Learn about METAPHORS in English with a poem by Emily Dickinson

108,644 views ・ 2019-07-31

Learn English with Gill


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید. زیرنویس های ترجمه شده به صورت ماشینی ترجمه می شوند.

00:00
Hello.
0
370
1000
سلام.
00:01
I'm Gill from engVid, and today's lesson is a poem.
1
1370
6199
من گیل از engVid هستم و درس امروز یک شعر است.
00:07
When I did a previous poem called: "The Owl and the Pussycat" by Edward Lear, people said:
2
7569
6581
وقتی شعر قبلی را به نام " جغد و گربه گربه" از ادوارد لیر سرودم، مردم گفتند:
00:14
"Oh, please give us some more poems", so here is one which I hope you enjoy.
3
14150
7620
"اوه، لطفاً چند شعر دیگر به ما بدهید"، بنابراین این یکی است که امیدوارم از آن لذت ببرید.
00:21
Okay, so it's a poem by a woman called Emily Dickinson, and she was American.
4
21770
10560
خوب، پس این شعر زنی به نام امیلی دیکنسون است و او آمریکایی بود.
00:32
And she lived from 1830 to 1886, and she lived in a place called Amherst in Massachusetts
5
32330
12040
و او از 1830 تا 1886 زندگی می کرد و در مکانی به نام آمهرست در ماساچوست
00:44
in the eastern...
6
44370
1119
در شرق ...
00:45
On the eastern side of America; New England.
7
45489
4581
در سمت شرقی آمریکا زندگی می کرد. نیوانگلند.
00:50
Okay.
8
50070
1350
باشه.
00:51
And she...
9
51420
2159
و او...
00:53
She was the kind of person who likes to stay at home most of the time; she didn't go out
10
53579
6910
او از آن دسته افرادی بود که دوست دارد بیشتر اوقات در خانه بماند. او زیاد بیرون نمی رفت
01:00
much.
11
60489
1581
01:02
She stayed in her own room, I think writing poetry most of the time; maybe writing letters
12
62070
7550
او در اتاق خودش می ماند، فکر می کنم بیشتر اوقات شعر می گفت. شاید نوشتن نامه
01:09
as well.
13
69620
1210
نیز
01:10
But she wrote a lot of poetry; and not much of it was published in her lifetime, but it
14
70830
7711
اما او شعرهای زیادی سرود. و بسیاری از آن در زمان حیات او منتشر نشد، اما
01:18
was found after she died, and then it was all published.
15
78541
5349
پس از مرگ او پیدا شد و سپس همه آن منتشر شد.
01:23
I think she only published one or two poems in her lifetime.
16
83890
4730
فکر می‌کنم او در طول زندگی‌اش فقط یکی دو شعر منتشر کرد.
01:28
Okay.
17
88620
1140
باشه.
01:29
So, here is the first half of a poem by Emily Dickinson.
18
89760
6310
بنابراین، در اینجا نیمه اول یک شعر از امیلی دیکنسون است.
01:36
And it's very simple, really.
19
96070
3000
و واقعاً خیلی ساده است.
01:39
It's not a difficult poem.
20
99070
1550
شعر سختی نیست
01:40
There are some words which may be unfamiliar, but I'll explain them as we go along.
21
100620
6310
کلماتی وجود دارد که ممکن است ناآشنا باشند، اما در ادامه آنها را توضیح خواهم داد.
01:46
Okay.
22
106930
1060
باشه.
01:47
So, here we are, so the poem begins:
23
107990
4290
پس، اینجا هستیم، پس شعر شروع می شود:
01:52
"I'll tell you how the sun rose, - A ribbon at a time.
24
112280
9740
"من به تو می گویم که چگونه خورشید طلوع کرد، - یک روبان در یک زمان
02:02
The steeples swam in amethyst, The news like squirrels ran."
25
122020
8529
. استیپل ها در آمتیست شنا کردند ، اخبار مانند سنجاب ها دوید."
02:10
Okay, so there may be a few words there that you're not familiar with, so let's have a
26
130549
5821
خوب، پس ممکن است چند کلمه وجود داشته باشد که شما با آنها آشنا نباشید، پس بیایید
02:16
look.
27
136370
1000
نگاهی بیندازیم.
02:17
So, she's talking to somebody; maybe the person who's reading the poem, and she's telling
28
137370
8190
بنابراین، او با کسی صحبت می کند. شاید کسی که در حال خواندن شعر است و او به آنها می گوید
02:25
them: "I'll tell you how the sun rose".
29
145560
4399
: "من به شما خواهم گفت که خورشید چگونه طلوع کرد".
02:29
She's going to describe what it looked like when the sun came up in the morning.
30
149959
6840
او می خواهد توصیف کند که هنگام طلوع خورشید در صبح چگونه به نظر می رسید.
02:36
Okay.
31
156799
1170
باشه.
02:37
And it was "a ribbon at a time".
32
157969
2721
و "یک روبان در یک زمان" بود.
02:40
So, when you see the sun and the clouds in the sky sometimes, you have sort of lines
33
160690
10109
بنابراین، وقتی گاهی خورشید و ابرها را در آسمان می‌بینید، خطوطی
02:50
in the sky that look...
34
170799
2241
در آسمان دارید که به نظر می‌رسند
02:53
They could look...
35
173040
1339
... می‌توانند به نظر برسند...
02:54
Be like ribbons; pieces of silk, ribbons that people put in their hair and so on.
36
174379
9340
مثل روبان باشید. تکه های ابریشم، روبان هایی که مردم در موهای خود می گذارند و غیره.
03:03
So, the way it looked as the sun rose, there were coloured lines in the sky-okay-like that.
37
183719
9160
بنابراین، همانطور که در هنگام طلوع خورشید به نظر می رسید، خطوط رنگی در آسمان وجود داشت که بسیار خوب بود.
03:12
So, a ribbon at a time as the sun came up, these lines appeared.
38
192879
6260
بنابراین، یک روبان در زمان طلوع خورشید، این خطوط ظاهر شد.
03:19
Okay.
39
199139
1621
باشه.
03:20
The steeples... "steeples" are on a building; they're a pointed thing, like this.
40
200760
9369
برج‌ها... "جنگ‌ها" روی یک ساختمان هستند. آنها یک چیز تیز هستند، مانند این.
03:30
So, it's often usually a church building where you have a pointed...
41
210129
8690
بنابراین، اغلب معمولاً یک ساختمان کلیسا است که در آن شما یک ساختمان نوک تیز دارید...
03:38
It's called a "spire" as well.
42
218819
2551
به آن "میله" نیز می گویند.
03:41
A "steeple" or a "spire", so that's a steeple - that pointed bit.
43
221370
9320
یک "جنگ" یا یک "چشمه"، پس این استیپل - آن بیت نوک تیز.
03:50
So, the steeples, there's more than one.
44
230690
3129
بنابراین، steeples، بیش از یک وجود دارد.
03:53
So, if she's looking out of her bedroom window, seeing the town and seeing the sun coming
45
233819
7911
بنابراین، اگر او از پنجره اتاق خوابش به بیرون نگاه می کند، شهر را می بیند و خورشید را در حال طلوع
04:01
up, she's seeing all the buildings as well in the town.
46
241730
4110
می بیند، تمام ساختمان های شهر را نیز می بیند .
04:05
There may be several church buildings with a pointed spire or steeple.
47
245840
5899
ممکن است چندین ساختمان کلیسا با مناره یا برج نوک تیز وجود داشته باشد.
04:11
So, the steeple swam... swimming.
48
251739
4110
بنابراین، استیپل شنا کرد... شنا.
04:15
So, it sounds like...
49
255849
2371
بنابراین، به نظر می
04:18
It sounds strange because it's more metaphorical; that's why it's poetry.
50
258220
6240
رسد ... عجیب به نظر می رسد زیرا بیشتر استعاری است. به همین دلیل شعر است
04:24
It's not literally true, but the metaphor.
51
264460
4930
این به معنای واقعی کلمه درست نیست، اما استعاره است.
04:29
"The steeples swam in amethyst".
52
269390
2249
«جنگ‌ها در آمتیست شنا کردند».
04:31
So, "amethyst" is a deep blue colour.
53
271639
5251
بنابراین، "آمیتیست" یک رنگ آبی عمیق است.
04:36
So, there's a sort of blue around the steeples in the sky; a deep blue colour.
54
276890
12600
بنابراین، یک جور آبی در اطراف استیپل ها در آسمان وجود دارد. یک رنگ آبی عمیق
04:49
So, it's as if the steeples are swimming; they're almost moving against the sky because
55
289490
7370
بنابراین، گویی استیپل ها در حال شنا هستند. آنها به
04:56
of the effects of the light as the sun comes up.
56
296860
4459
دلیل تأثیرات نور هنگام طلوع خورشید تقریباً در مقابل آسمان حرکت می کنند.
05:01
So, the steeples swam.
57
301319
2880
بنابراین، استیپل ها شنا کردند.
05:04
It's almost as if they're in water; swimming in water.
58
304199
3521
تقریباً انگار در آب هستند. شنا در آب
05:07
So, the blue is like water, as well as being the blue of the sky.
59
307720
6060
بنابراین، آبی مانند آب است و همچنین آبی آسمان است.
05:13
Okay.
60
313780
1190
باشه.
05:14
"The news like squirrels ran".
61
314970
7630
«خبرها مثل سنجاب ها پخش شد».
05:22
"News" we don't know.
62
322600
3330
"اخبار" ما نمی دانیم.
05:25
What?
63
325930
1000
چی؟
05:26
What news?
64
326930
1000
چه خبر؟
05:27
Oh, the news that the sun is rising?
65
327930
2010
آه، خبر طلوع خورشید؟
05:29
Could it be that?
66
329940
1620
آیا ممکن است این باشد؟
05:31
Sometimes in a poem it's not exactly clear what's happening; what's going on.
67
331560
5560
گاهی اوقات در یک شعر دقیقاً مشخص نیست چه اتفاقی می افتد. چه خبر است
05:37
What is the news?
68
337120
2750
چه خبر؟
05:39
The news that the sun is rising, perhaps; that a new day is beginning.
69
339870
6790
شاید خبر طلوع خورشید؛ که روز جدیدی شروع می شود
05:46
It's getting light.
70
346660
1950
داره روشن میشه
05:48
So, people start to wake up, and animals and birds start to wake up.
71
348610
6110
بنابراین، مردم شروع به بیدار شدن می کنند و حیوانات و پرندگان شروع به بیدار شدن می کنند.
05:54
"Ah, it's a new day."
72
354720
1490
"آه، این یک روز جدید است."
05:56
That may be what the news is.
73
356210
2489
شاید خبر همین باشد.
05:58
And a "squirrel" is a little animal.
74
358699
3131
و "سنجاب" حیوان کوچکی است.
06:01
Oo, I'll try and draw one.
75
361830
4130
اوه، سعی می کنم یکی را بکشم.
06:05
The main thing is that it has a long tail, like that.
76
365960
7459
نکته اصلی این است که یک دم بلند دارد، مانند آن.
06:13
So, little squirrels, they can go up a tree, and think things like that, you know.
77
373419
7821
بنابراین، سنجاب‌های کوچولو، می‌توانند از درختی بالا بروند و به این چیزها فکر کنند.
06:21
So: "The news like squirrels ran".
78
381240
2560
پس: «خبر مثل سنجاب دوید».
06:23
The news ran like squirrels.
79
383800
3110
اخبار مثل سنجاب ها پخش شد.
06:26
The way squirrels run - very quickly.
80
386910
2479
روشی که سنجاب ها می دوند - خیلی سریع.
06:29
So, the news spreads very quickly that it's a new day; everybody wakes up and thinks:
81
389389
10550
بنابراین، این خبر خیلی سریع پخش می شود که روز جدیدی است. همه از خواب بیدار می شوند و فکر می کنند:
06:39
"Oh, the new day is starting."
82
399939
3111
"اوه، روز جدید شروع می شود."
06:43
You soon notice when the sun rises.
83
403050
4720
به زودی متوجه طلوع خورشید می شوید.
06:47
Okay.
84
407770
1769
باشه.
06:49
Next verse.
85
409539
1000
آیه بعدی
06:50
So, these are called "verses" where you have a break in between.
86
410539
6511
بنابراین، به اینها «آیات» گفته می شود که در آن بین شما وقفه دارید.
06:57
Each one is called a verse.
87
417050
4950
به هر کدام یک آیه می گویند.
07:02
Or another word for it is if you're being really particular about your...
88
422000
9729
یا کلمه دیگری برای آن این است که اگر واقعاً در مورد خود خاص هستید
07:11
The words you're using, you'd call it a "stanza" - that's a more professional word.
89
431729
6190
... کلماتی را که استفاده می کنید، آن را "بند" می نامید - این کلمه حرفه ای تر است.
07:17
"Stanza".
90
437919
1120
"قسمت".
07:19
Each section is called a "stanza" with a gap in between.
91
439039
3961
هر بخش را یک "بند" می نامند که یک فاصله بین آنها وجود دارد.
07:23
"Stanza" or "verse".
92
443000
2120
«بند» یا «بیت».
07:25
Okay.
93
445120
1000
باشه.
07:26
So, second verse, second stanza - so, what happens next?
94
446120
6919
بنابراین، بیت دوم، بیت دوم - پس، چه اتفاقی می افتد؟
07:33
"The hills untied their bonnets, The bobolinks begun.
95
453039
10880
"تپه ها کلاه خود را باز کردند ، بوبولینک ها شروع شدند.
07:43
Then I said softly to myself," Quotation marks: "'That must have been the
96
463919
7970
سپس به آرامی با خودم گفتم،" گیومه ها: "این باید
07:51
sun!'"
97
471889
1451
خورشید بوده باشد!"
07:53
So, it's very sort of conversational in style; very normal language.
98
473340
7130
بنابراین، سبک بسیار محاوره ای است. زبان خیلی عادی
08:00
"Ah, it's got light.
99
480470
2310
"آه، نور شده است.
08:02
Ah, that must have been the sun coming up."
100
482780
3020
آه، این باید طلوع خورشید بوده باشد."
08:05
So, anyway, let's go back to this.
101
485800
5780
بنابراین، به هر حال، اجازه دهید به این بازگردیم.
08:11
The hills, so the hills...
102
491580
3250
تپه‌ها، بنابراین تپه‌ها...
08:14
She can see hills in the distance, I suppose, through her window; the hills.
103
494830
9020
او می‌تواند تپه‌ها را در دوردست ببیند، فکر می‌کنم، از پنجره‌اش. تپه ها.
08:23
So, hills don't usually wear bonnets or hats.
104
503850
6680
بنابراین، تپه ها معمولا کلاه یا کلاه نمی پوشند.
08:30
A "bonnet" is a hat.
105
510530
5280
"کلاه" کلاه است.
08:35
It's a particular type of hat which people used to wear in this period - the 19th century.
106
515810
8760
این نوع خاصی از کلاه است که مردم در این دوره - قرن نوزدهم - استفاده می کردند.
08:44
And it's kind of curved like that, and it has ribbons that tie under the chin.
107
524570
11400
و به نوعی منحنی است و نوارهایی دارد که زیر چانه می بندد.
08:55
So that's the person's face, and they have a bonnet which they wear, and it ties under
108
535970
8440
پس این صورت شخص است و کلاهی دارند که می پوشند و
09:04
the chin with a ribbon.
109
544410
3380
با روبان زیر چانه می بندد.
09:07
And so, the idea of a ribbon is coming back, but it's not mentioned.
110
547790
6020
و بنابراین، ایده روبان در حال بازگشت است، اما به آن اشاره نشده است.
09:13
But people know that bonnets have ribbons.
111
553810
2610
اما مردم می دانند که کاپوت ها روبان دارند.
09:16
So: "The hills untied their bonnets", so it means they untied; they opened up, they loosened
112
556420
9780
پس: «تپّه ها کلاه خود را باز کردند»، پس یعنی باز کردند; آنها در را باز کردند،
09:26
the ribbons, and probably took the bonnets off.
113
566200
6259
روبان ها را شل کردند و احتمالاً کلاه ها را درآوردند.
09:32
You don't just untie your bonnet; you usually, if you're wearing one, you untie it, then
114
572459
5012
شما فقط کلاه خود را باز نمی کنید. شما معمولاً، اگر یکی را می پوشید، آن را باز می کنید،
09:37
you take it off completely; which usually meant in those days you've gone to visit somebody,
115
577471
6539
سپس آن را کاملا در می آورید. که معمولاً در آن روزها به این معنی بود که شما برای دیدن کسی رفته اید،
09:44
you wore the bonnet out in the street, you then arrived at their house, you go in, and
116
584010
7250
کلاه را در خیابان می پوشیدید، سپس به خانه آنها می رسیدید، می روید، و
09:51
if you're going to sit down and have a nice social chat, you untie your bonnet and take
117
591260
7190
اگر قرار است بنشینید و یک گفتگوی اجتماعی خوب داشته باشید ، کاپوت خود را باز می کنید و
09:58
it off, and then you can relax and have a proper conversation, and stay for an hour
118
598450
7680
آن را در می آورید و سپس می توانید استراحت کنید و یک مکالمه مناسب داشته باشید و یک ساعت
10:06
or more.
119
606130
1100
یا بیشتر بمانید.
10:07
So, this is quite a strong idea that the hills untied their bonnets; that something's happening.
120
607230
8140
بنابراین، این یک ایده کاملا قوی است که تپه ها کلاه خود را باز کردند. که چیزی در حال رخ دادن است
10:15
So, I think the idea is partly the light behind the hills.
121
615370
6320
بنابراین، من فکر می کنم ایده تا حدی نور پشت تپه ها است.
10:21
It's getting lighter, so it looks as if they had dark bonnets on, and then they've taken
122
621690
7240
روشن‌تر می‌شود، بنابراین به نظر می‌رسد که کاپوت‌های تیره‌ای به سر دارند، و سپس
10:28
them off and the light is different now; you can see the hills more easily in the light.
123
628930
8850
آن‌ها را درآورده‌اند و نور اکنون متفاوت است. می توانید تپه ها را راحت تر در نور ببینید.
10:37
Okay.
124
637780
1000
باشه.
10:38
"The hills untied their bonnets, The bobolinks begun".
125
638780
4430
"تپه ها کلاه خود را باز کردند ، بوبولینک ها شروع شدند".
10:43
So, a "bobolink" is a bird.
126
643210
3559
بنابراین، "bobolink" یک پرنده است.
10:46
Okay.
127
646769
1000
باشه.
10:47
It's a kind of mostly-black bird, but it has white markings on it as well, and that's the
128
647769
13181
این یک نوع پرنده عمدتاً سیاه است، اما روی آن علائم سفید نیز وجود دارد و آن
11:00
male bird.
129
660950
1340
پرنده نر است.
11:02
I think the female bird is more sort of brown and beige.
130
662290
5000
من فکر می کنم پرنده ماده بیشتر قهوه ای و بژ است.
11:07
So, that's the "bobolink".
131
667290
3919
بنابراین، آن "bobolink" است.
11:11
And it's a bird which we don't have in the UK, so I had to look it up on the internet,
132
671209
8591
و این پرنده ای است که ما در بریتانیا نداریم، بنابراین من مجبور شدم آن را در اینترنت جستجو کنم،
11:19
and I had to find a little video on YouTube to see what a bobolink looked like and what
133
679800
6000
و مجبور شدم یک ویدیوی کوچک در YouTube پیدا کنم تا ببینم یک bobolink چه شکلی است و
11:25
it sounded like; to hear what it sounded like.
134
685800
5240
چه صدایی دارد. برای شنیدن صدایش
11:31
But they make a lot of chattering noise.
135
691040
3669
اما آنها سروصدای زیادی ایجاد می کنند.
11:34
So, when she says: "The bobolinks begun", it means they started chattering and making
136
694709
6831
بنابراین، وقتی می‌گوید: «بوبولینک‌ها شروع شدند»، به این معنی است که شروع کردند به پچ پچ
11:41
a noise, and singing, and probably going off to find food; insects and things, because
137
701540
8160
کردن و سروصدا کردن، و آواز خواندن و احتمالاً برای یافتن غذا. حشرات و چیزها، زیرا
11:49
that's what birds do when the sun rises.
138
709700
2940
این کاری است که پرندگان هنگام طلوع خورشید انجام می دهند.
11:52
They all make a lot of noise and go off to find food.
139
712640
4689
همه آنها سر و صدای زیادی ایجاد می کنند و برای یافتن غذا می روند.
11:57
So: "The bobolinks begun".
140
717329
3661
بنابراین: "Bobolinks شروع شد".
12:00
I think they're called "bobolink" because it's sort of a little bit like the sound that
141
720990
4480
من فکر می کنم آنها را "bobolink" می نامند زیرا کمی شبیه صدایی است که
12:05
they make.
142
725470
2150
آنها تولید می کنند.
12:07
Okay, and also the thing with the bobolink is it's...
143
727620
6210
بسیار خوب، و همچنین چیزی که در مورد bobolink وجود دارد این است که...
12:13
She's from America, and the bobolink is a native bird of North America, but in the winter
144
733830
7800
او از آمریکا است، و bobolink یک پرنده بومی آمریکای شمالی است، اما در
12:21
the bobolink migrates south to South America.
145
741630
4389
زمستان bobolink به جنوب به آمریکای جنوبی مهاجرت می کند.
12:26
So, if you're in that area of the world, you may know what the bobolink looks like; you
146
746019
8880
بنابراین، اگر در آن منطقه از جهان هستید، ممکن است بدانید که bobolink چگونه به نظر می رسد.
12:34
may have seen them.
147
754899
1911
ممکن است آنها را دیده باشید
12:36
Okay.
148
756810
1020
باشه.
12:37
That's a bobolink, then.
149
757830
1869
پس این یک bobolink است.
12:39
So:
150
759699
1000
بنابراین:
12:40
"The bobolinks begun.
151
760699
1000
"بوبولینک ها شروع شدند.
12:41
Then I said softly to myself, 'That must have been the sun!'"
152
761699
4771
سپس به آرامی به خودم گفتم: "این باید خورشید بوده باشد!"
12:46
So, the sun, it's a sort of almost casual remark: "Oh, that must have been the sun.
153
766470
8109
12:54
Huh."
154
774579
1000
12:55
You know, it happens every day, the sun rises, so...
155
775579
4771
می‌دانی، هر روز این اتفاق می‌افتد، خورشید طلوع می‌کند، بنابراین...
13:00
But it's very important that it does; I don't know what we would do if the sun didn't rise.
156
780350
6250
اما خیلی مهم است که اینطور شود. نمی دانم اگر خورشید طلوع نمی کرد چه کار می کردیم.
13:06
So, we take it for granted.
157
786600
2950
بنابراین، ما آن را بدیهی می دانیم.
13:09
You know, we expect it to happen every day, but it's very important.
158
789550
5320
می دانید، ما انتظار داریم هر روز این اتفاق بیفتد، اما بسیار مهم است.
13:14
So... okay, so that's the first half of the poem, all about the sun rising.
159
794870
7010
پس... باشه، پس این نیمه اول شعر است، همه چیز درباره طلوع خورشید.
13:21
I hope you have enjoyed the little images, and the references to birds and animals, and
160
801880
9240
امیدوارم از تصاویر کوچک و ارجاعات به پرندگان و حیوانات و
13:31
how it looks visually because poetry often creates a picture in your head from the way
161
811120
7610
نحوه بصری آن لذت برده باشید زیرا شعر اغلب از نحوه استفاده از زبان تصویری در ذهن شما ایجاد می کند
13:38
the language is being used.
162
818730
2950
.
13:41
And it's very simple, really, and there's very little rhyming; there's just "begun"
163
821680
6700
و بسیار ساده است، واقعا، و قافیه بسیار کمی وجود دارد. واقعاً در این نیمه شعر فقط «آغاز»
13:48
and "sun", really, in this half of the poem.
164
828380
5750
و «خورشید» وجود دارد.
13:54
And there's a bit more rhyme to come.
165
834130
1840
و کمی قافیه بیشتر در راه است.
13:55
So, let's move on to the second half of the poem.
166
835970
3559
پس بریم سراغ نیمه دوم شعر.
13:59
Okay, so let's have a look at the second half of the poem.
167
839529
3921
خوب، پس بیایید نگاهی به نیمه دوم شعر بیندازیم.
14:03
So, we started with the sun rising, and now the sun is setting.
168
843450
7720
بنابراین، ما با طلوع خورشید شروع کردیم و اکنون خورشید در حال غروب است.
14:11
So, there's no...
169
851170
2250
پس هیچ...
14:13
There's nothing about the middle of the day in the poem; it's just sunrise, sunset.
170
853420
6700
چیزی در مورد وسط روز در شعر نیست. فقط طلوع آفتاب است، غروب
14:20
What happened in between - just another day.
171
860120
3459
آنچه در این بین اتفاق افتاد - فقط یک روز دیگر.
14:23
So, let's read the third verse, the third stanza:
172
863579
5861
بنابراین، بیایید بیت سوم، بیت سوم را بخوانیم:
14:29
"But how he set, I know not.
173
869440
5899
"اما او چگونه غروب کرد، نمی دانم
14:35
There seemed a purple stile Which little yellow boys and girls
174
875339
9031
. یک چوب بنفش به نظر می رسید که پسران و دختران کوچک زرد رنگ
14:44
Were climbing all the while."
175
884370
3269
تمام مدت از آن بالا می رفتند."
14:47
Okay, so we've heard how the sun rose.
176
887639
3981
خوب، پس ما شنیدیم که چگونه خورشید طلوع کرد.
14:51
"I'll tell you how the sun rose", she begins, but how he set - "he" meaning the sun, so
177
891620
8570
او شروع می کند: "من به شما خواهم گفت که خورشید چگونه طلوع کرد"، اما او چگونه غروب کرد - "او" به معنای خورشید است، بنابراین
15:00
she's using "he"; not: "how it set".
178
900190
2879
او از "او" استفاده می کند. نه: "چگونه تنظیم شد".
15:03
She's calling the sun "he".
179
903069
1791
او خورشید را "او" صدا می کند.
15:04
"How the sun set, I don't know.
180
904860
2870
"چگونه خورشید غروب کرد، نمی دانم.
15:07
I know not".
181
907730
1589
نمی دانم".
15:09
She didn't...
182
909319
2080
او این کار را نکرد...
15:11
Well, she does because she then goes on to tell us, so she does know, really.
183
911399
6351
خوب، او این کار را می کند، زیرا او سپس به ما می گوید، بنابراین او واقعاً می داند.
15:17
But this is what she saw when the sun was setting: "There seemed"...
184
917750
5990
اما این همان چیزی است که او هنگام غروب خورشید دید : "به نظر می رسید"
15:23
It's less clear probably because it's getting darker when the sun is setting, so you can't
185
923740
7079
... کمتر واضح است احتمالاً زیرا وقتی خورشید در حال غروب است هوا تاریک تر می شود ، بنابراین شما نمی
15:30
see so much, but what she did see: "There seemed a purple stile".
186
930819
6001
توانید خیلی چیزها را ببینید ، اما آنچه را که او دید: "آنجا یک استایل بنفش به نظر می رسید».
15:36
So, a "stile"...
187
936820
3450
بنابراین، یک "استایل"...
15:40
I'll try to draw one.
188
940270
2740
سعی می کنم یکی را بکشم.
15:43
It's...
189
943010
1460
این...
15:44
If you have, in the country between different fields, you get a fence and there might be
190
944470
6179
اگر دارید، در کشور بین زمین های مختلف، یک حصار می گیرید و ممکن
15:50
a hedge on either side; something growing on either side, and then there's a wooden
191
950649
8690
است در هر طرف پرچین وجود داشته باشد. چیزی در دو طرف رشد می کند، و سپس یک حصار چوبی وجود دارد
15:59
fence.
192
959339
1240
.
16:00
But you may want to climb over it, so what people do, they put a piece of wood across
193
960579
12990
اما شما ممکن است بخواهید از آن بالا بروید، بنابراین، کاری که مردم انجام می دهند، یک تکه چوب را در
16:13
partway up, like that, so that you can step onto the piece of wood and step over to the
194
973569
8401
قسمت بالا قرار می دهند، به طوری که شما بتوانید روی تکه چوب قدم بگذارید و به
16:21
other side and get down into the next field.
195
981970
5000
طرف دیگر بروید و به طرف بعدی بروید. رشته.
16:26
So, that's called a "stile".
196
986970
4760
بنابراین، به آن "استایل" می گویند.
16:31
Whoops.
197
991730
3000
اوف
16:34
So, that's called a "stile", okay.
198
994730
5750
بنابراین، به آن "استایل" می گویند، بسیار خوب.
16:40
Something that helps you jump... not jump over a fence.
199
1000480
4040
چیزی که به شما کمک می کند بپرید... نه اینکه از روی حصار بپرید.
16:44
Climb over a fence.
200
1004520
1890
از یک حصار بالا بروید.
16:46
Okay.
201
1006410
1179
باشه.
16:47
So, that's the impression she got.
202
1007589
2921
بنابراین، این تصوری است که او دریافت کرده است.
16:50
So, when you think of the ribbons when the sun was rising, this is a little bit similar.
203
1010510
7620
بنابراین، وقتی به روبان‌هایی که خورشید طلوع می‌کرد فکر می‌کنید، این کمی شبیه است.
16:58
That...
204
1018130
1000
اون...
16:59
Well, she doesn't say what colour the ribbons were, but she said here this is purple.
205
1019130
4870
خب نمیگه روبان ها چه رنگی بوده ولی میگه اینجا بنفش هست.
17:04
So, the dark sort of purple colour in the sky often in the evening, and maybe some lines
206
1024000
10470
بنابراین، رنگ ارغوانی تیره در آسمان اغلب در عصر، و شاید دوباره برخی از خطوط
17:14
again.
207
1034470
1000
.
17:15
But: "There seemed a purple stile" in the distance, on the horizon, "Which little yellow
208
1035470
11760
اما: "در دوردست، در افق، یک چوب ارغوانی به نظر می رسید ، "که
17:27
boys and girls were climbing all the while".
209
1047230
5189
پسران و دختران کوچک زرد رنگ تمام مدت از آن بالا می رفتند".
17:32
So they're climbing over the stile; little sort of spots of yellow that look like children.
210
1052419
8000
بنابراین آنها در حال بالا رفتن از اسکله هستند. لکه های کوچک زردی که شبیه کودکان هستند.
17:40
Okay.
211
1060419
1240
باشه.
17:41
So, which is a bit strange, but that's the impression; some sort of effect with all the
212
1061659
8351
بنابراین، که کمی عجیب است، اما این تصور است. نوعی جلوه با همه
17:50
colours at sunset.
213
1070010
2850
رنگ ها در غروب آفتاب.
17:52
So, little children, little yellow dots in the distance.
214
1072860
9520
بنابراین، بچه های کوچک، نقاط زرد کوچک در دوردست.
18:02
Okay.
215
1082380
2210
باشه.
18:04
"Till"-meaning "until", "until"-when they reached the other side", the other side of
216
1084590
8440
"تا" - به معنی "تا"، "تا" - وقتی به طرف دیگر رسیدند، طرف دیگر
18:13
the stile, further away into the next field.
217
1093030
4610
چوبدستی، دورتر به میدان بعدی.
18:17
"A dominie in gray Put gently up the evening bars,
218
1097640
9310
18:26
And led the flock away."
219
1106950
2700
گله دور شوید."
18:29
Okay.
220
1109650
1360
بسیار خوب.
18:31
So, the children, if they are children, go over the stile to the other side; it's getting
221
1111010
7890
بنابراین، بچه ها، اگر بچه هستند، از طاقچه به طرف دیگر بروید؛ هوا
18:38
darker and darker.
222
1118900
2050
تاریک تر و تاریک تر می شود
18:40
And then: "A dominie in gray" - this is like a churchman wearing gray.
223
1120950
7550
18:48
A "dominie" is like a sort of religious leader, and he's wearing gray, I think because the
224
1128500
9400
. "سلطنت" مانند یک رهبر مذهبی است، و او خاکستری پوشیده است، فکر می کنم چون اکنون
18:57
light is fading now; the light is going as the sun sets.
225
1137900
5390
نور در حال محو شدن است؛ نور با غروب خورشید می رود
19:03
The purple is quite dark already, and then gray - you don't see so much colour at night;
226
1143290
8620
. بنفش در حال حاضر کاملاً تیره است و سپس خاکستری - شما نمی بینید خیلی رنگ در شب؛
19:11
everything is gray, or black, or white.
227
1151910
3860
همه چیز خاکستری، یا سیاه یا سفید است.
19:15
So, dominie in gray, wearing gray.
228
1155770
4270
بنابراین، dominie در خاکستری، خاکستری پوشیده است.
19:20
And in British English, we spell "grey" with an "e", but this is the American spelling
229
1160040
9249
و در انگلیسی بریتانیایی، ما "خاکستری" را با "e" می نویسیم، اما این املای آمریکایی
19:29
with an "a".
230
1169289
1201
با "" است. الف".
19:30
Okay.
231
1170490
1000
باشه.
19:31
So, he's wearing gray.
232
1171490
1730
پس، او خاکستری پوشیده است.
19:33
"Put gently up the evening bars", so it could be these bars, here.
233
1173220
5959
"به آرامی میله های عصر را بگذار"، بنابراین می تواند این میله ها باشد، اینجا
19:39
It's almost like the bars of a prison; makes you think of bars, whichever way they're going,
234
1179179
7051
. تقریباً مانند میله های یک زندان است؛ باعث می شود به میله ها فکر کنید، هر طرف که بروید. ،
19:46
so it's like saying sort of closing down for the night, really.
235
1186230
5590
پس اینطور مثل اینکه بگوییم یک جورهایی برای شب تعطیل می‌شوند ، واقعاً.
19:51
"Put gently up the evening bars", but it's gentle; it's a very nice feeling.
236
1191820
6680
"به آرامی میله های شب را قرار دهید"، اما ملایم است. احساس بسیار خوبی است
19:58
"And led the flock away".
237
1198500
5490
"و گله را دور کرد".
20:03
The children, boys and girls, are like a flock and a "flock" is the word for sheep.
238
1203990
9039
بچه ها دختر و پسر مثل گله هستند و «گله» کلمه گوسفند است.
20:13
So, it's like this man is like a shepherd, looking after a flock of sheep, which has
239
1213029
11121
بنابراین، مثل این است که این مرد مانند یک چوپان است که از گله گوسفندی مراقبت می کند، که
20:24
slight sort of religious connections because people, boys and girls, adults as well, are
240
1224150
9440
نوعی پیوند مذهبی اندک دارد، زیرا مردم، دختران و پسران، بزرگسالان نیز
20:33
sometimes in the church called a flock; the people who are being looked after by the minister,
241
1233590
8771
گاهی در کلیسا هستند که به آن گله می گویند. مردمی که توسط وزیر، وزیر کلیسا، از آنها مراقبت می شود
20:42
the church minister.
242
1242361
2859
.
20:45
So, there's something a bit religious about the poem at the end, here, as well as having
243
1245220
6390
بنابراین، چیزی کمی مذهبی در مورد شعر در پایان، در اینجا وجود دارد، و همچنین وجود
20:51
steeples early on, which are church buildings.
244
1251610
4510
برج‌هایی در اوایل، که ساختمان‌های کلیسا هستند.
20:56
So...
245
1256120
2210
بنابراین ...
20:58
But it's a very gentle feeling.
246
1258330
2190
اما این یک احساس بسیار ملایم است.
21:00
"...gently and led the flock away".
247
1260520
2409
"... به آرامی و گله را دور کرد".
21:02
There's this idea that this man who is like a shepherd is really looking after the children,
248
1262929
6011
این تصور وجود دارد که این مرد که مانند یک چوپان است واقعاً از بچه ها
21:08
taking care of them, making sure they're okay.
249
1268940
3650
مراقبت می کند، از آنها مراقبت می کند و مطمئن می شود که خوب هستند.
21:12
So it's a very nice feeling at the end of the poem.
250
1272590
4600
بنابراین احساس بسیار خوبی در پایان شعر است.
21:17
So...
251
1277190
1119
بنابراین...
21:18
And then in terms of poetry with rhyming, we've got "stile" and "while", and we've got
252
1278309
9681
و سپس از نظر شعر با قافیه ، "استایل" و "در حالی" داریم و
21:27
"gray", "away", so there's a little bit of rhyming, but not every line.
253
1287990
6330
"خاکستری"، "دور" داریم، بنابراین کمی قافیه وجود دارد، اما نه هر سطر. .
21:34
Because sometimes if you rhyme every line, it can be a little bit too monotonous, a bit
254
1294320
8609
زیرا گاهی اوقات اگر هر سطر را هم قافیه کنید، ممکن است کمی بیش از حد یکنواخت، کمی
21:42
too much, and you start to hear the rhyme and not look at what the poem is about, so
255
1302929
7921
بیش از حد باشد، و شروع به شنیدن قافیه کنید و به موضوع شعر نگاه نکنید، بنابراین
21:50
it can be distracting to have too much rhyme in a poem.
256
1310850
4440
داشتن قافیه بیش از حد در آن می‌تواند حواس‌تان را پرت کند. یک شعر.
21:55
So this is just enough, I think, for the subject.
257
1315290
3900
بنابراین فکر می کنم این برای موضوع کافی است.
21:59
So...
258
1319190
1260
پس...
22:00
So, there we are.
259
1320450
1849
پس ما هستیم.
22:02
That's a description of a sunrise and a sunset, and what it looked like to Emily Dickinson,
260
1322299
7571
این توصیفی از طلوع و غروب خورشید است و برای امیلی دیکنسون
22:09
who must have spent a lot of time sitting in her bedroom, looking out of the window.
261
1329870
8070
که باید زمان زیادی را در اتاق خوابش نشسته و از پنجره به بیرون نگاه کرده باشد، به نظر می رسد.
22:17
So, she was very interested in nature and the view that she could see through the window.
262
1337940
7040
بنابراین، او به طبیعت و منظره ای که از پنجره می دید بسیار علاقه مند بود.
22:24
So, okay, I hope that's been interesting for you, to look at another poem and to sort of...
263
1344980
8210
خوب، امیدوارم برای شما جالب بوده باشد ، به شعر دیگری نگاه کنید و به نوعی...
22:33
I hope I've shown how poetry doesn't have to be very scary or very difficult to be able
264
1353190
6350
امیدوارم نشان داده باشم که چگونه شعر برای درک و لذت بردن لازم نیست که خیلی ترسناک یا خیلی سخت باشد.
22:39
to understand and enjoy it.
265
1359540
3060
آی تی.
22:42
So, if you'd like to go to the website: www.engvid.com, there's a quiz there for you to test your
266
1362600
6400
بنابراین، اگر می‌خواهید به وب‌سایت www.engvid.com بروید ، یک مسابقه امتحانی در آنجا وجود دارد تا دانش خود را در
22:49
knowledge of this poem, or of poetry in general.
267
1369000
5039
مورد این شعر یا به طور کلی از شعر آزمایش کنید.
22:54
And thanks for watching, and see you again soon.
268
1374039
3491
و ممنون که تماشا کردید و به زودی دوباره شما را می بینم .
22:57
Bye for now.
269
1377530
930
فعلا خداحافظ.
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7