How to GET A JOB in North America

Duh duh duh, duh duh duh, duh duh duh, I'm hunting for a job, duh duh duh duh duh.

دیوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو.

Job hunting.

به دنبال شغل گشتن.

Welcome, my name's Ronnie.

خوش آمدید، اسم من رونی است.

I'm going to teach you some things about getting a job in Canada, North America.

من قصد دارم نکاتی را در مورد یافتن شغل در کانادا، آمریکای شمالی به شما آموزش دهم.

Hopefully you get a job.

انشالله که کار پیدا کنی

Good luck.

موفق باشید.

But there are some things that you need to know before you get your wonderful job, and

اما نکاتی وجود دارد که باید قبل از به دست آوردن شغل فوق العاده خود بدانید، و

I'm not talking about anything to do with visas or work permits.

من در مورد ویزا یا مجوزهای کاری صحبت نمی کنم .

I'm just teaching you vocabulary, things you need to do.

من فقط به شما واژگان یاد می دهم، کارهایی که باید انجام دهید.

So, this lesson's called "Job hunting".

بنابراین، این درس "شکار شغل" نام دارد.

Job hunting means you look for a job, and it's like a hunt, because you have to source

شکار شغل به این معنی است که شما به دنبال شغلی می‌گردید، و این مانند یک شکار است، زیرا

out the best company for you and make sure that they're actually going to pay you for

باید بهترین شرکت را برای خود تهیه کنید و مطمئن شوید که آنها واقعاً برای آنچه ارزش دارید به شما دستمزد می‌دهند

what you're worth and that you actually maybe like your job.

و شاید واقعاً دوست داشته باشید. کارشما.

One thing to be conscious about, especially if you speak Spanish, especially Mexican,

یکی از چیزهایی که باید در مورد آن آگاه باشید، به خصوص اگر اسپانیایی، به ویژه مکزیکی صحبت می کنید،

"career".

"حرفه".

So, as I understand in Spanish, in Mexican Spanish, I don't know if it's Spain as well,

بنابراین، همانطور که در اسپانیایی، در اسپانیایی مکزیکی، من نمی‌دانم اسپانیا هم هست یا نه

a career is what you study at a university.

، شغل چیزی است که شما در دانشگاه می‌خوانید.

Nuh-nuh.

نوه-نه.

In English, your career means your job.

در زبان انگلیسی، شغل شما به معنای شغل شماست.

For example, my career is that I am an English teacher.

مثلاً شغل من این است که معلم زبان انگلیسی هستم .

How did that happen?

چطور اتفاق افتاد؟

Career does not mean what I studied in university or college.

شغل به معنای چیزی نیست که در دانشگاه یا کالج خوانده ام.

What I studied in university or college is called my major.

چیزی که در دانشگاه یا کالج خوانده ام، رشته من نامیده می شود.

So please, please, please be careful.

پس لطفا، لطفا، لطفا مراقب باشید.

Your carab - your corab, carab - your career means your job.

کاراب شما - کراب شما، کاراب - شغل شما یعنی شغل شما.

What you studied at university is called a major.

به آنچه در دانشگاه تحصیل کرده اید، رشته می گویند.

So, I could say to you "What is", or "what was your major?"

بنابراین، می توانم به شما بگویم "چیست"، یا " رشته شما چه بود؟"

If I say, "What is your career?" it means "What is your job?"

اگر بگویم شغل شما چیست؟ یعنی "شغلت چیه؟"

Another thing that can get very confusing is the word "job" itself.

چیز دیگری که می تواند بسیار گیج کننده باشد خود کلمه "شغل" است.

Job is a noun, so we use it like this.

Job یک اسم است، بنابراین ما آن را به این صورت استفاده می کنیم.

I have a job.

من کار دارم

Or, I don't have a job.

یا من شغل ندارم

What is your job?

شغل شما چیست؟

We do not say "What is your work?", okay?

ما نمی گوییم "کار شما چیست؟"، خوب؟

Work we can use as a verb and a noun, but we're talking about job as a noun.

Work را می‌توانیم به‌عنوان فعل و اسم استفاده کنیم، اما در مورد شغل به عنوان اسم صحبت می‌کنیم.

I have to go to my job, okay.

من باید برم سر کارم باشه

No problem with that.

مشکلی با آن وجود ندارد.

But, most of the time, we have to be careful with job and work.

اما، بیشتر اوقات، باید مراقب کار و کار باشیم.

Be careful.

مراقب باش.

You're not going to die if you say it wrong, but this is something to watch out for.

اگر اشتباه بگویید نمی‌میرید، اما این چیزی است که باید مراقب آن بود.

So, the first thing that you need to do is you need to do some work.

بنابراین، اولین کاری که باید انجام دهید این است که باید مقداری کار انجام دهید.

You need to prepare or make what is called a resume.

شما باید چیزی را که رزومه نامیده می شود تهیه یا تهیه کنید .

So, we steal this word from French.

بنابراین، ما این کلمه را از زبان فرانسه می دزدیم.

Thank you, French people out there, and we probably say it terribly wrong.

از شما فرانسوی‌ها متشکرم، و ما احتمالاً این را به شدت اشتباه می‌گوییم.

It's also called a CV.

به آن CV نیز می گویند.

This is a Latin word for it, CV or resume.

این یک کلمه لاتین برای آن، CV یا رزومه است.

In Canada and in America, we call it a resume.

در کانادا و آمریکا به آن رزومه می گوییم.

In the UK and in different parts around the world, they're going to call it a CV.

در بریتانیا و در نقاط مختلف جهان، آن را یک CV می نامند.

Same thing.

همین مورد

The other thing that is very useful for people, I don't know why, is that's called a cover

چیز دیگری که برای مردم بسیار مفید است، نمی‌دانم چرا، این است که به آن می‌گویند کاور لتر

letter.

.

So, you have your resume, your resume will explain your work experience, your education,

بنابراین، شما رزومه خود را دارید، رزومه شما تجربه کاری، تحصیلات شما را توضیح می دهد،

you do not need to put a picture of yourself on a resume in Canada and America.

نیازی نیست که در کانادا و آمریکا تصویری از خود در رزومه قرار دهید.

I know some countries you do, Japan, Korea.

من برخی از کشورها را می شناسم، ژاپن، کره.

You do not need to put a picture.

نیازی به گذاشتن عکس نیست.

Don't put a picture, okay?

عکس نذار، باشه؟

So, you don't have to worry about getting yourself right and all the filters and apps,

بنابراین، لازم نیست نگران درست کردن خود و همه فیلترها و برنامه‌ها باشید،

because you use them a lot.

زیرا از آنها بسیار استفاده می‌کنید.

So, on your cover letter, you need to basically introduce yourself to the company, and you

بنابراین، در پوشش نامه خود، باید اساساً خود را به شرکت معرفی کنید و

need to sell yourself.

باید خود را بفروشید.

You need to say "I am the most fantastic hamburger maker in the world, you need to hire me now!

شما باید بگویید "من خارق العاده ترین همبرگرساز دنیا هستم، الان باید من را استخدام کنید!

If you don't hire me, you're going to regret it."

اگر من را استخدام نکنید، پشیمان خواهید شد." بسته به اینکه برای چه شغلی درخواست

You can tailor your cover letter and your resume, depending on which job you are applying

می کنید، می توانید پوشش نامه و رزومه خود را تنظیم کنید

for.

.

So, tailor means you change it, or you alter it, so that it's very good.

بنابراین، خیاط یعنی شما آن را تغییر می دهید، یا آن را تغییر می دهید ، به طوری که بسیار خوب است.

For example, let's say that you work in a restaurant as a server, but you also work

به عنوان مثال، فرض کنید که شما در یک رستوران به عنوان یک سرور کار می کنید، اما

as a bookkeeper, or you do something at a desk job.

به عنوان حسابدار نیز کار می کنید، یا کاری را پشت میز انجام می دهید.

If you're going to apply for a restaurant job, you do not include your background work

اگر می‌خواهید برای شغل رستوران درخواست دهید ، سابقه کار خود را

in an office.

در دفتر نمی‌دانید.

So, what you're going to do is you're going to only include what's relevant for the job

بنابراین، کاری که می‌خواهید انجام دهید این است که فقط آنچه را که برای شغلی که درخواست می‌کنید مرتبط است، درج

you're applying for.

کنید.

If I'm applying for a job as an airplane pilot, they don't need to know what I'm an English

اگر من برای شغلی به عنوان خلبان هواپیما درخواست می کنم، آنها نیازی ندارند که بدانند من معلم زبان انگلیسی هستم

teacher, so you need to be sure that your resume and your cover letter targets or tailors

، بنابراین باید مطمئن باشید که رزومه و نامه شما شغل مورد نظر شما را هدف قرار می دهد یا

the job you're looking for.

خیاط می کند. برای.

You can change it; you can leave stuff out.

می توانید آن را تغییر دهید؛ می توانید چیزها را کنار بگذارید

It doesn't matter, as long as you're direct and to the point.

مهم نیست، به شرطی که مستقیم و دقیق باشید.

If the company likes your resume and your beautiful cover letter, you might have to

اگر شرکت رزومه و نامه زیبای شما را دوست دارد، ممکن است مجبور شوید

do what's called a preliminary interview.

کاری را انجام دهید که به آن مصاحبه مقدماتی می گویند.

So, preliminary means before, so this can be on the phone or it can be online.

بنابراین، به معنای اولیه است، بنابراین این می تواند روی تلفن باشد یا می تواند آنلاین باشد.

Usually, you don't actually go to the job place, depending on the job, but you will

معمولاً ، بسته به شغل، عملاً به محل کار نمی روید، اما

have some kind of preliminary interview.

نوعی مصاحبه اولیه خواهید داشت.

What they're doing is they're just checking that you're alive, they have the right contact

کاری که آن‌ها انجام می‌دهند این است که فقط بررسی می‌کنند که شما زنده هستید، اطلاعات تماس درستی دارند

information, you can speak, and they can do what's called weed people out.

، شما می‌توانید صحبت کنید، و می‌توانند کاری را انجام دهند که به آن علف‌های هرز می‌گویند.

Weed, hello.

علف هرز، سلام.

If you weed someone out, it means that you take out the bad people right away.

اگر کسی را از بین ببرید، به این معنی است که افراد بد را فوراً بیرون می آورید.

So, they weed people out.

بنابراین، آنها مردم را از بین می برند.

So, if they call you many times, you don't answer or you're not articulate enough to

بنابراین، اگر بارها با شما تماس بگیرند، پاسخ نمی‌دهید یا آنقدر بیان نمی‌کنید که به

answer their questions or they don't like you for some reason, they don't waste their

سؤالات آنها پاسخ دهید یا به دلایلی از شما خوششان نمی‌آید

time, they don't waste your time of having another interview.

، وقت خود را تلف نمی‌کنند، شما را هدر نمی‌دهند. زمان مصاحبه دیگر

So, the preliminary interview, it's very important.

بنابراین، مصاحبه اولیه، بسیار مهم است.

It's the first chance that they talk to you or they see you online.

این اولین فرصتی است که با شما صحبت می کنند یا شما را آنلاین می بینند.

So, be neat.

پس مرتب باش

Take a shower, brush your teeth and be nice to people.

دوش بگیرید، مسواک بزنید و با مردم مهربان باشید.

If you need job interview tips, I've done a lesson on that as well, it'll help you answer

اگر به نکات مصاحبه شغلی نیاز دارید، من در مورد آن نیز درسی انجام داده ام، این به شما کمک می کند به

those annoying questions that they ask you.

سوالات آزاردهنده ای که از شما می پرسند پاسخ دهید.

And once you've passed the preliminary interview, they call you again.

و وقتی مصاحبه مقدماتی را پشت سر گذاشتید، دوباره با شما تماس می گیرند.

Why are you calling me?

چرا من را صدا می کنید؟

And they give you another interview.

و یک مصاحبه دیگر با شما می کنند.

Now, this could be one interview.

حالا، این می تواند یک مصاحبه باشد.

So, you're going to go to the interview and they're going to ask you more questions.

بنابراین، شما به مصاحبه می روید و آنها از شما سوالات بیشتری می پرسند.

If they like you, maybe they will give you another interview.

اگر شما را دوست داشته باشند، شاید یک مصاحبه دیگر با شما انجام دهند.

This is okay, don't worry, if you pass the first interview and they give you a second

این اشکالی نداره نگران نباشید اگه مصاحبه اول رو قبول کردید و مصاحبه دوم رو

interview, this is good.

بهتون دادند این خوبه.

You might be nervous, don't worry.

ممکن است عصبی باشید، نگران نباشید.

It's good if you get a second interview.

اگر مصاحبه دومی هم داشته باشید خوب است.

If you get a preliminary interview and nothing else?

اگه مصاحبه مقدماتی بگیری نه چیز دیگه؟

Done, new job search.

انجام شد، جستجوی کار جدید.

But interviews are important, and this is where many people become very, very, very

اما مصاحبه ها مهم هستند و اینجاست که خیلی ها خیلی خیلی

nervous.

عصبی می شوند.

Hey, relax.

هی استراحت کن

It is just another human asking you questions.

این فقط یک انسان دیگر است که از شما سؤال می کند.

So, tips for this: Don't be afraid.

بنابراین، نکاتی برای این کار: نترسید.

It's just a person.

این فقط یک شخص است.

You can't think of this person like "Oh my god, they're a boss or a CEO of a company!"

شما نمی توانید در مورد این شخص مانند "اوه خدای من، آنها یک رئیس یا مدیر عامل یک شرکت هستند!"

Nah nah nah, these are just humans, so they are going to ask you questions.

نه نه نه، اینها فقط انسان هستند، بنابراین آنها از شما سؤال می کنند.

Don't be afraid to be yourself.

از اینکه خودتان باشید نترسید.

Please make sure that you smell good, you dress well, but don't be someone else.

لطفا مطمئن شوید که بوی خوبی دارید، خوب لباس می پوشید، اما شخص دیگری نباشید.

Don't try and be someone you're not, because in the end, if it's not suited for you and

سعی نکنید کسی باشید که نیستید، زیرا در نهایت، اگر برای شما مناسب نیست و

you don't like the job, you've wasted your time.

آن کار را دوست ندارید، وقت خود را تلف کرده اید .

So, don't try to hide who you are.

بنابراین، سعی نکنید که چه کسی هستید را پنهان کنید.

Exert your personality.

شخصیت خود را اعمال کنید.

Ask questions.

سوالات خود را بپرسید.

They're asking you questions.

ازت سوال میپرسن

Guess what?

حدس بزن چی شده؟

You can ask them questions.

می توانید از آنها سوال بپرسید.

Try to get more money.

سعی کنید پول بیشتری به دست آورید.

So, they say "What do you know about this company?"

بنابراین، آنها می گویند "در مورد این شرکت چه می دانید ؟"

Okay, so you've researched the company, you want to ask some questions.

خوب، پس شما در مورد شرکت تحقیق کرده اید، می خواهید چند سوال بپرسید.

How much money are you going to pay me to do this job?

برای انجام این کار چقدر پول به من می دهید؟

Ask them right away.

فوراً از آنها بپرسید.

Why waste your time?

چرا وقت خود را تلف کنید؟

You are a valuable person.

شما فرد ارزشمندی هستید.

Don't let a company pay you the least amount of money they can.

اجازه ندهید یک شرکت کمترین مبلغی را که می تواند به شما پرداخت کند.

Get more money, hello!

پول بیشتری دریافت کنید، سلام!

Ask questions about the company.

در مورد شرکت سوال بپرسید.

Ask about the hours, ask about benefits, ask anything that you want that will help you

در مورد ساعت ها بپرسید، در مورد مزایا بپرسید، هر چیزی را که می خواهید بپرسید که به شما کمک کند

determine if you want the job, okay?

تعیین کنید که آیا کار را می خواهید، خوب؟

They will always give you the lowest salary or the lowest amount that they can.

آنها همیشه کمترین حقوق یا کمترین مقداری را که می توانند به شما می دهند.

So, if you go for an interview and they say, "We'll give you 12 dollars an hour."

پس اگر برای مصاحبه بروید و بگویند ساعتی 12 دلار به شما می دهیم.

Well, you can bargain with them and say "You know, I've been doing this for a long time.

خوب، می توانید با آنها چانه بزنید و بگویید "می دانید، من مدت زیادی است که این کار را انجام می دهم.

I'm not - I don't think 12 dollars an hour is fair.

من نیستم - فکر نمی کنم 12 دلار در ساعت عادلانه باشد.

How about 14?"

14 چطور؟"

Wow!

وای!

You can bargain with them.

می توانید با آنها چانه بزنید.

Maybe you're going to arrive at 13.

شاید قرار باشد به ساعت 13 برسید.

So, there's always a chance - a chance - to get more money than they're offering you.

بنابراین، همیشه این فرصت وجود دارد - فرصتی - برای دریافت پول بیشتر از آنچه به شما پیشنهاد می کنند.

Another thing you can talk about is benefits.

چیز دیگری که می توانید در مورد آن صحبت کنید مزایای آن است.

Benefits are things like dental insurance or prescriptions, extra things that, in Canada

مزایا مواردی مانند بیمه دندانپزشکی یا نسخه، چیزهای اضافی است که

at least, our healthcare system doesn't cover.

حداقل در کانادا، سیستم مراقبت های بهداشتی ما آن را پوشش نمی دهد.

America is different, I don't know other countries.

آمریکا متفاوت است، من کشورهای دیگر را نمی شناسم.

So, you can bargain.

بنابراین، می توانید چانه بزنید.

You can say "Well okay, if you're not going to give me more money, how about give me benefits?"

می توانید بگویید "خب باشه، اگر قرار نیست پول بیشتری به من بدهی، چطور به من مزایای بدهی؟"

Companies don't like this, because they don't like to give people money.

شرکت ها این را دوست ندارند، زیرا دوست ندارند به مردم پول بدهند.

Companies don't like to pay people what they're worth.

شرکت ها دوست ندارند به مردم آنچه را که ارزش دارند، پرداخت کنند.

You have to fight for this, and the more you fight, the better you appear in most cases.

برای این باید بجنگید و هر چه بیشتر بجنگید در بیشتر موارد بهتر ظاهر می شوید.

So, you've done a good job of negotiating, they like you, you didn't say bad words in

پس خوب مذاکره کردی

the job interview, I've done that, and they hire you!

، دوستت دارند، در مصاحبه شغلی حرف بدی نزدی، من این کار را کردم و تو را استخدام کردند!

You get what's called "hired".

شما چیزی به نام "استخدام" دریافت می کنید.

So, maybe they call you or they send you an email and said, "You got the job!"

بنابراین، شاید آنها با شما تماس می گیرند یا برای شما ایمیل می فرستند و می گویند: "کار را گرفتی!"

Woo-hoo, or "You got the position.", okay?

وو هو، یا "تو موقعیت را گرفتی."، باشه؟

This is called "hired".

به این می گویند "اجیر شده".

I was hired, or I am hired.

من استخدام شدم یا استخدام شدم.

This is a very good thing.

این خیلی چیز خوبی است.

Most places will want you to sign a contract.

اکثر جاها از شما می خواهند که قراردادی را امضا کنید.

Not scary.

غیر ترسناک.

A contract is just that you agree to their rules and you're not going to bad things at

قرارداد فقط به این معناست که شما با قوانین آنها موافقت کنید و در کارتان چیز بدی نخواهید داشت

your work, your boss signs, you sign it, you date it, official.

، رئیستان امضا می کند، شما آن را امضا می کنید، تاریخ آن را رسمی می کنید.

Read this, though, okay?

با این حال، این را بخوانید، باشه؟

Make sure there's nothing on the contact that you don't like, or if there's something you

مطمئن شوید چیزی در مخاطب وجود ندارد که دوست ندارید، یا اگر چیزی است که می

want to add, tell them.

خواهید اضافه کنید، به آنها بگویید.

For example, I will not be photographed at my job.

مثلاً در محل کارم از من عکس نخواهند گرفت.

I don't like having my picture taken, you will not photograph me.

من دوست ندارم عکسم گرفته شود، تو از من عکس نخواهی گرفت.

Sign it, good.

امضاش کن خوبه

Nothing they can do.

هیچ کاری نمی توانند بکنند.

So, whatever you want, you ask them for.

بنابراین، هر چه می خواهید، از آنها بخواهید.

If you don't ask, you don't get it, okay?

اگر نپرسید، متوجه نمی شوید، باشه؟

So be smart.

پس باهوش باش

Uh-oh.

اوه اوه

You might hear someone say, "I lost my job".

ممکن است بشنوید که کسی می گوید: "کارم را از دست دادم".

You lost it, where did it go?

گمش کردی کجا رفت؟

You just went there yesterday and it was there.

شما همین دیروز به آنجا رفتید و آنجا بود.

No.

نه.

If you lost your job, this means that maybe you were fired.

اگر شغل خود را از دست دادید، این بدان معناست که شاید اخراج شده باشید.

I don't know why we say "fired", fire, ah!

نمی دانم چرا می گوییم اخراج، آتش، آه!

So, if you were fired, it means that your boss said to you "Hey, guess what Ronnie,

بنابراین، اگر شما اخراج شده اید، به این معنی است که رئیس شما به شما گفته است "هی، حدس بزن چه رونی،

you can't work here anymore."

تو دیگر نمی توانی اینجا کار کنی."

It might be a shock to you.

ممکن است برای شما یک شوک باشد.

Oh, okay, fine, good.

اوه، خوب، خوب، خوب.

Don't try to bargain with people, just leave, okay?

سعی نکن با مردم چانه بزنی، فقط برو، باشه؟

If they don't like you?

اگر آنها شما را دوست ندارند؟

Alright.

بسیار خوب.

You could also - get called, "laid off".

شما همچنین می توانید - تماس بگیرید، "اخراج".

So, laid off is similar to fired.

بنابراین، اخراج شبیه اخراج است.

It depends on the words they use.

بستگی به کلماتی دارد که استفاده می کنند.

Laid off basically means they don't have enough hours or time for you to work, and there is

اخراج اساساً به این معنی است که آنها ساعت یا زمان کافی برای کار کردن شما ندارند، و

a kind of idea that maybe, when they have enough hours for you to work, they will hire

نوعی این ایده وجود دارد که شاید وقتی ساعت کافی برای کار کردن شما داشته باشند، شما را دوباره استخدام کنند

you back.

.

"Fired" means you lose your job completely.

"اخراج" به این معنی است که کار خود را به طور کامل از دست می دهید.

There is no coming back, I'm sorry, bye-bye, door is closed.

بازگشتی نیست، متاسفم، خداحافظ، در بسته است.

"Laid off" just means we don't have work available for you now, maybe in the future, if we still

"اخراج" فقط به این معنی است که ما اکنون کاری برای شما در دسترس نداریم، شاید در آینده، اگر همچنان

like you, you can have your job back.

شما را دوست داریم، بتوانید شغل خود را پس بگیرید.

These two are bad, most of the time.

این دو در بیشتر مواقع بد هستند.

There's one thing you can do if you don't like your job is you can quit.

اگر شغل خود را دوست ندارید می توانید یک کاری انجام دهید این است که می توانید آن را رها کنید.

Now, the difference is if you quit your job, it means that you make the decision to leave.

حال، تفاوت این است که اگر شغل خود را رها کنید، به این معنی است که شما تصمیم به ترک را می گیرید.

You say "Boss, hey, thank you for working here, thank you for giving me this job, but

شما می گویید "رئیس، هی، ممنون که اینجا کار می کنید، ممنون که این کار را به من دادید، اما

I don't want it anymore, thank you.

من دیگر آن را نمی خواهم، متشکرم.

Bye-bye."

خداحافظ."

So, if you quit, you tell your boss you don't want to work anymore.

بنابراین، اگر استعفا دهید، به رئیس خود می گویید که دیگر نمی خواهید کار کنید.

If you are fired, they tell you "We don't want you to work here anymore."

اگر اخراج شوید به شما می گویند «دیگر نمی خواهیم اینجا کار کنید».

So, fired is the boss' choice and quit is your choice.

بنابراین، اخراج انتخاب رئیس است و استعفا انتخاب شماست.

So, if you don't like your job, quit.

بنابراین، اگر شغل خود را دوست ندارید، آن را رها کنید.

Don't put up with people you don't like.

با افرادی که دوست ندارید مدارا نکنید.

Be careful.

مراقب باش.

If you are fired or laid off from your job, we have rules and laws in Canada that a lot

اگر اخراج یا از کار خود اخراج شوید ، قوانین و قوانینی در کانادا داریم که بسیاری

of people don't know about, and your boss will not tell you this.

از مردم از آن اطلاعی ندارند و رئیس شما این را به شما نخواهد گفت.

Why?

چرا؟

Because they don't want to pay you.

چون نمی خواهند به شما پول بدهند.

We have this thing called two weeks termination pay.

ما این چیزی را داریم که به آن حقوق خاتمه دو هفته می گویند .

Example: You go to work on Friday and your boss says, "You know what, we don't want you

مثال: شما جمعه می روی سر کار و رئیست می گوید: "می دانی، ما نمی

to come in on Monday, you are fired."

خواهیم دوشنبه بیایی، اخراج شدی."

Okay, perfect.

باشه، عالی

What you are legally entitled to is two weeks termination pay.

آنچه شما از نظر قانونی مستحق دریافت آن هستید دو هفته حقوق پایان کار است.

That means you will be paid by this company for two weeks of work.

یعنی برای دو هفته کار از این شرکت حقوق دریافت می کنید.

You have choice, you can work the two weeks - don't do that - or you can not go to work

شما انتخاب دارید، می توانید دو هفته کار کنید - این کار را نکنید - یا نمی توانید

on Monday, they will pay you for two weeks.

دوشنبه سر کار بروید، آنها برای دو هفته به شما حقوق می دهند.

Now, this is in Canada.

الان اینجا در کاناداست.

Let me stress that.

بگذارید روی آن تاکید کنم.

I don't know about the other rules in other countries, so this is in Canada.

من در مورد قوانین دیگر در کشورهای دیگر نمی دانم ، بنابراین این در کانادا است.

We have another wonderful thing called vacation pay.

ما یک چیز شگفت انگیز دیگر به نام پرداخت تعطیلات داریم .

Now, a lot of companies don't pay you this either, and you have to ask for it.

حالا خیلی از شرکت ها این پول را هم به شما نمی دهند و شما باید آن را بخواهید.

Vacation pay is a percentage of your salary or of your wages, your money, and if you're

دستمزد مرخصی درصدی از حقوق یا دستمزد شما، پول شما است و اگر

fired or terminated from your job, they must pay you your vacation pay.

اخراج یا از کار خود اخراج شوید، آنها باید حقوق مرخصی شما را به شما بپردازند.

Again, you have to ask, because they're not just going to volunteer to give you $600 if

باز هم، شما باید بپرسید، زیرا آنها فقط داوطلب نمی شوند تا اگر مجبور نباشند، 600 دلار به شما

they don't have to.

بدهند.

You have to be aware of your rights as a worker.

شما باید از حقوق خود به عنوان یک کارگر آگاه باشید.

In Canada, we have a labor board, and they will help you with things like this, but please

در کانادا، ما یک هیئت کارگری داریم، و آنها به شما در مواردی از این دست کمک خواهند کرد، اما

check it out.

لطفاً آن را بررسی کنید.

Don't let anyone steal your money that's rightfully owed to you, because businesses love to do

اجازه ندهید کسی پول شما را که به درستی به شما بدهکار است بدزدد، زیرا کسب و کارها عاشق انجام این کار هستند

this.

.

The working class doesn't - there's no rights, they think that - oh, they don't know.

طبقه کارگر ندارد - هیچ حقوقی وجود ندارد، آنها فکر می کنند - اوه، آنها نمی دانند.

Yes, you do.

بله، شما انجام می دهید.

You have rights, you have money, get it.

حقوق داری، پول داری، بگیر.

One other good thing you can get is called a promotion if you do your job well.

یکی دیگر از چیزهای خوب که می توانید بدست آورید، ارتقاء نام دارد اگر کار خود را به خوبی انجام دهید.

Hopefully your company's good, your boss is nice, everything's cool, a promotion.

امیدوارم شرکت شما خوب باشد، رئیس شما خوب باشد، همه چیز عالی است، یک ارتقاء.

A promotion means you get more money for your job and you might get what's called a different

ترفیع به این معنی است که شما برای شغل خود پول بیشتری دریافت می کنید و ممکن است چیزی به نام یک

position or a job title, okay?

موقعیت یا عنوان شغلی متفاوت دریافت کنید، خوب؟

So, a job title, a different job title means you move from Accounting 1 to Executive Accountant,

بنابراین، عنوان شغلی، عنوان شغلی متفاوت به این معنی است که شما از حسابداری 1 به حسابدار اجرایی منتقل می شوید،

perfect, congratulations.

عالی است، تبریک می گویم.

You've changed your job title.

عنوان شغلی خود را تغییر داده اید.

You might change your job position but not your job title, it just means what they call

شما ممکن است موقعیت شغلی خود را تغییر دهید اما عنوان شغلی خود را تغییر دهید ، این فقط به این معنی است که آنها

you in your job.

شما را در شغل خود می نامند.

Most promotions, they always give you more money, maybe you don't get a different position

اکثر ترفیع ها، همیشه پول بیشتری به شما می دهند، شاید موقعیت

or a different job title, that's okay.

یا عنوان شغلی متفاوتی دریافت نکنید، اشکالی ندارد.

You just want the money!

شما فقط پول می خواهید!

There's another thing that you have to be aware of as laws and rules, and it's going

یک چیز دیگر وجود دارد که شما باید به عنوان قوانین و قوانین از آن آگاه باشید و این موضوع

along with getting fired.

با اخراج شدن همراه است.

It's called wrongful dismissal.

به این می گویند اخراج ناروا.

Wrongful dismissal are - or is - a thing that will happen.

اخراج نادرست چیزی است - یا هست - که اتفاق خواهد افتاد.

For example, your boss just fires you because they didn't like your shirt that day or something

به عنوان مثال، رئیس شما فقط شما را اخراج می کند زیرا آن روز پیراهن شما را دوست نداشتند یا

happened and your boss is like "Nah, I don't want this person to work here."

اتفاقی افتاده است و رئیس شما مانند "نه، من نمی خواهم این شخص اینجا کار کند."

That's illegal, they can't do this.

این غیرقانونی است، آنها نمی توانند این کار را انجام دهند.

I had an experience with this.

من تجربه ای در این مورد داشتم.

I worked for a school, I asked for a raise, they fired me.

من در یک مدرسه کار کردم، درخواست افزایش حقوق کردم، من را اخراج کردند.

That's wrongful dismissal.

این اخراج نادرست است.

You can't do that.

شما نمی توانید این کار را انجام دهید.

If you have been wrongfully dismissed, so they fired you for no reason, what you're

اگر شما به ناحق اخراج شده اید، بنابراین بدون دلیل شما را اخراج کرده اند، کاری که می

going to do is you're going to contact the labor board in Canada and you're going to

خواهید انجام دهید این است که با هیئت کارگری در کانادا تماس بگیرید و

speak to someone, and they will help you.

با شخصی صحبت کنید و او به شما کمک خواهد کرد.

We have laws and rules.

ما قوانین و قوانینی داریم.

The labor board is on your side.

هیئت کارگری در کنار شماست.

They want you to benefit from this.

آنها می خواهند که شما از این کار بهره مند شوید.

So, wrongful dismissal means you're fired for the wrong reasons.

بنابراین، اخراج نادرست به معنای اخراج شما به دلایل اشتباه است.

You can fight this.

شما می توانید با این مبارزه کنید.

You might have to get a lawyer, but don't worry.

ممکن است مجبور شوید وکیل بگیرید، اما نگران نباشید.

If you're wrongfully dismissed, it's your job and your right to get this money.

اگر به ناحق اخراج شدید، این وظیفه و حق شماست که این پول را دریافت کنید.

So, if you're looking for a job, I wish you a lot of luck.

بنابراین، اگر به دنبال کار هستید، برای شما آرزوی موفقیت دارم.

Remember, you are worth a lot.

به یاد داشته باشید، شما ارزش زیادی دارید.

Please don't settle for jobs where you are not valued as a worker and they ask you to

لطفاً به مشاغلی بسنده نکنید که برای شما به عنوان یک کارگر ارزش قائل نیستید و از شما می خواهند که

work extra, you need to get paid for what you work for, because we run the country,

کار اضافی انجام دهید، باید برای کاری که برای آن کار می کنید حقوق بگیرید، زیرا ما کشور را اداره می کنیم،

not the CEOs, okay?

نه مدیران عامل، خوب؟

So, everyone out there, good luck on your job hunt, and we'll see you later.

بنابراین، همه در جستجوی شغل خود موفق باشید ، و بعداً شما را خواهیم دید.