9 Ways to Feel More Comfortable in Groups

Hey there.

سلام.

I have a confession.

من یک اعتراف دارم

I hate groups.

من از گروه ها متنفرم

I hate being in a group, I hate having to hang out in a group.

من از بودن در یک گروه متنفرم، از اینکه باید در یک جمع بنشینم متنفرم.

Anything to do with groups, I'm like done, hate it, get me out of here, Ronnie, no.

هر کاری که به گروه ها ربط داشته باشه، من کارم تموم شده، متنفرم، منو از اینجا بیرون کن، رونی، نه.

Maybe I'm socially awkward, I don't know.

شاید من از نظر اجتماعی ناجور هستم، نمی دانم.

But this is actually a lesson for me, and you, okay?

اما این در واقع یک درس برای من است، و شما، باشه؟

And the back story of this is I recently joined

و داستان اصلی این است که من اخیراً به جامعه باغبانی ملحق شدم

the gardening community, and it was the first

و اولین

time the group was meeting.

بار بود که گروه ملاقات می کرد.

So I was on my bike, I get off my bike, and

پس من سوار دوچرخه ام بودم، از دوچرخه پیاده می شوم و

I see all these people, and I'm like, humans,

این همه آدم را می بینم، و مثل این هستم که انسان ها،

what do I say?

چه بگویم؟

And the person who's the leader of the group says, "Hey, what's your name?"

و فردی که رهبر گروه است می گوید: "هی، اسمت چیست؟"

I'm like, "I'm Ronnie."

من می گویم "من رونی هستم."

"Okay, cool."

"باشه، باحال."

So I'm like, and, like, hello.

بنابراین من مانند، و، مانند، سلام.

So I remember what my friend told me, and she's not shy like I am.

بنابراین آنچه را که دوستم به من گفت به یاد می‌آورم و او مثل من خجالتی نیست.

She says, "Ronnie, when you go in a group, first thing you do, introduce yourself to

او می گوید: "رونی، وقتی به یک گروه می روید، اولین کاری که انجام می دهید، خود را به همه معرفی کنید

everyone."

."

Oh man, okay, I can do that.

اوه مرد، باشه، من می توانم این کار را انجام دهم.

So, first person I see sitting down, "Hey, I'm Ronnie, nice to meet you."

بنابراین، اولین کسی که می بینم نشسته است، "هی، من رونی هستم، از آشنایی با شما خوشحالم."

Huh, no response, okay.

هه، جواب نداد، باشه

Next person, "Hey, I'm Ronnie, nice to meet you."

نفر بعدی، "هی، من رونی هستم، از آشنایی با شما خوشحالم."

"Oh, hey, my name's..."

"اوه، هی، اسم من است..."

Oh, okay, this person talks, good, okay, good.

اوه، باشه، این شخص صحبت می کند، خوب، باشه، خوب.

Next, I'm like, I'm not going to remember anyone's names, but hold on.

بعد، من مثل این هستم که نام کسی را به خاطر نمی آورم، اما دست نگه دارید.

I went to every single person in that group,

من به سراغ تک تک افراد آن گروه رفتم،

I think there were seven people, could be

فکر می کنم هفت نفر بودند، ممکن است

six, I don't know, don't remember.

شش نفر باشند، نمی دانم، یادم نیست.

And this works like a charm.

و این مانند یک طلسم عمل می کند.

Why?

چرا؟

Because when you're in a situation where there's a whole group of people that don't

چون وقتی در موقعیتی قرار می گیرید که یک گروه کامل از مردم

know each other, everyone feels uncomfortable,

همدیگر را نمی شناسند، همه احساس ناراحتی می کنند،

because a simple thing like of knowing the

زیرا یک چیز ساده مانند دانستن

person's name, it makes you go, oh, okay, I know that person's name now.

نام آن شخص، باعث می شود که بروید، اوه، باشه، می دانم که نام شخص در حال حاضر

If you make the effort to introduce yourself,

اگر برای معرفی خود تلاش کنید،

then the people feel more comfortable with

مردم با شما احساس راحتی بیشتری می کنند

you.

They know your name, and this is the best technique, you can suss people out.

.

آنها نام شما را می دانند، و این بهترین تکنیک است، شما می توانید افراد را بیرون بکشید.

Now, this might be a new word for you.

حالا، این ممکن است یک کلمه جدید برای شما باشد.

To suss people out or sniff them out, you

برای بیرون کشیدن یا استشمام کردن آنها،

can kind of determine if the people, you see

می توانید به نوعی تعیین کنید که آیا مردم، می بینید که

what people you like or dislike.

چه افرادی را دوست دارید یا نه.

So, I give everyone I meet a chance, I'm like,

بنابراین، به هر کسی که می‌بینم یک فرصت می‌دهم، من خیلی

cool, everyone's weird, everyone's awesome.

باحالم، همه عجیب هستند، همه عالی هستند.

But some people, when I introduce myself to

اما بعضی ها وقتی خودم را به

them, they're like, oh, this person's boring.

آنها معرفی می کنم، انگار این شخص خسته کننده است.

Next person.

نفر بعدی

So I can determine what people I think are cool, what people I want to hang out with

بنابراین می‌توانم تعیین کنم که چه افرادی باحال هستند، چه افرادی را می‌خواهم

in the group.

در گروه معاشرت کنم.

And everyone has their own opinion, so, you

و هر کس نظر خود را دارد، بنابراین، می

know, this person thinks this person's cool,

دانید، این شخص فکر می کند این شخص باحال است،

I don't, that's fine.

من نه، این خوب است.

You don't have to like everyone, remember that.

لازم نیست همه را دوست داشته باشید ، این را به خاطر بسپارید.

And you don't have to think everyone's boring, but if they are, that's cool.

و لازم نیست فکر کنید همه کسل کننده هستند، اما اگر اینطور باشند، عالی است.

So, I do this, and I'm like, hey, this is a

بنابراین، من این کار را انجام می دهم، و می گویم، هی، این یک

group, but I notice that nobody else does this.

گروه است، اما متوجه می شوم که هیچ کس دیگری این کار را انجام نمی دهد.

More people come and join the group, I rock up,

افراد بیشتری می آیند و به گروه ملحق می شوند، من بلند می شوم،

hey, I'm Ronnie, nice to meet you, blah, blah, blah.

هی، من رونی هستم، از آشنایی با شما خوشحالم، بلا، بل، بلا.

Remember, people, I'm shy, okay?

به یاد داشته باشید، مردم، من خجالتی هستم، باشه؟

So don't give me the excuse, like, I'm shy, it's

پس من را بهانه ندهید ، مثلاً من خجالتی هستم،

like, me too, but make the effort, especially

مثل من هم همینطور است، اما تلاش کنید، به خصوص

if English, if you're in a group of people

اگر انگلیسی، اگر در گروهی از افرادی هستید

that English is not your first language, okay?

که انگلیسی زبان اول شما نیست، خوب است؟

Second one, be the connector.

مورد دوم، رابط باشید.

So, I already told you to introduce yourself.

خب قبلا گفتم خودتو معرفی کن.

Now, what you're going to do, and what I should

حالا، کاری که قرار است انجام دهی، و کاری که من باید

have done is I should have been like, "Hey,

انجام می‌دادم این است که «هی،

Julie, have you met Trevor?"

جولی، آیا تروور را ملاقات کردی؟»

No, you haven't.

نه، نداشتی.

Julie, meet Trevor.

جولی، تروور را ملاقات کن.

And by introducing people, you know, okay, so Julie, here's Kevin, blah, blah, blah,

و با معرفی افراد، می دانید، خوب، پس جولی، اینجا کوین است، بل، بل، بلا،

people are shy.

مردم خجالتی هستند.

They need you to be the connector, because you've already come in the group and been

آنها به شما نیاز دارند که رابط باشید، زیرا شما قبلاً وارد گروه شده اید و

like, hey, I'm Ronnie, blah, blah, and people

مانند، هی، من رونی هستم، بله، بلا، و مردم می

go, oh, okay, Ronnie knows people, yeah.

روند، اوه، باشه، رونی مردم را می شناسد، آره.

So they're shy, they're like, oh, I really want to meet...

بنابراین آنها خجالتی هستند، آنها مانند، اوه، من واقعاً می خواهم ملاقات کنم ...

I really want to meet Kevin.

من واقعاً می خواهم کوین را ملاقات کنم.

So I'm like, hey, Julie, come here, come and meet Kevin.

بنابراین من می خواهم، هی، جولی، بیا اینجا، بیا و کوین را ملاقات کن.

Oh, hey, what's up?

اوه، هی، چه خبر؟

So you connect people together, and that helps them.

بنابراین شما افراد را به یکدیگر متصل می کنید و این به آنها کمک می کند. به بهتر شدن

It helps the group become better.

گروه کمک می کند .

Now, you might think, well, Ronnie, like, what...

حالا، ممکن است فکر کنید، خوب، رونی، چه چیزی...

Where would I ever use this?

من از این کجا استفاده کنم؟

I don't...

من نه...

I don't go out drinking, I don't go to pubs, I'm not really a group situation.

نه مشروب می رم بیرون، نه میخانه می روم، نه واقعاً یک موقعیت گروهی هستم.

Are you a teacher?

آیا شما معلم هستید؟

Hello.

سلام.

Or do you want to be a teacher?

یا می خواهید معلم شوید؟

This is important classroom stuff, too.

این هم چیزهای مهم کلاس درس است.

You're in a classroom, you've got a group of

شما در یک کلاس درس هستید، یک گروه از

people, they're nervous, they're shy, they

افراد دارید، آنها عصبی هستند، آنها خجالتی هستند، آنها

don't want to be there, they're excited, they're nervous, they have to pee.

نمی خواهند آنجا باشند، آنها هیجان زده هستند، آنها عصبی هستند، آنها باید ادرار کنند.

It's your job as a teacher to be the connector.

وظیفه شما به عنوان یک معلم این است که رابط باشید.

You have to get people comfortable in your classroom, and you've got to keep...

شما باید مردم را در کلاس خود راحت کنید، و باید ادامه دهید...

Get people talking or shutting up, depending on what you're doing over there.

بسته به کاری که در آنجا انجام می دهید، مردم را وادار به صحبت یا سکوت کنید.

Okay.

باشه

So, once you've got the other people connected,

بنابراین، هنگامی که افراد دیگر را به هم وصل کردید،

you start maybe talking about something.

ممکن است در مورد چیزی صحبت کنید.

Okay?

So, let's say I break off and I'm like, "Oh, yeah, hey.

باشه؟

بنابراین، فرض کنید من جدا می شوم و می گویم: "اوه، آره، هی.

Hey, John, what's up?

هی، جان، چه خبر؟

Yes.

Oh, I like your t-shirt.

بله.

اوه، من از تی شرتت خوشم می آید.

That's cool.

Yeah, you like Led Zeppelin?

این عالی است.

آره، شما لد زپلین را دوست دارید؟

Awesome.

عالی است.

Okay."

So, what I've done is I've taken one person out of the group, but I notice that there's

باشه."

بنابراین، کاری که من انجام داده‌ام این است که یک نفر را از گروه خارج کرده‌ام، اما متوجه می‌شوم که

people outside of the group that don't have anyone to talk to, and you have to include

افرادی خارج از گروه هستند که کسی برای صحبت کردن با آنها ندارند، و شما باید

the other people.

افراد دیگر را نیز شامل کنید.

Like, "Hey, Tony.

مثل "هی، تونی.

Come here, man.

بیا اینجا، مرد.

Come here.

I want you to meet John.

بیا اینجا.

می خواهم جان را ملاقات کنی.

He likes the same bands as you."

او هم گروه هایی را دوست دارد."

Get people to be inclusive.

مردم را وادار کنید که فراگیر باشند.

Get people together.

مردم را دور هم جمع کنید.

If you're talking about movies, and you know

اگر در مورد فیلم صحبت می کنید و می دانید که

this guy likes movies, and this girl likes

این پسر فیلم دوست دارد و این دختر فیلم دوست دارد

movies, you can have a movie discussion.

، می توانید یک بحث سینمایی داشته باشید.

Do your part to never let someone stand outside

نقش خود را انجام دهید تا هرگز اجازه ندهید کسی خارج

of the group unless they've, you know, around...

از گروه بایستد، مگر اینکه، می دانید، در اطراف...

I don't know, on a phone call or something, but make sure that everyone feels wanted in

نمی دانم، در یک تماس تلفنی یا چیزی دیگر، اما مطمئن شوید که همه در گروه احساس می کنند که مورد نیاز هستند

the group.

.

Really important, I live in a huge metropolitan

واقعاً مهم است، من در یک کلان

city where we have millions of people.

شهر بزرگ زندگی می کنم که در آن میلیون ها نفر جمعیت داریم.

No, that's...

نه، همین است...

Yeah, we do.

آره، این کار را می کنیم.

Millions.

And we all speak different languages.

میلیون ها.

و همه ما به زبان های مختلف صحبت می کنیم.

But when you're in a group situation together, please speak the same language.

اما وقتی در یک موقعیت گروهی با هم هستید، لطفاً به یک زبان صحبت کنید.

Make sure it's English or whatever the language is.

مطمئن شوید که انگلیسی یا هر زبان دیگری باشد.

Again, make sure that you are inclusive.

باز هم مطمئن شوید که فراگیر هستید.

Include the people in the group.

افراد را در گروه قرار دهید.

Don't start talking, like, another language when other people don't know that language,

هنگامی که دیگران آن زبان را نمی دانند، مانند زبان دیگری شروع به صحبت نکنید،

because that makes people uncomfortable.

زیرا این باعث ناراحتی مردم می شود.

They go, "They must be talking about me."

آنها می گویند: "حتما در مورد من صحبت می کنند."

Okay.

باشه

Talk about general topics.

در مورد موضوعات کلی صحبت کنید.

This is one of my fun things.

این یکی از سرگرمی های من است.

When I meet people, I'm like, "When's your birthday?

وقتی با مردم ملاقات می کنم، می گویم "تولدت کی است؟

And tell me your top 5 or 10 bands, because I like music, right?"

و به من بگو 5 یا 10 گروه برترت را، چون موسیقی را دوست دارم، درست است؟"

And ask everyone the same question.

و از همه همین سوال را بپرسید.

If you're sitting at a table and it's very

اگر پشت یک میز نشسته اید و خیلی

uncomfortable, nobody's talking, you can say...

ناراحت کننده است، هیچ کس صحبت نمی کند، می توانید بگویید...

Start with the person, and you have to go, "Hey, what do you think about, uh, bottled

از آن شخص شروع کنید، و باید بگویید: "هی، در مورد آب بطری چی فکر می کنی

water?"

؟"

And then go around the table and ask everyone's

و سپس دور میز بروید و نظر همه را بپرسید

opinion, because, again, you want to include

، زیرا باز هم می‌خواهید همه را شامل شود

everyone.

.

You don't want people breaking off into little

شما نمی خواهید مردم به گروه های کوچک تقسیم شوند

groups, because the people that don't have

، زیرا افرادی که

someone to talk to, they feel uncomfortable.

کسی را ندارند که با او صحبت کنند، احساس ناراحتی می کنند.

Okay?

Don't...

باشه؟

نکن...

Don't run away.

فرار نکن.

Make sure that you ask everyone the same thing.

مطمئن شوید که از همه همین سوال را می‌پرسید. از

Don't skip one person, like, "Yeah, okay, yeah, oh, icebreakers, I hate these, oh my

یک نفر غافل نشوید، مثلاً «آره، باشه، آره، آه، یخ شکن ها، من از اینها متنفرم،

god."

Okay.

خدای من».

باشه

So it's the first time you meet someone in

بنابراین اولین بار است که با فردی در

a group, and they're like, "Okay, everybody,

یک گروه ملاقات می کنید، و آنها می گویند: "خوب، همه،

please tell us your name and an interesting fact about you."

لطفاً نام خود و یک واقعیت جالب در مورد خود را به ما بگویید."

I'm like, "Fuck, I don't know.

من می گویم: "لعنتی، نمی دانم.

I don't know.

I don't know.

I don't know. I don't know.

نمی دانم. نمی دانم.

نمی دانم. نمی دانم.

I don't know. I don't know.

نمی دانم. نمی دانم.

I don't know.

من نمی دانم

Make up bullshit.

Ronnie, okay, um, um, um, um, um, um, um, um.

رونی، اوم، اوم، اوم، اوم، اوم،

My name's Ronnie, I know that part, and I really like to eat hamsters on Tuesday."

من آن قسمت را می دانم روز سه شنبه همستر بخور."

Oh my god, that was absolutely a lie.

وای خدای من این کاملا دروغ بود

What did I just say?

من فقط چی گفتم؟

So, "icebreakers" are kind of weird when you

بنابراین، "یخ شکن ها" زمانی عجیب هستند که

put people on the spot, like, "Tell me an

افراد را در محل قرار می دهید ، مانند "یک

interesting fact about yourself."

واقعیت جالب در مورد خودتان به من بگویید."

"Uh, I don't know.

"اوه، من نمی دانم.

Those are hard."

So, instead of doing "icebreakers", you can do drinking games.

آنها سخت هستند."

بنابراین، به جای انجام "یخ شکن"، می توانید بازی های نوشیدنی انجام دهید.

You can play board games, you can play card games.

می توانید بازی های تخته ای انجام دهید، می توانید بازی های کارتی انجام دهید.

People love Uno.

مردم Uno را دوست دارند.

Everyone loves a game of Uno.

همه عاشق بازی Uno هستند.

So again, include everyone.

پس باز هم همه را شامل شود.

Play games, play video games together.

با هم بازی کنید، بازی های ویدیویی انجام دهید.

I don't know what games you want to play, whatever you're doing, have it, do it, but

نمی‌دانم چه بازی‌هایی را می‌خواهید انجام دهید، هر کاری که انجام می‌دهید، آن را داشته باشید، انجامش دهید، اما

make sure everyone's involved.

مطمئن شوید که همه درگیر هستند.

And if people don't want to play it, that's okay.

و اگر مردم نمی خواهند آن را بازی کنند، اشکالی ندارد.

Okay?

All right?

باشه؟

باشه؟

People just...

مردم فقط...

Put your fucking phone away.

تلفن لعنتی خود را کنار بگذارید.

Okay?

Again, put your phone away.

باشه؟

دوباره گوشیت رو بذار کنار

You're in a group, you're trying to have conversations,

شما در یک گروه هستید، سعی می کنید مکالمه داشته باشید،

you're trying to learn a new language, put

می خواهید یک زبان جدید یاد بگیرید،

your phone away.

تلفن خود را کنار بگذارید.

There's no reason to be texting your mom at this point.

در این مرحله دلیلی برای ارسال پیامک به مادرتان وجود ندارد.

Put your phone away.

گوشیتو بذار کنار

Yeah, because you're never going to learn if you don't put your phone away.

بله، زیرا اگر گوشی خود را کنار نگذارید، هرگز یاد نخواهید گرفت.

Have you seen a pattern emerging?

آیا الگویی در حال ظهور را دیده اید؟

Now, up until this list, these are things

حالا، تا این لیست، اینها چیزهایی هستند

that I'm telling you to do because it's good

که به شما می گویم انجام دهید، زیرا

advice.

توصیه خوبی است.

I'll tell you what I do in a group because, as I told you before, I'm shy.

من به شما می گویم که در یک گروه چه کار می کنم زیرا همانطور که قبلاً به شما گفتم خجالتی هستم.

I hate groups.

من از گروه ها متنفرم

I don't like them.

من آنها را دوست ندارم.

They make me nervous, I don't like meeting people, and this is the hardest thing for

آنها من را عصبی می کنند، من دوست ندارم با مردم ملاقات کنم و این سخت ترین کار برای

me to do.

من است.

But once you do that, everything's cool.

اما وقتی این کار را انجام دهید، همه چیز عالی است.

I remember being a kid, and I had to go to,

یادم می‌آید که بچه بودم، و مجبور شدم به

like, I don't know, tennis camp or whatever,

اردوی تنیس یا هر چیز دیگری بروم،

and there'd be a group of people, and I'm like, "I don't want to talk to anyone."

و گروهی از مردم در آنجا حضور داشته باشند، و من می‌گویم: «نمی‌خواهم صحبت کنم. به هر کسی."

What I do is I latch on to one person.

کاری که من انجام می دهم این است که به یک نفر می چسبم.

So "latch on to one person" means that you're like, "Hi, will you be my friend?"

بنابراین "چفت کردن به یک نفر" به این معنی است که شما مانند "سلام، دوست من خواهید بود؟"

Yes.

بله.

Perfect.

کامل.

So you've got that one person in the group that's your friend.

بنابراین شما آن یک نفر را در گروه دارید که دوست شماست.

All the other people, they're cool, too, but

همه افراد دیگر، آنها نیز باحال هستند، اما

this is where the fun begins in the group.

این جایی است که سرگرمی در گروه شروع می شود.

What you can do is you can "take the piss".

کاری که می‌توانید انجام دهید این است که می‌توانید "شبه را بگیرید".

Huh?

ها؟

You have to go to the bathroom?

باید بری دستشویی؟

No.

نه.

"Take the piss" means you can make fun of people.

"Take the piss" یعنی می توانی مردم را مسخره کنی.

Nuh-uh, maybe the people in the group, it doesn't matter.

نه، شاید افراد گروه، مهم نیست.

Maybe the teacher, it doesn't matter.

شاید معلم، مهم نیست.

But you've got a friend that you will feel confident with.

اما شما دوستی دارید که با او احساس اطمینان خواهید کرد.

You can enjoy the group activities because you know your friend is there and going to

می‌توانید از فعالیت‌های گروهی لذت ببرید زیرا می‌دانید دوستتان آنجاست و قرار است

hang out with you.

با شما معاشرت کند.

You can make side comments to your friend.

شما می توانید نظرات جانبی را برای دوستان خود بیان کنید.

Do you have staff meetings?

آیا جلسات کارکنان دارید؟

Are they boring?

آیا آنها خسته کننده هستند؟

So if you've got, like, a co-worker who's in

بنابراین، اگر یک همکار دارید که در

the group, you're like, "Hey, Jack, wasn't

گروه است، می‌گویید : "هی، جک،

that bullshit?

این مزخرف نبود؟

This guy's...

This guy's..."

این پسر...

این پسر..."

You're having a good time in the group now.

الان تو گروه خوبه

You don't have to be shy.

لازم نیست خجالتی باشی

You don't have to feel uncomfortable in your

لازم نیست در

staff meeting with all the other humans there.

ملاقات کارکنان خود با سایر انسان های آنجا احساس ناراحتی کنید.

You've got a friend.

تو یه دوست داری

And the last one...

و آخری...

No, the second last one, "drink".

نه، دومی آخر «نوشیدن».

It's the social lubricant.

این روان کننده اجتماعی است.

Yeah.

آره

If...

اگر...

Hey, man, if you want to drink a glass of milk, go ahead.

هی مرد، اگر می خواهی یک لیوان شیر بخوری، برو.

I'm talking about booze, alcohol.

من در مورد مشروب الکلی صحبت می کنم.

I don't know what happens, but when we start

نمی دانم چه اتفاقی می افتد، اما وقتی شروع

to drink, we lose all of our inhibitions.

به نوشیدن می کنیم، همه مهارهای خود را از دست می دهیم.

We lose our nervousness, we lose our stress, and we're just like...

اعصابمان را از دست می دهیم، استرسمان را از دست می دهیم، و مثل...

We're like wild animals.

ما مثل حیوانات وحشی هستیم.

We're all these emos walking around.

ما همه این ایموها هستیم که در اطراف راه می روند.

It makes you...

باعث میشه...

I don't know.

Talk to people more.

نمیدونم.

بیشتر با مردم صحبت کنید

So, probably at a staff meeting with your co-workers, you maybe can't drink, but hey,

بنابراین، احتمالاً در یک جلسه کارکنان با همکارانتان، ممکن است نتوانید آب بنوشید، اما هی،

you can sneak in that vodka.

می توانید مخفیانه در آن ودکا بنشینید.

And then this is one that...

و بعد این یکی است که...

I don't know.

نمی دانم.

Advice.

مشاوره.

Think of a compliment for each person in the group.

برای هر یک از افراد گروه یک تعریف و تمجید در نظر بگیرید .

So, I look up to this group, and I think, "Oh my god, what am I going to say to these

بنابراین، من به این گروه نگاه می کنم، و فکر می کنم، "اوه خدای من، من به این مردم چه خواهم گفت

people?

؟

Shit.

How am I ever going to relate to them?

We have nothing in common, I've never met them

before, I don't know anything about them",

قبلاً آنها را ملاقات کردم، من چیزی در مورد آنها نمی دانم،

and I go, "Oh, hey, do you know what?

و می گویم: "اوه، هی، می دانید

I like that person's shoes, those are cool."

من از چه کفش های آن شخص خوشم می آید ، اینها باحال هستند؟"

And you know, when I was introducing myself, I thought that this...

و میدونی وقتی داشتم خودم رو معرفی میکردم فکر میکردم که این...

This person here had a cool t-shirt, yeah, this person, I didn't really like them, but

این آدم اینجا یه تی شرت باحال داشت آره این آدم خیلی دوستش نداشتم ولی

they didn't have bad breath, so that's a plus for them.

اونها بوی بدی نداشتند پس این برای آنها یک امتیاز مثبت است.

Oh, yeah, this guy's got cool hair.

اوه، آره، این مرد موهای باحالی دارد.

So, when it's time for you to talk to the person one-on-one, you can compliment them.

بنابراین، وقتی زمان صحبت کردن با آن شخص فرا رسید، می توانید از او تعریف کنید.

Think of a compliment for each person, and go, "Hey, do you know what?

یک تعریف برای هر نفر در نظر بگیرید و بگویید: "هی، می دانی چیست؟

You have some cool shoes."

چند کفش باحال داری."

People love compliments.

مردم تعارف را دوست دارند.

"Oh, man, that's a cool t-shirt, where'd you get it?"

"اوه، مرد، این یک تی شرت جالب است، آن را از کجا آوردی؟"

"Yeah, cool.

Oh, nice."

"آره، عالی.

اوه، خوب."

The more you compliment people, I don't know

هر چه بیشتر از مردم تعریف می کنید، نمی دانم

why, humans are weird, they're like, "Oh,

چرا، انسان ها عجیب هستند، آنها می گویند: "اوه،

yeah, cool.

آره، باحال.

Okay, yeah, I'm cool.

باشه، آره، من باحالم.

Oh, yeah, this is fun."

اوه، آره، این سرگرم کننده است."

So lift people up, don't bring people down in the group.

بنابراین افراد را بالا ببرید، افراد را در گروه پایین نیاورید.

And if you have tips, let me know.

و اگر راهنمایی دارید به من اطلاع دهید.

How do you deal with groups?

چگونه با گروه ها برخورد می کنید؟

Do you like groups?

آیا گروه ها را دوست دارید؟ آیا

Are you the leader of the group?

شما رهبر گروه هستید؟ آیا

Are you the silent observer in the group?

شما ناظر ساکت در گروه هستید؟

I'm the silent observer, unless I have to be the leader.

من ناظر خاموش هستم، مگر اینکه مجبور باشم رهبر باشم. تو

What are you?

Let me know in the comments, and let me know

چی هستی؟

در نظرات به من اطلاع دهید و به من اطلاع دهید که

how you deal with these group situations.

چگونه با این موقعیت های گروهی برخورد می کنید.

I'm off to be alone now.

من الان میرم که تنها باشم

Goodbye.

خداحافظ