English Expert Reveals How To Improve Your Speaking Skills

Today I'm very excited because  we have a special guest.

امروز خیلی هیجان‌زده‌ام چون مهمان ویژه‌ای داریم.

We have Keith from the very popular YouTube  channel English Speaking Success, and Keith  

ما کیت را از کانال بسیار محبوب YouTube English Speaking Success داریم، و کیت

will be sharing his best tips and advice to help  you feel confident speaking in any situation.

بهترین نکات و توصیه‌های خود را به اشتراک می‌گذارد تا به شما کمک کند در هر موقعیتی احساس اعتماد به نفس داشته باشید.

Welcome, Keith.

خوش اومدی کیت

It's so wonderful to have you here.

خیلی عالی است که شما اینجا هستید.

Hi Jennifer, it's wonderful to be here.

سلام جنیفر، اینجا بودن فوق العاده است.

Thank you so much for inviting me to come along.

خیلی ممنون که از من دعوت کردید که بیایم

I'm very excited to share some ideas with  with you and all the students watching.

من بسیار هیجان‌زده هستم که ایده‌هایی را با شما و همه دانش‌آموزانی که تماشا می‌کنند به اشتراک بگذارم.

Oh, that's wonderful.

اوه، این فوق العاده است.

Now, Keith, every day I get messages  from my students telling me that they  

اکنون، کیت، هر روز پیام‌هایی از دانش‌آموزانم دریافت می‌کنم که به من می‌گویند می‌توانند

can read in English, they can write  in English, but they can't speak.

به انگلیسی بخوانند، می‌توانند به انگلیسی بنویسند، اما نمی‌توانند صحبت کنند.

They're struggling with their speaking,  especially with native speakers.

آنها با صحبت کردن، به ویژه با زبان مادری مشکل دارند.

So what do you think?

پس نظر شما چیست؟

Why are so many students struggling  with their speaking skills?

چرا بسیاری از دانش‌آموزان با مهارت‌های گفتاری خود مشکل دارند؟

I guess it goes back to our educations at school.

حدس می‌زنم به تحصیلات ما در مدرسه برمی‌گردد.

I, I think where a lot of people learn English is  at school and there, because the classes are so  

من فکر می‌کنم جایی که بسیاری از افراد انگلیسی یاد می‌گیرند، در مدرسه و آنجاست، چون کلاس‌ها بسیار

big, then you know, teachers tend to focus  on, on reading skills and writing skills.

بزرگ هستند، پس می‌دانید، معلمان تمایل دارند روی مهارت‌های خواندن و نوشتن تمرکز کنند.

We, we read, we discover English through  books, we read it, we analyse the language,  

ما، می‌خوانیم، انگلیسی را از طریق کتاب‌ها کشف می‌کنیم، آن را می‌خوانیم، زبان را تجزیه و تحلیل می‌کنیم،

maybe do a bit of listening practice,  but very rarely do speaking practice.

شاید کمی تمرین گوش دادن انجام می‌دهیم، اما به ندرت تمرین صحبت کردن را انجام می‌دهیم.

So I guess a lot of students  over the years learning English,  

بنابراین من حدس می‌زنم بسیاری از دانش‌آموزان در طول سال‌ها که انگلیسی را یاد می‌گیرند، در

they don't actually get a  chance to practice speaking.

واقع فرصتی برای تمرین صحبت کردن ندارند.

And, and I think then when  the time comes to speak,  

و، و من فکر می‌کنم وقتی زمان صحبت فرا می‌رسد،

they just don't have the confidence  because they've not practiced that.

آن‌ها فقط اعتماد به نفس ندارند، زیرا آن را تمرین نکرده‌اند.

I, I think with any skill, if you haven't  practiced it and you suddenly have to do it,  

من فکر می‌کنم با هر مهارتی، اگر آن را تمرین نکرده باشید و ناگهان مجبور شوید آن را انجام دهید،

then it's quite nerve wracking and you, you know,  

پس این کار کاملاً اعصاب خردکن است و می‌دانید،

you lose your confidence and then you can  go down this vicious cycle going downwards.

اعتماد به نفس خود را از دست می‌دهید و سپس می‌توانید از این چرخه معیوب به سمت پایین بروید.

So I think, yeah, it's to do with that.

بنابراین من فکر می کنم، بله، این به آن مربوط است.

I think it's the the background of learning  English not enough focus on speaking practice.

من فکر می‌کنم این پیش‌زمینه یادگیری انگلیسی است و تمرکز کافی روی تمرین گفتاری ندارد.

Yeah, that that makes a lot of sense.

بله، این خیلی منطقی است.

And that is the one thing I  hear from students a lot is I  

و این تنها چیزی است که از دانش‌آموزان زیاد می‌شنوم این است که

want to speak but I don't have the opportunity.

می‌خواهم صحبت کنم اما فرصت ندارم.

And, and you mentioned something about that,  

و، و شما به چیزی در مورد آن اشاره کردید،

that fear they get because  they don't have the exposure.

ترسی که می‌گیرند زیرا  در معرض قرار گرفتن ندارند.

So I hear that a lot from students.

بنابراین من این را زیاد از دانش آموزان می شنوم.

They're afraid of making grammar mistakes or  a big one is they're afraid of being judged,  

آنها از اشتباهات گرامری می ترسند یا اشتباه بزرگ این است که از قضاوت شدن می ترسند،

judged by native speakers because  of their accent or their English.

به دلیل  لهجه یا انگلیسی خود توسط افراد بومی قضاوت می شوند .

So what advice would you have for  these students who are struggling  

بنابراین چه توصیه‌ای برای این دانش‌آموزانی دارید که

with those feelings of fear and nervousness?

با آن احساسات ترس و عصبی دست و پنجه نرم می‌کنند؟

I think when it comes to fear, I  mean, I, I don't know what you think,  

فکر می‌کنم وقتی صحبت از ترس به میان می‌آید، منظورم این است که من، نمی‌دانم شما چه فکر می‌کنید،

but I, I think a lot of native  speakers are not so judgmental.

اما من، فکر می‌کنم بسیاری از افراد بومی آنقدر قضاوت نمی‌کنند.

They, they won't, they're very rarely going to  

آن‌ها، نمی‌خواهند، به ندرت

correct your grammar because most native  speakers may not know how how to do that.

دستور زبان شما را تصحیح می‌کنند، زیرا ممکن است اکثر افراد بومی ندانند چگونه این کار را انجام دهند.

So they're probably not going  to correct your grammar.

بنابراین احتمالاً دستور زبان شما را تصحیح نمی‌کنند.

They, they, you know, they won't correct  your accent or laugh at your accent.

آنها، آنها، می دانید، لهجه شما را اصلاح نمی کنند یا به لهجه شما نمی خندند.

I think by and large, most native  speakers are kind of open minded  

من فکر می‌کنم به طور کلی، بیشتر زبان‌های مادری

with that and they're not going  to have a problem with that.

در این مورد ذهنیت باز دارند و با آن مشکلی نخواهند داشت.

I think where the problem comes is  where if because of your grammar  

من فکر می‌کنم مشکل اینجاست که اگر به دلیل

mistakes or your accent or pronunciation,  communication breaks down and they don't  

اشتباهات گرامری یا لهجه یا تلفظ شما، ارتباط قطع شود و آن‌ها

understand what you're trying to say,  then yes, there's going to be a problem.

نفهمند چه می‌خواهید بگویید، بله، مشکلی پیش خواهد آمد.

And they'll be like, oh, well,  I don't want to speak to them.

و آنها مانند، اوه، خوب، نمی‌خواهم با آنها صحبت کنم.

I can't communicate with them.

من نمی توانم با آنها ارتباط برقرار کنم.

And so there is that, that problem  that if communication breaks down,  

و بنابراین این مشکل وجود دارد که اگر ارتباط قطع شود،

but communication can break down  in different situations, right?

اما ارتباط می تواند در موقعیت های مختلف از بین برود، درست است؟

It can, it can break down due to mistakes,  

می‌تواند، ممکن است به‌دلیل اشتباهات خراب شود،

but it can also break down if you  just go quiet or speak slowly.

اما اگر آرام آرام صحبت کنید یا آرام صحبت کنید، می‌تواند خراب شود.

You know, some students don't want  to make a mistake, so they go very  

می‌دانید، برخی از دانش‌آموزان نمی‌خواهند اشتباه کنند، بنابراین خیلی

slowly and they they do each word by word and  then communication breaks down because the,  

آهسته پیش می‌روند و هر کلمه به کلمه را انجام می‌دهند و سپس ارتباط از بین می‌رود زیرا

the listener is not following what you're  saying or is getting bored and walks away.

شنونده آنچه را که می‌گویید دنبال نمی‌کند یا خسته می‌شود و دور می شود

So I think there's a balance between  the accuracy and the fluency.

بنابراین فکر می‌کنم بین دقت و روان بودن تعادل وجود دارد.

You know, you, you, you want to, you don't want  to be too thinking too much about your mistakes.

می دانید، شما، شما، شما می خواهید، نمی خواهید بیش از حد به اشتباهات خود فکر کنید.

Just try and communicate, just speak out, go with  the flow, but be aware that if you are making a  

فقط سعی کنید و ارتباط برقرار کنید، فقط صحبت کنید، با جریان حرکت کنید، اما توجه داشته باشید که اگر اشتباهات زیادی مرتکب شوید

lot of mistakes, you'll see it in the eyes of the  listener that the communication is broken down.

، در چشمان شنونده خواهید دید که ارتباط از بین رفته است.

So you need that kind of balance of just speaking,  outgoing with the flow, but being aware you're not  

بنابراین شما به این نوع تعادل نیاز دارید که فقط صحبت کنید، روی جریان جریان داشته باشید، اما آگاه باشید که

making too many mistakes grammatically,  vocabulary or pronunciation mistakes.

اشتباهات دستوری، واژگان یا تلفظ زیادی را مرتکب نمی شوید.

So that balance is is an important one.

بنابراین این تعادل یکی از موارد مهم است.

Yeah, that makes a lot of sense because if you're  just focused on making mistakes, you're forgetting  

بله، این بسیار منطقی است زیرا اگر فقط روی اشتباه کردن تمرکز کنید، فراموش می‌کنید

that you're talking to someone because of an idea  you're sharing or a conversation you're having.

که به دلیل ایده‌ای که به اشتراک می‌گذارید یا مکالمه‌ای دارید با کسی صحبت می‌کنید.

So you should really be focusing more on that.

بنابراین شما واقعاً باید بیشتر روی آن تمرکز کنید.

And you mentioned that of course,  you do need to have the fluency,  

و اشاره کردید که البته، باید تسلط،

have the grammar, have the vocabulary.

گرامر، واژگان را داشته باشید.

So how do you balance the need to focus on  these technical English skills like grammar,  

بنابراین، چگونه می‌توانید بین نیاز به تمرکز بر روی این مهارت‌های فنی انگلیسی مانند گرامر،

vocabulary, but then also get the exposure,  also get the practice, the speaking practice?

واژگان، و سپس در معرض دید قرار گرفتن، و تمرین، تمرین صحبت کردن تعادل برقرار کنید؟

Oh, that's a very good question.

اوه، این سوال بسیار خوبی است.

How do you balance both of those?

چگونه هر دو را متعادل می کنید؟

I, I think it, it, it does, as you say, it  comes through, it comes through practice.

من، فکر می‌کنم، آن را انجام می‌دهد، همانطور که شما می‌گویید، از طریق تمرین می‌آید.

There are different kinds  of practice that you can do.

انواع مختلفی از تمرین وجود دارد که می توانید انجام دهید.

There's practice you can do on your  own where you're just listening and  

تمرینی وجود دارد که می‌توانید به تنهایی انجام دهید، جایی که فقط گوش می‌دهید و

repeating and listening and repeating  and maybe making up some sentences.

تکرار می‌کنید و گوش می‌دهید و تکرار می‌کنید و شاید جملاتی می‌سازید.

And there you can focus much more  on the accuracy because you're on,  

و در آنجا می‌توانید خیلی بیشتر روی دقت تمرکز کنید زیرا فعال هستید،

you're on your own, you're at home.

خودتان هستید، در خانه هستید.

Maybe you're recording yourself and you you  just practice repeating, making up sentences.

شاید خودتان را ضبط می‌کنید و فقط تکرار کردن و ساختن جملات را تمرین می‌کنید.

You can record and listen back  and focus on getting accurate.

می‌توانید ضبط کنید و به آن گوش دهید و روی دقیق شدن تمرکز کنید.

But then on the other hand,  you've got practice where  

اما از سوی دیگر، در جایی که

you're engaging with other people and  where you're communicating your idea.

با افراد دیگر ارتباط برقرار می‌کنید و ایده‌های خود را به اشتراک می‌گذارید، تمرین می‌کنید.

And that's your chance really to focus on that  

و این شانس شماست که

kind of communication rather  than the grammar vocabulary.

به جای واژگان دستور زبان، روی آن نوع ارتباط تمرکز کنید.

Just get your idea across and  try and it it's hard to do,  

فقط ایده خود را به گوش دیگران برسانید و سعی کنید انجام آن سخت است،

but be comfortable with the level that you're at.

اما با سطحی که در آن هستید راحت باشید.

I, I think a big frustration with a lot  of students, especially IL students,  

من فکر می‌کنم یک ناامیدی بزرگ برای بسیاری از دانشجویان، به‌ویژه دانشجویان IL،

is they try to be at a higher level  more quickly when they're not ready.

این است که وقتی آماده نیستند، سعی می‌کنند سریع‌تر در سطح بالاتری باشند .

And so you're trying to use complex language  and you're making more mistakes where as if  

بنابراین سعی می‌کنید از زبان پیچیده استفاده کنید و اشتباهات بیشتری مرتکب می‌شوید که انگار

you come back to your level and try and speak  at the level that you're at as well as you can,  

به سطح خود باز می‌گردید و سعی می‌کنید در سطحی که در آن هستید تا جایی که می‌توانید خوب صحبت کنید

you're going to improve your fluency  with the language that you know.

شما پیشرفت خواهید کرد. تسلط شما به زبانی که می دانید.

So I think there's there's that happening as well.

بنابراین من فکر می کنم وجود دارد که آن اتفاق می افتد نیز هست.

Yeah, you raised a great point.

بله، به نکته مهمی اشاره کردید.

I love what you said about that balance  because if you spend time doing both,  

من آنچه را که در مورد تعادل گفتید دوست دارم، زیرا اگر برای انجام هر دو زمان صرف کنید،

you're you have the structured practice  where you're focusing on that accuracy,  

تمرین ساختار یافته ای را دارید که روی آن دقت تمرکز می کنید،

but then you have the practice where you're  focusing on just conversation and communicating.

اما پس از آن تمرین را دارید که در آن فقط روی مکالمه و برقراری ارتباط تمرکز می کنید.

Now, what would you say to that student who  wants to sound more advanced in English,  

حالا، به آن دانش‌آموزی که می‌خواهد در زبان انگلیسی پیشرفته‌تر به نظر برسد،

but their fluency isn't there yet?

اما تسلطش هنوز وجود ندارد، چه می‌گویید؟

What what should they do?

چه باید بکنند؟

Just focusing on the words that they now know or  should they focus on trying to add more words?

فقط روی کلماتی که اکنون می‌دانند تمرکز می‌کنند یا باید روی تلاش برای افزودن کلمات بیشتر تمرکز کنند؟

What strategies do you have for that student?

چه راهکارهایی برای آن دانش آموز دارید؟

It has to be both of those  it, I think it has to be in,  

باید هر دوی اینها باشد، فکر می‌کنم باید

in conversations, focus on the fluency,  focus on using the words that you know.

در مکالمات باشد، روی تسلط تمرکز کنید، روی استفاده از کلماتی که می‌دانید تمرکز کنید.

And because if you're using language  you're comfortable with, you're going  

و چون اگر از زبانی استفاده می‌کنید که با آن راحت هستید،

to feel more confident and you're going to  be speaking more fluently in the background.

اعتماد به نفس بیشتری خواهید داشت و در پس‌زمینه روان‌تر صحبت خواهید کرد.

Of course, you always need  to be studying and learning,  

البته، شما همیشه باید در حال مطالعه و یادگیری باشید،

expanding your vocabulary, grammar  that you use up to a higher level.

دایره لغات و گرامر خود را که استفاده می کنید تا سطح بالاتری گسترش دهید.

So you always want to be curious to learn new  language and to grow the level that you're at.

بنابراین شما همیشه می خواهید برای یادگیری زبان جدید کنجکاو باشید و سطحی را که در آن هستید رشد دهید.

So you need both of those activities.

بنابراین شما به هر دوی این فعالیت ها نیاز دارید.

And I kind of make it sound like  they're two separate activities.

و به نوعی به نظرم می رسد که آنها دو فعالیت مجزا هستند.

And by and large, they may be,  but they may be intermingled.

و به طور کلی، آنها ممکن است باشند، اما ممکن است در هم آمیخته شوند.

You know, you may be having  a conversation with someone  

می دانید، ممکن است با کسی مکالمه داشته باشید

and they use an expression you've never heard.

و او از عبارتی استفاده کند که شما هرگز نشنیده اید.

And you say, well, that's interesting.

و شما می گویید، خوب، این جالب است.

And then at the end of the conversation,  

و سپس در پایان مکالمه،

you just make a note and say,  oh, I must, I must remember that.

فقط یک یادداشت بردارید و بگویید، اوه، باید، باید آن را به خاطر بسپارم.

It's really good.

واقعا خوبه

So they may be intermingled, but I  think you need to do both both things.

بنابراین ممکن است آنها در هم آمیخته باشند، اما من فکر می کنم شما باید هر دو کار را انجام دهید.

Yeah, that's great advice.

بله، این توصیه عالی است.

And in reality, that sounds like how we would  learn basically anything or improve any skill.

و در واقعیت، به نظر می‌رسد که ما اساساً هر چیزی را یاد می‌گیریم یا هر مهارتی را بهبود می‌بخشیم.

Because if you're going to the gym, you focus  on the exercises, you know, but every day you  

زیرا اگر به باشگاه می‌روید، روی تمرین‌ها تمرکز می‌کنید، اما هر روز

might try to push yourself a little bit more,  run a little longer or lift heavier weights.

ممکن است سعی کنید کمی بیشتر به خودتان فشار بیاورید، کمی بیشتر بدوید یا وزنه‌های سنگین‌تری بلند کنید.

And it's just always a a gradual process and, and  basically everything that we do and improving.

و این همیشه یک فرآیند تدریجی است و اساساً هر کاری که انجام می دهیم و بهبود می دهیم.

Yeah.

Oh, absolutely.

آره

اوه، قطعا.

I love the comparison to the gym.

من عاشق مقایسه با باشگاه هستم.

I think a lot of the English workout  practice is like being at a gym, right?

فکر می‌کنم بسیاری از تمرین‌های انگلیسی مانند حضور در باشگاه است، درست است؟

Repetitions and repetitions.

تکرار و تکرار.

But then you increase the weight.

اما بعد وزن را افزایش می دهید.

You're increasing the complexity of the  vocabulary maybe, but not too much step by step.

ممکن است پیچیدگی واژگان را افزایش دهید، اما نه خیلی گام به گام.

Yeah, exactly.

آره دقیقا

And there's this concept with working out  that if you're, if you're not uncomfortable,  

و این مفهوم در تمرین وجود دارد که اگر این کار را دارید، اگر ناراحت نیستید،

if you don't feel the pain, then  you're not really working out.

اگر درد را احساس نمی‌کنید، واقعاً ورزش نمی‌کنید.

You're you're not pushing your  body, you're doing things too easy.

شما به بدن خود فشار نمی آورید ، بلکه کارها را خیلی آسان انجام می دهید.

Now, a lot of students, they say that,  oh, speaking is so uncomfortable.

اکنون، بسیاری از دانش‌آموزان می‌گویند که، اوه، صحبت کردن خیلی ناراحت‌کننده است.

I feel awkward, I feel embarrassed.

احساس ناخوشایندی دارم، احساس خجالت می کنم.

But is that feeling of  discomfort or that awkwardness,  

اما آیا این احساس ناراحتی یا آن ناهنجاری،

do you think that's just a  natural part of speaking?

فکر می‌کنید این فقط یک بخش طبیعی از صحبت کردن است؟

Or do you think that something is is wrong if  you do feel uncomfortable when you're speaking?

یا فکر می‌کنید اگر هنگام صحبت کردن احساس ناراحتی کنید، مشکلی وجود دارد؟

Such a good question.

سوال خوبیه

I think there are going to be situations  where you feel uncomfortable when like  

من فکر می‌کنم موقعیت‌هایی پیش می‌آید که وقتی مثل

as you said with any activity, if you're  pushing yourself out of your comfort zone,  

همان‌طور که گفتید با هر فعالیتی احساس ناراحتی می‌کنید، اگر خودتان را از منطقه امن خود بیرون می‌برید،

sometimes that's the only  way to get better, right?

گاهی اوقات این تنها راه بهتر شدن است، درست است؟

As you said with the gym, if  you're lifting 5 kilos every day,  

همانطور که در باشگاه گفتید، اگر هر روز ۵ کیلو وزنه بردارید،

you're never going to get stronger.

هرگز قوی‌تر نخواهید شد.

Some point you have to.

یه نکته ای که باید

I wouldn't call it pain, but I would call it  pushing yourself a little bit and and then,  

من آن را درد نمی‌نامم، اما می‌توانم آن را فشار دادن کمی به خود و سپس،

yeah, you're going to feel a bit uncomfortable.

بله، کمی احساس ناراحتی کنید.

But then the more you do  that, you get relaxed again.

اما هر چه بیشتر این کار را انجام دهید، دوباره آرام می شوید.

And then you go through the cycle again.

و سپس دوباره چرخه را طی می کنید.

Like, like, you know, when you start a new job,  

مثل، می دانید، وقتی کار جدیدی را شروع می کنید،

first day you're a bit nervous,  you're not comfortable.

روز اول کمی عصبی هستید، راحت نیستید.

But as you speak to people, get to know  a few people, you feel more relaxed.

اما وقتی با مردم صحبت می‌کنید، با چند نفر آشنا می‌شوید، احساس آرامش بیشتری می‌کنید.

Then you meet some more people you don't know,  a bit nervous and then you get more comfortable.

سپس با افراد دیگری آشنا می‌شوید که نمی‌شناسید، کمی عصبی و سپس راحت‌تر می‌شوید.

So you go through that cycle.

بنابراین شما آن چرخه را طی می کنید.

I think it's, it's perfectly good and fine  to feel a bit uncomfortable some of the time,  

فکر می‌کنم اینطور است، خیلی خوب و خوب است گاهی اوقات کمی احساس ناراحتی کنید،

but I think when you're, if it's, so  long as you've got enough situations  

اما فکر می‌کنم وقتی اینطور است، تا زمانی که موقعیت‌های کافی   داشته باشید

where you feel comfortable with  English, then that's also good.

که در آن با  انگلیسی احساس راحتی کنید ، پس این نیز خوب است. .

I mean, I, I think as you've mentioned earlier,  

منظورم این است که من فکر می‌کنم همانطور که قبلاً اشاره کردید،

enjoying your English and  your study is so important.

لذت بردن از زبان انگلیسی و مطالعه شما بسیار مهم است.

And you know, you, you want to  feel relaxed a lot of the time,  

و می‌دانید، شما می‌خواهید اغلب اوقات احساس آرامش کنید،

but maybe sometimes you're  pushing the envelope a bit.

اما شاید گاهی اوقات کمی روی پاکت فشار دهید.

Yeah, that makes a lot of sense.

بله، این خیلی منطقی است.

And to end off this gym analogy, you don't  want to be in constant pain the whole time,  

و برای پایان دادن به این تشبیه ورزشگاه، نمی‌خواهید در تمام مدت درد مداوم داشته باشید،

but at some point during your one hour at the  gym, you want to push yourself a little bit.

اما در یک ساعت در ورزشگاه، می‌خواهید کمی به خودتان فشار بیاورید.

So I love how you talk about that balance.

بنابراین من دوست دارم چگونه در مورد این تعادل صحبت می کنید.

That makes a lot of sense.

این خیلی منطقی است. از

Thank you for sharing that.

شما برای به اشتراک گذاری آن متشکرم.

Now you shared with me before we began  this interview that you live in Spain,  

حالا شما قبل از اینکه ما این مصاحبه را شروع کنیم با من در میان گذاشتید که در اسپانیا زندگی می کنید،

you have learned Spanish for a very long time.

برای مدت طولانی اسپانیایی را یاد گرفته اید.

So tell us what's it like for you when you go  out and speak Spanish as a second language,  

بنابراین به ما بگویید وقتی بیرون می‌روید و اسپانیایی را به‌عنوان زبان دوم صحبت می‌کنید،

as your non-native language with native speakers?

به‌عنوان زبان غیر مادری‌تان با افراد بومی صحبت می‌کنید؟

Do you have any feelings of  nervousness or discomfort?

آیا هیچ احساس عصبی یا ناراحتی دارید؟

Do you have situations where you  pause and your mind goes blank?

آیا موقعیت‌هایی دارید که در آن مکث می‌کنید و ذهنتان خالی می‌شود؟

Just share your personal experience and some  

فقط تجربه شخصی خود و برخی از

perhaps things that you've done  to help you communicate better.

شاید کارهایی را که انجام داده اید برای کمک به برقراری ارتباط بهتر به اشتراک بگذارید.

Right, well, when I go out into the big Spanish  world and I, I speak Spanish, I, I'm fairly  

درست است، خوب، وقتی به دنیای بزرگ اسپانیایی می روم و اسپانیایی صحبت می کنم،

comfortable most of the time and especially with  people I know like so I live in the countryside.

بیشتر اوقات نسبتاً راحت هستم و به خصوص با افرادی که می شناسم دوستشان دارند، بنابراین در حومه شهر زندگی می کنم.

So the neighbours around here, we  say hello everyday, we have a chat,  

بنابراین، همسایه‌های اطراف، ما هر روز سلام می‌کنیم، با هم گپ می‌زنیم،

feel perfectly comfortable, go  to the local shop, I feel fine.

احساس راحتی می‌کنیم، به مغازه محلی بروید، حالم خوب است.

But interestingly, if I go to a new shop,  like a new greengrocer's or a new butcher's,  

اما جالب اینجاست که اگر به یک مغازه جدید بروم، مانند سبزی فروشی یا قصابی جدید،

and especially that situation where you're in  a queue and everybody's waiting and then you've  

و به خصوص آن موقعیتی که شما در صف ایستاده اید و همه منتظرند و پس از آن شما

got people behind you and the pressure  is like the whole world is watching you.

افراد را پشت سر گذاشته اید و فشار مانند همه چیز است. جهان شما را تماشا می کند

I do get nervous in Spanish and  I find that quite difficult.

من در اسپانیایی عصبی می شوم و به نظرم خیلی سخت است.

I find understanding fine, but  speaking out, sometimes I, I hesitate.

درک می کنم خوب است، اما گاهی اوقات در صحبت کردن، تردید می کنم.

I think, I think what goes  through my mind is that,  

فکر می‌کنم، فکر می‌کنم چیزی که در ذهنم می‌گذرد این است که،

yeah, it's, it's kind of they're going  to know that I'm not a Spanish person.

بله، اینطور است که آنها خواهند فهمید که من یک اسپانیایی نیستم.

And then that makes me a bit nervous.

و بعد این من را کمی عصبی می کند.

But as a friend said to me  early on, they said that Keith,  

اما همانطور که یکی از دوستان به من گفت اوایل، آنها گفتند که کیت،

when they look at your face, they know  you're not Spanish even before you speak.

وقتی به صورتت نگاه می کنند، می دانند که تو اسپانیایی نیستی حتی قبل از اینکه صحبت کنی.

So what are you worried about?

پس نگران چی هستی؟

I thought, ah, OK.

فکر کردم، آه، باشه.

Yeah, that's true.

بله، این درست است.

So I do sometimes get nervous.

بنابراین من گاهی اوقات عصبی می شوم.

I tell you what I do when I go into conversations,  

من به شما می گویم که وقتی وارد مکالمه می شوم، کاری که انجام می دهم،

like at parties with people is against  my nature, which is quite introverted.

مانند مهمانی ها با مردم، خلاف طبیعت من است، که کاملاً درونگرا است.

I become deliberately extrovert and I just go  

من عمداً برونگرا می شوم و فقط می روم

and speak to people and start  controlling the conversation.

و با مردم صحبت می کنم و شروع به کنترل مکالمه می کنم.

So I just go in and start talking and talking and  talking and then let the conversation develop.

بنابراین من فقط وارد می شوم و شروع به صحبت کردن، صحبت کردن و صحبت کردن می کنم و سپس اجازه می دهم مکالمه توسعه یابد.

Because what I noticed is if I don't  do that, I end up listening to people.

زیرا چیزی که متوجه شدم این است که اگر این کار را انجام ندهم، در نهایت به صحبت‌های مردم گوش می‌دهم.

The more I listen, the more nervous I get.

هر چه بیشتر گوش می دهم بیشتر عصبی می شوم.

The less I speak, the less confidence I have.

هر چه کمتر صحبت کنم، اعتماد به نفسم کمتر می شود.

Whereas if I jump in first without  even thinking and just start speaking,  

در حالی که اگر اول بدون حتی فکر کردن بپرم و تازه شروع به صحبت کنم،

I feel a bit more confident.

کمی اعتماد به نفس بیشتری پیدا می کنم.

And then also the other people can  work out my level of Spanish and go,  

و سپس سایر افراد می‌توانند سطح اسپانیایی من را بررسی کنند و بروند،

OK, he's, he's OK, but he's not great.

او خوب است، او خوب است، اما او عالی نیست.

We need to adapt a bit to him.

ما باید کمی با او سازگار شویم.

And, and I try and do that.

و، و من تلاش می کنم و این کار را انجام می دهم.

That's my strategy for controlling  my feelings in a conversation.

این استراتژی من برای کنترل احساساتم در یک مکالمه است.

If that makes.

Sense.

اگر باعث شود.

حس

Well, that's a great tip  and congratulations because  

خوب، این یک نکته عالی است و به شما تبریک می‌گویم، زیرا

that's not easy to do when you're a  self-proclaimed introvert as well.

وقتی شما هم درون‌گرا هستید، انجام این کار آسان نیست .

To just get out there and start a  conversation, that takes a lot of bravery.

فقط بیرون رفتن و شروع یک مکالمه، شجاعت زیادی می خواهد.

So for all the students watching, I  hope you find inspiration in that.

بنابراین برای همه دانش‌آموزانی که تماشا می‌کنند، امیدوارم در آن الهام بگیرید.

I certainly do.

من قطعا انجام می دهم.

So great job with that, Keith.

کار بسیار خوبی با آن، کیت.

Yeah, it's not easy, but practice, it's  something I've practiced and I just come to do.

بله، آسان نیست، اما تمرین کنید، این چیزی است که من تمرین کرده‌ام و فقط برای انجامش آمده‌ام.

Yeah.

And I'm sure the 1st 30 seconds are the  worst, but then once the conversation  

آره

و من مطمئن هستم که 30 ثانیه اول بدترین است ، اما پس از اینکه مکالمه

is going it's probably like OK you can  relax and just focus on the conversation.

پیش می‌رود، احتمالاً خوب است، می‌توانید آرام باشید و فقط روی مکالمه تمرکز کنید.

Yes, we fear the unknown, don't we?

بله، ما از ناشناخته ها می ترسیم، اینطور نیست؟

And so as soon as you break that barrier.

و بنابراین به محض شکستن آن سد.

Then it's better exactly.

اونوقت دقیقا بهتره

Now let's shift a little and talk  about the IELTS because I know this  

اکنون بیایید کمی تغییر وضعیت دهیم و درباره آیلتس صحبت کنیم زیرا می دانم این

is something that you help your students  prepare for on your YouTube channel.

چیزی است که به دانش آموزان خود کمک می کنید در کانال YouTube خود برای آن آماده شوند.

And I know that there are many students watching  

و من می‌دانم که بسیاری از دانش‌آموزان هستند

right now who are preparing either for  their IELTS right now or in the future.

که همین الان و یا در آینده برای آیلتس خود آماده می‌شوند.

So let's let's start with  just a basic IELTS question  

پس بیایید فقط با یک سوال اولیه آیلتس شروع کنیم

and we'll expose students to an IELTS question.

و دانش آموزان را در معرض یک سوال آیلتس قرار دهیم.

So I know probably the first  question they might ask you  

بنابراین می‌دانم که احتمالاً اولین سؤالی که ممکن است از شما بپرسند

is and all I want you to answer as if  this were the IELTS, so I'll ask you.

این است و تمام چیزی که می‌خواهم به آن پاسخ دهید که انگار این آیلتس است، بنابراین از شما می‌پرسم.

So Keith, where are you from?

پس کیث، اهل کجایی؟

Manchester.

منچستر.

Manchester, OK, Manchester.

منچستر، باشه، منچستر.

Now, is that actually a good answer for the?

حال، آیا این واقعاً پاسخ خوبی برای این است؟

IELTS.

آیلتس.

No, sorry.

نه متاسفم

That's that's a terrible answer, isn't it?

این یک پاسخ وحشتناک است، اینطور نیست؟

That's a terrible answer.

این یک پاسخ وحشتناک است.

Yeah.

I think the first golden rule of IELTS  is don't give one word answers, right?

آره

فکر می کنم اولین قانون طلایی آیلتس این است که یک کلمه جواب ندهید، درست است؟

Like yes or no.

مثل بله یا خیر.

A much better answer would be I'm from Manchester,  

پاسخ بسیار بهتر این است که من از منچستر،

which is in the north of England,  maybe two hours from London by train.

که در شمال انگلستان است، شاید دو ساعت از لندن با قطار هستم.

OK, so you have your answer, which of  course is where you're from Manchester,  

خوب، پس شما پاسخ خود را دارید، که البته همان جایی است که شما اهل منچستر هستید،

but then you put it in a full sentence.

اما سپس آن را در یک جمله کامل قرار می دهید.

But then I really like what you did there.

اما من واقعاً از کاری که شما در آنجا انجام دادید خوشم می آید.

You added on a fact about Manchester.

شما یک واقعیت در مورد منچستر اضافه کردید.

So what's the strategy there?

پس استراتژی در آنجا چیست؟

You take your simple answer, you put it in a full  sentence, and then what do you do after that?

شما پاسخ ساده خود را می گیرید، آن را در یک جمله کامل قرار می دهید ، و بعد از آن چه می کنید؟

You've hit the nail on the head.

میخ به سرت زدی

You, you, you take your answer, you make it  into a sentence and then you add an extra bit  

شما، شما، پاسخ خود را می گیرید، آن را به یک جمله تبدیل می کنید و سپس کمی اطلاعات اضافه می کنید

of information, something that maybe is  natural that you might say to somebody.

، چیزی که شاید طبیعی باشد که ممکن است به کسی بگویید.

And, and yeah, you, you keep it short and  concise because at the beginning of the test,  

و بله، شما آن را کوتاه و مختصر می‌کنید، زیرا در ابتدای آزمون،

what they call Part 1, you want  like two or three sentence answers.

چیزی که آن‌ها قسمت 1 می‌نامند، مانند دو یا سه جمله پاسخ می‌خواهید.

You don't, you don't want to give the history  of Manchester right and bore the examiner.

نمی‌خواهید، نمی‌خواهید تاریخ منچستر را درست بنویسید و ممتحن را خسته کنید.

But just, yeah, develop your  answer a little bit like that.

اما فقط، بله، پاسخ خود را کمی به این شکل توسعه دهید.

OK.

And what is another question  they would ask you in Part 1?

باشه

و سوال دیگری که در قسمت 1 از شما خواهند پرسید چیست؟

So they might ask you, do  you work or do you study?

بنابراین ممکن است از شما بپرسند، آیا کار می‌کنید یا تحصیل می‌کنید؟

OK, OK, well let's let's see how you answer  this for the IELTS and everyone think about  

خوب، خوب، بیایید ببینیم که شما چگونه به این سوال برای آیلتس پاسخ می دهید و همه به این فکر می کنند که

how you would answer and then follow tips or  follow Keith's tips and follow the structure  

چگونه پاسخ می دهید و سپس نکاتی را دنبال کنید یا نکات کیث را دنبال کنید و ساختاری را

that he uses after to practice your answer.

که بعد از آن برای تمرین پاسخ شما استفاده می کند دنبال کنید.

OK, Keith, so do you work or do you study?

باشه کیت پس کار میکنی یا درس میخونی؟

Well, I work, I'm a full time teacher,  

خوب، من کار می کنم، من یک معلم تمام وقت هستم،

and I give online lessons to students  around the world who want to learn.

و به دانش آموزانی در سراسر جهان که می خواهند یاد بگیرند، درس های آنلاین می دهم.

English.

انگلیسی.

Oh, very nice.

اوه خیلی خوبه

So your your answer is of course  I work and then you put that in  

بنابراین پاسخ شما این است که مطمئناً من کار می‌کنم و سپس آن را در

your full sentence and then  you provide of an an add on.

جمله کامل خود قرار می‌دهید و سپس یک افزودنی ارائه می‌کنید.

What would you call that?

اسم آن را چه می گذارید؟

An add on I?

افزودنی به من؟

Like that, an add on.

مانند آن، یک افزودنی است.

That's very nice.

خیلی خوبه

Yes, I think I'll steal that if I can add on.

بله، فکر می کنم اگر بتوانم آن را اضافه کنم، آن را سرقت خواهم کرد.

I call it like extra  information but I prefer add on.

من آن را اطلاعات اضافی می‌نامم، اما ترجیح می‌دهم اضافه کنم.

Yeah.

آره

You know, I have to be honest, Keith, I  find that this strategy would be really  

می‌دانی، من باید صادق باشم، کیت، متوجه شدم که این استراتژی

helpful for even native speakers because at  the end of the day, I'll go down and I'll,  

حتی برای افراد بومی زبان واقعا مفید خواهد بود، زیرا در پایان روز، من

my husband and I usually have a coffee around  4:00 and I'll say, oh, so how was your day?

و شوهرم معمولاً قهوه می‌خوریم. حوالی ساعت 4:00 و من می گویم، اوه، پس روز شما چطور بود؟

And guess what?

He usually.

و حدس بزنید چی؟ او

معمولا

Says fine.

میگه خوبه

It was good, fine, good, and it's.

خوب بود، خوب، خوب، و همینطور است.

Like and you're like, come on.

لایک کن و شبیه هستی، بیا.

We haven't seen each other in  eight hours and all I get is good.

ما هشت ساعت است که همدیگر را ندیده‌ایم و تمام چیزی که به دست می‌آورم خوب است.

So.

بنابراین.

Let's imagine, let's imagine that you're you're  a student at this could be for the IELTS or  

بیایید تصور کنیم، بیایید تصور کنیم که شما دانشجو هستید، این می تواند برای آیلتس یا

even just socially and someone asked you a  simple question like how was your weekend?

حتی فقط از نظر اجتماعی باشد و شخصی از شما یک سؤال ساده بپرسد مانند آخر هفته شما چطور بود؟

What would you say could be a  good answer to that question?

چه چیزی می تواند پاسخ خوبی برای این سوال باشد؟

I had a really good weekend actually.

واقعا آخر هفته خوبی داشتم

I was at home on Saturday.

شنبه خونه بودم

I didn't do very much but actually  on Sunday I washed the car 'cause it  

من خیلی کار نکردم، اما در واقع یکشنبه ماشین را شستم، چون

was getting so dirty and now it's speak and span.

خیلی کثیف می‌شد و حالا حرف می‌زند و می‌چرخد.

Oh, I love that.

اوه، من آن را دوست دارم.

And everyone think of conversations you even have  

و همه به مکالماتی فکر می کنند که حتی

in your native language and how you  might just answer very short answers.

به زبان مادری خود دارید و اینکه چگونه می توانید به پاسخ های بسیار کوتاه پاسخ دهید.

But how can you have a conversation  with someone when they just say good?

اما چگونه می‌توانید با کسی مکالمه کنید، وقتی او فقط می‌گوید خوب است؟

So again, Keith, do you want to  walk students through maybe some  

بنابراین، دوباره، کیت، آیا می‌خواهید دانش‌آموزان را از طریق راهبردهایی راهنمایی کنید

strategies that they can use to provide  these fuller, more complete answers?

که بتوانند از آنها برای ارائه این پاسخ‌های کامل‌تر و کامل‌تر استفاده کنند؟

Yeah, I I think I mean, before I do, I just,  

بله، فکر می‌کنم منظورم این است که قبل از این کار، فقط،

I'm going to add to what you said  because it's really important.

می‌خواهم به آنچه شما گفتید اضافه کنم، زیرا واقعاً مهم است.

I think that some students think IELTS is like a  

فکر می‌کنم برخی از دانش‌آموزان فکر می‌کنند آیلتس مانند یک

formal academic exam that  you need special English.

امتحان رسمی آکادمیک است که به زبان انگلیسی خاصی نیاز دارید.

It's not it's a test of  your natural spoken English.

این آزمایشی برای انگلیسی گفتاری طبیعی شما نیست.

So you just want to speak naturally as you would  to a friend over coffee or as you would in in  

بنابراین شما فقط می خواهید به طور طبیعی همانطور که با یک دوست در حال خوردن قهوه یا در

any kind of a meeting, somebody you don't  know at a party, the same kind of language.

هر نوع جلسه صحبت می کنید، با کسی که در یک مهمانی نمی شناسید صحبت کنید، با همان زبان.

And as you said, Jennifer, the idea of.

و همانطور که شما گفتید، جنیفر، ایده.

Communicating at work or at a party  socially, make it easy for people, right?

برقراری ارتباط اجتماعی در محل کار یا مهمانی ، کار را برای مردم آسان می کند، درست است؟

Give, give them a bit more language, something  that they or ideas that they can talk about.

کمی زبان بیشتر به آنها بدهید، چیزی که آن‌ها یا ایده‌هایی که می‌توانند درباره آن صحبت کنند.

And I think it's the same with the IELTS test.

و فکر می کنم در مورد آزمون آیلتس هم همینطور باشد.

So I think as as students developing your  answer, there are three parts to IELTS in Part 1.

بنابراین من فکر می‌کنم زمانی که دانش‌آموزان در حال توسعه پاسخ شما هستند، سه بخش آیلتس در قسمت 1 وجود دارد.

Give short answers, maybe two to three sentences.

پاسخ‌های کوتاه، شاید دو تا سه جمله بدهید.

Be direct, right?

مستقیم باش، درسته؟

If they say where are you from, don't  make it a mystery and make them guess.

اگر می‌گویند اهل کجا هستید، آن را رمزآلود نکنید و کاری کنید که حدس بزنند.

Just say dum, I'm from New  Delhi and then add a bit more.

فقط بگویید dum، من از دهلی نو هستم و سپس کمی بیشتر اضافه کنید.

I think what's more challenging  is is in part three of the test,  

من فکر می‌کنم آنچه چالش‌برانگیزتر است در بخش سوم آزمون است،

it becomes a deeper conversation.

این به یک گفتگوی عمیق‌تر تبدیل می‌شود.

So it's more abstract.

بنابراین انتزاعی تر است.

They may ask you about the development  of cities in the last 20 years.

ممکن است از شما درباره توسعه شهرها در ۲۰ سال گذشته بپرسند.

You know, how have they changed?

میدونی چطوری تغییر کرده اند؟

And there you, you want to not only  answer and develop your answer,  

و در آنجا، نه تنها می‌خواهید پاسخ دهید و پاسخ خود را توسعه دهید،

but I think that my it would be to give  an example and through your example,  

بلکه فکر می‌کنم که من می‌توانم یک مثال بزنم و از طریق مثال خود،

you can show off more language  and give a longer answer.

بتوانید زبان بیشتری نشان دهید و پاسخ طولانی‌تری بدهید.

So I don't know if you're talking about cities  developing, you can say nowadays cities have a  

بنابراین نمی‌دانم در مورد شهرهایی که در حال توسعه هستند صحبت می‌کنید، می‌توانید بگویید که امروزه شهرها

lot of bus lanes, especially for the bus  and they have digitalised bus schedules.

خطوط اتوبوس زیادی دارند، مخصوصاً برای اتوبوس‌ها و برنامه‌های اتوبوس دیجیتالی شده‌اند.

For example, in New York they've got and you,  

برای مثال، در نیویورک آن‌ها دریافت کرده‌اند و شما،  می‌دانید،

you know, you go into the details of a  specific example that can be a strategy.

وارد جزئیات یک مثال خاص می‌شوید که می‌تواند یک استراتژی باشد.

Yeah, that's a really great strategy.

بله، این یک استراتژی واقعا عالی است.

And like we were talking about, the  strategy won't just help you for your IELTS.

و همانطور که در مورد آن صحبت کردیم، این استراتژی فقط برای آیلتس به شما کمک نمی کند.

So this isn't wasted time just to get a piece  of paper that says you passed your IELTS.

بنابراین این زمان تلف نمی شود فقط برای تهیه یک تکه کاغذ که می گوید آیلتس خود را قبول کرده اید.

This is how strategies to help  you communicate in meetings or  

این راهبردهایی است که به شما کمک می‌کند در جلسات یا

parties or even with your husband  and your family, like I just gave to  

مهمانی‌ها یا حتی با همسرتان و خانواده‌تان ارتباط برقرار کنید

make more meaningful conversation or  more connection with people as well.

.

Yeah, it's all about communication.

بله، همه چیز در مورد ارتباطات است.

The more you focus on communication, the better.

هر چه بیشتر بر ارتباطات تمرکز کنید، بهتر است.

With IELTS, don't get wrapped  up in fancy advanced vocabulary.

با آیلتس، در واژگان پیشرفته و شیک غرق نشوید.

Just focus on communication as much  as you can and make it natural.

فقط تا آنجا که می توانید روی ارتباط تمرکز کنید و آن را طبیعی کنید.

Now, so on your alts though, so they're  not judging you based on oh, you must  

در حال حاضر، به هر حال، به هر حال، بنابراین آنها شما را بر اساس اوه قضاوت نمی‌کنند، باید  از

use the past perfect in order to get a high score.

گذشته کامل استفاده کنید تا امتیاز بالایی کسب کنید.

It's just if it naturally, the sentence  structure requires the past perfect,  

اگر به طور طبیعی، ساختار جمله به گذشته کامل نیاز دارد،

you use it, but you don't have to use  certain grammar or certain vocabulary.

شما از آن استفاده می کنید، اما لازم نیست از دستور زبان یا واژگان خاصی استفاده کنید.

It's just natural communication.

این فقط یک ارتباط طبیعی است.

That is a very, very, very  good way of expressing it.

این یک راه بسیار، بسیار، بسیار خوب برای بیان آن است.

Yes, it it's very much that  you to get a high score.

بله، خیلی مهم است که نمره بالایی کسب کنید.

If you look at the examiner's description of  a high score, it is for example, a band 8.

اگر به توضیحات آزمونگر درباره نمره بالا نگاه کنید، به عنوان مثال، نوار 8 است. از

Use a wide range of simple and complex  grammar, but it has to be situation specific.

طیف وسیعی از دستور زبان ساده و پیچیده استفاده کنید ، اما باید مختص موقعیت باشد.

So if you're just rolling off the  pass perfect without it being the  

بنابراین، اگر پاس را بدون اینکه

correct tense at that time, then it's a big cross.

زمان درست در آن زمان باشد، بی‌نقص می‌چرخانید، آن وقت یک ضربدر بزرگ است.

But if you're using it because it's the right  moment for that situation to use it, it's great.

اما اگر از آن استفاده می‌کنید چون زمان مناسبی برای استفاده از آن موقعیت است، عالی است.

But if you never use the past perfect,  you can still get a band 9, the top score.

اما اگر هرگز از گذشته بی نقص استفاده نکنید، همچنان می‌توانید باند 9، بهترین امتیاز را دریافت کنید.

They're not ticking off all the different tenses.

آنها تمام زمان های مختلف را علامت نمی زنند.

It's it's situation specific, you know?

این شرایط خاص است، می دانید؟

So if you're talking about an event that  happened before something in the past,  

بنابراین، اگر در مورد رویدادی صحبت می‌کنید که قبل از اتفاقی در گذشته رخ داده است، به

voila, you need your past perfect.

گذشته کامل نیاز دارید.

But if you're just trying to squeeze  it in somehow, it doesn't work.

اما اگر فقط سعی می‌کنید به نحوی آن را فشار دهید، کار نمی‌کند.

Well, I hope that brings some  relief to students and that,  

خب، امیدوارم که برای دانش‌آموزان آرامش ایجاد کند و می‌دانید که

you know, it is just natural communication.

این فقط ارتباط طبیعی است.

So thank you for sharing that, Keith.

بنابراین از شما برای به اشتراک گذاری آن متشکرم، کیت.

And I know your channel has many  resources to help students prepare.

و من می‌دانم که کانال شما منابع بسیاری برای کمک به دانش‌آموزان در آماده‌سازی دارد.

So for, of course, all my students can check  all those individual lessons and resources out.

بنابراین، البته، همه دانش‌آموزان من می‌توانند همه آن درس‌ها و منابع را بررسی کنند.

Now I want to ask you just more generally,  

اکنون می‌خواهم به‌طور کلی‌تر از شما بپرسم،

whether it's for the IL, it's a  job interview, a presentation.

چه برای IL، یک مصاحبه شغلی یا یک ارائه.

Do you have any specific strategies that  students can use to practice and prepare?

آیا استراتژی خاصی دارید که دانش‌آموزان بتوانند از آن برای تمرین و آماده‌سازی استفاده کنند؟

Especially since students are probably  thinking I don't have anyone to practice with.

به خصوص که دانش‌آموزان احتمالاً فکر می‌کنند که من کسی را ندارم که با او تمرین کنم.

I live in a country where there are  no native speakers, so how can these  

من در کشوری زندگی می‌کنم که در آن سخنران بومی وجود ندارد، پس چگونه این

students practice their speaking skills if  they don't have anyone to practice with?

دانش‌آموزان می‌توانند مهارت‌های گفتاری خود را تمرین کنند، اگر کسی برای تمرین با او نباشد؟

Do you have any specific advice or resources?

آیا توصیه یا منبع خاصی دارید؟

Sure.

I think there are two different things you can do.

مطمئنا

من فکر می کنم دو کار متفاوت وجود دارد که می توانید انجام دهید.

One is you can you can practice  on your own where you're kind of  

یکی این است که می‌توانید به تنهایی تمرین کنید، جایی که به نوعی

listening and repeating and try  and make up different sentences.

گوش می‌دهید و تکرار می‌کنید و سعی می‌کنید جملات مختلفی بسازید. در

Actually in my, this is going to  sound like an advert, but it's not.

واقع از نظر من، این قرار است مانند یک تبلیغ به نظر برسد، اما اینطور نیست.

In my online courses, we use something called  the Speaking Success System and it's a series  

در دوره‌های آنلاین من، ما از چیزی به نام « سیستم موفقیت صحبت کردن» استفاده می‌کنیم و این مجموعه‌ای

of videos with me where I talk you through using  different grammar and vocabulary and getting you  

از ویدیوها با من است که در آن با استفاده از گرامر و واژگان مختلف با شما صحبت می‌کنم و از شما می‌خواهم

to change the word, change the tense and and make  it slightly different so that you're practicing.

کلمه را تغییر دهید، زمان آن را تغییر دهید و آن را کمی متفاوت کنید. شما در حال تمرین هستید

But with a video, you're just repeating, but  you're thinking about the words that you're using.

اما با یک ویدیو، شما فقط تکرار می‌کنید، اما به کلماتی که استفاده می‌کنید فکر می‌کنید.

And it's a great, it's a really nice  way to practice and you can use that  

و این یک روش بسیار خوب برای تمرین است و می توانید از آن

to build up your confidence in your language.

برای تقویت اعتماد به نفس خود در زبان خود استفاده کنید.

On the other hand, you also, if you can practice  with other people, because when you're speaking  

از سوی دیگر، شما نیز، اگر می‌توانید با افراد دیگر تمرین کنید، زیرا وقتی

in conversation, that's where you've got  the etiquettes of communication, right?

در مکالمه صحبت می‌کنید، آداب ارتباط را در آنجا دارید، درست است؟

How do you interrupt people?

چگونه حرف مردم را قطع می کنید؟

How do you take turns?

چطوری نوبت میگیری؟

How do you listen?

How do you ask all of that and then practice that?

چطوری گوش میدی؟

چگونه همه اینها را می‌پرسید و سپس آن را تمرین می‌کنید؟

I think I don't know, I mean, this sounds a bit  harsh, but nowadays there's no excuses, right?

فکر می‌کنم نمی‌دانم، یعنی این کمی خشن به نظر می‌رسد ، اما امروزه هیچ بهانه‌ای وجود ندارد، درست است؟

If you go on the Internet, there are so  many places you can connect with other,  

اگر از اینترنت استفاده می‌کنید، مکان‌های زیادی وجود دارد که می‌توانید با افراد دیگر،

maybe not native speakers, but other people  practising and speaking from around the world.

شاید نه به زبان مادری، اما افراد دیگری که از سراسر جهان تمرین می‌کنند و صحبت می‌کنند، ارتباط برقرار کنید. تعداد

There are a lot of them are free as well.

زیادی از آنها نیز رایگان هستند.

And I know sometimes they're challenging  that it's not the perfect experience,  

و می‌دانم که گاهی اوقات آنها به چالش می‌کشند که این تجربه عالی نیست،

but often it's better than nothing.

اما اغلب بهتر از هیچ است.

And even if it doesn't work the first time,  I think you need to keep trying and trying  

و حتی اگر بار اول کار نکرد، فکر می‌کنم باید به تلاش و تلاش ادامه دهید

and try again because you may have one bad  experience where somebody wasn't very friendly,  

و دوباره تلاش کنید زیرا ممکن است یک تجربه بد  داشته باشید که در آن شخصی خیلی دوستانه نبود،

but it's just once and, you know, maybe  try different areas, different places.

اما این فقط یک بار است و، می‌دانید، شاید سعی کنید مناطق مختلف، مکان های مختلف

But I think, yeah, get on the Internet and  push yourself out of your comfort zone, right?

اما من فکر می‌کنم، بله، وارد اینترنت شوید و خودتان را از منطقه امن خود بیرون کنید، درست است؟

Often that's the block.

اغلب این بلوک است.

It's like, Oh my God, I'm too nervous.

انگار خدای من خیلی عصبیم.

I can't do that.

من نمی توانم این کار را انجام دهم.

I can't speak to anybody.

من نمیتونم با کسی صحبت کنم

Just try.

Just try once and then that's it.

فقط تلاش کن

فقط یک بار امتحان کنید و بعد تمام.

Never again.

دیگر هرگز.

But then try again and try again and try again.

اما سپس دوباره تلاش کنید و دوباره تلاش کنید و دوباره تلاش کنید.

Keep.

Keep going.

نگه دارید.

ادامه بده

Yeah, absolutely.

بله، قطعا.

I love how you said that and  and I agree it's not harsh.

من این را دوست دارم که گفتی و موافقم که سخت نیست.

With the resources we have  today, there are no excuses.

با منابعی که امروز داریم، هیچ بهانه ای وجود ندارد.

So get out there and like you said,  just push yourself a little bit as well.

پس برو بیرون و همانطور که گفتی، فقط کمی هم به خودت فشار بده.

Now, you've already provided  so many tips and resources,  

اکنون، شما قبلاً نکات و منابع بسیار زیادی ارائه کرده‌اید،

and your channel is filled with them as well.

و کانال شما نیز با آنها پر شده است.

But Keith, just to make this  very practical for my students,  

اما کیت، فقط برای اینکه این کار برای دانش‌آموزانم بسیار کاربردی باشد،

if my students were only to do  one thing, just one thing this  

اگر دانش‌آموزان من فقط یک کار را انجام می‌دادند، فقط یک کار را در این

week to improve their English speaking  skills, what should that one thing be?

هفته برای بهبود مهارت‌های مکالمه انگلیسی‌شان ، آن یک کار باید چه باشد؟

I'm tempted to say go to my YouTube channel  English Speaking success but I won't.

من وسوسه می شوم که بگویم به کانال YouTube من بروید انگلیسی Speaking موفقیت آمیز است، اما این کار را نمی کنم.

No, you absolutely can and should.

نه، شما کاملاً می توانید و باید.

Your channel is and should and  that's why I have you here.

کانال شما هست و باید و به همین دلیل شما را اینجا دارم.

I'm thinking of something more more long term.

من به چیز بلند مدت تر فکر می کنم.

I think what's really important  is making a plan, right?

فکر می‌کنم آنچه واقعاً مهم است تهیه یک برنامه است، درست است؟

If you if you want to do one thing today  to help your speaking in the next month,  

اگر می‌خواهید امروز برای کمک به صحبت کردن در ماه آینده یک کار انجام دهید،

sit down and make a very simple  plan of how you're going to do that.

بنشینید و یک برنامه بسیار ساده از نحوه انجام آن بسازید.

Think about how many days a  week you can study or practice.

به این فکر کنید که چند روز در هفته می‌توانید مطالعه یا تمرین کنید.

Is it an hour each time or half an hour?

هر بار یک ساعت است یا نیم ساعت؟

Which days and just and what time, I mean really  detail, just write down the day and the time.

کدام روزها و فقط و چه ساعتی، منظورم واقعاً جزئیات است، فقط روز و ساعت را بنویسید.

This is what I'm going to do and go into  detail about what you're going to do.

این کاری است که من می‌خواهم انجام دهم و به جزئیات کارهایی که می‌خواهید انجام دهید، می‌پردازم.

So rather than saying I'll watch a YouTube video  is say I'm going to watch this YouTube video  

بنابراین، به جای اینکه بگوییم یک ویدیوی YouTube را تماشا می‌کنم، این است که بگوییم این ویدیوی YouTube را می‌بینم

and I'm going to practice repeating or practice  shadowing and have that plan just for two weeks.

و تکرار کردن یا تمرین سایه‌زنی را تمرین می‌کنم و آن برنامه را فقط برای دو هفته داشته باشم.

Just make a simple plan for two weeks.

فقط یک برنامه ساده برای دو هفته بسازید.

And then you can review after two weeks.

و بعد از دو هفته می توانید مرور کنید.

Because I know what happens.

چون می دانم چه اتفاقی می افتد.

And this happens to me if I make  a very simple plan and think, OK,  

و این برای من اتفاق می‌افتد اگر یک برنامه بسیار ساده بسازم و فکر کنم، بسیار خوب،

I'll decide what to do when it's time for class.

تصمیم می‌گیرم وقتی زمان کلاس فرا می‌رسد چه کار کنم.

I sit down for my study time and I  think, right, what am I going to do?

برای زمان مطالعه می نشینم و فکر می کنم، درست است، چه کار کنم؟

And you start searching YouTube and then  20 minutes later you haven't started.

و شروع به جستجو در YouTube می کنید و 20 دقیقه بعد شروع نکرده اید.

And, and so if you get prepared beforehand,  even half an hour, making your plan with detail,  

و بنابراین، اگر از قبل آماده شده باشید، حتی نیم ساعت، برنامه‌تان را با جزئیات بسازید،

once you go into your plan and it's  time to study, study English, boom,  

وقتی وارد برنامه‌تان شدید و وقت آن است که مطالعه کنید، انگلیسی بخوانید، رونق بگیرید،

you go straight in, make the use of  that time and, and it's much better.

مستقیم وارد شوید، از آن زمان استفاده کنید و ، و خیلی بهتر است.

I completely agree with that excellent advice.

من کاملا با این توصیه عالی موافقم.

And just to bring it full circle,  I'll bring back our gym analogy.

و فقط برای اینکه دایره کامل آن را بیاورم، قیاس ورزشگاه خود را برمی‌گردانم.

Because if you were to go to the  gym but you didn't have a plan,  

از آنجا که اگر قرار بود به باشگاه بروید اما برنامه‌ای نداشتید،

you walk in, there's all this equipment,  you'll probably waste so much time just  

قدم می‌زنید، همه این تجهیزات وجود دارد، احتمالاً زمان زیادی را صرف

trying to decide what to do, how long you  should do it, what weight you should use.

تصمیم گیری در مورد اینکه چه کاری انجام دهید، چه مدت آن را انجام دهید، تلف خواهید کرد. چه وزنی باید استفاده کنید

But if you know exactly what you're  going to do when you get there,  

اما اگر دقیقاً بدانید که وقتی به آنجا می‌روید، قرار است چه کاری انجام دهید، در

it will save you time and  you'll get better results.

وقت شما صرفه‌جویی می‌شود و نتایج بهتری خواهید گرفت.

So I completely agree with that.

پس من کاملا با آن موافقم.

And I love how you you tied it back to the gym.

و من دوست دارم که چگونه آن را به ورزشگاه وصل کردی.

Well done.

Nice.

آفرین.

خوبه

Somehow it just naturally came back, I felt.

به نوعی به طور طبیعی برگشت، احساس کردم.

Thank you so much for being here.

خیلی ممنون که اینجا هستید.

And everyone please go to Keith's channel.

و همه لطفا به کانال کیت بروید.

It's an amazing resource to help you improve for  your IELTS and all areas of your English as well.

این منبع شگفت‌انگیزی است که به شما کمک می‌کند در آیلتس و همه زمینه‌های زبان انگلیسی خود پیشرفت کنید.

So thank you again so much  for being here today, Keith.

بنابراین باز هم از شما بسیار سپاسگزارم که امروز اینجا هستید، کیت.

My pleasure.

Thank you for inviting me, Jennifer.

خوشحالی من

مرسی که من رو دعوت کردی جنیفر

Thank you guys for watching.

بچه ها ممنون که تماشا کردید.

Really do appreciate it and maybe  our paths will cross in the future.

واقعاً قدر آن را بدانید و شاید مسیرهای ما در آینده به هم برسند.