Confusing Words: SOMETIME vs SOMETIMES - Basic English Grammar

Want to speak real English from your first lesson?

آیا می خواهید از اولین درس خود به زبان انگلیسی واقعی صحبت کنید ؟

Sign up for your free lifetime account at EnglishClass101.com.

برای حساب مادام العمر رایگان خود در EnglishClass101.com ثبت نام کنید .

Hi, everybody, welcome back to Ask Alisha, the weekly series where you ask me questions

سلام به همه خوش آمدید به سریال هفتگی Ask Alisha که از من سوال میپرسید

and I answer them, maybe.

و من جواب میدم شاید.

First question!

اولین سوال!

First question this week comes from Isaac Alexander.

اولین سوال این هفته از اسحاق الکساندر است.

Isaac says, “Hi Alisha, what's the difference between ‘everybody’ and ‘everyone’?”

اسحاق می گوید: "سلام علیشاه، فرق بین "همه" و "همه" چیست؟

Yeah.

آره

Please see Episode 23 of this series where I talked about this very question, this exact

لطفاً قسمت 23 این سریال را ببینید که من در مورد این سؤال صحبت کردم، دقیقاً

same question.

همین سؤال.

I will try to make sure a link is in the description where you can find this video.

سعی می کنم مطمئن شوم که لینکی در توضیحات وجود دارد که می توانید این ویدیو را پیدا کنید.

But if there's none, then you can find this video on the channel.

اما اگر هیچ، پس می توانید این ویدیو را در کانال پیدا کنید.

Just a quick search, you should be able to find this video.

فقط با یک جستجوی سریع، باید بتوانید این ویدیو را پیدا کنید.

So, please check that video for the answer.

بنابراین، لطفا آن ویدیو را برای پاسخ بررسی کنید.

Let's go to the next question.

بریم سراغ سوال بعدی.

Next question comes from Mifta.

سوال بعدی از مفتا است.

Hi, again, Mifta.

بازم سلام میفتا

Mifta says, “What is the difference between ‘sometimes’ and ‘sometime’ and how

مفتا می گوید: «گاهی» و «گاهی» چه تفاوتی دارد و چگونه

do I use them?”

از آنها استفاده کنم؟

Let’s start with “sometimes.”

بیایید با "گاهی" شروع کنیم.

“Sometimes” is an adverb.

"گاهی" یک قید است.

It's an adverb that we use to indicate frequency of a behavior.

این یک قید است که برای نشان دادن فراوانی یک رفتار استفاده می کنیم.

That means how often you do a behavior.

این بدان معناست که شما چند بار یک رفتار را انجام می دهید.

“Sometimes” is one level of frequency of a behavior.

"گاهی" یک سطح از فراوانی یک رفتار است.

Examples, “I sometimes eat junk food for lunch.”

به عنوان مثال، "من گاهی اوقات برای ناهار غذای ناسالم می خورم."

“She sometimes goes jogging in the morning.”

او گاهی اوقات صبح به دویدن می رود.

“They sometimes take camping trips.”

آنها گاهی اوقات به سفرهای کمپینگ می روند.

So “sometime” is also an adverb but we use it to talk about unspecified points in time.

بنابراین "sometime" نیز یک قید است، اما ما از آن برای صحبت در مورد نقاط نامشخص در زمان استفاده می کنیم.

That means a point in time that's were not specific about.

این بدان معناست که نقطه ای از زمان که مشخص نیست.

We're not clearly saying when we’re just being kind of open about it.

ما به وضوح نمی گوییم که چه زمانی در مورد آن به نوعی باز هستیم.

Examples, “We should get together sometime.”

به عنوان مثال، "ما باید یک زمانی دور هم جمع شویم."

“They finished the project sometime in the last month.”

آنها پروژه را در ماه گذشته به پایان رساندند .

“He said he wants to introduce his girlfriend to us sometime.”

او گفت که می خواهد دوست دخترش را به ما معرفی کند .

So, I hope that you can see that “sometime,” no “S,” is an adverb but it's used to

بنابراین، امیدوارم بتوانید ببینید که "sometime"، "s" یک قید نیست، اما برای

talk about an unspecific point.

صحبت در مورد یک نقطه نامشخص استفاده می شود.

“Sometimes,” however, is used to indicate frequency of an action.

با این حال، "گاهی" برای نشان دادن فراوانی یک عمل استفاده می شود.

Hope that helps you.

امیدوارم که به شما کمک کند.

Alright.

بسیار خوب.

Let’s go to the next question.

بریم سراغ سوال بعدی

Next question is from Karthikeyan?

سوال بعدی از Karthikeyan است؟

Karthikeyan G?

کارتیکیان جی؟

Sorry.

متاسف.

Karthikeyan says, “What's the difference between ‘check’ and ‘check out’ and

کارتیکیان می‌گوید: «تفاوت بین «بررسی» و «چک کردن» و

‘speak’ and ‘speak out’?”

«صحبت کردن» و «بیان کردن» چیست؟

If you're talking about verbs, “check” can mean confirm or like look at something

اگر در مورد افعال صحبت می کنید، «بررسی» می تواند به معنای تأیید یا دوست داشتن چیزی باشد که به دقت نگاه کنید

carefully.

.

Examples, “Can you check these documents?”

به عنوان مثال، "آیا می توانید این اسناد را بررسی کنید؟"

“I have to check my house for damage.”

"من باید خانه ام را برای آسیب دیدگی بررسی کنم."

“They checked our passports.”

آنها پاسپورت های ما را چک کردند.

“Check out” then means to leave a location and complete a transaction.

پس از آن "خروج" به معنای ترک یک مکان و تکمیل تراکنش است.

So, we use “check out” for example at hotels or when you're shopping.

بنابراین، ما برای مثال در هتل‌ها یا هنگام خرید از «بررسی» استفاده می‌کنیم .

“I'm checking out of my hotel in the morning.”

"من صبح از هتلم بیرون می روم."

“You finished shopping and checked out.”

"خرید را تمام کردی و تحویل گرفتی."

There is, however, a second meaning of check out which is to look carefully at someone

با این حال، معنای دوم بررسی وجود دارد که به دقت به کسی

you find physically attractive.

که از نظر فیزیکی جذاب می‌دانید نگاه کنید.

So, that means you're looking at the way they're dressed, their skin, their hair, their eyes,

بنابراین، این بدان معناست که شما به طرز لباس پوشیدن آنها، پوست، موهایشان، چشمانشان

the way they speak, the way they walk, whatever.

، نحوه صحبت کردنشان، راه رفتنشان، هر چیز دیگری نگاه می کنید.

So, to “check out” is to look at someone carefully because you find them physically

بنابراین، «بررسی کردن» به این معناست که به کسی با دقت نگاه کنید زیرا او را از نظر فیزیکی

attractive.

جذاب می‌دانید.

Examples, “I think that girl just checked you out.”

به عنوان مثال، "من فکر می کنم آن دختر به تازگی شما را بررسی کرده است."

“He checked her out across the room.”

"او او را در اتاق بررسی کرد."

So, that's “check” and “check out” but let's move on to “speak” and “speak

بنابراین، این "بررسی" و "بررسی" است، اما اجازه دهید به "صحبت" و "بیان

out.”

کردن" ادامه دهیم.

“Speak” is used just to mean like to verbally give information.

"صحبت" فقط به معنای دوست داشتن اطلاعات شفاهی استفاده می شود.

It sounds more formal.

رسمی تر به نظر می رسد.

We use it in the same way we use “talk.”

ما از آن به همان روشی که از "گفتگو" استفاده می کنیم استفاده می کنیم.

Actually, there's a video on the channel about the word “speak” but we use it to mean

در واقع، یک ویدیو در کانال در مورد کلمه "صحبت" وجود دارد، اما ما از آن به معنای

sharing information verbally.

به اشتراک گذاری اطلاعات به صورت شفاهی استفاده می کنیم.

We also use that for announcements or for speeches as well like, “You spoke so well

ما همچنین از آن برای اطلاعیه‌ها یا سخنرانی‌ها استفاده می‌کنیم ، مانند «دیروز در کنفرانس خیلی خوب صحبت کردی

at the conference yesterday.”

».

Or, “Do you speak to the clients every week?”

یا، "آیا هر هفته با مشتریان صحبت می کنید؟"

The expression “speak out,” however, refers to raising your voice usually or sharing your

با این حال، عبارت "صحبت کن" به بلند کردن صدای خود معمولاً یا به اشتراک گذاشتن

voice usually in response or in opposition to something that you disagree with.

صدای خود معمولاً در پاسخ یا در مخالفت با چیزی که با آن مخالف هستید اشاره دارد.

So, like, “Many people speak out against gun violence.”

بنابراین، مانند "بسیاری از مردم علیه خشونت با اسلحه صحبت می کنند."

Or, “Some people spoke out against this new policy.”

یا اینکه «برخی از مردم علیه این سیاست جدید صحبت کردند».

So, that means you're sharing your voice or contributing your opinion against something.

بنابراین، این بدان معنی است که شما صدای خود را به اشتراک می گذارید یا نظر خود را در برابر چیزی مشارکت می دهید.

It can also mean sharing your voice about an experience you had that's maybe difficult

همچنین می‌تواند به معنای به اشتراک گذاشتن صدای خود در مورد تجربه‌ای باشد که شاید

to talk about like, “She spoke out about her experiences,” for example, or “He

صحبت کردن درباره آن دشوار باشد، مثلاً «او در مورد تجربیاتش صحبت کرد » یا «

spoke out about the time that he was robbed.

او در مورد زمانی که دزدیده شده صحبت کرد.

We've never heard that before.”

ما قبلاً چنین چیزی را نشنیده بودیم.»

I would say its most commonly used to talk about something you oppose, to oppose something.

من می‌توانم بگویم که بیشتر برای صحبت در مورد چیزی که مخالف آن هستید، برای مخالفت با چیزی استفاده می‌شود.

So, sharing your voice in opposition to something.

بنابراین، صدای خود را در مخالفت با چیزی به اشتراک بگذارید.

Hope that helps.

امیدوارم که کمک کند.

Next question!

سوال بعدی!

The next question is from Monica.

سوال بعدی از مونیکا است.

Monica says, “What does ‘I hope you step on a LEGO,’ mean?”

مونیکا می‌گوید: «امیدوارم روی لگو پا بگذاری» یعنی چه؟

“I hope you stepped on a LEGO,” is a very casual and kind of like childish funny way

«امیدوارم که روی یک لگو قدم گذاشته باشید»، یک روش خنده دار بسیار معمولی و شبیه کودکانه

of saying, “I hope a small misfortune happens to this person.”

است، «امیدوارم یک بدبختی کوچک برای این شخص بیفتد.»

So, a LEGO, if you don't know, is a small children's toy.

بنابراین، یک لگو، اگر نمی دانید، یک اسباب بازی کوچک کودکان است.

It's a block.

این یک بلوک است.

We can put them together to make buildings, to make cities, to make things.

ما می توانیم آنها را کنار هم بگذاریم تا ساختمان بسازیم، شهر بسازیم، چیزهایی بسازیم.

So, a LEGO is very small and, they're kind of infamous.

بنابراین، یک لگو بسیار کوچک است و به نوعی بدنام است.

“Infamous” means famous for a bad reason.

«معروف» به معنای معروف به دلیل بد است.

Infamous for being very, very painful to step on.

بدنام به خاطر اینکه قدم گذاشتن روی آن بسیار بسیار دردناک است .

They're a small plastic block and if you have carpet in your house they can easily hide

آنها یک بلوک پلاستیکی کوچک هستند و اگر در خانه خود فرش داشته باشید به راحتی می توانند

in the carpet and you don't see them and if you step on the corner, it's really painful

در فرش پنهان شوند و شما آنها را نبینید و اگر پا به گوشه بگذارید، واقعاً

for just a moment.

برای یک لحظه دردناک است.

So, when you say, “I hope you step on a LEGO,” it means “I hope that some small

بنابراین، وقتی می گویید: "امیدوارم که روی یک لگو قدم بگذاری" به این معنی است که "امیدوارم که یک

misfortune happens to you.”

بدبختی کوچک برای شما اتفاق بیفتد."

Like, you don't want anything serious to happen to the other person, but maybe they did something

مثلاً نمی‌خواهید اتفاق جدی برای طرف مقابلتان بیفتد ، اما ممکن است او کاری کرده باشد

that irritates you or you feel really upset about something they did.

که شما را عصبانی کند یا واقعاً از کاری که انجام داده است احساس ناراحتی کنید.

And so, you hope they have a small misfortune as well, in the same way you had a small misfortune, too.

و بنابراین، شما امیدوارید که آنها نیز یک بدبختی کوچک داشته باشند، همانطور که شما یک بدبختی کوچک نیز داشتید.

So, nothing serious but just, “I hope you step on a LEGO.”

بنابراین، هیچ چیز جدی نیست، فقط، "امیدوارم شما روی یک لگو قدم بگذارید."

So, it's actually quite common.

بنابراین، در واقع بسیار رایج است.

You see it a lot on the Internet.

در اینترنت زیاد می بینید.

Next question is from Alexander.

سوال بعدی از اسکندر است.

“Hi, Alisha, what does “ur” mean?”

"سلام علیشاه، "ur" به چه معناست؟

“Ur” can mean “your” Y-O-U-R or “you’re” Y-O-U-‘-R-E.

"Ur" می تواند به معنای Y-O-U-R یا "شما" Y-O-U-‘-R-E باشد.

It just depends on the sentence, depends on the situation, depends on which one grammatically

این فقط به جمله بستگی دارد، بستگی به موقعیت دارد، بستگی به این دارد که کدام یک از نظر دستوری

fits the sentence.

با جمله مطابقت دارد.

Examples, “Ur not my friend.

به عنوان مثال، «تو دوست من نیستی.

“Does this answer ur question?”

"آیا این به سوال شما پاسخ می دهد؟"

You'll see this on the Internet.

این را در اینترنت خواهید دید.

Don't use this in formal business writing, don't use this in work emails.

از این در نوشتن کسب و کار رسمی استفاده نکنید، از آن در ایمیل های کاری استفاده نکنید.

It's only used among close friends and maybe online.

این فقط در میان دوستان نزدیک و شاید آنلاین استفاده می شود.

So, hope that helps, thanks for that question.

بنابراین، امیدوارم که کمک کند، با تشکر از این سوال.

Next question!

سوال بعدی!

The next question comes from Niraj Nisha.

سوال بعدی از نیرج نیشا است.

“Hi, what is the difference between ‘apologize,’ ‘sorry’ and ‘pardon.’”

«سلام، «معذرت خواهی»، «متاسفم» و «بخشش» چه تفاوتی

First, “apologize” is a verb which means to say you are sorry for something.

دارد.

“Apologize” is a verb.

"عذرخواهی" یک فعل است.

“Please apologize.”

"لطفا عذرخواهی کنید."

“I want you to apologize.”

"من از شما می خواهم عذرخواهی کنید."

“Don't apologize for that.”

"برای آن عذرخواهی نکنید."

“Sorry” is an adjective that expresses sadness or regret.

"متاسفم" صفتی است که بیانگر اندوه یا پشیمانی است.

“I'm sorry.”

"متاسفم."

“Don't be sorry.”

"متأسف نباش."

“He doesn't seem very sorry.”

"به نظر نمی رسد او خیلی متاسف باشد."

“Pardon” is a verb.

"بخشش" یک فعل است.

It sounds like “excuse me” or “forgive me.”

به نظر می رسد "مرا ببخش" یا " مرا ببخش".

It's more formal than “sorry.”

رسمی تر از "متاسفم" است.

“Pardon me.”

"ببخشید."

“Please pardon his behavior.”

"لطفا رفتار او را ببخشید."

So, I hope that helps a little bit.

بنابراین، امیدوارم که کمی کمک کند.

You can always check a dictionary for the specific different meanings of each of these

همیشه می توانید یک فرهنگ لغت را برای معانی مختلف هر یک از این

words.

کلمات بررسی کنید.

So, those are all the questions that I want to answer this week.

بنابراین، اینها همه سؤالاتی هستند که می خواهم در این هفته به آنها پاسخ دهم.

Thank you as always for sending your great questions.

مثل همیشه از شما برای ارسال سوالات عالی خود متشکرم .

Remember, you can send them to me at EnglishClass101.com/ask–alisha.

به یاد داشته باشید، می توانید آنها را برای من به آدرس EnglishClass101.com/ask–alisha ارسال کنید.

Of course, if you liked the video, don't forget to give it a thumbs up.

البته اگر ویدیو را دوست داشتید، یادتان نرود که از آن حمایت کنید.

Subscribe to the channel and check us out at EnglishClass101.com.

در کانال مشترک شوید و ما را در EnglishClass101.com بررسی کنید.

Thanks very much for watching this episode of Ask Alisha and I will see you again next week.

خیلی ممنون از تماشای این قسمت از علیشاه بپرس و هفته آینده دوباره شما را می بینم.

Bye-bye.

خداحافظ.