Learn English Live - 13th January 2019 - Divorce - Sabbath - Sulky Steve - Day & Month

here we go again yes it is Sunday there was a young man from Dundee who sat on a

دوباره می‌رویم بله، یکشنبه است، مرد جوانی از داندی بود که روی یک

giant garden pea he showed it to his mum as it stuck out his bum and his mother

نخود باغی غول‌پیکر نشسته بود و آن را به مادرش نشان داد و مادرش

replied you're not the son I wanted you to be.

پاسخ داد تو آن پسری نیستی که من می‌خواستم باشی.

on a Sunday afternoon this is live English

در یک بعدازظهر یکشنبه این زنده انگلیسی است

yes it is here we go again boys and girls

بله دوباره اینجاست ما دوباره می رویم پسران و دختران

here we go again am i late today I think I'm a little bit late I'm

اینجا دوباره می رویم من امروز دیر کردم فکر می کنم کمی دیر کردم

sorry about that I don't know why I have no excuse for being late but I am about

متاسفم که نمی دانم چرا ندارم ببخشید دیر اومدم ولی حدود

two minutes late I apologize for that profusely hi everybody this is mr.

دو دقیقه دیر اومدم از این بابت بابت سلام فراوان به همگی عذرخواهی میکنم این آقای.

Duncan in England how are you today are you okay I hope so

دانکن در انگلیس امروز چطوری خوب هستی امیدوارم

are you happy well are you happy I really really hope so what a week it has

خوب خوشحالی خوشحالی من واقعاً امیدوارم چه هفته ای

been first of all do you remember last week we were on talking about humor and

بود اول از همه یادت می آید هفته گذشته در مورد طنز و

jokes and comedy things that make us laugh and things that don't make us

جوک و چیزهای کمدی صحبت می کردیم که ما را می خنداند و چیزهایی که ما را به

laugh well after just after we finished the livestream last week there was a

خوبی نمی خنداند، بعد از اینکه هفته گذشته پخش زنده را تمام کردیم، یک

drama taking place at the back of the house so mr. Steve and myself we were

درام در پشت خانه اتفاق افتاد، بنابراین آقای. من و استیو

feeling quite happy and Merry but then we looked out the window towards the

کاملاً احساس خوشحالی و خوشحالی می‌کردیم اما بعد از پنجره به سمت پشت خانه به بیرون نگاه کردیم

back of the house and there was an ambulance there and there were lots of

و یک آمبولانس آنجا بود و تعداد زیادی از

people crowded around and there were flood lights every everywhere was lit up

مردم در اطراف جمع شده بودند و همه جا چراغ‌های سیلابی روشن بود که همه جا در پشت خانه روشن شده بود.

at the back because it was very dark normally by the time we finish our

چون تا زمانی که پخش زنده خود را به پایان

livestream it's normally dark outside and there was all sorts of chaos going

می‌رسانیم، معمولاً تاریک بود، بیرون معمولاً تاریک است و انواع هرج و مرج

on on the field behind us and it turned out that a gentleman had been walking

در زمین پشت سر ما در جریان بود و معلوم شد که یک آقایی

through the woods where all of the trees are he'd been walking through the woods

در جنگلی که همه درخت‌ها در آنجا هستند قدم می‌زدند. او در جنگل قدم

and he'd actually hit his head on a low branch so a branch was in the way and of

می زد و در واقع سرش را به شاخه ای کم ارتفاع زده بود، بنابراین شاخه ای در راه بود و

course because it was dark he couldn't see it so he walked straight into it and

البته چون هوا تاریک بود، نمی توانست آن را ببیند، بنابراین مستقیم به داخل آن رفت و

knocked himself out so he was unconscious on the floor so just as we

خودش را کوبید. بنابراین او روی زمین بیهوش بود، بنابراین همانطور که ما پخش

finished the livestream last week that's what was happening behind the house and

زنده را هفته گذشته تمام کردیم، این همان چیزی بود که پشت خانه اتفاق می افتاد و

we had no idea all of this drama was taking place until we looked out the

ما نمی دانستیم که تمام این درام در حال وقوع است تا زمانی که از پنجره به بیرون نگاه کردیم

window and then we saw all of the chaos taking place at the back of the house

و سپس دیدیم که همه هرج و مرج در حال رخ دادن است. جای الف پشت در

there was an ambulance there was loads of people there was a little bit of

خانه یک آمبولانس بود ، جمعیت زیادی وجود داشت، کمی

chaos and eventually we saw this elderly gentleman

هرج و مرج به پا شد و در نهایت دیدیم که این آقا مسن

being taken down the hill on a large stretcher and he was put into the back

را روی یک برانکارد بزرگ از تپه پایین آوردند و او را در پشت آمبولانس گذاشتند،

of an ambulance so yes a lot of drama taking place last week after we finished

بنابراین بله. درام های زیادی در هفته گذشته پس از اتمام پخش زنده اتفاق می افتد

the livestream so how is your week being have you had any dramatic moments during

، بنابراین هفته شما چگونه است ، آیا در طول هفته لحظات دراماتیکی داشته اید،

the week I hope not so here we go it is the 13th of January 2019 happy new year

امیدوارم که اینجا نباشیم ، 13 ژانویه 2019 سال نو مبارک است،

I'm sure you've heard that too many times already

مطمئن هستم که شما بارها شنیده ام که

when is it too late to say happy new year so we are now into the second week

چه زمانی برای گفتن سال نو مبارک دیر است، بنابراین ما اکنون وارد هفته

of January so is it too late to say happy new year so when do you stop

دوم ژانویه شده ایم، پس آیا برای گفتن سال نو مبارک خیلی دیر است، پس چه زمانی از

saying happy new year so is it two weeks three weeks or maybe

گفتن سال نو مبارک خودداری می کنید. دو هفته سه هفته یا شاید

a month into the new year so can you still say Happy New Year in February or

یک ماه از سال جدید می گذرد، بنابراین می توانید هنوز در فوریه یا مارس سال نو را تبریک بگویید،

March I have no idea anyway if I haven't said it to you yet

به هر حال نمی دانم اگر هنوز آن را به شما نگفته

happy 2019 everybody and I hope this year will be a good one for you the big

ام، سال 2019 به همه مبارک باشد و امیدوارم امسال سالی باشد. برای شما خوب است،

question today is what was wrong with mr. Steve last week Hey

سوال بزرگ امروز این است که آقا چه مشکلی داشت . استیو هفته گذشته هی

now normally this is what mr. Steve looks like this is what mr. Steve's

حالا به طور معمول این چیزی است که آقای. به نظر می رسد استیو این چیزی است که آقای. قیافه استیو

expression is normally like he's quite a happy person but last week I don't know

معمولاً مثل اینکه آدم کاملاً شادی است، اما هفته گذشته نمی‌دانم

why his face looked like this he didn't look very happy last week what was wrong

چرا چهره‌اش اینطور به نظر می‌رسید، هفته گذشته خیلی خوشحال به نظر نمی‌رسید.

with Stephen I feel as if I have to find out I have to find out what happened

ببینید هفته گذشته چه اتفاقی افتاده است

last week because mr. Steve during the past during the last twenty thirty

زیرا آقای. استیو در گذشته، در بیست و سی

minutes of last week's live stream he looked a little bit miserable and upset

دقیقه آخر پخش زنده هفته گذشته ، کمی بدبخت و ناراحت به نظر می رسید،

now I was wondering whether I said something to upset him last week so

حالا من در این فکر بودم که آیا هفته گذشته چیزی گفتم که او را ناراحت کنم،

there is mr. Steve usually normally that's what he looks like but

بنابراین آقای. استیو معمولاً ظاهرش اینطور است، اما

last week he he looked a bit miserable during the live stream so later on we

هفته گذشته در جریان پخش زنده کمی بدبخت به نظر می رسید، بنابراین بعداً

will find out what was wrong with mr. Steve last week I

متوجه خواهیم شد که چه مشکلی با Mr. استیو هفته گذشته

have no idea I don't know what the problem was to be

من نمی دانم نمی دانم مشکل چیست

honest I really have no idea I have received some lovely comments this week

صادقانه بگویم من واقعاً نمی دانم نظرات دوست داشتنی این هفته دریافت کردم

thank you very much we will go to the live chat in a few moments but we do

بسیار متشکرم تا چند لحظه دیگر به چت زنده می رویم اما ما انجام می دهیم

have some comments as well now can I first mention something now Sergio

حالا می‌توانم ابتدا به چیزی اشاره کنم که سرجیو

Sergio was a little bit sarcastic last week he sent me a message and I think he

سرجیو هفته گذشته کمی طعنه‌آمیز بود و به من پیام داد و فکر می‌کنم او

was being sarcastic mr. Duncan if you were to get paid one pound for each time

داشت طعنه‌آمیز می‌کرد. دانکن اگر قرار بود به ازای هر باری

you say I hope so and Tatar for now and I've been to China you would have got a

که می گویید امیدوارم یک پوند دستمزد دریافت کنید و تاتار فعلاً و من به چین رفته ام، شما مدت ها پیش

hundred and fifteen million pounds a long time ago this time you've hit your

صد و پانزده میلیون پوند دریافت می کردید این بار که به شخصی خود ضربه

personal repetitive repetition record of the repetitiveness repeating this some

زدید. رکورد تکرار تکراری تکرار این مقداری

of the win oh I see so I think Sergio is actually saying that sometimes I do

از برد اوه من می بینم پس فکر می کنم سرجیو در واقع می گوید که گاهی اوقات

repeat myself well as I always say part of learning is repetition so sometimes

خودم را به خوبی تکرار می کنم همانطور که همیشه می گویم بخشی از یادگیری تکرار است بنابراین گاهی اوقات

you do have to repeat things if you are teaching or if you are doing something

اگر در حال تدریس هستید مجبورید چیزهایی را تکرار کنید. یا اگر

on a regular basis so quite often to learn something you do need to repeat

مرتباً کاری را انجام می دهید تا چیزی یاد بگیرید، باید

yourself so I think Sergio might be suggesting that sometimes I say the same

خودتان را تکرار کنید، بنابراین من فکر می کنم سرجیو ممکن است به شما پیشنهاد دهد که گاهی اوقات همان

things again and again for example I always like to say I hope so because I

چیزها را دوباره و دوباره می گویم، برای مثال همیشه دوست دارم بگویم امیدوارم اینطور باشد زیرا

do I genuinely hope you are okay and I hope you are happy also to repeat things

من واقعاً امیدوارم که حال شما خوب باشد و امیدوارم از تکرار چیزها نیز خوشحال باشید

is part of teaching and of course learning so sometimes you do have to

، بخشی از آموزش و البته یادگیری است، بنابراین گاهی اوقات مجبورید

repeat yourself and yes I admit quite often I do mention my time in China

خودتان را تکرار کنید و بله، اعتراف می کنم اغلب اوقات من در چین را ذکر می کنم

because that is the thing that got me into teaching that is the thing

زیرا این را چیزی که باعث شد من به تدریس بپردازم این همان چیزی است

it encouraged me to continue with my teaching after I returned to the UK so

که من را تشویق کرد تا بعد از بازگشت به بریتانیا به تدریس ادامه دهم، بنابراین

China and by teaching in China really did change my life a lot and I love

چین و با تدریس در چین واقعا زندگی من را تغییر داد و من دوست دارم

sharing those experiences with you so I'm sorry if sometimes it's a little bit

این تجربیات را با شما به اشتراک بگذارم. متاسفم اگر گاهی اوقات کمی

boring but I do feel quite excited about my time in China because it changed my

خسته کننده است، اما من احساس می کنم در مورد زمانم در چین بسیار هیجان زده هستم زیرا زندگی من را تغییر داد

life and I think it's nice sometimes to share

و فکر می کنم گاهی اوقات خوب است

our experiences of life and as I always say travel really does broaden your mind

که تجربیات خود را از زندگی به اشتراک بگذاریم و همانطور که همیشه می گویم سفر واقعاً ذهن شما را گسترده

you learn so many things not only about other people and the way they live and

می کند. بسیاری از چیزها نه تنها در مورد دیگران و نحوه زندگی آنها و

the way they they live their daily lives but also you find out a lot about

نحوه زندگی روزمره آنها، بلکه شما نیز چیزهای زیادی در مورد خودتان پیدا می کنید،

yourself as well so that's one of the reasons why I mentioned my time in China

بنابراین این یکی از دلایلی است که من به زمان زیادی در چین اشاره

quite a lot and can you believe it just to give you an idea of how time

کردم و می توانم شما آن را باور می کنید فقط برای اینکه به شما ایده بدهم چگونه زمان

passes by so quickly it really does this March it will be 16

به این سرعت می گذرد ، واقعاً این مارس 16

years since I went to China I can't believe it all that time ago it will be

سال از زمانی که من به چین

16 years since I went to China and I stayed there for over four years

رفتم می گذرد. من و چین بیش از چهار سال آنجا ماندیم

I think Sergio is probably getting very annoyed because I'm talking about it

فکر می کنم سرجیو احتمالاً خیلی اذیت می شود زیرا من دوباره در مورد آن صحبت می کنم،

again so sometimes yes you do have to repeat things if you are teaching I

بنابراین گاهی اوقات بله، اگر در حال تدریس هستید باید چیزهایی را تکرار کنید.

think it's a very big part of the process of both teaching and learning

also we have chef our med or Ahmad I think your lessons are useful but I

احمد فکر می کنم درس های شما مفید است اما من

objected to some of the words spoken in this video because you are a respectable

به برخی از کلمات گفته شده در این ویدیو اعتراض کردم زیرا شما معلم محترمی هستید

teacher and we hope that this will not happen again thank you well I'm sorry

و امیدواریم این اتفاق تکرار نشود. خیلی متشکرم.

chef if I said something that's you objected to I do apologize for that

من از این بابت معذرت می خواهم که

sometimes you have to say things that some people might not like it's all part

گاهی اوقات مجبور می شوید چیزهایی بگویید که ممکن است بعضی ها دوست نداشته باشند، همه اینها بخشی

of life maybe in your day to day life you might

از زندگی است، شاید در زندگی روزمره شما ممکن است

hear someone say something that you object to and that is just a part of

بشنوید که کسی چیزی می گوید که شما به آن اعتراض دارید و این فقط بخشی از

life so maybe sometimes I will say things that you disagree with but I will

زندگی است، بنابراین شاید گاهی اوقات من چیزهایی می گویم که شما با آنها مخالف هستید، اما چیزهایی را

also say things that you agree with so we can't always agree on everything so

نیز می گویم که شما با آنها موافق هستید، بنابراین ما همیشه نمی توانیم در مورد همه چیز به توافق برسیم، بنابراین

sometimes I might say something I might also sometimes play devil's advocate ooh

گاهی اوقات ممکن است چیزی بگویم که گاهی اوقات ممکن است نقش وکیل مدافع شیطان را بازی کنم، اوه

that's an interesting word if you are playing devil's advocate it means you

این کلمه جالبی است. ying devil's advokat به این معنی است که شما

are going for the opposing view or you are saying something to create debate so

به سمت دیدگاه مخالف می روید یا چیزی برای ایجاد بحث می گویید بنابراین

it might not be my own opinion but I'm I'm putting that argument forward

ممکن است نظر من نباشد اما من این استدلال را مطرح

because I want to create debate and also sometimes it's good to put both sides of

می کنم زیرا می خواهم بحث ایجاد کنم و همچنین گاهی اوقات خوب است برای مطرح کردن هر دو طرف

a story forward so if you are talking about a certain subject sometimes it is

یک داستان، بنابراین اگر در مورد یک موضوع خاص صحبت می کنید، گاهی اوقات

good to talk about both sides of a subject so maybe sometimes I will say

خوب است که در مورد هر دو طرف یک موضوع صحبت کنید، بنابراین شاید گاهی اوقات من

things that you don't agree with but you will also find that quite often I will

چیزهایی را بگویم که شما با آن موافق نیستید، اما شما نیز متوجه خواهید شد که کاملاً اغلب من

say things that you do agree with it is all part of this wonderful rich tapestry

چیزهایی می گویم که شما با آن موافق هستید، همه بخشی از این ملیله غنی فوق العاده است

we call life isn't it firm so I'm sorry chef armed' if I upset you

که ما به آن می گوییم زندگی استوار نیست، بنابراین متاسفم آشپز مسلح هستم.

we also have another message here oh this is a positive one Thank You VP n--

یک متشکرم VP n--

VPN krishnan who says i am a big fan of you mr. Duncan you are awesome

VPN krishnan که می گوید من از طرفداران بزرگ شما هستم. دانکن تو

love and respect from India well I do have a lot of people watching in India

عشق و احترام فوق العاده ای از هند هستی، خوب من افراد زیادی دارم که در هند تماشا

so can I once again say a big hello a big special hello and hi to all those

می کنند، بنابراین می توانم یک بار دیگر یک سلام بزرگ، یک سلام ویژه بزرگ و سلام به همه کسانی که

watching in India over the past two or three weeks I have had lots of new

در دو یا سه هفته گذشته در هند تماشا کرده اند بگویم. تعداد زیادی مشترک جدید

subscribers watching in that part of the world so thank you very much is this

در آن قسمت از دنیا تماشا می‌کردند، بنابراین بسیار سپاسگزارم،

next comment is it is it positive or negative

نظر بعدی این است که خزیدن خزیدن مثبت یا منفی است

crawl crawl hello crawl there is a theory about why

سلام خزیدن، نظریه‌ای در مورد اینکه چرا

it seems like time is pressing by faster oh I see so I think this is relating to

به نظر می‌رسد زمان سریع‌تر می‌گذرد وجود دارد. فکر می کنم این مربوط

my lesson that I did on New Year's Eve when you are six and one year seems to

به درسی است که من در شب سال نو انجام دادم، زمانی که شما شش ساله هستید و یک سالگی به نظر می

be never-ending sometimes it is because this one year is one sixth of your whole

رسد که گاهی اوقات تمام نمی شود، زیرا این یک سال یک ششم کل

life and maybe half of your life you are able to remember how I see yes well as

زندگی شما است و شاید نیمی از زندگی شما باشد. می‌توانم به یاد بیاورم که چگونه می‌بینم بله،

you get older I think your memories sometimes fade away so maybe as you get

با بزرگ‌تر شدن، فکر می‌کنم خاطرات شما گاهی محو می‌شوند، بنابراین شاید با

older it would appear that many of your memories disappear now I'm not sure how

بزرگ‌تر شدن به نظر برسد که بسیاری از خاطرات شما ناپدید می‌شوند، مطمئن نیستم چقدر

true that is but I really do think sometimes because your brain and this is

درست است، اما واقعاً گاهی فکر می‌کنم زیرا مغز شما و این همان

what I think because your brain can only hold so much information I think

چیزی است که من فکر می کنم زیرا y مغز ما فقط می تواند اطلاعات زیادی را در خود نگه دارد، من فکر می کنم

sometimes the memories fade away to make room for new memories that's what I

گاهی اوقات خاطرات محو می شوند تا جایی برای خاطرات جدید باز

think anyway also the other thing is your brain cannot remember everything

کنند، به هر حال این چیزی است که من فکر می کنم همچنین نکته دیگر این است که مغز شما نمی تواند

that's ever happened in your life so perhaps the the illusion is that because

تمام اتفاقات زندگی شما را به خاطر بیاورد، بنابراین شاید این توهم این باشد که چون

you don't remember everything time seems shorter or it seems to go much faster

شما همه چیز را به یاد نمی آورید زمان کوتاه تر به نظر می رسد یا به نظر می رسد خیلی سریع تر می رود،

for example I can't remember everything I did last year

به عنوان مثال من نمی توانم تمام کارهایی را که سال گذشته انجام دادم به یاد بیاورم،

so to me 2018 went very quickly because the memories from last year are very few

بنابراین سال 2018 برای من خیلی سریع گذشت زیرا خاطرات سال گذشته بسیار کم هستند

because not all of them have been stored in my brain so that's how I see it

زیرا همه آنها ندارند. در مغز من ذخیره شده است، بنابراین من آن را اینگونه می بینم،

anyway that's the illusion of time passing faster then it does that's what

به هر حال این توهم است که زمان سریعتر می گذرد، سپس این همان چیزی است که

I think anyway talking for your conversations talking of the things that

من فکر می کنم به هر حال صحبت کردن برای مکالمات شما صحبت کردن از چیزهایی که

you like to say let's have a look at the live chat shall we

دوست دارید بگویید، بیایید نگاهی به چت زنده بیندازیم.

here it is right now don't forget we are live on YouTube right now and we are

همین الان اینجاست، فراموش نکنید که ما در حال حاضر در یوتیوب زنده هستیم و

live every single Sunday live English every Sunday from 2 p.m. UK time every

هر یکشنبه هر یکشنبه از ساعت 2 بعد از ظهر به صورت زنده به زبان انگلیسی زنده هستیم. به وقت انگلستان

single Sunday we are here of course the big question is who was first on the

هر یکشنبه ما اینجا هستیم البته سوال مهم این است که چه کسی اولین نفر در

live chat let's have a look shall we matrix hello matrix well done you are

چت زنده بود.

first on the live chat and of course you always get a round of applause well then

سپس

matrix you are first on today's live chat Martha in Poland is here as well

ماتریس شما برای اولین بار در چت زنده امروز هستید مارتا در لهستان نیز اینجاست

also Julie Alberto says hello Jimmy is here hi Jimmy hello to you

همچنین جولی آلبرتو می گوید سلام جیمی اینجاست سلام جیمی سلام به شما

Pedro is here also one of our moderators today Ricardo hi friends Sheeran is here

پدرو نیز اینجاست یکی از مدیران امروز ما ریکاردو سلام دوستان شیران هم اینجاست،

also though foo hello though where are you watching at the moment where are you

اما سلام علیکم آیا در حال حاضر در حال تماشای

in the world London London London is calling thank you very much for joining

کجای دنیا هستید لندن لندن لندن زنگ می‌زند از شما بسیار سپاسگزارم که

me today the Doreen is here also Jeff hello Jeff

امروز به من پیوستید.

I believe you are watching in China I think Belarus ear is here as well nice

to see you here as well thank you very much mister piece hello mister piece I

شما را در اینجا نیز می بینم بسیار متشکرم مستر قطعه سلام جناب قطعه من

love your name by the way yes mister piece we could do with more

عاشق نام شما هستم به هر حال بله آقای قطعه ما می توانیم با

more people like mr. piece on the chat and also in the world

افراد بیشتری مانند آقای انجام دهیم. قطعه در چت و همچنین در جهان

Martha Poland information tube hello information tube what an interesting

مارتا لهستان لوله اطلاعات سلام لوله اطلاعات چه اسم جالبی

name he Rocco was here I believe you are

بود روکو اینجا بود من فکر می کنم شما در

watching in Japan we are going to talk about Japan in a few moments time MDM

حال تماشای ژاپن هستید تا چند لحظه دیگر در مورد ژاپن صحبت کنیم MDM

brown is here Olga hello Olga nice to see you back this week I missed you last

قهوه ای اینجا است اولگا سلام اولگا خوشحالم که این هفته دوباره شما را می بینم، هفته گذشته دلم برای شما

week a ball faz hello mr. Duncan hi watching from Baku in Azerbaijan nice to

تنگ شده بود. دانکن سلام در حال تماشای از باکو در آذربایجان خوشحالم که

see you here where marine is here watching in Algeria also

شما را اینجا می بینم، جایی که نیروی دریایی اینجا در حال تماشای الجزایر است.

Allu aloha rd hello to morocco oh hi there thanks for joining me today

Giovanni also TS hello ts nice to see you back again and also we have pal

mirror and just a few more names and it stars lo a Karina I love this video it's

آینه و فقط چند نام دیگر و ستاره هایش یک کارینا من این ویدیو را دوست دارم

so cool oh thank you very much it's very kind of you

خیلی باحال است اوه خیلی ممنون از شما خیلی لطف دارید

also Braga is here watching in Brazil and side-side Ahmed I hope I've

همچنین براگا اینجا در برزیل دارد و احمد را در کنارش تماشا می کند امیدوارم

pronounced your name right and also Thomas Helena sook act is back

نام شما را تلفظ کرده باشم درست است و همچنین توماس هلنا سوک اکت بازگشته است

hello tsukete it's nice to see you back here I believe you had some problems

سلام تسوکت، خوشحالم که شما را در اینجا می بینم، فکر می کنم

with your internet last week so it's good to see you back thank you very much

هفته گذشته با اینترنت خود مشکلی داشتید، بنابراین خوشحالم که دوباره شما را می بینم، بسیار متشکرم

happy twelfth year mr. Duncan from Fung I believe you are watching in Viet Nam

سال دوازدهم شما. دانکن از Fung من فکر می‌کنم که در ویتنام تماشا می‌کنید،

so thank you very much yes well 2019 will be my thirteenth year on

بنابراین بسیار متشکرم، بله خوب، سال 2019 سیزدهمین سال حضور من در

YouTube can you believe it thirteen years this year it will be my thirteenth

YouTube خواهد بود

anniversary in October Oh mr. Duncan your video shows how much

. دانکن ویدیوی شما نشان می دهد که چقدر

I love this video oh I see thank you very much a Karina

من این ویدیو را دوست دارم اوه می بینم بسیار متشکرم کارینا

also we have rung sac stanislav french frog hello french frog nice to see you

همچنین ما رانگ ساک استانیسلاو قورباغه فرانسوی سلام قورباغه فرانسوی خوشحالم که شما را اینجا می بینم

here as well Blue Thunder also when and Thomas wow so

همچنین Blue Thunder همچنین وقتی و توماس وای خیلی

many people here today cooee de neuf dolls Lomond says yes we

از مردم امروز اینجا هستند کوئه de neuf dolls Lomond می گوید بله

have we have our own chaos yesterday as every Saturday in France there are these

، ما دیروز هرج و مرج خودمان را داریم، زیرا هر شنبه در فرانسه اینها وجود دارد،

oh sorry not branches but other things that are

متأسفم نه شاخه ها، بلکه چیزهای دیگری هستند که

causing the same result now I think you are

همین نتیجه را ایجاد می کنند، فکر می کنم شما

referring to the riots or the protests that some people are doing at the moment

به شورش ها یا اعتراضاتی اشاره می کنید که برخی افراد ژیلت ژان ژیلت ژان که به معنی جلیقه زردها است، در

they are taking part in pro set protests in France those Gillette Jean Gillette

حال حاضر در اعتراضات طرفدار مجموعه در فرانسه شرکت می کنند،

Jean which means Yellow Jackets so they are getting rather rather angry at the

بنابراین در حال حاضر نسبتاً خشمگین می شوند

moment also protests taking place at the moment in Argentina there are mass

همچنین اعتراضاتی که در حال حاضر در آرژانتین برگزار می شود،

protests taking place at the moment in that country in response to austerity

اعتراضات گسترده ای در لحظه ای که در آن کشور در پاسخ به

austerity so the word austerity means to cut back so maybe if you spend so much

ریاضت اقتصادی است، بنابراین کلمه ریاضت به معنای کاهش دادن است، بنابراین شاید اگر پول زیادی

money on one thing or two things or many things there might come a time when you

را برای یک یا دو چیز یا چیزهای زیادی خرج کنید، ممکن است زمانی فرا برسد. وقتی

can't spend that money so you have to make cutbacks you have to cut back on

نمی‌توانید آن پول را خرج کنید، بنابراین باید کاهش دهید، باید

the amount of money you spend on something so yes there are protests also

مقدار پولی را که برای چیزی خرج می‌کنید کاهش دهید، بنابراین بله، در حال

taking place in Argentina at the moment hello mr. Duncan and everyone hello

حاضر اعتراض‌هایی در آرژانتین در جریان است . دانکن و همه سلام

Julie hello Garcia please say happy birthday to me Oh blue thunder is it

جولی سلام گارسیا لطفاً تولدت مبارک را به من بگو اوه تندر آبی

your birthday today a big happy birthday to you it's your birthday yes today it's

آیا امروز تولدت است تولدت مبارک تولدت است بله

your birthday hip hooray so happy birthday to you how old are you today

امروز تولدت است هیپ هورای پس تولدت مبارک امروز چند سالته و

when also we have Alamgir and tsukete is here again

ما هم علمگیر و تسوکته دوباره اینجاست.

ts well happy birthday to carne from TS thank you very much isn't that kind so T

خوب تولدت مبارک به کارنه از تی اس خیلی ممنون اینطور نیست، پس تی اسس داره

ass is saying happy birthday to blue thunder wow so many people here on the

میگه تولدت مبارک به تندر آبی وای خیلی از مردم اینجا در

live chat I can't believe how many people are here at the moment it's a

چت زنده هستند، باورم نمیشه چند نفر مردم در حال حاضر اینجا هستند،

very busy one so have a look at something else as I break

بسیار شلوغ است، بنابراین به چیز دیگری نگاهی بیندازید که

the live chat let's have a look at something else would you like to have a

چت زنده را قطع می کنم، بیایید به چیز دیگری

look outside the window because this morning it was a beautiful morning a

نگاهی بیندازیم.

beautiful day a lovely way to start the day this morning

یک روز زیبا روشی دوست داشتنی برای شروع روز امروز صبح

it was absolutely gorgeous would you like to have a look right now okay let's

کاملاً عالی بود دوست دارید همین الان نگاهی بیندازید، خوب بیایید

have a look outside and there it was this morning so that is the view that I

بیرون را نگاه کنیم و امروز صبح آنجا بود، بنابراین این منظره ای است که

woke up to this morning as I opened the curtains of my bedroom

امروز صبح از خواب بیدار شدم پرده را باز کرد اتاق خواب من

isn't that lovely it's a rather grey day or at least it was this morning but this

آنقدرها دوست داشتنی نیست، یک روز نسبتاً خاکستری است یا حداقل امروز صبح بود، اما امروز

afternoon it's turned quite nice we actually have a lot of sunshine even

بعدازظهر بسیار خوب است، ما در واقع آفتاب زیادی داریم، حتی

though it's very windy outside so there it is the view this morning looking out

اگر بیرون بسیار باد باشد، بنابراین این منظره امروز صبح به نظر می رسد.

across the landscape and you can see also the Sheep for those who are

در سراسر منظره و همچنین می توانید گوسفندان را ببینید برای کسانی که در

wondering about the Sheep yes they are still here and there they are this

مورد گوسفندها تعجب می کنند بله آنها هنوز اینجا و آنجا هستند آنها

morning at the back of the house they were feeding on the field in the back of

امروز صبح در پشت خانه ای هستند که در مزرعه در

the house and now we we will have a closer look at the Sheep and can you see

پشت خانه تغذیه می کردند و اکنون ما نگاهی دقیق تر به گوسفند خواهیم داشت و می توانید ببینید

there is one black sheep and also there is something else that you will see in a

که یک گوسفند سیاه وجود دارد و همچنین چیز دیگری وجود دارد که در یک لحظه خواهید دید که به

moment look out for mr. pheasant where is mr. pheasant he is about to

دنبال آقای. قرقاول آقا کجاست قرقاول او در

appear there he is mr. pheasant he's always in hurry of he goes so you can

آنجا ظاهر می شود او آقای است. قرقاول او همیشه عجله دارد او می رود بنابراین شما می توانید

see there are lots of different sheep who are black sheep white sheep there is

ببینید که گوسفندهای مختلف زیادی وجود دارند که گوسفند سیاه هستند گوسفند سفید گوسفندهایی با ظاهر

some very unusual looking sheep they have white fleece and black legs isn't

بسیار غیرعادی وجود دارند که پشم گوسفند و پاهای سیاه دارند آنقدرها

that strange and you can see there there are some people walking their dogs now

هم عجیب نیست و می توانید ببینید که وجود دارد بعضی ها الان سگ هایشان را راه می اندازند

there is one thing I've noticed that sheep do not like dogs they are not fans

یک نکته را من متوجه شده ام که گوسفندها سگ را دوست ندارند آنها

of dogs and there they go you can see they're running away from

طرفدار سگ نیستند و آنجا می روند می بینند که دارند

the dogs they don't like the docks at all

از سگ هایی فرار می کنند که اصلا از اسکله خوششان نمی آید.

so there it is the view this morning out of my window I hope you enjoyed that

پس این منظره امروز صبح از پنجره من است، امیدوارم از آن لذت برده باشید،

because it was a nice way to start the day I thought there is nothing nicer

زیرا این راه خوبی برای شروع روز بود، فکر می کردم هیچ چیز زیباتر

than looking out your window and enjoying the view what about the view

از نگاه کردن به بیرون از پنجره شما و لذت بردن از منظره نیست.

now well this morning it was quite bright and breezy outside but now once

بیرون کاملاً روشن و نسیم بود، اما اکنون بار

again it's gone very dill so there is the view now looking outside at this

دیگر به شدت از بین رفته است، بنابراین منظره ای وجود دارد که در این لحظه از زمان به بیرون نگاه می کند،

very moment in time but this morning it was actually quite nice the view this

اما امروز صبح در واقع بسیار زیبا بود، منظره

morning was lovely but now it's a little dull that is the way the things go at

امروز صبح دوست داشتنی بود، اما اکنون کمی کسل کننده است. راهی است که همه چیز پیش می رود

least we've had no snow at the moment because in some parts of Europe they

حداقل در حال حاضر هیچ برفی نباریده ایم زیرا در برخی از مناطق اروپا

have had lots and lots of snow so can I say a big hello to those who have at the

برف بسیار زیادی باریده است، بنابراین می توانم به کسانی که در

moment not just a little bit of snow but lots of snow but here in the UK we

حال حاضر نه فقط کمی برف، بلکه برف زیادی باریده اند یک سلام بزرگ عرض کنم. اما اینجا

haven't had much snow at all even though having said that next week there might

در بریتانیا اصلاً برف زیادی نباریده‌ایم حتی اگر گفته باشیم هفته آینده ممکن

be some snowfall so we will have to wait and see what happens there shall we have

است مقداری برف ببارد، بنابراین باید منتظر بمانیم و ببینیم آنجا چه اتفاقی می‌افتد.

a look at another message oh okay then now I do like receiving your messages so

دوست دارم پیام های خود را دریافت

here is another one from Temari I have a question if the person says hello how is

کنم، بنابراین این یک پیام دیگر از Temari است، من یک سوال دارم اگر آن شخص می گوید سلام همسر شما در چه حالی است،

your wife doing do I need to answer them about my wife or can I just say hello

آیا باید در مورد همسرم به آنها پاسخ دهم یا می توانم فقط سلام

it's good to see you well as you can see I have replied to that question there

کنم، خوشحالم که شما را خوب می بینم ببینید من به آن سوال پاسخ داده‌ام

are many ways to reply as a positive response you can say you can say she's

راه‌های زیادی برای پاسخ دادن به عنوان یک پاسخ مثبت وجود دارد که می‌توانید بگویید

okay thanks she's doing great she's well you can also ask about the other

خوب است، متشکرم، حالش خوب است، همچنین می‌توانید بعد از پاسخ درباره همسر یا خانواده طرف مقابل بپرسید،

person's wife husband or family after replying you can reply with she's okay

می‌توانید با او پاسخ دهید. باشه

thanks how's your family she's doing great

مرسی خانواده ات چطوره حالش عالیه

how is Mary keeping so there are many of responding to that particular

مری کی به همین دلیل است که افراد زیادی به این سوال خاص

question and of course it's always nice to say that if you meet a person in the

پاسخ می دهند و البته همیشه خوب است که بگوییم اگر فردی را در

street you might ask them how they are you might also ask how is your family

خیابان ملاقات کردید ممکن است از او بپرسید که حالش چطور است، همچنین ممکن است بپرسید وضعیت

how is your wife mr. Steve will be here in a few moments but first we are going

خانواده شما چگونه است. استیو تا چند لحظه دیگر اینجا خواهد بود، اما ابتدا می‌خواهیم

to take a look at one of my full English lessons this is an excerpt taken from

به یکی از درس‌های انگلیسی کامل من نگاهی بیندازیم، این گزیده‌ای از

full English number six if you are a regular viewer then you will know that I

شماره شش انگلیسی کامل است، اگر بیننده همیشگی هستید، سپس می‌دانید که من

love food can you guess what my most favorite snack is the thing I like to

عاشق غذا هستم. حدس بزنید محبوب ترین میان وعده من چیزی است که من بیشتر دوست دارم آن را

nibble on the most the one food I often get a craving for okay I will tell you

بخورم، غذایی که اغلب هوس خوردن آن را دارم، به شما می

my most favorite snack is cheese yes it is true I love to nibble on cheese there

گویم مورد علاقه ترین میان وعده من پنیر است بله درست است که من عاشق خوردن پنیر هستم

are many reasons why I love cheese firstly there are so many varieties so

دلایل زیادی وجود دارد چرا من عاشق پنیر هستم اولاً انواع مختلفی از پنیر وجود دارد، بنابراین

many flavors of cheese from mild to extra mature cheeses can vary in shape

طعم های زیادی از پنیر از پنیرهای ملایم تا پنیرهای بالغ می تواند از نظر شکل

and color too some are round and white while others can be square in red some

و رنگ متفاوت باشد، همچنین برخی از آنها گرد و سفید هستند در حالی که برخی دیگر می توانند مربعی با رنگ قرمز باشند برخی از

cheeses have a strong odor cheese is made from the milk of a cow or goat each

پنیرها دارای بوی قوی هستند. شیر گاو یا بز هر

type of cheese has its own name this name normally relates to where it was

نوع پنیر نام خاص خود را دارد این نام معمولاً مربوط به جایی است که در

originally produced for example cheddar cheese was first made in cheddar

ابتدا تولید شده است، به عنوان مثال پنیر چدار برای اولین بار در چدار سامرست ساخته شد

Somerset which is in the UK red Leicester cheese was first made in

که در انگلستان پنیر لستر قرمز برای اولین بار در لسترشر ساخته شد

Leicestershire and is red in colour one of the smelliest cheesy

و قرمز در رنگ یکی از بدبوترین پنیری ها

must be the variety known as stinking Bishop this cheese is also produced here

باید نوع معروف به اسقف بدبو باشد این پنیر نیز

in the UK in the county of Gloucestershire each country has its own

در اینجا در انگلستان در شهرستان گلوسسترشر تولید می شود که هر کشور

famous cheese France has its camembert cheese Greece has its feta cheese which

پنیر معروف خود را دارد فرانسه پنیر کممبر خود را دارد یونان پنیر فتا خود را

is made from goat's milk Italy has its Parmesan cheese which is normally grated

دارد که از بز تهیه می شود. شیر ایتالیا پنیر پارمزان خود را دارد که معمولاً رنده می شود

and sprinkled onto pasta or you could try some mozzarella cheese which is used

و روی پاستا می پاشید یا می توانید مقداری پنیر موزارلا را امتحان کنید که

to make pizza topping there are many hundreds of varieties of

برای تهیه رویه پیتزا استفاده می شود، صدها نوع

cheese around the world all of which I would love to try but sadly I cannot as

پنیر در سراسر جهان وجود دارد که من دوست دارم همه آنها را امتحان کنم، اما متاسفانه من

I would put on weight and get very very fat when people take photographs of

نمی‌توانم وزنم را افزایش دهم و وقتی مردم از

their friends and family they normally ask the subjects to say cheese as it

دوستان و خانواده‌شان عکس می‌گیرند خیلی چاق می‌شوم، معمولاً از آزمودنی‌ها می‌خواهند که پنیر بگویند، زیرا

encourages everyone being photographed to smile cheese I must say all this talk

همه کسانی که از آنها عکس می‌گیرند تشویق می‌کند تا پنیر لبخند بزنند.

of cheese is making me feel quite hungry

کاملا گرسنه هستم

and of course you can find all of my full English lessons on my youtube

و البته می توانید تمام درس های کامل انگلیسی من را در کانال یوتیوب

channel

I love the fact that mr. Steve is already producing the show is only just

من پیدا کنید. من عاشق این واقعیت هستم که آقای. استیو در حال حاضر در حال تولید نمایش است و فقط

walked in the room and already he's telling me which buttons to press he

در اتاق راه می رود و در حال حاضر به من می گوید که کدام دکمه ها را فشار

just said I can't see myself where am i I can't see myself on the screen

دهم او فقط گفت من نمی توانم خودم را در کجا هستم ببینم من نمی توانم خودم را روی صفحه ببینم

don't worry mr. Steve you are you are on the screen right No hello everybody and

نگران نباش آقای. استیو شما هستید شما روی صفحه نمایش درست هستید نه سلام به همه و

hello mr. Duncan haha I'm speaking as though I've only just seen you of course

سلام آقای. دانکن هاها جوری حرف میزنم که انگار فقط تو رو دیدم البته

I've seen you all day so how are you mr. Duncan right there we

تمام روز دیدمت پس چطوری آقای. دانکن همانجا ما

haven't had the applause for you yet do I need a cause totally beyond that point

هنوز برای شما تشویق نشده‌ایم، آیا من به دلیلی فراتر از آن نیاز دارم

mr. Duncan applause are happening now as you're speaking I graciously accept okay

آقای. تشویق دانکن در حال حاضر اتفاق می‌افتد که شما دارید صحبت می‌کنید، من با کمال میل قبول می‌کنم، اوکی

they're finished now now first of all Steve yeah we have a lot of things to

آنها تمام شده‌اند، حالا اول از همه استیو بله، امروز چیزهای زیادی برای

get through today and always we run out of time every week we run out of time

انجام دادن داریم و همیشه هر هفته وقتمان کم می‌شود

but last week first of all we had a bit of a drama last week didn't we did we

اما هفته گذشته اول از همه ما هفته گذشته کمی درام داشتیم، نکردیم، ما

did you see the drama I've mentioned I was already in the back of the house

این درامی را دیدیم که گفتم من قبلاً در پشت خانه بودم

with all going on right behind us yes someone was injured at the back of the

و همه چیز درست پشت سر ما در جریان بود، بله یک نفر در آن زخمی شد پشت در

house there we think that they hit their head on a low branch from a tree so

خانه فکر می کنیم سرشان را به شاخه کم درختی زده اند پس

maybe they were walking along and he hit their head and they were unconscious and

شاید آنها در حال راه رفتن بوده اند و او به سرشان زده است و آنها بیهوش شده اند و

then the ambulance came lots of people were helping it looked like an elderly

بعد آمبولانس آمد بسیاری از مردم در حال کمک هستند که شبیه یک سالخورده است.

man who had injured himself and all of that happened during the last few

مردی که خودش را مجروح کرده بود و همه اینها در

moments of last week's live stream and we went out we went through to the

آخرین لحظات پخش زنده هفته گذشته اتفاق افتاد و ما بیرون رفتیم و به

kitchen I was going to make the the tea cakes and the cup of tea

آشپزخانه رفتیم که قرار بود کیک های چای و فنجان

there they are for later and we saw an ambulance in the field behind the house

چای را برای بعد درست کنم. ما یک آمبولانس را در مزرعه پشت خانه

lots of drama it was getting dark and yes because there is a path that goes

دیدیم راما داشت تاریک می شد و بله، زیرا مسیری وجود

right up through the woods and we have for some time we've been walking through

دارد که از جنگل می رود و ما مدتی است که در آن مسیر قدم می زنیم

that path and a branch fell over in the wind last year and you had to duck

و سال گذشته شاخه ای در باد سقوط کرد و شما مجبور شدید خیلی کم اردک بزنید.

really low underneath to go through and where every time we've gone up there we

برای عبور از زیر و جایی که هر بار به آنجا رفتیم

said oh we must get a saw and cut that branch away because it's quite dangerous

گفتیم اوه باید یک اره بگیریم و آن شاخه را قطع کنیم زیرا بسیار خطرناک

and annoying and oh it's not our fault but if we

و آزاردهنده است و اوه این تقصیر ما نیست، اما اگر

probably could have removed that some poor gentleman went down there and hit

احتمالاً می توانستیم آن آقای بیچاره را حذف کنیم. به آنجا رفت و

his head anyone could have removed it I could

سرش را زد که هرکسی می توانست آن را حذف کند، من

have done my god I can't believe Steve is kind of taking the blame for it not

می توانستم این کار را بکنم خدای من.

taking the blame but we could have prevented it if we'd actually removed it

but every time we went to walk up there we forgot to take the saw with it so

هر بار که می‌رفتیم آن‌جا قدم می‌زدیم، فراموش می‌کردیم که اره را با آن ببریم، بنابراین

could somebody else I know anyone could have yes it's their own stupid fault for

می‌دانم کسی می‌تواند داشته باشد، بله، تقصیر احمقانه خودشان است

not looking where they were Gary yes who takes so well who takes a walk through

که به جایی که هستند نگاه نمی‌کنند، گری بله، کسی که

the woods in the dark well it was yes it was getting dark wasn't it just yes it

در جنگل قدم می‌زند خیلی خوب رفتار می‌کند. در چاه تاریک بله داشت d می شد ark نبود فقط

was start to get dark so who does then we hope they're all right we don't know

بله شروع به تاریک شدن کرد، پس چه کسی این کار را انجام می دهد، امیدواریم که حال آنها خوب باشد، ما نمی دانیم

it wasn't a local person so we haven't found out whether they are in fact all

که یک فرد محلی نبوده است، بنابراین ما متوجه نشدیم که آیا آنها در واقع خوب هستند یا خیر

right yeah so we don't know we don't know we never found out it didn't look

بله، بنابراین ما نمی دانیم، نمی دانیم، هرگز متوجه نشدیم که

very well on the stretcher right another thing I want to point out last week mr.

روی برانکارد خیلی خوب به نظر نمی رسد، نکته دیگری که می خواهم هفته گذشته به آن اشاره کنم آقای.

Steve this is what you normally look like every week so this is this is what

استیو این همان چیزی است که شما معمولاً هر هفته به نظر می رسید، بنابراین این همان چیزی است که

mr. Steve looks like normally oh he looks like such a happy-go-lucky guy so

آقای. استیو به طور معمول به نظر می رسد او مانند یک مرد شاد و خوش شانس به نظر می رسد

chirpy so happy but last week well this is what you look like last week what was

بسیار خوشحال است، اما هفته گذشته خوب این همان چیزی است که شما هفته گذشته به نظر می رسید چه

wrong with you last week you you look so miserable I was in a bad mood normally

مشکلی با شما داشتید. به طور معمول

you look like this so this is what mr. Steve normally looks like but last week

شما اینگونه به نظر می رسید پس این چیزی است که آقای. استیو معمولاً شبیه به نظر می رسد، اما هفته گذشته

we had this looks all oh it doesn't look like you who is that who is that movie

ما این همه ظاهر را داشتیم، اوه، به نظر نمی رسد شما چه کسی هستید، آن فیلم پیرمرد بداخلاق کیست، یک

grumpy old man there's some grumpy old man there so what was the problem Steve

پیرمرد بداخلاق آنجاست، بنابراین مشکل استیو

uh although I just I was just didn't feel as cheer Pete as usual mister do

اوههههههههههههههههههههههههههههههههههههه مثل همیشه پیت را

you know what I think I have my own results I have no I think I think I

خوشحال نمی‌کنم آقای می‌دانی چه فکر می‌کنم من نتایج خودم را دارم، نه، فکر می‌کنم

upset Steve last week I didn't even realize I didn't realize

هفته گذشته استیو را ناراحت کردم، حتی متوجه نشدم

that I'd upset you but if you remember last week we were talking about comedy

که نفهمیدم که شما را ناراحت می‌کنم اما اگر به یاد داشته باشید هفته گذشته درباره جوک های طنز کمدی صحبت می کردیم

humor jokes but strangely enough I managed to make mr. Steve very angry

اما به طرز عجیبی من موفق شدم آقای. استیو خیلی عصبانی است

because I I we were talking about types of humor and why some people are a

چون من داشتم در مورد انواع طنز صحبت می کردیم و اینکه چرا بعضی ها

offended by humor and some people aren't and Steve gave his opinion and I said

از طنز آزرده می شوند و بعضی ها نه و استیو نظرش را داد و من گفتم

you you're wrong you're wrong about that and because I said that mr. Steve you

شما اشتباه می کنید در مورد آن اشتباه می کنید و چون گفتم که آقای

became so upset oh let us move on mr. Duncan assisant move on you know that

استیو خیلی ناراحت شدی اوه اجازه بده به آقای. حرکت دستیار دانکن روی می‌دانی

was last week it's all over it's in the past

که هفته گذشته تمام شد، در گذشته است،

what but the funny thing is I didn't even realize I didn't realize that I

اما نکته خنده‌دار این است که من حتی متوجه نشدم که با

died upset stage fuming inside fuming I know that means I'm very angry we can

ناراحتی از دنیا رفتم. می‌دانم که این یعنی من خیلی عصبانی است که می

tell look this mr. Steve last week your face if I could sum up in one word angry

توانیم بگوییم این آقا را ببینید. استیو هفته گذشته صورت شما را اگر می توانستم در یک کلمه خلاصه کنم عصبانی

angry that's one word that's just that's the word I want to use to describe your

عصبانی، این یک کلمه است، فقط این کلمه ای است که من می خواهم برای توصیف

face last week you look so so angry but it's all over now I'm fine today mr.

چهره شما در هفته گذشته استفاده کنم، شما خیلی عصبانی به نظر می رسید اما اکنون همه چیز تمام شده است من امروز خوب هستم آقای.

Duncan its unless of course you say something that annoys me again that

دانکن این است مگر اینکه شما چیزی بگویید که دوباره من را آزار می دهد که

never happened I'm which case I shall just walk off someone asked this week by

هرگز اتفاق نیفتاده است، در این صورت من فقط از کسی این هفته

the way how long we've known each other and and I told them that this year it

می پرسم که چقدر همدیگر را می شناسیم و به آنها گفتم که امسال این اتفاق

will be 30 long this year it will be 30 years 30 not 13 not 13 not three but

خواهد افتاد. امسال 30 ساله باش 30 سال 30 نه 13 نه 13 نه سه اما

thirty thirty years we've known each other you don't get that long in prison

سی و سی سال ما همدیگر را می شناسیم شما برای قتل آنقدر در زندان

for murder you don't get that for murder if you murder someone in the street you

نمی مانید اگر کسی را به قتل برسانید برای قتل آن را دریافت نمی کنید. در خیابان شما

only get about 10 or 12 years so twice so this is like this is like a death

فقط حدود 10 یا 12 سال می گیرید، بنابراین دو بار، بنابراین این مانند

sentence really isn't it this is like being on death row waiting to be

حکم اعدام است واقعاً آیا این مانند محکوم به اعدام است که منتظر

strapped into the electric chair well we had a few shocks last week well I'm

بمانید تا به صندلی برقی ببندید، آخرین بار چند ضربه خوردیم. هفته خوب، من

referring to what you were just referring to oh I see my moment of anger

به چیزی اشاره می کنم که شما فقط به آن اشاره می کنید، اوه، لحظه عصبانیت خود را می بینم

yes oh by the way someone said last week that I look a bit like Freddy Krueger

بله، اوه، اتفاقاً هفته گذشته یکی گفت که من کمی شبیه فردی کروگر

from Nightmare on Elm Street so just to put this that's how I thought yes

از Nightmare on Elm Street هستم، بنابراین فقط می توانم این را بگویم که من اینگونه هستم. فکر کردم بله

actually you're right I do look a bit like him don't I

در واقع حق با شماست من کمی شبیه او هستم نه

yes yes looking at that yes I can there is a resemblance yes because of the

بله بله بله به آن نگاه می کنم بله من c یک شباهت وجود دارد بله به دلیل

t-shirt that I'm wearing someone said I look like Freddy Krueger from a

تی شرتی که من پوشیده ام یکی گفت من شبیه فردی کروگر از یک

Nightmare on Elm Street and yes there might be a slight similarity there not

کابوس در خیابان الم هستم و بله ممکن است یک شباهت جزئی وجود داشته باشد نه

necessarily a reference I did something right that way you would actually like I

لزوماً مرجع من کاری را درست انجام دادم. در واقع

did something really stupid this week only one only one thing so normally

دوست دارم این هفته یک کار احمقانه انجام دهم، فقط یک کار، بنابراین به طور معمول

during the week I do two or three things that are really stupid but this week I

در طول هفته دو یا سه کار انجام می دهم که واقعا احمقانه است، اما این هفته یک

did something very stupid I decided to do some cosmetic surgery oh yes some

کار خیلی احمقانه انجام دادم تصمیم گرفتم یک عمل جراحی زیبایی انجام دهم، بله، یک

cosmetic surgery on myself just just just stopped I have anyway did do I'm

عمل جراحی زیبایی انجام دهم. روی خودم فقط همین الان متوقف شدم، به هر حال انجام دادم،

gonna get a bed next week next week we're gonna have mr. Steve lying in a

هفته بعد هفته آینده می‌خوابم. استیو روی تخت دراز کشیده

bed because he always he always starts to get very comfortable here he starts

چون همیشه اینجا خیلی راحت می شود، شروع

to sort of lean on the furniture but what he doesn't realize is when he does

به تکیه دادن به مبلمان می کند، اما چیزی که متوجه نمی شود این است که وقتی این کار را

that he blocks my light and then you can't see my lovely beautiful face see

می کند نور من را مسدود می کند و بعد تو نمی توانی دوست داشتنی من را ببینی. چهره زیبا را ببینید

although today it might be a good thing because during the week I decided to

اگرچه امروز ممکن است چیز خوبی باشد زیرا در طول یک هفته تصمیم گرفتم

give myself some cosmetic surgery now I thought it was a good idea at the time

برای خودم یک عمل جراحی زیبایی انجام دهم در آن زمان فکر می کردم این ایده خوبی است

but I'm regretting it now because I decided I wanted to get rid of these

اما اکنون از آن پشیمان هستم زیرا تصمیم گرفتم که می خواهم از شر آن خلاص شوم. این

strange spots on my face I have these little spots on my face

لکه های عجیب روی صورتم من این لکه های کوچک روی صورتم

so I decided to put some acid on my face

دارم بنابراین تصمیم گرفتم مقداری اسید روی صورتم

mr. Duncan gets these strange ideas sometimes I thought it would be a good

بزنم. دانکن گاهی اوقات این ایده های عجیب را دریافت می کند، من فکر می کردم که این ایده خوبی

idea and in the past I would have tried to prevent him but this time I just

است و در گذشته سعی می کردم از او جلوگیری کنم اما این بار

thought now I'm just gonna let him get on with it

فکر کردم اکنون فقط به او اجازه می دهم با آن ادامه دهد

and and see what happens so yes you bought a product that is normally don't

و ببینم چه اتفاقی می افتد بنابراین بله شما محصولی خریدید که معمولاً

mention the name I'm not gonna mention the name no but normally you do mr.

نامی را ذکر نمی‌کنید، من نامی را ذکر نمی‌کنم، اما معمولاً شما آقای.

Duncan bought a product that you normally use for getting rid of warts or

دانکن محصولی را خرید که معمولاً برای از بین بردن زگیل یا

verrucas on your feet yeah and he decided that he would apply it to his

سیاه‌پوست روی پاهایتان استفاده می‌کنید، بله و او تصمیم گرفت آن را روی

face in order to remove some cosmetic spots that you don't like them look

صورتش بمالد تا برخی از لکه‌های آرایشی را که دوست ندارید از بین ببرد،

automatic spots is a setting that you don't like the look of on your face this

لکه‌های خودکار به نظر می‌رسند. که شما از ظاهر صورت خود خوشتان نمی آید

is the opposite of cosmetic it's ugly spots okay yeah they were ruining up

این برعکس لوازم آرایشی است، لکه های زشت است، بله، آنها در حال

ruining my beautiful face so we thought I know I'll apply a product which

خراب کردن چهره زیبای من بودند، بنابراین فکر کردیم که می دانم محصولی را اعمال خواهم کرد که به

specifically tells me on the instructions not to apply to my face is

طور خاص در دستورالعمل به من می گوید نه برای اعمال به صورت من

just say that it says in big letters in big words on the back of the box it says

فقط این است که بگوییم با حروف بزرگ با کلمات درشت پشت جعبه

do not apply this product to your face so what did i do what did I do Steve

می گوید این محصول را به صورت خود نزنید پس من چه کردم چه کردم استیو

you thought well if it can get rid of verrucas on your feet it can probably

خوب فکر کردی اگر می شود از شر وروکاس روی پاهای شما خلاص شوید، احتمالاً می تواند

burn off spots on my face yes so that's what I did that's what I did I put some

لکه های روی صورتم را بسوزاند، بنابراین این کاری است که من انجام دادم، همین کار را انجام دادم، مقداری

acid on my face and now it's it's bird big holes I've

اسید روی صورتم زدم و حالا این سوراخ های بزرگ پرنده است،

got big holes in my face so I'm I'm hoping that that they will heal up you

من سوراخ های بزرگی در صورتم دارم، بنابراین من من امیدوارم که آنها شفا

will look more like Freddy Krueger if you keep on a plan no I think what you

بدهند اگر شما بیشتر شبیه فردی کروگر شوید به یک برنامه ادامه دهید نه فکر می کنم آنچه را می

can see already you know I look like him already so there he is

توانید ببینید از قبل می دانید که من قبلاً شبیه او هستم پس او

so there's Freddy that's Duncan Krueger from from a nightmare on English street

آنجاست بنابراین فردی است که دانکن کروگر از یک کابوس در خیابان انگلیسی است.

see the back of the hand there that's what your face will look like I know so

من می دانم بنابراین

I've learnt a very valuable lesson this week and the lesson is don't put acid on

در این هفته یک درس بسیار ارزشمند یاد گرفتم و درس آن این است

your face well when you say acid well it is acid but yes but it's not you know

که وقتی می گویی اسید خوب است اسید را روی صورتت نزن، اما بله، اما

the way you say it as though you've got a solution of acid that you were pouring

اینطوری که می گویید نمی دانید. محلولی از اسید گرفتم که

onto your face well it's a kind of acid okay for a rose if Mateen but I dropped

روی صورتت میریختی خوب این یک نوع اسید برای گل رز خوب است اگر متین

I dropped some of it on the floor and it burnt all the way through the floor and

اما من انداختم مقداری از آن را روی زمین انداختم و تمام طول زمین سوخت و

then it went into the ground and I think it's still melting the earth no like

سپس داخل شد. زمین و من فکر می کنم هنوز زمین را آب می کند نه مانند

aliens blood you know that if you give you cut an ad in the blood cut that's

خون بیگانگان، شما می دانید که اگر به شما یک آگهی برش در خون بیگانه بدهید،

what you want that's what would have got rid of them what an alien from the film

همان چیزی است که می خواهید، آن چیزی است که از شر آنها خلاص می شد، چه بیگانه ای از فیلم

alien the blood of alien is like acid and it burns through anything okay so

خون بیگانه بیگانه مانند اسید است و از طریق هر چیزی می سوزد، بنابراین

maybe a few drops of that would have done the trick yeah I will go to the

شاید چند قطره از آن wo باید این ترفند را انجام می دادم بله،

chemist next week and I will ask them if they have some alien blood interesting

هفته آینده به شیمیدان می روم و از آنها می پرسم که آیا خون بیگانه دارند جالب

to see what the live chat is saying how many people have used

است ببینم چت زنده چه می گوید چند نفر از

products in an inappropriate way he's doing it again I'm going to how many

محصولات به روشی نامناسب استفاده کرده اند که او دوباره این کار را انجام می دهد. به تعداد

people have used products stand up on areas of your body that you're not

افرادی که از محصولات استفاده کرده‌اند می‌روم روی نواحی از بدن شما که

supposed to I'm going to get a bed next week's next week trust me I'm doing this

قرار نیست آنها را بخوابانید، هفته آینده می‌خوابم، به من اعتماد کنید من این کار را انجام می‌دهم.

this is happening they're getting to annoy mr. Duncan next week mr. Steve

اذیت کردن آقای آقای دانکن هفته آینده استیو

will be in a bed I'm going to get a bed I might put it in here I might put it in

در یک تخت خواهد بود، من یک تخت می‌گیرم، ممکن است آن را در اینجا بگذارم، ممکن است آن را در

another room but mr. Steve next week we'll be in bed well you see I used to

اتاق دیگری بگذارم، اما آقای. استیو هفته آینده ما در رختخواب خواهیم بود، خوب، می بینید که من

be in a chair very comfortably sitting if viewers that have been watching us

روی یک صندلی خیلی راحت می نشستم، اگر بینندگانی که مدتی است ما را تماشا

for some time he can't stop himself realize that I used to have a nice

می کنند نتوانند جلوی خود را بگیرند متوجه می شوند که من قبلا یک

comfortable chair to sit in now I'm have to stand up for one and a half hours

صندلی راحت برای نشستن داشتم. الان باید یک ساعت و نیم سرپا بایستم

what are you you not make my feet and legs oh you poor thing you're not you're

تو چی هستی پا و پاهایم را درست نکن ای بیچاره

not an old man are you you're not 70 but I'm not 20 either no

تو نیستی پیرمرد نیستی 70 سالت نیستی اما من من نه 20 یا نه

well that's true I think we all agree on that

خوب این درست است فکر می کنم همه ما موافق هستیم که

it also says in that product do not use on genitals I hope you haven't been

در آن محصول نیز می گوید روی اندام تناسلی استفاده نکنید، امیدوارم که

using it other parts of your body mr. Duncan do not use on face and genitals

از سایر قسمت های بدن خود استفاده نکرده باشید. دانکن روی صورت و اندام تناسلی

well I haven't that there is nothing that I want to get rid of on my willy to

خوب استفاده نمیکنم من چیزی ندارم که بخوام از شر ویلم خلاص بشم.

be honest there's nothing this unless it makes it larger of course in which case

I'm all for it I don't think acid is going to have that effect I don't think

فکر نمی کنم اسید چنین

no don't don't put acid on your willy any rate or on your face for the viewers

should mr. Duncan keep on applying a product to remove verrucas onto the

تاثیری داشته باشد. دانکن به استفاده از محصولی برای از بین بردن لک‌ها

spots on his face haven't got any doctors watching no I think certain

روی لکه‌های صورتش ادامه می‌دهد، هیچ دکتری به او توجه نکرده است، نه، فکر می‌کنم برخی از

advisors it's a terrible idea well I didn't want to say I just I didn't

مشاوران این ایده وحشتناکی است، خوب من نمی‌خواستم بگویم، فقط حوصله نداشتم

bother saying anything because if I say something don't do that it's like a

چیزی بگویم، زیرا اگر من می گویم کاری را انجام نده که مثل یک

child they'll just do the opposite it's true so I just thought yeah just let him

کودک است آنها فقط برعکس این کار را انجام می دهند، این درست است، بنابراین من فقط فکر کردم بله فقط اجازه دهید

get on with it history I am basically a child in a

او با آن کار کند.

man's body who knows a lot about English I'm thirsty already I just hope that's

من در حال حاضر تشنه ام، فقط امیدوارم که

not taken out of context what I just said so here we go live chat mr. Steve

آنچه را که گفتم خارج از متن نباشد ، بنابراین به گفتگوی زنده می رویم آقای. استیو

wants to have a look at the live chat we are talking about lots of things today

می‌خواهد نگاهی به چت زنده بیندازد که ما در مورد چیزهای زیادی

we're talking about word and expressions to do with days of the

صحبت می‌کنیم که امروز در مورد کلمات و عبارات مربوط به روزهای

week and also months of the year also we're talking about now there is a

هفته و همچنین ماه‌های سال صحبت می‌کنیم.

famous country and western song I think it was sung by Tammy Wynette

آهنگ کانتری و وسترن فکر می کنم توسط Tammy Wynette خوانده شده است

okay div o RC e is final today we are talking all about divorce because in the

خوب div o RC e امروز نهایی شد ما در مورد طلاق صحبت می کنیم زیرا در

news this week have you seen it Steve in those in the news this week no you

اخبار این هفته آن را دیده اید استیو در اخبار این هفته نه شما

haven't okay I'll show you if you haven't seen

خوب نیستید من به شما نشان خواهم داد که اگر

it well I have but no I was just helping you along there with the flow of

آن را خوب ندیده اید، من دارم، اما نه، من فقط در جریان

conversation by saying no you weren't help him well I was hoping then you

گفتگو به شما کمک می کردم با گفتن نه، شما خوب به او کمک نمی کردید، امیدوارم

would tell you if I said yes you just how are they don't tell you it's on the

اگر می گفتم به شما بگویید بله، شما چطور هستید، آنها به شما نمی گویند که

screen now Amazon CEO Jeff Bezos and his wife Mackenzie are to divorce after a

اکنون روی صفحه نمایش است، جف بزوس، مدیر عامل آمازون و همسرش مکنزی قرار است پس از یک

25-year marriage the pair announced the move in a joint statement on Wednesday

ازدواج 25 ساله طلاق بگیرند، این زوج در بیانیه ای مشترک در روز چهارشنبه

on Twitter what a strange place to announce your divorce on Twitter mm-hmm

در توییتر اعلام کردند که چه مکان عجیبی است. برای اعلام طلاق خود در توییتر mm-hmm

after a long period of loving exploration whatever that is and a trial

پس از یک دوره طولانی کاوش عاشقانه در واقع و یک جدایی آزمایشی،

separation we have decided to divorce and continue our shared lives as friends

ما تصمیم گرفتیم طلاق بگیریم و زندگی مشترک خود را به عنوان دوستان ادامه دهیم،

the couple said in a statement rich friends now Amazon was formed 25 years

این زوج در بیانیه ای گفتند که دوستان ثروتمندی هستند که اکنون آمازون 25 سال پیش تشکیل

ago but this week Amazon eclipsed Microsoft but to become

شد، اما این هفته آمازون مایکروسافت را تحت الشعاع قرار داد اما برای تبدیل شدن

the world's most valuable listed company so it's more valuable than than

به با ارزش ترین شرکت بورسی جهان. ارزش آن از

Microsoft or Apple so mr. Bezos who is 54 he founded Amazon

مایکروسافت یا اپل بیشتر است. بزوس 54 ساله که آمازون را تأسیس کرد

is the world's wealthiest man according to Bloomberg's billionaire index I don't

، طبق شاخص

think we're on that are we Steve no yet not yeah no with an estimated wealth of

میلیاردرهای بلومبرگ، ثروتمندترین مرد جهان

137 billion dollars now that's a lot of money now he's actually forty five

است. او در واقع چهل و پنج

billion dollars ahead of Bill Gates so Jeff Bezos is

میلیارد دلار از بیل گیتس جلوتر است، بنابراین جف بزوس

now the richest man in the world but he's getting a divorce so what does that

اکنون ثروتمندترین مرد جهان است، اما او در حال طلاق است، بنابراین این

normally mean Steve that means that they'll have to split the assets of

به طور معمول به چه معناست استیو، یعنی آنها باید دارایی های

their marriage and depending on whether they've got any agreements prenups or

ازدواج خود را تقسیم کنند و بسته به آیا آنها قبل از ازدواج قراردادی دارند یا

it'll all be probably be decided in court hmm the wife will probably get

همه چیز احتمالاً در دادگاه تعیین می شود، همسر احتمالاً

half so quite often in law if there is a divorce normally they have what they

نصف آن را در قانون دریافت می کند، اگر طلاق وجود داشته باشد، معمولاً آنها چیزی را که آنها به آن می

call a settlement settlement so both halves of the relationship the husband

گویند توافقنامه حل و فصل می کنند، بنابراین هر دو نیمه از طلاق می گیرند. رابطه

and wife they will agree or quite often nowadays it is actually in law isn't it

زن و شوهری که آنها به توافق می رسند یا اغلب امروزه در واقع قانون است، اینطور نیست،

so you have to split all of the assets all of the things they own all of the

بنابراین شما باید تمام دارایی ها را تقسیم کنید همه چیزهایی که آنها مالک هستند تمام

money they have fifty-fifty well it's strange that you should say

پولی که دارند پنجاه و پنجاه خوب است عجیب است که شما باید گفت

that because my somebody I know who's going through a divorce with their wife

از آنجایی که کسی که می شناسم در حال حاضر با همسرش طلاق می گیرد،

at the moment okay there's lots of negotiations that

مذاکرات زیادی

seemed to take place between the various lawyers husband and wife have their own

بین وکلا مختلف انجام شده است که زن و شوهر وکلای خود را دارند

lawyers and they have to thrash out some kind of deal threat yeah and it often

و آنها باید نوعی تهدید معامله را کنار بگذارند، بله. و اغلب

depends it's quite strange that sort of one will offer something then the other

بستگی به این دارد که کاملاً عجیب است که یکی چیزی ارائه دهد سپس دیگری

one will go back with a counteroffer

با یک پیشنهاد متقابل برگردد،

but I think yes it just depends on the circumstances I think but I think in

اما من فکر می کنم بله، این فقط به شرایطی بستگی دارد که فکر می کنم، اما فکر می کنم در

this country pretty much even if the I think if the husband is the one that is

این کشور تقریباً حتی اگر فکر کنم شوهر کسی است که

let's say causing infidelity in the relationship okay so when we say

فرض کنید باعث خیانت در رابطه می شود، خوب است، بنابراین وقتی می گوییم

infidelity because we're using lilting so infidelity just means to go against

خیانت به این دلیل است که ما از خیانت استفاده می کنیم، بنابراین خیانت فقط به معنای

the marriage the rules of the marriage well yes you're having a relationship

مخالفت با ازدواج با قوانین ازدواج است خوب بله شما با کسی رابطه دارید.

with somebody else so so they are married but the husband or of course

در غیر این صورت آنها ازدواج کرده اند اما شوهر یا البته

let's be equal here the wife can also run off with someone maybe the milkman

بیایید در اینجا برابر باشیم زن نیز می تواند با کسی فرار کند شاید شیرفروش

maybe every morning he gives her more than a pint of milk if you get my

شاید هر روز صبح بیش از یک لیوان شیر به او بدهد اگر شما

meaning so yes so the divorce can be because of the man or the woman so yeah

منظورم را بفهمید پس بله، پس طلاق می تواند به خاطر مرد یا زن باشد، بنابراین بله

and normally they split everything in half yes but if you are very wealthy

و معمولاً همه چیز را به دو نیم می کنند بله، اما اگر شما خیلی ثروتمند هستید

sometimes they they have to have a contract that they sign what do they

گاهی اوقات آنها باید قراردادی را امضا کنند که به آن می

call that well it's a prenup so every in America it's called I don't

گویند خوب این یک پیش از ازدواج است بنابراین همه در آمریکا به آن می گویند من نمی

know what we call it we call it that here do we write okay I think you have

دانم اسمش را چه می گذاریم ما به آن می گوییم که اینجا می نویسیم خوب فکر می کنم شما در

prenuptials here so a prenuptial agreement agrees it is a contract this

اینجا ازدواج قبل از ازدواج دارید بنابراین یک توافق نامه قبل از ازدواج موافق است این یک قرارداد است این

says what will happen if they divorce isn't that great so you you enter the

می گوید اگر طلاق بگیرند چه اتفاقی می افتد خیلی خوب نیست، بنابراین شما وارد ازدواج می شوید

marriage and before you can get married you have to sign a contract that talks

و قبل از اینکه بتوانید ازدواج کنید باید قراردادی را امضا کنید که در آن صحبت کند

about what happens when your marriage ends I don't think many people do that

که وقتی ازدواج شما به پایان می رسد چه اتفاقی می

they're only wealthy people it only tends to be yes people well where

افتد. بله، مردم خوبی هستند، جایی

there's an inequality in the assets of one partner over another when they're

که نابرابری در دارایی های یک شریک نسبت به شریک دیگر وجود دارد، زمانی که آنها

getting married and what the say one's much much wealthier than the other

ازدواج می کنند و می گویند که یکی بسیار ثروتمندتر از میلیونر دیگر است

millionaire and then he meets somebody or she meets somebody who's worth a lot

و سپس با کسی ملاقات می کند یا او با کسی ملاقات می کند که ارزش بسیار

less than them they want to be certain that they're getting into a relationship

کمتری دارد. آنها آنها می خواهند مطمئن باشند که به دلایل درستی وارد یک رابطه می شوند

for the right reasons ie that person isn't marrying them because they've got

، یعنی آن شخص با آنها ازدواج نمی کند زیرا

lots of money and so to protect themselves they often set up these

پول زیادی دارد و بنابراین برای محافظت از خود اغلب این توافق نامه ها را تنظیم می

agreements so that if they get divorced the person with all the money can keep

کنند تا اگر طلاق گرفتند شخص با تمام پول می تواند تمام پول را نگه دارد

all the money all these keep most of it or they they agree on a settlement yes

همه اینها بیشتر آن را نگه می دارد یا در مورد تسویه توافق می کنند بله

so maybe the wife only gets 10% or maybe 20% and not not 50 so yes so it does

بنابراین ممکن است زن فقط 10٪ یا شاید 20٪ بگیرد و 50 نباشد بنابراین بله

depend but divorce is something that is very common nowadays maybe maybe in some

بستگی دارد اما طلاق چیزی است. که امروزه بسیار رایج است، شاید در برخی

cultures it isn't but I think it's fair to say and I'm not being unkind but it

فرهنگ ها اینطور نیست، اما من فکر می کنم منصفانه است که بگویم و من کم لطفی نمی کنم، اما

would be fair to say that many marriages nowadays don't last very long

منصفانه است که بگویم بسیاری از ازدواج های امروزی خیلی دوام نمی آورند،

I think the divorce I think about it I think it's approaching 50% yes in this

من فکر می کنم طلاق من در مورد آن فکر کنید من فکر می کنم به 50٪ نزدیک می شود بله در این

country of people who get married do eventually get divorced so in all

کشور افرادی که ازدواج می کنند در نهایت طلاق می گیرند بنابراین

fairness definitely in Western cultures maybe here in

انصافاً در فرهنگ های غربی قطعاً در اینجا در

UK Europe and also in the United States you might find that divorce is a very

انگلیس در اروپا و همچنین در ایالات متحده ممکن است دریابید که طلاق یک امر بسیار

common thing now your parents aren't divorced but mine actually are my

رایج است. چیزی که الان پدر و مادرت طلاق نگرفته اند ب در واقع مال من این است که

parents got divorced many years ago when I was about 15 or 16 so my parents got

پدر و مادر من سال ها پیش زمانی که من حدوداً 15 یا 16 ساله بودم

divorced quite a few years ago when I was a teenager so yes it's so so I have

طلاق گرفتند، بنابراین والدین من چند سال پیش زمانی که من یک نوجوان بودم طلاق گرفتند، بنابراین بله، بنابراین من

some personal experience of this I mean it used to be that people was very rare

تجربه شخصی در این مورد دارم، یعنی قبلاً

for people to get divorced because of course traditionally you're getting

به ندرت مردم طلاق می‌گرفتند، زیرا به طور سنتی شما

married in a church aren't you and you have to read to go through a ceremony

در کلیسا ازدواج می‌کنید، اینطور نیست و برای گذراندن یک مراسم باید بخوانید

which is you're getting married in the eyes of God aren't you people get back

که در نظر خدا ازدواج می‌کنید. شما مردم برمیگردید این

that's what people go to church and they have to recite lines and of course so a

همان چیزی است که مردم به کلیسا می روند و باید جملاتی را بخوانند و البته

lot of people of older generations they will never break these vowels because

بسیاری از افراد نسل های قدیمی هرگز این حروف صدادار را نمی شکنند زیرا

these vowels they make you know to God so a lot of people won't get divorced

این مصوت ها باعث می شود که شما را به خدا بشناسید بنابراین بسیاری از مردم پیروز شدند. به

because of that reason but of course nowadays you can just go to a registry

این دلیل طلاق نگیرید، اما البته امروزه شما فقط می توانید به یک اداره ثبت احوال

office you don't have to go through a religious ceremony to get married and

مراجعه کنید و نیازی به انجام مراسم مذهبی برای ازدواج

therefore there's no particular reason not to get divorced if things go wrong

ندارید و بنابراین دلیل خاصی برای طلاق نداشتن وجود ندارد اگر همه چیز اشتباه پیش رفت.

hmm you haven't got that in the back of your mind think we went to a church and

آن را در پشت سر شما نیست فکر کن ما به کلیسا رفتیم و

you're not going to be worried about retribution from above but you know what

تو نگران انتقام از بالا نخواهی بود، اما می‌دانی که

I think but but the problem is nowadays and I don't think marriage is taken as

من چه فکر می‌کنم، اما مشکل این روزهاست و فکر نمی‌کنم ازدواج به آن

seriously as it used to be no I I have my own solution which is not get married

اندازه که قبلا جدی می‌شد جدی گرفته نمی‌شود. من راه حل خودم را دارم که ازدواج نکن

then get married that's a great solution so you can have a relationship but maybe

پس ازدواج کن این یک راه حل عالی است تا بتوانی رابطه داشته باشی اما شاید

you can give it some time and and and not rush into things but I think at the

بتوانی به آن زمان بدهی و عجله نکنی اما فکر می کنم در

moment marriage has become like a status symbol it's something that you you have

حال حاضر ازدواج مثل یک موقعیت شده است. نماد چیزی است که شما باید

to have a very big wedding with with a really big cake in a lovely wedding

با آن یک عروسی خیلی بزرگ داشته باشید با یک کیک واقعا بزرگ در لباس عروسی دوست داشتنی

dress and everything is big and lots of money is spent on it so I have seen in

و همه چیز بزرگ است و پول زیادی برای آن خرج می شود بنابراین من در

my life many people spend a lot of money on their wedding

زندگی ام دیده ام که افراد زیادی پول زیادی خرج می کنند. در مراسم عروسی آنها

and a couple of years later they get divorced so all of that money all of

و چند سال بعد آنها طلاق گرفتند، بنابراین این همه پول،

that expense all of that grandeur all of that that pomp all of that that ceremony

این همه هزینه، این همه عظمت، تمام آن مجلل، تمام آن مراسم،

everything's sort of big and grand and then two years later they get divorced I

همه چیز بزرگ و باشکوه است و بعد دو سال بعد آنها طلاق گرفتند.

think it would be fair to say are not not being sexist here but anybody that I

فکر می کنم منصفانه است که بگوییم نیست در اینجا جنسیت گرا نیستم، اما هرکسی را که من

know of man and woman that have got married usually it's the woman that

از زن و مردی می شناسم که ازدواج کرده اند، معمولاً این زنی است که

wants to have a big wedding white dress a traditional white wedding yeah in a

می خواهد یک لباس عروسی بزرگ سفید داشته باشد، یک عروسی سفید سنتی بله در

church with everybody there I think most men probably couldn't be bothered with

کلیسا با همه آنجا، فکر می کنم اکثر مردان احتمالاً نمی توانند باشند.

that I might be jumped generalizing here and I don't want to seem sexist but I

من از این موضوع ناراحتم که ممکن است در اینجا تعمیم بدهم و نمی خواهم جنسیت گرا به نظر برسم، اما

think most people that I know have got married the man probably given the

فکر می کنم اکثر افرادی که می شناسم ازدواج کرده اند، مردی که احتمالاً با این

choice wouldn't have gone for the big splashy wedding where you spent that

انتخاب انتخاب کرده بود، برای عروسی بزرگ که در آن ده ها وقت صرف کردید، شرکت نمی کردند.

tens of thousands and that what weddings cost a fortune yes well you can spend

از هزاران نفر و اینکه چه عروسی هزینه گزافی دارد، بله، شما می توانید

ten ten thousand pounds on a fairly sort of average wedding so yes it's very in a

ده هزار پوند برای یک عروسی نسبتاً متوسط ​​خرج کنید، بنابراین بله، این یک

very expensive thing but of course they always say it is the bride's day so the

چیز بسیار گران است، اما البته همیشه می گویند که روز

bride is the the person getting married the female so quite often they say it is

عروس است، بنابراین عروس است. کسی که با زن ازدواج می کند اغلب می گویند که

her day yes yes so I think so but my point is that a lot of people spend a

روز اوست بله، بنابراین من فکر می کنم اینطور است، اما حرف من این است که افراد

lot of money tons of money on their big lavish wedding and then they get

زیادی برای عروسی مجلل خود پول زیادی خرج می کنند و سپس

divorced so all of that effort all of that work all of the money that's being

طلاق می گیرند. از آن تلاش همه این کارها تمام پولی که به

spent traditionally of course it was the far it went in out in in certain Western

طور سنتی خرج می شود البته در فرهنگ خاص غربی تا آنجایی که صرف می

culture it was the tradition that the father of the bride would pay for all

شود این سنت این بود که پدر عروس برای

the wedding yes or all the parents of the bride yes the parents of the bride

همه عروسی بله یا همه والدین عروسی می پرداخت. عروس بله پدر و مادر عروس

would pay for all the wedding but now nowadays that tradition has largely gone

هزینه تمام عروسی را پرداخت می کنند اما امروزه این سنت تا حد زیادی از بین رفته است

and I think they sort of split it 50/50 yes

و فکر می کنم آنها آن را به نوعی 50/50 تقسیم کردند بله

now of course going back to divorce again

البته اکنون دوباره به طلاق برمی گردم و

talking to this friend of mine who's getting divorced I hope your friend

با این دوستم که در حال طلاق است صحبت می کنم. امیدوارم دوست

isn't watching this well I haven't said his name nope almost that the the

شما این را خوب تماشا نکرده باشد من اسمش را نگفته ام نه تقریباً

lawyers are getting something like 20% of all the money that is exchanging

وکلا حدود 20 درصد از کل پولی

hands between the between him and his wife that the the fees incurred when you

را که بین او و همسرش رد و بدل می شود دریافت می کنند. شما

have to get lawyers involved well in anything everybody knows this if you

باید وکلا را در هر کاری به خوبی درگیر کنید همه این را می دانند اگر

want to get divorced you know if you're going to split up a hundred thousand

می خواهید طلاق بگیرید می دانید اگر قرار است صد هزار

pounds between the two of you probably twenty thousand if it's going to the

پوند بین شما دو نفر تقسیم کنید احتمالاً بیست هزار پوند اگر به

lawyers well it's even even if you want to get something notarized it's it's

وکلا برود خوب است حتی حتی اگر می‌خواهید چیزی را محضری دریافت کنید،

maybe four or five hundred pounds so all you need is is a signature on a document

ممکن است چهار یا پانصد پوند باشد، بنابراین تنها چیزی که نیاز دارید امضای روی یک سند

to make it a legal document it's it's four or five hundred pounds and all the

است تا آن را به عنوان سند قانونی تبدیل کنید، چهار یا پانصد پوند است و تمام کاری که

lawyer is doing or the solicitor is signing their name it's incredible and

وکیل انجام می‌دهد یا وکیل امضا کردن نام آنها باورنکردنی است و

putting a stamp on it and that's it so once you involve lawyers or as we call

روی آن مهر گذاشتن و همین است، بنابراین وقتی وکلا یا همانطور که ما

them here solicitors it becomes a very expensive thing so getting married is

اینجا آنها را وکیل می نامیم به یک چیز بسیار گران تبدیل می شود، بنابراین

still probably less expensive than getting divorced I think so well just

ازدواج احتمالاً کم هزینه تر از طلاق است، فکر می کنم خیلی

don't get married that's it clogged problem solved yes exactly well it's up

خوب است. ازدواج کنید که مشکل حل شده است بله دقیقاً

to individuals it depends on what view sort of do you have a romantic view of

به افراد بستگی دارد، بستگی به این دارد که چه نوع دیدگاه عاشقانه ای نسبت به

marriage how realistic you are about how things will go in the future we could

ازدواج دارید که چقدر واقع بین هستید که اوضاع در آینده چگونه پیش خواهد رفت، ما می

talk about this a lot couldn't we because mr. Duncan but yes you have gone

توانیم در مورد این موضوع زیاد صحبت کنیم. نه ما چون آقای دانکن اما بله، شما آن را گذرانده اید

through I was I saw a program recently about marriage and about what about

من اخیراً برنامه ای در مورد ازدواج دیدم و در مورد اینکه

divorce and the effects on the children if you have children I come from a

طلاق و تأثیرات آن بر فرزندان چیست اگر بچه دارید من از یک

broken home you do I come from a broken home it probably explains many the rest

خانه خراب آمده ام شما من از یک خانه خراب آمده ام احتمالاً بسیاری از موارد را توضیح می دهد. بقیه

of your life it probably explains many things about me

زندگی شما احتمالاً چیزهای زیادی را در مورد من توضیح می دهد ،

so we have a look at the live chat let's have a look at the live I've been

بنابراین ما به چت زنده نگاهی می اندازیم بیایید نگاهی به زنده نگاهی بیندازیم که من به آن

looking at it I'm always keeping a little one eye on the live channel

نگاه می کردم من همیشه یک چشم کوچک به کانال زنده

keeping a one eye honest I don't know I don't want to know about your one eye if

نگه می دارم و یکی را نگه می دارم چشم صادقانه من نمی دانم نمی خواهم در مورد یک چشم شما بدانم اگر

you don't mind oh look Thomas says he lives in Brazil

مشکلی ندارید اوه نگاه کنید توماس می گوید او در برزیل زندگی می کند

hmm had a friend that they split during the honeymoon wow that must be a record

دوستی داشت که آنها در ماه عسل از هم جدا شدند وای که باید رکورد باشد

yes there I guess there were mounting difficulties I don't get it that's a

بله آنجا من حدس می‌زنم مشکلاتی در

very rude joke all right mr. Steve how about you travel around the world to the

راه‌اندازی وجود داشته است. استیو چطور به سرتاسر دنیا سفر می‌کنید و به مکان‌های دیدنی سفر می‌کنید،

landmarks no we're not doing that Pedro we gave that up about seven weeks ago

نه، ما این کار

again we would be willing to do know if we were funded to do it yes oh I see

را انجام نمی‌دهیم.

what Pedro means when I start the my section of the livestream yes well I I

من بخش من از پخش زنده را شروع می کنم بله، من

do want to do that but mr. Duncan has forbidden me hmm Thomas says I live in

می خواهم این کار را انجام دهم اما آقای. دانکن من را ممنوع کرده است توماس می گوید من در برزیل زندگی می

Brazil and I have a friend oh these they split up I can't believe that they split

کنم و یک دوست دارم اوه اینها از هم جدا شدند باورم نمی شود که آنها

up during the honeymoon I just said that muskan I know I'm just reacting to it

در ماه عسل از هم جدا شدند.

again because I find that incredible I mean at least give it a year before you

باورنکردنی است منظورم این است که حداقل یک سال قبل از اینکه

decide to split up so today is called the old New Year in Russia according to

تصمیم به جدایی بگیرید به آن فرصت دهید، بنابراین امروز طبق تقویم قدیمی در روسیه سال نو قدیمی نامیده می شود،

the old calendar so apparently today it is happy new year for some people and

بنابراین ظاهراً امروز برای برخی افراد سال نو مبارک است و

also apparently now this is something I didn't even realize did you know I bet

همچنین ظاهراً اکنون این چیزی است حتی متوجه نشدم که می‌دانی شرط می‌بندم

you don't know this Steve no one I know you don't know this but in certain parts

که این استیو را نمی‌شناسی، هیچ‌کس نمی‌دانم که تو این را نمی‌دانی، اما در بخش‌های خاصی

of Wales they also celebrate the old calendar Oh

از ولز تقویم قدیمی را جشن می‌گیرند،

so in Wales today it is actually New Year's Day as well Wales is not very far

بنابراین در ولز امروز در واقع سال نو است. روز نیز ولز خیلی دور

from here so in certain parts of Wales they also

از اینجا نیست، بنابراین در بخش‌های خاصی از ولز

celebrate 13 days behind everything else so they celebrate Christmas late and

13 روز عقب‌تر از هر چیز دیگری جشن می‌گیرند، بنابراین کریسمس را دیر جشن می‌گیرند

they also have the New Year late and with many parts of the world I believe

و همچنین سال نو را دیر می‌گذرانند و در بسیاری از نقاط جهان من به روسیه نیز اعتقاد دارم.

in Russia as well so Sergio says today is the old new

بنابراین سرجیو می‌گوید امروز جدید قدیمی

so that is the new year but from the old calendar and he's saying happy New Year

است سال نو اما از تقویم قدیم و او دوباره سال نو را

to us again so thank you very much Happy New Year when when is it too late to say

به ما تبریک می گوید، پس خیلی ممنون سال نو مبارک، چه زمانی برای گفتن سال نو خیلی دیر است،

Happy New Year I thought yes I think about July if you're still saying happy

فکر کردم بله، به جولای فکر می کنم اگر هنوز هم می گویید مبارک باشد

new year in July you should stop well you see I'm in

سال نو در ژوئیه باید متوقف شوید، می بینید که من در

sales and I like to make my customers feel good so I really say things to them

فروش هستم و دوست دارم مشتریانم احساس خوبی داشته باشند، بنابراین من واقعاً چیزهایی را به آنها

so I've been saying happy New Year to my customers all this week but I think

می گویم، بنابراین در تمام این هفته سال نو را به مشتریانم تبریک می گویم، اما فکر می کنم

there is a period of time I think it's probably seven to ten days seven days I

وجود دارد. یک دوره زمانی است که فکر می کنم احتمالاً هفت تا ده روز است، هفت روز،

think afterwards yeah I think after New Year we all started back to work on the

فکر می کنم بعد از آن بله، فکر می کنم بعد از سال نو همه ما شروع به کار روی

the second or third eye and the tenth was Friday I think okay um so now I'm

چشم دوم یا سوم کردیم و دهمین روز جمعه بود، فکر می کنم خوب است، بنابراین اکنون من

not going to say it anymore I'm not going to say Happy New Year have we gone

من دیگر نمی خواهم بگویم من نمی خواهم بگویم سال نو مبارک اگر

offline mr. Donigan my big monitor has just gone off I don't know what's

آفلاین شدیم آقای. Donigan مانیتور بزرگ من به تازگی خاموش شده است، نمی دانم چه

happened they wait there a second I know what it is I know what the reason is

اتفاقی افتاده است، آنها منتظر می مانند

can you still hear us yes it's back on mr. Duncan ah right okay yes yes so this

. دانکن آه درست است بله بله، بنابراین این

stupid monitor it has it has a thing built-in so if because I've put

مانیتور احمقانه یک چیز داخلی دارد، بنابراین اگر من

something in the way there is a little sensor that makes the TV go off so I've

چیزی را در راه قرار داده ام یک سنسور کوچک وجود دارد که باعث می شود تلویزیون خاموش شود، بنابراین باید

got to readjust that that's something I didn't think of so there you go that was

دوباره تنظیم کنم که چیزی که من به آن فکر نمی‌کردم، پس برو که خسته‌کننده بود،

boring yes so when do you stop saying happy New Year to people then oh I'm

بله، پس چه زمانی از گفتن سال نو به مردم دست می‌کشی، اوه،

gonna stop saying it now because it gets it becomes in Cincy okay so for the last

من الان از گفتن آن دست می‌کشم، زیرا در سینسی می‌شود، پس برای آخرین

time in 2019 we are going to say Happy New Year for the last time Happy New

بار در سال 2019 برای آخرین بار

Year do what would be too late do for the last time we're not doing it again

this is the last time that we're saying happy new year that's it we've done it

می گوییم سال نو مبارک سال نو مبارک. این کار را انجام

that's it no more you can't say Happy New Year

دادم که دیگر دیگر نمی توانی سال نو را تبریک بگوی

after today there you go good that's sorted that out

بعد از امروز می روی خوب است که مرتب شده است

I've stopped say Happy New Year already oh oh I see

من متوقف کردم بگویم سال نو مبارک اوه اوه می بینم که

Olga's stopped already so yes I think I think we should also stop

اولگا قبلا متوقف شده است بنابراین بله فکر می کنم باید همچنین قطع کن

yes a week I think you're right Olga a week that's it you can't start you can't

بله یک هفته فکر می کنم حق با شماست اولگا یک هفته این است که شما نمی توانید شروع کنید نمی

keep saying it after a week so I'm not going to say it anymore yes also talking

توانید آن را بعد از یک هفته ادامه دهید بنابراین من نمی خواهم دیگر بگو بله در

of New Year's of course we have the Lunar New Year coming in about two weeks

مورد سال نو نیز صحبت می کنیم، البته ما سال نو قمری را حدود دو هفته

I think I think it's around about this year I think it's the 5th of February

دیگر داریم، فکر می کنم حدوداً امسال است، فکر می کنم پنجم فوریه

this year so in China and and some other countries as well they will celebrate

امسال است، بنابراین در چین و برخی کشورهای دیگر نیز همینطور است. آنها

the Lunar New Year in the Chinese zodiac it is the year of the pig yes somebody's

سال نو قمری را در زودیاک چینی جشن خواهند گرفت، سال خوک است بله، کسی

mentioned that yes so if your age happens to be 12 24 or 36 you are a pig

گفته است که بله، بنابراین اگر سن شما 12، 24 یا 36 باشد، شما یک خوک هستید

and also in Japan in Japan I think it's year of the boar boa are 4 so thing well

و همچنین در ژاپن در ژاپن فکر می کنم سال این سال است. گراز بوآ 4 ساله است، پس خوب

do you come into that is it for you well how old are you mr. Duncan I am actually

است که وارد این موضوع شوید که برای شما خوب است که آقای شما چند ساله هستید. دانکن من در واقع می

saying no it's ok couldn't Oh probably with my I think everyone knows my age

گویم نه خوب است نمی توانم اوه احتمالا با من فکر می کنم همه سن من را می دانند

now yes I am the year of the snake mr. Duncan I know what you are

بله من سال آقای مار هستم. دانکن می‌دانم که تو چی هستی،

mmm I'm talking about the animal so was i it's five past four already mr. Duncan

من در مورد حیوان صحبت می‌کنم، آیا الان ساعت چهار و پنج است آقای. دانکن

no it is it's five plus three that's what I said I know you said five plus

نه پنج به علاوه سه همین است که گفتم می دانم که گفتی پنج به اضافه

four correcting me again mr. Duncan I'm not gonna take it seriously no it's like

چهار و دوباره مرا اصلاح کردی آقای. دانکن من آن را جدی نمی‌گیرم، نه مثل این است که

now you're going to take it see it's just it's just very easy to do basically

حالا شما آن را می‌گیرید، ببینید این کار اساساً بسیار آسان است،

so we have some things to talk about today we're talking about divorce what

بنابراین ما باید درباره‌ی آن صحبت کنیم، امروز درباره طلاق صحبت می‌کنیم،

about in your family has have you had any any people in your family divorce

چه در خانواده شما. آیا در خانواده شما افرادی را داشته اید که

get divorced maybe split up baby go their separate ways or maybe sometimes

طلاق بگیرند شاید جدا شوید عزیزم راه خود را می روند یا شاید گاهی

what happens Steve sometimes people become closer they actually become

اتفاقی که می افتد استیو گاهی اوقات مردم

closer after they've got divorced Oh they'd become friends so what does that

بعد از طلاق به هم نزدیک تر می شوند اوه آنها دوست می شوند پس چه می شود

mean does that mean they weren't friends when they were married very strange

آیا این بدان معناست که آنها در زمان ازدواج با هم دوست نبودند، بسیار عجیب

isn't it relationships there are many reasons for real

است، آیا روابط، دلایل زیادی برای

she's breaking down many reasons the most common one is a wandering eye or is

از هم پاشیدن او وجود دارد، دلایل زیادی وجود دارد که رایج ترین آنها یک چشم سرگردان است یا

it money well maybe money but I think also I

شاید پول خوب است، اما به نظر من همچنین

think quite often it's it's it's you become a little bit bored in a

فکر می‌کنم اغلب اوقات به خاطر این است که در یک رابطه کمی خسته

relationship maybe you've been together for many years and maybe everything's

می‌شوید، شاید سال‌هاست که با هم هستید و شاید همه

become very stale and very boring maybe you've been married for ten years

چیز بسیار کهنه و بسیار کسل‌کننده شده باشد، شاید ده سال یا بیست یا سی سال است که ازدواج کرده‌اید.

or twenty or thirty and everything is just boring you're the wife that she's

و همه چیز خسته کننده است، شما همسری هستید

starting to get a little older now hands put on weight and she doesn't want to to

که او کمی بزرگتر شده است و اکنون وزنش را افزایش می دهد و دیگر نمی خواهد

do to do rumpy-pumpy anymore so there you go yes women tend to look after

این کار را انجام دهد.

themselves in a relationship don't they there they tend to make themselves look

رابطه ای که آنجا نیستند، تمایل دارند خود را

beautiful and they're concerned with looking good whereas the man in a

زیبا جلوه دهند و به این فکر می کنند که خوب به نظر برسند، در حالی که مردی که در یک

relationship was often the one that lets himself go so when we say lets himself

رابطه قرار دارد اغلب کسی است که خود را رها می کند، بنابراین وقتی می گوییم خود را رها می کند، دیگر

go he stops looking after his health gets as fat stomach maybe doesn't wash

مراقب سلامتی خود نیست. از آنجایی که شکم چاق ممکن است مرتباً شسته نشود،

as regularly I'm generalizing here but if you let yourself go it means you

من اینجا را تعمیم می‌دهم، اما اگر خودتان را رها کنید، به این معنی است که

don't look you don't attend to your appearance as well I have never heard

به ظاهر خود توجه نمی‌کنید، همچنین به ظاهر خود اهمیت نمی‌دهید، من هرگز نشنیده‌ام

the reason for divorce being put down to poor hygiene well I wasn't saying it was

که دلیل طلاق را به گردن بیاندازند. بهداشت ضعیف خوب من نمی‌گفتم

a reason but it wouldn't actually say that I want to get divorced from my

دلیلی است، اما در واقع نمی‌توان گفت که می‌خواهم از شوهرم طلاق بگیرم،

husband because he doesn't clean his teeth very regularly well that's it if

زیرا او مرتب دندان‌هایش را خوب تمیز نمی‌کند،

you let yourself go okay it means you stop taking you stop making yourself

اگر خودت را رها کنی خوب است، یعنی تو از گرفتن تو دست بکش

look good you stop taking taking care of your appearance you lose your pride yeah

، جلوی خوب جلوه دادن خودت را بگیر مراقبت از ظاهرت غرورت را از دست می دهی، بله،

so you just don't care you don't get your hair cut you don't clean your teeth

پس فقط اهمیت نمی دهی که موهایت را کوتاه نکنی، دندان هایت را تمیز نکنی،

you get a big fat stomach is that the woman or the man well I'd letting go

شکم بزرگی چاق می کنی، این است که زن یا مرد خوب است. رها

with your cell if you let yourself go I mean let yourself go means to have a

کردن با سلولت، اگر خودت را رها کنی، منظورم این است که

good time as well if you get to go to a party and let yourself go but if you

اگر به یک مهمانی بروی و خودت را رها کنی، اوقات خوبی را سپری کنی، اما

somebody if you say to somebody about somebody all they've

اگر به کسی در مورد کسی بگوئی همه چیزهایی که دارد

let themselves go it means that they've you know put on weight hmm usually well

خودشون رو رها کن یعنی میدونی وزن اضافه کن معمولا

that's it they've lost they've lost a promise key they've lost pride in their

خوب همینطوره که از دست دادن یه کلید قولی رو از دست دادن

appears exactly they've lost pride in their appearance

so that's it so yes apparently yes it it's very

بنابراین بله ظاهرا بله خیلی

unusual for divorced divorces to take place because of poor hygiene well I

غیرعادی است که طلاق های طلاق گرفته شده به دلیل بهداشت نامناسب اتفاق بیفتد.

wasn't saying that was a reason for divorce I was sorry for repeating Olga's

من نگفتم این دلیلی برای طلاق بود من از تکرار

is sorry for repeating but my parents got divorced after 35 years of marriage

متاسفم اولگا از تکرار متاسفم اما والدینم بعد از 35 سال ازدواج طلاق گرفتند.

you made me remember the sad moments of my life sorry Olga sorry but the thing

تو باعث شدی لحظه های غمگین زندگیم را به یاد بیاورم متاسفم اولگا متاسفم اما موضوع

is it is a very sad for children it's very sad when their parents break up I

همین است برای بچه ها خیلی ناراحت کننده است وقتی پدر و مادرشان از هم جدا می شوند

think I'll go I'm going now I'll leave mr. Steve here I'm sorry that I've upset

فکر می کنم می روم الان می روم آقا را ترک می کنم . استیو اینجاست، متاسفم که ناراحتت کردم

you bye and it does well it does cause upset and the younger the children are

خداحافظ و این به خوبی باعث ناراحتی می شود و هر چه بچه ها کوچکتر باشند

probably the worse it is for them mr. Duncan thinks seems to think that he

احتمالاً برای آنها بدتر است. دانکن فکر می کند به نظر می رسد فکر می کند که او

suffered as a result of his parents getting divorced and I think well I mean

در نتیجه طلاق پدر و مادرش رنج کشیده است و من فکر می کنم خوب منظورم این است

going back to this friend of mine who's going through a divorce here their

که به این دوستم برگردم که در اینجا طلاق می گیرد

children are you know they think once 14 the other ones don't give these details

فرزندان آنها می دانند که آنها فکر می کنند یک بار 14 بچه های دیگر طلاق نمی گیرند. این جزئیات را

telling the name am I not saying who it is please please very distressing please

بگویید و نام را بگویید، من نمی گویم این کیست ، لطفاً بسیار ناراحت کننده است،

don't sue please don't sue as if you're watching you know they've been in bad at

لطفاً شکایت نکنید، لطفاً شکایت نکنید، انگار که دارید تماشا می کنید، می دانید که آنها در

school their behaviors been bad at school because of all because of all the

مدرسه بد بوده اند، رفتارهای آنها در مدرسه بد بوده است، زیرا از همه به دلیل

stress that's going on and but that's life it is that's life life isn't life

استرسی که در جریان است و اما زندگی همین است، زندگی این است

isn't this nice little everything's ironed out you know exactly what's going

to happen surprises come along things that you didn't expect life is dead life

که زندگی نیست مرده است

is unfair because it's unfair well yes it's just life yes that's what it just

زندگی ناعادلانه است زیرا ناعادلانه است خوب بله فقط زندگی است بله همین چیزی است که

said well life isn't fair said it had to be fair when things go wrong that means

گفت خوب زندگی منصفانه نیست گفت باید عادلانه بود وقتی همه چیز اشتباه می شود یعنی

life is unfair when things go right that means life is being fair but the

زندگی ناعادلانه است وقتی اوضاع درست می شود یعنی زندگی منصفانه است اما

unfairness is there it's there so it's it's it's in the mix it's just

بی انصافی اینجاست اینجا پس این است این در ترکیب است فقط

life you have to take the the rough things go wrong you have to take the

زندگی است که باید تحمل کنید چیزهای خشن اشتباه می شوند شما باید با

rough with the smooth Palmyra says how about Prince Charles

and Camilla yes well then I'll getting divorced they are actually the reason

نرمی صاف رفتار کنید.

why Prince Charles got divorced from Princess Diana are the rumors about

دلیل طلاق پرنس چارلز از پرنسس دایانا شایعات در مورد

Charles and Camilla I don't know however is going to be yeah well she'd be called

چارلز و کامیلا است. من نمی دانم، اما خوب است که او را

Queen Camilla I don't think she will no they've already said that she won't

ملکه کامیلا می نامند، فکر نمی کنم او این کار را انجام دهد. به

because of the circumstances of their marriage

خاطر شرایط ازدواجشان نیست،

yeah so it's a bit like was it Edward the second

بله، پس کمی شبیه ادوارد دوم

Edward the second was it I don't know who well he abdicated he became the king

ادوارد دوم بود، نمی دانم چه کسی خوب از سلطنت کنار رفت، او پادشاه شد

and then he met this lovely flighty American woman and he wanted to marry

و سپس با این زن دوست داشتنی و دوست داشتنی آمریکایی آشنا شد و او می خواست با

her but she was a divorcee and so because she had been divorced that means

او ازدواج کند اما او یک مطلقه بود و بنابراین چون طلاق گرفته بود به

that meant he couldn't marry her but so he gave up the throne of England so he

این معنی بود که او نمی توانست با او ازدواج کند اما بنابراین او تاج و تخت انگلیس را رها کرد تا

could be with his love which i think is quite romantic what's that got to do

بتواند با عشقش باشد که به نظر من کاملاً عاشقانه است.

with Camilla though well because it's a similar thing but it's a similar thing

هر چند با کامیلا ارتباط خوبی داشت زیرا این کار را انجام داد چیزی شبیه به هم است اما یک چیز مشابه است

that's why she can't be Queen because of the circumstances of their relationship

، به همین دلیل است که او نمی تواند ملکه شود به دلیل شرایط رابطه آنها،

so because Charles was married to Diana and if you remember Diana went for that

به این دلیل که چارلز با دایانا ازدواج کرده بود و اگر به یاد داشته باشید دیانا

drive that one night that she never came back from and then the Charles all the

آن شب برای آن رانندگی رفت که هرگز از آن برنگشت. سپس چارلز در تمام

time he wanted to smooch and cuddle up to Camilla all the time so all along

مدت او می خواست همیشه کامیلا را در آغوش بکشد و در آغوش بگیرد ، بنابراین در تمام مدت

they wanted to have this relationship so even before I think even before he met

آنها می خواستند این رابطه را داشته باشند، بنابراین حتی قبل از اینکه فکر کنم حتی قبل از ملاقات با

Diana he wanted to have this relationship they were if I remember

دیانا او می خواست این رابطه را داشته باشد اگر به درستی یادم باشد

rightly they were giant childhood sweethearts right yes so they knew each

آنها بودند. درست است، بله، آنها همدیگر را می شناختند

other before which she's a lot older than him isn't she well she is yes but

که او خیلی بزرگتر از او بود، آیا او خوب نیست، او بله است،

then he's 70 so you know I think it's okay now they look the same age now mica

اما او 70 ساله است، بنابراین شما می دانید که من فکر می کنم اشکالی ندارد اکنون آنها هم سن و سال هستند، میکا

says I've been married for 35 years and I think forgiveness is important for

می گوید من دارم 35 سال است که ازدواج کرده ام و فکر می کنم بخشش برای

keeping a relationship very good mica mica I'm going to give you a round of

حفظ یک رابطه بسیار مهم است میکا میکا من می خواهم شما را به

applause for that way there

خاطر این روش تشویق کنم،

absolutely brilliant Mika you are so right yes yes but how much would you

میکا کاملاً عالی شما خیلی درست می گویی بله بله اما چقدر می

forgive would you forgive everything that your partner did well I'm not I'm

بخشید آیا شما هر چیزی را که شریک زندگی تان خوب انجام داده را ببخشید، من

not saying that if your husband murders your family you forgive him so so there

نمی گویم اگر شوهرتان خانواده شما را به قتل رساند، او را ببخشید، بنابراین

is there is a limit that's what I'm saying

محدودیتی وجود دارد، این چیزی است که من می

well I think that's what I've just yes I think the limit is murdering people or

گویم خوب، فکر می کنم این چیزی است که من انجام داده ام. فقط بله، من فکر می‌کنم حدش قتل مردم است یا

maybe running off and having affairs I think it would well I don't know would

شاید فرار کردن و

some people forgive that yes would you what sort of things would you not

forgive in a relationship that would cross the line and you would then have

داشتن رابطه جنسی، فکر می‌کنم خوب است. و پس از آن

to say well that's it I'm getting divorced that's it yes so maybe in a

باید بگویی خوب این است که من دارم طلاق می‌گیرم، بله، پس شاید در یک

relationship oh he's a thought Steve maybe in a relationship you should

رابطه او یک فکر است استیو شاید در یک رابطه باید

decide what the ground rules are ground rules that's a great expression so when

تصمیم بگیرید که قوانین اصلی چه هستند، این یک بیان عالی است، بنابراین وقتی

we talk about the ground rules we talk about the things that we are agreeing on

صحبت می‌کنیم در مورد قوانین اصلی ما در مورد چیزهایی صحبت می کنیم که در مورد آنها توافق

that we can and cannot do yes yep respect each other

داریم که می توانیم انجام دهیم و نمی توانیم انجام دهیم بله به یکدیگر احترام

yep every relationships different every relationship is different so maybe that

بگذاریم بله هر رابطه متفاوت است هر رابطه متفاوت است بنابراین

would be acceptable in one relationship wouldn't be acceptable in another that's

شاید در یک رابطه قابل قبول باشد در یک رابطه قابل قبول نباشد. نه همین

it and advice first yes but I can't I don't think draw rules and say this is

است و توصیه اول بله، اما من نمی توانم قوانینی را ترسیم کنم و بگویم که

this is the rules for your relationship because every relationship is different

این قوانین برای رابطه شماست، زیرا هر رابطه متفاوت است

yes so some people might not have any ground rules they might just have what

بله، بنابراین برخی از افراد ممکن است هیچ قانون اساسی نداشته باشند، آنها فقط ممکن است چیزی داشته باشند.

they call an open relationship yes so people do now a lot of people think that

آنها به یک رابطه باز می گویند بله، بنابراین مردم در حال حاضر بسیاری از مردم فکر می کنند که

that single people have a great time when they are single but some people

افراد مجرد زمانی که مجرد هستند اوقات خوبی را سپری می کنند، اما برخی از افراد

believe that they should also be able to have a great time when they're married

معتقدند که آنها باید بتوانند زمانی که متاهل هستند نیز اوقات خوبی داشته باشند،

so maybe in some relationships the partners will have an open relationship

بنابراین شاید در برخی از روابط که شرکای یک رابطه آزاد خواهند داشت

Lewis says that he's been married for 57 years Wow

لوئیس می گوید که او 57 سال است که ازدواج کرده است وای

okay I've got a lot of applause today can we can we sense

باشه من امروز تشویق های زیادی دریافت کردم آیا می توانیم

applause for that I think we need fireworks fireworks and applause okay I

برای این موضوع تشویق را حس کنیم من فکر می کنم ما به آتش بازی و کف زدن نیاز داریم.

will see what I can do I will try to get fireworks and applause let's try

من می توانم تلاش می کنم آتش بازی و تشویق کنم بیایید سعی

throwing the risk that's it what is the secret of your relationship lewis has

کنیم ریسک کنیم این است که راز رابطه شما چیست

kept you together for 57 years Looby been days married for 57 years is

لوئیس شما را به مدت 57 سال با هم نگه داشته است لوبی روزهای ازدواج 57 ساله این است

that to the same person well I'm guessing so no okay then so what is the

که به همان شخص خوب هستم حدس بزن پس خوب نیست پس

secret if there are well are there any secrets Stan is love 41 years Wow

راز چیست اگر خوب اسرار وجود دارد استن عشق است 41 سال عجب

and the secret is respect politeness and and to think about each other so maybe

و راز احترام به ادب و فکر کردن در مورد یکدیگر است پس شاید

if you consider the other person's feelings and I think it all boils down

اگر احساسات طرف مقابل را در نظر بگیرید و من فکر می کنم. همه چیز

to one thing does it yes love yes I think so because

به یک چیز خلاصه می شود بله دوست دارم بله فکر می کنم اینطور است زیرا

if you really love somebody then I don't think you have to set rules because I

اگر واقعاً کسی را دوست دارید فکر نمی کنم مجبور باشید قوانینی را تعیین کنید زیرا

think a lot of those rules will be automatically respected because if you

فکر می کنم بسیاری از این قوانین به طور خودکار رعایت می شوند زیرا اگر

love somebody enough you're not going to do something that would upset them

به اندازه کافی کسی را دوست داشته باشید قرار نیست کاری انجام دهم که باعث ناراحتی

that's it so yes love is something that might be subjective so I think love is

آنها شود، بنابراین بله، عشق چیزی است که ممکن است ذهنی باشد، بنابراین من فکر می کنم عشق یک

kind of subjective just like a relationship might be so one thing works

نوع ذهنی است درست مانند یک رابطه که ممکن است یک چیز

in a certain relationship and in another relationship that that same thing would

در یک رابطه خاص کار کند و در یک رابطه دیگر که همان چیزی که

not work wouldn't work at all satury no are you ready to forgive your

کار نمی کند به هیچ وجه جواب نمی دهد نه آیا شما حاضرید

partner after they have got a baby from another person oh satury no that is

شریک زندگی خود را بعد از اینکه از شخص دیگری بچه دار شدند ببخشید، اوه اوه، نه، این

quite a moral dilemma I think so so maybe your husband has an affair and has

یک معضل اخلاقی است.

a baby with another woman yes and suddenly there's another little baby

آ بچه با یک زن دیگر بله و ناگهان یک بچه کوچک

going another mouth to feed outside the relationship yes if you find

دیگر به دهان می رود تا خارج از رابطه غذا بخورد، بله اگر متوجه شدید

that out that must be pretty devastating to find out that your partner has been

که بسیار ویرانگر است که بفهمید شریک زندگی شما

having an affair with somebody else and not only having an affair where they've

با شخص دیگری رابطه داشته است و نه تنها رابطه نامشروع داشته است. جایی که آنها در

had a baby by somebody else while you've been married to them that must be very

حالی که شما با آنها ازدواج کرده اید از شخص دیگری بچه دار شده اند که

hard to accept hmm I think for me that would that would cross the line I think

قبول کردنش خیلی سخت است، من فکر می کنم برای من این از مرز عبور

divorce for me but that depends on every relationship you might be willing to

می کند. حاضر باشید

forgive that's it and in fact you might be friends with the this other person

ببخشید همین است و در واقع ممکن است با این شخص دیگر

and you might know there's a children who I mean this does happen oh you know

دوست باشید و ممکن است بدانید بچه‌هایی هستند که منظورم این است که این اتفاق می‌افتد، اوه می‌دانید

what they call that there's an old word a lovely old English word they call it a

که آنها چه می‌گویند که یک کلمه قدیمی وجود دارد یک کلمه قدیمی دوست‌داشتنی انگلیسی که آن را می‌خوانند.

tryst do they a tryst it's a great it's a word you never hear anymore I think

سعی کنید آنها را امتحان کنید بسیار عالی است، کلمه ای است که دیگر هرگز نمی شنوید، من فکر می

it's archaic now so I don't think you ever hear it but as I understand it a

کنم که اکنون قدیمی است، بنابراین فکر نمی کنم هرگز آن را بشنوید، اما همانطور که می

tryst is a relationship that involves three people and I think sometimes the

فهمم یک تلاش رابطه ای است که شامل سه نفر است و من گاهی اوقات فکر می کنم این

relationship is also within an established relationship maybe a

رابطه همچنین در یک رابطه ثابت است، شاید

marriage and then there is another person involved so maybe the three

ازدواج و سپس شخص دیگری درگیر است، بنابراین شاید این سه

people live together in the same house well of course so yes I think it's

نفر با هم در یک خانه زندگی می کنند، البته، بنابراین بله، من فکر

called tryst in many cultures around the world it's perfectly acceptable to have

می کنم در بسیاری از فرهنگ ها در سراسر جهان به آن می گویند که کاملاً قابل قبول است.

more than one wife but of course it doesn't work the other way round I

بیش از یک زن، اما البته برعکس کار نمی کند، من

haven't heard of a culture anywhere in the world where the wife can have lots

در هیچ کجای دنیا از فرهنگی نشنیده ام که زن بتواند شوهرهای زیادی داشته باشد

of husbands yeah well haven't heard of that one maybe the

، بله ، من درباره آن یکی نشنیده ام شاید

Amazonians yeah whether they I don't know whether they were fictitious or not

آمازونی ها بله آنها نمی‌دانم ساختگی بودند یا نه،

but yes I I've never heard of a culture where you thought with the wife you

اما بله، من هرگز از فرهنگی نشنیده‌ام که در آن فکر می‌کردی با همسری که

think gonna have as many you know what I'm talking about the do you think the

فکر می‌کنی به همان تعداد می‌رسی که می‌دانی درباره چه چیزی صحبت می‌کنم، آیا فکر می‌کنی

Amazon is is is fictitious no I want about the Amazonian yes well you know

آمازون است. ساختگی است نه من در مورد آمازونیایی می خواهم بله خوب

this you know this sort of where all the women were in charge big strong women

می دانید این را می دانید که در اینجا همه زنان مسئول بودند زنان قوی و

were in charge of the efforts what I'm talking about I'm not on about the

بزرگ مسئول تلاش ها بودند.

Amazon I've been to it i've been to a lesbian bar like that but where all the

من به آن رفته ام نوار sbian مثل آن است، اما جایی که همه

women are in charge but what we're talking about just before that i've lost

خانم ها مسئول هستند، اما چیزی که ما در مورد آن صحبت می کنیم دقیقاً قبل از اینکه من رشته فکرم را از دست داده

my train of thought now mister definitely you definitely have so yes

ام، آقای قطعاً شما قطعاً دارید، بله

your honor yes trysts yes now I was on about

افتخار شما بله تلاش می کنید بله اکنون من در مورد

there are cultures where the the man can have more than one wife but are there

وجود دارد فرهنگ‌هایی که مرد می‌تواند بیش از یک زن داشته باشد، اما آیا فرهنگ‌هایی وجود دارد

any cultures where the wife can have more than one husband it's all in it's

که زن می‌تواند بیش از یک شوهر داشته باشد،

all biased towards what the husband wants so is there could anyone let us

همه اینها به سمت خواسته‌های شوهر است.

know partly I was wrong about that a tryst

یک تلاش

apparently is just a secret relationship okay Thor tryst a tryst was also where

ظاهرا فقط یک رابطه مخفی است. اوکی ثور سعی کردم یک آزمایش هم جایی بود که

more than two people were involved in a relationship okay then I stand corrected

بیش از دو نفر درگیر یک رابطه بودند، خوب پس من درست می‌شوم

that's me I see I'm going I'm definitely going now bye I thought we had a rule

که من هستم، می‌بینم که دارم می‌روم، حتماً می‌روم، فکر می‌کردم یک رابطه داشتیم. قانون

that we weren't going to talk about things that we weren't sure about well I

این است که ما قرار نیست در مورد چیزهایی که در مورد آنها مطمئن نبودیم خوب صحبت کنیم ای

wish I was sure I was sure I was sure that I was sure but now I'm unsure so I

کاش مطمئن بودم مطمئن بودم مطمئن هستم که مطمئن هستم اما اکنون مطمئن نیستم بنابراین

went mention it again menage a trois Oh a menage tois

دوباره به آن اشاره کردم menage a trois Oh a menage tois

that's that's definitely where you've got three people all having a

که قطعاً آنجاست که شما سه نفر را دارید خواهش می کنم همه با

relationship together that sounds very romantic because it's it's it sounds

هم رابطه ای داشته باشند که به نظر خیلی رمانتیک می رسد، زیرا به این دلیل است که

French so automatically if anything anything that that is said in French

به طور خودکار فرانسوی به نظر می رسد، اگر هر چیزی که به زبان فرانسوی گفته می شود

always sounds romantic so menage tois Krip Suzette it sounds romantic

همیشه عاشقانه به نظر می رسد.

hello David from Tenerife Jillette Joan oh no that's not very romantic I've just

تازه

realised what I said running out of time mr. Duncan and I've got words to talk

فهمیدم چی گفتم آقا وقتش تموم شده. دانکن و من کلماتی داریم که در موردش صحبت کنیم

about and a poem I thought I thought you was about to say that's what your doctor

و شعری که فکر کردم فکر می‌کردم می‌خواهید بگویید این همان چیزی است که دکترتان

said to you that you're running out of time we need to finish it for today mr.

به شما گفته است که وقت شما تمام شده است که باید آن را برای امروز تمام کنیم آقای.

Duncan because I need to cook the toast the tea cakes and have a cup of tea and

دانکن چون باید نان تست و کیک های چای را بپزم و یک فنجان چای بنوشم و

then I need to go and take my neighbor's dog for a walk because I'm being very

سپس باید بروم و سگ همسایه ام را به پیاده روی ببرم زیرا در حال حاضر بسیار

neighborly at the moment yes we've got a neighbor who's had an operation she

همسایه هستم، بله، همسایه ای داریم که خورده است. عملی که

lives on her own so her dog isn't getting walked so I'm going to go and

او به تنهایی زندگی می‌کند، بنابراین سگش راه نمی‌رود، بنابراین من می‌روم و

walk her dog I thought for a moment you were going to say you're gonna take the

سگش را پیاده‌روی می‌کنم، یک لحظه فکر کردم می‌خواهی بگویی

neighbor for a walk no just her dogs she's got a lovely dog

همسایه را به پیاده‌روی می‌بری، نه فقط سگ‌هایش را او یک کیک چای سگ دوست‌داشتنی دارد

tea cakes and now one thing it's very boring taking a dog for a walk it is

و حالا یک چیز خیلی کسل‌کننده است که سگ را به پیاده‌روی ببریم، این است که

I've discovered you know we thought we've often thought about having a dog

من کشف کرده‌ام می‌دانید که ما فکر می‌کردیم اغلب به داشتن سگ فکر

mr. day it's not much fun for the dog either and then after I've been taking

می‌کردیم. روز برای سگ هم چندان سرگرم کننده نیست و بعد از

this neighbor's dog for a walk yeah I'm just bored stiff of doing it

اینکه سگ همسایه را به پیاده روی بردم، بله، از انجام این کار حوصله ام سر رفته است،

because the dog keeps stopping every few yards to sniff something yes I just want

زیرا سگ هر چند متری توقف می کند تا چیزی را بو کند، بله، فقط می

to go for a walk and it just keeps stopping and sniffing everything and

خواهم بروم. برای پیاده روی و همیشه متوقف می شود و همه چیز را بو می کند و

that you know for me that's a good reason not to have a dog because I think

اینکه شما می دانید برای من این دلیل خوبی برای سگ نداشتن است زیرا به نظر من

walking your dog very boring unless your course meeting other people

راه رفتن با سگ بسیار کسل کننده است مگر اینکه دوره شما با افراد دیگر ملاقات کند

yes which some people have a dog and they go to a park and they meet people

بله که برخی از افراد سگ دارند و آنها می روند به یک پارک می‌روند و با مردم ملاقات می‌کنند،

but around here there aren't very many people is that is a neat is that what

اما در این اطراف افراد زیادی وجود ندارد،

they call dogging that's something very different is it oh I thought it was

چیزی که آن‌ها سگ‌کشی می‌نامند بسیار متفاوت است، اوه من فکر می‌کردم اینجا

where people people went for a walk with their dog and they all met up and they

جایی است که مردم با سگ خود به پیاده‌روی می‌روند و همه آنها ملاقات کردند و

just they just talked about their dogs I don't think so mr. Duncan I think that

آنها فقط در مورد سگ های خود صحبت کردند، من فکر نمی کنم آقای. دانکن فکر می کنم این

means something quite rude Oh rude yes I'm even more interested now so so

به معنای چیز بسیار بی ادبانه ای است اوه بی ادب بله، من اکنون علاقه بیشتری دارم، بنابراین

you're taking the neighbor's dog for a walk but what does that have to do with

شما سگ همسایه را به پیاده روی می برید، اما این چه ربطی به

today nothing can I said because we need to finish exactly at 4:00 o'clock

امروز دارد، من نمی توانم بگویم، زیرا باید دقیقاً در ساعت تمام کنیم ساعت 4:00

look we always run over look look I can cook those if a cup of tea and then go

نگاه کنید ما همیشه در حال فرار هستیم نگاه کنید من می توانم آنها را بپزم اگر یک فنجان چای بنوشم و بعد

out before before it gets dark look it will be dark before 5:00 okay

قبل از تاریک شدن هوا بیرون بروم

then tea cakes what's wrong then what can't can't the dog see in the dark well

. سگ نمی تواند در تاریکی خوب ببیند

I don't want to go out with it's done you want to go out while it's light are

من نمی خواهم با آن بیرون بروم کار تمام است شما می خواهید بیرون بروید در حالی که نور است

you scared no I'm with a dog how can I be scared it's not very nice walking a

می ترسید نه من با یک سگ هستم چگونه می توانم بترسم راه رفتن خیلی خوب نیست

dog in the dark are you scared that not very nice walking a dog anyway are you

سگی در تاریکی آیا می ترسی که به هر حال راه رفتن با سگ خیلی خوب نیست، آیا می

scared that Duncan Kruger might get you in your dreams as you're walking along

ترسی که دانکن کروگر ممکن است شما را در رویاهای شما در حالی که در حال راه رفتن هستید بیابد

is that what you're afraid of tea cakes later on a lot of people ask about the

این است که چیزی که بعداً از کیک های چای می ترسید برای بسیاری از مردم است. در مورد

tea cakes they say are your tea cakes real and yes they are here they are look

کیک های چای بپرسید که می گویند آیا کیک های چای شما واقعی هستند و بله آنها اینجا هستند آنها به نظر

tea cakes so today we will eat two of them and then tomorrow we will eat two

کیک های چای هستند بنابراین امروز ما دو تا از آنها را می خوریم و سپس تی فردا دوتا دیگه میخوریم اگه نه چهارشنبه اینا رو به پرنده ها میدم که معمولا به پرنده ها میدن

more if not on Wednesday I will give these to the birds they usually end up

being given to the birds because we forget they don't keep very well two

چون فراموش میکنیم خیلی خوب نگه

days they've gone stale they go hard stale

something that's hard something stale like a stale relationship maybe yes if

نمیدارن چیزی کهنه مثل یک رابطه کهنه، شاید بله، اگر

you'd be married for a long time yeah so is real relationship gone stale did you

برای مدت طولانی ازدواج کرده بودید، بله، پس رابطه واقعی کهنه شده است، دوست داشتید

like that gone off see what I did there as it gone past its best now Steve has

که از بین رفت، ببینید من آنجا چه کار کردم، همانطور که از بهترینش گذشته است، اکنون

some words and expressions to talk about now we're talking about days of the week

استیو کلمات و عباراتی برای صحبت در مورد اکنون ما در مورد روزهای هفته در

months of the year and phrases connected to that so I think mr. Steve wants to do

ماه های سال و عبارات مرتبط با آن صحبت می کنیم، بنابراین فکر می کنم آقای. استیو می‌خواهد

that right now you see Carol do you seem very eager and we always seem to run out

همین الان این کار را انجام دهد، می‌بینی کارول آیا تو خیلی مشتاق به نظر می‌رسی و به نظر می‌رسد همیشه وقتمان

of time and I'm very keen to finish it for and we also have a little poem to

کم است و من خیلی مشتاقم آن را تمام کنم و همچنین شعر کوچکی برای

read as well can I do concerning days of the week ok mr. Steve

خواندن داریم، همچنین می‌توانم در مورد روزها بخوانم. هفته باشه آقای استیو

you are now on your camera and I where's that where is your camera oh dear mr.

تو الان روی دوربینت هستی و من دوربینت کجاست آقای عزیز.

Steve's camera is over there right okay here we go

دوربین استیو آنجاست، خب، ما می‌رویم

here's the first word mr. Duncan which will all be familiar with but I'm going

اینجا اولین کلمه آقای است. دانکن که همه با آن آشنا خواهند بود، اما من می خواهم

to mention it a words these are words now I'm going to start off with words

به آن یک کلمه اشاره کنم، اینها کلمات هستند، اکنون می خواهم با کلمات

connected with days of the week and the first one is Black Friday now Black

مرتبط با روزهای هفته شروع کنم و اولین مورد، جمعه سیاه است و اکنون به

Friday officially I was looking this up it's the first day of Christmas of the

طور رسمی جمعه سیاه است. این اولین روز کریسمس است که

Christmas shopping season traditionally starts in America and it starts one day

فصل خرید کریسمس به طور سنتی در آمریکا شروع می شود و یک روز

after a particular festival called Thanksgiving that they have in America

پس از جشنواره خاصی به نام شکرگزاری که در آمریکا برگزار می شود شروع می شود

which is a sort of a you're sort of giving blessing for for the harvest so

که نوعی برکت دادن برای برداشت محصول است. بنابراین

we were over in England we would call it a harvest festival where you're giving

ما در انگلیس به پایان رسیده بودیم، آن را جشن برداشت می نامیم که در

thanks it's a sort of religious has religious undertones where you're you're

آن شکرگزاری می کنید، این یک نوع مذهبی است، دارای زوایای مذهبی است، جایی که شما می

saying thank you God for the all the the bounty of the land the wheat the fruit

گویید خدایا شکرت به خاطر همه نعمت های زمین، گندم. میوه ها

so that's what Thanksgiving is about and in America it happens to fall on the

همین است و در آمریکا در

fourth Thursday in November in Canada I think it's on different days and I think

چهارمین پنجشنبه ماه نوامبر در کانادا اتفاق می افتد، فکر می کنم در روزهای مختلف است و فکر می کنم

they celebrated in the Caribbean and interestingly enough in Liberia as well

آنها در دریای کارائیب و به اندازه کافی جالب در لیبریا نیز جشن گرفتند،

but it in the fact that the harvest festival celebrating the harvest in the

اما در این واقعیت است که جشنواره برداشت محصول در

UK is normally done in September because it's winter in October so if no point in

بریتانیا معمولاً در ماه سپتامبر برگزار می شود زیرا در ماه اکتبر زمستان است، بنابراین اگر

having a harvest celebration of the harvest yeah

جشن برداشت محصول در نوامبر بی فایده است، بله،

in November because nothing's growing over here so it's all to do with that so

زیرا هیچ چیزی در اینجا رشد نمی کند، بنابراین همه چیز به

it's the the Friday after Thanksgiving that we don't never use to celebrate it

آن مربوط می شود. جمعه بعد از شکرگزاری که ما هرگز از آن برای جشن گرفتن

here in the UK but Black Friday is something that we now talk about a lot

در اینجا در بریتانیا استفاده نمی کنیم، اما جمعه سیاه چیزی است که اکنون در مورد آن زیاد صحبت می کنیم

because normally in the UK we don't tend to reduce the price of goods in the

زیرا معمولاً در بریتانیا تمایلی به کاهش قیمت کالاها

lead-up to Christmas we tend to have our sales in January but in America they

نداریم. - تا کریسمس، ما تمایل داریم که فروش خود را در ژانویه داشته باشیم، اما در آمریکا

they tend to start discounting all their goods in the lead-up to Christmas to

آنها تمایل دارند تا قبل از کریسمس همه کالاهای خود را تخفیف دهند تا

encourage people to buy things and the black in Black Friday apparently refers

مردم را به خرید کالا تشویق کنند و ظاهراً سیاهی در جمعه سیاه

to black in terms of an accounting black I'm talking about accounts money so if

به سیاهی اشاره دارد. یک حسابداری سیاه من در مورد پول حساب صحبت می کنم، بنابراین اگر

you are in the black in terms of accounts it means that you have made

از نظر حساب در سیاهی هستید، به این معنی است که شما

money you're not losing money if you're in the red like if you're in the red

پول درآورده اید، اگر در قرمز هستید، مانند اگر در قرمز هستید، ضرر نمی کنید.

with your bank it's a phrase would means that you're in debt so Black Friday

بانک شما این یک عبارت است به این معنی است که شما بدهکار هستید، بنابراین جمعه سیاه

means it's a chance for companies who have probably been making a loss all

به این معنی است که این فرصتی است برای شرکت هایی که احتمالاً در تمام طول سال ضرر کرده اند

year to get into the black ie to make a profit as opposed to being in the red

تا وارد بازار سیاه شوند، به عنوان مثال، به جای قرمز بودن، سود کسب

which means if you're in the red at the bank it's a phrase we always used to use

کنند. قرمز در بانک این عبارتی است که ما همیشه

here oh I'm in the red it means that you're in debt to the bank means you've

در اینجا استفاده می کردیم oh I'm in the red به این معنی است که شما به بانک بدهکار هستید به این معنی که

got less money in there than you're earning next I think that's all I want

پول کمتری نسبت به درآمدتان در آنجا دارید، فکر می کنم همین است. من

to say about that one yes there we go so that's Black Friday there's another one

می خواهم در مورد آن یکی بگویم بله، ما می رویم، بنابراین آن جمعه سیاه است، یکی دیگر وجود دارد

which is crept in recently called Cyber Monday and that's the Monday after Black

که اخیراً به نام دوشنبه سایبری وارد شده است و آن دوشنبه بعد از جمعه سیاه است

Friday and that is when I don't know how long that's been going again it's a

و آن زمانی است که نمی دانم چند وقت است که دوباره ادامه دارد.

probably something that started off in the US and it just means

احتمالاً چیزی است که در ایالات متحده شروع شده است و فقط به

the sales for online retailers as opposed to retailers who have got

معنای فروش برای خرده‌فروشان آنلاین است، در مقابل خرده‌فروشانی که

buildings where you would go and buy things so it's places like Amazon or

ساختمان‌هایی دارند که می‌توانید به آنجا بروید و چیزهایی بخرید، بنابراین مکان‌هایی مانند آمازون یا

anybody that trades online that's when they do their discounting they call it

هر کسی که به صورت آنلاین تجارت می‌کند، زمانی که تخفیف خود را انجام می‌دهند تماس می‌گیرند.

cyber monday obviously cyber referring to cyberspace now we talked about Black

بدیهی است که سایبر دوشنبه به فضای مجازی اشاره دارد در حال حاضر ما در مورد

Friday in a positive way means getting into the black means you're making a

جمعه سیاه به صورت مثبت صحبت کردیم یعنی وارد شدن به سیاهی به این معنی است که شما در حال

profit you're making money but of course black can mean the opposite it can mean

کسب سود هستید و در حال کسب درآمد هستید، اما البته سیاه می تواند برعکس به معنای

something not so good so if you have a black day have you ever had a black day

چیزی نه چندان خوب باشد، بنابراین اگر روز سیاهی دارید. آیا تا به حال روز سیاهی داشته اید

mr. Duncan and I think you've had a few Steve I don't know what you're referring

آقای دانکن و من فکر می کنم شما چند استیو داشته اید. من نمی دانم به چه چیزی اشاره

to mr. Duncan a black day or a dark day is a day where something goes wrong or

می کنید. دانکن یک روز سیاه یا یک روز تاریک روزی است که در آن چیزی اشتباه پیش می‌آید یا

something catastrophic happens it could be an anniversary where something very

اتفاق فاجعه‌باری رخ می‌دهد، می‌تواند سالگردی باشد که در آن اتفاق بسیار بدی

nasty happened something that you would really remember because it was so bad

رخ دهد، چیزی که شما واقعاً آن را به خاطر خواهید آورد، زیرا شروع یک جنگ برای آن اتفاق بسیار بد

unfortunate or sad event the start of a war for example you could say that was a

یا غم انگیزی بود. به عنوان مثال، می توانید بگویید که یک

black day another example it was a black day for this area when the steel factory

روز سیاه بود، مثال دیگری، روز سیاهی برای این منطقه بود، زمانی که کارخانه فولاد

closed down so the steel factory closed down everyone's losing their job

تعطیل شد، بنابراین کارخانه فولاد تعطیل شد و همه کار خود را از دست دادند، هزاران نفر از مردم کار خود را از دست دادند،

thousands of people it's a black day something you'd remember the year after

این یک روز سیاه است، چیزی که سال بعد از آن به یاد خواهید آورد.

and the year after that it can also be used to describe a financial meltdown

و در سال بعد از آن نیز می‌توان از آن برای توصیف یک بحران مالی استفاده کرد،

you can have a black Friday or a Black Monday or whenever the the financial

می‌توانید جمعه سیاه یا دوشنبه سیاه داشته باشید یا هر زمان که

stock markets crash that is a black day something bad has happened so sometimes

بازارهای سهام مالی سقوط کرد که یک روز سیاه است، اتفاق بدی رخ داده است، بنابراین گاهی اوقات

for Black Friday something good happens you discounting and making lots of money

برای جمعه سیاه اتفاق خوبی می‌افتد. شما در

a black days when something bad happens would you agree with me Buster Duncan

روزهای سیاه وقتی اتفاق بدی می افتد ، تخفیف می دهید و پول زیادی به دست می آورید، آیا با من موافق هستید باستر دانکن

yes good he's a phrase that is used quite

بله خوب، او عبارتی است

commonly these days TGI Friday TGI Friday now TGI Fridays if you put an

که این روزها بسیار رایج است TGI جمعه TGI جمعه هم اکنون TGI Fridays اگر

on the end of Fridays is an American restaurant chain but the TGI and that

در آخر جمعه ها قرار دهید یک رستوران زنجیره ای آمریکایی است اما TGI و این

refers to thank God it's Friday so the initials TG I stand for thank God

به معنی شکر خدا جمعه است، بنابراین حروف اول TG I ایستاده است برای شکر

it's Friday and it's a reference to the fact that the working week has ended and

خدا جمعه است و اشاره ای به این واقعیت است که هفته کاری به پایان رسید و

we've been working hard from Monday to Friday and thank goodness it's the

ما از دوشنبه تا جمعه سخت کار کرده ایم و خدا را شکر که

weekend and we can rest and relax thank you can say thank goodness it's

آخر هفته است و می توانیم استراحت کنیم و استراحت

Friday thank goodness it's Friday we can all have the look forward to the weekend

کنیم.

so even though that is the name of a restaurant chain it is now used in

بنابراین، اگرچه این نام یک رستوران زنجیره ای است، اما اکنون در گفتارهای روزمره استفاده می شود،

everyday speech just a mean you would say people say Oh TGI TGI Friday oh

فقط به این معنی است که مردم می گویند Oh TGI TGI جمعه،

thank goodness everyone says that tends to say that on

خدا را شکر، همه می گویند که در

a Friday now it just means thank God it's Friday or thank goodness is Friday

یک جمعه اکنون فقط به این معنی است که خدا را شکر که این جمعه یا خدا را شکر جمعه است

the weekend is here and I can party and play now of course you've had a nice

آخر هفته اینجاست و من می توانم اکنون جشن بگیرم و بازی کنم البته شما در

time over the weekend that I've gone to various parties or whatever you've done

آخر هفته اوقات خوبی را سپری کرده اید که من به مهمانی های مختلف رفته ام یا هر کاری که در آخر هفته انجام داده اید

over the weekend spent time with your family Monday morning the start of work

با شما وقت گذرانده اید. خانواده صبح دوشنبه شروع کار

soon comes around and you may get that Monday morning feeling that Monday

به زودی فرا می رسد و شما ممکن است آن احساس صبح دوشنبه را داشته باشید، آن احساس صبح دوشنبه

morning feeling when and that might start on Sunday night you might get that

که چه زمانی و ممکن است یکشنبه شب شروع شود، ممکن است آن

horrible feeling in your stomach that's sad

احساس وحشتناک را در شکم خود احساس کنید، این احساس غم انگیز

feeling that you know you've got to go to work in a few hours time on Monday

است که می دانید باید به سر کار بروید. در چند ساعت در

morning that Monday morning ever had that Monday morning feeling particularly

صبح دوشنبه آن صبح دوشنبه آن احساس صبح دوشنبه را داشته است، به خصوص

if you don't really like your job just that feeling you get in your stomach or

اگر واقعاً شغل خود را دوست ندارید فقط آن احساسی را که در شکم خود دارید

the weekends over I've got to go to work on Monday just in a few hours time and

یا آخر هفته ها من باید فقط دوشنبه به سر کار بروم بعد از چند ساعت و

you get that month at listlessness you feel listless which means you don't have

شما در آن ماه بی‌حالی می‌کنید، احساس بی‌حالی می‌کنید، به این معنی که

much energy and you're unhappy about having to start the working week all

انرژی زیادی ندارید و از اینکه مجبور هستید هفته کاری را دوباره شروع کنید، ناراضی هستید،

over again another a similar phrase to that would

یک عبارت مشابه دیگر صبح

be the Monday morning blues the Monday morning blues

دوشنبه است. بلوز صبح دوشنبه بلوز

now if you get the blues generally that just means you're a bit unhappy

حالا اگر بلوز را دریافت کنید به طور کلی به این معنی است که شما کمی ناراضی هستید

depressed sad lacking in energy you get the blues and there's a whole musical

افسرده و غمگین هستید که انرژی ندارید ، بلوز را دریافت می کنید و یک ژانر موسیقی کامل

genre based on the blues sad music if you're feeling sad

بر اساس موسیقی غمگین بلوز وجود دارد اگر احساس غمگینی

you've got the blues and if you get the Monday morning blues you wake up on

دارید. برو بلوز و اگر بلوز صبح دوشنبه را دریافت کنید، صبح دوشنبه از خواب بیدار می شوید،

Monday morning well I've got to start work I've got the blues

من باید کار را شروع کنم،

Monday morning blues apparently I was looking at this if you want to not get

بلوز صبح دوشنبه را دارم، ظاهراً اگر می خواهید بلوز صبح دوشنبه را نگیرید، داشتم به این نگاه می کردم.

the Monday morning blues you're very close to mr. Duncan then there are a few

تو خیلی به آقا نزدیکی دانکن چند کار

little things that you can do to help mitigate that or to help it go away get

کوچک وجود دارد که می‌توانید برای کاهش آن یا کمک به رفع آن انجام دهید.

a good night's sleep on Sunday night go to bed early Sunday night eat breakfast

یک خواب خوب در یکشنبه شب بروید یکشنبه شب زود بخوابید

on Monday morning plan ahead on Sunday night so you know what you're doing on

صبح دوشنبه صبحانه بخورید برای یکشنبه شب برنامه‌ریزی کنید تا بدانید چه چیزی شما

Monday morning and don't live for the weekends ie just live or during the week

صبح دوشنبه انجام می دهید و برای آخر هفته ها زندگی نمی کنید، یعنی فقط زندگی کنید یا در طول هفته

and don't think that just the weekends that's all you've got to look forward to

و فکر نکنید که فقط آخر هفته ها تنها چیزی است که باید منتظر آن باشید،

apparently these are little ways that you can overcome those Monday morning

ظاهراً اینها راه های کوچکی هستند که می توانید بر آنها غلبه کنید. آن بلوزهای صبح دوشنبه

blues

so that's phrases associated with week the week mmm now we've got ones or days

به طوری که عباراتی مرتبط با هفته هفته

now we've got ones to do that do you want a break yes do you want to do your

poem because I cuz Steve Steve actually has a lovely poem all to do to do with

است. یک شعر دوست داشتنی برای انجام

everything do I it's best one here a days of the

هر کاری که انجام می دهم بهتر است در روزهای

week yes now I'm gonna put it on the screen

هفته اینجا بیایم، بله، اکنون می خواهم آن را روی صفحه نمایش بگذارم،

as well because it's quite a nice poem this you can read it from your paper

زیرا شعر بسیار زیبایی است، می توانید آن را از مقاله خود

don't worry Steve where do you want me to look mr. Duncan Jory to look into my

بخوانید. نگران نباش استیو به کجا می خواهی نگاه کنم آقای. دانکن جوری برای نگاه کردن به

camera which I'm calling camera two well you don't have to look either way

دوربین من که من آن را دوربین دو می نامم خوب شما لازم نیست به هر طرف نگاه کنید

because we're going to put the whole thing on the screen certainly everyone

زیرا ما می خواهیم همه چیز را روی صفحه نمایش بگذاریم قطعاً همه

can join in so here it is a lovely poem from mr. Steve Monday's child is

می توانند به آن بپیوندند بنابراین این شعر زیبا از آقای. فرزند استیو دوشنبه

fair of face Tuesday's child is full of grace Wednesday's child is full of woe

از چهره عادلانه برخوردار است کودک روز سه شنبه پر از لطف است کودک چهارشنبه پر از بدبختی

Thursday's child has far to go Friday's child is loving and giving Saturday's

است کودک پنج شنبه راه زیادی در پیش دارد کودک جمعه دوست دارد و هدیه دادن به

child works hard for a living but the child who is born on the Sabbath day is

کودک شنبه برای امرار معاش سخت کار می کند اما کودکی که در روز شنبه به دنیا می آید بسیار خوب است.

bonny and blithe and good and gay who wrote that mr. ding are you a son d

و blithe و خوب و همجنسگرا که نوشته آقای. آیا تو پسر و

child Steve I have to ask my mother are you Blythe

فرزند هستی استیو من باید از مادرم بپرسم آیا تو بلیت

are you blind good and gay I'm some of those not saying I'm all of them you're

هستی آیا تو نابینا و همجنسگرا هستی من از آنهایی هستم که نمی گویند من همه آنها هستم

a bit blyve I don't know when I was born but what what what is Blythe it's again

شما کمی بی حوصله هستید نمی دانم چه زمانی متولد شد، اما دوباره چه چیزی است بلیت

it's one of those archaic words that you never hear ship no because it's in many

، یکی از آن کلمات قدیمی است که هرگز نمی شنوید کشتی نه، زیرا در بسیاری از

songs I think it isn't it why the bird isn't it bright could be isn't good

آهنگ ها وجود دارد، فکر می کنم به این دلیل نیست که چرا پرنده درخشان نیست، می تواند خوب نیست،

right bright and uplifting I'm sure it is you should know this mr. Duncan

درست روشن است و نشاط آور من مطمئن هستم که شما باید این آقای را بشناسید. دانکن

before you it's not a word I've ever used in my life maybe somebody can look

قبل از شما این کلمه ای نیست که من تا به حال در زندگی خود استفاده کرده ام، شاید کسی بتواند

it up on Wikipedia live or google it and tell us what Blythe means or a

آن را در ویکی پدیا به صورت زنده جستجو کند یا آن را در گوگل جستجو کند و به ما بگوید که Blythe به چه معناست یا

dictionary dictionaries are useful you don't always have to look for things on

فرهنگ لغت مفید است، شما همیشه لازم نیست چیزهایی را در آن جستجو کنید.

goo does it refer to a particular day or time no Blythe is just a Jeanette I know

آیا این به یک روز یا زمان خاص اشاره دارد، نه Blythe فقط یک Jeanette است، می دانم که

it's just a general term but I think I think it means uplifting somebody tell

این فقط یک اصطلاح کلی است، اما فکر می کنم این به معنای نشاط بخشیدن به کسی است که به

us yes it's not it's one of those old-fashioned words they're very

ما بگوید بله این یکی از آن کلمات قدیمی نیست، آنها خیلی

old-fashioned we don't really use it anymore there was a movie called Blithe

قدیمی هستند -مد شده ما واقعاً دیگر از آن استفاده نمی کنیم، فیلمی به نام Blithe

Spirit which was all about a car of the same name blithe spirit wasn't it about

Spirit وجود داشت که همه چیز درباره ماشینی به همین نام بود

a boat was it a boats I thought it is about a car oh you're doing well today

. امروز خوب کار می کنی

mystic it's really about a boat is it happy in without worry you were right

عارف واقعاً در مورد یک قایق است که خوشحال است بدون نگرانی شما درست می گویید

yes sir cheerful yes thank you very much yes who wrote the poem mr. Duncan I

بله آقا خوشحال بله بسیار متشکرم بله که شعر را سروده اید آقای. دانکن

don't know you read it out where you gave it me to read answer I don't know

نمی دانم آن را خواندی جایی که به من دادی تا بخوانم پاسخ نمی دانم چه

who wrote it always see I'm not sure actually who wrote the because I think

کسی آن را نوشته است همیشه ببین مطمئن نیستم واقعاً چه کسی آن را نوشته است زیرا فکر می

that's actually a very old poem it almost comes across like a proverb

کنم در واقع یک شعر بسیار قدیمی است که تقریباً با آن روبرو می شود مثل یک ضرب المثل

do you think if it's got the word gay in it it's quite old because we don't tend

فکر می کنید اگر کلمه همجنس گرا در آن باشد خیلی قدیمی است زیرا ما دیگر تمایلی

to use that word anymore I mean happy but it's not gay with the y-ye

به استفاده از آن کلمه نداریم منظورم خوشحال است اما با y-ye همجنس گرا نیست

well that's a girl's name isn't it but I think it's also the the old spelling

خوب که اسم دخترانه است، اینطور نیست. من فکر می‌کنم این

they alts pay spelling of the word to be happy so it's maybe maybe blithe to be

املای قدیمی‌ای است که آن‌ها به‌عنوان املای کلمه شاد بودن را می‌پردازند، بنابراین شاید شاد بودن

happy to be cheerful yes I think I think maybe the meanings are very similar I

خوشحال باشد بله، فکر می‌کنم فکر می‌کنم شاید معانی بسیار شبیه به هم باشد،

think so the live chat is very busy we've really stirred things up today

فکر می‌کنم پس چت زنده خیلی شلوغ است. امروز با صحبت‌هایمان در مورد روابط، واقعاً همه چیز را بهم ریخته‌ایم،

with our talk of relationships although I want to save most of that because we

اگرچه می‌خواهم بیشتر آن را پس انداز کنم، زیرا

have Valentine's Day coming next month and we will discuss similar topics then

ما روز ولنتاین را در ماه آینده داریم و درباره موضوعات مشابه بحث خواهیم کرد،

it's already Monday in Japan yes it's already tomorrow how is tomorrow in

سپس دوشنبه در ژاپن است، بله، فردا فردا در ژاپن چگونه است.

Japan talking of Japan there is something I want to mention and I think

از ژاپن چیزی است که می خواهم به آن اشاره کنم و فکر می کنم

Sergio will get really annoyed now because I'm going to mention China when

سرگی o اکنون واقعاً اذیت خواهم شد زیرا من قصد دارم به چین اشاره کنم زمانی که

I lived in China and it's nearly 16 years Steve 16 years since I went to

در چین زندگی می کردم و تقریباً 16 سال است که استیو 16 سال از زمانی که به چین رفته بودم

China got somebody in China watching us by the way I noticed earlier I can't

، کسی را در چین دید که ما را تماشا می کند ، همانطور که قبلاً متوجه شدم، نمی توانم

believe it's been 16 years but when I was there there was one particular type

باور کنم که اینطور است. 16 سال گذشت اما زمانی که من آنجا بودم یک نوع غذای خاص وجود داشت

of food that I used to love eating and I'm going to show it to you now can you

که من عاشق خوردن آن بودم و اکنون آن را به شما نشان خواهم داد می توانید

guess what it is Steve sushi sushi in China

حدس بزنید سوشی استیو سوشی در چین

oh no that's Japan isn't it yes so yeah yeah was it pickled garlic no you're in

چیست، اوه نه، ژاپن نیست. بله، بله، آره، سیر ترشی بود، نه، شما در

the right area but I did I did like pickled garlic they used to they used to

منطقه مناسبی هستید، اما من این کار را انجام دادم، مانند سیر ترشی که

put garlic in in vinegar and and it would go soft and I used to eat that all

قبلاً سیر را در سرکه می گذاشتند و نرم می شد و من آن را می خوردم.

the time when I was in China but here's something else that I used to love as

زمانی که من در چین بودم، اما اینجا چیز دیگری است که قبلاً آن را دوست

well and it is a thing I'm very very keen on it is not a Chinese product it

داشتم و این چیزی است که من بسیار مشتاق آن هستم، این یک محصول چینی

is actually a Japanese product and I'm sure if you are watching in Japan you

نیست، در واقع یک محصول ژاپنی است و مطمئن هستم که اگر تماشا می کنید در ژاپن شما

will know straightaway what this is so this is something called QP Kewpie

فوراً متوجه خواهید شد که این چیست، بنابراین این چیزی به نام سس مایونز QP Kewpie است

mayonnaise and it's actually made in Japan but it is sold widely across China

و در واقع در ژاپن ساخته می شود. اما در سراسر چین نیز به طور گسترده فروخته می

as well and I used to absolutely love this

شود و من کاملاً این

product so much I used to put it on everything especially on bread hosed to

محصول را دوست داشتم آنقدر که آن را روی همه چیز می گذاشتم مخصوصاً روی شیلنگ نان برای

have bread and I would put loads of Kewpie mayonnaise and there were two

داشتن نان و مقدار زیادی سس مایونز Kewpie می گذاشتم و دو

types there was a there was a salty mayonnaise and that's the one on the

نوع وجود داشت. یک سس مایونز نمکی وجود داشت و آن یکی در

left and on the right my favorite which was the sweet of course we know how you

سمت چپ و سمت راست مورد علاقه من بود که شیرینی بود البته ما می دانیم که شما چگونه

like sugar sweet mayonnaise and the sweet mayonnaise was my favorite I used

سس مایونز شیرین شکری دوست دارید و سس مایونز شیرین مورد علاقه

to love that I used to eat so much of the sweetness taste like mayonnaise we

من بود که قبلاً آنقدر می خوردم. از طعم شیرینی مانند سس مایونز که

have here no and the reason why it tastes different is because this

در اینجا داریم نه و دلیل اینکه طعم آن متفاوت است این است که این

particular mayonnaise you can see now is made only with egg yolks oh so they use

سس مایونز خاصی که اکنون می بینید فقط با زرده تخم مرغ درست می شود، بنابراین آنها فقط از زرده استفاده می کنند

just the yolk not the whole egg so the taste is very very delicious it has a a

نه کل تخم مرغ را بنابراین طعم آن بسیار خوشمزه است.

very specific taste very it's much nicer than the mayonnaise here I'll be honest

طعم بسیار خاصی دارد، از سس مایونز اینجا خیلی خوشمتر است، راستش را بخواهید،

but you can't get it here in this country so they make it in Europe but I

اما در این کشور نمی توانید آن را تهیه کنید، بنابراین آن را در اروپا درست می کنند، اما من

think it's manufactured in I want to say the Netherlands I think they make it

فکر می کنم تولید آن در هلند است. آنها آن را می

there but it isn't available here in the UK so I'm very disappointed so that's

سازند اما اینجا در بریتانیا در دسترس نیست، بنابراین من بسیار ناامید هستم، بنابراین

that's probably that one of the things that I miss most of all from my time in

این احتمالاً یکی از چیزهایی است که از زمان حضورم در ژاپن در چین بیشتر از همه حسرت

Japan China is is that particular brat and the pickled garlic

آن را می‌خورم، این است که دلهره خاص و سیر ترشی

oh yes pickled garlic my gosh absolutely gorgeous so I thought I would share that

اوه بله ترشی سیر خدای من کاملاً عالی است، بنابراین فکر کردم که

with you now Steve you have some some words to do with month on your couples I

اکنون با شما به اشتراک بگذارم استیو شما چند کلمه در مورد ماه در مورد زوج های خود

believe but thank you brother Wei Sergio for your comment oh what's that just

between me and Sergio don't worry what did Sergio say I think nothing I'm

دارید. نگران باش سرجیو چی گفت من فکر نمی کنم چیزی نیست الان نگاه کنم اصلا هیچی

going to have a look now nothing at all just a lovely comment oh I didn't see it

فقط یک نظر دوست داشتنی اوه من آن را ندیدم

oh god what somebody watching in China yes oh I see mr. Steve is so cute says

وای خدا چه کسی در چین تماشا می کند بله اوه می بینم آقای. استیو خیلی بامزه است می گوید

Sergio well I was criticized last week by Sergio oh yes he says I I'm too

سرجیو خوب من هفته گذشته توسط سرجیو مورد انتقاد قرار گرفتم اوه بله او می گوید من خیلی

boring and I repeat things all the time but I

کسل کننده هستم و من همیشه چیزهایی را تکرار می

think sometimes you have to repeat things Steve is enjoying that by the way

کنم اما فکر می کنم گاهی اوقات باید چیزهایی را تکرار کنید که استیو از آن لذت می برد.

he's loving it Francesca says are you in short sleeves

فرانچسکا می‌گوید آیا شما آستین کوتاه هستید

yes that's what we would say this sort of

بله این همان چیزی است که ما می‌گوییم

this sort of top you would say it was a short sleeve shirt yes

این نوع تاپ شما می‌گویید این یک پیراهن آستین کوتاه بود بله

so the t-shirt has short sleeves I mean I'm wearing short sleeves yeah yes means

بنابراین تی شرت آستین کوتاه دارد، منظورم این است که من آستین کوتاه می‌پوشم بله بله یعنی

as opposed to long sleeves whereas I I'm wearing my Freddy Krueger

همان با آستین بلند مخالفم، در حالی که من امروز پیراهن فردی کروگرم را می پوشم،

shirt today so I have a t-shirt with a long shirt underneath so long sleeve but

بنابراین یک تی شرت با یک پیراهن بلند زیر آستین بلند دارم، اما

normally when we say shorts these we're referring to it more and more about like

معمولا وقتی می گوییم شلوارک، بیشتر و بیشتر به آن مانند

a work shirt with a collar it would put a tie on and but you can get like a

یک کار اشاره می کنیم. پیراهن با یقه کراوات می‌پوشید، اما می‌توانید مانند یک

white shirt for work I cut with a collar and a tie but if you work in hot

پیراهن سفید برای کار استفاده کنید، من با یقه و کراوات برش می‌دهم، اما اگر در آب و هوای گرم کار

climates you would have short sleeve shirts you would probably wouldn't call

می‌کنید، پیراهن‌های آستین کوتاه خواهید داشت، احتمالاً

this a short so you sure to search no nobody call out a tee shirt it's just a

این را نمی‌خوانید. یک تی شرت کوتاه تا مطمئن شوید که هیچ کس به دنبال یک تی شرت نیست و فقط یک

t-shirt which generally have short sleeves anyway when we refer to a short

تی شرت است به هر حال وقتی به

sleeve shirt or wearing short sleeves it normally means a traditional collar

پیراهن آستین کوتاه یا پوشیدن آستین کوتاه اشاره می کنیم معمولاً به این معنی است که یک

white shirt with a collar you would normally wear a tie with yeah which you

پیراهن سفید یقه سنتی با یقه است که معمولاً یک کراوات با بله می پوشید که می

can get with long sleeves and a cup and a cuff yes or you can get in short

توانید با آستین های بلند و یک فنجان و یک سرآستین تهیه کنید. بله یا می توانید

sleeves which you would wear in the summer so normally so you wear a shirt

آستین کوتاه بپوشید که در تابستان خیلی معمولی می پوشید، بنابراین پیراهن

and tie but in the summer just to just so you don't get too hot you wear a

و کراوات می پوشید، اما در تابستان فقط برای اینکه خیلی گرم نشوید، یک

short sleeve and of course children the when you go to school you would wear a

آستین کوتاه بپوشید و البته بچه ها در آن زمان. شما به مدرسه می روید یک

smart shirt with a collar and you would describe that as being in short the

پیراهن هوشمند با یقه می پوشید و توضیح می دادید که

children were in short sleeves right yes I have a couple of words to do with

بچه ها آستین کوتاه هستند درست است بله من چند کلمه در مورد ماه انجام می دهم

month good ok then we will would you like to

خوب خوب پس ما می خواهیم شما دوست داشته باشید

go on to your your private camera tell me when to move so it looks professional

بروید روی دوربین خصوصی‌تان به من بگویید چه زمانی حرکت کنم تا حرفه‌ای به نظر برسد،

ok you mean you may move across right now just trying to look cute

منظورتان این است که می‌توانید همین الان حرکت کنید فقط سعی کنید زیبا

right what's the first one flavor of the month flavor of the month this is or in

به نظر برسید اولین طعم ماه این ماه چیست یا

the US you would not spell flavor like that that is the the UK spelling you

در ایالات متحده می‌خواهید. املای طعم آنچنان که من املای انگلستان

would just miss out the he would just be Fla vor if we were in the United States

شما فقط از دست می‌دهید که اگر ما در ایالات متحده بودیم او فقط Fla vor می‌شد،

of America so there we go so a flavor of the month refers to something or someone

بنابراین طعم ماه به چیزی یا شخصی

that enjoys a short period of great popularity flavor of the month so it's

اشاره دارد که از مدت کوتاهی از طعم محبوبیت بالایی برخوردار است. از ماه بنابراین

transient so you you're popular or something's popular for a short period

گذرا است بنابراین شما محبوب هستید یا چیزی برای مدت کوتاهی محبوب است

of time might not be a month but we'll say it that's that that's just what the

ممکن است یک ماه نباشد اما ما می گوییم که این همان چیزی است

phrase that's just the phrase flavor of the month something that's transient

که عبارت فقط عبارت طعم ماه چیزی است که گذرا است

something that doesn't last very long that's celebrity for example that

چیزی که خیلی دوام نمی آورد، آن سلبریتی است، مثلاً

celebrity is on every TV show at the moment oh she must be flavor of the

سلبریتی در حال حاضر در هر برنامه تلویزیونی حضور دارد، اوه او باید طعم

month so a celebrity that you suddenly see everywhere and then in a few months

ماه را داشته باشد، بنابراین یک سلبریتی است که ناگهان در همه جا می بینید و بعد از چند

time or a month time that you don't see them anymore

ماه یا یک ماه که شما دیگر آنها را نمی بینید

because they're not popular anymore that new English teacher on YouTube is flavor

زیرا آنها دیگر محبوب نیستند و معلم جدید انگلیسی در یوتیوب

of the month at the moment but it won't be long before everybody returns back to

در حال حاضر مزه ماه است، اما طولی نمی کشد که همه دوباره به

watching mr. Duncan do you like that thank you see you're

تماشای Mr. دانکن آیا آن را دوست داری متشکرم می‌بینی که

not flavor of the month you're there all the time you're popular all the time

طعم ماه نیستی، همیشه آنجا هستی، همیشه محبوب هستی،

this is true I am definitely not flavor of the month been around for 13 years

این درست است، من قطعاً طعم ماه نیستم 13 سال است

yes early this year 13 years yes bobby's flavor flavor of the month at the office

بله اوایل امسال 13 سال بله، طعم ماه بابی

at the moment because he got that new big deal with the company so he's

در حال حاضر در دفتر، زیرا او آن معامله بزرگ جدید را با شرکت به دست آورد، بنابراین

popular at the moment because he had some success but if he doesn't have any

در حال حاضر محبوب است زیرا موفقیت هایی کسب کرده است، اما اگر

more success he won't be popular flavor of the month

موفقیت دیگری به دست نیاورد، موفق نخواهد شد. عطر و طعم محبوب ماه

are you flavour of the work month there we go so here's another phrase a month

باشید آیا شما طعم ماه کار را دارید ما می رویم پس این یک عبارت دیگر یک ماه

of Sundays a month of Sundays so this is like a you

از یکشنبه ها یک ماه از یکشنبه ها است، بنابراین این مانند یک

can prefix this with with never or not and it's a phrase used to suggest

پیشوند است که می توانید این را با هرگز یا نه پیشوند کنید و این عبارتی است که برای پیشنهاد چیزی استفاده می

something it's a is to suggest that something may not happen or there's a

شود این به این معنی است که نشان می دهد ممکن است چیزی اتفاق نیفتد یا

very low chance of it happening so for example well our son ever clean out his

احتمال وقوع آن بسیار کم است، به عنوان مثال خوب پسر ما هرگز

room not in a month of Sundays could be your reply so you mean that he's

اتاقش را در یک ماه از یکشنبه ها تمیز نمی کند، می تواند پاسخ شما باشد، بنابراین منظور شما این است که او

probably never going to clean out his room obviously a month of Sundays is

احتمالاً هرگز قرار نیست تمیز کند. بیرون از اتاق او مشخصاً یک ماه از یکشنبه ها

four weeks but it doesn't literally mean four weeks it can mean never so here's

چهار هفته است اما به معنای واقعی کلمه به معنای چهار هفته نیست، می تواند به معنای هرگز نباشد، بنابراین این

another example never in a month of Sundays did I think our team would win

یک مثال دیگر است که هرگز در یک ماه از یکشنبه ها فکر نمی کردم تیم ما

the World Cup or never in a month of Sundays did I think we'd win the lottery

جام جهانی را می برد یا هرگز در یک ماه از یکشنبه ها فکر نمی کردم فقط در قرعه کشی برنده شویم

just means something you never thought would happen but it can mean it can

یعنی چیزی که هرگز فکرش را نمی‌کردید اتفاق بیفتد، اما می‌تواند به این معنا باشد که می‌تواند

means a shorter period of time so you might say what haven't been to that part

به معنای مدت زمان کوتاه‌تری باشد، بنابراین ممکن است بگویید چه چیزی در آن قسمت

of town for a month of Sundays or I haven't been to that shop for a month of

از شهر برای یک ماه از یکشنبه‌ها نبوده‌ام یا من برای یک ماه به آن مغازه نرفته‌ام. از

Sundays so it doesn't mean you've never been and it just means you haven't been

یکشنبه ها، بنابراین به این معنی نیست که شما هرگز نبوده اید و فقط به این معنی است که

for a few months maybe so it literally could mean it never it never literally

برای چند ماه نبوده اید، شاید بنابراین به معنای واقعی کلمه می تواند به این معنی باشد که هرگز هرگز به معنای واقعی کلمه

means for weeks but it could mean short period of time or it could mean never a

برای هفته ها نیست، اما می تواند به معنای مدت زمان کوتاه یا آن باشد. می تواند به این معنی باشد که هرگز یک

month of Sundays that's the two words I've got mr. Duncan but I've got one

ماه از یکشنبه ها این دو کلمه ای است که من دارم آقای. دانکن، اما من یک

little controversial thing okay controversial now I was talking about

چیز بحث برانگیز کوچک دارم، بسیار بحث برانگیز است، من قبلاً در مورد آن صحبت می کردم،

this earlier sometimes we say things that some people might disagree with so

گاهی اوقات چیزهایی می گوییم که ممکن است برخی افراد با آن مخالف باشند، بنابراین

I don't know what Steve is about to say I so I feel a little nervous I'm being

من نمی دانم استیو چه چیزی می خواهد بگوید، بنابراین من کمی عصبی می شوم.

I'm being risky here because we've had arguments over this before mr. Duncan

من اینجا دارم ریسک می کنم چون قبل از آقای دعوا بر سر این موضوع داشتیم. دانکن

we're thinking about days of the week we have Oh No Oh No put me back to the main

ما به روزهایی از هفته فکر می کنیم که اوه نه اوه نه مرا به

camera mr. Duncan oh no I know what Steve is going to say do you oh yes I'm

دوربین اصلی برگرداند. دانکن اوه نه من می دانم استیو قرار است چه بگوید آیا شما اوه بله

going to pose the question on which day of the week does the week start

من این سوال را مطرح می کنم که در کدام روز از هفته هفته

on which day of the week does the week start ah look at mr. Duncan

در کدام روز از هفته شروع می شود آه به آقای نگاه کنید. دانکن

well we've had arguments about this before is it Monday

خوب ما قبلاً در این مورد بحث کرده ایم آیا دوشنبه است

or is it Sunday the first day of the week is Monday well according to the

یا یکشنبه است، اولین روز هفته دوشنبه است و طبق

international standard you are correct mr. Duncan Monday is the start of the

استاندارد بین المللی شما درست می گویید آقای. دوشنبه دانکن شروع

work according to the international standard oh so I'm right yes

کار بر اساس استانداردهای بین المللی است، اوه بنابراین من درست می گویم بله،

but depending on your culture depending on your tradition or where you

اما بسته به فرهنگ شما بسته به سنت یا محل

live or your own personal choice Monday can be the start of the week but if you

زندگی شما یا انتخاب شخصی شما دوشنبه می تواند شروع هفته باشد، اما اگر شما

it depends on religious aspects as well because traditionally Sunday was the day

آن را انجام دهید. به جنبه های مذهبی نیز بستگی دارد زیرا به طور سنتی یکشنبه

of rest in the Christian Church and it's the Sabbath it's the Sabbath it well

روز استراحت در کلیسای مسیحی بود و شنبه است و

exactly the Sunday so some a lot of people including my mother for example

دقیقاً یکشنبه است، بنابراین بسیاری از مردم از جمله مادر من، به عنوان

will still recognize Sunday's the first day of the week but if you look at most

مثال، هنوز یکشنبه را اولین روز از روز یکشنبه می دانند. هفته اما اگر به بیشتر

printed calendars in Europe the Week starts on a Monday the calendars start

تقویم‌های چاپی در اروپا نگاه کنید، هفته از دوشنبه شروع می‌شود، تقویم‌ها

on a Monday following the international standard but in America in most of

از دوشنبه مطابق با استاندارد بین‌المللی شروع می‌شوند، اما در آمریکا در بیشتر

America if you look at a calendar although the the start of the working

آمریکا اگر به تقویم نگاه کنید، اگرچه

week may be a start of the week maybe a Monday the calendars tend to start on

ممکن است شروع هفته کاری باشد. شروع هفته، شاید دوشنبه، تقویم‌ها معمولاً از یکشنبه شروع می‌شوند،

Sunday as being the first day the week apparently that's just the printed

زیرا اولین روز هفته است، ظاهراً این فقط تقویم چاپی

calendar it's it's confusing yes the Bible says it's Sunday mr. Duncan of

است، گیج‌کننده است بله ، کتاب مقدس می‌گوید یکشنبه است. r دانکن

course we're not necessarily following religious but yes because that orders

البته ما لزوماً پیرو مذهبی نیستیم، اما بله، زیرا دستوراتی

that seen as the day of rest the Sabbath well in Portugal Sunday's seen as the

که به عنوان روز استراحت چاه شنبه در پرتغال تلقی می شود، یکشنبه به عنوان

first day of the week so all religions have their own holy days as it is in

اولین روز هفته در نظر گرفته می شود، بنابراین همه ادیان روزهای مقدس خود را دارند، همانطور که در

Australia and in the Jewish calendar yes but the Sabbath is Saturday but in

استرالیا است و در تقویم یهودی بله، اما روز شنبه شنبه است، اما

some cultures in the - in Judaism the Sabbath is Saturday yeah but the

در برخی فرهنگ ها در یهودیت، شنبه شنبه است، بله، اما

first I'm just talking about April we're arguing already I'm just talking about

اولین باری که من فقط در مورد آوریل صحبت می کنم، بحث می کنیم من فقط در مورد اولین کلاس ها صحبت می کنم.

what is classes the first day that we yes but in josh'll standard is Monday

روزی که ما بله، اما در استاندارد جاش، دوشنبه است،

okay fine but depending on on what you believe in or religious connotations or

خوب است، اما بسته به آنچه به آن اعتقاد دارید یا مفاهیم مذهبی یا

your tradition you might think of it as being Sunday yes think of it - yeah

سنت شما ممکن است آن را یکشنبه تصور کنید، بله به آن فکر کنید - بله،

thanks I like the way you're doing that they think of it I'm an actor what do

متشکرم، من رفتار شما را دوست دارم با انجام این کار آنها به آن فکر می کنند من یک بازیگر هستم

you expect yeah you're certainly acting up today you're certainly putting on a

چه انتظاری داری بله شما قطعاً امروز بازی می کنید مطمئناً

bit of an act and of course Saturday and Sunday I'm known as the week and yes we

کمی بازی می کنید و البته شنبه و یکشنبه من به عنوان هفته شناخته می شوم و بله ما

are trying to say that the last day of the week in in religious term so Friday

سعی دارند بگویند که آخرین روز هفته در دین در اصطلاح جمعه

I think Friday in Islam is the Sabbath Saturday in Judaism is the Sabbath and

من فکر می کنم جمعه در اسلام روز شنبه است در یهودیت شنبه شنبه است و

on Sunday in Christianity generally we see that as the Sabbath

در روز یکشنبه در مسیحیت به طور کلی ما می بینیم که به عنوان روز شنبه،

I think Catholicism as well yeah anyway it depends on where you what if you're

من فکر می کنم کاتولیک نیز همین طور است، بله به هر حال بستگی به این دارد که شما کجا هستید

an atheist if you're in America apparently most is there anyone from

اگر یک آتئیست باشید. شما در آمریکا هستید ظاهراً بیشتر کسی از آمریکا وجود دارد که

America watching what's your printed calendar yes start

تقویم چاپی شما را تماشا کند بله از

on Sunday because according to what I've read it does well if that doesn't mean

یکشنبه شروع کنید زیرا طبق آنچه من خوانده ام خوب است اگر به این معنی

it's the start of the week no no it just means the calendar is print if you can't

نیست که شروع هفته است نه نه فقط به این معنی است که اگر شما نمی

get a bit confusing if explain this already I'm explaining it now mr.

توانید کمی گیج کننده باشید اگر این را توضیح دهید، تقویم چاپ شده است .

Duncan's getting riled I'm not getting gold but I'm just trying to say so so

دانکن خشمگین می شود من طلا نمی گیرم اما فقط سعی می کنم بگویم پس

what about atheists when when does the working week start for them that would

در مورد آتئیست ها چه زمانی هفته کاری برای آنها شروع می

be Monday when they're following the international standard okay so the

شود، یعنی دوشنبه است که استانداردهای بین المللی را رعایت می کنند، بنابراین استاندارد بین المللی خوب

international standard would be the same thing okay then we don't all follow

است. همان چیزی خوب است، پس همه ما از استانداردهای بین المللی پیروی نمی کنیم،

international standards yes you certainly don't one other little piece

بله، شما مطمئناً یک اطلاعات کوچک دیگر

of information here will raise yeah which is a phrase which is you may have

در اینجا مطرح خواهد شد، بله ، این عبارتی است که اگر شما عاشق شکسپیر هستید ممکن است آن را

heard of if you are lovers of Shakespeare know maybe the Ides of March

شنیده باشید. مارس

true the Ides of March okay now nobody really referred to this

درست است ایده های مارس بسیار خوب حالا هیچ کس واقعاً به این اشاره

everyone it's seen in in Julius Caesar which is where this phrase

نکرده است همه کسانی که در ژولیوس سزار دیده می شوند ، جایی که این

comes from in one of Shakespeare's plays the Ides of March refers to the 15th of

عبارت در یکی از نمایشنامه های شکسپیر از آنجا آمده است، ایده های مارس به 15 مارس اشاره دارد.

March mm-hmm and when we say the Ides of a month we mean the middle The Ides

The Ides of a month به معنای وسط است The Ides

means the middle of a month it's not a phrase that we use anymore it's a very

به معنای وسط یک ماه است، این عبارتی نیست که ما دیگر استفاده کنیم، یک

old-fashioned phrase of course it was used in in Julius Caesar's in the play

عبارت بسیار قدیمی است البته در ژولیوس سزار در نمایشنامه

Julius Caesar to describe a because the 15th of March in Roman times was a

جولیوس سزار برای توصیف یک مورد استفاده شده است. 15 مارس در زمان رومیان به

significant day for various religious region reasons and it was the day when

دلایل مختلف مذهبی روز مهمی بود و روزی بود که

he had to pay all your debts off yeah so it was a specific day it's not not

او مجبور شد تمام بدهی های شما را بپردازد بله، بنابراین یک روز خاص بود، این چیزی نیست

something that we use anymore today but it was never seen as being anything

که امروز دیگر از آن استفاده کنیم، اما هرگز نبود. به عنوان یک چیز خطرناک دیده می شود،

dangerous but of course in Julius Caesar the play it was seen as a warning when

اما البته در نمایشنامه ژولیوس سزار به عنوان یک هشدار در نظر گرفته شد که

Caesar is going to die it was a warning from a soothsayer yes like a medium

سزار در حال مرگ است، این یک هشدار از طرف یک فالگیر بود، بله مانند یک رسانه

somebody who thinks I can see into the future fortune-teller yeah somebody who

که فکر می کند من می توانم در آینده فالگیر ببینم، بله یک نفر. چه

thinks they can see into the future bit of Shakespeare where the Ides of March

کسی فکر می‌کند می‌تواند در قسمت آینده شکسپیر جایی که ایده‌های مارس

but of course it wasn't used to signify anything bad taking place before

در آن قرار دارد، ببینند، اما البته قبل از نوشتن آن نمایشنامه شکسپیر از آن برای نشان دادن اتفاق بدی استفاده نمی‌شد،

Shakespeare wrote that play so if you hear the phrase the Ides of March

بنابراین اگر عبارت ایده‌های مارس

it's nothing significant apart from in Shakespeare's play yeah it's a Caesar

را بشنوید، چیز مهمی غیر از این نیست. در نمایشنامه شکسپیر آره سزار است

yeah Julius Caesar is that I digress Caesar oh dear is that a dagger I see

آره جولیوس سزار این است که من از سزار دور می شوم آه عزیزم خنجری است که من جلوی چشمم می بینم

before me or are you just pleased to be with me in the room

یا اینکه از بودن با من در اتاق خشنود

infamy infamy they've all got it in for

me yeah that's not that's not from Julius

هستی . نه هفتم از ژولیوس

Caesar I know it's from the carry on yes ok then oh don't reference things that

سزار نیست من می دانم که از ادامه است بله خوب پس آه به چیزهایی اشاره نکنید که

no one's gonna understand well if we explain it Oh mr. Duncan it's 5 to 4 and

هیچ کس به خوبی متوجه نمی شود اگر آن را توضیح دهیم اوه آقای. دانکن ساعت 5 به 4 است و

I think we should end with a live chat I'm producing this show now ok there you

فکر می‌کنم باید با یک گفتگوی زنده به پایان برسانیم. من این نمایش را تولید می‌کنم، اوکی

go the desk is yours there it is I just

آنجا برو میز مال توست، من فقط

click on something mr. Duncan there we go is it that one there let's see what

روی چیزی کلیک می‌کنم. دانکن آنجاست که ما می رویم این است که یکی آنجا بیایید ببینیم چه

happens Oh so how do I get that to go from there

اتفاقی می افتد اوه پس چگونه می توانم آن را از آنجا

to there do I drag it across mr. Duncan where have you gone

به آنجا برسانم آن را در عرض آقای بکشم. دانکن کجا رفتی

I want the live chat and I want it now you see you can't survive for that maze

من چت زنده را می‌خواهم و الان می‌خواهم، می‌بینی که نمی‌توانی برای آن هزارتو

you won't let me near his knobs yes mr. Steve never goes near my knobs anymore

دوام بیاوری، اجازه نمی‌دهی به دستگیره‌هایش نزدیک شوم، بله آقای. استیو دیگر هرگز به دستگیره‌های من نزدیک نمی‌شود

he won't let me push his buttons he hasn't done for years he doesn't wiggle

او اجازه نمی‌دهد دکمه‌هایش را فشار دهم او سال‌ها این کار را انجام نداده است.

my knob he never twiddles my knob or pushes my buttons although actually you

just push my buttons sometimes yes when you say you push someone's buttons

می‌گویید دکمه‌های کسی را فشار می‌دهید،

it means you say things which you know are things which annoy somebody yes

یعنی چیزهایی می‌گویید که می‌دانید چیزهایی هستند که دیگران را آزار می‌دهند، بله

you push somebody's button you irritate someone on purpose because you know the

، دکمه‌ی کسی را فشار می‌دهید، عمداً کسی را عصبانی می‌کنید، زیرا چیزهایی را می‌دانید

things that irritate them and so you talk about those things you push their

که او را آزار می‌دهند و بنابراین در مورد آن چیزها صحبت می‌کنید،

buttons so if you push their buttons it's which is something on inside them

بنابراین اگر دکمه های آنها را فشار دهید ، چیزی است که در داخل آنها وجود دارد،

something that they don't like to talk about something you did last week which

چیزی است که آنها دوست ندارند در مورد کاری که هفته گذشته انجام دادید صحبت کنند

is very popular your your I smile do you remember Oh was it a right was it

که بسیار محبوب است لبخند شما

correct was it a proper wry smile well all of all of them last week they were

را می خندم. خوب همه آنها در هفته گذشته

all very popular all right same again you had your wry smile

بسیار محبوب بودند، درست است دوباره شما لبخند کثیف خود را داشتید

am I on this camera again yeah so we had wry smile remember

، من دوباره در این دوربین هستم بله، بنابراین ما لبخند تلخی داشتیم به یاد داشته باشید

that's it very good Steve very good you remember and my favorite last week was

که خیلی خوب است استیو خیلی خوب به یاد می آوری و هفته گذشته مورد علاقه من k

smirk

پوزخند زدی

didn't you make a little noise as well I don't know just like a noise just sort

آیا تو هم کمی سر و صدا نکردی، من نمی‌دانم درست مثل یک سر و صدا، یک‌جوری

of went that's smoke smoking it's sort of when your yeah yeah so that's a way

رفت، سیگار کشیدن ، زمانی است که بله، بله، پس این

to end what a way to end the livestream all right how about a smile way how

راهی برای پایان دادن به پخش زنده در مورد لبخند چگونه است چگونه

about a smile where where am I I've got a smile where you're smiling with your

در مورد یک لبخند کجا هستم من یک لبخند دارم جایی که شما

with your with your mouth but not with your eyes is that a general question

با خود با دهان خود می خندید اما نه با چشمان خود این یک سؤال کلی است

where am I I think Steve asked that question all

که من فکر می کنم استیو این سؤال را پرسیده است. همیشه

the time where am I normally when it's driving the car look

وقتی ماشین را می‌رانم به طور معمول کجا هستم، نگاه

I've got a cute again from Sergio Oh what why don't you insert you just get a

می‌کنم که دوباره از سرجیو یک چیز ناز دارم اوه، چرا نمی‌گذاری، فقط به

room for goodness sake is that that is that the end of the live chat there mr.

خاطر خدا یک اتاق بگیر، این است که پایان چت زنده آنجاست آقای.

Duncan is at the end of it yes it's the end of it I don't mean literally the end

دانکن در پایان است، بله، پایان آن است، منظورم به معنای واقعی کلمه پایان

no but it is it is the end of the live chat yes and it's nearly the end of the

نیست، اما این پایان چت زنده است بله و تقریباً پایان

show it's nearly the end of the show if anyone has has the courage to describe

نمایش است، تقریباً پایان نمایش است اگر هر کسی جرات دارد

this as a show well then I think we've had fun today we haven't argued no and

این را به عنوان یک نمایش خوب توصیف کند، پس من فکر می کنم ما امروز سرگرم شدیم، نه بحث نکردیم و

you haven't been Moody like last week so this is mr. Steve last week look at look

نه شما مثل هفته گذشته مودی نبودید، بنابراین این آقای است. استیو هفته گذشته نگاهی به

at this look at this moody face okay that's we don't want to end with

این نگاه به این چهره بداخلاق بیندازید

that mr. doe okay mr. Steve's face last week but today what does it look like

. باشه آقا صورت استیو در هفته گذشته اما امروز چه شکلی

today what is the happy face go on a look at

است چهره شاد چیست برو به

the camera today it's happy yes it's wonderful I'm happy I'm beaming yes

دوربین امروز نگاه کن خوشحال است بله فوق العاده است خوشحالم دارم می تابم بله

everything is wonderful so if you smile with your eyes mm-hmm well maybe we can

همه چیز فوق العاده است پس اگر با چشمان خود لبخند بزنید mmm -هوم خوب شاید

just say that your your eyes are smiling no if you smile just with your mouth but

فقط بتوانیم بگوییم که چشمانت می خندند، نه اگر فقط با دهانت لبخند بزنی اما

not with your eyes that's an insincere smile yes maybe you're smiling because

نه با چشمانت، این یک لبخند غیرصادقانه است، بله شاید داری می خندی

you think convention says that you should smile

چون فکر می کنی که قرارداد می گوید باید لبخند بزنی

but you're not so if you if somebody expects you to smile and they don't and

اما اینطور نیست اگر کسی از شما انتظار دارد که بخندید و او اینطور نیست و

you don't want to because you don't feel like smiling then you can just move your

شما نمی خواهید زیرا حوصله لبخند زدن ندارید، می توانید فقط لب های خود را حرکت دهید

lips but not your eyes so yes it's insincere mmm I don't really mean it

اما نه چشمان خود را پس بله این غیر صادقانه است. واقعاً منظورم این است

see there I mean it that's smiling I'm happy but if I if I smile because I

که آنجا را ببین، منظورم این است که لبخند می زند، خوشحال می شوم، اما اگر لبخند بزنم، چون

think you expect me to smile but I don't really mean it

فکر می کنم تو از من انتظار داری که لبخند بزنم، اما واقعاً منظورم این نیست که

I might just sort of go we got we normally do that when we go to Steve's

ممکن است یک جورهایی بروم، ما باید به طور معمول این کار را انجام دهیم. برو پیش

mum quick put me back to camera one Clara one okay we're going now it's four

مامان استیو سریع منو برگردون جلوی دوربین اول کلارا یکی باشه میریم الان

o'clock we're actually going to leave on time a quick a quick hello to the live

ساعت چهاره ما واقعا داریم میریم به موقع یک سلام سریع به

chat and then a goodbye to the live chat so thanks for joining us today I hope

چت زنده و سپس خداحافظی با چت زنده را ترک کنید، بنابراین از اینکه امروز به ما ملحق شدید متشکرم،

you've enjoyed it so yes there are many Chinese people living in Bangkok

امیدوارم از آن لذت برده باشید، بنابراین بله، چینی های زیادی در بانکوک زندگی می کنند

apparently I did not know that right okay I've never been to Thailand I've

ظاهراً من نمی دانستم درست است خوب من هرگز به تایلند

never been there no I haven't how can is a little late today did I

نرفته ام هرگز آنجا نبوده ام نه من چگونه می توانم امروز کمی دیر است آیا

miss something what is the main subject of conversation today well I will tell

چیزی را از دست دادم که موضوع اصلی گفتگوی امروز است خوب اکنون به شما خواهم گفت

you now how can you have missed the whole livestream because we are about to

که چگونه می توانید داشته باشید کل پخش زنده را از دست دادیم زیرا ما در شرف

go it is 4 o'clock and it's time to say goodbye but we will be back next week

رفتن هستیم، ساعت 4 است و زمان خداحافظی است، اما هفته آینده برمی گردیم

don't forget you can catch AHS live every single Sunday what time Steve at

، فراموش نکنید که می توانید هر یکشنبه

2:00 p.m. UK time so that's 2 o'clock in the afternoon 2 p.m. UK time and if you

ساعت 2:00 بعد از ظهر استیو AHS را به صورت زنده تماشا کنید. به وقت انگلستان بنابراین ساعت 2 بعد از ظهر 2 بعد از ظهر است. وقت انگلستان است و اگر

want to make a lovely donation as well because don't forget we do this for free

می خواهید یک کمک مالی دوست داشتنی نیز انجام دهید زیرا فراموش نکنید که ما این کار را به صورت رایگان انجام می

so this costs nothing but we give up our valuable time I could be in bed now I

دهیم بنابراین هیچ هزینه ای ندارد اما ما از زمان ارزشمند خود صرف نظر می کنیم من می توانم در رختخواب باشم اکنون

could be in bed sleeping and having lovely dreams about nice things but

می توانم در رختخواب باشم و بخوابم و رویاهای دوست داشتنی ببینم در مورد چیزهای خوب اما در

instead I'm here with mr. Steve so it's really a nightmare to be honest so if

عوض من اینجا با آقای. استیو پس صادقانه بگویم واقعا کابوس است، بنابراین

you would like to make a donation feel free the address you

اگر می‌خواهید کمک مالی کنید راحت باشید آدرسی را که در

going under the screen right now Thank You Nickat Thank You beatris Martha

حال حاضر زیر صفحه نمایش می‌دهید، متشکرم نیکات متشکرم beatris Martha

Palmyra thank you very much to French frog Alexis as well I hope this week the

Palmyra از قورباغه فرانسوی الکسیس نیز بسیار سپاسگزارم، امیدوارم این هفته جاری

live stream will be made public on YouTube

پخش زنده

quicker than last week because there was a problem there was ice not because we

سریعتر از هفته گذشته در یوتیوب عمومی می شود زیرا مشکلی وجود داشت که یخ بود، نه به این دلیل که ما

ran over no I don't say I think it's just YouTube sometimes it becomes a

از بین رفتیم نه من نمی گویم فکر می کنم فقط YouTube است گاهی اوقات

little bit broken mr. Steven and mr. Duncan thank you for the lesson Thank You

کمی خراب می شود آقای. استیون و آقای دانکن بابت درس متشکرم از

classmates you're welcome Olga no problem so we're back next week

شما همکلاسی ها خوش آمدید اولگا مشکلی نیست پس ما هفته آینده برمی گردیم

and thanks a lot for watching so mr. Steve you are you are going now

و خیلی ممنون از تماشای آقای. استیو تو هستی الان میری

I am Thank You mr. Duncan goodbye to everybody hope you have a fun week

منم ممنونم آقای. دانکن خداحافظی با همه امیدوارم که هفته ای سرگرم کننده در

learning English and see you next Sunday bye-bye so mr. Steve has gone there is

یادگیری زبان انگلیسی داشته باشید و یکشنبه آینده شما را بای-بای پس آقای. استیو به آنجا رفته

the live view outside it's a lovely afternoon the sun is

است، منظره ای زنده از بیرون ، یک بعد از ظهر دوست داشتنی است که خورشید در حال

breaking through the clouds mr. Steve has now gone into the kitchen to make

عبور از ابرها است. استیو اکنون به آشپزخانه رفته است تا

make the tea cakes I am very hungry because I've been working here for the

کیک های چای درست کند. من بسیار گرسنه هستم، زیرا من در دو ساعت گذشته اینجا کار کرده ام و

past two hours talking to you live on YouTube so that's it I will see you

در یوتیوب به طور زنده با شما

later thanks for watching this is mr. Duncan

صحبت می کنم. دانکن

in the birthplace of English saying thank you very much for joining me today

در زادگاه انگلیسی می‌گوید از اینکه امروز به من ملحق شدید بسیار متشکرم،

I hope you've enjoyed everything you've seen on the live chat and of course you

امیدوارم از همه چیزهایی که در چت زنده دیده‌اید لذت برده باشید و البته

know what's coming next yes you do until next Sunday at 2:00 p.m UK time

می‌دانید که آینده چه خواهد شد، بله تا یکشنبه آینده ساعت 2:00 بعد از ظهر بریتانیا انجام دهید. زمان

ta ta for now 8-)

تا تا در حال حاضر 8-)