14 ENGLISH IDIOMS & SAYINGS from food & drink

450,722 views ・ 2019-08-29

Learn English with Gill


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید. زیرنویس های ترجمه شده به صورت ماشینی ترجمه می شوند.

00:00
Hello.
0
120
1000
سلام.
00:01
I'm Gill at engVid, and today's lesson is on idioms and sayings which are based on references
1
1120
10210
من Gill در engVid هستم، و درس امروز در مورد اصطلاحات و گفته هایی است که بر اساس ارجاع
00:11
to food and drink.
2
11330
2090
به غذا و نوشیدنی است.
00:13
Okay?
3
13420
1000
باشه؟
00:14
So, these are sayings that are sort of metaphorical, meaning they're not literally true, but they
4
14420
11810
بنابراین، اینها جملاتی هستند که به نوعی استعاره هستند، به این معنی که آنها به معنای واقعی کلمه درست نیستند، اما آنها به
00:26
mean something in a different kind of context.
5
26230
4430
معنای چیزی در زمینه متفاوتی هستند.
00:30
So, you'll see what I mean when we look at the examples.
6
30660
4789
بنابراین، وقتی به مثال ها نگاه می کنیم متوجه منظور من خواهید شد .
00:35
Okay?
7
35449
1000
باشه؟
00:36
So, the first one is this, which is actually true literally, as well as metaphorically
8
36449
9591
بنابراین، اولین مورد این است، که در واقع به معنای واقعی کلمه درست است، و همچنین شاید به صورت استعاری
00:46
perhaps, but it's: "There's no point crying over spilt milk."
9
46040
8400
، اما این است: "گریه کردن برای شیر ریخته شده فایده ای ندارد."
00:54
So, if you spill...
10
54440
3919
پس اگر ریختی...
00:58
"To spill".
11
58359
3050
«ریختن».
01:01
If you drop the milk and it goes all over the floor, you've lost it; you can't use it,
12
61409
9251
اگر شیر را رها کنید و روی زمین برود، آن را گم کرده اید. شما نمی توانید از آن استفاده کنید،
01:10
and milk is...
13
70660
1590
و شیر ...
01:12
Well, milk costs money; it's inconvenient to lose some milk when you need it for your...
14
72250
9130
خوب، شیر هزینه دارد. از دست دادن مقداری شیر در زمان نیاز برای خود ناخوشایند است...
01:21
To put in your coffee or whatever.
15
81380
2600
برای گذاشتن قهوه یا هر چیز دیگری.
01:23
So, if you spill some milk, it's...
16
83980
3820
بنابراین، اگر مقداری شیر بریزید، ...
01:27
You know, I... if it happens to me, I feel annoyed and upset because I've wasted some
17
87800
9880
می دانید، من ... اگر برای من اتفاق بیفتد، احساس ناراحتی و ناراحتی می کنم زیرا مقداری
01:37
milk which I needed, really, and you have to then go out and buy some more.
18
97680
7560
شیر را که واقعاً به آن نیاز داشتم هدر داده ام، و شما باید سپس بیرون بروید. و مقداری دیگر بخرید
01:45
And it makes a mess; you have to clean it up.
19
105240
3630
و باعث آشفتگی می شود. باید پاکش کنی
01:48
If you don't clean it up properly, it goes bad and it starts to smell.
20
108870
5850
اگر آن را به درستی تمیز نکنید، خراب می شود و شروع به بوییدن می کند.
01:54
So, there are all those things to think about.
21
114720
3480
بنابراین، همه آن چیزها برای فکر کردن وجود دارد.
01:58
So...
22
118200
1030
پس...
01:59
But then this saying is: "There's no point crying over spilt milk."
23
119230
7150
اما این ضرب المثل این است: " گریه کردن برای شیر ریخته شده فایده ای ندارد."
02:06
The idea is once it's spilt, you can't do anything about it - that's it, you just have
24
126380
6639
ایده این است که وقتی ریخته شد، نمی‌توانید کاری در مورد آن انجام دهید - همین است، فقط
02:13
to get on, clean it up, carry on, go and buy some more or do without it; don't bother getting
25
133019
8271
باید سوار شوید، تمیزش کنید، ادامه دهید، بروید و مقدار بیشتری بخرید یا بدون آن کار کنید. دیگر به زحمت نیفتید
02:21
any more, have your...
26
141290
1429
، آن را
02:22
Drink your tea without any milk in it - whatever it is.
27
142719
5981
بخورید... چایتان را بدون هیچ شیری بنوشید - هر چه که هست.
02:28
So, this is what people say sometimes if someone's complaining and they're upset about something,
28
148700
10259
بنابراین، این چیزی است که مردم گاهی اوقات می گویند اگر کسی شکایت می کند و از چیزی ناراحت است،
02:38
people say that just to say: "Well, there's no point being upset about it.
29
158959
6381
مردم این را می گویند فقط برای اینکه بگویند: "خب، ناراحتی در مورد آن فایده ای ندارد.
02:45
That doesn't achieve anything.
30
165340
2700
این چیزی به دست نمی آید.
02:48
You've just got to move on and be positive; carry on and don't just be negative all the
31
168040
6640
شما فقط باید ادامه دهید و مثبت باشید؛ ادامه دهید و فقط همیشه منفی نگر
02:54
time, saying: 'Oh, dear.
32
174680
2180
باشید و بگویید: "اوه، عزیزم.
02:56
Oh, dear, isn't this terrible?'"
33
176860
2739
اوه، عزیزم، این وحشتناک نیست؟
02:59
The main thing is to do something positive about it, and not just cry...
34
179599
4861
" مهمترین چیز این است که یک کار مثبت در مورد آن انجام دهید، و نه فقط گریه کن...
03:04
Crying when you spill the milk.
35
184460
4509
گریه وقتی شیر را می ریزی.
03:08
There's no point.
36
188969
1071
هیچ نکته ای ندارد.
03:10
Okay, that's that one.
37
190040
3520
خوب، آن یکی است.
03:13
Then the next one, if you say: "That's not my cup of tea" or "That's not really my cup
38
193560
7909
بعد، اگر بگویید: "این فنجان چای من نیست" یا
03:21
of tea", it doesn't mean literally: "That's not my cup of tea; that's somebody else's
39
201469
8520
"این واقعاً فنجان چای من نیست" به معنای واقعی کلمه نیست: "این فنجان چای من نیست، آن فنجان چای دیگری است
03:29
cup of tea."
40
209989
1080
. "
03:31
What it means is that's not my taste.
41
211069
5611
معنیش اینه که سلیقه من نیست
03:36
Okay.
42
216680
1880
باشه.
03:38
If somebody invites you to go to a film at the cinema, and maybe it's a horror film,
43
218560
8179
اگر کسی شما را برای رفتن به یک فیلم در سینما دعوت کرد، و شاید این یک فیلم ترسناک باشد،
03:46
and if you don't really like horror films, you probably don't want to go.
44
226739
5871
و اگر واقعاً فیلم های ترسناک را دوست ندارید، احتمالاً نمی خواهید بروید.
03:52
So, you say: "Oh, that's a horror film, isn't it?
45
232610
5799
بنابراین، شما می گویید: "اوه، این یک فیلم ترسناک است، اینطور نیست ؟
03:58
That's not really my cup of tea.
46
238409
2031
این واقعاً فنجان چای
04:00
I don't think so.
47
240440
2280
من نیست. فکر نمی کنم اینطور باشد.
04:02
Tell me when there's a different kind of film on, and I might go to that with you, but horror
48
242720
6409
به من بگویید چه زمانی فیلم دیگری در حال پخش است و ممکن است به سراغ آن بروم. با تو، اما
04:09
film - no, not my cup of tea."
49
249129
3370
فیلم ترسناک - نه، فنجان چای من نیست.
04:12
So it's just a saying that we have.
50
252499
2501
بنابراین این فقط یک ضرب المثل است که ما داریم.
04:15
"It's not my cup of tea.
51
255000
2530
"این فنجان چای من نیست.
04:17
It's not my taste; I don't enjoy that sort of thing."
52
257530
3280
این سلیقه من نیست، من از این نوع چیزها لذت نمی برم ."
04:20
Okay.
53
260810
1200
باشه.
04:22
Right.
54
262010
1200
درست.
04:23
So, next one, if someone is on the gravy train...
55
263210
4880
بنابراین، یکی دیگر، اگر کسی در قطار آبگوشت باشد...
04:28
If someone said: "Oh, she's on the gravy train", it may be that someone has got a job, or maybe
56
268090
9070
اگر کسی گفت: "اوه، او در قطار آبگوشت است"، ممکن است کسی شغلی پیدا کرده باشد، یا
04:37
it's like a politician sometimes - they get the kind of job where they earn a lot of money,
57
277160
8170
شاید گاهی اوقات مانند یک سیاستمدار باشد - آنها می گیرند. نوعی شغل که در آن پول زیادی به دست
04:45
they have the opportunity to go out for meals in restaurants quite a lot, and it's all paid
58
285330
8929
می‌آورند، این فرصت را دارند که برای صرف غذا در رستوران‌ها بیرون بروند، و همه اینها
04:54
for on their work expenses and so on.
59
294259
5191
بابت هزینه‌های کاری و غیره پرداخت می‌شود.
04:59
So, if you're on the gravy train...
60
299450
2730
بنابراین، اگر در قطار آبگوشت هستید
05:02
The "gravy" is the kind of sauce that you put on your food.
61
302180
6130
... «گریوی» نوعی سسی است که روی غذایتان می زنید .
05:08
In English cooking, it's a kind of brown sauce; it could have beef flavour in it or chicken
62
308310
9890
در آشپزی انگلیسی، نوعی سس قهوه ای است. می تواند طعم گوشت گاو یا مرغ داشته باشد
05:18
flavour, but it's hot liquid, quite thick.
63
318200
4410
، اما مایع داغ و کاملا غلیظ است.
05:22
It's a bit like a soup, and you pour it on your meal with...
64
322610
5989
کمی شبیه سوپ است و روی غذایتان می ریزید با ...
05:28
If you have a meat and vegetable meal, you can pour gravy onto it to give you a kind
65
328599
6481
اگر غذای گوشت و سبزیجات دارید، می توانید روی آن سس بریزید تا نوعی سس به شما بدهد
05:35
of sauce to add to your food.
66
335080
4179
تا به غذا اضافه کنید.
05:39
So, it's the idea of sort of rich food and something nice to eat.
67
339259
5781
بنابراین، این ایده نوعی غذای غنی و چیزی خوب برای خوردن است.
05:45
So, if someone is on the gravy train, it means they're in a position where they can have
68
345040
6330
بنابراین، اگر کسی در قطار آبگوشت باشد، به این معنی است که در موقعیتی قرار دارد که می‌تواند
05:51
a really nice time and lots of nice things to eat, and generally not have to worry about
69
351370
7790
اوقات خوبی داشته باشد و چیزهای خوب زیادی برای خوردن داشته باشد و به طور کلی نگران
05:59
money and so on.
70
359160
3849
پول و غیره نباشد.
06:03
So, that's that one.
71
363009
2861
بنابراین، آن یکی است.
06:05
Okay, next one: "He knows which side his bread is buttered."
72
365870
9069
خوب، بعدی: "او می داند که نان او از کدام طرف کره است."
06:14
Okay.
73
374939
1181
باشه.
06:16
So, if you think of a slice of bread...
74
376120
4250
بنابراین، اگر به یک تکه نان فکر می کنید
06:20
There's a slice of bread.
75
380370
2609
... یک تکه نان وجود دارد.
06:22
And if you put butter on your bread...
76
382979
3641
و اگر روی نانتان کره بمالید...
06:26
You...
77
386620
1000
شما...
06:27
I think you only put it on one side usually, don't you?
78
387620
4750
فکر می کنم معمولاً فقط یک طرف آن را می گذارید ، نه؟
06:32
If you put butter on both sides, it would get very messy because you'd be putting the
79
392370
7819
اگر کره را در هر دو طرف بریزید، بسیار نامرتب می شود، زیرا
06:40
butter down onto the plate, it would stick to the plate - you know, not a good idea.
80
400189
7540
کره را روی بشقاب می ریزید، به بشقاب می چسبد - می دانید، ایده خوبی نیست.
06:47
So, usually you put butter on one side of your bread, there.
81
407729
6660
بنابراین، معمولاً یک طرف نان خود را کره می‌ریزید.
06:54
Okay?
82
414389
1351
باشه؟
06:55
So, one side is buttered; has butter on it, and the other side is not buttered.
83
415740
8649
بنابراین، یک طرف آن کره شده است. روی آن کره است و طرف دیگر آن کره نشده است.
07:04
So, I think we all know if we have butter on our bread, we can see which side is buttered;
84
424389
9300
بنابراین، من فکر می کنم همه ما می دانیم که اگر روی نان خود کره داشته باشیم، می توانیم ببینیم کدام طرف کره شده است.
07:13
there's no difficulty there.
85
433689
1980
هیچ مشکلی وجود ندارد
07:15
But this is not literal; this is metaphorical.
86
435669
3581
اما این به معنای واقعی کلمه نیست. این استعاره است
07:19
So, if somebody knows which side his bread is buttered, that means he knows...
87
439250
10040
بنابراین، اگر کسی بداند که نان او از کدام طرف کره است، یعنی می‌داند...
07:29
If he has a job in an organization, he knows who the important people are, and he knows
88
449290
10999
اگر در سازمانی شغلی داشته باشد، می‌داند افراد مهم چه کسانی هستند، و می‌داند
07:40
who the less important people are, and he won't waste any time with the less important
89
460289
7850
که افراد کم‌اهمیت چه کسانی هستند، و می‌خواهد . هیچ وقت را با افراد کم اهمیت هدر نده
07:48
people.
90
468139
2881
.
07:51
He just wants to spend time with the more important people because they have more power
91
471020
5970
او فقط می‌خواهد با افراد مهم‌تر وقت بگذراند، زیرا آنها قدرت
07:56
and influence, so this is someone who is rather calculating, you could call it.
92
476990
13229
و نفوذ بیشتری دارند، بنابراین این فردی است که بیشتر محاسبه‌کننده است، می‌توانید آن را صدا کنید.
08:10
If someone is calculating, they work out in an organization: "Who is the best person to
93
490219
8831
اگر کسی در حال محاسبه است، در یک سازمان به این نتیجه می‌رسد: "بهترین فرد برای معاشرت با چه کسی است
08:19
socialize with?" for example.
94
499050
1820
؟" مثلا.
08:20
And who... who...
95
500870
1840
و چه کسی ... چه کسی ...
08:22
"Some people I wouldn't waste my time with because they don't have any power in the organization."
96
502710
7850
"بعضی از افرادی که وقتم را با آنها تلف نمی کنم زیرا آنها هیچ قدرتی در سازمان ندارند."
08:30
It's not a very nice attitude, but there are people like that.
97
510560
5719
این نگرش خیلی خوب نیست، اما چنین افرادی وجود دارند.
08:36
So, that kind of person who is calculating about who they're nice to and who they don't
98
516279
8261
بنابراین، آن دسته از افرادی که محاسبه می کنند که با چه کسانی خوب هستند و برای چه کسانی
08:44
have time for - they are the people who know which side their bread is buttered.
99
524540
8780
وقت ندارند - آنها کسانی هستند که می دانند نانشان از کدام طرف کره شده است.
08:53
They know who to, you know... who to talk to, who to spend time with for their advantage.
100
533320
8509
آنها می دانند به چه کسی، شما می دانید... با چه کسی صحبت کنند، با چه کسی به نفع خود وقت بگذرانند.
09:01
Okay.
101
541829
1431
باشه.
09:03
Right.
102
543260
1440
درست.
09:04
So, and then another bread and butter one, but this is quite different.
103
544700
5730
بنابراین، و سپس یکی دیگر از نان و کره، اما این کاملا متفاوت است.
09:10
If you say: "This job is my bread and butter", it means this job is what I rely on for my
104
550430
12320
اگر بگویید: «این شغل نان من است» یعنی این شغل همان چیزی است که من برای پولم به آن تکیه می کنم
09:22
money.
105
562750
1210
.
09:23
My food... bread and butter is sort of basic food.
106
563960
5280
غذای من... نان و کره نوعی غذای اساسی است .
09:29
Well, bread is basic food; butter is a bit of a luxury, but I suppose it's meant to mean
107
569240
7690
خب، نان غذای اساسی است. کره کمی لوکس است، اما فکر می‌کنم منظورش
09:36
that.
108
576930
1000
همین باشد.
09:37
Bread is the basic stuff; butter is a bit more luxury.
109
577930
4349
نان مواد اولیه است. کره کمی لوکس تر است.
09:42
If you have a bit of extra money, you will buy some butter.
110
582279
4161
اگر کمی پول اضافی داشته باشید، مقداری کره خواهید خرید.
09:46
So, you have your job to earn your money to buy your food and all your needs; it's to
111
586440
8750
بنابراین، شما وظیفه دارید که پول خود را برای خرید غذا و تمام نیازهای خود به دست آورید. این
09:55
do with survival.
112
595190
2050
مربوط به بقا است.
09:57
So, survival.
113
597240
3320
بنابراین، بقا.
10:00
Having...
114
600560
1660
داشتن...
10:02
Having enough money to live on.
115
602220
1929
داشتن پول کافی برای زندگی.
10:04
So, if you have a job which gives you money to live on, to survive.
116
604149
7221
بنابراین، اگر شغلی دارید که به شما پول می دهد تا زندگی کنید، برای زنده ماندن.
10:11
So, that's what people say: "This job is my bread and butter.
117
611370
4430
پس مردم می گویند: «این شغل نان من است،
10:15
I need it."
118
615800
2990
من به آن نیاز دارم».
10:18
Okay.
119
618790
1000
باشه.
10:19
Okay, so now we've had the bread and the butter, now we've got the jam.
120
619790
6080
خوب، حالا ما نان و کره را خوردیم، حالا مربا را داریم.
10:25
So, if someone says, like with a question mark and with an exclamation mark as well,
121
625870
8320
بنابراین، اگر کسی بگوید، مانند علامت سوال و همچنین با علامت تعجب،
10:34
it looks rather extreme, but this is said in a sort of sarcastic way.
122
634190
7320
بسیار افراطی به نظر می رسد، اما این به نوعی به طعنه گفته می شود.
10:41
Okay.
123
641510
2010
باشه.
10:43
So, if someone is asking for something and you give them what they want, and then they
124
643520
8400
بنابراین، اگر کسی چیزی بخواهد و شما آنچه را که می‌خواهد به او بدهید، و بعد
10:51
want something more and you give them that, and then they still want more, it's as if
125
651920
6850
چیزی بیشتر بخواهد و شما به او بدهید، و باز هم بیشتر بخواهد، مثل این است
10:58
they are never satisfied.
126
658770
1970
که هرگز راضی نمی‌شود.
11:00
Some people are never satisfied, and they...
127
660740
3000
بعضی ها هرگز راضی نمی شوند و آنها...
11:03
You give them one thing and they want another.
128
663740
4770
شما یک چیز به آنها می دهید و آنها چیز دیگری می خواهند.
11:08
Sometimes that's good; it depends whether it's convenient for you or not, but you can
129
668510
7160
گاهی اوقات این خوب است. بستگی داره به دردت بخوره یا نه، اما می
11:15
say sarcastically to someone like that: "Do you want jam on it?!" or "Do you want jam
130
675670
7109
تونی با تمسخر به یه همچین چیزی بگی: مربا می خوای؟! یا "آیا شما هم
11:22
on it, too?!"
131
682779
1550
روی آن مربا می خواهید؟!"
11:24
You know, meaning: "You know, how much more are you going to want?
132
684329
5581
میدونی یعنی: "میدونی چقدر دیگه میخوای
11:29
It's enough to have bread and butter without adding jam as well."
133
689910
7450
؟ نان و کره بدون اضافه کردن مربا هم کافیه."
11:37
Jam is sort of a lot extra.
134
697360
4070
جام جم بسیار اضافی است.
11:41
You know, so: "Do you want jam on it?!" or "Do you want jam on it, too?!" said in a sarcastic
135
701430
8620
می دانی، پس: "می خواهی مربا روی آن؟!" یا "آیا شما هم روی آن مربا می خواهید؟!" به حالت طعنه آمیزی گفت
11:50
way.
136
710050
2479
11:52
Or you...
137
712529
1000
یا تو...
11:53
Or someone might say: "You want jam on it, too, don't you!?
138
713529
3551
یا یکی بگه: تو هم مربا می خوای، نه!؟
11:57
You want jam on it, too!"
139
717080
2240
تو هم مربا می خوای!
11:59
You're the sort of person who always wants more.
140
719320
3760
شما از آن دسته افرادی هستید که همیشه بیشتر می خواهید .
12:03
Okay, so that's that one.
141
723080
4270
خوب، پس آن یکی است.
12:07
And then, finally for this first half of the lesson, if: "They're cherry picking examples
142
727350
9370
و سپس، در نهایت برای این نیمه اول درس، اگر: "آنها
12:16
to support their argument", if people are cherry picking examples, if they're trying
143
736720
7950
برای اثبات استدلال خود مثال هایی برای چیدن گیلاس دارند"، اگر مردم نمونه هایی از گیلاس چیدن هستند، اگر سعی
12:24
to argue about maybe climate change or something to do with finance, banking, any big sort
144
744670
13169
می کنند در مورد تغییر آب و هوا یا چیزی که با آن ارتباط دارد بحث کنند. امور مالی، بانکداری، هر
12:37
of political issue, really - people have to use examples to support their argument.
145
757839
8341
نوع موضوع سیاسی بزرگ، واقعاً - مردم باید از مثال هایی برای حمایت از استدلال خود استفاده کنند.
12:46
But the idea is they should really find a lot of different examples to get a wide picture
146
766180
10329
اما ایده این است که آنها واقعاً باید نمونه های مختلف زیادی پیدا کنند تا تصویر گسترده ای
12:56
of the situation.
147
776509
2351
از وضعیت به دست آورند.
12:58
But sometimes people find an example which doesn't fit their argument; it doesn't fit
148
778860
12520
اما گاهی اوقات مردم مثالی می یابند که با استدلال آنها جور در نمی آید. مناسب نیست
13:11
and it doesn't support their argument.
149
791380
3150
و استدلال آنها را تأیید نمی کند.
13:14
So, what do they do sometimes?
150
794530
2111
بنابراین، آنها گاهی اوقات چه می کنند؟
13:16
They decide: "I'm not going to use that example because it doesn't help; it might go the opposite
151
796641
6849
آنها تصمیم می گیرند: "من از آن مثال استفاده نمی کنم زیرا کمکی نمی کند، ممکن است برعکس
13:23
way."
152
803490
1000
باشد."
13:24
So...
153
804490
1000
بنابراین...
13:25
But then they find all the examples they can to support their argument, but if they find
154
805490
4930
اما آن‌ها تمام نمونه‌هایی را که می‌توانند برای اثبات استدلال خود پیدا کنند، اما اگر
13:30
a few that don't support it, they will leave those out; not mention them at all.
155
810420
6020
چند نمونه را بیابند که از آن حمایت نمی‌کنند، آن‌ها را کنار می‌گذارند . اصلا به آنها اشاره نکنید
13:36
So, that's called "cherry picking" because cherries are these little red fruits that
156
816440
8940
بنابراین، به آن "چیدن گیلاس" می گویند، زیرا گیلاس میوه های کوچک قرمز رنگی هستند که
13:45
grow on trees.
157
825380
3410
روی درختان رشد می کنند.
13:48
Cherries.
158
828790
1310
گیلاس.
13:50
So, cherry picking is just taking a small piece of fruit, like that.
159
830100
8070
بنابراین، چیدن گیلاس فقط گرفتن یک تکه کوچک میوه است، مانند آن.
13:58
So, it's selective.
160
838170
1560
بنابراین، انتخابی است.
13:59
It's being selective.
161
839730
5570
انتخابی است
14:05
So, if you want to give a balanced view of something, you might find examples from both
162
845300
8040
بنابراین، اگر می‌خواهید دید متعادلی از چیزی ارائه دهید، ممکن است نمونه‌هایی از هر دو
14:13
sides to show, you know, for and against climate change, for example.
163
853340
8090
طرف برای نشان دادن، مثلاً، موافق و مخالف تغییرات آب و هوا پیدا کنید .
14:21
But if someone wants to really prove their point, they're going to leave out the examples
164
861430
5210
اما اگر کسی بخواهد واقعاً نظر خود را ثابت کند، نمونه‌هایی را که مناسب نیستند کنار می‌گذارند
14:26
that don't fit that.
165
866640
2380
.
14:29
Okay, so that's the first half of our lesson, and let's move on now to the second part.
166
869020
6790
خوب، پس نیمه اول درس ما است، و اکنون به قسمت دوم می رویم.
14:35
Okay, so let's look at the second set of seven idioms.
167
875810
5440
خوب، پس بیایید به مجموعه دوم از هفت اصطلاح نگاه کنیم.
14:41
So, first of all, we have this one: "She wants her share of the cake."
168
881250
8010
بنابراین، اول از همه، ما این یکی را داریم: " او سهم خود را از کیک می خواهد."
14:49
Okay.
169
889260
1150
باشه.
14:50
And it's similar to the second one: "He wants his slice of the pie."
170
890410
6120
و شبیه دومی است: " او تکه پای خود را می خواهد."
14:56
So, in both of these, if you think of a circular cake or pie, and usually you cut...
171
896530
12880
بنابراین، در هر دوی اینها، اگر به کیک یا پای دایره‌ای
15:09
You cut it up into pieces, like that, and you share it.
172
909410
7290
فکر می‌کنید، و معمولاً برش می‌زنید .
15:16
You share it among some people, different people.
173
916700
4430
شما آن را در میان برخی افراد، افراد مختلف به اشتراک می گذارید .
15:21
And you have a slice - that's a slice; a section of the pie or the cake.
174
921130
8340
و شما یک برش دارید - این یک برش است. بخشی از پای یا کیک.
15:29
So, this is about people wanting their part of something.
175
929470
6190
بنابراین، این در مورد مردم است که سهم خود را از چیزی می خواهند.
15:35
So, it can be literal; it could be literally true.
176
935660
5010
بنابراین، می تواند تحت اللفظی باشد. می تواند به معنای واقعی کلمه درست باشد.
15:40
There is a cake there or there is a pie, and everybody wants to have a piece of it-okay-which
177
940670
8729
یک کیک در آنجا یا یک پای وجود دارد، و همه می‌خواهند یک تکه از آن را بخورند - خوب -
15:49
is fine.
178
949399
3170
که خوب است.
15:52
But also it can be used metaphorically just to mean that somebody wants part of something
179
952569
9801
اما همچنین می‌توان آن را به صورت استعاری به این معنی استفاده کرد که کسی بخشی از چیزی
16:02
that's going on or they want to benefit in some way from something.
180
962370
5959
را که در حال وقوع است می‌خواهد یا می‌خواهد به نحوی از چیزی سود ببرد.
16:08
They don't want to be left out.
181
968329
3081
آنها نمی خواهند کنار گذاشته شوند.
16:11
The idea of being left out.
182
971410
6369
ایده کنار گذاشته شدن.
16:17
If everybody else is having a piece of pie or cake, or they're taking part in a meeting
183
977779
7961
اگر هر کس دیگری یک تکه پای یا کیک میل کند، یا در یک جلسه
16:25
or something at work, people feel that they should be involved; not be left out.
184
985740
8630
یا چیزی در محل کار شرکت می کند، مردم احساس می کنند که باید در این کار مشارکت کنند. کنار گذاشته نشود
16:34
They think: "Well, why are those people in there having a meeting, and not me?
185
994370
4839
آنها فکر می کنند: "خب، چرا آن افراد در آنجا جلسه دارند و من نه؟
16:39
Why not me?"
186
999209
1281
چرا من نه؟"
16:40
So this is when people feel left out and they want to make sure that they get their share
187
1000490
8099
بنابراین این زمانی است که مردم احساس می کنند کنار گذاشته شده اند و می خواهند مطمئن شوند که سهم خود
16:48
as well.
188
1008589
2171
را نیز به دست می آورند.
16:50
Okay.
189
1010760
2090
باشه.
16:52
Next one, if you say someone was "as nice as pie", it's not the same as having a share
190
1012850
9779
مورد بعدی، اگر می گویید کسی "به اندازه پای خوب" بوده است، با داشتن یک سهم
17:02
or a slice.
191
1022629
1800
یا یک برش یکسان نیست.
17:04
If someone is as nice as pie...
192
1024429
2432
اگر کسی مثل پای
17:06
Well, pie is nice, I think.
193
1026861
4958
خوب باشد... خب، به نظر من پای خوب است.
17:11
Most people like to eat a piece of pie; it's nice, something with a nice pastry on it,
194
1031819
8051
بیشتر مردم دوست دارند یک تکه پای بخورند. خوب است، چیزی که روی آن یک شیرینی خوب است،
17:19
and with nice fruit inside or meat or something.
195
1039870
4690
و داخل آن میوه‌ای خوب یا گوشت یا چیز دیگری وجود دارد.
17:24
Pie is nice to eat.
196
1044560
1910
پای برای خوردن خوب است.
17:26
I think most people like it.
197
1046470
2470
من فکر می کنم اکثر مردم آن را دوست دارند.
17:28
So, if someone is as nice as pie, it means that they're nice, pleasant, polite, and so
198
1048940
10530
بنابراین، اگر کسی به اندازه پای خوب است، به این معنی است که او خوب، دلپذیر، مودب و غیره
17:39
on.
199
1059470
2300
است.
17:41
It may be that you were expecting the person not to be nice, especially if maybe you're
200
1061770
8970
ممکن است انتظار داشته باشید که شخص خوب نباشد، به خصوص اگر ممکن است
17:50
having to apologize to somebody for something and you think that they're going to be angry
201
1070740
6669
مجبور باشید برای چیزی از کسی عذرخواهی کنید و فکر کنید که او به خاطر چیزی عصبانی خواهد شد
17:57
about something.
202
1077409
2071
.
17:59
And then when you do go to talk to them and say: "Oh, I'm sorry about something", and
203
1079480
6880
و سپس وقتی می روی با آنها صحبت می کنی و می گویی: "اوه، برای چیزی متاسفم" و
18:06
they're really nice about it and it's unexpected, you think they might tell you, you know, how
204
1086360
7530
آنها واقعاً در مورد آن خوب هستند و این غیرمنتظره است ، فکر می کنید ممکن است به شما بگویند، می دانید که چقدر
18:13
annoyed they are or something, or they might be a bit unfriendly.
205
1093890
5080
عصبانی هستند. یا چیزی، یا ممکن است کمی غیر دوستانه باشند.
18:18
But if they're really nice about it, you can say: "Oh, it was all okay.
206
1098970
4750
اما اگر آنها واقعاً در مورد آن خوب هستند، می توانید بگویید: "اوه، همه چیز خوب بود.
18:23
She was as nice as pie about it."
207
1103720
4350
او به اندازه پای در مورد آن خوب بود."
18:28
Okay.
208
1108070
1060
باشه.
18:29
So it can be in a situation where you were not expecting the person to be nice, but then
209
1109130
6710
بنابراین ممکن است در شرایطی باشد که شما انتظار نداشتید آن شخص خوب باشد، اما پس از
18:35
they were.
210
1115840
2130
آن بود.
18:37
Okay.
211
1117970
2079
باشه.
18:40
So, then moving on to apples.
212
1120049
4380
بنابراین، سپس به سراغ سیب بروید.
18:44
So, if: "There's one rotten apple in the barrel"...
213
1124429
7181
بنابراین، اگر: "یک سیب گندیده در بشکه وجود دارد"...
18:51
Okay.
214
1131610
1000
باشه.
18:52
So the barrel is a container, like that.
215
1132610
6990
بنابراین بشکه یک ظرف است، مانند آن.
18:59
It's often made of wood with sort of metal strips holding it, like that.
216
1139600
8320
این اغلب از چوب ساخته شده است و نوارهای فلزی آن را نگه می دارد.
19:07
And you might put apples in it to store them.
217
1147920
4440
و ممکن است سیب ها را در آن قرار دهید تا آنها را ذخیره کنید.
19:12
So, you have a barrel full of apples.
218
1152360
5780
بنابراین، شما یک بشکه پر از سیب دارید.
19:18
But if one of them is rotten...
219
1158140
2950
اما اگر یکی از آنها پوسیده باشد ...
19:21
"Rotten" - you can pronounce that either with the "t" sound or without, by the way.
220
1161090
4750
"فاسد" - اتفاقاً می توانید آن را با صدای "t" یا بدون آن تلفظ کنید.
19:25
You could say: "Ro'en", "ro'en" or "rotten", "rotten".
221
1165840
5140
می توان گفت: «روئن»، «روئن» یا «پوسیده»، «پوسیده».
19:30
I think both are correct.
222
1170980
4150
به نظر من هر دو درست است.
19:35
So, if you have an apple...
223
1175130
4170
بنابراین، اگر شما یک سیب دارید ...
19:39
There's the apple, there.
224
1179300
4730
سیب وجود دارد، آنجا.
19:44
And it's a nice red apple.
225
1184030
2050
و این یک سیب قرمز خوب است.
19:46
And it might have a bit of...
226
1186080
1830
و ممکن است کمی
19:47
A bit of green on it, which is fine as well.
227
1187910
6870
... کمی سبز روی آن باشد که خوب است.
19:54
But if you have a bit of black, there, and it's gone soft...
228
1194780
13470
اما اگر کمی مشکی دارید، آنجا، و نرم شده است...
20:08
And it's brown, really, more brown than black, except I don't have a brown marker here, so
229
1208250
6559
و قهوه‌ای است، واقعاً، قهوه‌ای‌تر از سیاه است، با این تفاوت که من در اینجا نشانگر قهوه‌ای ندارم، بنابراین
20:14
I'm having to improvise with black.
230
1214809
5961
باید با مشکی بداهه‌نویسی کنم.
20:20
That was my fault for not getting a brown marker.
231
1220770
3990
این تقصیر من بود که نشانگر قهوه ای نگرفتم.
20:24
So, if there's a black bit or a brown bit on an apple, and it's soft and you think:
232
1224760
9690
بنابراین، اگر یک تکه سیاه یا قهوه ای روی سیب وجود داشته باشد، و نرم باشد و فکر کنید:
20:34
"Oh, dear, that's gone a bit...
233
1234450
2620
"اوه، عزیزم، آن کمی از بین رفت...
20:37
That's a bit old, that apple", you might cut that piece off and eat the rest, or you may
234
1237070
6300
آن سیب کمی قدیمی است"، ممکن است آن تکه را قطع کنید و بقیه را بخورید، یا ممکن است
20:43
not feel like eating any of it because of the black bit.
235
1243370
4039
به دلیل لقمه سیاه، تمایلی به خوردن هیچ کدام از آن نداشته باشید .
20:47
So, that is "rotten".
236
1247409
2851
بنابراین، "فاسد" است.
20:50
If the food has gone bad it's rotten.
237
1250260
4110
اگر غذا خراب شده باشد فاسد شده است.
20:54
Okay.
238
1254370
1000
باشه.
20:55
But the problem is if you have one apple like that in a barrel down here and it's got the
239
1255370
7789
اما مشکل این است که اگر شما یک سیب مانند آن را در بشکه ای در اینجا داشته باشید
21:03
black bit on it, like that, and then you've got lots of other apples in the barrel which
240
1263159
8370
و تکه سیاهی روی آن باشد، مانند آن، و سپس تعداد زیادی سیب دیگر در بشکه داشته باشید
21:11
are okay, they're not going to stay okay for long because the rotten bit, the bad bit has
241
1271529
12121
که مشکلی ندارند، آنها نمی روند. برای مدت طولانی سالم بمانید زیرا لقمه پوسیده، لقمه بد
21:23
bacteria in it and that will spread.
242
1283650
5050
باکتری در خود دارد و پخش می شود.
21:28
It will spread right through the barrel.
243
1288700
7490
درست از طریق بشکه پخش می شود.
21:36
If you don't notice and take the bad apple out, it will affect all the others.
244
1296190
5609
اگر متوجه نشوید و سیب بد را بیرون نیاورید، روی بقیه تاثیر می گذارد.
21:41
So, this is the literal meaning of course, but it can apply metaphorically to...
245
1301799
6821
بنابراین، البته این معنای تحت اللفظی است، اما می تواند به صورت استعاری برای ...
21:48
Well, a group of people perhaps.
246
1308620
4580
خوب، شاید گروهی از مردم.
21:53
Nice people, but there's one person who's not so nice, and sometimes if that person
247
1313200
7099
آدم‌های خوب، اما یک نفر هست که آنقدرها هم خوب نیست، و گاهی اگر
22:00
is not so nice they can influence the other people to be a bit like them.
248
1320299
8561
آن‌قدر خوب نباشد، می‌تواند روی دیگران تأثیر بگذارد تا کمی شبیه او شوند.
22:08
So, it can spread to other people if you don't stop seeing that person or whatever it is.
249
1328860
10360
بنابراین، اگر دیدن آن شخص یا هر چیز دیگری را متوقف نکنید، می تواند به افراد دیگر سرایت کند.
22:19
So: "There's one rotten apple in the barrel."
250
1339220
3650
بنابراین: "یک سیب گندیده در بشکه وجود دارد."
22:22
In a company, for example, there may be one person who's a bit problematic; a bit of a
251
1342870
6620
به عنوان مثال، در یک شرکت، ممکن است یک نفر وجود داشته باشد که کمی مشکل دارد. کمی
22:29
problem, and you could say it for that - they're marvelous people, but there's just one person
252
1349490
8131
مشکل است، و شما می توانید آن را برای آن بگویید - آنها افراد شگفت انگیزی هستند، اما فقط یک نفر وجود دارد
22:37
who's not so...
253
1357621
2079
که اینطور نیست...
22:39
Not so positive, perhaps, who might affect other people eventually if they stay there.
254
1359700
9070
نه چندان مثبت، شاید اگر در آنجا بمانند ممکن است در نهایت روی افراد دیگر تأثیر بگذارد.
22:48
Okay, that's that one.
255
1368770
3600
خوب، آن یکی است.
22:52
And then this one: "There's something fishy going on".
256
1372370
6789
و بعد این یکی: "یک چیز عجیبی در جریان است".
22:59
"Fish", you know fish?
257
1379159
5561
"ماهی"، ماهی را می شناسید؟
23:04
Fish.
258
1384720
1920
ماهی.
23:06
That's a fish.
259
1386640
1039
این یک ماهی است.
23:07
So, "fishy"...
260
1387679
1921
بنابراین، "ماهی"...
23:09
Well, fish smell, so this is to do with the smell of fish because if there's some fish
261
1389600
8030
خوب، بوی ماهی، پس این به بوی ماهی مربوط می شود، زیرا اگر ماهی
23:17
around, you can usually smell it; you notice it.
262
1397630
5390
در اطراف باشد، معمولاً می توانید آن را بو کنید. متوجه آن می شوید
23:23
So, when this is used...
263
1403020
2860
بنابراین، وقتی از این استفاده می شود...
23:25
Well, this is used metaphorically to say something...
264
1405880
3590
خب، این به صورت استعاری برای گفتن چیزی استفاده می شود
23:29
There's something going on.
265
1409470
2540
... چیزی در حال وقوع است.
23:32
There's a strange atmosphere - that's the smell of the fish.
266
1412010
4470
فضای عجیبی وجود دارد - این بوی ماهی است.
23:36
There's a strange atmosphere.
267
1416480
1829
جو عجیبی هست
23:38
People are planning something and you don't know what it is.
268
1418309
5131
مردم در حال برنامه ریزی چیزی هستند و شما نمی دانید آن چیست.
23:43
It may be just that it's your birthday soon and they're planning a surprise party.
269
1423440
4650
ممکن است به زودی تولد شما باشد و آنها در حال برنامه ریزی یک مهمانی سورپرایز باشند.
23:48
I mean, that's great.
270
1428090
2290
منظورم این است که عالی است.
23:50
But something fishy, it makes you suspicious.
271
1430380
4669
اما یک چیز ماهیگیر، شما را مشکوک می کند.
23:55
So, suspicious.
272
1435049
4951
پس مشکوک
24:00
And you think: "What's going on?
273
1440000
2010
و شما فکر می کنید: "چه خبر است؟
24:02
You know, something fishy.
274
1442010
2750
می دانید، یک چیز ماهیگیر.
24:04
Something a bit unusual, a bit strange.
275
1444760
2669
یک چیز کمی غیر معمول، کمی عجیب.
24:07
It's not the normal atmosphere."
276
1447429
2811
این جو عادی نیست."
24:10
Okay.
277
1450240
1290
باشه.
24:11
Right.
278
1451530
1300
درست.
24:12
Next one, so: "One man's meat is another man's poison."
279
1452830
6709
بعد، پس: «گوشت یک انسان زهر مرد دیگر است».
24:19
That's the traditional phrase.
280
1459539
2561
این عبارت سنتی است.
24:22
To make it equal, sometimes people say: "One person's meat is another person's poison"
281
1462100
9679
برای مساوی کردن، گاهی اوقات مردم می گویند: " گوشت یک نفر زهر شخص دیگری است"
24:31
to avoid gender bias.
282
1471779
5111
برای جلوگیری از تعصب جنسیتی.
24:36
Okay.
283
1476890
1570
باشه.
24:38
So, if one person likes meat, but another person - that meat to them is like poison;
284
1478460
11349
بنابراین، اگر شخصی گوشت را دوست دارد، اما شخص دیگری - آن گوشت برای آنها مانند سم است;
24:49
something really bad that makes them ill.
285
1489809
2771
چیزی واقعا بد که آنها را بیمار می کند.
24:52
So, this is just something to do with taste, again.
286
1492580
6750
بنابراین، این فقط چیزی است که دوباره به سلیقه مربوط می شود.
24:59
It's like when we had earlier: "Not my cup of tea", so this is a similar one to that.
287
1499330
7380
مثل زمانی است که قبلاً داشتیم: "فنجان چای من نیست "، بنابراین این شبیه به آن است.
25:06
"That's not my cup of tea."
288
1506710
1730
"این فنجان چای من نیست."
25:08
So: "One man's meat"-which is that person really enjoys and it's good for them; makes
289
1508440
7300
پس: «گوشت یک مرد» - که آن شخص واقعاً از آن لذت می برد و برای او مفید است.
25:15
them strong and healthy-"is another man's poison" - that person may be allergic to it
290
1515740
7460
آنها را قوی و سالم می کند - "سم مرد دیگری است" - آن شخص ممکن است به آن حساسیت داشته باشد
25:23
or they just don't like the taste, or anything.
291
1523200
4010
یا طعم آن یا چیز دیگری را دوست نداشته باشد.
25:27
But it can apply in any...
292
1527210
4060
اما می تواند در هر ...
25:31
In any context.
293
1531270
1200
در هر زمینه ای اعمال شود.
25:32
So, you might say, again, with the horror film invitation.
294
1532470
5300
بنابراین، ممکن است دوباره بگویید، با دعوت از فیلم ترسناک.
25:37
Some people love horror films, and then other people don't like them, so you can apply it
295
1537770
6490
برخی از مردم عاشق فیلم های ترسناک هستند، و سپس دیگران آنها را دوست ندارند، بنابراین شما می توانید آن را در این مورد
25:44
to that.
296
1544260
1000
اعمال کنید.
25:45
"I'm not going to the horror film because I don't like them.
297
1545260
3750
"من به فیلم ترسناک نمی روم چون آنها را دوست ندارم
25:49
My friend loves them", so that just shows one person's meat is another person's poison,
298
1549010
7820
. دوستم آنها را دوست دارد"، به طوری که فقط نشان دادن گوشت یک نفر سم شخص دیگری است،
25:56
so it fits that kind of context.
299
1556830
3319
بنابراین با آن زمینه سازگار است.
26:00
Okay.
300
1560149
1321
باشه.
26:01
And then finally, I hope you don't do this to me because if you "take what someone says
301
1561470
8600
و در نهایت، امیدوارم این کار را با من نکنید، زیرا اگر "آنچه را که یکی می‌گوید
26:10
with a pinch of salt" it means you don't believe what they tell you.
302
1570070
6580
با کمی نمک بپذیرید" به این معنی است که آنچه را که به شما می‌گویند باور نمی‌کنید.
26:16
I always try to speak the truth and to give you as much information as I can; accurate.
303
1576650
9139
من همیشه سعی می کنم حقیقت را بگویم و تا آنجا که می توانم به شما اطلاعات بدهم. دقیق.
26:25
But if you...
304
1585789
1441
اما اگر شما...
26:27
If you take what someone says with a pinch of salt...
305
1587230
4530
اگر آنچه را که یکی می‌گوید با کمی نمک بگیرید...
26:31
So, this is a pinch, when you put your fingers together.
306
1591760
4500
بنابراین، این یک خرج است، وقتی انگشتانتان را روی هم می‌گذارید.
26:36
So if you take a little bit of salt, the grains of salt with your fingers - that's a pinch
307
1596260
9210
بنابراین اگر کمی نمک، دانه‌های نمک را با انگشتان خود مصرف کنید - این مقدار
26:45
of salt.
308
1605470
1300
کمی نمک است.
26:46
People do that when they want to put a little bit of salt on their food; they might pick
309
1606770
4950
مردم وقتی می خواهند کمی نمک روی غذایشان بریزند این کار را انجام می دهند. آنها ممکن است
26:51
it out of a dish and then do that with their fingers, and sprinkle it over their food.
310
1611720
6809
آن را از ظرفی بیرون بیاورند و سپس این کار را با انگشتان خود انجام دهند و روی غذای خود بپاشند.
26:58
So, that's a pinch of salt.
311
1618529
3941
بنابراین، این یک پیمانه نمک است.
27:02
But that has come to mean not believing what somebody tells you.
312
1622470
6579
اما این بدان معناست که آنچه را که کسی به شما می گوید باور نکنید.
27:09
So: "I take what he says with a pinch of salt."
313
1629049
4240
پس: «آنچه می گوید را با نمک می گیرم».
27:13
If that person has told you something in the past and you believed him, and then you find
314
1633289
5801
اگر آن شخص در گذشته چیزی به شما گفته است و شما او را باور کرده‌اید، و سپس متوجه
27:19
out that it wasn't true or it wasn't entirely true, then you're a little bit more careful
315
1639090
7730
می‌شوید که درست نبوده یا کاملاً درست نبوده است،
27:26
next time he tells you something, and you don't feel like believing him, so you're taking
316
1646820
8250
دفعه بعد که چیزی به شما می‌گوید کمی مراقب باشید. و شما حوصله باور کردن او را ندارید، بنابراین
27:35
what he says with a pinch of salt.
317
1655070
4140
آنچه را که او می گوید با کمی نمک می گیرید.
27:39
Okay.
318
1659210
1449
باشه.
27:40
Right, so those are our 14 idioms using food and drink as a metaphor.
319
1660659
8150
درست است، بنابراین این 14 اصطلاح ما هستند که از غذا و نوشیدنی به عنوان یک استعاره استفاده می کنند.
27:48
So, I hope you found that useful and interesting.
320
1668809
3980
بنابراین، امیدوارم که برای شما مفید و جالب بوده باشد.
27:52
Maybe it's taught you some new vocabulary as well.
321
1672789
3541
شاید واژگان جدیدی را نیز به شما یاد داده باشد.
27:56
So, if you'd like to go to the website: www.engvid.com, there's a quiz there on this topic.
322
1676330
7560
بنابراین، اگر می‌خواهید به وب‌سایت www.engvid.com بروید ، یک مسابقه در مورد این موضوع وجود دارد.
28:03
And thanks for watching, and see you again soon.
323
1683890
3900
و ممنون که تماشا کردید و به زودی دوباره شما را می بینم .
28:07
Bye for now.
324
1687790
1270
فعلا خداحافظ.
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7