Let's Learn English! Topic: Conflict! 😠😡🤬 (Lesson Only)

Well hello everyone and welcome to this English lesson. Today

سلام به همه و به این درس انگلیسی خوش آمدید. امروز

we're going to be talking about conflict. I'm going to help

قرار است در مورد درگیری صحبت کنیم . من قصد دارم به شما کمک کنم تا

you learn some English words and phrases that you can use if

برخی از کلمات و عبارات انگلیسی را بیاموزید که اگر در حال گفتگو در مورد تعارض هستید می توانید از آنها استفاده کنید

ou're having a conversation about conflict. I want to be

. من می خواهم

clear though that I'm going to be talking about personal

واضح بگویم که در مورد درگیری های شخصی صحبت خواهم

conflicts. I'm not going to be talking about world conflicts.

کرد. من در مورد درگیری های جهانی صحبت نمی کنم.

There's a number of different categories of conflict. Today's

دسته بندی های مختلفی از تعارض وجود دارد.

English lesson will be about conflict between two people or

درس انگلیسی امروز در مورد درگیری بین دو نفر یا

three people or two groups of people. The kind of conflict

سه نفر یا دو گروه از افراد خواهد بود. نوع درگیری

you would have maybe at work or with a friend or maybe in your

که ممکن است در محل کار یا با یک دوست یا شاید در خانواده خود داشته باشید

family. So little personal conflicts that people have with

. درگیری های شخصی بسیار کمی که افراد با

each other. So anyways once again welcome to this English

یکدیگر دارند. بنابراین به هر حال یک بار دیگر به این

lesson about conflicts I maybe should have made the title

درس انگلیسی در مورد درگیری ها خوش آمدید، شاید باید عنوان

personal conflicts and we'll get started right now. I wanted

را تضادهای شخصی می ساختم و همین الان شروع می کنیم. می خواستم

to start by talking about a fight. In English you will

با صحبت در مورد دعوا شروع کنم. به زبان انگلیسی

often hear that you know Joe and Jim had a fight. Or Sally

اغلب می شنوید که می دانید جو و جیم با هم دعوا کردند. یا سالی

and Fred had a fight. In English the word fight has two

و فرد با هم دعوا کردند. در زبان انگلیسی کلمه مبارزه دو

meanings. Most of the time it means an argument. Sometimes it

معنی دارد. بیشتر اوقات به معنای بحث است. گاهی اوقات به این

mean that people actually hit each other. But most of the

معنی است که مردم واقعاً یکدیگر را می زنند. اما بیشتر

time in a casual English conversation if you say that

اوقات در یک مکالمه معمولی انگلیسی اگر می گویید که

someone had a fight you mean that they were arguing. If I

شخصی دعوا کرده است، به این معنی است که آنها در حال دعوا هستند. اگر

say I had a fight with a colleague at work it doesn't

بگویم سر کار با همکارم دعوا کردم به این معنی نیست

mean we were punching each other at all. It means we were

که اصلاً به هم مشت می زدیم . یعنی داشتیم

arguing. And it also is a verb. So you can have a fight but you

دعوا میکردیم و همچنین یک فعل است. بنابراین شما می توانید دعوا کنید اما می

can fight with someone. You can have a fight with someone or

توانید با کسی دعوا کنید. شما می توانید با کسی دعوا کنید یا

you can be fighting with someone. So you can use this

می توانید با کسی دعوا کنید. بنابراین شما می توانید از این

word in a couple of different ways. You can say that some

کلمه به چند روش مختلف استفاده کنید. می توانی بگوییم

people are having a fight or you can say that they are

عده ای دعوا می کنند یا می توان گفت

fighting. Um by the way this lesson will be a lot of slides

دعوا می کنند. به هر حال این درس اسلایدهای زیادی

of people fighting with each other. A lot of slides a lot of

از مردم خواهد بود که با یکدیگر دعوا می کنند . بسیاری از اسلایدها، بسیاری

the pictures will be pictures of people arguing. Um it's not

از تصاویر، تصاویر افراد در حال مشاجره خواهند بود. امم این

a fun lesson but I think it's an important lesson. So

درس سرگرم کننده ای نیست اما فکر می کنم درس مهمی است. پس

hopefully the images don't overwhelm you. So then I Again

امیدوارم که تصاویر شما را غرق نکنند. بنابراین

we have an argument. If I was to define an argument

دوباره من یک بحث داریم. اگر بخواهم یک بحث را به

specifically I would say that it is when two people think

طور خاص تعریف کنم، می‌توانم بگویم که زمانی است که دو نفر

different things about the same topic. A great example is the

درباره یک موضوع به چیزهای متفاوتی فکر می‌کنند. یک مثال عالی، استدلال

glass half full glass half empty argument. Some people

نیمه پر لیوان نیمه خالی است. بعضی ها

think that when you see a glass like this that it's half full.

فکر می کنند وقتی چنین لیوانی را می بینید نیمه پر است.

Some people would argue that it's half empty. So an argument

برخی از مردم استدلال می کنند که نیمه خالی است. بنابراین مشاجره

usually happens when people have a difference of opinion.

معمولاً زمانی اتفاق می افتد که مردم اختلاف نظر داشته باشند.

When people have a different opinion than someone else. And

وقتی مردم نظر متفاوتی نسبت به دیگران دارند. و

again you can have an argument you can also argue with

باز هم می توانید بحثی داشته باشید و همچنین می توانید با

someone. So you could say oh Joe and me had an argument. We

کسی بحث کنید. بنابراین می توانید بگویید اوه جو و من با هم دعوا کردیم.

argued all day. So it can be used as a noun or a verb. Um

تمام روز با هم دعوا کردیم. بنابراین می توان از آن به عنوان اسم یا فعل استفاده کرد. ام

and you could also again just use the word to fight as well.

و شما همچنین می توانید دوباره فقط از کلمه برای مبارزه استفاده کنید.

There's another argument too about which way you should hang

بحث دیگری نیز وجود دارد در مورد اینکه چگونه باید

the role of toilet paper in the bathroom. Uh so when you say

نقش دستمال توالت را در حمام آویزان کنید. اوه پس وقتی می گویید

disagreement it basically means that you don't think the same

مخالفت می کنید اساساً به این معنی است که در مورد چیزی یکسان فکر نمی کنید

thing about something. These two boys are having a

. این دو پسر با هم

disagreement. I think they each think they own the teddy bear.

اختلاف دارند. فکر می کنم هر کدام فکر می کنند صاحب خرس عروسکی هستند.

So they are having a disagreement. They are trying

بنابراین آنها با هم اختلاف دارند. آنها سعی می کنند

to pull the teddy bear because they think it belongs to them.

خرس عروسکی را بکشند زیرا فکر می کنند متعلق به آنهاست.

Um so the one boy thinks it's his. The other boy thinks it's

اوم پس آن پسر فکر می کند مال اوست. پسر دیگر فکر می کند مال

his and they are having a disagreement. You can see

اوست و با هم اختلاف دارند. میبینی

they're not talking. So they're not having an argument. But we

که حرف نمیزنن پس بحثی ندارند اما ما

would use the word fight here as well. We could say they're

در اینجا از کلمه مبارزه نیز استفاده می کنیم. می توان گفت آنها

fighting over the teddy bear. Sometimes you have what's

بر سر خرس عروسکی دعوا می کنند. گاهی اوقات شما چیزی به

called a controversy. A controversy is usually a more

نام جنجال دارید. مجادله معمولاً

formal way to describe two people or group a groups of

روشی رسمی‌تر برای توصیف دو نفر یا گروه‌بندی گروهی از

people that think differently about something. Many times in

مردم است که در مورد چیزی متفاوت فکر می‌کنند. بارها در

sport in sports you will have controversy. There will be a

ورزش در ورزش با جنجال مواجه خواهید شد .

play on the field. And the referee will make a call and

بازی در زمین خواهد بود. و داور یک تماس برقرار می کند و

half of the people won't agree with it. The other half of the

نیمی از مردم با آن موافقت نمی کنند. نیمی دیگر از

people are quite happy because their team benefited from the

مردم کاملاً خوشحال هستند زیرا تیم آنها از این تماس سود برد

call. And then you could a controversy after that because

. و بعد از آن شما می توانید جنجال ایجاد کنید زیرا

when you watch the replay you can see the ref was wrong and

وقتی پخش مجدد را تماشا می کنید می بینید که داور اشتباه بوده است و

then you have a controversy. So a controversy is a more formal

پس از آن شما یک جنجال دارید. بنابراین یک مشاجره یک

disagreement or argument about something. So usually you have

اختلاف نظر یا بحث رسمی تر در مورد چیزی است. بنابراین معمولاً

controversy at work. Or there could be some controversy about

در محل کار شما بحث و جدل دارید. یا ممکن است در مورد

something the government did. Um so it's a more formal way to

کاری که دولت انجام داده است اختلاف نظر وجود داشته باشد. اوم پس این روش رسمی تری برای

describe a conflicts. Sometimes people have a falling out. So

توصیف یک درگیری است. گاهی اوقات افراد دچار درگیری می شوند. بنابراین

when you have a falling out with someone. It means you've

وقتی با کسی درگیری دارید. یعنی

fought you've argued. And you did not come to a resolution.

دعوا کردی دعوا کردی و به نتیجه ای نرسیدید.

You did not end the argument happy. You ended the argument

شما بحث را با خوشحالی تمام نکردید . شما احتمالاً

still angry with each other possibly. Or you ended the

با عصبانیت با یکدیگر به بحث پایان دادید . یا

argument and you were not talking. When you have a

بحث را تمام کردی و صحبت نکردی. وقتی

falling out with someone you walk away from the conflict and

با کسی درگیری دارید، از درگیری دور می شوید و

usually you don't talk very much anymore. Or maybe you just

معمولاً دیگر زیاد صحبت نمی کنید. یا شاید شما فقط

what we say English exchange pleasant trees everyday. You

همان چیزی که ما انگلیسی می گوییم هر روز درختان دلپذیر را مبادله می کنید.

say hi when you see them but you don't really talk to them

وقتی آنها را می بینید سلام می گویید اما واقعاً دیگر با آنها صحبت

anymore. So sometimes people who are dating will have a

نمی کنید. بنابراین گاهی اوقات افرادی که قرار ملاقات می گذارند دچار اختلاف می

falling out. Sometimes friends will have a falling out.

شوند. گاهی اوقات دوستان دچار اختلاف می شوند.

They'll have an argument about something and then they won't

آنها در مورد چیزی بحث می کنند و بعد

talk anymore. It's always a sad thing. We have a couple

دیگر صحبت نمی کنند. این همیشه یک چیز غم انگیز است. ما چند

different words for arguing and fighting. And one of those

کلمه متفاوت برای بحث و دعوا داریم. و یکی از آن

words is spat. You can have a spat with someone. This does

کلمات تف است. میتونی با یکی دعوا کنی این

not have verb form. You only use it the way I just used it.

حالت فعل ندارد. شما فقط به روشی که من از آن استفاده کردم استفاده می کنید.

You can have a spat with your husband or wife. You can have a

می توانید با زن یا شوهر خود دعوا کنید . می

spat with a friend. When you have a spat with someone it

تونی با یه دوست دعوا کنی وقتی با کسی دعوا می کنید

means that you are definitely not getting along. You're I'm

به این معنی است که قطعاً با هم کنار نمی آیید. تو هستی من،

they're doing this a lot. I think this means fighting. This

آنها این کار را زیاد انجام می دهند. من فکر می کنم این به معنای جنگیدن است.

is my hand signal for fighting. Um but when you have a spat

این علامت دست من برای مبارزه است. امم اما وقتی با یکی دعوا میکنی

with someone it means that you are having an argument or you

یعنی دعوا میکنی یا

are having a fight. A good example sentence would be my

دعوا میکنی. یک جمله مثال خوب این است که

brother-in-law and sister-in-law are having a spat

برادر شوهرم و خواهر شوهرم الان با هم اختلاف دارند

now. They are arguing and fighting about money. They're

. آنها در حال دعوا و دعوا بر سر پول هستند.

having a spat. Um so just another way of describing an

دارن دعوا میکنن اوم، راه دیگری برای توصیف یک

argument or two people not getting along. When it gets

مشاجره یا دو نفر که با هم کنار نمی آیند.

bigger when a disagreement between people or a group of

وقتی اختلاف بین افراد یا گروهی از

people gets bigger you sometimes use the word feud

مردم بزرگتر می شود، گاهی اوقات از کلمه دشمنی استفاده می کنید

that they're having a feud. And the verb form would be feuding.

که آنها با هم دشمنی دارند. و شکل فعل فئودینگ خواهد بود.

You know they are feuding with each other. This means that at

میدونی که دارن با هم دعوا میکنن این بدان معناست

there's not just one disagreement but there's

که نه تنها یک اختلاف وجود دارد، بلکه

ongoing disagreement between two people or two groups of

بین دو نفر یا دو گروه از

people. So maybe two cousins had an argument about one

مردم اختلاف نظر مداوم وجود دارد. بنابراین شاید دو پسر عمو در مورد یک

thing. And then for years they have been fighting and arguing

موضوع با هم دعوا کرده باشند. و بعد از آن سال ها در حال دعوا و مشاجره

about different things. You would say that they are feuding

بر سر چیزهای مختلف بوده اند. شما می گویید که آنها دعوا می

or they're having a feud. Bickering is kind of a small

کنند یا دارند دشمنی دارند. مشاجره نوعی

way of describe a small description of an argument.

روش کوچک برای توصیف یک توضیح کوچک از یک استدلال است.

When people are bickering they're just kind of saying

وقتی مردم دعوا می کنند، فقط به نوعی

short little sentences to each other and if they're really

جملات کوتاه کوتاه به یکدیگر می گویند و اگر واقعاً

upset. So bickering would sound like this. Um let me see who

ناراحت هستند. بنابراین مشاجره اینگونه به نظر می رسد. بیا ببینم

here's a good one. Sometimes in our house the milk jug is

اینجا کی خوبه گاهی در خانه ما کوزه شیر

empty. The pitcher of milk in the fridge is empty and my kids

خالی است. پارچ شیر در یخچال خالی است و بچه های من

will start bickering. And because they're try to figure

شروع به دعوا می کنند. و چون سعی می کنند

out who drank the last bag of milk. Milk comes in bags and we

بفهمند کی آخرین کیسه شیر را نوشیده است. شیر در کیسه ها می آید و

put it in a picture. I'll explain all that later. But

آن را در یک عکس قرار می دهیم. همه اینها را بعداً توضیح خواهم داد. اما

they'll bicker. Um they'll be bickering because they want to

آنها دعوا خواهند کرد اوم آنها دعوا می کنند زیرا می خواهند

know well who drank the last bit of milk and didn't replace

خوب بدانند چه کسی آخرین لقمه شیر را نوشیده و

it with a new bag of milk. So bickering is like a small we

آن را با یک کیسه شیر جدید جایگزین نکرده است. بنابراین مشاجره مانند یک بحث کوچک است

would almost say petty argument. Um when something's

که تقریباً می توان گفت جزئی است. امم وقتی چیزی

petty it means it's not really important. So bickering It's

کوچک است به این معنی است که واقعاً مهم نیست. بنابراین دعوا کردن،

not nice to listen to other people bicker. Bickering can be

خوب نیست که به حرف های دیگران گوش دهید . مشاجره می

kind of annoying if you're not the one doing the bickering.

تواند آزاردهنده باشد اگر شما کسی نباشید که دعوا می کند.

Here's a good one. So in English we will sometimes say

اینجا یکی خوبه بنابراین در زبان انگلیسی گاهی اوقات می گوییم

that two people butt heads. They're going to butt heads if

که دو نفر سر به لب دارند. آنها اگر

they see each other today. When you butt heads with someone. It

امروز همدیگر را ببینند، سرشان را به هم می زنند. وقتی با کسی سر میزنی

means that you both have a very strong opinion about something

یعنی هر دوی شما در مورد چیزی نظر بسیار قوی

and you aren't afraid to say it. Sometimes people will work

دارید و از گفتن آن نمی ترسید . گاهی اوقات افراد با افراد دیگر کار می کنند

with other people and they butt heads a lot. One person at work

و سرشان را زیاد می کنند. یک نفر در محل کار

thinks a project should be done a certain way and another

فکر می کند که یک پروژه باید به روش خاصی انجام شود و

person thinks it should be done a different way. And whenever

شخص دیگر فکر می کند که باید به روش دیگری انجام شود. و هر زمان

they work together they butt heads. I think this phrase

که با هم کار می کنند سرشان را تکان می دهند. من فکر می کنم این

comes from if you watch sheep fighting on a mountain side.

عبارت از زمانی است که شما شاهد مبارزه گوسفندان در کنار کوه هستید.

They will butt heads. Sometimes animals actually hit their

آنها سر را به لب خواهند آورد. گاهی حیوانات واقعاً سرشان را به هم می

heads against each other. Um but in English if you were to

زنند. اوم، اما اگر بخواهید دو نفر را به زبان انگلیسی

describe two people who don't work well together and who

توصیف کنید که خوب با هم کار نمی کنند و اغلب با هم

often argue and usually at work you would say that they butt

بحث می کنند و معمولاً در محل کار خود بحث می کنند، می گویید که آنها خیلی سرشان را می زنند

heads a lot. So quarrel is just another way to describe a small

. بنابراین نزاع تنها راه دیگری برای توصیف یک

argument between two people. When people are quarreling it

مشاجره کوچک بین دو نفر است. وقتی مردم دعوا می کنند به این

means they don't agree. It means that they are talking to

معنی است که موافق نیستند. به این معنی است که آنها با یکدیگر صحبت می

each other maybe in a mean way. Um maybe they're not just

کنند شاید به روشی بد. اوم شاید آنها فقط

quarreling they're also insulting each other. Um but

دعوا نمی کنند بلکه به هم توهین می کنند. امم، اما

when you quarrel with someone it's just another word for

وقتی با کسی دعوا می کنید، این فقط یک کلمه دیگر برای

argument. I'm a little surprised as I was putting this

بحث است. وقتی داشتم این

lesson together. I was surprised at how many English

درس را کنار هم می گذاشتم کمی تعجب کردم. من تعجب کردم که چند

words we have to talk about fighting and arguing and

کلمه انگلیسی باید در مورد

quarreling and what was the last one? Having a spat or

دعوا و مشاجره و دعوا صحبت کنیم و آخرین آن چه بود؟ تف و

bickering. Um and these are not rare words that I'm teaching

دعوا کردن. ام و اینها کلمات نادری نیستند که من به

you. These are not rare. These are very very common. Every

شما یاد می دهم. اینها کم نیستند. اینها بسیار بسیار رایج هستند.

single phrase and word I'm teaching you today is very

هر عبارت و کلمه ای که امروز به شما آموزش می دهم

common in Canadian North American English. So think

در انگلیسی کانادایی آمریکای شمالی بسیار رایج است . پس فکر

you'll learn a lot as we go through this lesson. Um so

کنید با گذراندن این درس چیزهای زیادی یاد خواهید گرفت . خیلی

Sometimes people quarrel in the comments. It doesn't happen

وقت ها مردم در نظرات با هم دعوا می کنند. اغلب این اتفاق نمی افتد،

very often but when you read comments under a YouTube video

اما زمانی که نظرات را در زیر یک ویدیوی یوتیوب

or on Facebook people might quarrel about something. To

یا در فیس بوک می خوانید، ممکن است افراد در مورد چیزی دعوا کنند.

throw shade. So this is a regular a relatively new term

سایه انداختن بنابراین این یک اصطلاح معمولی نسبتاً جدید است

that we use to talk about when someone famous says something

که ما برای صحبت در مورد آن استفاده می‌کنیم وقتی که یک فرد مشهور چیزی

disrespectful about another famous person. You can also use

توهین‌آمیز درباره شخص مشهور دیگری می‌گوید. شما همچنین می توانید از

this in everyday life. But most commonly I've seen it used when

این در زندگی روزمره استفاده کنید. اما اغلب دیده‌ام که وقتی

a celebrity says something mean about another celebrity or they

یک سلبریتی چیز بدی در مورد یک سلبریتی دیگر می‌گوید استفاده می‌شود یا

might even say it in a subtle way where it kind of sounds

حتی ممکن است آن را به شیوه‌ای ظریف بگویند، جایی که به نظر

like an insult but when you throw shade at someone it means

می‌رسد توهین به نظر می‌رسد، اما وقتی به کسی سایه می‌اندازید به این معنی است

you're saying mean things about them and usually publicly like

که دارید بد می‌گویید. چیزهایی در مورد آنها و معمولاً به صورت عمومی

not not directly but publicly. So we have a phrase in English

نه مستقیم، بلکه به صورت عمومی دوست دارند. بنابراین ما یک عبارت به زبان انگلیسی

to go at each other. When you say that two people go at each

برای رفتن به یکدیگر داریم. وقتی می گویید دو نفر

other or in the past tense they went at each other it means

به طرف هم رفتند یا در زمان گذشته به طرف هم رفتند یعنی

they started fighting. If I came home from work and said in

شروع به دعوا کردند. اگر من از سر کار به خانه می آمدم و

class today two students started to go at each other. It

امروز سر کلاس می گفتم دو دانش آموز شروع به رفتن به سمت یکدیگر کردند.

means they started to argue. Maybe even yell a little bit.

یعنی شروع به بحث کردند. شاید حتی کمی فریاد بزند.

If you were at work and two colleagues started to talk

اگر سر کار بودید و دو همکار

louder and louder and eventually start yelling at

بلندتر و بلندتر صحبت کردند و در نهایت شروع به داد و فریاد

each other. When you went home you would say oh Jack and Joe

کردند. وقتی به خانه می رفتی می گفتی آه جک و جو

went at each other today. They were really really annoyed with

امروز به سراغ هم رفتند. آنها واقعاً از یکدیگر دلخور بودند

each other. Oh and I just thought of another word. We use

. اوه و من فقط به یک کلمه دیگر فکر کردم. ما

the word ticked. They were really ticked with each other.

از کلمه تیک زده استفاده می کنیم. آنها واقعاً با یکدیگر تیک خورده بودند.

So when you say two people go at each other it simply means

بنابراین وقتی می گویید دو نفر به سمت یکدیگر می روند، به این معنی است

that they are arguing and very strongly arguing. And then of

که آنها در حال دعوا هستند و به شدت با هم بحث می کنند. و

course we have the phrase to not get along. The opposite

البته ما این عبارت را داریم که با هم کنار بیایند. برعکس این است

being to get along. Jen and I get along really well. We like

که کنار بیایم. من و جن خیلی خوب با هم کنار می آییم. ما

each other. There are some people in the world that I

همدیگر را دوست داریم. آدم هایی در دنیا هستند که من

don't get along with. It doesn't mean I don't like them.

با آنها کنار نمی آیم. این به این معنی نیست که من آنها را دوست ندارم.

It simply means we don't work well together or we don't have

این به سادگی به این معنی است که ما با هم خوب کار نمی کنیم یا

the same view on things. We don't get along. You are more

دیدگاه یکسانی در مورد چیزها نداریم. ما با هم کنار نمیایم

likely to fight and argue with someone that you do not get

احتمال دعوا و مشاجره با کسی که با او

along with. Um if you get along with someone you'll probably

کنار نمی آیید بیشتر است. امم اگر با کسی کنار بیایید

have fewer fights. To debate. So this one again works as a

احتمالاً دعواهای کمتری خواهید داشت. برای مناظره بنابراین این یکی دوباره به عنوان یک

noun or verb. You can have a debate with someone or you can

اسم یا فعل کار می کند. شما می توانید با کسی مناظره کنید یا می توانید با

debate someone. This is a more formal word. We use this to

کسی مناظره کنید. این یک کلمه رسمی تر است. ما از این برای

talk about government or situations where people present

صحبت در مورد دولت یا موقعیت‌هایی استفاده می‌کنیم که در آن مردم

views in a very structured way. Often before an election there

دیدگاه‌ها را به شیوه‌ای بسیار ساختارمند ارائه می‌کنند. اغلب قبل از انتخابات

will be a debate. The candidates will have a chance

بحث و مناظره وجود دارد. نامزدها فرصتی

to debate each other. They will present their opposing views on

برای مناظره با یکدیگر خواهند داشت. آنها نظرات مخالف خود را در

a subject. And they will a debate they will debate each

مورد یک موضوع ارائه خواهند کرد. و آنها مناظره ای خواهند کرد که با یکدیگر مناظره خواهند کرد

other. And then hopefully they get elected based on how well

. و سپس امیدوارم بر اساس میزان خوبی

they did in the debate. So I'm going to talk about two phrases

که در مناظره انجام داده اند، انتخاب شوند. بنابراین من در حال حاضر در مورد دو عبارت در اینجا صحبت خواهم کرد

here right now to have it out for someone and to have it out

تا آن را برای کسی بیان کنم و آن را

with someone. So they look the same but they are different.

با کسی بیان کنم. بنابراین آنها شبیه به هم هستند اما متفاوت هستند.

When you have it out with someone it means that you had a

وقتی با کسی صحبت می کنید به این معنی است که با هم

disagreement but noone was really talking about it and

اختلاف داشتید اما هیچ کس واقعاً در مورد آن صحبت نمی کرد

then one day you both started talking about it and you both

و یک روز هر دو شروع به صحبت در مورد آن کردید و هر دو

started arguing. So maybe at work someone has done something

شروع به دعوا کردید. بنابراین شاید در محل کار شخصی برای روزها کاری انجام داده است

for days that annoys you. Maybe someone takes your favourite

که شما را آزار می دهد. شاید کسی هر روز لیوان قهوه مورد علاقه شما را

coffee mug everyday. And then eventually you would have it

بردارد. و سپس در نهایت شما آن

out with them. You would have it out with them. You would go

را با آنها بیرون می آورید. شما آن را با آنها بیرون می آورید. می رفتی

and say stop taking my mug. Maybe someone is eating your

و می گفتی لیوان من را نگیر. شاید کسی

lunch at at work. You bring a lunch and put it in the fridge

در محل کار ناهار شما را می خورد. شما یک ناهار می آورید و می گذارید در یخچال

and someone eats it everyday. When you find out who is eating

و یک نفر هر روز آن را می خورد. وقتی متوجه شدید چه کسی

your lunch you would have it out with them. So basically it

ناهار شما را می خورد، آن را با او میل کنید. بنابراین اساساً به این

means that you have a like a conflict where you explain why

معنی است که شما یک درگیری مشابه دارید که در آن توضیح می دهید که چرا

are upset. When you have it out for someone let me explain this

ناراحت هستید. وقتی آن را برای کسی آماده کردید، اجازه دهید من اکنون این را توضیح دهم

now. When you have it out for someone it means you don't like

. وقتی این موضوع را برای کسی در نظر می گیرید به این معنی است که او را

them and you're always finding ways to argue with them. You

دوست ندارید و همیشه راه هایی برای بحث با او پیدا می کنید.

might have someone you work with or someone in your family

ممکن است فردی را داشته باشید که با او کار می کنید یا فردی در خانواده

and you think they have it out for you. That means that no

تان و فکر می کنید که او آن را برای شما آماده کرده است. این بدان معناست که

matter what you do at work they're always annoyed with

هر کاری که در محل کار انجام می دهید، همیشه از

you. No matter what you do your brother or sister is mad at

شما دلخور هستند. مهم نیست که شما چه کار می کنید، برادر یا خواهرتان از دست شما عصبانی است

you. When they have it out for you when you have it out for

. وقتی آنها آن را برای شما مطرح می کنند، وقتی آن را برای

someone you are always looking for a way a reason to be angry.

کسی می خواهید، همیشه به دنبال راهی برای عصبانی شدن هستید.

Backhanded comments. So backhanded comments are are

نظرات پشت سر هم. بنابراین نظرات پشت سر هم به

kind of funny. Um a backhanded comment is a comment where

نوعی خنده دار هستند. اوم یک کامنت پشت سر، نظری است که در آن

you're saying one thing and it might sound nice but it also is

شما یک چیز می گویید و ممکن است زیبا به نظر برسد، اما همچنین

very critical. I'm trying to think of one. Um like if

بسیار انتقادی است. دارم سعی میکنم به یکی فکر کنم امممممممممممممممممممممممممممممممم

someone said to you you're very beautiful from a certain angle.

So they're saying that you're beautiful when you From a

بنابراین آنها می گویند که وقتی شما از یک

certain angle but they're also kind of saying you're not

زاویه خاص زیبا هستید، اما به نوعی می گویند که شما

beautiful from a different angle. So someone if someone

از زاویه دیگری زیبا نیستید . بنابراین اگر

said to you oh you have a very beautiful profile. Like the

کسی به شما بگوید اوه شما یک پروفایل بسیار زیبا دارید. مثل

side is very beautiful. They might also be saying that when

طرف خیلی قشنگه آنها همچنین ممکن است بگویند وقتی

they see you from the front you're not beautiful. So a

شما را از جلو می بینند زیبا نیستید. بنابراین یک

backhanded comment can lead to conflict. Passive aggressive.

نظر پشت سر هم می تواند منجر به درگیری شود. منفعل تهاجمی.

So when someone is passive aggressive they avoid conflict

بنابراین وقتی فردی منفعل پرخاشگر است، از تعارض اجتناب می کند،

but they don't make the situation better. They actually

اما وضعیت را بهتر نمی کند. آنها در واقع

do things to show their annoyance but they're very

کارهایی را برای نشان دادن ناراحتی خود انجام می دهند اما بسیار

passive. A good example would be this. If you don't like your

منفعل هستند. یک مثال خوب این خواهد بود. اگر رئیس خود را دوست ندارید

boss some people might go to their boss and explain what

، ممکن است برخی افراد به سراغ رئیس خود بروند و آنچه را

they don't like. They might say I don't like it when you do

که دوست ندارند توضیح دهند. ممکن است بگویند وقتی این کار را می‌کنید دوست

this. A passive person instead would work more slowly. A

ندارم. یک فرد منفعل در عوض کندتر کار می کند. یک

passive aggressive person might steal little things from work.

فرد پرخاشگر منفعل ممکن است چیزهای کوچکی را از کار بدزدد.

A passive aggressive person would show their annoyance by

یک فرد پرخاشگر منفعل ، آزار خود را با

not having a direct conflicts. So they might they might do

نداشتن درگیری مستقیم نشان می دهد. بنابراین آنها ممکن است کاری را

what I just mentioned. The classic example would be

که من ذکر کردم انجام دهند. مثال کلاسیک این است

someone's annoyed with their boss so they work more slowly.

که کسی از رئیس خود عصبانی است، بنابراین آهسته تر کار می کند.

So they're being passive aggressive. They're not

بنابراین آنها منفعل پرخاشگر هستند. آنها در

actually talking to their boss about why they're upset or what

واقع با رئیس خود در مورد اینکه چرا ناراحت هستند یا چه

is upsetting them. Um it's always interesting when people

چیزی آنها را ناراحت می کند صحبت نمی کنند. امم، وقتی مردم تمایلات

have passive aggressive tendencies. Other people will

تهاجمی منفعل دارند، همیشه جالب است. دیگران

will just do something right in your face. So it's pass of

فقط در صورت شما کاری را درست انجام خواهند داد . بنابراین

aggressive to work more slowly but if you wanted to you know

آهسته‌تر کار کردن بسیار تهاجمی است، اما اگر می‌خواهید بدانید که

if you wanted to say to your boss in your face you would

اگر می‌خواهید به رئیس‌تان در صورتتان بگویید،

just sleep at your desk. Like if you were annoyed you would

فقط پشت میزتان می‌خوابید. مثلاً اگر آزرده می‌شوید،

do something very visible and public that would let your boss

کاری را انجام می‌دهید که بسیار قابل مشاهده و عمومی است که به رئیستان

know that you were annoyed and upset. Okay another example of

بفهماند که شما عصبانی و ناراحت هستید. خوب مثال دیگری

a fight or argument or spat would be a tiff. When you're

از دعوا یا مشاجره یا تف می‌تواند یک تپش باشد. وقتی

having a tiff with someone it means you're having a small

با کسی دعوا می کنید به این معنی است که یک مشاجره کوچک دارید

argument. Sometimes married couples or people who are

. گاهی اوقات زوج های متاهل یا افرادی

dating people who are romantically involved will have

که با افرادی که رابطه عاشقانه دارند قرار ملاقات می

a tiff. You can also have a tiff with your friend. Maybe

گذارند دچار مشکل می شوند. شما همچنین می توانید با دوست خود یک تیف داشته باشید. شاید

you went out to eat. And you paid the bill. And you expected

برای خوردن بیرون رفتی و قبض را پرداخت کردی و انتظار داشتید که

your friend to give you money later. And then they did And

دوستتان بعداً به شما پول بدهد . و سپس آنها را انجام دادند و

then they said I oh I thought it was your treat. I thought

سپس آنها گفتند: اوه، فکر می کردم این کار شما بود. من فکر

you were paying for me. You might then have a little tiff.

می کردم شما برای من پول می دهید. پس از آن ممکن است کمی دردسر داشته باشید.

You're not super annoyed with each other. You're not going to

شما فوق العاده از هم دلخور نیستید. قرار

stop being friends but you're having a small fight. People

نیست از دوستی دست بردارید اما دعوای کوچکی دارید. مردم

have tiffs all the time. A rift. So a rift is a gap

دائماً دچار مشکل هستند. یک شکاف بنابراین شکاف یک شکاف

between something but it can also describe a gap between

بین چیزی است اما می تواند شکاف بین افراد را نیز توصیف کند

people. Often when workers are angry and they go on strike and

. اغلب وقتی کارگران عصبانی هستند و اعتصاب می‌کنند و

things are said sometimes things that are insulting

چیزهایی گفته می‌شود، گاهی اوقات چیزهایی که توهین‌آمیز

between the employer and the workers a rift can develop so

بین کارفرما و کارگران است، شکافی ایجاد می‌شود به طوری

they're no longer talking to each other they there's a kind

که دیگر با هم صحبت نمی‌کنند.

of a gap an imaginary gap between them this can happen

برای آنها این اتفاق می تواند

with friends as well. Two friends might have a fight and

با دوستان نیز بیفتد. ممکن است دو دوست با هم دعوا کنند و

it might be really serious and they might hurt each other's

ممکن است واقعاً جدی باشد و ممکن است احساسات یکدیگر را

feelings and then they might have a rift between them.

جریحه دار کنند و سپس ممکن است بین آنها اختلاف ایجاد شود.

Something happened that caused them to not talk to each other.

اتفاقی افتاد که باعث شد با هم حرف نزنند.

It's never nice when there is a rift between groups of people

وقتی بین گروهی از افراد

or between friends. It's very hard to solve that. To lose

یا بین دوستان شکافی وجود دارد، هرگز خوب نیست. حل کردنش خیلی سخته برای از دست

your cool. So I feel bad for this guy. Whenever I need a

دادن خونسردی بنابراین من برای این پسر احساس بدی دارم . هر وقت به

picture of someone getting angry. I always find this

عکسی از عصبانی شدن کسی نیاز دارم . من همیشه این

picture on the free picture websites. So I'm sure he's just

عکس را در وب سایت های رایگان عکس پیدا می کنم . بنابراین من مطمئن هستم که او فقط

a model and they told them to look angry. So but to lose your

یک مدل است و آنها به آنها گفته اند که عصبانی به نظر برسند. بنابراین اما از دست دادن

cool means to become angry. When you lose your cool it

خونسردی به معنای عصبانی شدن است. وقتی خونسردی خود را از دست می دهید

means you're mad it means you're angry. If you were to

یعنی عصبانی هستید یعنی عصبانی هستید. اگه

well let me tell you a story. When I was a kid at school

خوب بودی بذار یه داستان برات تعریف کنم وقتی در مدرسه بچه بودم، یکی

someone in my class kept throwing orange peels at me and

از کلاس هایم مدام پوست پرتقال را به سمتم پرت می کرد و

hitting me in the head. And eventually I just yelled at

به سرم می زد. و در نهایت من فقط سر آنها فریاد زدم که

them to stop doing it. I was only about 10 years old. So I

این کار را متوقف کنند. من فقط حدود 10 سال داشتم. بنابراین من

would say in the past tense I lost my cool. I was calm. I got

می گویم در زمان گذشته من خونسردی خود را از دست دادم. آرام بودم من

annoyed and eventually I started yelling. At the point

عصبانی شدم و در نهایت شروع به داد و فریاد کردم. در نقطه

where you're yelling at the point when you're angry you

ای که در نقطه ای که عصبانی هستید فریاد می زنید،

would say that you are losing your cool. When you lose your

می گویید که خونسردی خود را از دست داده اید. وقتی خونسردی خود را از دست می دهید به

cool it means you have become angry. Don't lose your all. Uh

این معنی است که عصبانی شده اید. همه چیزتو از دست نده اوه

and we also have a shorter version to lose it. This guy

و ما همچنین یک نسخه کوتاهتر برای از دست دادن آن داریم. این

he's so tired of wearing his mask that he he lost it. So I

مرد آنقدر از پوشیدن ماسک خود خسته شده است که آن را گم کرده است. بنابراین من

went to the past tense there but when you say you're

آنجا به زمان گذشته رفتم اما وقتی می گویید

going to lose it it means you're going to get angry. So

آن را از دست خواهید داد به این معنی است که عصبانی خواهید شد. بنابراین

if you're like ah if it snows today I'm going to lose it.

اگر شما مثل آه هستید اگر امروز برف ببارد من آن را از دست خواهم داد.

What you're saying is you don't want it to snow. And if it does

چیزی که شما می گویید این است که نمی خواهید برف ببارد. و

snow you're going to become angry about it. And it is

اگر برف ببارد از این بابت عصبانی خواهید شد. و

anger. When you lose it you are angry. You're not upset. You're

خشم است. وقتی آن را از دست می دهید عصبانی هستید. تو ناراحت نیستی تو

not annoyed. When you lose it it definitely means that you

اذیت نمیشی وقتی آن را از دست می دهید قطعاً به این معنی است که شما

are angry. When you get into an argument with another person

عصبانی هستید. وقتی با شخص دیگری وارد بحث

when you raise your voices and maybe start yelling at each

می شوید، وقتی صدایتان را بلند می کنید و ممکن است شروع به داد و فریاد کردن روی یکدیگر کنید

other. You could say that you had a run in. You could say oh

. می توانی بگوییم

I had a run in with someone at work today. I was talking about

که دویدی. من داشتم در مورد

something and they got really annoyed and started yelling at

چیزی صحبت می کردم که آنها واقعاً

me and I started yelling at them. We had a run in. Let me

عصبانی شدند و شروع به داد و فریاد کردند و من شروع به داد و فریاد کردم.

give you the official dictionary definition. It's

اجازه دهید تعریف رسمی فرهنگ لغت را به شما بدهم .

funny how we use words in English isn't it? A run-in is a

خنده دار است که چگونه از کلمات در انگلیسی استفاده می کنیم ، اینطور نیست؟ فرار یک

serious argument with someone where you raise your voice and

بحث جدی با کسی است که در آن صدای خود را بلند می کنید و

get angry. Example I had a run-in with the boss today or I

عصبانی می شوید. به عنوان مثال من امروز با رئیس

had a run-in with the police. You don't want to have a run in

درگیر شدم یا با پلیس درگیر شدم. شما نمی خواهید با پلیس فرار کنید

with the police. That would be bad. Anyways a run in is

. این بد خواهد بود . به هر حال فرار در

anytime you have a verbal conflict with someone. Discord

هر زمانی است که با کسی درگیری لفظی داشته باشید.

is a general term for when people are annoyed about

اختلاف یک اصطلاح کلی برای زمانی است که مردم از چیزی عصبانی هستند

something. So when you have Discord you don't have peace.

. پس وقتی دیسکورد دارید، آرامش ندارید.

If the boss told me today that I was going to get paid less

اگر امروز رئیس به من می گفت که قرار است سال آینده کمتر حقوق بگیرم

next year. If the boss told all of the teachers you're going to

. اگر رئیس به همه معلمان بگوید

get paid less next year. We would have discord at work. We

سال آینده حقوق کمتری خواهید گرفت. ما در محل کار اختلاف خواهیم داشت. ناخشنودی

would have widespread unhappiness. So when you have a

گسترده ای خواهیم داشت . بنابراین وقتی

lot of people annoyed, upset, angry, unhappy about something

افراد زیادی از چیزی عصبانی، ناراحت، عصبانی و ناراضی هستند،

you have discord in an organization. You can also have

در یک سازمان اختلاف دارید . همچنین می توانید

Discord in your family. If your brother-in-law doesn't get

Discord را در خانواده خود داشته باشید. اگر برادر

along with your sister-in-law or something or one cousin

شوهرت با خواهر شوهرت کنار نمی آید یا چیزی یا یکی از پسرخاله ها

doesn't get along with another cousin you could say that you

با پسر عموی دیگر کنار نمی آید، می توانی بگوییم

have discord in your family. Major disagreement. Strife.

که در خانواده ات اختلاف نظر دارد. اختلاف نظر عمده نزاع

Strife is a more formal term for discord. When you have

نزاع یک اصطلاح رسمی تر برای اختلاف است. وقتی

strife you have a lot of people not getting along or two

دعوا می کنید افراد زیادی دارید که با هم کنار نمی آیند یا دو

people. Let's get an official definition of meaning strife.

نفر. بیایید یک تعریف رسمی از معنای نزاع بدست آوریم.

Give me one second here. Angry or bitter disagreement over

اینجا یک ثانیه به من فرصت بده اختلاف نظر عصبانی یا تلخ بر سر

fundamental issues. Conflict. So strife then is just another

مسائل اساسی. تعارض. بنابراین نزاع تنها

word to describe conflicts. To describe a situation where

کلمه دیگری برای توصیف درگیری است. برای توصیف وضعیتی که در آن

people aren't getting along. So friction so the general

مردم با هم کنار نمی آیند. بنابراین اصطکاک

definition of friction is like when I rub my hands together

تعریف کلی اصطکاک این است که وقتی دست هایم را به هم

they get warm because of friction when metal slides on

می مالم به دلیل اصطکاک گرم می شوند وقتی فلز روی فلز می لغزد به

metal it doesn't slide smoothly because there's friction. So

نرمی نمی لغزد زیرا اصطکاک وجود دارد.

you put oil on it so that there's less friction so it

بنابراین روی آن روغن می‌زنید تا اصطکاک کمتری داشته باشد تا

slides more smoothly. We also use the word friction to talk

نرم‌تر بلغزد. ما همچنین از کلمه اصطکاک برای صحبت

about a relationship. If you were to say oh there's a lot of

در مورد یک رابطه استفاده می کنیم. اگر بخواهید بگویید اوه،

friction between Joe and Dave. That means that they don't they

اصطکاک زیادی بین جو و دیو وجود دارد. این بدان معناست که آنها

rub each other the wrong way. There's another phrase for you.

به روش اشتباه یکدیگر را مالش نمی دهند. یک عبارت دیگر برای شما وجود دارد.

Um there's friction between them. It means they they aren't

اوم اصطکاک بین آنها وجود دارد. یعنی

friends. Um and they aren't happy working with each other

دوست نیستن اوم و آنها از کار کردن با یکدیگر

or doing things with each other. There is friction. So it

یا انجام کارهایی با یکدیگر راضی نیستند. اصطکاک وجود دارد. بنابراین

doesn't mean That there's conflicts. It means there's the

به این معنی نیست که درگیری وجود دارد . یعنی

possibility of conflict at any moment. When there's friction

هر لحظه امکان درگیری وجود دارد. وقتی

between 2 people. A dispute. So again in sports this is the

بین 2 نفر اصطکاک وجود دارد. اختلاف. پس باز هم در ورزش این

best example. Sometimes there is a dispute. A dispute is when

بهترین مثال است. گاهی دعوا پیش می آید. اختلاف زمانی است که

one person thinks one thing happened. And the other person

یک نفر فکر می کند یک اتفاق افتاده است. و طرف مقابل

thinks something else happened. There is a dispute. Maybe the

فکر می کند اتفاق دیگری افتاده است. اختلاف است. شاید

umpire or referee made a call and the coach wants to dispute

داور یا داور تماسی برقرار کرده باشد و مربی بخواهد با

the call. He will then have a dispute. Again subject and

تماس مخالفت کند. سپس او دچار اختلاف خواهد شد. باز هم فاعل و

verb. So you can have a dispute you can also dispute something

فعل. بنابراین شما می توانید اختلاف داشته باشید، همچنین می توانید چیزی را

with someone so it's usually a calm discussion a dispute it's

با کسی مناقشه کنید، بنابراین معمولاً یک بحث آرام است، یک دعوا

a little more formal you know I'm going to dispute the call

کمی رسمی تر است، می دانید که من در دعوا با تماس

or something like that in fighting so when you have

یا چیزی شبیه به آن مخالفت خواهم کرد، بنابراین وقتی

infighting it means people in the same organization are

دعوای درونی دارید به معنای مردم است. در یک سازمان

fighting with each other so here's a good example if two

با یکدیگر دعوا می کنند، بنابراین

basketball teams play each other if this team starts

اگر این تیم شروع به

arguing with the other team that's just arguing. But if

بحث با تیم دیگری کند که فقط در حال مشاجره است، یک مثال خوب است اگر دو تیم بسکتبال با یکدیگر بازی کنند. اما اگر

this team starts arguing with each other and starts arguing

این تیم شروع به بحث با یکدیگر کنند و

with their own coach that's infighting. If you have a

با مربی خودشان شروع به بحث کنند، این دعوای درونی است. اگر

business and all of the employees are fighting with

کسب و کاری دارید و همه کارمندان با هم دعوا می

each other. That's infighting. Uh if you have a family where

کنند. این دعوای درونی است. اوه، اگر خانواده ای دارید که در آن

brothers and sisters are fighting you can say oh there's

برادران و خواهران با هم دعوا می کنند، می توانید بگویید اوه،

a lot of infighting in that family. So infighting simply

دعواهای درونی زیادی در آن خانواده وجود دارد. بنابراین

describes fighting in a group of people who shouldn't be

جنگ داخلی صرفاً درگیری در گروهی از افرادی را توصیف می کند که

fighting probably in an organization. Family or a team

احتمالاً در یک سازمان نباید دعوا کنند. خانواده یا یک تیم

in fighting. Squabble just another word for arguing. Again

در مبارزه. دعوا کردن فقط یک کلمه دیگر برای بحث کردن.

a lot of pictures of people arguing. A lot of pictures of

باز هم عکس های زیادی از مردم در حال دعوا. تعداد زیادی عکس از

people not getting along. A squabble is simply another way

مردم که با هم کنار نمی آیند. دعوا راه دیگری برای

of describing people who are arguing. I had a squabble with

توصیف افرادی است که در حال مشاجره هستند. من با دوستم دعوا

my friend. We were squabbling. I don't know if I use it as a

کردم داشتیم دعوا می کردیم نمی‌دانم اغلب از آن به عنوان فعل استفاده می‌کنم یا نه

verb very often. I would definitely say I had a

. قطعاً می گویم دعوا داشتم

squabble. Uh so we have another English phrase a shouting

. اوه پس ما یک عبارت انگلیسی دیگر داریم که یک مسابقه فریاد زدن است

match. Sometimes an argument is civil. When you say something

. گاهی بحث مدنی است. وقتی می گویید

is civil it means it's polite. You can argue with someone in a

چیزی مدنی است یعنی مودب است. شما می توانید با فردی

very polite way. Where you take turns talking. This person says

بسیار مودبانه بحث کنید. جایی که به نوبت صحبت می کنید. این شخص

what they think this person says what they think. And you

همان چیزی را می گوید که فکر می کند این شخص همان چیزی را می گوید که فکر می کند. و

have a nice conversation. But sometimes it turns into a

گفتگوی خوبی دارید اما گاهی اوقات به یک مسابقه فریاد تبدیل می شود

shouting match. A shouting match is anytime two people are

. مسابقه فریاد زدن زمانی است که دو نفر با هم

arguing and they start talking louder and louder and they

دعوا می کنند و بلندتر و بلندتر صحبت می کنند و

start yelling and then they don't even take talking.

شروع به داد زدن می کنند و سپس حتی صحبت کردن را قبول نمی کنند.

They're just yelling at each other. They're both just

فقط سر هم داد میزنن هر دو فقط

yelling to see who can yell the loudest. Uh it's a shouting

فریاد می زنند تا ببینند چه کسی می تواند بلندتر فریاد بزند. اوه این یک مسابقه فریاد است

match. I have only really seen this with children. Adults

. من واقعاً این را فقط با بچه ها دیده ام. بزرگسالان

usually don't have shouting matches but sometimes they do.

معمولاً مسابقه فریاد زدن ندارند، اما گاهی اوقات آنها را دارند.

It's not fun to see when adults have a shouting match. A scrap.

دیدن زمانی که بزرگسالان یک مسابقه فریاد می زنند، جالب نیست. یک قراضه

So when you use the word scrap and there is a verb too to

بنابراین وقتی از کلمه scrap استفاده می کنید و یک فعل هم برای

scrap. It means fighting. It doesn't have to be physical but

scrap وجود دارد. یعنی جنگیدن لازم نیست فیزیکی باشد، اما

it usually is. If you say oh there was a scrap during the

معمولا اینطور است. اگر می گویید آه ، در

hockey game last night or there was a scrap during the

طول بازی هاکی دیشب یک ضایعات وجود داشت یا در طول

Basketball game it usually means people were pushing each

بازی بسکتبال یک ضایعات وجود داشت، معمولاً به این معنی است که مردم یکدیگر را هل می دادند

other or even punching. By the way it's rare in basketball for

یا حتی مشت می کردند. به هر حال در بسکتبال به ندرت پیش می آید که

people to have a scrap. But it's pretty common in hockey.

مردم یک قراضه داشته باشند. اما در هاکی بسیار رایج است.

And we also have a slightly more formal term an

و همچنین یک اصطلاح رسمی‌تر یعنی

altercation. So an altercation can mean people yelling at each

دعوا داریم. بنابراین مشاجره می تواند به معنای فریاد زدن افراد بر سر

other. It can also mean people physically fighting with each

یکدیگر باشد. همچنین می تواند به معنای درگیری فیزیکی افراد با

other. And then to clash. So when you clash with someone it

یکدیگر باشد. و سپس به درگیری. بنابراین وقتی با کسی درگیر می شوید به این

means you're fighting. You might recognize this word if

معنی است که دارید دعوا می کنید. اگر تا به حال بازی clash of clans را بازی کرده باشید، ممکن است این کلمه را تشخیص دهید

you ever played the game clash of clans. So a clash is another

. بنابراین درگیری راه دیگری

way to describe a fight. Sometimes people just clash

برای توصیف دعوا است. گاهی اوقات افراد فقط

with each other. Um they they don't get along. They argue.

با یکدیگر درگیر می شوند. اوم، آنها با هم کنار نمی آیند. بحث می کنند.

They fight all the time. They clash way too much.

آنها همیشه دعوا می کنند. خیلی با هم برخورد میکنن