Learn English: Basic Kitchen Vocabulary

Hello. Are you hungry? You better get to the kitchen. "The chicken? The kitchen." Chicken

سلام. آیا شما گرسنه هستید؟ بهتره بری آشپزخونه "مرغ؟ آشپزخانه." مرغ

-- kitchen. Today, I'm going to teach you about vocabulary that you will find very useful

-- آشپزخانه امروز قصد دارم واژگانی را به شما آموزش دهم

if you've ever been in a kitchen. Now, the thing that's confusing sometimes is that when

که اگر تا به حال در آشپزخانه بوده باشید بسیار مفید خواهید بود. حالا چیزی که گاهی گیج کننده است این است که وقتی

you want to say "kitchen", you say "chicken". Oh, no! It's okay. It's funny. I do it all

می خواهید بگویید «آشپزخانه» می گویید «مرغ». وای نه! مشکلی نیست. جالبه. من همیشه این کار را انجام می دهم

the time. Do I do it all the time? It's a very natural mistake. So if you're ever having

. آیا من آن را همیشه انجام می دهم؟ این یک اشتباه بسیار طبیعی است. بنابراین اگر تا به

a conversation in English, and you say "chicken" instead of "kitchen", don't worry. But we're

حال مکالمه ای به زبان انگلیسی دارید و به جای «آشپزخانه» می گویید «مرغ»، نگران نباشید. اما ما

going to go through some kitchen vocabulary. My name is Ronnie. Let me take you through

قصد داریم به برخی از واژگان آشپزخانه بپردازیم. اسم من رونی است. بگذار تو را از

the magic of the kitchen. The very, very first word that I'm going to

طریق جادوی آشپزخانه ببرم. اولین کلمه ای که قرار است به

teach you is "nuke". "Nuke?" "Nuke" is a verb, and it's a new word from the 1980s. That's

شما یاد بدهم "nuke" است. "نیوک؟" "Nuke" یک فعل است و یک کلمه جدید از دهه 1980 است. این

so new. It's 30 years old. "Nuke" is the verb that we use for a microwave. A microwave maybe

خیلی جدید است. 30 سالشه "نوک" فعل است که ما برای مایکروویو استفاده می کنیم. شاید یک مایکروویو

came out in 1981; I don't know. I remember in my house getting one in 1983, and I could

در سال 1981 بیرون آمد. من نمی دانم. یادم می آید در خانه ام در سال 1983 یکی را گرفتم و می

make popcorn, and it was amazing. So about the 1980s, we had this amazing thing called

توانستم پاپ کورن درست کنم و شگفت انگیز بود. بنابراین در دهه 1980، ما این چیز شگفت انگیز را به

a "microwave". You probably know what a "microwave" is. But if you don't, it's like a little oven

نام "مایکروویو" داشتیم. احتمالاً می دانید "مایکروویو" چیست. اما اگر این کار را نکنید، مانند یک فر کوچک است

that cooks your food really, really quickly. We actually developed a new word for this.

که غذای شما را واقعاً خیلی سریع می پزد. ما در واقع یک کلمه جدید برای این ایجاد کردیم.

We call it "nuke". So I can say, "I nuke my food." That means, "I put my food in the microwave."

ما آن را "هسته ای" می نامیم. بنابراین می توانم بگویم، "من غذای خود را هسته ای می کنم." یعنی "من غذای خود را در مایکروویو می گذارم."

Ding, ding, ding! And it's ready to eat. The next thing that we have is an "oven" or

دینگ، دینگ، دینگ! و آماده خوردن است. چیز بعدی که داریم «فر»

a "stove". Now, "oven" and "stove" -- same word. It does not matter if you say "oven"

یا «اجاق گاز» است. در حال حاضر، "فر" و "اجاق گاز" -- همان کلمه. فرقی نمی کند که بگویید «فر»

or "stove". Who cares? I don't. An "oven" or a "stove" -- properly, the "stove" is actually

یا «اجاق». چه کسی اهمیت می دهد؟ من این کار را نمی کنم. "اجاق گاز" یا "اجاق گاز" - به درستی، "اجاق گاز" در واقع

a "stove top" where you would put things on top of the stovetop. And the "oven" is actually

یک "اجاق گاز" است که در آن چیزها را روی اجاق گاز قرار می دهید . و "فر" در واقع

this part inside where you open the door. Inside the oven part, at the bottom here,

همان قسمتی است که در را باز می کنید. داخل قسمت فر پایین اینجا

you can bake a cake for me. I like cheesecake. If you'd like to bake me a cake, please do

میتونید برام کیک بپزید. من چیزکیک دوست دارم. اگر می خواهید برای من کیک بپزید، لطفاً

send it to me at www.engvid.com. I will be happy to eat it. You can "grill" or "broil".

آن را برای من در www.engvid.com ارسال کنید. من از خوردن آن خوشحال خواهم شد. شما می توانید "گریل" یا "کبابی" کنید.

Now, "grill" and "broil" are the same. It just depends on what your oven says. When

حالا «گریل» و «برویل» یکی هستند. این فقط به آنچه فر شما می گوید بستگی دارد. وقتی

you "bake" something, the heat comes from the top and the bottom of the oven, and it's

چیزی را «پخت» می‌کنید، حرارت از بالا و پایین فر می‌آید و در

distributed throughout. If you "grill" or "broil" something, the heat comes from the

سراسر فر پخش می‌شود. اگر چیزی را «گریل» یا «آبپز» کنید، حرارت از

top, and it cooks it on the top of the meat or whatever you're cooking. So the "broil"

بالا می آید و آن را روی گوشت یا هر چیزی که می پزید می پزد. بنابراین "کباب"

and the "grill" -- the heat comes from the top. And "bake"; the heat comes from the top

و "گریل" -- گرما از بالا می آید. و "پخت"؛ گرما از بالا

and the bottom. So depending on what you're cooking would be the setting on what you're

و پایین می آید. بنابراین بسته به چیزی که می‌پزید، تنظیماتی که

going to use on your oven or your stove. When we bake something, we usually have a

قرار است در فر یا اجاق گاز خود استفاده کنید، خواهد بود. وقتی چیزی می پزیم، معمولا

certain temperature -- 250 degrees, or you can have 400 degrees. One is Fahrenheit, and

دمای خاصی داریم -- 250 درجه یا شما می توانید 400 درجه داشته باشید. یکی فارنهایت و

one is Celsius. Most of them have both, but if you don't know on your recipe, you could

یکی درجه سانتیگراد. اکثر آنها هر دو را دارند، اما اگر دستور پخت خود را نمی دانید، می توانید

always look on the Internet. It's magic. The next thing -- speaking about magic -- is

همیشه به اینترنت نگاه کنید. معجزه است. چیز بعدی -- صحبت در مورد جادو --

a toaster. This is the most magical machine ever to be invented in your kitchen. Let me

یک توستر است. این جادویی ترین ماشینی است که تا به حال در آشپزخانه شما اختراع شده است. بگذارید

explain the magic of the toaster. You take a simple piece of bread. You put it in the

جادوی توستر را توضیح دهم. یک تکه نان ساده برمیداری. شما آن را در

toaster; press the button down; you wait. "Bing!" Out comes lovely, warm, crusty toast.

توستر قرار می دهید. دکمه را فشار دهید؛ شما صبر کنید. "بینگ!" نان تست دوست داشتنی، گرم و خمیری بیرون می آید.

This machine, very simply, is called a "toaster". So you put bread into the toaster -- like

به این دستگاه خیلی ساده «توستر» می گویند. بنابراین شما نان را در توستر قرار می دهید -- مانند

magic, it becomes "toast". The next appliance we have is a "kettle".

جادو، به "نان تست" تبدیل می شود. وسیله بعدی که داریم «کتری» است.

Now, if you like to drink tea or coffee, you're going to love to have a kettle. A "kettle"

حالا اگر دوست دارید چای یا قهوه بنوشید، دوست دارید کتری بخورید. «کتری

is a machine that boils water. You can have one on your stovetop, or you can also have

» دستگاهی است که آب را می جوشاند. می‌توانید یکی را روی اجاق گاز خود داشته باشید، یا می‌توانید یکی از آن‌ها را داشته

one that plugs into the wall. I'm not a very good artist -- or am I? But if you can kind

باشید که به دیوار متصل می‌شود. من هنرمند خیلی خوبی نیستم -- یا هستم؟ اما اگر بتوانید به نوعی

of use your imagination, these both are called "kettles"; they're used for boiling water.

از تخیل خود استفاده کنید، این هر دو "کتری" نامیده می شوند. آنها برای آب جوش استفاده می شوند.

Do you like coffee? I love coffee. We also have what's called a "coffeemaker". I know.

قهوه دوست داری؟ من عاشق قهوه ام. ما همچنین چیزی به نام "قهوه ساز" داریم. میدانم.

Sometimes, English makes sense. Guess what this makes. Coffee. So you press some buttons

گاهی اوقات، انگلیسی منطقی است. حدس بزنید این چه چیزی را ایجاد می کند. قهوه. بنابراین شما چند دکمه را فشار می دهید

-- some magic; water turns into coffee. It's like water into wine but not as nice. Better

-- مقداری جادو. آب به قهوه تبدیل می شود مثل آب تبدیل به شراب می شود، اما نه به این خوبی.

in the morning, though. The next thing that we have, another big appliance

هر چند صبح بهتر است. چیز بعدی که ما داریم، یک وسیله بزرگ دیگر

-- these, by the way, are called "appliances" -- is a "refrigerator". We never bother saying

- اتفاقاً به اینها "لوازم خانگی" می گویند - "یخچال". ما هرگز زحمت گفتن

"refrigerator". We say "fridge". And on top of the fridge, we have a "freezer". Now, all

"یخچال" را نداریم. ما می گوییم "یخچال". و در بالای یخچال، یک "فریزر" داریم. حالا به

of it is called a "fridge", but the top part is called a "freezer". A "freezer" is where

همه آن «یخچال» می گویند، اما قسمت بالایی آن را «فریزر» می گویند. «فریزر» جایی است

there's going to be ice, and things in it are going to be frozen. Frozen. So let's say

که قرار است یخ وجود داشته باشد و چیزهای درون آن یخ زده شوند. منجمد. بنابراین بیایید بگوییم

that you have a delicious frozen dinner, and you want to nuke it. You're going to put it

که شما یک شام یخ زده خوشمزه دارید و می خواهید آن را هسته ای کنید. قرار است آن را

in the microwave. At the bottom part of your refrigerator is

در مایکروویو قرار دهید. در قسمت پایین یخچال شما

the "fridge". In this, you're going to keep your beer and your milk and maybe some fruit

"یخچال" قرار دارد. در این، شما آبجو و شیر و شاید مقداری میوه

and vegetables. This keeps things cold. The last one that I have for you today is

و سبزیجات را نگه دارید. این همه چیز را سرد نگه می دارد. آخرین چیزی که امروز برای شما دارم

a "sink". This was difficult for me to draw, so please bear with. A "sink" is the place

"سینک" است. کشیدن این برای من سخت بود، پس لطفا تحمل کنید. سینک مکانی

in your kitchen where you would wash the dishes if you don't have a dishwasher, and where

در آشپزخانه شماست که در صورت نداشتن ماشین ظرفشویی ظرف ها را می شستید و

you would get your water supply. This part here is also called a "counter" or a "countertop".

منبع آب خود را از آنجا تامین می کنید. این قسمت در اینجا "پیشخوان" یا "پیشخوان" نیز نامیده می شود.

Usually, in the kitchen, people talk about having lots of "counter space". We don't usually

معمولاً در آشپزخانه افراد در مورد داشتن «فضای پیشخوان» زیاد صحبت می کنند. ما معمولاً نمی

say "countertop". We usually say the "counter". Now, if you live in some place like Canada

گوییم "کانتر". ما معمولا می گوییم "پیشخوان". اکنون، اگر در جایی مانند کانادا

or any place in the world that has fruit, you might see things flying around in this

یا هر جای دیگری در جهان که میوه دارد زندگی می‌کنید، ممکن است در این ویدیو چیزهایی را ببینید که در حال پرواز هستند

video. We live in a very, very amazing region in Canada called "Ontario". It's the "Fruit

. ما در منطقه ای بسیار بسیار شگفت انگیز در کانادا به نام "انتاریو" زندگی می کنیم. این "

Belt". We produce naturally -- not oranges. Don't tell anyone. We are very famous for

کمربند میوه" است. ما به طور طبیعی تولید می کنیم -- نه پرتقال. به کسی نگو ما برای

producing grapes, pears, peaches -- this is a peach. And lots of yummy, delicious fruit.

تولید انگور، گلابی، هلو بسیار مشهور هستیم -- این یک هلو است. و بسیاری از میوه های خوشمزه و لذیذ.

One problem: Sometimes you take your delicious fruit from Niagara, and you put it on your

یک مشکل: گاهی اوقات میوه خوشمزه خود را از نیاگارا می گیرید و آن را روی

countertop in a bowl. But what happens next is treacherous. These tiny little flies come,

میز خود در یک کاسه قرار می دهید. اما اتفاقی که بعدا می افتد خائنانه است. این مگس های کوچک می آیند

and they try to eat your fruit. Someone has left a basket of peaches around us, so if

و سعی می کنند میوه شما را بخورند. شخصی سبدی از هلو را در اطراف ما جا گذاشته است، بنابراین اگر

you see tiny little flies in this video, they're after the fruit. These are actually called

در این ویدیو مگس های کوچک را می بینید، آنها دنبال میوه هستند. اینها در واقع

"fruit flys". So watch out. They're here to steal your fruit -- except I've spelled this

"مگس میوه" نامیده می شوند. پس مراقب باشید آنها اینجا هستند تا میوه های شما را بدزدند -- به جز اینکه من این را اشتباه نوشته ام

wrong. It's "fruit flies" because they fly around your fruit. There's one now! Bye.

. این "مگس میوه" است زیرا آنها در اطراف میوه شما پرواز می کنند. الان یکی هست! خدا حافظ.