Learn English Grammar: "try to do" or "try doing"?

Hi there, my name is Emma and in today's lesson we're going to look at the difference between

سلام، اسم من اِما است و در درس امروز به تفاوت بین

"try to do" and "try doing". We're going to look at other verbs other than "do" and "doing",

«سعی کنید» و «سعی کنید» بپردازیم. ما قصد داریم به افعال دیگری به غیر از "do" و "doing" نگاه کنیم،

but we're looking at the difference between the gerund form of "try" and the infinitive

اما ما به تفاوت بین شکل جرونی "try" و

form of "try". So let's get started.

مصدر "try" نگاه می کنیم. پس بیایید شروع کنیم.

Okay, so first let's look at what's known as the infinitive. What do I mean by infinitive?

خوب، پس ابتدا اجازه دهید به آنچه به عنوان مصدر شناخته می شود نگاه کنیم. منظورم از مصدر چیست؟

Well, I'm talking about when we have two verbs, so we have verb one which is "try" and we

خوب، من در مورد زمانی صحبت می کنم که ما دو فعل داریم، بنابراین ما فعل یکی داریم که "تلاش" است و

have a second verb, so here's verb two, okay? So two verbs in the sentence and they're connected

ما یک فعل دوم داریم، بنابراین اینجا فعل دو است، خوب؟ بنابراین دو فعل در جمله و آنها

with the preposition "to". Okay? So for example: "I tried to eat healthy." Okay? We're going

با حرف اضافه "to" مرتبط هستند. باشه؟ به عنوان مثال: "من سعی کردم سالم غذا بخورم." باشه؟ ما

to compare this to: "try" + verb, and the verb ends with "-ing". This is called a gerund.

این را با "try" + فعل مقایسه می کنیم، و فعل با "-ing" به پایان می رسد. به این میگن جروند.

Okay, so again we have two verbs, verb one is "try" and we have a second verb which is

خوب، پس ما دوباره دو فعل داریم، فعل یکی "try" است و یک فعل دوم داریم که

"verb + ing". So for example: "I tried eating healthy." All right, so what is the difference?

"فعل + ing" است. به عنوان مثال: "من سعی کردم سالم غذا بخورم ." بسیار خوب، پس تفاوت چیست؟

What is the difference between "try to" and "try verb + ing"? Well let's get started with

تفاوت بین "try to" و "try verb + ing" چیست؟ خب بیایید با

"try to". Okay, when we "try to do" something it means we make a very big effort, we attempt

"تلاش کن" شروع کنیم. بسیار خوب، وقتی ما "تلاش می کنیم" کاری را انجام دهیم به این معنی است که تلاش بسیار زیادی انجام می دهیم، تلاش

to do something that's very difficult. So we're not doing something that's easy, we're

می کنیم کاری را انجام دهیم که بسیار دشوار است. بنابراین ما کاری را انجام نمی دهیم که آسان است، ما کاری را

doing something that's hard; we're trying to do it. And often times, even though we

انجام می دهیم که سخت است. ما در حال تلاش برای انجام آن هستیم. و اغلب اوقات، حتی اگر تمام

try our best, we often fail, meaning we don't do what we want to do. We try hard, but we

تلاش خود را می کنیم، اغلب شکست می خوریم، یعنی کاری را که می خواهیم انجام نمی دهیم. ما خیلی تلاش می کنیم، اما این

don't do it. So let's look at some examples of this.

کار را نمی کنیم. پس بیایید چند نمونه از این را بررسی کنیم.

Okay, example number one: "Maria tried to climb Mt. Everest." Well first of all, notice

بسیار خوب، مثال شماره یک: "ماریا سعی کرد از قله اورست بالا برود." خوب اول از همه، توجه کنید

we have verb one, we have "to", and then we have verb two. Okay? So it's the infinitive

که ما فعل یک داریم، باید "to" و سپس فعل دو داریم. باشه؟ پس این شکل مصدر

form after "try". Now is Mount Everest something easy to climb? Is it an easy mountain, can

بعد از «تلاش» است. حالا آیا صعود به قله اورست آسان است؟ آیا این کوه آسان است، آیا کسی می تواند

anyone do it? No. It's something difficult, so that's our first clue. Our second clue

آن را انجام دهد؟ نه. این چیزی دشوار است، بنابراین اولین سرنخ ما این است. سرنخ دوم ما این

is that Maria, she tried her best, okay? Maria tried to climb Mount Everest. This sentence

است که ماریا، او تمام تلاش خود را کرد، باشه؟ ماریا سعی کرد از قله اورست بالا برود. این جمله

indicates she probably failed, meaning she probably wasn't successful. She tried her

نشان می دهد که او احتمالاً شکست خورده است، به این معنی که او احتمالاً موفق نبوده است. او تمام تلاش خود را کرد

best, but she probably didn't climb Mount Everest.

، اما احتمالاً به قله اورست صعود نکرد .

Let's look at another example. "I tried" -- so here we have verb one again - "to" -- verb

بیایید به مثال دیگری نگاه کنیم. "من سعی کردم" -- بنابراین در اینجا ما دوباره فعل یک داریم - "به" -- فعل

two - "watch" -- this is a really scary movie - "Paranormal Activity." I don't know if you've

دو - "تماشا کردن" - این یک فیلم واقعا ترسناک است - "فعالیت ماوراء الطبیعه". نمیدانم

heard of it. So I tried to watch Paranormal Activity, but the whole time I had my eyes

شنیده اید یا نه بنابراین من سعی کردم فعالیت های پارانورمال را تماشا کنم ، اما در تمام مدت چشمانم

like this because it was too scary! So I tried to watch it, but it was too scary. So for

اینگونه بود زیرا خیلی ترسناک بود! بنابراین سعی کردم آن را تماشا کنم، اما خیلی ترسناک بود. بنابراین برای

me, this is something difficult. Watching this movie is very difficult because I jumped

من، این چیزی دشوار است. دیدن این فیلم خیلی سخته

a lot, I just couldn't watch this movie; it was just so scary. So for me, it was difficult.

چون خیلی پریدم فقط نتونستم این فیلم رو ببینم. خیلی ترسناک بود پس برای من سخت بود.

I tried to do it, I attempted this difficult action. Was I successful? No, the whole time

سعی کردم این کار را انجام دهم، این عمل دشوار را انجام دادم. آیا من موفق بودم؟ نه، تمام مدت

my eyes were covered. So I don't know what happens. I heard a lot of screaming. I can

چشمانم پوشیده بود. بنابراین من نمی دانم چه اتفاقی می افتد. فریادهای زیادی شنیدم. میتونم

imagine it was very bad... very scary movie.

تصور کنم خیلی بد بود... خیلی فیلم ترسناک.

Okay, our third example: "Deepak tried to study, but he was too tired." Okay? So for

خوب، مثال سوم ما: "دیپاک سعی کرد درس بخواند، اما او خیلی خسته بود." باشه؟ بنابراین برای

Deepak, studying is a very difficult thing to do. Why is it so difficult? Because he's

دیپک، مطالعه کار بسیار دشواری است. چرا این، این قدر سخت است؟ چون

tired. I don't know if you've ever tried to study when you're really tired, but it's not

خسته است نمی دانم آیا تا به حال سعی کرده اید در زمانی که واقعا خسته هستید مطالعه کنید، اما این کار

easy. You look at the paper, you can barely see things, you read the same sentence again

آسانی نیست. به کاغذ نگاه می کنی، به سختی می توانی چیزهایی را ببینی، همان جمله را بارها

and again and again. So for Deepak, he tried to study, it was too difficult. So again,

و بارها و بارها می خوانی. بنابراین برای دیپاک، او سعی کرد درس بخواند ، خیلی سخت بود. بنابراین باز هم

difficult action, he tried his best, he probably failed. I don't know about the test, but he

اقدام دشوار، او تمام تلاش خود را کرد، احتمالاً شکست خورد. من در مورد آزمون نمی دانم، اما او

failed his attempt at studying. Okay? Now let's compare this to "try verb + ing". So

تلاش خود را برای مطالعه ناموفق بود. باشه؟ حالا بیایید این را با "try verb + ing" مقایسه کنیم. بنابراین

what does "try verb + ing" mean? And so we can put any verb we want here. Well it means

"فعل امتحان + ing" به چه معناست؟ و بنابراین ما می توانیم هر فعل را که می خواهیم اینجا قرار دهیم. خوب این بدان معناست

we're doing some sort of experiment. By experiment I don't mean you're a scientist and you're

که ما داریم نوعی آزمایش انجام می دهیم. منظور من از آزمایش نیست که شما یک دانشمند هستید و

in a lab doing an experiment. I mean you're doing something you haven't done before, so

در آزمایشگاه هستید و در حال انجام آزمایش هستید. منظورم این است که شما دارید کاری را انجام می دهید که قبلاً انجام نداده اید،

something new. It's something that's not really difficult. Here we had all these difficult

بنابراین یک کار جدید. این چیزی است که واقعاً دشوار نیست. اینجا همه این

things we were doing. Here what you're trying, it's not difficult. You try something, but

کارهای سختی که انجام می دادیم داشتیم. در اینجا چیزی که شما در حال تلاش هستید، دشوار نیست. شما چیزی را امتحان می کنید، اما

you don't know what's going to happen. Okay? So the outcome... you don't know what will

نمی دانید قرار است چه اتفاقی بیفتد. باشه؟ بنابراین نتیجه ... شما نمی دانید چه

happen and you want to see what will happen so in this way it's an experiment. So let's

اتفاقی خواهد افتاد و می خواهید ببینید چه اتفاقی می افتد بنابراین به این ترتیب این یک آزمایش است. پس بیایید به

look at some examples.

چند نمونه نگاه کنیم.

Someone might tell you, "Try", so here we have verb one, "adding", we have our "ing".

ممکن است کسی به شما بگوید، "سعی کنید"، بنابراین در اینجا ما فعل یک داریم، "افزودن"، ما "ing" خود را داریم.

"Add" is verb two. "Try adding salt to your potatoes." Okay? So again, this isn't something

«افزودن» فعل دو است. سعی کنید به سیب زمینی های خود نمک اضافه کنید . باشه؟ بنابراین باز هم، انجام این کار

hard to do; you just need the salt shaker, you go like this, there, unless there's a

سختی نیست. شما فقط به نمکدان نیاز دارید، اینطوری بروید، آنجا، مگر اینکه کمبود نمک وجود داشته باشد

salt shortage. So that's very simple to do, so not difficult but we don't know what's

. بنابراین انجام این کار بسیار ساده است، بنابراین دشوار نیست اما نمی دانیم چه

going to happen. Maybe if you add the salt you're going to eat it and there's going to

اتفاقی قرار است بیفتد. شاید اگر نمکی را که قرار است آن را بخورید اضافه کنید و

be too much salt, maybe there's not going to be enough salt, maybe you're going to love

نمک زیادی وجود داشته باشد، شاید نمک کافی نباشد، شاید از

how it tastes, maybe you're going to hate how it tastes. What happens is somewhat unknown.

طعم آن خوشتان بیاید، شاید از اینکه چگونه از آن متنفر شوید. مزه دارد اتفاقی که می افتد تا حدودی ناشناخته است.

You can guess what's going to happen. You'll also notice it's giving advice. "Oh, try adding

می توانید حدس بزنید قرار است چه اتفاقی بیفتد. همچنین متوجه می‌شوید که در حال مشاوره است. "اوه، سعی کنید

salt to your potatoes. Try doing this. Try doing that." We often use "try doing" when

به سیب زمینی های خود نمک اضافه کنید. سعی کنید این کار را انجام دهید. سعی کنید آن را انجام دهید." ما اغلب زمانی که می‌خواهیم به کسی نصیحت کنیم، از «سعی کن» استفاده

we want to give advice to someone because they have some sort of problem. So if I said

می‌کنیم، زیرا او نوعی مشکل دارد. بنابراین اگر

to someone, "Try adding salt to your potatoes", maybe they told me before their potatoes are

به کسی گفتم: «سعی کن به سیب‌زمینی‌هایت نمک بزن»، شاید قبل از اینکه سیب‌زمینی‌هایش ملایم باشد به من گفته باشند

bland; they don't taste good.

. آنها طعم خوبی ندارند

Okay, let's look at another sentence. "If you can't reach me by email, try calling me."

خوب بیایید به یک جمله دیگر نگاه کنیم. "اگر نمی توانید از طریق ایمیل با من تماس بگیرید، سعی کنید با من تماس بگیرید."

So again we have... in this section we have our first verb, "try", verb 2, "call", and

بنابراین دوباره داریم... در این بخش اولین فعل خود را داریم، "try"، فعل 2، "call" و

"ing". Okay? So: "If you can't reach me by email, try calling me." So again, this isn't

"ing". باشه؟ بنابراین: "اگر نمی توانید از طریق ایمیل با من تماس بگیرید، سعی کنید با من تماس بگیرید." بنابراین باز هم، انجام این

difficult to do. Picking up a phone and calling, it's not difficult, it's not like climbing

کار دشوار نیست. برداشتن تلفن و تماس گرفتن، کار سختی نیست، مثل صعود به

Mount Everest or watching Paranormal Activity. But the thing is you're not exactly sure of

قله اورست یا تماشای فعالیت های پارانورمال نیست. اما مسئله این است که شما دقیقاً مطمئن نیستید

what will happen. You can assume the person you're trying to call will probably pick up,

که چه اتفاقی خواهد افتاد. شما می توانید فرض کنید شخصی که می خواهید با او تماس بگیرید احتمالاً او را می گیرد،

but it's not 100% guaranteed. Okay? So again this is experiment, you try to do something

اما 100٪ تضمین شده نیست. باشه؟ بنابراین دوباره این آزمایش است، شما سعی می کنید کاری انجام دهید

but you're not exactly sure what will be the outcome, what will happen. Okay so now we're

اما دقیقاً مطمئن نیستید که نتیجه چه خواهد بود ، چه اتفاقی خواهد افتاد. بسیار خوب، حالا

going to look at both "try" plus the infinitive, "try" and the gerund, and we're going to do

ما به هر دو عبارت "تلاش" به اضافه مصدر، "تلاش" و جیروند نگاه می کنیم و با هم یک مسابقه انجام می دهیم

a quiz together.

.

Okay, so let's do this together. Our first question:

خوب، پس بیایید این کار را با هم انجام دهیم. اولین سوال ما:

"If you want to become a better English speaker, try _______ English whenever you can."

"اگر می خواهید انگلیسی زبان بهتری شوید، هر زمان که می توانید _______ انگلیسی را امتحان کنید."

Do you think this is "try speaking English" or "try to speak English"? What do you think?

آیا فکر می کنید این عبارت "سعی کنید انگلیسی صحبت کنید" یا "سعی کنید انگلیسی صحبت کنید"؟ شما چی فکر میکنید؟

Well, this would be "try speaking English". Now why did I put "speaking"? Well, number

خوب، این می تواند "سعی کنید انگلیسی صحبت کنید". حالا چرا «صحبت کردن» را گذاشتم؟ خوب، شماره

one, this is almost like an experiment. You can guess what the outcome will be, you want

یک، این تقریباً شبیه یک آزمایش است. می توانید حدس بزنید که نتیجه چه خواهد بود، می

to see what will happen if you speak English. Will your English improve, is that going to

خواهید ببینید اگر انگلیسی صحبت کنید چه اتفاقی می افتد. آیا زبان انگلیسی شما بهتر خواهد شد، آیا

be the outcome? The second thing is, again, when we use "try + ing" this is often advice.

نتیجه آن خواهد بود؟ دومین چیز این است که، دوباره، وقتی از "try + ing" استفاده می کنیم، این اغلب توصیه است.

Somebody is telling you advice to help you out. "Try speaking English whenever you can,

کسی به شما توصیه می کند تا به شما کمک کند. سعی کنید هر زمان که می توانید انگلیسی صحبت کنید،

that will help you get better at the language."

این به شما کمک می کند زبان را بهتر کنید.

Let's try number two: "I tried _______ my driving test, but I failed."

بیایید شماره دو را امتحان کنیم: "من امتحان رانندگی خود را _______ امتحان کردم، اما موفق نشدم."

Do you think "I tried to pass my driving test" or "I tried passing"? Okay, well this is our

به نظر شما "من سعی کردم امتحان رانندگی ام را قبول کنم" یا "سعی کردم قبول شوم"؟ خوب، خوب این سرنخ ما است

clue: "failed", so clearly this was too hard, too difficult.

: "شکست خورد"، بنابراین واضح است که این خیلی سخت بود، خیلی سخت.

Sorry, oops. "I tried to pass".

متاسفم، اوه "سعی کردم پاس کنم".

Okay. Let's look at number three: "If your girlfriend is angry at you," -- maybe

باشه. بیایید به شماره سه نگاه کنیم: "اگر دوست دخترت از دستت عصبانی است" -- شاید

you forgot her birthday - "try _______ her flowers."

تولد او را فراموش کرده ای - "گل های او را امتحان کن _______ ."

Do you think this should be "try to give her flowers" or "try giving her flowers"? If you

به نظر شما این باید "سعی کنید به او گل بدهید" یا "سعی کنید به او گل بدهید" باشد؟ اگر

said, "Try giving her flowers", you're correct. This is again like an experiment. We don't

گفتید «سعی کنید به او گل بدهید»، درست می گویید. این دوباره شبیه یک آزمایش است. ما

know exactly what's going to happen. It's easy to do, to buy flowers. We don't know

دقیقا نمی دانیم قرار است چه اتفاقی بیفتد. این کار آسان است، برای خرید گل. ما نمی دانیم قرار است

what's going to happen, but maybe she'll be happy with you; maybe she'll forgive you for

چه اتفاقی بیفتد، اما شاید او از شما راضی باشد. شاید او تو را به خاطر

forgetting her birthday. And again, "try giving her flowers", this is a piece of advice. -"What

فراموش کردن تولدش ببخشد. و دوباره "سعی کنید به او گل بدهید" این یک توصیه است. -"

should I do?" -"Well, try doing this." Okay?

باید چکار کنم؟" -خب سعی کن این کارو انجام بدی. باشه؟

So if you want to become a better English speaker, I invite you to check out our website

بنابراین اگر می‌خواهید انگلیسی‌زبان بهتری شوید ، از شما دعوت می‌کنم از وب‌سایت ما به آدرس

at www.engvid.com. There you will find a quiz where you can look at the difference between

www.engvid.com دیدن کنید. در آنجا یک مسابقه خواهید یافت که در آن می توانید تفاوت بین

"try to do" and "try doing". So try doing our quiz on the site and until next time, take care.

"سعی کنید انجام دهید" و "سعی کنید انجام دهید" را مشاهده کنید. پس امتحان ما را در سایت انجام دهید و تا دفعه بعد مراقب باشید.

Learn English for free www.engvid.com

آموزش زبان انگلیسی رایگان www.engvid.com