How To Speak Fluent English Like A Native - Follow These Simple Steps

If you KNOW a lot of English but can’t express yourself FLUENTLY…

اگر زبان انگلیسی زیادی می‌دانید اما نمی‌توانید خود را روان بیان کنید

The fastest way to become a confident, automatic SPEAKER is to learn real, conversational English

... سریع‌ترین راه برای تبدیل شدن به یک بلندگوی خودکار و مطمئن این است که انگلیسی واقعی و مکالمه‌ای

in easy, natural steps called The Fluency Bridge.

را با مراحل آسان و طبیعی به نام «پل روان» یاد بگیرید.

This simple system helps you learn SPOKEN English without being overwhelmed by too many

این سیستم ساده به شما کمک می‌کند انگلیسی گفتاری را بیاموزید بدون اینکه همزمان با بسیاری از

difficult speakers, words or accents all at the same time, AND develops the HABITS you

سخنرانان، کلمات یا لهجه‌های دشوار غرق شوید ، و عاداتی را که

need to speak without hesitation.

برای صحبت کردن نیاز دارید ایجاد می‌کند.

In this video, we’ll now look at TWO of these important steps – learning conversational

در این ویدیو، ما اکنون به دو مورد از این مراحل مهم می پردازیم - یادگیری

vocabulary and then seeing this vocabulary used in a real conversation between native

واژگان مکالمه و سپس دیدن این واژگان مورد استفاده در یک مکالمه واقعی بین

English speakers.

انگلیسی زبانان مادری.

To see how the COMPLETE Fluency Bridge learning system works, click on the link in the upper

برای مشاهده نحوه عملکرد سیستم آموزشی COMPLETE Fluency Bridge ، روی لینک

right of this video.

سمت راست بالای این ویدیو کلیک کنید.

Let’s get started!

بیایید شروع کنیم!

Next, to do something on your own two.

بعد، به تنهایی کاری انجام دهید.

Now, this is one of those English phrases where we have something that we're eliminating

اکنون، این یکی از آن عبارات انگلیسی است که در آن چیزی داریم که

some of the words to make it sound a bit cooler.

برخی از کلمات را حذف می کنیم تا کمی سردتر به نظر برسد.

But also because the other natives we’re speaking with understand what we're talking

اما همچنین به این دلیل که سایر بومی‌هایی که با آنها صحبت می‌کنیم می‌دانند در مورد چه چیزی صحبت می‌کنیم

about.

.

Now, to do something on your own two, maybe doesn't sound very precise to non-native speakers.

حالا، انجام کاری به تنهایی، شاید برای سخنرانان غیر بومی خیلی دقیق به نظر نرسد.

They think two what?

فکر می کنند دو تا چی؟

Well, the answer is your two feet.

خوب، جواب دو پای شماست.

And this is the idea of being able to stand up and do something yourself.

و این ایده این است که بتوانید خودتان بایستید و کاری انجام دهید.

So, especially, like, in the conversation, we're talking about men and women.

بنابراین، به خصوص، مانند، در گفتگو، ما در مورد مردان و زنان صحبت می کنیم.

And, like, the, the two girls or not girls but the younger women, were speaking to me

و مثلاً آن دو دختر یا نه دختر، بلکه زنان جوانتر، با من صحبت می کردند

and saying, “Well, like, you know, it's nice if a man can stand on his own two.

و می گفتند: «خب، می دانی، خوب است اگر مردی بتواند روی دوش خودش بایستد.

Uh, and this just means, like, it's nice if he can be assertive.

اوه، و این فقط به این معنی است که خوب است اگر او بتواند قاطعانه باشد.

If he can do something by himself without having to be told or whatever.

اگر بتواند کاری را به تنهایی انجام دهد بدون اینکه به او گفته شود یا هر چیز دیگری.

So, this is to, uh, to be able to do something yourself, basically.

بنابراین، این برای این است که اساساً بتوانید کاری را خودتان انجام دهید.

So, to, to, to be able to manage something by yourself.

بنابراین، به، به، برای اینکه بتوانید چیزی را خودتان مدیریت کنید.

To be independent.

مستقل بودن.

So, you don't need help from other people to do something.

بنابراین، برای انجام کاری نیازی به کمک افراد دیگر ندارید.

This is to do something on your own two.

این برای انجام کاری به تنهایی است.

uh, we also talk about, you know, which, which person does the approach.

اوه، ما همچنین در مورد اینکه کدام شخص این رویکرد را انجام می دهد صحبت می کنیم.

So, like, if a woman looks at a man in a bar, and then it's his job then to walk over.

بنابراین، مثلاً، اگر زنی در یک بار به مردی نگاه کند ، پس وظیفه اوست که از آنجا عبور کند.

Or, does the woman walk over and initiate the conversation, and we talk about this as

یا اینکه آیا زن می رود و مکالمه را آغاز می کند و ما در مورد آن به عنوان اولین حرکت صحبت می کنیم

making the first move.

.

So, who makes the first move in a situation like that?

بنابراین، چه کسی در چنین موقعیتی اولین حرکت را انجام می دهد؟

Does a man approach and then make that, you know, make the first move to, to try to talk

آیا یک مرد نزدیک می شود و سپس آن را انجام می دهد، می دانید، اولین حرکت را به سمت، تلاش برای صحبت

to, talk to the woman?

کردن، صحبت کردن با زن انجام می دهد؟

To approach, to flirt with her, to initiate that, or does the woman?

نزدیک شدن، معاشقه کردن با او، آغاز آن، یا زن؟

They have, they have to do it on their own two.

دارند، خودشان باید این کار را بکنند .

Like, sometimes you know, or like…

مثل، گاهی اوقات شما می دانید، یا دوست دارید ...

Sure.

مطمئنا.

… there has, have been guys, like, I’ve dated where,

... مردهایی بوده‌اند، بوده‌اند، مثلاً، من قرار ملاقات

um, I’ll make more of the m, the f…

گذاشته‌ام، اوم، بیشتر از m، f…

Mmm, the first… … the first moves, and…

Mmm، اولین …… اولین حرکت‌ها و…

… moves.

… حرکت‌ها را انجام خواهم داد.

… and then….

… و سپس….

Mm-hmm.

مممم

They have, they have to do it on their own two.

دارند، خودشان باید این کار را بکنند .

Like, sometimes you know, or like…

مثل، گاهی اوقات شما می دانید، یا دوست دارید ...

Sure.

مطمئنا.

… there has, have been guys, like, I’ve dated where,

... مردهایی بوده‌اند، بوده‌اند، مثلاً، من قرار ملاقات

um, I’ll make more of the m, the f…

گذاشته‌ام، اوم، بیشتر از m، f…

Mmm, the first… … the first moves, and…

Mmm، اولین …… اولین حرکت‌ها و…

… moves.

… حرکت‌ها را انجام خواهم داد.

… and then….

… و سپس….

Mm-hmm.

مممم

Next, it's a special case.

بعد، یک مورد خاص است.

A special case.

یک مورد خاص

Now, a special case, a case just meaning like a legal case or a court case or a criminal

حال، یک مورد خاص، یک پرونده فقط به معنای یک پرونده حقوقی یا یک پرونده قضایی یا یک پرونده کیفری

case.

.

This just means a particular situation.

این فقط به معنای یک موقعیت خاص است.

Uh, but a case, and you'll, you'll hear this word case used in conversational English a

اوه، اما یک مورد، و خواهید شنید، از این کلمه case در مکالمه انگلیسی

lot.

زیاد استفاده می شود.

I actually hear Japanese speakers use the, uh, the kind of Japanese version.

من در واقع می شنوم که سخنرانان ژاپنی از نوع ژاپنی استفاده می کنند.

They say case-by-case.

می گویند مورد به مورد.

Uh, but this is from the English expression, it's a case-by-case thing.

اوه، اما این از عبارت انگلیسی است ، یک مورد به مورد است.

So, maybe one person can't do something, but this other person can do it.

بنابراین، شاید یک نفر نتواند کاری را انجام دهد، اما این شخص دیگر می تواند آن را انجام دهد.

So we have a rule, but we apply it on a case-by-case basis, a situation-by-situation basis.

بنابراین ما یک قانون داریم، اما آن را به صورت موردی ، موقعیت به موقعیت اعمال می کنیم.

So, maybe when we're talking about something being a special case, it's usually special

بنابراین، شاید وقتی در مورد اینکه چیزی یک مورد خاص است صحبت می‌کنیم، معمولاً

meaning that, uh, it doesn't apply the rule, or the rule doesn't apply to it.

به این معنی است که، اوه، قاعده را اعمال نمی‌کند، یا این قانون در مورد آن صدق نمی‌کند.

Or, something where maybe ten people should follow the rule, uh, but this other person

یا، چیزی که شاید ده نفر باید از این قانون پیروی کنند، اما این فرد دیگر

here, he's an expert.

اینجا، او یک متخصص است.

So, he's a special case.

بنابراین، او یک مورد خاص است.

He doesn't need to follow the rules.

او نیازی به رعایت قوانین ندارد.

Maybe we're going, we're taking a group of ten people on a skiing trip.

شاید می رویم، یک گروه ده نفره را به سفر اسکی می بریم.

Uh, and one person is really an expert, so he can go to the top of this very dangerous

اوه، و یک نفر واقعاً متخصص است، بنابراین می تواند به بالای این کوه بسیار خطرناک برود و به تنهایی در

mountain and ski down that by himself.

آن اسکی کند.

He is a special case.

او یک مورد خاص است.

Everyone else, you have to go with me on, like, the easier mountain, so you don't get

هر کس دیگری، شما باید با من بروید ، مانند کوه ساده تر، تا

hurt.

آسیب نبینید.

A special case.

یک مورد خاص

I think, like, the Bay Area is a, is a pretty, is a pretty special case because there is,

من فکر می کنم، مانند، منطقه خلیج یک، زیبا است ، یک مورد کاملا خاص است، زیرا،

uh, such a,

اوه، چنین،

uh, you got so many more men than women out there now.

اوه، شما در حال حاضر مردان بسیار بیشتری نسبت به زنان دارید.

So, women have it much better…

بنابراین، زنان آن را بسیار بهتر دارند...

Mm-hmm. … like, dating wise or whatever, than, than

مممم. … مانند، دوستیابی عاقلانه یا هر چیز دیگری، بیشتر از آنچه

men do out there.

مردان در آنجا انجام می دهند.

I see.

می بینم.

I think, like, the Bay Area is a, is a pretty, is a pretty special case because there is,

من فکر می کنم، مانند، منطقه خلیج یک، زیبا است ، یک مورد کاملا خاص است، زیرا،

uh, such a,

اوه، چنین،

uh, you got so many more men than women out there now.

اوه، شما در حال حاضر مردان بسیار بیشتری نسبت به زنان دارید.

So, women have it much better…

بنابراین، زنان آن را بسیار بهتر دارند...

Mm-hmm. … like, dating wise or whatever, than, than

مممم. … مانند، دوستیابی عاقلانه یا هر چیز دیگری، بیشتر از آنچه

men do out there.

مردان در آنجا انجام می دهند.

I see.

می بینم.

it’s, uh, going to be with the entertainment business.

اوه، قرار است با تجارت سرگرمی همراه شود .

So, they’re very kind of, that’s, that’s what it talks about.

بنابراین، آنها بسیار مهربان هستند، این چیزی است که در مورد آن صحبت می شود.

Like…

مثل...

I have a…

من دارم...

I know.

می دانم.

When, when was that written?

کی، کی نوشته شده؟

Cause I haven’t found…

چون من پیدا نکردم...

That’s a great question.

این یک سوال عالی است.

… that to be the case out here.

... این مورد در اینجا وجود دارد.

No…

نه...

uh, going to be with the entertainment business.

اوه، با تجارت سرگرمی همکاری خواهم کرد.

So, they’re very kind of, that’s, that’s what it talks about.

بنابراین، آنها بسیار مهربان هستند، این چیزی است که در مورد آن صحبت می شود.

Like…

مثل...

I have a…

من دارم...

I know.

می دانم.

When, when was that written?

کی، کی نوشته شده؟

Cause I haven’t found…

چون من پیدا نکردم...

That’s a great question.

این یک سوال عالی است.

… that to be the case out here.

... این مورد در اینجا وجود دارد.

No…

نه...

Next, you'll hear, way back in the day and the olden days and nowadays.

بعد، می شنوید، به گذشته و دوران قدیم و امروز.

Now, the expressions have changed a little bit over time.

اکنون، عبارات با گذشت زمان کمی تغییر کرده است .

So, if you watch a movie maybe from 20 years ago, people will say, uh, maybe, like, years

بنابراین، اگر فیلمی را ببینید که شاید مربوط به 20 سال پیش باشد، مردم خواهند گفت، اوه، شاید، مانند سال‌ها

ago or when I was younger or even in the olden days.

پیش یا زمانی که من جوانتر بودم یا حتی در دوران قدیم .

In the olden days, this is kind of, these are older English expressions.

در زمان های قدیم، این یک نوع است، این ها عبارات انگلیسی قدیمی تر هستند.

Uh, but recently you'll hear back in the day.

اوه، اما اخیراً در همان روز خواهید شنید.

Back in the day.

در آن روزها.

Back in the day.

در آن روزها.

This is something that people use a lot more frequently now, especially younger people.

این چیزی است که مردم در حال حاضر بیشتر از آن استفاده می کنند، به خصوص افراد جوان.

And this is just an interesting thing.

و این فقط یک چیز جالب است.

This is why we continue to release a new lesson every month so that we can teach you the new

به همین دلیل است که ما همچنان هر ماه یک درس جدید منتشر می کنیم تا بتوانیم واژگان جدیدی که ایجاد شده است را به شما آموزش دهیم

vocabulary that's created.

.

All these new words and phrases that become popular, and then can explain when they’re

همه این کلمات و عبارات جدید که محبوب می شوند، و سپس می توانند توضیح دهند که

maybe not so popular anymore.

شاید دیگر چندان محبوب نیستند.

But back in the day is very common now, and it just means at some time in the past, you

اما آن روزگار در حال حاضر بسیار رایج است، و فقط به این معنی است که در زمانی در گذشته، می

know, ten, 20 years ago.

دانید، ده، 20 سال پیش.

Usually, it's the, the young…

معمولاً، جوان‌ها

Uh, like, the time when the speaker was a child.

... اوه، زمانی که گوینده کودک بود.

So, if I'm, you know, 35 years old and I say, “Well, back in the day, uh, I went to the,

بنابراین، اگر من 35 ساله باشم و بگویم، "خب، در آن روز، آه، من به

like, local candy store and got candy for a, a penny,” or something like that.

شیرینی فروشی محلی رفتم و برای یک، یک پنی، آب نبات گرفتم" یا چیزی شبیه به که

I'm talking about when I was young, or maybe some older time than that if I'm being more

من در مورد دوران جوانی صحبت می‌کنم، یا اگر بخواهم دقیق‌تر بگویم، شاید دورانی بزرگ‌تر از آن

specific.

.

Back in the day.

در آن روزها.

But we also talk about nowadays, even though we're just talking about now.

اما ما همچنین در مورد امروز صحبت می کنیم، حتی اگر فقط در مورد اکنون صحبت می کنیم.

So, you can say now something, but it sounds a little bit softer and more conversational

بنابراین، اکنون می توانید چیزی بگویید، اما امروزه گفتن آن کمی ملایم تر و محاوره ای تر

to say nowadays.

به نظر می رسد.

And our final one is to take things for granted.

و آخرین مورد ما این است که همه چیز را بدیهی بدانیم.

To take something for granted.

چیزی را بدیهی گرفتن.

This is another great conversational expression, and it just means to not appreciate something

این یک عبارت مکالمه عالی دیگر است، و فقط به این معنی است که قدر چیزی را ندانید یا ارزش چیزی را درک

or to not recognize the value of something, uh, usually until you don't have that anymore.

نکنید، معمولاً تا زمانی که دیگر آن را نداشته باشید.

So, like, you know, maybe I, I go home from work every day, and my wife is making me a

بنابراین، می دانید، شاید من، هر روز از سر کار به خانه می روم ، و همسرم برای من یک

really delicious meal.

غذای خوشمزه درست می کند.

And I take it for granted that she's there to cook for me every day.

و من این را بدیهی می دانم که او آنجاست تا هر روز برای من غذا درست کند.

So, uh, maybe I, I, I don't thank her as much as I should.

بنابراین، شاید من، من، آنقدر که باید از او تشکر نکنم.

And then, maybe for a week, she gets really sick.

و بعد، شاید برای یک هفته، او واقعاً بیمار می شود .

So, she can't cook anymore, and then, now I have to cook.

بنابراین، او دیگر نمی تواند آشپزی کند، و بعد، حالا من باید آشپزی کنم.

And I'm not a very good cook at all.

و من اصلا آشپز خوبی نیستم.

So, I'm trying to cook, and I'm not very good at it.

بنابراین، من سعی می کنم آشپزی کنم، و در آن خیلی خوب نیستم.

And, you know, trying to help the family.

و، می دانید، تلاش برای کمک به خانواده.

Uh, and then I really appreciate, wow, like, my wife did a great thing cooking for me all

اوه، و بعد من واقعاً قدردانی می کنم، وای، مثل اینکه، همسرم همیشه برای من آشپزی

the time.

کرد.

So, I'm reminded to say thank you every time she cooks.

بنابراین، به من یادآوری می شود که هر بار که او آشپزی می کند تشکر کنم .

So, I took it for granted, and you can also take someone for granted.

بنابراین، من آن را بدیهی گرفتم، و شما همچنین می توانید کسی را بدیهی بگیرید.

Take a person for granted.

یک شخص را بدیهی فرض کنید.

And again, this just means you're not appreciating that thing or seeing the value in that.

و دوباره، این فقط به این معنی است که شما آن چیز را قدر نمی دانید یا ارزش آن را نمی بینید.

Or what if, now what if a guy, like, if a guy walked up to you at the club and he was

یا اگر، حالا چه می شد اگر یک پسر، مثلاً، اگر پسری در باشگاه به سمت شما می آمد و او

just like, you know, like, my mom would love you.

دقیقاً مثل این بود که، می دانید، مامان من شما را دوست می داشت، چه می شد.

What, what would, what would you, would you be, would you be kinda like…

چی میخوای چی میخوای چی میشی...

I would laugh so hard.

خیلی میخندم.

Watch that happen now.

اکنون این اتفاق را تماشا کنید.

Yeah.

آره

Oh.

اوه

Or try that one out.

یا آن را امتحان کنید.

Like, come out, like just bring, carry the photo album with you.

مثل، بیا بیرون، مثل فقط بیاور، آلبوم عکس را با خودت حمل کن.

Like, this is me…

این من هستم...

Yeah.

آره.

… when I was…

... وقتی من بودم ...

Hey, photo… … five, you know?

هی، عکس ... ... پنج، می دانید؟

… albums are on phones nowadays.

… آلبوم‌ها امروزه روی تلفن‌ها هستند.

Oh, it’s, I know.

اوه، این است، من می دانم.

Look at me…

به من نگاه کن...

Yeah.

آره.

Just… … with like, a physical, physical pictures

فقط... ... با لایک، یک عکس فیزیکی و فیزیکی

over here.

در اینجا.

I’m all, I’m old over here.

من تمامم، اینجا پیر شدم.

That would be even more creepy.

این حتی وحشتناک تر خواهد بود.

Well think…

خوب فکر کن…

This is my photo…

این عکس من است…

I always think it’s so… … of my mom.

من همیشه فکر می‌کنم که …… مربوط به مادرم است.

… funny.

… خنده دار.

Like, back in the olden days, not the olden days, but like…

مانند، به دوران قدیم، نه به روزهای قدیم ، بلکه مانند

The olden days.

... روزگار قدیم.

… you know, you see in movies, like, a, a cute little grandma or a cute little grandpa

... می دانید، شما در فیلم ها می بینید، مانند، یک مادربزرگ کوچولوی بامزه یا یک پدربزرگ کوچولو بامزه

pulling out their wallet with like…

که کیف پول خود را بیرون می آورد...

Yep, with the… … whole long line of, like…

All the pictures.

Yeah.

آره

People watching this who are young probably don’t even know what I’m talking about

افرادی که در جوانی این فیلم را تماشا می‌کنند احتمالاً نمی‌دانند در حال حاضر درباره چه چیزی صحبت می‌کنم

right now.

.

Yep, yep, yep.

بله، بله، بله.

You should show a little picture showing that.

شما باید یک تصویر کوچک نشان دهید که آن را نشان می دهد.

Well actually…

خب در واقع…

Yeah.

آره.

… it’s, it’s, it’s interesting again, you had mentioned something like that.

... این است، دوباره جالب است، شما چنین چیزی را ذکر کرده بودید.

Like, when I teach,

مثلاً وقتی من

uh, a lot of even just the vocabulary that people have, like, we take it for granted,

خیلی از واژگانی را که مردم دارند آموزش می‌دهم، مثلاً آن را بدیهی می‌گیریم،

even when you’re younger.

حتی وقتی شما جوان‌تر هستید.

So you’ll learn something like,

بنابراین چیزی

like hang the phone up.

مانند قطع کردن تلفن را یاد خواهید گرفت.

Yeah.

آره

Yeah.

آره

Now you’re pushing a button on the phone.

اکنون دکمه ای را روی گوشی فشار می دهید.

Oh, so you’re not…

اوه، پس تو نیستی...

But it’s because… … like hanging it…

اما این به این دلیل است که... ... مثل آویزان

Yeah, so it used to be up on a wall and you…

کردنش... آره، قبلاً روی دیوار بود و تو...

Ah. … would actually hang something up.

آه. ... در واقع چیزی را قطع می کند.

Or like…

یا مثل…

Yeah.

آره.

… a, a dial that you would turn on…

... الف، شماره گیری که شما آن را روشن می کنید...

That makes sense.

این منطقی است.

So now it’s a switch…

بنابراین اکنون یک سوئیچ است…

Oh. … that you, like, flip back and forth or

اوه. ... که دوست دارید، به جلو و عقب برگردید یا

push a button.

یک دکمه را فشار دهید.

But before…

اما قبل از…

Yeah.

آره.

… I mean, old televisions, like, you remember an old television?

... منظورم تلویزیون های قدیمی است، مثلا تلویزیون قدیمی را به خاطر دارید؟

It just had

فقط

the power; the power dial was the channel dial…

قدرت داشت. صفحه برق صفحه کلید کانال بود ...

Yeah.

آره.

Oh, yeah. … as well.

اوه، آره … همچنین.

So, you would turn it on, turn the chann, so we would say turn the channel.

بنابراین، شما آن را روشن می کنید، کانال را روشن می کنید، بنابراین می گوییم کانال را روشن کنید.

Well, that’s it for this lesson.

خوب، این برای این درس است.

How do you feel?

چه احساسی دارید؟

If learning this way made you feel more confident about speaking in your conversations, imagine

اگر یادگیری این روش باعث شد در مکالمات خود احساس اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید، تصور

how much better you’ll feel when you use my COMPLETE system!

کنید وقتی از سیستم COMPLETE من استفاده می کنید چقدر احساس بهتری خواهید داشت !

To learn more, click on the link in the upper right of this video, or on the link in the

برای کسب اطلاعات بیشتر، روی پیوند در سمت راست بالای این ویدیو، یا روی پیوندی که در

description below this video, and start speaking English more like a native TODAY!

توضیحات زیر این ویدیو قرار دارد، کلیک کنید و شروع به صحبت کردن بیشتر به زبان انگلیسی مانند یک بومی امروز کنید!