Free English Class! Topic: Things That Go Together Part 2! 👟🧦🍷🧀 (Lesson Only)

Hello and welcome to this English lesson about things

سلام و به این درس انگلیسی در مورد چیزهایی

that go together part two. If you recall we did a lesson

که با هم هستند بخش دوم خوش آمدید. اگر به خاطر داشته باشید که ما در

earlier this month actually at the end of April. So about six

اوایل این ماه در واقع در اواخر آوریل درسی داشتیم. بنابراین حدود شش

weeks ago about English words that commonly go together. Um

هفته پیش در مورد کلمات انگلیسی که معمولاً با هم ترکیب می شوند. ام،

these are words where I think in the last lesson we did words

اینها کلماتی هستند که فکر می کنم در درس گذشته کلماتی

like mac and cheese in the last lesson we did words like lock

مانند مک و پنیر را در درس گذشته کلماتی مانند قفل

and key. Um they're words that if you learn the one word you

و کلید را انجام دادیم. امم آنها کلماتی هستند که اگر یک کلمه را یاد بگیرید،

might as well just learn the other word as well because

ممکن است کلمه دیگر را نیز یاد بگیرید

they're often said at the same time. So this is part we're

زیرا اغلب همزمان گفته می شوند. بنابراین این بخشی است که

going to learn about 30 more word pairs in English that just

ما در مورد 30 جفت کلمه دیگر در زبان انگلیسی که فقط

go together. Uh they just go together really really well. So

با هم هستند یاد خواهیم گرفت. اوه آنها خیلی خوب با هم می آیند. بنابراین

welcome to this lesson about things that go together part

به این درس در مورد چیزهایی که با هم هستند بخش

two. To toss and turn. So when you don't sleep well. In

دوم خوش آمدید. پرتاب و چرخاندن. بنابراین وقتی خوب نمی خوابید. در

English we often will say oh I tossed and turned all night. Or

انگلیسی اغلب می گوییم oh I tossed and turned all night. یا

I ate a big bowl of ice cream. Tonight I'm not going to sleep

یک کاسه بزرگ بستنی خوردم. امشب قرار نیست راحت

well. I'm going to toss and turn. So you can just say I'm

بخوابم. من می روم و می چرخم. بنابراین می توانید فقط بگویید که

not going to well or you can say I didn't sleep very well

خوب نمی شوم یا می توانید بگویید که دیشب خیلی

last night. That would be a fine way to describe it. But

خوب نخوابیدم. این روش خوبی برای توصیف آن خواهد بود. اما

this is a very common thing to say in English. Um I had bad

این چیزی است که در زبان انگلیسی بسیار رایج است. اوم

dreams last night and they made me toss and turn all night. So

دیشب خوابهای بدی دیدم و آنها مرا مجبور کردند تمام شب را پرت کنم و بچرخانم. بنابراین

basically what it means is that you're rolling around in bed.

اساساً معنی این است که شما در رختخواب غلت می‌زنید.

You're not just laying there sleeping nicely. You're kind of

شما فقط دراز کشیده اید و راحت بخوابید. شما به نوعی مانند این هستید که

like laying on your side and then lay on your other side and

به پهلو دراز بکشید و سپس به پهلوی دیگر دراز بکشید و

then lay on your back. You're kind of moving throughout the

سپس به پشت دراز بکشید. شما در طول شب به نوعی در حال حرکت هستید

night because something is preventing you from having a

زیرا چیزی مانع از داشتن یک

good night's sleep so then you toss and turn. Um last night I

خواب خوب شبانه می‌شود، بنابراین آن را پرت می‌کنید و می‌چرخید. ام دیشب من

did not toss and turn all night. I had a good night's

تمام شب را پرت نکردم . من یک شب خوب

sleep which which makes me happy and in a good mood. Fish

خوابیدم که باعث خوشحالی و روحیه خوبم می شود. ماهی

and chips. So I'm not sure how common this is in like the

و چیپس. بنابراین من مطمئن نیستم که این مورد در

United States. I'm sure in parts of the United States it's

ایالات متحده چقدر رایج است. من مطمئن هستم که در بخش هایی از ایالات متحده

quite common. But I know in Britain and in Canada we have a

بسیار رایج است. اما می دانم که در بریتانیا و کانادا

specific kind of restaurant that sells fish and chips. The

نوع خاصی از رستوران داریم که ماهی و چیپس می فروشد.

town where we sell flowers in also has a fish and chips shop.

شهری که در آن گل می‌فروشیم، فروشگاه ماهی و چیپس نیز دارد.

So fish and chips are again French fries with fish. So

بنابراین ماهی و چیپس دوباره سیب زمینی سرخ کرده با ماهی است. بنابراین

there's fish it's usually here I think it's halibut or cod. Uh

ماهی وجود دارد که معمولاً اینجاست، من فکر می کنم ماهی هالیبوت یا ماهی ماهی است. اوه

and then it has French fries with it. Which our British

و سپس سیب زمینی سرخ کرده همراه آن است. که احتمالاً پسرعموهای بریتانیایی ما به

cousins probably call chips. Uh but we call them French fries.

آن چیپس می گویند. اوه اما ما به آنها سیب زمینی سرخ کرده می گوییم.

But if you buy them with fish at a fish and chips store then

اما اگر آنها را با ماهی از یک فروشگاه ماهی و چیپس خریداری کنید،

we call them chips. So it's the only time in Canada where we

ما آنها را چیپس می نامیم. بنابراین این تنها زمانی در کانادا است که می

say fish and chips and use the word chips to talk about French

گوییم ماهی اند چیپس و از کلمه چیپس برای صحبت در مورد

fries. Cops and robbers. Is a very common game for kids to

سیب زمینی سرخ کرده استفاده می کنیم. پلیسها و دزدها. یک بازی بسیار رایج برای کودکان

play. When I was a kid sometimes my friends would come

است. وقتی بچه بودم گاهی دوستانم می

over and some of them would pretend to be cops and other

آمدند و بعضی از آنها وانمود می کردند که پلیس هستند و

kids would pretend to be robbers and we would play cops

بچه های دیگر تظاهر می کردند که دزد هستند و ما پلیس و دزد بازی می کردیم

and robbers. So usually this phrase is used to talk about

. بنابراین معمولاً از این عبارت برای صحبت در مورد

kids playing pretending to be a police officer pretending to be

بازی بچه‌هایی استفاده می‌شود که تظاهر به افسر پلیس و تظاهر

a robber. Uh we often played cops and robbers when I was a

به دزدی می‌کنند. اوه ما وقتی بچه بودم اغلب نقش پلیس و دزد بازی می کردیم

kid. Uh the robbers would pretend to steal stuff and hide

. اوه، دزدها وانمود می‌کردند که چیزها را می‌دزدند و پنهان

And then the kids who were pretending to be cops would try

می‌کردند و سپس بچه‌هایی که وانمود می‌کردند پلیس هستند سعی می‌کردند

to find them. It was it was a fun game. We also played hide

آنها را پیدا کنند. بازی جالبی بود مخفی کاری

and seek. That's where one person counts with their eyes

هم کردیم. اینجاست که یک نفر با چشمان

closed and everyone else hides and then that person has to

بسته حساب می کند و بقیه پنهان می شوند و آن شخص باید

find them. I think in French it's called Cash Cash. But cops

آنها را پیدا کند. فکر کنم در فرانسه به آن Cash Cash می گویند. اما پلیس

and robbers another game that kids sometimes play. Odds and

و دزد بازی دیگری است که بچه ها گاهی اوقات بازی می کنند. خرت و پرت

ends. So this is an interesting one because most people that I

. بنابراین این یک مورد جالب است زیرا اکثر افرادی که من

know have a drawer in their kitchen like this. It doesn't

می شناسم یک کشو در آشپزخانه خود دارند.

have forks and knives and spoons in it. It doesn't have

چنگال و چاقو و قاشق داخلش نیست.

like dish towels in it. It has all different things. And we

مثل حوله ظرفشویی داخلش نیست همه چیزهای مختلف دارد. و ما

would call this a junk drawer in my family. And it's filled

این را یک کشوی آشغال در خانواده من می نامیم. و پر

with odds and ends. When you say something is filled with

از شانس و پایان است. وقتی می گویید چیزی پر از

odds and ends it means like this drawer I think it has a

شانس است و به پایان می رسد یعنی مانند این کشو فکر می کنم یک

screwdriver and some tape and a stapler and some pencils. Uh I

پیچ گوشتی و مقداری نوار و یک منگنه و چند مداد دارد. اوه من

think there's even batteries over on the far side. This

فکر می کنم حتی باتری در سمت دور وجود دارد. این

looks exactly like our junk drawer. It's just filled with

دقیقا شبیه کشوی آشغال ما است . فقط پر

all kinds of different things and we would call those things

از انواع چیزهای مختلف است و ما آن چیزها را

odds and ends. Um I'm wondering if some of you have a drawer

شانس و انتها می نامیم. اوم، من نمی‌پرسم آیا برخی از شما چنین کشویی در خانه‌تان

like that in your house where it's just filled with odds and

دارید که پر از شانس و

ends. It has all different things in it. Bells and

انتها باشد. همه چیزهای مختلف در آن وجود دارد. زنگ ها و

whistles. So this doesn't actually refer to bells and

سوت ها. بنابراین این در واقع به زنگ ها و

whistles. A bell is a big thing that rings like bong bong and

سوت ها اشاره نمی کند. زنگ چیز بزرگی است که مانند بونگ بونگ به صدا در می آید و

then a whistle is like something that a referee would

سپس سوت مانند چیزی است که یک داور

have during a sports game. But when we use the phrase bells

در طول یک بازی ورزشی دارد. اما وقتی از عبارت bells

and whistles. We mean that you bought something and it has all

and whistles استفاده می کنیم. منظور ما این است که شما چیزی خریده اید و همه

of the available options. Like he bought a car with all the

گزینه های موجود را دارد. مثل اینکه یک ماشین خریده بود با همه

bells and whistles. It has power windows and it has GPS

زنگ ها و سوت ها. شیشه برقی داره و جی پی اس

and it has a stereo and it has power steering and all of these

داره و استریو داره و فرمان برقی داره و همه این

things are none of these things are options anymore but it has

چیزا دیگه هیچ کدوم از اینا آپشن نیست ولی

air conditioning. It has intermittent wipers. So when

تهویه هوا داره. برف پاک کن های متناوب دارد. بنابراین وقتی

you buy something and say that it has all the bells and

چیزی می‌خرید و می‌گویید که همه زنگ‌ها و

whistles. It means that you've bought something where instead

سوت‌ها را دارد. این بدان معنی است که شما چیزی را خریداری کرده اید که به

of the basic model you've spent extra money to get all of the

جای مدل اصلی، پول اضافی را برای دریافت تمام

really cool features. Often we'll use this when talking

ویژگی های واقعا جالب خرج کرده اید. اغلب وقتی در مورد ماشین صحبت می کنیم از آن استفاده می

about a car. You know oh he bought a new sports with all

کنیم. می‌دانی اوه او یک ورزش جدید با

the bells and whistles. So ladies and gentlemen. I don't

همه زنگ‌ها و سوت‌ها خرید. پس خانم ها و آقایان.

start my English lessons this way. But this is a common thing

من دروس انگلیسی را اینگونه شروع نمی کنم. اما این چیزی است که

for people to say when they're talking in front of a group of

مردم هنگام صحبت در مقابل گروهی از

people. So a lot of times when you're doing some public

مردم می گویند. بنابراین بسیاری از مواقع زمانی که در حال انجام برخی سخنرانی‌های عمومی هستید

speaking. You'll start by saying ladies and gentlemen

. شما با گفتن خانم ها و آقایان

welcome. I'm glad that you came this evening. Tonight we're

خوش آمدید شروع می کنید. خوشحالم که امروز عصر اومدی امشب

going to talk about and then you would say whatever you're

قراره در موردش حرف بزنیم و بعدش هرچی میخوای حرف بزنی میگی

going to talk about. Often when a student gives a speech at

. اغلب وقتی دانش آموزی در مدرسه سخنرانی می

school. If there's in the crowd. They will start by

کند. اگر در میان جمعیت باشد. آنها با

saying ladies and gentlemen, fellow students, friends and

گفتن خانم ها و آقایان، دانش آموزان، دوستان و

family and then they'll give their speech. Um so most often

خانواده شروع می کنند و سپس سخنرانی خود را ارائه می دهند. خیلی وقت‌ها

I hear this when someone is giving a talk. When someone is

وقتی کسی در حال سخنرانی است این را می‌شنوم . وقتی

presenting some information to other people. They'll start by

کسی اطلاعاتی را به افراد دیگر ارائه می کند. آنها با

saying ladies and gentlemen welcome to this live English

گفتن خانم ها و آقایان به این درس زنده انگلیسی خوش آمدید شروع می کنند

lesson. That's how I should start every week. Maybe I'll

. هر هفته باید اینطوری شروع کنم. شاید

change and be a little more formal. Drinking and driving.

تغییر کنم و کمی رسمی تر باشم. نوشیدن و رانندگی.

So there are word pairs for bad things in the world. Um when

بنابراین جفت کلمات برای چیزهای بد در جهان وجود دارد. اوم وقتی

you talk about someone who is driving under the influence of

در مورد کسی صحبت می کنید که تحت تأثیر

alcohol someone who is driving while intoxicated. The informal

الکل رانندگی می کند ، کسی که در حالت مستی رانندگی می کند. راه غیررسمی

way to talk about that is to call it drinking and driving.

برای صحبت در مورد آن این است که آن را نوشیدن و رانندگی می نامیم.

You know he got a ticket because he was drinking and

میدونی که بلیت گرفت چون مشروب میخورد و

driving. He was consuming or had consumed alcohol and then

رانندگی میکرد. او در حال مصرف یا مصرف الکل بود و سپس

was driving his car. He was drinking and driving. So those

در حال رانندگی با ماشین خود بود. مشروب می خورد و رانندگی می کرد. بنابراین، این

two words often are seen together people make signs

دو کلمه اغلب با هم دیده می‌شوند، افرادی با علامت‌هایی می‌نویسند

saying stop drinking and driving or you know raise the

که نوشیدن الکل و رانندگی را متوقف کنید یا می‌دانید

fine for drinking and driving. A very it's a very serious

جریمه نوشیدن و رانندگی را افزایش دهید.

offence by the way in Canada. You should not drink and drive.

اتفاقاً در کانادا یک جرم بسیار جدی است. شما نباید مشروب بخورید و رانندگی کنید.

Safe and sound. We use the words safe and sound. Usually

سالم و بی خطر. ما از کلمات سالم و سالم استفاده می کنیم. معمولا

when someone goes somewhere and when they let us know that they

وقتی کسی جایی می رود و وقتی به ما اطلاع می دهد که

arrived. They'll often say yes we landed at the airport and

آمده است. آنها اغلب می گویند بله ما در فرودگاه فرود آمدیم و

we're in Holland safe and sound. Or yes we arrived at our

سالم و سلامت در هلند هستیم . یا بله

destination safe and sound. And it just mean that you arrived

سالم و سلامت به مقصد رسیدیم. و این فقط به این معنی است که شما به

there and the trip went well. Uh everything is going really

آنجا رسیدید و سفر به خوبی پیش رفت. اوه همه چیز

really good and you're happy and safe and sound. So it means

واقعاً خوب پیش می رود و شما شاد و سالم و سالم هستید. پس یعنی

there was no accident on the way. It means usually that you

هیچ حادثه ای در راه نبوده است . این بدان معناست که معمولاً

didn't lose anything on the way. It means that everything

چیزی را در راه از دست نداده اید . یعنی همه

went as planned. So you arrived safe and sound. In fact one of

چیز طبق برنامه پیش رفت. پس سالم و سلامت رسیدی در واقع یکی از

my kids went on a trip a couple weeks ago and the first night

بچه های من چند هفته پیش به مسافرت رفت و شب اولی

they were there they sent a text message saying that they

که آنجا بودند پیامک فرستادند

arrived safe and sound that they had checked into their

که سالم و سلامت به

hotel and they were looking forward to the next day. So

هتل خود رسیدند و مشتاقانه منتظر روز بعد هستند. خیلی

safe and sound. Wine and cheese. I think we should blame

سالم و بی خطر شراب و پنیر. من فکر می کنم ما باید

the French for this. I'm not 100% sure. But often when you

فرانسوی ها را برای این موضوع مقصر بدانیم. من 100% مطمئن نیستم. اما اغلب وقتی

go to a party there might be some wine and cheese. Often

به مهمانی می روید ممکن است مقداری شراب و پنیر وجود داشته باشد. اغلب

when you have cheese to eat at a party in North America and in

وقتی در یک مهمانی در آمریکای شمالی و در

many parts of Europe. There will also be wine. I hope I

بسیاری از نقاط اروپا پنیر برای خوردن دارید. شراب نیز وجود خواهد داشت.

just said that right. When there's cheese there will also

امیدوارم درست گفته باشم وقتی پنیر وجود داشته

be wine. Cheese and wine just naturally go together. When

باشد، شراب نیز وجود خواهد داشت. پنیر و شراب به طور طبیعی با هم ترکیب می شوند.

you're eating some really good cheese. Some really well made

وقتی در حال خوردن پنیر واقعا خوب هستید . برخی از پنیرهای واقعاً خوب تهیه شده است

cheese it can be nice to have a glass of wine with it. The two

که می‌توان با آن یک لیوان شراب بخورید. این دو

flavours go together really really well. So it's common

طعم واقعاً با هم هماهنگ می شوند. بنابراین معمولاً

sometimes to go to a party and for someone to have a cheese

گاهی اوقات به یک مهمانی می‌رویم و کسی یک ظرف پنیر

platter and to serve wine with the cheese. And we even call

می‌خورد و با پنیر شراب سرو می‌کند. و حتی گاهی اوقات

them wine and cheese parties sometimes. Oh I'm going to a

آنها را مهمانی های شراب و پنیر می نامیم . اوه، من به

little wine and cheese party at my brother's place to celebrate

یک مهمانی شراب و پنیر در خانه برادرم می روم تا

the fact that they bought a new house. They might have a little

این واقعیت را جشن بگیرم که آنها یک خانه جدید خریدند . آنها ممکن است یک

wine and cheese party. Hug and kisses. So we often in a card

مهمانی شراب و پنیر کوچک داشته باشند. در آغوش گرفتن و بوسیدن. بنابراین،

if we're sending a card to someone we love we might put in

اگر کارتی را برای کسی که دوستش داریم می فرستیم، اغلب در کارتی می فرستیم، ممکن است

the at the end of the card you know from Bob hugs and kisses

در انتهای کارتی که از بغل کردن و بوسیدن باب می شناسید

and then we actually put Xs and O's. Um so an X and O in

قرار دهیم و سپس در واقع Xs و O را قرار دهیم. ام پس X و O در

English and probably in other languages means hugs and

انگلیسی و احتمالاً در زبان های دیگر به معنای بغل کردن و

kisses. I think the X is a hug and the O is a kiss. I'm not

بوسیدن است. من فکر می کنم X یک بغل است و O یک بوسه.

sure. But hugs and kisses is something we sometimes say I

مطمئن نیستم. اما در آغوش گرفتن و بوسه چیزی است که ما گاهی اوقات می گوییم

don't say it but you know my I think my grandma used to say it

نمی گویم اما می دانید من فکر می کنم مادربزرگم آن را طوری می گفت که

like she would sign a card like have a good day hugs and kisses

انگار کارتی را امضا می کرد مانند آغوش و بوسیدن مادربزرگ روز خوبی داشته باشید

from grandma. Uh and then she would put X's and O's.

. اوه و سپس X و O را قرار می داد.

Sometimes people who are dating will do that. You know a girl

گاهی اوقات افرادی که قرار ملاقات دارند این کار را انجام می دهند. می‌دانی که

will send a boy a card and and say you know thanks for the

یک دختر برای پسری کارتی می‌فرستد و می‌گوید که می‌دانی برای

roses on Valentine's Day. Hugs and kisses your girlfriend or

گل رز در روز ولنتاین متشکرم. دوست دخترت را در آغوش بگیر و ببوس یا

something like that. But yes. Definitely hugs and kisses are

چیزی شبیه این. اما بله. قطعا در آغوش گرفتن و بوسه

two words that go together. The birds and the bees. So the

دو کلمه ای هستند که با هم ترکیب می شوند. پرندگان و زنبورها. بنابراین

reason I have a picture of a person covering their face is

دلیل اینکه من عکسی از شخصی دارم که صورتش را پوشانده است

because this is an embarrassing one to talk about. The birds

این است که صحبت کردن در مورد آن خجالت آور است.

and the bees I guess I should just be honest is about talking

من حدس می‌زنم که من باید صادق باشم، پرندگان و زنبورها

about sex. The birds and the bees is a way that we refer to

درباره رابطه جنسی صحبت می‌کنند. پرندگان و زنبورها روشی است که

sex in a without using the word sex. Often times when parents

بدون استفاده از کلمه جنسیت در a به جنسیت اشاره می کنیم . اغلب اوقات زمانی که والدین

are explaining to their children how animals and people

به فرزندانشان توضیح می‌دهند که حیوانات و مردم چگونه

reproduce when they're explaining to their kids how

تولید مثل می‌کنند، وقتی به بچه‌هایشان توضیح می‌دهند

that works. They'll call it the birds and the bees. They'll say

که چگونه کار می‌کند. آنها آن را پرندگان و زنبورها می نامند. آنها می گویند

you know my son's getting older and it's important that I talk

می دانید پسرم بزرگتر می شود و مهم است که من

to about the birds and the bees. So he understands how

در مورد پرندگان و زنبورها صحبت کنم. بنابراین او می فهمد

that works. Spaghetti and meatball This one's a little

که چگونه کار می کند. اسپاگتی و کوفته در این مورد کمی

easier to talk about. Spaghetti and meatballs is a very common

راحت تر صحبت می شود. اسپاگتی و کوفته یک روش بسیار

way to eat pasta with a meat topping with sauce. So if you

رایج برای خوردن پاستا با رویه گوشت با سس است. بنابراین اگر

go to a restaurant you can order spaghetti and meatballs.

به رستوران می روید می توانید اسپاگتی و کوفته سفارش دهید.

It'll look exactly like this. You'll get a plate of pasta

دقیقا شبیه این خواهد بود یک بشقاب

noodles with a tomato sauce and some meatballs on it. When I

رشته ماکارونی با سس گوجه فرنگی و مقداری کوفته روی آن خواهید داشت. وقتی

was a kid whenever we had spaghetti we had spaghetti and

بچه بودم هر وقت اسپاگتی می خوردیم ماکارونی و

meatballs. My mom would make meatballs she would fry the

کوفته می خوردیم. مامانم کوفته درست می‌کرد، کوفته‌ها را در ماهیتابه سرخ می‌کرد،

meatballs in a frying pan she would cook the noodles in

رشته‌ها را در

boiling water and she would heat up some pasta sauce from a

آب جوش می‌پخت و مقداری سس پاستا را از شیشه داغ می‌کرد

jar. Sorry to all of you who might think that's not good. Uh

. متاسفم برای همه شما که ممکن است فکر کنید خوب نیست. اوه

and we would have spaghetti and meatballs. A very common meal.

و ما اسپاگتی و کوفته می خوریم. یک وعده غذایی بسیار رایج

So when you go to a restaurant you can order a hamburger and

بنابراین وقتی به رستوران می روید می توانید همبرگر و

fries. Uh fish and chips. Or spaghetti and meatballs. Now

سیب زمینی سرخ کرده سفارش دهید. اوه ماهی اند چیپس یا اسپاگتی و کوفته. اکنون

you know three different things you could order if you were at

سه چیز متفاوت می دانید که اگر در یک رستوران بودید می توانید سفارش دهید

a restaurant. Socks and chews. Um so these kind of go

. جوراب و جویدن. اوم پس اینها

together. Uh sometimes when we go somewhere let's say we're

با هم می آیند اوه گاهی اوقات وقتی جایی می رویم، فرض کنیم که

going to go on a hike. I'll say to my kids make sure you wear

قرار است به پیاده روی برویم. به بچه هایم می گویم حتما

socks and shoes. Instead of sandals or flip flops or all of

جوراب و کفش بپوشید. به جای صندل یا دمپایی یا همه

those other types of footwear which aren't good for hiking.

انواع دیگر کفش هایی که برای پیاده روی مناسب نیستند.

When you go on a hike there's lots of rocks and sticks. And

وقتی به پیاده روی می روید، سنگ ها و چوب های زیادی وجود دارد. و

so I often say to my kids you need to wear socks and shoes.

بنابراین من اغلب به فرزندانم می گویم که باید جوراب و کفش بپوشید.

Um at our school students are required as part of their

ام در مدرسه ما دانش آموزان به عنوان بخشی از لباس خود ملزم

uniform to wear socks and shoes. You can't go barefoot.

به پوشیدن جوراب و کفش هستند. شما نمی توانید با پای برهنه بروید.

Which would be not wearing socks. Shoes. So quite often

که نپوشیدن جوراب خواهد بود. کفش. بنابراین اغلب اوقات

these two words will go together especially when

این دو کلمه با هم ترکیب می شوند، به خصوص زمانی که

talking about what you should be wearing at a certain place.

در مورد آنچه باید در یک مکان خاص بپوشید صحبت می کنید.

You need to wear socks and shoes when you go to school.

هنگام رفتن به مدرسه باید جوراب و کفش بپوشید.

You can't wear open toed sandals or you can't just go

شما نمی توانید صندل های پنجه باز بپوشید یا نمی توانید فقط

with bare feet. Sweet and salty. I think last lesson we

با پاهای برهنه بروید. شیرین و شور. فکر می کنم درس قبل

talked about sweet and sour. There's also a common flavour

در مورد شیرین و ترش صحبت کردیم. همچنین یک طعم رایج

for chips and other things here called sweet and salty. Here

برای چیپس و چیزهای دیگر در اینجا وجود دارد که شیرین و شور نامیده می شود. در اینجا

you see that there's granola bars that are sweet and salty

می بینید که گرانولاهایی وجود دارد که شیرین و شور

and there are there is a bag of popcorn that's sweet and salty.

هستند و یک کیسه پاپ کورن وجود دارد که شیرین و شور است.

So this is exactly what it says it is. It's a snack that has a

بنابراین این دقیقاً همان چیزی است که می گوید. این یک میان وعده است که

salty taste but also a very sugary or sweet taste. And it's

طعمی شور دارد اما طعم بسیار شیرین یا شیرینی نیز دارد. و

a very cool mixture of the two flavours. Just like sweet and

مخلوطی بسیار خنک از این دو طعم است. درست مثل ترش و شیرینی

sour is very yummy. Sweet and salt can also be yummy as well.

که خیلی خوشمزه است. شیرینی و نمک نیز می توانند خوشمزه باشند.

Of the two here I do like sweet and salty popcorn. In fact

از بین دو مورد اینجا من ذرت بو داده شیرین و شور را دوست دارم. در

there's a kind of popcorn here where they have caramel corn

واقع نوعی پاپ کورن در اینجا وجود دارد که در آن ذرت کاراملی

mixed with popcorn with cheese on it and salt and it's very

با ذرت بو داده مخلوط شده با پنیر و نمک روی آن وجود دارد و بسیار

very yummy. It's a yummy sweet and salty snack. Obviously

بسیار خوشمزه است. این یک میان وعده خوشمزه و شیرین و شور است. معلومه

there's salt and pepper. Uh every household that I know of

که نمک و فلفل داره اوه هر خانواده ای که من می

has salt and pepper. Sometimes people put salt and pepper on

شناسم نمک و فلفل دارد. گاهی اوقات افراد

the table when you have a meal so you can put your own salt

هنگام صرف غذا روی میز نمک و فلفل می ریزند تا بتوانید نمک

and pepper on the food. When you go to a restaurant in

و فلفل خود را روی غذا بریزید. وقتی به رستورانی در کانادا می روید،

Canada if it's a restaurant where you it down. The table

اگر رستورانی است که در آن پایین می روید.

will have salt, pepper, usually ketchup and maybe some other

میز نمک، فلفل، معمولاً سس گوجه فرنگی و شاید نوع دیگری

kind of sauce that you can use. But salt and pepper very

از سس است که می توانید استفاده کنید. اما نمک و فلفل بسیار

common. You know you put salt and pepper on your eggs. Some

رایج است. می دانید که نمک و فلفل روی تخم مرغ هایتان می ریزید. برخی از

people put salt and pepper on their salad. If you watch a

افراد روی سالاد خود نمک و فلفل می ریزند. اگر یک برنامه

cooking show when they're done cooking they'll often put some

آشپزی را بعد از اتمام آشپزی تماشا کنید، اغلب کمی

salt and pepper on the food just before they serve it. Um

نمک و فلفل روی غذا درست قبل از سرو غذا می‌ریزند. اوم

and we had a question last week or last I think last week about

و ما یک سوال هفته گذشته یا هفته گذشته در مورد

hair. Uh salt and pepper here would be kind of like my hair.

مو داشتیم. اوه نمک و فلفل اینجا شبیه موهای من است.

Where there's some dark parts and some lighter parts. So a

جایی که برخی قسمت های تاریک و برخی قسمت های روشن تر وجود دارد. پس

little bit of salt and pepper. Bread and butter. So this

کمی نمک و فلفل. نان و کره. بنابراین این

doesn't actually mean what you might think it means. On the

در واقع به معنای آنچه شما ممکن است فکر کنید به معنای آن نیست. در

far side you'll see a picture of bread with some butter on

سمت دور تصویری از نان با مقداری کره روی

it. This is not what the phrase bread and butter is used for.

آن خواهید دید. این همان چیزی نیست که از عبارت نان و کره استفاده می شود.

When we talk about bread and butter in English we're talking

وقتی به انگلیسی در مورد نان و کره صحبت می کنیم، در

about what someone does as a job. So my bread and butter is

مورد کاری صحبت می کنیم که یک نفر به عنوان شغل انجام می دهد. بنابراین نان و کره من در حال

teaching. Jen's bread and butter is selling flowers. Um

آموزش است. نان و کره جن در حال فروش گل است. اوم

my sister's bread and butter is that she's a nurse. So when you

نان خواهرم این است که پرستار است. بنابراین وقتی

talk about Someone's bread and butter. You're talking about

در مورد نان و کره کسی صحبت می کنید . شما در مورد

what they do to earn money in life. So if someone said to me

آنچه آنها برای کسب درآمد در زندگی انجام می دهند صحبت می کنید. پس اگر کسی به من گفت

you know hey what's your bread and butter? I would say oh I'm

می‌دانی نان و کره‌ات چیست؟ من می گویم اوه من

a teacher. And if someone was describing they their job they

یک معلم هستم. و اگر کسی کارشان را توصیف می‌کرد،

might say yeah I do a lot of work on houses. Um I put roofs

ممکن بود بگوید بله، من کارهای زیادی روی خانه‌ها انجام می‌دهم. اوم من

on houses that's my bread and butter. So it's the main job

روی خانه ها سقف گذاشتم که نان و کره من است. بنابراین این

the main thing that person does in life. Their bread and

کار اصلی و اصلی ترین کاری است که فرد در زندگی انجام می دهد. نان و

butter. Knife and fork. So probably the two most common

کره آنها. کارد و چنگال. بنابراین احتمالاً دو

utensils in North America would be the knife and fork when

ظروف رایج در آمریکای شمالی چاقو و چنگال هنگام

eating a meal. The spoon is also popular. But the spoon

خوردن یک وعده غذایی است. قاشق نیز محبوب است. اما قاشق

yeah the spoon is used for soup cereal desserts but often when

بله، قاشق برای دسرهای سوپ استفاده می شود، اما اغلب وقتی

you go to have a meal you will eat a meal with a fork and

برای صرف غذا می روید، یک غذا را با چنگال و

knife. You don't always have to. But almost every meal we

چاقو می خورید. شما همیشه مجبور نیستید . اما تقریباً هر غذایی که

eat here I eat with a fork and knife. So those two words often

اینجا می خوریم با چنگال و چاقو می خورم . بنابراین این دو کلمه اغلب

go together as well. When you go to a restaurant when you sit

با هم همخوانی دارند. وقتی به رستوران می روید وقتی می

down there will be a fork and knife and spoon for you.

نشینید برای شما یک چنگال و چاقو و قاشق وجود دارد.

Usually you use the fork and knife for your meal and if you

معمولاً شما از چنگال و چاقو برای غذای خود استفاده می کنید و

have soup you would use the spoon but the fork and knife

اگر سوپ می خورید از قاشق استفاده می کنید اما چنگال و چاقو

for some reason go together I think there's even a nursery

به دلایلی با هم ترکیب

rhyme about that isn't there? That the that the fork run away

می شوند. که شاید چنگال

with the spoon though maybe. I shouldn't talk about nursery

با قاشق فرار کند. من نباید در مورد قافیه های مهد کودک صحبت کنم

rhymes. Tweedle D and Tweedle Dumb. So this is kind of a

. Tweedle D و Tweedle Dumb. بنابراین این یک نوع

funny one. This is a phrase it's kind of insulting and we

خنده دار است. این یک عبارت است که به نوعی توهین آمیز است و ما

use this to talk about two people who are very similar.

از آن برای صحبت در مورد دو نفر که بسیار شبیه هم هستند استفاده می کنیم.

They don't have to be twins. But if there are two people

آنها لازم نیست دوقلو باشند. اما اگر دو نفر هستند

that you know that kind of look similar or two people who dress

که شما آن‌ها را شبیه به هم می‌دانید یا دو نفر هستند که

the same way or two people who are friends you might call them

لباس‌های مشابهی می‌پوشند یا دو نفر که با هم دوست هستند، ممکن است آنها را در

when they're not around you might refer to them as Tweedle

زمانی که در اطراف شما نیستند صدا بزنید، ممکن است آنها را با عنوان Tweedle

D and Tweedle Dumb. Uh it's an older phrase. I haven't heard

D و Tweedle Dumb خطاب کنید. اوه این یک عبارت قدیمی تر است. مدت زیادی است که نشنیده ام

students use this phrase for a very long time. But I used to

دانش آموزان از این عبارت استفاده کنند. اما من

work with two teachers who were very similar. They were the

با دو معلم که خیلی شبیه هم بودند کار می کردم. آنها

same height they liked the same things and sometimes when they

همان قد بودند که چیزهای مشابهی را دوست داشتند و گاهی اوقات وقتی

weren't around we would call them Tweedle D and Tweedle

در اطراف نبودند به آنها می گفتیم تویدل دی و تویدل

Dumb. Have you seen Tweedle D and Tweedle Dumb? So anytime

گنگ. Tweedle D و Tweedle Dumb را دیده اید؟ بنابراین هر زمان

you refer to two people. Remember it's somewhat

که به دو نفر مراجعه کنید. به یاد داشته باشید که تا حدودی

insulting. So be careful if you use this phrase. And also not

توهین آمیز است. پس اگر از این عبارت استفاده می کنید مراقب باشید. و همچنین

very common. But it made me giggle when I found it when I

خیلی رایج نیست. اما وقتی که در حال انجام تحقیق بودم آن را پیدا کردم باعث خنده ام

was doing my research because Jen and I have used this phrase

شد زیرا جن و من قبلاً از این عبارت استفاده کرده

before. Ups and downs. So in life there are things that make

ایم. فراز و نشیب. بنابراین در زندگی چیزهایی وجود دارد که

you happy like the person on the far side. And there are

شما را مانند شخص دوردست خوشحال می کند. و چیزهایی وجود دارد

things that make you sad like the person right here. And we

که شما را مانند آن شخص در اینجا غمگین می کند. و

call them the ups and downs of life. Life has its ups and

ما آنها را فراز و نشیب زندگی می نامیم. زندگی بالا و

downs. So ups would obviously be a day that goes well. And

پایین دارد. بنابراین مشخصاً صعودها روزی است که به خوبی پیش می رود. و

downs would be referring to a day that doesn't go well. But

نزول ها اشاره به روزی است که خوب پیش نمی رود. اما

we we don't use these words separately. They always go

ما این کلمات را جداگانه به کار نمی بریم . همیشه با هم می روند

together. So you would say oh I had a good day. The other day I

. پس شما می گویید اوه روز خوبی داشتم. روز قبل

had a day but you know life has its ups and downs. Or maybe

من یک روز داشتم اما می دانید که زندگی فراز و نشیب های خود را دارد. یا شاید

someone is really sad. And you want to try to make them happy.

کسی واقعاً غمگین است. و شما می خواهید برای خوشحال کردن آنها تلاش کنید.

You might say to them hey just remember life has it has its

ممکن است به آنها بگویید هی فقط یادتان باشد که زندگی

ups and downs. You're just going through a tough part of

فراز و نشیب های خودش را دارد. شما فقط در حال گذراندن بخش سختی از

your life right now. Things should get better. But yeah

زندگی خود هستید. اوضاع باید بهتر شود. اما بله

definitely life has its ups and downs. Back and forth. I could

قطعا زندگی بالا و پایین دارد. جلو و عقب. من نتونستم

not find a good picture for this one. But when something

عکس خوبی برای این عکس پیدا کنم . اما وقتی چیزی

goes back and forth it goes like this. So I found a picture

به عقب و جلو می رود، اینطور می شود. بنابراین من عکسی از شخصی پیدا کردم که

of a person pulling a trailer. Sometimes when someone pulls a

یک تریلر را می کشید. گاهی اوقات وقتی کسی یک

trailer the trailer starts to go back and forth. Behind the

تریلر را می کشد، تریلر شروع به عقب و جلو رفتن می کند. پشت

car or behind the truck. I don't know if you've ever seen

ماشین یا پشت کامیون. نمی دانم تا به حال آن را دیده اید یا

that. So the phrase back and forth refers to anything that's

نه. بنابراین عبارت رفت و برگشت به هر چیزی اشاره دارد

moving like from one side to the other and back again. So

که از یک طرف به طرف دیگر و دوباره برمی گردد.

you could say like a flag in the wind goes back and forth.

بنابراین می‌توان گفت مانند پرچمی که در باد به عقب و جلو می‌رود.

It just kind of flaps in the wind. Um but this was the the

فقط به نوعی در باد تکان می خورد . امم اما این

best picture I could find. It's a top view of a person pulling

بهترین عکسی بود که من پیدا کردم. این نمای بالایی از شخصی است

a trailer that's going back and forth. Hopefully you can see

که یک تریلر را می کشد که به جلو و عقب می رود. امیدوارم بتوانید آن را

that. And then to and fro. We don't use this phrase a lot

ببینید. و سپس به این سو و آن سو. ما دیگر از این عبارت زیاد استفاده

anymore but if you have a pendulum and you pull it and

نمی کنیم اما اگر آونگ داشته باشید و آن را بکشید و

let it go the end of the pendulum will move to and fro.

رها کنید انتهای آونگ به این طرف و آن طرف می رود.

It's basically the same as back and forth. It's just an older

اساساً همان جلو و عقب است. این فقط یک عبارت قدیمی است

phrase that you might read in a book or you might hear in an

که ممکن است در یک کتاب بخوانید یا ممکن است در یک

older TV show. I honestly haven't heard this phrase for a

برنامه تلویزیونی قدیمی بشنوید. راستش خیلی وقته این جمله رو نشنیده

long time but you might hear it in a while. Something can move

بودم ولی ممکنه مدتی بعد بشنوید . چیزی می تواند

to and fro. Yin and yang. So even though this isn't

به این طرف و آن طرف حرکت کند. یین و یانگ. بنابراین حتی اگر این در

originally English we do use yin and yang when we talk about

اصل انگلیسی نیست، ما وقتی در مورد چیزهایی صحبت می کنیم از یین و یانگ استفاده می کنیم

things. We use it when we talk about things that have two

. وقتی در مورد چیزهایی صحبت می کنیم که دو

parts that are kind of different from each other. But

بخش متفاوت از یکدیگر دارند، از آن استفاده می کنیم. اما

together they make something whole. So you might say

آنها با هم چیزی را کامل می کنند. بنابراین ممکن است

something like day and night or good and evil or man and woman

چیزی مانند روز و شب یا خیر و شر یا مرد و زن

or male and female or light and dark. Whenever we talk about

یا مرد و زن یا روشن و تاریکی بگویید. هر وقت در مورد چیزهایی صحبت می کنیم

things that kind of go together but they have distinct halves.

که با هم پیش می روند اما نیمه های مشخصی دارند.

We might use the term yin and yang. And I'm not sure if we're

ممکن است از اصطلاح یین و یانگ استفاده کنیم. و من مطمئن نیستم که

using it properly in North America. Uh but we do say it

در آمریکای شمالی به درستی از آن استفاده می کنیم . اوه، اما ما

sometimes and that's how we would use it to talk about two

گاهی آن را می گوییم و اینگونه است که از آن برای صحبت در مورد

you know summer and winter or those kinds of things. Things

دو تابستان و زمستان یا چیزهایی از این دست استفاده می کنیم. چیزهایی

that are part of a whole but they're they're definitely

که بخشی از یک کل هستند اما قطعاً

different from each other. Hopefully that hopefully that

با یکدیگر متفاوت هستند. امیدوارم

made some sense. And let's do one more and then we'll get to

که تا حدی منطقی باشد. و بیایید یک مورد دیگر انجام دهیم و سپس به

some questions. Bacon and eggs. Oh I misclicked there. Let's do

چند سوال خواهیم رسید. بیکن و تخم مرغ. اوه من اونجا رو اشتباه زدم بیایید

one more and then we'll get to some questions. Uh bacon and

یک مورد دیگر انجام دهیم و سپس به چند سوال می رسیم. اوه بیکن و

eggs. So this is a very common thing to order in a restaurant

تخم مرغ بنابراین این یک چیز بسیار رایج برای سفارش صبحانه در یک رستوران

in North America for breakfast. So bacon is obviously strip of

در آمریکای شمالی است. بنابراین واضح است که بیکن یک نوار

meat. It's pork and eggs are obviously from a chicken. Bacon

گوشت است. این گوشت خوک است و تخم مرغ از مرغ است. بیکن

and eggs is a very common meal. If I go to my local restaurant

و تخم مرغ یک وعده غذایی بسیار رایج است. اگر

for breakfast I could say I'll have a cup of coffee. Uh I'll

برای صبحانه به رستوران محلی خود بروم، می توانم بگویم که یک فنجان قهوه می خورم. اوه

have bacon and eggs with white toast toasted. Um and some jam.

من بیکن و تخم مرغ با نان تست سفید برشته شده می خورم. ام و مقداری مربا.

And then they that's what they would bring to me. So bacon and

و سپس آنها این چیزی است که آنها برای من می آورند. بنابراین بیکن و

eggs is probably the most common. Sometimes people order

تخم مرغ احتمالاً رایج ترین است. گاهی اوقات مردم

sausage and eggs. That's another breakfast you might

سوسیس و تخم مرغ سفارش می دهند. این یک صبحانه دیگر است که ممکن

have here. Uh but bacon and eggs is a very very thing for

است اینجا بخورید. اوه، اما بیکن و تخم مرغ برای مردم بسیار مهم است که

people to order in a restaurant for breakfast. So now you can

در رستوران برای صبحانه سفارش دهند. بنابراین اکنون می توانید

order four things. Uh hamburger and fries from the last lesson.

چهار چیز سفارش دهید. اوه همبرگر و سیب زمینی سرخ شده از درس آخر.

Bacon and eggs. Uh fish and chips and I forgot the other

بیکن و تخم مرغ. اوه ماهی اند چیپس و دیگری را فراموش

one. What's the other one? Oh spaghetti and meatballs. So you

کردم. اون یکی چیه؟ اوه اسپاگتی و کوفته. بنابراین می

can order lots of food. Pros and cons. So pros and cons

توانید مقدار زیادی غذا سفارش دهید. مزایا و معایب. پس جوانب مثبت و منفی

refer to the good and the bad. When you're deciding to do

به خوبی و بدی اشاره دارد. وقتی تصمیم دارید کاری را انجام دهید

something. Sometimes it's good to write a list of the pros and

. گاهی اوقات نوشتن لیستی از مزایا

the cons. Let's say I was going to go I was thinking of working

و معایب خوب است. فرض کنید قرار بود بروم، در فکر کار

at a different school. I could make a list of the pros. I

در مدرسه دیگری بودم. من می توانم لیستی از حرفه ای ها تهیه کنم.

could say you know school is closer. Um classes are smaller.

می توانم بگویم می دانید مدرسه نزدیک تر است. ام کلاس ها کوچکتر هستند.

I would write down all of the good things about that job. All

همه چیزهای خوب آن کار را می نویسم.

the pros. And then on the other side cons I would say you know

همه جوانب مثبت. و سپس از طرف دیگر من می گویم شما می

I would get paid less. Um more responsibilities. So pros and

دانید که حقوق کمتری دریافت خواهم کرد. اوم مسئولیت های بیشتر بنابراین مزایا و

cons are simply the good and bad part of something. Uh

معایب به سادگی بخش خوب و بد یک چیزی هستند. یوتیوب بودن

there's some pros and cons to being a YouTuber. One of the

مزایا و معایبی دارد . یکی از

pros of being a YouTuber is that excuse me. I'm my own

مزایای یوتیوبر بودن این است که من را ببخشید. من

boss. I get to do whatever I want. One of the cons is that

رئیس خودم هستم من هر کاری بخواهم انجام می دهم. یکی از معایب این است که

sometimes I make a video and not very many people watch it

گاهی اوقات من یک ویدیو می سازم و افراد زیادی آن را نمی بینند

and then I'm kind of sad. Sorry. That is one of the cons

و بعد یک جورهایی غمگین می شوم. متاسف. این یکی از معایب است

actually. Um pins and needles. So this doesn't actually refer

در واقع. ام پین و سوزن. بنابراین این در واقع

to a pin is something that you can put in the wall or in a

به یک سنجاق اشاره نمی کند، چیزی است که می توانید آن را در دیوار یا یک

piece of clothing. It's a very very sharp little it's like a

تکه لباس قرار دهید. این یک میخ بسیار بسیار تیز است مانند یک

miniature nail and then a needle used for sewing but pins

میخ مینیاتوری و سپس سوزنی که برای خیاطی استفاده می شود اما سنجاق

and needles is a phrase we use to talk about someone who is

و سوزن عبارتی است که ما برای صحبت در مورد کسی که در

anxious about something or worried about something or

مورد چیزی مضطرب است یا نگران چیزی یا

nervous or excited a little bit. So let's put it this way.

عصبی یا کمی هیجان زده است استفاده می کنیم. پس بیایید آن را اینگونه بیان کنیم.

Sometimes when you apply for a job you have to wait to find

گاهی اوقات وقتی برای شغلی درخواست می دهید باید منتظر بمانید تا

out if you got the job. And so you're on pins and needles for

بفهمید آیا آن شغل را پیدا کرده اید یا خیر. و بنابراین شما برای چند روز در حال پین و سوزن هستید

a few days. That means for a few days while you're waiting

. این بدان معناست که برای چند روز در حالی که منتظر

for them to call you back to say if you got the job you're

هستید تا با شما تماس بگیرند و بگویند که اگر شغلی را بدست آورده

like nervous but excited and worried and you're having all

اید عصبی هستید اما هیجان زده و نگران هستید و

these different emotions. We would say that you're on pins

این همه احساسات متفاوت را دارید. ما می گوییم که شما در آن شرایط در حال پین

and needles in that situation. It's not fun to be on pins and

و سوزن هستید. سر

needles. Like when when you apply for a job or when you're

سوزن بودن جالب نیست. مانند زمانی که وقتی برای شغلی درخواست می دهید یا زمانی که

waiting to get accepted at a university you might be on pins

منتظر پذیرش در دانشگاه هستید، ممکن است سر

and needles. Bow and arrow. So for some reason when we talk

و صدا داشته باشید. تیر و کمان. بنابراین به دلایلی وقتی در

about a bow we Almost always say bow and arrow. There are

مورد کمان صحبت می کنیم تقریباً همیشه می گوییم تیر و کمان. افرادی هستند

people that go hunting in this area in the fall using a bow

که در پاییز با استفاده از تیر و کمان به شکار در این منطقه می روند

and arrow. We don't say with a bow. We usually almost we

. با تعظیم نمی گوییم . ما معمولاً

almost always say bow and arrow. At the Olympics there

تقریباً همیشه می گوییم تیر و کمان. در المپیک

are events where you can use the bow and arrow in order to

رویدادهایی وجود دارد که می توانید از کمان و تیر برای

fire arrows at a target. So often used in the same phrase.

شلیک تیر به سمت هدف استفاده کنید. بنابراین اغلب در همان عبارت استفاده می شود.

Arts and crafts. So I think I did a lesson on arts and

هنر و صنایع دستی. بنابراین فکر می کنم درسی در مورد هنر و

crafts. I can't remember. I've done so many lessons now. But

صنایع دستی دادم. من نمی توانم به یاد بیاورم. من الان خیلی درس خوندم اما

arts and crafts would be anytime you are painting or

هنر و صنایع دستی در هر زمانی که شما در حال نقاشی یا

drawing or even making something. It looks like this

طراحی یا حتی ساختن چیزی هستید، وجود دارد. به نظر می رسد این

person had some plates And they did some painting on the plate.

شخص چند بشقاب داشت و روی بشقاب نقاشی می کشید.

So we would call that arts and crafts. Maybe you make little

بنابراین ما آن را هنر و صنایع دستی می نامیم. شاید سبدهای کوچک درست کنید

baskets. Maybe you create Christmas ornaments. Maybe you

. شاید شما زیور آلات کریسمس ایجاد کنید. شاید

sit down with some friends and you buy some materials to make

با دوستانی بنشینید و موادی بخرید

I don't know. I'm trying to think of other arts and crafts.

که نمی‌دانم درست کنید. من سعی می کنم به هنرها و صنایع دستی دیگری فکر کنم.

Like little bird feeders or something. Whenever you're

مانند تغذیه پرنده های کوچک یا چیزهای دیگر. هر زمان

making little things out of wood or cardboard or fabric. Uh

که چیزهای کوچکی از چوب یا مقوا یا پارچه می سازید. اوه

and then painting it or dying it. We call it arts and crafts.

و بعد نقاشی کردنش یا مردنش . ما آن را هنر و صنایع دستی می نامیم.

So often kids will go to camp or they'll go do something fun

بنابراین اغلب بچه‌ها به کمپ می‌روند یا می‌روند کار سرگرم‌کننده‌ای

and they'll have arts and crafts in the afternoon. They

انجام دهند و بعد از ظهر کارهای هنری و صنایع دستی داشته باشند. آنها

might make some little things using a hot glue gun and little

ممکن است با استفاده از یک تفنگ چسب حرارتی و

pieces of wood or something like that. Copy and paste go

تکه های کوچک چوب یا چیزی شبیه به آن چیزهای کوچکی بسازند. کپی و پیست با هم می روند

together. I'm not sure if you knew this but copy and paste is

. مطمئن نیستم که این را می دانستید یا نه، اما کپی و جایگذاری

when you highlight something with your computer mouse and

زمانی است که چیزی را با ماوس کامپیوتر خود برجسته می کنید و

then you right click and choose copy or you click the copy

سپس راست کلیک می کنید و کپی را انتخاب می کنید یا روی دکمه کپی

button and then you go somewhere else in the document

کلیک می کنید و سپس به جای دیگری در سند

or a different document and you right click and choose paste or

یا سند دیگری می روید و راست کلیک کنید و paste را انتخاب کنید یا

you choose the button that's paste. It's a way to duplicate

دکمه ای را که paste است انتخاب کنید. این راهی برای کپی کردن

something on a computer. And then meat and potatoes. So meat

چیزی در رایانه است. و سپس گوشت و سیب زمینی. بنابراین گوشت

and potatoes can refer to a meal. So when I was growing up

و سیب زمینی می تواند به یک وعده غذایی اشاره کند. بنابراین وقتی بزرگ

we often had meat and potatoes. That was a very common meal

شدم اغلب گوشت و سیب زمینی می خوردیم. وقتی بزرگ شدم، این یک وعده غذایی بسیار رایج

when I was growing up. Because I lived on a farm we had plenty

بود. چون من در مزرعه ای زندگی می کردم

of meat. And because potatoes are cheap. It's a very common

گوشت زیادی داشتیم. و چون سیب زمینی ارزان است.

thing to eat in North America. So when I was growing up my

خوردن آن در آمریکای شمالی بسیار رایج است. بنابراین وقتی بزرگ شدم

parents often made some kind of meat and potatoes for supper.

والدینم اغلب نوعی گوشت و سیب زمینی برای شام درست می کردند.

We would always have a vegetable as well. So we would

ما همیشه یک سبزی نیز خواهیم داشت.

have broccoli or green beans or a salad. But the main part of

بنابراین کلم بروکلی یا لوبیا سبز یا سالاد خواهیم داشت. اما قسمت

the meal was often meat and potatoes. Now we also use this

اصلی غذا اغلب گوشت و سیب زمینی بود. اکنون ما همچنین از این

phrase to talk about a person who's just really trustworthy

عبارت برای صحبت در مورد شخصی استفاده می کنیم که واقعاً قابل اعتماد

and honest and hardworking. We would say he's a real meat and

و صادق و سخت کوش است. ما می گوییم او یک مرد واقعی گوشت و

potatoes guy. Okay. Uh I've been described as a real meat

سیب زمینی است. باشه. اوه من قبلا به عنوان یک مرد واقعی گوشت

and potatoes guy before. Like I'm I guess I have those

و سیب زمینی توصیف شده ام. من حدس می زنم که من آن

characteristics. I don't want to say what I'm actually

ویژگی ها را دارم. نمی‌خواهم بگویم که واقعاً چگونه هستم،

like but when you describe someone as being a meat and

اما وقتی کسی را به‌عنوان اهل گوشت و

potatoes person. That's what it means. Uh let me actually look

سیب‌زمینی توصیف می‌کنید. معنی آن همین است. اجازه دهید در

up the meaning of meat and potatoes. Meaning of meat and

واقع معنای گوشت و سیب زمینی را جستجو کنم. معنی گوشت و

potatoes. It says an ordinary fundamental thing and the basic

سیب زمینی. یک چیز اساسی معمولی و مواد اولیه را می گوید

ingredients. Oh I'm reading the wrong definition sorry here. Um

. اوه من تعریف اشتباهی می خوانم با عرض پوزش اینجا. اوم

So it says unpretentious, kind, simple and normal guy. A real

پس می گوید مرد بی تکلف، مهربان، ساده و معمولی. یک مرد واقعی

meat and potatoes guy. So there you go. I guess as a normal

گوشت و سیب زمینی. بنابراین شما بروید. حدس می زنم به عنوان یک

human being is a meat and potatoes person.

انسان معمولی یک انسان گوشت و سیب زمینی باشد.