Learn English through A Journey | English Vlog | Havisha Rathore

Such a Long Journey

چنین سفر طولانی

Hello, my brothers and sisters! Today, we  are going to learn English. Follow me. Oh  

سلام، برادران و خواهران من! امروز، می‌خواهیم انگلیسی یاد بگیریم. بیا دنبالم. اوه

my God. I'm really keen to go to Jaipur  and here is my suitcase as you all can  

خدای من. من واقعاً مشتاقم به جیپور بروم و اینجا چمدان من است که همه می‌توانید

see and let me tell you I have packet light. 

ببینید و اجازه دهید به شما بگویم که چراغ بسته دارم.

But what does it mean?

اما این یعنی چه؟

It means I have taken a small amount of luggage  with me as you all can see and now we're gonna  

این بدان معناست که من مقدار کمی چمدان با خودم برده‌ام همانطور که همه شما می‌بینید و اکنون به

hit the road means we are gonna set out for a  journey and let me tell you one more thing. These  

جاده می‌رویم یعنی عازم یک سفر می‌شویم و بگذارید یک چیز دیگر را به شما بگویم. اینها

all are luggage. What are they? Luggage. Not luggages.  It's not luggages or baggages. It's always luggage.  

همه چمدان هستند. آنها چه هستند؟ بار مسافر. نه چمدان ها این چمدان یا چمدان نیست. همیشه چمدان است.

There is no plural form of luggage. It's always  luggage. No luggages. It's not like luggages. It's  

جمع توشه وجود ندارد. همیشه چمدان است. بدون چمدان. مثل چمدان نیست.

always luggage. I hope this was new information for  you and now let's hit the road. Come on, follow me.

همیشه چمدان است. امیدوارم این اطلاعات جدیدی برای شما باشد و حالا بیایید راه را ادامه دهیم. بیا دنبال من

Didi, how much time will it take to load the bags  in the taxi? Harika, cool your jets.

دیدی، بار کردن چمدان‌ها در تاکسی چقدر طول می‌کشد ؟ هاریکا، جت هایت را خنک کن.

Cool your jets? Didi, what does it mean?  

جت های خود را خنک کنید؟ دیدی یعنی چی؟

Harika, cool your jets or cool one's jets means  to become calm and not so excited or worried.  

هاریکا، جت‌های خود را خنک کنید یا جت‌های خود را خنک کنید، به این معنی است که آرام شوید و آنقدر هیجان‌زده یا نگران نباشید.

Okay, Didi, thank you! The taxi driver helped us  load the luggage in the boot or the trunk.

باشه، دیدی، ممنون! راننده تاکسی به ما کمک کرد چمدان را در صندوق بار یا صندوق بار بگذاریم.

Are you up, are you up, are you up on the road, baby

بیدار شدی، بیدار شدی، تو جاده ای، عزیزم

Ma, what is the time? It's  nine o'clock. Oh my God, I thought we would leave  

مامان، ساعت چند است؟ ساعت نه است. وای خدای من، فکر می کردم

early in the morning. So, I got up at the crack  of dawn. What do you mean by the crack of dawn?  

صبح زود برویم. بنابراین، در سحر از خواب بلند شدم. منظورت از ترک سحر چیست؟

Harika the crack of dawn means very early  in the morning when the sun first appears.  

هاریکا شکاف سپیده دم به معنای خیلی زود هنگام صبح که برای اولین بار خورشید ظاهر می شود.

So, Didi, that means we will not be  catching the red eye. I thought I would  

بنابراین، دیدی، این بدان معناست که ما چشم قرمز را جلب نخواهیم کرد. فکر می‌کردم

be a night owl. Dear Learners, catch  red eye means to catch a late night

یک جغد شب خواهم بود. یادگیرندگان عزیز، چشم قرمز به معنای گرفتن یک پرواز اواخر شب است

flight. To catch red eye. And the night owl  means a person who is habitually active or  

. برای گرفتن چشم قرمز. و جغد شب به معنای شخصی است که معمولاً در شب فعال است یا

wakeful at night. I am a night owl. What  about you? Write in the comment box.

بیدار است. من یک جغد شب هستم. تو چطور؟ در کادر نظر بنویسید در اینجا به

We briefly went through the security check  here. Finally we reached Bangalore airport after  

طور خلاصه بررسی امنیتی را انجام دادیم . سرانجام پس از

being in the cab for almost one hour. This  airport is around 45 kilometers away from  

تقریباً یک ساعت حضور در کابین به فرودگاه بنگلور رسیدیم. این فرودگاه حدود ۴۵ کیلومتر با

our home. It's really quite far. We can fly to  Jaipur from New Delhi in less than one hour.  

خانه ما فاصله دارد. واقعاً خیلی دور است. ما می توانیم در کمتر از یک ساعت از دهلی نو به جیپور پرواز کنیم.

We unloaded the luggage from the taxi and waited  for the trolley. This is where I forgot to switch  

چمدان را از تاکسی پیاده کردیم و منتظر چرخ دستی شدیم. اینجاست که فراموش کردم

on the mic and Havisha's Voice couldn't have  been recorded, only the visuals. She wanted to  

میکروفون را روشن کنم و صدای هاویشا نمی‌توانست ضبط شود، فقط تصاویر بصری. او می خواست

explain something over here. Later on while editing  when she came to know that there was no audio in  

اینجا چیزی را توضیح دهد. بعداً هنگام ویرایش وقتی متوجه شد که هیچ صوتی در

this clip, she was unhappy. Anyway, this is not the  first time the audio could not have been recorded.  

این کلیپ وجود ندارد، ناراضی بود. به هر حال، این اولین بار نیست که صدا ضبط نمی‌شود.

It happened on multiple occasions and we had to  shoot the video again. This is the departure gate  

چندین بار این اتفاق افتاد و مجبور شدیم دوباره ویدیو را بگیریم. این دروازه خروج

of the airport where we are waiting for our turn.  This is the outside view of the airport.  

فرودگاه است که منتظر نوبت خود هستیم. این نمای بیرونی فرودگاه است.

There are many booking counters over here for  booking tickets, but we booked the tickets online.  

باجه‌های رزرو زیادی در اینجا برای رزرو بلیط وجود دارد، اما ما بلیط‌ها را آنلاین رزرو کردیم.

Again Havisha was eager to record a video here.  But I told her not to do so. Our turn would have  

دوباره هاویشا مشتاق بود یک ویدیو در اینجا ضبط کند. اما من به او گفتم این کار را نکن. نوبت ما

come anytime for the entry to the airport building.  Right now we are at the check-in counter number 28  

برای ورود به ساختمان فرودگاه هر زمانی می‌رسید. در حال حاضر برای تحویل چمدان در باجه تحویل شماره 28 هستیم

to drop off the luggage. There are many check-in  counters over here. I have placed the bag on the  

. در اینجا باجه‌های اعلام ورود وجود دارد . من کیسه را روی

conveyor belt to weigh the bag's weight. Its  weight is visible here as you can see 11.4  

تسمه نقاله قرار داده ام تا وزن کیسه را وزن کنم. وزن آن در اینجا قابل مشاهده است همانطور که می بینید 11.4

kg. The airline agent is now attaching a tag  to Havisha's Barbie doll bag. The details of  

کیلوگرم. نماینده شرکت هواپیمایی اکنون برچسبی را به کیف عروسک باربی هاویشا می‌چسبد. جزئیات

our journey like the destination and the flight  number would be mentioned on the tag so that the  

سفر ما مانند مقصد و شماره پرواز  روی برچسب ذکر می شود تا

bag would not be missed during entire Journey  from source to destination. This is called the  

کیف در طول کل سفر از مبدا تا مقصد از دست نرود. به این می‌گویند

check-in encounter where check-in bags are dropped. We  got our boarding passes from the check-in counter  

رویارویی با ورود به محل که در آن چمدان‌های ورود به اتاق رها می‌شوند. کارت پرواز خود را از باجه ورود دریافت کردیم

and headed towards the security check. Havisha is holding  Shyam Sunder in the basket. Shyam Sunder is resting inside it.  

و به سمت بازرسی امنیتی حرکت کردیم. هاویشا شیام ساندر را در سبد نگه داشته است. شیام ساندر در داخل آن استراحت می کند.

We have gone through the security check  and now heading towards the boarding gate.

ما چک امنیتی را پشت سر گذاشتیم و اکنون به سمت دروازه سوار شدن می رویم.

We started early. We couldn't finish  our breakfast. So, now the kids are  

ما زود شروع کردیم. نتوانستیم صبحانه‌مان را تمام کنیم. بنابراین، اکنون بچه‌ها در حال

having their breakfast. Harika is  still holding her Kanha with her. 

خوردن صبحانه هستند. هاریکا هنوز کانها خود را با خود نگه می دارد.

We boarded the flight. The flight was on time. Keshu  got the window seat as usual. Harika and Havisha  

سوار پرواز شدیم. پرواز به موقع بود. کشو طبق معمول صندلی پنجره را گرفت. هاریکا و هاویشا

are sitting at the back. Harika too got the window  seat. Havisha and I got the middle seat. Younger  

پشت سر نشسته اند. هاریکا نیز صندلی  پنجره را گرفت . من و حویشا روی صندلی وسط نشستیم. جوان‌ترها

ones get the best and Elders have to compromise or  I would say sacrifice for their younger ones. Right?  

بهترین‌ها را می‌برند و بزرگ‌ترها باید سازش کنند یا می‌توانم بگویم برای جوان‌ترهایشان فداکاری کنند. درست؟

Keshu is holding his lollipop and not taking  off his goggles even on the flight. He wants to  

کشو آبنبات چوبی خود را در دست گرفته و حتی در پرواز عینک خود را برنمی‌دارد. او می خواهد

see everything through his goggles. He also has a  small Kanha with him, just under the seat belt. Just  

همه چیز را از طریق عینک خود ببیند. او همچنین یک کانها کوچک با خود دارد، درست زیر کمربند ایمنی. فقط

copying Harika. He has already fastened the seat  belt. Good boy. Now, the flight is taxiing towards the  

کپی کردن هاریکا. او قبلاً کمربند ایمنی را بسته است . پسر خوب. اکنون، پرواز

runway to take off. Havisha and Harika have also  got their lollipops, licking them and enjoying  

برای بلند شدن به سمت باند فرودگاه حرکت می‌کند. هاویشا و هاریکا نیز آب نبات چوبی خود را گرفته اند، آنها را لیس می زنند و از

sitting alone at the back. Havisha is peeping through  the gap between the seats. Keshu is teasing her.  

تنها نشستن در پشت لذت می برند. هاویشا از شکاف بین صندلی‌ها نگاه می‌کند. کشو داره اذیتش میکنه

Keshu is so small that he is not able to  reach up to the window and look through it.  

کشو به قدری کوچک است که نمی تواند خود را به سمت پنجره برساند و از طریق آن نگاه کند.

The pilot has increased the speed of the airplane  to make it ready for takeoff. Now, very soon the  

خلبان سرعت هواپیما را افزایش داده تا آن را برای برخاستن آماده کند. اکنون، به زودی

airplane's wheels will be off the ground. Yes, here  it is. The airplane in the air and taking off. Now,  

چرخ‌های هواپیما از زمین خارج خواهند شد. بله، اینجاست. هواپیما در هوا و بلند شدن. اکنون،

I can see the area around the airport. This is not  Bangalore City because this airport is quite far  

می‌توانم منطقه اطراف فرودگاه را ببینم. این شهر بنگلور نیست زیرا این فرودگاه بسیار دورتر

from the city. This area is yet to be developed. You  can see a village near the airport. Now, we are in  

از شهر است. این منطقه هنوز توسعه نیافته است. می‌توانید روستایی را در نزدیکی فرودگاه ببینید. اکنون، ما در

the clouds. This is really a beautiful view. Isn't  it? [Music] Keshu is peeping through the gap and  

ابرها هستیم. این واقعا منظره زیبایی است. اینطور نیست؟ [موسیقی] کشو به شکاف نگاه می‌کند و

checking out what the two princesses are doing at the  back. Harika is getting ready for another round of  

بررسی می‌کند که دو شاهزاده خانم پشت سر چه می‌کنند. هاریکا برای دور دیگری از

her meal. Havisha was trying to record a video but Harika  and Keshu were disturbing her. She was getting  

وعده غذایی خود آماده می شود. هاویشا سعی داشت ویدیویی ضبط کند اما هاریکا و کشو او را مزاحم می کردند. او داشت

cheesed off and showed her bossiness over them. She  showed her anger and rebuked them. Unfortunately,  

پنیر می شد و قدرتش را نسبت به آنها نشان می داد. او خشم خود را نشان داد و آنها را سرزنش کرد. متأسفانه،

it was recorded in the camera. Have a look at  how she showed her bossiness over her siblings.

در دوربین ضبط شده است. نگاهی بیندازید به  اینکه او چگونه ریاست خود را نسبت به خواهر و برادرش نشان داد.

Do you know what this is called? This is called a window shade.

میدونی اسم این چیه؟ به این سایه پنجره می گویند.

And, this is called a window. This is the window and this is the window shade.

و به این پنجره می گویند. این پنجره است و این سایه پنجره است.

Harika is very hungry. So, she is eating her food.

هاریکا بسیار گرسنه است. بنابراین، او در حال خوردن غذای خود است. به

This thing is called a tray table. And let me tell you. This place which is available for keep our legs, is called leg room.

این چیز میز سینی می گویند. و اجازه دهید به شما بگویم. این مکان که برای نگهداری از پاهای ما در دسترس است، اتاق پا نامیده می شود. به

This is called leg room. Harika has large leg room. I also have large one.

این اتاق پا گفته می شود. هاریکا اتاق پای بزرگی دارد. منم بزرگ دارم به

This bag is called, it's called a barf bag. What is it  called? Barf bag. If you're feeling vomit sensation  

این کیف می گویند، به آن کیف بارف می گویند. به آن چه گفته می شود؟ کیف بارف. اگر احساس استفراغ دارید،

then you can open this barf bag and vomit.  Airborne means when the flight, see, for example  

می‌توانید این کیسه بارف را باز کنید و استفراغ کنید. هوابرد یعنی زمانی که پرواز، برای مثال

this is the runway. The flight will go like this  and then the flight will go like this. So, this kind  

این باند فرودگاه است. پرواز به این صورت خواهد بود و سپس پرواز به این صورت خواهد بود. بنابراین، به این نوع

of position of the flight is called take off and  then when the flight goes straight, it's called  

موقعیت پرواز، برخاست و سپس زمانی که پرواز مستقیم می‌رود،

airborne and when the flight does like this and  lands, that position is called Landing. Right now  

هوابرد نامیده می‌شود و زمانی که پرواز به این شکل انجام می‌شود و فرود می‌آید، به آن موقعیت فرود می‌گویند. در حال حاضر

the flight is Airborne means it's neither taking  off nor it is Landing. This is called attendant call.

پرواز هوابرد است یعنی نه در حال پرواز است و نه در حال فرود است. به این می گویند تماس همراه.

Here, this is the sign of "no smoking," and this is the sign of "fasten your seat belt."

در اینجا، این علامت «سیگار ممنوع» است و این علامت «کمربند ایمنی خود را ببندید».

This is the reading light.  Let me show you. This is air vent from  

این چراغ مطالعه است. بگذار بهت نشان بدهم. این دریچه هواست که

which air comes, just like a fan on the airplane.  Right now, I'm on the airplane. I'm not in the  

هوا از آن خارج می‌شود، درست مانند یک پنکه در هواپیما. در حال حاضر، من در هواپیما هستم. من در

airplane. And why am I on the airplane?  Why not in? Let me tell you? I'm on the  

هواپیما نیستم. و چرا من در هواپیما هستم؟ چرا داخل نیست؟ اجازه بدهید به شما بگویم؟ من در

airplane because here I can walk and move  and you know I've walked and come to my seat.  

هواپیما هستم زیرا اینجا می توانم راه بروم و حرکت کنم و شما می دانید که من راه رفته ام و به صندلی خود آمده ام.

So, that's why I have used the preposition "on" and  not "in." Moreover this is a public vehicle where  

بنابراین، به همین دلیل است که من از حرف اضافه "روی" و نه "در" استفاده کرده ام. علاوه بر این، این یک وسیله نقلیه عمومی است که

many people sit. There are many people on it. So,  that's why I have used the preposition "on." I hope  

افراد زیادی در آن می‌نشینند. افراد زیادی روی آن هستند. بنابراین،  به همین دلیل است که من از حرف اضافه "on" استفاده کرده ام. امیدوارم   متوجه

you got it. After an hour the kids got tired of  looking outside through the window and felt drowsy  

آن شده باشید. بعد از یک ساعت، بچه‌ها از نگاه کردن به بیرون از پنجره خسته شدند و احساس خواب آلودگی کردند،

because there was nothing to see outside the  airplane besides the clouds, the sky, and the Sun.  

زیرا به جز ابرها، آسمان و خورشید چیزی برای دیدن بیرون از هواپیما وجود نداشت.

Harika used the tray table to sleep. The sun  is peeping through the window to see us. It's  

هاریکا از میز سینی برای خواب استفاده کرد. خورشید از پنجره نگاه می‌کند تا ما را ببیند.

bright and shiny. We are about to land at Jaipur  city as you can see outside a view of the city.

روشن و براق است. ما در حال فرود آمدن در شهر جیپور هستیم که می توانید نمای بیرونی شهر را ببینید.

Didi, there is something happening in my ears.

دیدی، چیزی در گوش من اتفاق می افتد.

Arre, Harika, this is the one it is called ears popping.

آره، هاریکا، این همان چیزی است که به آن می گویند گوش می کند.

Right now, the airplane is getting ready to  land and let me tell you. Harika's and my ears  

در حال حاضر، هواپیما در حال آماده شدن برای فرود است و اجازه دهید به شما بگویم. گوش های هاریکا و من در حال

are popping. Now, what do you mean by ears  popping? Let me tell you. If your ears pop  

ترکیدن هستند. حالا، منظورتان از بیرون زدن گوش چیست؟ اجازه بدهید به شما بگویم. اگر گوش‌هایتان بیرون بزند،

then you feel a strong feeling in your  ears due to a sudden change in air pressure.  

به دلیل تغییر ناگهانی فشار هوا، احساس شدیدی در گوش‌هایتان احساس می‌کنید.

Keshu tried to pull the window shade  down to shut the window but we should  

کشو سعی کرد سایه پنجره را پایین بکشد تا پنجره را ببندد، اما برای ایمنی نباید

not close the window while landing  and taking off for safety. [Music]  

هنگام فرود و بلند شدن پنجره را ببندیم . [موسیقی]

Yes, we have landed. Now, the wheels of the  airplane are on the runway. We got off the  

بله، فرود آمدیم. اکنون، چرخ‌های هواپیما روی باند فرودگاه هستند. از پرواز پیاده شدیم

flight. The passengers are clicking photographs  with this background. The background is quite good.  

. مسافران روی عکس‌هایی با این پس‌زمینه کلیک می‌کنند. پس زمینه خیلی خوبه

Havisha also wanted to have one but she is not leaving  the basket where our Shyam Sunder rests. Now,  

هاویشا نیز می‌خواست یکی داشته باشد، اما سبدی را که شیام ساندر ما در آن قرار دارد، ترک نمی‌کند. اکنون،   به سمت

we are heading towards the carousel or I would  say conveyor belt where we will get our luggage. 

چرخ فلک یا می‌توانم بگویم تسمه نقاله می‌رویم که در آن چمدان‌هایمان را می‌گیریم.

Keshu is enjoying the view.  Havisha liked the ambience of this Airport.  

کشو از منظره لذت می برد. هاویشا از محیط این فرودگاه خوشش آمد. آیا

Isn't it amazing, wonderful, and um marvelous.  Havisha got some toys to give to her friends in Jaipur.

شگفت انگیز، فوق العاده و شگفت انگیز نیست؟ هاویشا چند اسباب بازی گرفت تا به دوستانش در جیپور بدهد.

Havisha is waiting for her bag. This is called  Carousel. What is it called? Carousel.  

هاویشا منتظر کیفش است. به این کاروسل می‌گویند. به آن چه گفته می شود؟ چرخ فلک. به

It is called carousel.

آن چرخ فلک می گویند.

We received our luggage and put them on the  trolley along with Harika and Keshu. Keshu  

چمدان‌هایمان را دریافت کردیم و همراه با هاریکا و کشو روی چرخ دستی گذاشتیم. کشو   دارد

is having fun. This is the QR code that has the  details of the tourist places in Rajasthan. You  

سرگرم می‌شود. این کد QR است که دارای جزئیات مکان‌های گردشگری در راجستان است.

can just scan it through your mobile camera and it  will take you to the YouTube channel of Rajasthan  

فقط می‌توانید آن را از طریق دوربین تلفن همراه خود اسکن کنید و شما را به کانال YouTube گردشگری راجستان می‌برد

tourism. All the details will be on your phone.  This is called arrival gate. We have come out of  

. تمام جزئیات در گوشی شما خواهد بود. به این دروازه ورود می گویند. ما از

the Jaipur Airport Building and we are waiting  for my father to pick us up. Right now, I'm waiting for my  

ساختمان فرودگاه جیپور بیرون آمده ایم و منتظریم تا پدرم ما را ببرد. همین الان منتظرم

grandfather to come and pick us up so that we can go to  our house after such a long journey. [Music]

پدربزرگم بیاد و ما رو ببره تا بعد از این سفر طولانی بریم خونه مون. [موسیقی] به

Tell me, Nanu, what is it cooked for me? Whatever you eat is cooked. Let's go fast.

من بگو، ننو، برای من چه پخته شده است؟ هر چه می خورید پخته است. سریع برویم

Churma? Churma is also ready. Yes, Raabadi is also ready.

چورما؟ چورما هم آماده است. بله، ربادی هم آماده است.

Churma is my favourite. Is Churma your favourite? Yes.

چورما مورد علاقه من است. آیا چورما مورد علاقه شماست؟ آره.

We are en route to our home. The sun is on  the horizon and about to set. We are lucky that we  

ما در راه خانه خود هستیم. خورشید در افق است و در شرف غروب است. ما خوش شانسیم که

didn't face much traffic on the road. This is the  World Trade park building in Jaipur. This is quite  

در جاده با ترافیک زیادی مواجه نشدیم. این ساختمان پارک تجارت جهانی در جیپور است. این بسیار

huge. Mr Shahrukh Khan inaugurated it. This mall  was awarded Mall of the Year and best architecture.  

بزرگ است. آقای شاهرخ خان آن را افتتاح کرد. این مرکز خرید جایزه مرکز خرید سال و بهترین معماری را دریافت کرد.

Havisha is still holding the basket. Harika  is also still holding her Kanha.

حویشا هنوز سبد را در دست دارد. هاریکا همچنان کانها خود را نگه داشته است.

[Music]

[موسیقی]

This is dusk and we are about to reach our home.

این غروب است و ما در آستانه رسیدن به خانه خود هستیم.

We are late but Havisha is very excited.

دیر اومدیم ولی هاویشا خیلی هیجان داره.

Thank you so much for watching this video  and if you learned just a little bit more  

از تماشای این ویدیو بسیار سپاسگزاریم و اگر

English through this video then don't forget  to like, share, and subscribe to this channel.

از طریق این ویدیو کمی بیشتر انگلیسی یاد گرفتید، لایک کردن، اشتراک گذاری و مشترک شدن در این کانال را فراموش نکنید.