Let's Learn English! Topic: Types of Conversations 🤷🏾‍♂️🙋🏼💏 (Lesson Only)

Well hello and welcome to this English lesson about types of

سلام و به این درس انگلیسی در مورد انواع

conversations. So when you go through your day you meet

مکالمه خوش آمدید. بنابراین وقتی روزتان را پشت سر می گذارید با مردم ملاقات می کنید

people and you have conversations with them.

و با آنها گفتگو می کنید.

Sometimes you just have a simple conversation. Sometimes

گاهی اوقات شما فقط یک مکالمه ساده دارید. گاهی اوقات

it's a little more complex. In this English lesson I will talk

کمی پیچیده تر است. در این درس انگلیسی

about all the different types of conversations and what we

در مورد انواع مختلف مکالمات و آنچه ما

call them in English. It can be something as simple as a chat

در انگلیسی به آنها می گوییم صحبت خواهم کرد. این می تواند چیزی به سادگی گپ زدن

with someone or something like a deep conversation where you

با کسی یا چیزی مانند یک گفتگوی عمیق باشد که در آن

talk about the meaning of life or something like that. So in a

درباره معنای زندگی صحبت می کنید یا چیزی شبیه به آن. بنابراین

as you've seen from my little two examples there. We have a

همانطور که از دو نمونه کوچک من در آنجا دیدید. ما

number of different ways to describe conversations and in

چندین روش مختلف برای توصیف مکالمات داریم و در

this lesson I will teach them to you. When I say conversation

این درس آنها را به شما آموزش خواهم داد. وقتی من می گویم مکالمه،

the S comes out as a Z and I think it's very regional. So

S به صورت Z ظاهر می شود و فکر می کنم بسیار منطقه ای است. بنابراین

conversation conversation is how you should say it with the

مکالمه مکالمه به این صورت است که باید آن را با

word say conversation. But I say conversation like I slur

کلمه بگو مکالمه بیان کنید. اما من مکالمه را طوری می گویم که انگار

the S a little bit. So be aware of that. To chat or a chat. So

S را کمی بدگویی می کنم. پس حواستان به آن باشد. برای چت یا چت. بنابراین

the reason I put the verb and the noun is because we use that

دلیل اینکه من فعل و اسم را گذاشتم این است که ما از

both ways. You could say you're going to chat with someone or

هر دو صورت استفاده می کنیم. می توانید بگویید که قرار است با کسی چت کنید یا

you're going to have a chat with someone. Both would be a

با کسی چت کنید. هر دو

common way to say this. And a chat is just a simple

روش رایجی برای گفتن این موضوع خواهند بود. و چت فقط یک مکالمه ساده است

conversation. When I sell flowers to someone at market

. وقتی در بازار به کسی گل می‌فروشم،

sometimes they buy the flowers and leave but sometimes the

گاهی گل‌ها را می‌خرند و می‌روند، اما گاهی اوقات

customer might stay and chat for a bit. The customer might

ممکن است مشتری بماند و کمی گپ بزند. مشتری ممکن است

stand and talk about the weather or they might ask how

بایستد و در مورد آب و هوا صحبت کند یا ممکن است بپرسد

Things are going on the farm. A simple light conversation about

اوضاع در مزرعه چگونه پیش می رود. یک مکالمه سبک ساده در مورد

what's happening or what's happened that week. Um they

آنچه در آن هفته اتفاق افتاده یا اتفاق افتاده است. اوم

might even tell me about something that they did. Um

حتی ممکن است در مورد کاری که انجام داده اند به من بگویند. اوم

sometimes a friend of mine will call and I'll say oh are you

گاهی یکی از دوستانم زنگ می زند و من می گویم اوه آیا

calling to talk about something important? And they might say

برای صحبت در مورد موضوع مهمی زنگ می زنی؟ و ممکن است بگویند

no I just called to chat. Um I just called to have a chat to

نه من فقط برای چت تماس گرفتم. اوم من فقط زنگ زدم تا با هم چت کنیم تا

kind of see how things were going today. So chat. A chat is

ببینم اوضاع امروز چطور پیش می رود. پس چت کن چت

a simple simple conversation. A heart to heart. So a heart to

یک مکالمه ساده و ساده است. یک دل به دل. پس یک دل به

heart. And you can also say a heart to heart conversation. If

دل. و همچنین می توانید یک گفتگوی صمیمانه بگویید. اگر

you have a heart to heart with someone it means you sit down

با کسی صمیمانه دارید به این معنی است که می نشینید

and you talk about what's happening in your life. Um you

و در مورد اتفاقاتی که در زندگی شما می افتد صحبت می کنید. اوم شما

would only have a heart to heart with someone who you

فقط با کسی که به او

trust and know well. I might have a heart to heart

اعتماد دارید و خوب می شناسید صمیم قلب خواهید داشت. من ممکن است یک

conversation with Jen. I might have a heart to heart

گفتگوی صمیمانه با جن داشته باشم. ممکن است

conversation with my best friend. A heart to heart is a

با بهترین دوستم گفتگوی صمیمانه داشته باشم. قلب به دل مکالمه ای است که در آن

conversation where you talk about more than the weather and

بیشتر از آب و هوا و

sports. It's more than small talk. You might talk a concern

ورزش صحبت می کنید. این بیشتر از حرف های کوچک است. ممکن است در مورد نگرانی

you have with one of your children. You might talk about

خود با یکی از فرزندان خود صحبت کنید. ممکن است در مورد

how you and your brother are fighting and you need some

نحوه دعوای خود و برادرتان صحبت کنید و به مشاوره نیاز دارید

advice. So when you have a heart to heart it's with

. بنابراین وقتی دلتان می‌خواهد با

someone you trust and you talk about the important things in

کسی است که به او اعتماد دارید و در مورد چیزهای مهم

life. Things that are concerning to you. Um things

زندگی صحبت می‌کنید. چیزهایی که به شما مربوط می شود. امم چیزهایی

that you need help or advice with. To flirt. So this is an

که در مورد آنها به کمک یا مشاوره نیاز دارید . لاس زدن. بنابراین این یک

interesting one. When people flirt it means they are

مورد جالب است. وقتی مردم معاشقه می کنند به این معنی است که آنها عاشقانه به

interested in each other romantically. If a girl likes a

یکدیگر علاقه مند هستند . اگر دختری پسری را دوست داشته باشد

boy she might flirt with him. The conversation might be fun

ممکن است با او معاشقه کند. گفتگو ممکن است سرگرم کننده

and joyful and a little bit I don't know how to describe

و شاد باشد و کمی من نمی دانم چگونه

this. Um romantic before the people are actually dating. So

این را توصیف کنم. اوم عاشقانه قبل از اینکه مردم در واقع قرار ملاقات بگذارند. بنابراین

when you flirt with someone you it's not sexual. It can be a

وقتی با کسی معاشقه می‌کنید، جنسی نیست. ممکن است

little bit like some of the words you use might be a

کمی شبیه به برخی از کلماتی باشد که استفاده می کنید ممکن است

hinting a little bit that you're attracted to the person

اشاره ای به این باشد که شما جذب فردی شده اید

that you like how they look but flirting is one of the first

که ظاهر او را دوست دارید، اما معاشقه یکی از اولین

things two people will do if they like each other in a

کارهایی است که دو نفر اگر هر کدام را دوست داشته باشند انجام می دهند. دیگر به

romantic way. They'll have little conversations where they

شیوه ای عاشقانه آنها در جایی که

joke around with each other or they say other things. I'm not

با یکدیگر شوخی می کنند یا چیزهای دیگری می گویند، گفتگوهای کمی خواهند داشت. من

doing a good job of describing this so I'm going to do what I

کار خوبی برای توصیف این موضوع انجام نمی دهم، بنابراین کاری را که

always do. Meaning of flirt. Let's see what it says. Behave

همیشه انجام می دهم انجام خواهم داد. معنی معاشقه. ببینیم چی میگه طوری رفتار کنید که

as though attracted to someone and trying to attract their

انگار مجذوب کسی شده اید و سعی می کنید

attention either by your behaviour or by your by the

توجه او را با رفتار خود و یا با

words you use or your conversation. Um and sometimes

کلماتی که به کار می برید یا مکالمه خود جلب کنید. ام و گاهی اوقات

just done for fun and not with serious intention. So there you

فقط برای سرگرمی و نه با نیت جدی انجام می شود. بنابراین شما

go to flirt. You can learn that word on dual lingo by the way.

به معاشقه می روید. به هر حال می توانید آن کلمه را در زبان دوگانه یاد بگیرید.

When my students do dualingo they they laugh about that

وقتی دانش آموزان من دولینگو را انجام می دهند به آن

section of the dual lingo. To argue. Well this is definitely

بخش از زبان دوگانه می خندند. بحث کردن. خوب این قطعا

different than the last one. When you argue a Someone you

با قبلی متفاوت است. وقتی با کسی بحث می کنید

disagree with that person. You might even raise your voice

با آن شخص مخالف هستید. حتی ممکن است در حین مکالمه صدای خود را بلند کنید

during the conversation. When you raise your voice it means

. وقتی صدایتان را بلند می کنید به این معنی است که

you talk louder than normal. You might even start yelling at

بلندتر از حد معمول صحبت می کنید. حتی ممکن است شروع به فریاد زدن بر سر

each other. When you argue you definitely don't agree with the

یکدیگر کنید. وقتی دعوا می کنید قطعا با

other person. Sometimes though you can have a simple argument

طرف مقابل موافق نیستید. اگرچه گاهی اوقات می توانید یک بحث ساده

or a nice argument. Sometimes Jen and I argue about things.

یا یک استدلال خوب داشته باشید. گاهی من و جن در مورد چیزهایی با هم بحث می کنیم.

Usually we argue about how we remember something that

معمولاً ما در مورد اینکه چگونه اتفاقی را که

happened in the past. Sometimes I remember it wrong and then

در گذشته اتفاق افتاده به خاطر می آوریم بحث می کنیم. گاهی اوقات آن را اشتباه به یاد می آورم و سپس

Jen and I will have just a little argument. But an

من و جن فقط یک بحث کوچک خواهیم داشت. اما

argument would be a time when two people disagree and they

بحث زمانی است که دو نفر با هم اختلاف نظر دارند و هر

both explain how they think they're right. Um mostly I just

دو توضیح می دهند که چگونه فکر می کنند درست می گویند. اوه من

argue with my kids right now. Those are the people I'm most

الان فقط با بچه هایم بحث می کنم. اینها کسانی هستند که من به

likely to argue with. A pep talk. So a pep talk is an

احتمال زیاد با آنها بحث خواهم کرد. یک صحبت تند. بنابراین یک گفتگوی سریع یک

encouraging conversation where you try to make someone excited

مکالمه دلگرم کننده است که در آن سعی می کنید فردی را

and energetic to do something. Pep talks are very common in

برای انجام کاری هیجان زده و پرانرژی کنید. صحبت های پپ در ورزش بسیار رایج است

sports. So it's not totally a conversation because only one

. بنابراین این کاملاً یک مکالمه نیست زیرا فقط یک

person is talking. But a pep talk is when you say something

نفر صحبت می کند. اما یک صحبت سریع زمانی است که شما چیزی

like this. You can do it. Come on. You got this. Um if someone

شبیه به این را می گویید. شما می توانید آن را انجام دهید. بیا دیگه. تو متوجهش شدی. اوم اگر کسی

was to say to me oh I have an English test coming up and I

به من بگوید اوه من یک آزمون انگلیسی در راه است و

Think I'm going to fail. I might give them a pep talk. I

فکر می کنم شکست خواهم خورد. من ممکن است به آنها یک سخنرانی جدی بدهم.

might say hey look you've been studying for months. Um you're

شاید بگم هی ببین ماه ها درس می خونی. امم تو

ready for this. I know you will be successful. So a pep talk is

برای این آماده ای میدونم موفق میشی بنابراین یک گفتگوی سریع

an encouraging way of talking to someone. Again maybe not

راهی تشویق کننده برای صحبت با کسی است. باز هم ممکن است

totally a conversation in the sense of having two people talk

کاملاً یک مکالمه به معنای صحبت کردن دو نفر نباشد

because usually a pep talk is one person talking. But a pep

زیرا معمولاً یک صحبت تند یک نفر صحبت می کند. اما یک

talk is when you encourage someone because you think they

سخنرانی سریع زمانی است که شما کسی را تشویق می کنید زیرا فکر می کنید

will be successful on something they are going to do. To

در کاری که قرار است انجام دهد موفق خواهد بود .

banter. So when you banter with someone or when you have banter

شوخی کردن بنابراین وقتی با کسی شوخی می کنید یا وقتی با کسی شوخی می کنید

with someone it's a noun and a verb. Um it means you talk in a

اسم و فعل است. اوم یعنی جوری حرف میزنی

way where you it's very lighthearted. You're making

که خیلی سبک دل هستی.

little jokes sometimes as well. Um when Brent and I did our

گاهی اوقات شوخی های کوچکی هم می کنید. ام، وقتی من و برنت ویدیوی غذایمان را انجام دادیم،

food video there's a little bit of banter. Um so Brent would

کمی شوخی وجود داشت. اوم برنت

say something and then I would say something and it would be

چیزی می گفت و بعد من چیزی می گفتم که

entertaining and maybe a little bit funny. Um banter is very

سرگرم کننده و شاید کمی خنده دار باشد. اوم شوخی

common between friends. So when friends and I go out there's a

بین دوستان بسیار رایج است. بنابراین وقتی من و دوستان بیرون می رویم،

lot of banter. We make fun of each other a little bit. We

شوخی های زیادی به گوش می رسد. کمی همدیگر را مسخره می کنیم.

joke around a little bit. We have fun when we talk to each

کمی با هم شوخی می کنیم. وقتی با هم صحبت می کنیم لذت می بریم

other. We have banter. Definitely Brent and I had good

. ما شوخی داریم قطعا من و برنت

banter both on and off camera. We were constantly talking and

هم در دوربین و هم در خارج از دوربین شوخی خوبی داشتیم. مدام در حال صحبت بودیم و از

enjoying the conversation. So it's a fun lighthearted

گفتگو لذت می بردیم. بنابراین یک مکالمه ساده و سرگرم کننده

conversation between friends. Usually you have to be friends

بین دوستان است. معمولاً برای

to banter with someone. Um it's not requirement. It's not a

شوخی با کسی باید دوست باشید. امم این الزامی نیست این یک

requirement but it does help quite a bit. To discuss. So you

الزام نیست اما کمک زیادی به شما می کند . برای بحث کردن. بنابراین شما

can hear by the way I'm saying it to discuss. It's a very

می توانید از طریقی که من می گویم آن را برای بحث بشنوید. این یک

serious way of having a conversation. Sometimes at work

روش بسیار جدی برای گفتگو است. گاهی اوقات در محل کار ما درباره

we'll discuss something. You know the boss will say too many

چیزی بحث می کنیم. می دانید که رئیس می گوید

students are late for class and the teachers will discuss how

دانش آموزان زیادی برای کلاس دیر آمده اند و معلمان در مورد چگونگی

to solve this problem. So you have a discussion or you

حل این مشکل صحبت خواهند کرد. بنابراین شما بحث می کنید یا

discuss the problem. And everyone will give their ideas

مشکل را مطرح می کنید. و همه نظرات خود را ارائه می دهند

and people will comment on other people's ideas and we

و مردم در مورد ایده های دیگران نظر می دهند و ما

will have a discussion And then usually at the end of a

بحث خواهیم کرد و معمولاً در پایان

discussion you have a conclusion or a resolution. Um

بحث شما یک نتیجه گیری یا یک راه حل دارید. اوم

you decide what to do. Um most of my discussions happen at

شما تصمیم می گیرید چه کار کنید اوه، بیشتر بحث های من در مدرسه اتفاق می افتد

school. Um you can also have a discussion like Jen and I can

. اوم شما همچنین می توانید بحثی مانند جن داشته باشید و من

just have a discussion about how we're going to manage the

فقط می توانم در مورد چگونگی مدیریت

next year with kids with jobs and getting their license and

سال آینده با بچه های دارای شغل و گرفتن گواهینامه و اینکه

do we have enough vehicles. So Jen and I might have a long

آیا وسایل نقلیه کافی داریم بحث کنیم. بنابراین جن و من ممکن است

discussion about should we buy an vehicle. We're not by the

در مورد اینکه آیا یک وسیله نقلیه بخریم بحث طولانی داشته باشیم. به هر حال ما نیستیم،

way but we could have a discussion about it. To joke

اما می توانیم در مورد آن بحث کنیم. برای شوخی

around. So I did mention this one already. When you joke

کردن. بنابراین من قبلاً به این مورد اشاره کردم. وقتی با

around you say things that make other people laugh. It doesn't

اطرافیانتان شوخی می کنید چیزهایی بگویید که باعث خنده دیگران می شود. این به این

mean you're telling jokes. It can mean you're telling jokes.

معنی نیست که شما جوک می گویید. این می تواند به این معنی باشد که شما جوک می گویید.

But definitely when you are with people that you enjoy

اما قطعا وقتی با افرادی هستید که از

being with you will joke around a little bit. You'll say you'll

بودن در کنار آنها لذت می برید، کمی با آنها شوخی می کنید . می گویید نظرات

you'll make funny little comments. Um you'll of make fun

کوچک خنده دار می دهید . اوم شما آنها را کمی مسخره خواهید کرد

of them a little bit but in a lighthearted way. I've used

اما به روشی سبک دل. من

that term a couple times. Lighthearted. Um but I know

چند بار از این اصطلاح استفاده کردم. با نشاط. اوم، اما می دانم

when I am with my brother-in-law we joke around a

وقتی با برادر شوهرم هستم، خیلی با هم شوخی می کنیم

lot. Um we make little jokes about each other's jobs and

. اوم ما با شغل همدیگر و

things like that. Like that's how the so teachers are in the

چیزهایی از این قبیل شوخی می کنیم. مانند این است که چگونه معلمان در

summer super relaxed. Cos we're not working so he makes jokes

تابستان فوق العاده آرام هستند. از آنجایی که ما کار نمی کنیم، او

about that. So to joke around. So small talk quite often is

در مورد آن شوخی می کند. بنابراین برای شوخی کردن. بنابراین صحبت های کوچک اغلب

about food or it's about the weather or it's about sports.

در مورد غذا یا آب و هوا یا ورزش است.

Um it's usually not about something personal. So you're

اوم معمولاً در مورد چیز شخصی نیست. بنابراین قرار

not going to have small talk with someone and talk about

نیست با کسی صحبت های کوچکی داشته باشید و لزوماً در مورد

what you did on the weekend with your family necessarily.

کارهایی که در آخر هفته انجام داده اید با خانواده خود صحبت کنید.

So at work I have colleagues with who with whom I talk a lot

بنابراین در محل کار، همکارانی دارم که با آنها

about my life. But I also have colleagues where it's usually

درباره زندگی‌ام زیاد صحبت می‌کنم. اما من همچنین همکارانی دارم که در آنها معمولاً

just small talk. Like hey wow it's really raining out there

فقط صحبت های کوچک است. مثل هی وای امروز اینجا واقعا بارون میاد

today. Did you bring an umbrella? No ha ha I forgot.

. چتر آوردی؟ نه هههه یادم رفت

Did you see the game last night? Oh yeah it was really

بازی دیشب رو دیدی ؟ اوه بله واقعا

really good. So small talk is Probably the simplest form of

خوب بود بنابراین صحبت های کوچک احتمالا ساده ترین شکل

conversation that you can have. To catch up. So when you are

مکالمه ای است که می توانید داشته باشید. رسیدن. بنابراین وقتی

friends with someone or when you haven't seen a relative for

با کسی دوست هستید یا زمانی که یکی از اقوامتان را برای

a long time the first conversation you have when you

مدت طولانی ندیده اید، اولین مکالمه ای که وقتی

see that person again you would say that you're going to catch

دوباره آن شخص را می بینید دارید، می گویید که قرار است به او برسید

up. When you catch up with someone they tell you about

. وقتی با کسی تماس می گیرید، در مورد

what they've been doing for the last few months or a year and

کارهایی که در چند ماه یا یک سال گذشته انجام داده است به شما می گویند و

you tell them what been doing. So it's nice. I have friends

شما به او می گویید که چه کار کرده است. پس خوب است. دوستانی دارم

that I don't see very often. When I do see them it's really

که زیاد آنها را نمی بینم. وقتی آنها را می بینم واقعاً

nice to catch up. It's really nice to just sit down and talk

خوب است که به عقب برسم. واقعاً خوب است که بنشینید و در

about oh how's your son doing at university or oh you started

مورد وضعیت پسرتان در دانشگاه صحبت کنید یا اوه شما

that new job three months ago and I haven't heard how it's

آن کار جدید را از سه ماه پیش شروع کردید و من نشنیدم که چطور

going. How's that new job going? It's really nice to

پیش می رود. آن کار جدید چگونه پیش می رود؟ این واقعا خوب است که به

catch up. One of my siblings my brother lives a little bit far

عقب برسیم. یکی از خواهر و برادرم برادرم کمی دورتر از من زندگی می کند

away from me. So when he comes to visit it's really nice just

. بنابراین وقتی او برای بازدید می آید، واقعاً خوب است که فقط

to sit and talk and to catch up to kind of hear how his life is

بنشیند و صحبت کند و از نزدیک بشنوید که زندگی او چگونه پیش می

going. How his job is going and those kinds of things. To

رود. کارش چطور پیش می رود و از این جور چیزها. برای

reminisce. So I have two people here and I think they're

یادآوری خاطرات. بنابراین من دو نفر اینجا دارم و فکر می کنم آنها

looking at photos. When you reminisce it means you talk

به عکس ها نگاه می کنند. وقتی خاطرات را به یاد می آورید به این معنی است که

about the past. My kids the other day were reminiscing

از گذشته صحبت می کنید. بچه های من آن روز در حال یادآوری

about the video games they played when they were kids. Um

خاطرات بازی های ویدیویی بودند که در دوران کودکی خود انجام می دادند. اوم

when I talked to my brother a few months ago we would

وقتی چند ماه پیش با برادرم صحبت کردم، خاطرات

reminisce about when we grew up on the farm and the games we

بزرگ شدنمان در مزرعه و بازی هایی که

would play outside. So when you reminisce you talk about the

بیرون انجام می دادیم را به یاد می آوردیم. بنابراین وقتی خاطرات را به یاد می آورید از گذشته صحبت می کنید

past. Like stuff that happened way in the past. Um my friend

. مانند چیزهایی که در گذشته اتفاق افتاده است. من

and I went to school at the same When we were really young

و دوستم همزمان به مدرسه می رفتیم وقتی واقعاً جوان بودیم

and sometimes we reminisce about how nice life was when we

و گاهی اوقات یاد می کنیم که چقدر زندگی در دوران کودکی ما چقدر خوب بود

were kids. Because we had no we had no responsibilities in the

. چون ما نداشتیم در تابستان هیچ مسئولیتی نداشتیم

summer. So when you reminisce it means you talk about the

. بنابراین وقتی خاطرات را به یاد می آورید به این معنی است که در مورد گذشته صحبت می کنید

past and how things were way back. Um when you were younger.

و اوضاع چگونه بوده است . اوم وقتی جوانتر بودی

To debate. So this phrase or sorry this verb. So you can

برای مناظره پس این عبارت یا متاسفم این فعل. بنابراین می توانید

debate. That's the verb or you can have a debate. That's the

بحث کنید. این فعل است یا می توانید مناظره کنید. این

noun. Um the is something we usually use for academic

اسم است. اوم چیزی است که ما معمولا برای

situations. Like students might need to debate something in

موقعیت های تحصیلی استفاده می کنیم. مانند دانش آموزان ممکن است نیاز به بحث در مورد چیزی در

class. We also use this to talk about politics. Two people who

کلاس داشته باشند. ما همچنین از این برای صحبت در مورد سیاست استفاده می کنیم. دو نفری که

want to be mayor or three or four people who want to be the

می خواهند شهردار شوند یا سه چهار نفری که می خواهند

mayor of a town might have a debate. So they might debate.

شهردار یک شهر شوند ممکن است مناظره داشته باشند. بنابراین آنها ممکن است بحث کنند.

It means that you have a very structured formal argument

این بدان معناست که شما یک بحث رسمی بسیار ساختار یافته

about different topics. So at schools Students might need to

در مورد موضوعات مختلف دارید. بنابراین در مدارس ممکن است دانش‌آموزان نیاز به

debate whether cellphones are a good thing to have in the

بحث داشته باشند که آیا تلفن همراه چیز خوبی برای

classroom and the teacher might ask them to have a debate. And

کلاس درس است و معلم ممکن است از آنها بخواهد که مناظره کنند. و به

so one person will be allowed to talk for one minute and then

این ترتیب یک نفر اجازه خواهد داشت یک دقیقه صحبت کند و سپس یک

another person. If two people who want to be president of the

نفر دیگر. اگر دو نفری که می خواهند رئیس جمهور

United States have a debate. They meet and then they have a

آمریکا شوند با هم مناظره کنند. آنها ملاقات می کنند و سپس یک گفتگوی

structured formal argument discussion conversation about

بحث و گفتگوی رسمی ساختاریافته در مورد اینکه

what they'll do if they are voted in. Casual conversation.

اگر به آنها رای داده شود چه کاری انجام خواهند داد. گفتگوی گاه به گاه.

So when we talk about casual conversation we mean nothing

بنابراین وقتی از مکالمه گاه به گاه صحبت می کنیم، منظورمان چیز

serious. When you go out to eat with friends you will have

جدی نیست. وقتی با دوستان برای صرف غذا بیرون می روید،

casual conversation. Normally the reason you're going out is

گفتگوی معمولی خواهید داشت. به طور معمول دلیل بیرون رفتن شما

to have fun. You're going out to enjoy each other's company.

برای تفریح ​​است. شما بیرون می روید تا از همراهی یکدیگر لذت ببرید.

You're not going out to talk about how to save the world.

شما قرار نیست در مورد چگونگی نجات جهان صحبت کنید.

You're going out because you want to relax. And so you will

شما بیرون می روید چون می خواهید استراحت کنید. و بنابراین شما

have what's called casual conversation. Um it's really

آنچه را که به آن مکالمه گاه به گاه می گویند، خواهید داشت . اوم، واقعاً

Nice to have casual conversation. It's very

خوب است که یک مکالمه معمولی داشته باشید . گفتگوی

relaxing to have casual conversation. So you might talk

معمولی بسیار آرامش بخش است . بنابراین ممکن است

about you know a movie that you just saw. You might talk about

در مورد فیلمی که به تازگی دیده اید صحبت کنید. ممکن است در مورد

something you're going to do next weekend. Uh one of your

کاری که قرار است آخر هفته آینده انجام دهید صحبت کنید. اوه، یکی از

friends might say oh I just went ziplining in Niagara Falls

دوستان شما ممکن است بگوید اوه من همین الان در آبشار نیاگارا زیپلینگ زدم

and then everyone will ask how it went. So it's just a simple

و بعد همه بپرسند چطور شد. بنابراین این فقط یک

light easy conversation. A talking tube. So this is an

مکالمه ساده و آسان است. یک لوله سخنگو بنابراین این یک

interesting one. Normally kids will get a talking tube if they

مورد جالب است. به طور معمول، بچه ها اگر کار بدی انجام دهند، یک لوله صحبت می کنند

do something bad. So a student might say this. I fell asleep

. بنابراین ممکن است یک دانش آموز این را بگوید.

in class. And then after class I got a talking tube. Or

سر کلاس خوابم برد. و بعد از کلاس من یک لوله صحبت کردم. یا

someone might say oh my parents want me to come home at eleven

ممکن است کسی بگوید اوه والدین من می خواهند که من ساعت یازده شب به خانه بیایم

at night and I came home at 1 AM. And the next morning my mom

و من ساعت 1 بامداد به خانه آمدم . و صبح روز بعد مادرم

gave me a talking tube. So a talking to is to be scolded. To

یک لوله صحبت به من داد. بنابراین صحبت کردن با او سرزنش می شود.

be disciplined. Uh to have someone in authority like a

منضبط بودن. آه اگر کسی مثل یک

teacher or someone like a parent tell you that you did

معلم یا کسی مثل والدین به شما بگوید که کار اشتباهی انجام داده اید

something wrong. So it's usually a conversation but one

. بنابراین معمولاً یک مکالمه است اما یک

person is doing most of the talking. I haven't gotten a

نفر بیشتر صحبت را انجام می دهد.

talking to for a very long time. I've been very good. I

خیلی وقته که باهاش ​​حرف نزدم من خیلی خوب بوده ام خیلی وقته که

haven't done anything wrong for a long time. But it's not nice

کار اشتباهی انجام ندادم اما خوب نیست

to get a talking to. To gossip or gossip. So when you gossip

که با او صحبت کنیم. غیبت کردن یا غیبت کردن. بنابراین وقتی شایعات می‌کنید،

you talk about someone usually without them there and

معمولاً در مورد کسی صحبت می‌کنید که او آنجا نیست و

sometimes some of the things you say are exaggerated or

گاهی اوقات برخی از چیزهایی که می‌گویید اغراق‌آمیز یا

maybe even untrue. So a good example would be there are

حتی ممکن است نادرست باشند. بنابراین یک مثال خوب می تواند وجود

newspapers that publish gossip about celebrities. So it's not

روزنامه هایی باشد که شایعات درباره افراد مشهور منتشر می کنند. بنابراین

necessarily true. It's something that maybe they heard

لزوماً درست نیست. این چیزی است که شاید

from someone else. Gossip is a real problem I think with

از شخص دیگری شنیده باشند. به نظر من شایعات یک مشکل واقعی برای

teenagers. It's also a problem with adults. But I think gossip

نوجوانان است. این مشکل در بزرگسالان نیز وجود دارد. اما من فکر می کنم شایعات

is a problem with teenagers because yeah they just say

برای نوجوانان مشکل ساز است، زیرا بله، آنها فقط

things about other people to other people. So in this

چیزهایی در مورد دیگران به دیگران می گویند. بنابراین در این

picture I'm not sure if these two girls are gossiping. But I

تصویر مطمئن نیستم که این دو دختر در حال غیبت کردن هستند یا خیر. اما

feel like it kind of looks like they're both talking about

احساس می‌کنم به‌نظر می‌رسد هر دو در حال صحبت کردن در مورد

someone else behind their back. They're talking about someone

دیگری پشت سرشان هستند. آنها در مورد کسی صحبت می کنند

who's not there. If I was to Like if I was allowed to

که آنجا نیست. اگر بخواهم لایک کنم اگر به من اجازه داده شود

eliminate things in the world like if I had the power I would

چیزهای دنیا را حذف کنم، مثلاً اگر قدرت داشتم،

eliminate gossip. I think gossip is very very mean and

شایعات را حذف می کردم. به نظر من شایعه پراکنی خیلی بد است و

not a very nice thing to do. Chit chat. We had this word

کار خیلی خوبی نیست. چت چیت. ما قبلاً این کلمه را داشتیم

earlier. Um when we talk about just chatting with someone we

. اوم، وقتی فقط در مورد چت کردن با کسی صحبت می کنیم،

often call it chitchat. Okay? Um it's kind of a funny you

اغلب به آن چت می گوییم. باشه؟ اوم یه جورایی خنده داره که

have to say it right. Chit chat. Not don't say it that

باید درست بگی چت چیت. نه اینطوری نگو

way. That's bad. Chit chat. Um so Yeah I would say like I went

این بد است. چت چیت. اوم، بله، می گویم مثل اینکه

out for coffee with someone and we it was just nice to chitchat

با کسی برای قهوه بیرون رفتم و

for a while. Okay so it is a verb as well or to have

برای مدتی با هم صحبت کردیم. خوب پس این یک فعل نیز هست یا اینکه

chitchat. Um I was chit chatting the other day with my

چت کردن. اوم من دیروز داشتم با مامانم چت میکردم

mom. Um we were reminiscing a little bit and we were just

اوم داشتیم کمی خاطره می‌کردیم و فقط داشتیم

chitchatting. So it's again easy, light, simple

حرف می‌زدیم. بنابراین باز هم گفتگوی آسان، سبک و ساده

conversation with someone. To talk back or back talk. So this

با کسی است. برای صحبت کردن یا پشت صحبت کردن. بنابراین این

again happens between someone older or someone in authority

دوباره بین یک فرد بزرگتر یا یک فرد با قدرت

and usually a child or a teenager. Um although it can

و معمولا یک کودک یا یک نوجوان اتفاق می افتد. امم، اگرچه ممکن است

happen between an employee and a boss as well. So if I tell

بین یک کارمند و یک رئیس نیز اتفاق بیفتد. بنابراین اگر به

one of my kids to clean their room and they say no. I don't

یکی از بچه هایم بگویم اتاقش را تمیز کند و او بگوید نه. من نمی

want to do it right now. We would say that they are talking

خواهم این کار را در حال حاضر انجام دهم. ما می گوییم آنها دارند

back and we would call it back talk. Notice it flips. At least

پاسخ می دهند و ما به آن می گوییم حرف برگشت. توجه کنید که می چرخد. حداقل

for me in this part of the world in in Canada. So often

برای من در این بخش از جهان در کانادا. بنابراین اغلب

this doesn't happen very often with my kids. But sometimes I

این اتفاق برای بچه های من زیاد نمی افتد. اما گاهی اوقات

I'll have students certain students who just give me a lot

دانش‌آموزان خاصی دارم که خیلی به من

of back talk. Or they talk back a lot. So I'm trying to have a

صحبت می‌کنند. یا زیاد حرف میزنن بنابراین سعی می‌کنم

conversation where I'm telling them what to do and they are

مکالمه‌ای داشته باشم که در آن به آن‌ها بگویم چه کاری انجام دهند و آن‌ها به من

talking back or giving me a lot of back talk. So it's defiance.

پاسخ می‌دهند یا حرف‌های زیادی به من می‌دهند . پس سرپیچی است.

Like when you defiance is when you disagree with some it can

مانند زمانی که سرپیچی می‌کنید زمانی که با برخی مخالفید، می‌تواند

lead to arguments as well. One sided. So this is an

منجر به مشاجره نیز شود. یک طرفه. بنابراین این یک

interesting one. A one sided conversation happens when there

مورد جالب است. مکالمه یک طرفه زمانی اتفاق می افتد که

are two people or three people or four and one person does all

دو نفر یا سه نفر یا چهار نفر باشند و یک نفر تمام

the talking. So when you have a one sided conversation it's not

صحبت ها را انجام دهد. بنابراین وقتی مکالمه ای یک طرفه دارید،

usually enjoyable. Um unless you're the person talking

معمولاً لذت بخش نیست. امم، مگر اینکه شما کسی باشید که صحبت می کند

maybe. Um I've had this happen a few times in my life where I

. اوم من چند بار در زندگی ام این اتفاق افتاده است که

go to a party or I go to a meeting or an evening at work.

به یک مهمانی می روم یا به یک جلسه یا یک عصر در محل کار می روم.

Sometimes we have evenings at work where you know parents and

گاهی اوقات ما شب‌هایی در محل کار داریم که می‌دانی والدین و

other people come in. Um or I go to a wedding and you end up

افراد دیگر وارد می‌شوند. اوم یا من به عروسی می‌رویم و شما در نهایت

talking and the one person in English we would say likes the

صحبت می‌کنید و یک نفر به انگلیسی که می‌گوییم

sound of their own voice. And so you're trying to have a

صدای خودش را دوست دارد. و بنابراین شما سعی می‌کنید مکالمه داشته باشید

conversation and you're you're kind of bored because one it's

و به نوعی حوصله‌تان سر می‌رود، زیرا یک

a one sided conversation where one person does all of the

مکالمه یک طرفه است که در آن یک نفر تمام

talking. It's kind of like these live lessons. Okay

صحبت‌ها را انجام می‌دهد. شبیه این درس های زنده است. خوب

sometimes a conversation will go over your head or you will

گاهی اوقات یک مکالمه از سر شما می گذرد یا

just say ah it was over my head. So if you were ever to

فقط می گویید آه این بالای سر من بود . پس اگر قرار بود

talk to Einstein which you can't do. But if you could time

با اینشتین صحبت کنید که نمی توانید انجام دهید. اما اگر می توانستید در زمان

travel and go back in time. My guess is if I had a

سفر کنید و به گذشته برگردید. حدس من این است که اگر

conversation with Einstein it would be over my head. I

با انیشتین صحبتی داشته باشم، از سرم می‌گذرد. من

wouldn't understand it. It when something goes over your head

آن را درک نمی کنم. وقتی چیزی بالای سر شما می گذرد به این

it means that you don't understand what the person's

معنی است که متوجه نمی شوید آن شخص در

talking about. Um I have cousins on my mom's side of the

مورد چه صحبت می کند. اوم من از طرف مادرم پسرعمویی دارم

family who are scientists. When we see each other sometimes

که دانشمند هستند. وقتی همدیگر را می بینیم گاهی

they'll talk to each other about chemistry and chemicals.

در مورد شیمی و مواد شیمیایی با هم صحبت می کنند.

And the conversation will just go over my head. I I don't know

و گفتگو فقط از سر من خواهد گذشت. من نمی دانم

what they're talking about because I don't know a lot

آنها در مورد چه چیزی صحبت می کنند زیرا من چیز زیادی

about those kinds of things. Behind closed doors. When a

در مورد این نوع چیزها نمی دانم. پشت درهای بسته وقتی

conversation happens behind closed doors it means that you

مکالمه ای پشت درهای بسته اتفاق می افتد به این معنی است که شما

are not part of it. So let's say let me think of a good

بخشی از آن نیستید. بنابراین بیایید بگوییم اجازه دهید در اینجا به یک مثال خوب فکر کنم

example here. Let's say you aren't working very hard at

. بیایید بگوییم که شما در محل کار خیلی سخت کار نمی کنید

work. Let's say you're making a lot of mistakes. Your manager

. بیایید بگوییم که شما اشتباهات زیادی انجام می دهید . مدیر شما

and the owner of the company might have a meeting behind

و صاحب شرکت ممکن است جلسه ای پشت

closed doors to talk about you. They might have a conversation

درهای بسته داشته باشند تا در مورد شما صحبت کنند. آنها ممکن است

in a room with the door literally closed. And if

در اتاقی با در بسته به معنای واقعی کلمه گفتگو کنند. و اگر

someone said how's it going at work? You could say oh I don't

کسی بگوید در محل کار چگونه است؟ می توانید بگویید اوه، نمی

know but I'm not doing I'm not doing a very good job and I saw

دانم، اما انجام نمی دهم، کار خیلی خوبی انجام نمی دهم و دیدم

them having a meeting the other day behind closed doors to talk

آنها روز گذشته پشت درهای بسته جلسه ای داشتند تا

about me. So when a conversation happens behind

درباره من صحبت کنند. بنابراین وقتی مکالمه ای پشت

closed doors it means it is private. Unwanted. So an

درهای بسته اتفاق می افتد به این معنی است که خصوصی است. ناخواسته. بنابراین یک

unwanted conversation is a conversation that happens when

مکالمه ناخواسته مکالمه ای است که زمانی اتفاق می افتد که

one of the people doesn't actually want to have a

یکی از افراد واقعاً نمی خواهد

conversation. So this is not a very nice situation here. Uh

گفتگو داشته باشد. بنابراین اینجا وضعیت خیلی خوبی نیست. اوه

this lady doesn't want to talk to this guy. It's obvious by

این خانم نمی خواهد با این پسر صحبت کند. از

how she is sitting that she is not interested. So this guy is

نحوه نشستن او معلوم است که علاقه ای ندارد. بنابراین این مرد

talking to her even though she doesn't want to. So she would

با او صحبت می کند حتی اگر او نمی خواهد. بنابراین او می‌گفت

then say oh I just had this unwanted conversation at lunch

اوه من همین امروز در ناهار این مکالمه ناخواسته را داشتم

today. Um Joe came up and he's I don't like Joe and he just

. ام جو آمد و او من جو را دوست ندارم و او فقط

was just an unwanted conversation. So simple to

یک مکالمه ناخواسته بود . خیلی ساده قابل

understand. An unwanted conversation is a conversation

درک است. مکالمه ناخواسته مکالمه ای است

that you do not want to have but the other person kind of

که شما نمی خواهید داشته باشید اما طرف مقابل

makes you have a conversation with him. Not fun. I think kids

باعث می شود با او گفتگو کنید. سرگرم کننده نیست. فکر می‌کنم بچه‌ها

could say this too sometimes like oh I'm in trouble. My

هم می‌توانند گاهی این را بگویند مثل اوه من در مشکل هستم.

parents are going to give me a talking to and that is going to

والدینم قرار است با من صحبت کنند و این

be an unwanted conversation. Brian it. So you can see these

یک مکالمه ناخواسته خواهد بود. برایان بنابراین می توانید ببینید که این

two people in the back are trying to have a private

دو نفر در پشت در حال تلاش برای

conversation. So a private conversation is a conversation

گفتگوی خصوصی هستند. بنابراین یک مکالمه خصوصی مکالمه ای است

where you don't want other people to hear it. Um this fly

که شما نمی خواهید دیگران آن را بشنوند. ام، این مگس

wants to be part of this lesson and I'm trying to have a sorry

می‌خواهد بخشی از این درس باشد و من تلاش می‌کنم متاسفم که

I can't work that in as private. Um but a private

نمی‌توانم آن را به صورت خصوصی انجام دهم . اوم، اما یک

conversation would happen when you're talking about something

مکالمه خصوصی زمانی اتفاق می افتد که شما در مورد چیزی صحبت می کنید

where you don't want the other people to hear. So my mom and I

که نمی خواهید دیگران بشنوند. بنابراین من و مامانم روز گذشته

had a private conversation the other day About I I don't want

یک گفتگوی خصوصی در مورد من انجام دادیم، نمی خواهم

to give too many details but she had a concern with someone

جزئیات زیادی ارائه دهم، اما او با کسی نگرانی داشت،

so mom and I had a private conversation before she went

بنابراین مامان و من قبل از اینکه او برود

and talked to that person. That's pretty vague but you

و با آن شخص صحبت کند، یک گفتگوی خصوصی انجام دادم. این خیلی مبهم است اما

don't need to know all the details of my mom's life. To

لازم نیست تمام جزئیات زندگی مادرم را بدانید. برای

make amends. So sometimes you argue with someone. Sometimes

جبران. بنابراین گاهی اوقات شما با کسی بحث می کنید. گاهی اوقات

you have a disagreement. Sometimes you might say mean

شما اختلاف نظر دارید. گاهی اوقات ممکن است چیزهای بدی بگویید

things. And then you need to make amends. When you have a

. و سپس باید جبران کنید. وقتی

conversation where you make amends it usually means people

مکالمه ای دارید که در آن اصلاح می کنید، معمولاً به این معنی است که مردم

are apologizing. Either one person is apologizing or both

عذرخواهی می کنند. یا یک نفر عذرخواهی می کند یا هر دو

people might apologize. Let's say that you got into a

نفر ممکن است عذرخواهی کنند. فرض کنید

disagreement with your cousin. And your cousin called you a

با پسر عمویتان اختلاف پیدا کردید. و پسرخاله ات تو را

jerk and you called your cousin a jerk and you just got really

تند و تیز خطاب کرد و تو پسر عمویت را تند و تیز صدا کردی و واقعاً

angry and then you both walked away. And then the later that

عصبانی شدی و بعد هر دو رفتید . و بعد آن

day or the next day you realize you weren't very nice. And

روز یا روز بعد متوجه می‌شوی که خیلی خوب نبودی. و

hopefully your cousin is thinking the same thing. You

امیدوارم پسر عموی شما هم همین فکر را می کند.

would eventually have a conversation where you make

در نهایت یک گفتگو خواهید داشت که در آن جبران می کنید

amends. Where you say hey sorry I didn't mean to call you a

. اونجا که میگی هی ببخشید نمیخواستم بهت بگم

jerk. Um you know I thought about what you said and you

دیوونه. اوم می دانی که من به آنچه گفتی فکر کردم و به

made some good points and then hopefully your cousin does says

نکات خوبی اشاره کردی و امیدوارم پسر عمویت هم

the same thing. Um but to make amends usually means to

همین را بگوید. امم، اما جبران کردن معمولاً به معنای

apologize either one person or both people who were involved.

عذرخواهی از یک نفر یا هر دو نفری است که درگیر آن بودند.

And then a deep conversation. When you have a deep

و سپس یک گفتگوی عمیق. وقتی یک مکالمه عمیق دارید به این

conversation it means you talk about the meaning of life. Why

معنی است که در مورد معنای زندگی صحبت می کنید. چرا

are we on this planet? Uh usually in Canada deep

ما در این سیاره هستیم؟ اوه معمولا در کانادا

conversations happen around the campfire. Uh usually people sit

گفتگوهای عمیق در اطراف آتش کمپ اتفاق می افتد. اوه معمولاً مردم

around a campfire and eventually some people will

دور یک آتش می نشینند و در نهایت برخی افراد

start to have a deep conversation. They'll start to

شروع به گفتگوی عمیق می کنند. آنها شروع به

talk about you know did this world come from? Where what's

صحبت در مورد شما می کنند که آیا این دنیا از آنجا آمده است؟

the future going to be like? Like you could have a deep

آینده چگونه خواهد بود؟ مثل اینکه می توانید یک

conversation about what the world will look like in 10

گفتگوی عمیق در مورد اینکه جهان در 10 سال آینده چگونه خواهد بود

years or how do we save the planet if you're concerned

یا اگر نگران

about the environment. So a deep conversation is a serious

محیط زیست هستید چگونه سیاره را نجات دهیم، داشته باشید. بنابراین یک گفتگوی عمیق یک

conversation about life or about the world or about

گفتگوی جدی در مورد زندگی یا در مورد جهان یا در مورد

politics and those kinds of things.

سیاست و این نوع چیزها است.