BRITISH vs AMERICAN ENGLISH - Accent & Vocabulary Comparison!

- Yeah, in America, we'd say, "That's bull."

- آره، در آمریکا، ما می گوییم، "این گاو نر است."

- (laughs) Yeah, we might use that, as well.

- (می خندد) بله، ممکن است از آن هم استفاده کنیم.

- Why are you so excited about an oven?

- چرا اینقدر در مورد اجاق گاز هیجان زده ای؟

- Genius. Genius.

- نابغه نابغه

- Never heard of anything like that.

- تا حالا همچین چیزی نشنیده بودم.

- Oh, no. (laughs)

- وای نه. (می خندد)

Hey, Marina. You all right?

هی، مارینا. شما خوبی؟

- Hi. Yeah. Why won't I be?

- سلام. آره چرا من نخواهم بود؟

- Oh, sorry. I was meant to ask how are you doing?

- اوه ببخشید. قرار بود بپرسم حالت چطوره؟

- Not bad. You're ready to start?

- بد نیست. برای شروع آماده ای؟

- Yeah, let me just switch on the audio.

- آره، بذار صدا رو روشن کنم.

Bob's your uncle. Let's get started.

باب عموی تو است. بیا شروع کنیم.

- What?

- چی؟

- Bob's your uncle. Don't you know Bob's your uncle?

- باب عموی تو است. نمی دانی باب عموی توست؟

- No, what does this mean?

- نه، این یعنی چی؟

- It means, "And there you have it."

- به این معنی است، "و شما آن را دارید."

You say it when you just do something.

شما آن را زمانی می گویید که فقط کاری را انجام می دهید.

There you have it. Let's get started.

شما آن را دارید. بیا شروع کنیم.

- Awesome. Wow. I didn't know that.

- عالی. وای. من این را نمی دانستم.

I'm not an American,

من آمریکایی نیستم،

but I've lived here for over six years,

اما بیش از شش سال است که اینجا زندگی

and I've put some effort

کرده‌ام و تلاش کرده‌ام تا

into actually learning the American way.

در واقع به روش آمریکایی بیاموزم.

And actually in the US when you're asking a person,

و در واقع در ایالات متحده، وقتی از شخصی می‌پرسید:

"Are you all right?"

"حالت خوب است؟"

You're already assuming something bad is happening,

شما قبلاً فرض می‌کنید که اتفاق بدی در حال رخ دادن است،

so you would not just casually ask a person

بنابراین نمی‌توانید به طور اتفاقی از یک نفر بپرسید که

if they're all right.

آیا همه چیز خوب است یا خیر.

You would just ask, "How are you doing?" Or, "What's up?"

فقط می پرسید: "حالت چطوره؟" یا "چه خبر؟"

- Oh, that's really interesting.

- اوه، واقعا جالب است.

Yeah, we don't expect an answer when we say,

بله، وقتی می گوییم

"You all right?"

"خوبی؟"

Most people will say, "Yeah, all right.

اکثر مردم خواهند گفت: "آره، باشه.

Thanks. You? You all right?"

ممنون. شما خوبید؟"

"Yeah, I'm all right. Everything's just all right."

"آره، من خوبم. همه چیز درست است."

Hello, lovely students,

سلام، دانش آموزان دوست داشتنی،

and welcome back to English with Lucy.

و به انگلیسی با لوسی خوش آمدید.

Today, I have an incredibly exciting video for you

امروز یک ویدیوی فوق العاده هیجان انگیز

with a super special guest.

با یک مهمان فوق العاده برای شما دارم.

We are going to be talking

ما در

about American English versus British English.

مورد انگلیسی آمریکایی در مقابل انگلیسی بریتانیایی صحبت خواهیم کرد.

And I have none other than linguamarina on the channel

و من کسی جز linguamarina در کانال

to help me.

ندارم که به من کمک کند.

Hello, Marina! Are you all right?

سلام مارینا! حال شما خوب است؟

- Thank you. Thank you for having me.

- متشکرم. از اینکه من را دارید متشکرم

I'm all right. You?

من حالم خوبه. شما؟

- I'm all right, thank you. I'm really all right.

-خوبم، ممنون. واقعا حالم خوبه

Before we get started, I'd just like to mention that Marina

قبل از شروع، فقط می‌خواهم اشاره

and I have made an amazing vocabulary course

کنم که من و مارینا یک دوره آموزشی شگفت‌انگیز برای واژگان ایجاد کرده‌ایم که

where you can learn over 100 new words

در آن می‌توانید بیش از 100 کلمه

and phrases in just two weeks.

و عبارت جدید را فقط در دو هفته یاد بگیرید.

We'll teach you eight new words and phrases each day,

ما هر روز هشت کلمه و عبارت جدید را به شما آموزش خواهیم داد ،

four from me and four from Marina.

چهار کلمه از من و چهار کلمه از مارینا.

There are lots of exercises to take each day.

تمرینات زیادی برای انجام هر روز وجود دارد.

We're constantly testing you on what you've learned

ما دائماً شما را روی چیزهایی که یاد گرفته‌اید

and really important,

و واقعاً مهم هستند

we'll test you on what you've learned in previous days.

آزمایش می‌کنیم، شما را بر روی چیزهایی که در روزهای قبل یاد گرفته‌اید آزمایش خواهیم کرد.

This is really good

این واقعا

for improving your memory and retention.

برای بهبود حافظه و حفظ شما خوب است.

At the end of the two week course,

در پایان دوره دو هفته‌ای،

we'll give you one big test

یک آزمون بزرگ

so you can see what you've learned.

به شما می‌دهیم تا بتوانید آنچه را که یاد گرفته‌اید ببینید.

If you'd like to sign up to the course,

اگر مایل به ثبت نام در دوره هستید،

just click on the link in the description box,

کافیست روی لینک موجود در کادر توضیحات کلیک کنید

and the first 150 students to sign up get a special price.

و 150 دانشجوی اول که ثبت نام می کنند، قیمت ویژه ای دریافت می کنند.

So make sure you click that link right away.

بنابراین مطمئن شوید که بلافاصله روی آن لینک کلیک کنید.

Right, let's get started with the lesson.

درست است، بیایید با درس شروع کنیم.

Today, we're going to talk about words

امروز قصد داریم در مورد کلماتی

that have different meanings

با معانی متفاوت

and then different words that have the same meanings.

و سپس کلمات متفاوتی که معانی یکسانی دارند صحبت کنیم.

It can get really, really confusing,

ممکن است واقعاً گیج کننده باشد،

but it's important that you understand them.

اما مهم است که آنها را درک کنید.

- Let's talk about something

- بیایید در مورد چیزی صحبت کنیم

that's super confusing for Americans.

که برای آمریکایی ها فوق العاده گیج کننده است.

Let's talk about a rubber.

بیایید در مورد لاستیک صحبت کنیم.

- Oh, no. (laughs)

- وای نه. (می خندد)

So when I was at school, if I made a mistake,

پس وقتی مدرسه بودم، اگر اشتباهی می

I would put my hand up and ask the teacher for a rubber,

کردم، دستم را بالا می گرفتم و از معلم لاستیک می خواستم

and they would give me one.

و آنها به من می دادند.

- Yeah, the thing is in British English,

- آره، موضوع به انگلیسی بریتانیایی است،

a rubber is an eraser.

لاستیک یک پاک کن است.

In American English, rubber is a condom.

در انگلیسی آمریکایی، لاستیک یک کاندوم است.

So guys, don't mix those up when you're in the US.

پس بچه ها، وقتی در ایالات متحده هستید اینها را با هم قاطی نکنید.

- Yeah, and also don't ask for an eraser

- بله، و همچنین

in the UK when you actually need a condom.

وقتی واقعاً به کاندوم نیاز دارید، در بریتانیا درخواست پاک کن نکنید.

- (laughs) Yeah.

- So one phrase that we use all the time is,

- (می خندد) بله.

- پس یک عبارتی که همیشه از آن استفاده می کنیم این است:

"Are you all right?"

"خوبی؟"

Are you all right? You all right?

حال شما خوب است؟ شما خوبی؟

But we don't always expect an answer.

اما ما همیشه انتظار پاسخ نداریم.

It kind of just means, "How are you doing?" Or, "What's up?"

این فقط به این معنی است که "حالت چطور است ؟" یا "چه خبر؟"

- For Americans, it might sound really confusing

- برای آمریکایی ها، ممکن است واقعا گیج کننده

because in the US, when you ask, "Are you all right?"

به نظر برسد، زیرا در ایالات متحده، وقتی می پرسید "خوب هستید؟"

It implies that something is wrong,

این نشان می دهد که چیزی اشتباه است

that you look sick or worried.

، شما بیمار یا نگران به نظر می رسید.

- Oh, but in the UK, it's just a polite greeting, you know?

- اوه، اما در انگلستان، این فقط یک سلام مودبانه است، می دانید؟

If someone asks, "You all right?"

اگر کسی بپرسد "خوبی؟"

You can reply with, "Yeah, I'm good. Thanks,"

می‌توانید با «آره، خوبم. متشکرم»

or, "Yeah, you?"

یا «آره، شما؟» پاسخ دهید.

"Yeah, I'm all right. How are you?"

"آره، من خوبم. شما چطوری؟"

- Let's talk about public schools.

- بیایید در مورد مدارس دولتی صحبت کنیم.

'Cause public schools in the US are the ones funded

زیرا مدارس دولتی در ایالات متحده مدارسی هستند که

by the government.

توسط دولت تامین مالی می شوند.

And if you want to get into a good public school,

و اگر می خواهید وارد یک مدرسه دولتی خوب شوید

you need to rent or buy a house in a good neighbourhood.

، باید خانه ای در یک محله خوب اجاره یا خریداری کنید.

And this is what a lot of people care about here.

و این چیزی است که بسیاری از مردم در اینجا به آن اهمیت می دهند.

What about the UK?

در مورد انگلستان چطور؟

- Yeah, it's the opposite in the UK.

- بله، در بریتانیا برعکس است.

And it's really confusing.

و واقعاً گیج کننده است.

I remember being confused by this as a child.

یادم می آید که در کودکی با این موضوع گیج شده بودم.

In the UK, a public school is a private school.

در انگلستان، مدرسه دولتی یک مدرسه خصوصی است.

So you go to a state school,

بنابراین شما به یک مدرسه دولتی می روید

which is funded by the government

که بودجه آن توسط دولت تامین می شود

or you go to a public or independent or private school

یا

if your parents or guardians pay for it.

اگر والدین یا قیم شما هزینه آن را پرداخت کنند به یک مدرسه دولتی یا مستقل یا خصوصی می روید.

- Wow. Interest- That's so confusing.

- وای. علاقه - این خیلی گیج کننده است.

Another confusing word is chips.

کلمه گیج کننده دیگر چیپس است.

In the US, chips are potato chips, like Lay's and Pringles.

در ایالات متحده، چیپس، چیپس سیب زمینی است ، مانند Lay's و Pringles.

- Oh, okay, so we use potato chips, like Lay's and Pringles,

- اوه، باشه، پس ما از چیپس سیب زمینی استفاده می کنیم ، مثل لیز و پرینگل، به

we call them crisps.

آنها می گوییم ترد.

Chips, on the other hand,

از طرف دیگر، چیپس

for us, are what Americans would call french fries.

برای ما چیزی است که آمریکایی ها آن را سیب زمینی سرخ کرده می نامند.

They're hot, deep-fried potatoes.

آنها سیب زمینی های داغ و سرخ شده هستند.

- Yeah, exactly. We call those french fries.

- بله دقیقا. ما به آن سیب زمینی سرخ کرده می گوییم.

- Okay, Marina, I'm going to show you some pictures.

- باشه مارینا، می خوام چندتا عکس بهت نشون بدم.

I'm going to say how we say it in British English,

من می‌خواهم بگویم که چگونه آن را به انگلیسی بریتانیایی می‌گوییم،

and then I want you to say how you would say it

و سپس از شما می‌خواهم که بگویید چگونه آن را

in American English.

به انگلیسی آمریکایی بگویید.

Are you ready?

اماده ای؟

- Yeah. - Okay.

- آره - باشه.

First one. For me, this is an aubergine.

اولی. برای من این یک بادمجان است.

- Oh, for us, it's an eggplant.

- آخه واسه ما بادمجونه.

- Eggplant. That's so weird.

- بادمجان. این خیلی عجیب است.

Do you know why that is?

میدونی چرا اینطوره؟

- Well, I think it's just, again, logic..

- خوب، فکر می کنم این فقط، دوباره، منطق است

It looks like a big purple egg. So it's an eggplant.

.. شبیه یک تخم مرغ بزرگ بنفش است . پس بادمجان است.

- Do you know, I actually read an article

- آیا می دانید، من در واقع

'cause I was so confused about this one day

مقاله ای خواندم، زیرا یک روز در این مورد آنقدر گیج

that it's because the bud

شدم که به این دلیل است که

of the flower looks like an egg when it grows.

جوانه گل وقتی رشد می کند شبیه تخم می شود.

- Oh, interesting.

- اوه جالبه

So yeah, there's always an explanation.

بنابراین بله، همیشه یک توضیح وجود دارد.

It's just, yeah, what people are used to now.

این فقط، بله، چیزی است که مردم اکنون به آن عادت کرده اند.

- Okay, what about this next one?

- باشه، این بعدی چی؟

For me, it's a torch.

برای من، این یک مشعل است.

- Flashlight.

- چراغ قوه

But again, for me, American,

اما باز هم برای من، آمریکایی،

like American English, there is so much logic here.

مانند انگلیسی آمریکایی ، اینجا منطق بسیار زیادی وجود دارد.

'Cause you're flashing with this light

چون شما با این نور چشمک

and you're sending signals.

می زنید و سیگنال می فرستید.

So it's a flashlight.

بنابراین یک چراغ قوه است.

- And the word torch sounds like it's a flame.

- و کلمه مشعل به نظر می رسد که شعله است.

We're gonna set it on fire.

ما آن را به آتش می کشیم.

- Yeah.

- آره

- Okay, what about this next one?

- باشه، این بعدی چی؟

In the supermarkets in the UK, we would say trolley.

در سوپرمارکت های بریتانیا، ما می گوییم چرخ دستی.

- That's a cart.

- اون یک گاری است.

- That's interesting because when we do online shopping,

- این جالب است زیرا وقتی ما خرید آنلاین انجام می دهیم،

we add things to our cart.

چیزهایی را به سبد خرید خود اضافه می کنیم.

We don't add things to our trolley.

ما چیزهایی را به چرخ دستی خود اضافه نمی کنیم.

- Interesting. I would wonder does this happen?

- جالب هست. من تعجب می کنم که آیا این اتفاق می افتد؟

Because somebody in the US introduced this concept

از آنجا که شخصی در ایالات متحده این

of online checkout and they use the American word cart,

مفهوم پرداخت آنلاین را معرفی کرد و از کلمه آمریکایی سبد خرید استفاده کرد

and this is why the British ended

و به همین دلیل است که انگلیسی ها در

up adopting the cart for the online.

نهایت سبد خرید را برای آنلاین انتخاب کردند.

- Absolutely. Absolutely.

- کاملا. کاملا.

Yeah, sometimes we say, "Add to checkout,"

بله، گاهی اوقات می گوییم، "افزودن به تسویه حساب"،

but yeah, we would say, "Add to cart."

اما بله، می گفتیم، "افزودن به سبد خرید."

Ooh, I will also add sometimes you will see,

اوه، من همچنین گاهی اوقات اضافه می کنم که می بینید

"Add to shopping bag."

"افزودن به کیف خرید".

Would you ever see that?

آیا هرگز آن را خواهید دید؟

- No. (laughs) Add to shopping...

- نه. (می خندد) به خرید اضافه کنید...

Well, maybe, but normally it's a cart, yeah.

خب، شاید، اما معمولاً این یک گاری است، بله.

- So this next one, what would you call hair

- پس این بعدی، موهایی

that goes across your forehead like this?

که اینطور روی پیشانی شما می ریزند را چه می نامید؟

In British English, we would call it fringe. A fringe.

در انگلیسی بریتانیایی، ما آن را حاشیه می نامیم. یک حاشیه

- Yeah, in American it's bangs.

- آره، در آمریکایی چتری است.

But I also think people understand fringe

اما من همچنین فکر می کنم مردم حاشیه را درک می

'cause I would say both.

کنند، زیرا من هر دو را می گویم.

- It's really interesting 'cause when I was a teenager

- واقعاً جالب است، چون وقتی نوجوان

and I started reading American magazines,

بودم و شروع به خواندن مجلات آمریکایی کردم،

they would always talk

همیشه در

about having the right bangs for your face.

مورد داشتن چتری مناسب برای صورت شما صحبت می کردند.

And I had no idea what bangs were.

و من نمی دانستم چتری چیست.

It sounded so weird to me.

به نظرم خیلی عجیب بود

I think fringe, it kind of makes sense

من فکر می کنم حاشیه، به نوعی منطقی است

that it's fringing above your face.

که بالای صورت شما حاشیه باشد.

I wonder where bangs came from.

من تعجب می کنم که چتری از کجا آمده است.

- Yeah. It's interesting.

- آره جالب است.

- This next word in British English, we call this an apple.

- این کلمه بعدی در انگلیسی بریتانیایی ، ما به آن سیب می گوییم.

An apple. What do you call it in American English?

یک سیب. به انگلیسی آمریکایی چه می گویید؟

- Hmm, I think we call it an apple.

- هوم، فکر کنم اسمش را سیب بگذاریم.

- Yeah, I know. I just put it in there for fun.

-آره میدونم فقط برای تفریح ​​گذاشتمش

Did your YouTube manager come up with that with that?

آیا مدیر یوتیوب شما چنین چیزی را مطرح کرده است؟

- Yeah.

- آره

- Oh my God. Tell her I love her.

- اوه خدای من. بهش بگو دوستش دارم

(laughs) That's really funny.

(می خندد) این واقعا خنده دار است.

Next one. What would you call this in American English?

بعدی. به انگلیسی آمریکایی به این چه می‌گویید؟

In British English, it is clearly a biscuit. A biscuit.

در انگلیسی بریتانیایی، به وضوح یک بیسکویت است. یک بیسکویت.

- No brainer. A cookie.

- نه متفکر. یک کوکی

- A cookie.

Yeah, see, we would also recognise the word cookie.

- یک کوکی

بله، ببینید، ما کلمه کوکی را نیز تشخیص می دهیم.

For us, a cookie is specifically a biscuit

برای ما، یک کوکی به طور خاص یک بیسکویت است

with chocolate chips in it.

که در آن چیپس های شکلاتی وجود دارد.

Chocolate chip cookie.

کوکی چیپسی شکلاتی.

- Oh, interesting.

- اوه جالبه

Yeah, 'cause, well, this is the most famous cookie.

آره، چون، خوب، این معروف ترین کوکی است.

Well, everybody has chocolate chip cookies here.

خب، همه اینجا کوکی‌های شکلاتی دارند.

- Yeah, the Maryland brand is really popular over here.

- آره، مارک مریلند اینجا واقعاً محبوب است.

We would only call it a cookie

ما فقط آن را یک کوکی می نامیم

if it looked like an American style biscuit basically.

که اساساً شبیه یک بیسکویت به سبک آمریکایی باشد.

Okay, what about one of my favourite seasons?

خوب، در مورد یکی از فصل های مورد علاقه من چطور؟

Although I like all four.

هرچند من هر چهارتا رو دوست دارم

Autumn. What do you call it in American English?

فصل پاييز. به انگلیسی آمریکایی چه می گویید؟

- Yeah, for me it's obvious. It's fall.

- بله، برای من واضح است. پاییز است.

Just because the leaves fall down

فقط به این دلیل که برگ ها می ریزند

and it makes a tonne of sense.

و این یک تن منطقی است.

- I have to give it to you. It does make a lot of sense.

-باید بهت بدم. خیلی منطقی است

But I do love the word autumn.

اما من عاشق کلمه پاییز هستم.

So in British English,

بنابراین در انگلیسی بریتانیایی،

when we say that it feels like autumn,

وقتی می گوییم که مانند پاییز است،

we say it feels autumnal.

می گوییم احساس پاییز دارد.

Do you have a word like that in American English?

آیا در انگلیسی آمریکایی چنین کلمه ای دارید؟

- Never heard of anything like that,

- تا حالا همچین چیزی نشنیده بودم،

but it sounds beautiful, I should say.

ولی باید بگم قشنگ به نظر میاد.

- So you can't say it feels fall-y. You'd just say-

- پس نمی‌توان گفت که احساس سقوط دارد. شما فقط می

- It fells like fall.

گویید - مثل پاییز می افتد.

No, I would say it feels like fall.

نه، می گویم مثل پاییز است.

Feels like October. (laughs)

انگار اکتبر (می خندد)

- Yeah, we would say it feels very autumnal today.

- بله، می گوییم امروز خیلی احساس پاییزی دارد.

Very autumnal.

خیلی پاییزی

- It's beautiful.

- زیباست.

- Next one, the pedestrian area to the side

- بعدی، منطقه عابر پیاده در

of a street or a road.

کنار خیابان یا جاده.

We call it the pavement.

ما به آن سنگفرش می گوییم.

What do you call it in American English?

به انگلیسی آمریکایی چه می گویید؟

- Sidewalk 'cause you walk on the side of the road.

- پیاده رو چون در کنار جاده راه می روید.

- Genius. Genius.

- نابغه نابغه

And finally, we have the word cooker. Cooker.

و در نهایت کلمه اجاق گاز را داریم. اجاق گاز.

This is kind of a slang word for oven.

این یک کلمه عامیانه برای فر است.

We also have the word hob, which means the top of an oven.

ما کلمه هب را هم داریم که به معنای بالای اجاق است.

What do you use in American English?

در انگلیسی آمریکایی از چه چیزی استفاده می کنید؟

- Yeah, the regular word would be the oven.

- آره، کلمه معمولی فر خواهد بود.

If you say stove, I would say it implies something fancier,

اگر می‌گویید اجاق گاز، می‌توانم بگویم که دلالت بر چیز شیک‌تری دارد،

like, you know, in American homes,

مانند، می‌دانید، در خانه‌های آمریکایی،

if you see a stove with red knobs,

اگر یک اجاق گاز با دستگیره‌های قرمز ببینید، به

that means it's a fancy home.

این معنی است که خانه‌ای شیک است.

'Cause it comes from a particular brand

چون از یک مارک خاص می آید

that's really expensive,

که واقعاً گران است،

and there is this, I don't even know,

و این هم وجود دارد، من حتی نمی دانم،

I think there was a special word for homes

فکر می کنم کلمه خاصی برای خانه هایی

with red knobs on the stove.

با دستگیره های قرمز روی اجاق گاز وجود داشت.

There is also this brand in the UK.

این برند در انگلستان نیز وجود دارد.

I don't remember-

من یادم نیست -

This very fancy kind of oven brand.

این نوع فرهای بسیار فانتزی مارک.

- AGA maybe?

- AGA شاید؟

- AGA. Yes, yes. Exactly.

- آگا. بله بله. دقیقا.

- An AGA is an oven that is normally on all the time,

- AGA فری است که به طور معمول همیشه روشن است،

so it heats your house as well as cooks your food.

بنابراین خانه شما را گرم می کند و همچنین غذای شما را می پزد.

But yes, AGA. Very posh. Very posh English ovens.

اما بله، AGA. خیلی شیک فرهای انگلیسی بسیار شیک.

- Yeah, we went to see some friends

- آره، ما رفتیم چند تا از دوستان رو دیدیم

and they were like, my friends were telling me,

و اونها مثل اینکه دوستانم به من می گفتند:

"They have AGA at home."

"آگا در خانه دارند."

I was like, "What does that mean?

گفتم: "یعنی چی؟

Why are you so excited about an oven?"

چرا اینقدر در مورد اجاق گاز هیجان زده ای؟"

- Yeah, we've just moved to a house with an AGA,

- بله، ما به تازگی با یک AGA به خانه‌ای نقل مکان کرده‌ایم،

and it's been a nightmare to be honest

و صادقانه بگویم این یک کابوس بود،

because it's extremely expensive to run,

زیرا اجرای آن بسیار گران است،

and it's just-

و فقط-

You have to learn a whole new way of cooking

شما باید یک روش کاملاً جدید آشپزی را یاد بگیرید

because you can't turn it to a specific temperature.

زیرا نمی‌توانید برگردید. آن را به یک دمای خاص می رساند.

We have a hot oven and a cold oven

فر داغ و فر سرد

and a hot plate and a not-so-hot plate.

و بشقاب داغ و بشقاب نه چندان گرم داریم.

You've just gotta make it work.

فقط باید کاری کنی که کار کنه

- Oh, wow.

- اوه وای.

Oh, well, this is, you know, you learn to be fancy.

اوه، خوب، این است، می دانید، شما یاد می گیرید که شیک باشید.

Oh, this is actually a good word.

اوه، این واقعا کلمه خوبی است.

- Yes. Posh for us. Posh.

- آره. شیک برای ما شیک

Fancy. That is true.

تفننی. این درست است.

I've never noticed that difference before.

من قبلاً هرگز متوجه این تفاوت نشده بودم.

But yeah, you do use fancy.

اما بله، شما از فانتزی استفاده می کنید.

- Yeah, and also ,I think in the UK,

- بله، و همچنین، من فکر می کنم در انگلستان،

what do you use fancy for?

شما از فانتزی برای چه استفاده می کنید؟

In the UK, when you say, "I fancy you,"

در انگلستان، وقتی می گویید "من دوستت دارم"، به

that means I like you.

این معنی است که شما را دوست دارم.

Like, if a girl likes a boy, you say you fancy.

مثلاً اگر دختری از پسری خوشش بیاید، شما می گویید دوست دارید.

'Cause in the US, you just say, "I like this guy."

زیرا در ایالات متحده، شما فقط می گویید: "من این مرد را دوست دارم."

In the UK, would you say, "I fancy that guy?"

در بریتانیا، آیا می‌گویید، "من آن پسر را دوست دارم؟"

- Yeah, definitely.

When I first met my husband, I really fancied him.

-آره حتما

وقتی برای اولین بار با شوهرم آشنا شدم، خیلی دوستش داشتم.

I was really kind of romantically interested in him.

من واقعاً به نوعی عاشقانه به او علاقه مند بودم.

We can also use it for wanting food

ما همچنین می توانیم از آن برای

or to want to do something,

میل به غذا یا میل به انجام کاری استفاده کنیم،

like to feel like doing something.

مانند احساس انجام کاری.

"I fancy going to the cinema tonight."

"من دوست دارم امشب به سینما بروم."

You know, I feel like going to the cinema or,

می‌دانی، دلم می‌خواهد به سینما

"Oh, I really fancy a cup of tea."

بروم یا «اوه، من واقعاً دوست دارم یک فنجان چای بخورم».

That would be a very British thing to say.

این یک حرف بسیار بریتانیایی خواهد بود.

- Yeah, very British. Never heard that in the US.

- آره، خیلی بریتانیایی. هرگز در ایالات متحده نشنیده بود.

It's like, "I'd love a cup of tea," or, "I like you."

این مانند، "من یک فنجان چای را دوست دارم " یا، "من تو را دوست دارم."

The next one is interesting.

بعدی جالبه

Something that I've noticed, like, this big difference

چیزی که من متوجه شده ام ، مانند این تفاوت بزرگ

between American and British cities or towns,

بین شهرها یا شهرهای آمریکا و بریتانیا،

when you have an apartment complex

زمانی که شما یک مجتمع آپارتمانی

or a house that is up for rent,

یا خانه ای دارید که برای اجاره است

normally, we would have a sign saying, "Now leasing,"

، معمولاً علامتی داریم که می گوید: "در حال حاضر اجاره"

or, "For rent," and then contact details.

یا ، "برای اجاره" و سپس جزئیات تماس.

What would you have in the UK?

در انگلستان چه چیزی خواهید داشت؟

- We often have signs saying, "To let,"

- ما اغلب تابلوهایی داریم که می‌گوید «اجازه دادن»

and I always find it really funny

و من همیشه آن را واقعاً خنده‌دار می‌دانم

'cause it looks like a sign saying toilet,

، زیرا به نظر می‌رسد نشانه‌ای است که می‌گوید توالت،

which means restroom in American English,

که در انگلیسی آمریکایی به معنای دستشویی است،

but it's just missing the I.

اما فقط «من» را از دست می‌دهد.

And I remember being a child and thinking,

و یادم می‌آید که کودک بودم و با فکر کردن،

"Why are they advertising toilets everywhere?"

"چرا همه جا توالت ها را تبلیغ می کنند؟"

But it was just, "To let."

اما فقط "اجازه دادن" بود.

- That's funny. That's a way to remember it.

- جالبه. این راهی برای به خاطر سپردن آن است.

And by the way, for the restroom,

و به هر حال، برای دستشویی،

in the US, we'd normally say restroom or bathroom.

در ایالات متحده، ما معمولاً می گوییم دستشویی یا حمام.

Another word that I learned in the UK was the loo.

کلمه دیگری که در انگلستان یاد گرفتم loo بود.

And I was so confused when somebody asked me,

و وقتی یکی از من پرسید:

"Do you wanna use the loo?"

"می خواهی از لواشک استفاده کنی؟"

I'm like, "What does that mean?"

من می گویم "یعنی چی؟"

Lavatory, right? That's the contraction.

دستشویی، درسته؟ این انقباض است.

- Yeah, I use the word the loo all the time.

- آره، من همیشه از کلمه loo استفاده می کنم.

We use the word toilet to mean the entire bathroom.

ما از کلمه توالت به معنای کل حمام استفاده می کنیم.

It's just a room with a toilet in it.

این فقط یک اتاق با توالت در آن است.

"I'm going to the toilet,"

«من به توالت می روم»

is an absolutely fine thing to say over here.

، این حرف کاملاً خوبی است.

But I've heard that in America,

اما من شنیده ام که در

you should say I'm going to the lady's room

آمریکا باید بگویید من می روم اتاق خانم

or I'm going to the restroom.

یا می روم دستشویی.

You wouldn't actually say toilet.

در واقع نمی گویید توالت.

- Yeah, I think it's just, it's too specific.

- آره، من فکر می کنم این فقط، خیلی خاص است.

- My grandma's very posh and she says,

- مادربزرگ من خیلی شیک است و می گوید:

"I'm going to use the lavatory." The lavatory.

"من می روم از دستشویی استفاده کنم ." دستشویی.

I always aspire to be that level of posh.

من همیشه آرزو دارم که در آن سطح شیک باشم.

But sometimes I shorten it down to the lav.

اما گاهی اوقات آن را تا لاو کوتاه می کنم.

- You say the lav, as well?

- شما هم می گویید لاو؟

- It's not particularly formal.

- این خیلی رسمی نیست.

I wouldn't recommend using it in an English exam.

من استفاده از آن را در امتحان زبان انگلیسی توصیه نمی کنم.

- In the UK, how would you say,

- در انگلستان، چگونه می گویید،

"Do you wanna grab some coffee?"

"می خواهی قهوه بخوری؟"

- Okay, so firstly, we'd probably replace coffee with tea.

- باشه، پس اولا، احتمالا قهوه را با چای جایگزین می کنیم.

We do like coffee over here,

ما اینجا قهوه دوست داریم،

but there's a kind of an emotional connection to tea.

اما نوعی ارتباط عاطفی با چای وجود دارد.

If you've got a problem, let's have a tea.

اگه مشکلی داری بیا یه چایی بخوریم

If you've had a success, we'll have a tea.

اگر موفق شدی، یک چای می خوریم.

If you, you know, if your heart's been broken, tea.

اگه میدونی اگه دلت شکسته چایی

That's all you need.

این تمام چیزی است که شما نیاز دارید.

But we wouldn't say, "A cup of tea."

اما نمی گوییم «یک فنجان چای».

We would say, "A cuppa."

می گفتیم "یک فنجان".

"Do you fancy a cuppa?"

"آیا به یک فنجان علاقه دارید؟"

- Interesting. Wow.

- جالب هست. وای.

- Okay, let's talk about the word rubbish.

- باشه، بیایید در مورد کلمه زباله صحبت کنیم.

If I say something is total rubbish or absolute rubbish,

اگر من بگویم چیزی کاملاً آشغال یا مطلق است، به

what do you think I'm saying?

نظر شما چه می گویم؟

- I would say rubbish is garbage.

- من می گویم آشغال زباله است.

I would just say garbage. That's it.

من فقط می گویم زباله. خودشه.

- It means garbage or trash.

- به معنی زباله یا آشغال است.

We would never use those words, really.

ما هرگز از این کلمات استفاده نمی کنیم، واقعا.

If we use the word trash,

اگر از کلمه سطل زباله استفاده کنیم، به

it means that somebody isn't classy.

این معنی است که کسی با کلاس نیست.

But I think we've adopted that from America.

اما من فکر می کنم ما آن را از آمریکا پذیرفته ایم.

If we say something's rubbish,

اگر بگوییم چیزی مزخرف است، به

it means that an idea or thought isn't good

این معنی است که یک ایده یا فکر خوب نیست

or something's not worth thinking about

یا چیزی ارزش فکر کردن را ندارد

or something's really terrible.

یا چیزی واقعاً وحشتناک است.

We do use it a lot.

ما خیلی از آن استفاده می کنیم.

You know, if someone's having a bad day,

می‌دانی، اگر کسی روز بدی را سپری می‌کند،

and they've told me about their day,

و درباره روزش به

I'll say, "Oh, that's rubbish. I'm so sorry for you.

من گفته است، می‌گویم: "اوه، این مزخرف است. خیلی برایت متاسفم.

That's really sad and annoying."

این واقعاً ناراحت کننده و آزاردهنده است."

- Mm. Interesting.

- مم جالب هست.

- We would absolutely use it to say

- ما کاملاً از آن استفاده می کنیم تا

that something doesn't make sense.

بگوییم چیزی معنی ندارد.

If someone tells me something, I don't believe it,

اگر کسی چیزی به من بگوید، من آن را باور نمی کنم،

I'll say, "That's total rubbish. I don't believe you."

می گویم: "این کاملاً مزخرف است. من شما را باور نمی کنم."

- Yeah, in America, we'd say, "That's bull."

- آره، در آمریکا، ما می گوییم، "این گاو نر است."

- (laughs) Yeah, we might use that, as well.

- (می خندد) بله، ممکن است از آن هم استفاده کنیم.

We'd probably say BS. "That's total BS."

ما احتمالا می گوییم BS. "این BS کامل است."

Or we would say bollocks.

یا می گوییم بولوک.

Okay, Marina, I have one last phrase for you.

باشه، مارینا، آخرین جمله برایت دارم.

It's possibly my favourite one.

احتمالاً مورد علاقه من است.

It is Bob's your uncle. Bob's your uncle.

باب عموی توست. باب عموی تو است.

What do you think it means?

به نظر شما یعنی چه؟

- I have no idea.

- هیچ نظری ندارم.

It's just crazy how, you know,

واقعاً دیوانه کننده است، می دانید،

I've never really heard people use it.

من هرگز نشنیده ام که مردم از آن استفاده کنند.

And when you said it today, I was like,

و وقتی امروز گفتی، من اینطور گفتم:

"What does that mean?"

"یعنی چی؟"

- Let me give you an example of how we'd use it, okay?

- اجازه بدهید برای شما مثالی بزنم که چگونه از آن استفاده می کنیم، خوب؟

How can I get into the theatre?

چگونه می توانم وارد تئاتر شوم؟

Buy a ticket and Bob's your uncle.

بلیط بخر و باب عموی توست.

- It sounds to me like,

- به نظرم می رسد که

"And buy a ticket and do whatever you want.

"و بلیط بخر و هر کاری می خواهی بکن.

Like, I'm not part of this movie."

لایک، من بخشی از این فیلم نیستم."

It's just sounds like that to me.

فقط برای من اینطور به نظر می رسد.

Like, "You're sending me to some Bob,

مثل: "تو منو میفرستی پیش یه باب

you know, and he's gonna take care of you.

، میدونی، و اون ازت مراقبت میکنه.

He's your uncle. Bye."

اون عموی توست. خداحافظ."

This is what it sounds like to me.

این چیزی است که به نظر من می رسد.

What does it really mean?

واقعن معنیش چی میشه؟

- So it means, "That's it. You're all set.

- پس به این معنی است که "همین است. شما آماده

There you have it."

اید.

We often use it to conclude an easy

ما اغلب از آن برای نتیجه گیری یک

or simple set of instructions.

مجموعه آسان یا ساده از دستورالعمل ها استفاده می کنیم.

For example, "To make a cup of tea,

به عنوان مثال، "برای تهیه یک فنجان چای،

boil the kettle, put a tea bag in,

کتری را بجوشانید، یک چای کیسه ای را در آن قرار دهید،

pour in the water, and Bob's your uncle.

در آب بریزید، و باب عموی شماست.

You have a cup of tea."

شما یک فنجان چای دارید."

That's not how you make a cup of tea.

اینجوری نمیشه یه فنجان چای درست کرد.

You need to wait certain amounts of minutes,

شما باید چند دقیقه صبر کنید،

and you need to add milk, just a splash.

و باید شیر اضافه کنید، فقط یک قطره.

But you know what I mean.

اما می دانید منظورم چیست.

Bob's your uncle, there you have it.

باب عموی شماست.

- So it's not as mean as I imagined it.

- پس آنطور که من تصور می کردم بد نیست.

- I guess you could replace it with tada.

- حدس می زنم می توانید آن را با تادا جایگزین کنید.

Like, "Tada! There you have it. Bob's your uncle."

مانند "تادا! این را داری. باب عموی توست."

- Oh, I guess in American we would say, "That's it,"

- اوه، حدس می‌زنم به زبان آمریکایی می‌گوییم، "همین است"

or, "You're all set. There you are."

یا "همه چیز آماده است. اینجا هستی."

- Right. That is it for today's lesson.

- درست. این برای درس امروز است.

Thank you so much for watching.

از اینکه تماشا کردید خیلی متشکریم.

I hope you enjoyed it, and I hope you learned something.

امیدوارم از آن لذت برده باشید و امیدوارم چیزی یاد گرفته باشید.

A huge thank you to linguamarina

با تشکر فراوان از linguamarina که

for joining me in this video.

به من در این ویدیو پیوست.

Make sure you check out her channel

مطمئن شوید که کانال او را بررسی کرده

and subscribe to it for lots of English lessons.

و برای بسیاری از درس های انگلیسی در آن مشترک شوید.

And I will see you soon for another video. Mwah!

و به زودی برای یک ویدیو دیگر شما را می بینم. مواه!

- Thank you. Bye.

- متشکرم. خدا حافظ.

(upbeat music)

(موسیقی شاد)