2 HOUR ENGLISH LESSON - Learn English Through Stories And Improve Your Fluency

You are going to love this 2 hour  English master class because you  

شما این کلاس 2 ساعته مستر زبان انگلیسی را دوست خواهید داشت، زیرا

are going to learn English through  stories Today we're going to review  

می‌خواهید انگلیسی را از طریق داستان‌ها یاد بگیرید.

four different news articles together so  you can improve all areas of your English  

and you're going to learn 248 advanced  phrases for your daily conversations.

عباراتی برای مکالمات روزانه شما

Welcome back to JForrest English.

به JForrest English خوش آمدید.

Of course I'm Jennifer.

البته من جنیفر هستم.

Now let's get.

حالا بیایید بگیریم.

Started our headline the electric car revolution.

عنوان ما را انقلاب خودروهای الکتریکی آغاز کرد.

Is it realistic or optimistic?

واقع بینانه است یا خوش بینانه؟

First, let's talk about revolution,  the electric car revolution.

ابتدا، بیایید در مورد انقلاب، انقلاب ماشین الکتریکی صحبت کنیم.

In this context, a revolution  represents a very important change.

در این زمینه، انقلاب یک تغییر بسیار مهم را نشان می‌دهد.

In the way people do things.

در روشی که مردم کارها را انجام می دهند.

You're probably familiar with the tech revolution.

احتمالاً با انقلاب فناوری آشنا هستید.

The technology revolution, which very  much changed the way people do things.

انقلاب فناوری، که روش انجام کارها را بسیار تغییر داد.

So the electric car revolution, a change from  gas powered vehicles to electric vehicles.

بنابراین انقلاب خودروهای الکتریکی، تغییری از خودروهای گازسوز به خودروهای الکتریکی.

Is it realistic?

آیا واقع بینانه است؟ به

Realistic meaning that it is likely to happen.

معنای واقع بینانه که احتمال وقوع آن وجود دارد.

So I'll write that likely to happen or optimistic.

بنابراین من می نویسم که احتمالاً اتفاق می افتد یا خوش بینانه.

Generally optimistic is considered a  positive, but in this case it's more  

عموماً خوش‌بینانه مثبت تلقی می‌شود، اما در این مورد بیشتر

of a negative because they're saying oh is  it optimistic Meaning it's overly hopeful.

منفی است زیرا می‌گویند اوه، خوش‌بینانه است، یعنی بیش از حد امیدوارکننده است.

Overly hopeful.

بیش از حد امیدوار.

To be honest I feel like they should have  said is it realistic or overly optimistic  

صادقانه بگویم، احساس می‌کنم آنها باید می‌گفتند که آیا این واقع‌بینانه یا بیش از حد خوش‌بینانه است

or too optimistic because when you add 2  in front of a word it can make a positive.

یا خیلی خوش‌بینانه، زیرا وقتی 2 را جلوی یک کلمه اضافه می‌کنید، می‌تواند مثبت باشد.

Word negative.

کلمه منفی

But in this case without the overly or two.

اما در این مورد بدون بیش از حد یا دو.

To me the word optimistic sounds positive, but  I know based on the context that they actually.

برای من کلمه خوش بینانه مثبت به نظر می رسد، اما بر اساس زمینه می دانم که آنها واقعاً هستند.

Want it to be negative too?

آیا می خواهید منفی هم باشد؟

Optimistic.

خوشبین.

Which means it's too hopeful.

یعنی خیلی امیدوار کننده است.

Overly hopeful.

بیش از حد امیدوار.

For example, you could say it's  overly optimistic to think.

برای مثال، می‌توانید بگویید فکر کردن بیش از حد خوش‌بینانه است.

Will.

اراده

Live on Mars in 10 years.

10 سال دیگر در مریخ زندگی کنید.

So it's saying that this is too hopeful.

بنابراین می گویند که این خیلی امیدوارکننده است.

It's not likely, it's not realistic.

محتمل نیست، واقع بینانه نیست.

So what do you think?

پس نظر شما چیست؟

Do you think the electric car revolution,  

آیا فکر می‌کنید انقلاب خودروهای الکتریکی،

the change from gas powered vehicles to electric  vehicles, is that realistic or optimistic?

تغییر خودروهای گازسوز به وسایل نقلیه  الکتریکی، واقع بینانه است یا خوش بینانه؟

Overly optimistic?

بیش از حد خوش بینانه؟

Too optimistic?

خیلی خوش بینانه؟

Put your answer in the comments.

پاسخ خود را در نظرات بنویسید.

Put realistic or overly too optimistic?

واقع بینانه یا بیش از حد خوش بینانه؟

I'd be interested to know what you think.

من می خواهم بدانم نظر شما چیست.

Let's continue governments  and Motor Manufacturers.

بیایید دولت‌ها و سازندگان موتور را ادامه دهیم.

A manufacturer is a company  that makes whatever it is.

تولید کننده شرکتی است که هر آنچه را که هست می‌سازد.

So in this case it's Motor  Manufacturers manufacturers.

بنابراین در این مورد، تولیدکنندگان موتور  Manufacturers هستند.

So notice we have this awkward double  R because here I have manufacturer.

بنابراین توجه داشته باشید که ما این دوتایی R را داریم زیرا در اینجا من سازنده دارم.

Manufacturer.

سازنده.

For example you can use this as a verb.

برای مثال می توانید از این به عنوان فعل استفاده کنید.

GM manufacturers fridges so notice this.

یخچال های تولید کنندگان GM پس به این توجه کنید.

Are.

هستند.

Manufacturers.

تولید کنندگان.

But I could also say GM is a  manufacturer manufacturer manufacturer.

اما می‌توانم بگویم GM یک تولیدکننده سازنده سازنده است.

That's a tricky pronunciation manufacturer.

این یک تولید کننده تلفظ مشکل است.

If you want to avoid this, you can always  say GM manufacturers fridges to avoid that.

اگر می‌خواهید از این کار اجتناب کنید، همیشه می‌توانید یخچال‌های تولیدکنندگان GM را برای جلوگیری از آن بگویید.

Governments and Motor Manufacturers around  

دولت‌ها و تولیدکنندگان موتور در سراسر

the world are throwing money and resources  into the development of electric vehicles.

جهان پول و منابع را صرف توسعه وسایل نقلیه الکتریکی می‌کنند. به

Notice the pronunciation.

تلفظ دقت کنید

Vehicle, Vehicle.

وسیله نقلیه، وسیله نقلیه.

Vehicle.

وسیله نقلیه

Of course, a vehicle is a term that includes  different types of machines with motors.

البته، وسیله نقلیه اصطلاحی است که شامل انواع مختلف ماشین‌های دارای موتور می‌شود.

For example, cars, vans, trucks,  SUV's, they are vehicles, vehicles.

برای مثال، خودروها، وانت‌ها، کامیون‌ها، خودروهای شاسی بلند، وسایل نقلیه، وسایل نقلیه هستند.

Now when they say governments  are throwing money and resources,  

حالا وقتی می‌گویند دولت‌ها پول و منابع می‌ریزند، به

it means they're spending it very freely,  spending it freely, spending freely.

این معنی است که آن‌ها را خیلی آزادانه خرج می‌کنند، آزادانه خرج می‌کنند، آزادانه خرج می‌کنند.

So it implies they're spending a lot of money.

بنابراین به این معنی است که آنها پول زیادی خرج می کنند.

Now we do have.

حالا ما داریم.

One expression that is more of a negative  that uses this Don't throw your money away.

یک عبارت بیشتر منفی است که از این استفاده می کند پول خود را دور نریزید.

Don't throw your money away.

پول خود را دور نریزید

This is used to say don't  spend your money so freely.

از این جمله استفاده می‌شود که می‌گویند پولتان را اینقدر آزادانه خرج نکنید.

That you don't have any left and we come in.

اینکه دیگر چیزی برایت باقی نمانده و ما وارد می‌شویم.

Lee, include a specific  time that you would do this.

لی، زمان مشخصی برای انجام این کار در نظر بگیر.

Don't throw your money away at the casino because  when you go to a casino, what do people do?

پول خود را در کازینو دور نریزید زیرا وقتی به کازینو می روید، مردم چه می کنند؟

They throw money at the slot machines  or they throw money at the poker table,  

آنها پول را به دستگاه های بازی پرتاب می کنند یا روی میز پوکر پول می اندازند،

which means they spend their money freely.

که به این معنی است که پول خود را آزادانه خرج می کنند.

But if someone gives you advice and  says don't throw your money away,  

اما اگر کسی به شما توصیه می‌کند و می‌گوید پولتان را دور نریزید، به

they're advising you not to  spend your money so freely.

شما توصیه می‌کند که پولتان را اینقدر آزادانه خرج نکنید.

So governments are throwing money and resources  into the development of electric vehicles.

بنابراین دولت‌ها پول و منابع را برای توسعه وسایل نقلیه الکتریکی صرف می‌کنند.

But can electric power really replace  the internal combustion engine?

اما آیا واقعاً برق می‌تواند جایگزین موتور احتراق داخلی شود؟

The internal combustion engine is just the type  of engine that's used on gas powered vehicles.

موتور احتراق داخلی فقط نوع موتوری است که در خودروهای گازسوز استفاده می‌شود.

You don't really need to use this, you can just  refer to it as a vehicle before the middle.

شما واقعاً نیازی به استفاده از این ندارید، فقط می‌توانید قبل از وسط به آن به عنوان وسیله نقلیه اشاره کنید.

Of the century.

از قرن.

Maybe it can.

شاید بتواند.

But this is.

اما این است.

By no means.

به هیچ وجه.

Certain.

معین

So again, if you didn't answer.

پس بازم اگه جواب ندادی

Before what do you?

قبلش چیکار میکنی؟

Think Can electric vehicles  replace gas powered vehicles?

فکر کنید آیا وسایل نقلیه الکتریکی می توانند جایگزین وسایل نقلیه گازسوز شوند؟

Can electric vehicles replace  the internal combustion engine  

آیا خودروهای الکتریکی می‌توانند جایگزین موتور احتراق داخلی شوند

which is found on all gas powered vehicles?

که در همه خودروهای گازسوز یافت می‌شود؟

You can put.

می توانید قرار دهید.

Realistic or optimistic in the comments and I have  made all the notes available in a free lesson PDF.

واقع بینانه یا خوش بینانه در نظرات و من تمام یادداشت ها را در یک درس رایگان PDF در دسترس قرار داده ام.

So you can look in the description for  the link to download this free lesson PDF.

بنابراین می‌توانید لینک دانلود PDF این درس رایگان را در توضیحات جستجو کنید.

Are you enjoying this lesson?

آیا از این درس لذت می برید؟

If you are, then I want to tell you  about the Finally Fluent Academy.

اگر هستید، پس می‌خواهم درباره آکادمی Finnally Fluent به شما بگویم.

This is my premium training program where  we study native English speakers from TV,  

این برنامه آموزشی ممتاز من است که در آن به زبان انگلیسی زبان مادری از تلویزیون،

the movies, YouTube, and the news.

فیلم‌ها، YouTube و اخبار مطالعه می‌کنیم.

So you can improve your listening skills  of fast English, expand your vocabulary  

بنابراین می‌توانید مهارت‌های شنیداری خود را در زبان انگلیسی سریع بهبود بخشید، دایره لغات خود را

with natural expressions, and  learn advanced grammar easily.

با عبارات طبیعی گسترش دهید، و گرامر پیشرفته را به راحتی یاد بگیرید.

Plus.

به علاوه.

You'll have me as your.

تو مرا به عنوان خودت خواهی داشت

Personal Coach, you can look in the  description for the link to learn more,  

مربی شخصی، می‌توانید برای کسب اطلاعات بیشتر در توضیحات به دنبال پیوند بگردید،

or you can go to my website and  click on Finally Fluent Academy.

یا می‌توانید به وب‌سایت من بروید و روی آکادمی Fluent Fluent کلیک کنید.

Now let's continue with our lesson.

حالا بیایید به درس خود ادامه دهیم.

Let's continue on.

بیایید ادامه دهیم.

Electric vehicles have arrived.

خودروهای برقی رسیده اند. به

Notice the use of the present.

استفاده از حال توجه کنید.

Perfect.

عالی

This is because it's a pass action.

این به این دلیل است که این یک اقدام پاس است.

Electric vehicles are currently on the market,  so they're not arriving in a future context.

خودروهای الکتریکی در حال حاضر در بازار هستند، بنابراین در آینده وارد بازار نمی‌شوند.

They have arrived.

آنها رسیده اند.

It's a pass action, but there's  a connection to the present.

این یک اقدام عبور است، اما ارتباطی با زمان حال وجود دارد.

That connection is now.

اون ارتباط الان هست

You.

Can buy an electric vehicle.

شما

می تواند یک وسیله نقلیه الکتریکی بخرد.

You can replace your gas powered vehicle,  

می‌توانید وسیله نقلیه گازسوز،  خودروی

your internal combustion engine  vehicle with an electric vehicle.

موتور احتراق داخلی خود را با خودروی برقی تعویض کنید.

Is that a change that you're going to do?

آیا این تغییری است که می خواهید انجام دهید؟

Are you going to replace one for the other?

آیا می خواهید یکی را با دیگری جایگزین کنید؟

So have arrived.

بنابراین رسیده اند.

This is the present perfect, and it's a  past action with a present consequence  

این زمان حال کامل است، و این یک اقدام گذشته با پیامد فعلی است،

with technology led by Tesla and all  of the world's major car manufacturers.

با فناوری به رهبری تسلا و همه خودروسازان بزرگ جهان.

Remember that errors.

به یاد داشته باشید که خطاها.

Another chance to practice.

فرصتی دیگر برای تمرین

I'll read that again.

دوباره آن را خواهم خواند.

And all of the world's major car  manufacturers following along behind.

و همه خودروسازان بزرگ جهان پشت سر هم هستند.

When you follow along behind, it means  one car manufacturer makes the change and  

وقتی از پشت سرتان پیروی می‌کنید، به این معنی است که یک تولیدکننده خودرو تغییر را انجام می‌دهد و

then the other car manufacturers  start making that same change.

سپس خودروسازان دیگر شروع به ایجاد همان تغییر می‌کنند.

So follow along behind.

پس پشت سر هم دنبال کنید.

We also have a common expression with  other manufacturers following suit.

ما همچنین یک عبارت مشترک با تولیدکنندگان دیگر داریم.

Following suit and it means the same thing.

پیروی از آن به همین معنی است.

I do this, so then my friend does  it as well, she follows suit.

من این کار را انجام می‌دهم، پس دوستم هم این کار را انجام می‌دهد، او هم همین کار را می‌کند.

Electric vehicles are now a common sight  on the roads of most developed countries.

وسایل نقلیه الکتریکی اکنون در جاده‌های اکثر کشورهای توسعه‌یافته یک منظره رایج است.

So what about in your?

پس در مورد شما چطور؟

Country.

Do you see a lot of electric vehicles in Canada?

کشور.

آیا خودروهای برقی زیادی در کانادا می بینید؟

I see more and more electric vehicles.

من بیشتر و بیشتر خودروهای برقی را می بینم.

I remember.

یادم می آید.

Five years ago, it was very rare to see a Tesla.

پنج سال پیش، دیدن تسلا بسیار نادر بود.

Now I would say one out of 10  cars are electric vehicles.

اکنون می‌توانم بگویم از هر 10 خودرو، یکی خودروهای برقی است.

That's just a complete guess.

این فقط یک حدس کامل است.

I do not know if that's accurate, but  that's just based on when I'm driving.

نمی دانم درست است یا نه، اما این فقط بر اساس زمانی است که من در حال رانندگی هستم.

There's one, there's one, there's one.

یکی هست، یکی هست، یکی هست.

It's very common.

بسیار رایج است.

Almost every parking lot now has electric  charging stations for electric cars to charge.

اکنون تقریباً هر پارکینگی دارای ایستگاه‌های شارژ الکتریکی برای شارژ خودروهای الکتریکی است.

So what about in your country?

پس در کشور شما چطور؟

What's the situation?

وضعیت چطوره؟

Share that in the comments as well.

آن را نیز در نظرات به اشتراک بگذارید.

Yet the situation in less developed  countries is rather different.

با این حال، وضعیت در کشورهای کمتر توسعه‌یافته متفاوت است.

Let's talk about this use of yet.

بیایید در مورد این استفاده هنوز صحبت کنیم.

Yet.

با این حال.

This is a conjunction, and  it's used to show a contrast.

این یک ربط است و برای نشان دادن تضاد استفاده می‌شود. .

The.

Contrast is in developed countries,  electric cars are very common.

تضاد در کشورهای توسعه یافته وجود دارد، خودروهای الکتریکی بسیار رایج هستند.

In less developed countries  they're not very common.

در کشورهای کمتر توسعه‌یافته بسیار رایج نیستند.

So we have a contrasting situation.

بنابراین ما یک وضعیت متضاد داریم.

I can combine those ideas with the word yet.

هنوز می توانم آن ایده ها را با کلمه ترکیب کنم.

It's similar to however or but however,  this situation in less developed countries.

این وضعیت مشابه با این وضعیت در کشورهای کمتر توسعه یافته است.

But this situation in less developed countries.

اما این وضعیت در کشورهای کمتر توسعه یافته است.

However sounds quite formal  but sounds less formal,  

با این حال، کاملاً رسمی به نظر می رسد، اما کمتر رسمی به نظر می رسد،

and then yet sounds both formal and informal.

و در عین حال هم رسمی و هم غیررسمی به نظر می رسد. اینطور

It doesn't.

نیست.

It's more in the middle.

بیشتر در وسط است.

I would say.

من می گویم.

Yet the situation in less developed  countries is rather different.

با این حال، وضعیت در کشورهای کمتر توسعه‌یافته متفاوت است.

Rather is used as an adverb to  show that it's more different.

به‌عنوان یک قید برای نشان دادن تفاوت بیشتر استفاده می‌شود.

So we have in less developed  countries the situation is different.

بنابراین در کشورهای کمتر توسعه‌یافته وضعیت متفاوت است.

It's rather different.

نسبتاً متفاوت است.

So I'm increasing the amount  of difference between them.

بنابراین من مقدار تفاوت بین آنها را افزایش می دهم.

So I could say.

بنابراین می توانم بگویم.

I'm.

Tired.

من هستم.

خسته

Or I could say I'm rather tired.

یا می توانم بگویم نسبتاً خسته هستم.

When I add rather it increases  the amount that I am tired.

وقتی اضافه می‌کنم، مقدار خسته‌ام را افزایش می‌دهد.

It sounds stronger.

قوی تر به نظر می رسد.

The only African country to have started the  change to electric vehicles is South Africa,  

تنها کشور آفریقایی که تغییر خودروهای الکتریکی را آغاز کرده است، آفریقای جنوبی است،

and even there electric vehicles still account for  

و حتی در آنجا وسایل نقلیه الکتریکی هنوز

less than 0.01% of the total  number of cars on the roads.

کمتر از 0.01 درصد از کل تعداد خودروهای موجود در جاده ها را تشکیل می دهند.

Notice how I said this number 0.01%.

توجه کنید که چگونه این عدد را 0.01% گفتم.

Now when something accounts for something,  it means it makes up that amount.

اکنون وقتی چیزی برای چیزی محاسبه می‌شود، به این معنی است که آن مقدار را تشکیل می‌دهد.

For example, Spanish speakers.

مثلا اسپانیایی زبانان.

People who speak.

افرادی که صحبت می کنند.

Spanish Spanish speakers account.

حساب اسپانیایی زبان اسپانیایی.

For 50.

برای 50

Percent of my audience.

درصد از مخاطبان من.

I have no idea if this is true.

من هیچ ایده ای ندارم که آیا این درست است. به

Said another way, 50% of my  audience is Spanish speakers.

عبارت دیگر، 50 درصد مخاطبان من اسپانیایی زبان هستند.

I use the verb is because  audience is a collective.

من از فعل است استفاده می کنم زیرا مخاطب یک جمع است.

Noun and is conjugated as.

اسم و به صورت مزدوج است.

Singular, so notice the sentence structure.

مفرد، بنابراین به ساختار جمله توجه کنید.

You have something and then  you have to account for.

شما چیزی دارید و سپس باید حساب کنید.

Account is a verb, so if it's a.

حساب یک فعل است، بنابراین اگر یک است.

Past maybe last year, Spanish speakers  accounted for 50% of my audience.

شاید سال گذشته، اسپانیایی زبانان 50 درصد از مخاطبان من را تشکیل می‌دادند.

So this is a verb you conjugate it  accounted for then you have a number  

بنابراین این یک فعل است که شما آن را با هم ترکیب می‌کنید و آن را به حساب می‌آورید، سپس یک عدد

50%, ten percent, 25% and then of and then  whatever the total is in South America.

50٪، ده درصد، 25٪ و سپس از و سپس هر مقداری که کل در آمریکای جنوبی باشد دارید.

This situation is better with all Latin American  

این وضعیت در شرایطی بهتر است که همه کشورهای آمریکای لاتین

countries beginning to move  towards electric vehicles,  

به سمت خودروهای الکتریکی حرکت می‌کنند،

particularly Colombia which in 2020 had a third  of the continents total electric car fleet.

به‌ویژه کلمبیا که در سال 2020 یک سوم ناوگان خودروهای الکتریکی قاره‌ها را در اختیار داشت.

Now if you're from South America,  

اکنون اگر اهل آمریکای جنوبی هستید،

you probably realize that the author  of this article spelled Columbia wrong.

احتمالاً متوجه شده اید که نویسنده این مقاله کلمبیا را اشتباه نوشته است.

This is a common mistake that Americans make  because we have a lot of places and companies.

این اشتباه رایجی است که آمریکایی‌ها مرتکب می‌شوند، زیرا ما مکان‌ها و شرکت‌های زیادی داریم.

With the.

Spelling you Columbia, but it's  pronounced the exact same way.

با.

املای شما کلمبیا، اما دقیقاً به همین صورت تلفظ می‌شود.

I did not write this article.

من این مقاله را ننوشتم.

This was not my mistake.

این اشتباه من نبود.

I've been to Columbia.

من به کلمبیا رفته ام.

I know how to spell it Columbia.

من می دانم چگونه آن را کلمبیا بنویسم.

Columbia is with an O, but the  pronunciation is exactly the same.

کلمبیا با O است، اما تلفظ آن دقیقاً یکسان است.

But unfortunately for people who live in Columbia,  this is a mistake that native speakers make.

اما متأسفانه برای افرادی که در کلمبیا زندگی می‌کنند، این اشتباهی است که بومی‌ها مرتکب می‌شوند.

Quite.

Frequently, particularly Columbia.

کاملا

اغلب، به ویژه کلمبیا. به

Notice particularly so  we're highlighting Columbia.

ویژه توجه داشته باشید که ما کلمبیا را برجسته می‌کنیم.

Here's a car example.

در اینجا یک نمونه ماشین است.

I love all luxury car manufacturers.

من عاشق تمام سازندگان خودروهای لوکس هستم.

I included this just so you can  practice that pronunciation.

من این را اضافه کردم تا بتوانید آن تلفظ را تمرین کنید.

I love all.

Luxury car manufacturers, particularly Audi.

من همه را دوست دارم.

سازندگان خودروهای لوکس، به ویژه آئودی.

So I'm highlighting Audi.

بنابراین من آئودی را برجسته می کنم.

I'm giving more attention to Audi, even though  all the luxury car manufacturers are represented.

من به آئودی توجه بیشتری می‌کنم، حتی اگر همه تولیدکنندگان خودروهای لوکس نمایندگی داشته باشند.

So all South American countries are represented,  but Colombia with an O is highlighted because they  

بنابراین، همه کشورهای آمریکای جنوبی نشان داده شده‌اند، اما کلمبیا با یک O برجسته شده است، زیرا آنها

said particularly Colombia, which in 2020 had a  third of the continent's total electric car fleet.

می‌گویند به‌ویژه کلمبیا، که در سال ۲۰۲۰ یک سوم از کل ناوگان خودروهای الکتریکی این قاره را در اختیار داشت.

Let's take a look at fleet.

بیایید نگاهی به ناوگان بیندازیم.

This is a noun and it's  specifically used with vehicles.

این یک اسم است و مخصوصاً برای وسایل نقلیه استفاده می‌شود.

Our company has a fleet of 200 luxury vehicles.

شرکت ما دارای ناوگانی متشکل از 200 وسیله نقلیه لوکس است.

A fleet simply represents the total number  of vehicles controlled by a company.

ناوگان به سادگی تعداد کل وسایل نقلیه تحت کنترل یک شرکت را نشان می دهد.

Now it could also be  controlled by the organization.

اکنون می‌تواند توسط سازمان نیز کنترل شود. .

The.

Army has a fleet of tanks,  a fleet of planes as well.

ارتش یک ناوگان تانک، ناوگان هواپیما نیز دارد.

So it's the total number of tanks or planes  that the army or government controls.

بنابراین، تعداد کل تانک‌ها یا هواپیماهایی است که ارتش یا دولت کنترل می‌کنند.

Let's continue on.

بیایید ادامه دهیم.

In Russia, the wealthy are investing  in imported electric vehicles.

در روسیه، ثروتمندان در خودروهای الکتریکی وارداتی سرمایه‌گذاری می‌کنند.

So you invest in something you  could say, and hopefully you will.

بنابراین روی چیزی که می‌توانید بگویید سرمایه‌گذاری می‌کنید و امیدواریم این کار را انجام دهید.

If you agree with me, it's a wise decision  to invest in improving your English skills.

اگر با من موافق هستید، تصمیم عاقلانه ای است که روی بهبود مهارت های انگلیسی خود سرمایه گذاری کنید.

You're investing in improving  your English skills right now.

شما در حال حاضر روی بهبود مهارت‌های انگلیسی خود سرمایه‌گذاری می‌کنید.

You're investing your time, your attention.

شما در حال سرمایه گذاری زمان و توجه خود هستید.

It's a wise decision to invest in Notice  

این تصمیم عاقلانه ای است که روی Notice

my preposition in invest in  now you invest in something.

my preposition in invest in  سرمایه گذاری کنید، اکنون شما در چیزی سرمایه گذاری می کنید.

You can say invest in your English skills,  but you can also invest in doing something.

می توانید بگویید روی مهارت های انگلیسی خود سرمایه گذاری کنید، اما می توانید برای انجام کاری نیز سرمایه گذاری کنید.

So in this case you need a verb.

بنابراین در این مورد به یک فعل نیاز دارید.

And that verb needs to be.

و آن فعل باید باشد.

And ING.

و ING.

Verb Invest in improving your English skills.

فعل سرمایه گذاری در بهبود مهارت های انگلیسی شما.

In Russia, the wealthy are investing  in importing electric cars,  

در روسیه، ثروتمندان در واردات خودروهای برقی سرمایه‌گذاری می‌کنند،

but no electric cars are yet manufactured locally.

اما هنوز هیچ خودروی برقی در داخل کشور تولید نمی‌شود.

So here we have the Ed.

بنابراین در اینجا ما Ed را داریم.

So let's focus on the pronunciation.

پس بیایید روی تلفظ تمرکز کنیم.

I have my R manufactured and then I add a soft  

من R خود را تولید می‌کنم و سپس یک R نرم

D manufactured manufactured  R yet manufactured locally.

D تولید شده و در عین حال محلی تولید می‌کنم.

In this case, yet does not represent a contrast.

در این مورد، هنوز یک تضاد را نشان نمی دهد.

It doesn't represent however or but like we saw  before in this case, yet represents until now  

با این حال نشان نمی‌دهد یا همان‌طور که قبلاً در این مورد دیدیم، هنوز نشان‌دهنده تا به حال است

and we frequently use yet with the negative and  we commonly use this with the present perfect.

و ما اغلب از هنوز با منفی استفاده می‌کنیم و معمولاً از آن با حال کامل استفاده می‌کنیم.

I haven't bought an electric vehicle  yet, so this means until now until now.

من هنوز یک وسیله نقلیه برقی نخریده ام، بنابراین این بدان معناست که تا کنون.

But it's in the present perfect because it's  possible for me to buy an electric vehicle.

اما در زمان حال کامل است زیرا خرید یک وسیله نقلیه الکتریکی برای من امکان پذیر است.

So I could add I haven't bought an electric  vehicle yet, but I plan on buying one next year.

بنابراین می‌توانم اضافه کنم که هنوز یک وسیله نقلیه برقی نخریده‌ام، اما قصد دارم سال آینده بخرم.

So notice I.

بنابراین به I توجه کنید.

Use but to add that contrast I haven't.

برای اضافه کردن کنتراست استفاده کنید.

I'm buying one.

من دارم یکی میخرم

I haven't bought one, I'm buying one.

من یکی نخریدم دارم یکی میخرم

So there's a contrast and I combine  those two sentences together with  

بنابراین یک تضاد وجود دارد و من این دو جمله را با هم ترکیب می‌کنم

the conjunction yet and remember in this case yet.

و هنوز در این مورد به یاد می‌آورم. به این

Does not mean, but it means until now while in.

معنا نیست، اما به این معنی است که تا کنون در

India, the government.

هند، دولت. در حال

Is promoting the purchase of electric  vehicles with tax exemptions.

ترویج خرید خودروهای برقی با معافیت مالیاتی است.

When you're exempt from something, the verb  exempt, it means you are not subject to it.

وقتی از چیزی معاف هستید، فعل Exexpt به این معنی است که شما تابع آن نیستید.

You don't have to do it.

شما مجبور نیستید آن را انجام دهید.

So if there is a policy that everyone  needs to buy a certain shirt for work,  

بنابراین، اگر خط‌مشی وجود دارد که همه باید یک پیراهن خاص برای کار بخرند،

a black shirt for work, but you're.

یک پیراهن مشکی برای کار، اما شما اینطور هستید.

Exempt from that policy.

مستثنی از آن سیاست

So all of your Co workers  need to buy a black shirt,  

بنابراین همه کارکنان شرکت شما باید یک پیراهن مشکی بخرند،

but you can wear a purple shirt or  a white shirt because you're exempt.

اما می‌توانید پیراهن بنفش یا پیراهن سفید بپوشید زیرا معاف هستید.

Now, if you have a tax exemption, it means you.

حالا اگر معافیت مالیاتی دارید یعنی شما.

Don't have to pay certain  taxes and other incentive.

مجبور نیستید مالیات‌های خاص و مشوق‌های دیگری را بپردازید.

An incentive is something.

مشوق چیزی است.

Financial or some other benefit to try  to encourage you to do something that  

مالي يا هر مزيت ديگري براي تشويق شما به انجام كاري كه

would be an incentive so maybe  the incentive is that you get a  

مشوق باشد، پس شايد مشوق اين باشد كه شما يك   يك

a rebate back A rebate is money back  so if you paid $30,000 for the car,  

تخفيف را پس بگيريد، تخفيف به منزله بازگشت پول است بنابراین اگر 30,000 دلار بابت ماشين پرداخت كرده ايد،

maybe you get $5000 back so that would  be an incentive a a rebate so that's.

ممكن است 5000 دلار پس بگيريد. این یک انگیزه برای یک تخفیف خواهد بود، بنابراین.

Money back after a.

پس از یک.

Purchase, let's continue.

بخرید ادامه بدیم

So electric cars have arrived,  remember are present perfect and  

بنابراین خودروهای الکتریکی وارد شده‌اند، به یاد داشته باشید که در حال حاضر کامل هستند و

their share of the market is  increasing almost worldwide.

سهم آنها از بازار تقریباً در سراسر جهان در حال افزایش است.

So again in your country, have  you seen the share of electric  

بنابراین دوباره در کشورتان، آیا شاهد

vehicles in the market increase over the years?

افزایش سهم خودروهای الکتریکی در بازار در طول سال‌ها بوده‌اید؟

Does this mean therefore that the  world is on track to phase out the  

بنابراین آیا این بدان معناست که جهان در مسیر حذف تدریجی

use of gas driven vehicles in less than 30 years?

استفاده از وسایل نقلیه گازسوز در کمتر از 30 سال است؟

If you're on track, or on track to do something,  

اگر در مسیر یا در مسیر انجام کاری هستید،   به این

it means you're progressing towards  your goal at the expected rate.

معنی است که با نرخ مورد انتظار به سمت هدف خود پیش می روید.

So let's say your goal is to buy an electric.

بنابراین فرض کنید هدف شما خرید یک برقی است.

Vehicle by 2025.

خودرو تا سال 2025.

South.

To do that, you need to save money.

جنوب.

برای انجام این کار، باید پول خود را پس انداز کنید.

OK, so every month you save $1000.

خوب، بنابراین هر ماه 1000 دلار پس انداز می کنید.

This is your goal and one.

این هدف و یکی از شماست.

Year later, two years later.

یک سال بعد، دو سال بعد.

After starting this goal, you can say I'm on track  

پس از شروع این هدف، می‌توانید بگویید من در مسیر

to achieve my goal or I'm on track  to buy the electric vehicle by 2020.

رسیدن به هدفم هستم یا در مسیر خرید خودروی الکتریکی تا سال 2020 هستم.

Or you can simply say I'm on track, I'm on track.

یا می‌توانید به سادگی بگویید من در مسیر هستم، در مسیر هستم.

So if someone asks you, oh,  how's, how's your progress?

بنابراین اگر کسی از شما بپرسد، اوه، چطور است، پیشرفت شما چگونه است؟

Are you getting closer to that electric vehicle?

آیا به آن وسیله نقلیه الکتریکی نزدیک می شوید؟

You can say, Yep, I'm on track, I'm on track.

می توانید بگویید، بله، من در مسیر هستم، من در مسیر هستم.

You're progressing towards  your goal at the expected rate.

با نرخ مورد انتظار به سوی هدف خود پیش می روید.

So does that mean therefore that the  world is on track to phase out the  

بنابراین آیا این بدان معناست که جهان در مسیر حذف تدریجی

use of gas driven vehicles in less than 30 years?

استفاده از وسایل نقلیه گازسوز در کمتر از 30 سال است؟

So this is the goal, to phase  out gas driven vehicles,  

بنابراین این هدف است که خودروهای گازسوز، موتور

the internal combustion  engine in less than 30 years.

احتراق داخلی را در کمتر از 30 سال حذف کنیم.

So what does phase out mean?

پس حذف تدریجی به چه معناست؟

Phase out is a phrasal verb that means to  

Phase out یک فعل عبارتی است که به معنای

gradually reduce something  until it is no longer used.

کم کردن تدریجی چیزی است تا زمانی که دیگر استفاده نشود.

So of course we're not going  to go from driving gas powered  

بنابراین مطمئناً ما

vehicles today and tomorrow not  driving gas powered vehicles.

امروز و فردا از رانندگی با وسایل نقلیه گازسوز استفاده نمی کنیم.

That's not realistic, obviously.

بدیهی است که این واقع بینانه نیست.

So what are we going to do?

پس قراره چیکار کنیم؟

Every year we can increase the number of electric  

هر سال می‌توانیم تعداد

vehicles on the market and decrease  the number of gas powered vehicles.

خودروهای برقی موجود در بازار را افزایش دهیم و تعداد خودروهای گازسوز را کاهش دهیم.

So right now gas powered electric,  but soon is going to change, right.

بنابراین در حال حاضر برق گازسوز، اما به زودی تغییر خواهد کرد، درست است.

And eventually gas powered vehicles  are not going to exist because they  

و در نهایت وسایل نقلیه گازسوز وجود نخواهند داشت زیرا به

have been so gradually reduced  until they're no longer used.

تدریج کاهش یافته اند تا زمانی که دیگر مورد استفاده قرار نگیرند.

That's to phase out.

یعنی حذف تدریجی

So do you think it's realistic to phase out  the use of gas driven vehicles in 30 years?

بنابراین، آیا فکر می‌کنید که حذف تدریجی استفاده از وسایل نقلیه گازسوز در 30 سال آینده واقع بینانه است؟

So 30 years from today gas  powered vehicles don't exist.

بنابراین 30 سال از امروز خودروهای گازسوز وجود ندارند. به

Do you think that's possible?

نظر شما این امکان پذیر است؟

You can share that in the comments as well.

می توانید آن را در نظرات نیز به اشتراک بگذارید.

Now that's the goal.

حالا هدف همین است.

So are they.

آنها هم همینطور.

On track to achieve this goal?

در مسیر رسیدن به این هدف؟

I don't know.

من نمی دانم.

And does it mean that electric vehicles are the  sustainable solution to our transport needs?

و آیا این بدان معناست که وسایل نقلیه الکتریکی راه حل پایدار برای نیازهای حمل و نقل ما هستند؟

For the second.

برای دوم.

Half of the century, unfortunately.

نیم قرن متاسفانه

Uh oh.

اوه اوه

Unfortunately.

متاسفانه

I'm using this word as an adverb  to deliver disappointing news  

من از این کلمه به عنوان یک قید برای ارائه اخبار ناامیدکننده استفاده می‌کنم،

because this sounds really positive,  especially given the cost of gas.

زیرا این موضوع واقعاً مثبت به نظر می‌رسد، مخصوصاً با توجه به هزینه بنزین.

Every day the.

هر روز

Cost of gas is going up and up and the  

هزینه گاز در حال افزایش و افزایش است و

environmental damage caused  by gas powered vehicles.

آسیب زیست محیطی ناشی از وسایل نقلیه گازسوز.

It seems very positive.

خیلی مثبت به نظر می رسد.

That we're phasing out gas powered  vehicles and phasing in electric vehicles.

اینکه ما در حال حذف تدریجی وسایل نقلیه گازسوز و توقف تدریجی خودروهای الکتریکی هستیم.

But this article uses unfortunately to deliver  disappointing news because people want.

اما متاسفانه از این مقاله برای ارائه اخبار ناامیدکننده استفاده می‌شود زیرا مردم می‌خواهند.

This to happen?

این اتفاق بیفتد؟

Well, some people, unfortunately to  the disappointment of some people,  

خوب، برخی از مردم، متأسفانه به ناامیدی برخی از مردم،

notice how I change some.

متوجه می شوند که چگونه برخی را تغییر می دهم.

People.

مردم

Because if you just say people.

زیرا اگر شما فقط بگویید مردم.

Want this to happen.

می خواهند این اتفاق بیفتد. به

It sounds like everybody  wants this to happen, but I'm.

نظر می رسد همه می خواهند این اتفاق بیفتد، اما من هستم.

Sure, there are some people who want to  continue driving gas powered vehicles,  

مطمئناً، افرادی هستند که می‌خواهند به رانندگی با وسایل نقلیه گازسوز ادامه دهند،

some people who don't want to  use electric vehicles, right?

برخی از افرادی که نمی‌خواهند از وسایل نقلیه برقی استفاده کنند، درست است؟

So that's why we have to use some people.

پس به همین دلیل باید از برخی افراد استفاده کنیم.

Otherwise it sounds like.

در غیر این صورت به نظر می رسد.

All people.

همه مردم.

The answer to both of these?

جواب هر دوی اینها؟

Questions has to be no.

سوالات باید خیر باشد.

And that's the end of the article.

و این پایان مقاله است.

So we don't know why the answer is no.

بنابراین ما نمی دانیم که چرا پاسخ منفی است.

But remember both of these questions.

اما هر دوی این سوالات را به خاطر بسپارید.

So what are the questions?

پس سؤالات چیست؟

The first question is, are we on track?

سوال اول این است که آیا ما در مسیر درست هستیم؟

To.

Phase out the use of gas driven  vehicles and our electric vehicles,  

به

استفاده از وسایل نقلیه گازسوز و وسایل نقلیه الکتریکی ما را حذف کنید،

the sustainable solution to our transport  means those are the two questions.

راه حل پایدار برای حمل و نقل ما به این معنی است که این دو سؤال هستند.

Very interesting discussion questions.

سوالات بحث بسیار جالب

So you're more than welcome to share  your thoughts in the comment section.

بنابراین می‌توانید نظرات خود را در بخش نظرات به اشتراک بگذارید.

Now what I'll do is I will read  this article from start to finish  

اکنون کاری که من انجام خواهم داد این است که این مقاله را از ابتدا تا انتها می خوانم

and this time you can focus on my pronunciation.

و این بار می توانید روی تلفظ من تمرکز کنید.

The electric car revolution.

انقلاب ماشین های الکتریکی

Is it realistic or optimistic?

واقع بینانه است یا خوش بینانه؟

Governments and Motor Manufacturers around  

دولت‌ها و تولیدکنندگان موتور در سراسر

the world are throwing money and resources  into the development of electric vehicles.

جهان پول و منابع را صرف توسعه وسایل نقلیه الکتریکی می‌کنند.

But can electric power really replace the internal  

اما آیا واقعاً نیروی الکتریکی می تواند جایگزین

combustion engine before  the middle of the century?

موتور احتراق داخلی قبل از اواسط قرن شود؟

Maybe it can, but this is by no means certain.

شاید بتواند، اما این به هیچ وجه قطعی نیست.

Electric vehicles have arrived, with technology  

خودروهای برقی وارد شده‌اند و فناوری

led by Tesla and all of the world's major  car manufacturers following along behind.

به رهبری تسلا و همه خودروسازان بزرگ جهان به دنبال آن هستند.

Electric vehicles are now a common sight  on the roads of most developed countries.

وسایل نقلیه الکتریکی اکنون در جاده‌های اکثر کشورهای توسعه‌یافته یک منظره رایج است.

Yet the situation in less developed  countries is rather different.

با این حال، وضعیت در کشورهای کمتر توسعه‌یافته متفاوت است.

The only African country to have started  the change to electric vehicles is South  

تنها کشور آفریقایی که تغییر به وسایل نقلیه الکتریکی را آغاز کرده است، آفریقای جنوبی است

Africa and even there electric  vehicles still account for less  

و حتی در آنجا وسایل نقلیه الکتریکی هنوز کمتر

than 0.01% of the total number of  cars on the roads in South America.

از 0.01 درصد از کل خودروهای موجود در جاده‌های آمریکای جنوبی را تشکیل می‌دهند.

The situation is better with  all Latin American countries  

وضعیت بهتر است با همه کشورهای آمریکای لاتین    که

beginning the move towards electric vehicles,  

حرکت به سمت وسایل نقلیه الکتریکی را آغاز کرده اند،

particularly Colombia which in 2020 had a third  of the continents total electric car fleet.

به ویژه کلمبیا که در سال 2020 یک سوم ناوگان خودروهای الکتریکی قاره ها را در اختیار داشت.

In Russia, the wealthy are investing in  imported electric cars, but no electric  

در روسیه، ثروتمندان در خودروهای الکتریکی وارداتی سرمایه‌گذاری می‌کنند، اما

cars are yet manufactured locally, while  in India the government is promoting the  

هنوز هیچ خودروی الکتریکی در داخل تولید نمی‌شود، در حالی که در هند، دولت

purchase of electric vehicles with  tax exemptions and other incentives.

خرید خودروهای الکتریکی را با معافیت‌های مالیاتی و سایر مشوق‌ها ترویج می‌کند.

So electric cars have arrived and their share  of the market is increasing almost worldwide.

بنابراین خودروهای الکتریکی وارد شده‌اند و سهم آنها از بازار تقریباً در سراسر جهان در حال افزایش است.

Does this mean therefore, that the world  is on track to phase out the use of gas  

بنابراین، آیا این بدان معناست که جهان در مسیر حذف تدریجی استفاده از

driven vehicles in less than 30 years and  doesn't mean that electric vehicles are  

وسایل نقلیه گازسوز در کمتر از 30 سال است و به این معنی نیست که وسایل نقلیه الکتریکی

the sustainable solution to our transport  needs for the second-half of the century?

راه‌حلی پایدار برای نیازهای حمل‌ونقل ما در نیمه دوم قرن هستند؟

Unfortunately, to the disappointment of some  

متأسفانه، به ناامیدی برخی از

people, the answer to both of  these questions has to be no.

افراد، پاسخ به هر دوی این سؤالات باید منفی باشد.

I hope you enjoyed that article,  now let's continue to the next one.

امیدوارم از آن مقاله لذت برده باشید، حالا بیایید به مقاله بعدی ادامه دهیم.

1st I'll read the headline.

اول تیتر را خواهم خواند.

Robo Taxi expansion gets green light in  San Francisco, so we're talking about.

توسعه Robo Taxi در سانفرانسیسکو چراغ سبز می گیرد ، بنابراین ما در مورد آن صحبت می کنیم.

Robo.

روبو

Taxis, autonomous vehicles, self driving vehicles.

تاکسی، وسایل نقلیه خودران، وسایل نقلیه خودران.

So a self driving taxi.

بنابراین یک تاکسی خودران.

Have you ever been in a self driving vehicle?

آیا تا به حال سوار یک وسیله نقلیه خودران بوده اید؟

I have not.

من ندارم.

So let's talk about this.

پس بیایید در این مورد صحبت کنیم.

The expansion gets green light.

انبساط چراغ سبز می گیرد.

It's appropriate that they.

مناسب است که آنها. از

Use this idiom.

این اصطلاح استفاده کنید

This is an idiom in English.

این یک اصطلاح در زبان انگلیسی است.

I will explain what it means in  just a second, but it's appropriate.

معنی آن را فقط در یک ثانیه توضیح خواهم داد ، اما مناسب است.

They use this idiom because  we're talking about vehicles,  

آنها از این اصطلاح استفاده می‌کنند زیرا ما در مورد وسایل نقلیه صحبت می‌کنیم،

and vehicles obviously use green light,  yellow right light, red light frequently.

و وسایل نقلیه آشکارا از چراغ سبز، نور سمت راست زرد، و چراغ قرمز استفاده می‌کنند.

So it's very appropriate.

بنابراین بسیار مناسب است. از

They use this.

این استفاده می کنند.

Idiom.

Now what does this mean?

اصطلاح.

حالا این یعنی چی؟

The green light in this  idiom simply means approval.

چراغ سبز در این اصطلاح صرفاً به معنای تأیید است.

So the robo taxi expansion gets approval.

بنابراین توسعه تاکسی های رباتیک تایید می شود.

Now notice here they omitted the article.

حالا توجه کنید اینجا مقاله را حذف کردند.

The the idiom is to get the green  light in newspaper headlines.

اصطلاح این است که در تیتر روزنامه ها چراغ سبز نشان داده شود.

They commonly omit articles  to make the headline as.

آنها معمولاً مقاله‌ها را حذف می‌کنند تا عنوان عنوان شوند.

Short as possible.

کوتاه ترین حد ممکن

But grad grammatically it is required.

اما از نظر گرامری grad الزامی است.

So the idiom is to get the green light from  someone to do something so you can think of.

بنابراین اصطلاح این است که از شخصی برای انجام کاری چراغ سبز بگیرید تا بتوانید به آن فکر کنید.

It as approval or?

به عنوان تاییدیه یا؟

Permission.

اجازه.

Both of them have the same meaning.

هر دوی آنها به یک معنا هستند.

For example, I got the green light  from my boss to attend the conference.

برای مثال، برای شرکت در کنفرانس از رئیسم چراغ سبز گرفتم.

So the verb is get.

پس فعل گرفتن است.

You need to conjugate that.

شما باید آن را با هم ترکیب کنید.

This is the past simple.

این گذشته ساده است.

I got the green light remember from someone to do  something from my boss to attend the conference.

من چراغ سبز را از کسی دریافت کردم که برای شرکت در کنفرانس کاری از رئیسم انجام دهم.

Which means I got approval from  my boss to attend the conference.

این بدان معناست که از رئیسم برای شرکت در کنفرانس موافقت کردم.

Now don't worry about taking notes because  I summarize everything in a free lesson PDF.

اکنون نگران یادداشت برداری نباشید زیرا من همه چیز را در یک PDF درس رایگان خلاصه می کنم.

You can look for the link in the description.

می توانید لینک را در توضیحات جستجو کنید.

Let's continue.

ادامه دهیم. به

2 robotaxi companies have  been given the green light.

2 شرکت روباتاکسی چراغ سبز نشان داده شده است.

So notice here because it's  no longer the headline.

بنابراین به اینجا توجه کنید زیرا دیگر سرفصل نیست.

They use the correct grammatical  structure and notice.

آنها از ساختار دستوری و اطلاعیه درست استفاده می کنند .

Here that it's to.

اینجا که آن را به.

Be given to be given the green light.

به شما چراغ سبز داده شود.

So the companies were given have been given,  which means they've received approval.

بنابراین شرکت‌ها داده شده‌اند، که به این معنی است که تأییدیه دریافت کرده‌اند.

So you can give the green light  to someone to do something.

بنابراین می‌توانید به کسی برای انجام کاری چراغ سبز نشان دهید.

Let's review these three.

بیایید این سه مورد را مرور کنیم.

Sentences So this is the  sentence I provided above.

جملات پس این جمله ای است که در بالا ارائه کردم.

I got the green light from my  boss to attend the conference.

برای شرکت در کنفرانس از رئیسم چراغ سبز گرفتم.

Now I could also talk about my boss giving  me the green light to do so something.

اکنون می‌توانم درباره اینکه رئیسم به من چراغ سبز نشان می‌دهد صحبت کنم.

In this case I'm talking about receiving approval.

در این مورد من در مورد دریافت تایید صحبت می کنم.

In this example, I'm talking  about my boss giving approval.

در این مثال، من درباره تایید رئیسم صحبت می‌کنم.

My boss gave me the green  light to attend the conference.

رئیسم برای شرکت در کنفرانس به من چراغ سبز نشان داد .

Or I could also use the structure to.

یا من همچنین می توانم از ساختار استفاده کنم. به

Be given I've been given the green  light to attend the conference.

من چراغ سبز برای شرکت در کنفرانس داده شده است.

Different grammatical structures,  they all communicate the same thing.

ساختارهای گرامری متفاوت، همه آنها یک چیز را با هم ارتباط برقرار می کنند.

Approval.

تایید.

Permission.

اجازه.

Two robo taxi.

دو تاکسی روبو به

Companies have been given the green light to start  charging for service throughout San Francisco.

شرکت‌ها چراغ سبز داده شده است تا هزینه خدمات را در سراسر سانفرانسیسکو شروع کنند.

The move marks a major expansion.

این حرکت نشان دهنده یک گسترش بزرگ است.

Let's take a look at this.

بیایید نگاهی به این بیندازیم.

To mark a major expansion.

برای نشان دادن یک گسترش بزرگ.

Mark is a verb to mark.

علامت گذاری فعل علامت گذاری است.

And when something, the move marks  something else, a major expansion,  

و وقتی چیزی، حرکت چیز دیگری را نشان می‌دهد، یک بسط بزرگ،

it simply represents that  that something has happened.

به سادگی نشان می‌دهد که آن چیزی اتفاق افتاده است.

So this the move represents  that this has happened.

بنابراین این حرکت نشان‌دهنده این است که این اتفاق افتاده است.

For example, today marks our  first wedding anniversary.

برای مثال، امروز اولین سالگرد ازدواج ما است.

So today represents that something has happened  that our first wedding anniversary has happened.

بنابراین امروز نشان دهنده این است که اتفاقی افتاده است که اولین سالگرد ازدواج ما اتفاق افتاده است.

So something marks something.

بنابراین چیزی چیزی را نشان می دهد.

And we usually use this with  significant events like a birthday,  

و ما معمولاً از این با رویدادهای مهمی مانند تولد،

anniversary or a national celebration  or holiday or an important world event  

سالگرد یا یک جشن ملی یا تعطیلات یا یک رویداد مهم جهانی

like this major expansion of  selfless, selfless driving cars.

مانند این گسترش بزرگ اتومبیل‌های فداکار و فداکار استفاده می‌کنیم.

Self.

خود

Driving cars, self driving  cars, autonomous vehicles.

اتومبیل های رانندگی، اتومبیل های خودران، وسایل نقلیه خودران.

The move marks a major  expansion for the companies,  

این حرکت نشان‌دهنده توسعه بزرگی برای شرکت‌هایی است

which previously faced limits on when  or where they could charge for rides.

که قبلاً با محدودیت‌هایی در مورد زمان یا مکان هزینه‌ای برای سواری مواجه بودند.

When you charge for something, it means  you require that someone pay for something.

وقتی برای چیزی هزینه می‌کنید، به این معنی است که از کسی می‌خواهید برای چیزی پول بپردازد.

So you can charge someone,  charge the passengers for rides,  

بنابراین می‌توانید از شخصی هزینه کنید، هزینه سواری را از مسافران دریافت کنید،

but you don't need to include  the someone if it's obvious.

اما اگر واضح است نیازی به اضافه کردن شخصی ندارید.

Obviously they're charging the  people who are using the service,  

بدیهی است که آن‌ها از افرادی که از این سرویس استفاده می‌کنند هزینه دریافت می‌کنند،

so you don't need to say that to charge for rides,  to require that the passengers pay for rides.

بنابراین لازم نیست این را برای هزینه سواری بگویید، برای اینکه از مسافران بخواهید هزینه سفر را بپردازند.

Approval from regulators came despite objections.

با وجود مخالفت‌ها، موافقت نهادهای نظارتی صادر شد.

So remember approval, This represents  our idiom, the green light.

بنابراین تأیید را به خاطر بسپارید، این نشان‌دهنده اصطلاح ما، چراغ سبز است.

So you could say the green light from  regulators came despite objections from  

بنابراین می‌توان گفت که چراغ سبز تنظیم‌کننده‌ها علیرغم مخالفت‌های

police and fire officials, activists and  others thinking about our other sentence.

مقامات پلیس و آتش‌نشانی، فعالان و دیگران که به حکم دیگر ما فکر می‌کنند، اعلام شد.

Structures, you could say the regulators.

ساختارها، می توان گفت رگولاتورها. به

Gave them them meaning the robo taxi  companies, the regulators gave them  

آن‌ها یعنی شرکت‌های تاکسی‌های ربات‌پینگ ، به آنها

the green light despite objections from police.

چراغ سبز نشان دادند، علی‌رغم مخالفت‌های پلیس.

So that would be.

Said another way, but they have the same  meaning and I forgot the word light,  

بنابراین که می شود.

یه جور دیگه گفت، اما معنیشون یکیه و من کلمه نور رو فراموش کردم،

so I added that in here  because it's the green light.

پس اون رو اینجا اضافه کردم چون چراغ سبزه.

This is the expression that represents approval.

این عبارتی است که نشان دهنده تایید است.

So approval from regulators  came despite objections from  

بنابراین، با وجود مخالفت‌های

police and fire officials, activists and others.

مقامات پلیس و آتش‌نشانی، فعالان و دیگران، تأیید قانون‌گذاران به دست آمد.

So this means that these groups,  all of these groups had objections,  

بنابراین این بدان معناست که این گروه ها، همه این گروه ها اعتراض داشتند،

but they still gave them the green light.

اما همچنان به آنها چراغ سبز نشان دادند.

They still gave them approval.

آنها همچنان به آنها رضایت دادند.

Analysts say the decision could usher in  a new era for driverless car services.

تحلیلگران می گویند این تصمیم می تواند عصر جدیدی را برای خدمات خودروهای بدون راننده آغاز کند.

Let's take a look at this to.

بیایید نگاهی به این بیندازیم.

Usher in the phrasal.

مقدمه در عبارت.

Verb here is to usher.

فعل اینجا به راه انداختن است.

This is our verb to usher.

این فعل ما به راه انداختن است.

Something in and in this case,  the something is a new era.

چیزی در و در این مورد، چیزی عصر جدیدی است.

For.

برای.

Driverless car services, all of this.

خدمات ماشین بدون راننده، همه اینها.

Represents the something.

چیزی را نشان می دهد.

When you usher something in is simply  

وقتی چیزی را وارد می کنید به سادگی   به این

means you welcome something or you  signal the beginning of something.

معنی است که از چیزی استقبال می کنید یا شروع چیزی را نشان می دهید.

And that something is usually an important event.

و آن چیزی معمولا یک رویداد مهم است.

So in the world, because right now driverless  cars, autonomous vehicles are not very common,  

بنابراین در جهان، از آنجایی که در حال حاضر خودروهای بدون راننده ، وسایل نقلیه خودران بسیار رایج نیستند،

this is an important event for the world,  for the economy, so we can usher in this new.

این یک رویداد مهم برای جهان، برای اقتصاد است، بنابراین می‌توانیم این جدید را آغاز کنیم.

Era of driverless car services.

عصر خدمات خودروهای بدون راننده.

Another important event that many  people usher in welcome is the new year,  

یکی دیگر از رویدادهای مهمی که بسیاری از مردم به استقبال آن می‌آیند، سال جدید است

and most people celebrate the new year.

و بیشتر مردم سال جدید را جشن می‌گیرند.

So you could use this phrasal verb to  indicate how you welcome the new year.

بنابراین می‌توانید از این فعل عبارتی برای نشان دادن نحوه استقبال از سال جدید استفاده کنید.

How you celebrate?

چگونه جشن می گیرید؟

The New Year.

سال نو.

We ushered in the new year  by celebrating with friends.

سال جدید را با جشن گرفتن با دوستان آغاز کردیم.

Wimo, which shares a parent company with Google.

Wimo که یک شرکت مادر را با Google به اشتراک می گذارد.

So somehow Wimo.

بنابراین به نوعی ویمو.

Is related to.

مربوط به.

Google and Wimo has been offering free rides  in its driverless cars since last year,  

Google و Wimo از سال گذشته سواری رایگان  در اتومبیل های بدون راننده خود ارائه می دهند،

called the decision the true beginning of  our commercial operations in San Francisco.

این تصمیم را آغاز واقعی عملیات تجاری ما در سانفرانسیسکو نامیدند.

So Wimo is one of the robo taxi companies,  

بنابراین Wimo یکی از شرکت‌های تاکسی‌های رباتیک است،

so obviously they're going to be very  positive about getting the green light.

بنابراین بدیهی است که آنها در مورد گرفتن چراغ سبز بسیار مثبت خواهند بود.

So remember why MO as the company?

بنابراین به یاد داشته باشید که چرا MO به عنوان شرکت؟

They're the ones receiving approval.

آنها کسانی هستند که تاییدیه دریافت می کنند.

So you would say.

پس شما می گویید.

Why MO got the green light to  expand their robo taxi operations.

چرا MO برای گسترش فعالیت‌های تاکسی ربات خود چراغ سبز دریافت کرد.

I'll write that for you.

من آن را برای شما می نویسم.

So I wrote that for you here.

بنابراین من آن را برای شما اینجا نوشتم.

Why MO got the green light to  expand the robo taxi operations.

چرا MO برای گسترش فعالیت‌های تاکسی ربات‌ها چراغ سبز دریافت کرد.

Now notice here they said  they've been offering free rides.

حالا توجه کنید اینجا گفتند که سواری رایگان ارائه کرده‌اند.

And remember before I said  they can now start charging.

و قبل از اینکه گفتم به یاد بیاورید که اکنون می‌توانند شارژ را شروع کنند.

So when you charge, you require someone to pay.

بنابراین وقتی شارژ می‌کنید، از کسی می‌خواهید که پرداخت کند.

When something is free, they don't have to pay.

وقتی چیزی رایگان است، مجبور نیستند پولی بپردازند.

So let's say you, you flag down one of the  taxis and you can say, oh, how much is it?

بنابراین فرض کنید شما یکی از تاکسی‌ها را با پرچم پایین می‌آورید و می‌توانید بگویید، اوه، چقدر است؟

And they could say, oh, it's  free or there's no charge.

و آنها می توانند بگویند، اوه، این رایگان است یا هزینه ای ندارد.

If someone says oh, there's no charge, no  charge, it's another way of saying it's free.

اگر کسی بگوید اوه، هزینه‌ای وجود ندارد، هزینه‌ای نیست، این یک راه دیگر برای گفتن رایگان است.

I wrote that here for you.

اینجا برای شما نوشتم

How much is it?

چقدر است؟

It's free.

این رایگان است.

This is the same as saying there's no charge.

این همان چیزی است که بگوییم هزینه ای وجود ندارد.

Driverless car services have been slow to  live up to the promises of transforming  

خدمات خودروهای بدون راننده در اجرای وعده‌های تغییر

transport that accompanied the start of  their development more than a decade ago.

حمل‌ونقل که با شروع توسعه آن‌ها بیش از یک دهه پیش همراه بود، به کندی عمل می‌کردند.

OK, so this suggests  

خوب، پس این نشان می‌دهد

that a decade ago when the driverless car  services began, when they developed, they said?

که یک دهه پیش، وقتی خدمات خودروهای بدون راننده شروع شد، وقتی توسعه یافتند، گفتند؟ ما

We.

Will transform the transport industry,  

صنعت حمل و نقل را متحول خواهد کرد،

but they haven't done that this what  is what it means by they've been.

اما آنها این کار را انجام نداده اند .

Slow to live up to the.

آهسته به زندگی کردن.

Promise.

قول بده

So of course you know what slow means.

پس مطمئناً می دانید که آهسته یعنی چه. به

It hasn't happened quickly.

سرعت اتفاق نیفتاده است

Let's talk about live up to the promises.

بیایید در مورد عمل به وعده ها صحبت کنیم.

To live up to the promises, this  means to fulfill the promises.

عمل به وعده‌ها، این به معنای تحقق وعده‌هاست.

So if you do live up to the promises,  it means you fulfilled them.

بنابراین اگر به وعده‌ها وفا می‌کنید، به این معنی است که آنها را عملی کرده‌اید.

And if you don't live up to the promises,  

و اگر به وعده‌ها عمل نکنید،

which is what they're suggesting here,  it means you don't fulfill the promises.

چیزی که در اینجا پیشنهاد می‌کنند، به این معنی است که به وعده‌ها عمل نمی‌کنید.

Now we also use this expression with expectations.

حالا ما هم با توقع از این عبارت استفاده می کنیم.

To live up.

برای زندگی کردن.

To something very commonly  promises and expectations.

به وعده‌ها و انتظارات بسیار رایج.

Now, if you live up to expectations, it  means it's as good as the expectation.

اکنون، اگر انتظارات را برآورده کنید، به این معنی است که به اندازه انتظارات خوب است.

The expectation is what you  think is going to happen.

انتظار همان چیزی است که شما فکر می کنید قرار است اتفاق بیفتد.

So let's say.

پس بیایید بگوییم.

You're going to a new movie,  the Barbie movie or Oppenheimer,  

شما به یک فیلم جدید می روید، فیلم باربی یا اوپنهایمر،

and everyone says the movie is amazing.

و همه می گویند فیلم فوق العاده است.

So your expectation is.

پس انتظار شما این است.

High.

بالا.

So if you say the movie lived up to  my expectation, it means it was as.

بنابراین اگر می گویید که فیلم انتظارات من را برآورده کرد، به این معنی است که همینطور بوده است.

Good as you were.

خوب که بودی

Expecting.

در انتظار.

And remember, you were expecting it to be good.

و به یاد داشته باشید، شما انتظار داشتید که خوب باشد.

You could also say it exceeded.

همچنین می توان گفت از آن فراتر رفت.

My expectations.

انتظارات من

So that means it was better than you expected.

پس این بدان معناست که بهتر از آن چیزی بود که انتظار داشتید.

But if you say.

اما اگر بگویید.

It didn't live up to my expectations.

انتظارات من را برآورده نکرد.

It means it was worse than you were expecting.

یعنی بدتر از چیزی بود که انتظار داشتی.

So here the movie was good, but it  didn't live up to my expectations.

بنابراین اینجا فیلم خوب بود، اما انتظارات من را برآورده نکرد.

Because remember, you thought the  movie was going to be amazing,  

زیرا به یاد داشته باشید، شما فکر می‌کردید که فیلم شگفت‌انگیز خواهد بود،

so your expectation was here,  but then the movie was just here.

بنابراین انتظارتان اینجا بود، اما پس از آن فیلم اینجا بود.

So it didn't live up to your expectations.

بنابراین انتظارات شما را برآورده نکرد.

And hopefully you always live up to your  promises, which means you fulfill your promises.

و امیدوارم همیشه به وعده‌های خود عمل کنید ، به این معنی که به وعده‌هایتان عمل می‌کنید.

If you say you're going to do  something, you live up to that.

اگر بگویید می‌خواهید کاری انجام دهید، به آن عمل می‌کنید.

You do it.

شما آن را انجام دهید.

So driverless car services have been slow to.

بنابراین خدمات خودروهای بدون راننده کند بوده است.

Live up to.

زندگی کنید تا.

The promises of transforming  transport that accompanied the  

وعده های تبدیل حمل و نقل که با

start of their development more than a decade ago.

شروع توسعه آنها بیش از یک دهه پیش همراه بود.

They have been bogged down by technology.

آنها گرفتار تکنولوژی شده اند.

Glitches.

اشکالات.

OK, let's look at.

خوب، بیایید نگاه کنیم.

Let's look at.

Bogged down by and also glitches.

بیایید نگاه کنیم.

گرفتار و همچنین اشکالات.

A glitch is a problem or error, and  we usually use this with technology.

یک اشکال یک مشکل یا خطا است، و ما معمولاً از آن با فناوری استفاده می‌کنیم.

Technology glitches in this case  because it's plural problems.

فناوری در این مورد دچار نقص می‌شود، زیرا مشکلاتی چندگانه است.

Or errors.

یا خطاها.

Now, when something bogs something else down,  

اکنون، وقتی چیزی چیز دیگری را خراب می‌کند،

it means that something like the glitches  prevent someone or something from progressing.

به این معنی است که چیزی مانند اشکالات، مانع از پیشرفت کسی یا چیزی می‌شود.

So this means that the glitches, the errors,  

بنابراین این بدان معناست که اشکالات، خطاها،

the problems are preventing the companies  from progressing with their project.

مشکلات مانع از پیشرفت شرکت‌ها در پروژه خود می‌شوند.

So they have been bogged down.

بنابراین آنها گرفتار شده اند.

It's just written in the passive form.

فقط به صورت مفعول نوشته شده است.

The companies, the robo taxi companies,  have been bogged down by these glitches,  

شرکت‌ها، شرکت‌های تاکسی‌های ربات، توسط این اشکالات گرفتار شده‌اند،

have been prevented from progressing  by these glitches, not just.

به دلیل این اشکالات، نه فقط از پیشرفت آنها جلوگیری شده است.

The glitches there's also.

اشکالات نیز وجود دارد.

Safety fears and high profile accidents  involving vehicles if something is  

ترس‌های ایمنی و تصادف‌های با مشخصات بالا که شامل وسایل نقلیه می‌شود، اگر چیزی

described as high profile here, the noun is  accident and the adjective is high profile.

در اینجا به‌عنوان مشخصات بالا توصیف شود، اسم تصادف و صفت با مشخصات بالا است.

A high profile accident is an  accident that gets a lot of attention.

تصادف با مشخصات بالا تصادفی است که توجه زیادی را به خود جلب می کند.

So a high profile issue, a high profile person is  an issue or person that gets a lot of attention.

بنابراین، یک مسئله با مشخصات بالا، یک فرد با مشخصات بالا، یک مسئله یا فردی است که توجه زیادی را به خود جلب می کند.

I wrote that down here.

اینو اینجا نوشتم

Now let's continue.

حالا بیایید ادامه دهیم. کمیسیون

The California Public Utilities  Commission had twice postponed the vote.

خدمات عمومی کالیفرنیا دو بار رأی گیری را به تعویق انداخته بود.

When you postpone something,  it means you delay something.

وقتی کاری را به تعویق می اندازید، به این معنی است که کاری را به تعویق می اندازید.

So if the vote was to take place on August 1st.

پس اگر قرار بود رای گیری در اول مرداد برگزار شود.

But it was.

اما این بود.

Postponed.

به تعویق افتاد.

It means it was rescheduled  to a date after August 1st.

این بدان معناست که برای تاریخ بعد از 1 اوت مجدداً برنامه ریزی شد.

It could have been August 2nd.

ممکن بود 2 آگوست باشد.

It could have just been postponed for  one day, one week, one month, one year.

ممکن بود فقط برای یک روز، یک هفته، یک ماه، یک سال به تعویق بیفتد.

We don't know how long is  just later than scheduled.

ما نمی دانیم که چه مدت فقط دیرتر از زمان برنامه ریزی شده است.

So delayed, postponed, delayed  the vote and on Thursday heard  

بنابراین رأی گیری به تأخیر افتاد، به تعویق افتاد و روز پنجشنبه

more than six hours of testimony from the  public, including supporters and critics.

بیش از شش ساعت شهادت از سوی مردم، از جمله حامیان و منتقدان شنیده شد.

So testimony, this is simply the opinions,  the expertise, the thoughts of the public.

بنابراین شهادت، این صرفاً نظرات، تخصص، افکار عمومی است.

Related to this specific issue.

مربوط به این موضوع خاص است.

Of approving or denying the Robo Taxi expansion.

تایید یا رد گسترش Robo Taxi.

So they heard it from both supporters, people  who say yes, I want the robo taxi companies  

بنابراین آن‌ها آن را از هر دو حامی شنیدند، افرادی که می‌گویند بله، من می‌خواهم شرکت‌های تاکسی‌های روبو

to expand and then critics, those who  say no, I don't want that to happen.

گسترش پیدا کنند و سپس منتقدان، کسانی که می‌گویند نه، من نمی‌خواهم این اتفاق بیفتد. .

The.

Board, this is the.

هیئت مدیره، این است.

Board, the California Public Utilities Commission,  that is The board approved the expansion 3 to 1.

هیئت مدیره، کمیسیون خدمات عمومی کالیفرنیا، یعنی هیئت مدیره گسترش را 3 به 1 تأیید کرد.

So 3 people said yes I approve,  one person said no I don't.

بنابراین 3 نفر گفتند بله من تأیید می‌کنم، یک نفر گفت نه من این کار را نمی‌کنم.

Approve.

تایید کنید.

So there were.

Four people in total on this board.

بنابراین وجود داشت.

در مجموع چهار نفر در این هیئت حضور دارند.

Let's continue critics, people  who oppose the expansion.

بیایید منتقدان را ادامه دهیم، افرادی که مخالف گسترش هستند.

Critics raised concerns about safety records and  

منتقدان نگرانی‌هایی را درباره سوابق ایمنی مطرح کردند و

claimed the cars often caused traffic  incidents by abruptly shutting down.

ادعا کردند که خودروها اغلب با خاموش شدن ناگهانی باعث حوادث ترافیکی می‌شوند.

When something shuts down, it stops operating.

وقتی چیزی خاموش می شود، کارش متوقف می شود.

And if it happens abruptly, it means it  happens quickly and also without any warning.

و اگر ناگهان اتفاق بیفتد، به این معنی است که به سرعت و همچنین بدون هیچ هشداری اتفاق می‌افتد.

Let's look at this example, the glitches,  remember, this was errors or problems.

بیایید به این مثال نگاه کنیم، اشکالات، به یاد داشته باشید، این خطاها یا مشکلات بود.

The glitches caused my  computer to abruptly shut down.

اشکالات باعث شد که رایانه من ناگهان خاموش شود.

So to stop working, stop operating.

بنابراین برای توقف کار، کار را متوقف کنید.

And it happened very quickly without any warning.

و خیلی سریع و بدون هیچ هشداری اتفاق افتاد.

You were typing a document and then all  of a sudden, your computer turned off.

داشتید سندی را تایپ می‌کردید و ناگهان رایانه‌تان خاموش شد.

That would be abruptly shutting down.

که به طور ناگهانی خاموش می شود.

Then you could say I'm still waiting  on the green light from my boss to  

سپس می‌توانید بگویید من هنوز منتظر چراغ سبز رئیسم هستم تا

buy a new one because your boss  has to give you the green light  

یک رایانه جدید بخرم، زیرا رئیس شما باید

to buy a new computer because the  company is paying for that computer.

برای خرید رایانه جدید به شما چراغ سبز نشان دهد زیرا شرکت هزینه آن رایانه را پرداخت می‌کند.

Let's continue.

ادامه دهیم.

In the statement announcing the approval,  commissioners acknowledge that data on how  

در بیانیه‌ای که تأیید را اعلام می‌کند، کمیسیونرها اذعان می‌کنند که اطلاعات مربوط به نحوه

autonomous vehicle safety records compare with  regular cars was limited, so they approved it.

مقایسه سوابق ایمنی خودروهای خودران با اتومبیل‌های معمولی محدود است، بنابراین آنها آن را تأیید کردند.

The commissioners are the people on this board,  the Commission, California Public Utilities  

کمیسیونرها افرادی هستند که در این هیئت مدیره هستند، کمیسیون، کمیسیون خدمات عمومی کالیفرنیا

Commission, this is the board and this word  Commission, that's where the word commissioners,  

، این هیئت مدیره و این کلمه کمیسیون است، اینجاست که کلمه کمیسیونرها،

people who are on the board, people who are part  of the Commission, that's where that comes from.

افرادی که در هیئت مدیره هستند، افرادی که بخشی از  کمیسیون هستند، اینجاست که می آید از.

So these people, the four people, even  though they approved the expansion,  

بنابراین این افراد، آن چهار نفر، با وجود اینکه گسترش را تایید کردند، به

they gave it the green light night.

آن شب چراغ سبز دادند.

They acknowledge, they said publicly that they  don't have data on the safety of the robo taxis  

آن‌ها اذعان می‌کنند که علناً گفته‌اند که اطلاعاتی درباره ایمنی تاکسی‌های روبو

compared to a regular taxi, but clearly that did  not prevent them from giving the green light.

در مقایسه با تاکسی‌های معمولی ندارند، اما واضح است که این مانع از نشان دادن چراغ سبز آنها نشد.

And that's the end of our article.

و این پایان مقاله ما است.

So I have a question for you.

بنابراین من یک سوال از شما دارم.

Do you give me the green  light to make more videos?

آیا به من چراغ سبز می دهید تا ویدیوهای بیشتری بسازم؟

Just like this.

درست مثل این.

One, if so, then you can  put in the comments section.

یکی، اگر چنین است، می‌توانید در بخش نظرات قرار دهید.

Jennifer, I give you the green  light to make more videos.

جنیفر، من به شما چراغ سبز می دهم تا ویدیوهای بیشتری بسازید.

Of course I want you to practice this expression,  

البته من از شما می خواهم که این عبارت را تمرین کنید،   به

which is why I want you to leave this in the  comments and I also want to see if you like.

همین دلیل می خواهم این را در نظرات بگذارید و همچنین می خواهم ببینم آیا دوست دارید یا خیر.

This video so if you.

این ویدیو پس اگر شما. به

Give me the green light, then I know.

من چراغ سبز بدهید، آنگاه می دانم.

That you like.

که دوست داری

This video and you want me to keep  making more videos just like this one?

این ویدیو و می‌خواهید به ساختن ویدیوهای بیشتری مانند این ویدیو ادامه دهم؟

If this is too long for you to write,  

اگر این برای نوشتن برای شما خیلی طولانی است،

I understand You could also just Simply  put green light in the comments section.

می‌دانم که می‌توانید به سادگی در قسمت نظرات چراغ سبز بگذارید.

So I know you want me to make  more videos just like this one,  

بنابراین می‌دانم که می‌خواهید ویدیوهای بیشتری درست مثل این ویدیو بسازم،

so put that in the comments only if you.

بنابراین فقط در صورت تمایل آن را در نظرات قرار دهید.

Approve of.

تایید کردن.

Course.

دوره.

Now that's the end of the.

اکنون این پایان کار است.

Article So what?

مقاله پس چی؟

I'll do is.

I'll go to the.

من انجام خواهم داد. من

به.

Beginning I'll read the article from start to  

در ابتدا مقاله را از ابتدا تا پایان می خوانم

finish and this time you can  focus on my pronunciation.

و این بار می توانید روی تلفظ من تمرکز کنید.

Robotaxi Expansion Gets Green Light in San  Francisco 2 Robotaxi companies have been  

توسعه Robotaxi در سان فرانسیسکو چراغ سبز دریافت می کند 2 شرکت های Robotaxi

given the green light to start charging  for service throughout San Francisco.

چراغ سبز دریافت کرده اند تا هزینه خدمات را در سراسر سانفرانسیسکو شروع کنند.

The move marks a major  expansion for the companies,  

این حرکت نشان‌دهنده توسعه بزرگی برای شرکت‌هایی است

which previously faced limits on when  or where they could charge for rides.

که قبلاً با محدودیت‌هایی در مورد زمان یا مکان هزینه‌ای برای سواری مواجه بودند.

Approval from regulators came  despite objections from police  

با وجود مخالفت

and fire officials, activists and others.

مقامات پلیس و آتش نشانی، فعالان و سایرین، مجوز تنظیم‌کننده‌ها صادر شد.

Analysts say the decision  could usher in a new era.

تحلیلگران می‌گویند این تصمیم می‌تواند آغازگر دوره جدیدی باشد.

For driverless car services.

برای خدمات ماشین بدون راننده.

Wimo, which shares a parent company with Google  

Wimo، که یک شرکت مادر با Google به اشتراک می‌گذارد

and has been offering free rides in  his driverless cars since last year,  

و از سال گذشته سواری رایگان با خودروهای بدون راننده خود ارائه می‌دهد،

called the decision the true beginning of  our commercial operations in San Francisco.

این تصمیم را آغاز واقعی عملیات تجاری ما در سانفرانسیسکو نامید.

Driverless car services have been slow to  live up to the promises of transforming  

خدمات خودروهای بدون راننده در اجرای وعده‌های تغییر

transport that accompanied the start of  their development more than a decade ago.

حمل‌ونقل که با شروع توسعه آن‌ها بیش از یک دهه پیش همراه بود، به کندی عمل می‌کردند.

They have been bogged down by technology glitches,  

آن‌ها به دلیل نقص‌های فناوری،

safety fears and high profile  accidents involving vehicles.

ترس از ایمنی و تصادفات با مشخصات بالا در وسایل نقلیه گرفتار شده‌اند.

The California Public Utilities Commission had  twice postponed the vote and on Thursday heard  

کمیسیون خدمات عمومی کالیفرنیا دو بار رأی گیری را به تعویق انداخته بود و روز پنج شنبه

more than six hours of testimony from the  public, including supporters and critics.

بیش از شش ساعت شهادت مردم از جمله حامیان و منتقدان را شنید.

The board approved the expansion 3:00 to 1:00.

هیئت مدیره از ساعت 3:00 الی 1:00 با گسترش موافقت کرد.

Critics raised concerns about safety records and  claimed the cars often caused traffic incidents  

منتقدان نگرانی‌هایی را در مورد سوابق ایمنی مطرح کردند و ادعا کردند که خودروها اغلب

by abruptly shutting down or failing  to make way for emergency responders.

با خاموش شدن ناگهانی یا ناتوانی در ایجاد راه برای امدادگران اضطراری باعث حوادث ترافیکی می‌شوند.

In the statement announcing the approval,  commissioners acknowledge that data on  

در بیانیه ای که تأییدیه را اعلام می کند، کمیسیونرها تأیید می کنند که اطلاعات مربوط به

how autonomous vehicle safety records  compare with regular cars was limited.

نحوه مقایسه سوابق ایمنی خودروهای خودران با اتومبیل های معمولی محدود است.

I hope you enjoyed that article,  now let's continue to the next one.

امیدوارم از آن مقاله لذت برده باشید، حالا بیایید به مقاله بعدی ادامه دهیم.

Our headline Nice and short Life  on Mars, a very interesting topic.

عنوان زندگی زیبا و کوتاه ما در مریخ، موضوع بسیار جالبی است.

A new study published in the journal Science shows  

مطالعه جدیدی که در ژورنال Science منتشر شده است

definitive evidence of organic  matter on the surface of Mars.

شواهد قطعی از وجود مواد آلی در سطح مریخ را نشان می دهد.

Organic matter simply means living  matter, matter that is living.

ماده آلی به سادگی به معنای ماده زنده است، ماده ای که زنده است.

For example, in this picture, it  looks like there's some green.

برای مثال، در این تصویر، به نظر می‌رسد که مقداری سبز وجود دارد.

When you see green, you think plants.

وقتی سبز می بینید، به گیاهان فکر می کنید.

So it looks like living matter, organic matter.

بنابراین شبیه ماده زنده، ماده آلی است.

Now let's take a look at this.

حالا بیایید نگاهی به این بیندازیم.

Shows evidence shows definitive evidence.

شواهد نشان می دهد شواهد قطعی را نشان می دهد.

When I see this, I say, wow, definitive evidence.

وقتی اینو میبینم میگم عجب مدرک قطعی.

Definitive is an adjective that  means firm, final, or complete.

تعریف صفتی است که به معنای محکم، نهایی یا کامل است.

So this evidence is firm.

پس این شواهد محکم است.

It's final.

نهایی است.

You can think of.

می توانید فکر کنید. به این

It as not to be questioned, so  you can't question this evidence.

دلیل که مورد سؤال قرار نمی گیرد، بنابراین نمی توانید این شواهد را زیر سؤال ببرید.

It's firm and final, so real evidence it makes it  a lot stronger of organic matter on the surface  

این محکم و نهایی است، بنابراین شواهد واقعی آن را از مواد آلی در سطح مریخ بسیار قوی تر می کند

of Mars.

.

Now notice here we have the journal Science,  

اکنون توجه کنید که در اینجا مجله Science را داریم،

and you see that Science has a capital  S This is because it's a proper noun  

و می بینید که Science دارای حرف بزرگ S است این به این دلیل است که یک اسم خاص است

and you need to capitalize the first  letter of a proper noun, proper noun.

و باید حرف اول یک اسم خاص، اسم خاص را با حروف بزرگ بنویسید.

And it's a proper noun because the  name of the journal is Science.

و این یک اسم خاص است زیرا نام مجله Science است. به

That's why it has a capital S But if you were  

همین دلیل است که S بزرگ دارد، اما اگر

just talking about the subject  science, I love science class.

فقط در مورد علم موضوعی صحبت می‌کردید ، من عاشق کلاس علوم هستم.

You don't need to capitalize it because  in this case it's not a proper noun.

لازم نیست آن را با حروف بزرگ بنویسید، زیرا در این مورد اسم مناسبی نیست.

The data was collected by NASA's  nuclear powered Rover Curiosity.

داده‌ها توسط روور کنجکاوی ناسا جمع‌آوری شده است .

Again, this is a great example Curiosity,  which you probably know as a noun.

باز هم، این یک مثال عالی از کنجکاوی است که احتمالاً آن را به عنوان یک اسم می شناسید.

Curiosity is a good thing when you're a  student, but in this case it's the name of.

وقتی دانشجو هستید، کنجکاوی چیز خوبی است ، اما در این مورد نام آن است.

The Rover, the.

مریخ نورد،

Name of the Rover is Curiosity, and  that's why we have a capital first letter.

نام مریخ نورد کنجکاوی است، و به همین دلیل است که حرف اول بزرگ داریم.

It's a proper noun.

این یک اسم خاص است.

It confirms the Rover Curiosity confirms earlier  

این تایید می کند که مریخ نورد کنجکاوی یافته های قبلی را تأیید می کند

findings that the Red Planet once  contained carbon based compounds.

که سیاره سرخ زمانی حاوی ترکیبات مبتنی بر کربن بوده است.

I'll be honest with you, I'm not exactly  sure what a carbon based compound is.

من با شما صادق خواهم بود، من دقیقاً مطمئن نیستم که ترکیب مبتنی بر کربن چیست.

It's a compound that contains carbon.

این ترکیبی است که حاوی کربن است.

That's all I know about that.

این تمام چیزی است که در مورد آن می دانم.

Red Planet is another name for the planet Mars.

سیاره سرخ نام دیگر سیاره مریخ است.

Because it is red.

چون قرمز است.

So when you see Red Planet, you  know they're talking about Mars.

بنابراین وقتی سیاره سرخ را می‌بینید، می‌دانید که در مورد مریخ صحبت می‌کنند.

These compounds they're talking about.

این ترکیباتی که آنها در مورد آنها صحبت می کنند.

The carbon based compounds,  also called organic molecules,  

ترکیبات مبتنی بر کربن که مولکول‌های آلی نیز نامیده می‌شوند،

are essential ingredients for  life as scientists understand it.

همانطور که دانشمندان آن را درک می‌کنند، اجزای ضروری برای زندگی هستند.

Now notice how they explain what these  compounds are or why they're important?

اکنون توجه کنید که چگونه آنها توضیح می دهند که این ترکیبات چیست یا چرا مهم هستند؟

Because the average person like me who  doesn't have a scientific background,  

از آنجا که افراد معمولی مانند من که پیشینه علمی ندارند،

has no idea what a carbon based compound is.

نمی دانند ترکیب مبتنی بر کربن چیست.

So they explain what this is.

بنابراین آنها توضیح می دهند که این چیست.

So now I know, OK, essential meaning, very  important, extremely important, important,  

بنابراین اکنون می‌دانم، خوب، معنای اساسی، بسیار مهم، بسیار مهم، مهم،

and not just important, very important, essential  ingredients for life as scientists understand it.

و نه فقط مهم، بسیار مهم، اجزای ضروری برای زندگی همانطور که دانشمندان آن را درک می‌کنند.

So now I know you can't have life  without these carbon based compounds,  

بنابراین اکنون می‌دانم که شما نمی‌توانید بدون این ترکیبات مبتنی بر کربن زندگی داشته باشید،

and they have found definitive evidence  that these compounds exist on Mars,  

و آنها شواهد قطعی پیدا کرده‌اند که این ترکیبات در مریخ،

the Red Planet, essentially saying  that life on Mars is possible.

سیاره سرخ وجود دارند و اساساً می‌گویند که حیات در مریخ امکان‌پذیر است.

I've summarized all of the lesson notes  and you can find them in a free lesson PDF.

من همه یادداشت‌های درس را خلاصه کرده‌ام و می‌توانید آنها را در یک PDF درس رایگان پیدا کنید.

You can look for the link.

می توانید به دنبال لینک بگردید.

In the description or in the first comment?

در توضیحات یا در کامنت اول؟

Let's continue.

ادامه دهیم.

The organic molecules were  found in Mars's Gale Crater,  

مولکول های آلی در دهانه گیل مریخ یافت شدند،

a large area that may have been a  watery lake over 3 billion years ago.

منطقه بزرگی که ممکن است بیش از 3 میلیارد سال پیش دریاچه ای پرآب بوده باشد.

The Rover encountered traces of the  molecule in rocks extracted from the area.

مریخ نورد با ردپایی از مولکول در سنگ های استخراج شده از منطقه مواجه شد.

When you extract something, it  means you remove it or take it out.

وقتی چیزی را استخراج می‌کنید، به این معنی است که آن را حذف یا خارج می‌کنید.

So they have a rock, and within  this rock there are molecules.

بنابراین آنها یک سنگ دارند و درون این سنگ مولکول هایی وجود دارد.

So they took those molecules  out, they extracted it.

بنابراین آن‌ها آن مولکول‌ها را بیرون آوردند، آن‌ها را استخراج کردند.

This is also.

این هم هست

The terminology you use, if you  need to get a tooth removed,  

اصطلاحی که استفاده می‌کنید، اگر به نیاز به برداشتن دندان دارید،

you can extract a tooth which  means simply to remove it.

می‌توانید دندانی را بیرون بیاورید که به معنای برداشتن آن است.

So to remove or take out.

بنابراین برای حذف یا خارج کردن.

To remove or take out.

برای حذف یا خارج کردن.

And you remove.

و شما حذف می کنید.

Something generally from something else.

چیزی به طور کلی از چیز دیگری.

So you extract the molecules from the rock.

بنابراین شما مولکول ها را از سنگ استخراج می کنید.

The rocks also contain sulfur, which scientists  speculate helped preserve the organics even  

این سنگ‌ها همچنین حاوی گوگرد هستند، که دانشمندان حدس می‌زنند که به حفظ مواد آلی حتی

when the rocks were exposed to the harsh  radiation on the surface of the planet.

زمانی که سنگ‌ها در معرض تشعشعات شدید سطح سیاره بودند، کمک می‌کند.

Remember, we're talking about the planet Mars.

به یاد داشته باشید، ما در مورد سیاره مریخ صحبت می کنیم.

Now let's take a look.

حالا بیایید نگاهی بیندازیم.

At this verb speculate, a very common  verb, when you speculate on something,  

در این فعل speculate، یک فعل بسیار رایج ، وقتی درباره چیزی حدس می‌زنید، به این

it means you essentially guess what the answer is,  

معنی است که اساساً حدس می‌زنید که پاسخ چیست،

and you do that because you don't  have enough information to be certain.

و این کار را انجام می‌دهید زیرا اطلاعات کافی برای اطمینان ندارید.

If you're certain, it means you 100% no, so  you can present that information as a fact.

اگر مطمئن هستید، به این معنی است که 100٪ نه، بنابراین می توانید آن اطلاعات را به عنوان یک واقعیت ارائه کنید.

But if you're just guessing,  you use the verb speculate.

اما اگر فقط حدس می‌زنید، از فعل speculate استفاده می‌کنید.

So when your audience hears speculate,  

بنابراین وقتی مخاطبان شما حدس و گمان می شنوند، می

they know that you are not not 100%  certain you are in fact guessing.

دانند که شما 100% مطمئن نیستید که واقعا حدس می زنید.

So scientists speculate.

بنابراین دانشمندان حدس می زنند.

So they don't actually know  that this is 100% correct.

بنابراین آنها در واقع نمی دانند که این 100٪ درست است.

It's their best guessed based  on the information they have.

بر اساس اطلاعاتی که دارند بهترین حدس آنهاست .

Scientists speculate helped preserve the organics  

دانشمندان حدس می زنند که به حفظ مواد آلی کمک کرده است،

even that when the rocks were  exposed to the harsh radiation.

حتی زمانی که سنگ ها در معرض تشعشعات شدید قرار می گیرند.

Let's take a look at Harsh.

بیایید نگاهی به هارش بیندازیم.

Harsh is an adjective, so I could  say exposed to the radiation,  

خشن یک صفت است، بنابراین می توانم بگویم در معرض تابش قرار گرفته است،

which means the radiation affected it.

به این معنی که تشعشع بر آن تأثیر گذاشته است.

It was in the same area as the radiation,  so it was exposed to the radiation.

در همان ناحیه تابش بود، بنابراین در معرض تشعشع قرار گرفت.

To the harsh.

به خشن.

Radiation, so harsh is an  adjective that modifies radiation,  

تشعشع، بنابراین خشن صفتی است که تشعشع را تغییر می‌دهد،

and harsh means unpleasant, unkind,  cruel, or more severe than necessary.

و خشن به معنای ناخوشایند، نامهربان، بی‌رحمانه یا شدیدتر از حد لازم است.

So radiation is very strong, and they're  saying that this radiation was very severe,  

بنابراین تشعشع بسیار قوی است، و آنها می‌گویند که این تشعشع بسیار شدید بود،

perhaps more severe than it usually is, the  harsh radiation on the surface of the planet.

شاید شدیدتر از آن چیزی که معمولاً باشد، تابش شدید روی سطح سیاره.

Let's move on.

بیایید ادامه دهیم.

Scientists are quick to state that the presence  of these organic molecules is not sufficient  

دانشمندان به سرعت بیان می‌کنند که وجود این مولکول‌های آلی

evidence for ancient life on Mars as the molecules  could have been formed by non living processes.

شواهد کافی برای حیات باستانی در مریخ نیست، زیرا این مولکول‌ها می‌توانستند توسط فرآیندهای غیر زنده تشکیل شده باشند.

So here they're.

بنابراین آنها اینجا هستند.

Casting some doubt, ancient life on Mars.

ایجاد شک و تردید، حیات باستانی در مریخ.

So they're saying right now we don't have  enough evidence to say that previously  

بنابراین آنها در حال حاضر می گویند ما شواهد کافی نداریم که بگوییم قبلاً

in ancient times there was life on  Mars, so that would be ancient life.

در زمان های قدیم در مریخ زندگی وجود داشته است ، بنابراین زندگی باستانی خواهد بود.

So not sufficient is saying we don't  have enough evidence not sufficient.

بنابراین کافی نیست این است که بگوییم ما شواهد کافی نداریم.

So not enough, not enough to  be convincing, not enough.

بنابراین کافی نیست، کافی نیست که قانع کننده باشد، کافی نیست.

And in this case to convince, you  could say I don't have sufficient time.

و در این مورد برای متقاعد کردن، می‌توانید بگویید زمان کافی ندارم.

So in that case it's not enough time.

بنابراین در آن صورت زمان کافی نیست.

To do.

انجام دادن.

Something I don't have sufficient  time to complete this article.

چیزی که وقت کافی برای تکمیل این مقاله ندارم.

I don't have enough time to do it.

وقت کافی برای انجام آن ندارم.

So the scientists are suggesting there could be  another reason why these molecules are there.

بنابراین دانشمندان پیشنهاد می‌کنند که دلیل دیگری برای وجود این مولکول‌ها وجود دارد.

But it's still one of the  most astonishing discoveries  

اما این هنوز یکی از شگفت‌انگیزترین اکتشافات است

which could lead to future revelations.

که می‌تواند به افشاگری‌های آینده منجر شود.

Let's take a look at astonishing as an adjective.

بیایید نگاهی به شگفت انگیز بودن به عنوان یک صفت بیندازیم.

This means surprising or it can be amazing.

این به معنای شگفت انگیز است یا می تواند شگفت انگیز باشد.

That was astonishing.

این حیرت آور بود.

That was amazing.

این شگفت انگیز بود.

But maybe it was that was astonishing.

اما شاید این بود که حیرت آور بود.

It was surprising at the same time.

در عین حال تعجب آور بود.

So it depends on how it's being used.

بنابراین بستگی به نحوه استفاده از آن دارد.

In this case, it could be really either the  

در این مورد، واقعاً می‌تواند

most astonishing discoveries which  could lead to future revelations.

شگفت‌انگیزترین اکتشافاتی باشد که می‌تواند به افشاگری‌های آینده منجر شود.

Let's look at.

بیایید نگاه کنیم.

Revelation.

مکاشفه.

In this case it's a noun.

در این مورد یک اسم است.

It comes from the verb reveal.

از فعل آشکار می آید.

So when you reveal something,  you make that information known.

بنابراین وقتی چیزی را فاش می‌کنید، آن اطلاعات را به اطلاع می‌رسانید.

It's the same case as a revelation.

این همان مورد وحی است.

A revelation is when a fact becomes known.

مکاشفه زمانی است که حقیقتی معلوم شود.

Now it can be when a unknown fact becomes known.

اکنون می تواند زمانی باشد که یک واقعیت ناشناخته شناخته شود.

So before we didn't know it, and  now we know it it's a revelation.

بنابراین قبلاً ما آن را نمی دانستیم، و اکنون می دانیم که این یک مکاشفه است.

Or it can be when a secret fact becomes known,  

یا ممکن است زمانی رخ دهد که یک واقعیت مخفی مشخص شود،

so certain people knew it but  the general public didn't.

بنابراین افراد خاصی آن را می دانستند، اما عموم مردم نمی دانستند.

Not so when the general public found out.

وقتی عموم مردم متوجه شدند اینطور نیست.

What a revelation.

چه مکاشفه ای

Remember, this comes from the verb  to reveal, and you reveal a secret,  

به یاد داشته باشید، این از فعل آشکار کردن می‌آید، و شما یک راز را فاش می‌کنید،

which means you share a secret that you  previously had not shared, especially when  

به این معنی که رازی را به اشتراک می‌گذارید که قبلاً آن را به اشتراک نمی‌گذاشته بودید، به خصوص وقتی

one considers the other startling fine that  curiosity uncovered around five years ago.

یکی دیگر را در نظر می‌گیرد که کنجکاوی پنج سال پیش آشکار شد.

Remember, curiosity is the name of NASA's.

به یاد داشته باشید، کنجکاوی نام ناسا است.

Rover.

مریخ نورد.

Which is the machine that operates  on the surface of the planet Mars.

که ماشینی است که روی سطح سیاره مریخ کار می کند.

Now let's look at startling as  an adjective, a startling fine.

حالا بیایید به شگفت‌انگیز کردن به عنوان یک صفت، یک جریمه شگفت‌انگیز نگاه کنیم.

When something is startling, it's.

وقتی چیزی حیرت آور است، همان است.

Surprising, but usually in a worrisome way.

غافلگیر کننده، اما معمولا به شیوه ای نگران کننده.

So you could say I went to the doctor and I  got some startling news that doesn't sound very  

بنابراین می‌توانید بگویید که من به دکتر رفتم و اخبار شگفت‌انگیزی دریافت کردم که خیلی خوب به نظر نمی‌رسند،

good because it's news that surprised you, but  generally in a negative way, in a worrisome way.

زیرا خبری است که شما را متعجب کرده است، اما به طور کلی به شکلی منفی و به‌طور نگران‌کننده.

So especially when one considers  the other startling find,  

بنابراین، به‌ویژه وقتی یکی از یافته‌های شگفت‌انگیز دیگر را در نظر می‌گیرد،

that curiosity uncovered around five years ago.

این کنجکاوی حدود پنج سال پیش آشکار شد.

So we'll find out what that startling find is,  

بنابراین ما متوجه خواهیم شد که آن یافته شگفت‌انگیز چیست،

that surprising find, but somehow in some sort  of a negative way, perhaps a worrisome way.

آن یافته شگفت‌انگیز، اما به نوعی به نوعی منفی، شاید یک راه نگران‌کننده. .

The.

Rover analyzes the air around it periodically.

Rover به طور دوره ای هوای اطراف خود را تجزیه و تحلیل می کند.

Periodically is an adverb that means from  time to time, periodically from time to time.

Periodically قیدی است که به معنای گاه به گاه، دوره ای از زمان به زمان است.

So consistently means all the time, but  periodically means perhaps once a week  

بنابراین به طور مداوم به معنای همیشه است، اما به طور دوره ای به معنای شاید یک بار در هفته

or once a day, so on a schedule, but not  all the time, which would be consistently.

یا یک بار در روز است، بنابراین بر اساس یک برنامه، اما نه همه وقت، که به طور مداوم خواهد بود.

And in 2014 it Rover it found the  air contained another of the most  

و در سال 2014، Rover دریافت که هوا حاوی یکی دیگر از

basic organic molecules and a key  ingredient of natural gas, methane.

اساسی‌ترین مولکول‌های آلی و یک عنصر کلیدی گاز طبیعی، متان است.

So the Rover.

بنابراین مریخ نورد.

Found another molecule on  the planet Mars, Methane.

مولکول دیگری به نام متان در سیاره مریخ پیدا شد.

One of the characteristics of methane is  that it only survives a few 100 years.

یکی از ویژگی های متان این است که فقط چند 100 سال زنده می ماند.

So a few 100.

بنابراین چند 100.

To me that sounds like 300, maybe 400, maybe 500,  

به نظر من 300، شاید 400، شاید 500 به نظر می رسد،

because a few is more than  two, because 2 is a couple.

زیرا تعداد کمی از دو بیشتر است ، زیرا 2 یک زوج است.

A couple 100 years is 2, and few is generally more  than two, but less than definitely less than 10.

یک زن و شوهر 100 سال 2 است، و تعداد کمی معمولاً بیشتر از دو است، اما کمتر از قطعاً کمتر از 10 سال است.

Three to five, I would say a few 100 years.

سه تا پنج، من می گویم چند 100 سال.

This means that something somewhere  on Mars is replenishing the supply.

این بدان معنی است که چیزی در جایی در مریخ در حال پر کردن ذخایر است.

When something is replenish,  it means it's filled up again.

وقتی چیزی در حال پر شدن است، به این معنی است که دوباره پر شده است.

So for example, if a lake had  water and then there was a drought,  

به عنوان مثال، اگر دریاچه ای دارای آب باشد و سپس خشکسالی رخ دهد،

very dry conditions and all the water evaporated.

شرایط بسیار خشک و تمام آب تبخیر شود.

So if you.

بنابراین اگر شما.

Put more water in that lake.

آب بیشتری در آن دریاچه بریزید.

You're replenishing the lake,  you're filling the lake again.

شما در حال پر کردن دریاچه هستید، دوباره دریاچه را پر می کنید.

So they're saying that  something on the planet Mars.

بنابراین آنها دارند این چیزی را در سیاره مریخ می گویند.

Is.

Replenishing the supply of  methane, which could be.

است.

پر کردن ذخایر متان، که می تواند باشد. .

The.

Startling find It's surprising, and  maybe there's reason to be concerned.

شگفت‌انگیز است که این شگفت‌آور است، و شاید دلیلی برای نگرانی وجود داشته باشد.

What is this that's replenishing the supply?

این چه چیزی است که عرضه را دوباره پر می کند؟

How is it doing this?

چگونه این کار را انجام می دهد؟

What does it mean for us on Earth?

برای ما روی زمین چه معنایی دارد؟

That could be the startling part.

این می تواند بخش شگفت انگیز باشد.

According to NASA, Mars emits  thousands of tons of methane at a time.

به گفته ناسا، مریخ هزاران تن متان را در یک زمان منتشر می کند.

The verb.

فعل

Emit simply means.

Emit به سادگی به معنای.

To to produce.

به تولید.

Or to send out, to produce or send out.

یا ارسال کردن، تولید کردن یا ارسال کردن.

But we use this in very specific cases.

اما ما از این در موارد بسیار خاص استفاده می کنیم.

We use it with gases.

ما از آن با گاز استفاده می کنیم.

In this case we also use this with sounds sounds.

در این مورد ما همچنین از این با صداهای صوتی استفاده می کنیم.

So the.

بنابراین

The truck.

کامیون.

Emits a lot of gas for one, and a lot of noise.

گاز زیادی برای یک نفر ساطع می کند و صدای زیادی هم دارد.

Oh, the sound that that truck is emitting or the  building is emitting, It's really hurting my ears.

آه، صدایی که آن کامیون یا ساختمان منتشر می کند، واقعاً گوش من را آزار می دهد.

We also use this for light.

ما همچنین از این برای نور استفاده می کنیم.

So the airport emits a lot of light.

بنابراین فرودگاه نور زیادی از خود ساطع می کند.

It's blinding.

کور کننده است.

Mars emits thousands of tons of methane at a time.

مریخ در یک زمان هزاران تن متان ساطع می کند.

The level of methane rises and falls  as seasonal intervals in the year,  

سطح متان در فواصل فصلی در سال بالا و پایین می‌آید،

almost as if the planet is breathing.

تقریباً انگار سیاره در حال تنفس است.

It sounds a little strange.

کمی عجیب به نظر می رسد.

Perhaps that's the startling information here.

شاید این اطلاعات شگفت انگیز در اینجا باشد.

NASA suspects the methane comes from  deep under the surface of the planet.

ناسا مشکوک است که متان از اعماق زیر سطح سیاره می آید.

The variations in temperature on the surface  of Mars cause the molecule, which is methane.

تغییرات دما در سطح مریخ باعث ایجاد این مولکول می شود که متان است.

To.

به

Flow upwards at higher or lower levels.

در سطوح بالاتر یا پایین تر به سمت بالا جریان یابد.

OK, so this is the scientists.

خوب، پس این دانشمندان هستند. در

Are speculating because if you  suspect something you don't  

حال حدس و گمان هستند زیرا اگر به چیزی مشکوک باشید که

know for sure otherwise you would say  NASA knows the methane comes but they  

مطمئن نیستید در غیر این صورت می‌گویید ناسا می‌داند که متان می‌آید اما آنها

suspect which means they're about 80% sure  they're guessing so again you could also.

مشکوک هستند که به این معنی است که حدود 80 درصد مطمئن هستند که حدس می‌زنند، پس شما نیز می‌توانید. از

Use the verb.

فعل استفاده کنید.

Speculate.

حدس و گمان

NASA speculates the methane comes  from deep under the surface.

ناسا حدس می‌زند که متان از اعماق زیر سطح می‌آید.

So they.

بنابراین آنها.

Don't know 100%.

100% بلد نیستم

For example, in the winter the gas could  get trapped in underground icy crystals.

برای مثال، در زمستان گاز ممکن است در بلورهای یخی زیرزمینی گیر کند.

OK, so this is what's happening to the methane.

خوب، پس این چیزی است که برای متان اتفاق می افتد.

These crystals, called class rates,  melt in the summer and release the gas.

این کریستال‌ها که نرخ کلاس نامیده می‌شوند، در تابستان ذوب می‌شوند و گاز آزاد می‌کنند.

So this.

پس این

Is their theory on how this gas is being  released at different times of the year?

آیا نظریه آنها در مورد چگونگی انتشار این گاز در زمان های مختلف سال است؟

In winter, it's frozen.

در زمستان، یخ زده است.

The gas is frozen in these icy crystals.

گاز در این بلورهای یخی منجمد است.

But in summer, when these crystals  melt, they release the methane again.

اما در تابستان، وقتی این کریستال‌ها ذوب می‌شوند، دوباره متان آزاد می‌کنند.

This is not a fact.

این یک واقعیت نیست.

Because they're speculating.

چون دارند حدس و گمان می زنند.

They suspect this is what is happening.

آنها مشکوک هستند که این چیزی است که اتفاق می افتد.

They don't know it to be.

آنها نمی دانند که چنین است.

True.

درست است.

However, the source.

با این حال، منبع.

Of the methane is still a complete mystery.

متان هنوز یک راز کامل است.

Complete is an adjective, and it means  very great or the highest possible.

Complete یک صفت است و به معنای بسیار عالی یا بالاترین ممکن است.

So we're saying it's a mystery,  but not just a mystery.

بنابراین ما می گوییم که این یک راز است، اما نه فقط یک راز.

Imagine the greatest mystery.

بزرگترین راز را تصور کنید.

You've ever thought of?

تا به حال به این فکر کرده اید؟

That's a complete mystery.

این یک راز کامل است.

It's a very great mystery,  the highest mystery possible.

این یک راز بسیار بزرگ است، بالاترین راز ممکن.

It's a complete mystery.

این یک راز کامل است.

So the source, meaning how the methane is there  originally, where does the methane come from?

بنابراین منبع، یعنی چگونه متان در اصل وجود دارد ، متان از کجا می آید؟

That is a complete mystery.

این یک راز کامل است.

The world of astrobiology considers both  of these studies a historical milestone.

دنیای اخترزیست‌شناسی هر دوی این مطالعات را نقطه عطف تاریخی می‌داند.

A milestone is an important event and  it's an important event in history or  

نقطه عطف رویداد مهمی است و رویداد مهمی در تاریخ یا

in your life as well an important event  in history or one's life For example,  

زندگی شما و همچنین رویداد مهمی در تاریخ یا زندگی فرد است.

one of the big milestones is  when you graduate from school.

That's a milestone that's an important  event in your life when you graduate,  

این نقطه عطفی است که وقتی فارغ‌التحصیل می‌شوید،

when you get married, when you get your.

زمانی که ازدواج می‌کنید، زمانی که شما را می‌گیرید، رویداد مهمی در زندگی شما است.

First job When you have a  baby, you buy your first.

اولین شغل وقتی بچه دار می‌شوید، اولین شغل خود را می‌خرید.

Car buy your first house.

ماشین اولین خانه خود را بخرید.

These are all milestones, but of course  there are also historical milestones,  

اینها همه نقاط عطف هستند، اما البته نقاط عطف تاریخی نیز وجود دارد،

and this, the information found in these  studies, is one of those milestones.

و این، اطلاعات یافت شده در این مطالعات، یکی از آن نقاط عطف است.

According to this information,  Mars is not a dead planet,  

بر اساس این اطلاعات، مریخ یک سیاره مرده نیست،

so of course a dead planet would be  a planet that cannot sustain life.

بنابراین مطمئناً یک سیاره مرده سیاره ای است که نمی تواند حیات را حفظ کند.

On the contrary.

برعکس.

We use this.

ما از این استفاده می کنیم.

As a transition word, when we want  to introduce a contrasting point,  

به عنوان یک کلمه انتقال، وقتی می‌خواهیم یک نقطه متضاد را معرفی کنیم،

so dead planet is the one point.

بنابراین سیاره مرده یک نقطه است.

Now, the contrasting point would have to  show something with life, and we can use.

اکنون، نقطه متضاد باید چیزی را با زندگی نشان دهد، و ما می‌توانیم از آن استفاده کنیم.

On the contrary, Mars is not a dead planet.

برعکس، مریخ یک سیاره مرده نیست.

On the contrary, it is quite active with  life, with molecules, with organic matter,  

برعکس، با زندگی، با مولکول‌ها، با مواد آلی،

and maybe changing and becoming more habitable.

و شاید در حال تغییر و قابل سکونت شدن کاملاً فعال است.

If you describe something as habitable,  

اگر چیزی را قابل سکونت توصیف کنید،

it means you're able to live  there because the conditions are.

به این معنی است که می‌توانید آنجا زندگی کنید زیرا شرایط وجود دارد.

Appropriate so able to live there.

مناسب بنابراین قادر به زندگی در آنجا.

For example, a very, very old house that  has a lot of damage might not be habitable.

به عنوان مثال، یک خانه بسیار بسیار قدیمی که آسیب زیادی دارد ممکن است قابل سکونت نباشد.

It's not suitable to live there,  you're not able to live there.

برای زندگی در آنجا مناسب نیست، نمی توانید در آنجا زندگی کنید.

Or after a flood or natural disaster,  maybe your home is no longer habitable.

یا پس از سیل یا بلای طبیعی، شاید خانه شما دیگر قابل سکونت نباشد.

Of course, this means further  research is necessary.

البته، این بدان معناست که تحقیقات بیشتری لازم است.

Scientists say they need to  send new equipment to Mars,  

دانشمندان می گویند باید تجهیزات جدیدی به مریخ بفرستند،

equipment that can measure the  air and soil with more precision.

تجهیزاتی که بتواند هوا و خاک را با دقت بیشتری اندازه گیری کند.

More precision is another  way of saying more accuracy.

دقت بیشتر راه دیگری برای بیان دقت بیشتر است.

Accuracy.

دقت.

They need to be more accurate.

آنها باید دقیق تر باشند.

There are already missions underway.

در حال حاضر ماموریت هایی در حال انجام است.

Underway means they're in progress now.

در حال اجرا به این معنی است که آنها اکنون در حال پیشرفت هستند.

In Progress now in progress Now, the  European Space Agency's exo Mars ship  

اکنون در حال پیشرفت است، کشتی خارجی مریخ آژانس فضایی اروپا

lands in 2020 and will be able to drill into  the ground on Mars to analyze what it finds.

در سال 2020 فرود می‌آید و می‌تواند در زمین مریخ حفاری کند تا آنچه را که می‌یابد تجزیه و تحلیل کند.

Additionally, NASA is sending another Mars Rover  

علاوه بر این، ناسا مریخ‌نورد دیگری را

in the same year to collect samples of  Martian soil and return them to Earth.

در همان سال می‌فرستد تا نمونه‌هایی از خاک مریخ را جمع‌آوری کرده و به زمین بازگرداند.

So Martian.

پس مریخی.

This comes from the word Mars.

این از کلمه مریخ گرفته شده است.

Just.

Like if you.

Live in Italy, you're an Italian.

فقط

اگر شما را لایک کنید.

در ایتالیا زندگی کنید، شما یک ایتالیایی هستید.

If you live on Mars, you're a Martian.

اگر در مریخ زندگی می کنید، مریخی هستید.

That can be something you  can maybe look forward to.

این می تواند چیزی باشد که می توانید منتظر آن باشید.

So live on Mars equals Martian, Martian soil,  

بنابراین زندگی در مریخ برابر است با مریخ، خاک مریخ،

Italian wine, pizza, tomatoes,  for example, Martian soil.

شراب ایتالیایی، پیتزا، گوجه فرنگی، به عنوان مثال، خاک مریخ.

And notice how Mars, Martian  Earth also have that capital  

و توجه کنید که مریخ، زمین مریخی نیز آن

first letter because they are proper nouns.

حرف اول بزرگ را دارند زیرا اسم‌های خاص هستند.

Remember we talked about proper  nouns at the beginning, proper nouns.

به یاد داشته باشید که در ابتدا درباره اسم‌های مناسب صحبت کردیم، اسم‌های خاص.

So you need capital first letter.

بنابراین شما به حرف اول بزرگ نیاز دارید.

And here Nassau is in all capitals  because we also capitalize acronyms.

و اینجا Nassau با تمام حروف بزرگ است، زیرا ما حروف اختصاری را نیز با حروف بزرگ می‌نویسیم.

So each letter stands for something.

بنابراین هر حرف مخفف چیزی است.

To be honest, I don't know what NASA stands for.

صادقانه بگویم، من نمی دانم ناسا چیست.

I think the SA is space agency national.

من فکر می کنم SA ملی آژانس فضایی است.

What's the a association space agency?

آژانس فضایی انجمن چیست؟

That doesn't sound right.

این درست به نظر نمی رسد.

What is the?

چیست؟

Acronym for NASA, do you know?

مخفف ناسا، آیا می دانید؟

Put it in the comments because  honestly, I'm not sure.

آن را در نظرات قرار دهید زیرا راستش را بخواهید، مطمئن نیستم.

I'm pretty sure SA is space agency,  

من تقریباً مطمئن هستم که SA آژانس فضایی است،

but I don't know what the N and the A  stand for because nobody ever says it.

اما نمی‌دانم N و A به معنای چیست زیرا هیچ‌کس آن را نمی‌گوید.

Everybody says NASA.

همه می گویند ناسا.

Let's continue.

ادامه دهیم.

Again, let me know in the comments.

باز هم در نظرات به من اطلاع دهید.

The possibility of life on Mars has  fascinated humans for generations.

احتمال وجود حیات در مریخ برای نسل‌ها انسان را مجذوب خود کرده است.

It has been the subject of endless  science fiction novels and films.

موضوع رمان ها و فیلم های علمی تخیلی بی پایان بوده است.

If you describe something as endless,  it means again and again and again.

اگر چیزی را بی پایان توصیف کنید، به این معنی است که بارها و بارها و بارها.

So as you know, there are always  movies and books about aliens,  

بنابراین همانطور که می‌دانید، همیشه فیلم‌ها و کتاب‌هایی درباره بیگانگان،

Martians, life on other planets, right?

مریخ‌ها، زندگی در سیارات دیگر وجود دارد، درست است؟

So again and again and again.

بنابراین دوباره و دوباره و دوباره.

Non ending.

بی پایان

Again and again non ending.

بارها و بارها بی پایان

Endless.

بی پایان

Are we alone in the universe?

آیا ما در جهان تنها هستیم؟

Oh, or have there been other life  forms within our solar system?

اوه، یا آیا اشکال حیات دیگری در منظومه شمسی ما وجود داشته است؟

If the current missions to the Red  Planet, which again means Mars.

اگر ماموریت های فعلی به سیاره سرخ، که دوباره به معنای مریخ است.

Mars.

مریخ.

If the current missions to  the Red Planet continue, it  

اگر ماموریت‌های فعلی به سیاره سرخ ادامه پیدا کند، به

looks as if we may discover the answer very soon.

نظر می‌رسد که به زودی پاسخ را پیدا کنیم.

Wow, isn't that a interesting  way to end an article?

وای، آیا این روش جالبی برای پایان دادن به مقاله نیست؟

So that's our article on Mars.

بنابراین این مقاله ما در مورد مریخ است.

Now I will go back and I'll read  the article from start to finish  

اکنون به عقب برمی گردم و مقاله را از ابتدا تا انتها می خوانم

and this time you can focus on my pronunciation.

و این بار می توانید روی تلفظ من تمرکز کنید.

Life on Mars.

زندگی در مریخ

A new study published in the journal Science shows  

مطالعه جدیدی که در ژورنال Science منتشر شده است

definitive evidence of organic  matter on the surface of Mars.

شواهد قطعی از وجود مواد آلی در سطح مریخ را نشان می دهد.

The data was collected by NASA's  nuclear powered Rover Curiosity.

داده‌ها توسط روور کنجکاوی ناسا جمع‌آوری شده است .

It confirms earlier findings that the Red  Planet once contained carbon based compounds.

این یافته‌های قبلی را تأیید می‌کند که سیاره سرخ زمانی حاوی ترکیبات مبتنی بر کربن بود.

These compounds, also called organic  molecules, are essential ingredients for life.

این ترکیبات که مولکول‌های آلی نیز نامیده می‌شوند ، مواد ضروری برای زندگی هستند.

As scientists understand it.

همانطور که دانشمندان آن را درک می کنند.

The organic molecules were found  in Mars's Gale Cater, a large area  

مولکول‌های آلی در گیل کتر مریخ یافت شدند، منطقه‌ای بزرگ

that may have been a watery  link over 3 billion years ago.

که احتمالاً بیش از 3 میلیارد سال پیش پیوندی آبی بوده است.

The Rover encountered traces of the  molecule in rocks extracted from the area.

مریخ نورد با ردپایی از مولکول در سنگ های استخراج شده از منطقه مواجه شد.

The rocks also contain sulfur, which scientists  speculate helped preserve the organics even  

این سنگ‌ها همچنین حاوی گوگرد هستند، که دانشمندان حدس می‌زنند که به حفظ مواد آلی حتی

when the rocks were exposed to the harsh  radiation on the surface of the planet.

زمانی که سنگ‌ها در معرض تشعشعات شدید سطح سیاره بودند، کمک می‌کند.

Scientists are quick to state that the presence of  these organic molecules is not sufficient evidence  

دانشمندان به سرعت بیان می‌کنند که وجود این مولکول‌های آلی شواهد کافی

for ancient life on Mars, as the molecules  could have been formed by non living processes.

برای حیات باستانی در مریخ نیست، زیرا مولکول‌ها می‌توانند توسط فرآیندهای غیر زنده تشکیل شده باشند.

But it's still one of the most  astonishing discoveries which  

اما این هنوز یکی از شگفت‌انگیزترین اکتشافاتی است که

could lead to future revelations,  especially when one considers the  

می‌تواند به افشاگری‌های آینده منجر شود، به‌ویژه وقتی یکی از

other startling find that Curiosity  uncovered around five years ago.

یافته‌های شگفت‌انگیز دیگری که کنجکاوی حدود پنج سال پیش کشف کرد، در نظر گرفت.

The Rover analyzes the air around it periodically,  and in 2014 it found the air contained another of  

روور هوای اطراف خود را به صورت دوره‌ای تجزیه و تحلیل می‌کند و در سال 2014 دریافت که هوا حاوی یکی دیگر از

the most basic organic molecules and a  key ingredient of natural gas, methane.

اساسی‌ترین مولکول‌های آلی و یک عنصر کلیدی گاز طبیعی، متان است.

One of the characteristics of methane is  that it only survives a few 100 years.

یکی از ویژگی های متان این است که فقط چند 100 سال زنده می ماند.

This means that something somewhere  on Mars is replenishing the supply.

این بدان معنی است که چیزی در جایی در مریخ در حال پر کردن ذخایر است.

According to NASA, Mars emits  thousands of tons of methane at a time.

به گفته ناسا، مریخ هزاران تن متان را در یک زمان منتشر می کند.

This level of methane rises and falls  at seasonal intervals in the year,  

این سطح متان در فواصل فصلی در سال بالا و پایین می‌رود،

almost as if the planet is breathing it.

تقریباً به‌گونه‌ای که گویی سیاره در حال تنفس آن است.

NASA suspects the methane comes from  deep under the surface of the planet.

ناسا مشکوک است که متان از اعماق زیر سطح سیاره می آید.

The variations in temperature on the  surface of Mars cause the molecule.

تغییرات دما در سطح مریخ باعث ایجاد این مولکول می شود.

To.

Flow upwards at higher and higher levels.

به

در سطوح بالاتر و بالاتر به سمت بالا جریان پیدا کنید.

For example, in the winter, the gas could  get trapped in underground icy crystals.

به عنوان مثال، در زمستان، گاز ممکن است در بلورهای یخی زیرزمینی به دام بیفتد.

These crystals, called class rates,  melt in the summer and release the gas.

این کریستال‌ها که نرخ کلاس نامیده می‌شوند، در تابستان ذوب می‌شوند و گاز آزاد می‌کنند.

However, the source of the methane  is still a complete mystery.

با این حال، منبع متان هنوز یک راز کامل است.

The world of astrobiology considers both  of these studies as historical milestones.

دنیای اخترزیست‌شناسی هر دوی این مطالعات را نقاط عطف تاریخی می‌داند.

According to this information,  Mars is not a dead planet.

بر اساس این اطلاعات، مریخ یک سیاره مرده نیست.

On the contrary, it is quite active and may  be changing and becoming more habitable.

برعکس، کاملاً فعال است و ممکن است در حال تغییر و قابل سکونت شدن باشد.

Of course, this means further  research is necessary.

البته، این بدان معناست که تحقیقات بیشتری لازم است.

Scientists say they need to  send new equipment to Mars,  

دانشمندان می گویند باید تجهیزات جدیدی به مریخ بفرستند،

equipment that can measure the  air and soil with more precision.

تجهیزاتی که بتواند هوا و خاک را با دقت بیشتری اندازه گیری کند.

There are already missions underway.

در حال حاضر ماموریت هایی در حال انجام است. کشتی مریخ

The European Space Agency's EXO  Mars ship lands in 2020 and will  

EXO آژانس فضایی اروپا در سال 2020 فرود می‌آید و می‌تواند

be able to drill into the ground  on Mars to analyze what it finds.

برای تجزیه و تحلیل آنچه می‌یابد، در زمین در مریخ حفاری کند.

Additionally, NASA is sending another Mars Rover  

علاوه بر این، ناسا مریخ‌نورد دیگری را

in the same year to collect samples of  Martian soil and return them to Earth.

در همان سال می‌فرستد تا نمونه‌هایی از خاک مریخ را جمع‌آوری کرده و به زمین بازگرداند.

The possibility of life on Mars has  fascinated humans for generations.

احتمال وجود حیات در مریخ برای نسل‌ها انسان را مجذوب خود کرده است.

It has been the subject of endless  science fiction novels and films.

موضوع رمان ها و فیلم های علمی تخیلی بی پایان بوده است.

Are we alone in the universe or have there  been other life forms within our solar system?

آیا ما در جهان تنها هستیم یا اشکال حیات دیگری در منظومه شمسی ما وجود داشته است؟

If the current missions.

اگر ماموریت های فعلی.

To the Red Planet continue.

به سیاره سرخ ادامه دهید. به

It looks as if we may  discover the answer very soon.

نظر می رسد که ممکن است خیلی زود پاسخ را پیدا کنیم.

I hope you enjoyed that article,  now let's continue to the next one.

امیدوارم از آن مقاله لذت برده باشید، حالا بیایید به مقاله بعدی ادامه دهیم.

Our article is called Time Travel.

مقاله ما سفر در زمان نام دارد.

Let's start the first section.

بیایید بخش اول را شروع کنیم.

Time travel took a small step away from  science fiction and toward science.

سفر در زمان یک گام کوچک از داستان علمی تخیلی و به سمت علم فاصله گرفت.

So you have here is science fiction.

بنابراین شما باید در اینجا علمی تخیلی است.

Fiction is the opposite of fact.

داستان برعکس واقعیت است.

So we have two categories.

پس ما دو دسته داریم.

We have fiction which is not real.

ما داستان هایی داریم که واقعی نیستند.

Like.

Harry Potter And then we have  non fiction which is real,  

مانند.

هری پاتر و پس از آن، ما غیرداستانی داریم که واقعی است،

like a historical biography or autobiography.

مانند بیوگرافی تاریخی یا زندگی نامه.

I wrote those definitions here.

من آن تعاریف را اینجا نوشتم.

So time travel took a step away from fiction,  so away from not true and toward true.

بنابراین سفر در زمان یک قدم از داستان‌های تخیلی فاصله گرفت، بنابراین از نادرست و به سمت حقیقت فاصله گرفت.

Here notice how we have the  word toward as a preposition.

در اینجا توجه کنید که چگونه کلمه رو به عنوان حرف اضافه داریم.

2 spellings are correct.

2 تا املا درسته

You can say toward or towards with an S, so.

می توانید با S بگویید به سمت یا به سمت، بنابراین.

If you hear.

اگر بشنوید.

Someone say towards with an S it's not incorrect.

یکی می گوید به سمت با S این نادرست نیست.

Both of them.

هر دوی آنها. از

Are grammatically correct and  acceptable and towards science  

نظر دستور زبان درست و قابل قبول و نسبت به علم هستند

Recently when physicists discovered that  subatomic particles known as neutrinos.

اخیراً وقتی فیزیکدانان کشف کردند که ذرات زیراتمی به نام نوترینو شناخته می شوند.

Neutrinos.

نوترینوها

Just listen to my pronunciation.

فقط به تلفظ من گوش کن

Neutrinos can exceed the speed of light.

نوترینوها می توانند از سرعت نور تجاوز کنند.

So if you exceed something, it  means you've gone beyond it.

بنابراین اگر از چیزی فراتر رفتید، به این معنی است که از آن فراتر رفته اید.

Now in this case, they're talking about speed.

حالا در این مورد، آنها در مورد سرعت صحبت می کنند.

So to go beyond means to go faster than if you  exceeded your spending limit on your credit card.

بنابراین فراتر رفتن به معنای این است که سریع‌تر از زمانی که از سقف هزینه‌های خود در کارت اعتباری خود فراتر رفته‌اید، پیش بروید.

You've.

Gone beyond that limit, which means you've  spent more money than you have available.

شما دارید.

فراتر از این حد است، به این معنی که شما بیشتر از پولی که در دسترس دارید خرج کرده‌اید.

And notice here we have can which is a modal verb  and then we have exceed, which is the base verb.

و توجه کنید که در اینجا ما can داریم که یک فعل معین است و سپس فراتر داریم که فعل پایه است.

So grammatically you always  have modal plus base verb,  

بنابراین از نظر دستوری، شما همیشه فعل مدال به اضافه پایه دارید،

not the infinitive can to  exceed no, just can exceed.

نه مصدر can تا از نه، فقط می‌تواند فراتر رود.

So modal plus base verb can  exceed the speed of light.

بنابراین فعل مبنا به‌علاوه می‌تواند از سرعت نور تجاوز کند.

So these new neutrinos, which are  subatomic particles, don't worry,  

بنابراین این نوترینوهای جدید، که ذرات زیر اتمی هستند، نگران نباشید،

I don't know what a neutrino is.

من نمی دانم نوترینو چیست.

I don't really know what a subatomic particle.

من واقعا نمی دانم چه ذره زیر اتمی است. به این

Is because I'm not a physicist, but I understand  

دلیل است که من یک فیزیکدان نیستم، اما می‌دانم

that they're particles and  they can go faster than the.

که آنها ذرات هستند و می‌توانند سریع‌تر از آن حرکت کنند.

Speed of light.

سرعت نور.

That is what I know based on the  article, The Unassuming Particle.

این چیزی است که من بر اساس مقاله، ذره بی ادعا می دانم.

Unassuming is an adjective, and when  you describe something as unassuming,  

بی تکلف یک صفت است، و وقتی چیزی را بی ادعا توصیف می کنید، به این

it means it doesn't attract a  lot of interest or attention.

معنی است که علاقه یا توجه زیادی را به خود جلب نمی کند .

So maybe you're walking down a  street and there's a restaurant,  

بنابراین ممکن است در خیابانی راه می‌روید و رستورانی وجود دارد،

but it doesn't attract your interest or  attention because maybe it's very small.

اما علاقه یا توجه شما را جلب نمی‌کند، زیرا ممکن است بسیار کوچک باشد.

It doesn't look very nice from the outside.

از بیرون خیلی زیبا به نظر نمی رسد.

There isn't a lot of decorations.

تزئینات زیادی وجود ندارد.

The sign for the restaurant is very small, so  you almost don't even notice the restaurant.

تابلوی رستوران بسیار کوچک است، بنابراین تقریباً حتی متوجه رستوران نمی‌شوید.

So it's an unassuming restaurant, but  you go in and the food is delicious,  

بنابراین، این یک رستوران بی ادعا است، اما وارد آن می‌شوید و غذا خوشمزه است،

but you almost didn't notice  it because it's unassuming.

اما تقریباً متوجه آن نشدید، زیرا بی تکلف است.

So these particles, these  neutrinos, are unassuming.

بنابراین این ذرات، این نوترینوها، بی ادعا هستند.

They don't attract a lot of attention or  interest, likely because they're just very small.

آنها توجه یا علاقه زیادی را به خود جلب نمی کنند ، احتمالاً به این دلیل که بسیار کوچک هستند.

They're not considered something  that's very important in science.

آنها چیزی به حساب نمی آیند که در علم بسیار مهم است.

The unassuming particle, it is electrically  neutral, small, but with a non 0 mass.

این ذره بی ادعا، از نظر الکتریکی خنثی، کوچک، اما با جرم غیر صفر است.

So this is simply giving us more  information about what this particle is,  

بنابراین این به سادگی اطلاعات بیشتری درباره چیستی این ذره به ما می‌دهد،

because the average person does  not know what a neutrinos is.

زیرا افراد عادی نمی‌دانند نوترینو چیست.

A physicist knows what this is,  but the average person does not.

یک فیزیکدان می داند این چیست، اما یک فرد معمولی نمی داند.

So this is giving us more information on  this particle, the unassuming particle.

بنابراین این به ما اطلاعات بیشتری در مورد این ذره، ذره بی ادعا می دهد. از نظر

It is electrically neutral, small but  with a non 0 mass and able to penetrate.

الکتریکی خنثی است، کوچک، اما دارای جرم غیر 0 و قادر به نفوذ است.

Now notice here able to penetrate is  something missing from this expression  

اکنون توجه کنید که در اینجا قادر به نفوذ چیزی از این عبارت کم است

and able to penetrate the expression is  to be able to that's the full expression.

و قادر به نفوذ در عبارت قادر به این عبارت کامل است.

But notice it is electrically  neutral and able to penetrate.

اما توجه داشته باشید که از نظر الکتریکی خنثی است و قادر به نفوذ است.

So when we have and you don't  need to repeat the main.

بنابراین زمانی که ما داریم و نیازی به تکرار اصلی نیست.

Verb.

فعل

So you can say for example, she is tall and thin.

بنابراین می توانید به عنوان مثال بگویید او قد بلند و لاغر است.

OK, she is tall and thin, so  you don't have to say she.

خوب، او قد بلند و لاغر است، بنابراین لازم نیست او را بگویید.

Is tall and is thin.

قد بلند و لاغر است.

You can get rid of this main verb  and just say she is tall and thin.

می‌توانید از شر این فعل اصلی خلاص شوید و فقط بگویید او قد بلند و لاغر است.

The same thing is happening here.

اینجا هم همین اتفاق می افتد.

The only difference is instead of  having one simple word like tall,  

تنها تفاوت این است که به جای داشتن یک کلمه ساده مانند بلند،

we have all of this information.

همه این اطلاعات را داریم.

So it's easy to forget  

بنابراین به راحتی می‌توان فراموش کرد

that this is is also attached to able to because  the expression is not able to it's be able to.

که این هم به قادر به متصل است، زیرا عبارت قادر به آن نیست.

OK, so for example, you can't  say she able to speak Japanese.

خوب، برای مثال، نمی‌توانید بگویید که او می‌تواند ژاپنی صحبت کند.

You can't say that this is grammatically  incorrect because the verb to be is missing.

نمی‌توانید بگویید که این از نظر گرامری نادرست است زیرا فعل to be گم شده است.

So I'll put a :( and an X she.

بنابراین من یک :( و یک X she قرار می دهم.

Is able to speak Japanese so now.

اکنون می تواند ژاپنی صحبت کند.

This is correct because we have to  be able and then your infinitive.

این درست است زیرا ما باید بتوانیم و سپس مصدر شما.

So that is what it's happening here and able to.

بنابراین این چیزی است که اینجا اتفاق می افتد و می توانیم.

But we're using the verb to be for  both sections before and and after.

اما ما می توانیم استفاده از فعل to be برای هر دو بخش قبل و بعد

And so don't forget that with  able to and able to penetrate,  

و بنابراین فراموش نکنید که با قابلیت و قادر به نفوذ،

when you penetrate something,  it simply means you go into.

وقتی به چیزی نفوذ می‌کنید، به این معناست که شما وارد آن می‌شوید

So let's say I'm putting cream on my skin.

When the, when the cream goes into  my skin and you can no longer see it,  

هنگامی که کرم وارد پوست من می شود و شما دیگر نمی توانید آن را ببینید، به

it means the cream penetrated my skin.

این معنی است که کرم به پوست من نفوذ کرده است،

It went into my skin.

So this neutron, this neutrinos can go into your  skin, it can penetrate the human form undetected.

بنابراین این نوترون می تواند به پوست شما نفوذ کند شکل انسان شناسایی نشده است

So you don't.

See something going into your skin?

Because they they're not visible,  they're so small that you can't see them.

So that means undetected, not visible, not known,  not visible, or not known, not known, undetected.

قابل مشاهده، یا ناشناخته، ناشناخته

Is on its way to becoming a rock  star of the scientific world.

در راه تبدیل شدن به یک ستاره راک در دنیای علمی است

When you see this dash here and then  another dash, it means you can remove  

وقتی این خط تیره را می‌بینید ، به این معنی است که می‌توانید

all of the information between the dashes and  the sentence would be grammatically correct.

همه اطلاعات بین خط تیره‌ها را حذف کنید. جمله از نظر گرامری درست خواهد بود

For example, let me read it  without the information in blue.

برای مثال، اجازه دهید آن را بدون اطلاعات آبی بخوانم.

The unassuming particle is on its way to  becoming a rock star of the scientific world.

این ذره بی ادعا در راه تبدیل شدن به ستاره راک دنیای علم است. از

Grammatically correct.

نظر گرامری درست است.

The information between the dashes is additional  

اطلاعات بین خط تیره‌ها

supplementary information, and in this  case, it gives you more information about  

اطلاعات تکمیلی تکمیلی است، و در این مورد، اطلاعات بیشتری در مورد

what the nutrinos is because as I said,  the average person just doesn't know.

نوترینوها به شما می‌دهد زیرا همانطور که گفتم، افراد معمولی نمی‌دانند.

Don't worry about writing all this down because  I summarize everything in the free lesson PDF.

نگران نوشتن همه اینها نباشید زیرا من همه چیز را در PDF درس رایگان خلاصه می‌کنم.

So you can look in the description  below to download the free lesson PDF.

بنابراین می‌توانید برای دانلود PDF درس رایگان به توضیحات زیر نگاه کنید.

Let's continue.

ادامه دهیم.

Researchers in Geneva sent the neutrinos  hurtling through an underground corridor.

محققان در ژنو، نوترینوها را از طریق یک راهرو زیرزمینی پرتاب کردند.

Let's take a look at hurtling.

بیایید نگاهی به hurtling بیندازیم.

This means to move very fast, but  it also implies in a dangerous way.

این به معنای حرکت بسیار سریع است، اما به روشی خطرناک نیز اشاره دارد.

So when these neutrinos were hurtling  through the underground corridor.

بنابراین زمانی که این نوترینوها در راهروی زیرزمینی پرتاب می‌شدند.

So imagine the corridor is going  straight and the neutrinos are going.

بنابراین تصور کنید راهرو مستقیم می رود و نوترینوها می روند.

Very fast, but maybe they're banging  against the sides of the wall.

خیلی سریع، اما شاید به کناره‌های دیوار می‌کوبند.

They're crashing into each other, not in a.

آنها در حال تصادف با یکدیگر هستند، نه در یک.

Orderly, straight way.

منظم و مستقیم

So you can use this, for example, with drivers,  

بنابراین، می‌توانید از این مورد استفاده کنید، برای مثال، در مورد رانندگان،

you might say the delivery  driver hurdled up my driveway.

ممکن است بگویید راننده تحویل  مسیر ورودی من را با مانع روبرو کرده است.

So he came up your driveway, He  drove up your driveway very quickly,  

بنابراین او از راهروی شما بالا آمد، او خیلی سریع از مسیر شما عبور کرد،

but also very dangerously so quickly.

اما به طرز بسیار خطرناکی خیلی سریع.

And maybe he's swerving.

و شاید داره منحرف میشه

There's a object here.

اینجا یک شی هست

He's going right for it.

او برای آن درست پیش می رود.

Maybe you're standing here and  he doesn't seem to be stopping.

شاید شما اینجا ایستاده اید و به نظر نمی رسد که او متوقف شود.

He hurdled.

او مانع شد.

Up your driveway.

مسیر خود را بالا ببرید

Let's continue.

ادامه دهیم.

Researchers in Geneva sent the neutrinos  hurtling through an underground corridor  

محققان در ژنو نوترینوها را از طریق یک راهرو زیرزمینی

toward their colleagues or towards remember  their colleagues 730 kilometers away in Italy.

به سمت همکاران خود یا به یاد آوردن همکارانشان در 730 کیلومتری ایتالیا فرستادند.

The neutrinos arrived promptly.

نوترینوها به سرعت وارد شدند.

Promptly is an adverb and it means quickly  without delay, but also at the scheduled time.

Promptly یک قید است و به معنای سریع و بدون تأخیر است، اما همچنین در زمان برنامه ریزی شده.

So for example, the meeting  will start promptly at 9:00 AM.

بنابراین، برای مثال، جلسه بی‌درنگ ساعت 9 صبح شروع می‌شود.

Often when you schedule a meeting at 9,  

معمولاً وقتی جلسه‌ای را در ساعت ۹ برنامه‌ریزی می‌کنید،

some people might come to the meeting  903905 just a little bit late.

ممکن است برخی افراد با کمی تأخیر به جلسه  ۹۰۳۹۰۵ بیایند.

But if you say the meeting  will start promptly at 9:00.

اما اگر بگویید جلسه بی‌درنگ ساعت 9 شروع می‌شود.

I will.

من خواهم کرد.

Start the presentation at 900, not 901 or 902.

ارائه را در 900 شروع کنید، نه 901 یا 902.

Promptly at 9:00, so immediately at 9:00.

فوراً در ساعت 9:00، بنابراین بلافاصله در ساعت 9:00.

So in this case, the neutrinos arrived  promptly, so we can say quickly without delay.

بنابراین، در این مورد، نوترینوها بی‌درنگ وارد شدند ، بنابراین می‌توانیم به سرعت و بدون تأخیر بگوییم.

So promptly, in fact, that they triggered  what scientists are calling the unthinkable.

در واقع آنقدر سریع که دانشمندان آن را غیرقابل تصور می نامند، ایجاد کردند.

Let's look at triggered and unthinkable.

بیایید به محرک و غیرقابل تصور نگاه کنیم.

So first triggered.

بنابراین ابتدا تحریک شد.

When something triggers something, it  simply means it causes it to start.

وقتی چیزی چیزی را تحریک می‌کند، به سادگی باعث شروع آن می‌شود.

So the fact that the neutrinos traveled so  promptly caused something else to start.

بنابراین، این واقعیت که نوترینوها خیلی سریع حرکت کردند باعث شد چیز دیگری شروع شود.

And that something else is that  scientists are now rethinking time travel.

و نکته دیگر این است که دانشمندان اکنون در حال بازنگری در سفر در زمان هستند.

So that's the something you could say, for  example, speaking in public triggers my anxiety.

بنابراین این چیزی است که می‌توانید بگویید، مثلاً صحبت کردن در جمع باعث اضطراب من می‌شود.

So speaking in public causes my anxiety to start.

بنابراین صحبت در جمع باعث شروع اضطراب من می شود.

I wrote that example here for you.

من آن مثال را اینجا برای شما نوشتم.

Now, the unthinkable.

در حال حاضر، غیر قابل تصور.

This is when something is just so shocking or  unlikely that it's difficult for you to imagine,  

این زمانی است که چیزی آنقدر تکان دهنده یا بعید است که تصور کردن آن برای شما دشوار است،

difficult for you to actually form a picture.

برای شما دشوار است که واقعاً تصویری بسازید.

For example, a world without  language would be unthinkable.

برای مثال، جهانی بدون زبان غیرقابل تصور است.

Can you even contemplate?

آیا می توانید حتی فکر کنید؟

Can you think about what life would  be like if nobody spoke any language?

آیا می‌توانید به این فکر کنید که اگر کسی به هیچ زبانی صحبت نمی‌کرد، زندگی چگونه بود؟

Language was not invented.

زبان اختراع نشد.

A human being never uttered, which means spoke,  never uttered a word, never spoke a word, ever.

یک انسان هرگز به زبان نیامد، یعنی صحبت کرد، هرگز یک کلمه را بر زبان نیاورد، هرگز یک کلمه صحبت نکرد، هرگز.

Could you even imagine how we  would interact with each other?

آیا حتی می توانید تصور کنید که ما چگونه با یکدیگر تعامل خواهیم داشت؟

It's unthinkable.

این غیر قابل تصور است.

It's so shocking and unlikely, we  can't even really think about it.

خیلی تکان دهنده و بعید است، ما حتی نمی توانیم واقعاً به آن فکر کنیم.

So time travel is another  thing that's just unthinkable.

بنابراین سفر در زمان چیز دیگری است که غیرقابل تصور است.

Can you imagine what life would  be like if we could time travel?

آیا می توانید تصور کنید که اگر بتوانیم در زمان سفر کنیم، زندگی چگونه خواهد بود؟

It's unthinkable that everything they  have learnt, known or taught stemming  

غیرقابل تصور است که همه چیزهایی که آنها آموخته‌اند، می‌دانند یا یاد داده‌اند که مربوط

from the last 100 years of the physics  discipline may need to be reconsidered.

به ۱۰۰ سال گذشته رشته فیزیک است، نیاز به بازنگری داشته باشد.

So this is.

بنابراین این است.

The unthinkable that everything that  physicists know about their discipline,  

غیرقابل تصور است که هر آنچه فیزیکدانان در مورد رشته خود می دانند،

they may need to think about it  again if time travel is possible.

ممکن است لازم باشد در صورت امکان سفر در زمان دوباره درباره آن فکر کنند.

I want to point out the past  simple here of the verb learn  

من می‌خواهم در اینجا به گذشته  ساده فعل Learn  اشاره کنم

because you might be confused as to why it has AT.

زیرا ممکن است در مورد اینکه چرا AT دارد گیج شوید.

So learnt is the preferred spelling  and pronunciation in British English.

So Learned املا و تلفظ ترجیحی در انگلیسی بریتانیایی است.

In American English, which I teach, the  preferred spelling and pronunciation is learned.

در انگلیسی آمریکایی، که من تدریس می‌کنم، املا و تلفظ ترجیحی آموخته می‌شود.

So notice we have a soft T here learnt and  then in American learned with a soft D learned.

بنابراین توجه کنید که در اینجا یک T نرم و سپس در آمریکایی با یک D نرم آموخته شده داریم.

Both of them are grammatically correct, it's  just two countries preferred two different words.

هر دوی آنها از نظر گرامری صحیح هستند، فقط دو کشور دو کلمه متفاوت را ترجیح می دهند.

Everything they have learnt, known or taught  stemming from here to stem from simply means.

همه چیزهایی که آنها آموخته‌اند، می‌دانند یا یاد داده‌اند، از همین جا سرچشمه می‌گیرند.

Come from to come from.

بیا از به آمدن.

Come from.

بیا از.

So in this case, because it's in the gerund  form, I'll put mine in the gerund form.

بنابراین، در این مورد، چون به شکل جیروند است ، من مال خود را به شکل جیروند قرار می‌دهم.

Coming from the last 100 years of the physics  discipline may need to be reconsidered.

از 100 سال گذشته رشته فیزیک ممکن است نیاز به بازنگری داشته باشد.

So when you add re in front of the  verb, it means you do the verb again.

بنابراین وقتی re را جلوی فعل اضافه می‌کنید ، به این معنی است که دوباره فعل را انجام می‌دهید.

So you need to consider again.

پس باید دوباره در نظر بگیرید.

So that means consider again because you add  re reconsidered, we need to consider it again.

بنابراین این بدان معناست که دوباره در نظر بگیرید، زیرا اضافه کردید، دوباره بررسی شد، ما باید دوباره آن را در نظر بگیریم.

So let's say you asked your boss for  a promotion and your boss said no.

بنابراین فرض کنید از رئیستان ترفیع درخواست کردید و رئیستان گفت نه.

Maybe you could say, can you reconsider  what he can you consider my proposal again?

شاید بتوانید بگویید، آیا می‌توانید دوباره در مورد پیشنهاد من تجدید نظر کنید؟

And most likely he'll say no.

و به احتمال زیاد او نه خواهد گفت.

But hey, maybe he'll say,  I guess I could reconsider.

اما هی، شاید او بگوید، حدس می‌زنم می‌توانم تجدید نظر کنم.

And then you can explain again  why you deserve a promotion.

و سپس می‌توانید دوباره توضیح دهید که چرا مستحق ارتقا هستید.

And maybe this time your boss will say yes.

و شاید این بار رئیس شما بگوید بله.

So it's always possible for someone  to reconsider the issue at stake.

بنابراین همیشه ممکن است کسی در مورد موضوع مورد بحث تجدید نظر کند.

So at stake is simply when  something is being considered.

بنابراین زمانی که چیزی در نظر گرفته می‌شود، در خطر است.

So here the issue being  considered, the issue at stake,  

بنابراین در اینجا موضوعی که در حال بررسی است، موضوع در خطر است،

so being considered is a tiny segment  of time, precisely 60 nanoseconds.

بنابراین در نظر گرفتن بخش کوچکی از زمان است، دقیقاً 60 نانوثانیه.

So now they're going to  explain what 60 nanoseconds is,  

بنابراین اکنون آنها می خواهند توضیح دهند که 60 نانوثانیه چیست،

because the average person who  is not a physicist does not know.

زیرا افراد عادی که فیزیکدان نیستند نمی دانند.

So 60 nanoseconds is 60 billionths of a second.

بنابراین 60 نانوثانیه 60 میلیاردم ثانیه است.

So you have one second, and then you divide that  one second into billions and you take 60 of them.

بنابراین شما یک ثانیه دارید و سپس آن یک ثانیه را به میلیاردها تقسیم می‌کنید و 60 تا از آن‌ها را می‌گیرید.

For me, I can't really comprehend  what 60 billions of a second is,  

برای من، راستش را بخواهید، نمی‌توانم واقعاً بفهمم 60 میلیارد ثانیه چیست

to be honest, because a second is like that.

، زیرا یک ثانیه همینطور است.

And imagine you take 60 billions of that second.

و تصور کنید شما 60 میلیارد از آن ثانیه را مصرف می کنید.

It would be so, so fast.

خیلی سریع می شد

It's unthinkable.

این غیر قابل تصور است.

I can't even imagine what that would be.

من حتی نمی توانم تصور کنم که چه چیزی می تواند باشد.

So notice I just used unthinkable.

بنابراین توجه کنید من فقط غیر قابل تصور استفاده کردم.

This is how much faster than  the speed of light the neutrinos  

این سرعتی است که نوترینوها توانستند در سفرهای زیرزمینی‌شان بسیار سریع‌تر از سرعت نور

managed to go in their underground  travels, and at a consistent rate.

و با سرعتی ثابت حرکت کنند.

Even allowing for a margin of  error of 10 billionths of a second,  

حتی با در نظر گرفتن حاشیه خطای 10 میلیاردم ثانیه،

this stands as proof that it is  possible to race against light and win.

این نشان می‌دهد که می‌توان با نور مسابقه داد و پیروز شد.

So here they're comparing the  speed of the neutrinos to the.

بنابراین در اینجا آنها سرعت نوترینوها را با سرعت مقایسه می کنند.

Speed of light, which is just.

سرعت نور، که فقط.

So fast that you and I, average  people can't really comprehend  

آنقدر سریع که من و شما، افراد معمولی نمی‌توانند واقعاً

understand how fast it is because it just happens.

بفهمند که چقدر سریع است، زیرا این اتفاق می‌افتد.

So quickly.

خیلی سریع

So they're just letting you know  it happened faster than the speed  

بنابراین آنها فقط به شما اطلاع می دهند که سریعتر از سرعت نور اتفاق افتاده است

of light and this allowing for a margin of error.

و این امکان ایجاد حاشیه خطا را فراهم می کند.

They're saying even if our calculation was  incorrect, don't worry, it's still accurate.

آنها می گویند حتی اگر محاسبه ما اشتباه بود، نگران نباشید، هنوز دقیق است.

So they accounted for that.

بنابراین آنها برای آن حساب کردند.

They allowed some miscalculation in their  formula, and the neutrinos are still faster  

آن‌ها در فرمول خود مقداری اشتباه محاسباتی را مجاز دانستند ، و نوترینوها همچنان سریع‌تر

than the speed of light even if their  calculation is somewhat inaccurate.

از سرعت نور هستند حتی اگر محاسبه‌شان تا حدودی نادرست باشد.

So that's a margin of error.

بنابراین این یک حاشیه خطا است.

You'll see this a.

شما این را خواهید دید.

Lot in study scientific studies, research studies.

زیاد در مطالعه مطالعات علمی، مطالعات تحقیقاتی.

A margin of error of 10 billionths of a second.

حاشیه خطا 10 میلیاردم ثانیه.

The duration of the experiment.

مدت زمان آزمایش.

Duration is the length, the  duration of the experiment,  

مدت زمان، طول مدت آزمایش،

the length of this experiment,  the entire time of the experiment.

طول این آزمایش، کل زمان آزمایش است.

So length or entire time of the  experiment also accounted for.

بنابراین طول یا کل زمان آزمایش نیز به حساب می‌آید.

When you account for something,  you simply consider it.

وقتی چیزی را حساب می‌کنید، آن را به سادگی در نظر می‌گیرید.

So they considered that margin of error that  their calculation may be somewhat inaccurate.

بنابراین آنها آن حاشیه خطا را در نظر گرفتند که ممکن است محاسبه آنها تا حدودی نادرست باشد.

So to consider also accounted for.

بنابراین در نظر گرفتن نیز به حساب می آید.

Considered.

در نظر گرفته شده است.

So here accounted for something.

بنابراین در اینجا برای چیزی توضیح داده شده است.

So notice the preposition.

پس به حرف اضافه توجه کنید.

You account for something,  but you consider something.

شما چیزی را به حساب می آورید، اما چیزی را در نظر می گیرید.

So we don't use considered for,  it's just considered because we  

بنابراین ما از در نظر گرفته شده برای استفاده نمی کنیم، فقط در نظر گرفته می شود زیرا ما به

don't need the preposition for  and considered and ruled out.

حرف اضافه برای و در نظر گرفته و رد شده نیازی نداریم.

The phrasal verb to rule something out is when  you no longer have something as a possibility,  

فعل عبارتی برای رد کردن چیزی زمانی است که دیگر چیزی به‌عنوان یک امکان ندارید،

so to no longer have an option as a possibility.

بنابراین گزینه‌ای را به‌عنوان یک امکان ندارید.

So basically it means to exclude  an option to exclude an option.

بنابراین اساساً به معنای حذف گزینه ای برای حذف یک گزینه است.

So let's say you.

پس بیایید بگوییم شما.

Are considering different options maybe  you're going to give your team a promotion,  

آیا گزینه‌های مختلفی را در نظر می‌گیرید، ممکن است به تیم خود ارتقاء بدهید،  به

give them an extra vacation day or give  them free lunch on Fridays those are your  

آنها یک روز تعطیل اضافی بدهید یا به آنها ناهار رایگان در جمعه ها بدهید، اینها

three options to show your support for your  staff but you're going to rule out promotions  

سه گزینه شما برای نشان دادن حمایت خود از کارمندان هستند، اما می‌خواهید ترفیعات را رد کنید.

you're going to no longer consider that  as an option because you don't have the  

شما دیگر آن را به عنوان یک گزینه در نظر نخواهید گرفت زیرا

financial resources to offer promotions  and it's very expensive so you're going to.

منابع مالی برای ارائه تبلیغات ندارید و بسیار گران است، بنابراین می‌خواهید انجام دهید.

Rule out promotions.

تبلیغات را رد کنید

Now you just have.

حالا شما فقط دارید.

Two options to consider.

دو گزینه برای در نظر گرفتن.

So they ruled out any possible lunar effects.

بنابراین آنها هرگونه تأثیر احتمالی ماه را رد کردند.

Lunar is the moon so effects from the moon because  the moon can influence time and tidal bulges.

قمری ماه است بنابراین از ماه تأثیر می‌گذارد زیرا ماه می‌تواند بر زمان و برآمدگی‌های جزر و مدی تأثیر بگذارد.

I don't know what a bulge is, I  assume it's similar to a wave.

من نمی‌دانم برآمدگی چیست، فرض می‌کنم شبیه موج باشد.

And tidal relates to the tide.

و جزر و مد مربوط به جزر و مد است.

So going when the water goes in  and out, that is called the tide.

بنابراین رفتن زمانی که آب داخل و خارج می شود، به آن جزر و مد می گویند.

So tidal bulges in the Earth's crust.

بنابراین جزر و مد در پوسته زمین برآمدگی می کند.

So this information is just to let  you know that their calculation  

بنابراین این اطلاعات فقط برای این است که به شما اطلاع دهد که محاسبه آنها

considered many different factors  to understand if they are wrong.

عوامل مختلفی را در نظر گرفته است تا متوجه اشتباه بودن آنها شوید.

And they're still saying even if  we take all of this into account,  

و آنها همچنان می‌گویند حتی اگر همه اینها را در نظر بگیریم،

consider all of this, the neutrinos are  still faster than the speed of light.

همه اینها را در نظر بگیریم، نوترینوها هنوز سریع‌تر از سرعت نور هستند.

Let's continue nevertheless  

با این وجود بیایید ادامه دهیم

the transition word neither the nevertheless  is used when you are going to have a contrast.

کلمه انتقال و نه با این وجود وقتی می‌خواهید تضاد داشته باشید استفاده می‌شود.

So here they're talking about all the reasons why  the neutrinos are faster than the speed of light.

بنابراین در اینجا آنها در مورد همه دلایلی صحبت می کنند که چرا سرعت نوترینوها از سرعت نور بیشتر است.

But now, because I have nevertheless, I  know they're going to introduce evidence to.

اما اکنون، چون با این وجود دارم، می‌دانم که قصد دارند شواهدی را به آنها معرفی کنند.

Say that.

این را بگو.

This might not be true because  there has to be a contrast,  

این ممکن است درست نباشد زیرا باید یک تضاد وجود داشته باشد

so this is a transition word used  to introduce a contrasting point.

بنابراین این یک کلمه انتقالی است که برای معرفی یک نقطه متضاد استفاده می‌شود.

Nevertheless, there's plenty  of reason to remain skeptical.

با این وجود، دلایل زیادی برای تردید وجود دارد.

Skeptical means I'm not sure if I believe  you or I'm not sure if I believe this.

مشکوک به این معناست که مطمئن نیستم شما را باور می‌کنم یا مطمئن نیستم که این را باور کنم.

Topic.

موضوع

I'm not sure if I believe that  we can travel through time.

مطمئن نیستم باور کنم که می توانیم در زمان سفر کنیم.

I'm skeptical so not sure if the  person can be trusted or believed.

من شک دارم بنابراین مطمئن نیستم که می توان به آن فرد اعتماد کرد یا باور کرد.

Person or information?

شخص یا اطلاعات؟

In this case, it's the  information they're presenting.

در این مورد، این اطلاعاتی است که ارائه می‌کنند.

Information can be trusted or  believed, so I'm skeptical.

اطلاعات قابل اعتماد یا باور هستند، بنابراین من شک دارم.

I'm not sure.

من مطمئن نیستم.

According to Harvard University science historian  Peter Gallison, Einstein, Albert Einstein.

به گفته مورخ علم دانشگاه هاروارد، پیتر گالیسون، انیشتین، آلبرت انیشتین.

Of course, Einstein's relativity theory has  

البته، نظریه نسبیت اینشتین

been pushed harder than any theory in  the history of the physical sciences.

بیش از هر نظریه ای در تاریخ علوم فیزیکی تحت فشار قرار گرفته است.

Pushed harder than It means that every scientist  has tried to prove that his theory is not correct,  

بیشتر از این به این معنی است که هر دانشمندی سعی کرده است ثابت کند که نظریه‌اش صحیح نیست،

so they've pushed his theory harder than any  theory in the history of the physical sciences.

بنابراین آن‌ها نظریه او را سخت‌تر از هر نظریه در تاریخ علوم فیزیکی تحت فشار قرار داده‌اند.

Yet each prior challenge, prior means previous.

با این حال هر چالش قبلی، قبلی یعنی قبلی.

So each challenge that had  previously happened prior, previous.

بنابراین هر چالشی که قبلاً قبلاً اتفاق افتاده بود، قبلی.

You see this a lot in job interviews.

این را در مصاحبه های شغلی زیاد می بینید.

Do you have any prior experience?

آیا تجربه قبلی دارید؟

Do you have any previous experience?

آیا تجربه قبلی دارید؟

So let me write that for you.

پس بگذارید آن را برای شما بنویسم.

Do you have any prior experience in Excel?

آیا تجربه قبلی در اکسل دارید؟

So Excel is a Microsoft  software for organizing data.

بنابراین اکسل یک نرم افزار مایکروسافت برای سازماندهی داده ها است.

Do you have any prior experience in Excel?

آیا تجربه قبلی در اکسل دارید؟

Do you have any previous experience?

آیا تجربه قبلی دارید؟

Yet each prior challenge has come to no avail.

با این حال، هر چالش قبلی بی فایده بوده است.

So remember, I said they've tried to.

پس به یاد داشته باشید، گفتم آنها سعی کرده اند.

Prove.

That Einstein's theory is inaccurate or incorrect,  

ثابت کنید.

این نظریه انیشتین نادرست یا نادرست است،

but it's come to no avail, which  means they have not been successful.

اما فایده ای نداشت، به این معنی که آنها موفق نبوده اند.

So no avail means not successful.

پس بی فایده به معنای عدم موفقیت است.

Let's review this example.

بیایید این مثال را مرور کنیم. از

I asked my boss for a promotion but to no avail.

رئیسم ترفیع خواستم اما فایده ای نداشت.

So notice the expression is to no  avail and this means not successful.

بنابراین توجه داشته باشید که عبارت بی فایده است و این به معنای موفق نبودن است.

So I didn't get the promotion.

بنابراین من ارتقاء را دریافت نکردم.

My boss said no but to no avail.

رئیسم گفت نه اما فایده ای نداشت.

I'm hopeful he'll reconsider.

من امیدوارم که او تجدید نظر کند.

I'm hopeful that's just another way  of saying I hope he'll reconsider.

من امیدوارم که این فقط راه دیگری برای گفتن باشد که امیدوارم او در این باره تجدید نظر کند.

So remember, we talked about this,  consider it again and change his decision.

پس به یاد داشته باشید، ما در این مورد صحبت کردیم، دوباره آن را در نظر بگیرید و تصمیم او را تغییر دهید. اما او

But.

He's skeptical.

مشکوک است.

I don't know.

I'm not sure if Jennifer's ready for a promotion.

من نمی دانم.

مطمئن نیستم که جنیفر برای ترفیع آماده است یا نه.

He's skeptical that I'm ready  for a management position.

او تردید دارد که من برای یک موقعیت مدیریتی آماده هستم.

So here we used a lot of expressions  in one thought, one advanced thought.

بنابراین در اینجا ما از عبارات زیادی در یک فکر، یک فکر پیشرفته استفاده کردیم.

Let's continue.

ادامه دهیم.

So is time travel just around the corner?

پس آیا سفر در زمان نزدیک است؟

When something is just around the corner,  it means happening soon, happening soon.

وقتی چیزی نزدیک است، به این معنی است که به زودی اتفاق می افتد، به زودی اتفاق می افتد.

So you could say my vacation is just  around the corner, happening soon.

بنابراین می توانید بگویید که تعطیلات من نزدیک است و به زودی اتفاق می افتد.

So is time travel happening  soon, just around the corner.

بنابراین، سفر در زمان به زودی اتفاق می‌افتد، همین نزدیکی است.

The prospect.

چشم انداز

So the prospect.

بنابراین چشم انداز. آیا

Is the.

Idea that chime travel is just around the corner,  

. با این

تصور که سفر زنگ ساعتی نزدیک است،

the prospect has certainly been wrenched  much closer to the realm of possibility.

مطمئناً چشم‌انداز به قلمرو امکان نزدیک‌تر شده است.

This simply means moved closer to the realm of  possibility, meaning that something is possible.

این به سادگی به معنای نزدیک‌تر شدن به قلمرو امکان است، به این معنی که چیزی ممکن است.

So a simple way of saying this is the prospect  has certainly been moved towards possibility.

بنابراین یک راه ساده برای گفتن این موضوع، مطمئناً به سمت امکان حرکت کرده است.

Now that a major physical  hurdle, a hurdle is an obstacle,  

اکنون که یک مانع فیزیکی بزرگ است، یک مانع یک مانع است،

something that prevents you from achieving a goal.

چیزی که شما را از دستیابی به یک هدف باز می‌دارد.

So an obstacle, hurdle,  obstacle, the speed of light.

بنابراین یک مانع، مانع، مانع، سرعت نور.

So this is the obstacle, the hurdle  for time travel, the fact that  

بنابراین این مانع، مانع سفر در زمان است، این واقعیت است که

we need to travel faster than the speed of light.

ما باید سریعتر از سرعت نور سفر کنیم.

And so far nothing has travelled faster than the  

و تا کنون هیچ چیز سریعتر از

speed of light until these  neutrinos has been cleared.

سرعت نور حرکت نکرده است تا زمانی که این نوترینوها پاک شوند.

So to clear the hurdle means to  get rid of it, to eliminate it.

بنابراین برداشتن مانع به معنای خلاص شدن از شر آن، از بین بردن آن است.

If particles, these neutrinos, if  particles can travel faster than light,  

اگر ذرات، این نوترینوها باشند، اگر ذرات بتوانند سریعتر از نور حرکت کنند،

in theory, traveling back in time is possible.

در تئوری، سفر به عقب در زمان ممکن است.

That's unthinkable, isn't it?

این غیر قابل تصور است، اینطور نیست؟ اینکه

How anyone harnesses that to harness something  is when you use something successfully.

چگونه کسی آن را برای مهار چیزی به کار می گیرد، زمانی است که شما از چیزی با موفقیت استفاده می کنید.

To use something successfully,  use something successfully.

برای استفاده موفق از چیزی، از چیزی با موفقیت استفاده کنید.

For example, we have now harnessed the  power of the sun through solar panels.

به عنوان مثال، ما اکنون نیروی خورشید را از طریق پنل های خورشیدی به کار گرفته ایم.

So you put a solar panel on the roof of your house  and it harnesses the sun, the energy of the sun.

بنابراین شما یک پنل خورشیدی را روی پشت بام خانه خود قرار می‌دهید و این پنل خورشیدی، انرژی خورشید را مهار می‌کند.

It uses that energy successfully  by then heating your house.

با گرم کردن خانه شما از آن انرژی با موفقیت استفاده می‌کند.

So we've already harnessed  many things in our environment.

بنابراین ما قبلاً چیزهای زیادی را در محیط خود مهار کرده‌ایم.

Why not time travel?

چرا سفر در زمان نه؟

How anyone harnesses that?

چگونه کسی آن را مهار می کند؟

So how anyone uses time travel successfully to  

بنابراین نحوه استفاده موفقیت آمیز از سفر در زمان برای رسیدن به

some kind of helpful end is far beyond  the scope of any modern technologies.

نوعی هدف مفید بسیار فراتر از حوزه فناوری های مدرن است.

OK, so far beyond the scope of.

بسیار خوب، بسیار فراتر از محدوده.

When something is beyond the scope of, it means  that it is not included in, not included in.

وقتی چیزی فراتر از محدوده است، به این معنی است که در آن گنجانده نشده است، در آن گنجانده نشده است.

For example, teaching you about  Einstein's theory of relativity  

برای مثال، آموزش نظریه نسبیت انیشتین به شما

is beyond the scope of this lesson, which  means it's not included in this lesson.

فراتر از محدوده این درس است، به این معنی که در این درس گنجانده نشده است.

It doesn't mean it's not important, it's  just beyond the scope of this lesson.

این بدان معنا نیست که مهم نیست، فقط فراتر از محدوده این درس است.

It's not included in this lesson.

در این درس گنجانده نشده است.

So it's beyond the scope of any modern technology,  

بنابراین، فراتر از محدوده هر فناوری مدرن است

however, and will be left to  future generations to explore.

،   و برای کاوش به نسل‌های آینده واگذار خواهد شد.

When you leave something  to someone, it means that.

وقتی چیزی را به کسی واگذار می‌کنید، به این معنی است.

You give the.

شما می دهید.

Responsibility to someone else.

مسئولیت در قبال شخص دیگری.

So the future generations now have the  responsibility to take the information  

بنابراین نسل‌های آینده اکنون مسئولیت برداشتن اطلاعات

from this article, the fact that these neutrinos  can travel faster than the speed of light and try  

این مقاله را دارند، این واقعیت که این نوترینوها می‌توانند سریع‌تر از سرعت نور حرکت کنند و سعی کنند

to harness that, try to turn it into something  tangible that we can use and benefit from.

آن را مهار کنند، سعی کنیم آن را به چیزی ملموس تبدیل کنیم که بتوانیم از آن استفاده کنیم و از آن بهره ببریم.

So that's not our responsibility.

پس این مسئولیت ما نیست.

We're going to leave.

ما می رویم.

That to future generations to explore.

که به نسل های آینده برای کشف.

So that's the end of the article.

پس این پایان مقاله است.

What I'll do now is I'll go to the  beginning and I'll read the article  

کاری که اکنون انجام خواهم داد این است که به ابتدا می روم و مقاله را

from start to finish and this time  you can focus on my pronunciation.

از ابتدا تا انتها می خوانم و این بار می توانید روی تلفظ من تمرکز کنید.

Time travel.

سفر در زمان.

Time travel took a small step away from science  fiction and towards science recently when  

سفر در زمان یک گام کوچک از داستان های علمی تخیلی و به سمت علم به تازگی برداشته شد، زمانی که

physicists discovered that subatomic particles  known as neutrinos can exceed the speed of light.

فیزیکدانان کشف کردند که ذرات زیر اتمی معروف به نوترینو می توانند از سرعت نور فراتر روند.

The unassuming particle.

ذره بی ادعا. از نظر

It is electrically neutral, small  but with a non 0 mass and able to  

الکتریکی خنثی است، کوچک است، اما با جرمی غیر 0 و قادر به

penetrate the human form undetected  is on its way to becoming a rock.

نفوذ ناشناخته به شکل انسان در راه تبدیل شدن به یک سنگ است.

Star of the.

ستاره از.

Scientific World researchers in Geneva  sent the neutrinos hurtling through  

محققان دنیای علم در ژنو، نوترینوها را از طریق

an underground corridor toward their  colleagues 730 kilometers away in Italy.

یک راهرو زیرزمینی به سوی همکارانشان در 730 کیلومتری ایتالیا فرستادند.

The neutrinos arrived promptly.

نوترینوها به سرعت وارد شدند.

So promptly, in fact, that they triggered  what scientists are calling the unthinkable,  

در واقع، آنقدر سریع باعث ایجاد چیزی شدند که دانشمندان آن را غیرقابل تصور می‌خوانند،

that everything they have learned, known,  

که ممکن است نیاز به بازنگری در هر چیزی که آنها آموخته‌اند، می‌دانند،

or taught stemming from the last 100 years of the  physics discipline may need to be reconsidered.

یا یاد داده‌اند که از ۱۰۰ سال گذشته رشته فیزیک است، بازنگری شود.

The issue at stake is a tiny segment of time,  

موضوع مورد بحث بخش کوچکی از زمان است،

precisely 60 nanoseconds, which  is 60 billionths of a second.

دقیقاً 60 نانوثانیه، که 60 میلیاردم ثانیه است.

This is how much faster than  the speed of light the neutrinos  

این سرعتی است که نوترینوها توانستند در سفرهای زیرزمینی‌شان بسیار سریع‌تر از سرعت نور

managed to go in their underground  travels, and at a consistent rate.

و با سرعتی ثابت حرکت کنند.

Even allowing for a margin of  error of 10 billionths of a second,  

حتی با در نظر گرفتن حاشیه خطای 10 میلیاردم ثانیه،

this stands as proof that it is  possible to race against light and win.

این نشان می‌دهد که می‌توان با نور مسابقه داد و پیروز شد.

The duration of the experiment  also accounted for and ruled  

مدت زمان آزمایش

out any possible lunar effects or  tidal bulges in the Earth's crust.

هر گونه اثرات احتمالی ماه یا برآمدگی جزر و مدی در پوسته زمین را نیز به حساب آورد و رد کرد.

Nevertheless, there's plenty  of reason to remain skeptical.

با این وجود، دلایل زیادی برای تردید وجود دارد.

According to Harvard University  science historian Peter Gallison,  

به گفته پیتر گالیسون، مورخ علم دانشگاه هاروارد،

Einstein's relativity theory has been  pushed harder than any theory in the.

نظریه نسبیت انیشتین بیش از هر نظریه دیگری تحت فشار قرار گرفته است.

History of the.

تاریخچه از.

Physical sciences.

علوم فیزیکی.

Yet each prior challenge has come to no avail,  and relativity has so far refused to buckle.

با این حال، هر چالش قبلی فایده ای نداشته است، و نسبیت تاکنون از دست و پنجه نرم کردن خودداری کرده است.

So is time travel just around the corner?

پس آیا سفر در زمان نزدیک است؟

The prospect has certainly been wrenched  much closer to the realm of possibility  

now that a major physical hurdle,  the speed of light, has been cleared.

اکنون که یک مانع فیزیکی بزرگ، سرعت نور، برطرف شده است، چشم‌انداز مطمئناً به قلمرو امکان نزدیک‌تر شده است.

If particles can travel faster than light, in  theory, traveling back in time is possible.

اگر ذرات بتوانند سریعتر از نور حرکت کنند، در تئوری، سفر به عقب در زمان ممکن است. با این حال،

How anyone harnesses that to some kind  of helpful end is far beyond the scope of  

اینکه چگونه کسی آن را برای نوعی هدف مفید مهار می‌کند، بسیار فراتر از حوزه

any modern technologies, however, and will  be left to future generations to explore.

فناوری‌های مدرن است و برای کشف آن به نسل‌های آینده واگذار خواهد شد.

Did you enjoy this master class?

آیا از این استاد کلاس لذت بردید؟

Do you want me to make another master class?

آیا می خواهید من یک استاد کلاس دیگر بسازم؟

If you do, then put.

اگر انجام دادید، پس بگذارید.

Master class Master Class put master  class in the comments and of course,  

کلاس مستر کلاس استاد در نظرات قرار دهید و البته،

make sure you like this lesson, share it with  your friends and subscribe to your Notified.

مطمئن شوید که این درس را دوست دارید، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و در Notified خود مشترک شوید.

Every time I post a new lesson and you  can get this free speaking guide where  

هر بار که درس جدیدی را پست می‌کنم و شما می‌توانید این راهنمای مکالمه رایگان را دریافت کنید که در آن

I I share 6 tips on how to speak  English fluently and confidently.

۶ نکته درباره نحوه صحبت کردن به انگلیسی روان و مطمئن به اشتراک می‌گذارم.

You can click here to download  it or look for the link.

می‌توانید برای دانلود آن اینجا کلیک کنید یا به دنبال پیوند بگردید.

In the description and I have.

در توضیحات و من دارم.

Another master class I know you'll love,  so make sure you watch it right now.

کلاس استاد دیگری که می‌دانم دوست خواهید داشت، پس حتماً همین الان آن را تماشا کنید.