Learn English with News | Advanced Reading Lesson

Hello my wonderful students.

سلام دانش آموزان خوبم

Today we are going to read  a news article together.

امروز می‌خواهیم یک مقاله خبری را با هم بخوانیم.

So you can.

بنابراین شما می توانید.

Improve all areas.

بهبود همه زمینه ها

Of your English.

از انگلیسی شما

At the.

Same time.

در

همان زمان. البته

Welcome back to JForrest

به JForrest English خوش آمدید

English, of course.

I'm Jennifer.

.

من جنیفر هستم

Now let's get started.

حالا بیایید شروع کنیم.

1st I'll read.

The headline Netflix.

اول می خوانم.

عنوان نتفلیکس.

The boy who?

پسر کی؟

Harnessed, the wind is a.

مهار، باد است.

True story about.

داستان واقعی در مورد

An invention that saved an entire community.

اختراعی که کل جامعه را نجات داد.

Now notice here, Netflix, there's.

حالا توجه کنید اینجا، نتفلیکس، آنجاست.

A possessive.

یک مالکیت.

And that's because The Boy Who Harnessed the Wind.

و این به این دلیل است که پسری که باد را مهار کرد.

I know all of this because it's in a quotation  mark, so I know this is the name of a movie.

من همه اینها را می دانم زیرا در یک علامت نقل قول است ، بنابراین می دانم که این نام یک فیلم است.

Because that's.

What Netflix does.

چون همینطوره

کاری که نتفلیکس انجام می دهد.

Although I guess it could be a TV show.

اگرچه حدس می‌زنم که می‌تواند یک برنامه تلویزیونی باشد.

And it belongs to Netflix, so.

و به نتفلیکس تعلق دارد، بنابراین.

You know that this is available.

می دانید که این در دسترس است.

On Netflix.

در نتفلیکس.

So that's what this's is.

پس این همان چیزی است که

Netflix The boy who harnessed the win.

نتفلیکس پسری که برد را مهار کرد.

Now, because this ends in South Sound.

حالا، چون این به South Sound ختم می‌شود.

You don't.

شما این کار را نمی کنید.

Hear this.

این را بشنو.

In pronunciation, Netflix.

در تلفظ، نتفلیکس.

The boy.

پسر.

There's no difference between just  saying the word Netflix and saying.

تفاوتی بین گفتن کلمه Netflix و گفتن وجود ندارد.

It with the.

آن را با.

'S Because that sound is already there.

چون آن صدا از قبل وجود دارد.

Let's also look at the pronunciation here.

بیایید در اینجا به تلفظ آن نیز نگاه کنیم.

Harnessed, we have the Ed verb, the past simple.

مهار شده، ما فعل Ed، گذشته ساده را داریم.

Of the verb to.

از فعل to.

Harness.

مهار.

When you harness something, in  this case the wind, it means.

وقتی چیزی را مهار می‌کنید، در این مورد باد، یعنی.

You use it, you're able to.

شما از آن استفاده کنید، می توانید.

Capture it and then use it.

آن را بگیرید و سپس از آن استفاده کنید.

Who harnessed?

چه کسی مهار کرد؟ به

Notice that pronunciation.

آن تلفظ توجه کنید.

Because this ends in an unvoiced,  we add a soft T on the end.

از آنجایی که این به یک بی صدا ختم می شود، یک T نرم به انتهای آن اضافه می کنیم.

Harnessed the wind.

باد را مهار کرد.

But when it's in the middle of a sentence,  we don't really pronounce that sound.

اما وقتی در وسط جمله باشد، آن صدا را واقعاً تلفظ نمی‌کنیم.

Who harnessed the wind?

چه کسی باد را مهار کرد؟

So it's almost silent, but  context will make it obvious that.

بنابراین تقریباً ساکت است، اما زمینه آن را آشکار می‌کند.

It is.

این است.

A past simple verb, so again, the title.

یک فعل گذشته ساده، پس دوباره عنوان.

Is the.

Boy who harnessed the wind is a true.

هست.

پسری که باد را مهار کرد یک حقیقت است.

Story is a true story.

داستان یک داستان واقعی است.

You see this a lot.

این را زیاد می بینید.

To describe movies or TV shows  or books, of course plays.

برای توصیف فیلم‌ها یا نمایش‌های تلویزیونی یا کتاب‌ها، البته نمایشنامه‌ها.

Now, what's the opposite of a?

حال، نقطه مقابل a چیست؟

True story like Harry Potter, Harry Potter is.

داستان واقعی مانند هری پاتر، هری پاتر است.

Fictional story.

داستان تخیلی.

A fictional story.

یک داستان تخیلی

And don't worry about taking these notes because  I summarize everything in a free lesson PDF.

و نگران یادداشت برداری نباشید زیرا همه چیز را در یک درس رایگان PDF خلاصه می‌کنم.

You can look in the description  for the link to download it.

می‌توانید لینک دانلود آن را در توضیحات جستجو کنید.

Now let's continue.

حالا بیایید ادامه دهیم.

So this movie is not a fictional story.

بنابراین این فیلم یک داستان تخیلی نیست.

It's a true story.

این یک داستان واقعی است.

I wrote.

Here is based.

نوشتم.

در اینجا مبتنی است.

On a.

True story.

در یک.

داستان واقعی.

This is also commonly.

این هم متداول است.

Used to describe books, movies, TV shows.

برای توصیف کتاب ها، فیلم ها، برنامه های تلویزیونی استفاده می شود.

And it's just letting you know that not 100%.

و این فقط به شما اطلاع می دهد که نه 100٪.

Of the movie is true, parts of it it's based.

از فیلم واقعی است، بخش هایی از آن بر اساس آن است.

On a.

در یک.

True story.

داستان واقعی.

Is a true story about an invention  that saved an entire community.

یک داستان واقعی درباره اختراعی است که کل جامعه را نجات داد.

And I am sharing this as an article because  I recently watched this movie and I.

و من این را به عنوان یک مقاله به اشتراک می‌گذارم زیرا اخیراً این فیلم را تماشا کردم و

Absolutely loved.

کاملاً دوست داشتم.

It I found it very inspiring and  uplifting and it was an incredible.

آن را بسیار الهام‌بخش و نشاط‌آور یافتم و باورنکردنی بود.

Story.

داستان.

The Boy Who Harnessed the Wind, an  upcoming original Netflix movie.

پسری که باد را مهار کرد، یک فیلم اصلی آینده نتفلیکس.

Now notice.

حالا توجه کنید

Here it says.

اینجا می گوید.

Upcoming this.

آینده این.

Article was released.

مقاله منتشر شد.

Before the movie.

قبل از فیلم. در

Was available.

دسترس بود.

On Netflix, Netflix.

در نتفلیکس، نتفلیکس.

Because upcoming is in the future,  which means not available right now.

زیرا آینده در آینده است، به این معنی که در حال حاضر در دسترس نیست.

And it's an adjective.

و یک صفت است.

So you might say I need to  study for my upcoming exam.

بنابراین ممکن است بگویید من باید برای امتحان آینده‌ام مطالعه کنم.

Or, I might say, make sure  you watch my upcoming video.

یا، ممکن است بگویم، مطمئن شوید که ویدیوی آینده من را تماشا می‌کنید.

I know you'll.

من می دانم که شما.

Love it.

دوستش دارم.

And to confirm like a native  speaker would, you can say.

و برای تأیید مانند یک سخنران بومی، می‌توانید بگویید.

2 words will do, will do.

2 کلمه انجام خواهد داد، انجام خواهد شد.

And this is.

و این است.

To say I.

برای گفتن من.

Will watch your upcoming video.

ویدیوی آینده شما را تماشا خواهم کرد.

Will do, so put that.

انجام خواهد شد، پس آن را قرار دهید.

In the comments will do Jennifer.

در نظرات جنیفر انجام خواهد داد.

Will do.

انجام خواهد داد.

Put that in the comments.

آن را در نظرات قرار دهید.

So the upcoming original Netflix movie  out March 1st out in the context.

بنابراین، فیلم اصلی آینده نتفلیکس در تاریخ 1 مارس اکران خواهد شد.

Of a video.

از یک ویدیو

A book.

یک کتاب.

A TV show, a movie means.

برنامه تلویزیونی، فیلم یعنی.

Available.

در دسترس.

And remember that March 1st at the time this.

و به یاد داشته باشید که 1 مارس در آن زمان.

Article was written.

مقاله نوشته شد.

Was in the future, now it's not in the.

در آینده بود، اکنون در آینده نیست.

Future because you?

آینده چون تو؟

Can watch.

می تواند تماشا کند.

The movie.

فیلم.

The movie is already out to be.

فیلم در حال حاضر ساخته شده است.

Out.

So in this case it's.

بیرون.

بنابراین در این مورد آن است.

A verb.

یک فعل

And it means available out March 1st, focuses  on a Malawian boy named William Maxwell Simba.

و به این معناست که از اول مارس در دسترس است، روی پسری مالاویایی به نام ویلیام ماکسول سیمبا تمرکز دارد.

So this is.

بنابراین این است.

The.

Actor's name and the real person.

.

نام بازیگر و شخص واقعی

Because remember, this is not fictional.

زیرا به یاد داشته باشید، این تخیلی نیست.

This is based on a true.

این بر اساس یک واقعیت است.

Story.

داستان.

So.

بنابراین.

The real boy.

پسر واقعی

'S name is William, but the actor who plays.

اسم او ویلیام است، اما بازیگری که بازی می کند.

The boy.

پسر.

Is Maxwell Simba, who saves his town  from famine by constructing a windmill.

مکسول سیمبا است که با ساختن یک آسیاب بادی شهر خود را از قحطی نجات می دهد.

To provide water.

برای تامین آب.

And electricity.

و برق.

So he harnessed the wind.

پس باد را مهار کرد.

He was.

او بود.

Able to capture.

قادر به گرفتن.

Control and then use the power of the wind.

قدرت باد را کنترل و سپس استفاده کنید.

Remember, that's the verb harness  and in the past, harnessed.

به یاد داشته باشید، این فعل harness و در گذشته، مهار شده است.

Are you?

Enjoying this lesson?

شما هستید؟ از

این درس لذت می برید؟

If you are, then I.

اگر هستید، پس من

Want to tell you about the?

می خواهم در مورد آن به شما بگویم؟

Finely fluent Academy.

آکادمی بسیار روان

This is.

این هست.

My premium training program where.

برنامه آموزشی برتر من که در آن.

We study native English speakers  from TV, the movies, YouTube.

ما انگلیسی زبان‌های مادری را از تلویزیون، فیلم‌ها، YouTube مطالعه می‌کنیم.

And the news, so you can.

و اخبار، بنابراین شما می توانید.

Improve your listening skills of fast English.

مهارت شنیداری خود را در زبان انگلیسی سریع بهبود بخشید. دایره

Expand your vocabulary with natural expressions.

لغات خود را با عبارات طبیعی گسترش دهید.

And.

Learn advanced grammar.

و.

گرامر پیشرفته را یاد بگیرید.

Easily.

به آسانی.

Plus, you'll have me.

بعلاوه، من را خواهید داشت.

As your personal coach.

به عنوان مربی شخصی شما.

You can.

Look in the.

تو می توانی.

در

Description for the.

توضیحات برای.

Link to learn more or you can go to my  website and click on Finally Fluent Academy.

پیوندی برای کسب اطلاعات بیشتر یا می‌توانید به وب‌سایت من بروید و روی آکادمی Fluent Fluent کلیک کنید.

Now let's.

Continue with our.

حالا وقته.

با ما ادامه دهید.

Lesson.

درس.

The boy who?

پسر کی؟

Harnessed the Wind Remember,  this is the full title.

Harnessed the Wind به یاد داشته باشید، این عنوان کامل است.

The Boy Who Harnessed the Wind Is based  on oh, so here we have that based on,  

پسری که باد را مهار کرد بر اساس اوه است، بنابراین در اینجا ما آن را بر اساس،

remember I said based on a true story.

به یاد داشته باشید که من بر اساس یک داستان واقعی گفتم.

So now you're seeing that.

بنابراین اکنون شما آن را می بینید.

Notice they just add the adjective remarkable,  but you need that article based on.

توجه داشته باشید که آنها فقط صفت قابل توجه را اضافه می کنند، اما شما بر اساس آن به آن مقاله نیاز دارید.

A true story.

یک داستان واقعی.

And then you can add an adjective.

و سپس می توانید یک صفت اضافه کنید.

Like they did.

مثل آنها.

Here, remarkable remarkable is a great adjective.

در اینجا، قابل توجه قابل توجه یک صفت بزرگ است.

It means unexpected or  surprising, but in a positive.

این به معنای غیرمنتظره یا غافلگیرکننده است، اما مثبت.

Way.

مسیر.

And the.

و.

Story is.

Based on this young.

داستان است.

بر اساس این جوان.

Boy who saved?

پسری که نجات داد؟

His entire community and it was remarkable.

کل جامعه او و قابل توجه بود.

That he did.

که او انجام داد.

This it's unexpected.

این غیر منتظره است

Or.

Surprising for such.

یا.

برای چنین چیزی تعجب آور است.

A young boy.

یک پسر جوان

To accomplish such an amazing invention.

برای انجام چنین اختراع شگفت انگیزی.

So that's why they used.

پس به همین دلیل استفاده کردند.

Remarkable based on a remarkable.

قابل توجه بر اساس قابل توجه.

True story.

داستان واقعی.

Bringing a wider audience into  William Cam Kwamba's incredible  

آوردن مخاطبان گسترده‌تری به سفر باورنکردنی ویلیام کم کوامبا در

journey of innovation, Remember, this is the.

نوآوری، به یاد داشته باشید، این همان است.

Real.

Person who did this in.

واقعی

شخصی که این کار را در

Real life.

زندگی واقعی انجام داد.

And then the.

و سپس

Movie is based.

فیلم مبتنی است.

On his story back in 2007, notice how  they have back in and then a date.

در داستان او در سال 2007، به نحوه بازگشت آنها و سپس قرار ملاقات توجه کنید.

This is something we add.

این چیزی است که ما اضافه می کنیم.

Before we.

قبل از ما.

Have a time reference.

یک مرجع زمانی داشته باشید.

That's.

یعنی.

Quite in the past there.

کاملا در گذشته وجود دارد.

Isn't a specific.

خاص نیست

Amount of time but it.

مقدار زمان اما آن.

Should be.

باید باشد.

In the.

در.

Past, you could say back.

گذشته، می توان گفت برگرد.

In 1987.

در سال 1987.

So it can be a very distant past or.

پس می تواند گذشته ای بسیار دور یا.

It could be.

میتوانست باشد.

Back in 2020, it could be.

در سال 2020، می تواند باشد.

A relatively recent.

نسبتاً اخیر

Past, but it needs to be in the past.

گذشته، اما باید در گذشته باشد.

Back in 2007, Cam Quamba gave  a Ted talk in Tanzania about  

در سال 2007، کم کوامبا در تانزانیا سخنرانی تد در مورد

how he accomplished this feat at only 14 years.

چگونگی انجام این موفقیت در تنها 14 سال داشت.

Old.

قدیمی

So this feat feat here.

بنابراین این شاهکار اینجاست.

Is.

است.

To mean this accomplishment, you wouldn't  say accomplished this accomplishment,  

به معنای این موفقیت، نمی‌گویید این موفقیت را انجام دادم،

although that's what feet means.

اگرچه پاها به این معنی است.

So when we have.

پس وقتی داریم.

A verb.

یک فعل

And the noun also means the same thing.

و اسم نیز به همین معناست. به

It's more likely that you're  going to choose another word to  

احتمال زیاد کلمه دیگری را برای

avoid sounding repetitive, accomplished this feat.

جلوگیری از تکراری بودن انتخاب کنید، این کار را انجام دادید.

The pronunciation is exactly the same as.

تلفظ دقیقاً مشابه است.

I have two.

من دوتا دارم

Feet.

پا.

Feet accomplish this feat at only 14 years old.

پاها تنها در 14 سالگی این کار را انجام می دهند.

He explained that since.

او توضیح داد که از آن زمان.

He couldn't afford his.

او توان پرداخت هزینه های خود را نداشت.

Education, he dropped.

تحصیلات را رها کرد.

Out of school.

خارج از مدرسه.

When you drop.

وقتی رها می کنید.

Out of.

بیرون از. به

It means.

این معنی.

You quit, but we specifically use this with.

شما ترک کردید، اما ما به طور خاص از آن استفاده می کنیم.

School.

You wouldn't say I dropped out of my job to.

مدرسه

نمی گویید من کارم را رها کردم.

Say I quit.

بگو انصراف دادم

My job.

شغل من.

So phrasal verbs always have very specific.

بنابراین افعال عبارتی همیشه بسیار خاص هستند.

Meanings and are.

معانی و هستند.

Used in very specific.

بسیار خاص استفاده می شود.

Contexts.

زمینه ها

So just because it means  quit, it doesn't mean you can.

بنابراین فقط به این دلیل که به معنای ترک است، به این معنی نیست که می توانید.

Use it necessarily.

لزوما از آن استفاده کنید.

For other things, but you can drop.

برای چیزهای دیگر، اما می توانید رها کنید.

Out of school.

خارج از مدرسه.

You can also use DROP.

شما همچنین می توانید از DROP استفاده کنید.

Out of for.

خارج از برای.

Any classes or lessons?

کلاس یا درس؟

It could be singing classes, piano classes,  language classes, swimming classes, any other.

این می‌تواند کلاس‌های آواز، کلاس‌های پیانو، کلاس‌های زبان، کلاس‌های شنا و هر چیز دیگری باشد.

Classes you could.

کلاس هایی که می توانستید

Say, oh, I dropped out, which means I quit.

بگو، اوه، من انصراف دادم، یعنی ترک کردم.

He found a book in the  library called Using Energy.

او در کتابخانه کتابی به نام «استفاده از انرژی» پیدا کرد.

So this is the name of the book that sparked.

بنابراین این نام کتابی است که جرقه زد.

The idea of.

ایده از.

Creating the windmill, so this.

ایجاد آسیاب بادی، بنابراین این.

Book sparked his idea.

کتاب جرقه ایده او را برانگیخت.

So in this case.

بنابراین در این مورد.

Sparked.

جرقه زد.

Means that he got.

یعنی گرفت.

The idea.

ایده.

From the book for the sentence structure.

از کتاب برای ساختار جمله.

A sparks B.

A جرقه B را می زند.

Which means A causes B to happen.

یعنی A باعث می شود B اتفاق بیفتد.

A inspires B to happen.

A الهام بخش B می شود تا اتفاق بیفتد.

Without AB.

بدون AB. این

Wouldn't happen, so I could.

اتفاق نمی افتد، بنابراین من می توانستم.

Say.

گفتن.

Watching this movie.

تماشای این فیلم.

This is a.

این یک است.

And then my.

و سپس من.

Verb is spark.

فعل جرقه است.

I need to conjugate it.

من باید آن را با هم ترکیب کنم.

With the.

با.

Subject and the time reference watching  this movie sparked this lesson,  

موضوع و مرجع زمانی تماشای این فیلم جرقه این درس را زد،

this lesson that I'm recording now because.

این درسی که اکنون در حال ضبط آن هستم زیرا.

Previously I said that.

قبلا اینو گفتم

I'm creating this lesson because I watched  the movie and I was very inspired by it.

من این درس را ایجاد می کنم زیرا فیلم را تماشا کردم و از آن بسیار الهام گرفتم.

So I decided to choose a.

بنابراین تصمیم گرفتم یک را انتخاب کنم.

Summary of the movie for this  lesson to also encourage you  

خلاصه‌ای از فیلم برای این درس به شما هم تشویق می‌شود

to watch it because I think it was a great movie.

آن را تماشا کنید زیرا فکر می‌کنم فیلم فوق‌العاده‌ای بود.

So this is BA.

پس این BA است.

Caused B to happen and then the verb is spark.

باعث شد B اتفاق بیفتد و سپس فعل جرقه است.

It's in the past.

در گذشته است.

Simple because at.

ساده چون در.

This point the lesson.

این نکته درس.

Is already created.

قبلا ایجاد شده است.

Watching this movie sparked this lesson.

تماشای این فیلم جرقه این درس را داد.

The book.

Sparked the idea of.

کتاب.

جرقه این ایده از.

Creating the windmill.

ایجاد آسیاب بادی

Now this is in quotation marks, which means the.

حالا این در علامت نقل قول است، که به معنی است.

Speaker is.

بلندگو است.

Saying it and in this case the.

گفتن آن و در این مورد.

Speaker is.

بلندگو است.

Cam Quamba the.

بادامک کوامبا.

Boy who?

Harnessed the wind.

پسر کی؟

باد را مهار کرد.

I used a bicycle frame, a pulley and a plastic.

من از قاب دوچرخه، قرقره و پلاستیک استفاده کردم.

Pipe.

لوله.

Explained the inventor, saying that  it generated 12 watts of electricity,  

مخترع توضیح داد و گفت که 12 وات برق تولید می کند،

it was able to light 4 bulbs and.

قادر است 4 لامپ و.

2 radios.

2 رادیو

In his home.

در خانه اش.

Hmm.

See, I have no concept of how much.

هوم

ببینید، من هیچ تصوری از میزان آن ندارم.

Electricity 12 watts.

برق 12 وات.

Is but knowing that it lit.

اما دانستن اینکه روشن است.

Four bulbs.

چهار لامپ.

And two radios?

و دو رادیو؟ به

That seems like quite a Watt, and he  was able to harness the wind to do this.

نظر می رسد که بسیار وات است، و او توانست باد را برای انجام این کار مهار کند.

I'm just using that verb.

من فقط از آن فعل استفاده می کنم.

Harness for you.

مهار برای شما

Again, when that first windmill became  a success, he began making more.

دوباره، وقتی اولین آسیاب بادی موفقیت آمیز شد، شروع به ساختن بیشتر کرد.

He said his next plan was to create another one  that would pump water and produce irrigation.

او گفت که برنامه بعدی او ایجاد طرح دیگری است که آب را پمپاژ می کند و آبیاری تولید می کند.

Irrigate irrigation is a watering system.

آبیاری آبی یک سیستم آبیاری است.

That waters crops irrigate.

که آب محصولات کشاورزی را آبیاری می کند.

Irrigation.

آبیاری.

Irrigation.

آبیاری.

Irrigation for crops and that he.

آبیاری برای محصولات و اینکه او.

Hoped through.

امیدوار بود از طریق. از

His Ted talk people would  be inspired to lend a hand.

افراد سخنرانی تد او برای کمک کردن الهام گرفته می‌شود.

Lend a hand is another way of saying give  a hand, and that's another way of saying.

دست دراز کن راه دیگری برای گفتن دست دادن است و این روش دیگری برای گفتن است.

Help to help.

کمک به کمک.

And provide materials as a question.

و مطالبی را به عنوان سوال ارائه دهید.

It's very common for a native.

برای یک بومی بسیار رایج است.

Speaker to say.

سخنران برای گفتن. آیا

Can you give me a hand?

می توانی کمکم کنی؟

Which means, can you lend me a hand now?

یعنی الان می تونی به من کمک کنی؟

Although the article.

اگرچه مقاله.

Used lend and it is very common.

قرض استفاده می شود و بسیار رایج است.

I would.

Say that give is slightly.

من می خواهم.

بگو که دادن کمی است.

More common Can you give me a hand?

متداول تر می توانید به من دست بدهید؟ آیا

Can you lend me a hand?

می توانی به من دست بدهی؟

Can you help me?

میشه به من کمک کنید؟

Both of them mean help me and Indian  speaker will absolutely say can you help me.

هر دوی آنها به معنای کمک به من هستند و سخنران هندی کاملاً می گوید می توانید به من کمک کنید.

It's just.

این فقط.

Very common to use the expression.

استفاده از عبارت بسیار رایج است. آیا

Can you give me a hand?

می توانی کمکم کنی؟

And then you can reply and say, sure, I  can give you a hand, I can lend you a hand.

و سپس می‌توانید پاسخ دهید و بگویید، مطمئناً، می‌توانم به شما کمک کنم، می‌توانم به شما دستی دراز کنم.

I can help you.

میتوانم کمکت کنم.

In an interview, he discussed his accomplishments  further, including building a windmill for  

او در مصاحبه‌ای درباره دستاوردهای خود، از جمله ساخت یک آسیاب بادی برای

a primary school and even offering to  help the local handyman properly build.

یک مدرسه ابتدایی و حتی پیشنهاد کمک به صنعت‌کار محلی در ساختن درست، صحبت کرد.

1 And Handyman is someone  skilled at repairing things.

1 و Handyman کسی است که در تعمیر چیزها مهارت دارد.

So if you think of your local handyman, I'm sure  there's someone in your communities, someone in.

بنابراین، اگر به دست‌کار محلی‌تان فکر می‌کنید، مطمئن هستم که کسی در انجمن‌های شما وجود دارد، فردی در

Your circle of.

حلقه شما.

Friends, Your family who?

دوستان، خانواده شما چه کسی؟

Is very.

بسیار است.

Handy to be handy.

دستی برای دستی بودن.

So that's the adjective form.

پس این شکل صفت است.

Bob is very handy.

باب خیلی خوش دسته بودن

To be is our.

ماست

Verb and then handy.

فعل و سپس دستی.

Is.

است.

The adjective to be handy.

صفت دستی بودن.

I'm not very handy.

من زیاد دستی نیستم

This describes me.

این من را توصیف می کند.

I'm not very handy.

من زیاد دستی نیستم

If something breaks in my house, I can't fix it.

اگر چیزی در خانه من خراب شود، نمی توانم آن را درست کنم.

But my husband can because he's very handy.

ولی شوهرم میتونه چون خیلی خوش دسته.

If my husband is traveling and something breaks,  well then I would have to call a handyman.

اگر شوهرم در مسافرت است و چیزی خراب می‌شود، پس باید با یک دست‌کار تماس بگیرم.

A handyman, though, sounds like a profession.

با این حال، یک کارکشته مانند یک حرفه به نظر می رسد. به

It sounds like someone who is  skilled at repairing things.

نظر می رسد فردی که در تعمیر چیزها مهارت دارد.

But you would pay that person to repair.

اما برای تعمیر به آن شخص پول می دهید.

It so it sounds like more of a profession.

بنابراین بیشتر شبیه یک حرفه به نظر می رسد.

A handyman.

یک دستکار.

Whereas to be.

در حالی که بودن.

Handy is just an adjective that describes someone.

Handy فقط یک صفت است که کسی را توصیف می کند.

So what about?

You are you.

پس چطور؟

تو هستی

Handy you can put in the comments.

مفید است که می توانید در نظرات قرار دهید.

I'm very handy.

من خیلی خوش دستم

I'm not very handy.

من زیاد دستی نیستم

I'm not at all handy.

من اصلا دستی نیستم

So put that in the comments.

پس آن را در نظرات قرار دهید.

As for me, I'm not very handy.

در مورد من، من زیاد دستی نیستم.

I can't fix anything around the house.

من نمی توانم چیزی در اطراف خانه درست کنم.

All right.

خیلی خوب. بیا

Let's continue.

ادامه بدهیم.

But the expansion of his  efforts was in part thanks.

اما گسترش تلاش‌های او تا حدی به لطف او بود.

To his Ted talk.

به سخنرانی تد او.

So in part thanks to.

بنابراین تا حدی با تشکر از.

If this part.

اگر این قسمت

Wasn't here, and it said the expansion of his.

اینجا نبود، و آن را گفت که گسترش او.

Efforts.

تلاش ها.

In this.

Case the.

در این.

مورد

Expansion of his.

گسترش او.

Efforts while his efforts.

تلاش در حالی که تلاش او.

Are building windmills,  harnessing the wind and expanding.

آسیاب‌های بادی می‌سازند، باد را مهار می‌کنند و در حال گسترش هستند.

That means building more windmills for  his community or other communities,  

این بدان معناست که آسیاب‌های بادی بیشتری برای جامعه خود یا سایر جوامع بسازد، و این به معنای

the expansion of his.

گسترش آسیاب‌های بادی است.

Efforts was was.

تلاش شد.

Thanks.

To his Ted talk.

با تشکر.

به سخنرانی تد او.

This means that expanding his efforts was.

این بدان معنی است که گسترش تلاش او بود.

Entirely a result of the Ted talk, but if you add.

کاملاً نتیجه سخنرانی تد است، اما اگر اضافه کنید.

In part it means that only some of  it, so some of the expansion was.

تا حدی به این معنی است که فقط برخی از آن، بنابراین برخی از گسترش بود.

Because of the.

به دلیل

Ted Talk.

تد تاک

But maybe other other expansions  were not from the Ted Talk.

اما شاید دیگر برنامه‌های توسعه‌دهنده از Ted Talk نبوده باشند.

They were just from word of  mouth meaning people talking.

آنها فقط از طریق شفاهی به معنای صحبت کردن مردم بودند.

Oh, did you?

Hear that, he built.

اوه، شما؟

بشنو، او ساخت.

This awesome windmill.

این آسیاب بادی عالی

Maybe he can come to our  community and build this windmill.

شاید او بتواند به جامعه ما بیاید و این آسیاب بادی را بسازد.

So having, in part changes  the meaning of the sentence.

بنابراین داشتن، تا حدی معنای جمله را تغییر می‌دهد.

After the Ted talk, entrepreneurs  stepped up to finance his education.

پس از سخنرانی تد، کارآفرینان برای تأمین مالی تحصیل او تلاش کردند.

The phrasal.

Verb, step up.

عبارت.

فعل، قدم بردار.

Means that these entrepreneurs,  business owners, they took action.

به این معنی که این کارآفرینان، صاحبان مشاغل، اقدام کردند.

They took action because there was a need.

چون نیاز بود اقدام کردند.

For this people.

برای این مردم

In these communities, needed windmills.

در این جوامع، آسیاب های بادی مورد نیاز بود.

Now let's say there's a need in your community.

حال فرض کنید در جامعه شما نیازی وجود دارد.

For I'll just say.

چون فقط میگم

Food donations.

کمک های غذایی

Someone might send out an e-mail or  a flyer and say who is going to step.

ممکن است شخصی یک ایمیل یا یک بروشور بفرستد و بگوید چه کسی قرار است قدم بگذارد.

Up.

بالا

Who is going to take action?

چه کسی قرار است اقدام کند؟

Because we know.

چون می دانیم.

There is.

وجود دارد.

A need.

یک نیاز.

So who is going to step up?

پس چه کسی قرار است قدم بگذارد؟

Entrepreneurs stepped up to finance his  education, giving him the opportunity to  

کارآفرینان برای تأمین مالی تحصیلات او تلاش کردند و به او این فرصت را دادند که

go to an International School in Malawi's  capital, the long way he later went on to.

به مدرسه‌ای بین‌المللی در پایتخت مالاوی برود ، راهی طولانی که بعداً طی کرد.

Receive his college.

دانشگاهش را دریافت کند.

Education at Dartmouth in the US,  graduating with a bachelor's degree in 2014.

تحصیل در دارتموث در ایالات متحده، با مدرک لیسانس در سال 2014 فارغ التحصیل شد

Remember that time reference back in before it.

.

Started.

The sentence now I want to show.

آغاز شده.

جمله ای که اکنون می خواهم نشان دهم.

It to you.

آن را به شما.

In the middle of a sentence,  I graduated back in 2014.

در وسط یک جمله، من در سال 2014 فارغ التحصیل شدم.

That's when he graduated.

همان موقع بود که او فارغ التحصیل شد.

I graduated back in 2014 in this case.

من در سال 2014 در این مورد فارغ التحصیل شدم.

If you just said I graduated.

اگه گفتی من فارغ التحصیل شدم

In 2014, that's a statement.

در سال 2014، این یک بیانیه است.

You're stating a fact, but you if you add back in.

شما یک واقعیتی را بیان می کنید، اما اگر دوباره اضافه کنید.

I graduated back in 2014.

من در سال 2014 فارغ التحصیل شدم.

It emphasizes that it was a  long time ago, so someone might.

این تاکید می کند که خیلی وقت پیش بود، بنابراین ممکن است کسی باشد. از

Ask you about your.

شما در مورد خود می پرسد.

Education and and you might  say, oh, I don't know, I.

تحصیلات و ممکن است بگویید، اوه، نمی دانم، من.

I graduated.

فارغ التحصیل شدم.

Back in 2014.

بازگشت به سال 2014.

So you're just letting them know?

پس شما فقط به آنها اطلاع می دهید؟

That for you, it seems like it was a.

که برای شما، به نظر می رسد که این یک بود.

Long time ago.

خیلی وقت پیش.

So your memory.

پس حافظه تو

Of it is not that.

از آن این نیست.

Clear.

پاک کردن

Or your knowledge that you gained from it  perhaps is not as sharp as it once was.

یا دانش شما که از آن به دست آورده‌اید، شاید به اندازه گذشته دقیق نباشد.

I graduated back in 2014,  

من در سال 2014 فارغ التحصیل شدم،

so a very useful time reference to show  that emphasis and that is the end of.

بنابراین یک مرجع زمانی بسیار مفید برای نشان دادن این تأکید و پایان آن است.

The article Remember this is based.

مقاله به یاد داشته باشید این مبتنی است.

On a true.

در یک واقعی.

Story the movie.

داستان فیلم

The Boy Who Harnessed the Wind  and is out on Netflix right now.

پسری که باد را مهار کرد و در حال حاضر در نتفلیکس منتشر شده است.

So if you.

پس اگر شما.

Are motivated, if you are.

اگر با انگیزه هستید

Inspired.

الهام گرفته.

You can watch the movie.

می توانید فیلم را تماشا کنید.

I personally really loved it and  you can share in the comments if  

من شخصاً واقعاً آن را دوست داشتم و اگر

you have seen it or if you plan  to watch it, I'd love to know.

آن را دیده‌اید یا اگر قصد تماشای آن را دارید، می‌توانید در نظرات به اشتراک بگذارید، دوست دارم بدانم.

So what I'll do now is I'll read  the article from start to finish  

بنابراین کاری که اکنون انجام خواهم داد این است که مقاله را از ابتدا تا انتها می خوانم

and this time you can focus on my pronunciation.

و این بار می توانید بر تلفظ من تمرکز کنید.

Netflix.

نتفلیکس.

The Boy Who Harnessed the Wind is a.

پسری که باد را مهار کرد یک است.

True story about.

داستان واقعی در مورد

An invention that saved an entire community,  The Boy Who Harnessed the Wind, an upcoming  

اختراعی که کل جامعه را نجات داد، پسری که باد را مهار کرد، یک

original Netflix movie out March 1st, focuses  on a Malawian boy named William Maxwell Simba  

فیلم اصلی نتفلیکس که در اول مارس منتشر می‌شود، روی پسری مالاویایی به نام ویلیام ماکسول سیمبا تمرکز دارد

who saves his town from famine by constructing  a windmill to provide water and electricity.

که با ساختن آسیاب بادی برای تامین آب و برق، شهرش را از قحطی نجات می‌دهد.

The Boy Who Harnessed the Wind is  based on a remarkable true story,  

پسری که باد را مهار کرد بر اساس یک داستان واقعی قابل توجه است که

bringing a wider audience into William Cam  Quambas incredible journey of innovation.

مخاطبان بیشتری را وارد سفر نوآوری باورنکردنی ویلیام کم کوامباس می‌کند.

Back in 2007, Cam Quamba gave  a Ted talk in Tanzania about  

در سال 2007، کام کوامبا در تانزانیا سخنرانی تد در مورد

how he accomplished his feat at only 14 years.

چگونگی انجام شاهکار خود در تنها 14 سال داشت.

Old.

قدیمی

He explained that since he couldn't  afford his education, he dropped out of.

او توضیح داد که چون نمی‌توانست هزینه تحصیلش را بپردازد، تحصیل را رها کرد.

School.

He found a book in the library  called Using Energy that Sparked.

مدرسه

او کتابی در کتابخانه پیدا کرد به نام استفاده از انرژی که جرقه زد.

The idea of.

Creating the windmill, I used a bicycle  frame, a pulley and a plastic pipe,  

ایده از. مخترع توضیح داد که

در ساخت آسیاب بادی، از یک قاب دوچرخه، یک قرقره و یک لوله پلاستیکی استفاده کردم و

explained the inventor, saying that it  generated 12 watts of electricity it was able.

گفت که این آسیاب 12 وات برق تولید می‌کند.

To light 4.

به نور 4.

Bulbs.

And two radios.

لامپ.

و دو رادیو

In his home, when that first windmill  became a success, he began making more.

در خانه‌اش، وقتی اولین آسیاب بادی موفقیت‌آمیز شد، شروع به ساختن بیشتر کرد.

He said his next plan was to create another one  

او گفت که برنامه بعدی‌اش ایجاد طرح دیگری است

that would pump water and produce  irrigation for crops, and that he.

که آب را پمپاژ می‌کند و برای محصولات آبیاری می‌کند.

Hoped.

Through his Ted Talk, people would be  inspired to lend a hand and provide materials.

امیدوار شد.

از طریق «تد تاک»، مردم الهام می‌گیرند تا کمک کنند و مطالبی را ارائه کنند.

In an interview, he discussed his accomplishments  further, including building a windmill for a  

او در مصاحبه‌ای درباره دستاوردهای خود، از جمله ساخت یک آسیاب بادی برای یک

primary school and even offering to help  the local handyman properly build one.

مدرسه ابتدایی و حتی پیشنهاد کمک به صنعت‌کار محلی در ساختن درست آن، صحبت کرد.

But the expansion of his efforts  was in part thanks to his Ted Talk.

اما گسترش تلاش‌های او تا حدی به لطف تد تاک او بود.

After the Ted Talk, entrepreneurs stepped  up to finance his education, giving him the  

پس از تد تاک، کارآفرینان برای تأمین مالی تحصیل او قدم برداشتند و به او

opportunity to go to an International  School in Malawi's capital, Lilongwe.

فرصت دادند تا به یک مدرسه بین‌المللی در پایتخت مالاوی، لیلونگوه برود.

He later went on to.

او بعداً ادامه داد.

Receive his college.

دانشگاهش را دریافت کند.

Education at Dartmouth in the US,  graduating with a Bachelors degree in 2014.

تحصیل در دارتموث در ایالات متحده، با مدرک لیسانس در سال 2014 فارغ التحصیل شد. آیا از

Did you enjoy this lesson?

این درس لذت بردید؟

Do you want me to make more lessons where we  review news articles together if you do them put?

آیا می‌خواهید اگر مقاله‌های خبری را انجام دهید، درس‌های بیشتری را با هم مرور کنیم؟ بیا بریم بیا

Let's go let's.

Go.

Let's go.

برو بیا

بریم.

So I know.

پس می دانم.

You're ready for a new lesson put.

شما برای یک درس جدید آماده هستید. بیا

Let's go.

بریم.

In the comments.

در نظرات.

And of course.

و البته.

Make sure.

You like this video?

مطمئن شوید.

این ویدیو را دوست دارید؟

Share it with.

آن را با

Your friends and subscribe.

دوستان شما و مشترک شوید.

So you're notified.

بنابراین به شما اطلاع داده می شود.

Every time I post a new lesson.

هر بار که یک درس جدید می گذارم.

And you can get this free speaking  guide where I share 6 tips on how  

و می‌توانید این راهنمای مکالمه رایگان را دریافت کنید، جایی که من ۶ نکته را در مورد نحوه

to speak English fluently and confidently.

صحبت کردن روان و مطمئن انگلیسی به اشتراک می‌گذارم.

You can click.

می توانید کلیک کنید.

Here to download it or look for  the link in the description and.

اینجا را دانلود کنید یا به دنبال پیوند در توضیحات و.

You can keep.

Improving your English.

شما می توانید ادامه دهید.

انگلیسی خود را بهبود بخشید.

With this lesson right now.

با این درس در حال حاضر.