express MAKING CHANGES - Join the 🔴LIVE Lesson - English Addict - Wednesday 10th APRIL 2024

If my mother was here now,

اگر مادرم الان اینجا بود، می

she would say, it is dirty,

گفت کثیف است،

it is a dirty day.

روز کثیفی است.

That is what she would say because we are having grey,

این چیزی است که او می‌گوید زیرا

cloudy, windy, wet weather.

هوای خاکستری، ابری، بادی و مرطوب داریم.

And my mom would always say that that type of weather

و مامانم همیشه می گفت که این نوع هوا

means the day is very dirty.

یعنی روز خیلی کثیف است.

So we are having a dirty, dirty day here in England today.

بنابراین ما امروز یک روز کثیف و کثیف را اینجا در انگلیس سپری می کنیم.

Here we are again.

ما دوباره اینجا هستیم.

English addict is back with you.

معتاد انگلیسی با شما بازگشته است.

Coming to you live from the birthplace of the English language,

آمدن به شما زندگی می کنند از زادگاه زبان انگلیسی،

which is you know where it is.

که شما می دانید که در آن است.

It is England

این انگلیس است

and it is England, everyone.

و انگلیس است، همه.

That is where I am right now.

من الان اینجا هستم.

I am here in England, live on YouTube.

من اینجا در انگلیس هستم، زنده در یوتیوب.

This is not a recording.

این یک ضبط نیست.

Unless, of course, you are watching the recording.

مگر اینکه، البته، ضبط را تماشا کنید.

But this now, right now at 2:06

اما این الان، همین الان ساعت 2:06

o'clock on a Wednesday afternoon, it is English with myself.

بعدازظهر چهارشنبه، با خودم انگلیسی است.

Hi, everybody.

سلام به همه.

My name is Mr. Duncan. How are you today?

اسم من آقای دانکن است. امروز چطوری؟ حالت

Are you okay?

خوبه؟

I hope so.

امیدوارم.

Are you happy?

آیا شما خوشحال هستید؟

I hope you are feeling good today.

امیدوارم امروز حالتون خوب باشه

I'm not too bad.

زیاد بد نیستم.

Even though the weather is really horrible.

با اینکه هوا واقعاً وحشتناک است.

I wanted to go for a walk this morning, but it's windy.

امروز صبح میخواستم برم قدم بزنم ولی باد میاد.

We are having loads of rain.

بارندگی های زیادی داریم

Between you and me, I am absolutely fed up

بین من و تو، من کاملاً از باران خسته شده ام،

of the

rain because we seem to be having a lot of rain.

زیرا به نظر می رسد که باران زیادی می بارد.

I can't wait for the lovely, long, dry days of summer.

من نمی توانم برای روزهای دوست داشتنی، طولانی و خشک تابستان صبر کنم.

To be honest with you, my name is Duncan

راستش را بخواهید، اسم من دانکن است

and I am a fan of the English language.

و از طرفداران زبان انگلیسی هستم.

You might say that I am an English addict

ممکن است بگویید من یک معتاد انگلیسی هستم

and I have a feeling maybe, perhaps you are one of those as well.

و احساسی دارم شاید شما هم یکی از آنها باشید.

Here we are again.

ما دوباره اینجا هستیم. آیا

Can I say a big hello to the YouTube algorithms?

می توانم یک سلام بزرگ به الگوریتم های YouTube بگویم ؟

Once again, I can almost hear

یک بار دیگر، تقریباً می توانم

those computers

آن رایانه ها را

in California.

در کالیفرنیا بشنوم.

Those computers are all going.

آن کامپیوترها همه در حال رفتن هستند.

No, Mr. Duncan.

نه، آقای دانکن.

No, no, no, No one is going to see you.

نه، نه، نه، هیچ کس قرار نیست تو را ببیند.

Thank you very much.

بسیار از شما متشکرم.

Once again to YouTube and the lovely algorithms.

بار دیگر به YouTube و الگوریتم های دوست داشتنی.

Here we are again, English addict.

اینجا ما دوباره معتاد انگلیسی هستیم.

Thank you for joining me.

از این که من را همراهی میکنید متشکرم.

It's very nice to see you.

خیلی خوشحالم که میبینمت

I know what you're going to say, Mr. Duncan.

من می دانم که شما چه خواهید گفت، آقای دانکن.

You have to do more to promote your YouTube channel.

برای تبلیغ کانال یوتیوب خود باید کارهای بیشتری انجام دهید.

I don't know what else I can do, to be honest with you.

من نمی دانم چه کار دیگری می توانم انجام دهم، صادقانه با شما.

I really don't know.

من واقعا نمی دانم.

Anyway, enough of that. I'm here.

به هر حال بسه من اینجا هستم.

You're here.

شما اینجا هستید.

And that, I suppose, is all that matters.

و فکر می‌کنم این تنها چیزی است که اهمیت دارد.

For those who are looking for my new YouTube

برای کسانی که به دنبال کانال جدید یوتیوب من هستند

channel, I have had some problems with it, so it has vanished.

، من با آن مشکلاتی داشته ام ، بنابراین ناپدید شده است.

I have another plan.

من یه برنامه دیگه دارم

All will be revealed

همه چیز

over the next couple of days.

طی یکی دو روز آینده آشکار خواهد شد.

Hello to the live chats, Hello

سلام به چت های زنده، سلام

to Vitesse and also Beatrice.

به Vitesse و همچنین Beatrice.

You were both first on today's live chat.

شما هر دو نفر اول در چت زنده امروز بودید.

How do you like the race

مسابقه‌ای

that that always happens at the start of today's or any live

که همیشه در شروع پخش زنده امروز یا هر

stream is when we try to get the fastest finger on the mouse.

پخش زنده دیگری اتفاق می‌افتد، زمانی است که ما سعی می‌کنیم سریع‌ترین انگشت را روی ماوس داشته باشیم.

So today we have Vitesse and also

بنابراین امروز ما Vitesse و

Beatrice as well.

همچنین Beatrice را داریم.

Hello also to he is here.

سلام به او نیز اینجاست.

Luis Mendez is here today.

لوئیس مندز امروز اینجاست.

Hello, Louis.

سلام، لویی.

Nice to see you. Also.

از دیدن شما خوشحالم. همچنین.

Christina is here.

کریستینا اینجاست

We also have a maurits.

ماوریت هم داریم.

Hello to you as well.

سلام به شما نیز.

Thank you for joining me today.

از اینکه امروز به من ملحق شدید متشکرم.

Claudio is here as well.

کلودیو هم اینجاست.

Alexandro Hello, Alexandro, Nice to see you here as well.

الکساندرو سلام، الکساندرو، خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

I am looking at the live chat right now.

من در حال حاضر به چت زنده نگاه می کنم.

If you want to say hello, if you want to say hello, Mr.

اگر می خواهید سلام کنید، اگر می خواهید سلام کنید، آقای

Duncan, maybe it is your first time.

دانکن، شاید اولین بار باشد.

Maybe you have never, ever typed

شاید

anything on the live chat before.

قبلاً هرگز چیزی را در چت زنده تایپ نکرده باشید.

Perhaps it is your first time.

شاید اولین بار باشد.

Don't be shy. Give it a try.

خجالتی نباش آن را امتحان کنید.

You never know.

شما هرگز نمی دانید.

You might actually enjoy it.

ممکن است واقعاً از آن لذت ببرید.

And I know what it feels like because sometimes

و می دانم چه حسی دارد زیرا گاهی اوقات

I also watch live streams of different things.

پخش زنده چیزهای مختلف را نیز تماشا می کنم.

Live events

رویدادهای زنده

like the eclipse.

مانند کسوف.

Did you see that?

اون رو دیدی؟ آیا

Did you see the live coverage all over the Internet?

پوشش زنده در سراسر اینترنت را دیدید؟

Hundreds of thousands of people were watching the eclipse.

صدها هزار نفر در حال تماشای کسوف بودند.

It came, it went.

آمد، رفت.

Some people said that the end of the world

عده ای می گفتند که پایان دنیا

would occur.

رخ خواهد داد.

Guess what?

حدس بزن چی شده؟

It did it.

آن را انجام داد.

We're still here to enjoy all of this.

ما هنوز اینجا هستیم تا از همه اینها لذت ببریم.

Hello. Also Evandro.

سلام. همچنین ایواندرو.

Hello, Evandro here as well.

سلام ایواندرو اینجا هم هست.

So please let me know.

پس لطفا به من اطلاع دهید.

Say something on the live chat.

در چت زنده چیزی بگویید.

Maybe you can say hello.

شاید بتوانید سلام کنید.

Mr. Duncan.

آقای دانکن

It's okay. I think that's good.

مشکلی نیست. من فکر می کنم که خوب است.

That's a good thing to say, to be honest with you.

این چیز خوبی است که بگویم، صادقانه با شما.

I am here today.

من امروز اینجا هستم.

We have an interesting subject change.

ما یک تغییر موضوع جالب داریم.

Choo choo choo choo choo.

چو چو چو چو چو.

Changes express

تغییرات تغییرات ناشی از تغییر را بیان می کند

the change due to changing

as things change all the time, even the English language.

زیرا همه چیز همیشه تغییر می کند، حتی زبان انگلیسی.

You may not even realise it because over the years

شما حتی ممکن است متوجه آن نباشید زیرا در طول سال ها

English has changed as a language.

انگلیسی به عنوان یک زبان تغییر کرده است.

Lots of things change the way words are used.

چیزهای زیادی نحوه استفاده از کلمات را تغییر می دهد.

Certain words come into fashion

برخی از کلمات وارد مد می شوند

and other words slowly disappear.

و کلمات دیگر به آرامی ناپدید می شوند.

They vanish without a trace.

بدون هیچ اثری ناپدید می شوند.

A bit like me on YouTube.

کمی شبیه من در یوتیوب.

When you think about it.

وقتی به آن فکر می کنید.

So we are talking about change,

بنابراین ما در مورد تغییر صحبت می کنیم،

the way in which things can change, alter

روشی که در آن چیزها می توانند تغییر کنند،

maybe the appearance of something,

شاید ظاهر چیزی را تغییر دهند، شاید

maybe the shape, maybe the height of something,

شکل، شاید ارتفاع چیزی،

maybe the depth of something,

شاید عمق چیزی،

maybe the whole length of something.

شاید کل طول چیزی.

You could make it longer.

شما می توانید آن را طولانی تر کنید.

You could make it shorter.

شما می توانید آن را کوتاه تر کنید.

You can make it higher, you can make it deeper.

شما می توانید آن را بالاتر ببرید، می توانید آن را عمیق تر کنید.

All of those things we are talking about today

همه چیزهایی که امروز در مورد آن صحبت می کنیم

with the subject of making change is

با موضوع ایجاد تغییر هستند

and I think sometimes in life I think it is good

و من فکر می کنم گاهی اوقات در زندگی فکر می کنم خوب است که

to make changes.

تغییر ایجاد کنم.

We don't like it.

ما آن را دوست نداریم.

So that is another truth of life.

پس این یکی دیگر از حقیقت های زندگی است.

We don't like change, but sometimes

ما تغییر را دوست نداریم، اما گاهی اوقات

it is good to make changes.

ایجاد تغییرات خوب است.

It keeps everything new, fresh, exciting,

همه چیز جدید، تازه، هیجان انگیز را نگه می دارد،

maybe something you've

شاید چیزی که

always wanted to try and you've been afraid of doing it.

همیشه می خواستید امتحان کنید و از انجام آن می ترسیدید.

Maybe you want to change a certain thing about yourself.

شاید بخواهید چیزی را در مورد خودتان تغییر دهید.

Perhaps you want to change your style of clothing.

شاید بخواهید سبک لباس خود را تغییر دهید.

Maybe you want to wear something bright

شاید بخواهید چیزی روشن

and colourful,

و رنگارنگ بپوشید،

something like that.

چیزی شبیه به آن.

Perhaps make a change to your house.

شاید تغییری در خانه خود ایجاد کنید.

Maybe.

شاید.

Maybe you can make a change to your routine

شاید بتوانید در

the way you do things during the day.

روش انجام کارها در طول روز تغییری در روال خود ایجاد کنید.

So I think making changes is a good thing.

بنابراین من فکر می کنم ایجاد تغییرات چیز خوبی است.

Changing anything.

تغییر هر چیزی

In fact, that is what we are talking about today.

در واقع، این همان چیزی است که ما امروز در مورد آن صحبت می کنیم.

Hello, Idris.

سلام ادریس

Idris, hello to you.

ادریس سلام بر تو

Nice to see you on the live chat.

خوشحالم که شما را در چت زنده می بینم.

Proving that I do say hello,

ثابت می کنم که سلام می کنم،

Give it a try.

آن را امتحان کنید.

You never know.

شما هرگز نمی دانید.

You might enjoy it. Don't forget it.

ممکن است از آن لذت ببرید. فراموشش نکن

If you like this, please give me a lovely like because.

اگر این را دوست دارید، لطفا به من یک لایک دوست داشتنی بدهید زیرا.

Well, to be honest with you, I'm not going to lie.

خب، راستش را بخواهم ، من دروغ نمی گویم.

I'm a bit desperate.

من کمی ناامید هستم.

I'm in a desperate situation.

من در یک وضعیت ناامید کننده هستم.

No one wants to be in a desperate situation

هیچ کس نمی خواهد در یک موقعیت ناامید کننده باشد

and it is not something I normally mention, but

و این چیزی نیست که من به طور معمول به آن اشاره کنم، اما

I am in a desperate situation trying new things.

من در یک موقعیت ناامید کننده هستم که چیزهای جدید را امتحان می کنم.

Hopefully those new things will work.

امیدوارم آن چیزهای جدید کارساز باشد.

Sometimes you have to change things because you need a change of direction.

گاهی اوقات باید همه چیز را تغییر دهید زیرا نیاز به تغییر جهت دارید.

Maybe the thing you are doing isn't very good,

شاید کاری که انجام می دهید خیلی خوب نباشد

or maybe the thing you are doing is not interesting.

یا شاید کاری که انجام می دهید جالب نباشد.

So you have to try and make it

بنابراین باید تلاش کنید و آن را

a little more exciting.

کمی هیجان انگیزتر کنید.

Hello, Rene.

سلام رنه

Rene Parade back home.

رنه رژه به خانه بازگشت.

I hope I pronounce your name correctly.

امیدوارم نام شما را درست تلفظ کرده باشم.

Rene. Yeah.

رنه. آره

Big hello to you.

سلام بزرگ به شما

Thank you very much for joining me.

از اینکه به من پیوستید بسیار سپاسگزارم.

Angela as well.

آنجلا هم همینطور

Good afternoon, Mr. Duncan. Hello, Angela.

ظهر بخیر آقای دانکن سلام آنجلا

Nice to see you here on the live chat as well.

خوشحالم که شما را اینجا در چت زنده می بینم .

Thank you very much. Do not be shy.

بسیار از شما متشکرم. خجالت نکش.

Give it a try or else you will make Mr.

آن را امتحان کنید وگرنه باعث

Duncan cry.

گریه آقای دانکن خواهید شد.

We are looking

ما در حال بررسی

at the way things have changed.

نحوه تغییر اوضاع هستیم.

We are looking at the way things can change.

ما به دنبال راهی هستیم که همه چیز می تواند تغییر کند.

Something you can do perhaps to change part of your life.

کاری که می توانید انجام دهید تا بخشی از زندگی خود را تغییر دهید.

A lot of people these days I have noticed something

بسیاری از مردم این روزها متوجه کاری شده ام

that people are doing a lot

که مردم بسیار

more than they used to.

بیشتر از گذشته انجام می دهند.

And this is not just women, but also men as well.

و این فقط زنان نیست، بلکه مردان نیز هستند.

They are changing their face.

دارند چهره خود را تغییر می دهند.

It's true.

درسته.

Now, one thing I've always said,

حالا یک چیزی که همیشه گفته ام،

one thing I've always thought of when I think about getting older,

یک چیزی که همیشه وقتی به بزرگ شدن فکر می کنم به آن فکر می کنم،

I don't think I will ever have cosmetic surgery

فکر نمی کنم هیچ وقت جراحی زیبایی

or anything to change the shape or the appearance of my face.

یا چیزی برای تغییر شکل یا ظاهر صورتم انجام دهم.

But I have noticed these days a lot of people are because, well,

اما من متوجه شده ام که این روزها بسیاری از مردم به این دلیل هستند که، خوب،

certainly from from my own experience of living here in England,

مطمئناً با توجه به تجربه شخصی من از زندگی در اینجا در انگلیس،

it is possible now to have cosmetic surgery in many places

اکنون می توان جراحی زیبایی را در بسیاری از مکان ها انجام داد،

so you don't

just have to go to a special hospital or a special doctor.

بنابراین شما

فقط نیازی به مراجعه به یک مکان خاص ندارید. بیمارستان یا پزشک خاص

You can actually go to many places now

اکنون می‌توانید به بسیاری از مکان‌ها بروید

and they will do things to make your appearance.

و آنها کارهایی را انجام می‌دهند تا ظاهر شما را نشان دهند.

Look,

ببین،

I was going to say better,

من می خواستم بگویم بهتر است،

but I don't think it always makes your face look better.

اما فکر نمی کنم همیشه چهره شما را بهتر نشان دهد.

I suppose one of the big trends at the moment

فکر می کنم یکی از گرایش های بزرگ در حال حاضر

is to inject Botox.

تزریق بوتاکس است.

I'm I'm coughing at the moment.

فعلا دارم سرفه میکنم

It's just a moment. I will be back.

فقط یک لحظه است. برمیگردم.

I'll be back in a sec.

من یک ثانیه دیگر برمی گردم

I'm sure I'm on the way out.

من مطمئنم که در راه خروج هستم.

I think so.

من هم اینچنین فکر میکنم.

Maybe I should see a doctor.

شاید باید به دکتر مراجعه کنم.

Well, that was that was interesting.

خب این جالب بود

I'm very sorry about that.

از این بابت خیلی متاسفم.

I had a little tickle in my throat,

گلویم کمی قلقلک می‌داد،

but at least we got to see the cowls.

اما حداقل می‌توانستیم غلاف‌ها را ببینیم.

As I was saying, just before my throat rudely interrupted me.

همانطور که داشتم می گفتم، درست قبل از اینکه گلویم با بی ادبی حرفم را قطع کرد. این روزها

A lot of people

بسیاری از افراد در حال

these days are making changes to their appearance.

ایجاد تغییراتی در ظاهر خود هستند.

Their face.

صورت آنها

The face is something that I suppose is very public.

صورت چیزی است که به نظر من بسیار عمومی است.

When you walk out, everyone can see what you look like.

وقتی از خانه بیرون می روید، همه می توانند ظاهر شما را ببینند.

But a big trend at the moment is to have Botox

اما یک روند بزرگ در حال حاضر این است که

injections in your face to make it look well.

تزریق بوتاکس در صورت خود را انجام دهید تا ظاهر خوبی داشته باشد.

I want to say that some people think it makes them

می‌خواهم بگویم که بعضی‌ها فکر می‌کنند این کار باعث می‌شود

look better, but to be honest with you, I don't think it does.

بهتر به نظر بیایند، اما صادقانه بگویم، فکر نمی‌کنم اینطور باشد.

We have a great phrase in English.

ما یک عبارت عالی در انگلیسی داریم.

Sometimes it is good to grow

گاهی خوب است که با

old gracefully.

ظرافت پیر شویم.

If you grow old gracefully,

اگر با وقار پیر می شوید،

it means you are growing old with a little bit of dignity.

یعنی با کمی وقار پیر می شوید.

So you are not trying to hide your age.

بنابراین سعی نمی کنید سن خود را پنهان کنید.

So maybe, maybe,

بنابراین شاید، شاید،

perhaps some people don't want to do that.

شاید برخی از مردم نمی خواهند این کار را انجام دهند.

They want to try and hold back

آنها می خواهند تلاش کنند و جلوی

the appearance of getting older.

ظاهر پیر شدن را بگیرند.

To be honest with you, it doesn't really worry me too much.

راستش را بخواهم، من را خیلی نگران نمی کند. فکر می

I suppose my biggest fear is health.

کنم بزرگترین ترس من سلامتی است.

So if my health

بنابراین اگر با بزرگتر شدن سلامتی من

got worse or became worse

بدتر می شد یا بدتر می شد

as I grew older, then I would definitely be worried.

، قطعاً نگران خواهم بود.

But as far as my appearance is concerned, I'm

اما در مورد ظاهرم

not too worried if I was honest with you and yes,

خیلی نگران نیستم اگر با شما روراست بودم و بله،

I am 60 next year, I still can't believe it.

سال آینده 60 ساله هستم، هنوز باورم نمی شود. دیشب

I was saying to Mr.

Steve the other night, I can't believe that next year,

داشتم به آقای

استیو می گفتم، نمی توانم باور کنم که سال آینده،

not this year, but next year, 2025, I will be 60.

نه امسال، بلکه سال آینده، 2025، 60 ساله خواهم شد.

And it doesn't feel like it.

I don't feel his.

من او را احساس نمی کنم.

If I am approach in 60, if I was honest with you,

اگر من در 60 سالگی هستم، اگر با شما روراست بودم،

it doesn't feel like it at all.

اصلاً این احساس را ندارم.

Can I say hello to you?

می توانم به شما سلام کنم؟

Christina. Hello, Christina.

کریستینا سلام کریستینا

Nice to see you here as well.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Yes, I'm feeling all right now.

بله، الان حالم خوب است.

I don't know what happened.

من نمی دانم چه اتفاقی افتاده است.

My throat was very dry.

گلویم خیلی خشک شده بود.

One of the problems with doing this in

یکی از مشکلات انجام این کار در

this type of environment is

این نوع محیط این است که

quite often your throat will become very sore

اغلب گلوی شما به دلیل گرمای اتاق بسیار دردناک

and very dry because of the heat in the room.

و بسیار خشک می شود .

Anyway, enough about that.

به هر حال، در مورد آن کافی است.

My new channel has been delayed, but

کانال جدید من به تعویق افتاده است، اما در

I will actually be posting some new videos here

واقع چند ویدیوی جدید را اینجا

on my YouTube channel, the one you are watching now.

در کانال یوتیوب خود پست خواهم کرد، ویدیویی که اکنون در حال تماشای آن هستید.

So all of the new lessons that I was going to put on my new channel,

بنابراین، تمام درس‌های جدیدی را که قرار بود در کانال جدیدم بگذارم،

I will now be putting on this channel

اکنون در این کانال قرار می‌دهم

to make it easier for those who want to find them.

تا برای کسانی که می‌خواهند آنها را راحت‌تر پیدا کنند.

So that is what I will be doing.

پس این کاری است که من انجام خواهم داد.

Hello to Podcasts by Krish.

سلام به پادکست های کریش.

Hello Krish.

سلام کریش

Nice to see you here.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

What type of podcast do you do?

چه نوع پادکستی انجام می دهید؟ آیا

Is it a particular subject?

موضوع خاصی است؟

And this is the big thing nowadays a lot of people are doing podcasts.

و این نکته مهمی است که امروزه بسیاری از مردم در حال ساخت پادکست هستند.

When we think of

وقتی به

podcasts, we often think of a short thing,

پادکست ها فکر می کنیم، اغلب به یک چیز کوتاه فکر می کنیم،

a short discussion conversation.

یک گفتگوی بحث کوتاه.

Quite often it is just audio.

اغلب اوقات فقط صوتی است.

So there is no picture, just audio.

بنابراین هیچ تصویری وجود ندارد، فقط صدا وجود دارد.

So you will listen to a podcast.

بنابراین شما به یک پادکست گوش خواهید داد.

However, nowadays, of course, because video and live streaming

با این حال، امروزه، البته، از آنجایی که پخش ویدئو و پخش زنده

is so popular, especially on sites like this one,

بسیار محبوب است، به خصوص در سایت هایی مانند این،

you will find a lot of people now do their podcasts in vision as well.

شما خواهید دید که بسیاری از افراد اکنون پادکست های خود را به صورت ویژن نیز انجام می دهند.

So not only can you hear the person or the people, you can see them as well.

بنابراین نه تنها می توانید شخص یا افراد را بشنوید، بلکه می توانید آنها را نیز ببینید.

And there are many very popular

و پادکست های بسیار محبوب زیادی

podcasts on YouTube.

در یوتیوب وجود دارد.

Thank you very much.

Hello, Nihar. Nihar.

بسیار از شما متشکرم.

سلام نیهار نیهار.

Who says Happy,

چه کسی می گوید مبارک،

Happy?

مبارک؟

To you as well.

به شما نیز.

Who else is here today?

چه کسی دیگر امروز اینجاست؟

Duty Statee.

دولت وظیفه.

Hello. Duty.

سلام. وظیفه

That is a very interesting name.

خیلی اسم جالبیه

Hello to you.

درود بر تو.

Thank you for joining as well.

از همراهی شما نیز متشکرم

No, I am not doing any podcasts.

نه، من هیچ پادکستی انجام نمی دهم.

Yes, I only give my name.

بله فقط اسمم را می گویم.

I only gave that name to my channel.

من فقط این اسم را برای کانالم گذاشتم.

Well, maybe you could start a podcast.

خوب، شاید بتوانید یک پادکست راه اندازی کنید.

Maybe you could do something.

شاید بتونی کاری انجام بدی

A lot of people are.

بسیاری از مردم هستند.

It's become very popular.

بسیار محبوب شده است.

All you need is a microphone and a computer.

تنها چیزی که نیاز دارید یک میکروفون و یک کامپیوتر است.

And one of these.

و یکی از اینها

And that's it.

و بس.

Really?

واقعا؟

How can I learn to speak English?

چگونه می توانم زبان انگلیسی را یاد بگیرم؟

Well, I have some great new videos

خب، من به زودی ویدیوهای جدید بسیار خوبی دارم

coming up very soon, all about learning English.

، همه چیز در مورد یادگیری زبان انگلیسی.

For those who are learning, those who are starting

برای کسانی که در حال یادگیری هستند، کسانی که

or beginning their journey

سفر خود را

into the world of learning English.

به دنیای یادگیری انگلیسی آغاز کرده یا شروع می کنند.

So that is what is going on on my channel.

پس این چیزی است که در کانال من می گذرد.

And that is a very good way of improving your English.

و این یک راه بسیار خوب برای بهبود زبان انگلیسی شماست.

Listen,

گوش کنید،

learn, and also don't be afraid

یاد بگیرید، و همچنین از

to speak as well.

صحبت کردن نترسید.

Listen, learn, speak

گوش کنید، یاد بگیرید، صحبت کنید

or listen, read, learn and speak.

یا گوش کنید، بخوانید، یاد بگیرید و صحبت کنید.

Quite often when you're learning something,

اغلب وقتی چیزی را یاد می گیرید، متوجه می

you find that certain ways of doing it

شوید که روش های خاصی برای انجام آن

will be more suitable for you.

برای شما مناسب تر است.

So some people might like to learn in a particular way, a certain type

بنابراین برخی از افراد ممکن است دوست داشته باشند به روشی خاص، نوع خاصی یاد بگیرند

of way, whilst others might choose a different way

، در حالی که دیگران ممکن است راه دیگری

or a different method.

یا روش دیگری را انتخاب کنند.

So it does

بنابراین

depend on your own situation.

بستگی به شرایط خود شما دارد.

So we have today's subject coming up

بنابراین ما موضوع امروز را داریم

and we have also some discussion

و همچنین

about making changes, changing young things.

در مورد ایجاد تغییرات، تغییر چیزهای جوان بحث می کنیم.

What do we use in English when we are talking about

وقتی در مورد

changing the shape, changing the height,

تغییر شکل، تغییر ارتفاع،

changing the way something appears?

تغییر شکل ظاهر شدن چیزی صحبت می کنیم، در انگلیسی از چه چیزی استفاده می کنیم؟

All of that coming up in a moment.

همه اینها در یک لحظه به وجود می آیند.

We have had so much rain and to be honest with you,

ما خیلی باران خورده ایم و صادقانه بگویم،

I'm a little bit fed up of the rain.

من کمی از باران خسته شده ام.

I can't wait until summer arrives in the

من نمی توانم منتظر بمانم تا تابستان در پاییز فرا برسد

autumn and

و به معتاد انگلیسی

welcome

خوش آمد بگویم

English addict

is with you right now live on YouTube.

هم اکنون به صورت زنده در یوتیوب با شماست.

2:26 o'clock.

ساعت 2:26

As I stand here in my little studio

در حالی که من اینجا در استودیوی کوچکم

in much Wenlock in England, thank you very much for joining me today.

در شهر Wenlock در انگلستان ایستاده ام، از اینکه امروز به من پیوستید بسیار سپاسگزارم.

We have a big subject now.

ما الان یک موضوع بزرگ داریم.

This might be a subject

این ممکن است موضوعی باشد

that a lot of people are interested in, something that we all have to do.

که بسیاری از مردم به آن علاقه دارند، کاری که همه ما باید انجام دهیم.

I would say quite often in life, we often have to make changes.

من می گویم اغلب در زندگی، ما اغلب باید تغییراتی ایجاد کنیم.

And I think change is something that is constant.

و من فکر می کنم تغییر چیزی است که ثابت است.

The word constant that means ever present,

کلمه ثابت که به معنای همیشه حاضر است،

something that is always around, it is constant.

چیزی که همیشه در اطراف است، ثابت است.

It is something that is always there.

چیزی است که همیشه وجود دارد.

Change and life

تغییر و زندگی

quite often go together because every day

اغلب با هم پیش می روند زیرا هر روز

there is a new challenge, something you have to do, something

یک چالش جدید وجود دارد، کاری که باید انجام دهید، چیزی که

you have to change, something you have to alter.

باید تغییر دهید، چیزی که باید تغییر دهید.

So that is what we are talking about today.

پس این همان چیزی است که ما امروز در مورد آن صحبت می کنیم .

We are talking about making changes.

ما در مورد ایجاد تغییرات صحبت می کنیم.

And I suppose the first thing I should do is talk about the word itself.

و فکر می کنم اولین کاری که باید انجام دهم این است که در مورد خود کلمه صحبت کنم.

So when we talk about making changes,

بنابراین وقتی در مورد ایجاد تغییرات صحبت می کنیم،

you might change something.

ممکن است چیزی را تغییر دهید.

The first word change,

تغییر کلمه اول،

you might alter something.

ممکن است چیزی را تغییر دهید.

If you alter something, it means you are making something different.

اگر چیزی را تغییر دهید، به این معنی است که چیزی متفاوت می سازید.

You are maybe changing something in a certain way.

شما ممکن است چیزی را به روشی خاص تغییر دهید.

You change that thing, you alter that thing.

شما آن چیز را تغییر می دهید، آن چیز را تغییر می دهید.

Perhaps you have an item of clothing that is too big or too small.

شاید شما لباسی دارید که خیلی بزرگ یا خیلی کوچک است.

You have to make changes so it will fit you.

شما باید تغییراتی ایجاد کنید تا برای شما مناسب باشد.

We alter

ما لباس را تغییر می دهیم

the clothes, amend.

، اصلاح می کنیم.

Amend also means change.

Amend نیز به معنای تغییر است.

Maybe you are changing something you are unhappy with,

شاید چیزی را تغییر می دهید که از آن ناراضی هستید،

maybe something you want to correct

شاید چیزی را که می خواهید اصلاح کنید

or maybe something you want to put right.

یا شاید چیزی را که می خواهید اصلاح کنید.

You amend that thing.

شما آن چیز را اصلاح کنید.

We have redesign.

ما طراحی مجدد داریم.

Redesign means to make something

طراحی مجدد به این معنی است که

look different quite often as an improvement.

اغلب به عنوان یک پیشرفت، چیزی متفاوت به نظر برسد.

So we often think of something being improved

بنابراین، ما اغلب به بهبود چیزی فکر می‌کنیم

when we redesign something

که

quite often with technology, you will often find

اغلب با فناوری چیزی را دوباره طراحی می‌کنیم، اغلب متوجه می‌شوید که

technology is always being redesigned.

فناوری همیشه در حال طراحی مجدد است.

It is changed, it is improved, which is the next word.

تغییر می کند، بهبود می یابد که کلمه بعدی است.

To improve something is to change.

بهبود چیزی یعنی تغییر.

Normally for the better, you are improving something.

به طور معمول برای بهتر شدن، شما در حال بهبود چیزی هستید.

And finally, you might refigure to refigure

و در نهایت، ممکن است برای تنظیم مجدد،

is to make changes to put one thing in a different place.

تغییراتی ایجاد کنید تا یک چیز را در جای دیگری قرار دهید.

Maybe you will move things around.

شاید چیزها را جابجا کنید.

You will swap things over

شما چیزها را با هم عوض خواهید کرد

to refigure something.

تا چیزی را دوباره پیکربندی کنید.

You are making something different.

شما دارید چیز متفاوتی می سازید.

You are making it look different.

شما آن را متفاوت جلوه می دهید.

You are making changes.

شما در حال ایجاد تغییرات هستید.

There are many ways of

راه های زیادی برای

expressing certain types of change.

بیان انواع خاصی از تغییرات وجود دارد.

For example, we have a lesson now.

مثلا الان درس داریم.

The sound of this word

صدای این کلمه

does sound like a period of learning

مانند دوره یادگیری

a lesson is a period of learning.

یک درس دوره یادگیری است.

However, if you look here, the spelling is very different to lesson

با این حال، اگر به اینجا نگاه کنید، املا بسیار متفاوت از درس

something is to decrease.

چیزی است که کاهش یابد.

You are making something less, to make

چیزی را کم می کنید، برای

less, you lesson something,

کم کردن، چیزی درس می دهید،

you reduce the amount or the number

مقدار یا تعداد

of something you lesson.

چیزی را که درس می دهید کم می کنید.

Maybe you are in pain and you take some medicine

شاید درد دارید و

or some tablets to lessen the pain.

برای کاهش درد مقداری دارو یا قرص مصرف می کنید.

You are trying to make that pain go away,

شما سعی می کنید آن درد را از بین ببرید

or at least you are trying to make that pain

یا حداقل سعی می کنید آن درد را

less than it is.

کمتر از آنچه هست کنید.

And then of course we have the opposite, which is increase.

و البته ما برعکس آن را داریم که افزایش است.

So to increase is a type of change

بنابراین افزایش نوعی تغییر است که

where you make something more,

در آن چیزی بیشتر ایجاد می‌کنید،

you increase something.

چیزی را افزایش می‌دهید.

So again, it is a type of change

بنابراین دوباره، این یک نوع تغییر

to lessen is to make less to increase

برای کاهش است، کم کردن، افزایش،

is to make more.

بیشتر کردن است.

Maybe you increase your productivity,

شاید بهره وری خود را افزایش می دهید،

maybe you work harder, you increase,

شاید بیشتر کار می کنید، افزایش می دهید،

maybe you lessen your pain,

شاید دردتان را کاهش می دهید،

maybe you have a pain in your neck or in your back

شاید مثل من دردی در گردن یا کمرتان دارید

like I do.

.

You want to make it less

شما می خواهید آن را کمتر کنید

so. Those are types of change.

. اینها انواع تغییر هستند. در

Here's another one shrink.

اینجا یکی دیگر از کوچک شدن است.

Shrink to shrink something.

کوچک کردن برای کوچک کردن چیزی.

Maybe it will shrink it will become smaller.

شاید منقبض شود کوچکتر شود.

It can happen.

ممکن است اتفاق بیفتد.

Even parts of your body sometimes can shrink,

حتی قسمت‌هایی از بدن شما گاهی اوقات می‌توانند کوچک شوند،

grow.

رشد کنند.

Something becomes larger,

چیزی بزرگتر می شود،

shrink becomes smaller.

کوچکتر می شود.

The change is

تغییر این است که

that grow.

رشد کند.

Is that the opposite?

آیا این برعکس است؟

Something grows, something gets larger.

چیزی رشد می کند، چیزی بزرگتر می شود.

Maybe a person will grow

شاید یک نفر

as they mature, a person will grow a beard,

با بالغ شدن رشد کند، یک نفر ریش بگذارد،

maybe your features will change because of something you've done.

شاید ویژگی های شما به دلیل کاری که انجام داده اید تغییر کند.

You might grow a moustache on your face.

ممکن است روی صورت خود سبیل بسازید.

Something might shrink.

ممکن است چیزی کوچک شود.

Maybe you have a big boil on your neck,

شاید شما یک جوش بزرگ روی گردن خود داشته باشید،

but over time it will get smaller, it will shrink,

اما به مرور زمان کوچکتر می شود، کوچک می شود،

it will become less and less.

کمتر و کمتر می شود.

They are both types of change.

هر دو نوع تغییر هستند.

Reduce to reduce means to

کاهش به کاهش یعنی کم

make less, you reduce something.

کردن، چیزی را کم می کنی.

There are many ways of expressing reduce

راه های زیادی برای بیان کاهش

to make less.

برای کمتر کردن وجود دارد.

Maybe you reduce the amount of hours that you work.

شاید ساعات کاری را کاهش دهید.

Maybe you work 20 hours a week.

شاید 20 ساعت در هفته کار کنید.

Imagine that.

تصور کنید که.

But you want to reduce the amount of hours

اما شما می خواهید میزان ساعات

that you work to 12, which sounds good to me.

کار خود را به 12 کاهش دهید که به نظر من خوب است.

I have to say, maybe you need to work more.

باید بگویم، شاید شما نیاز به کار بیشتری داشته باشید.

Maybe you have to work longer.

شاید شما باید بیشتر کار کنید.

Then you will increase that thing.

سپس شما آن چیز را افزایش خواهید داد.

You will work more, you will work longer.

بیشتر کار خواهید کرد، بیشتر کار خواهید کرد.

So reduce means to make less

پس کاهش یعنی کم کردن

and increase, make more.

و زیاد کردن، بیشتر کردن.

They are both types of change

آنها هر دو نوع تغییری هستند

which can occur in life

که می توانند در زندگی کمتر اتفاق بیفتند

lower.

.

You can lower something,

می توانید چیزی را پایین بیاورید،

something that is maybe too high or too tall.

چیزی که شاید خیلی بلند یا خیلی بلند باشد.

You might lower that thing.

شما ممکن است آن چیز را پایین بیاورید.

You can also lower the amount of money

شما همچنین می توانید مقدار پولی را که به

you pay someone

کسی

for their work or you lower that thing.

برای کارش می پردازید کاهش دهید یا آن را کاهش دهید.

You make it less.

شما آن را کمتر می کنید.

To lower something is to make something

پایین آوردن چیزی به معنای کم کردن چیزی است که

less than it was.

از آنچه بوده است.

You might also decrease the height of something.

همچنین ممکن است ارتفاع چیزی را کاهش دهید.

So something is very tall and you want to make it shorter.

بنابراین چیزی بسیار بلند است و شما می خواهید آن را کوتاهتر کنید.

You lower something, you make it

شما چیزی را پایین می آورید، آن را

less high.

کمتر بلند می کنید.

The opposite, of course, is heighten.

برعکس، البته، افزایش یافته است.

You heighten something,

شما چیزی را بلند می کنید،

you increase the height of that thing.

قد آن چیز را افزایش می دهید.

You make that thing higher or taller, you make it

شما آن چیز را بلندتر یا بلندتر می کنید، آن را

much higher or much lower,

خیلی بالاتر یا بسیار پایین تر،

higher, lower,

بالاتر، پایین تر می کنید،

you lower something,

چیزی را پایین می آورید،

you heighten something,

چیزی را بلند می کنید،

you make it higher

آن را بلندتر می کنید،

is another one.

یکی دیگر است.

Shorten you shorten something,

کوتاه کن چیزی را کوتاه می کنی،

you decrease the length.

طول را کم می کنی.

So something that long and something that you want to make shorter,

بنابراین چیزی به این طولانی و چیزی که می خواهید کوتاهتر کنید،

you shorten something.

چیزی را کوتاه می کنید.

We can also talk about time as well.

ما همچنین می توانیم در مورد زمان نیز صحبت کنیم.

Time can be long or short,

زمان ممکن است طولانی یا کوتاه باشد،

so maybe you want to work for less time.

بنابراین شاید بخواهید زمان کمتری کار کنید.

Maybe you don't want to do your work all the time.

شاید شما نمی خواهید همیشه کار خود را انجام دهید .

Or maybe you are always feeling tired.

یا شاید همیشه احساس خستگی می کنید.

You can shorten your work hours.

می توانید ساعات کاری خود را کوتاه کنید.

You make that thing less

شما اغلب آن چیز را کمتر درست می کنید

quite often as well.

.

We will talk about length, the length of something.

ما در مورد طول، طول چیزی صحبت خواهیم کرد .

You can shorten that thing, you can make it shorter.

شما می توانید آن چیز را کوتاه کنید، می توانید آن را کوتاهتر کنید.

Lengthen

Lengthen

is to increase the length of something.

افزایش طول چیزی است.

You make something longer,

شما چیزی را طولانی تر می کنید،

you increase the length, you increase

طول آن را افزایش می دهید،

how long something is.

طول چیزی را افزایش می دهید.

And again, I suppose you can lengthen the time that you are doing something.

و دوباره، من فکر می کنم شما می توانید زمان انجام کاری را طولانی کنید.

Maybe in the morning you like to go for a swim at the local swimming pool.

شاید در صبح دوست داشته باشید برای شنا در استخر محلی بروید.

Maybe you will lengthen the amount of time

شاید مدت زمانی را

that you spend doing that thing,

که برای انجام آن کار صرف می کنید طولانی کنید،

shorten something length and something

طول چیزی را کوتاه کنید و چیزی را

to make something shorter, to make something

کوتاه کنید، برای

longer,

طولانی تر کردن چیزی،

you might

ممکن است

narrow something.

چیزی را محدود کنید.

So this might sound strange because Narrow can also describe

بنابراین این ممکن است عجیب به نظر برسد زیرا نارو همچنین می تواند

the appearance of something, but also as an action.

ظاهر چیزی را توصیف کند، اما همچنین به عنوان یک عمل. برای کاهش عرض

You can narrow something

می توانید چیزی را باریک کنید

to reduce the width.

.

So when we look at things normally, we normally have height,

بنابراین وقتی به چیزها به طور معمول نگاه می کنیم، معمولاً ارتفاع،

length and width.

طول و عرض داریم.

So if you want to reduce the width of something, you make it

بنابراین اگر می خواهید عرض چیزی را کم کنید، آن را

narrow or you make it narrower.

باریک یا باریکتر می کنید.

So narrow can also be used

بنابراین narrow همچنین می تواند

as a verb to make something less wide

به عنوان یک فعل استفاده شود تا چیزی کمتر عریض شود

to limit the width of something.

تا عرض چیزی محدود شود.

So maybe a road is too wide,

بنابراین شاید یک جاده خیلی عریض باشد،

so you have to make it narrower.

پس باید آن را باریکتر کنید.

You will narrow that thing

شما محدود خواهید شد که چیزی

widen is the opposite.

گسترده تر است برعکس.

So maybe something is too narrow, maybe it is

بنابراین شاید چیزی خیلی باریک باشد، شاید

too narrow With the width

خیلی باریک باشد با عرض

you have to make it wider so you widen something.

باید آن را گسترده تر کنید تا چیزی را پهن کنید.

You change that thing from narrow

آن چیز را از باریک به عریض تغییر می‌دهی،

to wide, you widened

that thing, you make it wider.

آن چیز را گشاد می‌کنی، آن را گسترده‌تر می‌کنی.

Also, we can say that

همچنین، می‌توانیم بگوییم که

you widen something when you are increasing the area.

وقتی مساحت را افزایش می‌دهید، چیزی را بزرگ می‌کنید.

So for example, if you are searching for a missing person,

به عنوان مثال، اگر در جستجوی یک فرد گم شده هستید،

maybe there is a person missing and you are trying to find them.

ممکن است فردی گم شده باشد و شما در تلاش برای یافتن او هستید.

Maybe you are only looking in one place.

شاید شما فقط در یک مکان نگاه می کنید.

Well, perhaps you need to widen the search.

خوب، شاید شما نیاز به گسترش جستجو داشته باشید.

That means you are looking over a larger area.

این بدان معناست که شما به منطقه بزرگتری نگاه می کنید.

So you increase the width, you widen

بنابراین شما عرض را افزایش می دهید، جستجو را گسترده می کنید،

the search, you are looking

in a much larger area for something

در یک منطقه بسیار بزرگتر به دنبال چیزی هستید که

is another one extend.

یک گسترش دیگر است.

And this is a thing that is often

و این چیزی است که اغلب در

talked about when we are talking about making changes to a house.

مورد ایجاد تغییرات در یک خانه صحبت می شود.

So in the UK, a lot of people like to extend their house.

بنابراین در بریتانیا، بسیاری از مردم دوست دارند خانه خود را گسترش دهند.

They will make their house larger sometimes they will add

خانه‌شان را بزرگ‌تر می‌کنند، گاهی

something on the side and sometimes they will add something on the top.

در کنارش چیزی اضافه می‌کنند و گاهی هم چیزی در بالا.

They will extend the house, they will make their house larger.

خانه را گسترش می دهند، خانه خود را بزرگتر می کنند.

So to extend something is to make it longer.

بنابراین تمدید چیزی به معنای طولانی کردن آن است.

You extend something,

شما چیزی را دراز می کنید،

you might extend your arm towards your friend

ممکن است دست خود را به سمت دوست خود دراز کنید

because you want to shake their hand.

زیرا می خواهید با آنها دست بدهید.

Would you like to shake my hand?

میخوای با من دست بدی؟

I will extend my my arm towards you.

بازویم را به سمت تو دراز می کنم.

So to reach out is also extend

بنابراین دستیابی به

to increase

افزایش

physical length or duration of time.

طول فیزیکی یا مدت زمان نیز افزایش می یابد.

So when we talk about time, it is possible to extend

بنابراین وقتی در مورد زمان صحبت می کنیم، می توان

the time that you do something.

زمان انجام کاری را افزایش داد.

For a good example would be this live stream.

برای مثال خوب این جریان زنده است.

So imagine if my live stream was only 20 minutes long.

بنابراین تصور کنید که پخش زنده من فقط 20 دقیقه طول بکشد.

Maybe I could

شاید بتوانم

extend my live stream

پخش زنده خود را

to one hour or 2 hours

به یک ساعت یا 2 ساعت افزایش دهم

so you can extend something with time as well.

تا بتوانید با زمان نیز چیزی را افزایش دهید.

You can extend the amount of time

شما می‌توانید مدت زمانی را

that you do something for,

که کاری را برای آن انجام می‌دهید افزایش دهید،

something we quite often do

کاری که ما اغلب

when we want to express making something longer.

وقتی می‌خواهیم طولانی‌تر کردن کاری را بیان کنیم، انجام می‌دهیم.

And then of course, we have the opposite, which is Shorten.

و البته ما برعکس آن را داریم که Shorten است.

To shorten something is to make it less long

کوتاه کردن چیزی به معنای کوتاه کردن آن است

and you make it shorter to make something shorter,

و شما آن را کوتاه‌تر می‌کنید تا چیزی کوتاه‌تر شود،

to decrease physical length or duration of time.

تا طول فیزیکی یا مدت زمان کاهش یابد.

So of course I can also make my live stream shorter,

بنابراین مطمئناً می‌توانم پخش زنده‌ام را کوتاه‌تر کنم،

I can shorten my live stream.

می‌توانم پخش زنده‌ام را کوتاه‌تر کنم.

Maybe some people say Mr.

شاید بعضی ها بگویند آقای

Duncan, one hour is too long.

دانکن، یک ساعت خیلی طولانی است.

We can't sit here and watch you for one hour.

ما نمی توانیم یک ساعت اینجا بنشینیم و شما را تماشا کنیم .

Mr. Duncan. We have better things to do.

آقای دانکن کارهای بهتری برای انجام دادن داریم.

I can't

من نمی توانم

believe you would say that, but some people might.

باور کنم که شما این را بگویید، اما برخی از مردم ممکن است.

However,

با این حال،

for those who find my lesson too long,

برای کسانی که درس من را خیلی طولانی می دانند،

you might want me to shorten the lesson.

ممکن است بخواهید که درس را کوتاه کنم.

So instead of one hour, I will do 30 minutes.

بنابراین به جای یک ساعت، 30 دقیقه انجام خواهم داد.

Maybe I will shorten my lesson.

شاید درسم را کوتاه کنم.

I will make it shorter.

کوتاه ترش میکنم

I will decrease the length

من طول را کاهش خواهم داد

so length can be described

تا طول را بتوان به

as distance height,

عنوان ارتفاع فاصله،

width and of course

عرض و البته

depth as well going downwards

عمق و همچنین به سمت پایین

and time as well.

و زمان توصیف کرد.

So all of those things can be lengthened

بنابراین، بسته به موقعیتی که در آن هستید، می توان همه این موارد را طولانی

or shortened depending on the situation you are in.

یا کوتاه کرد .

Maybe you need more time,

شاید به زمان بیشتری نیاز داشته باشید،

maybe you only require a little bit of time.

شاید فقط به کمی زمان نیاز داشته باشید.

So you want less time to do something.

بنابراین زمان کمتری برای انجام کاری می خواهید.

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

I did mention this just deep, so you might go

من این را فقط عمیق ذکر کردم، بنابراین ممکن است

up, but you can also go down as well to go

بالا بروید، اما همچنین می توانید پایین بروید تا

maybe into the ground or under the ground.

شاید به داخل زمین یا زیر زمین بروید. به

You go down deep

اعماق می روی

to deepen something,

تا چیزی را عمیق تر کنی،

to make something less shallow.

چیزی را کم عمق تر کنی.

So when we think of shallow, we mean something that is not very deep.

بنابراین وقتی به سطحی فکر می کنیم، منظور چیزی است که خیلی عمیق نیست.

So maybe if your swimming pool

بنابراین شاید اگر استخر شما

is not very deep, you might need to deepen the pool,

خیلی عمیق نیست، ممکن است نیاز داشته باشید که استخر را عمیق‌تر کنید، به این

which means to make it deeper than it is now,

معنی که آن را عمیق‌تر از آنچه اکنون است،

to deepen something,

عمیق‌تر کردن چیزی،

to increase the physical

افزایش فیزیکی

of something.

چیزی است.

Something is deep.

چیزی عمیق است.

A thing is deep.

یک چیز عمیق است.

It goes down a very long way

بسیار پایین می آید

and we can measure how deep something

و ما می توانیم با اندازه گیری عمق آن را اندازه گیری کنیم که چقدر عمق

is by measuring the depth.

دارد.

Depth is the measurement

عمق اندازه گیری

of how deep something is

میزان عمقی است که برای

to deepen something

عمیق کردن چیزی

quite often with subjects as well.

اغلب با موضوعات نیز انجام می شود.

A subject can be deep.

یک موضوع می تواند عمیق باشد.

Maybe if you are talking about a subject that involves a lot of information,

شاید اگر در مورد موضوعی صحبت می کنید که حاوی اطلاعات زیادی است،

you might say that that

ممکن است بگویید که آن

particular subject is very deep.

موضوع خاص بسیار عمیق است.

It is a deep subject.

موضوع عمیقی است.

Here's a good one.

اینجا یکی خوبه

This is what I could do with this is one that I need

این کاری است که می توانم با این انجام دهم، چیزی است که

quite often to energise.

اغلب برای انرژی دادن به آن نیاز دارم.

If you energy wise, it means you make more lively.

اگر عاقلانه انرژی داشته باشید، به این معنی است که سرزنده تر می شوید.

You introduce energy to something,

شما انرژی را به چیزی معرفی می کنید،

or of course you charge up something.

یا البته چیزی را شارژ می کنید.

Perhaps you have to charge up your phone.

شاید مجبور باشید گوشی خود را شارژ کنید.

Maybe your phone is running low on power,

شاید شارژ گوشی شما رو به اتمام است،

so you have to energise your phone.

بنابراین باید به گوشی خود انرژی بدهید.

You have to put power into your phone

شما باید برق را به تلفن خود وارد کنید

so it will work

تا

to make more lively to introduce energy.

برای معرفی انرژی زنده تر شود.

So energy can also be excitement.

بنابراین انرژی می تواند هیجان نیز باشد.

Maybe if you are excited about something you can become

شاید اگر در مورد چیزی هیجان زده هستید، می توانید

energised.

انرژی بگیرید.

You might be excited about my new lessons that are coming up.

ممکن است در مورد درس های جدید من که در راه است هیجان زده باشید.

You are excited.

شما هیجان زده اید.

Here's another one.

اینم یکی دیگه

Phil Phil

Phil Phil

f i l l Phil

f i l l Phil

introduce one thing into another

یک چیز را به چیز دیگری

to Phil something.

به فیل چیزی معرفی می کند.

For example, you might decide

برای مثال، ممکن است تصمیم بگیرید

to fill your mug with water.

لیوان خود را با آب پر کنید.

So maybe you have some water and you fill

بنابراین ممکن است مقداری آب داشته باشید و

the cup with water

فنجان را پر از آب کنید

to introduce one thing into another.

تا چیزی را به چیز دیگری وارد کنید.

So you are making changes because you are putting one thing into something else.

بنابراین شما در حال ایجاد تغییرات هستید زیرا یک چیز را در چیز دیگری قرار می دهید.

You fill the cup with water

لیوان را پر از آب می کنید

and then of course we have the opposite, which is empty.

و البته برعکس آن را داریم که خالی است. یه

You empty something.

چیزی رو خالی میکنی

So maybe I pour the water out,

پس شاید آب را بیرون می ریزم،

I pull the water out of the mug,

آب را از لیوان بیرون می کشم، می

I pour it away,

ریزمش، از

it is gone.

بین می رود.

The cup is now empty.

اکنون فنجان خالی است.

My mug has no water

لیوان من

inside it, unfortunately.

متاسفانه داخلش آب نیست.

So to fill something, to introduce one thing into another.

بنابراین برای پر کردن چیزی، برای معرفی یک چیز به چیز دیگر.

Maybe you fill up your car

شاید ماشینت را

with petrol, you fill in something.

با بنزین پر کنی، چیزی پر کنی.

Maybe you have to write something down on a piece of paper in a particular place.

شاید مجبور باشید چیزی را روی یک تکه کاغذ در یک مکان خاص بنویسید.

You fill in something.

شما چیزی را پر می کنید.

Maybe you have to fill in

شاید باید

an application

form, something you have to write on.

فرم درخواستی را پر کنید، چیزی که باید روی آن بنویسید.

You fill in that thing.

شما آن چیز را پر کنید.

And of course, if you are filling something

و البته، اگر چیزی را پر می کنید،

you are putting one thing into another.

یک چیز را در چیز دیگری قرار می دهید.

You are filling a bucket with water

داری یه سطل رو پر از آب میکنی

and then the opposite empty to take one thing from another,

و بعد برعکسش خالی میکنی تا یه چیزی رو از چیز دیگه بگیری، یه

you empty out something

چیزی رو خالی میکنی

you are emptying that thing

اون چیز رو خالی میکنی

to empty your cup, to

تا لیوانت رو خالی کنی، تا

empty a bucket.

یه سطل خالی کنی.

You are removing the contents

شما در حال حذف مطالب

from that thing.

از آن چیز هستید.

Here's another one

در اینجا یکی دیگر از

wet and dry you might find

خیس و خشک است که ممکن است

sometimes if your clothes are wet,

گاهی اوقات اگر لباس های شما خیس هستند،

you will have to dry them.

آنها را خشک کنید.

To dry something is to take away the moisture

خشک کردن چیزی به معنای از بین بردن رطوبت است که

you are taking away the moisture.

رطوبت را از بین می برید.

You don't want that thing to be wet.

شما نمی خواهید آن چیز خیس شود.

You want it to be dry.

میخوای خشک باشه

So you will you will dry something in the sun.

بنابراین شما چیزی را در آفتاب خشک خواهید کرد.

You can your clothes outside

می توانید لباس های خود را بیرون

dry, take away the moisture.

خشک کنید، رطوبت را از بین ببرید.

You are changing

شما در حال تغییر

the feel of something

احساس چیزی

from being wet to dry.

از خیس بودن به خشک شدن هستید.

You dry out something.

چیزی را خشک می کنی

So quite often here in the UK, if we are lucky during the summer

بنابراین اغلب در اینجا در بریتانیا، اگر در طول تابستان خوش شانس باشیم،

we can hang our washing outside

می‌توانیم لباسشویی خود را بیرون آویزان کنیم

and it will dry in the sun.

و در آفتاب خشک می‌شود.

You can also wet something as well.

همچنین می توانید چیزی را خیس کنید.

You can wet something,

شما می توانید چیزی را خیس کنید،

you introduce moisture,

رطوبت وارد می کنید،

you moisture in something,

رطوبت را در چیزی وارد می کنید،

you're moist and that thing you dampen

شما مرطوب هستید و آن چیز را مرطوب می کنید

that thing to make something wet.

تا چیزی خیس شود.

Maybe you go out in the rain

شاید زیر باران بیرون بروید

and you get wet.

و خیس شوید.

Maybe someone pours water over you.

شاید کسی روی شما آب بریزد.

So they will take some water and they will pour the water over you.

پس مقداری آب می گیرند و آب را روی شما می ریزند.

They wet you,

آنها شما را خیس می کنند،

you can wet something by making it wet.

شما می توانید چیزی را با خیس کردن آن خیس کنید.

So as you can see, the thing that is wet

بنابراین همانطور که می بینید، چیزی که خیس است

may have been made wet by wetting it.

ممکن است با خیس کردن آن خیس شده باشد.

You might wet the bed.

ممکن است تخت را خیس کنید.

If you are young babies

اگر شما نوزادان جوان هستید

quite often will wet themselves.

اغلب خود را خیس می کنند.

If you do a wheelie in your nappy or your

اگر در پوشک خود چرخی بزنید یا

you wet yourselves.

خود را خیس کنید.

That is a big change and

این یک تغییر بزرگ است و

something that hasn't happened to me for a long time.

چیزی که برای مدت طولانی برای من اتفاق نیفتاده است .

Age. Here's another one change.

سن. در اینجا یک تغییر دیگر وجود دارد.

We are talking about words that express change.

ما در مورد کلماتی صحبت می کنیم که تغییر را بیان می کنند.

Age is something that happens.

سن اتفاقی است که می افتد.

Not only is it how old you are, but also the process

نه تنها به این بستگی دارد که شما چند سال دارید، بلکه به روند

as well of ageing

پیری نیز مربوط می شود،

so everyone will age you, me,

بنابراین همه شما را پیر می کنند، من،

him over there, Everyone will age to grow older,

او آنجا، همه پیر می شوند تا بزرگ شوند،

to mature, to make something older as well.

بالغ شوند، و همچنین چیزی بزرگتر شوند.

A good example would be, I suppose, wine and cheese

یک مثال خوب می‌تواند این باشد، فکر می‌کنم شراب و پنیر

is both of those things. Age.

هر دوی این چیزها هستند. سن.

So you might decide that you want to make some nice cheese.

بنابراین ممکن است تصمیم بگیرید که می خواهید پنیر خوبی درست کنید.

You will put it somewhere in a dark, cool place

شما آن را در مکانی تاریک و خنک قرار می دهید

and over time that thing will age.

و به مرور زمان آن چیز پیر می شود.

So we are talking about a change that is taking place.

بنابراین ما در مورد تغییری صحبت می کنیم که در حال وقوع است.

And of course we have the opposite.

و البته برعکس هم داریم.

If you want to make yourself look young, if you want to feel young, if you want to

اگر می‌خواهید خود را جوان نشان دهید، اگر می‌خواهید احساس جوانی کنید، اگر می‌خواهید

maybe wear some fashionable clothing to make yourself

شاید لباس‌های شیک بپوشید تا

look younger, which

جوان‌تر به نظر برسید، که

you might use an your self to use,

ممکن است از آن استفاده کنید،

it is to feel or appear younger.

این است که احساس کنید یا جوان‌تر به نظر برسید.

To restore you will use.

برای بازیابی استفاده خواهید کرد.

It isn't an easy thing to do, and there are a lot of people who promise

این کار آسانی نیست و افراد زیادی هستند که قول می دهند

that they can make you younger.

می توانند شما را جوان تر کنند.

To be honest, it's not easy.

صادقانه بگویم، کار آسانی نیست.

I always say that sometimes

من همیشه می گویم که گاهی اوقات

it is a good idea to

این ایده خوبی است که با

gracefully

وقار با

with dignity.

وقار.

I think so.

من هم اینچنین فکر میکنم.

Although unfortunately it isn't easy

اگرچه متأسفانه

to restore your youth

بازگرداندن جوانی

from your appearance.

از ظاهرتان کار آسانی نیست.

But maybe the way you behave, maybe your character can be young.

اما شاید رفتار شما، شاید شخصیت شما جوان باشد.

And we all know someone who has a very young character.

و همه ما فردی را می شناسیم که شخصیت بسیار جوانی دارد.

They have a very youth,

آنها شخصیت بسیار جوان و

youthful character.

جوانی دارند.

Here's another one.

اینم یکی دیگه به

We will be going soon.

زودی میریم

Smarten something.

چیزی را هوشمند کنید

You can smarten a thing.

شما می توانید یک چیز را هوشمند کنید.

You can improve, renew or make neater.

شما می توانید بهبود دهید، تمدید کنید یا زیباتر کنید.

You are improving the way something appears.

شما در حال بهبود نحوه ظاهر شدن چیزی هستید.

You smarten something.

شما چیزی را هوشمند می کنید.

Maybe your house is old and falling to pieces.

شاید خانه شما قدیمی است و تکه تکه شده است.

Maybe the outside of the house needs painting.

شاید بیرون خانه نیاز به رنگ آمیزی داشته باشد.

So you will smarten

بنابراین خانه را هوشمند می کنید،

the house, You make it look better.

آن را بهتر جلوه می دهید.

Too smart and something maybe your own appearance is not very good.

خیلی باهوش است و شاید ظاهر خود شما خیلی خوب نباشد.

Maybe you are always wearing old clothes.

شاید همیشه لباس کهنه می پوشید.

So one day you decide to go to the shops and buy some new clothes.

بنابراین یک روز تصمیم می گیرید به مغازه ها بروید و چند لباس جدید بخرید.

You smarten your appearance, you improve your appearance,

ظاهر خود را هوشمند می کنید، ظاهر خود را بهبود می بخشید،

you renew your repair irons,

اتوهای تعمیری خود را تجدید می کنید،

you make yourself neat and tidy.

خود را مرتب و مرتب می کنید.

And then, of course, the opposite of smarted is ruin.

و سپس، البته، نقطه مقابل smarted ویرانی است.

So you ruin something.

پس یه چیزی رو خراب میکنی

You make something look worse.

چیزی را بدتر جلوه می دهید.

So this is a negative change.

بنابراین این یک تغییر منفی است. بدتر

To make something look worse is to ruin something.

جلوه دادن چیزی، خراب کردن چیزی است.

You make it worse.

بدترش میکنی

You degrade that thing,

شما آن چیز را تحقیر می کنید،

you destroy something, you ruin it.

چیزی را خراب می کنید، خراب می کنید.

Something that look nice

چیزی که زیبا به نظر می رسد

is ruined.

خراب شده است.

Something that had an attractive

چیزی که ظاهر جذابی داشت،

look is to look unattractive.

غیرجذاب به نظر رسیدن است.

So we talk about making things smarter, nice looking,

بنابراین ما در مورد اینکه همه چیز را هوشمندتر، زیباتر،

improved, renewed, and then we have ruin.

بهبود یافته، تجدید می کنیم، صحبت می کنیم و سپس خراب می شویم.

Which means to make things look worse.

یعنی بدتر جلوه دادن اوضاع.

To destroy something, to make the appearance of something

از بین بردن چیزی، اینکه ظاهر چیزی

look not as good as it should.

آنطور که باید به نظر نمی رسد.

You have to more harm.

باید بیشتر آسیب ببینی در

Here's an interesting one more.

اینجا یک مورد جالب دیگر وجود دارد.

I like that word, Mr. Duncan.

من این کلمه را دوست دارم، آقای دانکن.

That's a very nice word.

این کلمه بسیار زیبایی است.

Mr. Duncan, can you use.

آقای دانکن، می توانید استفاده کنید.

More words like that.

اینجور کلمات بیشتر

More to transform something.

بیشتر برای تغییر چیزی.

If you transform something, you change something.

اگر چیزی را تغییر دهید، چیزی را تغییر می دهید.

Something changes from one thing to another.

چیزی از چیزی به چیز دیگر تغییر می کند.

We often use it in science.

ما اغلب از آن در علم استفاده می کنیم.

We can use it in scientific study.

ما می توانیم از آن در مطالعات علمی استفاده کنیم.

We often talk about things morphing,

ما اغلب در مورد تغییر شکل چیزها صحبت می کنیم،

but more commonly we will talk about

اما معمولاً در مورد

changing the appearance of something, especially an image, maybe a photograph.

تغییر ظاهر یک چیز، به خصوص یک تصویر، شاید یک عکس صحبت می کنیم.

Maybe you decide that you want to change the photograph of yourself

شاید تصمیم بگیرید که می خواهید عکس خود را تغییر دهید

to make it look better.

تا بهتر به نظر برسد.

You more that particular thing.

شما بیشتر از آن چیز خاص.

You alter an image, you change things

شما یک تصویر را تغییر می دهید، چیزهایی را

to improve the appearance of a photograph

برای بهبود ظاهر یک عکس

or an image.

یا یک تصویر تغییر می دهید.

And then we have metamorphosed.

و سپس ما مسخ شده ایم.

Mr. Duncan, there is a nice word to mutate

آقای دانکن، یک کلمه خوب برای تغییر

to alter, to become another thing.

دادن، تبدیل شدن به چیز دیگری وجود دارد.

So one thing slowly changes

بنابراین یک چیز به آرامی

into something else.

به چیز دیگری تبدیل می شود.

You metamorphose.

شما مسخ می شوید.

It is change.

تغییر است.

Quite often with animals, certain animals will change completely

اغلب در مورد حیوانات، حیوانات خاصی

as they grow or develop

با رشد یا تکامل

from one state to another.

از یک حالت به حالت دیگر کاملاً تغییر می کنند.

I suppose the one I can think of straight away, all frogs.

فکر می‌کنم کسی که می‌توانم بلافاصله به آن فکر کنم، همه قورباغه‌ها هستند.

Frogs start off with a small egg

قورباغه ها با یک تخم کوچک شروع می شوند

and then they grow into tadpoles and then they become

و سپس تبدیل به قورباغه می شوند و سپس به

semi frogs, that is frogs with tails.

قورباغه های نیمه قورباغه تبدیل می شوند، یعنی قورباغه های دم دار.

And then eventually the tail will disappear and they will become frogs.

و سپس در نهایت دم ناپدید می شود و آنها تبدیل به قورباغه می شوند.

So that is a type of metamorphose

به طوری که یک نوع مسخ

to metamorphoses to become another thing.

به مسخ برای تبدیل شدن به چیز دیگری است.

very nice.

بسیار خوب.

By the way,

به هر حال،

this thing that's the background today

این چیزی که پس‌زمینه امروزی است،

that is metamorphic rock.

سنگ دگرگونی است.

So that is a particular type of rock that has changed

بنابراین این نوع خاصی از سنگ است که در

over the millions and millions of years.

طی میلیون ها و میلیون ها سال تغییر کرده است.

It has slowly changed due to the way the earth has changed over

به دلیل تغییر زمین در طی

millions of years with heat, cold heat,

میلیون ها سال با گرما، گرمای سرد،

cold, more heat, more cold.

سرما، گرمای بیشتر، سرمای بیشتر، به آرامی تغییر کرده است.

And then of course, we have pressure as well.

و البته ما هم فشار داریم.

So this type of rock you can see here

بنابراین این نوع سنگی که در اینجا

on the screen is metamorphic rock.

روی صفحه می بینید، سنگ دگرگونی است.

It is rock that has changed over the years.

این سنگ است که در طول سال ها تغییر کرده است.

And you can see it looks rather nice.

و می توانید ببینید که نسبتاً زیبا به نظر می رسد.

Finally, you can also shape something as well

در نهایت، شما همچنین می توانید چیزی را شکل دهید

to shape something, to make one thing out of another.

تا به چیزی شکل دهید، تا یک چیز را از چیز دیگر بسازید.

You might take a piece of wood and you will shape the wood.

ممکن است یک تکه چوب بردارید و چوب را شکل دهید.

You will do something to make the wood look different.

شما کاری خواهید کرد که چوب متفاوت به نظر برسد.

You shape that thing.

شما آن چیز را شکل می دهید.

We are using it as a verb.

ما از آن به عنوان فعل استفاده می کنیم.

So if you make a change to the appearance of something,

بنابراین اگر در ظاهر چیزی تغییر ایجاد کنید،

especially if you are being very creative, perhaps,

به خصوص اگر بسیار خلاق هستید، شاید

perhaps you will create something from clay.

ممکن است چیزی از خاک رس ایجاد کنید.

You will make a sculpture

شما یک مجسمه

or a pot or a vase.

یا یک گلدان یا یک گلدان خواهید ساخت.

You shape something.

شما چیزی را شکل می دهید.

You can also shape your own life as well.

شما همچنین می توانید زندگی خود را نیز شکل دهید.

You make changes in your own life that shape

شما تغییراتی در زندگی خود ایجاد می کنید که

the way your life goes.

مسیر زندگی شما را شکل می دهد.

Sometimes we do.

گاهی اوقات ما انجام می دهیم.

We have to make changes in our life because we want to shape

ما باید در زندگی خود تغییراتی ایجاد کنیم زیرا می خواهیم

or life or career

زندگی یا شغلی را

the way our life is progressing.

به گونه ای شکل دهیم که زندگی ما در حال پیشرفت است.

So you can shape something to make one thing out of another.

بنابراین شما می توانید چیزی را شکل دهید تا یک چیز را از چیز دیگر بسازید.

You shape it, you create a shape or object

شما به آن شکل می دهید، با شکل دادن به آن یک شکل یا شی ایجاد می کنید

by shaping it.

.

Quite often when we are talking about people who are creative

معمولاً وقتی در مورد افرادی صحبت می کنیم که

artists sculptures,

هنرمندان خلاق مجسمه سازی هستند،

they will often shape something

آنها اغلب چیزی را

to produce work of art.

برای تولید اثر هنری شکل می دهند.

And that, as they say,

و این، همانطور که می گویند، این

is that

است که

we're coming towards the end already.

ما در حال حاضر به پایان می رسیم.

I can't believe that we are almost at the end of today's livestream.

من نمی توانم باور کنم که تقریباً در پایان پخش زنده امروز هستیم.

I don't know about you, but it's gone by very quickly.

من شما را نمی دانم، اما خیلی سریع از بین رفت. آیا

Did you enjoy it? Did you like it?

خوشت اومد؟ خوشت آمد؟

If you did, can you give me one of these, please?

اگر دادید، لطفا یکی از اینها را به من بدهید؟

And it would be ever so nice.

و همیشه خیلی خوب خواهد بود.

I will be so grateful.

من بسیار سپاسگزار خواهم بود.

I will be very grateful.

بسیار سپاسگزار خواهم بود.

In fact, I am back on Sunday and Mr.

در واقع، من یکشنبه برگشتم و آقای

Steve will be with us on Sunday as well.

استیو یکشنبه نیز با ما خواهد بود.

So there is myself and also Steve on Sunday.

بنابراین من و همچنین استیو در یکشنبه هستم.

There will also be some new English lessons

همچنین چند درس جدید انگلیسی وجود خواهد داشت

and these are the lessons that I've been making over the past few weeks.

و اینها دروسی هستند که من در چند هفته گذشته انجام داده ام.

Now, I was going to put them on a new channel,

حالا، من قصد داشتم آنها را در یک کانال جدید قرار دهم،

but I did have some problems with that

اما با آن مشکلاتی داشتم،

because it is very difficult if you have more than one YouTube channel,

زیرا اگر بیش از یک کانال YouTube داشته باشید، بسیار دشوار است،

because then you have to do certain things

زیرا در این صورت باید کارهای خاصی

to maintain both of them.

برای حفظ هر دوی آنها انجام دهید.

But I wanted to do them together, you see.

اما من می خواستم آنها را با هم انجام دهم، می بینید.

But it would appear that you can't.

اما به نظر می رسد که شما نمی توانید.

So what I'm doing instead is I'm going to upload

بنابراین کاری که من در عوض انجام می دهم این است که

my new series of English lessons on this channel.

سری جدید درس های انگلیسی خود را در این کانال آپلود می کنم.

You will see them appear over the next couple of days.

طی چند روز آینده آنها را خواهید دید.

Thank you very much

for your company.

از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.

Thank you for joining me today.

از اینکه امروز به من ملحق شدید متشکرم.

I will be back with you on Sunday from 2 p.m.

یکشنبه از ساعت 14 با شما خواهم بود. به

UK time.

وقت انگلستان

And yes, these will be available on Sunday.

و بله، اینها یکشنبه در دسترس خواهند بود.

So next Sunday I will start

بنابراین یکشنبه آینده شروع به

promoting my lovely merchandise.

تبلیغ کالاهای دوست داشتنی خود خواهم کرد.

If you would like a mr.

اگر دوست دارید یک آقای

Duncan mug, you can have one.

لیوان دانکن، می توانید یکی داشته باشید.

If you would like a mr.

اگر دوست دارید یک آقای

Duncan t shirt.

تی شرت دانکن

Also, you will be able to have one as well.

همچنین، شما می توانید یکی را نیز داشته باشید.

All of that coming on Sunday.

همه اینها یکشنبه در راه است.

See you very soon.

خیلی زود میبینمت

Take care of yourselves.

مراقب خودت باش.

I hope you've enjoyed today's livestream.

امیدوارم از پخش زنده امروز لذت برده باشید.

If you have, please give me a lovely light and that will be ever so nice.

اگر دارید، لطفاً یک نور دوست داشتنی به من بدهید و آن همیشه بسیار خوب خواهد بود.

This is Mr.

Duncan in the birthplace of English, saying thank you for joining me.

این آقای

دانکن در زادگاه انگلیسی است که می گوید از اینکه به من ملحق شدید متشکرم.

I hope you've enjoyed today's live stream.

امیدوارم از پخش زنده امروز لذت برده باشید.

Give me a lovely like if you have.

اگر دارید به من یک لایک دوست داشتنی بدهید.

And of course, until the next time we meet,

و البته، تا دفعه بعد که ما ملاقات می کنیم،

you know what's coming next.

شما می دانید که در آینده چه خواهد شد.

Yes, you do enjoy the rest of your Wednesday.

بله، شما از بقیه چهارشنبه خود لذت می برید. از

Enjoy the rest of your week and I will see you on Sunday.

بقیه هفته خود لذت ببرید و یکشنبه شما را می بینم.

And don't forget to look out

و فراموش نکنید که مراقب

for those new lessons as well.

آن درس های جدید نیز باشید. تا

ta ta for now.

تا فعلا

See you on Sunday

یکشنبه می بینمت