LISTEN TO ENGLISH - LIVE LESSON - 26th MAY 2019 - What makes you cry? / TEARS & CRY IDIOMS

oh hello boys and girls welcome to another live stream here on YouTube and

سلام دختران و پسران به پخش زنده دیگری در اینجا در YouTube خوش آمدید و

can you see where I am today? I'm at a place called Ludlow castle which is in

آیا می توانید ببینید من امروز کجا هستم؟ من در مکانی به نام قلعه لودلو هستم که در

Shropshire quite a few miles away from my home town very far away from Much

شروپشایر، چند مایلی دورتر از شهر من بسیار دورتر از

Wenlock we will be seeing more of this a little bit later on of course you are

موچ ونلاک قرار دارد، کمی بعداً شاهد این موارد خواهیم بود، البته

more than welcome to join in as well on the live chat after all it's a Sunday

شما از پیوستن به آن خوش آمدید. همچنین در چت زنده بعد از

afternoon it's just after 2 o'clock here in the UK and this is English in your ear...live

ظهر یکشنبه است، اینجا در انگلستان دقیقاً بعد از ساعت 2 است و این انگلیسی در گوش شماست... زنده

thank you thank you thank you so much thank you oh thank you thank you so much

متشکرم متشکرم خیلی متشکرم آه متشکرم از شما متشکرم. خیلی

here we go again yes it is once more Sunday and yes we are live right here on

اینجا رفتیم دوباره بله دوباره یکشنبه است و بله ما همینجا در یوتیوب زنده هستیم

YouTube hi everybody this is mr. Duncan in England how are you today

سلام به همه این آقای است. دانکن در انگلیس امروز چطوری

are you okay I hope so are you happy well are you happy I really really hope

خوب هستی امیدوارم پس خوشحالی خوب خوشحالی من واقعاً امیدوارم

so we are all together back again did you

که دوباره همه با هم باشیم آیا

miss me last week I missed you mr. Steve's mum was here last week stopping

هفته گذشته دلم برای من تنگ شده بود آقای. مادر استیو هفته گذشته اینجا بود

with us for a few days to have a little bit of rest and relaxation and now we

و برای چند روز با ما توقف کرد تا کمی استراحت و آرامش داشته باشد و اکنون ما

are back here as usual on a Sunday so can I say a big thank you to all those

طبق معمول یکشنبه اینجا برگشته ایم، بنابراین می توانم از همه کسانی

who wrote to me saying we miss you mr. Duncan sunday is not the same without

که به من نامه نوشتند تشکر کنم. دلم برات تنگ شده آقا یکشنبه دانکن بدون

you on YouTube so I do apologize for that but we are back to normal today yes

شما در یوتیوب یکسان نیست، بنابراین من بابت آن عذرخواهی می‌کنم، اما امروز به حالت عادی برگشتیم، بله

we're all here together once again however last Sunday there was a new full

، دوباره همه اینجا هستیم، اما یکشنبه گذشته یک

English lesson did you see it last week and I have some good news there will be

درس جدید انگلیسی کامل بود، آیا شما آن را هفته گذشته دیدید و من چند خبر خوب دارم

a new full English lesson next week as well so I will start over the next few

هفته آینده یک درس کامل انگلیسی جدید نیز وجود خواهد داشت، بنابراین من در چند هفته آینده شروع به

weeks posting new full English lessons I have had a lot of requests for me to

پست کردن دروس کامل انگلیسی جدید خواهم کرد. من درخواست های زیادی از من داشتم

start making them again so I thought yeah why not let's have a look outside

که دوباره آنها را شروع کنم، بنابراین فکر کردم بله چرا که نه بیایید به بیرون نگاهی بیندازیم

shall we because today is rather nice let's have a look outside the Sun has

، زیرا امروز خیلی خوب است، بیایید به بیرون نگاه کنیم که خورشید به

just broken through the clouds it was a bit cloudy earlier but right now outside

تازگی از میان ابرها عبور کرده است، قبلاً کمی ابری بود، اما در حال حاضر بیرون

the window there it is a live view outside you can see that it's looking

از پنجره، یک نمای زنده از بیرون وجود دارد، می توانید ببینید که به نظر می رسد.

rather bright and very colourful as well we will be taking a closer look at those

نسبتاً روشن و بسیار رنگارنگ و همچنین ما در درس کامل بعدی زبان انگلیسی خود به آن گیاهان و ساعت‌ها نگاه دقیق‌تری خواهیم داشت، این

plants and hours in my next full English lesson

that's all I'm saying for now I don't want to give everything away I don't

تنها چیزی است که در حال حاضر می‌گویم من نمی‌خواهم همه چیز را به شما بدهم.

want to tell you everything that is going on so now we know who I am and now

همه چیزهایی که در حال وقوع است، بنابراین اکنون ما می دانیم w من هستم و اکنون

we know why we are here yes of course we are here to improve our English that is

می دانیم که چرا اینجا هستیم بله البته ما اینجا هستیم تا انگلیسی خود را بهبود ببخشیم که

true yes that's the reason why we are here today so I hope you are feeling

درست است بله به همین دلیل است که ما امروز اینجا هستیم بنابراین امیدوارم احساس

good of course I can't do the livestream without you on the live chat so can I

خوبی داشته باشید البته من نمی توانم بدون آن پخش زنده را انجام دهم شما در چت زنده، بنابراین می‌توانم

first of all say hello to everyone who has decided to give up their Sunday

اول از همه به همه کسانی که تصمیم گرفته‌اند یکشنبه‌های

afternoons or perhaps Sunday mornings or maybe Sunday evenings to join me here

بعدازظهر یا شاید صبح‌های یکشنبه یا شاید یکشنبه‌ها غروب‌هایشان را رها کنند سلام کنم تا

here on YouTube isn't it lovely oh my goodness I must admit when I first came

اینجا در YouTube به من بپیوندند، آیا این دوست‌داشتنی نیست، خدای من، باید اعتراف کنم. وقتی امروز صبح برای اولین بار

into the studio this morning I couldn't remember what to do it's it's very

وارد استودیو شدم، نمی‌توانستم به یاد بیاورم چه باید بکنم، خیلی

strange maybe it's my age but for a moment or two I couldn't actually

عجیب است شاید به سن من باشد، اما برای یک یا دو لحظه واقعاً نمی‌توانستم به

remember what to do and and there I was with my fingers poised to press the

یاد بیاورم که چه کار کنم و با انگشتانم آماده بودم. دکمه‌ها را فشار دهید

buttons and then suddenly I couldn't remember which buttons to press isn't it

و ناگهان یادم نیامد کدام دکمه‌ها را فشار دهم،

strange so there you go let's have a look at the live chat because of course

عجیب نیست، پس بیایید نگاهی به چت زنده بیندازیم، زیرا

you are more than welcome to join in it's not a problem so don't worry here

مطمئناً از پیوستن به آن خوش‌آمدید، مشکلی نیست پس انجام ندهید. نگران نباشید،

we go who is on the live chat well I'm going to show you right now because it's

ما می رویم چه کسی در چت زنده است، خوب من می خواهم به شما نشان دهم که نه از آنجایی که

on the screen there it is and we will have a look at who was first today let

روی صفحه نمایش وجود دارد و ما امروز نگاهی به این خواهیم داشت که چه کسی اولین بود،

us go back to the beginning of the livestream just to see who was first Oh

بگذارید به ابتدای پخش زنده برگردیم فقط برای اینکه ببینیم چه کسی اولین بود اوه

once again well done - Khyber Khyber you are first on the live chat today so well

یک بار دیگر آفرین - خیبر خیبر شما اولین نفر در پخش زنده هستید امروز چت بسیار خوبی

done to you and as usual that deserves a lovely round of applause

برای شما انجام دادم و طبق معمول که مستحق یک دور تشویق دوست داشتنی است،

I believe you do here we go again oh I've had such a busy week I've been

من معتقدم که شما اینجا را انجام دهید، ما دوباره می رویم اوه من یک هفته شلوغ را پشت سر گذاشتم.

outside in the garden enjoying some of the beautiful sunshine filming another

episode of mr. Duncan's full English and that will be published next week also

قسمت آقای انگلیسی کامل دانکن و هفته آینده منتشر خواهد شد، همچنین

some good news we have another public holiday weekend so on Monday there is a

چند خبر خوب ما یک تعطیلات رسمی دیگر در تعطیلات آخر هفته داریم، بنابراین در روز دوشنبه یک تعطیلات رسمی وجود دارد،

public holiday so here in the UK many people are enjoying a lovely long

بنابراین اینجا در بریتانیا بسیاری از مردم در حال لذت بردن از یک آخر هفته طولانی و دوست داشتنی

weekend we are relaxing not for two days but for three days so there isn't

هستند، ما نه برای دو روز بلکه برای استراحت در حال استراحت هستیم. سه روز پس

another public holiday isn't that great can I also say hello to Martha hello

تعطیلی رسمی دیگری وجود ندارد، خیلی خوب نیست می توانم به مارتا سلام کنم سلام

Martha in Poland Chris is here as well on the live chat lolly is here Bonjour

مارتا در لهستان کریس اینجاست و همچنین در چت زنده lolly اینجاست Bonjour

to you FA is here also Louis hello Louie also in France Maria is here as well

به شما FA اینجاست همچنین لویی سلام لویی نیز فرانس ماریا هم اینجاست

hello Maria thank you for coming back and joining us today

سلام ماریا از اینکه امروز برگشتی و به ما پیوستی متشکرم که امروز به ما ملحق

Hallie's that is here also dual do we an I hope I pronounced your name right

kaiba says sure mr. Duncan's channel and please advertise it so he can become he

شدی. کانال دانکن و لطفاً آن را تبلیغ کنید تا او

can have a million subscribers well I have a strange feeling that I'm not

بتواند یک میلیون مشترک داشته باشد خوب احساس عجیبی دارم که در ماه مه

going to reach 1 million subscribers during may I still have about two

به 1 میلیون مشترک نمی رسم هنوز حدود

hundred and twenty thousand subscribers to get before I get to 1 million

دویست و بیست هزار مشترک دارم که باید قبل از اینکه به دست بیاورم. به 1 میلیون

subscribers so I still have a long way to go also we have connell hello Connell

مشترک رسیده‌ایم، بنابراین من هنوز راه زیادی در پیش دارم، همچنین ما connell hello کانل

nice to see you back here as well on the live stream Rita also Massimo who is now

خوشحالم که شما را در اینجا می بینم و همچنین در جریان مستقیم ریتا همچنین ماسیمو که اکنون

watching my English lesson on the sofa so you are in a very relaxed position at

درس انگلیسی من را روی مبل تماشا می کند، بنابراین شما در وضعیت بسیار خوبی هستید. موقعیت آرام

the moment I am always very interested find out where you are watching my

در حال حاضر من همیشه بسیار علاقه مندم که بفهمم کجا در حال تماشای درس های من هستید،

lessons especially during the livestream I'm always rather intrigued to know

به خصوص در طول پخش زنده، من همیشه علاقه مند هستم که بدانم

where you are kleider is here hi everyone and good

شما کجا هستید.

morning good morning to you and ghoulia good afternoon from the UK Jeff is here

جف بریتانیا اینجاست

hello Jeff nice to see you back can I also say thank you to those who joined

سلام جف خوشحالم که دوباره شما را می بینم می توانم از کسانی که

me during the week on Tuesday night I did a very long livestream and I have

در طول هفته به من پیوستند تشکر کنم، سه شنبه شب یک پخش زنده بسیار طولانی انجام دادم و

posted an edited version of the live stream on my youtube channel so we had

نسخه ویرایش شده پخش زنده را پست کردم در کانال یوتیوب من، بنابراین ما

quite a lot of fun watching the birds and listening to them and looking at the

از تماشای پرندگان و گوش دادن به آنها و تماشای

lovely nature all around us on Tuesday evening as the Sun set and it might be

طبیعت دوست‌داشتنی اطرافمان در عصر سه‌شنبه با غروب خورشید بسیار لذت بردیم و ممکن است این

one of the longest live streams I've done at around about 3 hours and 40

یکی از طولانی‌ترین پخش‌های زنده باشد که در آن انجام داده‌ام. حدود 3 ساعت و 40

minutes I was on 4 but you can see the edited highlight of that as I sit on the

دقیقه من در 4 بودم، اما شما می توانید نقطه برجسته ویرایش شده آن را ببینید همانطور که من روی مبل نشسته ام و

sofa talking to you just before going to bed and that is now available on my

درست قبل از رفتن به رختخواب با شما صحبت می کنم و اکنون در کانال یوتیوب من در دسترس

youtube channel Maria is here great news there will be more full English lessons

است. درس های انگلیسی کامل تر باشید

yes full English number 27 is on its way I'm

بله کامل انگلیسی شماره 27 در راه است

not joking happy Sunday mr. Duncan from Miguel also hello to Yang and accent

شوخی نمی کنم یکشنبه مبارک آقای. دانکن از میگل همچنین سلام به یانگ و لهجه

hello to you as well if it is your first time watching today please let me know

سلام به شما نیز اگر اولین باری است که امروز را تماشا می کنید لطفاً اکنون به من اطلاع دهید

now here's something that I featured a few weeks ago and I haven't done it for

که این چیزی است که من چند هفته پیش ارائه کردم و مدت زیادی است که آن

a long time so I thought today it would be interesting to do it because we

را انجام نداده ام بنابراین فکر کردم امروز انجام آن جالب خواهد بود زیرا ما

haven't done it before certainly not in this particular form

قبلاً آن را انجام نداده‌ایم، قطعاً نه به این شکل خاص،

now I showed you the top 10 countries that have been watching over the past 7

اکنون 10 کشور برتر را که در 7 روز گذشته تماشا کرده‌اند به

days well today I thought I would change it slightly so today we are going to

خوبی به شما نشان دادم امروز فکر کردم کمی آن را تغییر دهم، بنابراین امروز ما می خواهیم

show you the top 20 top 20 so here it is the top 20

20 کشور برتر برتر را به شما نشان دهیم، بنابراین در اینجا 20

countries that have been watching over the past week in fact this is from the

کشور برتری است که در هفته گذشته تماشا کرده اند، در واقع این مربوط به

past two weeks so you can see that in 20th place we have South Korea so hello

دو هفته گذشته است، بنابراین می توانید ببینید که در رده بیستم ما کره جنوبی را داریم پس سلام.

to everyone watching in South Korea at the moment and congratulations I believe

به همه کسانی که در حال حاضر در کره جنوبی تماشا می کنند و تبریک می گویم من فکر می کنم

one of your filmmakers recently picked up an award for their film 19 Germany

یکی از فیلمسازان شما اخیراً جایزه ای برای فیلم خود گرفته است 19 آلمان

also Egypt hello to Egypt and Germany Thailand

نیز مصر سلام به مصر و آلمان تایلند

hello Thailand also Canada yes we do have a lot of people watching in Canada

سلام تایلند همچنین کانادا بله ما افراد زیادی در کانادا داریم که تماشا می کنند.

it might seem strange but there are many people in Canada learning English as a

ممکن است ببیند عجیب است اما افراد زیادی در کانادا هستند که انگلیسی را به عنوان

Second Language also to Turkey as well hello Turkey

زبان دوم می آموزند همچنین به ترکیه نیز سلام ترکیه

Argentina Mexico chechi air and also Japan hello to Japan I have a lot of

آرژانتین مکزیک چچی هوا و همچنین ژاپن سلام به ژاپن من

lovely subscribers in Japan also chechi and Mexico Argentina and Turkey number

مشترکین دوست داشتنی زیادی در ژاپن دارم همچنین چچی و مکزیک آرژانتین و ترکیه شماره

10 Poland hello to everyone watching in

10 لهستان سلام به همه کسانی که در حال حاضر در لهستان تماشا می

Poland at the moment also India hi India I know I have a lot of people watching

کنند همچنین هند سلام هند می دانم که افراد

in your country how many are watching at the moment I'm wondering France hello to

زیادی در کشور شما تماشا می کنند که در حال حاضر چند نفر تماشا می

France a big bonjour to you france was in the news this week did you

کنند. اخبار این هفته آیا شما

see it did you see the strange occurrence that happened in France we

آن را دیدید آیا اتفاق عجیبی را دیدید که در فرانسه رخ داد ما

will talk about that later on also Brazil hi Brazil nice to see you here we

در مورد آن بعداً صحبت خواهیم کرد همچنین برزیل سلام برزیل خوشحالم که شما را اینجا می بینم

have Spain joining us as well the United States yes I have a lot of viewers

ما اسپانیا نیز به ما ملحق شده است ایالات متحده بله من بینندگان زیادی دارم

watching in the USA also United Kingdom as well which again might seem strange

تماشای ایالات متحده آمریکا و بریتانیا نیز که ممکن است دوباره عجیب به نظر برسد

but it's true and at number 3 Russia Oh lota Russia a big privat to everyone

اما این حقیقت دارد و در رتبه 3 روسیه اوه لوتا روسیه یک خصوصی بزرگ برای همه افرادی است که

watching in Russia at number two it is it is Italy hello Italy a big hello to

در روسیه در رتبه دوم تماشا می کنند این است که ایتالیاست سلام ایتالیا یک سلام بزرگ به

you as well and not surprisingly because I do have a lot of subscribers in this

شما نیز همینطور و جای تعجب نیست زیرا من در این کشور خاص و ویتنام مشترکین زیادی دارم،

particular country also Vietnam as well so hello to everyone so there it is the

بنابراین به همه سلام می کنم، بنابراین این

top 20 countries of course there are many others as well watching around the

20 کشور برتر است، البته اگر من را می خواهید بسیاری دیگر نیز در سراسر

world if you want me to say hello to your country well it's not a problem

جهان تماشا می کنند. برای سلام کردن به کشور خود مشکلی نیست

feel free just just ask ask mr. Duncan please can you show my country can you

احساس راحتی کنید فقط از آقای بپرسید. دانکن لطفاً می‌توانید کشور من را نشان دهید، آیا می‌توانید

please say hello to the place in which I live and it's not a problem don't worry

لطفاً به مکانی که در آن زندگی می‌کنم سلام کنید و مشکلی نیست

about it mr. Steve will be here soon yes mr. Steve is back he was very busy

نگران نباشید آقای. استیو به زودی اینجا خواهد آمد بله آقای. استیو برگشته او

last week taking care of his mother

هفته گذشته بسیار مشغول مراقبت از مادرش بود

yes mr. Steve will be with us in around about 15 minutes

بله آقای. استیو تا حدود 15 دقیقه دیگر با ما خواهد بود

doo-doo-doo-doo it's very nice to be back I must say I did miss you last week

doo-doo-doo-doo خیلی خوب است که برگشتم، باید بگویم که هفته گذشته دلم برای شما تنگ شده بود،

even though we did have a super-duper brand-new full english lesson last week

حتی اگر هفته گذشته یک درس انگلیسی کاملا جدید و فوق العاده جدید داشتیم.

as well so yes there you go yes and there's another one coming next

خوب پس بله، شما بروید بله و هفته آینده هفته آینده یک مورد دیگر نیز وجود خواهد داشت،

week as well oh I am spoiling you today we're talking about lots of things

اوه من شما را خراب می کنم امروز در مورد چیزهای زیادی صحبت می کنیم، از

including what in your opinion is the difference between having an opinion and

جمله اینکه به نظر شما تفاوت بین داشتن نظر و

fact because it would appear that these days opinion in fact have kind of been

واقعیت چیست زیرا به نظر می رسد که اینها نظرات روزها در واقع به نوعی ترکیب شده اند

combined to mean the same thing so just because someone thinks something

به معنای یکسان، بنابراین فقط به این دلیل که کسی چیزی فکر می کند

or expresses something other people misunderstand it and think that it's

یا چیزی را بیان می کند، دیگران آن را اشتباه می فهمند و فکر می کنند که

true or real and why is this so also yes I suppose I can't do a livestream

درست یا واقعی است و چرا اینطور است، همچنین بله، فکر می کنم من نمی توانم پخش زنده انجام دهم

without talking about this particular subject because this week the Prime

بدون صحبت در مورد این موضوع خاص زیرا این هفته نخست

Minister of the UK said goodbye and today as a way of commemorating this we

وزیر انگلیس خداحافظی کرد و امروز به عنوان بزرگداشت

are going to have a feature called crying tears and idioms and phrases so

این موضوع قرار است ویژگی ای به نام اشک گریه و اصطلاحات و عبارات بنابراین

phrases idioms connected with the subject of crying and tears and there

اصطلاحات اصطلاحات مرتبط با موضوع cryi داشته باشیم.

there is tourism a crying outside number 10 Downing Street as she says goodbye to

بیرون از داونینگ استریت 10 در حالی که با کشور خداحافظی می کند، گردشگری است که گریه می کند

the country but don't worry Teresa because guess what you can spend the

، اما نگران نباش ترزا، زیرا حدس بزن

next 10 maybe 15 years traveling the world and making millions and millions

10 یا 15 سال آینده را چه می توانی صرف سفر به دنیا و درآمد میلیون ها و میلیون

of pounds giving speeches so it so it isn't all over so don't worry about it

ها پوند کنید. سخنرانی می کند تا همه چیز تمام نشود، پس نگران آن نباش

Teresa there's even money more money to be made

ترزا، حتی پول بیشتری هم باید به دست بیاورد،

so that's what we're talking about later on crying tears the idioms and phrases

پس این همان چیزی است که بعداً در مورد آن صحبت

connected to it and mr. Steve will be joining us for that also another thing

می کنیم. استیو برای آن به ما ملحق خواهد شد و همچنین نکته دیگری که

to mention did you see on the news this week something very

باید به آن اشاره کنیم آیا در اخبار این هفته دیدید که

dramatic happened in France someone decided to climb up the side of the

اتفاق بسیار دراماتیکی در فرانسه رخ داد کسی تصمیم گرفت که از کنار

Eiffel Tower virtually to the top now I don't know

برج ایفل به طور مجازی به بالای آن بالا برود، حالا من شما را نمی

about you but I don't like Heights I suffer quite badly from vertigo

دانم اما من ارتفاعات را دوست ندارم من خیلی از سرگیجه رنج می برم

do you have vertigo vertigo is a common problem that affects many people and it

آیا شما سرگیجه دارید سرگیجه یک مشکل رایج است که افراد زیادی را درگیر می کند و

simply means that you are afraid of heights and if you are very high up

به سادگی به این معنی است که شما از ارتفاع می ترسید و اگر الان خیلی بلند

looking now you will feel very dizzy and sick so that's what happened this week

باشید به شدت احساس سرگیجه می کنید و مریض پس این اتفاقی است که این هفته

in France now of course here it is the famous landmark in France the Eiffel

در فرانسه افتاد، البته اینجا نقطه عطفی معروف در فرانسه است

Tower a very beautiful place and mr. Steve and myself we actually visited

برج ایفل یک مکان بسیار زیبا و آقای. من و استیو ما در واقع

this place three weeks ago we were in Paris but here is something that I want

سه هفته پیش از این مکان بازدید کردیم، ما در پاریس بودیم، اما اینجا چیزی است که می خواهم

to show you now something slightly different now this looks like Paris but

به شما نشان دهم که کمی متفاوت است، اکنون شبیه پاریس است، اما

in fact it isn't so do you know where this is so this is a certain place in

در واقع اینطور نیست، آیا می دانید اینجا کجاست. یک مکان خاص

the world it looks like Paris but it isn't so

در جهان است، شبیه پاریس است، اما اینطور نیست

there is the real Eiffel Tower and there is what looks like the Eiffel Tower in

، برج ایفل واقعی وجود دارد و چیزی شبیه برج ایفل وجود دارد که در

fact it looks very Parisian but it isn't but where is it it is somewhere else in

واقع بسیار پاریسی به نظر می رسد، اما اینطور نیست، اما کجاست، جایی است. در دیگر

the world I will give you the answer later on also for those thinking of

دنیا، پاسخ شما را بعداً برای کسانی که فکر

going up the the mountain called Everest you might not want to now there have

می کنند از کوهی به نام اورست بالا بروند، می دهم که شاید نخواهید اکنون این هفته

been some terrible stories coming from this place this week but apparently if

داستان های وحشتناکی از این مکان آمده است، اما ظاهراً

you go there now there are over 300 people climbing at the side of Mount

اگر اکنون به آنجا بروید آنجا در حال حاضر بیش از 300 نفر در کنار قله

Everest at the moment it's got pretty crowded up there to say the least

اورست صعود می کنند، حداقل بگویم که آنجا بسیار شلوغ شده است،

so that is another news story that a lot of people were talking about so

بنابراین این یک خبر دیگری است که بسیاری از مردم در مورد آن صحبت می کنند،

apparently if you go to Mount Everest at the moment and why would you because it

ظاهراً اگر در حال حاضر به قله اورست بروید و چرا شما به دلیل آن

looks like a very dangerous thing to do I wouldn't do it personally because I'm

به نظر کار بسیار خطرناکی است که من شخصاً این کار را انجام نمی‌دهم، زیرا باید

let's face it I'm a bit of a coward so I wouldn't do it but apparently the

بپذیریم که من کمی ترسو هستم بنابراین این کار را انجام نمی‌دهم اما ظاهراً

situation is such that there are too many people trying to climb up the side

وضعیت به گونه‌ای است که افراد زیادی تلاش می‌کنند برای بالا رفتن از

of Mount Everest and there are so many people now that it's become very crowded

کنار قله اورست و اکنون تعداد افراد زیادی وجود دارد که بسیار شلوغ

and in some cases very dangerous as well so there is something that people have

و در برخی موارد بسیار خطرناک نیز شده است، بنابراین چیزی وجود دارد که مردم

been talking about this week amongst other subjects as well we went

در این هفته در میان موضوعات دیگر درباره آن صحبت کرده اند و ما

to a lovely place last week because mr. Steve's mum was staying here with us

به یک مکان دوست داشتنی رفتیم. مکان هفته گذشته زیرا آقای. مادر استیو اینجا با ما می ماند،

so we decided to visit somewhere very lovely and I will show you a few video

بنابراین ما تصمیم گرفتیم به یک مکان بسیار دوست داشتنی سفر کنیم و بعداً چند کلیپ ویدیویی را به شما نشان خواهم داد،

clips later on also I will give you some information about the place we visited

همچنین اطلاعاتی در مورد مکانی که ما

all I will say for now is that it was a very old place it was a castle we went

بازدید کردیم را به شما خواهم داد. مکان قدیمی قلعه بود ما

to visit a castle last week with mr. Steve's mum so we will have a look at

هفته گذشته با آقا به دیدن یک قلعه رفتیم. مامان استیو، پس

that a little bit later on a quick look at the live chat before we go to

کمی بعد نگاهی گذرا به چت زنده خواهیم داشت، قبل از اینکه به

something else the live chat is very busy now thank you very much it's lovely

موضوع دیگری برویم، چت زنده بسیار شلوغ است، اکنون بسیار متشکرم، خوشحالم

to see you again it's nice to be back I must admit mr. Duncan you have seven

که دوباره شما را می بینم، خوشحالم که برگشتم. باید اعتراف کنم آقای دانکن تو هفت

thousand three hundred and twenty subscribers yes this is true

هزار و سیصد و بیست مشترک داری بله این درست است،

but I do need quite a few more before I reach 1 million sooo cat is here hello

اما من قبل از رسیدن به 1 میلیون مشترک به تعداد کمی دیگر نیاز دارم. گربه اینجاست سلام

sue cat nice to see you back again hi everyone I'm in bed watching you because

سوئه گربه خوشحالم که دوباره شما را می بینم سلام به همه من در رختخواب هستم و شما را تماشا می کنم.

I have a cold oh there's nothing worse than having a cold it makes you feel

من سرماخوردم آه هیچی بدتر از سرماخوردگی نیست، این باعث می‌شود بیشتر احساس کنی که

rather under the weather so I hope today we will cheer you up

زیر آب و هوا هستی، پس امیدوارم امروز تو را

sooo cat during your period of illness so I hope you get well soon also we have

در طول دوره بیماریت شاد کنیم، پس امیدوارم زود خوب

Ryan or Rianne hello to you also the juin van van I know a lot of

شوی، رایان یا ریان داریم سلام به شما همچنین Juin van van من می دانم که

people watching in Vietnam definitely Paris is very beautiful yes I

افراد زیادی در ویتنام تماشا می کنند قطعاً پاریس بسیار زیبا است بله

agree kleider Paris is a very beautiful country a very beautiful city and France

موافقم kleider پاریس یک کشور بسیار زیبا است، یک شهر بسیار زیبا و فرانسه

is a beautiful country by the way we are going away in a few weeks time we're

کشور زیبایی است به هر حال ما در حال رفتن هستیم چند هفته ای که ما به

going somewhere else I won't tell you just yet michael says mr. duncan someone

جای دیگری می رویم، من به شما نمی گویم هنوز مایکل می گوید آقای. دانکن شخصی

with the same name as you recently won the Eurovision Song Contest yes you are

با همان نامی که اخیراً در مسابقه آواز یوروویژن برنده شد بله

right thank you Michael yes someone called Duncan not me by the

حق با شماست متشکرم مایکل بله شخصی به نام دانکن نه

way came first in the recent Eurovision Song Contest which was held in Israel

من اتفاقاً در مسابقه اخیر یوروویژن که در اسرائیل برگزار شد اولین نفر شد و

also we have someone watching in China oh I see I know what you are doing you

ما یک نفر را در چین تماشا می کنیم. اوه میبینم میدونم داری چیکار

are going around the Great Firewall of China yes

میکنی دور فایروال بزرگ چین

mount everest is becoming very polluted i would agree with you there

میگردی بله کوه اورست داره خیلی آلوده میشه باهات موافقم اونجا

definitely oh my goodness I can't believe that I see photos which photos

قطعا وای خدای من باورم نمیشه عکسها رو ببینم که از کدوم

are you talking about Ryan says I love you mr. Duncan you are doing a great

عکسها حرف میزنی رایان میگه دوستت دارم آقا دانکن، تو

work you are doing a great job by streaming and talking to us to develop

داری کار عالی انجام می دهی، با پخش جریانی و صحبت کردن با ما، کار

our English well the reason why I do that isn't is not just about English

خوبی انجام می دهی تا

it's also about improving your listening skills as well so yes can you believe

انگلیسی خود را به خوبی توسعه دهیم. شما فکر می کنید

300 people were climbing Mount Everest at the same time I can't believe it

300 نفر همزمان از قله اورست بالا می رفتند من هم نمی توانم این را باور کنم

either Valentin says hi everybody maybe the

والنتین می گوید سلام به همه شاید

prices will go up in a few days yes apparently it is quite expensive if you

قیمت ها در عرض چند روز افزایش یابد بله ظاهراً اگر می

want to have someone to guide you to the top of Mount Everest it is very

خواهید کسی را داشته باشید که شما را راهنمایی کند بسیار گران است. بالای قله اورست بسیار

expensive and also because so many people want to do it it is also very

گران است و همچنین به دلیل اینکه افراد زیادی می خواهند آن را انجام دهند،

crowded as well mr. Steve is going to be with us soon but first I thought we

همچنین بسیار شلوغ است. استیو قرار است به زودی با ما باشد، اما ابتدا

would have a look at an excerpt from one of my full English lessons because there

فکر کردم که بخشی از یکی از درس‌های انگلیسی کامل خود را بررسی کنیم، زیرا یک درس کاملاً

will be a brand-new I'm not joking there will be a brand-new full English lesson

جدید وجود خواهد داشت، من شوخی نمی‌کنم ، یک درس کاملاً جدید انگلیسی وجود خواهد داشت.

next week so I thought we would have an excerpt from one of my earlier ones and

هفته آینده، بنابراین فکر کردم که ما گزیده ای از یکی از موارد قبلی من خواهیم داشت و

can you see what I'm pushing here it's a very useful piece of God and apparatus a

آیا می توانید ببینید که من چه چیزی را در اینجا فشار می دهم، این یک قطعه بسیار مفید از خدا و دستگاه

handy thing to have about when you have large loads and heavy objects to move

است که وقتی بارهای بزرگ و اجسام سنگین دارید، چیز مفیدی است. حرکت

around this is a wheelbarrow you will often see builders and gardeners pushing

در اطراف این یک چرخ دستی است که اغلب خواهید دید که سازندگان و باغبانان

one of these around you can transport heavy and cumbersome things safely in a

یکی از اینها را به اطراف شما فشار می دهند می توانید وسایل سنگین و دست و پا گیر را با خیال راحت در

wheelbarrow you can put garden debris such as dead

چرخ دستی حمل کنید.

leaves and pulled up weeds into a wheelbarrow so they can be taken away

دور

and disposed of more conveniently on building sites you will often see

و راحت‌تر در محل‌های ساختمانی دور ریخته می‌شوند، اغلب می‌بینید که

wheelbarrows used for moving heavy material such as cement or bricks from

چرخ‌چرخ‌هایی را می‌بینید که برای جابجایی مواد سنگین مانند سیمان یا آجر

one place to another a wheelbarrow typically has one central wheel which

از مکانی به مکان دیگر استفاده می‌شوند، چرخ‌چرخ معمولاً دارای یک چرخ مرکزی است

can either be air filled or solid this particular wheelbarrow has been designed

که می‌تواند پر از هوا یا جامد باشد. چرخ دستی به گونه ای طراحی شده است که

to be lightweight while at the same time robust and sturdy this is what makes the

سبک وزن و در عین حال مستحکم و مستحکم باشد، این همان چیزی است که

wheelbarrow an essential tool for making those heavy duty jobs much easier to

چرخ دستی را به ابزاری ضروری برای انجام کارهای سنگین بسیار آسان می

carry out but be careful not to overfill it or it might tip over leaving you with

کند، اما مراقب باشید که بیش از حد آن را پر نکنید، در غیر این صورت ممکن است شما را ترک کند. با

an even bigger mess to clear up

یک آشفتگی بزرگتر برای روشن شدن

here's a word that seems to be pronounced one way but is in fact

اینجا کلمه ای وجود دارد که به نظر می رسد به شکلی تلفظ می شود اما در واقع به شکل

pronounced another the word is cumulative the first syllable this word

دیگری تلفظ می شود.

sounds like the letter Q the word cumulative is an adjective and means

increasing or increased in quantity degree or force by successive editions

درجه کمیت یا نیرو توسط نسخه های متوالی

for example the addition of other things over time creates a cumulative effect we

به عنوان مثال افزودن چیزهای دیگر در طول زمان یک اثر تجمعی ایجاد می کند. ما

often talk about a cumulative effect when discussing health issues the damage

اغلب در مورد یک اثر تجمعی صحبت می کنیم هنگام بحث در مورد مسائل بهداشتی آسیب وارد شده

caused to the human body by years of poor diet and neglect can be described

به بدن انسان توسط سال ها رژیم غذایی نامناسب و بی توجهی را می توان به

as being cumulative we often talk about the cumulative effect on the environment

عنوان تجمعی ما اغلب در مورد اثر تجمعی بر روی محیط صحبت می کنیم

caused by steady ecological neglect a cumulative effect normally occurs over a

که ناشی از بی توجهی پایدار اکولوژیکی است، یک اثر تجمعی معمولاً در یک دوره زمانی رخ می دهد

period of time sometimes over many years the process of accumulation is

گاهی اوقات در طی سالیان متمادی فرآیند انباشت به صورت

cumulative accumulating growing progressive accruing snowballing

انباشته انباشته شدن رشد پیشرونده انباشته شدن گلوله برفی

mounting poor health in middle-age is seen as being caused by cumulative

انباشته شدن وضعیت نامناسب سلامتی در میانسالی ناشی از

neglect we can also use the word accumulative in this way to whenever we

غفلت تجمعی دیده می شود، همچنین می توانیم از کلمه انباشته به این صورت استفاده کنیم تا هر زمان که

talk about something being subjective what are we actually saying well the

در مورد موضوعی ذهنی صحبت می کنیم. آیا ما واقعاً به خوبی می گوییم

word subjective is often used when discussing opinions and points of view

کلمه ذهنی اغلب هنگام بحث درباره نظرات و دیدگاه ها استفاده می شود،

we often refer to the subjective nature of something the word subjective relates

ما اغلب به ماهیت ذهنی چیزی اشاره می کنیم که کلمه ذهنی

to each individual's view or perception of something that can be translated in

به دیدگاه یا ادراک هر فرد از چیزی مربوط می شود که می تواند به

many ways a good example of this occurs when talking about art a painting or

طرق مختلف ترجمه شود. این زمانی اتفاق می‌افتد که در مورد هنر صحبت کنیم، یک نقاشی یا

drawing of something might be interpreted in many ways when we look at

طراحی از چیزی ممکن است به طرق مختلف تفسیر شود، وقتی به

a piece of we often try to work out what its

یک قطعه نگاه می‌کنیم، اغلب سعی می‌کنیم بفهمیم

meaning is what is the artist trying to convey what are they expressing of

معنای آن چیست که هنرمند می‌خواهد بیان کند چه چیزی را بیان می‌کند

course one person's interpretation might differ from others there might be many

. تفسیر ممکن است با دیگران متفاوت باشد، ممکن است

ways of looking at this particular piece of artwork so in this case we can say

راه‌های زیادی برای نگاه کردن به این قطعه خاص از اثر هنری وجود داشته باشد، بنابراین در این مورد ما می توان گفت

that the views are all subjective each view expressed is a personal point of

که دیدگاه ها همه ذهنی هستند، هر دیدگاه بیان شده یک دیدگاه شخصی است،

view so any opinion expressed concerning a topic or issue can be described as

بنابراین هر نظری که در مورد موضوع یا موضوعی بیان شود را می توان

being subjective it is an individual point of view it is a personal opinion

ذهنی توصیف کرد، یک دیدگاه فردی است، یک نظر شخصی

it is open for debate it is subjective thank you for watching me teaching you

است، قابل بحث است. ذهنی است از شما برای تماشای من در حال آموزش به شما

and of course Tatar for now there it was an excerpt from one of my full English

و البته تاتاری متشکرم فعلاً آن گزیده ای از یکی از درس های کامل انگلیسی من

lessons and there will be another one a brand new one coming next week

بود و یک درس کاملاً جدید هفته آینده خواهد آمد

here he comes then it's the man you've all been waiting for yes boys and girls

اینجا او می آید و آن مردی است که شما دارید همه منتظر بودند بله دختران و پسران

ladies and gentlemen put your hands together because it is the one the only

خانم ها و آقایان دستان خود را روی هم بگذارند زیرا این تنها

it is definitely mr. Steve you've been making lessons I've been entertaining my

چیزی است که قطعاً آقای. استیو داشتی درس می گرفتی من

mother well we both have you've done a very good job and mother's gone back the

مادرم را به خوبی سرگرم کردم هر دوی ما کار بسیار خوبی انجام دادی و مادر

studio is now returned to being a studio from being a bedroom for my mother and

برگشته استودیو اکنون از اتاق خواب مادرم به استودیو تبدیل شده است و

all has returned to normal and so here I am mr. Duncan it's great to see you look

همه چیز بازگشته است. به حالت عادی و بنابراین من آقای. دانکن خیلی خوبه که میبینم

very colorful today you've got a kind of it looks blue but on the camera it

خیلی رنگارنگ به نظر میای امروز یه جورایی آبی به نظر میرسه اما روی دوربین

doesn't look blue it looks gray isn't that straight gray I don't look gray mr.

آبی به نظر نمیرسه خاکستری به نظر میرسه اون خاکستری صاف نیست من خاکستری به نظر نمیرسم آقای.

Duncan oh I didn't say you I said what you were wearing all right

دانکن اوه من نگفتم شما گفتم چه می پوشید خوب است

I don't know the technology is up to you mr. Duncan

من نمی دانم که تکنولوژی به شما بستگی دارد آقای. دانکن

I just appear and you have to sort out all the technology and make me look

من فقط ظاهر می شوم و تو باید تمام فناوری ها را مرتب کنی و من را زیبا نشان بدهی،

beautiful I thought you deliberately make miracoli

فکر کردم عمدا میراکولی درست می کنی،

yeah but the problem is though I never know what you're going to wear now you

بله، اما مشکل اینجاست که من هرگز نمی دانم الان چه چیزی می پوشی،

have to be prepared for all eventualities yeah I don't know what

باید برای همه احتمالات آماده شوی، بله. نمی دانم

that means by the way you told me never to wear green so I don't wear green

معنی آن چیست از این که به من گفتی هرگز سبز نپوش تا سبز نپوشم

that's good but blue I suppose is quite close to green so it might be

که خوب است اما آبی فکر می کنم کاملاً به سبز نزدیک است بنابراین ممکن

interfering with your camera it's very stress it's very strange isn't it I

است با دوربینت تداخل داشته باشد خیلی استرس دارد خیلی عجیب است اینطور نیست من

don't know oh you mean yes I can see myself now on the monitor no colour

نمی دانم اوه یعنی شما بله می توانم خودم را روی مانیتور ببینم بدون رنگ

I've got no colour mr. Duncan yeah I'm in a black and white world it's like I'm

من هیچ رنگی ندارم آقای. دانکن آره من در یک دنیای سیاه و سفید هستم، مثل این است که من

a dog or a cow that can't see any colour yes

یک سگ یا گاوی هستم که هیچ رنگی را نمی بیند بله،

so you suck amaura so at the moment at the moment we are actually seeing things

بنابراین شما آمورا را می مکید، بنابراین در حال حاضر ما در واقع چیزها

as as a cow or an animal that has no sense or even a dog because apparently

را مانند یک گاو یا گاو می بینیم. حیوانی که هیچ حسی ندارد یا حتی سگی دارد، زیرا ظاهرا

dogs are colorblind as well I didn't know that but apparently they are and so

سگ ها نیز کور رنگ هستند، من نمی دانستم اما ظاهراً آنها کوررنگ هستند و گاو نر هم همینطور

are Bulls so if you there's this myth about holding up a red

، بنابراین اگر این افسانه در مورد بالا بردن پرچم قرمز

flag or wearing a red jumper will make you more susceptible to being to being

یا پوشیدن جامپر قرمز وجود داشته باشد باعث می شود شما بیشتر مستعد

hunted down by a bull and chased by a bull is is a myth yes it's not it's not

شکار شدن توسط یک گاو نر و تعقیب شدن توسط یک گاو نر هستید یک افسانه است بله این

real so you've got a you've got the rest of this lesson to try and make you look

واقعی نیست بنابراین شما باید بقیه این درس را امتحان کنید و

colorful yeah because this is blue not gray this is this is blue this bit here

رنگارنگ به نظر برسید بله چون این آبی است نه خاکستری این آبی است این کمی اینجا

very strange very strange is actually well you have changed the camera I've

بسیار عجیب است بسیار عجیب است در واقع خوب شما دوربین را عوض کردید

got a much smaller camera now mr. Duncan's but beyond he's downgraded me

من اکنون دوربین بسیار کوچکتری دارم آقای. دانکن، اما فراتر از آن، او من را پایین آورده است،

you know that smaller camera yeah you know that doesn't make any difference

شما می‌دانید که دوربین کوچک‌تر، بله، می‌دانید که هیچ فرقی نمی‌کند،

because cameras now you can have a camera in your button so you can have

زیرا اکنون دوربین‌ها می‌توانید یک دوربین در دکمه خود داشته باشید، بنابراین می‌توانید دوربین‌هایی داشته باشید

cameras that are so small you can't even see them so where so don't don't judge

که آنقدر کوچک هستند که حتی نمی‌توانید آن‌ها را ببینید. بنابراین

cameras by their size because that's that size East well I can say is I've

دوربین ها را بر اساس اندازه آنها قضاوت نکنید زیرا این اندازه است که می توانم بگویم که

got no colour mr. Duncan you're in full glorious colour you can see the red

من رنگی ندارم آقای. دانکن تو در رنگی کاملا باشکوه هستی، می‌توانی قرمز

white and blue of your tie yes and what about my eyes my eye my I've got blue

سفید و آبی کراواتت را ببینی، بله ، چشم‌های من، چشم‌های من، من

eyes you see are they being seen by the viewers yes this is all very

چشم‌های آبی دارم، می‌بینی که توسط بینندگان دیده می‌شوند، بله، همه اینها بسیار جالب است.

uninteresting by the way does anyone care about this I'm thinking not we had

روشی که کسی به این موضوع اهمیت می دهد من فکر نمی کنم

a busy week last week though didn't we we did indeed yes my mother came to stay

هفته گذشته هفته پرمشغله ای داشتیم، اما واقعاً این کار را نکردیم بله مادرم برای ماندن آمد

and we had a lovely time we went to visit some lovely places we took her to

و ما اوقات خوشی را سپری کردیم و برای بازدید از مکان های دوست داشتنی رفتیم که او را به آنجا بردیم.

see the sights of Shropshire and we had to we struggled a bit to think where

مناظر Shropshire را ببینید و ما مجبور شدیم کمی به این

could we take my mother somewhere different because isn't that the problem

فکر کنیم که مادرم را کجا می‌توانیم به جایی متفاوت ببریم، زیرا این مشکلی

you have when people come to visit and they've come quite a few times you when

نیست که وقتی مردم برای بازدید می‌آیند و چند بار برای اولین بار به شما آمده‌اند.

they first come and they don't know the area you've got all you've got several

بیا و آن‌ها منطقه‌ای را که داری نمی‌دانند همه شما چند

places you know you can take them oh that's a nice scenic area or there's a

مکان دارید که می‌دانید می‌توانید به آن‌ها بروید، اوه ، این منطقه دیدنی خوبی است یا یک

nice walk there or a nice building or an old ancient monument you can take people

پیاده‌روی خوب در آنجا وجود دارد یا یک ساختمان زیبا یا یک بنای باستانی قدیمی که می‌توانید بروید مردم را

to see but eventually you run out of places that they've been to so you want

برای دیدن، اما در نهایت شما از مکان هایی که آنها بوده اند تمام می شود، بنابراین می

to always impress your visitors with somewhere new to take them so we

خواهید همیشه تحت تاثیر قرار دهید بازدیدکنندگان شما با جایی جدید برای بردن آنها روبرو شدیم، بنابراین ما

struggled a bit but we came up with the lovely town of Ludlow and we had a

کمی سختی کشیدیم، اما به شهر دوست داشتنی لودلو رسیدیم و

lovely time because we hadn't been there it's the sort of de facto capital of

اوقات خوبی را سپری کردیم، زیرا آنجا نرفته بودیم، این پایتخت واقعی

Shropshire and well it sort of Lee everyone said

Shropshire است و به نوعی لی همه گفتند

it's not really a name a capital but I suppose Ludlow

که این واقعاً یک نام پایتخت نیست، اما فکر می‌کنم لودلو

well Shrewsbury is probably the capital but Ludlow is seen as the sort of

چاه شروزبری احتمالاً پایتخت است، اما لودلو به‌عنوان

gastronomical sort of center the hub of hub of activity in Shropshire well it is

نوعی مرکز خوراک‌شناسی در نظر گرفته می‌شود، مرکز فعالیت در چاه Shropshire،

the largest town in the south of Shropshire yes and it's supposed to be a

این بزرگترین شهر در جنوب است. Shropshire بله و قرار است

bit posh and there's lots of posh restaurant it's supposed to be one of

کمی شیک باشد و رستوران های شیک زیادی وجود دارد که قرار است یکی

the best places to eat in the UK can I tell you a story so we took your mum to

از بهترین مکان ها برای غذا خوردن در بریتانیا باشد.

see this lovely castle we are going to see that by the way in a few minutes the

ببینید که در عرض چند دقیقه از

castle that we visited but the first thing I noticed in Ludlow is there are a

قلعه ای که ما بازدید کردیم، اما اولین چیزی که در لودلو متوجه شدم این است که

lot of elderly people living there everyone seemed to be driving around in

افراد مسن زیادی در آنجا زندگی می کنند و به نظر می رسید که همه با

those little disabled buggies or as they call they call them in the United States

آن کالسکه های کوچک معلول یا به قول خودشان در حال رانندگی هستند. در یونایتد استا

they call them Rascals a bit dangerous we run over by them on that on the

به آنها می گویند راسكال كمی خطرناك است كه روی سنگفرش با آنها رد شدیم

pavement and a lot of people were walking around with sticks and a lot of

و تعداد زیادی از مردم با چوب در حال راه رفتن بودند و

elderly people I noticed that we went for this lovely meal didn't wait a

افراد مسن زیادی متوجه شدم كه ما برای این غذای دوست داشتنی رفته بودیم،

lovely place but I'm not gonna say where for reasons that will become obvious

جای دوست داشتنی منتظر ماندیم. اما نمی‌خواهم بگویم به دلایلی که به زودی مشخص می‌شود،

soon but we went for a lovely meal and you you had a nice meal here mum had a

اما ما برای یک غذای دوست‌داشتنی رفتیم و تو اینجا غذای خوبی خوردی مامان

nice meal I had something with a little Italian touch

غذای خوبی خوردی، من چیزی با کمی ایتالیایی

I had spaghetti bolognaise but later on after we returned home I felt unwell you

داشتم، اسپاگتی بولونیز خوردم اما بعدا بعد از اینکه به خانه برگشتیم احساس ناراحتی کردم شما

two were okay weren't you yes but I I wasn't feeling too well and at the end

دو نفر خوب هستید، نه شما بله، اما من خیلی حالم خوب نبود و در آخر

because I had to hide the fact that I was feeling unwell because I didn't want

به این دلیل که مجبور بودم این واقعیت را پنهان کنم که حالم خوب نیست زیرا نمی خواستم

to make your mum worried because because sometimes your mum worries about us a

مامانت را بسازم. نگرانم چون گاهی اوقات مادرت خیلی نگران ماست،

lot so I didn't want to make your your mum worried or concerned so I knew I was

بنابراین من نمی‌خواستم مادرت را نگران یا نگران کنم، بنابراین می‌دانستم

going to be sick I knew I was going to throw up something weird was going on in

که مریض خواهم شد، می‌دانستم که قرار است اتفاق عجیبی در شکمم بیفتد.

my stomach so instead of making a noise in the house I actually went outside

بنابراین به جای اینکه در خانه سر و صدا کنم، در واقع به بیرون

into the garden I went into the corner of the garden and I decided to vomit

به داخل گاراژ رفتم من به گوشه باغ رفتم و تصمیم گرفتم

there so I was throwing my guts up I was vomiting a lot in the garden I won't

آنجا استفراغ کنم، پس روده هایم را بالا می انداختم، در باغ زیاد استفراغ می کردم،

tell you where but I didn't even know this was going on

به شما نمی گویم کجا، اما حتی نمی دانستم این اتفاق برای

no one knew because I was trying levers I was trying to hide it from you yes I

هیچ کس می افتد. می‌دانستم چون داشتم اهرم‌هایی را امتحان می‌کردم، سعی می‌کردم آن را از شما پنهان کنم، بله،

think you'd had spaghetti bolognaise and it was it was very oily hmm and I think

فکر می‌کنم شما اسپاگتی بولونیز می‌خوردید و خیلی روغنی بود و من فکر می‌کنم

you reacted to the excess of oil yeah the excess of oil yes yes they put

شما به روغن بیش از حد واکنش نشان دادید، بله روغن بیش از حد، بله، آنها گذاشتند.

a lot of olive oil in I remember whilst eating it I was thinking they've put too

مقدار زیادی روغن زیتون در آن یادم می‌آید هنگام خوردن آن فکر می‌کردم

much olive oil in this it was like it was like eating an oil slick but of

روغن زیتون زیادی در آن ریخته‌اند ، مثل خوردن یک لکه روغنی بود، اما

course later on I realized that there was definitely too much olive oil

البته بعداً متوجه شدم که روغن زیتون بیش از حد است

because I was vomiting in the garden and I did it in secret so mr. Steve mum

زیرا من در باغ استفراغ می کردم و این کار را مخفیانه انجام دادم. استیو مامان

wouldn't worry about me so I was suffering on my own in the corner of the

نگران من نبود، بنابراین من به تنهایی در گوشه

garden you know next time you're suffering apply that same method and go

باغ عذاب می‌کشیدم، می‌دانی دفعه بعد که رنج می‌کشی همین روش را بکار ببر و

outside so I can't see when you're suffering fortunately I don't suffer

بیرون برو تا من نتوانم ببینم چه زمانی رنج می‌کشی.

very often yes I had a calzone I think it must have been an Italian restaurant

خیلی اوقات رنج می کشم بله من یک کالزون داشتم فکر می کنم باید یک رستوران ایتالیایی بوده باشد

because mother had pasta yeah Oh mum keep saying mother I never called him

زیرا مادر ماکارونی خورده است بله مادر همیشه به او بگویید مادر من هرگز او را

mother that sounds at that if he's called your your your your mum mother it

مادر صدا نکردم که اگر او به او بگویند شما مادر شما مادر شما هستید

usually is is a slightly not aggressive tone but you're sort of almost

معمولاً همینطور است. لحن کمی تهاجمی نیست اما شما تقریباً

disapproving tone yeah mother I should say mum or mama not mummy I'm not a

لحن را رد می کنید بله مادر باید بگویم مامان یا مامان نه مامان من

child anymore yes yes ma mad pastor and I had a calzone mmm it was spectacular

دیگر بچه نیستم بله بله مامان کشیش دیوانه و من کالزون داشتم mmm تماشایی بود

yes sort of a big pastry sort of thing with with with with a nice vegetable e

بله به نوعی یک نوع شیرینی بزرگ با با سبزی خوب و

goats cheese filling audacious this is this is interesting

پر کردن پنیر بز جسارتی این جالب است

but the the really interesting part was I actually paid for the meal and

اما بخش واقعا جالب این بود که من واقعاً برای غذا پول دادم و از

ironically I was the one that ended up being sick that was the really shocking

قضا من کسی بودم که در نهایت بیمار شدم که واقعاً قطعه تکان دهنده ای

bit you offered to pay for the meal mr. Duncan that's a bit sarcastic Steve are

که پیشنهاد دادید برای آن هزینه کنید غذا آقای دانکن کمی کنایه آمیز است استیو

you starting to pick on me today I know

آیا امروز شروع به انتخاب من کردی می دانم که

fell off my seat cuz you know it's probably not a good thing to do pick on

از صندلی ام افتادم چون می دانی که احتمالاً کار خوبی نیست که من را انتخاب

me so we had a very nice of you to do so we had a lovely time with your mum and

کنی، بنابراین ما از تو خیلی خوب بودیم، پس به ما خوش گذشت. با مادرت و

now we're going to have a look at our little tour around the castle actually

حالا می‌خواهیم به گشت و گذار کوچکمان در اطراف قلعه نگاهی بیندازیم، در واقع

first of all shall we have a look at the live chat go on because everyone has

اول از همه باید نگاهی به چت زنده بیندازیم، زیرا همه

been missing you I don't believe it mwah for two weeks you we haven't been

دلتنگ تو شده‌اند، من باور نمی‌کنم که برای دو نفر چند هفته است که ما

here because your mum was staying so let's have a look shall we at the live

اینجا نبوده اید چون مادرتان مانده است، پس بیایید به چت زنده نگاهی بیندازیم

chat just to see what is going on oh there it is the live chat appears very

تا ببینیم چه خبر است، اوه آنجا، چت زنده امروز بسیار شلوغ به نظر می رسد

busy today Oh Belarus here is now here can we send

اوه بلاروس اینجا اکنون اینجاست؟

our best wishes to your mum again Belarusian Bella woke up with a headache

دوباره بهترین آرزوهایمان را برای مادرت بفرست بلاروسی بلاروس امروز با سردرد از خواب بیدار شد

today that's no good is it oh actually I had a bit of a headache didn't I yeah I

که خوب نیست، اوه راستی من کمی سردرد داشتم، نه بله،

was complaining to Steve that I had a slight headache but it's gone now well

من از استیو شکایت کردم که سردرد خفیفی دارم اما اکنون از بین رفته است. خوب

it's not gonna get any better watching us better I can tell you it's only gonna

بهتر نمی شود با بهتر تماشای ما می توانم به شما بگویم

get worse well mate I'm only joking maybe we'll

که بدتر می شود خوب رفیق من فقط شوخی می کنم شاید

take your mind off off your headache Barcia is here hello Barcia

ذهن شما را از سر دردتان دور کنیم بارسیا اینجاست سلام بارسیا

biotech hi dearest I always watch your videos and I've learnt a lot from you

بیوتکنولوژی سلام عزیزترین من همیشه ویدیوهای شما را تماشا می کنم و چیزهای زیادی از شما

however it's my first time to watch you directly loads and loads of love from as

یاد گرفته ام اما اولین بار است که شما را مستقیماً بارگذاری و بارگذاری می کنم از عشق از طرف

is wonderful who is watching in Morocco thank you very much via comment we love

فوق العاده است که در مراکش تماشا می کند از شما بسیار سپاسگزارم از طریق نظر ما

comments yes we like to see your comments and we like to to hear from you

نظرات را دوست داریم بله ما دوست داریم نظرات شما را ببینیم و دوست داریم از شما بشنویم

you can email me you can talk to me live on the livestream what are people saying

شما می توانید به من ایمیل بزنید می توانید در جریان زنده با من صحبت کنید. مردم

hello to me thank you very much thanks to your your lovely greeting that's what

به من سلام می کنند بسیار ممنون از احوالپرسی زیبای شما، این همان چیزی است

I said everyone was missing you well I'm not surprised

که گفتم همه دلتنگ شما هستند ، تعجب نمی کنم که

they're only human exactly that's what that's what that's what you would say

آنها فقط انسان هستند دقیقاً همین چیزی است که شما می گویید

mr. Duncan you're going a bit quick with the with the live chat I haven't got

آقای. دانکن داری سریع با چت زنده پیش میروی من وقت ندارم

time to read it I'm just moving down slightly yes recess

آن را بخوانم فقط کمی پایین میروم بله تعطیلات

now you look very happy your mum was very good for you well you could you

الان خیلی خوشحال به نظر میرسی که مادرت برایت خیلی خوب بود خوب

could say that or you could you could actually imply that I'm happy because

میتوانی بگویی این یا شما می‌توانید واقعاً بگویید که من خوشحالم زیرا

she's gone Oh that's not true that is not true just in

او رفته است اوه این درست نیست که درست نیست فقط در

case mums watching all I can say is I hope your mum isn't watching at the

صورتی که مادران در حال تماشا هستند، تنها چیزی که می‌توانم بگویم این است که امیدوارم مادر شما در

moment well if your mum is watching if your mother is watching can I say hello

حال حاضر خوب تماشا نکند. تماشای اگر مادرت دارد تماشا می‌کند می‌توانم

to Steve's mum and and yes it was lovely having you here we had a super-duper

به مادر استیو سلام کنم و بله، حضور شما در اینجا بسیار دوست‌داشتنی بود، ما

time would you like to have a look at where we went

اوقات فوق‌العاده‌ای داشتیم آیا دوست دارید به کجا رفتیم نگاهی بیندازید

I would allow sure everyone else would too

so here is a short video and this is something showing where we went last

. یک ویدیوی کوتاه است و این چیزی است که نشان می دهد

week with mr. Steve's mum a very interesting place an old castle can you

هفته گذشته با آقای دکتر کجا رفتیم. مادر استیو یک مکان بسیار جالب یک قلعه قدیمی می توانی

believe it a very old castle all I have to do is find it there it is so here it

باور کنی که یک قلعه بسیار قدیمی

is a short video it's only three minutes long don't worry it won't be an hour or

ساعت یا

two hours it's just three minutes and 26 seconds with our tour around a very

دو ساعت فقط سه دقیقه و 26 ثانیه با گشت و گذار ما در اطراف یک

special place

مکان بسیار ویژه

you

شما

and there it was the place we visited last week with mr. Steve's mum

و آنجا جایی بود که هفته گذشته با آقای دکتر بازدید کردیم. مامان استیو

ten minutes away from three o'clock here in the UK it's a Sunday afternoon I

ده دقیقه دورتر از ساعت سه اینجا در بریتانیا، بعدازظهر یکشنبه است

don't know what time it is where you are but look look at the view outside isn't

، نمی‌دانم ساعت کجاست، اما به منظره بیرون نگاه کن،

that lovely look there is the view right now you can see lots of colour it's a

آن‌قدرها نگاه دوست‌داشتنی نیست، منظره‌ای در حال حاضر وجود دارد. می‌توان رنگ‌های زیادی را دید،

very windy day by the way very blustery the Sun keeps trying to come through the

روز بسیار بادی است، به‌علاوه، خورشید همچنان در تلاش است تا از میان ابرها عبور کند،

clouds but it's it isn't being very successful to be honest and it's a long

اما صادقانه بگویم، این یک

weekend which makes mr. Steve very happy because it means that he gets to have an

آخر هفته طولانی است که باعث می‌شود آقای. استیو بسیار خوشحال است زیرا به این معنی است که او یک

extra day off so Steve feeling very happy about that you're pretty happy

روز تعطیل اضافی خواهد داشت، بنابراین استیو از این که تو از این بابت خیلی خوشحال هستی بسیار خوشحال است

about that aren't you Steve I am indeed I get an extra day's holiday very cool

استیو من واقعاً من یک روز تعطیلات اضافی می گیرم

because we've had a lot of bank holidays very close together this year because

زیرا ما آن را سپری کرده ایم. بسیاری از تعطیلات بانکی امسال بسیار نزدیک به هم هستند، زیرا

Easter was very late so every other week we've been getting the Monday's off

عید پاک بسیار دیر بود، بنابراین هر هفته در

because of just general bank holidays it's an incredible to think that that

میان تعطیلات دوشنبه را به دلیل تعطیلات عمومی بانکی دریافت می کنیم، باور نکردنی است که فکر کنید

castles that you know over a thousand years old or nearly a thousand years old

قلعه هایی که بیش از هزار سال قدمت دارند یا می شناسید. نزدیک به هزار سال قدمت

it's absolutely incredible that they were building structures like that it

کاملاً باورنکردنی است که آنها در حال ساختن چنین سازه هایی بودند

must have looked amazing when it was first built yeah well as I wrote in the

که باید در اولین ساخته شدن آن شگفت انگیز به نظر می رسید، بله، همانطور که در

video it was actually one of the first stone castles ever to be built and also

ویدیو نوشتم این در واقع یکی از اولین قلعه های سنگی بود که تا کنون ساخته شده است و

it's still even now it's considered is one of the finest castles in the country

همچنین هنوز هم باقی مانده است. حتی در حال حاضر آن را یکی از بهترین قلعه های کشور می دانند

and those stairs were very dose spiral staircases were very dangerous in fact

و پله های مارپیچی بسیار خطرناک بودند، در واقع

there were several points when when we could walk up the spiral staircases to

چندین نقطه وجود داشت که زمانی که می توانستیم از پله های مارپیچ به

the high points in the castle there wasn't a lot to stop you just falling

سمت ارتفاعات بالا برویم. چیزهای زیادی در قلعه وجود نداشت که مانع افتادن شما

over the edge but a bit dangerous in places but we had a lovely time there

از لبه شود، اما در جاهایی کمی خطرناک بود، اما ما اوقات

and the weather stayed very nice which is always a bonus

خوبی را در آنجا سپری کردیم و هوا بسیار خوب بود که همیشه یک امتیاز است،

yes needless to say we didn't take your mother up the stairs

بله نیازی به گفتن نیست که این کار را نکردیم. مادرت را از پله‌ها بالا ببر،

we didn't so even even we had difficulty climbing up and down them people were

ما این کار را نکردیم، حتی ما در بالا و پایین رفتن از آن‌ها مشکل داشتیم، مردم از

climbing up and down those stairs soldiers with bows and arrows

آن پله‌ها بالا و پایین می‌رفتند، سربازان با تیر و کمان از آن پله‌ها بالا و پایین می‌رفتند

you know nearly a thousand years ago would have been climbing up those steps

که می‌دانید نزدیک به هزار سال پیش برای محافظت از آن پله‌ها بالا

to protect the city against invaders you know haka and we were actually

می‌رفتند. شهر در برابر مهاجمان را می شناسید هاکا و ما در واقع داشتیم

walking up and down on the top of those some of those towers where soldiers

بالای آن برخی از برج ها بالا و پایین می رفتیم که سربازان در آنجا بودند

would have been with as I say with bows and arrows watching over the rivers it

، همانطور که می گویم با تیر و کمان و مراقب

would have all been just forests everywhere and you know waiting for

رودخانه ها بودند، همه جا فقط جنگل بود. شما می دانید که

invaders to come and to try and get over it's quite incredible to think that we

منتظر آمدن مهاجمان و تلاش برای غلبه بر این است که فکر کنید ما

were walking on the same stones and up the same staircases as people were

روی همان سنگ ها و از همان پله هایی که مردم

walking you know nine hundred thousand years ago yes nine hundred thousand

راه می رفتند بالا می رفتیم، می دانید نهصد هزار سال پیش بله نهصد هزار

years ago that's very old yes I think you mean a thousand years old I do well

سال‌ها پیش خیلی قدیمی است بله فکر می‌کنم منظور شما هزار ساله است، من خوب کار می‌کنم،

it was used for 700 years so for seven hundred years it was in use in some form

آن را به مدت 700 سال استفاده می‌کردند، بنابراین به مدت هفتصد سال به شکلی از آن استفاده می‌شد

or other and there were a lot of notable guests including that the two princes

و مهمانان قابل توجه زیادی از جمله این دو شاهزاده بودند.

have you heard of the two princes that were murdered in the Tower of London no

آیا در مورد دو شاهزاده ای که در برج لندن به قتل رسیدند شنیده اید،

apparently they were evacuated and they they were actually staying at Ludlow

ظاهراً آنها تخلیه شده اند و آنها در واقع مدت کوتاهی در قلعه لودلو اقامت

castle for a short time before they were sent back to London where they met their

داشته اند قبل از اینکه به لندن برگردند، جایی که آنها

rather grisly fate we were we were all right mr. Duncan they didn't I didn't

به سرنوشت وحشتناک خود دچار شدند. همه خوب بودند آقای دانکن آنها نگرفتند من

capture us and do anything nasty to us no although we did we did get to sample

ما را اسیر نکردم و هیچ کار بدی با ما انجام ندادم، اگرچه ما موفق شدیم

the biggest cup of coffee I've ever drink that's true we asked for a mug of

بزرگترین فنجان قهوه ای را که تا به حال نوشیده ام نمونه برداری

coffee and well it was nearly a pint of coffee

کنیم. یک لیوان قهوه

I've never drink so much coffee in one go we were high as kites on the caffeine

من تا به حال آنقدر قهوه را یکجا ننوشیده ام، ما به اندازه بادبادک های کافئینی

we were walking around at low castle like we were on some kind of drug yes

که در قلعه پایین قدم می زدیم، مثل اینکه در حال مصرف نوعی مواد مخدر بودیم، بله،

well which which we basically were because caffeine is a drug so if you

که اساساً همین طور بودیم، زیرا کافئین یک ماده مخدر است. بنابراین اگر

want to sample the largest cup of coffee ever go to a little low castle because I

می‌خواهید از بزرگترین فنجان قهوه‌ای که تا به حال تا به حال ساخته شده است، به یک قلعه کوچک بروید، زیرا

was I was literally flying around afterwards I was hovering above the

من به معنای واقعی کلمه در حال پرواز بودم و بعد از آن در بالای زمین معلق بودم،

ground because I had drank so much coffee and I'm not used to it you see

زیرا قهوه زیادی نوشیده بودم و به آن عادت نکرده بودم.

anything on the live-chat Palmyra says that

هر چیزی در گفتگوی زنده پالمیرا می گوید که

she saw a news report hmm and pal Mira where does Palmyra live I can't remember

او یک گزارش خبری دیده است هوم و رفیق میرا من یادم نمی آید پالمیرا کجا زندگی می

but it's not in this country and she saw a news report about Shropshire sheep I'm

کند اما در این کشور نیست و او یک گزارش خبری در مورد گوسفند Shropshire دیده است. من

a news report we're saying that they're very peculiar sheep because they eat the

یک گزارش خبری هستم ما می گویند که آنها گوسفند بسیار عجیب و غریبی هستند زیرا آنها

weeds that's true rather than the grass well we haven't heard this news reports

علف های هرز را می خورند که درست است نه اینکه او چمن خوب است ما این گزارش های خبری را نشنیده

that would be very interested to to see that and my just boys pal Mira I can't

ایم که برای دیدن آن بسیار جالب باشد و دوست پسرم میرا،

remember now well I I can't remember either

الان خوب یادم نمی آید، من هم نمی توانم به یاد بیاورم،

but the fact thanks for saying it three times I don't know sir how many

اما حقیقت ممنون که سه بار گفتی نمی دانم آقا چند

reminders where you live we can't remember do apologize yes Mira says that

یادآوری محل زندگی شما را به یاد نمی آوریم، عذرخواهی کنید بله، میرا می گوید که

it looks very creepy it does it was a bit creepy and there were lots of very

خیلی ترسناک به نظر می رسد، کمی وحشتناک بود و

deep sort of underground storage areas the cellars and things like that and it

انبارهای زیرزمینی بسیار عمیقی وجود داشت، زیرزمین ها و چیزهایی از این قبیل. و

was it was fascinating and we had a lovely meal afterwards whether you know

جالب بود و ما بعد از آن یک غذای دوست داشتنی خوردیم که آیا

you know what was underneath they were there were there was a big dungeon

می دانید زیر آنها چه چیزی وجود داشت، یک سیاه چال بزرگ وجود داشت،

really yes that there was there was part of it that is actually underground so I

واقعاً بله، بخشی از آن وجود داشت که در واقع زیر زمین است، بنابراین من

know that you can go into it anymore but there was a large area that was

می دانم که شما می توانید دیگر به داخل آن بروید اما یک منطقه بزرگ بود که

underground and part of that was where they kept some of the prisoners there

زیر زمین بود و بخشی از آن جایی بود که تعدادی از زندانیان را در آنجا نگهداری می کردند.

was a large dungeon where they would torture the prisoners it's true

آنجا یک سیاه چال بزرگ بود که در آنجا زندانیان را شکنجه می کردند.

jameelah says she she was expecting a princess to appear maybe my third huge

سومین آغوش

pointed hats I did see at least one queen in the video thanks mr. Duncan I

کلاه های نوک تیز من حداقل یک ملکه را در ویدیو دیدم با تشکر آقای. دانکن

think there was probably more than one I was talking about your mum by the way

فکر می‌کنم احتمالاً بیش از یک مورد در مورد مادرت صحبت می‌کردم، در ضمن

how lovely anything else not at the moment mr. Duncan well that was that was

چقدر دوست داشتنی بود. دانکن خوب بود که

worth spending ten minutes so sorting out the the tablet device for

ارزش صرف ده دقیقه را داشت، بنابراین برای مرتب کردن تبلت

Lois and no my mother didn't go up the steep steps there must have been more

لوئیس و نه، مادرم از پله های شیب دار بالا نرفت، باید بیشتر

must have been about four to your 60 steps up to the top I mean

بوده باشد، باید حدود چهار تا 60 پله شما تا بالای آن بالا رفته باشد. به

it's a great testament to the way the the way that building was constructed

این معنی که گواهی بزرگی بر نحوه ساخت آن ساختمان است

that those steps are still there I was looking at them quite carefully to try

که آن پله ها هنوز آنجا هستند، من با دقت به آنها نگاه

and work out how they built those spiral staircases

می کردم تا بفهمم چگونه آن پله های مارپیچ را ساخته اند

it's fascinating they were doing all that you know hundreds and hundreds of

، شگفت انگیز است که آنها همه کارهایی را انجام می دادند که صدها می دانید و صدها

years ago well a thousand years ago that's right yeah it's amazing at least

سال پیش هزار سال پیش درست است بله شگفت‌انگیز است حداقل

you couldn't build a structure like that anymore it would cost far too much we've

شما دیگر نمی‌توانید چنین سازه‌ای بسازید ، هزینه بسیار زیادی

had this conversation before yes it's like not read am trying to reconstruct

that if that had completely collapsed there's no way it could ever have been

خواهد داشت. که به طور کامل فرو ریخته بود، هیچ راهی وجود نداشت که

rebuilt because it would have discussed a prohibitive amount of money well you

دوباره ساخته شود، زیرا می توانست مقدار زیادی پول را مورد بحث قرار دهد، خوب شما می

know what they want to do now they want to turn not true Dam Cathedral into it

دانید که آنها می خواهند چه کار کنند، اکنون می خواهند کلیسای جامع سد واقعی را به آن

into a big eco Church what's that well they're going to put a giant glass roof

تبدیل کنند. کلیسای g eco چه خوب است که آنها می خواهند یک سقف شیشه ای غول پیکر

on the top and grow plants in all sorts of fauna and flora inside can you

در بالای آن قرار دهند و گیاهانی در انواع جانوران و گیاهان در داخل آن پرورش دهند، آیا می توانید

believe that that'll be no doubt a lot cheaper than because it will all be

باور کنید که بدون شک بسیار ارزان تر از این است که همه چیز در مورد آن باشد.

about money but that's what a sad thing to have to replace that that amazing

پول، اما این چیز غم انگیزی است که باید آن

roof structure yeah with a glass dome you know it always amazes me you you

ساختار سقف شگفت انگیز را با یک گنبد شیشه ای جایگزین کرد، می دانید که همیشه من را شگفت زده می کند شما شما،

because your mother goes to church sometimes and I always have collections

زیرا مادر شما گاهی به کلیسا می رود و من همیشه مجموعه

don't know they always collect some money at the end of the service don't

هایی دارم، نمی دانم آنها همیشه مقداری پول جمع می کنند. در پایان خدمت،

they they do and and it's always fascinated me how how that they've never

آن‌ها انجام نمی‌دهند و همیشه من را مجذوب خود کرده است که چگونه آنها هرگز

come across a better way of raising money now I've always wondered why

با روش بهتری برای جمع‌آوری پول مواجه نشده‌اند، من همیشه به این فکر می‌کردم که چرا

churches don't have people sponsoring them so maybe you could have an

کلیساها مردمی از آنها حمایت نمی‌کنند، پس شاید شما می توانید یک

advertising board outside the church and you could charge people to advertise on

تابلوی تبلیغاتی در خارج از کلیسا داشته باشید و می توانید از مردم برای تبلیغ

the board outside or you could have a big screen like like in Times Square you

در تابلوی بیرون هزینه کنید یا می توانید یک صفحه نمایش بزرگ مانند میدان تایمز داشته باشید که

could have a big screen honest on the top of the steeple and you could

می توانید یک صفحه نمایش بزرگ صادقانه در بالای چوبدستی داشته باشید و می توانید

advertise products you could advertise soft drinks or maybe motor cars you

محصولات را تبلیغ کنید. شما می توانید تبلیغ کنید نوشابه‌های غیرالکلی یا شاید ماشین‌های موتوری شما

could advertise all sorts of things and make revenue from that so I've always

می‌توانید انواع چیزها را تبلیغ کنید و از آن درآمد کسب کنید، بنابراین من همیشه از

wondered white churches and at any place that

کلیساهای سفید و در هر مکانی که

needs funds on a regular basis why they don't have sponsorships you could you

به طور منظم به بودجه نیاز دارد فکر می‌کردم که چرا آنها حمایت مالی ندارند.

could actually go into the church and you could have sponsored sermons so that

به کلیسا بروید و می‌توانید موعظه‌ها را حمایت کنید

so the the priest or the vicar will stand up and say dearly beloved today's

تا کشیش یا جانشین بایستد و بگوید عزیزم خطبه امروز

sermon is brought to you by pepsi-cola it's the refreshing taste that goes up

توسط پپسی کولا برای شما آورده شده است.

your nose I don't think people would like that in a church and now let us

مردم آن را در یک کلیسا دوست دارند و حالا اجازه دهید ما

pray I don't think they would I don't they want inappropriate advertising but

دعا کنیم، فکر نمی‌کنم آن‌ها این کار را انجام دهند، من نمی‌خواهند تبلیغات نامناسبی

it but it does seem like a thing that it might happen eventually because not many

داشته باشند، اما به نظر می‌رسد که ممکن است در نهایت این اتفاق بیفتد زیرا افراد زیادی

people go to church anymore in this country and one of the things that they

دیگر به کلیسا نمی‌روند. این کشور و یکی از کارهایی که

could do to raise money is have sponsorship so you could you can have a

می‌توانند برای جمع‌آوری پول انجام دهند، حمایت مالی است، بنابراین می‌توانید یک

big sign on the side of the church or maybe have some sponsorship inside maybe

تابلوی بزرگ در کنار کلیسا داشته باشید یا شاید در پشت نایب، مقدار زیادی حمایت مالی

on the back of the vicar you could have a lot like they have within football

داشته باشید. مثل اینکه wi دارند

teams you could have sponsorship and then you would raise loads of money then

شما می توانید از تیم های فوتبال نازک حمایت مالی کنید و سپس پول زیادی جمع آوری کنید و سپس

lots and lots of money I think so don't think that's gonna work mr. Duncan okay

پول زیادی جمع کنید، من فکر می کنم پس فکر نکنید که این کار به درد می خورد آقای. دانکن باشه

well I thought of it first if anyone starts doing that it was me

خوب من اول بهش فکر کردم اگر کسی شروع به انجام این کار کرد این من بودم

that thought of it okay days I'm 100 I think you could be new you're saying

که فکرش را کردم روزهای خوب من 100 ساله هستم فکر می کنم شما می توانید جدید باشید

hello from Saudi oh hello to Saudi Arabia haven't seen you before so

از عربستان سلام می گویید اوه سلام به عربستان سعودی قبلاً شما را ندیده ام پس

welcome and please make as many comments as you like what are we talking about

خوش آمدید و لطفاً هر تعداد که دوست دارید

today mr. Duncan we we are talking about one thing in particular because this

نظر بدهید. دانکن ما داریم در مورد یک چیز خاص صحبت می کنیم زیرا این

week here in the UK yes I suppose we can't get through one of our live

هفته اینجا در بریتانیا بله فکر می کنم نمی توانیم از یکی از پخش زنده خود

streams without talking about brexit and politics because this week there she is

بدون صحبت در مورد برگزیت و سیاست عبور کنیم زیرا این هفته او

there's Theresa May outside the houses of well number 10 Downing Street crying

آنجاست ترزا می در خارج از خانه چاه شماره 10 داونینگ استریت در حال گریه کردن در

there she is getting very emotional so today we're talking about crying crying

آنجا بسیار احساساتی شده است، بنابراین امروز ما در مورد گریه کردن

and years idioms and phrases so all those

و چندین اصطلاح و عبارات صحبت می کنیم، بنابراین همه

things do you like that says she's really getting upset there I don't know

چیزهایی که دوست دارید که می گوید او واقعاً آنجا ناراحت می شود من نمی دانم

why she's getting upset because as soon as she stops being the Prime Minister

چرا او ناراحت می شود زیرا به محض اینکه او نخست وزیر نیست

she can go around the world and give speeches to all these big companies and

، می تواند به سراسر جهان برود و برای همه این شرکت های بزرگ سخنرانی کند

make millions and millions and millions of pounds so I don't know why she's

و میلیون ها و میلیون ها و میلیون ها پوند درآمد داشته باشد، بنابراین من نمی دانم چرا او آنجا

getting so sad there well I don't know whether she could do that she certainly

اینقدر غمگین می شود، نمی دانم. آیا او می تواند این کار را انجام دهد، او

is a lady of principle of course she'll do it what I'd like to know is what do

مطمئناً یک خانم اصولی است، البته او این کار را انجام خواهد داد آنچه که من می خواهم بدانم این است که شما چه چیزی

you see for us you and I watching that hmm that's our prime minister okay

را برای ما می بینید، شما و من در حال تماشای آن هوم، که نخست وزیر ما است،

she's been broadcast around the world and she starts to cry at the end of a

او در سراسر جهان پخش شده است. و او در پایان یک سخنرانی شروع به گریه می کند،

speech I don't know if I've ever seen that before I've never seen I've never

نمی دانم آیا قبلاً آن را دیده ام یا نه، هرگز ندیده ام، هرگز

seen a world leader cry so what do has anybody else seen that this is the first

ندیده ام که یک رهبر جهانی گریه کند، پس چه کسی دیده است که این اولین

time you're seeing it as if so or if you saw it on your news at home okay what

بار است شما آن را طوری می بینید که انگار چنین است یا اگر آن را در اخبار خود در خانه دیدید، خوب

impression did you have of the UK seeing our prime minister resigning and then

چه تصوری از بریتانیا داشتید که نخست وزیر ما استعفا داد و سپس

crying at the end well maybe some people might feel sympathy but but I thought it

در پایان گریه کرد، شاید برخی ممکن است احساس همدردی کنند، اما من فکر کردم

was rather undignified because she got through it but at the very last moment

نسبتاً بی شرف بود زیرا او از آن عبور کرد اما در آخرین

at the very last moment those last words she said I believe in Britain and now

لحظه در آخرین لحظه آخرین کلماتی را که گفت من به بریتانیا اعتقاد دارم و اکنون

I'm going to cry and everyone around the world will see it so if she could have

گریه خواهم کرد و همه در سراسر جهان آن را خواهند دید پس اگر او فقط می توانست

only held held that back for a few more seconds it would have been a very

نگه داشت برای چند ثانیه دیگر وضعیت بسیار

different situation so crying crying in public now you know I have a big

متفاوتی بود، بنابراین گریه کردن در ملاء عام می‌دانی که من شکایت بزرگی

complaint don't you Steve against you know I have a big complaint okay about

دارم، نه استیو از تو می‌دانی که من یک شکایت بزرگ دارم، خوب از

people who cry openly all the time especially on television it really

افرادی که آشکارا گریه می‌کنند. زمان به خصوص در تلویزیون واقعاً

annoys me so it we do appear to live in an age where people are willing to cry

من را آزار می دهد، بنابراین به نظر می رسد که ما زندگی می کنیم در عصری که مردم مایلند

openly often quite often in public or just to get up

علناً اغلب در ملاء عام گریه کنند یا فقط از جای

set over nothing so maybe they I don't know they maybe they're they're having a

بیدار شوند، بنابراین شاید آنها نمی‌دانند که شاید در حال خوردن یک

lovely ice-cream in the park and then they drop the ice-cream on the floor and

بستنی دوست‌داشتنی در پارک هستند و سپس بستنی را روی زمین می اندازند و

then they get really upset about it and start well of course when we grew up mr.

بعد واقعاً از این موضوع ناراحت می شوند و البته زمانی که ما بزرگ شدیم خوب شروع می کنند.

Duncan was and certainly the image people have of British people is the

دانکن بود و مطمئناً تصویری که مردم از بریتانیایی‌ها دارند

stiff upper lip that no matter what happens no matter what emotion is is is

لب بالایی سفت است که مهم نیست چه اتفاقی می‌افتد، مهم نیست که چه احساسی در

inside you must not ever let it show in public that's the the stoic sort of

درون شماست، هرگز نباید اجازه دهید آن را در انظار عمومی نشان دهد که این همان

stiff upper lip British way that we tend to behave or have done but that of

لب بالایی سفت بریتانیایی است. ما تمایل داریم رفتار کنیم یا انجام داده‌ایم، اما این

course that's really gone now I don't think that exists anymore but certainly

البته واقعاً اکنون از بین رفته است، فکر نمی‌کنم دیگر وجود داشته باشد، اما مطمئناً

when we grew up and just after the war and our parents it was always the stiff

وقتی بزرگ شدیم و درست بعد از جنگ و پدر و مادرمان همیشه لب بالایی سفت بود،

upper lip yeah no you never showed your feelings or emotions in public British

بله، شما هرگز خود را نشان ندادید. احساسات یا عواطف در عموم

people were always renowned for that whereas other continental countries

مردم بریتانیا همیشه به این شهرت داشتند، در حالی که سایر کشورهای قاره ای

they're more what other countries are more willing or or less embarrassed to

بیشتر از آن چیزی هستند که کشورهای دیگر تمایل دارند یا کمتر خجالت می کشند تا

show their feelings when you know you've got to hold it all in with British

احساسات خود را نشان دهند، وقتی می دانید که باید همه چیز را با مردم بریتانیا حفظ

people you must never let it out that's it to be stoic yes stoic is that right

کنید. هرگز نباید آن را بیرون داد که این رواقی بودن است بله رواقی درست است،

stoic yes a review to be to be brave and and not to show any emotions and to bear

بله مروری برای اینکه شجاع باشید و هیچ احساسی را نشان ندهید و

up to the weight of emotion that that that's inside you that's that you keep

تحمل وزن احساساتی را که در درون شما وجود دارد آن چیزی است که نگه می دارید.

it in you keep it all in you don't let it out yes I'm not I'm not saying don't

همه چیز را در تو نگه دار، اجازه نده بیرون آری من نیستم،

misunderstand me I'm not saying you shouldn't cry but there are moments

نمی گویم مرا اشتباه نفهمید، نمی گویم نباید گریه کنید، اما لحظاتی وجود دارد

where where it's good to cry about something something sad happens I'm not

که گریه کردن برای آن خوب است اتفاق غم انگیزی رخ می دهد، نمی

saying you shouldn't cry but just for those few more moments if only if only

گویم که نباید گریه کنی، اما فقط برای همین چند لحظه دیگر،

she'd just held it back she could have gone into number 10 and cried and cried

اگر فقط می توانست جلوی آن را بگیرد، می توانست به شماره 10 برود و گریه کند و گریه کند

and weeped on the floor and kicked her shoes off and really had a good cry but

و روی زمین گریه کند و لگد بزند. کفش‌هایش را درآورد و واقعاً گریه خوبی داشت، اما می‌دانستیم

but known because what happens is everyone now will remember that moment

چون اتفاقی که می‌افتد این است که همه اکنون آن لحظه

they will remember the moment when tourism a stood outside she resigned and

را به یاد خواهند آورد، لحظه‌ای را به یاد خواهند آورد که گردشگری بیرون ایستاد او استعفا داد و

pride that's it how mayor is saying that we're being very unfair bullying Theresa

افتخار می‌کند که شهردار می‌گوید که ما خیلی ناعادلانه قلدری می‌کنیم. ترزا

no well we're not saying what we want to know is what do you think hmm you know

نه خوب ما نمی گوییم آنچه می خواهیم بدانیم این است که فکر می کنی هوم می دانی

if for example your Prime Minister made a speech and burst into tears you know

اگر مثلاً نخست وزیر شما سخنرانی کند و گریه کند می دانید

would you be embarrassed about that for your country how would you feel hmm what

که آیا از این بابت برای کشورتان خجالت می کشید چه احساسی خواهید داشت. چه

impression is it giving you yes of the state of our country to yes makes a very

تصوری از وضعیت کشور ما به بله به شما می دهد

good point suit TR says you must not show your emotions in public especially

TR می گوید نباید احساسات خود را در انظار عمومی نشان دهید، به خصوص

if you are a public figure it shows your weakness yes especially if you are a

اگر یک شخصیت عمومی هستید، ضعف شما را نشان می دهد، بله، به خصوص اگر

leader can you can you imagine what would happen if if if I don't know if

رهبر هستید، می توانید تصور کنید اگر من نمی دانم چه اتفاقی می افتد. اگر

Barack Obama started crying uncontrollably now I know what you're

باراک اوباما به طور غیرقابل کنترلی شروع به گریه کردن کرد، من می دانم که چه

going to say you're going to say when Roberta Flack was it Roberta know Aretha

می خواهید بگویید، وقتی روبرتا فلک بود، می خواهید بگویید که آرتا

Franklin Aretha Franklin was performing in front of a Barack Obama he started

فرانکلین آرتا فرانکلین در مقابل یک باراک اوباما اجرا می کرد، او شروع به

crying he he left out a little tear but he wasn't crying uncontrollably or

گریه کرد و کمی آن را ترک کرد. اشک می ریخت اما او بی اختیار گریه نمی کرد یا

sobbing that's a great word we're going to talk about that later on twisty we're

گریه نمی کرد، این یک کلمه عالی است که ما در مورد آن صحبت خواهیم کرد و بعداً

going to look at words connected with tears and crying as well because it's we

به کلمات مرتبط با اشک و گریه نیز نگاه خواهیم کرد،

don't just throw this together sometimes we we plan some of this live

زیرا ما فقط این را به هم نمی ریزیم گاهی اوقات ما برخی از این استریم زنده را برنامه ریزی می کنیم،

stream even though it doesn't look like it

حتی اگر به نظر نمی رسد

Anna says have we voted for the UK Parliament yet yes we have it was on

آنا می گوید آیا ما به پارلمان بریتانیا رای دادیم اما بله، این

Thursday and we both went down and and expressed ourselves in a democratic way

روز پنجشنبه بود و هر دو پایین آمدیم و به روشی دموکراتیک اظهار نظر کردیم

and voted and what the result abhi we don't know and in fact Maria is going

و رای دادیم. و نتیجه چه شد نمی دانم و در واقع ماریا

off to vote now oh I see Maria Giovanna la Rosa is going to vote for the

اکنون برای رای دادن می رود، اوه من می بینم ماریا جووانا لا روزا به

European Parliament so so they must be having their their voting today we had

پارلمان اروپا رای می دهد، بنابراین آنها باید امروز رای خود را داشته باشند، ما پنج شنبه رای خود را داشتیم،

ours on Thursday I think it's sort of different countries are having it at

فکر می کنم به نوعی متفاوت است. کشورها در

different times it's very controversial of course us voting in the European

زمان های مختلف آن را تجربه می کنند بسیار بحث برانگیز است البته ما در اروپا رای می

because we were supposed to be out of the European Union or these elections

دهیم زیرا قرار بود از اتحادیه اروپا خارج شویم یا این انتخابات

took place this is crazy not that we want you we are remain as we wanted to

برگزار شد این دیوانه است نه اینکه ما شما را می خواهیم ما همانطور که می خواستیم

stay yes okay in the European Union but yes yes but but yes well not we're not

باقی بمانیم بله در اتحادیه اروپا خوب است، اما بله بله، اما بله خوب نیست، ما در

talking about our point of view we're talking about the general situation I

مورد دیدگاه خود صحبت نمی کنیم، ما در مورد وضعیت کلی صحبت می کنیم، من

won't well that's it the general situation a general situation is that

خوب نمی شوم، این وضعیت کلی است، یک وضعیت کلی این است که

now we have to vote for for something that apparently over half the country

اکنون ما باید به چیزی رای دهید که ظاهراً بیش از نیمی از کشور

doesn't want to be a part of so we have to vote for something that we don't

نمی‌خواهند در آن عضویت داشته باشند، بنابراین ما باید به چیزی رای دهیم که

actually want and and that's how crazy things have got and now we have until

واقعاً نمی‌خواهیم و اینطور چیزهای دیوانه‌کننده‌ای شده است و اکنون تا 31 اکتبر فرصت داریم.

the 31st of October don't we Steve we do - want me to wait for the final brexit

آیا ما استیو نیستیم - من را می خواهیم o منتظر برگزیت نهایی باشید

or to see if we get yet another extension yes

یا ببینید آیا ما یک تمدید دیگر دریافت می کنیم بله

interestingly enough somebody's asked Palmeiras said do we want who do we want

به اندازه کافی جالب است که کسی از پالمیراس پرسید: آیا ما می خواهیم چه کسی را

to be the next prime minister well we have to be careful there because it's

می خواهیم نخست وزیر بعدی شود خوب ما باید در آنجا مراقب باشیم زیرا

all ongoing so we're not going to give our opinions on that because it's not

همه چیز ادامه دارد بنابراین ما داریم قرار نیست نظرات خود را در مورد آن ارائه دهیم زیرا انجام این

right to do so but yes I suppose I suppose that there are a lot of

کار درست نیست، اما بله، فکر می کنم

differing opinions at the moment and this is something I wanted to talk about

در حال حاضر نظرات متفاوت زیادی وجود دارد و این چیزی است که امروز نیز می خواستم در مورد

today as well Steve when does an opinion become a fact and can they be the same

استیو صحبت کنم. یک واقعیت است و آیا آنها می توانند یکسان

thing because we do seem these days because of the Internet and and the way

باشند زیرا ما این روزها به دلیل اینترنت و روشی

that people communicate nowadays Steve it would appear that sometimes opinion

که مردم امروزه با آن ارتباط برقرار می کنند به نظر می رسد که گاهی اوقات نظرها

in fact become confused and the same thing so just because a person thinks

در واقع اشتباه می شوند و همین موضوع فقط به این دلیل است که یک فرد چیزی فکر می کند

something or considers something in a certain way it's then interpreted as

یا چیزی را به روشی خاص در نظر می گیرد و سپس به

being something that's actually true or real and I think this is partly due to

عنوان چیزی که در واقع واقعی یا واقعی است تفسیر می شود و من فکر می کنم این تا حدی به

the fact that you have maybe social media sites like Twitter where people

این دلیل است که شما ممکن است سایت های رسانه اجتماعی مانند توییتر دارید که در آن افراد

say things or they repeat things and then another person repeats what someone

چیزهایی می گویند. آنها چیزهایی را تکرار می کنند و سپس شخص دیگری آنچه را که شخص

else is said as an opinion and then eventually it becomes almost fact like

دیگری به عنوان نظر گفته می شود تکرار می کند و در نهایت تقریباً به واقعیت تبدیل می شود

even though it isn't a fact so a fact in its roar a sense is just

حتی اگر یک واقعیت نباشد بنابراین یک واقعیت در غرش یک حس فقط

something that can be proved a thing that is definite and can be proved but

چیزی است که می توان یک چیز را ثابت کرد. این قطعی است و قابل اثبات است، اما

on the internet you might find that people just type or say or write

در اینترنت ممکن است متوجه شوید که مردم فقط هر چیزی را تایپ می کنند یا می گویند یا می نویسند،

anything whether it's true or not so so that is the strange conflict we have now

خواه درست باشد یا نه، بنابراین این تضاد عجیبی است که اکنون داریم

and certainly this has has crept into politics don't you think well yes

و مطمئناً این در سیاست رخنه کرده است. خوب فکر کنید بله،

because politicians of cause knowing that people are very lazy now and

زیرا سیاستمداران منطقی می دانند که مردم در حال حاضر بسیار تنبل هستند و

they've all got busy lives and probably can't be bothered to go and check our

همه آنها زندگی های پرمشغله ای دارند و احتمالاً نمی توانند زحمت رفتن و بررسی مزرعه ما را نداشته باشند

farm or liable to come out with lies and mistruths

یا ممکن است با دروغ ها و

in order to to prop up their their arguments on the political stage and you

نادرستی ها بیرون بیایند تا حمایت کنند. استدلال های آنها در صحنه سیاسی و می

know that there are many politicians around today is one in particular who is

دانید که امروزه سیاستمداران زیادی در اطراف وجود دارند، به ویژه یکی

accused constantly of not telling the truth of just making up facts and

از آنها مدام متهم است که حقیقت را نمی گوید و فقط حقایق را درست می کند و

constantly lying but because I think most people haven't got the time or the

دائماً دروغ می گوید، اما به نظر من اکثر مردم وقت ندارند. یا

inclination to check what that person is saying they just accept it as fact and

تمایل به بررسی آنچه آن شخص می گوید آنها فقط آن را به عنوان واقعیت می پذیرند و

it's very easy to distort the truth because it depends on on somebody

تحریف حقیقت بسیار آسان است زیرا بستگی به این دارد که کسی

actually checking it for themselves and then everybody somebody tells that if a

واقعاً آن را برای خودش بررسی کند و سپس هر کسی بگوید که اگر یک

politician tells a lie about something twenty thirty years ago they would have

سیاستمدار در مورد چیزی بیست دروغ بگوید. سی سال پیش

been instantly dismissed from their position mmm but now politician can lie

آنها فوراً از سمت خود برکنار می شدند، اما اکنون سیاستمداران می توانند

about something and just apologize and and and just they just get on with it

در مورد چیزی دروغ بگویند و فقط عذرخواهی کنند، و

they just move on with their jobs or they might have done something seriously

فقط به کار خود ادامه می دهند، یا فقط به کار خود ادامه می دهند یا ممکن است کاری جدی انجام داده

they come back five years later as well as forgiving this happens a lot though

باشند و برگردند. پنج سال بعد و همچنین بخشش این اتفاق بسیار رخ می دهد، اگرچه

in in British politics there are there are many MPs in various places and and

در سیاست بریتانیا نمایندگان بسیاری در جاهای مختلف وجود دارند و و

who have served in various positions who've been who've been sacked or

کسانی که در سمت های مختلف خدمت کرده اند که برکنار شده اند یا

they've had to resign but later they come back and carry on doing another job

مجبور به استعفا شده اند. بعداً برمی‌گردند و به انجام کار

in another Department and this has happened certainly in this country over

دیگری در بخش دیگری ادامه می‌دهند و این اتفاق قطعاً در این کشور

the past few years are not saying who or where but there is of course the old

در چند سال گذشته رخ داده است، نمی‌گویند کی یا کجا، اما البته او

joke about how can you tell when a politician is lying and the answer is

جوک قدیمی در مورد اینکه چگونه می توان تشخیص داد که یک سیاستمدار دروغ می گوید و پاسخ این است

their mouth is moving so a lot of people do take what politicians say with what

که دهان آنها در حال حرکت است، بنابراین بسیاری از مردم آنچه را که سیاستمداران می گویند با آنچه

they call a pinch of salt they tend not to trust what they're being told the

آنها می گویند کمی نمک می گیرند و تمایل ندارند به آنچه به آنها گفته می شود اعتماد کنند. مشکل این

problem is if you are a politician when you think of members of a cabinet or MPs

است که اگر شما یک سیاستمدار هستید، وقتی به اعضای کابینه یا نمایندگان مجلس فکر می کنید

a lot of them have got into that job in the first place because they want the

، بسیاری از آنها در وهله اول وارد این شغل شده اند ، زیرا آنها قدرت را می خواهند

power and particularly if you've got people who are now we've got a

و به ویژه اگر افرادی دارید که اکنون هستند.

leadership election all these but how can you trust any of these people at all

همه اینها انتخابات رهبری شد، اما چطور می‌توان به هر یک از این افراد اعتماد کرد،

they just want to be leaders and there's one or two in particular and one person

آنها فقط می‌خواهند رهبر باشند و یک یا دو نفر به طور خاص و یک

in particular named Rose who who is being accused of just constantly lying

نفر به‌ویژه به نام رز هستند که متهم هستند که مدام دروغ می‌گویند

all the time in order to strengthen his position because all he's concerned

. به منظور تقویت موقعیت خود زیرا تمام

about or she is getting into power and some people would say or do anything to

دغدغه او رسیدن به قدرت است و برخی افراد برای رسیدن به قدرت هر کاری می گویند یا انجام می دهند

get into power and as you say some you have to assume that politicians are

و همانطور که شما می گویید برخی باید فرض کنید که سیاستمداران

always lying because I think thou thou or at least distorting the truth to try

همیشه دروغ می گویند زیرا من فکر می کنم شما یا حداقل تحریف حقیقت

and prop up their arguments yes but we don't we don't talk about specific

برای اثبات استدلال های آنها بله، اما ما در مورد افراد خاصی صحبت نمی کنیم،

people but around the world of course there have been many elections taking

اما در سراسر جهان البته انتخابات زیادی برگزار شده است،

place we had the indian election so in India there was an election and

ما انتخابات هند را داشتیم، بنابراین در هند یک انتخابات برگزار شد و

president mozi has got back in so he's actually back in with with a huge

رئیس جمهور موزی نیز این کار را انجام داد. پس از بازگشت به داخل، او در واقع با اکثریت عظیمی دوباره وارد شده است،

majority so he has a lot of support in India also Indonesia as well there was

بنابراین او از حمایت زیادی در هند و اندونزی برخوردار است، همچنین در

election there and there were some some protests as well taking place there and

آنجا انتخابات برگزار شد و برخی اعتراضات نیز در آنجا و

now here in the UK but the strange thing is here Steve what we are not voting for

اکنون اینجا در بریتانیا برگزار شد، اما عجیب است. چیزی که اینجاست استیو چیزی است که ما به

a new leader of country it is just an internal thing

یک رهبر جدید کشور رای نمی‌دهیم، این فقط یک چیز

within the party that is actually in power so that's a that's a very strange

درونی در حزب است که در واقع در قدرت است، بنابراین این یک وضعیت بسیار عجیب

situation where whoever takes over from Teresa may will actually not be elected

است که در آن هر کسی که از ترزا ممکن است در واقع توسط او انتخاب نشود.

by by the country so that's that's rather unusual isn't it yeah they'll

توسط کشور، بنابراین این نسبتاً غیرعادی است، بله، آنها

just be elected by by the party members and I think the politicians have a say

فقط توسط اعضای حزب انتخاب خواهند شد و من فکر می کنم سیاستمداران

ever ever saying it as well in terms of who they might who they might support

همیشه در مورد اینکه چه کسی ممکن است از چه کسی حمایت کنند، حرفی برای گفتن دارند،

but yes that they won't be tested until the next general election yes as to

اما بله که آنها w تا انتخابات عمومی بعدی مورد آزمایش قرار نگیریم بله،

whether but we're in a very dangerous situation at the moment because

اما در حال حاضر در وضعیت بسیار خطرناکی قرار داریم، زیرا

depending on who gets into power could have a profound effect on our

بسته به اینکه چه کسی به قدرت می رسد می تواند تأثیر عمیقی بر

relationship with Europe I mean if we get somebody who is prepared to is

روابط ما با اروپا داشته باشد، منظورم این است که اگر کسی را انتخاب کنیم که آماده است

prepared to say to the European Union unless we get a change of deal we're

تا به اتحادیه اروپا بگوید، مگر اینکه توافق را تغییر دهیم،

going to crash out yes and it's going to have very serious consequences and I

بله به هم می‌خوریم و این عواقب بسیار جدی خواهد داشت و من

just don't trust any other politician to be quite honest with you because they

فقط به هیچ سیاستمدار دیگری اعتماد ندارم که کاملاً با شما صادق باشد. زیرا

all lied and distorted the facts before the the the brexit referendum anyway and

همه آنها قبل از رفراندوم برگزیت دروغ گفتند و حقایق را تحریف کردند و

nobody actually knows whether we'll be better off in Europe or not or out of

هیچ کس واقعاً نمی داند که آیا ما در اروپا وضعیت بهتری خواهیم داشت یا نه یا خارج از

Europe or not nobody really knows you could be impossible to predict

اروپا یا نه هیچ کس واقعاً نمی داند که پیش بینی شما غیرممکن است،

I say it's incredibly selfish to pull out of the European Union on the basis

من می گویم این فوق العاده خودخواهانه است. خروج از اتحادیه اروپا بر این

that we one country might be slightly better off in the future because of the

huge risks that poses to to safety and everything that the whole risk of the

breakup the of the European what what you mean safety I don't understand what

اساس منظور شما ایمنی است من منظور شما را

you mean well I think we're I think we're definitely I shouldn't got to be

متوجه نمی شوم خوب فکر می کنم ما هستیم من فکر می کنم ما قطعا هستیم من نباید

careful what I say because I'm not supposed to give my political views but

مراقب حرف هایم باشم چون قرار نیست دیدگاه های سیاسی ام را بیان کنم اما

you kind of have yes but I mean there the whole argument of the people wanting

شما به نوعی دارید بله، اما منظورم این است که کل استدلال مردمی که می خواهند

to leave Europe is that they don't want us to be controlled by what they see as

اروپا را ترک کنند این است که آنها نمی خواهند ما توسط

unelected leaders in Europe but I mean my argument would be that really we

رهبران غیرانتخابی در اروپا کنترل شویم، اما منظورم این است که استدلال من این است که واقعاً ما

don't have much say it in what we do anyway because even if you vote a

چیز زیادی نداریم. به هر حال آن را در کاری که ما انجام می‌دهیم بگویید، زیرا حتی اگر به یک حزب سیاسی رای دهید که

political party into power then you they have a manifesto which they can easily

به قدرت برسد، آنها مانیفست‌هایی دارند که به راحتی می‌توانند آن را

break and a lot of people have already commented that much of the rules and

بشکنند و بسیاری از مردم قبلاً نظر داده‌اند که بسیاری از قوانین و

regulations that have been applied to Europe that we now follow we would have

مقرراتی که در مورد اروپا اعمال شده است. ما اکنون دنبال می‌کنیم

done ourselves anybody there's nothing that probably there's nothing that

که خودمان هر کسی را انجام می‌دادیم، هیچ کاری وجود ندارد که احتمالاً هیچ

that's that much different then we wouldn't do ourselves anyway no so I

چیز آنقدر متفاوت نیست، پس به هر حال خودمان را انجام نمی‌دهیم، نه، بنابراین

don't think that argument really holds up and I can't see what bad has come out

فکر نمی‌کنم این بحث واقعاً برقرار باشد و نمی‌توانم ببینم چه بدی آمده است.

of it anyway and yet the only other argument is to

به هر حال خارج از آن و با این حال تنها استدلال دیگر این است

say that we're going to be somehow richer and better off as a country

اینکه بگوییم ما به عنوان یک کشور ثروتمندتر و

because we'll be able to do our own deals with all these different countries

بهتر خواهیم شد، زیرا می‌توانیم معاملات خود را با همه این کشورهای مختلف انجام دهیم،

but I think that's incredibly selfish all right well look well which which see

اما من فکر می‌کنم این فوق‌العاده

I don't even know what the different countries are I mean the countries that

خودخواهانه است. حتی نمی دانم کشورهای مختلف چیست منظورم کشورهایی است که

we'll be trying to deal with are probably the same countries that we're

ما سعی خواهیم کرد با آنها معامله کنیم احتمالاً همان کشورهایی هستند

dealing with now yes but we've already set up an agreement through the European

که اکنون با آنها سر و کار داریم بله، اما قبلاً از طریق اتحادیه اروپا توافق نامه ای تنظیم کرده ایم،

Union so why they're going to want to set up separate ones with us and how

پس چرا آنها می‌خواهیم با ما واحدهای جداگانه ایجاد کنیم و

long it's going to take who knows it's a huge risk which is why we wanted to stay

چه مدت طول می‌کشد، چه کسی می‌داند که این یک ریسک بزرگ است، به همین دلیل است که ما می‌خواستیم

in because nobody knows life's quite good we've had quite a good life in the

در آنجا بمانیم زیرا هیچ‌کس نمی‌داند که زندگی کاملاً خوب است، ما زندگی کاملاً خوبی در

European Union in the last 40 years I can't see any reason to change it and

اروپا داشته‌ایم. اتحادیه در 40 سال گذشته من هیچ دلیلی برای تغییر آن نمی بینم و

the European Union is the most successful collaboration of countries

اتحادیه اروپا موفق ترین همکاری کشورهایی است

that's ever existed on the planet hmm 500 million people not that there have

که تا به حال در کره زمین وجود داشته است، 500 میلیون نفر، نه اینکه تعداد

been many of them yes that's the other problem I mean it's only that well when

زیادی از آنها وجود داشته است، بله این مشکل دیگر است. منظورم این است که آن را تنها به خوبی زمانی که

you think about I want to I want to say the Soviet Union so that might be and of

شما هفتم جوهر درباره من می خواهم بگویم می خواهم بگویم اتحاد جماهیر شوروی ممکن است و

course the United States so maybe maybe Europe is the third one to do it so it's

البته ایالات متحده، بنابراین شاید اروپا سومین کشوری باشد که این کار را انجام می دهد، بنابراین

the largest collaboration of countries in human history oh yes by I'm saying

این بزرگترین همکاری کشورها در تاریخ بشر است، اوه بله، من می گویم

how many million people plus I've got it I've got working together with a common

چند میلیون نفر بعلاوه من آن را دارم من با یک توافقنامه مشترک کار می کنم

agreements free-trade people you know anyway that we've said enough

تجارت آزاد مردم به هر حال شما می دانید که ما به اندازه کافی گفتیم

that's my that's my little Mon little today I wouldn't say I wouldn't describe

که این من است که من کوچک امروز من نمی گویم من نمی خواهم

that as a little moan but yeah yes it's it's a long it's a long thing it's a big

آن را به‌عنوان ناله‌ای کوچک توصیف کنید، اما بله، بله، این یک چیز طولانی است، یک چیز طولانی است، یک

thing to change I suppose many people would say it's 40

چیز بزرگ برای تغییر است. فکر می‌کنم بسیاری از مردم می‌گویند 40

years of things that have happened and things that have been established that

سال است که اتفاقاتی افتاده است و چیزهایی که ثابت

have now got to be taken apart if and it's a big if if it happens that's the

شده‌اند و اکنون باید انجام شوند. جدای از اینکه آیا و اگر اتفاق بیفتد بسیار مهم است،

one so stay tuned as the saga of whether or not the UK leaves the European Union

پس با ما همراه باشید زیرا حماسه در مورد خروج یا عدم خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا

are not continues we will find out at the end of October

ادامه ندارد، ما در پایان اکتبر

yep the other point is note the other point with us being in Europe is we had

متوجه خواهیم شد، بله نکته دیگر توجه به نکته دیگر است. با حضور ما در اروپا

a say in these rules and regulations and that there are all these members come

در این قوانین و مقررات حرفی برای گفتن داشتیم و اینکه همه این اعضا وجود

countries they don't know how many 20 something isn't it 20 something and if

دارند کشورهایی که نمی‌دانند 20 چیزی هستند، 20 چیزی نیست و اگر

one member if they're if they're voting on new latest new legislation if one

یک عضو باشد اگر به آخرین قانون جدید رای می‌دهند اگر یک

country doesn't agree with it then it doesn't get passed anyway so you know we

کشور موافق نباشد با آن و سپس به هر حال از بین نمی‌رود، بنابراین می‌دانید که ما

had a say 27 that's it I knew I knew it was a lot 27 countries all working

حرفی برای گفتن داشتیم 27 این بود، می‌دانستم می‌دانستم که تعداد زیادی است، 27 کشور همه

together 20 something so yep anyway we said enough know you've said enough

با هم کار می‌کنند، 20 چیزی، بنابراین بله، به هر حال ما گفتیم کافی است بدانید که شما به اندازه کافی گفتید

probably I'll be pulled up for for saying that I probably shouldn't look at

احتمالاً من. برای گفتن اینکه احتمالاً نباید به

that 3,400 Lori's from Rotterdam to England

آن 3400 لری از روتردام تا انگلیس

how will it be managed after brick breaks isn't exactly I thought I thought

نگاه کنم، پس از شکستن آجرها چگونه مدیریت خواهد شد ، من واقعاً فکر کردم فکر

you were going to say that the the the 3400 lorries were going up Mount Everest

می کردم می خواهید بگویید که کامیون های 3400 اینگونه هستند. بالا رفتن از قله اورست

piasa said the Commonwealth countries do they have an input for the into the

پیاسا گفت: آیا کشورهای مشترک المنافع برای

brexit deceit decision no they don't it's only only people in the UK that

تصمیم فریبکارانه برگزیت نقشی دارند، نه ، نه تنها مردم بریتانیا هستند که

that could vote on that that's a good point though that's a good point no

می توانند به این موضوع رأی دهند که این نکته خوبی است، اما بدون شک این نکته خوبی است.

doubt this will dominate this kind politics for decades to come yes well

این بر این سیاست مهربان برای دهه های آینده مسلط خواهد شد، بله خوب،

we'll ever be talking about to the for the rest of our life yeah and probably

ما تا آخر عمر در مورد آن صحبت خواهیم کرد، بله و احتمالاً

for the rest of the livestream today but yet yeah it's worth mentioning that the

برای بقیه پخش زنده امروز، اما بله، لازم به ذکر است که

Commonwealth countries are mainly ceremonial now so they're so that the

کشورهای مشترک المنافع در حال حاضر عمدتاً تشریفاتی هستند، بنابراین آنها به گونه ای هستند که

ties are are mainly ceremonial so so when the Queen or well not so much the

روابط برقرار است. عمدتاً تشریفاتی است، بنابراین وقتی ملکه یا خوب نه چندان

Queen now because she is 93 years old but Prince Charles and all the rest of

ملکه در حال حاضر چون او 93 ساله است، اما شاهزاده چارلز و بقیه

them they're going to have to get into a very big plane because there are so many

آنها مجبورند سوار یک هواپیمای بسیار بزرگ شوند زیرا تعداد آنها بسیار زیاد است.

of them now so when they go around the world quite often they will visit

اکنون وقتی آنها اغلب در سراسر جهان می روند، از کشورهای مشترک المنافع بازدید می کنند،

Commonwealth countries so countries that used to have a direct connection to the

بنابراین کشورهایی که قبلاً ارتباط مستقیمی با

UK but nowadays it's more it's more a sort of ceremonial thing to be honest so

بریتانیا داشتند، اما امروزه این بیشتر یک چیز تشریفاتی است که صادقانه

we go see Tomic is this as commented about what about what I've said and he's

بگوییم، بنابراین ما می رویم ببینیم تومیک این است که در نظر گرفته شده است. در مورد آنچه که من گفتم و او

very right every policy that comes from the EU was approved by our politicians

کاملاً درست می گوید هر سیاستی که از اتحادیه اروپا می آید توسط سیاستمداران

by our elected politicians it's never been imposed by force it's exactly right

ما توسط سیاستمداران منتخب ما تأیید شده است ، هرگز با زور تحمیل نشده است ، دقیقاً درست است

and a lot of people have already said that we'll probably keep most of the

و بسیاری از مردم قبلاً گفته اند که ما احتمالاً این کار را خواهیم کرد. ke

rules and laws anyway so you know it's not like there's been some major I mean

به هر حال اکثر قوانین و قوانین را در نظر بگیرید، بنابراین شما بدانید که اینطور نیست که اتفاقات مهمی وجود داشته باشد

the cause farmers and fisheries that fisheries has been it has been a big

، منظورم این است که دلیل کشاورزان و ماهیگیری ها که شیلات بوده است، یک

contentious issue about where we can fish and who can fish in our waters but

موضوع بحث برانگیز بزرگ در مورد اینکه کجا می توانیم ماهیگیری کنیم و چه کسی می تواند در آب های ما ماهیگیری

you know there's difficult decisions have to be made sometimes anyway let's

کند، بوده است. بدانید که گاهی اوقات باید تصمیمات سختی گرفت به هر حال

not go on about that anymore it's not going about it you've been talking about

اجازه دهید دیگر در مورد آن ادامه ندهیم این اتفاق نمی افتد.

the last 20 minutes I wasn't planning on that this is the problem sometimes I

will mention something just offhand I will I will just raise a moment of

من فقط یک لحظه

something and then Steve will talk about it for 20 minutes right let's talk about

چیزی را مطرح می کنم و سپس استیو به مدت 20 دقیقه در مورد آن صحبت می کند، درست است بیایید در مورد

crying yes because this week Theresa May was getting very upset and I

گریه کردن صحبت کنیم بله زیرا این هفته ترزا می بسیار ناراحت می شد و

thought it would be interesting to take a look at some words and phrases in

فکر کردم جالب است که به چند کلمه نگاه کنم و عباراتی به

English that involved the words tears crying anything to do

زبان انگلیسی که شامل کلمات گریه کردن اشک می شود هر چیزی که به

with having a good cry now Steve showed me something very interesting earlier

داشتن یک گریه خوب ربطی دارد، حالا استیو قبلاً چیز بسیار جالبی را به من نشان داد،

didn't you ah can you show that a bit later mr. Duncan

آیا نمی توانید نشان دهید که کمی بعد آقای. دانکن

I will show it later but there was something that Steve showed me and I

بعداً آن را نشان خواهم داد اما چیزی بود که استیو به من نشان داد و من

thought it was quite a quite interesting yes so we'll have a look at that later

فکر کردم کاملاً جالب بود بله، بنابراین ما بعداً به آن نگاه خواهیم کرد

also I need to give you the answer to the question that I asked earlier so can

همچنین باید پاسخ سؤالی را که قبلاً پرسیدم به شما بدهم. آیا

you see on the screen now there it is the wonderful Eiffel Tower and this week

می توانید اکنون روی صفحه نمایش ببینید که آنجا برج فوق العاده ایفل است و این

it was in the news because someone tried to climb to the top in fact he got all

هفته در اخبار بود زیرا شخصی سعی کرد به قله صعود کند در واقع او

the way to the top but it was eventually after about seven hours arrested and

تمام راه را به قله رساند اما در نهایت پس از حدود هفت ساعت دستگیر شد و

taken away and he hasn't been seen since I think I think he's probably sitting in

از آنجا که من فکر می کنم او احتمالاً

the Bastille Bert can you see something else

در باستیل

there is another Eiffel Tower can you believe it Steve there is another Eiffel

Tower and another Paris there it is look at that

برت نشسته است دیده نشده است.

but that isn't in France that is somewhere else do you know where it is

اما این در فرانسه نیست که جای دیگری است آیا می دانید کجاست

Steve no tell me where that it's at a model no it's a full-scale it's

استیو نه به من بگویید کجاست که در یک مدل نه، در مقیاس کامل است،

everything it's a it's a full-scale reproduction of Paris and yes you can

همه چیز است، این یک بازتولید کامل پاریس است و بله احتمالاً می توانید

probably guess where it is it is actually in China Oh southern China and

حدس بزنید کجاست در واقع در چین اوه جنوب چین و

this particular place is is China's own version of of Paris but the sad thing is

این مکان خاص، نسخه خود چین از پاریس است، اما نکته غم انگیز این است که به

hardly anyone lives there it's one of those famous Chinese ghost towns and

ندرت کسی آنجا زندگی می کند، یکی از آن شهرهای معروف چینی ارواح است و

this particular place was constructed in I think construction started in 2007 so

این مکان خاص در سال 2007 ساخته شده است، فکر می کنم ساخت و ساز در سال 2007 شروع شد،

the same year I left China to return to the UK this particular place was

بنابراین در همان سال من آنجا را ترک کردم. چین برای بازگشت به بریتانیا، این مکان خاص در

actually constructed so that is actually in China so here's the real one and

واقع ساخته شده است به طوری که در واقع در چین است، بنابراین اینجا یک مورد واقعی است و

there is the fake one is it the same Sarris it isn't okay it but it's very

یک جعلی وجود دارد، همان ساریس است، اشکالی ندارد، اما

clever the way they've done it I don't think it is is tall it's not as tall as

روشی که آنها انجام داده اند بسیار هوشمندانه است. فکر نمی‌کنم بلند باشد، به بلندی

the original but it's still that's still pretty

نسخه اصلی نیست، اما هنوز هم بسیار

impressive I must say very impressive but it is a shame that no one is really

چشمگیر است، باید بگویم بسیار چشمگیر است، اما حیف است که هیچ‌کس واقعاً در

living there because most people can't afford to actually live in that place

آنجا زندگی نمی‌کند، زیرا اکثر مردم واقعاً نمی‌توانند هزینه کنند. متأسفانه در آن مکان زندگی می کنید،

unfortunately so there it was the answer to that question now mr. Steve you have

بنابراین اکنون پاسخ این سؤال وجود دارد. استیو شما

some words and phrases connected to the subject that we have been talking about

چند کلمه و عبارات مرتبط با موضوعی دارید که امروز در مورد آن صحبت کرده ایم

today yes Teresa may was crying outside number 10 so we have some crying and

بله ترزا می در خارج از شماره 10 گریه می کرد بنابراین ما چند

tears idioms and phrases with mr. Steve why here we go let's start with the word

اصطلاح و عبارات گریه و اشک با mr داریم. استیو چرا اینجا می رویم بیایید با

itself I start with tears or tears shall we a tear obviously something that

خود کلمه شروع کنیم من با اشک شروع می کنم یا اشک آیا اشک واضح است چیزی

which are produced by the glands in the corner of your eye tears of course is

که توسط غدد گوشه چشم شما تولید می شود اشک البته

the is the plural version and you get tears of course which you to some kind

نسخه جمع است و اشک می ریزد البته که شما به

of emotional upset sadness or you could decry from happiness sometimes people

نوعی ناراحتی عاطفی غمگینی یا می توانید از خوشحالی

cry from happiness them they they're not sad they're just so happy they cry and

فریاد بزنید گاهی مردم از خوشحالی گریه می کنند آنها غمگین نیستند فقط آنقدر خوشحال هستند که گریه می کنند و

sometimes you you get tears in your eyes if you get something stuck in your eyes

گاهی اوقات اگر چیزی گیر کنید اشک در چشمانتان حلقه می زند. در چشمان

you get smoke in your eye or dust but that doesn't mean that you're upset

شما دود در چشم یا گرد و غبار وارد می شود، اما این بدان معنا نیست که شما از چیزی ناراحت هستید

about something that's just a mechanical reaction to getting something in your

که فقط یک واکنش مکانیکی به ورود چیزی به

eye so you can say that he or she had a tear in their eye or they had tears in

چشم شما است، بنابراین می توانید بگویید که او اشک در چشم دارد یا آنها اشک در

their eyes if you have a tear in your eye

چشمان خود داشتند، اگر شما اشک در چشمان خود داشته باشید، این یک

that's quite a sort of mild emotional thing you might shed a tear you might

چیز احساسی خفیف است، ممکن است اشک بریزید، ممکن

have a half a tear say your car broke down and it had to go to the I had to go

است نیمی از اشک بریزید، بگویید ماشین شما خراب شده و باید به سمت من باید برود

to the neck as yard I'd have to be broken up you couldn't repair it anymore

تا گردن به عنوان حیاط من می خواهم به شکسته شدن شما می توانید دیگر آن را تعمیر نکن

it was so old you might say goodbye to it with a tear in your eye

آنقدر قدیمی بود که ممکن است با چشمانی اشک با آن خداحافظی

so you're not desperately upset you've just slightly emotional and you have a

کنی تا ناامید نباشی فقط کمی احساساتی شده ای و

little tear in your eyes over the the loss of something you can be in tears if

به خاطر از دست دادن چیزی کمی اشک در چشمانت جاری شده است. می‌توانی اشک در بیاوری اگر

you're in tears it means there's another word for crying he or she was crying he

اشک می‌ریزی، این بدان معناست که یک کلمه دیگر برای گریه

or she was in years you can shed it here

that means to Schiff you shed it here that just means a tear is is dropping

کردن وجود دارد.

down your face from the corner of your eye you shed a tear at the loss of your

از گوشه چشمانتان به خاطر از دست دادن عزیزتان اشک ریخته اید،

loved one for example you could be in floods of tears crying uncontrollably in

به عنوان مثال ممکن است در سیل اشک باشید و بی اختیار در

floods of tears so it's like the so many tears it's causing a flood so that's an

سیل اشک گریه کنید، بنابراین مثل این همه اشک است که باعث سیل شده است، پس این یک

expression we sometimes use that person was so upset they were in floods of

بیان است. ما گاهی اوقات از آن شخص استفاده می کنیم که آنقدر ناراحت بود که به

tears over the death of their cat for example if you feel emotion kassay

خاطر مرگ گربه اش سرازیر شده بود، برای مثال اگر احساس

you're watching a film or someone is telling you a sad story

می کنید در حال تماشای یک فیلم هستید یا کسی داستان غم انگیزی را برای

you might feel tears welling up you're not actually crying but you can feel the

شما تعریف می کند، ممکن است احساس کنید که اشک در حال سرازیر شدن است. در واقع گریه نمی کنی، اما می توانی

tears that that feeling you get when tears are coming in your eyes it's

اشک هایی را که با آن احساس می کنی، حس کنی زمانی که اشک در چشمان شما می آید،

actually quite can be quite painful can't it but there is a feeling when

در واقع می تواند بسیار دردناک باشد، نه، اما این احساس وجود دارد

tears are welling up when they're starting to appear in your eyes your

که وقتی اشک در چشمان شما ظاهر می شود،

eyes might go a bit glassy looking or a bit watery you're not actually crying

ممکن است کمی شیشه ای یا کمی شیشه ای شود. آبکی تو در واقع گریه نمی کنی

the tears are starting to form they're welling up in your eyes she welled up

اشک ها شروع به تشکیل شدن می کنند در چشمان تو سرازیر می شوند او از غم سرازیر می شود

with sadness you can burst into tears so you suddenly from nowhere start crying

که می توانی اشک بریزی تا ناگهان از هیچ جایی شروع به گریه کنی

it's a sudden sudden emotional something happens it makes you suddenly very sad

این یک اتفاق ناگهانی احساسی است که یک اتفاق ناگهانی در شما می افتد غمگین

or upset and you burst into tears you suddenly start crying you can be tearful

یا ناراحت و گریه می کنی، ناگهان شروع به گریه می کنی، می توانی اشک

if you're tearful it means you're about to cry your tearful you get it it's a

باشی اگر گریه کنی، این بدان معناست که می خواهی گریه

bit like welling up with tears you're getting tearful you're you're you're

کنی. شما دارید

starting to get to the point where you might start actually crying you could be

شروع به رسیدن به نقطه ای می کنید که ممکن است در واقع شروع به گریه کنید، ممکن است

bored to tears it's an expression that we sometimes use if you're so bored with

حوصله اش سر رفته باشد، این تعبیری است که ما گاهی اوقات از آن استفاده می کنیم، اگر از چیزی خیلی حوصله

something then you say that you're bored to tears you would you will you will do

دارید، سپس می گویید حوصله دارید تا اشک شما را بریزید.

anything even crying to break the boredom

حتی اگر گریه کنی هر کاری می کنی بی حوصلگی را بشکن این تعبیر به

what that expression means bought it yeah I went to I went to work today and

چه معناست آن را خریدم بله من رفتم امروز رفتم سر کار و

I was bored to tears you had so little to do you were just bored that's an

حوصله ام سر رفته بود تا گریه کنم تو کار کمی داشتی فقط حوصله داشتی این

expression you can sometimes use you can be moved to tears you can go and watch a

عبارتی است که گاهی می توانی استفاده کنی می توانی اشک شوی می توانی بروی و فیلمی را تماشا کنید

film and it can be very sad film telling a story or someone sad life somebody

و ممکن است فیلم بسیار غم انگیزی باشد که یک داستان یا یک زندگی غمگین را تعریف

dies or something happened two lovers a love story and one of them dies you you

می کند یا یک زندگی غمگین یک نفر می میرد یا اتفاقی رخ داده است دو عاشق یک داستان عاشقانه و یکی از آنها می میرد شما

may be moved it is so emotional that you actually cry yourself you moved to tears

ممکن است متاثر شوید آنقدر احساسی است که در واقع خودتان گریه می کنید که به آن منتقل شده اید

now I've got a cup for you of these on on bits of paper yes so if you go to

حالا من یک فنجان از اینها را روی تکه‌های کاغذ برای شما دارم بله، بنابراین اگر به

watch a film that moves you to tears you could say that was a tearjerker a

تماشای فیلمی رفتید که اشک شما را در می‌آورد، می‌توانید بگویید که اشک‌ریزان بود،

tearjerker so it's a it's a particular genre of film that is deliberately

بنابراین این یک ژانر خاص از فیلم است که عمداً

designed to make you emotional and to make you cry that film was a t is a

طراحی شده است تا شما را احساساتی کند و شما را به گریه بیاندازد که فیلم یک فیلم بود

tearjerker so it could have been a sad story a love story was a famous film

اشک آور است، بنابراین می توانست یک داستان غم انگیز باشد، یک داستان عاشقانه یک فیلم معروف

from the nineteen story the nineteen seventies and you could describe that as

از داستان نوزده دهه هفتاد بود و شما می توانید آن را به عنوان

a tearjerker where do I begin... gets you crying oh I tell you another can be a simple

یک اشک ریز توصیف کنید. آیا من شروع کنم ... شما را به گریه می اندازد ول تو یکی دیگر می تواند یک

truth about the love she brings to me Oh where do I start I was going to say

حقیقت ساده در مورد عشقی باشد که برایم به ارمغان می آورد آه از کجا شروع کنم می خواستم

another good film if you want to have a good cry is ghost ghost there that's a

یک فیلم خوب دیگر بگویم اگر می خواهی گریه خوبی داشته باشی روح روح وجود دارد که یک

tearjerker classic that always gets me I must admit there are some movies that

کلاسیک اشک آور است که همیشه مرا به خود جذب می کند. اعتراف کنم که برخی فیلم‌ها هستند

make me cry and I think I think ghost is a very good example

که مرا به گریه می‌اندازند و فکر می‌کنم شبح مثال بسیار خوبی است،

especially when Sam has to say goodbye his Whoopi Goldberg says it's time to go

مخصوصاً وقتی سام باید خداحافظی کند ووپی گلدبرگ می‌گوید وقت رفتن است

Sam and Sam has to say goodbye and he goes

سام و سام باید خداحافظی کند و او

off into the light you know Righteous Brothers start see

به نور تو می‌رود. می دانم برادران صالح شروع می

you don't cry that point in that film you're a hard

کنند ببین در آن فیلم گریه نکن تو آدم سختی هستی

person i'll pull yourself together mr. Duncan pull yourself together

من خودت را جمع می کنم آقای. دانکن خودت را جمع کن

you say to people if they're crying uncontrollably and you want to try and

به مردم می گویی اگر بی اختیار گریه می کنند و می خواهی تلاش کنی و

support well actually mom you're not trying to support them you might be

خوب حمایت کنی در واقع مامان سعی نمی کنی از آنها حمایت کنی ممکن است

annoyed and you'll say come on pull yourself together let's go and get a cup

اذیت شوی و می گویی بیا خودت را جمع کن بیا بریم و بگیریم یک

of tea is that how you give supporters it's do well yourself well it depends on

فنجان چای این است که چگونه به حامیان می‌دهی ، به خوبی انجام می‌دهی، بستگی به این دارد

how you say it do you slice it do you slap them as well

که چگونه می‌گویید آیا آن را برش می‌دهی، آیا به آنها سیلی می‌زنی، خوب

Oh pull yourself together well you're very so that so that's worth what the

خودت را جمع کن، تو خیلی خوب هستی، پس ارزش این

bruises were on your mum's face is your whole life very sad

کبودی‌ها را دارد. در چهره مادرت تمام زندگیت بسیار غمگین است

or are you going through a particularly prolonged period of sadness or upset yes

یا دوره غمگینی یا ناراحتی طولانی مدتی را سپری

you could say that your life is a vale of tears a vale of tears Shakespeare yes

می کنی بله می توان گفت که زندگی شما دره ای از اشک است شکسپیر بله

exactly the veil being the situation or your life itself that's sort of tragic a

دقیقاً حجاب موقعیت یا زندگی شماست. به خودی خود این یک جور غم انگیز است یک

tragedy unhappy tragedy your life is say well you could say for example that a

تراژدی غم انگیز تراژدی زندگی شما این است که بگویید خوب می توانید بگویید مثلاً

loved one has died in your life it's very sad and of course that sadness

یکی از عزیزان در زندگی شما فوت کرده است بسیار غم انگیز است و البته این

extends for a period of time and you could describe that period as a veil of

غم برای مدتی طولانی است و می توانید آن دوره را به عنوان یک دوره توصیف کنید. حجاب

Tears because you literally probably have been

ته ars زیرا به معنای واقعی کلمه احتمالاً

upset or sad for a long time and you might want to escape from this veil of

برای مدت طولانی ناراحت یا غمگین بوده اید و ممکن است بخواهید روزی از این پرده اشک فرار کنید،

Tears one day we will meet again beyond this veil of Tears you might say if your

ما فراتر از این پرده اشک دوباره ملاقات خواهیم کرد، ممکن است بگویید اگر فرد مورد

loved one had terminal illness for example and you wanted to to say that

علاقه شما به عنوان مثال بیماری لاعلاج داشته باشد و شما می خواستم بگویم که

you will meet them again someday my life is a veil of Tears how can I change it

روزی دوباره آنها را ملاقات خواهی کرد زندگی من پرده ای از اشک است چگونه می توانم آن را

for the better so lots of things could have gone wrong in your life you might

برای بهتر شدن تغییر دهم تا شاید بسیاری از چیزها در زندگی شما اشتباه پیش رفته باشد

have lost your job you cried because of that you your partner might have left

، ممکن است شغل خود را از دست داده باشید، به خاطر این که شما گریه کرده اید ممکن است شریک زندگی ات را رها کرده باشد

you you cried about that you might have crashed your car you cried about that

تو گریه کردی که ممکن است با ماشینت تصادف کرده باشی برای آن گریه کردی

and lots of things happening like that you might describe your life as a veil

و اتفاقات زیادی مانند آن می افتد که ممکن است زندگی خود را به عنوان پرده ای

of Tears I need to change my life and leave this vale of tears behind yes not

از اشک توصیف کنی من باید زندگی ام را تغییر دهم و این دره اشک را پشت سر بگذارم بله

often used these days but it could be used to describe your light of its yeah

این روزها اغلب مورد استفاده قرار نمی گیرد، اما می توان از آن برای توصیف نور شما استفاده کرد، بله

constantly sad yes Shakespeare wrote about the the burden of his existence so

دائماً غم انگیز بله، شکسپیر در مورد بار وجودش نوشت، بنابراین

he talked about the weight of existence and the the thousand natural shocks that

از وزن وجود و هزاران شوک طبیعی که

flesh is heir to and to leave this vale of tears so it was Shakespeare that

گوشت وارث یک انسان است صحبت کرد. و این شکسپیر بود که

coined that particular phrase and wonder if he coined this one crocodile tears

آن عبارت خاص را ابداع کرد و تعجب کرد که آیا او این یک

crocodile tears these are false this is when you when you say someone's got

crocodile tears you are referring to the fact that they are displaying false or

اشک تمساح را ابداع کرده است. نشان دادن

or insincere sadness or remorse so they're pretending to be sad they're not

غم و اندوه یا پشیمانی کاذب یا غیرصادقانه به طوری که آنها وانمود می کنند که غمگین هستند،

really sad but they're pretending to be sad because they think that socially

واقعاً غمگین نیستند، اما وانمود می کنند که غمگین هستند زیرا فکر می کنند که از نظر

they should behave in this way it's a it's a false belief well they used it

اجتماعی باید به این شکل رفتار کنند، این یک باور نادرست است که به خوبی استفاده کردند.

they actually believed that crocodiles this comes from a an actual expression

آنها در واقع بر این باور بودند که کروکودیل‌ها از یک بیان واقعی

from hundreds of years ago they used to think that crocodiles were would cry

صدها سال پیش می‌آیند، آنها فکر می‌کردند که کروکودیل‌ها

when they caught their prey and at them it was actually a belief that crocodiles

وقتی طعمه‌های خود را می‌گیرند گریه می‌کنند و در واقع این باور این

were expressing sadness they were that they didn't really want to eat their

بود که کروکودیل‌ها ابراز ناراحتی می‌کنند. واقعاً نمی‌خواهند

prey alive and that they would cry while they were actually consuming their

طعمه‌های خود را زنده بخورند و در حالی که قربانیان خود را می‌خوردند گریه می‌کردند،

victims but of course the idea is that they weren't really sad they were

اما البته ایده این است که آنها واقعاً غمگین نبودند که

actually gobbling up their victims but they were appearing to be sad but they

واقعاً در حال بلعیدن بودند. قربانیان خود را مطرح کردند، اما آنها به نظر غمگین به نظر می رسیدند، اما

really weren't so if somebody appears to be sad or upset over something but

واقعاً اینطور نبودند، اگر کسی به نظر می رسد که از چیزی غمگین یا ناراحت است، اما

really you know they're not you describe that as crocodile tears it doesn't mean

واقعاً می دانید که او نیست، آن را به عنوان اشک تمساح توصیف می کنید، به این معنی نیست که

they're actually crying sometimes there may be for example you might say Jane

آنها واقعاً هستند. گاهی اوقات گریه کردن ممکن است وجود داشته باشد به عنوان مثال ممکن است بگویید جین

shed crocodile tears when Monica didn't get the promotion at work

اشک تمساح ریخت وقتی مونیکا در محل کار خود ارتقاء یافت،

so say you had a friend or somebody you you pretend to have a you've got

بنابراین بگویید دوست دارید یا کسی که وانمود می کنید کسی را دارید که

somebody at work and your your arrival to them at work and they go for a job

در محل کار دارید و ورود شما به آنها در محل کار و مخفیانه برای یک

position secretly you're hoping that they don't get it because you want that

موقعیت شغلی می روند، شما امیدوارید که آنها آن موقعیت را دریافت نکنند زیرا شما

position yourself and then they go for that job they go for the interview and

خودتان آن موقعیت را می خواهید و سپس آنها برای آن شغل می روند، برای مصاحبه می روند و

then they're told they don't get it and they're crying and you go up to the mean

سپس به آنها گفته می شود که نمی گیرند. آن را دریافت کنید و آنها گریه می کنند و شما به سمت بدی

you try and can solve them so uh I'm so sorry you didn't get that job you work

می روید که سعی می کنید و می توانید آنها را حل کنید، بنابراین خیلی متاسفم که آن شغل را

so hard that was really the job for you but really you don't mean it so you're

بدست نیاوردید. به این معنی است که اگر کسی بداند که شما واقعاً نمی‌خواهید آن شخص به این نتیجه برسد،

really secretly pleased somebody if they knew that you didn't really want that

واقعاً به طور پنهانی خوشحال می

person to get their job get that job you might say that you were shedding

شوید. شغل وارث آن شغل را دریافت کنید، ممکن است بگویید که

crocodile tears but doesn't it normally mean if you are actually crying well it

اشک تمساح می ریختید، اما آیا این معمولاً به این معنی نیست که اگر واقعاً خوب گریه

can do yeah but somebody did you don't have to be actually crying because it's

می کنید، بله می تواند انجام شود، اما کسی که انجام داده است مجبور نیستید واقعاً گریه کنید زیرا این

just an insincere show of emotion that's very interesting you say you say about

فقط یک نمایش غیر صادقانه است احساسی که خیلی جالب است شما می گویید در مورد

crocodiles crying when they're eating things because I often cry when I'm

گریه تمساح ها هنگام خوردن چیزهایی می گویید زیرا من اغلب وقتی دارم

eating a large tub of Ben & Jerry's I'm often crying for different reasons

یک وان بزرگ بن و جری می خورم گریه می کنم.

you might go you might somebody might die in you might go to the funeral you

شما ممکن است به مراسم تشییع جنازه بروید

might be pretending to cry you're upset that they died but in fact you hated

ممکن است وانمود کنید که گریه می کنید از اینکه آنها مرده اند ناراحت هستید اما در واقع شما واقعاً از

them really and in fact everybody knew you

آنها متنفرید و در واقع همه می دانستند که

hated them and they see you crying at the funeral and they say well what's

از آنها متنفر هستید و شما را در حال گریه کردن در مراسم تشییع جنازه می بینند و می گویند خوب

what are they crying for they never get on before they were always enemies

آنها چیست؟ گریه کردن برای آنها هرگز قبل از آنها

that's crocodile tears that is so you can't trust somebody because they're

showing an insincere display oh you know you know it always impresses me I'm

always impressed by actors who are able to cry for real when they're playing

همیشه دشمن نبودند. برای آروم گریه کردن وقتی آنها

apart so that there is one movie Shadowlands Shadowlands might be one of

جدا از هم بازی می کنند تا یک فیلم وجود داشته باشد Shadowlands Shadowlands ممکن است یکی

the saddest movies I've ever watched is it a tearjerker it is not just a

از غمگین ترین فیلم هایی باشد که من تا به حال تماشا کرده ام، این یک اشک آور است، فقط یک

tearjerker but it does contain a lot of crying and there is a scene Shadowlands

اشک آور نیست، بلکه حاوی گریه های زیادی است و یک صحنه وجود دارد.

stars Antony Hopkins and it it has a scene where where one of

Shadowlands آنتونی هاپکینز را بازی می‌کند و صحنه‌ای دارد که در آن یکی

the main protagonists dies and so I'm not gonna give a give it away I don't

از قهرمان‌های اصلی می‌میرد و بنابراین من

give it away you see I'm just saying that in the movie there is a moment

آن را تقدیم نمی‌کنم. لحظه ای

where someone dies in the film and then Anthony Hopkins is comforting a young

که یک نفر در فیلم می میرد و سپس آنتونی هاپکینز به پسر جوانی دلداری می دهد

boy and they are both crying and it the scene goes on for a very long time it's

و هر دو گریه می کنند و این صحنه برای مدت طولانی ادامه دارد،

very hard to watch I don't think I've ever seen a scene or watched a scene in

تماشای آن بسیار سخت است، فکر نمی کنم تا به حال صحنه ای را ندیده باشم. یا صحنه ای را در یک فیلم تماشا کردم

a movie that's made me feel so uncomfortable and upset because they cry

که باعث شد من خیلی احساس ناراحتی و ناراحتی کنم زیرا آنها گریه می کنند

and cry and cry for a very long time it goes on for ages Shadowlands it's a

و گریه می کنند و برای مدت طولانی

great film but incredibly depressing don't want to watch that mr. Duncan

گریه می کنند. دانکن

no here's the last one he's the last one mr. Duncan okay he's an expression it

نه اینجا آخرین نفری است که او آخرین نفر است. دانکن بسیار خوب، او یک عبارت

will all end in tears this is quite a common expression that we use in the UK

است، همه چیز به اشک ختم می شود، این یک عبارت کاملا رایج است که ما در بریتانیا از

it's used when you know something is doomed to failure and will cause a lot

آن استفاده می کنیم و زمانی استفاده می شود که می دانید چیزی محکوم به شکست است و باعث

of heartache to the people involved but the people that are involved don't know

ناراحتی زیادی برای افراد درگیر می شود، اما افرادی که درگیر هستند. نمی دانم

that that's going to happen but you do so you can see that something Bad's

که قرار است این اتفاق بیفتد، اما شما انجام می دهید تا بتوانید ببینید که

going to happen but the people that are involved in it don't know and that's

اتفاق بدی قرار است بیفتد، اما افرادی که در آن دخیل هستند نمی دانند و این

when you use that expression for example everyone knew that their business

زمانی است که شما از آن عبارت استفاده می کنید، برای مثال همه می دانستند که

venture would end in tears so the a couple of people might have set

سرمایه گذاری تجاری آنها خواهد بود. با گریه تمام می شود تا چند نفر

up business together and you might have advised against it or other people might

با هم تجارتی را راه اندازی کرده باشند و شما ممکن است مخالف آن توصیه کرده باشید یا دیگران ممکن است

have advised against it for various reasons it was never going to succeed it

به دلایل مختلف مخالفت کرده باشند. هرگز موفق نمی

was doomed to failure perhaps they were trying to enter a

شد محکوم به شکست بود.

market that was dying or they couldn't get on together and you might say then

بازاری که در حال مرگ بود یا نمی‌توانستند با هم کنار بیایند و ممکن است بگویید

you would use that expression in that context stock markets are currently very

در آن شرایط از این عبارت استفاده می‌کنید، بازارهای سهام در حال حاضر بسیار

unstable and for a lot of investors it will all end in tears

ناپایدار هستند و برای بسیاری از سرمایه‌گذاران همه چیز به گریه ختم می‌شود.

so stock markets are volatile people might put their money into it

بازارهای سهام بی ثبات هستند مردم ممکن است پول خود را در آن بگذارند

might say for example at the moment stock markets are riding high it might

ممکن است بگویند در لحظه ای که بازارهای سهام بالا می روند ممکن

be not a good time to invest somebody might advise you against it but you go

است زمان خوبی برای سرمایه گذاری نباشد ممکن است کسی به شما توصیه کند که آن را رد کنید اما

ahead anyway and then you lose half your money and somebody might say to you well

به هر حال پیش می روید و سپس نیمی از پول خود را از دست می دهید. و ممکن است کسی به شما بگوید خوب

I told you it'd all end in tears doesn't mean you're gonna literally cry it just

من به شما گفتم که همه چیز با گریه به پایان می رسد به این معنی نیست که شما به معنای واقعی کلمه گریه خواهید کرد، بلکه فقط

means it's something's doomed to failure and people are going to be upset as as a

به این معنی است که چیزی محکوم به شکست است و در نتیجه مردم ناراحت خواهند شد در

result you use this expression a lot in relationships as well to describe

نتیجه شما از این عبارت استفاده می کنید خیلی در روابط نیز برای توصیف

relationships that don't end well that relationship you might say will end in

روابطی که پایان خوبی ندارند، آن رابطه ممکن است بگویید با اشک به پایان می رسد،

tears so two people for example there might be of different religious

بنابراین دو نفر برای مثال ممکن است دارای زمینه های مذهبی متفاوتی

backgrounds but they fall in love and you say that relationship will end in

باشند اما آنها عاشق می شوند و شما می گویید که رابطه با

tears because the parents won't agree or there weren't all they'll be cast out by

اشک تمام می شود. چون والدین موافقت نمی کنند یا همه آنها

the one family or the other it may be that there may be a big age difference

توسط یک خانواده اخراج می شوند ، ممکن است مثلاً تفاوت سنی زیادی وجود داشته باشد

for example and you know that that's not going to succeed in the long run so you

و شما می دانید که در این امر موفق نخواهد شد. دراز مدت پس شما

say that relationship will end in tears it might be that they one lives you know

s بله، آن رابطه با اشک به پایان می رسد ، ممکن است یکی از آنها زندگی کند که شما می

a thousand miles away from the other one they fall in love on holiday and then

دانید هزاران مایل دورتر از دیگری در تعطیلات عاشق می شوند و

they think that they can make the relationship work but it won't it all

سپس فکر می کنند که می توانند رابطه را به نتیجه برسانند، اما همه چیز

ends in tears and probably literally in the Lange case I tell you something the

به پایان نمی رسد. اشک می ریزد و احتمالاً به معنای واقعی کلمه در مورد لانگ من چیزی را به شما می گویم که

live chat is very busy guess who is here today I haven't seen for ages I haven't

چت زنده بسیار شلوغ است حدس بزنید چه کسی امروز اینجاست من سالهاست که

seen mr. Bruno mr. Bruno Bruno is here I haven't seen mr. Bruno on the live chat

ندیده ام آقای. آقای برونو برونو برونو اینجاست من آقا را ندیده ام. برونو

for such a long time so can I say welcome back mr. Bruno I can't see mr.

برای مدت طولانی در چت زنده بود، بنابراین می توانم بگویم به آقا خوش آمدید. برونو من نمی توانم آقا را ببینم.

Bruner there thank you very much for joining us and also we have an Tonio who

برونر در آنجا بسیار متشکرم که به ما ملحق شدید و همچنین ما یک تونیو داریم

has to go unfortunately thanks for joining me today

که باید برود متأسفانه از اینکه امروز به من ملحق شدید

tes yes you are right there is a phrase crocodile tears the one that mr. Steve

متشکرم، بله حق با شماست، عبارتی وجود دارد که تمساح اشک می اندازد که آقای. استیو

mentioned so sometimes people cry but they don't really mean it they are

اشاره کرد که گاهی اوقات مردم گریه می کنند اما واقعاً منظورشان این نیست که

crying because they feel as if they have to do it or they they must do it also

گریه می کنند زیرا احساس می کنند که باید این کار را انجام دهند یا باید این کار را انجام دهند که

tearful ending so if something is tearful a person can

پایانی اشک آلود است، بنابراین اگر چیزی اشک آور است، یک فرد می

be tearful it means they are about to cry or they are they are feeling as if

تواند گریه کند، به این معنی است که آنها گریه می کنند. در حال گریه کردن هستند یا آنها احساس می کنند که انگار

they are going to cry or something can be tearful maybe a

قرار است گریه کنند یا چیزی می تواند اشک آور باشد، شاید

movie that's sad or teary as well so this is an interesting one in theory we

فیلمی غمگین یا اشک آور نیز باشد، بنابراین از نظر تئوری این یک فیلم جالب است که

can describe a person as teary it means it means they they their eyes

می توانیم یک فرد را به عنوان گریه کننده توصیف کنیم، به این معنی که آنها

appear very wet and glassy as Steve said so they are very teary Palmeiro says

همانطور که استیو گفت چشمان آنها بسیار خیس و شیشه ای به نظر می رسند بنابراین آنها بسیار اشک آلود هستند پالمیرو می گوید

that of course you can cry from happiness which we've already mentioned

که البته می توانید از خوشحالی گریه کنید که قبلاً اشاره کردیم

you see that a lot now in reality TV shows don't you when the parents are all

شما می بینید که اکنون بسیاری از برنامه های تلویزیونی واقعیت را نمی بینید وقتی پدر و مادر هستند. همه در

watching for example what's the one I'm thinking of mr. Duncan where the singers

حال تماشای مثلاً آن چیزی است که من به او فکر می کنم. دانکن جایی که خوانندگان

are there and they're trying to trying to be successful they come onto the

آنجا هستند و تلاش می‌کنند تا موفق باشند، روی

stage and the judges of their X Factor the X Factor that cities are , that's

صحنه می‌آیند و داوران X Factor، X Factor آن شهرها هستند، این

the one I'm thinking of and they do this amazing performance and the judges say

همان کسی است که من به آن فکر می‌کنم و این اجرای شگفت‌انگیز را انجام می‌دهند. داوران می گویند

they're wonderful and the parents are there they're crying with happiness

آنها فوق العاده هستند و والدین آنجا هستند و از خوشحالی گریه می

because their son or daughter has done so well are in this talent contest tears

کنند زیرا پسر یا دخترشان خیلی خوب کار کرده است.

of happiness it's not even about that anymore I think I think people just cry

because they think it's it's somehow it's somehow looks good it looks good to

فکر کن این به نوعی به نظر می رسد خوب است برای دیگران خوب به نظر می رسد

other people if you cry about something maybe you win an award or maybe you are

اگر برای چیزی گریه کنی شاید جایزه ای برنده شده ای یا شاید

talking about something that happened in your life now genuinely it might be

در مورد اتفاقی که اکنون در زندگی ات رخ داده صحبت می کنی واقعاً ممکن است

upsetting but I think it's it's it's all too easy nowadays just to just start

ناراحت کننده باشد اما من فکر می کنم همینطور است این روزها آسان است که فقط شروع به

crying it it's almost as if is if you have to this is one of the things that

گریه کردن کنید، تقریباً انگار مجبورید این کار را انجام دهید این یکی از چیزهایی است که

always makes me a little annoyed when I watch the news and they interview

همیشه وقتی اخبار را تماشا می کنم و آنها با کسی مصاحبه می

someone and the person asking the questions is trying to get the person

کنند و کسی که سؤال می کند کمی آزارم می دهد. تلاش برای وادار کردن شخصی

they are interviewing to cry they're trying to get them to cry yes because it

که با آنها مصاحبه می‌کنند گریه کند، آنها سعی می‌کنند او را وادار به گریه کنند بله، زیرا به

looks better it's a better news story it's a horrible thing to say but this

نظر بهتر است، خبر بهتری است، گفتن آن چیز وحشتناکی است، اما

this is the world we now live in tears tears our views tears our clicks

این دنیایی است که ما اکنون با اشک زندگی می‌کنیم.

they are something we can never understand you see a lot on the news

کلیک‌های ما چیزی است که ما هرگز نمی‌توانیم درک کنیم. شما در اخبار زیادی

that somebody might get stabbed a teenager might get stabbed which seems

می‌بینید که ممکن است یک نوجوان چاقو بخورد، اتفاقی که به نظر می‌رسد

to happen a lot these days in this country and then the next the same day

این روزها در این کشور زیاد اتفاق می‌افتد و سپس در همان روزی

they're interviewing the parents on television and they say a few words and

که در حال مصاحبه با والدین هستند. در تلویزیون و آنها چند کلمه می گویند و

then that the the interviewers are deliberately as you say trying to

سپس اینکه مصاحبه کنندگان عمداً همانطور که شما می گویید سعی می

encourage the person to cry and it's it's a disgraceful

کنند شخص را به گریه کردن تشویق کنند و به گفته شما این شرم آور است

according as you say because they're only trying that they've got to get

زیرا آنها فقط سعی می کنند

people to cry because that will make the report their report seemed worth

مردم را به گریه بیاورند. گریه کنید زیرا این باعث می شود که گزارش آنها ارزش

watching because people love to see in a horrible way they love to see other

تماشا را داشته باشد زیرا مردم دوست دارند به طرز وحشتناکی ببینند که

people suffering as well some people are yes that's right and and well I think

دیگران رنج می برند و همچنین برخی افراد بله درست است و من فکر می کنم

possibly the majority of people like to see other people suffering because it

احتمالاً اکثر مردم من دوست دارم دیگران را ببینم که رنج می کشند زیرا

makes them feel better about their own lives yeah but this this actually goes

باعث می شود احساس بهتری نسبت به زندگی خود داشته باشند، بله، اما این در واقع

to another subject about the the state of of television in general I mean we

به موضوع دیگری در مورد وضعیت تلویزیون به طور کلی می رود.

have a TV show here where families confront each other over over various

disagreements and sometimes they get very violent or angry but it has become

اختلاف نظرهای مختلف و گاهی بسیار خشن یا عصبانی می شوند، اما

entertainment for people to watch and it's recently being being axed it's

تماشای آن برای مردم تبدیل به سرگرمی شده است و اخیراً در حال تبریر شدن است، در

actually being stopped because one of the people that were appeared on there

واقع متوقف می شود زیرا یکی از افرادی که در آنجا ظاهر شده

took part in a lie-detector test and he failed and a few days later he died now

بودند در تست دروغ یاب شرکت کرد و شکست خورد. و چند روز بعد او درگذشت، اکنون

I'm assuming from that we don't know the full details that he must have maybe

فرض می‌کنم که ما جزئیات کاملی را نمی‌دانیم که احتمالاً او ممکن است

took his own life yes the TV show I think he did so that's it so so because

جان خود را از دست داده باشد بله برنامه تلویزیونی فکر می‌کنم او این کار را کرد، بنابراین به

of this need to entertain people with other people's misery and misfortune one

دلیل این نیاز به سرگرمی افرادی با بدبختی و بدبختی

person has taken their own life so that's what it appears to be anyway

دیگران یک نفر جان خود را از دست داده است پس به هر حال این همان چیزی است که به نظر می رسد

and so this particular program has now been axed it has been stopped it will

و بنابراین این برنامه خاص اکنون حذف شده است متوقف شده است

not appear anymore but I think it is a kind of a kind of hint a kind of sign of

دیگر ظاهر نمی شود اما فکر می کنم نوعی اشاره است که نشان می دهد

where Humanity is gone we do like watching people on television who don't

انسانیت کجا رفته است ما دوست داریم افرادی را در تلویزیون تماشا کنیم که به

seem to be as well off or it always good or is is talented is what we think we

نظر می رسد وضعیت خوبی ندارند یا همیشه خوب هستند یا استعداد دارند چیزی است که ما فکر می کنیم

are and I'm not talking from from our point of view but I'm talking generally

هستیم و من من از دیدگاه ما صحبت نمی‌کنم، اما به طور کلی صحبت

and it's quite sad really I think it's a very sad indictment of the way we we we

می‌کنم و واقعاً غم‌انگیز است، فکر می‌کنم این یک کیفرخواست بسیار غم‌انگیز در مورد روشی است که ما

look for entertainment nowadays mr. Duncan would you like I can we've used

امروزه به دنبال سرگرمی هستیم. دانکن دوست داری می‌توانم از

words and expressions connected with connected with tears mmm we can now move

کلمات و عبارات مرتبط با اشک استفاده کرده‌ایم، حالا می‌توانیم

on to words and expressions to do was crying yeah and I found a very funny

به کلمات و عبارات برویم، گریه کردن، بله و من یک نمودار بسیار خنده‌دار پیدا کردم،

graph because crying there are lots of different types of crying and I found

زیرا گریه کردن انواع مختلفی از گریه دارد. و من

something quite funny on the internet which I thought I'd like to share with

یک چیز کاملاً خنده دار در اینترنت پیدا کردم که فکر کردم می خواهم با شما به اشتراک بگذارم

you it's a graph that looks at the patheticness the level of patheticness

، نموداری است که به رقت انگیز بودن سطح رقت انگیزی

at the bottom and the amount of sympathy that you would get from this type of

در پایین و میزان همدردی که از این نوع

crying so for example if we go start at the right at the top right if you

گریه می کنید را نشان می دهد. برای مثال، اگر از سمت راست در بالا سمت راست شروع کنیم، اگر

weeping is a type of crying if you're weeping that's the type of crime that

گریه می‌کنید، نوعی گریه است اگر گریه می‌کنید، این نوع جنایت است

gets you that there is low on the pathetic scale so if you're weeping so

که باعث می‌شود در مقیاس رقت‌انگیز کم باشد، بنابراین اگر گریه

you could be weeping because somebody's died and you're very upset if somebody

می‌کنید، بنابراین ممکن است گریه کنید زیرا کسی مرده است و اگر کسی

describes you if you're actually weeping then you that is seen as as not pathetic

شما را توصیف کند اگر واقعاً دارید گریه می کنید بسیار ناراحت می شوید، آنگاه شما که رقت

and you will get a high amount of sympathy from it but at the other end

انگیز نیستید و مقدار زیادی همدردی از آن دریافت خواهید کرد، اما از طرف دیگر

down at the bottom right down at the bottom left if you are blubbering which

در پایین سمت راست پایین در پایین اگر شما در حال غر زدن هستید

is the type of a type of crying then people will see that as pathetic

که نوعی گریه است، آنگاه مردم خواهند دید که به عنوان رقت انگیزی

you will get you won't get much sympathy from it blubbering is what children

که دریافت خواهید کرد، همدردی زیادی از آن دریافت نخواهید کرد.

often do and and it's very it's very it's very obvious so if somebody's

کسی

crying loudly and making lots of noise then generally that scene is pathetic

با صدای بلند گریه می‌کند و سر و صدای زیادی ایجاد می‌کند، پس عموماً آن صحنه رقت‌انگیز است

and you won't get much sympathy if you blubber really loudly crying and you and

و اگر واقعاً با صدای بلند گریه می‌کنید و شما

making lots of noises that's embarrassing and and people will see

صداهای زیادی ایجاد می‌کنید که خجالت‌آور است و مردم

that as pathetic and you won't get much sympathy I think I think I'm about to

آن را رقت‌انگیز می‌بینند، احساس همدردی نمی‌کنید. خیلی همدردی دریافت کن فکر می کنم دارم

burst into tears from yes from this so I can see I can see so so the line going

گریه می کنم از بله از این پس می توانم ببینم که می توانم ببینم بنابراین خط رو به

upwards is the sympathy that Allah sympathy level that yes I'm saying that

بالا همان همدردی است که خداوند همدردی دارد که بله من می گویم که

now the sympathy level going upwards and at the bottom going across from high to

اکنون سطح همدردی رفتن به سمت بالا و پایین رفتن از بالا به

low is the patheticness yeah now I think that's a very strong word to use but

پایین رقت انگیزی است، بله، اکنون فکر می کنم این کلمه بسیار قوی برای استفاده است، اما

maybe also you could say the the the the weakness or the the outward frailty of a

شاید شما همچنین می توانید بگویید که ضعف یا ضعف ظاهری

person's character so I think that's another way of putting it I think

شخصیت یک فرد است، بنابراین فکر می کنم این است راه دیگری از ص با بیان آن فکر می‌کنم

patheticness is a bit strong well it was it was it's it's meant meant really as

رقت‌انگیز بودن کمی قوی است، خوب این بود، این بود که منظورش واقعاً به عنوان

humor is it this is yes and it made me laugh so I thought I wanted to share it

طنز است، بله و باعث خنده من شد، بنابراین فکر کردم می‌خواهم آن را با مردم به اشتراک بگذارم،

with people because when you cry openly in public this is the people crying

زیرا وقتی آشکارا در جمع گریه می‌کنید، این مردمی که

openly in public isn't it really then you will either you will get more

آشکارا در ملاء عام گریه می کنند، واقعاً اینطور نیست که شما نیز

sympathy depending on on the event that's happened and the and the way that

با توجه به رویدادی که اتفاق افتاده است، همدردی بیشتری خواهید داشت و نحوه

you actually cry okay so blubbering is is something that the children tend to

گریه شما خوب است، بنابراین غرغر کردن چیزی است که بچه ها تمایل به

do and soda and sniveling sniffing a lot at the same time of crying and and and

انجام آن دارند و نوشابه و خرخر کردن، بوییدن زیاد همزمان با گریه و و و و

children will often do this and it's seen as a little pathetic and you won't

کودکان اغلب این کار را انجام می دهند و این کار کمی رقت انگیز به نظر می رسد و شما با این

get very much sympathy at so so so starting from the bottom blubbering is

کار خیلی همدردی نمی کنید، بنابراین شروع از پایین غر زدن

is highly pathetic yeah and also you get very little sympathy exactly then

بسیار رقت انگیز است، بله و همچنین شما همدردی بسیار کمی دارید دقیقاً پس از آن

Snively it's sorry mr. Duncan and the

Snively متاسفم آقای. دانکن و

implication is that when you're blubbering you're really crying over

مفهوم آن این است که وقتی شما در حال غر زدن هستید واقعاً برای چیزی گریه می

something that really isn't that important so it could be that you've

کنید که واقعاً آنقدرها مهم نیست، بنابراین ممکن

just for example dropped your ice cream onto your trousers and you burst into

است مثلاً بستنی خود را روی شلوار خود انداخته باشید و

tears that's pathetic it's only ice cream dropped on your trousers and

گریه کنید که رقت انگیز است. این فقط بستنی است که روی شلوار شما ریخته شده است و

you're not gonna get very much sympathy from that are you mr. doe what if your

شما خیلی از آن همدردی نخواهید کرد. اگر خانواده شما

family has just been killed in a car crash so so maybe they were driving

به تازگی در یک تصادف رانندگی کشته شده اند، چه کاری انجام دهید، بنابراین شاید آنها در جاده رانندگی می

along the road and then suddenly

کردند و سپس ناگهان

described your type of crying there is blubbering yes but what if you are

نوع گریه شما را توصیف کردند.

blubbering you would be weeping you would be sobbing just wring the graph

نمودار

back mister don't guess but what if what if you what if you're your type of

برگشت آقا حدس نزنید اما چه می شود اگر شما چه می کنید اگر شما از نوع گریه شما هستید چه می شود

crying because people cry in different ways yes but a blubber is a cry over

زیرا مردم به روش های مختلف گریه می کنند بله اما غرغر گریه برای

something minor so what if what if maybe that's their only way of showing emotion

چیزی جزئی است، پس چه می شود اگر شاید این تنها راه آنها باشد. نشان دادن احساسات،

though wouldn't you would weep over the death of somebody in your family you

اما آیا برای مرگ یکی از اعضای خانواده ات

would weep openly weep or you would sob sobbing is a kind of a louder weeping

گریه نمی کردی، آشکارا گریه می کردی یا هق هق گریه می کردی گریه کردن، نوعی گریه بلندتر

isn't it I suppose it that it depends who it is really well that's it so if

است، نه فکر می کنم بستگی به این دارد که چه کسی واقعاً خوب است. بنابراین

you sob or weep you're you're going to get a high level of sympathy because

اگر گریه کنید یا گریه کنید، سطح بالایی از همدردی دریافت خواهید کرد زیرا

that is something really serious that's happened or very sad and you are well

این یک اتفاق واقعاً جدی است که اتفاق افتاده یا بسیار غم انگیز است و شما به خوبی

within your rights to weep so there's a very good justification for crying okay

حق دارید گریه کنید، بنابراین دلیل بسیار خوبی برای گریه کردن وجود دارد.

and so that's weeping or sobbing sobbing slightly less sympathy because it's

و بنابراین این گریه یا هق هق است گريه كردن كمي كمتر همدردي مي كني چون

louder okay louder the type of crying generally

بلندتر است، نوع گريه بلندتر است، به طور

the less sympathy you get like we need to move on with people feel as though

كلي، همدردي كمتري احساس مي كنيم، مثل اينكه بايد با مردم پيش برويم، احساس مي كنيم كه

you've controlled your emotion yeah I wish I wish you would control yourself

انگار احساسات خود را كنترل كرده ايد، بله، آرزو مي كنم كاش شما هم خودتان را كنترل كنيد

as well because we've only got five minutes fine and I've got a few

چون ما فقط پنج دقیقه وقت دارم و من چند

expressions so yeah yes there are many different types of crying so from the

عبارت دارم، بنابراین بله بله، گریه کردن انواع مختلفی دارد، بنابراین

the simpering blubbering right up to the uncontrollable weeping

از غرغر کردن آرام گرفته تا گریه و هق هق غیرقابل کنترل

and bawling that's another type of crying bawling okay and a child often

که نوع دیگری از گریه کردن است.

this is described as bawling okay and that that's sort of gets a medium level

این به‌عنوان زوزه‌کشی خوب توصیف می‌شود و این به نوعی باعث می‌شود سطح متوسطی

of sympathy okay because they might have fallen over and graze they're hurt their

از همدردی شود، زیرا ممکن است به زمین بیفتند و چرندند و زانویش آسیب دیده

knee okay and they will bawl out loud but yeah you'll get some sympathy

باشد و آنها با صدای بلند نعره بزنند، اما بله، شما کمی همدردی دریافت خواهید کرد،

because maybe a little injuries occurred whereas blubbering that's over something

زیرا ممکن است صدمات کمی رخ داده است در حالی که غرغر کردن برای یک چیز

silly you don't get much sympathy okay words and expression to do with crying

احمقانه است، شما همدردی نمی کنید.

cry wolf and dancing the song from AHA cry wolf time to worry now or something

I don't know what the words are but that is a song from God's sake

من نمی دانم کلمات چیست، اما این یک آهنگ از رضای خدا

it's an old fable crying wolf it means that it's from Aesop's fables so there

است، یک افسانه قدیمی است که گرگ گریه می کند، به این معنی است که از افسانه های ازوپ است،

was a shepherd who kept a safe you're not gonna tell

بنابراین یک چوپان بود که یک گاوصندوق نگه می داشت، شما

the story oh yeah now that the whole story but if you complain about

داستان را تعریف نمی کنید اوه بله. حالا که تمام داستان است، اما اگر از چیزی شکایت کنید در

something when nothing's really wrong and you keep complaining about it and

حالی که واقعاً هیچ چیز اشتباهی نیست و همچنان از آن شکایت می کنید و

people come to your aid and they can see that nothing is wrong you keep doing it

مردم به کمک شما می آیند و می بینند که هیچ چیز ایرادی ندارد، به انجام آن ادامه می دهید،

people eventually become numb to that and then they won't really help you will

مردم در نهایت نسبت به آن بی حس می شوند و سپس آن را انجام می دهند. واقعا کمک

believe you when something really serious is happening so if in the fable

نمیکنی وقتی اتفاقی واقعا جدی میفته باورت نمیکنی پس اگه در

the the shepherd the shepherd boy kept saying please help me there's a wolf

افسانه چوپان پسر چوپان مدام میگفت لطفا کمکم کن یه

coming to eat the Sheep and they went to help him and there wasn't a wolf he was

گرگی اومده گوسفند رو بخوره و اونها رفتند کمکش کنن و گرگی نبود او

lying he was making it up so then he shouted again that there was a wolf

دروغ می گفت داشت درست می کرد پس دوباره فریاد زد که گرگی

coming to eat the Sheep they came again to help him and this hasn't happened

آمد گوسفند را بخورد دوباره آمدند به او کمک کنند و این

several times in the end what they said we're not going to help him and then the

چند بار اتفاق نیفتاده است که آنها گفتند ما کمک نمی کنیم. او و سپس

Riddhi was a wolf that came along and at all the sheep and but they didn't come

رضی گرگی بود که از راه رسید و اصلاً گوسفندها و اما آنها

to help him because he was he was before he lied about it we all know people who

برای کمک به او نیامدند زیرا او قبل از اینکه در مورد

it's it's like you're raising a false alarm about something and if you keep

doing that people eventually won't believe you and then when something

آن دروغ بگوید او بود. شما را باور نمی کنم و وقتی یک

really serious does happen nobody will come to your aid or to your help John is

اتفاق واقعاً جدی رخ می دهد هیچ کس به کمک شما نمی آید یا به کمک شما جان

always crying wolf over his work and gets us to help him out and so

همیشه به خاطر کارش گریه می کند و از ما می خواهد که به او کمک کنیم و بنابراین

everyone will help him out so somebody at work might be saying well I'm so busy

همه به او کمک می کنند تا کسی در محل کار ممکن است بگو خوب من خیلی سرم شلوغ است،

I someone's got to help me I'll never get all this work done and then you go

کسی باید به من کمک کند، من هرگز تمام این کارها را انجام نمی دهم و بعد تو برو

to help him and actually he wasn't really that busy at all but then when he

به او کمک کنی و در واقع او اصلاً آنقدر شلوغ نبود، اما وقتی

really is snowed down under work and and and and it says that he wants people to

واقعاً زیر برف می بارید. کار و و و و می گوید که او از مردم می خواهد که

help her nobody goes to help him because he's lied about it before so to claim

به او کمک کنند، هیچ کس به او کمک نمی کند زیرا قبلاً در مورد آن دروغ گفته است، بنابراین ادعا

you're in danger or in trouble when you're really not and then no one

می کند که در خطر یا مشکل هستید در حالی که واقعاً نیستید و بعد هیچکس

believes you and your video to cry wolf everybody knows people who do that so

شما و شما را باور نمی کند. ویدیو برای گریه کردن گرگ همه کسانی را می شناسند که این کار را انجام می دهند بنابراین

you said you weren't gonna tell a story but then you did well it's likely don't

شما گفتید که قرار نیست به یک ستاره بگویید اما خوب انجام دادی، به احتمال زیاد برای

cry over spilt milk no or spilled milk you can spilt a foot spilt on there but

شیر ریخته گریه نکن، نه یا شیر ریخته، می‌توانی پایی را که روی آن ریخته شده، بریزی،

you could in in English you can use the word spilt SPI double led okay which

اما در انگلیسی می‌توانی از کلمه spilled SPI double led Okay استفاده کنی که

means the same thing yes I attempted to be in American English it's a saying

به همان معنی است بله من سعی کردم به انگلیسی آمریکایی بگویم این ضرب‌المثلی است

don't cry over spilt milk so so if P so it's a waste of time getting upset or

که روی شیر ریخته گریه نکن، بنابراین اگر P بنابراین ناراحت شدن یا

worrying about something that's happened and can't be changed so if something

نگرانی در مورد چیزی که اتفاق افتاده است و نمی‌توان آن را تغییر داد، اتلاف وقت است، بنابراین اگر چیزی

happens and you can't do anything about it somebody might say to you well

اتفاق می‌افتد و نمی‌توانید انجام دهید. هر چیزی در مورد آن ممکن است کسی به شما بگوید

there's no use crying over spilt milk in other words it's already happened

خوب گریه کردن برای شیر ریخته شده فایده ای ندارد به عبارت دیگر قبلاً اتفاق

there's nothing we can do to change it you lost the match but you tried your

افتاده است، ما نمی توانیم کاری انجام دهیم که آن را تغییر دهیم.

best so there's no use crying over spilt milk it was an accident

it's no use crying over spilt milk there we go so that's that expression very

تصادفی گریه کردن روی شیر ریخته شده فایده ای ندارد ما می رویم پس این عبارت بسیار

good we're running out of time for crying out loud is an expression

خوب است ما برای گریه کردن با صدای بلند وقت کم داریم، عبارتی است

that you use when you're frustrated or surprised or angry or irritated at

که وقتی از چیزی ناامید یا متعجب یا عصبانی یا عصبانی هستید استفاده می

something Oh for crying out loud how many times have I told you to shut the

کنید آه برای گریه کردن با صدای بلند چند بار انجام داده ام پیری که در

fridge door how are we gonna say that it's it's a euphemism for crissake

یخچال را ببندی، چطور می‌خواهیم بگوییم که این یک تعبیر است برای

author sake what it's an expression you use when you're frustrated

نویسنده‌ای که وقتی از چیزی ناامید می‌شوید از آن استفاده می‌کنید،

something if I crying out loud will someone answer that damn phone so you're

اگر من با صدای بلند گریه کنم، کسی به آن تلفن لعنتی پاسخ می‌دهد، بنابراین شما

frustrated about something and it's just an expression you use to express your

ناامید هستید؟ چیزی و این فقط عبارتی است که برای ابراز

frustration or your anger over something what if I crying out loud will you just

ناراحتی یا عصبانیت خود از چیزی استفاده می‌کنید، اگر من با صدای بلند گریه کنم،

hurry up and get ready we're gonna be late

عجله کنید و آماده شوید دیر می‌شویم

Steve says that a lot to me you might say we might use a big expression

استیو می‌گوید که ممکن است از چیزهای زیادی برای من بگویید که ممکن است استفاده کنیم. یک عبارت بزرگ در

instead but that was I think you almost did I know it's a crying shame a crying

عوض اما این بود فکر می‌کنم شما تقریباً می‌دانستید می‌دانستم که گریه است شرم آور است گریه

shame if something's a crying shame it's an unfortunate situation a real shame a

شرم است اگر چیزی گریه است شرم آور است این یک موقعیت ناگوار است شرم واقعاً شرمنده

crying shame it's almost so bad it might make you cry it's a crying shame that in

گریه شرم است تقریباً آنقدر بد است که ممکن است شما را به گریه بیاندازد. در

this society people have to sleep out on the streets is an expression that a

این جامعه مردم باید در خیابان بخوابند تعبیری است که یک

politician might make to describe people who are homeless and sleepy it's a

سیاستمدار ممکن است برای توصیف افرادی که بی خانمان و خواب آلود هستند بیان کند

crying shame it's so bad you almost want to cry about it it's a crying shame that

mr. Duncan doesn't have more viewers than he already has because he worked so

. دانکن بیشتر از آنچه که قبلاً داشت بیننده ندارد زیرا او بسیار

hard it's a crying shame

سخت کار کرده است، حیف است

you can cry off if you cry off it means that you you break a promise or an

که اگر گریه کردید می توانید گریه کنید، این بدان معنی است که شما یک قول یا

agreement or a commitment and you use a pathetic excuse

توافق یا تعهد را زیر پا می گذارید و بهانه ای رقت انگیز استفاده

so you cry a bill with what bill was supposed to help me move house today

می کنید. یک صورتحساب با چه قبضی قرار بود به من کمک کند تا امروز خانه

bill was supposed to move make that bill was supposed to help me move house today

را جابجا کنم، صورتحساب قرار بود به من کمک کند تا امروز خانه را جابجا کنم،

but he cried off at the last minute so in other words he bill was supposed to

اما او در آخرین لحظه گریه کرد، به عبارت دیگر او قرار بود برای جابه جایی خانه

get help moving house but his friend cried off I know bill there were

کمک بگیرد. خانه اما دوستش گریه کرد می دانم که بیل

supposed to help me move house today but he made it move a pathetic excuse and

قرار بود امروز به من کمک کند خانه را جابجا کنم، اما او آن را بهانه ای رقت انگیز

cried off and my tennis partner cried off this morning so we will have to

کرد و گریه کرد و شریک تنیس من امروز صبح گریه کرد، بنابراین متأسفانه سالی مجبور نیست

cancel the match sadly Sally won't be coming on the trip

مسابقه را لغو کنیم. به سفر می آید،

she's cried off so it's some pathetic excuse so for example if I was going to

او گریه می کند، بنابراین این یک بهانه رقت انگیز است، برای مثال اگر قرار بود به

help somebody to do something and the last minute I found

کسی کمک کنم تا کاری انجام دهد و آخرین لحظه که

him said oh oh I've got a bit of a cold today they would say that you've cried

او را پیدا کردم گفت اوه اوه من یک ذره سرما خورده ام امروز می گویند که شما گریه

off it's a pathetic you've used some pathetic excuse to get out of doing

کرده اید این رقت انگیز است که از مسیری استفاده کرده اید بهانه ی اخلاقی برای رها شدن از انجام

something so in a bill cried off and he said that he just didn't feel very riled

کاری پس در صورت حسابی گریه کرد و گفت که

that day so he couldn't help his friend move house you just use a pathetic

آن روز خیلی عصبانی نبود و نمی توانست به دوستش کمک کند خانه اش را عوض کند.

excuse it's not a real genuine excuse it's a it's a pathetic excuse her Oh

این یک بهانه رقت انگیز برای او است اوه

they've cried off that's it mr. Duncan I'm finished

آنها گریه کردند همین آقای. دانکن من تمام شده ام

no sometimes a person can also have a very sad story to tell you and maybe the

نه گاهی اوقات یک شخص می تواند داستان بسیار غم انگیزی را برای شما تعریف کند و شاید

story is so sad it might make the other person cry and we can call these things

داستان آنقدر غم انگیز باشد که ممکن است شخص مقابل را به گریه بیاندازد و ما می توانیم این چیزها را

sob stories yeah but sometimes we can use it also sarcastically so if a person

داستان های هق هق بنامیم، اما گاهی اوقات می توانیم از آن به طعنه نیز استفاده کنیم. بنابراین اگر

is trying to get sympathy you can say oh he came round last night he was telling

شخصی سعی در جلب همدردی دارد، می توانید بگویید آه، او دیشب آمد،

me all about his life he gave me the whole sob story so maybe something that

او همه چیز زندگی خود را برای من تعریف می کرد، او تمام داستان هق هق را به من داد، بنابراین شاید چیزی که

they're telling you that is sad but maybe you have no real interest in or

آنها به شما می گویند غم انگیز است، اما شاید شما هیچ چیز را نداشته باشید. علاقه واقعی به

maybe something that that they are blowing out of proportion they are

چیزی یا شاید چیزی که آن‌ها نامتناسب می‌کنند،

making it seem worse than it really is so yes there are many ways of using

آن را بدتر از آنچه هست نشان می‌دهند، بنابراین بله، راه‌های زیادی برای استفاده از

tears and cry Jeff that's got one there crying a beer

اشک و گریه وجود دارد جف که یکی از آن‌ها وجود دارد که یک گریه آبجو

cry in your beer and your beer that that's an expression used to describe

در آبجو و آبجو شما دارد. که این عبارتی است که برای توصیف مردانی استفاده می شود

men who are upset and sad and I might go to a pub and they know that they tell

که ناراحت و غمگین هستند و من ممکن است به یک میخانه بروم و آنها می دانند که

people about all the sad things that have happened and they've got a pint of

آنها در مورد همه چیزهای غم انگیزی که اتفاق افتاده است به مردم می گویند و آنها یک

beer in front and they're crying in their beer and they're drinking alcohol

لیوان آبجو در مقابل خود دارند و آنها گریه در آبجو خود و آنها در حال نوشیدن الکل

to try and make themselves feel better yes also of course when you do start to

به tr y و خودشان را بهتر می کنند، بله، البته وقتی شروع به

cry so like Theresa May last week when she was giving her resignation speech

گریه می کنید، مانند ترزا می هفته گذشته که سخنرانی استعفای خود را ارائه می کرد،

you can break down so there's an interesting yes interesting phrase

می توانید شکسته شوید، بنابراین یک عبارت جالب بله جالب وجود دارد

breakdown so a person can break down emotionally they break down in tears or

تا یک فرد بتواند از نظر عاطفی شکسته شود. اشک می ریزند یا

they start to cry they break down so they begin crying or they start to get

شروع به گریه می کنند از هم می پاشند، بنابراین شروع به گریه می کنند یا

upset about something they break down how Mira's asked how would

از چیزی ناراحت می شوند که شکست می خورند چگونه میرا پرسید چگونه می

you describe Teresa maid crying well I think you would say that she broke down

توانی خدمتکار ترزا را که خوب گریه می کند توصیف کنی.

in tears yes so she tried to hold them back she tried her best to hold the

او سعی کرد جلوی آنها را بگیرد، او تمام تلاشش را کرد تا اشک هایش را نگه دارد،

tears back but unfortunately well we know what

اما متأسفانه خوب می دانیم که

happened next she could not hold it back yeah we're

بعداً چه اتفاقی افتاد، او نتوانست جلوی آن را بگیرد، بله، ما اینطور

not we're not trying to to say that crying is wrong we all need to let our

نیستیم، ما سعی نمی کنیم بگوییم که گریه کردن اشتباه است، همه ما باید

emotions out I think that's why British people now tend to display their

احساساتمان را رها کنیم، فکر می‌کنم به همین دلیل است که مردم بریتانیا در حال حاضر تمایل دارند احساسات خود را بیشتر نشان دهند،

emotions more because it's supposed to be healthier to to not to hold your

زیرا قرار است سالم‌تر باشد تا اینکه

emotions in it's supposed to be healthier to let it out but sometimes

احساسات خود را در درون خود نگه ندارید، باید سالم‌تر باشد، اما گاهی اوقات

you know if you let your emotions out in public you don't receive you know a very

می‌دانید که آیا احساسات خود را در ملاء عام دریافت نمی کنید می دانید

good hearing you know who I blame crying a river Steve yes you know who I blame I

شنیدن خیلی خوب می دانید چه کسی را سرزنش می کنم گریه یک رودخانه استیو بله می دانید چه کسی را سرزنش می کنم

know who I'm asking you a question I Anna Princess Diana it's her fault yes

می دانم که از شما یک سوال می پرسم آنا پرنسس دایانا این تقصیر او است بله

no hmm go on nobody nobody cried in public until Princess Diana died and

نه هوم ادامه بده هیچ کس در ملاء عام گریه نکرد تا زمانی که پرنسس دایانا مرد و

then everyone everyone it was almost like a contest that was the big shock

بعد همه اینها تقریباً مثل یک مسابقه بود که شوک بزرگی

wasn't it when Princess Diana died that the the ouch pouring of emotion in

بود، نه اینکه وقتی پرنسس دایانا درگذشت ، هجوم احساسات در

public was something we'd never seen in British people before yes but at the

ملاء عام چیزی بود که ما آن را انجام می دادیم. قبلاً در بریتانیایی‌ها دیده نشده بود بله، اما در

point I'm trying to make is it crossed into something else and it never left

نقطه‌ای که من سعی می‌کنم آن را بسازم این است که به چیز دیگری تبدیل شده است و هرگز از

the British Way of thinking it never left us since 1997 when she died there

طرز تفکر بریتانیا خارج نشد، از سال 1997 که او

was a sort of I don't want to be unkind because it was a we was a very sad thing

درگذشت، یک جورهایی بود که من نمی‌کنم. می‌خواهم نامهربان باشم، زیرا این یک چیز بسیار غم‌انگیز بودیم،

but there was a sort of what was the feeling of hysteria where people were

اما نوعی احساس هیستری وجود داشت که در آن افراد

just feeling they were feeling sad because they felt that they should be

فقط احساس می‌کردند غمگین هستند، زیرا احساس می‌کردند که باید

sad and then they felt as if they weren't showing enough emotion so they

غمگین باشند و بعد احساس می‌کردند که به اندازه کافی احساسات نشان نمی دادند، بنابراین

tried to get more emotion out and in the end they're just crying but but I think

سعی کردند احساسات بیشتری داشته باشند بیرون می آیند و در پایان فقط گریه می کنند، اما فکر

I think nothing is nothing is being the same though since Princess Diana died

می کنم هیچ چیز مثل قبل نیست، اما از زمانی که پرنسس دایانا درگذشت،

I'm not saying it isn't sad what I'm saying is the way we show our emotion

نمی گویم غم انگیز نیست آنچه می گویم این است که روشی را نشان می دهیم احساسات

and the way we express ourselves quite often even with with small things or

و روشی که اغلب خودمان را بیان می کنیم حتی با چیزهای کوچک یا

trivial things we get we overreact we get far too upset over things you can

چیزهای بی اهمیت که دریافت می کنیم، بیش از حد واکنش نشان می دهیم، بیش از حد به خاطر چیزهایی ناراحت می شویم که می

either agree with me or disagree it's up to you because we're going now you can

توانید با من موافق باشید یا مخالف باشید، این به شما بستگی دارد زیرا ما اکنون می رویم، می توانید

cry a river means you're crying a lot hmm as a song isn't that yes we're going

گریه کنید. رودخانه یعنی تو خیلی گریه میکنی هوم به عنوان آهنگ این نیست که بله ما الان میریم

now Stevie okay mr. Duncan that is he cakes and a cup of tea are coming up

استیوی باشه آقای. دانکن یعنی کیک ها و یک فنجان چای به

shortly tea cakes and a cup of tea coming up

زودی کیک های چای و یک فنجان چای

thanks to mr. Steve for for your help today it's been lovely well I hope

به لطف آقای. استیو برای کمک شما امروز خیلی خوب بود، امیدوارم

you've enjoyed it and I hope you've enjoyed it and that you've learnt

که از آن لذت برده باشید و امیدوارم از آن لذت برده باشید و چیزی یاد گرفته

something and that I've been useful today I'd like to be useful it certainly

باشید و من امروز مفید بوده ام.

taught me a lesson so we'll see you next week Steve hopefully hopefully yes

برای من یک درسی است بنابراین هفته آینده شما را می بینیم استیو امیدوارم بله

you'll be here okay I'll be there mr. Duncan says I'll be there so unless your

شما اینجا باشید خوب من آنجا خواهم بود آقای. دانکن می‌گوید من آنجا خواهم بود، مگر اینکه

mum's coming again No is your mother coming nope not next Sunday okay then

مامانت دوباره بیاید، نه، مادرت می‌آید نه یکشنبه آینده، خوب نیست

we'll see you next week then bye-bye and there mr. Steve goes he'll be back

، هفته بعد شما را می‌بینیم، خداحافظی می‌کنیم و آقا. استیو می رود

next week same time 2 p.m. UK time it's time to say goodbye I hope you've

هفته آینده همان ساعت 2 بعد از ظهر برمی گردد. زمان خداحافظی فرا رسیده است، امیدوارم

enjoyed today's livestream returning after our short absence because mr.

از پخش زنده امروز پس از غیبت کوتاه ما لذت برده باشید زیرا آقای.

Steve's mother was staying with us but now she she has gone back home let's

مادر استیو پیش ما می ماند، اما حالا او به خانه برگشته است، بیایید

have a quick look outside oh my goodness it's so bright outside my camera almost

بیرون را نگاه کنیم، خدای من ، بیرون دوربین من خیلی روشن است، تقریباً

can't stand it so there it is outside at the moment look how bright it is Wow

نمی توانم آن را تحمل کنم، بنابراین در حال حاضر بیرون است، ببینید چقدر روشن است وای چقدر روشن است.

it is so bright out there and windy so there you will see well you can see

آنجا خیلی روشن است و باد می‌وزد، بنابراین آنجا را به خوبی خواهید دید، می‌توانید

right now that it's windy and the leaves are blowing all over the place and we

ببینید که باد می‌وزد و برگ‌ها در همه جا می‌وزند و ما

will see more of that during the week because I'm going to be back with a

در طول هفته بیشتر شاهد آن خواهیم بود، زیرا من قرار است با

brand new I'm not joking I'm not joking a brand new full English

کاملاً جدید شوخی ندارم شوخی نمی کنم یک پخش کامل انگلیسی کاملاً

stream yes we have a brand new full English dream coming during the week it

جدید بله ما یک رویای کاملاً انگلیسی کاملاً جدید در طول هفته داریم که

should be around Wednesday it will be published so there is something to look

باید حدود چهارشنبه منتشر شود بنابراین چیزی وجود دارد که

forward to thanks for your company I will say goodbye to the live chat as

منتظر آن باشیم با تشکر شرکت شما من نیز با چت زنده خداحافظی خواهم کرد

well thank you very much for your company today thank you mr. Bruno Thank

از شما برای شرکت امروز شما بسیار سپاسگزارم. برونو

You Nguyen thanks you thanks to TS Bella Anna and also just just variation as my

متشکرم نگوین با تشکر از تی اس بلا آنا و همچنین تغییراتی که

voice starts to break what a lovely view outside yes it's lovely out there at the

صدای من شروع به شکستن می کند چه منظره دوست داشتنی بیرون را می شکند، بله، در حال حاضر آن بیرون دوست داشتنی است،

moment I think I might have my cup of tea outside today

فکر می کنم ممکن است امروز فنجان چایم را بیرون بنوشم.

I think so so I will go just before my voice starts to sound like to resume I

درست قبل از اینکه صدایم شروع به شنیدن کند، می روم که می خواهم از سر بگیرم

am going so I'll see you next Sunday 2:00 p.m. UK time

، بنابراین یکشنبه آینده ساعت 2 بعد از ظهر شما را می بینم. زمان انگلستان

this is mr. Duncan that's me by the way in the birthplace of English saying

این آقای است. دانکن این من هستم در زادگاه انگلیسی که می گوید

thank you very much for watching I hope you have a super week take care because

از تماشای شما بسیار سپاسگزارم امیدوارم یک هفته فوق العاده داشته باشید مراقب باشید زیرا

I would like to see you back here next Sunday and of course until the next time

دوست دارم یکشنبه آینده شما را اینجا ببینم و البته تا دفعه

we meet here on YouTube live...

بعد که اینجا در یوتیوب همدیگر را ببینیم زنده ...

ta ta for now 8-)

تا تا در حال حاضر 8-)