Weekly English Words with Alisha - Body Idioms

26,395 views ・ 2015-04-07

Learn English with EnglishClass101.com


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید. زیرنویس های ترجمه شده به صورت ماشینی ترجمه می شوند.

00:00
Alright, welcome back to Weekly Words. My name is Alisha, and today we’re going to
0
120
3829
بسیار خوب، به Weekly Words خوش آمدید. نام من علیشا است و امروز می خواهیم
00:03
talk about body idioms. Yeah! Let’s start.
1
3949
3691
در مورد اصطلاحات بدن صحبت کنیم. آره بیا شروع کنیم.
00:07
‘Back to back’ is the first one. ‘Back to back’ means one right after another.
2
7640
5390
"پشت به پشت" اولین مورد است. «پشت به پشت» به معنای یکی پس از دیگری است.
00:13
In a sentence; “I have two meetings back to back today, I am so busy”.
3
13030
2990
در یک جمله؛ "امروز دو جلسه پشت سر هم دارم، خیلی سرم شلوغ است."
00:16
The next idiom is ‘can’t stomach’. Nice job, stomach.
4
16020
4200
اصطلاح بعدی «نمی توانم شکم کنم» است. کار خوبیه شکم
00:20
‘Can’t stomach’ means that you don’t like something. Used to refer to food or just
5
20220
4350
"نمی توانم شکم کنم" به این معنی است که شما چیزی را دوست ندارید. برای اشاره به غذا یا فقط
00:24
something that’s gross. Something that’s really gross. “I can’t stomach the thought
6
24570
3780
چیزی که ناخالص است استفاده می شود. چیزی که واقعاً زشت است. "من نمی توانم
00:28
of eating that old pie.” “I can’t stomach the thought of working with that guy another
7
28350
7200
فکر خوردن آن پای قدیمی را تحمل کنم." من نمی توانم فکر کنم که یک روز دیگر با آن مرد کار کنم
00:35
day, he’s terrible. Stevens!”
8
35550
3279
، او وحشتناک است. استیونز!»
00:38
Next phrase is ‘eyes are bigger than one’s stomach’.
9
38829
2861
عبارت بعدی «چشم ها از شکم بزرگتر هستند » است.
00:41
When you’re at the supermarket, or when you’re at a restaurant and you see a picture
10
41690
5980
وقتی در سوپرمارکت هستید، یا وقتی در یک رستوران هستید و عکسی
00:47
of food, or you see a food item in front of you, and you think to yourself, “That looks
11
47670
3799
از غذا می بینید، یا یک ماده غذایی را در مقابل خود می بینید، و با خود فکر می کنید: «این واقعاً خوب به نظر می رسد
00:51
really good. I’m going to get that/I’m going to buy that.” Then it comes to you
12
51469
3831
. می‌خواهم آن را بگیرم/ می‌خواهم آن را بخرم.» سپس به سراغ شما می آید
00:55
and you realize you can’t eat it all. This is the phrase that we use; “My eyes were
13
55300
3559
و متوجه می شوید که نمی توانید همه آن را بخورید. این عبارتی است که ما استفاده می کنیم; چشمانم
00:58
bigger than my stomach. I saw it and it looked delicious, but I can’t put all of that food
14
58859
4470
از شکمم بزرگتر بود. من آن را دیدم و خوشمزه به نظر می رسید ، اما نمی توانم همه آن غذا را
01:03
in my stomach”. “I ordered a blooming onion one time and I couldn't eat it all.
15
63329
4581
در شکمم بگذارم. من یک بار پیاز شکوفه سفارش دادم و نتوانستم همه آن را بخورم.
01:07
My eyes were bigger than my stomach.”
16
67910
2120
چشمانم از شکمم بزرگتر بود.»
01:10
Next is ‘a pain in the neck’. A pain in the neck. There are a few other
17
70030
2500
بعدی "درد در گردن" است. دردی در ناحیه گردن. چند
01:12
variations on other body parts that you might be able to use with this, ‘a pain in the…’
18
72530
4440
تغییر دیگر در سایر اعضای بدن وجود دارد که ممکن است بتوانید از آنها استفاده کنید، "درد در ..."
01:16
something else. ‘Pain in the neck’ is something that’s troublesome, or something
19
76970
2870
چیز دیگری. «درد در گردن» چیزی است که دردسرساز است یا چیزی است
01:19
that you don’t want to have to worry about. Something that bothers you, that’s trouble.
20
79840
6440
که نمی‌خواهید نگران آن باشید. چیزی که شما را آزار می دهد، این دردسر است.
01:26
In a sentence, “I have so many reports that I need to catch up on this week, it’s a
21
86280
5130
در یک جمله، "من گزارش های زیادی دارم که باید به این هفته برسم، این یک
01:31
real pain in the neck”. That’s a true story actually; I have to write a bunch of
22
91410
2900
درد واقعی در گردن است". این یک داستان واقعی است. امروز باید یکسری گزارش بنویسم
01:34
reports today.
23
94310
890
.
01:35
To ‘pull one’s own weight’ is the next one.
24
95200
3050
"کشیدن وزن خود" مورد بعدی است.
01:38
‘To pull your weight’ means to do the job that you’re assigned to do. You have
25
98250
3780
"کشیدن وزن خود" به معنای انجام کاری است که به شما محول شده است. شما
01:42
something that you need to be responsible for, so you need to make sure you do it.
26
102030
4620
چیزی دارید که باید نسبت به آن مسئولیت داشته باشید ، بنابراین باید مطمئن شوید که آن را انجام می دهید.
01:46
In a sentence, “Steven didn’t pull his weight at the meeting last week. I’m afraid
27
106650
4310
در یک جمله، «استیون در جلسه هفته گذشته وزن خود را بالا نبرد. می ترسم
01:50
we’re going to have to let him go”. “Pull your weight Stevens! You’re bringing us
28
110960
3180
مجبور شویم او را رها کنیم." استیونز وزنت را بکش! تو ما را
01:54
down.”
29
114140
890
پایین می آوری.»
01:55
The next is the end. This was body idioms this week, so try out a few of these and we’ll
30
115030
5720
مورد بعدی پایان است. این اصطلاحات بدنی این هفته بود، بنابراین چند مورد از اینها را امتحان
02:00
see you again next time for more fun stuff. Bye!
31
120750
3200
کنید و دفعه بعد دوباره شما را برای چیزهای سرگرم کننده بیشتر می بینیم. خدا حافظ!
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7