Free English Class! Topic: Vehicles! 🚗🚛🚃 (Lesson Only)

Well, hello and welcome to

خوب، سلام و به

this English lesson about vehicles.

این درس انگلیسی در مورد وسایل نقلیه خوش آمدید.

Where would we be in life if we didn't have vehicles?

اگر وسایل نقلیه نداشتیم کجای زندگی بودیم؟

Vehicles allow us to travel quickly

وسایل نقلیه به ما این امکان را می دهند که به سرعت

from one place to another.

از یک مکان به مکان دیگر سفر کنیم.

Vehicles give us freedom.

وسایل نقلیه به ما آزادی می دهند.

Vehicles allow us to visit people that if we didn't

وسایل نقلیه به ما امکان ملاقات با افرادی را می دهند که اگر

have vehicles, we wouldn't be able to visit very easily.

وسیله نقلیه نداشتیم به راحتی نمی توانستیم از آنها بازدید کنیم.

I know for my, for me, when I

می دانم برای من، برای من، وقتی به

visit my mom, it's a 30 minutes drive.

مادرم می روم، 30 دقیقه با ماشین راه است.

If I didn't have a vehicle,

اگر وسیله نقلیه نداشتم

how long would that take me?

چقدر طول می کشید؟

Half a day to walk there?

نیم روز برای پیاده روی در آنجا؟

Almost a whole day.

تقریبا یک روز کامل

Anyways, enough about what would

به هر حال، در مورد اینکه

life be like without vehicles?

زندگی بدون وسایل نقلیه چگونه خواهد بود، کافی است؟

Welcome to this English lesson about vehicles.

به این درس انگلیسی در مورد وسایل نقلیه خوش آمدید.

We're going to get started fairly quickly because I

ما نسبتاً سریع شروع می کنیم زیرا من

have a lot of slides to talk about.

اسلایدهای زیادی برای صحبت دارم.

So once again, welcome to

بنابراین یک بار دیگر به

this English lesson about vehicles.

این درس انگلیسی در مورد وسایل نقلیه خوش آمدید.

All of those things with four wheels or sometimes

همه آن چیزها با چهار چرخ یا گاهی اوقات

two wheels or three wheels or, or one wheel.

دو چرخ یا سه چرخ یا، یا یک چرخ.

The things we drive around to get places.

چیزهایی که برای به دست آوردن مکان ها دور می زنیم.

While I'm sure it's not much of a surprise that

در حالی که من مطمئن هستم که جای تعجب نیست که

the first slide is car, I'm going to go through

اولین اسلاید ماشین است، اما در

all of the very common vocabulary as quickly as possible.

اسرع وقت تمام واژگان بسیار رایج را مرور خواهم کرد.

All I will say about this is the car

تنها چیزی که در این مورد خواهم گفت این است که ماشین

is one of the coolest things ever invented.

یکی از جالب ترین چیزهایی است که تا کنون اختراع شده است.

I know we're polluting a little bit when we drive them.

می دانم وقتی آنها را می رانیم کمی آلودگی داریم.

I know that we need to be a

می دانم که باید

little bit more careful about that, but the

کمی بیشتر مراقب این موضوع باشیم، اما این

car has certainly helped create the modern world.

خودرو مطمئنا به ایجاد دنیای مدرن کمک کرده است. نمی

I don't know what I would do if I didn't have

دانم اگر ماشین نداشتم چه کار می کردم

a car, especially in a country as big as Canada.

، مخصوصاً در کشوری به بزرگی کانادا.

So a car is used for people

بنابراین از ماشین برای

to get from one place to another.

رفتن افراد از یک مکان به مکان دیگر استفاده می شود.

A truck, on the other hand, is used

از طرف دیگر، یک کامیون

to get things from one place to another.

برای انتقال وسایل از یک مکان به مکان دیگر استفاده می شود.

These are probably the two most common

اینها احتمالاً دو

vehicles that I see on the road.

وسیله نقلیه رایج هستند که در جاده ها می بینم.

A car and a truck.

یک ماشین و یک کامیون.

Or cars and trucks.

یا ماشین و کامیون.

If I want to use the plural again,

اگر بخواهم دوباره از جمع استفاده کنم،

cars have let us bring people everywhere or

ماشین ها به ما اجازه داده اند که مردم را به همه جا بیاوریم یا

take people everywhere or drive everywhere.

مردم را به همه جا ببریم یا همه جا رانندگی کنیم.

Trucks have let us bring things everywhere.

کامیون ها به ما اجازه داده اند همه جا چیزهایی بیاوریم.

And there's other things we use to transport things.

و چیزهای دیگری وجود دارد که ما برای حمل و نقل وسایل استفاده می کنیم.

But trucks are certainly one of them and certainly

اما مطمئناً کامیون ها یکی از آنها هستند و مطمئناً به

have helped us to have a modern world.

ما کمک کرده اند تا دنیایی مدرن داشته باشیم.

And then there are different kinds of trucks.

و سپس انواع مختلفی از کامیون ها وجود دارد.

There's something called a pickup truck.

چیزی به نام وانت وجود دارد.

This is very common in Canada.

این در کانادا بسیار رایج است.

This truck has two purposes.

این کامیون دو هدف دارد.

You can use it as your daily driver.

می توانید از آن به عنوان راننده روزانه خود استفاده کنید.

That's what we refer to, or that's how we refer

این همان چیزی است که ما به آن اشاره می کنیم، یا

to the car or truck you drive every day.

به ماشین یا کامیونی که هر روز رانندگی می کنید، اینگونه استناد می کنیم.

So you could just drive it to work or maybe you

بنابراین می‌توانید آن را به محل کار خود برانید یا شاید

own a construction company and you have a pickup truck so

صاحب یک شرکت ساختمانی باشید و یک کامیون وانت دارید تا

that you can put wood in the back or your tools

بتوانید در پشت یا ابزار خود چوب بگذارید

and go to the job site to build things.

و برای ساختن وسایل به محل کار بروید.

But certainly one type of truck a very

اما مطمئناً یکی از انواع کامیون ها که یک

common type of truck is the pickup truck.

نوع بسیار رایج از کامیون ها هستند، وانت است.

So we have a phrase behind the wheel,

بنابراین ما یک عبارت پشت فرمان داریم

and it means the same as to drive.

و به معنای رانندگی کردن است.

So I could say this.

بنابراین می توانم این را بگویم.

There was an accident yesterday, and

دیروز تصادفی رخ داد و

I'm not sure who was driving.

من مطمئن نیستم که چه کسی رانندگی می کند.

I could also say, I don't

می‌توانم بگویم، نمی‌دانم

know who was behind the wheel.

چه کسی پشت فرمان بود.

If I said to a friend, I was in

اگر به یکی از دوستانم می گفتم

a car accident yesterday, they could say, were you

دیروز تصادف کردم، می توانستند بگویند شما

behind the wheel, or was someone else driving?

پشت فرمان بودید یا دیگری رانندگی می کرد؟

So that part of a car or

بنابراین به آن قسمت از خودرو یا

vehicle is called the steering wheel.

وسیله نقلیه فرمان می گویند.

And a common way to refer to the person who is

و یک راه متداول برای اشاره به شخصی که در حال

driving is to say they are the person behind the wheel.

رانندگی است این است که بگوییم او شخصی است که پشت فرمان است.

You'll see this sometimes in news articles, they'll

شما گاهی اوقات این را در مقالات خبری خواهید دید، آنها می

say there was an accident and the person

گویند تصادفی رخ داده است و فردی که

behind the wheel was charged with careless driving.

پشت فرمان است به دلیل بی احتیاطی رانندگی متهم شده است.

There's also something called a food truck.

چیزی به نام کامیون غذا هم وجود دارد.

I know when I was a construction worker, the

می دانم زمانی که کارگر ساختمانی بودم،

food truck would come to the job site every

کامیون مواد غذایی هر روز به محل کار می آمد

day, and sometimes I would buy food, but usually

و گاهی اوقات غذا می خریدم، اما معمولاً

I was trying to save my money.

سعی می کردم پولم را پس انداز کنم.

But a food truck is a truck that a person can

اما کامیون مواد غذایی کامیونی است که یک نفر می تواند در

drive somewhere, and when they park, they can open up the

جایی رانندگی کند و وقتی پارک می کند

back and they can sell food from the food truck.

پشت آن را باز کند و می تواند از کامیون حمل غذا غذا بفروشد.

A little homage to my french

کمی ادای احترام به دوستان فرانسوی ام

friends over in France, Boulangerie.

در فرانسه، بولانژری.

But anyways, food truck.

اما به هر حال، کامیون مواد غذایی.

A truck you can buy food from in Canada.

کامیونی که می توانید از آن در کانادا غذا بخرید.

Now, these trucks have a variety of names.

اکنون این کامیون ها نام های مختلفی دارند.

Sometimes they're called an 18 wheeler.

گاهی اوقات به آنها 18 چرخ می گویند.

In Canada, we generally refer to a

در کانادا، ما به طور کلی از

truck like this as a transport truck.

کامیونی مانند این به عنوان کامیون حمل و نقل یاد می کنیم.

A truck that is used to transport goods or products

کامیونی که برای حمل کالا یا محصولات در

across the country or from one town to another.

سراسر کشور یا از شهری به شهر دیگر استفاده می شود.

So when you are driving down the road, if you

بنابراین هنگامی که در جاده در حال رانندگی هستید، اگر

see a truck, the front part is called a tractor,

کامیونی دیدید، قسمت جلویی آن تراکتور

and the back part is called a trailer.

و قسمت عقب آن تریلر نامیده می شود.

We usually call it a transport truck.

ما معمولا آن را کامیون حمل و نقل می نامیم.

You can also call it a tractor trailer. Like, just.

می توانید آن را تریلر تراکتور نیز بنامید. مثل، فقط

We just put the two words together.

ما فقط این دو کلمه را کنار هم قرار دادیم.

You know, my cousin drives a tractor trailer.

میدونی پسر عمویم تریلر تراکتور میکشه.

Or you could just say, it's an 18 wheeler, probably.

یا فقط می توانید بگویید، احتمالاً یک 18 چرخ است.

For me, I say transport truck the most.

برای من بیشتر از همه می گویم کامیون حمل و نقل.

And sometimes I even shorten it.

و حتی گاهی کوتاهش میکنم.

I'll say, whoa, I went.

من می گویم، اوه، من رفتم.

I was on the highway yesterday.

دیروز تو بزرگراه بودم

There were a lot of transports on

وسایل حمل و نقل زیادی در

the highway, which simply means transport truck.

بزرگراه وجود داشت که به سادگی به معنای کامیون حمل و نقل است.

And then this is, of course,

و البته این همان

what, you know, bob drives.

چیزی است که باب درایو می کند.

I have two vans.

من دو وانت دارم

We used to call these minivans, but

ما قبلا به این مینی ون ها می گفتیم، اما

now we just call it a van.

الان فقط به آن می گوییم وانت.

I think when they first made

من فکر می کنم زمانی که آنها برای اولین بار

this type of vehicle, it was.

این نوع وسیله نقلیه را ساختند، چنین بود.

There was a van, and then they made a

یک ون بود و بعد یک

smaller version of it and called it a minivan.

نسخه کوچکتر از آن ساختند و اسمش را گذاشتند مینی ون.

So you still might hear that word.

بنابراین شما هنوز هم ممکن است آن کلمه را بشنوید.

This is the best vehicle to drive.

این بهترین وسیله نقلیه برای رانندگی است.

If you have a lot of children or if you

اگر بچه های زیادی دارید یا اگر

regularly need to give rides to a lot of people.

مرتباً نیاز دارید به افراد زیادی سوار شوید.

So a van is a super handy thing to have.

بنابراین یک ون یک چیز فوق العاده مفید است.

And our vans, you can fold the

و وانت‌های ما، می‌توانید

seats down flat in the back.

صندلی‌ها را به صورت صاف در پشت بخوابانید.

So it's kind of like a pickup truck.

بنابراین به نوعی شبیه یک وانت بار است.

Then, like, I can fold all the seats flat,

بعد، مثلاً می‌توانم همه صندلی‌ها را صاف تا بزنم،

and then I can put stuff in the back,

و بعد می‌توانم چیزهایی

like wood or plywood or something like that.

مانند چوب یا تخته سه لا یا چیزی شبیه به آن را در پشت بگذارم.

I used to have an suv.

من قبلا یک SUV داشتم.

I used to have a Nissan Pathfinder.

من قبلا نیسان پثفایندر داشتم.

An suv is a sport utility vehicle.

suv یک وسیله نقلیه کاربردی اسپرت است.

They usually have four wheel drive if you need it.

در صورت نیاز معمولاً چهار چرخ محرک دارند.

My Nissan Pathfinder had four wheel drive.

نیسان پثفایندر من چهار چرخ محرک بود.

It was very nice in the winter, by the way.

اتفاقاً در زمستان خیلی خوب بود.

I had two. I had one.

من دوتا داشتم من یکی داشتم.

And then eventually I put over 300,000 km on it.

و در نهایت بیش از 300000 کیلومتر روی آن گذاشتم. پس

So I sold it.

فروختمش

And then I bought a second one.

و بعد من دومی خریدم.

This was before we had lots of children.

این قبل از اینکه ما بچه های زیادی داشته باشیم بود.

An suv is not a great vehicle

یک SUV وسیله نقلیه خوبی

for a guy with lots of kids.

برای یک پسر با بچه های زیاد نیست.

So eventually I got rid of it.

بنابراین در نهایت از شر آن خلاص شدم.

But, um, suv is what we, we actually say. That suv.

اما، اوم، suv چیزی است که ما در واقع می گوییم. اون SUV

Oh, I'm driving an suv now.

اوه، من الان دارم رانندگی می کنم. آیا

Are you still driving your van?

هنوز با وانت خود رانندگی می کنید؟

No, I bought an suv.

نه، من یک SUV خریدم.

And it means sport utility vehicle.

و این به معنای وسیله نقلیه کاربردی ورزشی است.

Usually a vehicle that is a little higher

معمولا وسیله نقلیه ای که کمی بالاتر از سطح

off the ground and has four wheel drive.

زمین قرار دارد و دارای چهار چرخ محرک است.

In case you want to drive somewhere where the roads

اگر بخواهید در جایی رانندگی کنید که جاده ها

aren't as good, you don't get stuck as easily.

آنقدرها خوب نیستند، به این راحتی گیر نمی کنید.

And then we have something called a crossover.

و سپس چیزی به نام کراس اوور داریم.

This is kind of an suv in kind of a car.

این یک نوع suv در نوع یک ماشین است.

So they've taken some of the best qualities of

بنابراین آنها برخی از بهترین کیفیت‌های

both and made a vehicle that has, you know,

هر دو را انتخاب کرده‌اند و وسیله‌ای ساخته‌اند که، می‌دانید، از جهاتی

it's kind of like an suv in some ways,

شبیه خودروهای شاسی‌بلند

and kind of like a car in other ways.

و از جهات دیگر شبیه خودرو است.

Many people in Canada drive cars like this.

بسیاری از مردم در کانادا چنین اتومبیل هایی را رانندگی می کنند.

Now is a very common car to see on the road.

اکنون خودرویی بسیار رایج برای دیدن در جاده است.

Then, of course, there's the types of cars I don't own.

سپس، البته، انواع خودروهایی وجود دارد که من مالک آن نیستم.

You could have a sports car, so you

شما می توانید یک ماشین اسپرت داشته باشید، بنابراین می توانید

could buy a Lamborghini or a Ferrari, or

یک لامبورگینی یا فراری، یا

a McLaren, or a Corvette or a Mustang.

مک لارن، یا کوروت یا موستانگ بخرید.

These are all considered sports cars.

همه اینها خودروهای اسپرت محسوب می شوند.

They're cars that are designed

آنها اتومبیل هایی هستند که

to go really fast, safely.

برای حرکت بسیار سریع و ایمن طراحی شده اند.

They're cars that are designed

آنها ماشین هایی هستند که

for people who love cars.

برای افرادی که عاشق ماشین هستند طراحی شده اند.

For instance, my uncle has a.

به عنوان مثال، دایی من یک.

He loves cars.

او عاشق ماشین است.

So when he had enough money, he bought a sports car.

بنابراین وقتی پول کافی داشت، یک ماشین اسپرت خرید.

He bought a Ford Mustang, and he loves it.

او یک فورد موستانگ خرید و آن را دوست دارد.

It's a really nice car, by the way.

اتفاقاً واقعاً ماشین خوبی است.

But in order to own a sports car, you do

اما برای داشتن یک ماشین اسپرت،

have to have enough money to own a sports car.

باید پول کافی برای داشتن یک ماشین اسپرت داشته باشید.

And then, of course, if you like going to

و البته، اگر دوست دارید به

the racetrack, you could buy a race car.

پیست مسابقه بروید، می توانید یک ماشین مسابقه بخرید.

A race car is a car that's designed not to

ماشین مسابقه ماشینی است که نه برای

go on the road, but to go on a racetrack.

رفتن در جاده، بلکه برای رفتن به یک پیست مسابقه طراحی شده است.

So maybe you like to race cars.

پس شاید دوست دارید با ماشین های مسابقه ای مسابقه دهید.

You get a thrill from driving

شما از رانندگی

fast and competing against other drivers.

سریع و رقابت با سایر رانندگان هیجانی خواهید داشت.

You would have a special car that you

شما یک ماشین مخصوص خواهید داشت که

would take to a racetrack on a trailer.

با یک تریلر به یک پیست مسابقه می روید.

You can't drive it to the racetrack.

شما نمی توانید آن را به پیست مسابقه رانندگی کنید.

And then at the racetrack, you would

و سپس در پیست مسابقه،

race against other people to see who

با افراد دیگر مسابقه می‌دهید تا ببینید چه کسی

could drive around the track the fastest.

می‌تواند سریع‌تر در پیست رانندگی کند.

So, race car.

بنابراین، ماشین مسابقه.

I like watching car racing, but I don't

من تماشای مسابقات اتومبیل رانی را دوست دارم، اما فکر نمی‌کنم

think I would ever own a race car. Not.

هرگز یک ماشین مسابقه داشته باشم. نه.

Not something I would want to do.

کاری نیست که بخواهم انجام دهم.

Hey, if you get into a small accident, we

سلام، اگر دچار یک تصادف کوچک شوید،

sometimes refer to it as a fender bender.

گاهی اوقات به آن به عنوان خم کن گلگیر یاد می کنیم.

I did want to put some phrases

من می خواستم عباراتی را

in here about vehicles as well.

در مورد وسایل نقلیه نیز در اینجا قرار دهم.

So if you get into a big accident where you.

بنابراین اگر شما به یک تصادف بزرگ در جایی که شما.

You can't drive your car afterwards, we

بعد از آن نمی توانید ماشین خود را برانید، ما

probably wouldn't call that a fender bender.

احتمالاً آن را خم کن گلگیر نمی نامیم.

But if you just kind of hit someone and both

اما اگر شما فقط به کسی ضربه بزنید و هر دو

of your cars have a small amount of damage, we

ماشین شما مقدار کمی آسیب ببینند،

might say, oh, I got into a fender bender, and

ممکن است بگوییم، اوه، من وارد یک خم کن گلگیر شدم، و

we might even say a minor fender bender.

حتی ممکن است بگوییم خم کن گلگیر جزئی.

Um, so, by the way, a fender is.

اوم، اتفاقاً گلگیر است.

That's the side of the car around the wheel, and to

آن طرف ماشین در اطراف چرخ است و خم شدن به

bend means to, you know, if I bend something like this.

معنای خم شدن است، می دانید، اگر من چیزی شبیه به این را خم کنم.

So because it rhymes, it's a nice

بنابراین چون قافیه است،

way of talking about a small accident.

روش خوبی برای صحبت کردن در مورد یک تصادف کوچک است.

Oh, she got into a fender bender in the parking lot.

اوه، او در پارکینگ سوار گلگیر شد.

It's not a lot of damage.

ضرر زیادی نداره

We'll just get it.

ما فقط آن را می گیریم.

Get it fixed at the repair shop.

آن را در تعمیرگاه تعمیر کنید.

A small fender bender.

یک گلگیر کوچک.

Hey, when I was a kid, I did have a go kart.

هی، وقتی بچه بودم، کارت رفتن داشتم.

I actually bought a lawnmower from my neighbor and converted it

من در واقع یک ماشین چمن زنی از همسایه ام خریدم و آن را

into a go kart and drove it around the farm.

به یک کارت گرافیک تبدیل کردم و در مزرعه راندم.

A go kart is a small vehicle, usually,

گو کارت یک وسیله نقلیه کوچک است، معمولاً

that's driven by older children or young teenagers

که توسط کودکان بزرگتر یا نوجوانان جوان

before they're able to drive a real car.

قبل از اینکه بتوانند یک ماشین واقعی را رانندگی کنند، هدایت می شود.

They might have a little go

آنها ممکن است یک کارت کارت کوچک داشته باشند

kart that they drive around.

که با آن رانندگی کنند.

So the best way to describe this would

بنابراین بهترین راه برای توصیف این

be a really small car that older kids

یک ماشین واقعا کوچک است که بچه‌های بزرگتر

or young teenagers drive because they like driving.

یا نوجوانان جوان با آن رانندگی می‌کنند، زیرا آنها رانندگی را دوست دارند.

In fact, many people who become race car drivers

در واقع، بسیاری از افرادی که رانندگان اتومبیل های مسابقه ای می شوند،

get their career started driving a go kart.

حرفه خود را با یک گو کارت شروع می کنند.

That's a small car.

اونم یه ماشین کوچیک

Usually you can race them.

معمولاً می توانید با آنها مسابقه دهید.

Sometimes you can go with people and go to a

گاهی اوقات می توانید با مردم بروید و به

place where you can pay to drive go karts.

جایی بروید که می توانید برای رانندگی کارت کارت هزینه کنید.

Even as an adult, that's a lot of fun to do.

حتی به عنوان یک بزرگسال، انجام این کار بسیار سرگرم کننده است.

A burnout.

یک فرسودگی شغلی

So, if you spin your tires without moving forward, if you

بنابراین، اگر لاستیک‌هایتان را بدون حرکت به جلو بچرخانید، اگر

get in a car and you put it in drive, if

سوار ماشینی شوید و آن را سوار کنید، اگر

it's an automatic or you put it in first gear and

اتومات است یا آن را در دنده اول قرار دهید و

pop the clutch, the tires, if you hit the gas pedal

کلاچ را بکشید، لاستیک‌ها، اگر به شدت به پدال گاز ضربه بزنید.

hard, will spin, and smoke will come off the tires.

، می چرخد ​​و دود از لاستیک ها خارج می شود.

And we call this to do a burnout.

و ما این را برای انجام فرسودگی شغلی می نامیم.

Students from my school sometimes like to go and

دانش آموزان مدرسه من گاهی اوقات دوست دارند بروند و

do burnouts on roads where police officers don't drive.

در جاده هایی که افسران پلیس رانندگی نمی کنند، فرسودگی شغلی انجام دهند.

They, for some reason, they enjoy doing that.

آنها بنا به دلایلی از انجام این کار لذت می برند.

It's not good for your tires, by the way,

اتفاقاً برای لاستیک های شما خوب نیست،

but if you watch a race, sometimes if you

اما اگر یک مسابقه تماشا کنید، گاهی اوقات اگر

watch a car race, they'll do little burnouts before

یک مسابقه اتومبیل رانی تماشا کنید، قبل از

the race to warm up the tires.

مسابقه برای گرم کردن لاستیک ها فرسودگی کمی انجام می دهند.

And then in Canada and in other countries

و سپس در کانادا و سایر کشورهایی

where there's snow, you might go and do

که برف می‌بارد، ممکن است

donuts in a parking lot when it snows.

وقتی برف می‌بارد، بروید و در پارکینگ دونات بخورید.

I do this sometimes.

من گاهی این کار را انجام می دهم.

Still not a lot.

هنوز هم زیاد نیست. به

By the way, when you have a front wheel

هر حال، وقتی یک وسیله نقلیه چرخ جلو دارید

drive vehicle, you have to do the donuts backwards.

، باید دونات ها را به عقب انجام دهید.

I don't understand the physics totally, but

من فیزیک را کاملاً درک نمی‌کنم، اما

if you have a rear wheel drive

اگر وسیله نقلیه چرخ‌های عقب دارید

vehicle, you can do donuts going forward.

، می‌توانید جلوتر دونات کنید.

But if you have a front wheel

اما اگر وسیله نقلیه چرخ جلو دارید

drive vehicle, you have to go backwards.

، باید به عقب برگردید.

And basically, it's when you drive in a circle really

و اساساً، زمانی است که شما در یک دایره بسیار

quickly, and it's kind of hard to explain, but it's.

سریع رانندگی می کنید، و توضیح آن به نوعی سخت است، اما اینطور است.

It's like a.

مثل یک است.

It's like a fun ride, I guess. You.

فکر می کنم مثل یک سواری سرگرم کننده است. شما.

Your car will drift a little bit,

ماشین شما کمی حرکت خواهد کرد

and it's kind of a unique experience.

و این یک تجربه منحصر به فرد است.

If you've never done donuts, you

اگر تا به حال دونات ننوشیده اید،

should, at some point safely.

باید با خیال راحت.

Actually, I can't recommend this

در واقع، من نمی توانم این را توصیه کنم

because it's probably not safe.

زیرا احتمالاً ایمن نیست.

Someday you'll see a movie and someone in the movie

یک روز شما یک فیلم می بینید و یکی در فیلم

will do donuts and you'll know what it's like.

دونات می کند و می دانید که چگونه است.

I don't recommend doing it, but did

من انجام آن را توصیه نمی کنم، اما آیا

I admit that I do it? I did.

اعتراف کردم که این کار را انجام می دهم؟ من کردم.

I think a bus.

فکر کنم اتوبوسه

So there are a lot of different types of buses.

بنابراین انواع مختلفی از اتوبوس ها وجود دارد.

A bus is a large vehicle that many people can ride on.

اتوبوس وسیله نقلیه بزرگی است که افراد زیادی می توانند سوار آن شوند.

Usually you pay to go on a bus.

معمولا برای رفتن به اتوبوس پول می دهید.

Sometimes it's just a bus that takes you

گاهی اوقات فقط یک اتوبوس است که شما را

from one part of an airport to another.

از یک قسمت فرودگاه به قسمت دیگر می برد.

But a bus is a gigantic vehicle with a

اما اتوبوس وسیله نقلیه ای غول پیکر با

driver that can take you around a city or

راننده است که می تواند شما را در یک شهر یا

around an airport, or from one city to another.

اطراف فرودگاه یا از شهری به شهر دیگر ببرد.

If you are going to school, we

اگر به مدرسه می روید،

would call it a school bus.

آن را اتوبوس مدرسه می نامیم.

So, in Canada, school buses look like this.

بنابراین، در کانادا، اتوبوس های مدرسه به این شکل هستند.

They are gigantic yellow vehicles.

آنها خودروهای غول پیکر زرد رنگ هستند.

We call the person who drives this

ما به شخصی که این خودرو را رانندگی می کند،

a bus driver or school bus driver.

راننده اتوبوس یا راننده اتوبوس مدرسه می گوییم.

And usually they stop.

و معمولا متوقف می شوند.

The lights flash, a little stop sign pops out,

چراغ‌ها چشمک می‌زنند، یک علامت توقف کوچک بیرون می‌آید

and the kids get on the bus, and then

و بچه‌ها سوار اتوبوس می‌شوند و سپس

the bus driver takes them to school.

راننده اتوبوس آنها را به مدرسه می‌برد.

I did mention this a little bit.

من به این موضوع کمی اشاره کردم.

A city bus is a bus in

اتوبوس شهری اتوبوسی است در

a city usually owned by the city.

شهری که معمولاً متعلق به شهر است.

And you can buy a ticket to go on the bus.

و می توانید برای رفتن به اتوبوس بلیط بخرید.

Or you might just use the app for that city.

یا ممکن است فقط از برنامه برای آن شهر استفاده کنید.

Or you might have a pass.

یا ممکن است پاس داشته باشید.

You might have a bus pass, which simply lets you

ممکن است یک پاس اتوبوس داشته باشید، که به سادگی به شما امکان می‌دهد تا آنجا که می‌خواهید

ride the bus as much as you want to.

سوار اتوبوس شوید.

But a city bus is usually a big bus that makes

اما اتوبوس شهری معمولاً اتوبوس بزرگی است که در حین

multiple stops as it drives around the city in order to

حرکت در شهر چندین توقف دارد تا به

help people get to work or even get to school.

مردم کمک کند تا به محل کار یا حتی مدرسه بروند.

You can take a city bus to get to school.

برای رفتن به مدرسه می توانید از اتوبوس شهری استفاده کنید.

If you go on a trip, you might take a coach bus.

اگر به مسافرت می روید، ممکن است سوار اتوبوس شوید.

A coach bus.

یک اتوبوس مسافربری

What's a good word is a luxurious bus.

چه کلمه خوبی است یک اتوبوس مجلل.

It's a really big bus with really comfortable seats.

این یک اتوبوس واقعا بزرگ با صندلی های واقعا راحت است.

And usually you go on a bus like this

و معمولاً

if you are a tourist or if you are

اگر توریست هستید یا اگر

going on a trip somewhere to sightsee.

برای دیدن مناظر به جایی می روید با اتوبوسی مانند این می روید.

So we see a lot of coach buses.

بنابراین ما اتوبوس های اتوبوس زیادی را می بینیم.

We see a lot of tourist buses in Niagara Falls.

اتوبوس های توریستی زیادی را در آبشار نیاگارا می بینیم.

It's a very common sight.

این یک منظره بسیار رایج است.

They're usually filled with people

آنها معمولاً پر از افرادی

from all of your countries.

از همه کشورهای شما هستند.

So when I go to Niagara Falls, I see people

بنابراین وقتی به آبشار نیاگارا می روم، مردمی

from all different countries from around the world, and often

از کشورهای مختلف از سرتاسر جهان را می بینم، و اغلب

they're on a coach bus as they visit different sites.

آنها در اتوبوس اتوبوسی هستند که از سایت های مختلف بازدید می کنند.

Niagara Falls.

آبشار نیاگارا.

And we talked a little bit about this.

و ما کمی در این مورد صحبت کردیم.

An rv is a recreational vehicle.

RV یک وسیله نقلیه تفریحی است.

It's basically a house on wheels.

این در اصل یک خانه روی چرخ است.

So you can buy an rv or rent an rv and use it

بنابراین می توانید یک RV بخرید یا یک RV اجاره کنید و از آن

to go camping, or you can just use it to go on vacation.

برای رفتن به کمپینگ استفاده کنید یا فقط می توانید از آن برای رفتن به تعطیلات استفاده کنید.

I know some people will rent an rv even for

من می دانم که برخی از مردم حتی برای

something like going to a wedding in a faraway city.

چیزی مانند رفتن به عروسی در یک شهر دور، یک RV اجاره می کنند.

And then they might drive the rv there and camp

و سپس آنها ممکن است RV را به آنجا برانند و در

along the way, and they might just park the rv

طول راه کمپ بزنند، و ممکن است در

in their, in someone's driveway while they're visiting.

حالی که آنها در حال بازدید هستند، ماشین را در خود پارک کنند.

But normally an rv is something that you own or you

اما معمولاً RV چیزی است که شما مالک آن هستید یا آن را

rent in order to go do a little bit of camping.

اجاره می کنید تا کمی کمپینگ انجام دهید.

Very common to see rvs in Canada on the

دیدن RVs در کانادا در

road in about a month, from about May, early

جاده ها در حدود یک ماه بسیار معمول است، از حدود مه، اوایل

May until middle to the middle of fall.

می تا اواسط تا اواسط پاییز.

There are a lot of rvs on the road in Canada.

RV های زیادی در جاده های کانادا وجود دارد.

So the phrase to stop on a

بنابراین عبارت to stop on a

dime means to stop very, very quickly.

dime به معنای توقف بسیار بسیار سریع است.

Don't think I have a dime here, let me.

فکر نکن اینجا یک سکه دارم، بگذار.

Oh, I do have a dime here. Okay, here we go. Is it.

اوه، من اینجا یک سکه دارم. خوب، ما می رویم. آیا آن است.

Oh, look at it. It's american.

اوه، به آن نگاه کنید. آمریکایی است.

Why do I have an american dime?

چرا من یک سکه آمریکایی دارم؟

Maybe Brent lost it when he was at my house.

شاید وقتی برنت در خانه من بود آن را گم کرده بود.

Here's a canadian.

اینجا یک کانادایی است.

Okay, I'll show you both.

باشه هر دو رو بهت نشون میدم

Let's see if we can get focus on these.

بیایید ببینیم آیا می توانیم روی این موارد تمرکز کنیم یا خیر.

So we have the american.

بنابراین ما آمریکایی را داریم. آیا

Will it focus on them? Yes.

روی آنها تمرکز خواهد کرد؟ آره.

Oh, the american ones upside down.

اوه آمریکایی ها وارونه.

Sorry, sorry. Americans.

متاسفم متاسفم. آمریکایی ها

Let me try and get that right.

اجازه بدهید تلاش کنم و درستش کنم.

Why does it matter?

چرا مهم است؟

It doesn't matter.

مهم نیست.

Sort of focusing.

نوعی تمرکز

It sees my face.

صورتم را می بیند.

There we go.

ما میرویم آنجا.

Anyways, a dime is a very small coin.

به هر حال سکه یک سکه بسیار کوچک است.

And we have this little phrase.

و ما این عبارت کوچک را داریم.

If a car can stop quickly, we say,

اگر ماشینی بتواند سریع بایستد، می گوییم

oh, I can stop on a dime.

اوه، من می توانم با یک سکه توقف کنم.

This guy is wrecking his tires a little bit here.

این یارو لاستیک هایش را کمی اینجا خراب می کند.

But if a car or you can even describe

اما اگر حتی یک ماشین یا شما بتوانید

an action you took, you could say, oh, I

اقدامی را که انجام داده اید توصیف کنید، می توانید بگویید، اوه،

had to stop on a dime the other day.

روز دیگر مجبور شدم با یک سکه توقف کنم.

But usually we use it to describe

اما معمولاً از آن برای توصیف خودرویی استفاده می کنیم

a car that can stop quickly.

که می تواند به سرعت متوقف شود.

So there are vehicles that we use

بنابراین وسایل نقلیه ای هستند که ما از آنها استفاده می کنیم و

that we don't use on the road.

در جاده ها از آنها استفاده نمی کنیم.

A tractor is a vehicle that is used on a farm.

تراکتور وسیله نقلیه ای است که در مزرعه مورد استفاده قرار می گیرد.

Usually you would hook up farm implements or

معمولاً وسایل مزرعه یا

farm equipment to the back of it.

تجهیزات کشاورزی را به پشت آن وصل می‌کنید.

This guy is out tedding.

این مرد بیرون تدینگ است.

He's actually spreading out the hay so it dries better.

او در واقع یونجه را پخش می کند تا بهتر خشک شود.

But tractors are very, very cool.

ولی تراکتورها خیلی خیلی باحالن.

They're very powerful vehicles.

آنها وسایل نقلیه بسیار قدرتمندی هستند.

They're designed not to go fast, but to pull

آنها برای حرکت سریع طراحی نشده اند، بلکه برای کشیدن

heavy things or to pull equipment that goes in

چیزهای سنگین یا کشیدن تجهیزاتی که

the ground to work up the soil. So, um.

برای کار کردن خاک به داخل زمین می روند، طراحی شده اند. بنابراین، اوم

And a person operating this would

و شخصی که این کار را انجام می دهد

be called a tractor driver. Um. Um.

راننده تراکتور نامیده می شود. ام ام

So, tractor, very cool vehicle.

بنابراین، تراکتور، وسیله نقلیه بسیار باحال.

I have a couple, um, the big tractor

من یک زن و شوهر دارم، اوم، تراکتور بزرگی که

I have, though, I don't use as much.

دارم، هر چند زیاد استفاده نمی کنم.

I feel like I should sell it.

احساس میکنم باید بفروشمش

That would be a good idea, a forklift.

این ایده خوبی خواهد بود، یک لیفتراک.

So this is something you would find in a factory or in

بنابراین این چیزی است که شما می توانید آن را در یک کارخانه یا

a warehouse, or you might find it at a lumber yard.

یک انبار پیدا کنید، یا ممکن است آن را در یک حیاط چوب پیدا کنید.

A forklift is a very slow vehicle

لیفتراک وسیله نقلیه بسیار کندی است

that is really good at lifting things.

که در بلند کردن وسایل بسیار خوب است.

Generally the forks.

به طور کلی چنگال ها. به همین

That's why we call it a forklift.

دلیل به آن لیفتراک می گوییم.

The two things on the front are the forks.

دو چیز در جلو چنگال ها هستند.

Generally, the forks will go under a pile of

به طور کلی، چنگال ها در زیر انبوهی از

wood, or they might go into a pallet that

چوب قرار می گیرند، یا ممکن است به پالتی بروند که

has a lot of stuff on it.

مواد زیادی روی آن قرار دارد.

A pallet is a wooden or plastic structure

پالت یک سازه چوبی یا پلاستیکی است

that we stack things on a boat.

که ما چیزها را روی یک قایق روی هم می چینیم.

So a boat is a little different than a ship.

بنابراین یک قایق کمی متفاوت از یک کشتی است.

So in my mind, a boat is a small

بنابراین در ذهن من، قایق

vehicle that you would use on the water.

وسیله نقلیه کوچکی است که می توانید از آن در آب استفاده کنید.

A ship is a very large vehicle on the water.

کشتی یک وسیله نقلیه بسیار بزرگ روی آب است. در

It actually sounds funny to me to call them vehicles.

واقع برای من خنده دار به نظر می رسد که آنها را وسیله نقلیه بنامم.

Technically, they're vehicles, but a boat

از نظر فنی، آنها وسایل نقلیه هستند، اما یک قایق

would be something like this.

چیزی شبیه به این خواهد بود.

Maybe you have a boat to go fishing with your friends.

شاید شما یک قایق برای ماهیگیری با دوستان خود دارید.

Maybe you like water skiing, and you have a boat

شاید شما دوست دارید اسکی روی آب داشته باشید و یک قایق دارید

that you can use when you go water skiing.

که می توانید هنگام اسکی روی آب از آن استفاده کنید.

A ship is generally very large.

یک کشتی به طور کلی بسیار بزرگ است.

It might be used to transport many people,

ممکن است برای حمل و نقل افراد زیادی استفاده شود،

or it might be used to transport a

یا ممکن است برای حمل و نقل بسیاری

lot of products across the ocean.

از محصولات از طریق اقیانوس استفاده شود.

A ferry is a special kind of ship

کشتی نوع خاصی از کشتی است

that moves cars from one place to another.

که اتومبیل ها را از مکانی به مکان دیگر جابجا می کند.

So you drive your car onto the ferry, and it takes

بنابراین ماشین خود را سوار کشتی می‌شوید و

you across from one part of a country to the other.

شما را از یک کشور به قسمت دیگر می‌برد.

I know these are very common in Europe.

من می دانم که اینها در اروپا بسیار رایج هستند.

They're common in western Canada.

آنها در غرب کانادا رایج هستند.

There are ferries in the province of British Columbia, and there

کشتی در استان بریتیش کلمبیا وجود دارد و

are a few ferries on the east coast as well.

چند کشتی در ساحل شرقی نیز وجود دارد.

But a large boat that transports both cars and people.

اما قایق بزرگی که هم ماشین و هم آدم را جابجا می کند.

But usually it transports cars.

اما معمولا ماشین ها را حمل می کند.

In our modern world, a sailboat is

در دنیای مدرن ما، قایق بادبانی به

a boat that's powered by the wind.

قایق‌هایی گفته می‌شود که با باد کار می‌کنند.

So you put up your sails, you unfurl your sails.

بنابراین بادبان های خود را می گذارید، بادبان های خود را باز می کنید.

Then the wind helps you to

سپس باد به شما کمک می کند تا

get from one place to another.

از یک مکان به مکان دیگر بروید.

I've never been on a sailboat. No, that's not true.

من هرگز سوار قایق بادبانی نشده ام. نه، این درست نیست.

I think I've been on a

sailboat once trying to remember.

فکر می کنم

یک بار در یک قایق بادبانی بوده ام و سعی کرده ام به یاد بیاورم.

It was a really tiny one, though, so.

هرچند خیلی کوچک بود.

Yeah, that was a long time ago.

آره خیلی وقت پیش بود

Anyways, probably very cool to be on a sailboat.

به هر حال، احتمالا خیلی جالب است که در یک قایق بادبانی باشید.

I do know someone who sold their house and bought

من کسی را می شناسم که خانه خود را فروخته و

a sailboat, and they just live on their sailboat now.

یک قایق بادبانی خریده است، و اکنون در قایق بادبانی خود زندگی می کند. به

That sounds. Sounds pretty cool.

نظر میاد. به نظر خیلی باحاله با این

I'm sure it has its, um, pros and cons, though.

حال، مطمئنم که مزایا و معایب خود را دارد.

A rowboat is a boat where you use oars

قایق پارویی به قایقی گفته می شود که در آن از پارو

in order to get from one place to another.

برای رفتن از مکانی به مکان دیگر استفاده می کنید.

A canoe is similar, but a canoe is a

قایق رانی مشابه است، اما قایق رانی

little different in the sense that this looks more

کمی متفاوت است به این معنا که بیشتر

like an old boat, a traditional boat.

شبیه یک قایق قدیمی، یک قایق سنتی است.

And you probably row like this.

و احتمالا اینطوری پارو میزنی

You probably connect the oars to the boat,

احتمالاً پاروها را به قایق وصل می‌کنید

and you row in a traditional way.

و به روش سنتی پارو می‌زنید.

But a canoe, you row like this. Okay.

اما یک قایق رانی، اینجوری پارو میزنی. باشه.

I don't know if I have kayak on here.

نمی دانم اینجا کایاک دارم یا نه.

I should have put kayak on here.

باید اینجا کایاک می گذاشتم

A kayak is similar to a canoe, but it's for one person.

کایاک شبیه قایق رانی است، اما برای یک نفر است.

We have a few kayaks. They're fun.

چند تا کایاک داریم. آنها سرگرم کننده هستند.

Anyways, this is a pretty

به هر حال، این یک

common sight in northern Canada.

منظره بسیار رایج در شمال کانادا است.

If you come to Canada and you go camping

اگر به کانادا بیایید و

in the north, you will see canoes everywhere.

در شمال کمپ بزنید، همه جا قایق رانی خواهید دید.

You will see people carrying canoes to the lakes.

مردمی را خواهید دید که قایق های سواری را به دریاچه ها حمل می کنند.

You will see canoes on the lakes.

روی دریاچه ها قایق رانی خواهید دید.

Usually there's one, two, or three people in

معمولاً یک، دو یا سه نفر در

the canoe enjoying their time on the lake.

قایق رانی هستند که از اوقات خود در دریاچه لذت می برند.

This is something I have never been on, and I don't

این چیزی است که من هرگز در آن نرفته‌ام و نمی‌دانم که

know if I would go on a cruise ship is a

آیا می‌توانم با یک کشتی کروز بروم یا نه،

large ship that people use to go on vacation.

کشتی بزرگی است که مردم برای رفتن به تعطیلات از آن استفاده می‌کنند.

So, in Canada, it's pretty common to go south

بنابراین، در کانادا، رفتن به جنوب

in the winter because it's very, very cold.

در زمستان بسیار رایج است، زیرا هوا بسیار بسیار سرد است.

And it's a common to go to somewhere warm. It's a.

و رفتن به جای گرم معمول است. این یک.

It's common to go somewhere warm, like Florida.

رفتن به جاهای گرم مانند فلوریدا معمول است.

And often people will take a cruise.

و اغلب مردم به سفر دریایی می روند.

They will go on a cruise ship to visit

آنها با یک کشتی کروز می روند تا از

a whole bunch of different areas down there.

یک دسته کامل از مناطق مختلف آنجا دیدن کنند.

Um, so, yes, uh, I think I would feel crowded. There's.

اوم، بله، اوه، فکر می کنم احساس شلوغی می کنم. وجود دارد. در یک کشتی تفریحی

There's like 30, 00, 40, 00, 60

30، 00، 40، 00، 60

00 people on a cruise ship.

00 نفر وجود دارد.

I'm not sure.

مطمئن نیستم.

I guess I should do it once and see if I like it.

حدس می زنم باید یک بار این کار را انجام دهم و ببینم دوست دارم یا نه.

Maybe someday we'll see.

شاید روزی ببینیم

A motorboat is simply a boat with a motor on the back.

قایق موتوری به سادگی یک قایق با موتور در پشت است.

It might be an outboard motor like this one,

این ممکن است یک موتور بیرونی مانند این باشد،

or it could be an inboard motor where it's

یا می تواند یک موتور داخلی باشد که در

kind of built into the boat, but definitely a

داخل قایق تعبیه شده است، اما قطعاً

little faster than a rowboat or a canoe.

کمی سریعتر از یک قایق پارویی یا قایق رانی است.

And generally used for.

و به طور کلی استفاده می شود.

In Canada, motor boats are generally used for

در کانادا، قایق های موتوری معمولاً برای

fishing or for water skiing or other things

ماهیگیری یا اسکی روی آب یا چیزهای دیگر

out on the lake or out on.

در دریاچه یا خارج از آن استفاده می شود.

On the river.

روی رودخانه.

But definitely motorboat.

اما قطعا قایق موتوری

A boat with a motor.

یک قایق با موتور.

A speedboat is something a little different.

یک قایق تندرو چیزی کمی متفاوت است.

A speedboat is a motorboat, but

قایق تندرو یک قایق موتوری است، اما

designed to go really fast.

برای حرکت بسیار سریع طراحی شده است.

Just like we have cars and sports cars and cars

همانطور که ما ماشین ها و ماشین های اسپورت و ماشین ها

and race cars, we also have boats and speedboats.

و ماشین های مسابقه ای داریم، قایق ها و قایق های تندرو هم داریم.

Speedboats are designed to go really,

قایق های تندرو طوری طراحی شده اند که

really fast, not just for racing.

واقعاً سریع حرکت کنند، نه فقط برای مسابقه.

Some people own speedboats because they like going

برخی از مردم قایق‌های تندرو دارند، زیرا دوست دارند

really, really fast when they're on the ocean

وقتی در اقیانوس

or on the lake or somewhere else.

یا دریاچه یا جای دیگری هستند، خیلی سریع بروند.

If you're wealthy, you can buy a yacht.

اگر ثروتمند هستید، می توانید یک قایق تفریحی بخرید.

This is a very hard word to say.

گفتن این کلمه بسیار سخت است.

If you don't know how to say

اگر نمی دانید چگونه آن را بیان کنید،

it, you can't sound this word out.

نمی توانید این کلمه را به زبان بیاورید.

But it's just yacht.

اما این فقط یک قایق بادبانی است.

You can ignore the c and the h.

می توانید c و h را نادیده بگیرید.

A yacht is a large, luxurious

قایق بادبانی یک قایق بزرگ و مجلل است که

boat designed for very wealthy people.

برای افراد بسیار ثروتمند طراحی شده است.

You can probably have parties on yachts.

احتمالاً می توانید در قایق های تفریحی مهمانی بگیرید.

Notice I don't know what you do on yachts.

توجه کنید من نمی دانم در قایق های تفریحی چه می کنید.

You could probably sleep on your yacht.

احتمالاً می توانید روی قایق تفریحی خود بخوابید.

I'm sure it has bedrooms.

مطمئنم اتاق خواب داره

I'm sure you could, um, go from one

من مطمئن هستم که شما می توانید با

country to another on your yacht and vacation

قایق تفریحی خود از کشوری به کشور دیگر بروید و

in beautiful places that I've never been to.

در مکان های زیبایی که من هرگز نرفته ام به تعطیلات بپردازید.

But anyways, a yacht is a

اما به هر حال، یک قایق بادبانی یک

very large boat, designed to be.

قایق بسیار بزرگ است که برای آن طراحی شده است.

It's kind of like an rv, but on water. That's.

این یک جورهایی شبیه یک RV است، اما روی آب. یعنی.

That's a good way to describe it.

این یک راه خوب برای توصیف آن است.

And then there's, of course, what we call a submarine.

و البته چیزی که ما آن را زیردریایی می نامیم وجود دارد.

This is a boat that goes underwater.

این یک قایق است که زیر آب می رود.

So a submarine is generally used by navies,

بنابراین یک زیردریایی به طور کلی توسط نیروی دریایی استفاده می شود،

it's used by the military, and it's.

توسط ارتش استفاده می شود، و همینطور است.

It's a boat that can go underwater in order

این یک قایق است که می تواند به زیر آب برود تا

to go undetected by other countries or your enemies.

توسط کشورهای دیگر یا دشمنان شما شناسایی نشود.

An airplane or just a plane.

یک هواپیما یا فقط یک هواپیما.

So this is the generic term

بنابراین این اصطلاح عمومی

for anything with wings that flies.

برای هر چیزی با بال است که پرواز می کند.

Okay, so a plane usually has two wings.

خوب، پس یک هواپیما معمولاً دو بال دارد.

Sometimes you go on a plane

گاهی

because you're going on a trip.

به خاطر اینکه به سفر می روید سوار هواپیما می شوید.

Sometimes planes are just used to send

گاهی اوقات هواپیما فقط برای ارسال

things around the world, but definitely something

چیزهایی به سراسر جهان استفاده می شود، اما قطعا چیزی است

that flies in the air.

که در هوا پرواز می کند.

It still amazes me that planes can fly.

هنوز هم من را شگفت زده می کند که هواپیماها می توانند پرواز کنند.

I know we've had planes for a long

من می دانم که ما برای مدت طولانی هواپیما داریم

time, but it still amazes me that something

، اما هنوز هم من را شگفت زده می کند که چیزی به

that big and that heavy can fly.

این بزرگی و سنگینی می تواند پرواز کند.

It's just cool.

این فقط باحال است.

You might also just call it a jet.

شما همچنین ممکن است آن را جت بنامید.

Um, I think most planes, most

اوم، من فکر می کنم اکثر هواپیماها، اکثر

passenger planes now are jets.

هواپیماهای مسافربری اکنون جت هستند.

The difference is, if a plane has

تفاوت این است که اگر هواپیما

a propeller, then it's not a jet.

پروانه داشته باشد، جت نیست.

A jet is a type of engine that sucks

جت نوعی موتور است که

air in and then shoots high velocity air and

هوا را به داخل می مکد و سپس هوای با سرعت بالا را پرتاب می کند و

exhaust out the back in order to develop propulsion.

به منظور توسعه نیروی محرکه از پشت خارج می کند.

I don't really know what I'm talking about,

من واقعاً نمی دانم در مورد چه چیزی صحبت می کنم،

but a propeller spins like a fan.

اما یک ملخ مانند یک فن می چرخد.

A jet engine just shoots.

یک موتور جت فقط شلیک می کند. می‌خواهم

I'm gonna say air, but it's exhaust and

بگویم هوا، اما اگزوز و

spent fuel and everything else out the back.

سوخت مصرف‌شده و هر چیز دیگری از پشت است.

If you want a science lesson on jets, I'm

اگر می خواهید یک درس علمی در مورد جت ها داشته باشید،

sure there's someone on YouTube teaching about it.

مطمئن هستم که شخصی در یوتیوب در مورد آن تدریس می کند.

If it is something used by an air

اگر این چیزی است که توسط نیروی هوایی استفاده می شود

force, we usually call it a fighter jet.

، معمولاً آن را جت جنگنده می نامیم.

If you watch the movie top gun, there were

اگر فیلم تاپ گان را تماشا کنید،

a lot of fighter jets in that movie.

تعداد زیادی هواپیمای جنگنده در آن فیلم وجود داشت.

Um, Tom Cruise stars in a movie where,

اوم، تام کروز در فیلمی بازی می کند که در آن،

um, there's definitely a lot of fighter jets.

اوم، قطعاً تعداد زیادی جت جنگنده وجود دارد.

People learn to fly fighter jets.

مردم یاد می گیرند که با جت های جنگنده پرواز کنند.

And, uh, Tom Cruise saves the day.

و اوه، تام کروز روز را نجات می دهد.

Spoiler alert.

هشدار اسپویلر.

I guess he saves the day.

من حدس می زنم او روز را نجات می دهد.

There's some good music, too.

یه موزیک خوب هم هست

A helicopter is a different kind of aircraft.

هلیکوپتر نوع دیگری از هواپیما است.

A helicopter develops lift by having a giant, for lack

یک هلیکوپتر با داشتن یک غول پیکر، به دلیل نبود

of a better word, a giant propeller on top.

کلمه بهتر، یک ملخ غول پیکر در بالا، بالابر را توسعه می دهد.

As it spins, it allows the helicopter to rise.

همانطور که می چرخد، به هلیکوپتر اجازه می دهد تا بلند شود.

So a helicopter is different than an airplane in the

بنابراین یک هلیکوپتر از این

sense that it can take off and land vertically.

نظر که می تواند به صورت عمودی بلند شود و فرود بیاید با هواپیما متفاوت است.

An airplane needs a Runway in order to

یک هواپیما برای

take off, and an airplane needs a Runway

بلند شدن نیاز به باند دارد و یک هواپیما برای

to land on a fairly long Runway.

فرود در یک باند نسبتا طولانی به باند فرودگاه نیاز دارد.

A helicopter can simply land wherever it wants

یک هلیکوپتر به سادگی می تواند هر کجا که بخواهد فرود بیاید

and take off from wherever it wants.

و از هر کجا که بخواهد بلند شود. به همین

That's why many hospitals have helicopter landing pads

دلیل است که بسیاری از بیمارستان ها دارای سکوی فرود هلیکوپتر

on the roof so that helicopters, or what

در پشت بام هستند تا هلیکوپترها یا آنچه

we call air ambulances, can land.

ما آمبولانس هوایی می نامیم، بتوانند فرود بیایند.

You have a train.

تو قطار داری

Sometimes you take a train to go to the city.

گاهی برای رفتن به شهر سوار قطار می شوید.

If you're someone like me, I drive as close to the

اگر شما هم مثل من هستید، من تا جایی که ممکن است به شهر نزدیک می شوم

city as possible, and then I jump on a train.

و سپس سوار قطار می شوم.

I like to go by train because it's cheap,

من دوست دارم با قطار بروم چون ارزان است

and then I don't have to worry about parking.

و بعد نگران پارکینگ نیستم.

And there are different kinds of trains.

و انواع مختلفی از قطارها وجود دارد. من

I'll talk about that in a sec, I think.

فکر می کنم در یک ثانیه در مورد آن صحبت خواهم کرد.

Um, excuse me.

اوم ببخشید

So one of the things that's common about trains

بنابراین یکی از چیزهایی که در مورد قطارها رایج است این است

is that they go on rails or railroad tracks.

که آنها روی ریل یا ریل راه آهن می روند.

This isn't technically a train, but a streetcar or a

این از لحاظ فنی یک قطار نیست، اما یک تراموا یا

trolley is similar because it goes on tracks as well.

واگن برقی مشابه است زیرا روی ریل نیز می رود.

Sometimes when you go to the city, there are

گاهی که به شهر می روید

city buses, sometimes there are streetcars or trolley cars,

اتوبوس های شهری هستند، گاهی تراموا یا واگن برقی

and it works the same as a bus.

و مانند اتوبوس کار می کند.

You can pay to go on the streetcar, and it

شما می توانید برای رفتن به تراموا پول پرداخت کنید و این

will take you to a different part of the city.

شما را به قسمت دیگری از شهر می برد.

If a train, which has lots of

اگر قطاری که

train cars or cars behind it.

واگن‌های قطار یا واگن‌های زیادی پشت آن است.

This is another place where we use the word car.

این جا دیگری است که ما از کلمه ماشین استفاده می کنیم.

If it is primarily used to send things from one

اگر در اصل برای ارسال چیزها از یک

place to another, we call it a freight train.

مکان به مکان دیگر استفاده می شود، ما آن را قطار باری می نامیم.

So in Canada, when I stop at a railroad

بنابراین در کانادا، وقتی در یک گذرگاه راه‌آهن توقف می‌کنم،

crossing, it's often a freight train going by, usually

اغلب یک قطار باری در حال عبور است، معمولاً

in our area, loaded with cars or car parts.

در منطقه ما، مملو از اتومبیل یا قطعات ماشین.

Because my part of Canada is about

چون قسمت من از کانادا حدود

four or 5 hours away from Detroit.

چهار یا پنج ساعت با دیترویت فاصله دارد.

So southern Ontario and Detroit, Michigan, it's, there are

بنابراین، در جنوب انتاریو و دیترویت، میشیگان،

a lot of cars built here and a lot

خودروهای زیادی در اینجا ساخته شده اند و

of car parts built in this area.

قطعات خودروهای زیادی در این منطقه ساخته شده اند.

Basically from, like, there's a place near me city where

اساساً از جایی در نزدیکی شهر من وجود دارد که در آن

there are just tons of small factories that make car

تعداد زیادی کارخانه کوچک وجود دارد که قطعات خودرو را تولید می کنند

parts, and they all get shipped to Detroit.

و همه آنها به دیترویت ارسال می شوند.

So anyways, a freight train, it's

بنابراین به هر حال، یک قطار باری،

full of freight or cargo.

پر از بار یا بار است.

You could say passenger train, of

می توان گفت قطار مسافربری

course, has people on it.

البته مردمی در آن سوار هستند.

When I go to Toronto, I take a passenger train.

وقتی به تورنتو می روم، سوار قطار مسافربری می شوم. در

It's actually called the go train.

واقع به آن قطار بروید.

So I buy a Go train ticket

بنابراین من یک بلیط قطار Go می خرم

and I take the train to Toronto.

و با قطار به تورنتو می روم.

I don't like to go by car

من دوست ندارم با ماشین بروم

because it's hard to find parking.

چون پیدا کردن پارکینگ سخت است.

If you go to Toronto to go shopping or

اگر برای خرید یا

to see a game, it's hard to find parking.

دیدن یک بازی به تورنتو بروید، پیدا کردن پارکینگ سخت است.

Passenger trains are common in our large cities.

قطارهای مسافری در شهرهای بزرگ ما رایج است.

But I think I mentioned this earlier.

اما فکر کنم قبلا به این موضوع اشاره کردم.

I would love it if we had a high speed train in Canada.

اگر قطاری با سرعت بالا در کانادا داشته باشیم، خوشحال می شوم.

We don't have any high speed trains,

ما هیچ قطار سریع السیر نداریم،

but that would make life more enjoyable.

اما این زندگی را لذت بخش تر می کند.

As I get older, I could just

با بزرگتر شدن، فقط می توانستم سوار

jump on the high speed train.

قطار سریع السیر بپرم.

That would be fun.

باید باحال باشه.

A rocket is, of course, a vehicle that goes into space.

البته موشک وسیله نقلیه ای است که به فضا می رود.

We know that NASA in North America

می دانیم که ناسا در آمریکای شمالی

or the European Space Agency or SpaceX.

یا آژانس فضایی اروپا یا اسپیس ایکس.

I think it's the European Space Agency.

فکر می کنم آژانس فضایی اروپا باشد.

Don't you guys shoot rockets

بچه ها،

out of South America somewhere? I don't know.

جایی از آمریکای جنوبی راکت شلیک نمی کنید؟ من نمی دانم.

One of you Europeans will have to answer that.

یکی از شما اروپایی ها باید به آن پاسخ دهد.

A rocket is a vehicle that has rocket

موشک وسیله نقلیه ای است که

engines on the bottom, and it is used

موتورهای موشک در قسمت پایینی آن قرار دارد و از آن

to send people or things into space.

برای فرستادن افراد یا اشیا به فضا استفاده می شود.

I will probably never go on a rocket, but

من احتمالا هرگز سوار موشک نخواهم شد، اما

maybe my great great great grandchildren will go on

شاید نوه های بزرگ من

a rocket someday to go to the moon. We'll see.

روزی برای رفتن به ماه سوار موشک شوند. خواهیم دید.

A motorcycle is a two wheeled vehicle.

موتور سیکلت یک وسیله نقلیه دو چرخ است.

I had a motorcycle when I was younger.

من در جوانی موتور سیکلت داشتم.

I had a Yamaha 400 Maxim.

من یک یاماها 400 ماکسیم داشتم.

It was red.

قرمز بود.

I still miss it, but it was kind of dangerous.

هنوزم دلم براش تنگ شده ولی یه جورایی خطرناک بود.

Motorcycles are not the safest vehicles to drive.

موتورسیکلت امن ترین وسیله نقلیه برای رانندگی نیست.

There's no airbag on a motorcycle.

هیچ کیسه هوا در موتور سیکلت وجود ندارد.

But again, a motorcycle is a two wheeled vehicle.

اما باز هم موتورسیکلت یک وسیله نقلیه دو چرخ است.

When you ride on a motorcycle, you're out in

وقتی سوار موتورسیکلت می‌شوید، در

the open, and you do need to wear a

فضای باز هستید، و

helmet in Canada, if you ride a motorcycle.

اگر موتورسیکلت می‌زنید، در کانادا باید کلاه ایمنی بپوشید. پس

So this.

این

So there's two ways to say this.

بنابراین دو راه برای گفتن این موضوع وجود دارد.

You can pop a wheelie or you can do a wheelie.

شما می توانید یک چرخ پاپ کنید یا می توانید چرخ دستی انجام دهید.

So a wheelie is when you are on a

بنابراین ویلچر زمانی است که شما روی یک

two wheeled vehicle, like a bicycle or motorcycle, and

وسیله نقلیه دو چرخ مانند دوچرخه یا موتور سیکلت هستید و

you bring the front tire up into the air.

لاستیک جلو را به هوا می آورید.

So you pop a wheelie or you do a wheelie, and some

بنابراین شما یک چرخ می زنید یا چرخ می زنید، و برخی

people can drive with their front tire up in the air.

افراد می توانند با لاستیک جلویی خود در هوا رانندگی کنند.

When I was a kid, I could do this for

وقتی بچه بودم، می‌توانستم این کار را

a little bit for a little while with my bike.

برای مدتی با دوچرخه‌ام انجام دهم.

I could do a wheelie, pop a wheelie, and pedal

می‌توانستم چرخی بزنم، چرخ جلو بزنم و کمی رکاب بزنم

a little bit with my front wheel in the air.

با چرخ جلویی‌ام در هوا.

A scooter is a very, very small motorcycle.

اسکوتر موتورسیکلت بسیار بسیار کوچکی است.

I don't really want to call good

من واقعاً نمی خواهم

it a motorcycle because it's not.

آن را موتور سیکلت بنامم زیرا اینطور نیست.

But a scooter is something that doesn't go very fast,

اما اسکوتر چیزی است که خیلی سریع پیش نمی رود

and it's very handy for getting around in a city.

و برای رفت و آمد در شهر بسیار مفید است.

You do not see a lot of scooters in Canada.

در کانادا اسکوترهای زیادی نمی بینید.

They're not very common.

آنها خیلی رایج نیستند.

I know they're very common in some european countries.

من می دانم که آنها در برخی از کشورهای اروپایی بسیار رایج هستند.

And I know when I lived in Michigan, you could get.

و من می دانم زمانی که من در میشیگان زندگی می کردم، شما می توانستید دریافت کنید.

You could drive a scooter when you were 14, like

در ۱۴ سالگی می‌توانستید اسکوتر برانید، مانند

before you got your license, you could drive a scooter.

قبل از گرفتن گواهینامه، می‌توانید اسکوتر رانندگی کنید.

So they were somewhat popular for, I

بنابراین آنها تا حدودی برای

think, 14 year olds in Michigan.

نوجوانان 14 ساله در میشیگان محبوب بودند.

So a quad or an ATV or a

بنابراین یک چهارچرخ یا یک ATV یا یک

four wheeler is similar to a dirt bike.

چهار چرخ شبیه به یک دوچرخه خاکی است.

They're both designed for going off road.

هر دوی آنها برای خارج شدن از جاده طراحی شده اند.

It's designed for driving through the woods

برای رانندگی در جنگل

or forest or in a field.

یا جنگل یا در یک مزرعه طراحی شده است.

ATV stands for all terrain vehicle, but quad, because

ATV مخفف خودروی تمام زمینی است، اما چهار تایر، به دلیل

it has four tires, is a common name. Do you have a quad?

داشتن چهار لاستیک، نام رایجی است. چهارتایی داری؟

Yeah, I bought a quad the other day.

آره، روز قبل یک چهارتایی خریدم.

Um, you can see these guys

اوم، می بینید که این بچه ها

are out driving their four wheelers.

در حال رانندگی با چهار چرخ خود هستند.

They're out driving their cars or quads.

آن‌ها در حال رانندگی با ماشین‌های خود یا چهار نفره هستند.

They're driving their ATV's.

آنها در حال رانندگی با ATV های خود هستند.

I don't know why I said car there. That was a mistake.

نمی دونم چرا گفتم ماشین اونجا. این یک اشتباه بود.

Delete that part.

اون قسمت رو پاک کن

Quad, ATV, four wheeler.

چهارچرخ، ATV، چهار چرخ.

I do not have a quad, but it would

من چهارتایی ندارم، اما

be handy on the farm to have a quad.

داشتن یک چهارگوش در مزرعه مفید است.

Um, maybe someday we'll get it.

ام، شاید روزی به آن برسیم.

We'll get one.

یکی میگیریم

And then a dirt bike is a

و سپس یک دوچرخه خاکی

motorcycle that's designed to go off road.

موتورسیکلتی است که برای خارج شدن از جاده طراحی شده است. از

A dirt bike is used to drive in the dirt on trails.

دوچرخه خاکی برای رانندگی در مسیرهای خاکی استفاده می شود.

You get really muddy when you drive a dirt bike.

وقتی دوچرخه خاکی می رانید واقعاً گل آلود می شوید.

When I was a kid, some of my friends had dirt bikes.

وقتی بچه بودم، بعضی از دوستانم دوچرخه خاکی داشتند.

I did not.

من نکردم.

I wanted one, but my parents wouldn't let me buy one.

من یکی می خواستم، اما پدر و مادرم به من اجازه خرید یکی را نمی دادند.

It's sad.

غم انگیز است.

It's too bad.

این خیلی بد است.

A bicycle is, of course, a vehicle with

دوچرخه البته وسیله نقلیه ای با

pedals where you use your own energy and

پدال است که در آن از انرژی و

power to get from one place to another.

توان خود برای رسیدن از مکانی به مکان دیگر استفاده می کنید.

So on the farm, we have lots

بنابراین، در مزرعه، ما دوچرخه های زیادی داریم،

of bikes, by the way, and we.

و ما.

We usually say bike.

معمولاً می گوییم دوچرخه.

We don't often say bicycle. How did you get to work?

ما اغلب نمی گوییم دوچرخه. چطوری سر کار آمدی؟

Oh, I rode my bicycle.

اوه، من دوچرخه ام را سوار شدم.

That's correct.

این درست است.

But people would say, oh, I rode my bike. Okay.

اما مردم می گفتند، اوه، من سوار دوچرخه ام شدم. باشه.

How did you get to work?

چطوری سر کار آمدی؟ با

I rode my bike to work.

دوچرخه به سر کار رفتم.

I'm going to ride my bike home later tonight.

بعدا امشب میرم با دوچرخه برگردم خونه.

Bikes are really popular in Canada for exercise.

دوچرخه در کانادا برای ورزش واقعاً محبوب است.

They're not really popular as a mode of transportation.

آنها واقعاً به عنوان یک روش حمل و نقل محبوب نیستند.

So people, at least in my area, not very

بنابراین، مردم، حداقل در منطقه من، تعداد زیادی از

many people bike to work, but a lot of

مردم با دوچرخه به محل کار خود نمی‌روند، اما بسیاری از

people will bike on the weekends for exercise.

مردم آخر هفته‌ها برای ورزش دوچرخه‌سواری می‌کنند.

We see a lot of bikes go by on the weekends.

ما می بینیم که در تعطیلات آخر هفته دوچرخه های زیادی عبور می کنند.

Training wheels.

چرخ های آموزشی.

So if you are a kid, what am I doing here?

پس اگر شما بچه هستید، من اینجا چه کار می کنم؟

If you are a kid, let me start again. Training wheels.

اگه بچه هستی بذار دوباره شروع کنم چرخ های آموزشی.

If you are a kid and you are learning to ride

اگر کودک هستید و در حال یادگیری دوچرخه سواری هستید

a bike, you might have training wheels on your bike.

، ممکن است چرخ های آموزشی روی دوچرخه خود داشته باشید.

This is so that your bike doesn't fall over.

این برای این است که دوچرخه شما سقوط نکند.

So you can lean a little bit

بنابراین می توانید کمی خم شوید

and the bike doesn't fall over.

و دوچرخه سقوط نکند.

And then as you practice with our kids, at least

و سپس همانطور که با بچه‌های ما تمرین می‌کنید، حداقل

you raise the training wheels up a little bit every

هر دو هفته یک‌بار چرخ‌های تمرین را کمی بالا می‌برید

couple weeks so that you can lean a bit more.

تا بتوانید کمی بیشتر متمایل شوید.

And then eventually you know how to ride a bike.

و در نهایت می دانید که چگونه دوچرخه سواری کنید.

A unicycle is, I guess I was going to say it's

من حدس می‌زنم که می‌خواستم بگویم

a bike with one wheel, but it's not a bike because

یک دوچرخه با یک چرخ است، اما دوچرخه نیست زیرا

the word the b is actually means two tires.

کلمه b is در واقع به معنای دو لاستیک است.

Like bicycle means two tires.

مثل دوچرخه یعنی دو لاستیک.

Tricycle has three tires, by the way. So unicycle.

اتفاقاً سه چرخه سه لاستیک دارد. پس تک چرخه

So it's a type of cycle that you can ride.

بنابراین این یک نوع چرخه است که می توانید سوار آن شوید. فکر می‌کنم

I think I.

من. فکر می‌کنم

I think I can ride a unicycle still.

هنوز می‌توانم تک‌دوچرخه سوار شوم.

I think I learned.

فکر کنم یاد گرفتم

I had a friend that had one, but I think

من دوستی داشتم که یکی داشت، اما فکر می‌کنم

if I tried now, I would probably fall off.

اگر الان تلاش می‌کردم، احتمالاً سقوط می‌کردم.

Okay, I'm going to do the last ones really

بسیار خوب، من می خواهم آخرین ها را خیلی سریع انجام دهم

quickly so we can finish this off and then

تا بتوانیم این کار را تمام کنیم و سپس

I can get to work on time.

بتوانم به موقع سر کار بروم.

A hot air balloon is something you can ride in.

بالون هوای گرم چیزی است که می توانید در آن سوار شوید.

You can go on a hot air balloon ride

می توانید بالن سواری کنید

and you can go up in the air peacefully.

و می توانید با آرامش به هوا بروید.

There's no motor or engine.

موتور و موتور نداره

It's just a balloon filled with hot air.

این فقط یک بالون پر از هوای گرم است.

Hot air rises.

هوای گرم بالا می رود.

There is like a thing that you pull and

مانند چیزی است که آن را می کشی و

it makes a flame to heat up the air.

شعله ای ایجاد می کند تا هوا را گرم کند.

I have not been on a hot air balloon ride,

من در بالون سواری نبوده ام،

but a friend of Jen who has a flower farm

اما یکی از دوستان جن که مانند ما مزرعه گل دارد

like us, far a little ways from us.

، کمی با ما فاصله دارد.

A hot air balloon kind of landed

یک بالون هوای گرم

in their flower field once by accident.

یک بار به طور تصادفی در مزرعه گل آنها فرود آمد.

An ambulance is a vehicle that you ride in

آمبولانس وسیله نقلیه ای است که

if you need to get to the hospital quickly.

در صورت نیاز به رسیدن سریع به بیمارستان، سوار آن می شوید.

If you are in a car accident, an ambulance

اگر تصادف کردید، آمبولانس

and you're hurt, an ambulance will come and pick

و آسیب دیدید، آمبولانس می آید و

you up and take you to the hospital quickly.

شما را می گیرد و سریع به بیمارستان می رساند.

And the people who drive the ambulance and the people

و افرادی که آمبولانس را رانندگی می کنند و افرادی که

in the back are trained to give you medical care.

در عقب هستند برای ارائه مراقبت های پزشکی به شما آموزش دیده اند.

So it's like a mini hospital on

بنابراین مانند یک بیمارستان کوچک روی

wheels to get you to the hospital.

چرخ است تا شما را به بیمارستان برساند.

A backhoe is a type of vehicle used to dig a hole.

بكهو نوعی وسیله نقلیه است كه برای حفر چاله استفاده می شود.

It usually has a loader on the front and

معمولاً یک لودر در جلو و

a bucket on the back so it can dig.

یک سطل در پشت دارد تا بتواند حفاری کند.

It has a nice arm with

دارای یک بازوی زیبا با

hydraulics that let you dig holes.

هیدرولیک است که به شما امکان می دهد سوراخ ها را حفر کنید.

A dump truck is a type of truck that you

کمپرسی نوعی کامیون است که

can use to transport dirt or gravel or stone.

می توانید از آن برای حمل خاک یا شن یا سنگ استفاده کنید.

It's a very large, strong vehicle that's

این یک وسیله نقلیه بسیار بزرگ و قوی است که

designed to carry lots of material.

برای حمل مواد زیادی طراحی شده است.

So here you'll often see dump trucks filled

بنابراین در اینجا اغلب می‌بینید که کامیون‌های کمپرسی پر

with dirt or stone or gravel going by.

از خاک یا سنگ یا شن در حال عبور هستند.

A tow truck is a vehicle used to tow other vehicles.

یدک‌کش وسیله‌ای است که برای بکسل کردن وسایل نقلیه دیگر استفاده می‌شود.

When your vehicle breaks down, you

وقتی وسیله نقلیه شما خراب می شود،

can call a tow truck.

می توانید با یک کامیون یدک کش تماس بگیرید.

If you have roadside assistance, like me, it doesn't cost anything,

اگر شما هم مثل من کمک جاده ای داشته باشید، هزینه ای ندارد،

but if you don't, you would have to pay the tow

اما اگر ندارید، باید به اپراتور یدک کش پول بدهید

truck operator to come and pick up your vehicle.

تا بیاید و وسیله نقلیه شما را تحویل بگیرد.

A taxi is a vehicle that you can get

تاکسی وسیله ای است که می توانید

a ride in, and you pay the driver.

سوار آن شوید و به راننده پول پرداخت می کنید.

So if you're in a city, you can call a

بنابراین اگر در شهری هستید، می توانید با تاکسی تماس بگیرید،

taxi, and the taxi will come and pick you up.

تاکسی می آید و شما را سوار می کند.

I don't think I have Uber on this lesson.

فکر نمی کنم در این درس Uber داشته باشم.

That word has just entered our

این کلمه

vocabulary in the last few years.

در چند سال اخیر وارد فرهنگ لغات ما شده است.

You could call an Uber, which is similar

می‌توانید با اوبر تماس بگیرید، که شبیه

to a taxi, but it's someone driving their

تاکسی است، اما شخصی است که

own car, giving rides for money.

ماشین خودش را می‌راند و برای پول سوار می‌شود.

But you could call a taxi.

اما می توانید با تاکسی تماس بگیرید.

If you were in New York City, you.

اگر در شهر نیویورک بودید، شما.

You could call a taxi and take a taxi somewhere and

می توانید با یک تاکسی تماس بگیرید و در جایی سوار تاکسی شوید و

then pay the driver if you don't have your own car.

اگر ماشین شخصی خود را ندارید به راننده پول بدهید.

Um, if you live in Canada, you might have a chance

اوم، اگر در کانادا زندگی می کنید، ممکن است این شانس را داشته باشید

to ride a snowmobile or drive a snowmobile or skidoo.

که سوار برفی یا ماشین برفی یا اسکیدو شوید.

I have driven a snowmobile many times.

من بارها با ماشین برفی رانندگی کرده ام.

I do not own one, but there are

من یکی ندارم، اما

so many people with snowmobiles around here.

افراد زیادی با ماشین برفی در این اطراف هستند.

It's pretty easy, uh, to go for a snowmobile ride.

خیلی آسان است، اوه، برای سواری برفی.

That would mean you're on the

این به این معنی است که شما پشتی هستید

back or to drive a snowmobile.

یا در حال رانندگی با ماشین برفی هستید.

Lots of fun.

خیلی سرگرم کننده است.

And then if it's summer, you just go

و پس از آن اگر تابستان است، فقط

on a sea do or jet ski.

در دریا یا جت اسکی بروید.

Very similar experience.

تجربه بسیار مشابه

A snowmobile and a sea do, it's very similar. It's.

یک ماشین برفی و یک دریا، بسیار شبیه است. این است.

What would we call these?

اسم اینها را چه بگذاریم؟

These are like recreational vehicles as

اینها مانند وسایل نقلیه تفریحی نیز هستند

well, but not like a camper.

، اما مانند یک کمپر نیستند.

It's a vehicle for doing recreational things.

وسیله ای برای انجام کارهای تفریحی است.

So it's winter, go up north, rent a

پس زمستان است، به شمال بروید، یک

snowmobile, drive around on the snowmobile trails.

ماشین برفی کرایه کنید، در مسیرهای ماشین برفی حرکت کنید.

Lots of fun.

خیلی سرگرم کننده است.

It's summer, go to the lake.

تابستان است برو دریاچه

Maybe you have a sea do or jet ski, or

شاید شما یک بازی دریایی یا جت اسکی داشته باشید، یا

you can rent one, do that, drive around, have some

بتوانید یکی را اجاره کنید، این کار را انجام دهید، در اطراف رانندگی کنید، کمی

fun, and then fire engine or fire truck.

تفریح ​​کنید و سپس ماشین آتش نشانی یا ماشین آتش نشانی را انجام دهید.

So we have these if there's a fire

بنابراین در صورت وقوع آتش سوزی

or even if there's a car accident.

یا حتی در صورت وقوع تصادف اتومبیل، ما اینها را داریم.

So in many countries, the fire department has

بنابراین در بسیاری از کشورها، سازمان آتش نشانی

more jobs than just putting out fires.

بیش از اطفای حریق شغل دارد.

In Canada, if you're in a car accident, the

در کانادا، اگر تصادف رانندگی داشته باشید،

fire engine will come and the firefighters will help

ماشین آتش نشانی می آید و آتش نشان ها کمک می کنند تا

get injured people out of their vehicles.

افراد مجروح از وسایل نقلیه خود خارج شوند.

So usually in Canada, if there's a fire,

بنابراین معمولاً در کانادا، اگر آتش سوزی رخ دهد،

the police and the firefighters show up.

پلیس و آتش نشانان حاضر می شوند.

If you call 911, that's our number.

اگر با 911 تماس بگیرید، این شماره ماست.

If you have a car accident, the police

اگر تصادف کردید، پلیس

and the firefighters show up to help you.

و آتش نشانان برای کمک به شما حاضر می شوند.

And then, of course, garbage trucks.

و سپس، البته، کامیون های زباله.

Garbage trucks are trucks that are

کامیون های زباله کامیون هایی هستند که

used to pick up garbage.

برای جمع آوری زباله استفاده می شوند.

Our garbage day is Thursdays.

روز زباله ما پنجشنبه هاست.

So yesterday morning, the garbage truck came.

پس دیروز صبح، کامیون زباله آمد.

Even where I live, way out in the

حتی در جایی که من زندگی می کنم، در خارج از

country, the garbage truck comes and picks up

کشور، کامیون زباله می آید و

our garbage, our recycling and our compost.

زباله، بازیافت و کمپوست ما را جمع می کند.

We say garbage.

ما می گوییم زباله.

In my part of Canada, maybe

در منطقه من از کانادا، شاید

you say trash where you are.

شما بگویید زباله جایی که هستید.