Understand Fast Native English Speakers with this Advanced Listening Lesson

- Hello, lovely students,

- سلام، دانش آموزان دوست داشتنی،

and welcome back to English with Lucy.

و به انگلیسی با لوسی خوش آمدید.

Today, we're going to do something a little bit different.

امروز، ما قصد داریم کاری کمی متفاوت انجام دهیم.

We're going to work on your listening skills.

ما روی مهارت شنیداری شما کار خواهیم کرد .

Now this is not going to be a lesson

حالا این درسی نیست

where I explain many things to you.

که من خیلی چیزها را برای شما توضیح دهم.

Instead, I'm going to ask you to do an activity.

در عوض، من از شما می خواهم که یک فعالیت انجام دهید.

By the way, in today's lesson,

به هر حال، در درس امروز

you will need a pen and paper,

، برای یادداشت برداری به یک خودکار و کاغذ،

or a device like a smartphone or a computer to make notes,

یا وسیله ای مانند گوشی هوشمند یا رایانه

but you will need something to write down some answers.

نیاز دارید، اما برای نوشتن برخی از پاسخ ها به چیزی نیاز دارید.

It's going to help you identify

این به شما کمک می‌کند

the areas of listening that you need to work on,

تا زمینه‌های شنیداری را که باید روی آن‌ها کار کنید شناسایی کنید،

and it's going to help you

و به شما کمک می‌کند

improve your English listening skills.

مهارت‌های شنیداری انگلیسی خود را بهبود ببخشید.

Now, I don't normally do this,

در حال حاضر، من معمولاً این کار را انجام نمی‌دهم،

but today I'm going to invite you inside one of my courses,

اما امروز می‌خواهم شما را در یکی از دوره‌های آموزشی خود،

inside my English listening challenge.

در چالش شنیداری انگلیسی خود دعوت کنم.

I'm going to allow you to do some of the activities

من به شما اجازه می دهم برخی از فعالیت ها را

in that challenge, so that you can also benefit from them.

در آن چالش انجام دهید تا بتوانید از آنها نیز بهره مند شوید.

My listening challenge is a 30 day course

چالش گوش دادن من یک دوره 30 روزه است

designed specifically for students

که به طور خاص برای دانش آموزانی طراحی شده است

who struggle to understand native speakers.

که برای درک زبان مادری تلاش می کنند .

I know that a lot of students

می‌دانم که بسیاری از دانش‌آموزان

want to listen to native speakers in podcasts,

می‌خواهند در پادکست‌ها،

in movies, in TV shows, in real life in conversations,

در فیلم‌ها، در برنامه‌های تلویزیونی، در زندگی واقعی در مکالمات به زبان مادری گوش دهند،

but there's a big barrier.

اما یک مانع بزرگ وجود دارد.

There is something preventing them from doing it.

چیزی وجود دارد که آنها را از انجام آن باز می دارد.

Unfortunately, the English that you learn at school,

متأسفانه، انگلیسی‌هایی که در مدرسه یاد می‌گیرید

the listening exercises that you take at school,

، تمرین‌های شنیداری که در مدرسه انجام می‌دهید،

aren't always going to help you understand English

همیشه به شما در درک انگلیسی

in real life.

در زندگی واقعی کمک نمی‌کنند.

I have designed this English listening challenge

من این چالش شنیداری انگلیسی را طراحی کرده ام تا

to transform your listening skills in 30 days.

مهارت های شنیداری شما را در 30 روز متحول کند.

You don't have to take it in 30 days,

لازم نیست ظرف 30 روز آن را مصرف کنید،

you have lifetime access.

شما دسترسی مادام العمر دارید.

You can take it at your own pace,

شما می توانید آن را با سرعت خود انجام دهید،

but if you really want to make quick progress,

اما اگر واقعاً می خواهید به سرعت پیشرفت کنید،

then I recommend you do.

توصیه می کنم این کار را انجام دهید.

My students have had amazing results from this course.

دانش آموزان من نتایج شگفت انگیزی از این دوره داشته اند.

And what they love is that it features

و چیزی که آنها دوست دارند این است که مصاحبه های

really interesting interviews about British culture.

واقعا جالبی در مورد فرهنگ بریتانیا دارد.

Every day, we take a clip from an interview.

هر روز کلیپی از مصاحبه می گیریم.

We do lots of exercises,

ما تمرین‌های زیادی انجام می‌دهیم،

and we analyse the language, the pronunciation,

و زبان، تلفظ

the vocabulary, why they're saying one thing,

، واژگان را تجزیه و تحلیل می‌کنیم، چرا آنها یک چیز را می‌گویند

and not another.

و چیز دیگری را نه.

Best of all, the interviews are with people you might know.

بهتر از همه، مصاحبه ها با افرادی است که ممکن است بشناسید.

Charlie from Real English With Real Teachers,

چارلی از انگلیسی واقعی با معلمان واقعی،

Jess from Love and London, and Joel and Lia.

جس از عشق و لندن، و جوئل و لیا.

We are offering a special price

ما در حال حاضر قیمت ویژه ای را

on the listening course at the moment.

در دوره شنیداری ارائه می دهیم.

All you have to do is click on the link

تنها کاری که باید انجام دهید این است که روی پیوند

in the description box.

موجود در کادر توضیحات کلیک کنید.

You can view the course, you can view the special price,

شما می توانید دوره را مشاهده کنید، می توانید قیمت ویژه را مشاهده کنید،

and you can decide if you want to sign up.

و می توانید تصمیم بگیرید که آیا می خواهید ثبت نام کنید.

Hurry though, it is a time limited offer.

هر چند عجله کنید، این یک پیشنهاد محدود است.

I would love to help you out

مایلم در

with your listening over 30 days.

گوش دادن به مدت 30 روز به شما کمک کنم.

Okay, whenever I practise listening with my students,

بسیار خوب، هر زمان که با دانش آموزانم گوش دادن را تمرین می کنم،

I always make them start with a transcription task.

همیشه آنها را مجبور می کنم با یک کار رونویسی شروع کنند.

Transcription tasks are incredibly effective ways

کارهای رونویسی روش های فوق العاده موثری

of putting your listening skills to the test.

برای آزمایش مهارت های شنیداری شما هستند.

So I am going to play you three clips

بنابراین من قصد دارم سه کلیپ

from an interview with Charlie

از مصاحبه با چارلی

from Real English With Real Teachers.

از Real English With Real Teachers را برای شما پخش کنم.

He lives in Australia,

او در استرالیا زندگی می کند

and we are discussing cultural differences.

و ما در حال بحث درباره تفاوت های فرهنگی هستیم.

So I'm going to give you three clips,

بنابراین من سه کلیپ به شما می دهم

and we're going to play each clip three times.

و هر کلیپ را سه بار پخش می کنیم.

I want you to write down what you hear.

از شما می خواهم آنچه را که می شنوید بنویسید.

If you have to pause,

اگر مجبور شدید مکث کنید

and go back and play a few more times, don't worry.

و چند بار دیگر به عقب برگردید و بازی کنید ، نگران نباشید.

This is quite a challenging exercise.

این یک تمرین کاملاً چالش برانگیز است.

Are you ready?

اماده ای؟

Here's clip one.

اینم کلیپ یک

Wow, I really didn't expect that.

وای واقعا انتظارش رو نداشتم

It's quite fast.

این کاملا سریع است.

Let's play it again, see if you can write anything down.

بیایید دوباره آن را بازی کنیم، ببینیم آیا می توانید چیزی بنویسید.

Even if you write one word, you're doing really well.

حتی اگر یک کلمه بنویسید، واقعاً خوب کار می کنید.

Wow, I really didn't expect that.

وای واقعا انتظارش رو نداشتم

Did you get anything?

چیزی گرفتی؟

Let's do it one more time.

بیایید یک بار دیگر این کار را انجام دهیم.

Wow, I really didn't expect that.

وای واقعا انتظارش رو نداشتم

I'm talking very quickly there.

من آنجا خیلی سریع صحبت می کنم.

I'm talking at the pace I speak when I'm with my friends.

وقتی با دوستانم هستم با سرعتی که صحبت می کنم صحبت می کنم.

Okay, let's move on to clip number two.

خوب، بیایید به کلیپ شماره دو برویم.

I'll give the answers at the end.

در پایان پاسخ ها را می دهم.

- [Charlie] I guess it's because of the climate,

- [چارلی] حدس می‌زنم به خاطر آب و هوا

and the power of the sun.

و قدرت خورشید باشد.

- How did you get that?

That's Charlie.

- چطور بدست آوردیش؟

اون چارلیه

I think he is speaking slightly slower than I was.

فکر می کنم او کمی کندتر از من صحبت می کند.

Let's go again.

دوباره بریم.

- [Charlie] I guess it's because of the climate,

- [چارلی] حدس می‌زنم به خاطر آب و هوا

and the power of the sun.

و قدرت خورشید باشد.

- One more time.

- یه بار دیگه

- [Charlie] I guess it's because of the climate,

- [چارلی] حدس می‌زنم به خاطر آب و هوا

and the power of the sun.

و قدرت خورشید باشد.

- You can go back and listen again if you need to.

- در صورت نیاز می توانید برگردید و دوباره گوش دهید.

Let's move on to the last one.

بریم سراغ آخرین.

You ready?

آماده ای؟

- [Charlie] The biggest thing in Australia for us

- [چارلی] بزرگترین چیز در استرالیا برای

was the fact that they get up very early,

ما این واقعیت بود که آنها خیلی زود بیدار می شوند

and go to bed very early.

و خیلی زود به رختخواب می روند.

- Ooh, this is a long one.

I'm going to give you some more time.

- اوه، این طولانی است.

من به شما زمان بیشتری می دهم.

Just write down as many words as you can.

فقط تا جایی که می توانید کلمات را بنویسید.

Okay, let's play again.

باشه بیا دوباره بازی کنیم

- [Charlie] The biggest thing in Australia for us

- [چارلی] بزرگترین چیز در استرالیا برای

was the fact that they get up very early,

ما این واقعیت بود که آنها خیلی زود بیدار می شوند

and go to bed very early.

و خیلی زود به رختخواب می روند.

- This is a really advanced one to write down.

- این یک کتاب واقعاً پیشرفته برای نوشتن است.

That much is a lot.

همین مقدار زیاد است.

The clips are getting longer and longer.

کلیپ ها طولانی تر و طولانی تر می شوند.

- [Charlie] The biggest thing in Australia for us

- [چارلی] بزرگترین چیز در استرالیا برای

was the fact that they get up very early,

ما این واقعیت بود که آنها خیلی زود بیدار می شوند

and go to bed very early.

و خیلی زود به رختخواب می روند.

- Pause if you need some more time to think,

- اگر به زمان بیشتری برای فکر

go back if you need to play again,

کردن نیاز دارید، مکث کنید، اگر نیاز به بازی مجدد داشتید، به عقب برگردید،

but now I'm going to discuss the answers.

اما اکنون می‌خواهم پاسخ‌ها را بررسی کنم.

Clip number one, it was me.

کلیپ شماره یک من بودم

And I said, wow, I really didn't expect that.

و من گفتم، وای، واقعاً چنین انتظاری نداشتم.

But I said it really quickly.

ولی خیلی سریع گفتم

Wow, I really didn't expect that.

وای واقعا انتظارش رو نداشتم

In the listening challenge,

در چالش گوش دادن،

we do go through connected speech,

ما از طریق گفتار متصل

and how to understand natives

و نحوه درک افراد بومی

when they're joining words together.

وقتی کلمات را به هم می‌پیوندند بررسی می‌کنیم.

Okay, the next one.

باشه بعدی

- [Charlie] I guess it's because of the climate,

- [چارلی] حدس می‌زنم به خاطر آب و هوا

and the power of the sun.

و قدرت خورشید باشد.

- I guess it's because of the climate,

- حدس می زنم به خاطر آب و هوا

and the power of the sun.

و قدرت خورشید باشد.

Did you get any of that?

آیا چیزی از آن را دریافت کردید؟

Let's move on to the final one.

بریم سراغ آخرین.

- [Charlie] The biggest thing in Australia for us

- [چارلی] بزرگترین چیز در استرالیا برای

was the fact that they get up very early,

ما این واقعیت بود که آنها خیلی زود بیدار می شوند

and go to bed very early.

و خیلی زود به رختخواب می روند.

- The biggest thing in Australia for us

- بزرگترین چیز در استرالیا برای ما

was that they get up very early, and go to bed very early.

این بود که آنها خیلی زود بیدار می شوند و خیلی زود به رختخواب می روند.

A very long sentence, but the vocabulary isn't too advanced.

جمله بسیار طولانی است، اما دایره لغات آن خیلی پیشرفته نیست.

Notice how he joins together for us, for us, not for us.

توجه کنید که چگونه او برای ما، برای ما، نه برای ما به هم می پیوندد.

Okay, the next part is the comprehension part

بسیار خوب، قسمت بعدی قسمت درک مطلب

of the listening test.

از تست شنیداری است.

I am going to give you 10 questions on screen.

من قصد دارم 10 سوال را روی صفحه به شما بدهم.

And at that same time, I will play the full clip twice.

و در عین حال دوبار کلیپ کامل را پخش خواهم کرد.

If you need to listen again,

اگر نیاز به گوش دادن دوباره دارید،

just go back and re-listen, listen to it again.

فقط به عقب برگردید و دوباره گوش کنید، دوباره به آن گوش دهید.

After we've finished,

پس از اتمام کار،

I'll talk through the answers with you.

پاسخ ها را با شما صحبت خواهم کرد.

What was the first difference that you noticed

وقتی به سیدنی نقل مکان کردید، اولین تفاوتی که از نظر فرهنگی متوجه شدید چه بود

culturally when you moved to Sydney?

؟

- [Charlie] I think the biggest thing in Australia for us

- [چارلی] فکر می کنم بزرگترین چیز در استرالیا برای

was the fact that they get up very early,

ما این واقعیت بود که آنها خیلی زود بیدار می شوند

and go to bed very early.

و خیلی زود به رختخواب می روند.

They're a completely different shift to, I think, the UK,

آنها یک تغییر کاملاً متفاوت به بریتانیا هستند، به نظر من،

where we tend to stay up quite late.

جایی که ما تمایل داریم تا دیروقت بیدار بمانیم.

What time do you go to bed?

ساعت چند به رختخواب می روید؟

- [Lucy] See, I go to bed quite early actually.

- [لوسی] ببینید، من در واقع خیلی زود به رختخواب می روم.

We always have,

ما همیشه داریم،

because my husband, Will, used to be a farmer.

چون شوهرم، ویل، قبلا کشاورز بود.

And so he would go to bed early

و بنابراین او زود به رختخواب می رفت تا بتواند زود

to be able to get up and work early,

بیدار شود و کار کند،

because he just needed to work in daylight hours.

زیرا فقط باید در ساعات روز کار کند.

Why do you think that is in Australia?

به نظر شما چرا در استرالیا است؟

Don't they like to go out and party?

آیا آنها دوست ندارند بیرون بروند و جشن بگیرند؟

- [Charlie] Yeah, I know what you mean.

- [چارلی] آره، می دانم منظورت چیست.

I thought they were a bit of a party,

من فکر می کردم که آنها کمی مهمانی هستند،

they had a bit of a party scene,

آنها کمی صحنه مهمانی داشتند،

but no, they, I guess it's because of the climate,

اما نه، آنها، حدس می زنم به خاطر آب و هوا

and the power of the sun.

و قدرت خورشید باشد.

It sounds a bit strange,

کمی عجیب به نظر می رسد،

but the sun is so bright at like five or 6:00 AM,

اما خورشید در ساعت 5 یا 6 صبح آنقدر روشن است

that it just feels right to try and get up then.

که احساس درستی به نظر می رسد تلاش کنید و در آن زمان برخیزید.

But it did come as a shock for us,

اما این برای ما شوکه کننده بود،

because we wanted our coffee at like 2:00 PM,

زیرا ما حدود ساعت 2 بعد از ظهر قهوه خود را می خواستیم،

but where my sister lives,

اما جایی که خواهرم

which is north of Sydney in the Gold Coast,

در شمال سیدنی در ساحل طلایی زندگی می کند،

all of the coffee shops were shutting at around 1:30.

همه کافی شاپ ها حدود ساعت 1:30 تعطیل شدند. .

We were like, what?

ما اینجوری بودیم که چی؟

- [Lucy] Wow, I really didn't expect that.

- [لوسی] وای، واقعاً انتظار چنین چیزی را نداشتم.

I thought it would be the other way around.

فکر می کردم برعکس باشد.

Okay, now I'm going to play it again,

خوب، حالا من دوباره آن را بازی می کنم،

and you can answer the second set of questions.

و شما می توانید به مجموعه سوالات دوم پاسخ دهید.

What was the first difference that you noticed

وقتی به سیدنی نقل مکان کردید، اولین تفاوتی که از نظر فرهنگی متوجه شدید چه بود

culturally when you moved to Sydney?

؟

- [Charlie] I think the biggest thing in Australia for us

- [چارلی] فکر می کنم بزرگترین چیز در استرالیا برای

was the fact that they get up very early,

ما این واقعیت بود که آنها خیلی زود بیدار می شوند

and go to bed very early.

و خیلی زود به رختخواب می روند.

They're a completely different shift to, I think, the UK,

آنها یک تغییر کاملاً متفاوت به بریتانیا هستند، به نظر من،

where we tend to stay up quite late.

جایی که ما تمایل داریم تا دیروقت بیدار بمانیم.

What time do you go to bed?

ساعت چند به رختخواب می روید؟

- [Lucy] See, I go to bed quite early actually.

- [لوسی] ببینید، من در واقع خیلی زود به رختخواب می روم.

We always have,

ما همیشه داریم،

because my husband, Will, used to be a farmer.

چون شوهرم، ویل، قبلا کشاورز بود.

And so he would go to bed early

و بنابراین او زود به رختخواب می رفت تا بتواند زود

to be able to get up and work early,

بیدار شود و کار کند،

because he just needed to work in daylight hours.

زیرا فقط باید در ساعات روز کار کند.

Why do you think that is in Australia?

به نظر شما چرا در استرالیا است؟

Don't they like to go out and party?

آیا آنها دوست ندارند بیرون بروند و جشن بگیرند؟

- [Charlie] Yeah, I know what you mean.

- [چارلی] آره، می دانم منظورت چیست.

I thought they were a bit of a party,

من فکر می کردم که آنها کمی مهمانی هستند،

they had a bit of a party scene,

آنها کمی صحنه مهمانی داشتند،

but no, they, I guess it's because of the climate,

اما نه، آنها، حدس می زنم به خاطر آب و هوا

and the power of the sun.

و قدرت خورشید باشد.

It sounds a bit strange,

کمی عجیب به نظر می رسد،

but the sun is so bright at like five or 6:00 AM,

اما خورشید در ساعت 5 یا 6 صبح آنقدر روشن است

that it just feels right to try and get up then,

که احساس درستی به نظر می رسد که در آن زمان تلاش کنیم و از جای خود بلند شویم،

but it did come as a shock for us,

اما برای ما شوکه کننده بود،

because we wanted our coffee at like 2:00 PM,

زیرا ما قهوه خود را در این ساعت می خواستیم. 2:00 بعد از ظهر،

but where my sister lives,

اما جایی که خواهرم زندگی می کند

which is north of Sydney in the Gold Coast,

، در شمال سیدنی در ساحل طلایی،

all of the coffee shops were shutting at around 1:30.

همه کافی شاپ ها حدود ساعت 1:30 تعطیل بودند.

We were like, what?

ما اینجوری بودیم که چی؟

- Wow, I really didn't expect that.

- وای، واقعاً انتظارش را نداشتم.

I thought it would be the other way around.

فکر می کردم برعکس باشد.

Okay, here are the answers, how did you do?

خوب، در اینجا پاسخ ها وجود دارد، چگونه انجام دادید؟

I'm going to provide you with the full transcript

of this clip soon.

به زودی متن کامل این کلیپ رو براتون میذارم.

So you might understand a little bit more

بنابراین ممکن است کمی بیشتر

about why those answers were true or false,

در مورد اینکه چرا آن پاسخ‌ها درست یا نادرست بودند، متوجه شوید،

but for now, let's move on to the next exercise,

اما در حال حاضر، بیایید به تمرین بعدی برویم،

which is a gap fill exercise,

که تمرینی برای پر کردن شکاف است و

really testing your understanding.

واقعاً درک شما را آزمایش می‌کند.

On screen, I am going to show you the full transcript,

روی صفحه، می‌خواهم متن کامل را به شما نشان دهم،

but with some gaps, 10 gaps in total.

اما با مقداری شکاف، در کل 10 شکاف.

I am going to play the clip once,

من یه بار کلیپ رو میزارم

and you can fill in the gaps.

و شما میتونید جای خالی رو پر کنید.

Again, if you need to listen again, please do listen again,

مجدداً، اگر نیاز به گوش دادن مجدد دارید، لطفاً دوباره گوش دهید

and then I'll talk through the answers with you.

و سپس من از طریق پاسخ ها با شما صحبت خواهم کرد.

Ready?

آماده؟

Let's go.

بیا بریم.

What was the first difference that you noticed culturally

وقتی به سیدنی نقل مکان کردید، اولین تفاوتی که از نظر فرهنگی متوجه شدید چه بود

when you moved to Sydney?

؟

- [Charlie] I think the biggest thing in Australia for us

- [چارلی] فکر می کنم بزرگترین چیز در استرالیا برای

was the fact that they get up very early,

ما این واقعیت بود که آنها خیلی زود بیدار می شوند

and go to bed very early.

و خیلی زود به رختخواب می روند.

They're a completely different shift to, I think, the UK,

آنها یک تغییر کاملاً متفاوت به بریتانیا هستند، به نظر من،

where we tend to stay up quite late.

جایی که ما تمایل داریم تا دیروقت بیدار بمانیم.

What time do you go to bed?

ساعت چند به رختخواب می روید؟

- [Lucy] See, I go to bed quite early actually.

- [لوسی] ببینید، من در واقع خیلی زود به رختخواب می روم.

We always have,

ما همیشه داریم،

because my husband, Will, used to be a farmer.

چون شوهرم، ویل، قبلا کشاورز بود.

And so he would go to bed early

و بنابراین او زود به رختخواب می رفت تا بتواند زود

to be able to get up and work early,

بیدار شود و کار کند،

because he just needed to work in daylight hours.

زیرا فقط باید در ساعات روز کار کند.

Why do you think that is in Australia?

به نظر شما چرا در استرالیا است؟

Don't they like to go out and party?

آیا آنها دوست ندارند بیرون بروند و جشن بگیرند؟

- [Charlie] Yeah, I know what you mean.

- [چارلی] آره، می دانم منظورت چیست.

I thought they were a bit of a party,

من فکر می کردم که آنها کمی مهمانی هستند،

they had a bit of a party scene,

آنها کمی صحنه مهمانی داشتند،

but no, they, I guess it's because of the climate,

اما نه، آنها، حدس می زنم به خاطر آب و هوا

and the power of the sun.

و قدرت خورشید باشد.

It sounds a bit strange,

but the sun is so bright at like five or 6:00 AM,

کمی عجیب به نظر می رسد،

اما خورشید در ساعت 5 یا 6 صبح آنقدر روشن است

that it just feels right to try and get up then.

که احساس درستی به نظر می رسد تلاش کنید و در آن زمان برخیزید.

But it did come as a shock for us,

اما برای ما یک شوک بود،

because we wanted our coffee at like 2:00 PM.

زیرا ما قهوه خود را در ساعت 2:00 بعد از ظهر می خواستیم.

But where my sister lives,

اما جایی که خواهرم زندگی می کند

which is north of Sydney in the Gold Coast,

، در شمال سیدنی در ساحل طلایی،

all of the coffee shops were shutting at around 1:30.

همه کافی شاپ ها حدود ساعت 1:30 تعطیل بودند.

We were like, what?

ما اینجوری بودیم که چی؟

- Wow, I really didn't expect that.

- وای، واقعاً انتظارش را نداشتم.

I thought it would be the other way around.

فکر می کردم برعکس باشد.

So we have culturally, then we had a shift,

بنابراین ما از نظر فرهنگی داریم، سپس یک شیفت داشتیم،

and a shift refers to a eight hour, roughly, period of work.

و یک شیفت به یک دوره کاری هشت ساعته، تقریباً، اشاره دارد.

So you could do the day shift,

بنابراین می توانید شیفت روز،

the morning shift, the night shift.

شیفت صبح، شیفت شب را انجام دهید.

Charlie's saying that Australians

چارلی می گوید که استرالیایی

have their timings different.

ها زمان متفاوتی دارند.

They get up early, go to bed early.

زود بیدار می شوند، زود می خوابند.

It's like they're doing a different shift in the day.

مثل این است که آنها در حال انجام یک تغییر در روز هستند.

Then we had farmer, the profession of working on a farm.

سپس کشاورز داشتیم، حرفه کار در مزرعه.

Then we have daylight hours,

سپس ساعات روشنایی روز داریم

the hours in the day when the sun is shining.

، ساعاتی در روز که خورشید می درخشد.

Number five, party scene.

شماره پنج، صحنه مهمانی.

That's another way of talking about the partying culture.

این روش دیگری برای صحبت در مورد فرهنگ مهمانی است.

We have the climate, the general weather conditions.

ما آب و هوا، شرایط آب و هوایی عمومی را داریم.

Then we had feels right.

سپس ما احساس درستی داشتیم.

This is a common collocation, words that often go together.

این یک ترکیب مشترک است، کلماتی که اغلب با هم ترکیب می شوند.

If something feels right,

اگر چیزی درست به نظر می رسد،

it's something that you think is correct,

چیزی است که فکر می کنید درست است،

or you think it's the right way to do something.

یا فکر می کنید روش درستی برای انجام کاری است.

Then we have shock.

سپس ما شوک داریم.

If something comes as a shock, it is a surprise to you.

اگر چیزی شوکه کننده باشد، برای شما تعجب آور است.

It surprised me, it came as a shock to me

من را شگفت زده کرد،

when he told me he wanted to break up with me.

وقتی به من گفت که می خواهد از من جدا شود برایم شوکه شد.

Number nine, coffee shops, cafes,

شماره نه، کافی شاپ، کافه

and number 10, the other way around,

و شماره 10،

the opposite or the reverse.

برعکس، برعکس یا برعکس.

Now in the listening challenge,

اکنون در چالش شنیداری

we go through the vocabulary,

، واژگان را مرور می کنیم

and then you have a quiz on the new vocabulary.

و سپس شما یک مسابقه در مورد واژگان جدید دارید.

In this lesson, I'm going to keep it simple,

در این درس، من قصد دارم آن را ساده نگه دارم

and move on to our language focus section.

و به بخش تمرکز زبان خود ادامه دهم.

This is where I point out something unique,

اینجاست که در این کلیپ شنیداری به چیزی منحصر به فرد

or something interesting to my students

یا چیز جالبی برای شاگردانم اشاره می کنم

in this listening clip, and we discuss it.

و درباره آن بحث می کنیم.

In this clip, we're going to focus on pronunciation,

در این کلیپ قصد داریم روی تلفظ

and we're going to talk about dropping the T,

تمرکز کنیم و در مورد رها کردن T،

not saying the T sound, or using the glottal stop.

نگفتن صدای T یا استفاده از استاپ گلوتال صحبت می کنیم.

The glottal stop features in Cockney accents,

توقف گلوتال در لهجه‌های کاکنی مشخص می‌شود،

where they say better instead of better,

جایی که به جای بهتر می‌گویند بهتر است،

but speakers of RP receive pronunciation.

اما بلندگوهای RP تلفظ را دریافت می‌کنند.

My accent, we use it a lot too.

لهجه من هم زیاد استفاده می کنیم.

Even the queen uses it sometimes.

حتی ملکه هم گاهی از آن استفاده می کند.

Listen to this clip.

این کلیپ رو گوش کن

- [Charlie] The fact that they get up very early,

- [چارلی] این واقعیت که آنها خیلی زود بیدار می شوند

and go to bed very early.

و خیلی زود به رختخواب می روند.

- It's quite quick, but he says the fact that they,

- خیلی سریع است، اما او این واقعیت را می گوید که آنها،

so he doesn't say the fact that they, the fact that they,

پس این واقعیت را نمی گوید که آنها، این واقعیت که آنها،

and this is because we often drop the T

و این به این دلیل است که ما اغلب

when the following word starts with a consonant sound.

وقتی کلمه زیر با صدای همخوان شروع می شود T را رها می کنیم.

Sometimes we use it with vowel sounds,

گاهی اوقات ما آن را با صداهای مصوت استفاده می کنیم،

but often with consonant sounds.

اما اغلب با صداهای همخوان.

The fact that they is quite hard to say,

این واقعیت که گفتن آنها بسیار سخت است،

the fact that they, the fact that they.

این واقعیت که آنها، این واقعیت که آنها هستند.

Listen again to an example of me doing this.

دوباره به مثالی که من این کار را انجام می دهم گوش کنید.

Don't they like to go out and party?

آیا آنها دوست ندارند بیرون بروند و جشن بگیرند؟

Don't they?

اینطور نیست؟

I don't say don't they,

نمی گویم نه،

don't they like to go out and party?

دوست ندارند بروند بیرون و مهمانی کنند؟

Go out, I don't say go out, go out.

برو بیرون، نمی گویم برو بیرون برو بیرون.

The glottal stop is more prominent

when you hear it in the middle of words

وقتی صدای T را در وسط کلمات می شنوید که

replacing the T sound, better.

جایگزین صدای T می شود، توقف گلوتال برجسته تر است.

Our vocal folds close,

تارهای صوتی ما بسته می شود

it's almost like we're making a cough sound,

، تقریباً مانند صدای سرفه است،

but with voice, like uh, uh, better.

اما با صدا، مثل اوه، اوه، بهتر است.

It's like we're stopping the flow of air.

مثل این است که جریان هوا را متوقف می کنیم.

If you're looking for another listening task,

اگر به دنبال کار شنیداری دیگری

you can play the audio again,

هستید، می‌توانید دوباره صدا را پخش کنید

and see if you can identify more examples

و ببینید آیا می‌توانید نمونه‌های بیشتری

of dropping the T, the glottal stop.

از رها کردن T، توقف گلوتال را شناسایی کنید.

Now in the listening challenge,

اکنون در چالش شنیداری،

our daily lessons always end,

درس‌های روزانه ما همیشه به پایان می‌رسد،

always conclude with an extra reading opportunity

همیشه با یک فرصت مطالعه اضافی

for those who want it, an interesting text

برای کسانی که آن را می‌خواهند، پایان می‌یابد، متنی جالب

about British American or Australian culture.

درباره فرهنگ بریتانیایی آمریکایی یا استرالیایی.

But for now, I think that's enough.

اما در حال حاضر، فکر می کنم کافی است.

I've worked you pretty hard.

من خیلی زحمت کشیدم در بخش نظرات به

Let me know how you found these listening exercises

من اطلاع دهید که چگونه این تمرینات شنیداری را پیدا کردید

in the comment section.

.

Imagine the results you'll get

نتایجی را تصور کنید که

from doing these every day for 30 days.

از انجام هر روز این کارها به مدت 30 روز به دست خواهید آورد.

You will get quite dramatic results.

نتایج کاملا چشمگیری دریافت خواهید کرد.

If you are interested in joining the listening challenge,

اگر علاقه مند به شرکت در چالش شنیداری

and you want to see that special price,

هستید و می خواهید آن قیمت ویژه را ببینید،

click on the link in the description box,

روی لینک موجود در کادر توضیحات کلیک

you'll see the price, you can view the course.

کنید، قیمت را مشاهده می کنید، می توانید دوره را مشاهده کنید.

You can learn a little bit more about the course,

می توانید کمی بیشتر در مورد این دوره بیاموزید

and see if it's the right fit for you.

و ببینید که آیا این دوره برای شما مناسب است یا خیر.

Don't forget to connect with me on all of my social media.

فراموش نکنید که در تمام شبکه های اجتماعی من با من در ارتباط باشید.

I've got my Instagram, or I've got my got two Instagrams.

من اینستاگرام خود را دارم یا دو اینستاگرام خود را دارم.

I've got my personal one @Lucy,

من یکی شخصی خودم @Lucy

and my English learning one, EnglishwithLucy,

و یکی از آموزش های انگلیسی ام ، EnglishwithLucy را

where I share lots of short videos on learning English.

دارم، که در آن ویدیوهای کوتاه زیادی در مورد یادگیری انگلیسی به اشتراک می گذارم.

And I've got my website, englishwithlucy.co.uk,

و من وب سایت خود را دارم، englishwithlucy.co.uk،

where I've got a fantastic interactive pronunciation tool.

که در آن یک ابزار تلفظ تعاملی فوق العاده دارم.

You can click on the phonemes,

می‌توانید روی واج‌ها کلیک کنید

and hear me pronounce the phonemes,

و تلفظ واج‌ها

and words that contain those phonemes.

و کلماتی که حاوی آن واج‌ها هستند را بشنوید.

It's really useful.

واقعا مفید است.

If you are looking to improve your listening skills

اگر به دنبال بهبود مهارت های شنیداری

and your vocabulary skills even further,

و مهارت های واژگان خود هستید،

then I also have my vlogging channel,

پس من کانال وبلاگ نویسی خود را نیز

where I document my life here in the English countryside.

دارم که در آن زندگی خود را در حومه انگلیسی مستند می کنم.

And all of the vlogs are fully subtitled

و همه وبلاگ ها به طور کامل

for English learners.

برای زبان آموزان انگلیسی زیرنویس شده است.

I will see you soon for another lesson.

به زودی برای یک درس دیگر می بینمت.

(gentle music)

(موسیقی ملایم)