Misplaced Modifiers - English Grammar with Jennifer

Hi everyone. I'm Jennifer from English with  Jennifer. Have you ever made a silly mistake?  

سلام به همه. من جنیفر از انگلیسی با جنیفر هستم. آیا تا به حال یک اشتباه احمقانه مرتکب شده اید؟

I think we all make mistakes when we're  tired. One morning, I had my breakfast,  

من فکر می کنم همه ما وقتی خسته هستیم اشتباه می کنیم . یک روز صبح، صبحانه ام را خوردم،

and then I put the box of cereal in the fridge and  the cold milk in a cabinet. Luckily, I realized my  

و سپس جعبه غلات را در یخچال و شیر سرد را در کابینت گذاشتم. خوشبختانه، متوجه

mistake and I fixed it. Mistakes can happen when  you're tired, when you're simply not careful,  

اشتباهم شدم و آن را برطرف کردم. اشتباهات ممکن است زمانی اتفاق بیفتند که خسته هستید، زمانی که به سادگی مراقب نیستید،

and when you're not aware of a certain way things  should be done. A misplaced modifier results  

و زمانی که از روش خاصی که باید انجام شود آگاه نیستید.

when we put a word, a phrase, or even a  clause in the wrong place -- an awkward place.  

وقتی یک کلمه، یک عبارت یا حتی یک بند را در مکان نامناسبی قرار می‌دهیم، یک اصلاح‌کننده نادرست   نتیجه می‌شود.

Misplacing even a single word can  sometimes create a weird situation,  

جا انداختن حتی یک کلمه اشتباه گاهی اوقات می‌تواند موقعیت عجیبی ایجاد کند،

kind of like the mistake I made with the  cereal and the milk. But fortunately for me,  

مانند اشتباهی که با غلات و شیر مرتکب شدم. اما خوشبختانه برای من،

no one was around to see my silly mistake. With  a misplaced modifier, the mistake can create  

کسی نبود که اشتباه احمقانه من را ببیند. با یک اصلاح‌کننده نابجا، این اشتباه می‌تواند

confusion for other people. Misplaced  modifiers can cause misunderstanding.  

برای افراد دیگر سردرگمی ایجاد کند. اصلاح‌کننده‌های نادرست می‌توانند باعث سوء تفاهم شوند.

In this lesson, let's practice identifying  and fixing misplaced modifiers.

در این درس، بیایید شناسایی و رفع اصلاح‌کننده‌های نابجا را تمرین کنیم.

Imagine an older woman looking at a baby photo.  

تصور کنید یک زن مسن به عکس کودک نگاه می کند. زن با

Looking at the baby without her glasses,  the woman didn't recognize her grandchild.

نگاه کردن به نوزاد بدون عینک، نوه‌اش را نشناخت.

Does that sound weird...odd even  just a little? It does to me.  

آیا این عجیب به نظر می رسد ... عجیب و غریب حتی کمی؟ با من می کند.

Who should be wearing the  glasses, the woman or the baby?

چه کسی باید عینک بزند ، زن یا نوزاد؟

A general guideline is to place a modifier next  to the word it's modifying. It would be better to  

یک دستورالعمل کلی این است که یک اصلاح کننده در کنار کلمه ای که در حال تغییر است قرار دهید. بهتر است

say, "Without her glasses, the woman looked at  the baby and didn't recognize her grandchild."

بگویید: "زن بدون عینکش به نوزاد نگاه کرد و نوه اش را نشناخت."

Or possibly: Looking at the baby,  

یا احتمالاً: زن با نگاه کردن به نوزاد،

the woman didn't recognize her grandchild  because she wasn't wearing her glasses.

نوه‌اش را نشناخت چون عینک خود را نزده بود.

Or to be very clear, we could  say, "The woman wasn't wearing  

یا برای اینکه خیلی واضح بگوییم، می‌توانیم بگوییم: "زن

her glasses when she looked at the baby,  so she didn't recognize her grandchild."

وقتی به نوزاد نگاه می‌کرد عینک خود را نداشت، بنابراین نوه‌اش را نشناخت."

Consider this example. The first class was over,  

این مثال را در نظر بگیرید. کلاس اول تمام شد،

and the second would start soon. The teacher  cleaned up the mess the children had made quickly.

و دومی به زودی شروع می شد. معلم به سرعت آشفتگی هایی را که بچه ها درست کرده بودند پاک کرد.

Look for an adverb of manner. Do you see it?

به دنبال قید شیوه باشید. آن را میبینی؟

Quickly. What happened quickly?  Cleaning up or making the mess?

به سرعت. چه اتفاقی سریع افتاد؟ تمیز کردن یا ایجاد آشفتگی؟

It would be more logical to say, "The first  class was over, and the second would start  

منطقی‌تر است که بگوییم، " کلاس اول تمام شد، و دومی به زودی شروع می‌شود

soon. The art teacher quickly cleaned  up the mess the children had made."

. معلم هنر به سرعت آشفتگی‌هایی را که بچه‌ها ایجاد کرده بودند، پاک کرد."

So, whether it's a single-word  adverb or a prepositional phrase  

بنابراین، چه یک قید تک کلمه‌ای باشد یا یک عبارت اضافه‌ای که

functioning like an adverb, be sure to  place it next to the word you're modifying.

مانند یک قید عمل می‌کند، حتماً آن را در کنار کلمه‌ای که در حال تغییر آن هستید قرار دهید.

Spot the misplaced modifier. They told me  in the evening I would have better luck.

اصلاح کننده نابجا را پیدا کنید. آن‌ها به من گفتند در عصر شانس بهتری خواهم داشت.

Is the meaning completely clear?

آیا معنی کاملا واضح است؟

I think it could be understood two  different ways. Which way is more logical?

فکر می‌کنم می‌توان آن را به دو روش مختلف فهمید. کدام راه منطقی تر است؟ شاید

Perhaps with more context this would make sense.  

با زمینه بیشتر این امر منطقی باشد.

Maybe this is the situation: I went to  a phone store, and it was really busy. A  

شاید وضعیت این باشد: من به یک فروشگاه تلفن رفتم و آنجا واقعاً شلوغ بود. یکی از

sales rep suggested that I return later in the  evening because there would be fewer customers.  

نمایندگان فروش به من پیشنهاد کرد که بعد از ظهر بازگردم زیرا مشتریان کمتری خواهند داشت.

So, "in the evening" is not about when they told  me, but more about when I should return. It would  

بنابراین، «عصر» به این نیست که چه زمانی به من گفتند، بلکه بیشتر درباره زمانی است که باید برگردم.

be more logical, it would be clearer to say, "They  told me I would have better luck in the evening."

منطقی‌تر است، واضح‌تر است که بگوییم، "آنها به من گفتند که در عصر شانس بهتری خواهم داشت."

Okay. Let's consider the placement of adjectives.  

باشه. بیایید محل قرارگیری صفت ها را در نظر بگیریم.

Every morning, I check my  important list of reminders.

هر روز صبح، فهرست مهم یادآوری‌هایم را بررسی می‌کنم.

Maybe the sentence makes sense already. It's not  totally confusing, but it could be more accurate.  

شاید جمله از قبل معنی داشته باشد. کاملاً گیج‌کننده نیست، اما می‌تواند دقیق‌تر باشد.

What is really important, the list or the  reminders? The reminders have importance. I think  

چه چیزی واقعا مهم است، فهرست یا یادآوری؟ یادآوری ها اهمیت دارند. فکر می‌کنم

it would be more logical to say, "Every morning,  I check my list of important reminders." Get it?

منطقی‌تر است که بگوییم: «هر روز صبح، فهرست یادآوری‌های مهمم را بررسی می‌کنم». آن را دریافت کنید؟

Here's a similar sentence. Every morning,  I give my dog a nutritious bowl of food.

در اینجا یک جمله مشابه است. هر روز صبح، یک کاسه غذای مغذی به سگم می‌دهم.

Where is the misplaced modifier?

اصلاح کننده نابجا کجاست؟

What exactly is nutritious, the bowl -- the  metal bowl -- or what is inside the bowl?

دقیقاً چه چیزی مغذی است، کاسه -- کاسه فلزی -- یا آنچه در داخل کاسه است؟ آیا

Wouldn't it be more logical to say, "Every  morning, I give my dog a bowl of nutritious food"?

منطقی تر نیست که بگوییم: "هر روز صبح، به سگم یک کاسه غذای مغذی می دهم"؟

Okay. Time for a practice task. Fix the  misplaced modifiers. It could be an adjective  

باشه. زمان یک کار تمرینی است. اصلاح‌کننده‌های نابجا را برطرف کنید. این می تواند یک صفت

or an adverb or a prepositional phrase  functioning like an adjective or an adverb.

یا یک قید یا یک عبارت اضافه  باشد که مانند یک صفت یا یک قید عمل می کند.

A. My brother has a new and old  collection of movie posters.

الف. برادرم مجموعه‌ای جدید و قدیمی از پوسترهای فیلم دارد.

Hint: What's new and old?

نکته: جدید و قدیمی چیست؟

Move the modifier next to the word it's modifying.  

تغییر دهنده را در کنار کلمه ای که در حال تغییر است حرکت دهید.

Answer: My brother has a collection  of new and old movie posters.

پاسخ: برادرم مجموعه ای از پوسترهای فیلم جدید و قدیمی دارد.

B. Our teacher explained in 1803 the U.S.  acquired the territory of Louisiana from France.

ب. معلم ما در سال 1803 توضیح داد که ایالات متحده قلمرو لوئیزیانا را از فرانسه به دست آورد.

Hint: What happened in 1803?

نکته: در سال 1803 چه اتفاقی افتاد؟

Put the prepositional phrase of  time in the most logical position.

عبارت اضافه زمان را در منطقی ترین موقعیت قرار دهید.

Answer: Our teacher explained that the U.S.  

پاسخ: معلم ما توضیح داد که ایالات متحده

acquired the territory of  Louisiana from France in 1803.

در سال 1803 قلمرو لوئیزیانا را از فرانسه به دست آورد.

C. The sales lady showed  me a denim woman's jacket.

خانم فروشنده یک ژاکت زن جین را به من نشان داد.

Hint: What is made of denim?

نکته: از جین چه چیزی ساخته شده است؟

Well, certainly not the woman. Answer: The  sales lady showed me a woman's denim jacket.

خوب، مطمئناً زن نیست. پاسخ: خانم فروشنده یک کت جین زنانه را به من نشان داد.

D. The winner was announced after the  students were seated by the school director.

د. برنده پس از نشستن دانش آموزان توسط مدیر مدرسه اعلام شد.

Hint: What did the school director do?

نکته: مدیر مدرسه چه کرد؟

Answer: The winner was announced by the school  director after the students were seated.

پاسخ: برنده پس از نشستن دانش آموزان توسط مدیر مدرسه اعلام شد.

E. The mother in her high  chair fed the little baby.

ه. مادر روی صندلی بلندش به نوزاد کوچک شیر داد.

Hint: Who was in the high chair?

نکته: چه کسی روی صندلی بلند بود؟

Answer: The mother fed the  little baby in her high chair.

پاسخ: مادر به کودک کوچک روی صندلی غذایش شیر داد.

Let's look at confusing uses of adjective  clauses and reduced adjective clauses. I  

بیایید به کاربردهای گیج کننده بندهای صفت و بندهای صفت کاهش یافته نگاه کنیم. من

have a whole playlist on adjective clauses, and  I go over clauses with the relative pronouns  

یک لیست پخش کامل در مورد بندهای صفت دارم، و بندهایی را با ضمایر نسبی

who, which, and that. I also go over the  relative adverbs where, when, and why.  

who, which و that مرور می کنم. من همچنین قیدهای نسبی Where, When, and Why را مرور می کنم.

Remember that adjective clauses  (relative clauses), reduced or not,  

به یاد داشته باشید که جملات صفتی (جمله های نسبی)، کوچک شده یا نه، از

follow the head noun -- the noun they modify.  Here are some correct examples to look at first.

اسم سر پیروی می کنند - اسمی که تغییر می دهند. در اینجا چند مثال صحیح وجود دارد که ابتدا باید به آنها نگاه کرد.

YouTube is a popular platform that  allows me to teach through video.

YouTube یک پلتفرم محبوب است که به من امکان می‌دهد از طریق ویدیو آموزش دهم.

A Super Member is a Patreon Member who  gets access to all my live group events.

Super Member یک عضو Patreon است که به همه رویدادهای گروهی زنده من دسترسی دارد.

Do you see the adjective clauses?

آیا بند های صفت را می بینید؟

Do you see the head nouns that they follow?

آیا اسم های سر را که دنبال می کنند می بینید؟

Okay. Now try to spot the mistakes in  these sentences with adjective clauses.

باشه. اکنون سعی کنید اشتباهات این جملات را با جملات صفت تشخیص دهید.

We need to make the wording clear.  Let's fix the word order. First,  

ما باید عبارت را شفاف کنیم. بیایید ترتیب کلمات را درست کنیم. ابتدا،

find the adjective clause or the  adjective phrase in each sentence.

بند صفت یا عبارت صفت را در هر جمله پیدا کنید.

Now find each head noun.

حالا هر اسم سر را پیدا کنید.

Do you see how the word order needs to change?

آیا می بینید که ترتیب کلمات چگونه باید تغییر کند؟

The cake that I bought from my  daughter's birthday is in the fridge.

کیکی که از تولد دخترم خریدم در یخچال است.

At the bakery, she chose a round  cake that had flowers on top.

در نانوایی، او کیکی گردی را انتخاب کرد که بالای آن گل‌هایی بود.

The guests put the gifts wrapped  in pretty paper on the table.

مهمان‌ها هدایای پیچیده‌شده در کاغذ زیبا را روی میز گذاشتند.

The many colorful balloons floating  near the ceiling created a festive mood.

بادکنک‌های رنگارنگ متعددی که نزدیک سقف شناور بودند، حال و هوای جشن را ایجاد کردند.

Okay. Ready for another practice task? Make the  sentences clearer. Fix those misplaced modifiers.

باشه. برای یک کار تمرینی دیگر آماده اید؟ جملات را واضح تر کنید. اصلاح کننده های نابجا را برطرف کنید.

The aquarium, filled with salt water, had  Clownfish and several other marine fish.

آکواریوم پر از آب نمک، دلقک ماهی و چندین ماهی دریایی دیگر داشت.

We admired the ballerinas dancing on stage.

ما رقصان بالرین روی صحنه را تحسین کردیم.

The birds circling up in the sky must  have had a wingspan larger than my arm.

پرندگانی که در آسمان می چرخند باید طول بال هایشان بزرگتر از بازوی من باشد.

The flight attendant gave a blanket to the  passenger who had complained about the cold air.

مهماندار پتویی به مسافری که از سردی هوا شکایت کرده بود داد.

My neighbor recommended a massage  therapist, a woman trained in reflexology.

همسایه من یک ماساژور را توصیه کرد ، زنی که در رفلکسولوژی آموزش دیده است.

This last group of commonly misplaced modifiers  are adverbs that focus on another word or restrict  

این آخرین گروه از اصلاح‌کننده‌های معمولاً نابجا، قیدهایی هستند که روی کلمه دیگری تمرکز می‌کنند یا

the meaning of another word. Be careful with the  adverbs "only" and "just." Place them before the  

معنای کلمه دیگری را محدود می‌کنند. مراقب قیدهای «فقط» و «فقط» باشید. آنها را قبل از

word they modify. I'm sorry I wanted to help  only you. I didn't mean to make things worse.

کلمه ای که تغییر می دهند قرار دهید. متاسفم که می‌خواستم فقط به شما کمک کنم. من قصد نداشتم اوضاع را بدتر کنم.

Hint: Was I trying to help just one person  or was I trying to do just one thing?  

نکته: آیا می‌خواستم فقط به یک نفر کمک کنم یا فقط یک کار را انجام می‌دادم؟

Move "only" to another position.

"فقط" را به موقعیت دیگری منتقل کنید.

Here's the correction. I'm sorry. I only wanted  to help you. I didn't mean to make things worse.

اصلاح اینجاست. متاسفم. من فقط می خواستم به شما کمک کنم. من قصد نداشتم اوضاع را بدتر کنم.

Unclear wording can also happen with adverbs like  

جمله بندی نامشخص می تواند با قیدهایی مانند

"almost" and "nearly" or adverbs  of frequency like "rarely."

«تقریباً» و «تقریباً» یا قیدهایی با فراوانی مانند «به ندرت» نیز اتفاق بیفتد.

We failed to make the deadline nearly  because the internet connection was slow.

ما تقریباً به این مهلت نرسیدیم زیرا اتصال اینترنت کند بود.

Hint: What almost happened, us failing to  make the deadline or the internet being slow?

نکته: تقریباً چه اتفاقی افتاد، ما نتوانستیم ضرب الاجل را تعیین کنیم یا اینترنت کند بود؟

Correction: We nearly failed to make the deadline  because the internet connection was slow.

تصحیح: تقریباً نتوانستیم ضرب الاجل را انجام دهیم زیرا اتصال اینترنت کند بود.

Here's the final practice task. Be sure to  place the adverbs in the most logical position.  

در اینجا وظیفه تمرین نهایی است. حتماً قیدها را در منطقی‌ترین موقعیت قرار دهید.

A. Use "just" to emphasize that the  announcement took place only minutes ago.

الف. از «فقط» استفاده کنید تا تأکید کنید که اعلان دقایقی پیش انجام شده است.

The administration has just announced  that our budget will increase next year.

دولت به تازگی اعلام کرده است که بودجه ما در سال آینده افزایش خواهد یافت.

B. Use "almost" to limit the  number of jobs that have dangers.

ب. از «تقریبا» برای محدود کردن تعداد مشاغلی که دارای خطر هستند استفاده کنید.

There are certain dangers in almost every job.

تقریباً در هر شغلی خطرات خاصی وجود دارد.

C. Use "rarely" to explain that  riding your bike is convenient.

ج. برای توضیح اینکه دوچرخه سواری راحت است، از «به ندرت» استفاده کنید .

I'm rarely late when I ride my bike to work.

به ندرت وقتی با دوچرخه به محل کارم می‌روم دیر می‌رسم.

That's all for now. Please remember to like and  share the video if you found the lesson useful.  

فعلاً همین است. لطفاً به یاد داشته باشید که اگر این درس را مفید یافتید، ویدیو را لایک کنید و به اشتراک بگذارید.

And if you'd like to take learning beyond  my videos, consider joining me on Patreon,  

و اگر می‌خواهید یادگیری فراتر از ویدیوهای من باشد، به من در Patreon بپیوندید،

where I have an ongoing study program for high  intermediate and advanced students. As always,  

جایی که من یک برنامه مطالعاتی مداوم برای دانش‌آموزان متوسط ​​و پیشرفته دارم. مثل همیشه،

thanks for watching and happy studies!  Follow me on Facebook, Twitter,  

برای تماشا و مطالعات شاد متشکریم! من را در فیس بوک، توییتر،

and Instagram. Why not join me on Patreon?  And don't forget to subscribe on YouTube!

و اینستاگرام دنبال کنید. چرا به من در Patreon ملحق نمی شوید؟ و فراموش نکنید که در YouTube مشترک شوید!