Free English Class! 🗨️🗣️🗫 Topic: Talking About Other People (Lesson Only)

Well hello and welcome to this English lesson where I'm going

خوب سلام و به این درس انگلیسی خوش آمدید، جایی که می خواهم

to talk about how to talk about other people or more

در مورد نحوه صحبت کردن در مورد افراد دیگر صحبت کنم یا به

specifically I'm going to talk about the types of ways you can

طور خاص در مورد انواع روش هایی که می توانید

talk about other people. I think you'll get a good

در مورد دیگران صحبت کنید صحبت کنم. فکر می کنم وقتی وارد درس می شویم به درک خوبی دست خواهید یافت

understanding as we get into the lesson. Um there are

. اوم

obviously a lot of ways to have a conversation where you talk

بدیهی است که راه های زیادی برای مکالمه وجود دارد که در آن در

about a different person. And there are many many different

مورد شخص دیگری صحبت کنید. و

types of conversations like that. Um it might sound like a

انواع مختلفی از این گفتگوها وجود دارد. ام ممکن است

random topic. It might sound like a very specific topic. But

موضوعی تصادفی به نظر برسد. ممکن است موضوع بسیار خاصی به نظر برسد. اما

all of the 35 or so words actually let me see here. Maybe

تمام این 35 کلمه در واقع به من اجازه دادند اینجا را ببینم. شاید

30 words are very very common in English. You'll hear these

30 کلمه در زبان انگلیسی بسیار بسیار رایج باشد. این

words on the news. You'll hear these words in conversations.

کلمات را در اخبار خواهید شنید. این کلمات را در مکالمات خواهید شنید.

To gossip. So when you gossip about someone else. It means

شایعه پراکنی. بنابراین وقتی در مورد دیگری غیبت می کنید. یعنی

you talk about them and you say things about them that might be

در مورد آنها صحبت می کنید و چیزهایی در مورد آنها می گویید که ممکن است

true and might not be true. Gossip as a noun is considered

درست باشد و ممکن است درست نباشد. شایعه پراکنی به عنوان یک اسم،

not a very polite thing. When you gossip with someone. Notice

امری نه چندان مودبانه در نظر گرفته می شود. وقتی با کسی غیبت میکنی توجه کنید

I can say those two people are gossiping. Or that person was

که می توانم بگویم آن دو نفر در حال غیبت کردن هستند. یا آن شخص

just spreading gossip. I can use it as a verb and then as a

فقط شایعه پراکنی می کرد. می توانم از آن به عنوان فعل و سپس به عنوان

noun. But gossip is when you just simply say did you hear

اسم استفاده کنم. اما شایعات زمانی است که شما فقط می گویید آیا

about Joe? Joe lost his job. Joe was I mean and it makes

در مورد جو چیزی شنیده اید؟ جو کارش را از دست داد. منظورم جو بود و

sense you know because like I totally don't think he's a good

منطقی است که بدانی چون فکر نمی‌کنم او کارگر خوبی

worker. So when you gossip about someone you talk about

باشد. بنابراین وقتی در مورد کسی غیبت می کنید، در مورد چیزی صحبت می

something that's happened in their life. Not with them. So

کنید که در زندگی او اتفاق افتاده است. نه با آنها بنابراین

if we're if we're talking about gossip Joe is over here and

اگر در مورد شایعات صحبت می کنیم، جو اینجا تمام شده است و

then I'm over here with another person talking about Joe saying

پس من اینجا هستم با شخص دیگری که در مورد جو صحبت می

things like oh Joe I'm not surprised Joe lost his job

کند، چیزهایی مانند اوه جو می گوید، من تعجب نمی کنم که جو شغل خود را از دست داد،

because last time I worked with Joe he just sat around all the

زیرا آخرین باری که با جو کار کردم. او فقط در تمام

time. That would be saying mean things about someone or

مدت نشسته بود. این به معنای گفتن چیزهای بد در مورد کسی یا

gossiping. And sometimes people just tell secrets. Um they'll

غیبت کردن است. و گاهی مردم فقط اسرار را می گویند. اوم آنها به کسی اعتماد خواهند کرد

trust someone So if I was to tell Brent speak English with

پس اگر قرار بود به برنت بگویم با این مرد انگلیسی صحبت کن

this guy. If I was to tell Brent a secret via email. And

. اگر بخواهم رازی را از طریق ایمیل به برنت بگویم.

then if Brent was to tell everyone in the chat the secret

و اگر قرار بود برنت به همه افراد حاضر در چت بگوید، رازی

Brent would be telling a secret. When you tell a secret

برنت رازی را می گفت . وقتی رازی را می‌گویید

or when you reveal a secret of someone it's not a very nice

یا وقتی رازی را از کسی فاش می‌کنید ، کار خیلی خوبی

thing to do. I know a long time ago I told a friend a secret

نیست. میدونم خیلی وقت پیش به یکی از دوستان رازی

and I said keep this secret. And then that friend later went

گفتم و گفتم این راز رو حفظ کن. و سپس آن دوست بعداً رفت

and told the secret to other people. That was not very very

و راز را به افراد دیگر گفت . خیلی

nice. You can talk behind someone's back. This is similar

قشنگ نبود میتونی پشت سر کسی حرف بزنی این

to gossip but it's a little meaner I think when you talk

شبیه شایعات است اما کمی بدتر است به نظر من وقتی

behind someone's back it means that they cannot hear the

پشت سر کسی صحبت می کنید به این معنی است که او نمی تواند صحبت را بشنود

conversation. It means that you're saying something to

. به این معنی است که شما چیزی

another person and the person you're talking about can't hear

به شخص دیگری می گویید و شخصی که در مورد او صحبت می کنید نمی تواند صدای

you. That sounded very complicated. If you look at

شما را بشنود. خیلی پیچیده به نظر می رسید . اگر به

this picture you can see that there are some people in the

این تصویر نگاه کنید می بینید که چند نفر در

hallway having a conversation. And I'm imagining Talking about

راهرو مشغول گفتگو هستند. و من تصور می کنم در مورد

someone in the room and that person in the room can't hear

کسی در اتاق صحبت می کنم و آن شخص در اتاق نمی تواند صدای

them. So we would say that they are talking behind that

او را بشنود. بنابراین ما می گوییم که آنها پشت سر آن شخص صحبت می کنند

person's back. Talking behind their back. The opposite of

. پشت سرشون حرف زدن البته برعکس

course would be to say something to someone's face.

این است که به صورت کسی چیزی بگوییم.

Sometimes you're annoyed with someone and so you tell a

گاهی اوقات شما از کسی دلخور هستید و به همین دلیل به یک

friend that you're annoyed with them. But sometimes you're so

دوست می گویید که از دست او دلخور هستید . ولی بعضی وقتا خیلی

annoyed. You just tell them to their face. You go right up to

اذیت میشی شما فقط به آنها بگویید . شما به سمت

them and you say Joe you're not a good worker. Or Joe I don't

آنها می روید و می گویید جو شما کارگر خوبی نیستید. یا جو من دوست ندارم

like working with you. That would be saying something to

با تو کار کنم. این به معنای گفتن چیزی به

someone's face. Or telling them to their face. There's a few

صورت کسی است. یا به آنها گفتن به صورتشان. چند

variations on that phrase. So technically this doesn't belong

تغییر در این عبارت وجود دارد. بنابراین از نظر فنی این

in this lesson because it's not a way to talk about other

به این درس تعلق ندارد زیرا راهی برای صحبت در مورد

people. It's a way to tell someone directly something that

افراد دیگر نیست. این راهی است که مستقیماً به کسی چیزی را بگویید که

you don't like about what they're doing or what they have

دوست ندارید در مورد کاری که انجام می دهد یا

said. And then of course there's just to lie. When you

گفته است. و البته پس از آن فقط دروغ گفتن وجود دارد. وقتی

lie about someone you say something that isn't true. This

در مورد کسی دروغ می گویید چیزی می گویید که درست نیست.

is probably the meanest and most basic form of talking

این احتمالاً بدترین و ابتدایی ترین شکل صحبت

about another person. If you say let's say Joe is a good

در مورد شخص دیگری است. اگر بگویید بیایید بگوییم جو کارگر خوبی

worker. And you work with Joe and you tell someone that Joe

است. و شما با جو کار می کنید و به کسی می گویید که

isn't a good worker. You are telling a lie. Not a very kind

جو کارگر خوبی نیست. داری دروغ میگی کار خیلی مهربانانه

or polite thing to do. Uh lying about someone else or making up

یا مودبانه ای نیست. اوه دروغ گفتن در مورد دیگری یا ساختن

something about someone that's another way to say it. It's

چیزی در مورد کسی که راه دیگری برای گفتن آن است.

just not kind. That's why this megaphone says untruths. So as

فقط مهربون نیست به همین دلیل است که این مگافون دروغ می گوید. بنابراین همانطور

he speaks into the megaphone lies are coming out the other

که او با مگافون صحبت می کند، دروغ ها از طرف دیگر بیرون می آیند

end. To spread rumours. So here's an interesting one

. برای شایعه پراکنی بنابراین در اینجا یک مورد جالب وجود دارد

because it's similar to talking behind someone's back. Um it's

زیرا شبیه به صحبت کردن پشت سر کسی است. امم از

similar in a way to gossiping. Um but when you spread rumours

جهاتی شبیه شایعه پراکنی است. امم، اما وقتی شایعه پراکنی

sometimes you say something about someone and you

می کنید، گاهی در مورد کسی چیزی می گویید و

exaggerate the truth or you tell lies when you spread

حقیقت را اغراق می کنید یا وقتی شایعه می کنید دروغ می گویید

rumours. So let's say Joe. Joe's the example for all of

. پس بیایید بگوییم جو. امروز جو مثالی برای همه

these today. Let's say Joe got home from work really really

اینهاست. فرض کنید جو خیلی دیر از سر کار به خانه برگشت

late. You could say oh I think Joe was like do something he

. می توان گفت اوه من فکر می کنم جو مانند کاری

wasn't supposed to do. Joe is home late for work. So there's

بود که قرار نبود انجام دهد. جو برای سرکار دیر به خانه می آید.

a little bit of truth there that Joe is home late for work.

بنابراین کمی حقیقت وجود دارد که جو دیر به سر کار می آید.

But then you might add a lie to it. So you might tell someone

اما ممکن است یک دروغ به آن اضافه کنید. بنابراین ممکن است به شخص

else something about Joe that's true and add a bit of a lie.

دیگری چیزی در مورد جو بگویید که درست است و کمی دروغ اضافه کنید.

But when you spread rumours they're very negative you're

اما وقتی شایعاتی را منتشر می کنید که آنها بسیار منفی هستند،

spreading negative things about someone and it's not a very

در مورد کسی چیزهای منفی پخش می کنید و این کار خیلی

kind thing to do. To criticize. So when you criticize someone

مهربانانه نیست. نقد کردن. بنابراین وقتی از

you can criticize someone in a Like I could talk to someone

کسی انتقاد می‌کنید، می‌توانید با یک لایک من می‌توانم با کسی صحبت کنم

and be critical and criticize them. But I could also be

و منتقد باشم و از او انتقاد کنم. اما می‌توانم

critical of someone when I'm talking about them with a

زمانی که درباره او با شخص دیگری صحبت می‌کنم، از او انتقاد کنم

different person. So I could say to a colleague at work you

. بنابراین می‌توانم به یکی از همکارانم در محل کار بگویم

know I just don't like the way the boss ran that meeting. I

که می‌دانی من از نحوه اداره آن جلسه توسط رئیس خوشم نمی‌آید.

don't like that the meeting started late. Uh there was no

دوست ندارم جلسه دیر شروع شد. اوه

agenda for the meeting. So I am criticizing my boss as I talk

برنامه ای برای جلسه وجود نداشت. بنابراین وقتی با همکارم صحبت می کنم از رئیسم انتقاد می کنم

to a colleague. So again when you criticize it's a way to

. بنابراین وقتی انتقاد می

yeah it's a way to complain. It's a but I'm going to talk

کنید، این راهی برای شکایت است. این یک مشکل است اما

about complain later. Um but it's a negative conversation

بعداً در مورد شکایت صحبت خواهم کرد. اوم اما این یک مکالمه منفی

about another person. Uh and then again you can criticize

در مورد شخص دیگری است. اوه و دوباره می توانید از

someone to their face. Okay you can do that as well. To throw

کسی در چهره او انتقاد کنید. خوب شما هم می توانید این کار را انجام دهید. سایه انداختن

shade. So this is a relatively new term. And this is something

بنابراین این یک اصطلاح نسبتاً جدید است. و این چیزی است

that mostly we hear about celebrities doing. Sometimes a

که بیشتر در مورد افراد مشهور می شنویم. گاهی اوقات یک

celebrity will say something about another celebrity. And

سلبریتی در مورد یک سلبریتی دیگر چیزی می گوید.

it's and it's a very negative thing and we we now call that

و این یک چیز بسیار منفی است و ما اکنون به آن

throwing shade. I don't want to get into the details but right

سایه انداختن می گوییم. من نمی خواهم وارد جزئیات شوم، اما

now Kanye and Pete Kanye's throwing some shade. Uh at Pete

در حال حاضر کانیه و پیت کانیه کمی سایه می اندازند. اوه در پیت

on Pete. I actually don't know what you would say. But Kanye's

روی پیت. من در واقع نمی دانم شما چه خواهید گفت. اما

definitely throwing shade right now. If you check the news

کانیه قطعا در حال حاضر سایه می اندازد . اگر اخبار را بررسی کنید،

there's a little bit of a a Twitter war or an Instagram war

کمی جنگ توییتر یا جنگ اینستاگرامی

between Kanye and his ex-wife and Pete Davidson. So I'll let

بین کانیه و همسر سابقش و پیت دیویدسون وجود دارد. بنابراین من به شما اجازه

you find the details but to throw shade means it doesn't

می‌دهم جزئیات را پیدا کنید، اما سایه انداختن به این معنی است که لزومی

have to be a celebrity but we mostly hear this term when you

ندارد که یک سلبریتی باشد، اما ما اغلب این اصطلاح را وقتی می‌شنویم که

watch the news about celebrities where a celebrity

اخبار مربوط به افراد مشهور را تماشا می‌کنید که در آن یک سلبریتی

will throw shade on another celebrity. So they'll say

بر روی سلبریتی دیگر سایه می‌اندازد. بنابراین آنها

something negative or mean or even untrue about a celebrity

در مورد یک سلبریتی

that they know. To whisper So you can whisper about someone.

که می شناسند چیزی منفی یا بد یا حتی نادرست می گویند. زمزمه کردن تا بتوانید در مورد کسی زمزمه کنید.

Um usually we hear this term in a negative sense like there

اوم معمولاً این اصطلاح را به معنای منفی می شنویم،

were whispers about this person doing something. And basically

مانند زمزمه هایی در مورد این شخص که کاری انجام می دهد. و اساساً به

it means that I guess it's similar to talking behind

این معنی است که من حدس می‌زنم شبیه به صحبت کردن پشت سر

someone's back. But when you whisper about someone you

کسی است. اما وقتی در مورد کسی که هستید زمزمه می

you're basically like did you hear about Joe? Joe got home

کنید، اساساً مثل چیزی که در مورد جو شنیده اید؟ جو

from work late because he went and he I'm trying to think of

دیر از سر کار به خانه برگشت چون رفت و من سعی می کنم به

something negative that Joe did. What would be oh yeah. Joe

چیز منفی فکر کنم که جو انجام داد. چه می شود اوه بله. جو

went to the casino after work and spent all his money. So I

بعد از کار به کازینو رفت و تمام پولش را خرج کرد.

so if you hear two people talking quietly about someone

بنابراین، اگر می شنوید که دو نفر به آرامی در مورد شخص دیگری صحبت می

else we would that they are whispering about them. And to

کنند، ما می خواهیم که آنها در مورد آنها زمزمه کنند. و

tell half truths. I mentioned this in the lesson I did on

نیمی از حقیقت را بگویم. این را در درسی که درباره

secrets and lies. A half truth is when you tell something

راز و دروغ انجام دادم اشاره کردم. نیمی از حقیقت زمانی است که چیزی را می گویید

that's partly true. Uh but maybe you enhance it a little

که تا حدی درست است. اوه اما شاید کمی آن را تقویت کنید

bit. So if you so maybe Joe someone's stole some money at

. بنابراین اگر شما اینطور هستید، شاید جو کسی مقداری پول در محل کار دزدیده است

work. And if you tell a half truth you would say you know

. و اگر نیمی از حقیقت را بگویید، می گویید که می دانید

Joe he's been stealing money for a long time. So you know he

جو برای مدت طولانی پول می دزدد. پس می دانید که او

stole money. But you're kind of exaggerating the story. You

پول دزدیده است. اما شما به نوعی در داستان اغراق می کنید. شما

don't know if he stole money for a long time but you add a

نمی دانید که او برای مدت طولانی پول دزدیده است یا خیر، اما

little bit to the story. Well finally here's a phrase that's

کمی به داستان اضافه می کنید. خوب در نهایت در اینجا یک عبارت است که

not negative. I wanted to make sure I had a balance of

منفی نیست. می‌خواستم مطمئن شوم که توازن

phrases. So we're going to talk about the phrase to speak

عبارات را دارم. بنابراین ما قصد داریم در مورد عبارتی که باید از آن بسیار صحبت کنیم صحبت کنیم

highly of. When you speak highly of someone it means that

. وقتی از کسی تمجید می کنید به این معنی است که او را

you like them and you appreciate what they're doing.

دوست دارید و از کاری که انجام می دهد قدردانی می کنید.

A great example would be this. Speak English with this guy.

یک مثال عالی این خواهد بود. با این پسر انگلیسی صحبت کنید

His name is Brent. Has a YouTube channel. And I speak

نام او برنت است. دارای کانال یوتیوب و وقتی کانالش را برای دیگران ذکر می

very highly of him when I mention his channel to other

کنم از او بسیار تحسین می کنم

people. Because I think he's doing good work. When you speak

. چون فکر می کنم او کار خوبی انجام می دهد. وقتی در مورد

high of someone it means you say very nice things and very

کسی صحبت می کنید به این معنی است که چیزهای بسیار خوب و چیزهای بسیار

kind things about them. So it's always nice if you know someone

مهربانی در مورد او می گویید. بنابراین همیشه خوب است که فردی را بشناسید

who's a hard worker at work and then when you're having a

که در محل کار سخت‌کوش است و وقتی

conversation and their name comes up then you say nice

صحبت می‌کنید و نام او به میان می‌آید،

things about them we would say that you are speaking highly of

چیزهای خوبی درباره او می‌گویید، ما می‌گوییم که از او به شدت صحبت می‌کنید

them. To recommend. When you recommend someone it means that

. برای توصیه. وقتی کسی را توصیه می کنید به این معنی است که

you say they'll be good for a certain thing. Let's use Joe as

می گویید برای یک چیز خاص خوب است. بیایید از جو به

an example. Let's say my school needed a new teacher. And I

عنوان مثال استفاده کنیم. فرض کنید مدرسه من به یک معلم جدید نیاز داشت. و من

knew that Joe was a good teacher and he didn't have a

می دانستم که جو معلم خوبی است و

job. I could recommend Joe to my principal. I could go to the

شغلی ندارد. می‌توانم جو را به مدیر مدرسه‌ام توصیه کنم. می توانستم به

principal and say I have a friend named Joe. He's a really

مدیر مدرسه بروم و بگویم دوستی به نام جو دارم.

good teacher and he doesn't have a job right now. So when

او واقعا معلم خوبی است و در حال حاضر شغلی ندارد. بنابراین وقتی

you say that someone's good at something. Or when you say that

می گویید کسی در کاری خوب است. یا وقتی می گویید

something they're doing is really good. It it basically

کاری که آنها انجام می دهند واقعاً خوب است. این اساساً

means you're recommending them. So again we'll use Brett's

به این معنی است که شما آنها را توصیه می کنید. بنابراین دوباره از «

probably getting tired be talking about his channel. But

احتمالاً خسته شدن برت» برای صحبت در مورد کانالش استفاده خواهیم کرد. اما

speak English with this guy. I highly recommend you visit his

با این پسر انگلیسی صحبت کنید. من به شدت توصیه می کنم

channel at some point. He teaches English like I do. Uh

در برخی موارد از کانال او بازدید کنید. او مثل من انگلیسی تدریس می کند. اوه

and he has done a few videos lately where he's on in

و او اخیراً چند ویدیو در

different parts of the United States. So I recommend that you

بخش‌های مختلف ایالات متحده پخش کرده است. پس توصیه می کنم

watch them. So that means I like his videos. I like the

حتما آنها را تماشا کنید. پس این بدان معناست که من ویدیوهای او را دوست دارم. من

work he's doing. And I like it so much. I will tell other

کاری که او انجام می دهد را دوست دارم. و من آن را خیلی دوست دارم. به دیگران می گویم

people that they should go watch them. To vouch for. So

که باید بروند تماشای آنها را ببینند. برای تضمین. بنابراین

here's another way of recommending but it's it really

این یک راه دیگر برای توصیه است، اما واقعاً

works yeah it means you're saying you can trust someone if

کار می کند بله، به این معنی است که شما می گویید اگر کسی را تضمین کنید می توانید به کسی اعتماد کنید،

you vouch for someone it means you know them really really

به این معنی است که او را واقعاً خوب می شناسید،

well okay so in this picture it says Joe Joe is a hard worker

بنابراین در این تصویر می گوید که جو جو کار سختی است

if I worked with Joe for a long time and I knew Joe was a very

اگر من برای مدت طولانی با جو کار کردم و می دانستم که جو کارگر بسیار

good worker and if someone said I'm thinking of hiring Joe is

خوبی است و اگر کسی بگوید که من به استخدام جو فکر می کنم

he a hard worker. I could say yeah I'll vouch for him. I

او یک کارگر سخت است. می‌توانم بگویم بله، او را تضمین می‌کنم. من

worked with him for a long time. He's a really really good

مدت زیادی با او کار کردم. او واقعاً

worker. So when you vouch for someone it means that you

کارگر خوبی است. بنابراین وقتی برای کسی تضمین می‌کنید به این معنی است که شما

publicly say or in a conversation you say that you

علناً می‌گویید یا در یک مکالمه می‌گویید که

think that person is good at something okay sometimes my

فکر می‌کنید آن شخص در چیزی خوب است، گاهی اوقات

students will apply for a job and then the company will call

شاگردان من برای کار درخواست می‌کنند و سپس شرکت با من تماس می‌گیرد

me and say is this student a good worker and then I'll vouch

و می‌گوید آیا این دانشجو خوب است. کارگر و سپس من

for them I'll say yes absolutely when I had them in

برای آنها ضمانت می کنم و وقتی آنها را در کلاس داشتم می گویم بله،

class they were a hard worker they did a great job. Do trash

آنها سخت کوش بودند، آنها کار بزرگی انجام دادند.

talk. I don't know why. This picture cracks me up because

صحبت های آشغالی انجام دهید نمی دانم چرا. این عکس من را عصبانی می کند

it's a couple of older people. Um but trash talk is when you

زیرا چند نفر از افراد مسن تر هستند. اوم، اما صحبت های بیهوده زمانی است که

say mean things about people. Most of you'll hear trash talk

شما چیزهای بدی در مورد مردم می گویید. بسیاری از شما می‌شنوید که صحبت‌های مربوط به زباله‌ها

or trash talk will happen when people are playing sports. If

یا صحبت‌های زباله زمانی اتفاق می‌افتد که مردم در حال ورزش هستند. اگر

you watch football or soccer or basketball those are sports

فوتبال یا فوتبال یا بسکتبال تماشا می‌کنید، این ورزش‌ها ورزش‌هایی هستند

where sometimes the players walk by each other and they'll

که گاهی اوقات بازیکنان در کنار هم راه می‌روند و

say something really mean about them. Like you have a big nose.

چیزهایی واقعاً بد در مورد آنها می‌گویند. مثل اینکه بینی بزرگی داری

Actually they say meaner things than that. But when you trash

در واقع آنها چیزهای بدتر از این می گویند. اما وقتی

talk someone you might say yeah where'd you learn to where'd

با کسی حرف‌های آشغالی می‌زنی، ممکن است بگویی آره از کجا

you learn to play football from from your I don't know. Anyways

یاد گرفتی تا فوتبال بازی کردن را از کجا یاد گرفتی، نمی‌دانم. به هر حال

it's when you I'm not good at trash Talk by the way. But when

این زمانی است که من در بحث سطل زباله خوب نیستم. اما وقتی

you trash talk someone you basically are saying mean

با کسی صحبت می کنید، اساساً در

things about them. Usually in a sports game. And by the way you

مورد او چیزهای بدی می گویید. معمولا در یک بازی ورزشی. و اتفاقاً می

can flip it as well. You can talk trash about someone. Which

توانید آن را نیز برگردانید. شما می توانید در مورد کسی صحبت کنید. که به

I think is a little more general and simply means to say

نظر من کمی کلی تر است و به سادگی به معنای گفتن

mean things about someone. So this I picture this as this

چیزهای بد در مورد کسی است. بنابراین من این را طوری تصور می کنم که

this older gentleman is saying mean things about this other

این آقا مسن تر در مورد این شخص دیگر چیزهای بدی می گوید

person. I don't know why that made me laugh because I think I

. نمی‌دانم چرا این باعث خنده‌ام شد، زیرا

think older people are all really kind and then it just

فکر می‌کنم افراد مسن‌تر همه واقعاً مهربان هستند و بعد فقط

Kegel. To be a reference. So this is a more formal term and

کگل است. مرجع بودن. بنابراین این یک اصطلاح رسمی تر است

it's similar to vouching for someone. When you act as a

و شبیه به ضمانت برای کسی است. وقتی شما به عنوان

reference for someone it means that legally I guess legally

مرجع برای کسی عمل می کنید به این معنی است که از نظر قانونی به نظر من از نظر قانونی

definitely formally you are willing to say that person is

قطعاً به طور رسمی مایلید که بگویید آن شخص

good at something or that they're a good person. So

در کاری خوب است یا اینکه او فرد خوبی است. بنابراین

sometimes when people apply for a job they'll say can I will

گاهی اوقات وقتی مردم برای شغلی درخواست می دهند، می گویند آیا می توانم

you be a reference for me? And that means you're allowing them

شما مرجع من باشید؟ و این بدان معناست که شما به آنها اجازه می

to put your name on their job application. And then the place

دهید نام شما را در درخواست شغلی خود قرار دهند . و سپس محلی

they're applying for the job can call you to see if that

که آنها برای این کار درخواست می کنند می توانند با شما تماس بگیرند تا ببینند آیا آن

person's a good person. So I this is probably a better

شخص فرد خوبی است یا خیر. بنابراین من این احتمالاً

example for when I said sometimes I vouch for students.

مثال بهتری برای زمانی است که گفتم گاهی اوقات برای دانش آموزان تضمین می کنم.

Probably a better example would be sometimes a student will ask

احتمالاً یک مثال بهتر این است که گاهی اوقات دانشجویی از من می پرسد که

if I will be a reference because they're applying for a

آیا من یک مرجع خواهم بود زیرا آنها برای

job. And then that the place they're applying at someone

کار درخواست می دهند. و سپس جایی که آنها در یکی از آنها درخواست

will call me and say so Joe your student Joe has applied

می دهند با من تماس می گیرد و می گوید جو دانشجوی شما جو

for a job and they've listed you as a reference. Would you

برای کار درخواست داده است و آنها شما را به عنوان مرجع درج کرده اند. آیا

be able to tell us a little bit about Joe? And then I would say

می توانید کمی در مورد جو به ما بگویید؟ و بعد من می گویم

Joe's great. Joe's a hard worker etcetera etcetera. Um to

جو عالی است. جو یک کارگر سخت و غیره است. امم برای

build someone up. When you build someone up it means

ساختن کسی وقتی کسی را

usually you tell them directly but you can also tell other

می سازید، به این معنی است که معمولاً مستقیماً به او می گویید، اما همچنین می توانید

people good things about them. So if I was talking to Joe I

چیزهای خوبی در مورد آنها به دیگران بگویید. بنابراین اگر من با جو صحبت می کردم

could say Joe you're really good at this job. Joe I saw the

می توانستم بگویم جو تو واقعاً در این کار خوب هستی. جو من

work you did last week and it was awesome. Joe you are doing

کاری که هفته پیش انجام دادی دیدم و عالی بود. جو داری

a great job. So I can tell Joe directly. But I could also tell

کار خوبی می کنی بنابراین می توانم مستقیماً به جو بگویم . اما می توانم به رئیسم هم بگویم

my boss. If I worked with Joe I could go to my boss and say you

. اگر من با جو کار می کردم، می توانستم پیش رئیسم بروم و بگویم می

know what? I just wanted to put a good in for Joe. He's doing

دانید چیست؟ من فقط می خواستم برای جو چیز خوبی بگذارم. او در

great work right now. So anytime you say something that

حال حاضر کار بزرگی انجام می دهد. بنابراین هر زمان که چیزی می گویید که

will highlight good work or actions that someone has done

کار یا اقدامات خوبی را که کسی انجام داده است برجسته می کند،

you are building them up. To sabotage. When you sabotage

در حال ساختن آنها هستید. برای خرابکاری. وقتی

someone's career or you sabotage someone's work it

شغل کسی را خراب می‌کنید یا کار کسی را خراب می‌کنید، به این

means you destroy it by telling lies behind their back. So it's

معنی است که با دروغ گفتن پشت سر او آن را نابود می‌کنید . بنابراین این

not a word we use a lot but I did hear this in a movie. Um

کلمه ای نیست که ما زیاد استفاده کنیم، اما من این را در یک فیلم شنیدم. اوم

and so when you hear the phrase like oh he's out to sabotage

و پس وقتی این جمله را می شنوید مثل اوه او قصد خرابکاری

her life. It means that they're going to say they're going to

در زندگی او را دارد. این بدان معناست که آنها می خواهند بگویند که

spread rumours. They're going to tell lies about you. They're

شایعه پراکنی می کنند. آنها در مورد شما دروغ می گویند. آنها

going to do everything they can to make people not like you. So

هر کاری می توانند انجام دهند تا مردم شما را دوست نداشته باشند.

that's why I put this picture of one person whispering to

به همین دلیل است که من این عکس را از یک نفر در حال زمزمه برای

another. Like did you hear Joe quit his job again? Joe Joe

دیگری قرار دادم. مثل اینکه شنیدی جو دوباره کارش را ترک کرد؟ جو جو

quit five jobs in the last five days. He can't keep a job. So

در پنج روز گذشته پنج شغل خود را ترک کرد . او نمی تواند شغلی را حفظ کند. بنابراین

they're trying to sabotage someone's reputation to

آنها سعی می کنند آبروی

sabotage someone's career or to sabotage their life. To rat. So

یک نفر را خراب کنند تا شغل یک نفر را خراب کنند یا زندگی او را خراب کنند. به موش. بنابراین

we've gone over this one already. When you rat on

ما قبلاً این مورد را بررسی کرده ایم. وقتی به کسی لعنت

someone it means you tell someone in authority what they

می‌زنید، به این معنی است که به یکی از مقامات مسئول می‌گویید که

did. If two of my kids let's say the cookies were gone and I

او چه کرده است. اگر دو تا از بچه‌هایم بیایید بگوییم که کلوچه‌ها رفته بودند و من

said to my kids who ate the last cookie and if my one kid

به بچه‌هایم می‌گفتم که آخرین کلوچه را کی خورده است و اگر یکی از بچه‌هایم

said he did Joe ate it. I don't have a kid named Joe. We would

گفته است، جو آن را خورده است. من بچه ای به نام جو ندارم. ما می

say that that person has ratted out Joe. Or maybe I'm driving

گوییم که آن شخص جو را مورد انتقاد قرار داده است. یا شاید من

with one of my kids to school and I say you know the TV broke

با یکی از بچه‌هایم به مدرسه می‌روم و می‌گویم می‌دانی تلویزیون

the other day do you know what happened? And if they said oh

روز قبل خراب شد، می‌دانی چه اتفاقی افتاده است؟ و اگر گفتند اوه

Joe did it. They would be ratting out Joe. So when you

جو این کار را کرد. آنها می توانند جو را عصبانی کنند. بنابراین وقتی به

rat someone out it means you tell someone in authority

کسی بد می‌گویید، به این معنی است که به کسی که دارای قدرت است،

something that they did. To give someone up to give someone

کاری را می‌گویید که او انجام داده است. تسلیم شدن از کسی برای تسلیم شدن از

up is very similar. Uh when you give someone up it means let's

کسی بسیار شبیه است. اوه وقتی کسی را تسلیم می‌کنی به این معنی است که

say Joe and I robbed a bank and we were going to keep it a

بگوییم من و جو از یک بانک سرقت کردیم و قرار بود آن را مخفی نگه داریم

secret and then Joe went to the police and said Bob did it. We

و سپس جو به پلیس رفت و گفت باب این کار را انجام داد. ما

would say that he gave gave me up. When you give someone up it

می گفتیم که او من را رها کرد. وقتی کسی را رها می کنید

basically means that you've done something illegal or

اساساً به این معنی است که شما کار غیرقانونی انجام داده اید یا

you've done something wrong. And one person again tells

کار اشتباهی انجام داده اید. و یک نفر دوباره به یکی از

someone in authority that you've done it. So to rat and

مقامات می گوید که شما این کار را انجام داده اید. بنابراین موش صحرایی و

to give someone up are very very very very similar. To stab

تسلیم شدن از کسی بسیار بسیار بسیار بسیار شبیه هستند. خنجر زدن

someone in the back. So this is a little bit different. This is

از پشت به کسی بنابراین این کمی متفاوت است. این

when you betray someone or this is when you you and someone

زمانی است که شما به کسی خیانت می کنید یا زمانی است که شما و شخص

else yeah you have there's trust between two people and

دیگری بله اعتماد بین دو نفر وجود دارد و

then one of the people goes and does something or tells other

سپس یکی از افراد می رود و کاری را انجام می دهد یا

people about something you've done. If you have a secret if

کاری را که شما انجام داده اید به دیگران می گوید . اگر رازی

you and a friend had a secret and your friend told the secret

دارید، اگر شما و دوستتان رازی دارید و دوستتان راز

to someone else you could say that they stabbed you in the

را به دیگری گفته است، می توانید بگویید که از پشت به شما خنجر زده است

back. Okay. So it's a way of betraying some one. It's a way

. باشه. بنابراین این راهی برای خیانت به یک نفر است. این

of breaking the trust between two people. And so we have to

راهی برای شکستن اعتماد بین دو نفر است. و بنابراین ما باید

betray. I think I don't know my history very well but I think

خیانت کنیم. فکر می کنم تاریخم را به خوبی نمی دانم اما فکر می کنم

Brutus betrayed Caesar. I think that's how it went. So Caesar

بروتوس به سزار خیانت کرد. فکر کنم اینطوری شد بنابراین سزار

trusted Brutus and I think his dying words are like or I don't

به بروتوس اعتماد کرد و من فکر می‌کنم کلمات در حال مرگ او مانند هستند یا

know how to say it but when you have trust and when one of

نمی‌دانم چگونه آن را بگویم، اما زمانی که اعتماد دارید و زمانی که یکی از

those people does something that causes harm to the other

آن افراد کاری انجام می‌دهد که به طرف مقابل آسیب می‌رساند

person or makes them feel at or actually something bad happens

یا باعث می‌شود آنها احساس یا در واقع چیزی را داشته باشند. برای آنها اتفاق بدی می افتد،

to them we would say that you betrayed them. Never nice to

ما می گوییم که شما به آنها خیانت کردید. هرگز خوب نیست به

betray someone. To put someone down. When you put someone down

کسی خیانت کنی برای زمین گذاشتن کسی وقتی کسی را پایین

it means again you're saying mean things about them. So if

می آورید به این معنی است که دوباره در مورد او چیزهای بدی می گویید. بنابراین اگر

Joe was a really hard worker and I was talking to someone

جو واقعاً سخت‌کوش بود و من با شخص

else I could say Joe's not a hard worker. Joe is like he's

دیگری صحبت می‌کردم، می‌توانستم بگویم جو سخت‌کوش نیست. جو مثل

the worst worker ever. Um Joe's late for work all the time.

او بدترین کارگر تاریخ است. ام جو همیشه سر کار دیر می شود.

He's always leaving early. He steals stuff from work. So

او همیشه زود می رود. او چیزهایی را از محل کار می دزدد. بنابراین

you're saying you're you're basically saying mean things

شما می گویید که اساساً چیزهای بدی

about the person. That might be true and might not be true. It

در مورد آن شخص می گویید. این ممکن است درست باشد و ممکن است درست نباشد. ممکن است

both could happen. And again you can put someone down to

هر دو اتفاق بیفتد. و باز هم می توانید یک نفر

their face as well. Like I could go up to someone and say

را به رخ او بکشید. مثل اینکه می‌توانستم پیش کسی بروم

mean things about them and we would use the same phrase to

و چیزهای بدی درباره او بگویم و از همان عبارت برای

put someone down. To whine. So I think children do this the

پایین آوردن کسی استفاده کنیم. ناله کردن بنابراین فکر می کنم بچه ها این کار را بیشتر انجام می دهند

most. When you whine about someone it means you complain

. وقتی برای کسی ناله می کنید به این معنی است که

about them for a long time. So sometimes after work people

برای مدت طولانی از او شکایت می کنید. بنابراین گاهی اوقات مردم بعد از

will go to a restaurant. And as they sit around they might

کار به یک رستوران می روند. و همانطور که دور هم می نشینند ممکن است

whine about their boss. They might whine about a colleague

درباره رئیس خود ناله کنند. آنها ممکن است در مورد یک همکار

that isn't there at the restaurant. So it's basically

که در رستوران نیست ناله کنند. بنابراین اساساً

very very similar to to complain. And we often use

بسیار شبیه شکایت کردن است. و ما اغلب

these two words together. So sometimes People get together

این دو کلمه را با هم استفاده می کنیم. بنابراین گاهی اوقات مردم دور هم جمع می شوند

and they have fun but sometimes they whine and complain about

و به آنها خوش می گذرد اما گاهی اوقات از

work or they whine and complain about their boss or they whine

کار ناله می کنند و شکایت می کنند یا از رئیس خود ناله می کنند و شکایت می کنند یا از همکار خود ناله می کنند

and complain about their co-worker. Um so definitely

و شکایت می کنند . اوم، قطعا

these two words mean the same thing and they often go

این دو کلمه معنی یکسانی دارند و اغلب با

together and yeah it's a lot more fun to go out with people

هم می آیند و بله، بیرون رفتن با مردم

from work and enjoy yourself. It's not fun to go out and

از محل کار و لذت بردن از خود بسیار سرگرم کننده تر است. بیرون رفتن و

listen to people whine and complain about everything. So

شنیدن صدای ناله و شکایت مردم از همه چیز جالب نیست. بنابراین به

anyways this you use to talk about a situation or people.

هر حال از این برای صحبت در مورد یک موقعیت یا افراد استفاده می کنید.

Both will work. To ruin someone's reputation. When you

هر دو کار خواهند کرد. آبروی کسی را خراب کردن وقتی

ruin someone's reputation it means you lie about them or you

آبروی کسی را خراب می کنید به این معنی است که در مورد او دروغ می گویید یا

reveal a secret that they didn't want revealed. You do

رازی را فاش می کنید که او نمی خواست فاش شود. شما کاری انجام می دهید

something that makes them this happens a lot with celebrities.

که باعث می شود این اتفاق برای افراد مشهور زیاد بیفتد.

So a celebrity might have done something in the past and when

بنابراین یک سلبریتی ممکن است در گذشته کاری انجام داده باشد و

they when someone reveals that it might they might no longer

وقتی کسی فاش می‌کند ممکن است دیگر

be able to work. They won't get hired to make movies. Um this

نتواند کار کند. آنها برای ساخت فیلم استخدام نمی شوند. امم این

happens sometimes with teenagers where someone will

اتفاق گاهی برای نوجوانان می افتد که یک نفر

make up a story or tell a lie about someone else and tell the

داستانی می سازد یا در مورد دیگری دروغ می گوید و به

whole school and a person who everyone liked now all of the

کل مدرسه می گوید و به فردی که الان همه دوستش داشتند،

sudden students don't like that person because someone ruined

ناگهان دانش آموزان آن شخص را دوست ندارند زیرا کسی

their reputation. Not a kind thing to do at all. Um to

آبروی آنها را برده است. اصلا کار محبت آمیزی نیست امّ

defame and to slander. So when you defame or slander someone

به افترا و تهمت. بنابراین وقتی کسی را بدنام می‌کنید یا تهمت می‌زنید، او

they pretty much mean the same thing. But they have more of a

تقریباً همان معنی را دارد . اما آنها بیشتر یک

formal legal definition. So when you let me actually give

تعریف قانونی رسمی دارند. بنابراین وقتی به من اجازه دادید در واقع تعریف را به

you the definition. It's when you say something about someone

شما ارائه دهم. این زمانی است که شما در مورد کسی به

Publicly. But you can then they can then take you to court if

طور عمومی چیزی می گویید. اما در آن صورت می توانید در صورت دروغ گفتن شما را به دادگاه ببرند

you lied. So slander. Um to make false and damaging

. پس تهمت. امم به بیان علنی اظهارات نادرست و مخرب

statements about someone publicly. And then let's look

در مورد کسی . و سپس به

for demean or defame sorry. Defame. To damage the good

دنبال تحقیر یا افترا بگردیم متاسفم. بدنام کردن لطمه زدن به حسن

reputation of someone through slander or liable and to do so

شهرت شخصی از طریق تهمت یا مسئولیت و انجام این کار

publicly. So again these are more like legal definitions of

علنی. بنابراین دوباره اینها بیشتر شبیه تعاریف قانونی

saying something about someone. When you spread gossip or when

گفتن چیزی در مورد کسی هستند. وقتی شایعه پراکنی می کنید

you spread rumours or when you gossip about someone there's no

یا زمانی که شایعه پراکنی می کنید یا زمانی که در مورد شخصی شایعه می کنید، هیچ

legal ramifications. Do you know that word? Like they can't

عواقب قانونی ندارد. آیا شما آن کلمه را می شناسید؟ مثل اینکه نمی توانند از

sue you. But if a newspaper publishes something that's

شما شکایت کنند. اما اگر روزنامه ای مطلبی را منتشر کند،

untrue. Or if something is said publicly that's untrue. Someone

خلاف واقع است. یا اگر چیزی به طور عمومی گفته شود، صحت ندارد. یک نفر

can say no that's slander or you've defamed me and they

می تواند بگوید نه این تهمت است یا شما به من بدنام کرده اید و

might take you to court. And we also have to falsely accuse I

ممکن است شما را به دادگاه بکشانند. و همچنین باید به دروغ من

have been guilty of falsely accusing some of my children of

را متهم کنیم که برخی از فرزندانم را به

doing certain things. Um sometimes when something

انجام کارهای خاصی متهم کرده ام. امم گاهی اوقات وقتی

happens like let's say someone broke something in the house.

اتفاقی می افتد مثلاً یک نفر چیزی را در خانه شکست.

You might think you which child did it. But if you tell them I

ممکن است فکر کنید کدام کودک این کار را انجام داده است. اما اگر به آنها بگویید می

know you did it and they didn't you are falsely accusing

دانم که شما این کار را کردید و آنها نکردند، به دروغ

someone. This also happens in the world. Sometimes people

یک نفر را متهم می کنید. در دنیا هم این اتفاق می افتد . گاهی اوقات افراد

will falsely accuse someone else. They'll tell the police

به دروغ شخص دیگری را متهم می کنند. آنها به پلیس می گویند که فلانی

that someone did something and when it's not true. So not a

فلان کار را انجام داده است و زمانی که درست نیست. پس

nice thing at all. To praise. So you can praise someone to

اصلا چیز خوبی نیست تمجید کردن. بنابراین شما می توانید کسی را در چهره او تحسین کنید

their face. You can go to someone and say good job. Um

. می تونی بری پیش یکی و بگی کار خوبه. اوم

awesome work. Um but you can also pray someone to someone

کار عالی اوم، اما شما همچنین می توانید برای شخص دیگری دعا کنید

else. I could say you know Rod the Brazilian English teacher

. می توانم بگویم که شما راد معلم انگلیسی برزیلی

by the way. Rod the English teacher in the chat. Uh Rod's

را می شناسید. راد معلم انگلیسی در چت. اوه راد

really nice guy. Uh he does really good work as well on

واقعا پسر خوبی است. اوه او در یوتیوب نیز کار بسیار خوبی انجام می دهد

YouTube. And he teaches classes. English classes and

. و کلاس تدریس می کند. کلاس های انگلیسی و

he's good at it. I'm giving Rod praise. Um I could do that to

او در آن خوب است. من راد را ستایش می کنم. اوم من می توانستم این کار را با

Rod which I've done when I've talked to him. But I can also

راد انجام دهم که وقتی با او صحبت کردم انجام دادم. اما من می

do it to someone else. Okay so it's like kind of like

توانم این کار را با شخص دیگری نیز انجام دهم. بسیار خوب پس مثل

recommending. It's kind of like saying good things about

توصیه کردن است. مثل این است که در مورد کسی چیزهای خوبی بگوییم

someone. You can also sing someone's praises. Okay. So

. شما همچنین می توانید ستایش کسی را بخوانید. باشه. بنابراین

when you sing someone's praises you say a lot of good things

وقتی ستایش کسی را می خوانید، چیزهای خوب زیادی

about them. So you might you might talk about them for 10

در مورد او می گویید. بنابراین ممکن است 10 دقیقه در مورد آنها صحبت کنید

minutes And the whole time you're talking about them

و در تمام مدتی که در مورد آنها صحبت می

you're saying good things about them. So a very nice thing to

کنید چیزهای خوبی در مورد آنها می گویید . بنابراین کار بسیار خوبی

do. If you know someone who's doing something really good in

است. اگر کسی را می شناسید که واقعاً کار خوبی

the world. You might say you know this person donates a lot

در دنیا انجام می دهد. ممکن است بگویید که می دانید این شخص پول زیادی اهدا می کند

of money. This person we should use Joe. Joe donates a lot. Of

. این شخص باید از جو استفاده کنیم. جو کمک زیادی می کند. از

money. Joe volunteers to help out at a soup kitchen to feed

پول جو داوطلب می شود تا در یک آشپزخانه سوپ برای غذا

the homeless. Joe is a great person. If I talked about Joe

دادن به بی خانمان ها کمک کند. جو آدم بزرگی است. اگر من

for 5 minutes or 10 minutes and just continually said good

5 دقیقه یا 10 دقیقه در مورد جو صحبت می کردم و مدام

things I would be singing his praises. To question someone's

چیزهای خوبی می گفتم، او را ستایش می کردم. زیر سوال بردن

authority. So when you question someone's authority it's when

اقتدار کسی بنابراین وقتی اقتدار کسی را زیر سوال می برید زمانی است

you talk about them and you you're basically saying they

که در مورد او صحبت می کنید و اساساً می گویید که او دیگر

shouldn't be in power anymore. So sometimes at work people

نباید در قدرت باشد. بنابراین گاهی اوقات افراد در محل کار اقتدار

will question the boss's authority. In Government.

رئیس را زیر سوال می برند . در دولت

People sometimes question someone's authority. Right now

مردم گاهی اقتدار کسی را زیر سوال می برند. در حال

there is a protest in Ottawa and people are questioning

حاضر اعتراضی در اتاوا وجود دارد و مردم

Justin Trudeau's authority. So when you question someone's

اقتدار جاستین ترودو را زیر سوال می برند. بنابراین هنگامی که شما اقتدار شخصی را زیر سوال می

authority you ask questions and you talk about them in a way

برید، سوال می کنید و در مورد آنها به گونه ای صحبت

where you're basically saying they shouldn't be in charge

می کنید که اساساً می گویید او دیگر نباید مسئول

anymore. Okay this next word this last word please listen

باشد. خوب این کلمه بعدی این کلمه آخر لطفا با

carefully as I explain it. Okay? This is a word that's a

دقت گوش دهید تا آن را توضیح می دهم. باشه؟ این کلمه ای است که

bad word in English. But I'm going to talk about the verb

در انگلیسی کلمه بدی است. اما من قصد دارم در مورد شکل فعل

form of it. Okay? So in English if you call someone if you call

آن صحبت کنم. باشه؟ بنابراین در زبان انگلیسی اگر کسی را صدا بزنید اگر

someone a **** that is a bad word. That is not a nice thing

کسی را **** کنید این کلمه بدی است. این حرف قشنگی

to say. But in the verb form it's kind of an informal slang

نیست. اما در شکل فعل به نوعی یک عامیانه غیررسمی

and a crude way to talk about complaining. So when you

و روشی خام برای صحبت در مورد شکایت است. بنابراین وقتی

complain a lot sometimes people will say that you're **** Okay?

زیاد شکایت می کنید، گاهی اوقات مردم می گویند که شما خوب هستید؟

Um all Joe does he just **** about work. So again listen

او تمام کارهایی که جو انجام می دهد فقط در مورد کار **** می کند. پس دوباره با دقت گوش کنید

carefully. This is not a word you would use at work. This is

. این کلمه ای نیست که در محل کار استفاده کنید. این

a very informal word. I said it slang. It's it's more informal.

یک کلمه بسیار غیر رسمی است. عامیانه گفتم این غیر رسمی تر است.

But it's actually more common than you think. Um I actually

اما در واقع بیشتر از آنچه فکر می کنید رایج است. اوم من

have heard this word a few times lately. Um so again when

اخیراً چند بار این کلمه را شنیده ام . اوم، دوباره وقتی

you call someone the B word that is a bad thing. But when

کسی را با کلمه B صدا می کنید، چیز بدی است. اما

you use it in this way if you're talking to a friend and

وقتی از این روش استفاده می‌کنید، اگر با دوستی صحبت می‌کنید و

you say you know let's stop **** about And let's talk about

می‌گویید می‌دانید، بیایید در مورد

something positive. So again I don't know. Maybe I don't know

چیزهای مثبت صحبت کنیم. پس باز هم نمی دانم. شاید نمی‌دانم که

if Brent's still here in the chat but I know he has to leave

آیا برنت هنوز در چت است یا نه، اما می‌دانم که او معمولاً باید آنجا را ترک کند

and teach usually but this is just a very crude informal

و تدریس کند، اما این فقط یک روش عامیانه غیررسمی بسیار خام

slang way to say that you're complaining about something.

است برای گفتن اینکه شما از چیزی شکایت می‌کنید.

There I hope that made sense. Basically what I'm saying is

در آنجا امیدوارم که منطقی باشد. اساساً چیزی که من می گویم این است

you'll hear this word but maybe you shouldn't use it. But you

که شما این کلمه را خواهید شنید اما شاید نباید از آن استفاده کنید. اما

might hear it if you're having a conversation sometime.

اگر زمانی در حال گفتگو باشید، ممکن است آن را بشنوید .