Learn 17 homophone pairs in English: be/bee, know/no, hear/here…

Homophones, homophones, homophones.

هموفون ها، هموفون ها، هموفون ها.

More homophones.

هموفون های بیشتر

Have I told you?

آیا به شما گفته ام؟

Do you know what "homophones" are yet?

آیا می دانید هنوز "هموفون" چیست؟

Maybe you've watched other lessons about homophones, but they're the coolest things ever.

شاید درس‌های دیگری درباره هم‌آهنگ‌ها تماشا کرده باشید، اما آن‌ها جالب‌ترین چیزهایی هستند که تاکنون وجود داشته است.

"Homophones" are two words that have the exact same-exact same-pronunciation, but two completely

"هموفون" دو کلمه ای هستند که دقیقاً یکسان تلفظ می شوند، اما دو

different meanings.

معنای کاملاً متفاوت دارند.

So, the homophones I have selected today for you are present tense verbs.

بنابراین، همفون هایی که امروز برای شما انتخاب کرده ام، افعال زمان حال هستند.

So, maybe you have a whole list of verbs you have to remember.

بنابراین، شاید شما یک لیست کامل از افعالی دارید که باید به خاطر بسپارید.

It's crazy to be able to remember all of these verbs.

دیوانگی است که بتوانی همه این افعال را به خاطر بسپاری.

Sometimes I don't remember the verbs; I'm like: "What was it?"

گاهی اوقات افعال را به خاطر نمی آورم. من می گویم : "چی بود؟"

So, homophones are really, really, really amazingly helpful for a hundred reasons; one

بنابراین، هموفون ها به صد دلیل واقعاً، واقعاً، واقعاً به طرز شگفت انگیزی مفید هستند. یکی

of them being it helps you remember verbs visually.

از آنها این است که به شما کمک می کند افعال را به صورت بصری به خاطر بسپارید .

Two, it helps you with pronunciation - yes, or confuses you with pronunciation.

دو، در تلفظ به شما کمک می کند - بله، یا شما را با تلفظ اشتباه می گیرد.

And the third thing is we do these crazy things called making jokes.

و سومین چیز این است که ما این کارهای دیوانه کننده به نام جوک سازی را انجام می دهیم.

So, maybe you see something written down in English on Instagram, or Facebook, or Twitter,

بنابراین، ممکن است در اینستاگرام، فیس‌بوک، توییتر

or whatever you're on, and the word is spelt wrong, and you show it to your friend, and

یا هر چیزی که در آن هستید، چیزی را ببینید که به زبان انگلیسی نوشته شده است و املای آن اشتباه است و آن را به دوستتان نشان می‌دهید و

your friend says: "Hahaha, that's funny."

دوستتان می‌گوید: «هاهاها، همین خنده دار."

Why is it funny?

چرا خنده داره؟

Because the spelling is wrong.

چون املا اشتباه است.

Maybe you're looking at a joke that has a homophone is it... is it?

شاید شما به جوکی نگاه می کنید که همفون دارد آیا اینطور است؟

Innit.

Innit.

What?

چی؟

A homophone innit.

مهمانخانه همفون.

So, let's check out these ones.

بنابراین، بیایید این موارد را بررسی کنیم.

The verb "hear", right?

فعل "شنیدن"، درست است؟

Similar to listen.

شبیه به گوش دادن.

The homophone of "hear" is "here".

هموفون «شنیدن» «اینجا» است.

Uh-oh.

اوه اوه

Did you hear that?

شنیدی؟

"Hear", "here".

"شنو"، "اینجا".

So, we know that these meanings are different because "hear" as a verb means to listen to

بنابراین، می دانیم که این معانی متفاوت است، زیرا "شنیدن" به عنوان فعل به معنای گوش دادن به

something, and "here" is talking about an adverb of place.

چیزی است و "اینجا" در مورد قید مکان صحبت می کند.

So, "hear", "here".

بنابراین، "شنود"، "اینجا".

Are you with me?

حواست به منه؟

Do you get this?

آیا شما این را دریافت می کنید؟

It's easy because I teach you the one pronunciation and the other pronunciation is the same.

این آسان است زیرا من یک تلفظ را به شما آموزش می دهم و تلفظ دیگر همان است.

"Be".

"بودن".

You guys know this verb.

شما بچه ها این فعل را می شناسید.

Don't you hate this verb?

از این فعل متنفر نیستی؟

You've conjugated this verb until you're blue in the face, and the verb is "be".

شما این فعل را تا زمانی که در صورت آبی شوید ، صرف کرده اید و فعل "بودن" است.

And then-buzz-we also have "bee" that is an insect.

و سپس وزوز - ما همچنین "زنبور" را داریم که یک حشره است.

Now, bees are fascinating creatures.

حالا زنبورها موجودات جذابی هستند.

Do you know what they do?

میدونی چیکار میکنن؟

They're crazy.

آنها دیوانه هستند.

How do they do this?

آنها چطور این کار را انجام میدهند؟

They make honey, so they go to flowers, they collect pollen, they bring it back to the

عسل درست می‌کنند، پس می‌روند سراغ گل‌ها، گرده‌ها را جمع‌آوری می‌کنند، آن را به

next and I don't know what they do with their bums-I don't know how they make honey-and

بعد می‌آورند و نمی‌دانم با کاکل‌هایشان چه می‌کنند - نمی‌دانم چگونه عسل درست می‌کنند - و

then we eat it.

بعد می‌خوریم.

I'd like to know who the first person was that found honey and decided that we should

می‌خواهم بدانم اولین کسی که عسل را پیدا کرد و تصمیم گرفت

steal it from bees.

آن را از زنبورها بدزدیم، کی بود.

So, "bee" is an insect.

بنابراین، "زنبور عسل" یک حشره است.

So, maybe you can see things like: "Bee.

بنابراین، شاید بتوانید چیزهایی مانند: "زنبور.

Will the bees be?"

آیا زنبورها خواهند بود؟"

Something.

یه چیزی

You make a joke; go ahead.

شوخی می کنی؛ برو جلو

Write it in the comments.

آن را در نظرات بنویسید.

If it's funny, I'll laugh at it.

اگه خنده دار باشه بهش میخندم

Next one: "wait".

مورد بعدی: "صبر کن".

So, "wait" means you have to stay still or do... not do something for a little bit.

بنابراین، «صبر» یعنی باید بی حرکت بمانید یا انجام دهید... برای کمی کاری انجام ندهید.

We also have the homophone... how do you say it?

هوموفون هم داریم... چطوری میگی؟

It looks like: "wei-g-h-t".

به نظر می رسد: "wei-g-h-t".

Doesn't it?

اینطور نیست؟

You read it, go: "wei-g-h-t", but it's actually the same pronunciation of this verb "wait".

شما آن را بخوانید، بروید: "wei-g-h-t"، اما در واقع همان تلفظ این فعل "انتظار" است.

This "weight" means a measurement.

این "وزن" به معنای اندازه گیری است.

So, people might ask you: "What is your weight?"

بنابراین، مردم ممکن است از شما بپرسند: "وزن شما چقدر است؟"

And you go: "I have to wait?

و تو برو: "باید صبر کنم؟

What am I waiting for?"

منتظر چی هستم؟"

But they want to know how many pounds-by the way, this is the short form for pounds-or

اما آنها می خواهند بدانند که چند پوند - اتفاقاً ، این فرم کوتاه پوند یا

kilograms you are.

کیلوگرم است.

So, "weight" is a measurement, "bee" is an insect, and "here" is an adverb of place.

پس «وزن» اندازه گیری، «زنبور» حشره و «اینجا» قید مکان است.

Dunh-dunh-dunh-dunh.

دانه-دونه-دونه-دونه.

Next one.

بعدی.

Don't you hate it when people chew loudly?

آیا از وقتی مردم با صدای بلند می جوند متنفر نیستید؟

If we put an "s" on the verb "chew", it becomes "chews".

اگر روی فعل «جویدن» یک «س» بگذاریم به «جویدن» تبدیل می شود .

And we also have another verb that's a homophone.

و همچنین یک فعل دیگر داریم که هموفون است.

So, "chews", as in when you're eating something, and "choose" as a verb means to pick something.

بنابراین، "جویدن"، مانند زمانی که شما چیزی می خورید، و "انتخاب" به عنوان یک فعل به معنای چیدن چیزی است.

Now, the problem with this is a lot of people are going to use the noun "choice".

اکنون، مشکل این است که بسیاری از افراد از اسم "انتخاب" استفاده می کنند.

Hey, that's wrong.

هی، این اشتباه است.

You want to make sure that you're saying the present tense "choose".

می خواهید مطمئن شوید که زمان حال "انتخاب" را می گویید.

So, I can say: "I choose to chew gum."

بنابراین، می توانم بگویم: "من جویدن آدامس را انتخاب می کنم."

Not funny.

خنده دار نیست.

Not a homophone.

هموفون نیست.

"Chews", "choose".

"جویدن"، "انتخاب".

The next one is "bare".

مورد بعدی "لخت" است.

Some people... you might hear people say: "You have the right to bear arms."

برخی از مردم... ممکن است بشنوید که مردم می گویند: "شما حق دارید اسلحه حمل کنید."

That's funny.

جالبه.

Not these kind of arms.

نه این نوع بازوها

"You have the right to bear arms" means carry a gun.

«حق حمل اسلحه دارید» یعنی تفنگ حمل کنید.

So, "bear" means to carry something; it also means the absence of a cover.

پس «خرس» به معنای حمل چیزی است; همچنین به معنای عدم وجود پوشش است.

So, if I do this, my arms are bare.

بنابراین، اگر من این کار را انجام دهم، دستانم برهنه است.

And then you think: "Hey, hey, hey, hey, Ronnie.

و بعد فکر می کنی: "هی، هی، هی، هی، رونی.

I know what a 'bear' is.

من می دانم "خرس" چیست

A 'bear' is: Rawr."

. "خرس" یعنی: راور."

A "bear" is an animal, but these, again, are homophones.

"خرس" یک حیوان است، اما اینها، باز هم همفون هستند.

So, I can say: "Fuzzy Wuzzy was a bear.

بنابراین، می توانم بگویم: "فازی ووزی یک خرس بود.

He was a... he had no hair.

او یک ... مو نداشت.

He was a bare bear."

او یک خرس برهنه بود."

So, he was a bear with no hair.

بنابراین، او یک خرس بدون مو بود.

Funny?

خنده دار؟

Yes.

آره.

These are hilarious.

اینها خنده دار هستند.

Laugh; it's great.

خنده؛ عالیه.

The next one is the verb "hire".

مورد بعدی فعل «استخدام» است.

If you hire someone, it means that you give them a job.

اگر کسی را استخدام کردید به این معنی است که به او شغل می دهید.

The opposite of "hire" is to "fire" someone.

متضاد «استخدام»، «اخراج» کسی است.

If you get fired, it means that your boss... they don't kill you, sorry.

اگه اخراج شدی یعنی رئیست ... نمیکشتت ببخشید.

Your boss that takes your job away.

رئیس شما که کار شما را می گیرد.

This is a bad thing.

این چیز بدی است.

But if you are hired for a job, it means that you get the job; someone gives you a job.

اما اگر برای کاری استخدام شده اید، به این معنی است که شما آن کار را به دست می آورید. کسی به شما کار می دهد

Then we have the homophone "higher".

سپس هموفون "بالاتر" را داریم.

Hmm.

هوم

Which one makes more sense?

کدام یک منطقی تر است؟

I think, for me, this one makes more sense because, again, why is there a "g"?

من فکر می کنم، برای من، این یکی منطقی تر است ، زیرا، دوباره، چرا یک "g" وجود دارد؟

It's not "hi-g-her"; it's "higher".

این "hi-g-her" نیست. "بالاتر" است.

So, this "higher" tells us about the space of something.

بنابراین، این "بالاتر" در مورد فضای چیزی به ما می گوید .

So, I can say: "Put your hand higher" or "Raise up your hand".

بنابراین، می توانم بگویم: "دستت را بالاتر بگذار" یا " دستت را بلند کن".

So, give someone a job; make something go up.

بنابراین، به کسی شغل بدهید. چیزی را بالا ببر

Do you like homophones yet?

آیا هنوز هم آواز را دوست دارید؟

Are they easy?

آیا آنها آسان هستند؟

Do they help you remember verbs?

آیا آنها به شما کمک می کنند تا افعال را به خاطر بسپارید؟

We've got more.

ما بیشتر داریم

Okay?

باشه؟

Okay?

باشه؟

Hold on.

صبر کن.

So, this one's fun.

بنابراین، این یکی سرگرم کننده است.

No, this one's fun; this one's not fun.

نه، این یکی سرگرم کننده است. این یکی سرگرم کننده نیست

This one's fun.

این یکی سرگرم کننده است

"Waste".

"هدر".

To "waste" something means that you do not use it and maybe you throw it in the garbage.

"هدر دادن" چیزی به این معنی است که شما از آن استفاده نمی کنید و ممکن است آن را در زباله بیندازید.

We also have a part of our body, which is called the "waist".

ما همچنین بخشی از بدن خود را داریم که به آن "کمر" می گویند.

The "waist" is the middle section of your body.

"کمر" بخش میانی بدن شما است.

I'm not very good at drawing, but I will attempt to draw a waist.

من در طراحی خیلی خوب نیستم، اما سعی می کنم یک کمر بکشم.

Well, this is a very skinny waist.

خوب، این یک کمر بسیار لاغر است.

So, in the middle of your waist maybe you have a bellybutton.

بنابراین، در وسط کمر خود، شاید شما یک ناف دارید.

So, the "waist" is the middle part of your body.

بنابراین، "کمر" قسمت میانی بدن شما است.

Some people's waists look like this, and that's fine, but it means the middle part of your

دور کمر بعضی ها این شکلی است و این خوب است، اما به معنای قسمت میانی

body.

بدن شماست.

Do you have a waist?

آیا شما کمر دارید؟

Don't waste your waist.

کمرت را هدر نده.

No, it's not a joke yet.

نه، هنوز شوخی نیست.

Come on, write some jokes; I'm dying up here.

بیا، جوک بنویس. من اینجا دارم میمیرم

Next one.

بعدی.

This one's fun.

این یکی سرگرم کننده است

This is the fun homophone.

این همفون سرگرم کننده است.

This word looks like "write", and this one looks like "rig-h-t", but actually "write"

این کلمه شبیه "نوشتن" است و این کلمه شبیه "rig-h-t" است، اما در واقع "نوشتن"

and "right", being homophones, sound exactly the same.

و "راست" که همفون هستند، دقیقاً یکسان هستند.

So, this verb "to write", what I'm doing right now.

بنابراین، این فعل "نوشتن"، کاری است که من در حال حاضر انجام می دهم .

And this "right" has two meanings; one, it means a direction - turn right or turn left,

و این «حق» دو معنا دارد; یکی به معنای جهت - به راست یا چپ بپیچید

and the other meaning means it is correct.

و معنای دیگر به معنای صحیح است.

So, I can say: "Is it right to write left?"

بنابراین، می توانم بگویم: "آیا نوشتن سمت چپ درست است؟"

What?

چی؟

Is it right to write this?

آیا نوشتن این مطلب درست است؟

"Ronnie, why are you saying 'write' twice?

"رونی، چرا دوبار می گویی "بنویس"؟

What's going on?

چه خبر است؟

Oh, it's a homophone."

اوه، این یک هموفون است."

Next one, we have: "break" and "brake".

مورد بعدی داریم: "شکستن" و "ترمز".

This "brake" you probably, hopefully have on your car.

این "ترمز" شما احتمالا، امیدوارم در ماشین خود داشته باشید.

Your car probably has two pedals.

ماشین شما احتمالا دو پدال دارد.

Now, "pedals" are the things that you hit with your feet when you're driving.

در حال حاضر، "پدال" چیزهایی هستند که هنگام رانندگی با پاهای خود ضربه می زنید.

Most cars, automatic cars have a gas pedal-woo-and a brake pedal.

بیشتر خودروها، خودروهای اتوماتیک دارای پدال گاز-وو- و پدال ترمز هستند.

So, a brake pedal is going to make your car stop or slow down.

بنابراین، پدال ترمز باعث توقف یا کاهش سرعت خودرو می شود.

This "break" as a verb means that you destroy something.

این "شکستن" به عنوان یک فعل به این معنی است که شما چیزی را نابود می کنید.

"Don't break the marker, Ronnie."

"مارکر را نشکن، رونی."

So, again, homophones: "break"/"brake" - one means to put something in half or damage something,

بنابراین باز هم همفون ها: "شکستن"/"ترمز" - یکی به معنای نیمه گذاشتن چیزی یا آسیب رساندن به چیزی است،

and this "brake" means to stop or slow down when you drive as a pedal.

و این "ترمز" به معنای توقف یا کاهش سرعت هنگام رانندگی به عنوان پدال است.

I like this one.

من این یکی را دوست دارم.

-"Do you know?"

-"میدونی؟"

-"No, I don't know."

-"نه، نمی دانم."

In English, a lot of the time when we have a "k" at the beginning of the word, it's silent,

در زبان انگلیسی، بسیاری از مواقع که در ابتدای کلمه یک "k" داریم،

like a "knife".

مانند "چاقو" خاموش است.

We don't say: "k-nifey"; we say: "knife".

ما نمی گوییم: «ک-نیفی»; می گوییم: «چاقو».

This is not an exception to this rule.

این از این قاعده مستثنی نیست.

So, "know" as the verb, we don't say the "w" at the end either.

بنابراین، "دانستن" به عنوان فعل، ما "w" را در آخر نمی گوییم.

I'm telling ya, people that made English, I think they were drunk and they said: "Let's

من به شما می گویم، افرادی که انگلیسی می کردند، فکر می کنم مست بودند و گفتند: "بیایید

just put in some extra letters here to make it fun for the people and give Ronnie a job."

فقط چند حروف اضافه اینجا بگذاریم تا برای مردم سرگرم کننده باشد و به رونی شغل بدهیم."

Oh, thank you, drunk people.

اوه، متشکرم، مردم مست.

So, "know" is the same as the word "no", which is the opposite of "yes".

پس «دانستن» همان کلمه «نه» است که مقابل «بله» است.

So: "I know.

بنابراین: "می دانم.

No."

نه."

That's a funny joke somehow.

این یک جوک خنده دار است.

Even if we put an "s" on this, so we... it becomes "knows"... hey, do you have a "nose"?

حتی اگر روی این یک "s" بگذاریم، پس ما ... می شود "می داند" ... هی شما "بینی" دارید؟

It's the thing on your face.

این چیزی است که روی صورت شماست.

So, you can say: "My nose knows."

بنابراین، می توانید بگویید: "بینی من می داند."

These are how a lot of old-man jokes, or dad jokes, or grandfather jokes are made.

اینجوری خیلی جوک های پیرمرد یا شوخی بابا یا پدربزرگ درست میشه.

Ronnie loves these jokes; I think they're the best.

رونی این جوک ها را دوست دارد. من فکر می کنم آنها بهترین هستند.

My Dad used to tell me them, too.

بابام هم بهشون میگفت

Do you have a good dad joke?

شوخی خوب بابا داری؟

My nose knows.

بینی من می داند.

The next one.

مورد بعدی.

This looks really, really strange, but believe me and trust me when I tell you it's a homophone:

این واقعاً عجیب به نظر می رسد، اما باور کنید و وقتی به شما می گویم این یک همفون است:

"bury", "berry".

"دفن"، "توت" به من اعتماد کنید.

Now, some people might say: "burry", but that's wrong; it's actually "bury" and "berry".

حال ممکن است برخی بگویند: «دفن کن»، اما این اشتباه است. در واقع "دفن" و "توت" است.

So you guys probably know strawberry, blueberry, raspberry - that's a berry.

بنابراین شما احتمالاً توت فرنگی، زغال اخته، تمشک را می شناسید - این یک توت است.

But this verb "bury" means to put something under the ground.

اما این فعل «دفن کردن» به معنای زیر خاک گذاشتن است.

So, a dog buries his bone; not a strawberry, but a berry.

بنابراین، سگ استخوان خود را دفن می کند. نه یک توت فرنگی، بلکه یک توت.

So, this verb "bury" means to put underground.

پس این فعل «دفن» به معنای زیر زمین گذاشتن است.

Sometimes when people die we bury them in the ground; sometimes we burn them and then

گاهی وقتی مردم می میرند آنها را در زمین دفن می کنیم . گاهی آنها را می سوزانیم و سپس

bury them.

دفن می کنیم.

This just got so morbid - I love that.

این خیلی بیمارگونه شد - من آن را دوست دارم.

So, "bury" means to put something under the ground.

پس دفن به معنای زیر خاک گذاشتن است.

So, you can bury a berry.

بنابراین، می توانید یک توت را دفن کنید.

So, you can take a strawberry, go outside, dig a hole, and put it under the ground.

بنابراین، می توانید یک توت فرنگی بردارید، به بیرون بروید، یک سوراخ حفر کنید و آن را زیر زمین بگذارید.

And your friend's like: "What are you doing?"

و دوست شما مانند: "چه کار می کنی؟"

And you say: "I'm burying a berry.

و تو می گویی: من توت را دفن می کنم،

Leave me alone."

مرا رها کن.

Next one we have: "die"-oh, look how morbid it got-and then "dye".

مورد بعدی داریم: "بمیر" - اوه، ببین چقدر بیمارگونه شد - و بعد "رنگرزی".

So, this verb "die" is what I just explained.

بنابراین، این فعل "مرگ" همان چیزی است که من فقط توضیح دادم.

When you die, it means you no longer are alive.

وقتی میمیری یعنی دیگر زنده نیستی.

Rule number one in life of Ronnie is: Don't die, because everything else is irrelevant

قانون شماره یک زندگی رونی اینه

if you die.

The next word "dye" means to change the colour of something.

کلمه بعدی رنگ به معنای تغییر رنگ چیزی است.

So, for example, a lot of people dye their hair.

بنابراین، به عنوان مثال، بسیاری از مردم موهای خود را رنگ می کنند .

Don't worry, their hair is not dead; it just means that they change the colour.

نگران نباشید، موهایشان نمرده است. فقط به این معنی است که آنها رنگ را تغییر می دهند.

Most of our clothes are also dyed.

بیشتر لباس های ما هم رنگ شده است.

Oh, my God, my clothes are died, what can I do?

ای خدا لباسم مرده چیکار کنم

No.

نه.

It just means that they've colour... they've changed the colour of it.

این فقط به این معنی است که آنها رنگ ... آنها رنگ آن را تغییر داده اند.

So, we have many beautiful colours of dye; you can dye anything, really.

بنابراین، ما بسیاری از رنگ های زیبای رنگ داریم. شما می توانید هر چیزی را رنگ کنید، واقعا

Just don't die yourself.

فقط خودت نمیری

This is "die", "dye".

این "مرگ"، "رنگ" است.

Next one - three.

یکی - سه بعدی

Oh, you guys get a super bonus, okay?

اوه، بچه ها یک جایزه فوق العاده دریافت می کنید، باشه؟

You're lucky.

تو خوش شانسی.

I'm feeling generous today.

امروز احساس سخاوتمندی می کنم.

"Do".

"انجام دادن".

The verb "do" is something that implies action.

فعل «کردن» چیزی است که دلالت بر عمل دارد.

So, for example, I can say: "I do homework" or "I do the dishes".

بنابراین، برای مثال، می توانم بگویم: "من تکالیف را انجام می دهم" یا "من ظرف ها را می شستم".

We also have the word: "dew" and then "due".

کلمه : شبنم و سپس واجب را هم داریم.

This word "dew", do you know what it means?

این کلمه شبنم میدونی یعنی چی؟

"Dew" is in the morning when you wake up, there is little bits of water on the grass,

"شبنم" در صبح است که از خواب بیدار می شوید ، تکه های کمی آب روی علف ها وجود دارد،

but we don't actually call this: "Oo, look at the little bits of water on the grass."

اما ما در واقع به این نمی گوییم: "اوه، به تکه های آب روی علف ها نگاه کن."

We call it "dew".

ما آن را "شبنم" می نامیم.

So, "dew" are tiny droplets of water that form scientifically somehow-magic; it's magic-in

بنابراین، "شبنم" قطرات کوچکی از آب هستند که از نظر علمی به نوعی جادویی تشکیل می دهند. این جادو است -

the grass in the morning.

صبح در چمن.

This word "due", you probably know this if you have to do assignments or you have to

اگر مجبور به انجام تکالیف باشید یا

go take your library book back.

مجبور باشید کتاب کتابخانه خود را پس بگیرید، احتمالاً این کلمه را می دانید.

You might have a due date; also if you're pregnant.

ممکن است یک موعد مقرر داشته باشید. همچنین اگر باردار هستید

If something is due, it means the time limit.

اگر چیزی سررسید است یعنی محدودیت زمانی.

So, for example, if you borrow a library book, you look at the due date and it says: "You

مثلاً اگر کتاب کتابخانه را امانت می‌گیرید، به تاریخ سررسید نگاه می‌کنید و می‌گوید: «

must return this book by January 5th or you're going to pay the library ten cents."

این کتاب را باید تا 5 ژانویه برگردانید وگرنه ده سنت به کتابخانه پرداخت می‌کنید».

You got to get that book back because that's when it is due.

شما باید آن کتاب را پس بگیرید زیرا زمان آن است.

So, that means that's when the time has finished.

بنابراین، این بدان معناست که زمان تمام شده است.

So, "do", "dew", "due".

پس «انجام»، «شبنم»، «واجب».

Doo-doo-doo-doo-doo-doo-doo.

دوو دوو دوو دوو.

This is one of my favourite homophones.

این یکی از همفون های مورد علاقه من است.

Okay, this is one of my favourite homophones, and this is one of my favourite homophones

خوب، این یکی از همفون های مورد علاقه من است، و این یکی از همفون های مورد علاقه من است،

because they're fun; you can play with them.

زیرا آنها سرگرم کننده هستند. می توانید با آنها بازی کنید

So, this is a noun: "meat".

بنابراین، این یک اسم است: "گوشت".

"Meat" means flesh of an animal.

«گوشت» به معنای گوشت حیوان است.

It doesn't mean beef; it means any kind of flesh of an animal.

این به معنای گوشت گاو نیست. به معنای هر نوع گوشت حیوان است.

And the verb "meet", to meet someone: "Oh, hi.

و فعل "ملاقات"، برای ملاقات با کسی: "اوه، سلام.

How are you?

چطوری؟

Nice to meet you.

از آشنایی با تو خوشحالم.

I'm Ronnie."

من رونی هستم."

These are homophones.

اینها هموفون هستند.

So, if I am texting someone and they say: "Hey.

بنابراین، اگر من به کسی پیام می دهم و او می گوید: "هی،

What time do you want to meet?"

چه ساعتی می خواهید ملاقات کنید؟"

I will always text them back with this homophone, and they go: "Ronnie, are you sure you're

من همیشه با این هموافون به آنها پیامک می‌دهم، و آنها می‌گویند: "رونی، مطمئنی که

an English teacher because you have spelt 'meat' wrong."

معلم انگلیسی هستی چون "میت " را اشتباه نوشتی."

And I say: "It's a homophone, people; it's funny.

و من می گویم: "مردم این یک هموفون است، خنده دار است.

Laugh."

بخند."

So, if you get a text from me and it says: "I'll meat you at 7", you better laugh and

بنابراین، اگر پیامی از من دریافت کردید و در آن نوشته شد: «ساعت 7 می‌خورمت»، بهتر است بخندید و

bring some steak; it's delicious.

استیک بیاورید. خوشمزه است.

The next one...

بعدی...

oh, see?

اوه، می بینید؟

Look at this.

به این نگاه کن

I've written: "mail", "mail" twice.

من دو بار نوشته ام: "پست"، "پست".

This is wrong.

این اشتباه است.

Ronnie, you can't even do this.

رونی، تو حتی نمی توانی این کار را انجام دهی.

So, we have "mail" as a verb.

بنابراین، ما "mail" را به عنوان یک فعل داریم.

Now, you probably know "mail" as a noun.

اکنون، احتمالاً "mail" را به عنوان یک اسم می شناسید.

For example: "I will send mail", like postage or post, but "mail" is actually also a verb.

به عنوان مثال: "من پست خواهم فرستاد"، مانند پست یا پست، اما "پست" در واقع یک فعل است.

So I can say: "I mailed you the cheque."

بنابراین می توانم بگویم: "چک را برای شما پست کردم."

You didn't get it?

متوجه نشدی؟

Oops.

اوه

So, this as a verb means to put something into the postal system.

بنابراین، این به عنوان یک فعل به معنای قرار دادن چیزی در سیستم پستی است.

Don't do that; it will probably get lost.

این کار را نکن؛ احتمالا گم خواهد شد

The second form of "male" is the opposite of "female".

صورت دوم «نر» در مقابل «مونث» است.

So, "mail", "male".

بنابراین، "پست"، "مرد".

So I can say: "I mailed a male a letter."

بنابراین می توانم بگویم: "من نامه ای برای یک مرد پست کردم."

If you're a male and you'd like me to mail you a letter, you can mail me money and then

اگر مرد هستید و می‌خواهید نامه‌ای برایتان ارسال کنم، می‌توانید برای من پول بفرستید و سپس

I will mail you a letter.

من برایتان نامه می‌فرستم.

It's like Santa Claus, but you have to give me money first and I don't give you any toys.

مثل بابا نوئل است، اما اول باید به من پول بدهید و من هیچ اسباب بازی به شما نمی دهم.

This is a good deal, okay?

این معامله خوبی است، باشه؟

Actually even if you're female, you want to write me a letter and send me money, I'll

در واقع حتی اگر شما زن هستید، می خواهید برای من نامه بنویسید و برای من پول بفرستید، من به

write you a letter back.

شما نامه پس می نویسم.

Please put your return address.

لطفا آدرس برگشت خود را قرار دهید

Okay?

باشه؟

And the last one is "sew".

و آخرین "دوخت" است.

Probably you do not know this verb.

احتمالا شما این فعل را نمی دانید.

"Sew" means you take a needle and a thread, and you repair something.

«دوخت» یعنی سوزن و نخ می گیری و چیزی را تعمیر می کنی.

So, imagine I had a hole in my shirt.

بنابراین، تصور کنید من سوراخی در پیراهنم داشتم.

I would take a needle - dunh-dunh-dunh-dunh-dunh.

من یک سوزن می گرفتم - دونه-دونه-دونه-دونه-دونه.

That's a very big needle; they're usually smaller.

این یک سوزن بسیار بزرگ است. آنها معمولا کوچکتر هستند

And I would take thread, and thread would go through here.

و من نخ می گرفتم و نخ از اینجا عبور می کرد.

Thread looks like this.

موضوع به این شکل است

And I would sew the hole.

و من سوراخ را می دوختم.

So, this is the verb "sew".

بنابراین، این فعل "دوختن" است.

And you probably hear people say this all the time, they're like: "So, yesterday I went

و احتمالاً می شنوید که مردم همیشه این را می گویند ، آنها مانند: "پس دیروز

to the mall."

به مرکز خرید رفتم."

But the pronunciation of these two words are exactly the same.

اما تلفظ این دو کلمه دقیقا یکسان است.

So, I will sew the hole.

بنابراین، من سوراخ را می دوزم.

I have an idea.

من یه نظری دارم.

I want you to choose your top three homophones-okay?-from this list, maybe from another list, and I

می‌خواهم سه هم‌فون برتر خود را انتخاب کنید - خوب؟ - از این لیست، شاید از لیست دیگری، و

want you to make jokes.

می‌خواهم شوخی کنید.

Okay?

باشه؟

And I want you to tell them to every single person that you meet and see how many people

و من از شما می خواهم که به تک تک افرادی که ملاقات می کنید به آنها بگویید و ببینید چند نفر می

laugh.

خندند.

No, do it.

نه، انجامش بده

Do it now.

همین الان انجامش بده

Okay?

باشه؟

Pick three.

سه را انتخاب کنید.

Tell me a joke.

یک جوک برام بگو.

I love homophone jokes.

من عاشق جوک های همفون هستم.

Also, if you see any homophones, write them down, message me.

همچنین، اگر هموفون دیدید، آنها را یادداشت کنید ، به من پیام دهید.

I want to know your homophones.

من می خواهم هموفون های شما را بدانم.

Till later; I'm out of here.

تا بعد؛ من از اینجا خارج شده ام.