USEFUL English phrases for daily conversation | Criticise POLITELY without being RUDE

Hi there, this is Harry and welcome back  to advanced English lessons with Harry,  

سلام، این هری است و خوش آمدید به درس‌های پیشرفته انگلیسی با هری،

where I try to help you to get a better  understanding of the English language  

جایی که من سعی می‌کنم به شما کمک کنم درکی بهتر از زبان انگلیسی   به

helping you to improve your vocabulary, how  to use expressions, how to pick expressions,  

شما کمک کنم تا دایره لغات خود را بهبود ببخشید، نحوه استفاده از عبارات، نحوه انتخاب عبارات،

phrasal verbs, idiomatic phrases, whatever it  might be, I'm here to help you. And of course,  

افعال عبارتی ، عبارات اصطلاحی، هر چه که باشد، من اینجا هستم تا به شما کمک کنم. و البته،

if you need extra help, you need some sentences,  some examples, whatever you need, I'll give you  

اگر به کمک اضافی نیاز دارید، به چند جمله نیاز دارید، چند مثال، هر آنچه که نیاز دارید،

my address at the end of this particular  lesson. And of course, you can write to me,  

آدرس خود را در پایان این درس خاص به شما می‌دهم. و البته، می توانید برای من بنویسید،

I'll reply to you. And if you got some suggestions  of things that you might like to be included  

من به شما پاسخ خواهم داد. و اگر پیشنهاداتی درباره چیزهایی دارید که ممکن است دوست داشته باشید

in future videos, and lessons well, of course,  let me know. And we'll take note of that, okay.

در ویدیوها و درس‌های آینده گنجانده شوند، البته، به من اطلاع دهید. و ما به آن توجه خواهیم کرد، بسیار خوب.

Well, this is an advanced English lesson. And  in this particular lesson, we're specifically  

خوب، این یک درس انگلیسی پیشرفته است. و در این درس خاص، ما به طور خاص

looking at formal and business English relating  to being polite when you have to or need to  

به انگلیسی رسمی و تجاری مربوط به مودب بودن در زمانی که مجبور هستید یا نیاز دارید از

criticise somebody. So we'll look at that, in  particular. And the second part of this lesson,  

کسی انتقاد کنید، بررسی می‌کنیم. بنابراین ما به طور خاص به آن نگاه خواهیم کرد . و بخش دوم این درس،

it won't only just be about business English,  we'll also look at some phrases and expressions  

فقط در مورد انگلیسی تجاری نیست، همچنین به برخی از عبارات و عبارات   نگاه می‌کنیم

that you can use when you might have  to criticise somebody that you know,  

که می‌توانید برای انتقاد از کسی که می‌شناسید،

or you that you know, well. Okay, so primarily,  we're looking at business English. So this,  

یا شما که می‌شناسید، استفاده کنید. خوب. بسیار خوب، بنابراین در درجه اول، ما به انگلیسی تجاری نگاه می کنیم. پس این،

these are really good for you there... out there  who have difficulties understanding what you  

اینها واقعاً برای شما خوب هستند... آن‌جا  کسانی که در درک کارهایی که

should do when you're put in a situation where  you're managing people or in charge of a team,  

باید انجام دهید، وقتی در موقعیتی قرار می‌گیرید که افراد را مدیریت می‌کنید یا مسئول یک تیم هستید،

or you're not quite sure how you should approach  somebody when you have to criticise them.

یا کاملاً نیستید، مشکل دارند. وقتی باید از کسی انتقاد کنید، مطمئن باشید که چگونه باید به آن‌ها برخورد کنید.

Anytime that we have to criticise, it's  always nice to criticise, in a polite way,  

هر زمان که مجبوریم انتقاد کنیم، همیشه خوب است که به شیوه‌ای مؤدبانه انتقاد کنیم،

there's absolutely no point shouting and  screaming at somebody because, first of all,  

فریاد زدن و فریاد زدن بر سر کسی هیچ فایده‌ای ندارد، زیرا اول از همه،

they'll probably stop listening after a few  seconds. Secondly, they're going to get upset,  

احتمالاً بعد از چند ثانیه دیگر گوش نمی‌دهند . ثانیاً، آنها ناراحت می شوند،

and therefore they probably won't listen anyway.  And thirdly, all they'll hear is blah blah blah  

و بنابراین احتمالاً به هر حال گوش نمی دهند. و ثالثاً، تمام چیزی که آنها می شنوند این است که بله بلا بله

blah, blah, blah, blah, blah, blah, blah. So  the criticism will be worthless. So hopefully,  

. بنابراین، انتقاد بی‌ارزش خواهد بود. بنابراین امیدواریم،

with some of these expressions, you will be able  to criticise somebody not only in a polite way,  

با برخی از این عبارات، بتوانید از کسی نه تنها به شیوه ای مؤدبانه،

but also in a calm way. That will  mean you'll get through to them,  

بلکه به شیوه ای آرام انتقاد کنید. این بدان معناست که شما به آنها دسترسی خواهید داشت،

the message will get through to them, and  perhaps there's a better chance that they'll  

پیام به آنها می رسد، و شاید شانس بهتری برای آنها وجود داشته باشد که

understand why you're criticising  and how they can improve themselves.

بفهمند چرا شما انتقاد می کنید و چگونه می توانند خود را بهبود بخشند.

Okay, so this is an advanced English lesson  that said, there's going to be two parts. The  

بسیار خوب، پس این یک درس انگلیسی پیشرفته است که گفته شد، دو بخش خواهد بود.

first part is primarily looking at business  English, and it's more formal. And the second  

بخش اول عمدتاً به انگلیسی تجاری می‌پردازد و رسمی‌تر است. و

part will be really relating to criticism  that you have to give when you're talking  

بخش دوم واقعاً مربوط به انتقادی است که باید هنگام صحبت کردن

to people who you know, particularly  well. Okay, so let's get started. Okay,  

با افرادی که به‌خصوص خوب می‌شناسید، مطرح کنید. خوب، پس بیایید شروع کنیم. بسیار خوب،

so I'm going to give you the expressions, and  then explain them and then give you an example.

پس من عبارات را به شما می‌دهم، سپس آنها را توضیح می‌دهم و سپس مثالی برای شما می‌زنم.

Okay, so the first one is, I have to say, or  I am bound to say, b-o-u-n-d. I have to say,  

بسیار خوب، پس اولین مورد این است که باید بگویم، یا باید بگویم، b-o-u-n-d. من باید بگویم،

or I'm bound to say, and you can see why these  are a little bit more formal than that informal  

یا باید بگویم، و می‌توانید ببینید که چرا اینها کمی رسمی‌تر از غیر رسمی هستند

at all. So very much business-style English. So we  use this expression, when we want to say something  

. خیلی انگلیسی به سبک تجاری. بنابراین وقتی می‌خواهیم چیزی بگوییم

that may annoy the person that we're talking  to. So they're going to get a little bit upset  

که ممکن است شخصی را که با او صحبت می‌کنیم آزار دهد، از این عبارت استفاده می‌کنیم . بنابراین آنها کمی ناراحت

or annoyed because we are criticising them. And  they particularly don't like to be criticised. So  

یا آزرده می شوند زیرا ما از آنها انتقاد می کنیم. و آنها به خصوص دوست ندارند مورد انتقاد قرار گیرند. بنابراین

let me give you an example. I'm bound to say, I've  found your written responds to our client's query  

اجازه دهید برای شما مثالی بزنم. باید بگویم، پاسخ‌های کتبی شما را به درخواست مشتری ما

a little short of the mark. So you're criticising  them because the letter that they replied when the  

کمی کمتر از علامت دریافت کرده‌ام. بنابراین شما از آن‌ها انتقاد می‌کنید زیرا نامه‌ای که هنگام شکایت مشتری پاسخ داده‌اند واقعاً به

client was complaining was didn't really answer  the client's or the customer's problem. So I am  

مشکل مشتری یا مشتری پاسخ نمی‌دهد. بنابراین می‌خواهم

bound to say that your response to our customer or  our client's complaint was a little short of the  

بگویم که پاسخ شما به مشتری یا شکایت مشتری ما کمی کمتر از

mark. So basically, saying the letter wasn't  good enough, okay, so you really have to try  

حد مجاز بود. بنابراین، اساساً، گفتن اینکه نامه به اندازه کافی خوب نبود، خوب، بنابراین باید واقعاً تلاش کنید

better than next time, make sure that you read or  listen to the customer, the client's complaints,  

بهتر از دفعه بعد، مطمئن شوید که مشتری، شکایات مشتری را می‌خوانید یا به آنها گوش می‌دهید،

and then make sure you answer those properly  and thoroughly when you're replying to them.

و سپس مطمئن شوید که به آنها به درستی و کامل پاسخ می‌دهید. وقتی به آنها پاسخ می دهید

The next expression is with respect to or with  all due respect. So with respect to or with all  

عبارت بعدی با احترام به یا با تمام احترام است. بنابراین با احترام یا با

due respect, and again, as you can see, it sounds  very, very formal and very businesslike. And this  

کمال احترام، و دوباره، همانطور که می بینید، بسیار بسیار رسمی و بسیار تجاری به نظر می رسد. و

is used when we're going to disagree with somebody  in particular, and we're going to criticise them.  

زمانی استفاده می‌شود که با شخص خاصی مخالفت کنیم و از او انتقاد کنیم.

And we also want to be sounding a little bit  more polite. So we could say something like this.  

و همچنین می‌خواهیم کمی مودب‌تر به نظر برسیم. بنابراین ما می توانیم چیزی شبیه به این بگوییم.

With all due respect, Mr. Smith, I do think that  you're being very unreasonable. Yeah. With all due  

با تمام احترام، آقای اسمیت، من فکر می کنم که شما خیلی غیرمنطقی رفتار می کنید. آره با تمام

respect, Mr. Smith, I do think you're being very  unreasonable. Now, you might hear this on a TV  

احترام، آقای اسمیت، من فکر می کنم که شما خیلی غیرمنطقی رفتار می کنید. اکنون، ممکن است این را در یک برنامه تلویزیونی بشنوید

programme, particularly where an interviewer the  presenter is perhaps interviewing a politician,  

، به‌ویژه جایی که مصاحبه‌کننده، مجری ممکن است با یک سیاستمدار مصاحبه کند،

and they don't ever want to be rude, but they  certainly want to get across the point that  

و آنها هرگز نمی‌خواهند بی‌ادب باشند، اما مطمئناً می‌خواهند به این نکته برسند که

either the viewers wouldn't like what has been  said in say, with all due respect, Mr. Smith,  

یا بینندگان نمی‌توانند. مانند آنچه گفته شد، با کمال احترام، آقای اسمیت،

I don't think our viewers will really understand  your point of view. With all due respect, Mr.  

فکر نمی‌کنم بینندگان ما واقعاً دیدگاه شما را درک کنند. با کمال احترام، آقای

Smith, I don't think your point is been reasonable  at all, I think you need to consider it again.  

اسمیت، فکر نمی‌کنم نظر شما اصلا منطقی باشد ، فکر می‌کنم باید دوباره آن را در نظر بگیرید.

Okay. So it's just different ways in which you can  criticise somebody about something they have said,  

باشه. بنابراین روش‌های متفاوتی است که می‌توانید از کسی درباره چیزی که گفته است انتقاد کنید،

but you want to be quite polite. And as I say,  it's a very good way, particularly for journalists  

اما می‌خواهید کاملاً مؤدب باشید. و همانطور که می‌گویم، این راه بسیار خوبی است، به‌ویژه برای روزنامه‌نگاران

or TV presenters to talk in particular to  politicians or leading business people who  

یا مجریان تلویزیون که به‌ویژه با سیاستمداران یا افراد برجسته تجاری که

they have on their programme. But equally, you  can use it in your office situation. So you,  

در برنامه‌شان هستند صحبت کنند. اما به همان اندازه، می‌توانید از آن در موقعیت اداری خود استفاده کنید. بنابراین شما،

you might be saying something like, with all  due respect, Michael, I do think you need to  

شاید دارید چیزی شبیه به مایکل، با کمال احترام می‌گویید، من فکر می‌کنم که باید

take a little bit more care and attention with  your appearance. So perhaps you're criticising  

کمی بیشتر مراقب ظاهر خود باشید. بنابراین شاید شما از

one of your workers over the way they dress,  you might have a dress down policy, but they  

یکی از کارگران خود به خاطر نحوه لباس پوشیدنشان انتقاد می کنید، ممکن است شما یک خط مشی پایین آوردن لباس داشته باشید، اما آنها

have taken it a little bit too far. So with all  due respect, Michael, I do think you could take  

کمی از این کار دور شده اند. بنابراین با تمام احترام، مایکل، فکر می‌کنم می‌توانید

a little bit more care or pay a little bit more  care and attention to your personal appearance.

کمی بیشتر مراقب باشید یا کمی بیشتر مراقب ظاهر شخصی خود باشید.

Next one, to say the least, or to put it mildly.  Now, these expressions often come at the end of  

مورد بعدی، حداقل یا به عبارتی ملایم. اکنون، این عبارات اغلب در انتهای

the sentence. So we put in our criticism, and  then we use these expressions, usually at the  

جمله می آیند. بنابراین ما انتقاد خود را وارد می کنیم، و سپس از این عبارات استفاده می کنیم، معمولاً در

end of the sentence, okay. So they're usually  used when we want to suggest that something is  

انتهای جمله، بسیار خوب. بنابراین معمولاً زمانی استفاده می‌شوند که می‌خواهیم بگوییم چیزی در

actually worse than what how we are saying it.  Okay, so the situation could be a lot worse,  

واقع بدتر از آن چیزی است که می‌گوییم. خوب، پس وضعیت می‌تواند بسیار بدتر،

or a lot more extreme than what we are actually  saying. So we use these expressions, when we're  

یا بسیار شدیدتر از آنچه در واقع می‌گوییم باشد . بنابراین، زمانی که می‌خواهیم

trying to express that view and opinion, so to  say the least, or to put it mildly. So let me give  

آن دیدگاه و نظر را بیان کنیم، حداقل یا به بیان ملایم، از این عبارات استفاده می‌کنیم. بنابراین اجازه دهید برای

you an example of that. I think his behaviour at  the party was completely out of order, to put it  

شما مثالی بزنم. من فکر می‌کنم رفتار او در مهمانی، به بیان خفیف، کاملاً نامتعارف بود

mildly. Yeah. So obviously, somebody went a little  bit crazy at the office party, perhaps he got very  

. آره بنابراین بدیهی است که یک نفر در مهمانی دفتر کمی دیوانه شد، شاید خیلی

drunk, perhaps he insulted a few people. And this  is your reaction to it. So I think his behaviour  

مست شد، شاید به چند نفر توهین کرد. و این واکنش شما به آن است. بنابراین فکر می‌کنم رفتار او

at the office party was completely out of order  to put it mildly. So really, it was really  

در مهمانی اداری، به بیان ملایم، کاملاً نامتعارف بود . بنابراین واقعاً، واقعاً

OTT, over the top. Or you could say, I found  the meal at that restaurant last week absolutely  

OTT، بیش از حد بود. یا می‌توانید بگویید، غذای هفته گذشته در آن رستوران را

disgusting, to say the least. So it wasn't even  disgusting, it was worse than disgusting. It was  

حداقل منزجرکننده دیدم. بنابراین حتی منزجر کننده هم نبود، بدتر از نفرت انگیز بود.

terrible. So perhaps you had organised a meal  for the top management, or perhaps it was in  

وحشتناک بود. بنابراین شاید شما یک وعده غذایی برای مدیریت ارشد سازماندهی کرده بودید، یا شاید به

some way to celebrate some event in the company,  and the meal you found, not to your liking. So you  

نوعی برای جشن گرفتن رویدادی در شرکت، و غذایی که پیدا کردید، به دلخواه شما نبود. بنابراین

could say I found the meal in that restaurant last  week really disgusting, to say the least. So you,  

می‌توانید بگویید که غذای هفته گذشته در آن رستوران واقعاً منزجرکننده بود، حداقل می‌توان گفت. بنابراین،

you might want to use worse language, but you're  very careful not to be overly overly critical. And  

ممکن است بخواهید از زبان بدتری استفاده کنید، اما بسیار مراقب هستید که بیش از حد انتقاد نکنید. و

when you use that expression, to say the least,  or to put it mildly, it's really telling everybody  

وقتی از آن عبارت استفاده می‌کنید، حداقل، یا به بیان ملایم، واقعاً به همه می‌گوید

that yeah, it was really worse than you're,  you're making it out to be. Okay. All right.

که بله، واقعاً بدتر از شما بود، دارید آن را می‌سازید. باشه. خیلی خوب.

Now, the next expression, shall we say. Now, this  on its own sounds a little bit strange. But again,  

حال، عبارت بعدی، باید بگوییم. اکنون، این به خودی خود کمی عجیب به نظر می رسد. اما دوباره،

we put it in the middle of the sentence, okay?  And we're using it when we really want to be  

آن را در وسط جمله قرار دادیم، خوب؟ و زمانی از آن استفاده می‌کنیم که واقعاً می‌خواهیم از

criticising somebody, but we want to be not  so offensive. And we don't want to sound too  

کسی انتقاد کنیم، اما می‌خواهیم آنقدرها توهین آمیز نباشیم. و ما نمی خواهیم خیلی سخت به نظر برسیم

severe. So we're, we're trying to water down  or make it sound a little softer when we are  

. بنابراین، ما سعی می‌کنیم وقتی انتقاد می‌کنیم کم‌کم یا کمی ملایم‌تر به نظر برسد

giving criticism. So the expressions, shall we  say. So let me give you an example of of that.  

. بنابراین عبارات، باید بگوییم. بنابراین اجازه دهید یک مثال از آن را برای شما بیان کنم.

Your timekeeping, shall we say, leaves a lot to  be desired. Or your timekeeping, shall we say,  

باید بگوییم که زمان‌سنجی شما چیزهای زیادی برای دلخواه باقی می‌گذارد. یا اگر بگوییم زمان‌سنجی شما

is not up to the level of other people. So  here, you're criticising a member of your staff,  

در سطح افراد دیگر نیست. بنابراین  در اینجا، شما از یکی از کارکنان خود انتقاد می‌کنید،

because they're constantly late, they're either  coming in late, or they're leaving early,  

زیرا آنها دائماً دیر می‌آیند، یا دیر می‌آیند، یا زود می‌روند،

they don't apologise, they don't give any excuses.  They always seem to be under pressure. So you're  

عذرخواهی نمی‌کنند، هیچ بهانه‌ای نمی‌آورند. به نظر می رسد همیشه تحت فشار هستند. بنابراین، شما می‌گویید

saying, Yeah, your time keeping the hours you  attend the office, shall we say, leave a lot  

، بله، وقت خود را صرف ساعت‌هایی که در دفتر شرکت می‌کنید، می‌گوییم، چیزهای زیادی را

to be desired, or shall we say, are not up to the  level of other people. So you're trying to be as  

برای دلخواه بگذارید، یا باید بگوییم که در سطح افراد دیگر نیست. بنابراین سعی می‌کنید تا جایی که می‌توانید

polite as you can. You're not trying to offend  too much, but you do want to get the message  

مودب باشید. شما سعی نمی‌کنید زیاد توهین کنید، اما می‌خواهید این پیام را به شما منتقل کنید که

across that really, they have to get the finger  out, and they have to improve that time keeping.

واقعاً باید انگشت خود را بیرون بکشند، و باید این زمان را بهبود بخشند.

Next expression, don't get  me wrong.Don't get me wrong.  

عبارت بعدی، من را اشتباه نگیرید. من را اشتباه نگیرید.

Now, we use this when we want to make sure  that someone understands exactly what we're  

اکنون، وقتی می‌خواهیم مطمئن شویم که کسی دقیقاً آنچه را که می‌خواهیم

trying to say. That they they want to understand  your comments as correctly as possible. And you  

بگوییم می‌فهمد، از این استفاده می‌کنیم. اینکه آنها می خواهند نظرات شما را تا حد امکان به درستی درک کنند. و شما

particularly when you're criticising them, so you  want to give them some hope. You know, that not  

مخصوصاً وقتی از آنها انتقاد می کنید، بنابراین می خواهید کمی به آنها امید بدهید. می‌دانید که

everything is being criticised and it's not as bad  as they might think it is, but at the same time,  

همه چیز مورد انتقاد قرار نمی‌گیرد و آنقدرها هم که فکر می‌کنند بد نیست ، اما در عین حال،

you want to get get the message across. Now, it  could be something simple, like, let's say, your  

شما می‌خواهید پیام را منتقل کنید. اکنون، می‌تواند چیز ساده‌ای باشد، مثلاً،

presentations or the way they handle clients. So  let's talk about staff member called Mary. Well,  

ارائه‌های شما یا نحوه برخورد آنها با مشتریان. پس بیایید در مورد کارمندی به نام مری صحبت کنیم. خب،

let's take Mary's presentation. Now, don't get  me wrong, she was actually quite good. But she  

بیایید ارائه مری را در نظر بگیریم. حالا، من را اشتباه نگیرید، او در واقع خیلی خوب بود. اما او

needs to do a little bit of work about closing the  presentation when she's coming to the end. Okay,  

باید کمی در مورد بستن ارائه زمانی که به پایان می رسد کار کند. بسیار خوب،

so a little bit of criticism, but it's not  undue criticism, but it's in a way to try and  

کمی انتقاد است، اما این انتقاد بی مورد نیست، اما به نوعی سعی در

improve her presentation skill. So let's take  Mary, as an example. Now, don't get me wrong,  

بهبود مهارت ارائه اوست. بنابراین بیایید مری را به عنوان مثال در نظر بگیریم. حالا، اشتباه نکنید،

her, her presentations are really good. She  speaks well, but the end of the presentation,  

او، ارائه‌هایش واقعاً خوب هستند. او خوب صحبت می‌کند، اما در پایان ارائه،

she just goes on a little bit too long. And she  needs a nice, crisp ending to it. Yeah. So this  

او فقط کمی طولانی‌تر ادامه می‌دهد. و او به یک پایان خوب و واضح برای آن نیاز دارد. آره بنابراین این

is a way in which you can criticise somebody in  a polite way. Or it could be something to do with  

روشی است که از طریق آن می‌توانید به روشی مؤدبانه از دیگران انتقاد کنید. یا ممکن است به

the way they talk to the clients. Now, let's talk  about David. Now, David, when he's dealing with  

نحوه صحبت آنها با مشتریان مربوط باشد. اکنون، بیایید درباره دیوید صحبت کنیم. حالا، دیوید، وقتی با مشتریان سروکار دارد

clients, don't get me wrong. He's really, really  polite. There's absolutely nothing wrong with  

، من را اشتباه نگیرید. او واقعاً، واقعاً مؤدب است. اصلاً هیچ اشکالی در

his manners. They are impeccable. But he tends  to talk a little bit too much. And he doesn't  

رفتار او وجود ندارد. آنها بی عیب و نقص هستند. اما او تمایل دارد کمی بیش از حد صحبت کند. و او

listen to the client as much as he should.  So here again, we're putting some criticism  

آنقدر که باید به حرف مشتری گوش نمی دهد. بنابراین در اینجا دوباره، ما انتقاداتی را

in the way of David and the way he deals with the  clients. But we don't want to be overly critical.  

بر سر راه دیوید و نحوه برخورد او با مشتریان قرار می دهیم. اما ما نمی خواهیم بیش از حد انتقادی باشیم.

So we say yeah, now let's take David and how  he deals with clients. Don't get me wrong,  

بنابراین می‌گوییم بله، حالا بیایید دیوید و نحوه برخورد او با مشتریان را در نظر بگیریم. اشتباه نکنید،

he's absolutely polite, he really... his manners  are really impeccable. But he just tends to talk  

او کاملاً مؤدب است، او واقعاً... اخلاقش واقعاً بی عیب و نقص است. اما او فقط تمایل دارد

a little bit too much and not let the customer  talk. Or he doesn't listen to the customer or the  

کمی بیش از حد صحبت کند و اجازه نمی‌دهد مشتری صحبت کند. یا

client in the way he should. Okay, so again,  trying to criticise somebody there. Okay.

آن طور که باید به حرف مشتری یا مشتری گوش نمی دهد. خوب، پس دوباره، سعی کنید از کسی در آنجا انتقاد کنید. باشه.

Well, the next expression, how shall I put it?  Or let me put it this way...So they're more or  

خوب، عبارت بعدی، چگونه آن را قرار دهم؟ یا اجازه دهید اینطور بیان کنم...پس کم و

less the same. So how shall I put it? Or let  me put it this way. These are used when you're  

بیش یکسان هستند. پس چگونه آن را قرار دهم؟ یا اجازه دهید آن را اینگونه بیان کنم. اینها زمانی استفاده می‌شوند که می‌خواهید

going to say something where you really  want to be honest, okay, you want people  

چیزی بگویید که واقعاً می‌خواهید صادق باشید، خوب، می‌خواهید مردم

to understand that you're being honest. But  for some, it may sound a little rude or even,  

بفهمند که شما صادق هستید. اما برای برخی، ممکن است کمی بی ادبانه یا حتی،

it may even sound a little bit unkind. Okay,  so perhaps you're talking about your daughter's  

حتی ممکن است کمی نامهربان به نظر برسد. خوب، پس شاید شما در مورد

new boyfriend or your son's new girlfriend. His  girlfriend, how would I say, how shall I put it,  

دوست پسر جدید دخترتان یا دوست دختر جدید پسرتان صحبت می کنید. دوست دخترش، چطور بگویم، چطور بگویم،

she's a little bit rude. Yeah, so he had... you're  trying to be as honest as possible, but the only  

او کمی بی ادب است. بله، پس او این کار را کرده بود... شما سعی می کنید تا حد امکان صادق باشید، اما تنها

word you can use is she has a little bit rude.  Or his or her new boyfriend. So our daughter,  

کلمه ای که می توانید استفاده کنید این است که او کمی بی ادب است. یا دوست پسر جدیدش. بنابراین، دختر ما،

her her new boyfriend, how will I put it or  let me put it this way, her new boyfriend,  

دوست پسر جدیدش، چگونه می‌خواهم بگویم یا اجازه می‌دهم اینطور بگویم، دوست پسر جدیدش،

it doesn't seem suitable for her at all. So you're  really as a parent or as a father, or as a mother,  

اصلاً برای او مناسب نیست. بنابراین شما واقعاً به‌عنوان یک پدر یا مادر، یا به‌عنوان یک مادر،

extremely critical of your daughter or son's  choice of partner and you, you want to be honest,  

به شدت از انتخاب همسر یا همسر دختر یا پسرتان انتقاد می‌کنید و می‌خواهید صادق باشید،

but you'd want to try and avoid being too  rude or to unkind. Of course, as we know,  

اما می‌خواهید سعی کنید از گستاخی یا بی‌ادبی بودن خودداری کنید. بی مهری کردن البته، همانطور که می دانیم،

with our sons and daughters, if we make any  criticism of their chosen girlfriend or boyfriend,  

با پسران و دخترانمان، اگر انتقادی از دوست دختر یا دوست پسر انتخابی آنها داشته باشیم،

they're usually going to support them. So  you have to be really, really careful. Okay.

معمولاً از آنها حمایت می کنند. بنابراین باید واقعاً، واقعاً مراقب باشید. باشه.

And the last one I have is an  expression without wishing to,  

و آخرین موردی که دارم عبارتی است بدون اینکه بخواهم،

without wishing to. So it means...and we  use this when we are going to say something  

بدون اینکه بخواهم. بنابراین به این معنی است که... و وقتی می‌خواهیم چیزی بگوییم

that the other person may not like. So we've  sort of given them a little bit of advance  

که ممکن است طرف مقابل آن را دوست نداشته باشد، از آن استفاده می‌کنیم. بنابراین ما به نوعی به آن‌ها هشدار قبلی داده‌ایم

warning. Without wishing to hurt your feelings.  For example, without wishing to sound too harsh.  

. بدون اینکه بخواهید احساسات خود را جریحه دار کنید. برای مثال، بدون اینکه بخواهیم خیلی خشن به نظر برسیم.

Without wishing to burst your bubble is another  way we can say it. So let me try and give you a  

بدون اینکه بخواهیم حباب خود را ترک کنیم، راه دیگری است که می‌توانیم آن را بیان کنیم. بنابراین اجازه دهید سعی کنم چند مثال برای شما بیاورم که

couple of examples when we might use it. Without  wishing to hurt your feelings, I really think you  

چه زمانی ممکن است از آن استفاده کنیم. بدون اینکه بخواهم احساسات شما را جریحه دار کنم، واقعاً فکر می کنم که

need to put a little bit more effort into this  presentation. The first document that I saw,  

باید کمی تلاش بیشتری برای این ارائه انجام دهید. اولین سندی که دیدم،

it really isn't up to the level that we need.  Okay, so without wishing to hurt your feelings.  

واقعاً به سطحی که ما نیاز داریم نیست. خوب، پس بدون اینکه بخواهی به احساساتت صدمه بزنی.

Without wishing to burst your bubble, that that  client really really isn't going to stay with us  

بدون اینکه بخواهیم حباب شما را بترکانیم، آن مشتری واقعاً خیلی طولانی با ما نخواهد ماند

too long. I know you're excited that you got them.  But I think you will realise in a couple of months  

. من می دانم که از اینکه آنها را گرفتی هیجان زده ای. اما من فکر می کنم تا چند ماه دیگر متوجه خواهید شد

that we're not going to keep them long term.  Okay, so without wishing to burst your bubble,  

که ما آنها را درازمدت نگه نخواهیم داشت. خوب، پس بدون اینکه بخواهید حباب خود را بترکانید،

without wishing to hurt your feelings. So  you're saying something that is definitely  

بدون اینکه بخواهید به احساساتتان آسیب برسانید. بنابراین، شما چیزی می‌گویید که قطعاً

going to be critical? They're not going to  like it, but there is no other way to say it.

مهم است؟ قرار نیست آن را دوست داشته باشند، اما راه دیگری برای گفتن آن وجود ندارد.

Okay, so they're all different expressions,  particularly in specifically relating to business,  

خوب، پس همه آنها عبارات متفاوتی هستند، به ویژه در رابطه با تجارت،

particularly and specifically about criticism, and  also extremely formal as you can hear from them,  

به ویژه و به طور خاص در مورد انتقاد، و همچنین بسیار رسمی هستند، همانطور که می توانید از آنها بشنوید،

okay? Now, it's important when we are, as  I said before, criticising that we do it  

خب؟ اکنون، همانطور که قبلاً گفتم، وقتی انتقاد می‌کنیم مهم است که این کار را تا حد

in a polite as polite away as possible  so the other person doesn't get unduly  

امکان مودبانه انجام می‌دهیم تا طرف مقابل

upset. But it is also important when we  are criticising them that the criticism  

ناراحت نشود. اما زمانی که ما از آنها انتقاد می‌کنیم، مهم است که انتقاد

is clear. It's understandable. And of course,  the best way to do that is when you're calm,  

واضح باشد. این قابل فهمه. و البته، بهترین راه برای انجام این کار زمانی است که آرام باشید،

and you can be collected, and you can get  it across without shouting and screaming.

و بتوانید جمع شوید، و می‌توانید بدون فریاد زدن و فریاد زدن، آن را به شما منتقل کنید.

Okay, now, what we're going to look at next are  ways in which you can criticise people who you  

بسیار خوب، اکنون، آنچه در ادامه به آن خواهیم پرداخت، راه‌هایی است که از طریق آن می‌توانید از افرادی که

know a little bit better. So if you want to be  direct, or you want to criticise somebody that  

کمی بهتر می‌شناسید انتقاد کنید. بنابراین، اگر می‌خواهید مستقیم صحبت کنید، یا می‌خواهید از کسی که می‌شناسید انتقاد کنید

you know, well, then there are lots of expressions  and fixed phrases that you can use. For example,  

، پس عبارات و عبارات ثابت زیادی وجود دارد که می‌توانید استفاده کنید. برای مثال،

you should have. Now, we often use this with the  past participle. You should have called me before  

باید داشته باشید. در حال حاضر، ما اغلب از آن با حرف گذشته استفاده می کنیم. شما باید قبل از اینکه

you agreed to allow her to take some holiday.  So perhaps you're being criticised in your PA  

موافقت می کردید به او اجازه بدهید به تعطیلات برود، با من تماس می گرفتید. بنابراین ممکن است در PA

or the your head of HR or somebody, so you know  them very well. But you're a little bit annoyed  

یا رئیس منابع انسانی یا شخصی مورد انتقاد قرار گرفته باشید، بنابراین آنها را به خوبی می شناسید. اما کمی اذیت می‌شوید

that they didn't consult you before they give  some permission for somebody to take some extra  

که قبل از اینکه به کسی اجازه بگیرند چند

days leave, you should have called me before.  Or you might even say to your son or daughter,  

روز بیشتر مرخصی بگیرد با شما مشورت نکردند، باید قبلاً با من تماس می‌گرفتید. یا حتی ممکن است به پسر یا دختر خود بگویید،

you should have asked me before you use my credit  card. Of course, I would have said yes. But it  

باید قبل از استفاده از کارت اعتباری من، از من می پرسیدید . البته من می گفتم بله. اما خیلی

would have been nice if you had asked me first. So  you should have asked me before you use my credit  

خوب بود اگر اول از من می پرسیدی. بنابراین، قبل از اینکه از کارت اعتباری من استفاده کنید، باید از من می پرسیدید

card. I like to know how you're spending  my money. Yeah, you should have called me.

. دوست دارم بدانم پول من را چگونه خرج می‌کنید. آره باید به من زنگ میزدی

And in the negative, we could say, You shouldn't  have done that without my approval. First of all,  

و از جنبه منفی، می‌توانیم بگوییم، شما نباید بدون تأیید من این کار را می‌کردید. اول از همه،

you shouldn't have completed that side of the  agreement, or you shouldn't have completed that  

نباید آن طرف قرارداد را تکمیل می‌کردید، یا نباید آن

contract. Without mean, without me being  aware of it. Okay, so you can say, yeah,  

قرارداد را تکمیل می‌کردید. بدون توهین، بدون اینکه من از آن آگاه باشم. خوب، پس می توانید بگویید، بله،

you have permission to agree certain things.  But I'd like to know what exactly were signing  

شما اجازه دارید با موارد خاصی موافقت کنید. اما می‌خواهم بدانم دقیقاً چه چیزی امضا می‌شود

and what the contract was all about. And  again, if you take it on a personal level,  

و اصلاً قرارداد چیست. و دوباره، اگر آن را در سطح شخصی در نظر بگیرید،

you might say to somebody, you shouldn't have  taken my car without my permission. So son takes  

ممکن است به کسی بگویید، نباید بدون اجازه من ماشین من را می‌بردید. پس پسر

your car, and nothing happens to it. There's  no damage. He's a careful driver. But again,  

ماشین شما را می گیرد و هیچ اتفاقی برایش نمی افتد. هیچ آسیبی وجود ندارد. او یک راننده محتاط است. اما باز هم،

you come home and the car isn't there, you would  like to have known and liked to have been asked,  

شما به خانه می‌آیید و ماشین آنجا نیست، دوست دارید می‌دانستید و دوست داشتید از شما خواسته شود،

you shouldn't have taken my car without  asking me first or without seeking or  

نباید بدون اینکه ابتدا از من بخواهید یا بدون درخواست یا

asking permission. Okay, so again,  you can use it in a personal capacity.

اجازه گرفتن، ماشین مرا می‌بردید. بسیار خوب، پس دوباره، می‌توانید به صورت شخصی از آن استفاده کنید.

Another way of doing it is you could say,  why didn't you ask me first? So this is  

راه دیگری برای انجام آن این است که می‌توانید بگویید، چرا اول از من نپرسیدید؟ بنابراین این

with the infinitive, and here's just the bare  infinitive. Why didn't you ask me first? Why  

با مصدر است، و اینجا فقط مصدر ساده است. چرا اول از من نپرسیدی؟ چرا به جای قرض گرفتن از یک دوست،

didn't you go to your mother and ask her for  some money, rather than borrowing money from  

نزد مادرت نرفتی و از او مقداری پول نخواستی

a friend? So perhaps your son comes into you or  daughter and says, Oh, have you got 100 Euro? I  

؟ بنابراین شاید پسرتان به سراغ شما یا دخترتان بیاید و بگوید، اوه، آیا شما 100 یورو دارید؟

had to borrow some money last week from a friend  because I really needed it. And he said, Well,  

هفته گذشته مجبور شدم از یکی از دوستانم مقداری پول قرض کنم زیرا واقعاً به آن نیاز داشتم. و او گفت: خوب،

why didn't you ask me first without having to  borrow it from your friend? Why didn't you go to  

چرا اول از من نپرسیدی بدون اینکه آن را از دوستت قرض بگیری؟ چرا پیش

your mother and ask her without having to borrow  it from a friend? So here we're using the Why  

مادرت نرفتی و بدون اینکه از دوستت قرض کنی از او نپرسیدی ؟ بنابراین در اینجا ما از Why

didn't you plus the infinitive either in a bare  infinitive ask or go to the with the verb go plus  

does you not plus the infinitive یا در یک مصدر ساده سؤال استفاده می‌کنیم یا با فعل go به اضافه

the infinitive to Okay, so they're good examples  again, of using it in a personal capacity. Why  

مصدر به Okay می‌رویم، بنابراین آنها مثال‌های خوبی برای استفاده از آن در ظرفیت شخصی هستند. . چرا

didn't you call me last night? Why didn't you  call me last night when you promised to? Okay,  

دیشب به من زنگ نزدی؟ چرا دیشب وقتی قول دادی با من تماس نگرفتی؟ خوب،

so there again, simple examples of how you would  use these type of strong words, being polite, but  

پس دوباره، مثال‌های ساده‌ای از این که چگونه می‌توانید از این نوع کلمات قوی استفاده کنید، مودب باشید، اما

also criticising somebody for actions they have  done, or something that they haven't done. Okay.

همچنین از کسی به خاطر اعمالی که انجام داده یا کاری که انجام نداده است انتقاد کنید. باشه.

Now, as I said, we always want to soften our  criticism. And when we want to criticise people,  

اکنون، همانطور که گفتم، ما همیشه می‌خواهیم انتقاد خود را کم کنیم . و وقتی می‌خواهیم از مردم انتقاد کنیم، می‌توانیم

we can also back it up with some compliments  as well. Now, we just have to be careful here  

آن را با تعارف‌هایی نیز پشتیبانی کنیم . اکنون، فقط باید در اینجا مراقب باشیم

because sometimes they can be received  or seen as backhanded compliments. And  

زیرا گاهی اوقات می‌توان آنها را دریافت کرد یا به‌عنوان تعارف پشت سر تلقی کرد. و

a backhanded compliment is usually a  compliment that comes with a criticism.  

تعریف پشت سر معمولاً تعریفی است که با انتقاد همراه است.

So we have to be a little bit careful. Yep.  Now, here are some phrases that you can use.

پس باید کمی مراقب باشیم. بله اکنون، در اینجا عباراتی وجود دارد که می توانید از آنها استفاده کنید.

I appreciate your hard work, but I would think  we just need to put in a little bit more effort  

من از زحمات شما قدردانی می‌کنم، اما فکر می‌کنم فقط باید کمی تلاش کنیم

to get this account closed. So you're telling  somebody Yeah, a compliment your appreciate the  

تا این حساب بسته شود. بنابراین شما به کسی می‌گویید بله، قدردانی از

hard work they've done, but we just need to go an  extra little mile to get this close. Yeah, so I  

کار سختی است که انجام داده‌اند، اما ما فقط باید یک مایل بیشتر برویم تا به این نزدیکی برسیم. بله، پس من از

appreciate your hard work. But we just need to put  in a little bit more effort now to get it closed.  

زحمات شما قدردانی می کنم. اما اکنون فقط باید کمی تلاش کنیم تا آن را بسته کنیم.

can tell that you have put a lot of effort  into this project. I really appreciate it,  

می توانید بگویید که تلاش زیادی برای این پروژه انجام داده اید. من واقعاً از آن قدردانی می کنم،

but I think it probably needs some assistance  from one of the senior managers. So here again,  

اما فکر می کنم احتمالاً به کمک یکی از مدیران ارشد نیاز دارد. بنابراین در اینجا دوباره،

your you are thanking the person for all the work  and effort they've put into it so far button here  

شما دارید از شخص برای همه کارها و تلاش‌هایی که تاکنون برای آن انجام داده تشکر می‌کنید، دکمه اینجاست

is the bot, but they're going to have to  hand it over to somebody a little bit more  

ربات است، اما آنها باید آن را به شخص کمی بالاتر تسلیم کنند،

senior because that's the only way this deal is  going to get close. So I can tell you put a lot  

زیرا این تنها راه نزدیک شدن به این معامله است . بنابراین می‌توانم به شما بگویم که

of effort in into it, but I think you need to  hand it over to the senior manager. Or indeed,  

تلاش زیادی برای آن انجام دهید، اما فکر می‌کنم باید آن را به مدیر ارشد واگذار کنید. یا در واقع،

if you're talking to one of your kids say,  look, I can see you've put a lot of effort  

اگر با یکی از بچه‌هایتان صحبت می‌کنید، بگویید، نگاه کنید، می‌بینم که تلاش زیادی

into your studies, but are you sure you're  studying in the most effective way. So here,  

برای مطالعه خود انجام داده‌اید، اما آیا مطمئن هستید که به مؤثرترین روش مطالعه می‌کنید. بنابراین در اینجا،

you can see the hours and hours that your  son or daughter spends in their room at the  

می‌توانید ساعت‌ها و ساعت‌هایی را که پسر یا دخترتان در اتاقشان پشت

table. But you want to make sure that whatever  studies they are doing are effective. So yeah,  

میز می‌گذراند، ببینید. اما می‌خواهید مطمئن شوید که هر مطالعه‌ای که انجام می‌دهند مؤثر است. بنابراین بله،   می‌توانم به

I can tell you put a lot of effort into  this, but are you sure it's been effective.

شما بگویم تلاش زیادی برای این کار انجام دهید، اما آیا مطمئن هستید که مؤثر بوده است.

In a work point of view, I  enjoyed your presentation today,  

از نظر کاری، امروز از ارائه شما لذت بردم،

but it was just a little bit too long.  Okay, or I enjoyed your presentation today,  

اما کمی طولانی بود. خوب، یا من از ارائه امروز شما لذت بردم،

but I thought it could have done with a little  bit more colour or a few more photographs,  

اما فکر کردم می‌توانست با کمی رنگ بیشتر یا چند عکس بیشتر،

not as much as writing. But overall, it  was a really good presentation. So again,  

نه به اندازه نوشتن انجام شود. اما در کل، ارائه واقعاً خوبی بود. بنابراین دوباره،

we are criticising but we're also giving  a compliment. And then something like,  

ما انتقاد می‌کنیم، اما یک تعریف هم می‌کنیم. و بعد چیزی شبیه،

yeah, overall, it's a good presentation.  But I think it's a little bit too long.

بله، در کل، ارائه خوبی است. اما فکر می کنم کمی طولانی است.

Or overall, it's a good presentation,  but I think you just need to improve the  

یا به طور کلی، ارائه خوبی است، اما من فکر می‌کنم که شما فقط باید

beginning and get a really, really  good sharp ending to so again,  

شروع را بهبود ببخشید و دوباره پایانی واقعاً خوب داشته باشید

compliment with the criticism, as we might  call the carrot, and the stick approach.

.

Okay, so different ways in which you can soften  the criticism using a compliment. So I appreciate  

بسیار خوب، روش‌های متفاوتی است که می‌توانید با استفاده از تعارف، انتقاد را کم کنید. بنابراین من از

your hard work, I can tell you put a lot of effort  into. I enjoyed your presentation today. Overall,  

زحمات شما قدردانی می‌کنم، می‌توانم به شما بگویم تلاش زیادی برای آن انجام داده‌اید. از ارائه امروز شما لذت بردم. به طور کلی،

it's good, but always the bottom. I enjoyed the  presentation, it was good, but and when we are  

خوب است، اما همیشه پایین است. من از ارائه لذت بردم، خوب بود، اما و زمانی که

criticising try to make criticism constructive.  Constructive means that somebody gets something  

انتقاد می کنیم، سعی کنید انتقاد را سازنده کنید. سازنده به این معنی است که کسی از

out of it some benefit that will help them to go  away and improve on what they've done, not just  

آن چیزی   منفعتی کسب می‌کند که به او کمک می‌کند به خاطر آن کار را کنار بگذارد و کاری را که انجام داده است بهبود بخشد، نه فقط

criticism, for the sake of it. Ah, that's crap.  Ah, Jesus, this is rubbish. What have you done?  

انتقاد را. آه، این مزخرف است. آه، عیسی، این آشغال است. چه کار کرده ای؟

I mean, that's not constructive criticism that so  constructive criticism is something that would be  

منظورم این است که این انتقاد سازنده نیست، بنابراین انتقاد سازنده چیزی است که می تواند

helpful. I find, for example, I find it helpful  to use this platform or I find it helpful to  

مفید باشد. برای مثال، استفاده از این پلتفرم را مفید می‌دانم یا

run this by Joan or Michael or Mary or Catherine.  Yeah. Okay. So giving some criticism to the other  

اجرای آن توسط جوآن، مایکل، مری یا کاترین مفید است. آره باشه. بنابراین به شخص دیگر انتقاد کنید

person as to how they might get a second set of  eyes to look at the documents. So you could say,  

که چگونه می‌تواند چشم‌های دیگری را برای نگاه کردن به اسناد جلب کند. بنابراین می‌توانید بگویید،   برای

I find it helpful to get somebody else to read  over my letters or presentation when I'm finished  

من مفید است که وقتی من نامه‌ها یا ارائه‌های من را تمام کردم، شخص دیگری را بخواند،

them because I often miss some things. You  know, when you write it, you don't always  

زیرا اغلب بعضی چیزها را از دست می‌دهم. می‌دانی ، وقتی آن را می‌نویسی، همیشه

see the little mistakes I can, I find it helpful  to have a second set of eyes to look at it later.

اشتباهات کوچکی را که می‌توانم نمی‌بینی، برای من مفید است که یک سری چشم دوم داشته باشم تا بعداً به آن نگاه کنم.

So if you're unsure in the future, just give  me a call. Or if you're unsure in the future,  

بنابراین اگر در آینده مطمئن نیستید، فقط با من تماس بگیرید. یا اگر در آینده مطمئن نیستید،

just ask me and I'll gladly read it or  look over it and give you some help or  

فقط از من بپرسید و من با کمال میل آن را می خوانم یا نگاهی به آن می اندازم و به شما کمک یا نکاتی می دهم

some hints or some tips. Or we can pass  it on to one of the other people to help  

. یا می‌توانیم آن را به یکی از افراد دیگر منتقل کنیم تا در این زمینه به

you with it as well. So if you're  unsure about anything in the future,  

شما کمک کند. بنابراین اگر در مورد چیزی در آینده مطمئن نیستید،

don't hesitate. Okay. So these are helpful ways  to give criticism in a constructive manner.

تردید نکنید. باشه. بنابراین اینها راه‌های مفیدی برای انتقاد به شیوه‌ای سازنده هستند.

Okay, so this is the end this  particular lesson, as I said,  

خوب، پس این پایان این درس خاص است، همانطور که گفتم،

we're looking at more formal business type  of English. How you could be critical and how  

ما به دنبال کسب و کار رسمی تر انگلیسی هستیم. چگونه می‌توانید انتقادپذیر باشید و چگونه می‌توانید

you could give criticism in a friendly  and polite way. And in the first way,  

به شیوه‌ای دوستانه و مؤدبانه انتقاد کنید. و به روش اول،

it's usually with people that you don't know  so well. They might be just colleagues, people  

معمولاً با افرادی است که شما آنقدرها نمی‌شناسید. آنها ممکن است فقط همکاران باشند، افرادی که

reporting to you if you're the line manager. And  the second half of the presentation was more to  

به شما گزارش می دهند اگر شما مدیر خط باشید. و نیمه دوم ارائه بیشتر

do with people that you would know a little bit  better and therefore, the criticism sometimes  

مربوط به افرادی بود که شما کمی بهتر می‌شناسید و بنابراین، انتقاد گاهی اوقات

doesn't always hit the point. But you have to be  really, really careful with people that you know.

همیشه به هدف نمی‌رسد. اما شما باید واقعاً، واقعاً مراقب افرادی باشید که می شناسید.

So as always, have a look at this, practise using  them. Get a chance if you have to be critical.  

بنابراین مثل همیشه، به این نگاه کنید، استفاده از آنها را تمرین کنید . اگر باید انتقاد پذیر باشید، فرصت پیدا کنید.

Try to use some of them in your office or  ordinary relationships with with people.  

سعی کنید از برخی از آنها در دفتر یا روابط معمولی با مردم استفاده کنید.

If you need any more help, then contact me on  www.englishlessonviaskype.com. Very happy to hear  

اگر به کمک بیشتری نیاز دارید، با من در  www.englishlessonviaskype.com تماس بگیرید . بسیار خوشحالم که

from you and very happy to give you any further  assistance that you need. Okay, well, thanks  

از شما می شنوم و بسیار خوشحالم که هر کمک دیگری را که نیاز دارید به شما ارائه می کنم. خوب، خوب، متشکرم

for listening and thanks for watching. And as  always, make sure to join me for the next lesson.

برای گوش دادن و متشکرم برای تماشا. و مثل همیشه، حتماً برای درس بعدی به من بپیوندید.