English Listening Practice - Being Sick

So I finally went to the doctor

پس بالاخره به دکتر رفتم

and asked what was going on.

و پرسیدم چه خبر است.

So I went to the doctor at the

بنابراین در

end of last week, and the

پایان هفته گذشته به دکتر مراجعه کردم و

doctor said that I needed to

دکتر گفت که باید

take these antibiotics, that I

این آنتی بیوتیک ها را مصرف کنم،

have a bacterial infection,

عفونت باکتریایی دارم

and I needed to get some

و باید مقداری

throat lozenges.

پاستیل گلو بخورم.

I don't know if you know what throat

نمی‌دانم

lozenges are, but they're like

پاستیل‌های گلو چیست، اما مثل

these little things that if you have

همین چیزهای کوچک هستند که اگر

a sore throat, you eat them.

گلو درد دارید، می‌خورید.

And then the doctor said, don't talk,

و بعد دکتر گفت حرف نزن

which is really hard for me.

که واقعا برای من سخت است.

They didn't say, don't talk.

نگفتند حرف نزن.

They just said, avoid talking

آنها فقط گفتند، از صحبت

for long periods of time

طولانی مدت خودداری کنید

and avoid talking loudly.

و از بلند صحبت کردن خودداری کنید.

So I don't know if you can hear it.

بنابراین نمی دانم می توانید آن را بشنوید یا نه.

I still have a little bit

من هنوز کمی

of a sore throat.

گلو درد دارم.

I know it's been like a month.

میدونم تقریبا یک ماهه

So it was about time

پس وقت آن بود

that I went to the doctor.

که به دکتر مراجعه کنم.

So this isn't really an English

پس این واقعاً یک درس انگلیسی نیست

lesson, or can I turn it into one?

، یا می توانم آن را به یک درس تبدیل کنم؟

Let's do that.

بیایید این کار را انجام دهیم.

I had a sore throat, so I made

گلو درد داشتم، برای همین

an appointment to see the doctor.

وقت دکتر گرفتم.

I called the doctor's office because

چون

I needed a doctor's appointment.

نیاز به وقت دکتر داشتم با مطب تماس گرفتم.

I went to the doctor's appointment,

به وقت دکتر رفتم

and the doctor diagnosed me

و دکتر تشخیص داد که من

with a bacterial infection.

عفونت باکتریایی دارم.

And then that's what the doctor

و این همان کاری است که دکتر

does when they figure

وقتی متوجه می شود

out what's wrong with you.

مشکل شما چیست.

They diagnose.

تشخیص می دهند.

And then the doctor said

و سپس دکتر

the treatment.

درمان را گفت.

What I needed to do

کاری که باید انجام می دادم

is I needed to take antibiotics.

این بود که باید آنتی بیوتیک مصرف کنم.

So I got a prescription

بنابراین نسخه گرفتم

and I needed to go to the drugstore.

و باید به داروخانه بروم.

Pharmacy is another word

داروخانه کلمه دیگری

for drugstore in Canada.

برای داروخانه در کانادا است.

And the drugstore filled

و داروخانه

my prescription.

نسخه من را پر کرد.

That means I had to wait.

یعنی باید صبر می کردم.

And they put the pills in this pill

و قرص ها را در این بطری قرص گذاشتند

bottle, and I was told to take.

و به من گفتند بخور.

What does it say here?

اینجا چه می گوید؟

Take one capsule three times a day

یک کپسول سه بار در روز

for seven days.

به مدت هفت روز مصرف کنید.

So I think I'm on day three

بنابراین فکر می کنم در روز سوم

or something like that.

یا چیزی شبیه به آن هستم.

So prescription.

بنابراین نسخه.

That's when the doctor

آن وقت است که پزشک به

tells the pharmacy or drugstore they

داروخانه یا داروخانه می گوید که

are allowed to give you drugs.

اجازه دارند به شما دارو بدهند.

And then I took them home.

و سپس آنها را به خانه بردم.

And I've been taking them.

و من آنها را می گرفتم.

I've been taking them as prescribed

من آنها را طبق تجویز

to help with my sore throat.

برای کمک به گلودردم مصرف کرده ام.

So that's where I'm at.

بنابراین من در اینجا هستم.

Let me see, what else

can I teach you?

بذار ببینم دیگه چی

بهت یاد بدم؟

I didn't take any days off work.

هیچ روزی از کارم مرخصی نگرفتم. من

I haven't called in sick.

مریض تماس نگرفتم

Even though I'm not supposed

حتی اگر قرار نیست

to talk a lot, I can still teach

زیاد صحبت کنم، باز هم می‌توانم

my classes without talking too

بدون بلند صحبت کردن

loudly or without talking

یا

for too long of a period of time.

برای مدت طولانی بدون صحبت کردن در کلاس‌هایم تدریس کنم.

But I did have to not, not do

اما مجبور نبودم،

a live stream last Friday, and I

جمعه گذشته یک پخش زنده انجام ندهم، و

don't know if I'm going to be

نمی‌دانم که آیا قرار است

doing one this Friday as well.

این جمعه نیز یکی از آن‌ها را انجام دهم. به

It seems that if I raise my voice,

نظر می رسد که اگر صدایم را بلند کنم،

that's when you talk louder

آن وقت است که شما بلندتر

than normal, or if I talk

از حد معمول صحبت می کنید، یا اگر

for a long period of time, that's

برای مدت طولانی صحبت کنم، آن

when it gets a little bit sore.

موقع است که کمی درد می کند.

So are things getting better?

پس آیا اوضاع بهتر می شود؟

That's the English term for

این اصطلاح انگلیسی برای

like, if you're sick and you want

like است، اگر بیمار هستید و می خواهید

to be normal again,

دوباره عادی شوید، می

you say, are you getting better?

گویید آیا بهتر می شوید؟

I think I'm getting

فکر می کنم

a little bit better.

کمی بهتر شده ام.

I do have less energy than normal,

من انرژی کمتری نسبت به حالت عادی دارم،

which is probably because

که احتمالاً به این دلیل است که در حال

I'm fighting off an infection.

مبارزه با عفونت هستم.

When you have an infection, you

هنگامی که عفونت دارید، با

fight off the infection or you

عفونت مبارزه می کنید یا

take some antibiotics to help

مقداری آنتی بیوتیک مصرف می کنید تا به

you fight off the infection.

شما در مبارزه با عفونت کمک کند.

So I think I'm feeling

بنابراین فکر می کنم

a little bit better.

کمی حالم بهتر است.

I'm just trying to think through

من فقط سعی می کنم به

as an English lesson, did I use

عنوان یک درس انگلیسی فکر کنم، آیا از

all the words that I need to use

همه کلماتی که باید استفاده کنم استفاده کردم

so that this is an effective.

تا موثر باشد؟

It's a little update for you,

این یک به روز رسانی کوچک برای شما است،

but also a little bit of a lesson.

اما همچنین یک درس کوچک است.

So I booked a doctor's appointment.

بنابراین نوبت دکتر را رزرو کردم.

I went to my doctor's appointment.

به نوبت دکترم رفتم.

The doctor prescribed

دکتر

some drugs or some medication.

چند دارو یا دارو تجویز کرد.

We would use both words.

ما از هر دو کلمه استفاده می کنیم.

I would just say some

من فقط می گویم مقداری

antibiotics or pills.

آنتی بیوتیک یا قرص.

I went to the drugstore or pharmacy

به داروخانه یا داروخانه رفتم

and had the prescription filled.

و نسخه را پر کردم.

That means they gave it

یعنی آنها

to me and I've been taking

به من دادند و من

them as prescribed.

آنها را طبق دستور مصرف می کردم.

So basically following

بنابراین اساساً

the instructions, taking

دستورالعمل ها را دنبال کنید،

three a day,

سه بار در روز،

about every eight hours apart.

تقریباً هر هشت ساعت فاصله مصرف کنید.

Does that make sense?

آیا این منطقی است؟

No, it's got to be closer than that.

نه، باید نزدیکتر از این باشد.

How long are you awake for?

چه مدت بیدار هستید؟

Yeah, that's about right.

بله، تقریباً درست است.

I take one in the morning when I

صبح که

get home from work and before I go

از سر کار برمی گردم و قبل از

to bed and then don't talk very

خواب یکی می خورم و بعد زیاد حرف نمی زنم

much and take throat lozenges.

و پاستیل گلو می خورم.

I think these work a little

من فکر می کنم اینها کمی کار می کنند،

bit, although I don't

هرچند نمی

know, they're a little bit.

دانم، کمی هستند.

I wish I had gotten

کاش

a different flavor.

یه طعم دیگه میگرفتم

These are honey and lemon.

اینها عسل و لیمو هستند.

I usually like honey and lemon.

من معمولا عسل و لیمو دوست دارم. من

What else have I been doing?

چه کار دیگری انجام داده ام؟ برای گلودرد

What else can you do

چه کارهای دیگری می توانید انجام دهید

for a sore throat?

؟

I probably should be

احتمالا باید

drinking tea with honey.

چای با عسل بنوشم.

I haven't been doing

that, but I will start.

من این کار را نکرده ام

، اما شروع می کنم.

Many of you will probably recommend

احتمالاً بسیاری از شما

that in the comments below.

این را در نظرات زیر توصیه می کنید.

So anyways, I'm still here.

بنابراین به هر حال، من هنوز اینجا هستم. می‌دانم که

I know I haven't been making a lot

of videos at all or doing

اصلاً ویدیوهای زیادی نساخته‌ام یا

live streams, but hey, that's

پخش زنده انجام نداده‌ام، اما هی،

the way life goes sometimes.

گاهی اوقات زندگی همین‌طور پیش می‌رود.

I'll get back to things when I can.

هر وقت بتوانم به مسائل برمی گردم.

Jen's been busy though.

جن سرش شلوغ بود

You see all the baby plants out here?

تمام گیاهان بچه اینجا را می بینید؟

It's pretty cool.

There's like tray light racks

خیلی باحاله

مانند قفسه های نور سینی

over there with trays and trays

در آنجا با سینی ها و سینی ها

and trays and lots to look at.

و سینی ها و تعداد زیادی برای نگاه کردن وجود دارد.

Lots of.

بسیاری از.

Lots of signs of spring.

بسیاری از نشانه های بهار.

Anyways, thanks for sticking around.

به هر حال، ممنون از حضورتان

I can see that many of you

من می بینم که بسیاری از شما

are watching past lessons.

در حال تماشای درس های گذشته هستید.

Please do that.

لطفا این کار را بکنید.

It just helps me continue to earn

این فقط به من کمک می‌کند تا

a living from YouTube when I'm

زمانی که استراحت می‌کنم از YouTube درآمد کسب کنم

taking a break to get better.

تا بهتر شوم.

So thanks.

پس ممنون

a lot.

I'll see you when I see you

زیاد

with another English lesson.

با یک درس انگلیسی دیگر می بینمت.

Bye.

خداحافظ