Let's Learn English! Topic: Christmas Verbs! 🎅🎄🎁 (Lesson Only)

Well, hello and welcome to this

خوب، سلام و به این

English lesson about Christmas verbs.

درس انگلیسی در مورد افعال کریسمس خوش آمدید.

The verbs we use when we talk at Christmas time.

افعالی که هنگام صحبت در زمان کریسمس استفاده می کنیم.

Uh, Christmas has its own unique verbs related

اوه، کریسمس افعال منحصر به فرد خود را دارد که مربوط

to things like the Christmas tree, gifts, all

به چیزهایی مانند درخت کریسمس، هدایا، همه

of the things that happen at Christmas time.

چیزهایی است که در زمان کریسمس اتفاق می افتد.

So in this English lesson, I'll help you learn.

بنابراین در این درس انگلیسی، من به شما کمک خواهم کرد تا یاد بگیرید.

I think over 25 verbs.

فکر می کنم بیش از 25 فعل است.

Some of them are phrasal verbs.

برخی از آنها افعال عبارتی هستند.

Fact, I think three quarters of them are phrasal verbs.

در واقع، من فکر می کنم سه چهارم آنها افعال عبارتی هستند.

Um, but all of the verbs that

ام، اما تمام افعالی که

we use at this time of year.

در این زمان از سال استفاده می کنیم.

So welcome to this English

بنابراین به این

lesson about Christmas verbs.

درس انگلیسی در مورد افعال کریسمس خوش آمدید.

To celebrate.

برای جشن گرفتن.

So the English verb to celebrate means that

بنابراین فعل انگلیسی جشن گرفتن به این معنی است که

you do something special for a certain thing.

شما برای یک چیز خاص کار خاصی انجام می دهید.

You can celebrate your birthday.

می توانید تولد خود را جشن بگیرید.

You celebrate your birthday by having a party.

شما تولد خود را با برگزاری یک مهمانی جشن می گیرید.

And maybe people come over and they

و شاید مردم بیایند و

give you gifts when you celebrate Christmas.

هنگام جشن کریسمس به شما هدایایی بدهند.

Christmas, it might mean that you go to church.

کریسمس، ممکن است به این معنی باشد که شما به کلیسا می روید.

Maybe you go to church on Christmas day.

شاید در روز کریسمس به کلیسا بروید.

Maybe you celebrate Christmas in a

شاید کریسمس را به

more secular, non religious way.

روشی سکولارتر و غیر مذهبی جشن بگیرید.

Maybe you have people come over for a Christmas party.

شاید افرادی را داشته باشید که برای یک جشن کریسمس به آنجا بیایند.

Maybe you buy gifts and you

شاید شما هدیه می خرید و

get together with your family.

با خانواده خود دور هم جمع می شوید.

But this is certainly a time of

اما مطمئناً این زمانی از

year where some people celebrate Christmas.

سال است که برخی از مردم کریسمس را جشن می گیرند.

I celebrate Christmas with my family.

کریسمس را با خانواده ام جشن میگیرم.

Um, you might be from a different country, or

اوم، شما ممکن است اهل کشور دیگری باشید، یا

you might have a different religion, and you might

ممکن است دین دیگری داشته باشید، و ممکن است

not celebrate Christmas, or you might celebrate a different

کریسمس را جشن نگیرید، یا ممکن است

thing at this time of year.

در این زمان از سال جشن متفاوتی بگیرید.

But certainly the verb to celebrate

اما مطمئناً فعل جشن گرفتن

is a very common verb.

یک فعل بسیار رایج است.

People will say, what are you

مردم می گویند،

going to do to celebrate Christmas?

برای جشن کریسمس چه می خواهید بکنید؟

Oh, I'm going to cook a large

اوه، من می خواهم یک غذای بزرگ درست کنم

meal and invite my family over.

و خانواده ام را دعوت کنم.

That is how I celebrate Christmas.

کریسمس را اینگونه جشن میگیرم.

To give and to receive.

دادن و گرفتن.

So one of the major things that happens at

بنابراین یکی از مهم‌ترین چیزهایی که در کریسمس اتفاق می‌افتد

Christmas is that people buy gifts, other people.

این است که مردم هدیه می‌خرند، افراد دیگر.

So you give a gift.

پس شما هدیه می دهید.

That means I buy a gift and then I wrap

یعنی من یک هدیه می خرم و سپس آن هدیه را بسته بندی می کنم

that gift and then I give it to another person.

و سپس به شخص دیگری می دهم.

The opposite, of course, would be to receive a gift.

برعکس، البته، دریافت یک هدیه است.

Yesterday I was happy because I

دیروز خوشحال بودم چون

received some gifts at school.

در مدرسه هدایایی دریافت کردم.

Sometimes students buy their teachers gifts.

گاهی اوقات دانش آموزان برای معلمان خود هدیه می خرند.

And so I was happy because

و بنابراین خوشحال شدم زیرا

I received a couple of gifts.

چند هدیه دریافت کردم.

It was peppermint tea and a little gift card.

این چای نعناع بود و یک کارت هدیه کوچک.

So that was kind of nice.

پس یه جورایی خوب بود

So at Christmas you can give a gift, but

بنابراین در کریسمس می توانید یک هدیه بدهید، اما

at Christmas you might also receive a gift.

در کریسمس ممکن است یک هدیه نیز دریافت کنید.

Hopefully the arrows help you understand the direction.

امیدوارم فلش ها به شما در درک جهت کمک کنند.

When you give a gift, you are the giver.

وقتی هدیه می دهید، شما هدیه دهنده هستید.

You are the person who has something and

شما فردی هستید که چیزی دارید و

then you give it to someone else.

سپس آن را به دیگری می دهید.

If you are the receiver, it means someone has given

اگر شما گیرنده هستید، به این معنی است که کسی به

you a gift and you get to keep it. Quite fun.

شما هدیه داده است و شما باید آن را نگه دارید. کاملا سرگرم کننده است.

Gift giving is probably a really cool part

هدیه دادن احتمالاً بخش جالبی

of when you celebrate Christmas to count down.

از جشن گرفتن کریسمس برای شمارش معکوس است.

So when you count down, it means you think

بنابراین وقتی شمارش معکوس می کنید، به این معنی است که

about how many minutes or how many hours or

به چند دقیقه یا چند ساعت یا

how many days remain before a certain Event.

چند روز مانده به یک رویداد خاص فکر می کنید.

If you're going on a trip,

اگر به سفر می روید،

you might count down the days.

ممکن است روز شماری کنید.

So you might say to someone, in 10

بنابراین ممکن است به کسی بگویید، 10

more days, I'm going on a trip.

روز دیگر، من به یک سفر می روم.

Five more days, I'm going on a trip.

پنج روز دیگه دارم میرم مسافرت

People often count down the

مردم اغلب

number of days until Christmas.

تعداد روزهای تا کریسمس را شمارش می کنند.

It says here that in four days it will be Christmas.

اینجا می گوید که چهار روز دیگر کریسمس است.

So tomorrow I would say, oh,

پس فردا می گویم، اوه،

it's three days till Christmas.

سه روز تا کریسمس باقی مانده است.

It's two days till Christmas.

دو روز مانده به کریسمس

You might count down the days.

شاید روز شماری کنی

We also do this on New Year's Eve,

ما این کار را در شب سال نو نیز انجام می دهیم،

by the way, uh, we count down how

اتفاقاً،

many seconds before we yell Happy New Year.

قبل از اینکه سال نو را تبریک بگوییم، چند ثانیه شمارش می کنیم.

So we're like 10, nine, eight.

بنابراین ما مثل 10، نه، هشت هستیم.

We count down the number of seconds to look forward to.

برای منتظر ماندن چند ثانیه معکوس می شماریم.

This is a bit of a tricky verb to explain in English.

این یک فعل برای توضیح در انگلیسی کمی دشوار است.

When you look forward to something, it means

وقتی مشتاقانه منتظر چیزی هستید، به این معنی است که

something is going to happen in the future,

قرار است در آینده اتفاقی بیفتد

and you are very, very happy about that.

و از این بابت بسیار بسیار خوشحال هستید. من

I look forward to Christmas Day.

مشتاقانه منتظر روز کریسمس هستم.

I look forward to having Christmas dinner

من مشتاقانه منتظر شام کریسمس

with my family, with my brothers and

با خانواده ام هستم، با برادران و

sisters, look forward to getting gifts.

خواهرانم، مشتاقانه منتظر دریافت هدیه هستم.

None of those things have happened yet.

هیچ یک از آن چیزها هنوز اتفاق نیفتاده است.

They are going to happen, but

آنها قرار است اتفاق بیفتند، اما

I'm already happy about it.

من از قبل خوشحالم.

Now I am looking forward to it.

حالا من مشتاقانه منتظرش هستم.

So when you look forward to something, you are

بنابراین وقتی منتظر چیزی هستید،

happy about something that is going to happen.

از چیزی که قرار است رخ دهد خوشحال می شوید.

Maybe you are looking forward to going on a trip.

شاید شما مشتاقانه منتظر رفتن به سفر هستید.

Maybe you are looking forward to

شاید شما مشتاقانه منتظر

a time where you have holidays.

زمانی هستید که در آن تعطیلات داشته باشید.

Okay, let's talk about the tree.

خوب، بیایید در مورد درخت صحبت کنیم.

You might have to go out into the woods or just

ممکن است مجبور شوید به جنگل بروید یا فقط

go to a Christmas tree farm and cut down a tree.

به مزرعه درخت کریسمس بروید و یک درخت را قطع کنید.

You'll take an axe or a saw.

شما یک تبر یا یک اره بردارید.

This person is using a saw.

این شخص از اره استفاده می کند.

And you will find a tree that looks really

و شما درختی را پیدا خواهید کرد که واقعاً زیبا به نظر می رسد

nice, and you will cut down the tree.

و درخت را قطع خواهید کرد.

You will use the saw or the axe to cut down the tree.

شما از اره یا تبر برای قطع درخت استفاده خواهید کرد.

So the tree was standing, but after you cut

بنابراین درخت ایستاده بود، اما بعد از اینکه

it down, the tree is no longer standing.

آن را قطع کردید، درخت دیگر ایستاده نیست.

Many people will go and cut down a Christmas tree at

بسیاری از مردم در این زمان از سال می روند و درخت کریسمس را قطع می کنند

this time of year to put it in their house.

تا آن را در خانه خود بگذارند.

Um, and then they will.

ام، و سپس آنها خواهند شد.

Well, I'll get to the other verbs in a moment.

خوب، من یک لحظه دیگر به افعال دیگر می رسم.

But they will cut down a tree to

اما آنها یک درخت را قطع می کنند تا

make it seem more festive in their house.

در خانه خود جشن بیشتری به نظر برسد.

We use the word festive a lot at this time of year.

ما در این زمان از سال از کلمه جشن زیاد استفاده می کنیم.

But if you're like me, you might

اما اگر شما هم مثل من هستید، ممکن است از

just get out the Christmas tree.

درخت کریسمس بیرون بیایید.

We used to go and cut down

ما

a Christmas tree many years ago.

سال ها پیش می رفتیم و درخت کریسمس را قطع می کردیم.

But a few years ago, we bought a fake tree.

اما چند سال پیش یک درخت تقلبی خریدیم.

So now we get out the Christmas tree.

بنابراین اکنون از درخت کریسمس بیرون می آییم.

Our Christmas tree is in a box in

درخت کریسمس ما در جعبه ای در

the basement, the room below the house.

زیرزمین، اتاق زیر خانه است.

So around the end of November or the beginning of December,

بنابراین در اواخر نوامبر یا اوایل دسامبر، از

we get out the Christmas tree, we go and find the

درخت کریسمس بیرون می آییم،

box, and we bring the Box up to our back room.

جعبه را پیدا می کنیم، و جعبه را به اتاق پشتی خود می آوریم.

And then we.

و سپس ما.

Yeah, we get it out of the box.

بله، ما آن را از جعبه خارج می کنیم.

You could actually use the verb twice.

در واقع می توانید از این فعل دو بار استفاده کنید.

You get the tree out of the basement, and

درخت را از زیرزمین بیرون می آورید و

then you get the tree out of the box.

سپس درخت را از جعبه بیرون می آورید.

So, once again, the English verb to get, especially

بنابراین، یک بار دیگر، فعل انگلیسی to get، به خصوص

the phrasal verb versions, have many, many uses.

نسخه‌های فعل عبارتی، کاربردهای بسیار زیادی دارد.

But we get out our Christmas tree, and then you

اما ما درخت کریسمس خود را بیرون می آوریم، و سپس شما

either put up or set up your Christmas tree.

یا درخت کریسمس خود را نصب می کنید یا برپا می کنید.

And this works for a real Christmas tree.

و این برای یک درخت کریسمس واقعی کار می کند.

This works for a fake Christmas tree.

این برای یک درخت کریسمس تقلبی کار می کند.

Um, a few weeks ago, we put up Christmas tree.

اوم، چند هفته پیش، درخت کریسمس را گذاشتیم.

A few weeks ago, we set up our Christmas tree.

چند هفته پیش، درخت کریسمس خود را برپا کردیم.

So the act of putting the tree in

بنابراین عمل قرار دادن درخت در

the tree stand, so it is vertical.

پایه درخت، پس عمودی است.

We would use the verb to put up or to set up.

ما از فعل قرار دادن یا تنظیم کردن استفاده می کنیم.

We set up one Christmas tree.

یک درخت کریسمس برپا کردیم.

Some people put up Christmas trees

برخی از مردم

in every room of their house.

در هر اتاق خانه خود درخت کریسمس می چینند.

We don't do that.

ما این کار را نمی کنیم.

We simply put up one Christmas tree.

ما به سادگی یک درخت کریسمس می چینیم.

Uh, we set up our Christmas tree in

اوه، ما درخت کریسمس خود را در

the back room, and that's where it stays.

اتاق پشتی نصب کردیم، و همان جایی است که می ماند.

One of you asked if I would take a

یکی از شما پرسید که آیا

picture sitting by the tree again this year.

امسال دوباره نشسته کنار درخت عکس میگیرم؟

I'll see if I remember to do that on Christmas Eve.

ببینم یادم می‌آید این کار را در شب کریسمس انجام دهم یا نه.

Uh, and I'll post it on the community page.

اوه، و من آن را در صفحه انجمن پست خواهم کرد.

Then, of course, you decorate.

سپس، البته، شما تزئین کنید.

When you decorate the tree.

وقتی درخت را تزئین می کنید.

Um, some people say trim the tree.

اوم، بعضی ها می گویند درخت را کوتاه کن.

I generally use the verb to decorate.

من به طور کلی از فعل برای تزئین استفاده می کنم.

When you decorate the tree, you go and you

وقتی درخت را تزئین می کنید، می روید و

have all ornaments to hang on the tree.

تمام زیور آلات را به درخت آویزان می کنید.

Sometimes you put ribbon or tinsel on the tree.

گاهی روی درخت روبان یا قلع و قمع می گذارید.

Maybe there's a little star or angel

شاید یک ستاره یا فرشته کوچک

on the top of the tree.

در بالای درخت باشد.

Those are all very common things to do.

همه اینها کارهای بسیار رایجی است که باید انجام داد.

And then, of course, we usually put lights on the tree.

و سپس، البته، ما معمولاً چراغ را روی درخت قرار می دهیم.

We call them Christmas lights.

ما آنها را چراغ های کریسمس می نامیم.

I think in Britain they might call

من فکر می کنم در بریتانیا ممکن است

them fairy lights, but we call them.

آنها را چراغ پری بنامند، اما ما به آنها می گوییم.

I call them Christmas lights.

من آنها را چراغ کریسمس می نامم. وقتی درخت را تزئین می کنیم،

We put Christmas lights on the

چراغ های کریسمس را روی درخت می گذاریم

tree when we decorate the tree.

.

And then, of course, when Christmas is over,

و البته، وقتی کریسمس تمام شد،

you have to take down the tree.

باید درخت را پایین بیاورید.

Um, you can't leave your Christmas tree up all year.

اوم، شما نمی توانید درخت کریسمس خود را در تمام سال رها کنید.

That's just common.

این فقط رایج است.

Uh, we usually take our Christmas tree

اوه، ما معمولاً درخت کریسمس خود را

down on January 1, sometimes January 3.

در 1 ژانویه پایین می آوریم، گاهی اوقات 3 ژانویه.

We usually put up or set up our Christmas tree

ما معمولاً درخت کریسمس خود را

the end of November or the beginning of December.

در پایان نوامبر یا اوایل دسامبر می چینیم یا برپا می کنیم.

And then we take down our tree.

و سپس درخت خود را پایین می آوریم.

Uh, and then we put it away to let

اوه، و سپس آن را کنار گذاشتیم تا

it wait for the following year to put off.

صبر کنیم تا سال بعد به تعویق بیفتد.

So in English, when you put something

بنابراین در زبان انگلیسی، وقتی کاری را

off, it means you should be doing

به تعویق می اندازید، به این معنی است که باید کاری را انجام دهید

something, but you aren't doing that thing.

، اما آن کار را انجام نمی دهید.

Jen and I have put off buying gifts for Christmas.

من و جن خرید هدایا را برای کریسمس به تعویق انداختیم.

We've put it off for too long.

ما آن را برای مدت طولانی به تعویق انداخته ایم.

We've bought some, but we've put off

ما مقداری خریده‌ایم، اما

finishing buying our gifts for people.

خرید هدایای خود را برای مردم به تعویق انداخته‌ایم.

So again, in English, when you put something off it

بنابراین دوباره، در انگلیسی، وقتی کاری را به تعویق می اندازید،

means if you should do it now, you say, oh,

به این معنی است که اگر باید آن را اکنون انجام دهید، می گویید، اوه،

I'll do it tomorrow, I'll do it on Tuesday.

فردا انجامش می دهم، سه شنبه انجامش می دهم.

You put off that thing.

تو این موضوع را به تعویق انداختی

Often when people have something stressful to do or

اغلب وقتی افراد کاری استرس زا برای انجام دادن دارند یا

something hard to do, they will put it off.

کاری سخت برای انجام دادن دارند، آن را به تعویق می اندازند.

They will just not work on it when

آنها زمانی که بخواهند روی آن کار نخواهند کرد،

they, they should be working on it.

باید روی آن کار کنند.

I sometimes put stuff off.

من گاهی اوقات چیزها را به تعویق می اندازم.

But when you're not feeling well, though, it's okay.

اما وقتی احساس خوبی ندارید، اشکالی ندارد.

You're allowed to put things off to shop around.

شما مجاز هستید چیزهایی را برای خرید به تعویق بیندازید.

So you might wonder, why not just use the verb to shop?

بنابراین ممکن است تعجب کنید که چرا فقط از فعل خرید استفاده نکنید؟

Will definitely shop at Christmas time.

حتما در زمان کریسمس خرید می کنم.

But the verb to shop around, Let

اما فعل به خرید در اطراف، اجازه دهید

me see, how would I describe this?

ببینم، چگونه می توانم این را توصیف کنم؟

If I needed to buy milk, I would go

اگر نیاز به خرید شیر داشتم،

to the grocery store and I would buy milk.

به خواربار فروشی می رفتم و شیر می خریدم.

I would shop and get milk.

خرید می کردم و شیر می گرفتم.

But when you shop around, it's more leisurely.

اما وقتی در اطراف خرید می کنید، آرام تر است.

So today Jen and I are going to shop around.

بنابراین امروز من و جن قرار است در اطراف خرید کنیم.

That means we're going to go

این بدان معناست که ما

to a lot of different stores.

به فروشگاه های مختلف زیادی خواهیم رفت.

Means that we won't necessarily buy thing

به این معنی که ما لزوماً

buy anything at each store we're browsing.

در هر فروشگاهی که در حال جستجو هستیم چیزی نمی خریم.

That's another word for it.

این یک کلمه دیگر برای آن است.

So when you shop around, it means you

بنابراین وقتی در اطراف خرید می کنید، به این معنی است که

go to a lot of different stores.

به فروشگاه های مختلف زیادی می روید.

You might buy some things at one store

ممکن است برخی چیزها را در یک فروشگاه بخرید

and not buy something at a different store.

و از فروشگاه دیگری چیزی نخرید.

You will just shop around in order to

شما فقط خرید می کنید تا

find the things that you need to buy.

چیزهایی را که باید بخرید پیدا کنید.

So hopefully that made sense.

بنابراین امیدوارم که منطقی باشد.

To sing along.

برای آواز خواندن.

So somewhere around the end of November,

بنابراین تقریباً در اواخر نوامبر،

radio stations start to play Christmas music.

ایستگاه‌های رادیویی شروع به پخش موسیقی کریسمس می‌کنند.

And sometimes you will sing along.

و گاهی با هم آواز می خوانی

If it's a song you know as the radio

اگر آهنگی است که می‌دانید وقتی رادیو

is playing the song or as you listen to

آهنگ را پخش می‌کند یا وقتی به

the song, you sing while the song is playing.

آهنگ گوش می‌دهید، در حین پخش آهنگ می‌خوانید.

By the way, this is a

به هر حال، این یک

great way to practice your English.

راه عالی برای تمرین انگلیسی شما است.

You should always sing along.

همیشه باید با هم آواز بخوانی

You don't just have to do this at Christmas time.

لازم نیست فقط در زمان کریسمس این کار را انجام دهید.

Um, but if you are listening to Last Christmas by Wham,

اوم، اما اگر در حال گوش دادن به Last Christmas از Wham هستید،

or if you are listening to All I Want for Christmas

یا اگر در حال گوش دادن به All I Want for Christmas

by Mariah Carey, you should learn the words and you should

از ماریا کری هستید، باید کلمات را یاد بگیرید و

sing along while you are listening to the song.

در حین گوش دادن به آهنگ، باید با هم آواز بخوانید.

So when you sing along, it simply means

بنابراین وقتی با هم آواز می خوانید، به سادگی به این معنی است

that you sing while a song is playing.

که در حین پخش آهنگ می خوانید.

You sing along to invite.

برای دعوت با هم آواز می خوانی

So around Christmas time, you might be planning to have

بنابراین در نزدیکی زمان کریسمس، ممکن است در حال برنامه ریزی برای برگزاری

a party and you might invite people to the party.

یک مهمانی باشید و ممکن است مردم را به مهمانی دعوت کنید.

So if I was to have a party, I might say

بنابراین اگر قرار بود مهمانی بگیرم، ممکن است

to my brother, hey, do you want to come over Saturday?

به برادرم بگویم، هی، می‌خواهی شنبه بیایی؟

That is the act of me inviting my brother to the party.

این عمل من بود که برادرم را به مهمانی دعوت کردم.

Um, at work there might be a Christmas

ام، در محل کار ممکن است یک جشن کریسمس برگزار شود

party and they might say, everyone is invited.

و آنها ممکن است بگویند، همه دعوت شده اند.

There's a Christmas party on Friday and we

یک جشن کریسمس در روز جمعه وجود دارد و ما

are going to have a small gift exchange.

قرار است یک تبادل هدیه کوچک داشته باشیم.

Please bring a gift that's worth $20.

لطفا یک هدیه به ارزش 20 دلار همراه داشته باشید.

So you might invite People to a party or you might

بنابراین ممکن است مردم را به یک مهمانی دعوت کنید یا ممکن است شما را

be invited to a party, one of the two to wrap.

به یک مهمانی دعوت کنند، یکی از این دو برای بسته بندی.

So this is probably one of the more common verbs, if

بنابراین این احتمالاً یکی از رایج‌ترین افعال است، اگر

not the most common verb, when we talk about Christmas.

رایج‌ترین فعل نباشد، وقتی درباره کریسمس صحبت می‌کنیم.

If you buy a gift for someone,

اگر برای کسی هدیه ای می خرید،

you need to wrap that gift.

باید آن هدیه را بسته بندی کنید.

You need to put wrapping paper around the gift

باید دور کادو کاغذ بسته بندی کنید

so they don't know what the gift is.

تا ندانند هدیه چیست.

So quite often Jen and I will

بنابراین اغلب من و جن

wrap gifts quickly the day of.

در روز هدایایی را به سرعت بسته بندی می کنیم.

We usually give our kids gifts in the evening, sometimes

ما معمولاً عصرها، گاهی

a day before Christmas or two days before Christmas.

یک روز قبل از کریسمس یا دو روز قبل از کریسمس، به بچه‌هایمان هدیه می‌دهیم.

Um, it depends when we can do it.

اوم، بستگی دارد چه زمانی بتوانیم آن را انجام دهیم.

Um, but we will wrap the gifts.

اوم، اما ما هدایا را بسته بندی می کنیم.

We usually just use brown paper.

ما معمولا فقط از کاغذ قهوه ای استفاده می کنیم.

We actually use the same paper that we put on

ما در واقع از همان کاغذی استفاده می کنیم که

the bottom of our bouquets that we sell at market.

ته دسته گل های خود را که در بازار می فروشیم می گذاریم. از

We use the same brown paper.

همان کاغذ قهوه ای استفاده می کنیم.

It looks a lot like that to wrap

بسته بندی

the gifts that we give to our children.

هدایایی که به فرزندانمان می دهیم بسیار شبیه به آن است.

It's just very simple and it's very easy

این فقط بسیار ساده است و انجام آن بسیار آسان

and cheap to do to set out.

و ارزان است.

So after you wrap the gifts, you

بنابراین پس از بسته بندی هدایا،

need to set out the gifts.

باید هدایا را مشخص کنید.

You could also use put out.

شما همچنین می توانید از put out استفاده کنید.

Like you can put out the gifts.

مثل اینکه می توانید هدایا را بیرون بگذارید.

But Jen and I usually set out the gifts.

اما من و جن معمولا هدایا را تعیین می کنیم.

That means we take them from our room because we wrap

یعنی ما آنها را از اتاق خود می بریم زیرا

all the gifts in our bedroom and keep them there.

همه هدایا را در اتاق خوابمان می پیچیم و آنجا نگه می داریم.

Hopefully my kids aren't watching this.

امیدوارم بچه های من این را تماشا نکنند.

Hopefully they don't know the secret location.

امیدواریم که آنها مکان مخفی را ندانند.

Um, but then we will set out the gifts.

اوم، اما بعد هدایا را می گذاریم.

We will put the gifts under the Christmas tree

ما هدایا را زیر درخت کریسمس می گذاریم

and they're usually there for a few days.

و معمولاً چند روز آنجا هستند.

If we are, if we have planned well.

اگر هستیم، اگر خوب برنامه ریزی کرده باشیم.

But I think this year they all, they

اما من فکر می کنم امسال همه آنها،

might all be set out the day of.

ممکن است همه آنها در روز تعیین شوند.

We'll see how things go.

خواهیم دید که اوضاع چگونه پیش خواهد رفت.

We'll set out some gifts later today

ما بعداً امروز هدایایی را ارائه خواهیم کرد

because we have most of them.

زیرا بیشتر آنها را داریم.

But I think it will take a while before they will all

اما من فکر می کنم مدتی طول می کشد تا همه آنها

be there and then to open a quite a simple verb.

آنجا باشند و سپس یک فعل کاملا ساده باز شود.

Obviously at Christmas you will open gifts, okay, so you

بدیهی است که در کریسمس هدایایی را باز می کنید، خوب، بنابراین شما

wrap the gift and then you give the gift.

هدیه را بسته بندی می کنید و سپس هدیه می دهید.

Person will receive the gift from you

شخص هدیه را از شما دریافت می کند

and then they will open the gift.

و سپس هدیه را باز می کند.

They will take the wrapping paper off, or if it's

آنها کاغذ بسته بندی را برمی دارند، یا اگر

just a simple box, they will take the lid off.

فقط یک جعبه ساده باشد، درب آن را برمی دارند.

Uh, they will open the gift to pop over.

اوه، آنها هدیه را باز می کنند تا به سمت بالا برود.

Sometimes people will pop over to give you a gift.

گاهی اوقات مردم برای دادن هدیه به شما مراجعه می کنند.

This is common when it's someone who you

این زمانی رایج است که شخصی است که

won't be spending time with at Christmas.

در کریسمس با او وقت نمی گذرانید.

A good example would be a neighbourhood neighbour might

یک مثال خوب این است که یک همسایه محله ممکن است

pop over and bring you a Christmas gift.

سر بزند و یک هدیه کریسمس برای شما بیاورد.

They aren't coming to your Christmas party.

آنها به جشن کریسمس شما نمی آیند.

They're not family, they're not

آنها خانواده نیستند، آنها

one of your good friends.

از دوستان خوب شما نیستند.

There's someone you know well, they might phone you

یکی هست که خوب میشناسی، ممکنه بهت زنگ بزنه

and say, hey, can I pop over and give

و بگه، هی، میتونم برم و

you Something for Christmas, and then they will come.

برای کریسمس چیزی بهت بدم و بعد بیاد.

So when you pop over, it means to visit someone's

بنابراین هنگامی که شما از آن خارج می شوید، به این معنی است که

house or apartment for a short period of time.

برای مدت کوتاهی از خانه یا آپارتمان شخصی بازدید می کنید.

If someone was to pop over, talk to me, I

اگر قرار بود یکی بیاید، با من صحبت کند،

would probably talk to them at my front door.

احتمالاً جلوی در خانه با او صحبت می کردم.

I probably wouldn't even invite them in because if they said,

احتمالاً حتی آنها را به داخل دعوت نمی‌کنم، زیرا اگر آنها بگویند،

hey, can I pop over for a minute, they don't.

هی، می‌توانم برای یک دقیقه جلو بیایم، نمی‌کنند.

It doesn't mean they want to come in and have

این بدان معنا نیست که آنها می خواهند بیایند و

a cup of tea or a cup of coffee. Coffee.

یک فنجان چای یا یک فنجان قهوه بنوشند. قهوه.

And stay for an hour or two.

و یکی دو ساعت بماند.

It means they might even leave their car running

این بدان معناست که حتی ممکن است ماشین خود را روشن بگذارند

and they walk up to the front door, talk

و به سمت در جلو می روند،

for a few minutes, uh, and then leave.

چند دقیقه صحبت می کنند و سپس می روند.

So you might have people pop

بنابراین ممکن است

over Christmas to light up.

در کریسمس از مردم بخواهید تا روشن شوند.

So at Christmas, we put up lights, but we also

بنابراین در کریسمس، چراغ‌ها را روشن می‌کنیم، اما

sometimes say we want to light up the room.

گاهی اوقات می‌گوییم که می‌خواهیم اتاق را روشن کنیم.

So you might say, oh, we're going to put Christmas lights

بنابراین ممکن است بگویید، اوه، ما می خواهیم چراغ های کریسمس را

in this part of our house to light up the room.

در این قسمت از خانه خود قرار دهیم تا اتاق را روشن کنیم.

When you light up a certain area of

وقتی قسمت خاصی از

your house, it means that you are putting

خانه خود را روشن می کنید، به این معنی است که

more lights in, you are making it brighter.

چراغ های بیشتری را در آن قرار می دهید، آن را روشن تر می کنید.

Stores will often light up the front of their

فروشگاه ها اغلب

store with Christmas lights at this time of year.

در این زمان از سال جلوی فروشگاه خود را با چراغ های کریسمس روشن می کنند.

So they will light up the

بنابراین آنها

store to get together, to gather.

مغازه را روشن می کنند تا دور هم جمع شوند.

So at Christmas, you will often

بنابراین در کریسمس، اغلب

get together with other people.

با افراد دیگر دور هم جمع می شوید.

We use the verb get with the word together to talk about

ما از فعل get با کلمه together استفاده می کنیم تا در مورد

any time people are in one spot for a special event.

هر زمانی که افراد برای یک رویداد خاص در یک نقطه هستند صحبت کنیم.

You might get together with people for your birthday.

ممکن است برای تولدتان با مردم دور هم جمع شوید.

You might get together at Christmas with family.

ممکن است در کریسمس با خانواده دور هم جمع شوید.

You might get together after work one

ممکن است یک روز بعد از کار دور هم جمع شوید

day to celebrate a colleague's birthday.

تا تولد همکارتان را جشن بگیرید.

So whenever you are with other people for

بنابراین هر زمان که برای

an event or to celebrate something, we often

یک رویداد یا برای جشن گرفتن چیزی با افراد دیگر هستید، اغلب از

use the verb to get together.

فعل جمع شدن استفاده می کنیم.

So I'm going to get together with my family tomorrow.

پس فردا با خانواده ام دور هم جمع می شوم.

Uh, and then we are going to

اوه، و سپس

get together with Jen's family next week.

هفته آینده با خانواده جن دور هم جمع می شویم.

So that's the use of the verb,

بنابراین استفاده از فعل،

an actual use of the verb.

استفاده واقعی از فعل است.

In Bob's life, to gather is more of an older word.

در زندگی باب، جمع کردن یک کلمه قدیمی تر است.

I don't really use this verb much

من واقعاً دیگر زیاد از این فعل استفاده نمی کنم

anymore, but people will gather for Christmas.

، اما مردم برای کریسمس جمع می شوند.

I think get together is more common.

به نظر من دور هم جمع شدن رایج تره

In fact, get together can also be used as a

در واقع، get together می تواند به عنوان یک اسم نیز استفاده شود

noun, like you might go to a get together.

، مانند اینکه ممکن است به یک جمع بروید.

Um, and I think to gather is something you might

ام، و من فکر می کنم جمع کردن چیزی است که ممکن است

read in an older book, like people will gather for

در یک کتاب قدیمی تر بخوانید، مثلاً مردم برای

Christmas at the town square or something like that.

کریسمس در میدان شهر جمع می شوند یا چیزی شبیه به آن. اما

But. But yeah, definitely has an older

اما بله، قطعاً

feel to me, that verb.

برای من احساس قدیمی‌تری دارد، آن فعل.

This verb has come up in a few lessons lately.

این فعل اخیراً در چند درس مطرح شده است.

I think this is the third time

فکر می کنم این سومین بار

in a month when you host.

در یک ماه است که میزبانی می کنید.

It means people are coming to your

یعنی مردم به خانه شما می آیند

house, people are coming to your apartment.

، مردم به آپارتمان شما می آیند.

You are the person who is planning the party.

شما فردی هستید که در حال برنامه ریزی برای مهمانی هستید.

So If Jen and I host Christmas, we

بنابراین اگر من و جن میزبان کریسمس باشیم،

make sure our house is really clean.

مطمئن می شویم که خانه ما واقعا تمیز است.

We decorate a little bit more because people are coming

ما کمی بیشتر تزئین می کنیم زیرا مردم

to our house because we decided host the party.

به خانه ما می آیند زیرا ما تصمیم گرفتیم مهمانی را برگزار کنیم.

Um, this year we are not hosting.

اوم امسال میزبان نیستیم.

We are going to other people's houses.

ما به خانه دیگران می رویم.

And I like that a little bit better.

و من آن را کمی بهتر دوست دارم.

I think it's a little easier, it's easier to

من فکر می کنم کمی راحت تر است،

visit someone else than it is to have 20

دیدن شخص دیگری راحت تر از این است که 20

or 30 people come to your house.

یا 30 نفر به خانه شما بیایند.

I do like to host.

من دوست دارم میزبانی کنم

Like it is fun.

مثل اینکه سرگرم کننده است.

We hosted Christmas last year

کریسمس سال گذشته را

for my brothers and sisters.

برای برادران و خواهرانم میزبانی کردیم.

Uh, but this year it will be

اوه، اما امسال

at my sister's place to bake.

در محل خواهرم خواهد بود تا بپزد.

So you bake all year round.

بنابراین شما در تمام طول سال پخت می کنید.

It's fun to bake cookies. It's fun.

پختن کوکی ها سرگرم کننده است. سرگرم کننده است.

It's fun to bake things.

پختن چیزها سرگرم کننده است.

But at Christmas you might

اما در کریسمس ممکن است

bake special Christmas treats.

غذاهای ویژه کریسمس بپزید.

You might bake shortbread cookies.

ممکن است کوکی‌های نان کوتاه بپزید.

That's a very common thing to eat at Christmas.

این یک چیز بسیار رایج برای خوردن در کریسمس است.

It's a, a white cookie.

این یک کوکی سفید است.

Um, you might make, you might bake gingerbread cookies or

ام، ممکن است درست کنید، ممکن است کلوچه های شیرینی زنجبیلی بپزید یا

you might bake the pieces for a gingerbread house.

ممکن است تکه های آن را برای یک خانه شیرینی زنجبیلی بپزید. شیرینی

Gingerbread is a spicy kind of cookie, spicy kind

زنجبیلی نوعی شیرینی تند و تند است

of treat that we have at Christmas time.

که در زمان کریسمس میل می کنیم.

You, you're going to try and not

شما سعی می کنید

do this, but it's kind of hard.

این کار را انجام ندهید، اما به نوعی سخت است.

You tend to overeat at Christmas.

در کریسمس تمایل به پرخوری دارید.

Um, so I tend to overeat at Christmas because

اوم، بنابراین در کریسمس تمایل به پرخوری دارم زیرا

everywhere I go there is a lot of food.

هر جا که می روم غذای زیادی وجود دارد.

It's fun to eat at Christmas.

خوردن در کریسمس لذت بخش است.

You eat things you don't normally eat at

شما چیزهایی می خورید که به طور معمول در

other times of year of the year.

زمان های دیگر سال نمی خورید.

So it's fun to eat, but it's

بنابراین خوردن آن سرگرم کننده است، اما

important to try to not overeat.

مهم است که سعی کنید پرخوری نکنید.

This looks yummy.

این به نظر خوشمزه میاد

A bunch of different kinds of cheeses.

یک دسته از انواع پنیر.

The reason people tend to overeat at Christmas

دلیل تمایل مردم به پرخوری در کریسمس

is because we buy more expensive food.

این است که ما غذای گران تری می خریم.

This looks like expensive cheese.

این پنیر گران قیمت به نظر می رسد.

I don't normally buy this type of cheese.

من معمولا این نوع پنیر را نمی خرم.

Um, so if I was at a Christmas party and

اوم، پس اگر من در یک مهمانی کریسمس بودم و

they had that cheese, I might overeat a little bit.

آنها آن پنیر را می خوردند، ممکن بود کمی پرخوری کنم.

To send.

برای ارسال.

You might send Christmas cards.

ممکن است کارت های کریسمس بفرستید.

This has become less common, I think,

من فکر می‌کنم که این امر کمتر رایج شده است،

as people just send agreed via email.

زیرا مردم فقط از طریق ایمیل ارسال می‌کنند.

Um, my friend just sent me a

اوم، دوستم

nice email letter the other day.

همین روزها یک ایمیل خوب برایم فرستاد.

Instead of a Christmas card, but you

به جای کارت کریسمس، اما

might send Christmas cards to people.

ممکن است کارت های کریسمس را برای مردم ارسال کنید.

Um, that was hard to do in

ام، انجام این کار در کانادا سخت بود،

Canada because Canada Post was on strike.

زیرا پست کانادا در اعتصاب بود.

We didn't have mail for almost a month.

تقریبا یک ماه بود که پست نداشتیم.

Um, but you might decide to send a Christmas card.

ام، اما ممکن است تصمیم بگیرید که یک کارت کریسمس بفرستید.

Uh, you might listen to music.

اوه، شما ممکن است به موسیقی گوش دهید.

It's interesting because we often add the word

این جالب است زیرا ما اغلب

to when we're using listen with music.

زمانی که از گوش دادن همراه با موسیقی استفاده می کنیم این کلمه را به آن اضافه می کنیم.

So when I go for a walk, I listen to

بنابراین وقتی برای پیاده روی می روم،

music at Christmas time, I listen to Christmas music.

در زمان کریسمس به موسیقی گوش می دهم، به موسیقی کریسمس گوش می دهم.

Um, so it's an important way and

اوم، پس این یک راه مهم و

use of the verb to listen.

استفاده از فعل برای گوش دادن است.

Um, so I think some of you probably listen

اوم، بنابراین من فکر می کنم برخی از شما احتمالاً

to a lot of English music in order to

برای

learn new English words and to practice your English.

یادگیری لغات جدید انگلیسی و تمرین انگلیسی خود به موسیقی انگلیسی زیادی گوش می دهید.

To dress up.

برای لباس پوشیدن

So someone might dress up as Santa Claus.

بنابراین ممکن است کسی لباس بابا نوئل بپوشد.

You might have a very formal Christmas party,

ممکن است یک جشن کریسمس بسیار رسمی داشته باشید

and you might need to dress up.

و ممکن است نیاز داشته باشید که لباس بپوشید.

You might need to wear a tie.

شاید لازم باشد کراوات بپوشید.

Um, pretty much every Christmas party I

اوم، تقریباً هر جشن کریسمس که من

go to is very casual, though.

به آن می روم، بسیار معمولی است.

But if you go to a parade, the last

اما اگر به یک رژه بروید، آخرین

person in the parade, a Christmas parade, is Santa.

نفر در رژه، رژه کریسمس، بابانوئل است.

And often there will be a person

و اغلب شخصی وجود خواهد داشت

who will dress up as Santa.

که لباس بابا نوئل بپوشد.

The person will put on fake beard and put

آن شخص ریش مصنوعی خواهد گذاشت و

on a red, I guess a Santa suit.

یک لباس قرمز، حدس می‌زنم کت و شلوار بابانوئل بپوشد.

We would call it would dress up by

ما آن را با

putting on a Santa suit to exchange.

پوشیدن کت و شلوار بابانوئل برای تعویض می گوییم.

I use this verb a few times already.

من قبلاً چند بار از این فعل استفاده می کنم.

Sometimes you will exchange gifts.

گاهی هدایایی رد و بدل خواهید کرد.

So as parents, we buy our

بنابراین به عنوان والدین، ما برای

kids gifts and give them gifts.

فرزندانمان هدایایی می خریم و به آنها هدیه می دهیم.

But at work, if you have a

اما در محل کار، اگر مهمانی دارید

party, you might exchange gifts with someone.

، ممکن است با کسی هدایایی رد و بدل کنید.

You might have a gift exchange.

ممکن است یک مبادله هدیه داشته باشید.

That means you're giving one gift

یعنی شما یک هدیه می دهید

and you're getting one gift.

و یک هدیه می گیرید.

Um, we actually didn't have a Christmas party at work.

اوم، ما در واقع جشن کریسمس در محل کار نداشتیم.

I think it's going to be in January.

فکر می کنم در ژانویه باشد.

It didn't quite work out.

خیلی خوب نشد

But sometimes we will exchange gifts. So you're.

اما گاهی هدایایی رد و بدل می کنیم. پس شما هستید. به

You're told, buy a gift that anyone would like.

شما گفته می شود، هدیه ای بخرید که هر کسی دوست دارد.

That's about $10 or $20.

این حدود 10 یا 20 دلار است.

And then we have a little gift exchange.

و سپس ما یک مبادله هدیه کوچک داریم.

Maybe we play a game to exchange the

شاید ما یک بازی برای تبادل هدایا انجام می دهیم

gifts, or maybe we actually know who we

، یا شاید واقعاً می دانیم که

are giving the gift to, then to return.

هدیه را به چه کسی می دهیم، سپس برای بازگشت.

This is the sad part of Christmas.

این قسمت غم انگیز کریسمس است.

Sometimes people get a gift that they don't like,

گاهی اوقات افراد هدیه ای می گیرند که دوست ندارند

and then after Christmas, they will return the gift.

و بعد از کریسمس، هدیه را پس می دهند.

They will bring it back to the

آنها آن را به فروشگاه برمی گردانند

store to get money for that gift.

تا برای آن هدیه پول بگیرند.

So sometimes people buy gifts, they give gifts, and people

بنابراین گاهی اوقات مردم هدیه می خرند، هدیه می دهند و مردم از

don't like the gifts, so they return the gift.

هدایا خوششان نمی آید، بنابراین هدیه را پس می دهند.

In fact, it's quite common to give someone what's called

در واقع، دادن چیزی که به آن

a gift receipt gift, Especially if an adult is giving

هدیه رسید هدیه می‌دهند، بسیار رایج است، به خصوص اگر یک بزرگسال

a gift to another adult and they don't know if

به بزرگسال دیگری هدیه می‌دهد و نداند که آیا

they're going to like it, they might give them a

آن را دوست دارد یا نه، ممکن است

special receipt from the store called a gift receipt that

رسید ویژه‌ای به او بدهند. فروشگاه یک رسید هدیه نامید که به

allows that person to return the gift.

شخص اجازه می دهد هدیه را پس دهد.

Um, and then you can also sometimes

اوم، و سپس گاهی اوقات می توانید

return the gift or exchange it.

هدیه را برگردانید یا آن را تعویض کنید.

If someone bought me a shirt or sweater for Christmas and

اگر کسی برای کریسمس برای من پیراهن یا پلیور خرید و

it was too small, I could go to the store and

خیلی کوچک بود، می توانستم به فروشگاه بروم و

return the shirt, might exchange it for the right size.

پیراهن را پس بدهم، شاید آن را با اندازه مناسب عوض کنم.

I would give them the small and they would

من کوچک را به آنها می‌دادم و آنها

give me the large because that actually fits better.

بزرگ را به من می‌دادند زیرا در واقع بهتر می‌شود.

And then this is my last slide.

و سپس این آخرین اسلاید من است.

A lot of people will crash at Christmas.

بسیاری از مردم در کریسمس تصادف می کنند.

This is an informal verb that means to sleep or

این یک فعل غیر رسمی است که به معنای خوابیدن یا

relax or just watch TV after a busy event.

استراحت کردن یا تماشای تلویزیون بعد از یک رویداد شلوغ است.

Okay, so when Jen and I host

خوب، پس وقتی من و جن میزبان

Christmas, after everyone leaves, we just crash.

کریسمس هستیم، بعد از اینکه همه رفتند، تصادف می کنیم.

We just lay on the couch, do

ما فقط روی کاناپه دراز کشیدیم،

nothing for an hour because we're exhausted.

یک ساعت کاری انجام ندهیم چون خسته شده ایم.

Maybe when you go to a Christmas party and

شاید وقتی به یک مهمانی کریسمس می روید و

you talk to people for three hours, you are

سه ساعت با مردم صحبت می کنید،

really tired afterwards and you go home and crash.

بعد از آن واقعاً خسته شده اید و به خانه می روید و تصادف می کنید.

So it simply means to sit down or lay down

بنابراین به سادگی به این معنی است که بنشینید یا

on a couch, you might fall asleep, you might just

روی یک مبل دراز بکشید، ممکن است بخوابید، ممکن است فقط

watch some silly television, but you will crash.

یک تلویزیون احمقانه تماشا کنید، اما تصادف خواهید کرد.

So it's another word for relax, I think.

بنابراین فکر می کنم این کلمه دیگری برای آرامش است.