Learn 27 English Idioms for Fluent English Conversation!

Hello everyone! Welcome back to my  channel! I’m Kate and today I’m going  

سلام به همه! به کانال من خوش آمدید ! من کیت هستم و امروز

to share with you 27 useful idioms you  must know. These idioms can really help  

27 اصطلاح مفیدی را که باید بدانید با شما به اشتراک می‌گذارم . این اصطلاحات واقعاً می‌توانند به

you to understand native speakers while  watching an English movie or TV series. 

شما کمک کنند تا هنگام تماشای یک فیلم یا سریال انگلیسی، زبان مادری را درک کنید.

An idiom is a group of words with a  special meaning that's different from  

اصطلاح گروهی از کلمات با معنای خاص است که با

the meanings of each word on its own. 1 For example, "it's raining cats and  

معنای هر کلمه به تنهایی متفاوت است. 1 برای مثال، «گربه‌ها و

dogs" is an idiom that means it's raining very  heavily, but it doesn't literally mean that  

سگ‌ها باران می‌بارد» اصطلاحی است که به معنای باران بسیار شدید است، اما به معنای واقعی کلمه این نیست که

cats and dogs are falling from the sky. Now I’m going to explain common English  

گربه‌ها و سگ‌ها از آسمان می‌بارند. اکنون می‌خواهم اصطلاحات رایج انگلیسی   را توضیح دهم

idioms and give you examples, so  please go on watching this video 

و مثال‌هایی برای شما بیاورم، بنابراین لطفاً به تماشای این ویدیو ادامه دهید

The first idiom we’re going to learn  is ‘Take it with a grain of salt’ 

اولین اصطلاحی که می‌خواهیم یاد بگیریم  « Take it with a grain of salt» است

Take it with the grain of salt? What does it mean?  This idiom means - Don’t take it too seriously. If  

Take it with the grain of salt؟ چه مفهومی داره؟ این اصطلاح به معنای - آن را خیلی جدی نگیرید. اگر به صورت

you read online that eating only carrots will  make you super smart, it's best to take that  

آنلاین خوانده‌اید که خوردن فقط هویج شما را فوق‌العاده باهوش می‌کند، بهتر است این

information with a grain of salt. You should  not completely believe that information. Maybe  

اطلاعات را با کمی نمک مصرف کنید. شما نباید آن اطلاعات را کاملاً باور کنید. شاید

it’s not true. I take everything he says with a  grain of salt. I don’t believe him completely. 

درست نباشد. من هر چیزی را که او می‌گوید با کمی نمک می‌پذیرم. من او را کاملاً باور نمی کنم. آیا

Have you ever heard about the  phrase to Beat around the bush? 

تا به حال درباره عبارت کوبیدن دور بوته شنیده اید؟

This is a bush. But what does  it mean to beat around it? 

این یک بوته است. اما غلبه بر آن به چه معناست؟

"Beat around the bush" means not talking directly  about something. When someone beats around the  

«بکوب دور بوش» به معنای صحبت نکردن مستقیم درباره چیزی است. وقتی کسی در اطراف

bush, they talk about other things because they  might be nervous about the main thing they want  

بوته می زند، درباره چیزهای دیگری صحبت می کند زیرا ممکن است درباره اصلی ترین چیزی که می خواهد بگوید عصبی باشد

to say. Beating around the bush means - You are  not saying what you really want to say right away. 

. کتک زدن به دور بوته به این معنی است - شما آن چیزی را که واقعاً می خواهید فوراً بگویید، نمی گویید.

For example, When I asked him about the  missing cake, he started beating around  

به عنوان مثال، وقتی از او درباره کیک گم شده پرسیدم، شروع به زدن در اطراف

the bush. Instead of answering my question,  he started talking about something else. 

بوته کرد. به جای اینکه به سوال من پاسخ دهد، درباره چیز دیگری شروع به صحبت کرد.

A very common idiom that I hear all  the time in movies and TV series is 

یک اصطلاح بسیار رایج که همیشه در فیلم‌ها و سریال‌های تلویزیونی می‌شنوم این است:

4 Call it a day "Call it a day" is an  

4 Call it a day " یک روز را صدا کن"

idiom that means to stop working, usually because  you have done enough work or you are tired. It's  

اصطلاحی است که به معنای دست کشیدن از کار است، معمولاً به این دلیل که به اندازه کافی کار انجام داده‌اید یا خسته هستید.

like saying, "I've done enough for today,  and now I'm going to stop and have a rest." 

مثل این است که بگویید، "من برای امروز به اندازه کافی کار کردم، و اکنون می ایستم و استراحت می کنم."

Here's an example: After studying for three  hours, Sarah decided to call it a day and relax.

این یک مثال است: سارا پس از سه ساعت مطالعه، تصمیم گرفت آن را یک روز بگذارد و استراحت کند.

Number 5 An interesting  

شماره 5 یک

phrase is to Keep someone’s nose to the grindstone 

عبارت جالب این است که بینی دیگران را به سنگ آسیاب نگاه دارید.

What is a grindstone? A grindstone is  a tool used for grinding or sharpening. 

سنگ آسیاب چیست؟ سنگ آسیاب ابزاری است که برای سنگ زنی یا تیز کردن استفاده می شود.

Keep someone's nose to the grindstone is an  idiom that means to make someone work hard and  

نگه داشتن بینی کسی به سنگ تراش اصطلاحی است که به معنای وادار کردن کسی به کار سخت و

continuously, without breaks or a chance to relax. For example, I have a big presentation next week,  

پیوسته، بدون وقفه یا فرصتی برای استراحت است. به عنوان مثال، من هفته آینده یک سخنرانی بزرگ دارم،

so I need to keep my nose to  the grindstone this weekend

بنابراین باید این آخر هفته دماغم را روی سنگ تراش نگه دارم

Another great phrase is 6  Kill two birds with one stone 

یک عبارت عالی دیگر این است که 6 دو پرنده را با یک سنگ بکشید

I’m sure some of you know this phrase. Kill  two birds with one stone means to achieve  

مطمئنم که برخی از شما این عبارت را می شناسید. کشتن دو پرنده با یک سنگ یعنی

two things by doing just one action. It's like saying you can complete two  

تنها با انجام یک عمل به دو چیز دست یابید. مثل این است که بگویید می‌توانید

tasks at the same time with only  one effort. Here's an example:  

همزمان دو کار را تنها با یک تلاش انجام دهید. این یک مثال است:

Lisa killed two birds with one stone by listening  to her Spanish lessons while cooking dinner.

لیزا با گوش دادن به درس‌های اسپانیایی خود هنگام پختن شام، دو پرنده را با یک سنگ کشت.

Here’s another fun idiom - 7  Give someone the cold shoulder 

این یک اصطلاح جالب دیگر است - 7 Give someone the cold shoulder

This means: to ignore someone or  treat someone in an unfriendly way: 

این یعنی: نادیده گرفتن کسی یا رفتار غیر دوستانه با کسی:

For example: After the conversation,  Mike gave his friend the cold  

برای مثال: بعد از مکالمه، مایک به دوستش کتف سرد   داد

shoulder and didn't talk to him all day. The next phrase is 8 Full of the joys of spring 

و تمام روز با او صحبت نکرد. عبارت بعدی 8 پر از شادی های بهار است.

If you are Full of the joys of spring that  means you are very happy and cheerful,  

اگر شما پر از شادی های بهار هستید، به این معنی است که بسیار شاد و سرحال هستید،

just like how people often feel in the  spring season when everything is fresh  

درست مانند احساسی که مردم اغلب در فصل بهار دارند، وقتی همه چیز تازه

and new. This idiom means someone is in  a really good mood and feeling great. 

و نو است. این اصطلاح به این معنی است که یک نفر حال و هوای بسیار خوبی دارد و احساس خوبی دارد.

For example. After his team won the match,  Alex was full of the joys of spring,  

مثلا. پس از اینکه تیمش در مسابقه پیروز شد، الکس سرشار از شادی های بهاری بود، و

high-fiving everyone he met. Number 9 is: 

هرکسی را که ملاقات می کرد، به شدت پرخاشگر بود. شماره 9 این است:

The next phrase is 9 Add insult to injury Add insult to injury? This means: to do or say  

عبارت بعدی 9 است. توهین به آسیب اضافه شود توهین به آسیب اضافه شود؟ این به این معنی است: انجام یا گفتن

something that makes a bad situation even worse For example: When Sarah missed the bus,  

کاری که وضعیت بد را بدتر می‌کند، به عنوان مثال: وقتی سارا اتوبوس را از دست داد،

and it started raining heavily,  it just added insult to injury.

و باران شدیدی شروع به باریدن کرد، فقط باعث توهین به جراحت شد.

Number 10 The next interesting phrase is To be in hot water 

شماره 10 عبارت جالب بعدی To be in hot water است.

Does it mean to wash yourself in hot water? No.  "To be in hot water" means to be in trouble or  

آیا این به معنای شستن خود در آب گرم است؟ خیر. «در آب گرم بودن» به معنای در مشکل یا

a difficult situation. When someone has done  something wrong or made a mistake and now they  

موقعیت دشوار است. زمانی که شخصی کار اشتباهی انجام داده یا مرتکب اشتباه شده است و اکنون با

are facing problems or difficulties. For example: "Jake forgot to do his  

مشکلات یا مشکلاتی مواجه است. به عنوان مثال: "جیک فراموش کرد تکالیف خود را انجام دهد

homework and is now in hot  water with his teacher."

و اکنون با معلمش در آب گرم است."

Number 11 Another idiom is Getting a taste  

شماره 11 اصطلاح دیگر این است که طعم

of your own medicine This means: Being treated  the same unpleasant way you have treated others. 

داروی خود را بچشید، این به این معنی است: با شما به همان شیوه ناخوشایندی که با دیگران رفتار کرده اید، رفتار می شود.

The phrase 'a taste of your own medicine' means  someone should have the same unpleasant experience  

عبارت "چشیدن طعم داروی خود" به این معنی است که فردی باید همان تجربه ناخوشایندی را داشته باشد

that they themselves have given to someone For example: If you don't like being interrupted,  

که خودش به کسی داده است، به عنوان مثال: اگر دوست ندارید حرف شما را قطع کنند،

but you often interrupt others, when someone  interrupts you, you're getting a taste of your  

اما اغلب حرف دیگران را قطع می کنید، وقتی کسی حرف شما را قطع می کند، شما. در حال چشیدن طعم

own medicine. Number 12 

داروی خودتان هستید. شماره ۱۲

The next idiom is ‘The elephant in the room’ This means: an obvious problem that no one  

اصطلاح بعدی «فیل در اتاق» است به این معنی: یک مشکل واضح که هیچ‌کس نمی‌خواهد درباره آن

wants to discuss, a big issue that everyone  knows about, but no one wants to talk about it 

بحث کند، یک مسئله بزرگ که همه درباره آن می‌دانند، اما هیچ‌کس نمی‌خواهد درباره آن صحبت کند.

For example: Everyone knew the company  was losing money, but during the meeting,  

مثلا: همه می‌دانستند که شرکت است. از دست دادن پول، اما در طول جلسه،

that issue was the elephant in  the room, as no one wanted to  

موضوع مربوط به فیل در اتاق بود، زیرا هیچ کس نمی خواست

talk about it. Number 13 

درباره آن صحبت کند. شماره 13

Another idiom is to be on  the ball. To be? on the ball? 

اصطلاح دیگر این است که روی توپ باشید. بودن؟ روی توپ؟

to be on the ball means someone is very  smart and quickly reacts to things. They  

حضور در توپ به این معنی است که شخصی بسیار باهوش است و به سرعت به چیزها واکنش نشان می دهد. آن‌ها

know what to do and do it well. For example: "Mia is always on  

می‌دانند چه کاری باید انجام دهند و آن را به خوبی انجام می‌دهند. به‌عنوان مثال: «میا همیشه

the ball in class. She answers questions  fast and understands everything easily."

در کلاس روی توپ است. او سریع به سؤالات پاسخ می‌دهد و همه چیز را به راحتی می‌فهمد».

Number 14 The next phrase is Go  

شماره 14 عبارت بعدی این است که برو

back to the drawing board Does that mean to draw  something? No! It has nothing to do with drawing! 

به تابلوی نقاشی برگرد. آیا این به معنای ترسیم چیزی است؟ نه! ربطی به نقاشی نداره!

This means: to start planning something  again because the first plan failed. 

این به این معنی است: دوباره شروع به برنامه ریزی برای چیزی کنید زیرا طرح اول شکست خورد.

For example: The boss doesn’t like our idea  so we must go back to the drawing board. 

برای مثال: رئیس از ایده ما خوشش نمی‌آید، بنابراین باید به تابلوی نقاشی برگردیم.

The next idiom is 15 Spill the beans 

اصطلاح بعدی عبارت است از 15 Spoll the beans

To spill the beans means to  tell people secret information. 

To spill the beans به معنای گفتن اطلاعات مخفی به مردم است.

For example: We wouldn't spill the beans about  the wedding until we are ready to announce it. 

به عنوان مثال: تا زمانی که برای اعلام آن آماده نباشیم، در مورد عروسی حبوبات نمی‌ریزیم.

Number 16 Another idiom with a  

شماره 16 یکی دیگر از اصطلاحات با

similar meaning is to Let the cat out of the bag To let the cat out of the bag is another idiom  

معنی مشابه این است که اجازه دهید گربه از کیف بیرون بیاید To let the cat out of the bag اصطلاح دیگری است

that means to reveal a secret. Tom let the cat out of the bag  

که به معنای فاش کردن یک راز است. تام

when he accidentally mentioned the secret  gift they were getting for their teacher.

وقتی گربه را به‌طور تصادفی از هدیه‌ای که برای معلمشان می‌گرفتند، گفت.

Number 17 Another great idiom, and it’s  

شماره 17 یک اصطلاح عالی دیگر، و

very common – to put the genie back in the bottle This means: that once something has started or  

بسیار متداول است - بازگرداندن جن در بطری به این معنی است: وقتی چیزی شروع شد یا

happened you can’t reverse it easily. For example: Let’s say you dropped out of college.  

اتفاق افتاد، نمی‌توانید به راحتی آن را برگردانید. به عنوان مثال: فرض کنید شما کالج را رها کرده اید.

And your parents found out. It’s a bad situation and I hope  

و پدر و مادرت متوجه شدند این وضعیت بدی است و امیدوارم

you never have to go through something  like this. So this is just an example. 

هرگز مجبور نباشید از چنین چیزی گذر کنید . پس این فقط یک مثال است.

Now that your parents know that you  dropped out of college, it's going to be  

اکنون که والدینتان می‌دانند که شما کالج را رها کرده‌اید،

difficult to put the genie back in the bottle It's going to be hard to keep it a secret or  

بازگرداندن جن در بطری سخت خواهد بود. مخفی نگه داشتن آن یا

change the situation. Number 18 

تغییر وضعیت دشوار خواهد بود. شماره 18

The next phrase is to Throw caution to the wind.  This idiom means: to do something without worrying  

عبارت بعدی این است که احتیاط را به باد بیاندازید. این اصطلاح به این معنی است: انجام کاری بدون نگرانی

about the risk or negative results For example: 

در مورد خطر یا نتایج منفی برای مثال:

One day, he decided to throw caution to the  wind, give up his job and just go travelling.

یک روز، او تصمیم گرفت احتیاط را به باد بیاورد، کار خود را رها کند و فقط به مسافرت برود.

Number 19 Another common  

شماره 19 یکی دیگر از

phrase is a rule of thumb. This is a thumb. But  a rule of thumb means a basic rule or easy way of  

عبارت‌های رایج، یک قانون سرانگشتی است. این یک انگشت شست است. اما یک قانون سرانگشتی به معنای یک قانون اساسی یا راه آسان برای

doing something based on experience or practice.  It's not a strict rule, but it usually works. 

انجام کاری بر اساس تجربه یا تمرین است. این یک قانون سختگیرانه نیست، اما معمولا کار می کند.

For example: "As a rule of thumb, I always check  the oil in my car before a long road trip."

به عنوان مثال: "به عنوان یک قانون سرانگشتی، من همیشه روغن ماشینم را قبل از یک سفر جاده ای طولانی چک می کنم."

Number 20 Another popular idiom is  

شماره 20 یکی دیگر از اصطلاحات پرطرفدار،

‘out of the question’. It’s out of the question. This means: something impossible or unacceptable 

« خارج از بحث» است. خارج از بحث است. این یعنی: چیزی غیرممکن یا غیرقابل قبول

For example: John hasn't studied  at all for the final exam,  

مثلاً: جان اصلاً برای امتحان نهایی درس نخوانده است،

so passing it is out of the question!  It’s impossible for him to pass the exam.

بنابراین قبولی در آن قابل بحث نیست! قبولی در امتحان برای او غیرممکن است.

Number 21 Another amazing  

شماره 21 عبارت شگفت‌انگیز دیگر

phrase is ‘the best of both worlds’ This idiom means: a situation where  

«بهترین از هر دو جهان» است این اصطلاح به این معنی است: موقعیتی که در آن از

you enjoy the benefits of two very  different things at the same time. 

مزایای دو چیز بسیار متفاوت به طور همزمان لذت می‌برید.

For example: Working part-time and  studying part-time gives me the  

به عنوان مثال: کار پاره وقت و تحصیل پاره وقت

best of both worlds – I can gain work  experience and continue my education.

بهترین‌های هر دو دنیا را به من می‌دهد - می‌توانم تجربه کاری کسب کنم و تحصیلاتم را ادامه دهم.

Number 22 The next one is Cross that bridge when  

شماره 22 پل بعدی وقتی

you come to it. Have you ever heard this phrase? Cross that bridge when you come to it is an  

به آن رسیدید از آن پل عبور کنید. آیا تا به حال این عبارت را شنیده اید؟ وقتی به آن پل می‌روید، از آن پل عبور کنید،

idiom that means to deal with a problem  or situation when it happens, instead of  

اصطلاحی است که به‌معنای برخورد با یک مشکل یا موقعیت زمانی است که آن اتفاق می‌افتد، به‌جای اینکه

worrying about it in advance. It suggests  that you should not worry about possible  

از قبل نگران آن باشید. این نشان می دهد که نباید نگران

future problems but rather focus on the present. For example: "I'm not sure how I'll manage both  

مشکلات احتمالی آینده باشید، بلکه باید روی زمان حال تمرکز کنید. به عنوان مثال: "من مطمئن نیستم که چگونه

work and classes next month, but I'll  cross that bridge when I come to it."

کار و کلاس های ماه آینده را مدیریت کنم، اما وقتی به آن پل رسیدم از آن پل عبور خواهم کرد."

Number 23 Another great  

شماره 23 یک عبارت عالی دیگر این

phrase is - Your guess is as good as mine This means: I don't know the answer and  

است - حدس شما به خوبی حدس من است این به این معنی است: من جواب را نمی دانم و

I think you don't know it either. This idiom means to have no idea,  

فکر می کنم شما هم آن را نمی دانید. این اصطلاح به معنای نداشتن ایده است،

do not know the answer to a question. Person A: "Why is the internet not working?" 

پاسخ سؤال را نمی دانم. شخص A: "چرا اینترنت کار نمی کند؟"

Person B: "Your guess is as good as mine.  Maybe there's an outage in the area." 

شخص B: "حدس شما به خوبی حدس من است. شاید یک قطعی در منطقه وجود داشته باشد."

[An "outage" is when a service like electricity  or internet stops working for a while.]

[«قطع» زمانی است که سرویسی مانند برق یا اینترنت برای مدتی کار نمی‌کند.]

Number 24 And here’s another idiom. To cost an arm and a leg 

شماره 24 و این یک اصطلاح دیگر است. هزینه یک دست و یک پا به

This means: Very expensive. It  costs a large amount of money 

این معنی است: بسیار گران است. هزینه زیادی دارد.

For example: The show is excellent, but the  tickets cost an arm and a leg. Very expensive.

برای مثال: نمایش عالی است، اما بلیط‌ها یک دست و یک پا قیمت دارند. خیلی گرونه

Number 25 Another great phrase is ‘Blessing in disguise’ 

شماره ۲۵ عبارت فوق‌العاده دیگر «برکت در مبدل» است.

This means: Something good that isn't  recognized at first. Something seems  

این به این معنی است: چیز خوبی که در ابتدا شناسایی نمی‌شود. چیزی

bad at first. But then you see it's  actually good. That’s not a bad thing! 

در ابتدا بد به نظر می رسد. اما بعد می بینید که واقعاً خوب است. این چیز بدی نیست!

For example: The criticism I received from  people turned out to be a blessing in disguise,  

به‌عنوان مثال: انتقادی که از مردم دریافت کردم، نعمتی بود،

as it led to great improvements  and inspired me to become better.

زیرا منجر به پیشرفت‌های بزرگی شد و به من انگیزه داد تا بهتر شوم.

Number 26 Another idiom is ‘Hit the  

شماره 26 اصطلاح دیگر این است که «

nail on the head’. Does that mean to hit an actual  nail to a head? No no no. That means: Do something  

میخ را به سر بزن». آیا این به معنای ضربه زدن به یک میخ واقعی است؟ نه نه نه. یعنی: کاری را

exactly right or say something completely true. For example: My teacher hit the nail on the  

دقیقاً درست انجام دهید یا چیزی کاملاً درست بگویید. به عنوان مثال: معلم من

head when she said that I needed to focus  more on my studies to improve my grades.

وقتی گفت که برای بهبود نمراتم باید بیشتر روی درس‌هایم تمرکز کنم، ضربه‌ای به سرم زد.

Number 27 And the last idiom for  

شماره 27 و آخرین اصطلاح برای

today’s lesson is ‘Cut the mustard’ This is mustard. But what does  

درس امروز «خردل را برش دهید» این خردل است. اما

‘to cut the mustard’ mean? This means: to meet a required  

«بریدن خردل» به چه معناست؟ این به این معنی است: برای برآوردن یک

standard or come up to someone’s expectations. It  is a funny way to say something is good enough. 

استاندارد لازم یا برآورده کردن انتظارات شخصی. روشی خنده دار برای گفتن اینکه چیزی به اندازه کافی خوب است.

For example: I'm not sure this old computer can  cut the mustard for the new software update.

برای مثال: مطمئن نیستم که این رایانه قدیمی بتواند خردل را برای به‌روزرسانی نرم‌افزار جدید کاهش دهد.

That’s it for today’s lesson. I  hope you enjoyed it. Now your task  

این برای درس امروز است. امیدوارم ازش لذت برده باشی. اکنون وظیفه شما

is to make a few sentences using  some of the idioms I’ve told you  

این است که با استفاده از برخی از اصطلاحاتی که امروز به شما گفتم چند جمله بسازید

about today. Write a Comment below  this video and I will check it out. 

. یک نظر زیر این ویدیو بنویسید و من آن را بررسی خواهم کرد.

Please support me with your likes and don’t  forget to subscribe to this channel if you  

لطفا با لایک های خود از من حمایت کنید و فراموش نکنید که در این کانال عضو شوید

haven’t yet. Thank you so much for watching  this video. And I’ll talk to you later!

. از اینکه این ویدیو را تماشا کردید بسیار متشکریم . و بعداً با شما صحبت خواهم کرد!