of vomiting. Yeah. I got  to something like or it's some sort of virus

کمی استفراغ دارید. آره من به چیزی شبیه یا یک نوع ویروس است

that they've picked up.

که آنها برداشته اند.

Yeah. Just stay in bed, stay warm, hot drinks.  You should be okay in a couple of days. And  

آره فقط در رختخواب بمانید، گرم بمانید، نوشیدنی های گرم. باید یکی دو روز دیگه خوب بشی و

generally we are. So this is what happens with  viruses. They come and they go. Yeah. And kids,  

به طور کلی ما هستیم. بنابراین این همان چیزی است که با ویروس ها اتفاق می افتد . می آیند و می روند. آره و بچه‌ها،

particularly kids in creches are devils for  getting these little viruses. They go around,  

مخصوصاً بچه‌های مهدکودک برای ابتلا به این ویروس‌های کوچک شیطان هستند. دور می‌روند،

they touch each other, they pick up each  other's toys, they put them in the mouths.

همدیگر را لمس می‌کنند، اسباب‌بازی‌های یکدیگر را برمی‌دارند، در دهان می‌گذارند.

And if one child is sick  and known to everybody else,  

و اگر یکی از بچه‌ها مریض است و بقیه او را می‌شناسند،

then of course you bring him or her  home. And guess what? You get the  

مطمئناً او را به خانه بیاورید. و حدس بزنید چه؟ شما به

virus as well. So it's some sort of a  virus not knowing exactly what it is.

ویروس   نیز مبتلا می شوید. بنابراین نوعی ویروس است که دقیقاً نمی داند چیست.

Now there are situations when people are sick for  

اکنون شرایطی وجود دارد که افراد به

particular reasons. One of them when  somebody is expecting a baby, yes or

دلایل خاص بیمار هستند. یکی از آن‌ها وقتی کسی در انتظار بچه‌دار شدن است، بله یا

Then you feel

بعد

sick in the mornings or what we call morning  sickness. So if you say I have morning sickness,  

صبح‌ها احساس تهوع می‌کنید یا چیزی که ما آن را تهوع صبحگاهی می‌نامیم. بنابراین اگر می‌گویید حالت تهوع دارم

I'm nauseous, then it means that you're either  vomiting or you feel like vomiting quite a lot,  

، به این معنی است که یا استفراغ می‌کنید یا تمایل زیادی به استفراغ دارید،

particularly in the early months of pregnancy.

مخصوصاً در ماه‌های اولیه بارداری.

So people who suffer really badly from that,  then it's very difficult for them to get into  

بنابراین افرادی که واقعاً از آن رنج می‌برند، وارد شدن به کار برایشان بسیار دشوار است

work and all they want to do is rest or  to be as close to the bathroom as they  

و تنها کاری که می‌خواهند انجام دهند این است که استراحت کنند یا تا حد امکان به حمام نزدیک شوند

possibly can. Okay. So to be nauseous and just  be careful with the pronunciation of that word,  

. باشه. بنابراین برای اینکه حالت تهوع داشته باشید و فقط مراقب تلفظ آن کلمه باشید،

you see it appearing on the screen.  Nauseous, nauseous, nauseous.

آن را روی صفحه می بینید. حالت تهوع، حالت تهوع، حالت تهوع.

I feel nauseous. I feel as if I'm going  to be sick. Are you nauseous? Yes,  

احساس تهوع دارم احساس می کنم که قرار است مریض شوم. حالت تهوع دارید؟ بله،

I feel nauseous. Okay. So morning sickness  is sometimes associated with nauseous or  

احساس تهوع دارم. باشه. بنابراین حالت تهوع صبحگاهی گاهی با حالت تهوع همراه است یا

nauseous is associated with morning sickness. Of  course, you can be nauseous for other reasons.  

حالت تهوع با حالت تهوع صبحگاهی همراه است. البته، ممکن است به دلایل دیگری حالت تهوع داشته باشید.

You could have eaten something that didn't  agree with you and you would be nauseous.  

می توانستید چیزی بخورید که با شما موافق نباشد و حالت تهوع داشته باشید.

You could have had one or two drinks too  many, and you'll certainly be nauseous.

ممکن است یک یا دو نوشیدنی بیش از حد زیاد بخورید و مطمئناً حالت تهوع خواهید داشت.

But those unfortunate

اما آن

women who suffer from morning sickness  when they are pregnant. And yes,  

زنان بدبختی که هنگام بارداری از حالت تهوع صبحگاهی رنج می برند . و بله،

then it is nauseous. They feel nauseous.

پس حالت تهوع دارد. احساس تهوع دارند.

Now another way, which is very, very forced  on us because we just had too much to drink,  

حالا یک راه دیگر، که خیلی خیلی به ما تحمیل می‌شود، چون فقط زیاد نوشیدنی داشتیم،

is when we have a hangover. So we know exactly  why we are feeling sick or nauseous. We know  

زمانی است که خماری می‌کنیم. بنابراین ما دقیقاً می دانیم که چرا احساس بیماری یا حالت تهوع داریم. ما

exactly why we've got that terrible  headache in the morning when we try  

دقیقاً می‌دانیم که چرا صبح‌ها وقتی سعی می‌کنیم

to lift our head off the pillow. We just  can't get it more than a few centimetres.

سر خود را از روی بالش برداریم، دچار آن سردرد وحشتناک می‌شویم. ما فقط نمی‌توانیم بیش از چند سانتی‌متر آن را دریافت کنیم.

And we can say, I've got a raging  hangover. A raging hangover. Well,  

و می توانیم بگوییم، خماری خشمگینی دارم . یک خماری خشمگین. خب،

of course you have. You celebrated late  into the night and you insisted on that  

البته که دارید. تا آخر شب جشن گرفتی و اصرار داشتی که

last beer or that last bottle of wine. And of  course, it's always the last drink that gets  

آخرین آبجو یا آخرین بطری شراب باشد. و البته، همیشه این آخرین نوشیدنی است که شما را جذب می کند

you. Yes. So the next day, what else and  how else are you going to feel other than

. آره. بنابراین روز بعد، چه چیز دیگری و چه احساس دیگری غیر از

really sick?

واقعاً بیمار خواهید داشت؟

So you feel that you've got a raging hangover  and luckily it's a Saturday or luckily it's  

بنابراین احساس می‌کنید که خماری شدید دارید و خوشبختانه شنبه یا خوشبختانه

a Sunday and you should be okay. 24 hours  later, when you have to go to work. So if  

یکشنبه است و باید خوب باشید. 24 ساعت بعد، زمانی که باید به سر کار بروید. بنابراین، اگر

you're feeling unwell because of a certain  amount of alcohol that you've consumed,  

به دلیل مقدار مشخصی الکلی که مصرف کرده‌اید، احساس ناخوشایندی دارید،

then you can use the expression I  have a raging hangover and raging

می‌توانید از عبارت من خماری خشمگین و خشمگین

like a bull running around  and your head is thumping.

مانند گاو نر در حال دویدن و سرتان در حال تپیدن استفاده کنید.

Yeah, your stomach is churning. You really, really  don't feel so good. So what you need is a dark  

آره، معده ات می لرزد. شما واقعاً، واقعاً آنقدرها احساس خوبی ندارید. بنابراین آنچه شما نیاز دارید یک اتاق تاریک است

room and to lie down and let it pass is to have  a raging hangover. And then finally, something  

و دراز کشیدن و اجازه دادن به آن، داشتن یک خماری خشمگین است. و در نهایت، چیزی

associated with nosiness and also associated  with hangovers as I was throwing up my guts all  

مرتبط با مزاحمت و همچنین مرتبط با خماری در حالی که تمام

night. Yeah. So this is a real expressive way of  saying that I don't feel well or I'm feeling sick.

شب در حال بیرون آمدن بودم. آره بنابراین این یک روش واقعی برای گفتن این است که من احساس خوبی ندارم یا احساس بیماری دارم.

I have was throwing my guts up all night. So you can  

تمام شب هوس کردم. بنابراین می‌توانید

imagine the picture, the scene. I'm sure we've all  been there before for whatever reason it happens  

تصویر، صحنه را تصور کنید. من مطمئن هستم که همه ما قبلاً به هر دلیلی آنجا بوده ایم

to be. So I was throwing up my guts all night.  So you spent a lot of the time in the bathroom

. پس من تمام شب هوس کردم. بنابراین شما زمان زیادی را در حمام

near the toilet. And as  they like to say in Ireland,  

نزدیک توالت سپری کردید. و همانطور که در ایرلند دوست دارند بگویند،

I spent all night talking to God  in the Great White Telephone.

من تمام شب را با خدا در تلفن بزرگ سفید صحبت کردم.

So in other words, I was holding on to the toilet  and I was being sick quite frequently and quite  

بنابراین به عبارت دیگر، من به توالت چسبیده بودم و اغلب و اغلب اوقات مریض بودم

often. So not quite a nice picture. Very sad to be  in that situation. But you know, it's part of life  

. پس عکس خوبی نیست خیلی ناراحت کننده است که در آن موقعیت قرار دارم. اما می دانید، این بخشی از زندگی است

and we have to go through it. Well, we don't have  to, but we usually do go through those things.

و ما باید از آن عبور کنیم. خوب، ما مجبور نیستیم ، اما معمولاً از آن چیزها عبور می کنیم.

Okay, so there's your 16 ways in which you can say  I am sick or I am in. I just run through them one  

خوب، پس ۱۶ روش وجود دارد که می‌توانید بگویید «من مریض هستم یا هستم». فقط یک

more time. I feel crap. I don't feel so good. I'm  out of sorts. I don't feel the best. I am unwell.

بار دیگر از آنها عبور می‌کنم. من احساس چرندی میکنم من خیلی احساس خوبی ندارم. من از حالت عادی خارج شده ام. من بهترین احساس را ندارم. حالم خوب نیست

I feel under the weather today. I'm not 100%.  I feel ghastly. I feel as if a bus hit me.

من امروز زیر آب و هوا هستم. من 100% نیستم. احساس بدی دارم احساس می کنم اتوبوس به من برخورد کرده است.

I have or I'm coming down with something.

من دارم یا دارم با چیزی پایین می آیم.

I picked up something in the airport or wherever.

در فرودگاه یا هر جا چیزی برداشتم.

He pulled a sickie last week.  Another sick. He's not really  

او هفته گذشته مریضی را گرفت. مریض دیگه او واقعاً اصلاً

sick at all. It's some sort of virus going around.

مریض نیست. این نوعی ویروس است که در اطراف است.

I have morning sickness. Nauseous.

من تهوع صبحگاهی دارم حالت تهوع.

I have a raging hangover. A raging hangover.  I was throwing my guts up all night. Okay,

من یک خماری شدید دارم. یک خماری خشمگین. تمام شب اعصابم را بالا می آوردم. خوب،

so 16 ways. Try to practice them. Hopefully, you  don't experience the symptoms, but try to practice  

پس 16 راه. سعی کنید آنها را تمرین کنید. امیدواریم که علائم را تجربه نکنید، اما سعی کنید

them, try to talk about situations when you can  use them. If you still don't understand them,  

آنها را تمرین کنید، سعی کنید در مورد موقعیت هایی صحبت کنید که می توانید از آنها استفاده کنید. اگر هنوز آنها را درک نمی کنید،

come back to me. I'll give you some  further explanations. Okay. So this  

به من بازگردید. من چند توضیح بیشتر به شما خواهم داد. باشه. بنابراین این

is Harry thanking you for watching and for  listening. Join me again for the next lesson.

هری است که از شما برای تماشا و گوش دادن تشکر می کند . برای درس بعدی دوباره به من بپیوندید.