You MUST NOT confuse these words! E.g. Luggage or Baggage? (+ Free PDF & Quiz)

Everyone. And welcome back to English With Lucy. Today I am going to teach you how to

هر کس. و به انگلیسی با لوسی خوش آمدید . امروز قصد دارم نحوه

correctly use 10 pairs of really confusing words. These are words that both learners

استفاده صحیح از 10 جفت کلمه واقعاً گیج کننده را به شما آموزش دهم . اینها کلماتی هستند که هم زبان

of English and seasoned speakers of English get wrong, words like luggage and baggage.

آموزان انگلیسی و هم سخنرانان باتجربه انگلیسی اشتباه می کنند، کلماتی مانند چمدان و چمدان.

They mean the same thing, but we use them in different ways sometimes. What about stationary

معنی آنها یکسان است، اما ما گاهی اوقات آنها را به اشکال مختلف استفاده می کنیم. ثابت

and stationary? Pronounced in the same way, but again, different uses. What is the difference

و ثابت چطور؟ به همین شکل تلفظ می شود، اما باز هم کاربردهای متفاوتی دارد. تفاوت

between complicated and complex? Is there a difference? And how should we use beside

بین پیچیده و پیچیده چیست؟ آیا تفاوتی وجود دارد؟ و چگونه باید از کنار یا کنار استفاده کنیم

or besides? All of this will be covered in this lesson. Before we get started, I would

؟ همه اینها در این درس پوشش داده خواهد شد . قبل از شروع،

like to thank the sponsor of today's video, it is Skillshare, which is an online learning

می‌خواهم از اسپانسر ویدیوی امروز تشکر کنم، Skillshare است که یک جامعه یادگیری آنلاین

community with thousands of inspiring classes for lifelong learners. There are so many classes

با هزاران کلاس الهام‌بخش برای یادگیرندگان مادام العمر است. کلاس های زیادی

to choose from, from creative writing to design, to business, to marketing. I have recently

برای انتخاب وجود دارد، از نوشتن خلاقانه گرفته تا طراحی ، تجارت و بازاریابی. من اخیراً

joined the houseplant bandwagon and there is the perfect course for that.

به گروه گیاهان آپارتمانی پیوسته ام و دوره عالی برای آن وجود دارد. کریستوفر گریفون

It's called Plants at Home: Uplift Your Spirit & Your Space by Christopher Gryphon. Skillshare

به نام گیاهان در خانه: روح و فضای شما را ارتقاء دهید.

is curated specifically for learning, meaning there are no ads and they are always launching

Skillshare به طور خاص برای یادگیری تنظیم شده است، به این معنی که هیچ تبلیغاتی وجود ندارد و آنها همیشه

new premium classes. It's less than $10 per month with an annual subscription. The first

کلاس های برتر جدید راه اندازی می کنند. با اشتراک سالانه کمتر از 10 دلار در ماه است. اولین

1000 of my students to click on the link in the description box will get a free trial

1000 دانش آموز من که روی پیوند در کادر توضیحات کلیک کنند، یک دوره آزمایشی رایگان

of premium Skillshare membership. What are you waiting for? Let's get started with the

از عضویت ممتاز Skillshare دریافت خواهند کرد. منتظر چی هستی؟ بیایید با درس شروع کنیم

lesson. Ah, important. I nearly always forget to say this, but I have created a free PDF

. آه مهم تقریباً همیشه فراموش می کنم که این را بگویم، اما یک PDF رایگان

for this entire lesson. It's got all of the vocabulary, the pronunciation, the explanations,

برای کل این درس ایجاد کرده ام. این همه واژگان، تلفظ، توضیحات

and the examples. If you would like to download that PDF for free, click on the link in the

و مثال ها را دارد. اگر می خواهید آن PDF را به صورت رایگان دانلود کنید، روی لینک موجود در کادر توضیحات کلیک کنید

description box. You enter your email address, sign up to our mailing list and it will be

. شما آدرس ایمیل خود را وارد کنید، در لیست پستی ما ثبت نام کنید و

sent directly to your inbox. There is also a quiz in the PDF, which I think you will

مستقیماً به صندوق ورودی شما ارسال می شود. یک مسابقه هم در پی دی اف هست که فکر کنم

really like.

خیلی خوشتون بیاد.

Number one, luggage or baggage. So luggage and baggage are quite unusual because they

شماره یک، چمدان یا چمدان. بنابراین چمدان و چمدان کاملاً غیرمعمول هستند زیرا

are near perfect synonyms of each other. Both of them mean suitcases or other bags in which

تقریباً مترادف یکدیگر هستند. هر دوی آنها به معنای چمدان ها یا کیف های دیگری هستند که

to pack your personal belongings for travel. "Check in your luggage at the desk." "Pick

می توانید وسایل شخصی خود را برای سفر در آنها ببندید. "چمدان خود را در میز تحویل بگیرید."

up your baggage from the carousel." They mean the same thing, however, baggage has several

بار خود را از چرخ و فلک بردارید. منظور آنها یکسان است، اما چمدان چند

additional meanings, which luggage does not have. There is also a slight preference of

معنی اضافی دارد که توشه ندارد. همچنین ترجیح جزئی

baggage in American English and luggage in British English. But this is not enormous.

چمدان به انگلیسی آمریکایی و چمدان به انگلیسی بریتانیایی وجود دارد. اما این خیلی زیاد نیست.

We use both. Baggage can be used to describe things that make progress or freedom more

ما از هر دو استفاده می کنیم. از چمدان می توان برای توصیف چیزهایی استفاده کرد که پیشرفت یا آزادی را

difficult. So it's kind of saying that you're carrying around a virtual suitcase with you.

دشوارتر می کند. بنابراین به نوعی می گویند که شما یک چمدان مجازی را با خود حمل می کنید.

It's much harder to go through life carrying a huge burden, for example, emotional baggage.

گذراندن زندگی با حمل بار بزرگی، به عنوان مثال، بار عاطفی بسیار دشوارتر است.

If somebody has a lot of emotional issues that they're carrying around with them, that

اگر کسی مسائل عاطفی زیادی داشته باشد که با خود حمل می کند،

prevents progress or impedes them. An example, "I love him, but I don't think it will work.

از پیشرفت جلوگیری می کند یا مانع از پیشرفت او می شود. یک مثال، "من او را دوست دارم، اما فکر نمی کنم کار کند.

He has too much baggage." This baggage could mean lots of things. It could mean maybe he

او بار زیادی دارد." این چمدان می تواند به معنای چیزهای زیادی باشد. این می تواند به این معنی باشد که شاید

has children, maybe he has a difficult ex-partner. You can use your imagination for that one.

او بچه دارد، شاید او یک شریک سابق دشوار دارد. شما می توانید از تخیل خود برای آن استفاده کنید.

We can not use luggage for this. It's only baggage in this case. If I say "He sounds

ما نمی توانیم برای این کار از چمدان استفاده کنیم. در این مورد فقط چمدان است. اگر بگویم "او

perfect. Does he have any baggage?" I'm not asking if he has any suitcases. I'm asking

عالی به نظر می رسد. آیا او چمدانی دارد؟" من نمی پرسم که آیا او چمدانی دارد یا خیر. من می پرسم

if he has anything negative, anything he's carrying with him.

آیا او چیز منفی دارد، هر چیزی که با خود حمل می کند.

Number two, we have stationary and stationery, both pronounced in the same way, but spelled

شماره دو، ما لوازم التحریر و لوازم التحریر داریم که هر دو به یک شکل تلفظ می شوند، اما املای

differently. We have stationary with A-R-Y, which means to not be moving or not intended

متفاوتی دارند. Stationary با A-R-Y داریم که به معنی حرکت نکردن یا قصد

to be moved. And we have stationary with E-R-Y, which means office supplies basically, files,

جابجایی نیست. و Stationary با E-R-Y داریم که به معنای لوازم اداری اساساً، فایل ها،

pencils, envelopes, paper, uncomfortable noun. Have a look at these sentences. When you hear

مدادها، پاکت ها، کاغذها، اسم ناراحت کننده است. به این جملات نگاه کنید. وقتی آنها را می شنوید

them, you can only tell the difference through context because stationery E-R-Y is a noun

، فقط می توانید تفاوت را از طریق زمینه تشخیص دهید زیرا لوازم التحریر E-R-Y یک اسم است

and stationary A-R-Y is an adjective. When you see them written down, it's more clear.

و ثابت A-R-Y یک صفت است. وقتی می بینید آنها نوشته شده است، واضح تر است.

The van that was carrying the office stationery crashed into a stationary vehicle. Or, "You

ون حامل لوازم التحریر اداری با خودروی ساکن تصادف کرد. یا "شما

remain stationary and I'll go and pick up the stationery."

ثابت بمانید و من می روم و لوازم التحریر را برمی دارم."

Number three, we have desert and dessert. So they only differ in one extra S in dessert,

شماره سه، کویر و دسر داریم. بنابراین آنها فقط در یک S اضافی در دسر متفاوت هستند،

but the pronunciation is different. The stress is on a different syllable in each desert,

اما تلفظ آنها متفاوت است. در هر صحرا، دسر، تاکید بر هجای متفاوتی

dessert. A desert is a large area of land that's very dry and has no water because it's

است. بیابان منطقه وسیعی از زمین است که بسیار خشک است و آب ندارد زیرا

dry and very few plants. A dessert is a sweet food eaten typically at the end of a meal.

خشک است و گیاهان بسیار کمی دارد. دسر یک غذای شیرین است که معمولاً در پایان غذا خورده می شود.

Okay, which spellings am I referring to in these two separate sentences? Number one,

خوب، در این دو جمله جداگانه به کدام املا اشاره می کنم؟ شماره یک

have you ever licked a desert? And number two, this desert is dry. Okay. I was just

، آیا تا به حال یک بیابان را لیسیده اید؟ و شماره دو، این کویر خشک است. باشه. من فقط

trying to confuse you then. The first one is desert, as in a dry place. Have you ever

سعی می کردم شما را گیج کنم. اولی بیابان است، مثل جای خشک. آیا تا به حال

licked a dry place, a desert? And this dessert pudding, sweet food is dry. That's valid.

یک جای خشک، یک بیابان را لیسیده اید؟ و این پودینگ دسر، غذای شیرین خشک است. این معتبر است.

A dessert could be very dry. Give yourself a pat on the back if you've gotten that right.

یک دسر می تواند بسیار خشک باشد. اگر این کار را درست انجام داده اید، به پشت خود ضربه بزنید.

Number four, we have beside and besides. So beside is a preposition, meaning next to something.

شماره چهار، ما در کنار و غیره داریم. بنابراین کنار یک حرف اضافه به معنای کنار چیزی است.

I sat beside him all night long. And besides can be both a preposition and an adverb as

تمام شب را کنارش نشستم. و علاوه بر این می تواند هم حرف اضافه و هم قید

well. The preposition means in addition to, or apart from. An example, "We have lots of

باشد. حرف اضافه به معنای علاوه بر یا جدا از. به عنوان مثال، "ما چیزهای مشترک زیادی

things in common besides football," apart from football, in addition to football. Besides

در کنار فوتبال داریم" به غیر از فوتبال، علاوه بر فوتبال. علاوه بر این،

as an adverb is used for making an extra comment, which adds to what you have just said. An

به عنوان یک قید برای ایجاد نظر اضافی استفاده می شود، که به آنچه شما گفتید اضافه می کند. به

example, "I don't want to go to the concert. Besides, I've lost my ticket." That extra

عنوان مثال، "من نمی خواهم به کنسرت بروم. علاوه بر این، من بلیط خود را گم کرده ام." این

comment adds to what I had previously said.

نظر اضافی به آنچه قبلاً گفته بودم اضافه می کند.

Number five, we have capitol and capital, pronounced in the same way, but with different

شماره پنج، ما کپیتول و سرمایه داریم که به همین صورت تلفظ می شوند، اما با

spellings. So capital with A-L means the most important city in a region or country. For

املای متفاوت. بنابراین پایتخت با A-L به معنای مهم ترین شهر در یک منطقه یا کشور است. به

example, London is the capital of England. Capital O-L is a building in each US state.

عنوان مثال، لندن پایتخت انگلستان است. Capital O-L یک ساختمان در هر ایالت ایالات متحده است.

And I think there's one called the Capitol in Washington as well, which is more specific,

و من فکر می کنم یکی به نام کاپیتول در واشنگتن نیز وجود دارد که مشخص تر است،

where politicians meet to work on new laws. So you can see how they could be confused.

جایی که سیاستمداران برای کار بر روی قوانین جدید گرد هم می آیند. بنابراین می توانید ببینید که چگونه آنها می توانند گیج شوند.

An example, "They met in the Capitol to discuss the new legislations." Capitol O-L could be

به عنوان مثال، "آنها برای بحث در مورد قوانین جدید در کاپیتول ملاقات کردند ." Capitol O-L می تواند

confused for the capital city. You just have to see it written down, or you need to know

برای پایتخت اشتباه گرفته شود. شما فقط باید آن را نوشته شده ببینید، یا باید

the context.

زمینه را بدانید.

Number six, we have to aspire and to inspire. I like that group of vowels. Ire. Inspire,

شماره شش، ما باید آرزو کنیم و الهام بگیریم. من آن گروه از مصوت ها را دوست دارم. خشم. الهام بخش،

aspire. Nice. To aspire is to have a strong desire. Ooh, lovely vowel sound. To achieve

آرزو. خوب. آرزو کردن، داشتن یک میل قوی است . اوه، صدای مصوت دوست داشتنی. رسیدن به

something or to become something. For example, "She aspired to become an Olympic gymnast."

چیزی یا تبدیل شدن به چیزی. به عنوان مثال، "او آرزو داشت ژیمناستیک المپیک شود."

To inspire is to give someone else the confidence, desire, or enthusiasm to do something well.

الهام بخشیدن به شخص دیگری اعتماد به نفس ، تمایل یا اشتیاق برای انجام کاری خوب است.

An example, "You inspired me to pursue a career in scientific research."

به عنوان مثال، "شما به من الهام دادید که شغلی را در تحقیقات علمی دنبال کنم."

Number seven, we have breath and breathe. So different consonant sound at the end. Breath,

شماره هفت، نفس و نفس داریم. بنابراین صدای همخوان متفاوت در پایان. نفس

breathe. Same mouth shape, same tongue position, but the second one has voice. So breath is

بکش، نفس بکش همان شکل دهان، همان موقعیت زبان، اما دومی صدا دارد. بنابراین

the noun and that describes the air that you take into your lungs and then exhale again.

نفس اسم است و توصیف کننده هوایی است که به ریه های خود وارد می کنید و سپس دوباره بازدم می کنید.

An example, "Your breath smells of garlic." Not what you want to hear. Well, it means

به عنوان مثال، "نفس شما بوی سیر می دهد." نه آن چیزی که می خواهید بشنوید. خوب، این به این معنی است

you've had the opportunity to eat garlic. I love garlic. To breathe, on the other hand

که شما این فرصت را داشته اید که سیر بخورید. من عاشق سیر هستم. از طرف دیگر نفس کشیدن

is a verb. It describes the same thing, to take into your lungs and to breathe it out

یک فعل است. همان چیزی را توصیف می‌کند، وارد کردن ریه‌ها و بازدم کردن آن

again. An example, "Don't breathe on me after eating garlic."

. مثال: «بعد از خوردن سیر روی من نفس نکش ».

Number eight, we have complicated and complex. In many situations, these can be used interchangeably,

شماره هشت، ما پیچیده و پیچیده است. در بسیاری از موقعیت ها، اینها می توانند به جای یکدیگر استفاده شوند،

but sometimes they can't. And a good way to think of this is that complicated is the opposite

اما گاهی اوقات نمی توانند. و یک راه خوب برای اندیشیدن به این موضوع این است که پیچیده،

of easy, and complex is the opposite of simple. An example, "The project is very complicated.

متضاد آسان، و پیچیده، مخالف ساده است. به عنوان مثال، "پروژه بسیار پیچیده است.

I'll try and explain it later." Or complex, "The design of the tapestry is very complex."

سعی می کنم بعداً آن را توضیح دهم." یا پیچیده، "طراحی ملیله بسیار پیچیده است."

It's not necessarily difficult to understand, it's just not simple.

درک آن لزوماً دشوار نیست، فقط ساده نیست.

Number nine, we have presume and assume. So we have presume with the zzz sound and assume

شماره نه، فرض و فرض داریم. بنابراین با صدای zzz presume داریم و

with the ss sound. Zz has voice, ss has no voice. So these are synonyms. Both imply to

با صدای ss فرض می کنیم. Zz صدا دارد، ss صدا ندارد. پس اینها مترادف هستند. هر دو به معنای بدیهی

take something for granted without fully understanding. Both mean to take something as true. But one

گرفتن چیزی بدون درک کامل هستند. هر دو به معنای واقعی گرفتن چیزی است. اما یکی

implies more confidence. So with presume you are making an informed guess based on some

دلالت بر اعتماد بیشتر دارد. بنابراین با این فرض که بر اساس نوعی از شواهد، حدس آگاهانه می‌زنید

sort of evidence. And example, "I presume that her jewellery is expensive. Based on

. و به عنوان مثال، "من فرض می کنم که جواهرات او گران است. بر اساس

my evidence, I might've seen some before, I'm presuming it's expensive. I don't know

شواهد من، ممکن است قبلاً برخی از آنها را دیده باشم، گمان می کنم گران است. مطمئناً نمی

for sure, but I have a good idea. To assume implies less confidence, it means it's based

دانم، اما ایده خوبی دارم. فرض کردن به این معنی است که اعتماد به نفس کمتری دارد، به این معنی است که بر

on little or no evidence. "I can't believe you're here. I assumed you wouldn't come."

اساس شواهد کم یا بدون هیچ مدرکی است. حدس میزدم که نمیای.

I had no evidence for that, I just assumed it. I just supposed it. Now, a way that you

can remember this is to say that to assume is to make an ass out of you and me. Ass-u-me,

" من. Ass-u-me،

assume. I really like that one.

فرض کن. من آن یکی را خیلی دوست دارم.

And number 10, we have lonely and alone. Lonely and alone, they sound very similar, but they

و شماره 10، ما تنها و تنها هستیم، تنها و تنها، بسیار شبیه به نظر می رسند، اما

have very different meanings. Both are adjectives. Alone means without any other people. If you're

معانی بسیار متفاوتی دارند، هر دو صفت هستند. تنهایی یعنی بدون هیچ. افراد دیگر. اگر

alone, no one else is there. If you are lonely, you are unhappy because no one else is there.

تنها هستید، هیچ کس دیگری آنجا نیست. اگر تنها هستید، ناراضی هستید زیرا هیچ کس دیگری آنجا نیست.

So alone has no emotion attached to it, but lonely does. An example, When I lived alone,

پس تنهایی هیچ احساسی به آن وابسته نیست، اما تنهایی اینطور است. یک مثال، وقتی من تنها زندگی می کردم

I felt very lonely." Or, "I'm alone, but I'm not lonely."

من خیلی احساس تنهایی می کردم." یا «من تنها هستم، اما تنها نیستم».

All right. That is it for today's lesson. I really hope you enjoyed it and that you

خیلی خوب. این برای درس امروز است. واقعا امیدوارم از آن لذت برده باشید و

learned something. If you want to complete the quiz, then sign up for my mailing list

چیزی یاد گرفته باشید. اگر می خواهید مسابقه را کامل کنید، در لیست پستی من ثبت نام کنید

and the PDF will be sent straight to your inbox. Don't forget to check out Skillshare.

و PDF مستقیماً به صندوق ورودی شما ارسال می شود . فراموش نکنید که Skillshare را بررسی کنید.

The first 1000 of my students to click on the link in the description box will get a

اولین 1000 دانش آموز من که روی پیوند در کادر توضیحات کلیک می کنند، یک دوره

free trial of premium Skillshare membership, and you can connect with me on all of my social

آزمایشی رایگان از عضویت ممتاز Skillshare دریافت می کنند و شما می توانید در تمام رسانه های اجتماعی من با من ارتباط برقرار کنید

media. I've got my Facebook, my Instagram, my website, and my mailing list. I will see

. من فیس بوک، اینستاگرام ، وب سایت و لیست پستی ام را دارم. به

you soon for another lesson. Muah.

زودی برای یک درس دیگر می بینمت. موح