British Humour Explained (with examples)

Hello, lovely students, and welcome back to English with Lucy.

سلام، دانش آموزان دوست داشتنی، و به انگلیسی با لوسی خوش آمدید.

Today, we're talking about British humour.

امروز، ما در مورد طنز بریتانیایی صحبت می کنیم.

It's one of my favourite topics, and it

این یکی از موضوعات مورد علاقه من است، و

also happens to be a huge part of our culture, but it can sometimes be really

همچنین بخش بزرگی از فرهنگ ما را تشکیل می دهد ، اما گاهی اوقات درک آن واقعا

tricky to understand.

دشوار است.

Today, I'm going to explain the main types

امروز قصد دارم انواع اصلی

of British humour. I'm going to give you lots of "funny" examples (funny in my

طنز بریتانیایی را توضیح دهم. من قصد دارم مثال های "خنده دار" زیادی (به نظر من خنده دار

opinion), and I'll teach you some of the phrases that you can use.

) برای شما بیاورم و برخی از عباراتی را که می توانید استفاده کنید به شما آموزش می دهم.

I have also created a free PDF that goes along with this lesson to take your

من همچنین یک PDF رایگان ایجاد کرده ام که همراه با این درس است تا

British humour skills even further.

مهارت های طنز بریتانیایی شما را حتی بیشتر کند.

I've included lots more jokes and puns,

من جوک‌ها و جناس‌های بیشتری را گنجانده‌ام،

and I've even included an interactive quiz so you can test your understanding

و حتی یک مسابقه تعاملی هم قرار داده‌ام تا بتوانید درک خود را

of our puns to see if you would understand British humour in real life.

از جناس‌های ما آزمایش کنید تا ببینید آیا طنز بریتانیایی را در زندگی واقعی درک می‌کنید یا خیر.

It's free to download.

دانلود رایگان است.

Just click on the link in the description

فقط روی پیوند موجود در جعبه توضیحات کلیک کنید

box or scan that little QR code there.

یا آن کد QR کوچک را در آنجا اسکن کنید.

Enter your name and your email address,

نام و آدرس ایمیل خود را وارد کنید

and the PDF will arrive directly in your inbox.

و PDF مستقیماً در صندوق ورودی شما خواهد رسید.

After that, you've joined my PDF club.

پس از آن، شما به باشگاه PDF من پیوستید.

You will automatically receive my free weekly lesson PDFs alongside all of my

شما به‌طور خودکار فایل‌های PDF درس هفتگی رایگان من را در کنار همه

news, course updates, and offers.

اخبار، به‌روزرسانی‌های دوره، و پیشنهادات من دریافت خواهید کرد.

It's a free service, and you can

این یک سرویس رایگان است و

unsubscribe at any time.

هر زمان که بخواهید می توانید اشتراک خود را لغو کنید.

Okay, let's get to the jokes.

باشه بریم سراغ جوک ها

First up, we have irony.

اول از همه، ما کنایه داریم.

So, irony is when something happens that's

بنابراین، کنایه زمانی است که اتفاقی می افتد که

the exact opposite of what you'd expect.

دقیقا برعکس آن چیزی است که شما انتظار دارید.

For example, if an astronomer were afraid

به عنوان مثال، اگر یک ستاره شناس

of the dark, that would be irony.

از تاریکی می ترسید، طنز است.

Or if an absolutely huge dog were called

یا اگر یک سگ کاملاً عظیم الجثه

Tiny, that would be irony.

کوچک نامیده می شد، طنز است. در

There are actually a few different types

واقع چند نوع مختلف

of irony.

کنایه وجود دارد.

First, we have verbal irony and this

اول، ما کنایه کلامی داریم و این

occurs when someone says the opposite of what they actually mean.

زمانی اتفاق می‌افتد که کسی خلاف آن چیزی را که واقعاً منظورش را می‌گوید، می‌گوید.

Like saying to a friend who just tripped and fell—'Well, that was graceful!'

مانند گفتن به دوستی که به تازگی زمین خورده و زمین خورده است - "خب، این زیبا بود!"

Or asking the person who fell—'Did you have a nice trip?'

یا از فردی که افتاده است بپرسید: " سفر خوبی داشتی؟"

'Trip' here has two meanings.

"سفر" در اینجا دو معنی دارد.

'A trip' can be a journey to a place and

«سفر» می‌تواند سفری به یک مکان و

back again, or it can be when you fall over.

بازگشت دوباره باشد، یا می‌تواند زمانی باشد که از روی زمین بیفتید.

Next, we have situational irony and this

در مرحله بعد، ما طنز موقعیتی داریم و این

arises when the outcome of a situation is entirely different from what was expected.

زمانی به وجود می آید که نتیجه یک موقعیت کاملاً با آنچه انتظار می رفت متفاوت باشد.

For instance, a fire station catching fire would be a classic case of

به عنوان مثال، آتش گرفتن یک ایستگاه آتش نشانی یک مورد کلاسیک از

situational irony.

کنایه موقعیتی است.

And we also have dramatic irony, and this

و همچنین کنایه دراماتیک داریم و این

is often used in literature and film.

اغلب در ادبیات و فیلم استفاده می شود.

It happens when the audience knows

زمانی اتفاق می افتد که مخاطب چیزی را می داند

something that the characters do not.

که شخصیت ها نمی دانند.

Think of Romeo and Juliet.

به رومئو و ژولیت فکر کنید.

The audience knows that Juliet is sleeping while Romeo, on the other hand,

مخاطب می داند که ژولیت خواب است در حالی که رومئو خواب

does not!

نیست!

Here's a quick example so you can get a

در اینجا یک مثال سریع آورده شده است تا بتوانید

taste of irony in action.

طعم کنایه را در عمل بچشید.

'And here we are, reporting live from sunny

«و اینجا هستیم، گزارش زنده از

Brighton, where it is just perfect barbecue weather…'

برایتون آفتابی، جایی که هوای کباب عالی است...»

Next, we have sarcasm, and sarcasm is when you say the opposite of what you mean to

بعد، ما طعنه داریم، و کنایه زمانی است که شما می‌گویید برعکس آن چیزی که قصد دارید

mock or make fun of something or someone.

مسخره کردن یا مسخره کردن چیزی یا کسی را دارید.

We Brits are famous for our dry sarcasm.

ما بریتانیایی ها به طعنه های خشکمان معروفیم.

And it's often difficult to tell if someone is being genuine or sarcastic.

و اغلب دشوار است که بفهمیم کسی واقعی است یا کنایه آمیز.

I have made that mistake so many times.

من بارها این اشتباه را کرده ام.

Sarcasm can be tricky to master,

تسلط بر طعنه

especially for English learners, because it relies heavily on tone of voice,

به ویژه برای زبان آموزان انگلیسی دشوار است، زیرا به شدت به لحن صدا،

facial expressions, and context.

حالات چهره و زمینه متکی است.

And sometimes in Britain, we are so dry,

و گاهی اوقات در بریتانیا، ما آنقدر خشک هستیم که

we don't really move our faces that much.

واقعاً صورتمان را آنقدر تکان نمی دهیم.

For instance, if you were to say—'Oh,

به عنوان مثال، اگر بخواهید بگویید «اوه،

fantastic! I've just spilled coffee all over my new shirt,'

فوق العاده است! من فقط قهوه را روی پیراهن جدیدم ریخته ام،

that would be a clear example of sarcasm.

این نمونه واضحی از طعنه است. در

Here's another example.

اینجا یک مثال دیگر است.

Listen to this audio clip.

این کلیپ صوتی را بشنوید.

- 'And this is my associate, Mr Green.'

- و این همکار من است، آقای گرین.

- 'Ah, it's a pleasure to meet you, Mr Green.

- آه، از آشنایی با شما خوشحالم، آقای گرین.

I've definitely heard your name come up

من قطعاً گاهی اوقات نام شما را شنیده ام.

from time to time.'

- 'Probably,

- "احتمالا،

it's quite a common colour.'

این یک رنگ کاملا رایج است."

Now, if you come across a bit too serious

حالا، اگر کمی خیلی جدی برخورد کردید

and someone doesn't get your sarcasm, you can say something like—'I'm being sarcastic.'

و کسی طعنه شما را متوجه نشد، می‌توانید چیزی شبیه به «طعنه می‌زنم».

You can usually spot sarcasm by listening for a mismatch between someone's voice

معمولاً می‌توانید با گوش دادن به عدم تطابق بین صدای یک نفر

and their words, their tone of voice and their words.

و کلمات، لحن و لحن او و کلمات او، طعنه را تشخیص دهید.

If someone says something positive but their tone is negative or flat, they're

اگر کسی چیزی مثبت می گوید اما لحن او منفی یا صاف است،

probably being sarcastic.

احتمالاً به طعنه می پردازد.

Now, using sarcasm and other types of

در حال حاضر، استفاده از طعنه و انواع دیگر

British English humour is quite hard to do.

طنز انگلیسی بریتانیایی بسیار سخت است.

It's hard to find a good place.

پیدا کردن یک مکان خوب سخت است.

One safe educational space is LanguaTalk.

یکی از فضای امن آموزشی LanguaTalk است.

This is an online tutor platform that

این یک پلتفرم معلم آنلاین است که

connects language learners with professional tutors for live one-on-one

زبان آموزان را با معلمان حرفه ای برای

lessons via video chat.

آموزش های زنده از طریق چت ویدیویی به یکدیگر متصل می کند.

It's a platform I loved so much I

این پلتفرمی است که من آنقدر دوستش داشتم که

decided to become a part of it.

تصمیم گرفتم بخشی از آن شوم.

So I guess you could say I'm sponsoring

بنابراین حدس می‌زنم می‌توانید بگویید من

myself here.

اینجا از خودم حمایت مالی می‌کنم.

I'm learning Italian this way, and my

من ایتالیایی را از این طریق یاد می‌گیرم، و

husband Will is learning Spanish, and we love that we can take risks and try to be

همسرم ویل نیز در حال یادگیری اسپانیایی است، و ما دوست داریم که بتوانیم ریسک کنیم و سعی کنیم

funny in a safe space. And our tutors are pretty honest with us and tell us if we

در یک فضای امن خنده‌دار باشیم. و مربیان ما کاملاً با ما صادق هستند و به ما می گویند که آیا

are nailing it or not.

آن را میخکوب می کنیم یا نه.

I think it'd help you in English and I

فکر می کنم به زبان انگلیسی به شما کمک کند و من

have a really nice offer for you.

یک پیشنهاد واقعا خوب برای شما دارم.

You can take a free trial class and get

می توانید یک کلاس آزمایشی رایگان شرکت کنید و

$10 in lesson credit for free.

10 دلار اعتبار درس به صورت رایگان دریافت کنید.

The link and information are in the

لینک و اطلاعات در

description box.

جعبه توضیحات موجود است.

Just message the support team with the

کافیست

code HUMOUR10 after making your first lesson purchase.

پس از اولین خرید درس خود با کد HUMOUR10 به تیم پشتیبانی پیام دهید .

Okay, let's move on to self-deprecation.

خوب، بیایید به سمت تحقیر خود برویم.

Self-deprecation is when you make jokes

تحقیر خود زمانی است که

about yourself and your own faults, and British people seem to do this a lot.

درباره خود و عیوب خود شوخی می کنید و به نظر می رسد که مردم بریتانیا این کار را زیاد انجام می دهند.

We don't like to boast or show off.

ما دوست نداریم لاف بزنیم یا خودنمایی کنیم.

Instead, we might say things like—'I'm so

در عوض، ممکن است چیزهایی بگوییم: «من

bad at cooking I could burn water,' or 'I look like I got dressed in the dark.'

در آشپزی آنقدر بد هستم که می‌توانم آب بسوزانم» یا «به نظر می‌رسد در تاریکی لباس پوشیده‌ام».

I even used self-deprecation at a wedding last weekend.

من حتی آخر هفته گذشته در یک عروسی از تحقیر خودم استفاده کردم .

I wore a bright pink dress. I looked like a Barbie and someone said to me—'Oh, I

یک لباس صورتی روشن پوشیدم. من شبیه یک باربی به نظر می رسیدم و یکی به من گفت: "اوه، من

could never wear that colour.'

هرگز نمی توانستم آن رنگ را بپوشم."

And immediately I couldn't help it.

و بلافاصله نتوانستم جلوی آن را بگیرم.

I just responded with—'Neither can I.'

من فقط با «نمی توانم» پاسخ دادم.

In Britain, we tend to think that making

در بریتانیا، ما تمایل داریم فکر کنیم که

fun of yourself shows you have a good sense of humour and you don't take

مسخره کردن خود نشان می‌دهد که شما حس شوخ طبعی خوبی دارید و

yourself too seriously, but I would admit sometimes we go too far with it.

خودتان را خیلی جدی نمی‌گیرید، اما من اعتراف می‌کنم که گاهی اوقات زیاده‌روی می‌کنیم.

It's like we can't take a compliment.

مثل این است که ما نمی توانیم یک تعارف را قبول کنیم.

However, I didn't consider 'I could never

با این حال، «من هرگز نمی‌توانم

wear that colour' to be a compliment, so I joined in.

آن رنگ را بپوشم» به‌عنوان یک تعارف در نظر نمی‌گرفتم، بنابراین به آن پیوستم.

Here is a great example to listen to:

در اینجا یک مثال عالی برای گوش دادن وجود دارد:

'I thought being a comedian would help my

«فکر می‌کردم کمدین بودن به

dating chances.

فرصت‌های قرار ملاقات من کمک می‌کند.

Nope, wrong!

نه، اشتباه!

At this point, I'm thinking about creating a second Instagram account and

در این مرحله، من به ایجاد یک اکانت اینستاگرام دوم و

sliding into my own DMs.

ورود به دی‌ام‌های شخصی خود فکر می‌کنم.

Sad, really.'

واقعاً غم انگیز است.

Okay, let's talk about wit.

خوب، بیایید در مورد شوخ طبعی صحبت کنیم.

And this is the art of being quick,

و این هنر سریع،

clever and funny all at the same time.

باهوش و در عین حال خنده دار بودن است.

British people love witty humour, and it

مردم بریتانیا عاشق شوخ طبعی هستند، و

is the ultimate compliment if someone says you're witty.

اگر کسی بگوید شما شوخ هستید، این بهترین تمجید است. در

Here are a few examples of witty phrases I've heard recently.

اینجا چند نمونه از عبارات شوخ طبعی که اخیراً شنیده ام آورده شده است.

'I'm not arguing; I'm just explaining why I'm right.'

من بحث نمی کنم. من فقط توضیح می دهم که چرا حق با من است.'

'I didn't drop my phone.

من گوشیم را زمین نگذاشتم.

I was just making sure gravity still

من فقط مطمئن می شدم که گرانش هنوز

works and it seems like it does!'

کار می کند و به نظر می رسد که دارد!'

To work on your wittiness, try practising

برای کار بر روی شوخ طبعی خود، سعی کنید بازی با

wordplay like puns (which we'll talk about shortly), and rhymes, and pay

کلمات مانند جناس (که به زودی در مورد آن صحبت خواهیم کرد) و قافیه را تمرین کنید و به

special attention to humour in everyday situations, especially in British TV

طنز در موقعیت های روزمره، به ویژه در

shows and films.

برنامه ها و فیلم های تلویزیونی بریتانیایی توجه ویژه ای داشته باشید.

Wit is everywhere.

شوخ طبعی همه جا هست.

Timing and delivery are everything!

زمان و تحویل همه چیز هستند!

I would love if you could comment down

خوشحال می‌شوم اگر بتوانید در

below with some of the wittiest things you've ever heard, the wittiest lines.

زیر با برخی از شوخ‌ترین چیزهایی که تا به حال شنیده‌اید نظر بدهید، شوخ‌ترین خطوط.

A couple of classic examples.

چند نمونه کلاسیک

'Dave isn't short; he's  just vertically challenged.'

دیو کوتاه نیست. او فقط به صورت عمودی به چالش کشیده شده است.

Or—'I'm not sleeping; I'm just resting my eyes.'

یا - من نمی خوابم. من فقط به چشمانم استراحت می دهم.

Okay, now it's time to move on to wordplay,

خوب، اکنون زمان آن است که به بازی با کلمات برویم،

and our first section is innuendo.

و بخش اول ما کنایه است.

This is essentially playing with the

این در اصل بازی با

multiple meanings of words in a clever way to make people laugh or think.

معانی چندگانه کلمات به روشی هوشمندانه است تا مردم را بخنداند یا فکر کند.

Innuendo is a type of wordplay that has a hidden meaning that's often rude or

Innuendo نوعی بازی با کلمات است که معنای پنهانی دارد که اغلب بی ادبانه یا

sexual, and you'll find innuendos everywhere in British humour: on TV, in

جنسی است، و شما در همه جا در طنز بریتانیایی کنایه هایی را خواهید یافت: در تلویزیون، در

newspapers, and even names of restaurants.

روزنامه ها و حتی نام رستوران ها.

Even when I was a kid, I remember hearing

حتی وقتی بچه بودم، یادم می‌آید که شنیدم

my neighbour walk past my dad's beautiful vegetable garden and say—'I'd rather see

همسایه‌ام از کنار باغ سبزی زیبای پدرم می‌گذرد و می‌گوید: «ترجیح می‌دهم

his meat and two veg.'

گوشت و دو سبزی او را ببینم».

She then saw me and was very embarrassed,

او سپس من را دید و بسیار خجالت کشید،

but 'meat and two veg' is an innuendo for a man's private parts.

اما «گوشت و دو سبزی» کنایه‌ای برای اندام خصوصی مرد است.

Innuendos are a huge part of British comedy.

کنایه ها بخش بزرگی از کمدی بریتانیایی هستند.

Mrs. Hartfield, if you are watching this,

خانم هارتفیلد، اگر این را تماشا می کنید،

I still remember you talking about my father's 'meat and two veg.'

هنوز به یاد دارم که در مورد « گوشت و دو سبزی» پدرم صحبت کردید.

To identify innuendos, look out for phrases that seem innocent on the surface

برای شناسایی عباراتی که در ظاهر بی‌گناه به نظر می‌رسند،

but could have a naughty double meaning.

اما می‌توانند معنای مضاعفی داشته باشند، دقت کنید.

All right, let's move on to our last section:

بسیار خوب، اجازه دهید به آخرین بخش خود برویم:

the pun—the king of wordplay!

جناس - سلطان بازی با کلمات!

Puns are jokes that use the different

جناس جوک هایی هستند که از

possible meanings of a word or the fact that there are words that sound alike but

معانی مختلف ممکن یک کلمه استفاده می کنند یا اینکه کلماتی وجود دارند که شبیه هم هستند اما

have different meanings.

معانی متفاوتی دارند.

They are often groan-worthy.

آنها اغلب ارزش ناله کردن دارند.

This means very bad, boring, or embarrassing.

این به معنای بسیار بد، خسته کننده یا شرم آور است.

They make you groan like, 'Oh, that was so bad.'

آنها شما را به ناله می گویند، "اوه، این خیلی بد بود."

They are groan-worthy, but we Brits love them nonetheless, even the really bad ones.

آنها ارزش ناله کردن را دارند، اما ما بریتانیایی ها آنها را دوست داریم، حتی آنهایی که واقعاً بد هستند.

You'll see a lot of puns in the names of British shops and businesses.

جناس های زیادی را در نام مغازه ها و مشاغل انگلیسی خواهید دید.

We have a local chip shop called 'The Codfather,' and a bakery called 'Bread Pit,'

ما یک مغازه چیپس فروشی محلی به نام « پدر کدبانو» و یک نانوایی به نام «گودال نان»

and a greengrocer called 'Planet of the Grapes,' which is just chef's kiss.

و یک سبزی فروشی به نام «سیاره انگور» داریم که فقط بوسه سرآشپز است.

Puns are everywhere!

جناس همه جا هست!

Listen for words or phrases that sound

به کلمات یا عباراتی که

similar but have been used in clever or silly ways.

شبیه به هم هستند اما به روش های هوشمندانه یا احمقانه استفاده شده اند گوش دهید.

To make puns yourself, try to think of words that sound alike but have different

برای اینکه خودتان جناس درست کنید، سعی کنید به کلماتی فکر کنید که شبیه به هم هستند اما معانی متفاوتی دارند

meanings and work them into a joke.

و آنها را به شوخی تبدیل کنید. در

Here's a really terrible one for you—

اینجا یک مورد واقعاً وحشتناک برای شما وجود دارد - "به

'What do you call a dinosaur with an extensive vocabulary?

دایناسوری با واژگان گسترده چه می گویید؟

A thesaurus.'

یک اصطلاحنامه.

Well, there you have it—

خوب، شما آن را دارید -

a nice short crash course in British humour.

یک دوره کوتاه تصادفی خوب در طنز بریتانیایی.

I hope these examples helped you understand our refined style of comedy a

امیدوارم این مثال‌ها به شما کمک کرده باشد که سبک کمدی ما را

bit better, and if you have any brilliant puns or jokes of your own, share them in

بهتر درک کنید و اگر جناس یا شوخی جالبی دارید، آن‌ها را در نظرات به اشتراک بگذارید

the comments. I always love a good laugh.

. من همیشه عاشق یک خنده خوب هستم.

Also, remember that offer on LanguaTalk.

همچنین، آن پیشنهاد را در LanguaTalk به خاطر بسپارید.

The link and code are in the description.

لینک و کد در توضیحات موجود است.

And don't forget to download the PDF that

و فراموش نکنید که PDF

goes with this lesson.

مربوط به این درس را دانلود کنید.

The link's in the description or the QR

لینک در توضیحات یا

code is here.

کد QR اینجاست.

One last thing, if you enjoyed this

نکته آخر، اگر از این درس لذت بردید

lesson, if you're really interested in British culture, improving your

، اگر واقعاً به فرهنگ بریتانیایی، بهبود

pronunciation, and learning English to an advanced level, I really think you might

تلفظ و یادگیری زبان انگلیسی تا سطح پیشرفته علاقه دارید، واقعاً فکر می کنم ممکن است

like my C1 Programme.

برنامه C1 من را دوست داشته باشید.

We actually have an entire module in

ما در واقع یک ماژول کامل در مورد

there on British humour.

طنز بریتانیایی داریم.

To find out more, visit englishwithlucy.com,  and if you use the code YOUTUBE15, 

برای کسب اطلاعات بیشتر، به englishwithlucy.com مراجعه کنید، و اگر از کد YOUTUBE15 استفاده می‌کنید،

you get 15% off.

15٪ تخفیف دریافت می‌کنید. به

Don't tell anyone I told you.

کسی که بهت گفتم نگو

I will see you soon for another lesson.

به زودی برای یک درس دیگر می بینمت. خدا

Bye!

حافظ!