Learn English with a poem!

Hello. I'm Gill at www.engvid.com, and today we're going to do something a little bit different.

سلام. من گیل در www.engvid.com هستم، و امروز قرار است کاری کمی متفاوت انجام دهیم.

We're going to look at an English poem. And I know you're probably thinking: "Poetry,

ما به یک شعر انگلیسی نگاه می کنیم. و می دانم که احتمالاً فکر می کنید: "شعر،

that's too difficult. English prose is hard enough, but poetry, ah no." But I'm hoping

این خیلی سخت است. نثر انگلیسی به اندازه کافی سخت است، اما شعر، آه نه." اما امیدوارم

to make you realize that it is possible to read an English poem and to understand it.

به شما بفهمانم که خواندن یک شعر انگلیسی و درک آن امکان پذیر است.

I've chosen quite an easy, straightforward one. It's called "The Owl and the Pussy-cat",

من یک مورد بسیار آسان و ساده را انتخاب کرده ام. این "جغد و گربه گربه" نام دارد

which is in the first line, here. And it was written by a poet called Edward Lear.

که در خط اول اینجا قرار دارد. و توسط شاعری به نام ادوارد لیر نوشته شده است.

Edward Lear in 1871.

ادوارد لیر در سال 1871.

Okay. And Edward Lear was well-known for his humorous writing, so a lot of his

بسیار خوب. و ادوارد لیر به خاطر نوشتن طنزآمیزش مشهور بود، بنابراین بسیاری از

writing is funny, it makes you smile, it makes you laugh. So, hopefully this poem will do

نوشته‌های او خنده‌دار است، باعث می‌شود شما بخندید، بخندید. بنابراین، امیدوارم این شعر این کار

that for you. And so, it tells a story. It's in three sections. This is the first of three

را برای شما انجام دهد. و بنابراین، داستانی را بیان می کند. در سه بخش است این اولین قسمت از سه

sections, and I'm just going to go through it with you and I will explain any words that

بخش است و من فقط می خواهم آن را با شما مرور کنم و هر کلمه ای که

I think maybe need explaining, and I hope you enjoy it. Okay? So, I'll read it.

فکر می کنم نیاز به توضیح داشته باشد را توضیح خواهم داد و امیدوارم از آن لذت ببرید. باشه؟ بنابراین، من آن را می خوانم.

"The Owl and the Pussy-cat went to sea". Okay? Now, the Owl, do you know what an "owl" is?

جغد و گربه بیدمشک به دریا رفتند. باشه؟ حالا جغد میدونی "جغد" چیه؟

You probably know what a bird is. A bird that flies? Well, an owl is the kind of bird that

احتمالاً می دانید پرنده چیست. پرنده ای که پرواز می کند؟ خوب، جغد از آن پرندگانی است که

is awake at night. It has big, round eyes. If you look it up on Google images, you'll

شب ها بیدار است. چشم های درشت و گرد دارد. اگر آن را در تصاویر گوگل جستجو کنید،

see lots of pictures of owls. Okay? So we have a bird, here, an owl. And a pussy-cat.

تصاویر زیادی از جغدها را خواهید دید. باشه؟ بنابراین ما یک پرنده داریم، اینجا، یک جغد. و یک گربه بیدمشک

I'm sure you know what a cat is. We use the word "pussy-cat", it's a sort of a comic name

مطمئنم میدونی گربه چیه ما از کلمه "گربه بیدمشک" استفاده می کنیم، این یک نام کمیک

or a... An affectionate name for a cat. People say: "Oh, puss, puss, puss. Here, pussy, pussy, pussy."

یا ... نامی محبت آمیز برای یک گربه است. مردم می گویند : آه، بیدمشک، بیدمشک، اینجا، بیدمشک، بیدمشک، بیدمشک.

So, it's a name for a cat. And children also say: "Oh, pussy-cat, pussy-cat". So,

بنابراین، این نام برای یک گربه است. و بچه ها هم می گویند: "اوه، گربه بیدمشک، گربه بیدمشک". بنابراین،

"pussy" is a cat, but here, it's being called "Pussy-cat" with a hyphen.

"بیدمشک" یک گربه است، اما در اینجا، با خط فاصله به آن "گربه گربه" می گویند.

So: "The Owl and the Pussy-cat", so we have a bird and a cat. Okay? Which usually, birds

بنابراین: "جغد و گربه بیدمشک"، پس ما یک پرنده و یک گربه داریم. باشه؟ که معمولاً پرندگان

and cats don't usually make friends. Usually, the cat is going to attack the bird and kill

و گربه ها معمولاً دوست نمی شوند. معمولاً گربه به پرنده حمله می

it, probably. But in this poem, because it's Edward Lear and because he's being funny,

کند و احتمالاً او را می کشد. اما در این شعر به دلیل اینکه ادوارد لیر است و به دلیل شوخ بودن

he's put a bird and a cat together, and they're not just friends, but they're going on a journey

، یک پرنده و یک گربه را کنار هم قرار داده است و آنها فقط با هم دوست نیستند، بلکه با هم به سفر

together. They're on a trip together, so we'll see what happens, shall we?

می روند. آنها با هم در سفر هستند ، پس ببینیم چه اتفاقی می‌افتد؟

So: "The Owl and the Pussy-cat went to sea", on the sea. So even more dangerous.

پس: «جغد و گربه به دریا رفتند»، روی دریا. بنابراین حتی خطرناک تر.

"Went to sea In a beautiful pea green boat". So, they're in a boat. You know the word "boat"

"در یک قایق سبز نخودی زیبا به دریا رفت". بنابراین، آنها در یک قایق هستند. شما کلمه "قایق"

on the sea. "Boat". It's "pea green". It's not just a green boat, it's the colour of

در دریا را می دانید. "قایق". این "سبز نخودی" است. این فقط یک قایق سبز نیست، بلکه رنگ

a green pea, the vegetable that you eat. Little green peas. So it's pea green. We have all

یک نخود سبز است، سبزی که می خورید. نخود سبز کوچک. پس سبز نخودی است. ما

sorts of shades of green. Olive green, sage green, light green, dark green, pea green.

انواع سایه های سبز داریم. سبز زیتونی، سبز مریم گلی، سبز روشن، سبز تیره، سبز نخودی.

So the boat is the colour of a green pea. No particular reason. It just... It just sort

بنابراین قایق به رنگ نخود سبز است. دلیل خاصی نداره این فقط... به

of fits for the rhythm, because rhythm is important. "In a beautiful pea green boat",

نوعی برای ریتم مناسب است، زیرا ریتم مهم است. "در یک قایق سبز نخودی زیبا"،

something had to go in there.

چیزی باید در آنجا می رفت.

Okay, so what did they take with them? "They took some honey". You know honey? The sweet

خوب، پس چه چیزی با خود بردند؟ " آنها مقداری عسل گرفتند". میدونی عزیزم؟ چیزهای شیرینی

stuff that the bees go to flowers and then they make honey? Honey, it's like jam, only

که زنبورها به سراغ گل می روند و بعد عسل درست می کنند؟ عزیزم مثل مربا میمونه

it's honey in a pot. Very sweet, you put it on the bread and eat it, or you put it in

فقط عسل تو قابلمه. خیلی شیرینه، میذاری روی نون و میخوری، یا

the pudding or something. "They took some honey, and plenty of money", well that was

تو پودینگ میریزی یا یه چیز دیگه. "آنها مقداری عسل و مقدار زیادی پول گرفتند" خوب این

sensible. They're not very sensible, I don't think, going on to the sea in a boat, but

معقول بود. آنها خیلی عاقل نیستند، فکر نمی کنم با قایق به دریا بروند، اما

at least they've been sensible enough to take some money with them.

حداقل آنقدر عاقل بوده اند که مقداری پول با خود ببرند.

Okay, "plenty of money, Wrapped up in a five pound note." Okay. Well, here, this is a modern

خوب، "پول فراوان، در یک اسکناس پنج پوندی پیچیده شده است ." باشه. خب، اینجا، این

five pound note. It has the Queen on it. Okay? And some of the pictures on the back. Five

اسکناس پنج پوندی مدرن است. ملکه روی آن است. باشه؟ و تعدادی از تصاویر پشت.

pound note. But that's quite small compared with in 1871, a five pound note I think was

اسکناس پنج پوندی اما این در مقایسه با سال 1871 بسیار کوچک است، یک اسکناس پنج پوندی که فکر می

a lot bigger than this, and it was a big white sheet of paper. So much easier to wrap other

کنم بسیار بزرگتر از این بود، و یک صفحه کاغذ سفید بزرگ بود . پیچیده کردن چیزهای دیگر در آن بسیار آسان تر

things in. You wouldn't be able to wrap much in this little thing.

است. شما نمی توانید چیزهای زیادی را در این چیز کوچک بپیچید. این روزها هم

You can't buy much with this either these days.

نمی توانید چیز زیادی با آن بخرید .

Anyway, ah: "They took some honey, and plenty of money, Wrapped up". Wrapped. So if you

به هر حال، آه: «آنها مقداری عسل و مقدار زیادی پول، پیچیده، بردند». پیچیده شده. بنابراین اگر

wrap something up, you put it inside, and you fold the pieces over and that's wrapped

چیزی را بپیچید، آن را داخل آن قرار می دهید و قطعات را روی آن

up. Okay? "Wrapped up in a five pound note." I just hope that the honey and the money didn't

تا می کنید و بسته می شود. باشه؟ "در اسکناس پنج پوندی پیچیده شده است." فقط امیدوارم عسل و پول همه چیز را

get all, eww, that would be horrible. I hope they managed to keep it separate. Anyway:

نگرفته باشد، اووو، وحشتناک است. امیدوارم توانسته باشند آن را جدا نگه دارند. به هر حال:

"Wrapped up in a five pound note." Right.

"در اسکناس پنج پوندی پیچیده شده است ." درست.

"The Owl looked up to the stars above", so it's nighttime and the stars are in the sky,

"جغد به ستاره های بالا نگاه کرد"، پس شب است و ستاره ها در آسمان هستند،

little stars in the sky. Looking up at the sky is very romantic at night.

ستاره های کوچک در آسمان. نگاه کردن به آسمان در شب بسیار رمانتیک است.

"The Owl looked up to the stars above, And sang",

"جغد به ستاره های بالا نگاه کرد و آواز خواند"

a singing owl. You see? I told you it was funny. This...

، جغدی آوازخوان. می بینی؟ بهت گفتم خنده داره این...

He's not just singing; He's playing a musical instrument. "And sang to a small guitar."

او فقط آواز نمی خواند. او در حال نواختن یک ساز است. "و برای یک گیتار کوچک آواز خواند."

I told you it was a bit funny. Well, it's called nonsense poetry, that's the technical

گفتم کمی خنده دار بود خب اسمش شعر مزخرف است،

name for this. Nonsense. So "non" is the negative prefix. "Sense" and "sensible". Sense, we

اسم فنی این است. مزخرف. بنابراین "non" پیشوند منفی است . «حس» و «معقول». حس، ما

try to be sensible. But "nonsense" is the opposite. This is a nonsense poem. Okay.

سعی می کنیم عاقل باشیم. اما «چرند» برعکس است. این یک شعر مزخرف است. باشه.

"He sang to a small guitar." I wonder what an owl sounds like when it's singing. Usually,

"او برای یک گیتار کوچک آواز خواند." من تعجب می کنم که صدای جغد هنگام آواز خواندن چگونه است. معمولاً

they just make a hooting sound, like: "Hoot, hoot, hoot", like that. So hate to think what

آنها فقط یک صدای غوغا می دهند، مانند: "هوت، هوت، هوت"، مانند آن. بنابراین از اینکه فکر کنید

they sound like when they're singing. Anyway, this is what he sang, which you can tell from

هنگام آواز خواندن چه صدایی دارند متنفر باشید. به هر حال او این را خوانده است که از روی گیومه می توان فهمید

the quotation mark. He's singing: "'O lovely Pussy!'" So he likes the cat, which is just

. او در حال آواز خواندن است: ""ای گربه دوست داشتنی !" پس او گربه را دوست دارد، که به

as well because they're off in a boat on the sea all on their own.

همان اندازه خوب است زیرا آنها به تنهایی در یک قایق روی دریا هستند.

"'O lovely Pussy! O Pussy my love'". So he loves the cat.

"ای بیدمشک دوست داشتنی! ای بیدمشک عشق من". بنابراین او گربه را دوست دارد.

These two animals that usually hate each other.

این دو حیوان که معمولا از هم متنفرند.

"'O Pussy my love, What a beautiful Pussy you are, You are, You are!'" In music, things

"ای بیدمشک عشق من، تو چه زیبا هستی، تو هستی، تو هستی!

get repeated, and in poetry, so that's why we've got: "'You are, You are, You are!

" چه

What a beautiful Pussy you are!'"

پوسی زیبایی هستی!»

I think it has been set to music, that's the only bit of

فکر می‌کنم روی آن موسیقی گذاشته شده است، این تنها قطعه‌ای

the music I can remember. So, there we are, that's the scenario. That's the story so far,

از موسیقی است که به یاد دارم. بنابراین، ما اینجا هستیم، این سناریو است. داستان تا اینجای کار همین است

the Owl singing to the Pussy, who he obviously loves. What is going to happen next? Well,

، جغد برای بیدمشکی که آشکارا دوستش دارد می خواند. بعد قرار است چه اتفاقی بیفتد؟ خوب،

we shall see in a moment.

یک لحظه دیگر خواهیم دید.

Okay, so moving on to the second verse. Let's see what happens next.

خوب، پس به سراغ آیه دوم بروید. ببینیم بعدش چی میشه

"Pussy", that's the cat "said to the Owl", the bird,

"بیدمشک"، این همان گربه ای است که " به جغد گفت"، پرنده،

quotation mark: "'You elegant fowl!'" Now, "fowl", can

علامت نقل قول: ""ای مرغ زیبا!" حالا "پرنده"، می

you guess? Is another word for a bird. Okay. But, of course, it has to rhyme with "owl"

توانید حدس بزنید؟ کلمه دیگری برای پرنده است. باشه. اما البته باید با «جغد» هم قافیه باشد

because this is a poem and a lot of poems have rhyming in them. "Owl", "fowl". Okay?

چون این شعر است و شعرهای زیادی در آنها قافیه است. "جغد"، "مرغ". باشه؟

There's quite a lot more in this verse. "Pussy said to the Owl, 'You elegant fowl!'" "Elegant"

خیلی چیزهای بیشتری در این آیه وجود دارد. "بیدمشک به جغد گفت: "ای مرغ زیبا!"

is, oh, very smart, looking really good. Okay? "Elegant fowl".

باشه؟ "مرغ زیبا".

"'How charmingly sweet you sing!'"

«چقدر جذاب می خوانی!»

So she loves his singing, she thinks it's sweet and charming. Okay?

بنابراین او آواز او را دوست دارد، فکر می کند شیرین و جذاب است. باشه؟

Ah, what happens next? She's proposing to him. "'O let us be married!'" Now, this is

آه، بعد چه اتفاقی می افتد؟ داره بهش پیشنهاد ازدواج میده "بگذارید ما ازدواج کنیم!" اکنون، این

1871, and in 1871, it was very unusual for the lady to propose to the man. But this is

سال 1871 است، و در سال 1871، برای خانم بسیار غیرعادی بود که از مرد خواستگاری کند. اما این

a nonsense poem, so that's probably why. And she's a cat, he's an owl. Anything goes, really.

یک شعر مزخرف است، پس احتمالاً به همین دلیل است. و او یک گربه است، او یک جغد. هر چیزی می رود، واقعا.

So: "'Let us be married! too long we have'", what's that? "Tarried". What's "tarried"?

بنابراین: "بگذارید ما ازدواج کنیم! خیلی طولانی است"، آن چیست؟ "متوقع". "تعویق" چیست؟

What do you think? It means waited. We've delayed, held back. So, waited. And again,

شما چی فکر میکنید؟ یعنی منتظر بود. ما تأخیر کردیم، عقب نشینی کردیم. بنابراین، صبر کرد. و باز هم

"tarried", "married", he had to use, "tarried", really, didn't he to rhyme with "married"?

«متاهل»، «متاهل»، باید از «تأهل» استفاده می‌کرد ، واقعاً آیا با «متاهل» قافیه نمی‌کرد؟

Otherwise, it wouldn't sound as good. So, they've been thinking of marriage for quite

در غیر این صورت، آنقدرها خوب به نظر نمی رسید. بنابراین، ظاهراً مدت زیادی است که به ازدواج فکر می کنند

some time, apparently, but they've held back for some reason. Perhaps because they're different

، اما به دلایلی جلوی خود را گرفته اند. شاید به این دلیل که آنها گونه های متفاوتی

species, you know.

هستند.

Anyway, let's carry on. "'But what shall we do for a ring?'" A ring. Okay, first thing

به هر حال بیایید ادامه دهیم. "اما برای یک حلقه چه کنیم؟" یک حلقه. خوب، اولین چیزی

you think of when you're getting married: "Ah, must have a ring." Yeah? Well, some people

که در هنگام ازدواج به آن فکر می کنید: "آه، باید یک حلقه داشته باشد." آره؟ خوب، برخی از مردم

might think of that first; not everybody. Better not go into more detail on that. Okay.

ممکن است ابتدا به آن فکر کنند. نه هرکس. بهتر است بیشتر در این مورد وارد نشوید. باشه.

"They sailed away, for a year and a day", "away", "a day", had to happen, didn't it?

«یک سال و یک روز با کشتی رفتند»، «دور»، «یک روز» باید اتفاق می افتاد، اینطور نیست؟

A year and a day often happens in stories, fairy tales.

یک سال و یک روز اغلب در داستان ها، افسانه ها اتفاق می افتد.

"To the land where the Bong-tree grows."

"به زمینی که درخت بونگ می روید."

I don't know if there is such a thing as Bong-tree, it just sounds exotic and funny.

نمی دانم چیزی به نام Bong-tree وجود دارد یا خیر ، فقط عجیب و غریب و خنده دار به نظر می رسد.

So: "And there in a wood", where the trees are growing, in a wood, "a Piggy-wig stood".

پس: «و در چوبی»، آنجا که درختان می رویند، در چوبی، «خوکی ایستاده بود».

A "Piggy-wig" is just a pig, but again, it's a name that children give to pigs. "Piggy-wig",

"Piggy-wig" فقط یک خوک است، اما باز هم نامی است که بچه ها برای خوک ها می گذارند. "خوک گیس"،

because Edward Lear, a lot of his poems, children enjoyed them. But adults enjoyed them as well.

زیرا ادوارد لیر، بسیاری از اشعار او، کودکان از آنها لذت می بردند. اما بزرگسالان نیز از آنها لذت می بردند.

So: "a Piggy-wig stood", a pig in the wood. Ooh, "wood" and "stood". "With a ring at the

بنابراین: "یک Piggy-wig ایستاده بود"، یک خوک در چوب. اوه، "چوب" و "ایستاده". با یک حلقه در

end of his nose." You know, pigs have rings in the end of their nose often? Maybe to tie

انتهای بینی اش. می دانید، خوک ها اغلب در انتهای بینی خود حلقه دارند؟ شاید برای گره زدن

them up to something, which isn't very nice, really. But anyway, he has a ring at the end

آنها به چیزی، که واقعاً خوب نیست. اما به هر حال او یک حلقه در

of his nose. "His nose, His nose, With a ring at the end of his nose." Same repetition as

انتهای بینی خود دارد. "بینی او، بینی او، با یک حلقه در انتهای بینی اش." همان تکرار

before. Okay, so perhaps we could all guess what's going to happen next, but let's move

قبلی خوب، پس شاید همه ما بتوانیم حدس بزنیم که بعداً چه اتفاقی قرار است بیفتد، اما بیایید

on to the third and final verse, and we'll... We shall see.

به آیه سوم و پایانی برویم، و خواهیم دید... خواهیم دید.

Okay, third and final verse. So, another quotation mark, so someone is speaking, either the Owl

بسیار خوب، آیه سوم و پایانی. بنابراین، یک علامت نقل قول دیگر ، بنابراین یک نفر دارد صحبت می کند، یا جغد

or the Pussy-cat; we're not sure. "'Dear pig,'" they're speaking to the pig,

یا گربه گربه. ما مطمئن نیستیم آنها با خوک صحبت می کنند: «خوک عزیز»، «آیا

"are you willing to sell for one shilling Your ring?'"

حاضری انگشتر خود را به یک شیلینگ بفروشی؟»

Now, the word order is a bit... But:

حالا، کلمه سفارش کمی است... اما:

"'Dear pig, are you willing to sell Your ring for one shilling?'" They are offering a shilling.

«خوک عزیز، آیا حاضری؟ حلقه خود را به یک شیلینگ بفروشی؟» آنها یک شیلینگ پیشنهاد می کنند.

Now, if you don't know what a shilling is, obviously "willing" and "shilling", it had

حالا، اگر نمی‌دانید شیلینگ چیست، مشخصاً «میل» و «شیلینگ»، باید

to happen because they rhyme. A "shilling" was an old coin which we don't have anymore.

این اتفاق می‌افتد زیرا آنها قافیه می‌کنند. «شیلینگ » یک سکه قدیمی بود که دیگر نداریم.

This is not a shilling, but it's similar. It was a small, silvery coloured coin. This

این یک شیلینگ نیست، اما شبیه آن است. این یک سکه کوچک و نقره ای رنگ بود. این

has flattened edges, but it's totally round. Maybe slightly bigger than this. This is a

لبه های صاف دارد، اما کاملا گرد است. شاید کمی بزرگتر از این این یک

modern 20 pence piece from the U.K. But a shilling was worth a 20th of a pound, believe

قطعه 20 پنی مدرن از انگلستان است. اما یک شیلینگ

it or not, before the decimal currency came in. But we won't get into that. That will

قبل از اینکه ارز اعشاری وارد شود، 20 پوند ارزش داشت، باور کنید یا نه . اما ما وارد این موضوع نمی شویم.

be another lesson, I promise. Lesson on the old currency.

قول می دهم این درس دیگری خواهد بود. درس پول قدیمی

Okay, so they're offering a shilling to the pig for his ring. Okay? "Willing" meaning

خوب، پس آنها یک شیلینگ به خوک برای حلقه اش تقدیم می کنند. باشه؟ «میل» به معنای «خواهش

"I will", "I am happy to do this". So: "Said the pig, Piggy, 'I will.'" So yes, he's agreeing

می‌کنم»، «خوشحالم که این کار را انجام دهم». بنابراین: " خوک گفت، پیگی، "من می کنم." پس بله، او حاضر است

to sell his ring in exchange for a shilling coin. "So they took it away", they took the

حلقه خود را در ازای یک سکه شیلینگ بفروشد . «پس آن را بردند»،

ring away, "and were married next day". That was quick. Oh, of course, if you want to get

انگشتر را برداشتند، «و فردا ازدواج کردند». که سریع بود. اوه، البته، اگر می خواهید

married, you go to a turkey. Yeah? Do you know what a turkey is? Another bird. There

ازدواج کنید، به یک بوقلمون بروید. آره؟ آیا می دانید بوقلمون چیست؟ یه پرنده دیگه

are lots of birds, here. That's another bird. Now, in the U.K., we eat turkeys at Christmas.

اینجا تعداد زیادی پرنده وجود دارد. اون یه پرنده دیگه اکنون، در بریتانیا، ما در کریسمس بوقلمون می خوریم.

It's our traditional bird that we eat. I think in America they eat the turkey for Thanksgiving

این پرنده سنتی ماست که می خوریم. فکر می‌کنم در آمریکا در ماه نوامبر، بوقلمون را برای روز شکرگزاری می‌خورند

in November, so it's a sort of traditional bird. Not good news for turkeys, but anyway,

، بنابراین این یک نوع پرنده سنتی است. خبر خوبی برای بوقلمون ها نیست، اما به هر حال

this turkey apparently has the power to marry people.

این بوقلمون ظاهرا قدرت ازدواج با مردم را دارد.

So: "The Turkey who lives on the hill." Okay? So that was convenient again.

بنابراین: "ترکیه ای که روی تپه زندگی می کند." باشه؟ بنابراین دوباره راحت بود.

So, they get married by the turkey, and then of course, they have to have their reception, their meal

بنابراین، آنها توسط بوقلمون ازدواج می کنند، و البته، آنها باید پذیرایی خود را داشته باشند، وعده غذایی خود را

to celebrate. So, what do they eat? "They dined" meaning they had their dinner,

برای جشن گرفتن. خوب، آنها چه می خورند؟ آنها شام خوردند، یعنی شامشان را خوردند،

"on mince", which is sort of meat in little pieces.

«روی چرخ کرده» که نوعی گوشت در تکه های کوچک است.

Little pieces of beef, usually. Little pieces

تکه های کوچک گوشت گاو، معمولا. تکه های کوچک

of beef that have been cut up into small pieces. "Mince, and slices of quince". We're rhyming

گوشت گاو که به قطعات کوچک بریده شده اند. قیمه و تکه های به. دوباره داریم قافیه میزنیم

again. A "quince" is a kind of fruit that grows on trees. And a "slice", you cut it,

«به» نوعی میوه است که روی درختان می روید. و یک "برش"، شما آن را

cut it into slices. Cutting into slices. So "mince" and "quince", why not? It sounds good.

برش دهید، آن را به برش دهید. برش به صورت برش. پس «قیمه» و «به» چرا که نه؟ خوب به نطر میاد.

Main course, pudding, dessert. Yup, sounds good.

غذای اصلی، پودینگ، دسر. بله، به نظر خوب می رسد.

"Which they ate", past tense of "to eat", "they ate with a", what kind of spoon?

«که خوردند»، زمان گذشته «خوردن»، «با یک خوردند»، چه نوع قاشقی؟

"A runcible spoon". Runcible. Well, they're using a spoon for their food. At least they're not

"قاشق قابل اجرا". قابل اجرا. خوب، آنها از قاشق برای غذا استفاده می کنند. حداقل آنها

using their hands. They're using a spoon. It's a runcible spoon. Now, I had to look

از دست خود استفاده نمی کنند. آنها از قاشق استفاده می کنند. این یک قاشق قابل اجرا است. حالا، من باید

this up to find out what a "runcible spoon" is, but if you think of a spoon that's like

این را جستجو می کردم تا بفهمم "قاشق قابل اجرا" چیست، اما اگر به قاشقی فکر می کنید که

this, but it has pieces cut into it like a fork. So it's a combination of a spoon and

اینگونه است، اما قطعاتی مانند چنگال در آن بریده شده است . بنابراین ترکیبی از قاشق

a fork with pointed pieces, and one edge of it is sharp so you can cut with it. Okay?

و چنگال با قطعات نوک تیز است و یک لبه آن تیز است تا بتوانید با آن برش دهید. باشه؟

That's a runcible spoon. If you look it up, "runcible spoon" on Google images, you'll

این یک قاشق قابل اجرا است. اگر به آن "قاشق قابل اجرا" در تصاویر گوگل نگاه کنید،

see lots of pictures of these things. Okay.

تصاویر زیادی از این چیزها را خواهید دید. باشه.

"And hand in hand", do owls and cats have hands? Never mind.

«و دست در دست»، جغدها و گربه ها دست دارند؟ بیخیال.

It should be "wing and paw", shouldn't it? Owls have wings and cats have paws. But anyway:

باید «بال و پنجه» باشد، نه؟ جغدها بال دارند و گربه ها پنجه دارند. اما به هر حال:

"Hand in hand", ah, this is why it has to be "hand",

"دست در دست"، آه، به همین دلیل است که باید "دست" باشد،

because they're on the sand. It's the rhyming again.

زیرا آنها روی شن هستند. باز هم قافیه است.

"Hand in hand, on the edge of the sand", so they must be by the sea.

«دست در دست، بر لبه شن»، پس باید کنار دریا باشند.

The sand is by the sea,

شن و ماسه در کنار دریا است،

so they're right near the sea on the edge of the sand.

بنابراین آنها دقیقاً نزدیک دریا در لبه شن و ماسه هستند.

"They danced by the light of the moon, The moon, The moon, They danced by the light of the moon."

«به نور ماه رقصیدند، ماه، ماه، به نور ماه رقصیدند».

And that's the end of the story.

و این پایان داستان است.

So, I think we can devise a quiz on this poem,

بنابراین، من فکر می کنم ما می توانیم یک مسابقه در مورد این شعر طراحی کنیم،

so if you'd like to go to the website, www.engvid.com,

بنابراین اگر می خواهید به وب سایت www.engvid.com بروید

and have a look at the quiz, see if you've understood the poem,

و به مسابقه نگاهی بیندازید، ببینید آیا شعر را متوجه شده اید یا خیر،

and we'll see you again soon, I hope.

و ما به زودی دوباره می بینمت، امیدوارم

Thanks for listening. Bye.

ممنون که گوش دادید. خدا حافظ.