Weekly English Words with Alisha - Clothes Idioms

Hi everybody. Welcome back to Weekly Words. My name is Alisha, and today we’re going

سلام به همه. به Weekly Words خوش آمدید. نام من علیشا است و امروز می خواهیم

to talk about clothes idioms. Okay, let’s get started.

در مورد اصطلاحات لباس صحبت کنیم. خوب، بیایید شروع کنیم.

‘Beat the pants off someone’. To beat someone severely, or to win against

"شلوار را از کسی کتک بزن". شکست دادن شدید کسی، یا برنده شدن در برابر

someone easily in a race or a game. If you do much better than somebody else in some

کسی به راحتی در یک مسابقه یا یک بازی. اگر در نوعی رقابت خیلی بهتر از دیگران عمل

form of competition, you can use the phrase ‘beat the pants off’. In a sentence, “My

می کنید، می توانید از عبارت "کتک زدن شلوار" استفاده کنید. در یک جمله، "

brother beat the pants off the competition at the swimming meet last weekend”. “My

برادرم شلوار را در مسابقه شنا آخر هفته گذشته شکست داد". "برادرم

brother beat the pants of the competition at the basketball game last week.” My brother

هفته گذشته در بازی بسکتبال شلوار مسابقه را زد." برادر من

is a really skilled sportsman, it seems. James, what’s up?

واقعاً یک ورزشکار ماهری است، به نظر می رسد. جیمز، چه خبر؟

Next phrase is ‘burst at the seems’. To ‘burst at the seams’. If you imagine

عبارت بعدی "ترکیدن در ظاهر" است. برای "ترکیدن در درز". اگر

a shirt, or just something, when there’s too much inside it, the seams of it kind of

یک پیراهن، یا فقط چیزی را تصور کنید، زمانی که مقدار زیادی در داخل آن وجود دارد، درزهای آن به نوعی "آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآها" درزهای آن در داخل آن بسیار زیاد است، زمانی که مقدار زیادی درون آن وجود دارد، تصور کنید

go “aahhh”. They’re expanding too much, and when there’s way too much of something

. آنها بیش از حد منبسط می شوند، و زمانی که مقدار زیادی

inside a piece of cloth, maybe the seam rips. So this phrase means something that is too

در داخل یک تکه پارچه وجود دارد، ممکن است درز پاره شود. بنابراین این عبارت به معنای چیزی است که خیلی

full, or too crowded. In a sentence, “My subway car was bursting at the seams, I could

پر، یا خیلی شلوغ است. در یک جمله، " ماشین مترو من از درز می ترکید، من

barely breathe”.

به سختی می توانستم نفس بکشم".

The next on is ‘by the seat of one’s pants’. I don't know understand the history of this

مورد بعدی «کنار صندلی شلوار» است. من نمی دانم تاریخچه این عبارت را درک می کنم

phrase, but it means you’re able to do something because you’re just really lucky. For example,

، اما به این معنی است که شما قادر به انجام کاری هستید زیرا واقعاً خوش شانس هستید. به عنوان مثال،

“I passed the test by the seat of my pants”. Like, just out of pure luck.

"من امتحان را پشت صندلی شلوارم قبول کردم". مثل، فقط از شانس.

Next is ‘to have something up one’s sleeve’. Imagine a magician or something, when they

بعدی «داشتن چیزی در آستین» است. یک شعبده باز یا چیز دیگری را تصور کنید، وقتی

do tricks they pull flowers out of their jacket pocket, or something like that, or out of

حقه هایی انجام می دهند، گل ها را از جیب کاپشن یا چیزی شبیه به آن یا از

their sleeve. It means you have some kind of plan ready, you’re prepared with something

آستین خود بیرون می آورند. این بدان معنی است که شما نوعی برنامه آماده دارید، شما برای چیزی آماده هستید

that might be a little mischievous. So, let’s see. In a sentence, “I knew my friend had

که ممکن است کمی شیطنت آمیز باشد. بنابراین، بیایید ببینیم. در یک جمله، "می دانستم

something up his sleeve for my birthday because he was being really mysterious”? Okay.

دوستم برای تولد من چیزی در آستین دارد زیرا واقعا مرموز بود"؟ باشه.

Next! ‘Wear more than one hat’. This is a good phrase. This phrase means you

بعد! "بیش از یک کلاه بپوشید". این جمله خوبی است. این عبارت به این معنی است که

have more than one responsibility. You have more than one job, or you have a few different

شما بیش از یک مسئولیت دارید. شما بیش از یک شغل دارید یا چند

roles in your life. The image is that you change hats for each of your roles. “I wear

نقش مختلف در زندگی خود دارید. تصویر این است که شما برای هر یک از نقش های خود کلاه عوض می کنید.

more than one hat in my current position. I’m in charge of a few different departments

من در موقعیت فعلی خود بیش از یک کلاه بر سر می گذارم. من مسئول چند بخش مختلف

at my company”.

در شرکتم هستم."

Alright, that’s the end of things. That’s the end of clothes idioms. Thank you very

خوب، این پایان کار است. این پایان اصطلاحات لباس است. از اینکه

much for joining us. Give these a try and we will see you again next week for more fun

به ما پیوستید بسیار سپاسگزاریم. اینها را امتحان کنید و هفته آینده دوباره شما را برای اطلاعات سرگرم کننده بیشتر می بینیم

information. Bye.

. خدا حافظ.