Express REGRET - English Addict - Sunday 23rd May 2021 - LIVE from England with Mr Duncan

Oh hello fancy seeing you here  here we go again yes it is sunday

اوه سلام دوست دارم شما را اینجا ببینم اینجا دوباره می‌رویم بله یکشنبه است

and we are back together again and  it's really nice to see you here today

و دوباره با هم برگشتیم و واقعاً خوشحالم که امروز شما را اینجا می‌بینم،

here we go again yes it's english addict  

اینجا دوباره می‌رویم بله این معتاد انگلیسی

coming to you live from the  birthplace of the english language

است   که از زادگاه انگلیسی زبان به نزد شما می آید.

which just happens to be oh my goodness

اتفاقاً خدای من انگلیس امروز

england

غمم را

i am hiding my sadness today with my lovely  big smile do you know why i'm feeling sad today  

با لبخند بزرگ دوست داشتنی پنهان می کنم آیا می دانید چرا امروز غمگین هستم

well there might be a few reasons  in fact anyway we are here and  

خب ممکن است چند دلیل وجود داشته باشد  در واقع ما اینجا هستیم

i hope you are as well hi everybody this is mr  duncan in england how are you today are you okay i  

و   امیدوارم شما هم همینطور باشید سلام به همه این آقای دانکن در انگلیس است امروز چطور هستید، حال شما خوب است من

hope so are you happy i hope so we've got that out  of the way that is done and dusted when something  

امیدوارم که شما خوشحال باشید، امیدوارم که ما این کار را انجام دهیم و وقتی

is done and dusted it means it has been taken care  of it has been done it has been done and dusted

کاری انجام می شود گرد و غبار را پاک کنیم، به این معنی است که از آن مراقبت شده است . انجام شد، انجام شد و گرد و غبار شد

shall i say it shall i mention it

، بگویم باید اشاره کنم

did you see the eurovision  song contest last night?

آیا مسابقه آهنگ یوروویژن دیشب را دیدی؟

you can say what you want you are free  

شما می توانید آنچه را که می خواهید بگویید، آزاد

to say anything you want about the  eurovision song contest because i've  

هستید   هر چیزی را که می خواهید در مورد مسابقه آهنگ یوروویژن بگویید،

heard it already since getting up this morning  and everyone talking about it on the internet

زیرا من  از امروز صبح که بیدار شدم آن را شنیده ام و همه در اینترنت در مورد آن صحبت می کنند،

but if you want to mention it you can don't worry  i won't be offended i won't be upset if you want  

اما اگر می خواهید به آن اشاره کنید، نمی توانید آن را بیان کنید. نگران نباشید ناراحت نخواهم شد اگر بخواهید

to talk about eurovision the song contest and  how well the united kingdom did last night

درباره مسابقه یوروویژن صحبت کنید و درباره عملکرد بریتانیا در شب گذشته صحبت

you are more than welcome to  mention it it's it's not a problem  

کنید، ناراحت نمی

i've got very thick skin you have to you see  because if you want to come on the internet and  

شوم. پوست خیلی ضخیم را باید ببینید زیرا اگر می خواهید وارد اینترنت شوید و

do this you have to have very thick skin anyway  for those wondering what the hell is this my name  

این کار را انجام دهید، باید پوست بسیار ضخیم داشته باشید برای کسانی که نمی دانند اسم من

is duncan i talk about the english language  i've been doing this forever such a long time  

چیست   دانکن من در مورد زبان انگلیسی صحبت می کنم. انجام این کار برای همیشه برای مدت طولانی

this year will be my 15th year on youtube i was  on youtube when youtube was giving away ipods  

امسال پانزدهمین سال حضور من در یوتیوب خواهد بود. من در یوتیوب بودم زمانی که یوتیوب در حال ارائه آی پاد

did you know that in the early days of youtube  when youtube was just a little tiny baby on the  

بود.

internet they actually used to give away ipods  to get people to actually come on to youtube and  

برای دادن آی پاد برای اینکه مردم واقعاً به یوتیوب بیایند و

set up an account it's true i'm not joking  they used to actually give them away  

حسابی راه‌اندازی کنند، درست است که شوخی نمی‌کنم، آنها واقعاً آنها را به آنها هدیه می‌دادند

that was a long time ago that was during youtube's  

که مدت‌ها پیش بود که در اولین سال فعالیت یوتیوب بود،

first year of existence so i started doing this  in 2006. unfortunately i did not get a free ipod  

بنابراین از سال 2006 شروع به انجام این کار کردم . متأسفانه من یک آی پاد رایگان دریافت نکردم

sadly so my name is duncan i talk about  english i love the english language you  

متأسفانه نام من دانکن است، من در مورد انگلیسی صحبت می کنم، من عاشق زبان انگلیسی

might say that i am an english addict a  lot of people say that mr duncan is crazy

هستم   ممکن است بگویید که من یک معتاد انگلیسی هستم بسیاری از مردم می گویند که آقای دانکن

about english or some people just say mr duncan  is crazy as you can see behind me it is a dull  

دیوانه انگلیسی است یا برخی فقط می گویند آقای دانکن دیوانه است همانطور که پشت سر من می بینید روز کسل کننده ای است

day we've had a lot of rain today it's been  raining but at the moment i think the rain  

ما امروز باران زیادی داشتیم باران می بارد اما در حال حاضر فکر می کنم باران

has actually i think the rain  is starting to fall again  

در واقع شده است، فکر می کنم باران  دوباره شروع به باریدن می کند

yesterday we had a lovely day a lovely evening  as well did you see my live stream last night i  

دیروز ما یک روز زیبا داشتیم یک روز یک عصر زیبا همچنین آیا شما پخش زنده من را دیشب دیدید من

decided to do a surprise live stream last night in  the garden with the sheep i hope you enjoyed that  

تصمیم گرفتم دیشب یک استریم زنده غافلگیرکننده در باغ با گوسفندان انجام دهم، امیدوارم از آن لذت برده

last night i was waiting for mr steve to come  back he went to see his mother yesterday and  

باشید   دیشب من منتظر بودم تا آقای استیو برگردد او رفت برای دیدن مادرش دیروز و

they had a lovely day together imagine that now  i don't think steve has seen his mother in person  

آنها یک روز دوست داشتنی را با هم داشتند تصور کنید که اکنون فکر نمی‌کنم استیو از اکتبر گذشته مادرش را شخصاً ندیده باشد،

since last october so it's been a very long time  since steve saw his mum and as for my mother  

بنابراین خیلی وقت است از زمانی که استیو مادرش

i haven't seen my mother for for over a year  in person fortunately in a couple of weeks from  

را ندیده است و در مورد مادرم   من مادرم را برای این مدت ندیده‌ام. بیش از یک سال شخصی خوشبختانه                                              از

now i will be seeing my mother in person because  now we can go to visit our friends and relatives  

الان به صورت حضوری مادرم را ملاقات خواهم کرد، زیرا اکنون می توانیم به دیدن دوستان و اقوام خود

in care homes so that is very good news  for me here we go again yes we've made  

در خانه های مراقبت برویم، بنابراین این خبر بسیار خوبی برای من است

it all the way to the end of another week and  almost to the end of another weekend yes it's

این کار را تا پایان یک هفته دیگر انجام دادم و تقریباً تا پایان یک آخر هفته دیگر، بله،

sunday

یکشنبه

here we go again yes it is  another english addict on sunday  

است، ما دوباره به اینجا می رویم بله، این یک معتاد انگلیسی دیگر در یکشنبه است

and i hope your weekend has been okay mine  was all right even though i was feeling a  

و امیدوارم آخر هفته شما خوب بوده باشد، آخر هفته من خوب بوده است.

little bit lonely yesterday you know what it's  like when you spend a lot of time with someone  

دیروز کمی احساس تنهایی می‌کردی، می‌دانی وقتی زمان زیادی را با کسی سپری می‌کنی چه حالی می‌کنی،

you you kind of get used to them being there  because they are always nearby but then suddenly  

عادت می‌کنی که او آنجا باشد، زیرا او همیشه در نزدیکی است، اما ناگهان

when they vanish when they are not there nearby  you you feel a little lonely you feel alone  

وقتی ناپدید می‌شود، وقتی در نزدیکی نیستی. کمی احساس تنهایی کن شما احساس تنهایی می کنید

unfortunately that's what happened  yesterday steve went to see his mum  

متأسفانه همین اتفاق افتاد دیروز استیو به دیدن مادرش رفت

but don't worry because you kept me company last  night in the garden thank you very much once again  

اما نگران نباشید زیرا شب گذشته در باغ با من همراهی کردید.

for your lovely messages concerning last night's  unusual live stream and of course at the end of  

the live stream last night we did actually see mr  steve arrive back home after visiting his mum so  

پایان   پخش زنده دیشب، ما در واقع دیدیم که آقای استیو پس از دیدار با مادرش به خانه برگشت، بنابراین

he had a great day a wonderful time and i hope you  are having a good day as well it is english addict  

او روز خوبی را سپری کرد و لحظات فوق‌العاده‌ای را سپری کرد و امیدوارم شما نیز روز خوبی را سپری کرده باشید.

episode 150 i can't believe we have done 150  of these it's incredible hello to the live chat  

قسمت 150 من نمی‌توانم باور کنید که ما 150 مورد از اینها را انجام داده‌ایم، سلام فوق‌العاده به چت زنده است.

can i say hello to you as well i wonder who was  first on today's live chat oh i see now this year

آیا می‌توانم به شما هم سلام کنم، نمی‌دانم چه کسی اولین نفر در چت زنده امروز بود، اوه، می‌بینم که

we are supposed to have the olympic games  even though at the moment in japan there  

امسال قرار است بازی‌های المپیک را داشته باشیم، هرچند در حال حاضر در ژاپن

is a lot of doubt there about whether or not  the olympics should actually be held of course  

تردیدهای زیادی وجود دارد که آیا المپیک باید واقعا برگزار شود یا نه

this is all concerning coronavirus and it  would appear that it's not the government  

who doesn't want to hold the olympic games  it's actually the people so there have been  

. در واقع این مردم هستند، بنابراین

many protests in japan people saying we don't  really think we should be having the olympic  

اعتراضات زیادی در ژاپن صورت گرفته است که می‌گویند ما واقعاً فکر نمی‌کنیم

games at the moment we don't think it's a good  idea however maybe we should have an olympic sport  

در حال حاضر بازی‌های المپیک را برگزار کنیم، فکر نمی‌کنیم این ایده خوبی باشد، اما شاید باید یک ورزش المپیک

for clicking i think so i think maybe  when whenever the next olympic games are

برای کلیک کردن داشته باشیم. فکر می‌کنم اینطور است، فکر می‌کنم شاید وقتی بازی‌های المپیک بعدی

we not we might not be seeing  one for a while after this year  

نیستیم، ممکن است بعد از امسال برای مدتی

if there is an olympic sport that should  be added to the games i think finger  

یکی را نبینیم.

clicking clicking on your mouse should be  an olympic sport and i think the recipient  

یک ورزش المپیک و من فکر می‌کنم

the recipient that doesn't sound right the  recipient of the first ever gold medal for  

دریافت‌کننده   دریافت‌کننده‌ای که به نظر درست نمی‌آید، دریافت‌کننده اولین مدال طلا برای

finger clicking will be vitas congratulations  vitas you are first on today's live chat

کلیک انگشت، به شما تبریک می‌گویم  در گفتگوی زنده امروز اولین نفر هستید

has anyone mentioned our very poor performance  last night in eurovision i'm going to be honest  

آیا کسی به عملکرد بسیار ضعیف ما شب گذشته در یوروویژن اشاره کرده است.

with you i did not like the song that the united  kingdom put forward i did not like it i didn't  

من با شما روراست خواهم بود، آهنگی را که پادشاهی متحده ارائه کرده بود، دوست نداشتم، آن را دوست نداشتم،

think it was a good song however i did think some  of the other songs were very good very nice and  

فکر نمی‌کردم آهنگ خوبی باشد، اما به نظرم برخی از آهنگ‌های دیگر آهنگ‌ها خیلی خوب بودند، خیلی خوب بودند و

that is one of the things i always notice with  eurovision whenever the the songs are are shown  

این یکی از چیزهایی است که همیشه در یوروویژن متوجه می‌شوم، هر زمان که آهنگ‌ها نمایش داده

they always seem to have a certain feel  or a certain sound but i think the british  

می‌شوند، به نظر می‌رسد که همیشه حس خاصی دارند یا صدای خاصی دارند، اما فکر می‌کنم بریتانیایی‌ها

or should i say the uk entry was not very good  i don't think it sounded like a eurovision song  

یا باید بگویم که ورود بریتانیا بود. خیلی خوب نیست  فکر نمی‌کنم شبیه آهنگ یوروویژن

to be honest however congratulations to italy  you won and i thought your song was very good  

باشد   صادقانه بگویم، با این حال به ایتالیا تبریک می‌گویم شما برنده شدید و فکر می‌کنم آهنگ شما بسیار خوب بود

i thought it was amazing very unusual but  somehow it still sounded like a eurovision  

فکر می‌کردم فوق‌العاده بسیار غیرمعمول بود، اما به نوعی هنوز مانند یک آهنگ یوروویژن به نظر می‌رسید.

song so even though it was a rock song it  still sounded like a eurovision song it's  

این یک آهنگ راک بود، هنوز هم مانند یک آهنگ یوروویژن به نظر می‌رسید،

interesting that isn't it yeah i enjoyed it anyway  i enjoyed it very much maybe we will be looking  

جالب است، نه بله، به هر حال از آن لذت بردم.

at that a little bit later on because mr steve  will be here a little bit later on we have steve  

بعداً ما استیو   را داریم که

on his way to everyone else on the live chat  as well lots of people are here at the moment  

در راه چت زنده به سمت دیگران است  همچنین افراد زیادی در حال حاضر اینجا هستند

can i say hello to oh hello victoria nice to  see you back here today hello also valentin

می‌توانم به اوه سلام ویکتوریا سلام کنم خوشحال می‌شوم امروز دوباره شما را اینجا می‌بینم سلام همچنین والنتین

valentin says i have a big regret oh well that's  interesting because today we are talking about  

والنتین می‌گوید من یک بازی بزرگ دارم پشیمان، اوه، جالب است، زیرا امروز ما در مورد

that very subject we are talking about regrets  having regrets so one of the questions i'm going  

همین موضوع صحبت می کنیم، در مورد پشیمانی از پشیمانی صحبت می کنیم، بنابراین یکی از سوالاتی

to ask today is do you ever regret anything do you  ever have a regret so today's question one of many  

که امروز می خواهم بپرسم این است که آیا تا به حال از چیزی پشیمان شده اید، آیا تا به حال پشیمان شده اید؟

have you ever regretted something so maybe you  regret something maybe something that you feel  

آیا تا به حال از چیزی پشیمان شده‌اید، بنابراین شاید از چیزی پشیمان شده‌اید، شاید احساس

that you should have done have you ever regretted  something you have done is today's question  

می‌کنید که باید انجام می‌دادید، آیا تا به حال پشیمان شده‌اید  کاری که انجام داده‌اید، سؤال امروز است   این

it's the big question because we are looking  at regret now i think i don't want to give  

سؤال بزرگ است زیرا ما اکنون به پشیمانی نگاه می‌کنیم، فکر می‌کنم نمی‌خواهم

too much of this subject away at the moment  because we are talking about it later on but  

در حال حاضر بیش از حد از این موضوع صرف نظر کنیم، زیرا بعداً در مورد آن صحبت می کنیم، اما

i think as we get older we do tend to carry more  regret as we get older so i sometimes feel that as  

فکر می کنم هر چه بزرگتر می شویم، با افزایش سن بیشتر پشیمان می شویم، بنابراین گاهی اوقات احساس می

we go through life we might find that we collect  regret and i suppose one of the big secrets of  

کنم که با گذشتن از زندگی ممکن است پیدا کنیم که ما پشیمانی را جمع‌آوری می‌کنیم و فکر می‌کنم یکی از رازهای بزرگ

dealing with regret is is really how you handle  it so some people like to keep their regret  

مقابله با پشیمانی این است که واقعاً چگونه با آن برخورد می‌کنید، بنابراین برخی از افراد دوست دارند پشیمانی خود را

nearby they see it as a way of motivating  themselves through life however some people  

نزدیک نگه دارند و آن را راهی برای ایجاد انگیزه برای خود می‌دانند. با این حال برخی از افراد

like to push their regrets away they like to  try and forget about them because they see them  

دوست دارند پشیمانی خود را از بین ببرند، آنها دوست دارند سعی کنند آنها را فراموش کنند زیرا آنها را

as an obstacle something that gets in the way so  regret can be something that can push you forward  

به عنوان یک مانع می بینند که مانعی بر سر راه است، بنابراین پشیمانی می تواند چیزی باشد که می تواند شما را به جلو سوق دهد

to improve yourself or regret can be something  that holds you back and drags you down so i  

تا خودتان را بهبود ببخشید یا پشیمانی می تواند باشد. چیزی که شما را عقب نگه می‌دارد و شما را به پایین می‌کشاند، بنابراین

suppose it depends on how you deal with it how you  deal with something that you wish you had done or  

فکر می‌کنم بستگی به نحوه برخورد شما با آن دارد، نحوه برخورد شما با کاری که آرزو می‌کردید انجام

maybe something you wish you had not done have  you ever regretted something please let me know  

می‌دادید یا شاید کاری که آرزو می‌کردید انجام نمی‌دادید، تا به حال از کاری پشیمان شده‌اید، لطفاً به من اطلاع دهید

hello we have alessandra we have paolo we have  mirella nice to see you here today we also have  

سلام ما الساندرا داریم ما پائولو داریم ما میلالا خوشحالم که امروز اینجا شما را می بینم ما همچنین داریم

louis mendes he's here today hello lewis  nice to see you back palmyra is here again  

لوئیس مندز او امروز اینجاست سلام لوئیس خوشحالم که برگشتم پالمیرا دوباره

also we have maria siri nice to see you here  as well marshmallow hello marshmallow i haven't  

اینجاست   همچنین ما ماریا سیری داریم از دیدن شما خوشحال می شوم

seen you for a long time where have you been  i haven't seen you for ages it's like it's  

مدت‌هاست که تو را ندیده‌ام کجا بوده‌ای، سال‌هاست تو را ندیده‌ام، مثل این است

like two friends reuniting after a long period  apart that's what it feels like anyway to me  

که دو دوست پس از مدت‌ها دوری دوباره به هم می‌رسند، این چیزی است که به هر حال برای من احساس می‌کنم

hello victoria hello to oh rosa is here as  well i hope everything is all right with you  

سلام ویکتوریا سلام به اوه رزا هم اینجاست ، امیدوارم همه چیز با تو خوب

out there in the world so what about you have you  ever regretted something you have done i suppose

باشد، در بیرون از دنیا، پس تا به حال از کاری که انجام داده‌ای پشیمان شده‌ای، فکر

when you're young you do tend to make mistakes  so perhaps there are things from your childhood  

می‌کنم وقتی جوان هستی معمولاً مرتکب اشتباه می‌شوی. چیزهایی از دوران کودکی شما وجود دارد

maybe things from your early years maybe from  your teenage years or maybe when you you first  

شاید چیزهایی مربوط به سالهای اولیه شما، شاید مربوط به  سالهای نوجوانی شما یا شاید زمانی که برای اولین

ventured out into the real world by the way can  i just tell you something if you are very young  

بار   به دنیای واقعی وارد شدید، اگر خیلی جوان هستید، فقط می توانم چیزی به شما بگویم

and you think your life is hard now  trust me the real world is a harsh place  

و فکر می کنید زندگی شما سخت است. حالا به من اعتماد کن دنیای واقعی جای خشنی است

so sometimes you might have to expect things to  go a little wrong so what about you have you ever  

بنابراین گاهی اوقات ممکن است انتظار داشته باشی که همه چیز کمی اشتباه پیش برود، پس چه شده است که تا به حال

regretted something i suppose yes hello reza no  one is infallible hence i think it is natural  

از چیزی پشیمان شده‌ای، فکر می‌کنم بله سلام رضا هیچ‌کس خطاناپذیر نیست، بنابراین فکر می‌کنم طبیعی

to regret sometimes thank you reza yes i suppose  i always think that regret is something that is  

است که گاهی پشیمان شویم. متشکرم رضا بله فکر می کنم  همیشه فکر می کنم که پشیمانی چیزی است که

subjective so everyone sees their own regret in a  different way so it is really how you deal with it  

ذهنی است، بنابراین هر کس پشیمانی خود را به روشی متفاوت می بیند، بنابراین واقعاً چگونه با آن برخورد می

i suppose you could also say it's a little bit  like failure so the way in which you deal with  

کنید   فکر می کنم شما نیز می توانید بگویید که اینطور است کمی مانند شکست، بنابراین نحوه برخورد شما با

your failures in life so quite often we we might  say that failure and regret might sometimes be  

شکست‌های خود در زندگی اغلب اوقات ممکن است بگوییم که شکست و پشیمانی ممکن است

the same thing vittoria says it is not like me  to regret well i suppose you have a good attitude  

گاهی همان چیزی باشد که ویتوریا می‌گوید مثل من نیست که خوب پشیمان شوی، فکر می‌کنم شما یک چیز خوبی دارید. نگرش

when it comes to your regrets hello intelligent  nice to see you back as well on this sunday  

وقتی نوبت به پشیمانی شما می‌رسد سلام باهوش خوشحالم که در این یکشنبه

it's nice to see you here giving up your time  watching me thank you very much for joining me  

دوباره شما را می‌بینم   خوشحالم که شما را اینجا می‌بینم که وقت خود را صرف تماشای من می‌کنید بسیار متشکرم که به من ملحق شدید

belarusia says i have no good memory so i don't  remember what i have done so i have no regrets  

بلاروس می‌گوید من حافظه خوبی ندارم پس ندارم به یاد داشته باش که من چه کار کرده ام پس من پشیمان نیستم

and no rancor oh nice word so yes your regret  you don't feel any anger towards your your  

و هیچ کینه ای ندارم اوه کلمه زیبا پس بله پشیمانی شما نسبت به اشتباهات گذشته خود احساس خشم نمی کنید

your past mistakes maybe perhaps  i think so here's a good one

شاید شاید فکر کنم خوب

zenek says i regret that i sold my bitcoins well  maybe perhaps you won't regret it you see because  

اینجاست که زنک می گوید پشیمان هستم که من را فروختم بیت کوین خوب شاید پشیمان نشوید

the value of bitcoin always goes up and  down and up and down it always fluctuates  

چون ارزش بیت کوین همیشه بالا و پایین و بالا و پایین می‌رود و همیشه در نوسان است،

so as i understand at the moment the value of  bitcoin has actually fallen quite quite harshly  

بنابراین همانطور که می‌دانم در حال حاضر ارزش بیت‌کوین واقعاً به شدت کاهش یافته است

and i think that is partly because of the attitude  of china towards bitcoin apparently china does not  

. این تا حدودی به دلیل نگرش چین نسبت به بیت کوین است، ظاهراً چین از

like bitcoin um maybe they see it as some sort of  threat to their their own currency which is the  

بیت کوین خوشش نمی‌آید، شاید آنها آن را نوعی تهدید برای ارز خودشان می‌دانند که

yuan yes i usually regret believing the  wrong people says hyundai and a new aden  

یوان است بله، من معمولاً از اینکه باور دارم افراد اشتباه می‌گویند هیوندای و یک جدید پشیمان هستم. aden

yes you can sometimes follow the advice  of a person who might give you the wrong  

بله، گاهی اوقات می‌توانید از توصیه‌های فردی پیروی کنید که ممکن است به شما توصیه اشتباهی کند

advice and so you follow their advice but  unfortunately their advice is awful it's rubbish

و بنابراین توصیه‌های او را دنبال می‌کنید، اما متاسفانه توصیه‌های او وحشتناک است، این یک مزخرف است،

so you end up making it making a mistake  because of it so yes maybe sometimes  

بنابراین در نهایت مرتکب اشتباه می‌شوید به خاطر آن، بنابراین بله، شاید گاهی اوقات

you can follow the wrong advice maybe a person  gives you some advice my mother a couple of  

بتوانید توصیه‌های اشتباه را دنبال کنید شاید شخصی به شما توصیه‌هایی می‌کند که چند

years ago was offered a brand new bungalow  but one of her friends told her not to do it  

سال پیش به مادرم یک خانه ییلاقی کاملاً جدید پیشنهاد شد، اما یکی از دوستانش به او گفت که این کار را انجام ندهد

and i think that was a mistake you see so my  mother took the advice of her friend who said  

و فکر می‌کنم این اشتباهی بود که می‌بینید، بنابراین مادرم این توصیه را قبول کرد. از دوستش که گفت

no no don't go into that new house no  you must not move stay where you are  

نه نه به آن خانه جدید نرو نه  نباید نقل مکان کنی همان جایی که هستی بمان

but i think the advice was actually bad advice so  i think my mother would have been much better off  

اما فکر می کنم این نصیحت در واقع توصیه بدی بود بنابراین فکر می کنم مادرم وضعیت خیلی بهتری داشت

if she had taken the offer so so there is a  good example of that giving a little bit of  

اگر او این پیشنهاد را پذیرفته بود، بنابراین یک مثال خوب وجود دارد از این که کمی از

my personal life away there i love doing that  have you ever regretted something you have done  

زندگی شخصی ام را از دست دادم.

marshmallow says i regretted that i once took  a cake i took a cake prepared by my sister  

تهیه‌شده توسط خواهرم

oh i see well of course sometimes regret comes  with guilt perhaps you've done something that  

اوه، خوب می‌بینم، البته گاهی پشیمانی همراه با احساس گناه است، شاید شما کاری را انجام داده‌اید که   نباید انجام می‌دهید

you shouldn't maybe you've been caught doing  something you should not you see and sometimes  

، شاید در حال انجام کاری که نباید می‌بینید گرفتار شده‌اید و گاهی اوقات

regret can come with guilt you feel guilty  about something you feel regret because you were  

پشیمانی می‌تواند همراه با احساس گناه باشد. چیزی که احساس پشیمانی می‌کنید چون

caught doing something wrong maybe that's the  reason why hello sunshine sunshine is here  

گرفتار انجام کار اشتباهی شده‌اید، شاید به همین دلیل است که سلام آفتاب اینجاست

nice to see you back as well victoria ah this is  an interesting point victoria says but mr duncan  

خوشحالم که شما را دوباره می‌بینم ویکتوریا آه این نکته جالبی است که ویکتوریا می‌گوید، اما آقای دانکن

we don't know what would have happened if she  had moved so who knows well one of the things  

ما نمی‌دانیم اگر چه می‌شد او حرکت کرده بود، بنابراین کسی که خوب می‌داند

about regret sometimes is you don't actually know  what the alternative would have been because you  

گاهی اوقات یکی از چیزهای پشیمانی این است که شما واقعاً نمی‌دانید جایگزین چه می‌بود،

can't so quite often when you look back in time  or you look at the things you've done in the past  

زیرا اغلب وقتی به گذشته نگاه می‌کنید نمی‌توانید. یا به کارهایی که در گذشته انجام داده‌اید نگاه

sometimes you might wish that you had done  something differently however it might  

می‌کنید   گاهی ممکن است آرزو کنید که آرزو می‌کردید کاری متفاوت انجام می‌دادید، اما ممکن است

actually have the opposite effect but you  don't know you see you don't know because  

در واقع تأثیر معکوس داشته باشد، اما نمی‌دانید که می‌بینید نمی‌دانید

you didn't do it you didn't do it it's a little  bit like something called the butterfly effect  

زیرا   انجام نداده‌اید. اگر شما آن را انجام نداده اید، کمی شبیه چیزی به نام اثر پروانه ای است

the butterfly effect is a belief that even  the smallest instance or moment or action  

اثر پروانه ای این باور است که حتی کوچکترین نمونه یا لحظه یا عمل

can have a long lasting or a big effect on  everything around it so even a small moment of  

می تواند تأثیری طولانی مدت یا بزرگ بر همه چیز اطراف خود داشته باشد، حتی یک لحظه کوچک.

time or a decision can change your life completely  so sometimes regret is a waste of time because

زمان یا یک تصمیم می‌تواند زندگی شما را کاملاً تغییر دهد، بنابراین گاهی اوقات پشیمانی اتلاف وقت است

the alternative thing may have also been a bad  choice sometimes there are only bad choices  

زیرا گزینه جایگزین نیز ممکن است انتخاب بدی بوده باشد، گاهی اوقات فقط انتخاب‌های بدی وجود دارد

that you can make so we don't always make good  choices and we don't always make bad choices but  

که می‌توانید انجام دهید، بنابراین ما همیشه انتخاب‌های خوبی نداریم و ما همیشه انتخاب‌های بد نکنیم، اما

sometimes all of the choices that we have might  actually be bad choices it's very interesting  

گاهی اوقات همه انتخاب‌هایی که داریم ممکن است در واقع انتخاب‌های بدی باشند،

this is a very deep conversation we are having  here talking of things that are deep we have mr  

بسیار جالب است.

steve coming a little bit later on we are going to  talk about regret again because well i think maybe  

کمی بعد، دوباره درباره پشیمانی صحبت خواهیم کرد، زیرا من فکر

the united kingdom at the moment  is regretting their choice of entry  

می‌کنم شاید در حال حاضر بریتانیا از انتخاب خود

for the eurovision song contest last night did you  see it unfortunately the uk did not do very well  

برای مسابقه آهنگ یوروویژن در شب گذشته پشیمان باشد.

it did not mr steve is coming soon we are going  to take a look in the garden because guess what  

اینطور نیست که آقای استیو به زودی می آید ما می خواهیم به باغ نگاهی بیندازیم زیرا حدس بزنید چه چیزی

guess what is back it has returned once more i  am so happy to see it once again yes look at that  

حدس بزنید چه چیزی برگشته است یک بار دیگر من بسیار خوشحالم که یک بار دیگر آن را می بینم بله به آن نگاه کنید

so there is something that i filmed last night in  the garden just before i went live and you can see  

بنابراین چیزی وجود دارد که از آن فیلم گرفته ام دیشب در باغ درست قبل از اینکه من زنده شوم و شما می توانید ببینید

the rhododendron rhododendron that is what that  particular flower is called it is a beautiful  

که گل رودودندرون که به آن گل خاص می گویند، گیاه زیبایی

plant and this particular one has lovely pink  flowers look at those flowers aren't they lovely  

است و این گیاه خاص دارای گل های صورتی دوست داشتنی است به آن گل ها نگاه کنید، آیا آنها دوست داشتنی نیستند.

very nice so i was quite excited last night  to see not only the sheep and the lambs but  

من دیشب بسیار هیجان زده بودم از اینکه نه تنها گوسفندها و بره ها را دیدم، بلکه گل

also the rhododendron is starting to come into  bloom and this year there are many flowers coming  

رودودندرون نیز شروع به شکوفه دادن کرد و امسال گل های زیادی

on this particular plant look at that it is the  most magnificent i really do like the rhododendron

روی این گیاه خاص می آیند. باشکوه‌ترین است که من واقعاً رودودندرون را دوست دارم،

it really just brighten up the garden i think what  about you are there any plants coming out in your  

آن را واقعاً باغ را روشن می‌کند، فکر می‌کنم در مورد شما چه گیاهی در

garden any flowers coming into bloom at the moment  maybe i notice at the back of the house also the

باغ شما وجود دارد که در حال حاضر گلی شکوفا می‌شود، شاید در پشت خانه نیز متوجه شوم.

i can't remember what it's called i'll remember  in a minute there is a lovely yellow tree that has  

نمی توانم به یاد بیاورم اسمش چیست، یک دقیقه دیگر به یاد خواهم آورد ، یک درخت زرد دوست داشتنی وجود دارد که

beautiful flowers that comes out every year and  i'm sure i will remember what it is in a moment  

گل های زیبایی دارد که هر سال بیرون می آیند و مطمئن هستم که در یک لحظه یادم می آید که چه چیزی است.

how strange my mind just went  blank mr duncan you get no points

خالی شد آقای دانکن، شما

for your memory no points just like last night  in eurovision would you like to have a look at  

هیچ امتیازی برای حافظه خود دریافت نمی‌کنید، مانند دیشب، در یوروویژن، می‌خواهید به

one of my full english lessons we are going to  take a little break whilst we have a look at one  

یکی از درس‌های انگلیسی کامل من نگاهی بیندازید.

of my many english lessons that are available on  my youtube channel and then he is here he is back  

بسیاری از درس‌های انگلیسی که در کانال یوتیوب من در دسترس هستند و سپس او اینجاست، او

by popular demand from his mother mr steve is back  in a few moments and also we will be chatting live  

به درخواست محبوب مادرش بازگشته است. آقای استیو چند لحظه دیگر بازمی‌گردد و همچنین ما

to mr steve and also you as well please don't  go away stick around who knows you might like it

با آقای استیو و همچنین شما به طور زنده چت می‌کنیم. دور برو و چه کسی می‌داند که ممکن است آن را دوست

what's it all about as i lie here in solitude on  this giant rock hurtling through space on such  

داشته باشید، وقتی من اینجا در تنهایی روی این صخره غول‌پیکر در فضا دراز می‌کشم در

a beautiful day as i look up at that glowing  ball of gas that keeps us all alive and well  

چنین روز زیبایی که به آن توپ گاز درخشان نگاه می‌کنم که همه ما را زنده و سالم نگه می‌دارد

on this little blue pebble i can't help but  wonder what's it all about why are we here  

روی این آبی کوچک سنگریزه نمی‌توانم خودداری کنم اما تعجب می‌کنم که چرا ما اینجا هستیم،

these existential thoughts rattle in my head again  and again keeping me from my nocturnal slumber  

این افکار وجودی دوباره در سرم می‌چرخند و دوباره مرا از خواب شبانه‌ام باز می‌دارند

as one by one my brain cells glow white  hot with the wonders that i behold

وقتی سلول‌های مغزم یکی یکی سفید می‌درخشند با شگفتی‌هایی که

anyway enough of that hi everybody and  welcome to another full english video lesson  

به اندازه کافی می‌بینم. سلام به همه و به یک درس ویدیویی کامل انگلیسی دیگر خوش آمدید

here we are at lesson number 33 which also happens  to be my imaginary age yes for today only i am 33.

اینجا ما در درس شماره 33 هستیم که اتفاقاً سن خیالی من است بله امروز فقط من 33 ساله هستم.

anyway i can't lie here all  day whispering about nothing  

as we have a very busy full english lesson  to get on with which will start around about

یک درس پرمشغله انگلیسی برای ادامه دادن که تقریباً از همین حالا شروع خواهد شد.

now

i love talking about british traditions and  customs so today i would like to tell you about  

one that has been very popular for many years  over time we often buy things that seem useful  

چیزهایی که

at the time but eventually they become unused and  unwanted however there is a way of selling your  

در آن زمان مفید به نظر می‌رسند، اما در نهایت بلااستفاده و ناخواسته می‌شوند، با این حال راهی وجود دارد که می‌توانید

old items in person and sometimes you might make  a little bit of money as well you can sell your  

اقلام قدیمی خود را شخصاً بفروشید و گاهی اوقات ممکن است کمی درآمد داشته باشید و همچنین می‌توانید

second hand items to someone who needs them if  something is second hand it means that it has been  

اقلام دست دوم خود را به کسی که به آنها نیاز دارد بفروشید. اگر چیزی دست دوم است، به این معنی است که از آن

used it is pre-owned it is not new  you can sell your unwanted items at a  

استفاده شده است، از قبل متعلق به آن است، جدید نیست، می‌توانید اقلام ناخواسته خود را در

car boot sale this is a place where people turn  up and sell items from the boots of their cars  

فروش صندوق عقب خودرو بفروشید.

there are many car boot sales that take place  here in the uk they often happen at the weekend  

بسیاری از فروش‌های چکمه‌های اتومبیل در اینجا در بریتانیا انجام می‌شوند، اغلب در آخر هفته اتفاق

then there is a jumble sale things that are  unwanted or secondhand are sold at a jumble sale  

می‌افتند   سپس یک فروش پیچیده وجود دارد چیزهایی که ناخواسته هستند یا دست دوم در یک فروش پیچیده فروخته می‌شوند

a jumble sale is often held to raise money for  charity the word jumble means old and unwanted  

یک فروش شلوغ اغلب برای جمع‌آوری پول برای امور خیریه برگزار می‌شود. به این معنی که اقلام ناخواسته قدیمی و ناخواسته

as well as mixed up and messy old unwanted items  can be described as knickknacks odds and ends  

و همچنین اقلام ناخواسته قدیمی مخلوط و نامرتب  را می‌توان به‌عنوان شانس و انتها نامرتب توصیف کرد.

bric-a-brac jumble and even junk there are  shops that specialize in second-hand items  

you might buy a second-hand car a car that  has been pre-owned and not new is second hand

ماشین دستی ماشینی که  قبلاً متعلق به آن بوده و نو نیست، دست دوم

it's now time for another buzz word a  buzz word is a word or phrase that is  

است، اکنون وقت آن رسیده است که یک کلمه وزوز دیگری بنویسیم یک  کلمه buzz کلمه یا عبارتی است

used during a certain period of time or  is generally popular today's buzzword is  

که   در یک دوره زمانی خاص استفاده می شود یا  عموماً رایج است.

shaming this particular word is not new but  it is often used in phrases that have become  

این کلمه جدید نیست، اما اغلب در عباراتی استفاده می‌شود که

prominent the word shame means to feel upset or  distraught over some negative aspect of your life  

برجسته شده‌اند. کلمه شرم به معنای احساس ناراحتی یا پریشانگی از برخی جنبه‌های منفی زندگی‌تان است

or because of the way you feel about yourself you  feel self-conscious about something we often use  

یا به دلیل احساسی که نسبت به خودتان دارید ، نسبت به چیزی که اغلب استفاده می‌کنیم احساس خودآگاهی می‌کنید.

shaming with the state of being a certain way one  group of people might accuse another of shaming  

خجالت کشیدن با حالت خاصی که گروهی از افراد ممکن است گروهی دیگر را متهم کنند

them by the things they say or do overweight  people might feel fat shamed because of their size  

که با چیزهایی که می‌گویند یا انجام می‌دهند شرمنده می‌شوند. افراد ممکن است به دلیل جثه خود احساس

they are made to feel uncomfortable about being  fat so fat shaming is the action of ridiculing  

شرمندگی کنند. عمل تمسخر

or placing guilt on the overweight another one is  poverty shaming which is the action of ridiculing  

یا احساس گناه برای فرد دارای اضافه وزن، شرمساری از فقر است که عمل تمسخر

or using a person's poverty for entertainment or  exploitation a poor person might be berated or  

یا استفاده از فقر یک فرد برای سرگرمی یا استثمار یک فقیر است. ممکن است به دلیل ضعیف بودن مورد سرزنش قرار گیرد یا

shamed for being poor this form of shaming is  seen by some as embarrassing and exploitative  

شرمنده باشد، این شکل از شرمساری به نظر برخی شرم آور و استثمارگرانه است

the suffix shaming can be added to any state that  is held up as a way not to live poverty shaming  

پسوند شرم را می توان به هر حالتی اضافه کرد که به عنوان راهی برای زندگی نکردن از فقر در نظر گرفته می شود.

fat shaming body shaming parental shaming  or internet shaming are all seen as types  

شرمساری همه به عنوان

of social humiliation by those affected  by the negative attention they bring

انواع تحقیر اجتماعی توسط افرادی که تحت تأثیر توجه منفی که در اینجا آورده اند دیده

here are two english words that both have positive  meanings and can shape a person's life forever  

می شوند، دو کلمه انگلیسی هستند که هر دو معانی مثبت دارند و می توانند زندگی یک فرد را برای همیشه شکل دهند.

the words are inspire and aspire firstly the word  inspire means to fill someone with the urge or  

میل یا

ability to do something quite often the thing in  question is creative something you see or hear  

توانایی انجام کاری اغلب موضوع مورد بحث خلاق است، چیزی که می‌بینید یا می‌شنوید

inspires you to do something yourself you feel  inspired by the thing you saw you feel the urge  

به شما الهام می‌دهد که کاری را انجام دهید که خودتان احساس می‌کنید  الهام گرفته از چیزی که دیدید، میل

to do something similar or to go off on your own  course and create something unique and individual  

به انجام کاری مشابه یا رفتن به مسیر خود را دارید. و چیزی منحصر به فرد و منحصر به فرد ایجاد

the action of another person might inspire  you to do the same thing you feel emboldened  

کنید   عمل شخص دیگری ممکن است به شما الهام دهد که همان کاری را انجام دهید که احساس شجاعت می کنید

i like that word to embolden is to give confidence  and encouragement through action you might  

من دوست دارم آن کلمه را جاسازی کنید قدیمی دادن اعتماد به نفس و تشویق از طریق عمل است که ممکن است

describe inspiration as a type of enlightenment  you feel inspired which encourages you to take  

الهام را به عنوان نوعی روشنگری توصیف کنید  که احساس می کنید الهام گرفته شده اید که شما را تشویق می کند

action i attended a business seminar last weekend  and now i feel inspired to start my own company  

اقدامی انجام دهید من آخر هفته گذشته در یک سمینار تجاری شرکت کردم و اکنون احساس می کنم الهام گرفته شده ام برای راه اندازی شرکت خودم

that beautiful sunset has inspired me to start  painting again then there is the word aspire  

که غروب زیبای خورشید به من الهام گرفته است. برای شروع دوباره نقاشی کردن و سپس کلمه آرزو وجود دارد

which describes the feeling of bettering yourself  you see a place where you would like to be in  

که احساس بهتر کردن خود را توصیف می کند ، جایی را می بینید که دوست دارید

the future with a better job a better house or  perhaps a more comfortable lifestyle these are  

در آینده با شغل بهتر، خانه بهتر یا شاید سبک زندگی راحت تر باشید، اینها

the things a person might aspire to you might say  that the urge which comes from feeling aspiration  

چیزهایی هستند که یک فرد ممکن است داشته باشد. آرزوی شما ممکن است بگویید که اشتیاقی که از احساس آرزو

is what pushes us forward to better ourselves  you aspire towards a goal or an objective  

می‌آید همان چیزی است که ما را به جلو سوق می‌دهد تا خودمان را بهتر کنیم. شما به سمت یک هدف یا یک هدف می‌خواهید

ambition and hope can be the driving forces  that help you realize your dreams for the future  

جاه‌طلبی و امید می‌تواند نیروهای محرکه‌ای باشد که به شما کمک می‌کند رویاهای خود را برای آینده تحقق بخشید

you can be inspired to aspire i saw a lovely  village on tv last night which is the place  

می‌توانید الهام بگیرید. آرزو کردن، دیشب یک دهکده دوست داشتنی را در تلویزیون دیدم، جایی

i'd like to live one day to dream and aspire is  what we all do sometimes those hopes and dreams  

که دوست دارم یک روز زندگی کنم و آرزو کنم همه ما گاهی اوقات این امیدها و رویاها

are big and appear out of reach but if you can  imagine something then there is no reason why  

بزرگ هستند و دور از دسترس به نظر می رسند، اما اگر می توانید چیزی را تصور کنید، پس دلیلی وجود ندارد که

it can't be achieved it all depends on you to  inspire is to give someone a spark of creativity  

نتوان به آن رسید، همه چیز به شما بستگی دارد که الهام بخش این است که به کسی جرقه ای از خلاقیت بدهید

to aspire is to think positive dream big  and most importantly of all never give up

تا آرزو کند. این است که به رویای مثبت فکر کنید و مهمتر از همه هرگز تسلیم نشوید

and there it was one of my full english lessons  

و این یکی از درس های کامل انگلیسی

they are available on my youtube  channel if you want to watch  

من بود. اگر می خواهید

any of my video lessons then yes you can go to  my youtube channel which is where they all live

هر یک از درس های ویدیویی من را تماشا کنید، می توانید به کانال یوتیوب من بروید. جایی که همه آنها زندگی می کنند

hello hello everyone would you like to know  mr duncan do you want some applause go on

سلام سلام به همه دوست دارید بدانید آقای دانکن آیا می خواهید کمی تشویق کنید ادامه دهید

they call him mr steve well you do anyway and  lots of other people do as well how are you  

آنها او را آقای استیو صدا می زنند خوب شما به هر حال انجام می دهید و بسیاری از افراد دیگر نیز همینطور هستند شما امروز چطور هستید

today mr duncan i would be much better i would  be much better if you didn't shout in my ear  

آقای دانکن من خیلی خوب خواهم بود بهتر است اگر در گوشم فریاد نمی زدی خیلی بهتر می شدم

i'm not shouting mr duncan i'm just alive and uh  and very glad to be here today i must say because  

. من فریاد نمی زنم آقای دانکن من فقط زنده هستم و اوه و خیلی خوشحالم که امروز اینجا هستم، باید بگویم که

you have saved me coming on here today i was in  the garden and i needed a break i'm always in the  

شما نجاتم دادید که امروز به اینجا آمدم. در باغ و من نیاز به استراحت داشتم

garden uh but i feel a bit tired today why tired  was it was it because you went to see your mother  

بله، در باغ، اوه، اما امروز کمی احساس خستگی می‌کنم که چرا خسته شدم، به این دلیل بود که به دیدن مادرت رفتی،

that might have been something to do with it but  no i can imagine that being very tiring i think  

ممکن است این موضوع ربطی به آن داشته باشد، اما نه، نمی‌توانم تصور کنم که خیلی خسته‌کننده است، فکر

it's when i came back which i i got a big surprise  last night i drove back took me about hour and 50  

می‌کنم زمانی بود که برگشتم. که برایم غافلگیر شد  دیشب که با ماشین برگشتم حدود یک ساعت و 50

minutes to drive back from my mother's okay lovely  to see her it was after more than six months  

دقیقه طول کشید تا از خانه مادرم برگردم و او را ببینم بعد از بیش از شش ماه بود

yeah because of all the lockdowns um so finally  able to go and see her uh but when i came back  

بله به خاطر تمام قفل‌ها، بالاخره توانستم بروم و ببینم او، اوه، اما وقتی

i was just reversing back up into the driveway  okay and there i was confronted with mr duncan  

برگشتم   داشتم به عقب برمی‌گشتم و وارد خیابان می‌شدم خوب و در آنجا با آقای دانکن  روبرو شدم

pointing a camera at me i must admit i was not  expecting that no i was live last night i did  

که دوربین را به سمت من نشان می‌داد، باید اعتراف کنم که انتظار نداشتم که نه، دیشب زنده بودم

a special live stream for for around one hour  whilst the sheep and the lambs were out at the  

یک پخش زنده ویژه انجام دادم برای حدود یک ساعت در حالی که گوسفندها و بره‌ها در

back of the house and i was waiting patiently for  steve to return from his mother's and then just  

پشت خانه بیرون بودند و من صبورانه منتظر بودم استیو از خانه مادرش برگردد و سپس درست

before the live stream ended mr steve came back  and you were filming me i've never been filmed  

قبل از پایان پخش زنده، آقای استیو برگشت و تو از من فیلم می گرفتی. هرگز فیلمبرداری نشده است

it was like it was like being on some kind of  reality tv show it was a bit like being famous  

مثل این بود که در یک برنامه تلویزیونی واقعی حضور داشتم، کمی شبیه به معروف بودن بود

is that big brother yeah i was like the paparazzi  swarming around mr steve's car trying to get a  

. این است که برادر بزرگتر، آره، من مثل پاپاراتزی‌هایی بودم که دور ماشین آقای استیو می‌رفتند و سعی

photograph of him so how many how many millions  of people were watching at the time mr duncan  

می‌کردند از او عکس بگیرند، پس چند میلیون عکس مردم در آن زمان آقای دانکن را تماشا می‌کردند،

so there weren't millions unfortunately  i think we had about at the peak maybe

بنابراین متأسفانه میلیون‌ها نفر نبودند . فکر می‌کنم ما در اوج، شاید

35. well just it just goes to show i'm not famous  yet no well the thing is it isn't about fame you  

35 سال داشتیم. خوب فقط نشان می‌دهد که من مشهور نیستم، اما خوب، موضوع شهرت نیست. شما

see if you want to be well known on youtube you  have to annoy people you have to annoy certain  

ببینید اگر می‌خواهید در یوتیوب به خوبی شناخته شوید، باید افرادی را آزار دهید، باید افراد خاصی را آزار دهید

people and then other people will come and  defend you or maybe if you mention something  

و سپس افراد دیگر می‌آیند و از شما دفاع می‌کنند یا شاید اگر چیزی را ذکر کنید

that will divide opinion and then everyone will  keep coming back to find out what the other  

که باعث اختلاف نظر می‌شود و سپس همه باز خواهند گشت تا پیدا کنند. بفهمم

side of the argument are saying so that's one  of the ways i i have been doing something very  

طرف بحث چه می‌گوید، بنابراین این یکی از راه‌هایی است که من در چند روز گذشته کار بسیار جالبی انجام

interesting over the past few days i've been  watching a lot of content from people on youtube  

می‌دهم، محتوای زیادی از افراد در یوتیوب

that i don't normally watch and it is  interesting to see how often the viewers  

تماشا می‌کنم که معمولاً آنها را تماشا نمی‌کنم. مورد توجه است سعی کنید ببینید چقدر

are actually manipulated by the creators on  youtube they stage things arguments situations  

بینندگان   واقعاً توسط سازندگان در  یوتیوب دستکاری می‌شوند، آنها چیزهایی را صحنه‌سازی می‌کنند، موقعیت‌های استدلال

just to get attention from the viewers and then  more and more people will become interested  

فقط برای جلب توجه بینندگان و سپس افراد بیشتر و بیشتری علاقه‌مند می‌شوند

so i think one of the problems with with us is  sometimes we we just we we don't really divide  

بنابراین فکر می‌کنم یکی از مشکلات ما این است گاهی اوقات ما فقط ما واقعاً هیچ عقیده‌ای را تقسیم نمی‌کنیم،

any opinions right okay mr duncan we're going to  talk about we're going to get right into religion  

خوب آقای دانکن، ما می‌خواهیم درباره آن صحبت کنیم، ما مستقیماً وارد دین

that's what we're going to do politics religion  everything well if you remember a few weeks ago  

می‌شویم   این کاری است که ما می‌خواهیم سیاست انجام دهیم دین همه چیز را خوب به خاطر داشته باشید، اگر چند هفته پیش به خاطر داشته باشید

we were talking about the royal family yes  and i did say something that i i do regret  

ما داشتم در مورد خانواده سلطنتی صحبت می‌کردم بله و من چیزی گفتم که پشیمان هستم

because we are talking about regret regret today i  noticed and there have been some very interesting  

زیرا امروز در مورد پشیمانی صحبت می‌کنیم، متوجه شدم و نظرات بسیار جالبی وجود دارد

comments and a few weeks ago i did make a  comment about people who are keen or are fans  

و چند هفته پیش در مورد افرادی که مشتاق یا علاقه‌مند هستند نظری دادم.

of the royal family here in the uk and i did say  that they they are stupid and i must admit i did  

طرفداران خانواده سلطنتی اینجا در بریتانیا هستند و من گفتم که آنها احمق هستند و باید اعتراف کنم

regret saying that because not all of them  are stupid i mean some of them are idiots  

پشیمان شدم که گفتم چون همه آنها احمق نیستند، منظورم این است که برخی از آنها احمق هستند.

you see so some are stupid and some are idiots  so i'm very sorry about i really do regret saying  

ببینید بعضی ها احمق هستند و بعضی ها احمق هستند، بنابراین من بسیار متاسفم که واقعاً متاسفم

that they're stupid because of course some are not  they are just idiots ah mr duncan that does not  

که می گویم آنها احمق هستند زیرا البته بعضی ها اینطور نیستند. آنها فقط احمق هستند آه آقای دانکن که به

sound like an apology doesn't it no it sounds like  you are trying to court a controversy controversy  

نظر عذرخواهی نیست نه، به نظر می‌رسد شما می‌خواهید به یک بحث جنجالی راه

there's a good phrase mr duncan yes get angry  court controversy it means you're you're you're  

بیاندازید   یک عبارت خوب وجود دارد آقای دانکن بله عصبانی شوید جنجال دادگاه به این معنی است که شما هستید

asking trying to trying to look for uh controversy  if you caught something it means that you're sort  

می‌پرسید که سعی کنید به دنبال جنجال بگردید  اگر چیزی را گرفتید به این معنی است که شما به نوعی

of embracing it doesn't it yes you are well you  you are trying to encourage yes you are you are  

آن را در آغوش می گیرید، نه بله، شما خوب هستید، شما سعی می کنید آن را تشویق کنید بله، شما هستید،

creating that that situation by doing something  that then creates another situation so you you  

آن موقعیت را با انجام کاری ایجاد می کنید که سپس موقعیت دیگری ایجاد می کند، بنابراین شما سعی می کنید

are trying to manipulate and but can you believe  it and this is something i've never said before

آن را دستکاری کنید، اما آیا می توانید باور کنید و این چیزی است که قبلاً هرگز

a few years ago i actually had someone  from youtube who got in touch with me  

نگفته بودم چند سال پیش، من در واقع یک نفر از یوتیوب داشتم که با من در تماس بود

and they they wanted to give me some advice about  how to get more people watching can you believe  

و آنها می خواستند به من توصیه هایی در مورد چگونگی ترغیب بیشتر مردم به

and this this might get me taken off  by the way can you believe they told me  

تماشای آن بدهند. به هر حال، باورتان می‌شود که آنها به من گفته‌اند که

youtube advised me and this was advice that they  gave to me they said you've got to get people  

یوتیوب به من توصیه کرده است و این توصیه‌ای بود که آنها به من دادند و گفتند باید کاری کنید که مردم

fighting and disagreeing with each other they did  say that yes you've got to say things that divide  

با هم دعوا کنند و مخالفت کنند. آنها گفتند بله باید چیزهایی بگویید که

opinion on your channel and then what will happen  is that will then create more interest in your  

نظرات را در کانال شما تقسیم می کند و سپس اتفاقی که می افتد این است که علاقه بیشتری به کانال شما ایجاد می کند

channel because some people will be for the thing  you say and some people will be against it we  

زیرا برخی از افراد موافق حرفی هستند که شما می گویید و برخی مخالف آن هستند. ما

don't have to do that we've got tomic to do that  for us yes but that's not the point i'm making  

مجبور نیستیم این کار را انجام دهیم. باید تومیک این کار را برای ما انجام دهم، بله، اما این هدفی نیست که من می‌گویم،

though what i'm saying is that was advice from  youtube that was someone from youtube telling me  

هر چند چیزی که می‌گویم این است که توصیه‌ای از یوتیوب بود، کسی از یوتیوب به من گفت

to make you annoyed and angry and to get you  fighting with each other so you would all  

که شما را آزرده خاطر و عصبانی کنم و شما را با هرکدام از آنها دعوا کنم. در غیر این صورت، همه

come back to my channel and watch my videos  and this is very apparent if you watch many  

به کانال من بازگردید و ویدیوهای من را تماشا کنید و این بسیار آشکار است اگر ستاره‌های زیادی از

youtube stars you will often see that they do  divide opinion between the people who subscribe  

یوتیوب را تماشا کنید، اغلب می‌بینید که آنها نظرات خود را بین افرادی که

to them and the more fighting the more divided the  audience becomes the more people will come back  

مشترک آنها هستند تقسیم می‌کنند و هر چه دعوا بیشتر باشد، تقسیم‌بندی بینندگان بیشتر می‌شود. bec گاهی افراد بیشتری برمی گردند

not only to watch the videos but also to read  the comments underneath so we've got to ramp  

نه تنها برای تماشای ویدیوها، بلکه برای خواندن نظرات زیر، بنابراین باید

ramp things up a bit ramp things up a bit mr  duncan create controversy around the world of  

همه چیز را کمی افزایش دهیم آقای دانکن جنجال در سراسر جهان

english yes but the thing is i don't want  to do that because then i i wouldn't feel  

انگلیسی ایجاد کند بله، اما موضوع آیا من نمی‌خواهم این کار را انجام دهم زیرا در این صورت احساس

good about myself i wouldn't not if you did  it deliberately no well that's manipulate  

خوبی نسبت به خودم نداشتم، اگر شما عمداً این کار را انجام می‌دادید، این کار

your viewers yes but that's the point i'm  just making no i know people are doing that  

را نمی‌کردم. انجام این کار

and that's what youtube have actually told me to  do in the past can you believe youtube told me  

و این همان کاری است که یوتیوب در گذشته به من

to to say things and do things that would make  everyone out there angry that was their advice

گفته است  انجام دهم.

but anyway mr duncan we we don't want to we don't  want to youtube to come down on you with a ton  

ما نمی‌خواهیم یوتیوب با تعداد زیادی آجر به سر شما

of bricks well i think they already have true  true regret regret you might regret saying that  

بیاورد، من فکر می‌کنم آنها قبلاً واقعاً پشیمانی واقعی دارند، ممکن است پشیمان شوید که

yes about youtube now i don't want i don't want  to make things too negative today but we are going  

بله در مورد یوتیوب، اکنون نمی‌خواهم، من هم نمی‌خواهم چیزهایی بسازم امروز منفی است، اما ما

to have a look at my mum's empty house soon as  well because last weekend we had to say goodbye  

می‌خواهیم نگاهی بیندازیم خانه مادرم به زودی خالی می‌شود، زیرا آخر هفته گذشته باید با خانه خانوادگی‌ام خداحافظی می‌کردیم،

to my family home it's been my family home for for  53 years even though i moved out many years ago  

این خانه برای 53 سال خانه خانواده من بوده است، حتی اگر سال‌ها پیش از خانه نقل مکان

to to share my life with this  person that's something that  

کردم تا زندگی‌ام را با این فرد به اشتراک بگذارم، این چیزی است که

one of us may regret yes having done i think both  of us regret it from time to time that's not true  

یکی از ما ممکن است پشیمان باشیم بله از انجام این کار، فکر می‌کنم هر دوی ما هر از گاهی پشیمان می‌شویم که این درست نیست.

oh well let's just hope your mother isn't  actually watching no she isn't today because  

اوه خوب، فقط امیدوار باشیم که مادرت واقعاً تماشا نمی‌کند نه او امروز تماشا نمی‌کند زیرا

well she doesn't know does she that she no longer  has no wants to go well i wish he hadn't said that  

خوب او نمی‌داند آیا او نه دیگر نمی‌خواهد خوب پیش برود، ای کاش او این را

because i wasn't going to say that why did he why  did you actually say that because now because now  

نمی‌گفت   چون نمی‌خواستم بگویم چرا او واقعاً این را گفتی، زیرا

you might be giving ammunition for someone  to actually try and get my mum to know that  

اکنون   ممکن است به کسی مهمات می‌دهی تا واقعاً سعی کند من را بگیرد. مادر بداند

you see instead of just saying nothing they'd  struggle they'd struggle because they can't uh get  

که   می‌بینی به‌جای اینکه چیزی نگویید، آنها تلاش می‌کنند، آنها تلاش می‌کنند چون نمی‌توانند وارد

in to see her can they no okay anyway that's where  she is at the moment we are sailing further and  

شوند تا او را ببینند، آیا نمی‌توانند به هر حال این جایی است که او در لحظه‌ای است که ما بیشتر و  دورتر از آن کشتی می‌شویم.

further away from the point that i'm making which  is we will be having a look at the empty house  

نکته ای که من می گویم کدام است را خواهیم کرد نگاهی به خانه خالی بیاندازیم

the house that we stripped bare everything is  gone now but the curtains the furniture the  

خانه ای که همه چیز را برهنه کردیم اکنون رفته است، اما پرده‌ها، مبلمان

carpet we had to take it away ourselves last week  didn't we we had a great time last week cutting up  

فرش  که هفته گذشته مجبور شدیم خودمان آن را برداریم  مگه هفته گذشته با بریدن

some of the carpets and taking them to the local  rubbish dump oh we didn't really enjoy it um  

بعضی از چیزها خیلی خوش گذشت. فرش‌ها و بردن آن‌ها به زباله‌دان محلی، اوه، ما واقعاً از آن لذت نمی‌بردیم،

i was amazed how much i could actually get in  my car that we got virtually every carpet in the  

من شگفت‌زده شدم که چقدر می‌توانم در ماشینم سوار شوم که تقریباً همه فرش‌های

house it's quite strange because they were very  good quality carpets and um the people that uh are  

خانه را خریدیم، بسیار عجیب است زیرا آنها فرش‌هایی با کیفیت بسیار خوب بودند و اوه مردمی که

taking over your mum's house insisted well they  own the house that's right uh insisted that um  

خانه مادرت را تصرف می‌کنند، اصرار داشتند که صاحب خانه هستند که درست است، اصرار داشتند که

we take out the carpet but anyway that's another  subject one of the interesting things is we went  

فرش را برداریم، اما به هر حال این موضوع دیگری است یکی از چیزهای جالب این است که

along to the local rubbish dump in stafford and  we were amazed at how many people were there  

ما به زباله‌دان محلی در کارکنان اداره رفتیم و ما شگفت زده شدیم که چند نفر آنجا بودند   وسایل را

throwing stuff away have you ever watched people  throwing things away throwing stuff and they they  

دور می انداختند، آیا تا به حال دیده اید که مردم وسایل را دور می اندازند و وسایل را دور می اندازند و آنها

were coming in huge vans full of junk stuff that  they had and they were just throwing all this  

با ون های بزرگ پر از چیزهای ناخواسته می آمدند که  داشتند و می آمدند فقط همه این

stuff away and one of the interesting things  afterwards we spoke to my sister and she says  

چیزها را دور می اندازم و یکی از چیزهای جالب بعد از آن با خواهرم صحبت کردیم و

that sometimes she will she will see things that  people are throwing away and she will take them  

او می گوید که گاهی اوقات چیزهایی را می بیند که مردم دور می اندازند و آنها را می گیرد

and and make them new she'll paint them or do  things with them so so i think that's quite  

و آنها را جدید می کند و آنها را رنگ می کند. یا کارهایی را با آن‌ها انجام دهید، بنابراین فکر می‌کنم بسیار

interesting so there is a big actually a big  trade now in things that have been restored  

جالب است، بنابراین در واقع معامله بزرگی در

things that were junk oh yes and now they've been  restored well that's another subject all together  

مورد چیزهایی که بازسازی شده‌اند وجود دارد.

but i think the throwaway society which  is one of the planets in such a bad  

جامعه دور ریختنی که یکی از سیاره‌هایی است که در وضعیت بدی

state but i thought it was quite interesting  just watching all this stuff being thrown away  

قرار دارد، اما فکر می‌کردم خیلی جالب بود، فقط تماشای دور ریختن این همه چیز بود،

but we were doing the same thing we were throwing  away some perfectly good carpet from my mother's  

اما ما همان کاری را انجام می‌دادیم که چند فرش کاملاً خوب را از خانه مادرم دور

house some of them were perfectly good most of  them weren't yes anyway you had to do that that  

انداختیم. آنها کاملاً خوب بودند اکثر آنها بله نبودند به هر حال باید این کار را انجام می دادید که

wasn't a choice no that's it but it's interesting  it's interesting it's interesting anyway we will  

انتخابی نبود نه همین است اما جالب است  جالب است به هر حال جالب است ما

be taking a look at my mother's empty house a  little bit later maybe i will shed a little tear  

کمی بعد در خانه خالی مادرم شاید کمی اشک بریزم،

so what's happening on the live chat mister lots  of people have made comments about things they  

بنابراین اتفاقی که در چت زنده می‌افتد، بسیاری از افراد درباره چیزهایی که

regret i was quite interested bearing in mind a  certain asset class has plummeted uh last week  

پشیمان هستند نظر داده‌اند. هفته

if anyone is interested in investing and follows  investing uh the world of crypto currencies  

اگر کسی علاقه‌مند به سرمایه‌گذاری است و سرمایه‌گذاری را دنبال می‌کند ، دنیای ارزهای رمزنگاری شده

has undergone a bit of a shock last week um if you  follow it i mean i follow it i don't you know i'm  

هفته گذشته با کمی شوک مواجه شده است، اوم اگر آن را دنبال کنید، یعنی من آن را دنبال می‌کنم، نمی‌دانید که من  نمی‌روم

not we're not going to talk about investments  but you know about what we invested or don't  

، ما نمی‌رویم برای صحبت در مورد سرمایه‌گذاری‌ها، اما شما می‌دانید که ما چه چیزی سرمایه‌گذاری کرده‌ایم یا روی چیزی سرمایه‌گذاری نمی‌کنیم،

invest in anything no okay then so what's the  point you're making point i'm making is that uh  

خوب نیست، بنابراین نکته‌ای که به آن اشاره می‌کنم این است که

i can't pronounce your name i'm sorry z-d-e-n-e-k  regret selling bitcoin yes uh because there is  

اوه   نمی‌توانم نام شما را تلفظ کنم، متأسفم z-d-e-n-e-k پشیمانم فروش بیت کوین بله، آه، زیرا

something that has plummeted in value i mean it's  one of those areas of investment that you know you  

چیزی وجود دارد که ارزش آن به شدت کاهش یافته است، منظورم این است که این یکی از آن حوزه‌های سرمایه‌گذاری است که

don't get involved in if you're only only the  brave and people who are quite willing to take  

می‌دانید اگر فقط شجاع باشید و افرادی که کاملاً مایل به

the ups and downs of of a new asset class if you  want to call it that okay uh would get involved in  

انجام پیشرفت‌ها هستند، درگیر آن نمی‌شوید. و فرازهای یک جدید اگر بخواهید آن را به این شکل بنامید، اوه، درگیر می‌شوید،

so i mean it's going it was i think it was forty  thousand dollars now it's going back down to 30.  

بنابراین منظورم این است که همینطور است، فکر می‌کنم چهل هزار دلار بود اکنون به 30

but yes regretting selling bitcoin but you  probably won't regret selling it i mean you could  

کاهش می‌یابد. منظورم این است که می‌توانستید

i mean if you were adventurous you could buy back  in now buy the dip as they say you know who knows  

یعنی اگر ماجراجو بودید، می‌توانستید دوباره خرید کنید  اکنون قیمت پایین را بخرید، همانطور که می‌گویند می‌دانید چه کسی می‌داند

that everyone's forecasting that it'll be worth a  million dollars in ten years time i wouldn't take  

که همه پیش‌بینی می‌کنند که در ده سال آینده یک  میلیون دلار ارزش دارد، من آن را قبول

it i wouldn't take any notice of anyone because  as i always this is always the point i make  

نمی‌کنم. هیچ توجهی به کسی نمی‌کنم، زیرا مثل همیشه این نکته‌ای است که به همه متخصصان اشاره می‌کنم،

all of the experts all of the people that say that  they are knowledgeable none of them saw the crash  

همه افرادی که می‌گویند آن‌ها آگاه هستند، هیچ‌کدام از آنها سقوط

of 2008 coming none of them not one no no wait  there i'm trying to get to the end of my sentence  

سال 2008 را ندیده‌اند. در آنجا دارم سعی می کنم به پایان جمله ام برسم

not one of them said oh oh hello yeah the people  are being sold the mortgages and debt and they're  

یکی از آنها نگفت اوه اوه سلام بله به مردم وام مسکن و بدهی فروخته می شود و  دارند

getting into debt that they can't repay there's  going to be a big crash no one said that some  

بدهی می گیرند که نمی توانند آن را بازپرداخت کنند. تصادف هیچ کس نگفت که برخی از

people did because yes but not some people some  people did but not not the people that we all  

افراد این کار را انجام دادند زیرا بله نه برخی از مردم، نه افرادی که همه ما

listen to when the tv is on when these people  are telling us what to think and say and buy  

وقتی تلویزیون روشن است به آنها گوش می‌دهیم، وقتی این افراد به ما می‌گویند چه فکر کنیم، بگوییم و بخریم.

they didn't say oh everything's going to go  a little bit crappy in 2008 they kept it to  

2008 آنها آن را برای

themselves well i think it's going to go a little  bit crappy as you say uh over the next few years  

خودشان نگه داشتند، فکر می‌کنم در چند سال آینده، همانطور که شما می‌گویید کمی مزخرف خواهد شد   به

anyway we are not financial experts i am no you're  not no i'm not watching six youtube videos if i  

هر حال ما متخصص مالی نیستیم،

was a financial expert mr duncan yes i would  be i would be driving a forward mustang well  

آقای دانکن کارشناس مالی بود بله، من می‌شدم، من یک موستانگ رو به جلو را به خوبی رانندگی می‌کردم.

right now is that all well that's that's  all i want actually that doesn't seem like  

that's not going to show off your wealth that's  just going to say but that's all i want all i  

این تنها چیزی است که من می خواهم

can afford is a forward mustang but they're very  expensive mr duncan anyway and we're drifting away  

یک موستنگ رو به جلو است، اما به هر حال آنها بسیار گران هستند آقای دانکن و ما در حال دور شدن

steve i can't even see the land anymore i know  we're going off in a tangent we're so far out  

هستیم. تا

it's sea i the land has actually vanished off  at a tangent if you go off at a tangent horizon  

اینجا    دریا است و زمین در واقع ناپدید شده است در مماس اگر شما در یک افق مماس حرکت می کنید

don't stay on the course of the  subject you were going to take  

در مسیر موضوعی که قرار بود

and you go off at a tangent to divert to divert  well it's english i thought i would explain  

انجام دهید  نمی مانید  و در یک مماس حرکت می کنید تا منحرف شوید خوب انگلیسی است فکر کردم توضیح

that phrase that's great i enjoyed that's  one of the best it's one of the best words

دهم   این عبارت عالی است من لذت بردم این یکی از بهترین یکی از بهترین کلمات است،

so today we're talking about regret is  there anything you regret mr steve besides  

بنابراین امروز در مورد پشیمانی صحبت می کنیم این است که از چیزهایی که پشیمان می شوید آقای استیو علاوه بر

well hooking up with me i don't really regret that  mr duncan at all i've had i've had many many many  

اینکه با من ارتباط برقرار کردید واقعاً از اینکه آقای دانکن داشتم پشیمان نیستم. چندین

uh hours of happiness over the last 30 years no no  no well the thing is i am the sort of person that  

ساعت خوشبختی در 30 سال گذشته نه نه نه خوب مشکل این است که من از آن دسته افرادی

does get bogged down with regret yes you do you do  tend to hold on to things and this is what i said  

هستم که در پشیمانی غرق می شوم، بله، شما انجام می دهید، تمایل دارید چیزهایی را حفظ کنید و این همان چیزی است که قبلاً گفتم.

earlier there are two ways of looking at regret  it can push you forward because you learn from  

دو روش برای نگاه کردن به پشیمانی می‌تواند شما را به جلو سوق دهد زیرا از

those mistakes or it can drag you down because you  keep thinking about them an intelligence said it  

آن اشتباهات درس می‌گیرید یا می‌تواند شما را به پایین بکشاند زیرا مدام به آنها فکر می‌کنید.

made a good point earlier that that regret if you  regret something it's probably a good opportunity  

to learn something because the problem with regret  is you think oh i wish i'd done that but that's  

چیزی یاد گرفتن زیرا مشکل پشیمانی این است که فکر می‌کنی اوه، ای کاش این کار را می‌کردم، اما اینطور است،

but that's hindsight is a wonderful thing ah isn't  it that's a good phrase that's a very different  

اما عقب‌نگری چیز فوق‌العاده‌ای است آه، این یک عبارت خوب است که یک قوری ماهی بسیار متفاوت است

kettle of fish because hindsight is learning from  your past mistakes but you you hear this all the  

، زیرا عقب‌نگری در واقع درس گرفتن از اشتباهات گذشته شماست. شما همیشه این را می‌شنوید

time when something bad happens and let's face  it over the past few years there have been many  

وقتی اتفاق بدی می‌افتد و اجازه دهید با آن روبرو شویم  در چند سال گذشته

things that people have done in power that now  they regret but they say in in hindsight we would  

کارهای زیادی   مردم در قدرت انجام داده‌اند که اکنون پشیمان هستند، اما در گذشته می‌گویند که ما این

do it completely differently for example yes for  example i mean they don't teach financial acumen  

کار را کاملاً متفاوت انجام می‌دهیم، مثلاً بله. مثلاً منظورم این است که آن‌ها زیرکی مالی را آموزش نمی‌دهند،

acumen financial knowledge okay or  expertise at school had they done that  

دانش مالی خوب یا تخصص در مدرسه، اگر این کار را انجام

and somebody if somebody had said to me  right in school if there had been a class on  

می‌دادند، و اگر کسی به من گفته بود، درست در مدرسه، اگر کلاسی برگزار می‌شد

how to make sure that when you reach you know  after 30 or 40 years you'll have enough money to  

که چگونه می‌توان مطمئن شد که وقتی به شما رسیدید. بدانید که بعد از 30 یا 40 سال، پول کافی برای بازنشستگی خواهید داشت،

retire on i mean it's very easy all you actually  basically need to do is save about 20 of your  

منظورم این است که این کار بسیار آسان است، تنها چیزی که در اصل باید انجام دهید این است که حدود 20 دستمزد خود را پس انداز کنید

wages yes do it for 30 or 40 years and you'll  have loads of money and nobody tells you that  

، بله این کار را برای 30 یا 40 سال انجام دهید و خواهید داشت. انبوهی از پول و هیچ کس به شما نمی گوید

when you did actually talk about this i know what  i'm just saying but you asked me what i regret so  

که وقتی واقعاً در مورد این موضوع صحبت کردید من می دانم که فقط چه می گویم اما از من پرسیدید که از چه چیزی پشیمان هستم

i regret not doing that but i don't really regret  it because i didn't have the knowledge at the time  

بنابراین از انجام ندادن آن پشیمانم اما واقعاً پشیمان نیستم زیرا این کار را نداشتم دانش در آن زمان

so it's hindsight yes you can you know had i had  that knowledge 40 years ago and ignored it i could  

پس این آینده نگری است بله می‌توانید بدانید اگر من آن دانش را 40 سال پیش داشتم و آن را نادیده

say well it's my own fault i could still regret  it but i could say it's my own fault um so i don't  

گرفتم، می‌توانستم   بگویم خوب این تقصیر خودم است، هنوز هم می‌توانم پشیمان باشم، اما می‌توانم بگویم این تقصیر خودم است، پس نمی‌کنم

really regret it so what do you what do you regret  what do i regret don't tell me what you don't  

واقعا پشیمونم پس چیکار میکنی که پشیمونم از چی پشیمونم به من نگو

regret what do i read well i don't know some of  the things i regret i'm not sure i want to repeat  

پشیمون چی میشم خوب بخونم بعضی از چیزایی که پشیمونم نمیدونم مطمئن نیستم میخوام برای تکرار

uh what you mean in front of millions of people  really was it was it your your life of crime  

اوه منظورت در مقابل میلیون‌ها نفر واقعاً این بود که زندگی جنایتکارانه

do you regret that well you know i mean 10 years  in prison that was enough to set me no i'm only  

تو بود؟

joking can you imagine being mr steve's mother  and finding out that sometimes he is a naughty  

مادر آقای استیو بودن و فهمیدن اینکه او گاهی اوقات

boy can you imagine what colour mr steve's bottom  would have been it would have been cherry red  

پسری بداخلاق است، می‌توانی تصور کنی که ته پای آقای استیو چه رنگی است. اگر قرمز گیلاسی بود

like a sports car do i regret anything yes i  do but uh there are there are certain things  

مثل یک ماشین اسپورت آیا از هر کاری پشیمانم بله انجام می‌دهم اما چیزهای خاصی وجود دارد

that you don't want to share with people even  though they are your friends uh maybe one to one  

که نمی‌خواهید با مردم به اشتراک بگذارید، حتی اگر آنها دوستان شما هستند، شاید یک به

i may but you know to do with my personal  life we have flags of the world coming soon  

یک ممکن است اما شما می دانید که با زندگی شخصی ام کار کنید، ما به زودی پرچم های جهان

don't say that it's i think i think flags of the  world is a good idea today because of course last  

را خواهیم داشت   نگویید که فکر می کنم امروز پرچم های دنیا ایده خوبی است زیرا البته

week's going he's cleaning out his oven okay so  that's obviously priority it's nice to see that  

هفته گذشته او در حال تمیز کردن فر است. این بدیهی است اولویت است. خیلی خوب است که

okay tomic may well regret leaving yes later  we'll find out next week flags of the world  

باشه تومیک ممکن است از رفتن پشیمان شود بله بعداً ما در هفته آینده خواهیم فهمید که پرچم‌های

is appropriate because last night it was  eurovision the eurovision song contest mr  

جهان   مناسب است زیرا دیشب  یوروویژن مسابقه آهنگ یوروویژن بود آقای

steve did you see it no because i was driving  well you no you weren't you were asleep  

استیو دیدی نه چون من رانندگی می کردم خوب تو نه تو نبودی تو خواب بودی

on the sofa it was on last night oh was it that  late you were already back i was back and asleep  

روی مبل خواب بودی، دیشب روی مبل بود، آه بود که دیر برگشته بودی، من برگشته بودم و خواب

and i suppose we should mention that the  united kingdom did not do very well in fact  

بودم   و فکر می کنم باید اشاره کنیم که پادشاهی متحده در واقع عملکرد ما خیلی خوب نبود.

our score in the eurovision  song contest of this year was

نمره در مسابقه آهنگ یوروویژن امسال

no points for the united kingdom  we came last because we got  

هیچ امتیازی برای پادشاهی متحده نداشت. ما آخر شدیم چون

no points absolutely nothing zilch nada  

امتیاز

ling so why do you think that was mr duncan you  could get controversial here well i'm not going to  

say why because i might be mentioning that later  on you see yeah you see saving that for later  

گرفتیم. ممکن است اشاره کنم که بعداً می‌بینید بله، می‌بینید که برای بعداً ذخیره می‌کنید

so we have flags of the world coming up and and  there are lots of european and eurovision as well  

بنابراین ما پرچم‌های جهان را خواهیم داشت و  همچنین تعداد زیادی از اروپا و یوروویژن

so there was a little bit of controversy because  england or should i say the united kingdom which  

وجود دارد   بنابراین کمی بحث و جدل وجود داشت زیرا انگلیس یا بهتر است بگویم پادشاهی متحد

is the combination of england scotland wales and  northern ireland we came last we got nil point no  

که   ترکیبی از انگلستان اسکاتلند ولز و ایرلند شمالی است، ما در آخرین بار آمدیم،

points for our song i didn't like the song by  the way i did mention this earlier on but you  

امتیازی برای آهنگمان نداشتیم، من آهنگ را دوست نداشتم  همانطور که قبلاً به آن

have to have a certain type of song when you enter  eurovision and we always seem to get it wrong here  

اشاره کردم،    باید نوع خاصی داشته باشید وقتی وارد یوروویژن می‌شوید و به نظر می‌رسد که ما همیشه در اینجا اشتباه

even though we've won it five times maybe we don't  care anymore so we just put in whatever we want  

می‌کنیم   حتی اگر پنج بار آن را برده‌ایم، شاید دیگر اهمیتی نمی‌دهیم، بنابراین فقط هر چیزی را که می‌خواهیم وارد

because we know even if we have the best song in  the world we probably wouldn't win because of the  

می‌کنیم   چون می‌دانیم حتی اگر بهترین آهنگ را داشته باشیم در دنیا احتمالاً به دلیل آری سیاسی پیروز نخواهیم شد، به

political yes anyway things that go on hold on  to that thought put a pin in it because we will  

هر حال چیزهایی که به این فکر تعلیق می‌شوند، در آن نقش می‌بندند، زیرا

be going back to that later on so we have all of  those lovely flags of the world coming up and then  

بعداً به آن بازمی‌گردیم تا همه آن پرچم‌های دوست‌داشتنی جهان را داشته باشیم. می‌آیم و

i can have a little sit down on the floor and  mr steve can massage my coccyx because we have  

بعد می‌توانم کمی روی زمین بنشینم و آقای استیو می‌تواند دنبالچه‌ام را ماساژ دهد، زیرا

the flags of the world and then after that we're  having a look at my mother's house it's all empty  

ما پرچم‌های دنیا را داریم و بعد از آن ، به خانه مادرم نگاه می‌کنیم که همه‌اش خالی است

and lonely now because we had to clear it out in  fact tomorrow tomorrow at i think it's 12 o'clock  

و اکنون تنها است. ما مجبور شدیم فردا ساعت 12 آن را پاک کنیم. فکر می کنم ساعت 12 است.

the keys will be handed back and  the house will no longer be ours  

کلیدها پس داده می شوند و خانه دیگر مال ما نخواهد بود.

it's not fair that's life mr duncan it is  life that's life you see there is no point  

regretting those things more from us in a few  moments but right now it is three o'clock in the  

بعد از چند لحظه پشیمان شدن از آن چیزها بیشتر از ماست، اما در حال حاضر ساعت سه در

uk i don't know what time it is where you are it's  time to have a look at those flags of the world

بریتانیا است، نمی‌دانم ساعت کجاست، وقت آن است که به پرچم‌های دنیا نگاهی بیندازم

has it finished are we back on mr  duncan have you turned the sound up  

، آیا کار تمام شده است. ما به آقای دانکن برمی گردیم تا صدا را

i have turned the sound off good i'm not  i don't think tomic is going uh somebody  

بالا ببرید صدا خوب است من نیستم فکر نمی کنم تومیک می رود اوه یکی

said he was going but i think he's still  here he wants to stay and make sarcastic  

گفت او می رود اما فکر می کنم او هنوز اینجاست می خواهد بماند و نظرات طعنه آمیزی

comments about my flags of the world uh  somebody said louis was going but i'm not  

درباره پرچم های من از جهان داشته باشد اوه یکی گفت لوئیس می رود اما من من

sure whether louis is going or not no i'm not  taking any notice of what people say anymore no  

مطمئن نیستم که لوئیس می‌رود یا نه، دیگر به حرف‌های مردم

i think they're joking you see because of flanks  of the world oh i see because they know that they  

توجه نمی‌کنم، نه فکر می‌کنم آنها شوخی می‌کنند که تو می‌بینی به خاطر کناره‌های دنیا، اوه می‌بینم چون می‌دانند که

know that you hate it but i love flags of  the world i love to see those lovely flags  

می‌دانند که تو از آن متنفری. اما من عاشق پرچم‌های  دنیا هستم.

all those lovely nations around the world  what you think that matters living in peace  

and harmony all the time they're always living  in peace and harmony all those countries  

there are no real borders around  the world everyone is one we are all  

مرزهای واقعی در سرتاسر دنیا همه یکی هستند همه ما

human beings trying to make it through another  day the best way we can kindness humility

انسان‌هایی هستیم که سعی می‌کنیم روز دیگری را سپری کنیم بهترین راهی که می‌توانیم مهربانی فروتنی

generosity all of these things flags of the  world brings everyone around the world together  

سخاوت همه این چیزها پرچم‌های دنیا همه را در سراسر جهان گرد هم می‌آورد

do you agree do you agree or not i went off  there by the way i actually went into a strange  

موافقید موافقید یا نه من از آنجا رفتم، اتفاقاً من واقعاً به حالت رویایی عجیبی رفتم

dreamlike state i noticed and so  did everybody else that's nice  

که متوجه شدم و همه افراد دیگر هم خوب بودند،

so last weekend we did something that was a  little sad well some people might say doing this  

بنابراین آخر هفته گذشته کاری انجام دادیم که کمی غم انگیز بود، برخی افراد ممکن است بگویند انجام این کار

is sad i hope we're not going to dwell too much mr  duncan no we're not going to dwell too much we're  

غم انگیز است، امیدوارم نرویم بیش از حد سکونت کنم آقای دانکن نه ما زیاد ساکن

just going to have a quick look at my mum's  house now i must warn you now we have raised  

نخواهیم شد ما فقط می‌خواهیم نگاهی گذرا به خانه مادرم بیندازیم اکنون باید به شما هشدار بدهم که ما بزرگ

we have clay we have cleared the house it's  empty so it will look a little bit untidy because  

کرده‌ایم   خاک رس داریم، خانه را خالی کرده‌ایم. کمی نامرتب به نظر

we had to tear up the carpets we had to take  everything away so here it is i can now show  

می رسد زیرا   مجبور شدیم فرش هایی را که مجبور بودیم پاره کنیم همه چیز را از بین ببریم، بنابراین اینجاست که اکنون می توانم

the house because we don't live there anymore  so it's pretty good really if we were still  

خانه را نشان دهم زیرا ما دیگر آنجا زندگی نمی کنیم بنابراین واقعاً خیلی خوب است اگر هنوز

living there then maybe i would be worried even  though your mother doesn't actually know oh for  

آنجا زندگی می کردیم پس شاید من نگران باشم حتی اگر مادرت واقعاً نمی‌داند

god's sake can you stop saying that can  you just stop saying that well yes but  

به خاطر خدا می‌توانی از گفتن این حرف

the fact the fact is you've you've announced  it anyway so it's not like it's a secret well  

خودداری کنی؟ مثل اینکه این یک راز است،

yeah but not today here it is then he's here's  the house that that we we said goodbye to that  

بله، اما امروز او نه و پس از آن او اینجاست خانه ای که ما با آن خداحافظی کردیم

you grew up in this was the house that  was asked for 53 years but the landlord  

تو در این خانه بزرگ شدی که 53 سال از آن خواسته شد اما صاحبخانه

is going to take it back and that is happening  tomorrow and there it is there is the house  

آن را پس می گیرد و این اتفاق می افتد فردا و آنجاست. خانه‌ای

where i grew up and no one has ever seen this  before i've never showed this before so this  

که در آن بزرگ شدم و هیچ‌کس قبلاً آن را ندیده است، من هرگز این را نشان نداده‌ام، بنابراین

was last weekend i thought i would save a little  memory for myself as we go into the house where i  

این آخر هفته گذشته بود، فکر کردم وقتی وارد خانه‌ای می‌شویم که سال‌های زیادی را در آن گذرانده‌ام، کمی خاطره برای خودم ذخیره کنم.

spent a lot of my years as a little child running  in and out of the house and then into the living  

به عنوان یک کودک کوچک که در حال دویدن به داخل و خارج از خانه و سپس به

room although sadly all of the furniture all  of the carpets everything has gone it's empty  

اتاق نشیمن است، اگرچه متأسفانه تمام مبلمان، همه فرش‌ها همه چیز از بین رفته است، خالی

now i'm starting to worry that my mum is sitting  there watching this well this is what i'm talking  

است. در مورد چیزی که من دارم صحبت می

about and she's falling out of bed what if your  sister is there because sadly we know that your  

کنم و او از رختخواب می افتد اگر خواهر شما آنجا باشد چه می شود زیرا متأسفانه می دانیم که

mother uh is not well enough to go no my my  mother is not watching the internet i i am 99.999  

مادر شما آنقدر خوب نیست که برود نه مادر من اینترنت را تماشا نمی کند من 99.999

percent sure so there it is there is the house  even though over the years it has changed a lot  

درصد مطمئن هستم که همینطور است با وجود اینکه خانه وجود دارد در طول سال‌ها تغییر زیادی کرده است

so around about 15 years ago it was modernized  and here are the stairs the stairs that my my  

بنابراین حدود 15 سال پیش مدرن شد و این پله‌هایی است که

mum used to go up and down and also i  used to play on these stairs as a kid  

مادرم از آن‌ها بالا و پایین می‌رفت و همچنین من در کودکی روی این پله‌ها بازی می‌کردم

i used to sit on these stairs and i would  make my own radio shows by recording them  

که می‌نشستم. روی این پله‌ها و من برنامه‌های رادیویی‌ام را با ضبط کردن آن‌ها

on tape and i would sit on those very stairs  as a child of course the carpets have now gone  

روی نوار می‌سازم و در کودکی روی همان پله‌ها می‌نشستم ، البته فرش‌ها اکنون از بین رفته‌اند.

everything has been stripped and it is now  completely bare so it does look strange seeing  

my house strange strangely enough your sister was  born in the house wasn't she hmm yes my my younger  

خانه من عجیب است که خواهرت در خانه به دنیا آمد، نه اومم، بله خواهر کوچکتر من،

sister unless alison was born here in in the room  that we're going to see in a moment this is my  

مگر اینکه آلیسون اینجا در اتاق به دنیا بیاید، که ما در یک لحظه خواهیم دید که اینجا اتاق خواب من است،

bedroom so this for many years was my bedroom  this is where i slept this is where i learned  

پس این برای چندین سال است. اتاق خواب من بود، اینجا جایی بود که خوابیدم، اینجا جایی بود که

all of the realities of life really this  is where i used to spend a lot of my time  

همه واقعیت های زندگی را یاد گرفتم، واقعاً اینجاست که زمان زیادی را صرف

sleeping and my mother would come in and say are  you getting out of that bed you big lazy lump  

خوابیدن می‌کردم و مادرم می‌آمد و می‌گفت: آیا از آن تخت بلند می‌شوی. توده تنبل

nothing's changed then mr duncan because that's  what i have to say to you these days so there it  

پس از آن آقای دو چیزی تغییر نکرده است نمی‌توانم چون این چیزی است که این روزها باید به شما بگویم،

is that's me closing the door on my bedroom for  the last time and here is my my parents bedroom  

بنابراین من در اتاق خوابم را برای آخرین بار می‌بندم و اینجا اتاق خواب پدر و مادرم است،

but of course it's empty and this is the room  in which Alison my younger sister was born  

اما البته خالی است و این همان اتاقی است که آلیسون کوچکتر در آن است. خواهر به دنیا آمد

fascinating she was actually pushed into the  world in this very room you might also notice the  

جالب بود او در واقع در همین اتاق به دنیا رانده شد، همچنین ممکن است

the lovely taste of colour purple do people still  have purple walls i'm not sure mister i'm not sure  

متوجه طعم دوست‌داشتنی رنگ بنفش شوید، آیا مردم هنوز دیوارهای بنفش دارند، مطمئن نیستم آقا، مطمئن نیستم

so there it is there we go i  won't show any more because  

پس ما همین‌جا می‌رویم. من دیگر نشان نمی‌دهم زیرا

i think steve doesn't want to watch anymore  i think well i don't want you to get upset  

فکر می‌کنم استیو دیگر نمی‌خواهد تماشا کند فکر می‌کنم خوب نمی‌خواهم شما ناراحت شوید

no i'm not upset and i don't want you know people  to think why are we watching this oh okay then  

نه من ناراحت نیستم و نمی‌خواهم شما مردم را بشناسید فکر کنند چرا ما تماشای این، اوه باشه، پس

it's gone now then come on then entertain us steve  well it's your show oh okay well it doesn't seem  

الان تمام شد، پس بیا و ما را سرگرم کن استیو خوب این برنامه شماست آه باشه خوب به نظر نمی

to be because you were telling me what to do yes  well it's of course it is sad but um you know  

رسد   چون به من می گفتید چه کار کنم بله خوب البته غم انگیز است اما اوم می دانید

that's life as we say your your mother can't  go back because sadly she's not well enough  

اینطور است زندگی همانطور که ما می گوییم مادر شما نمی تواند به عقب برگردد زیرا متأسفانه حالش خوب نیست

to look after herself so that's why that's had  to happen so do you regret showing that no good  

کافی نیست   مراقب خودش باشد، به همین دلیل باید  این اتفاق بیفتد، پس آیا پشیمان می‌شوی که نشان می‌دهی خوب نیست

oh i don't regret it i think the only regret is is  you know it's i i don't regret it because i didn't  

آه، پشیمان نیستم، فکر می‌کنم تنها حسرت این است تو می‌دانی که من پشیمان نیستم زیرا

show it oh okay then so what else are we talking  about today mr donald we are talking about regret  

نشان ندادم اوه خوب پس امروز در مورد چه چیز دیگری صحبت می کنیم آقای دونالد ما در

all the time for the whole two hours you're  talking about regret well we were talking  

تمام این دو ساعت که شما در مورد پشیمانی صحبت می کنید همیشه در مورد پشیمانی صحبت می کنیم خوب ما به

about it briefly and now and now we're going  to look at some words connected to it because  

طور خلاصه در مورد آن صحبت می کردیم و اکنون و اکنون می خواهیم به این موضوع نگاه کنیم. برخی از کلمات مرتبط با آن هستند

we do have the sentence game coming up and we are  also going to take a look at mr steve's new grass  

زیرا   ما بازی جمله را داریم و همچنین می‌خواهیم به چمن جدید آقای استیو نگاهی بیندازیم

fascinating well this show is  packed with excitement this week  

بسیار جذاب این نمایش پر از هیجان این هفته است

i've got to say we see we could be creating  arguments and fighting right now and there are  

باید بگویم می‌بینیم که می‌توانیم خلق کنیم بحث و دعوا در حال حاضر و موضوعات زیادی وجود دارد که

many subjects we could talk about and you know  what they are out there you know what they are  

می‌توانیم درباره آنها صحبت کنیم و شما می‌دانید که آن‌ها چه هستند، می‌دانید که چه هستند.

we know what they are and we could talk about  them but we're not going to because we don't  

want to divide my lovely viewership we don't want  you arguing with each other you see sergio says  

می‌خواهم بینندگان دوست‌داشتنی‌ام را که نمی‌خواهیم تقسیم کنم با هم بحث می کنید، می بینید که سرجیو می گوید

this is the epicentre where the big bang  happened it is yes literally everything started  

اینجا کانونی است که بیگ بنگ اتفاق افتاده است، بله به معنای واقعی کلمه همه چیز

in that house if it wasn't for that house you  wouldn't be doing this now well strangely enough  

در آن خانه شروع شد   اگر آن خانه نبود حالا به اندازه کافی عجیب این کار را نمی کردید

the strange thing is what is very strange is i  actually i was born somewhere else i was born  

چیز عجیب این است که آنچه بسیار عجیب است این است که من در واقع در جای دیگری به دنیا آمدم،

in a hospital prematurely and the house that  we lived in before we actually shared with my  

در یک بیمارستان نابهنگام به دنیا آمدم و خانه ای که قبل از آن با

great grandmother so she lived there as well  because at that time it was it was normal it  

مادربزرگم زندگی می کردیم، بنابراین او نیز در آنجا زندگی می کرد، زیرا در آن زمان طبیعی بود.

was quite normal for elderly relatives to  live with the extended family it was very  

برای اقوام مسن زندگی با خانواده بزرگ کاملاً

normal to do that and of course it is in lots of  other cultures still today but yes in the uk but  

عادی بود، انجام این کار بسیار طبیعی بود و البته در بسیاری از فرهنگ‌های دیگر هنوز هم وجود دارد، اما در بریتانیا بله، اما

the interesting things might the interesting thing  i want to mention is my great grandmother was  

چیزهای جالب ممکن است چیز جالبی که می‌خواهم به آن اشاره کنم، مادربزرگ

psychic it's true well that's it rosa says did  you take something from the house mr duncan i  

روانی بود درست است که روزا می گوید آیا چیزی از خانه برداشتی آقای دانکن

have some lovely things that i took home with  me some things some one of them connected with  

من چیزهای دوست داشتنی دارم که با خودم به خانه بردم. h

your psychic grandmother yes well we haven't got  that here but my grandmother had psychic powers  

مادربزرگ روانی شما بله خوب ما اینجا نمی دانیم اما مادربزرگ من قدرت روانی داشت

she used to give readings fortune telling and  one of the things she had was was a crystal ball  

او عادت داشت فال بگیرد و یکی از چیزهایی که داشت یک توپ کریستالی بود

and she used to make the crystal ball move around  her arm and it used to go around her shoulder  

و از آن استفاده می کرد که توپ کریستالی را دور بازویش حرکت می داد. و دور شانه‌اش می‌چرخید

and then down her other arm and people used to  come and she would sit for hours with all of these  

و سپس پایین بازوی دیگرش می‌رفت و مردم می‌آمدند و ساعت‌ها با همه این

people giving reading their cards and you getting  in touch with the spirit world and we have that  

افراد می‌نشستند و کارت‌هایشان را می‌خواندند و شما با دنیای ارواح ارتباط برقرار می‌کردید و ما آن

crystal ball not here but it it has been in  our family home for many years so of course  

توپ کریستالی را نداریم. اینجا اما سال‌هاست در خانه خانوادگی ما بوده است، بنابراین

when we cleared the house last week one  of the things that we had to move was this  

وقتی هفته گذشته خانه را تمیز کردیم، یکی از چیزهایی که مجبور شدیم جابه‌جا کنیم این

crystal ball and you were fascinated by it it  was a bit spooky yes so there is a crystal ball  

توپ کریستالی بود و شما مجذوب آن شدید ، کمی ترسناک بود، بله، یک توپ کریستالی است

that my great grandmother used to use during  her psychic moments you've often spoken about  

که مادربزرگ من در لحظات روانی خود از آن استفاده می کرد، شما اغلب در مورد آن صحبت کرده

this yes and i i assume that the crystal ball  was going to be some giant ball about this big  

اید   بله و من فرض می کنم که توپ کریستالی قرار بود یک توپ غول پیکر به این بزرگی باشد

because when you see television enactments of sort  of gypsies and people sort of reading fortunes  

زیرا وقتی تلویزیون را می بینید دسته‌ای از کولی‌ها و آدم‌هایی که به نوعی

you mean clairvoyance clairvoyance they've  always got these gena they've been peering  

فال می‌خوانند، منظورتان روشن‌بینی روشن‌بینی است. آنها همیشه این ژن‌ها را دارند که

into these giant crystal balls so i expected it  to be why did you go for gypsies i don't know  

به این توپ‌های کریستالی غول‌پیکر نگاه می‌کردند، بنابراین انتظار داشتم این باشد که چرا سراغ کولی‌ها رفتید، نمی‌دانم

sorry if i if i've offended any gypsies of  watching it's just a strange jump to make  

متاسفم. اگر من اگر از تماشای کولی‌ها توهین کرده‌ام، این فقط یک پرش عجیب است برای ایجاد

okay clairvoyance then well i think  well i don't know if i'm incorrect and  

روشن‌بینی خوب، خوب فکر می‌کنم خوب نمی‌دانم اشتباه می‌کنم

i don't know i just associate readings and  crystal balls but gypsies i don't know why  

و   نمی‌دانم فقط خواندن و توپ‌های کریستالی را به هم مرتبط می‌کنم، اما کولی‌ها نمی‌دانم چرا

but maybe that's prejudice there we go  here's some controversy mr duncan you  

اما شاید این تعصب است، ما می‌رویم اینجا یک بحث جنجالی است آقای دانکن، شما می‌خواهید

wanted controversy well first of all my great  grandmother wasn't a gypsy but she wasn't now

جنجال داشته باشید، اول از همه، مادربزرگ من کولی نبود، اما الان

but that's just for television and movies  crystal balls are always large on tv  

نبود، اما این فقط برای تلویزیون و سینماست. توپ‌های کریستالی همیشه هستند. بزرگ در تلویزیون

and in movies because they have to register on  on the screen but actually many crystal balls  

و در فیلم‌ها، زیرا باید روی صفحه ثبت نام کنند ، اما در واقع بسیاری از گلوله‌های کریستالی

are very small they're actually quite tiny so  the one that my great grandmother had was only  

بسیار کوچک هستند، در واقع بسیار ریز هستند، بنابراین  گلوله‌ای که مادربزرگ من داشت فقط

about this large and it was just a small it was  probably i would say it was not much larger than  

به این بزرگی بود و فقط کوچک بود. احتمالاً می‌توانم بگویم که خیلی بزرگتر از

a small orange yes and yes it's very heavy though  and that it is actually the crystal ball that my  

یک نارنجی کوچک نیست بله و بله بسیار سنگین است.

great-grandmother used to use in her seances and i  suppose if it was a big crystal ball it would have  

been too heavy to i don't know how i wonder if  that is a trick or whether you you know there is  

خیلی سنگین بود، نمی‌دانم چگونه تعجب می‌کنم که آیا این یک ترفند است یا

something in this psychic psychic-ness what do you  think what do you think she was using blue tack  

می‌دانی که چیزی در این روانی وجود

or strings well i don't know i  i assume it that it is a trick  

دارد. نمی‌دانم، گمان می‌کنم این یک ترفند است

yes i think i don't know maybe your grandmother  had special powers did she ever predict anything  

بله، فکر می‌کنم نمی‌دانم شاید مادربزرگ شما قدرت خاصی داشته است، آیا او هرگز چیزی را پیش‌بینی کرده است

that was correct well she said in around about  2020 there would be a big pandemic no not really  

که درست بود، او گفت در حدود سال ۲۰۲۰ یک بیماری همه‌گیر بزرگ رخ خواهد داد نه نه واقعاً

but that would be amazing wouldn't it if she'd  done that i've always noticed that fortune tellers  

اما شگفت‌انگیز بود اگر او این کار

and clairvoyance never tell us anything that's  important i mean first of all i could name 911 for  

را انجام می‌داد.

example that might have been handy for all those  people out there who were clairvoyant and can see  

همه آن افرادی که آنجا هستند بصیر بودند و

into the future it would have been nice to  have had a heads up about that and also the  

می‌توانستند آینده را ببینند، خیلی خوب بود که درباره آن و همچنین

stock market crash in 2008 that would have been  nice as well all you clairvoyants out there  

سقوط بازار سهام در سال 2008، خوب بود و همینطور همه شما روشنفکران بیرون

or you psychic people because you could have  you could have you could have converted all your  

یا شما آدم‌های روانی، چون می‌توانستید خودتان را داشته باشید. می‌توانستید تمام سرمایه‌گذاری‌های خود را

investments to cash at the peak and uh and then  put it back into cash when it was at the bottom  

در اوج به پول نقد تبدیل کنید و سپس آن را به پول نقد برگردانید وقتی در پایین

you'd have made a fortune yes i'm sure lots  of people did but it's strange isn't it so  

بود. بنابراین

and next week's lottery numbers come on if you  really can see the future and you are really  

اگر شما واقعاً می‌توانید آینده را ببینید و واقعاً

clairvoyant and you have this power to see into  the mists of the future then please can you tell  

روشن بین هستید و این قدرت را دارید که در مه‌های آینده ببینید، شماره‌های قرعه‌کشی هفته آینده می‌آیند، لطفاً می‌توانید

me what next week's lottery ticket numbers are i  mean come on give us some useful things not not  

به من بگویید که شماره بلیط‌های لاتاری هفته آینده چیست؟ بیا چیزهای مفیدی به ما بده، نه

do you know someone called mary and she had an  ingrowing toenail and she used to keep a dog  

نمی‌دانی کسی به نام مری است و او ناخن در حال رشد داشت و سگی

called boris no this is not interesting  please give us real things that have an  

به نام بوریس نگهداری می‌کرد، نه جالب نیست لطفا چیزهای واقعی به ما بدهید که

actual impact on the world as you can tell steve  i don't believe in all of this personally so i've  

تأثیر واقعی روی سلامتی دارد. همانطور که می توانید به استیو بگویید، من شخصاً به همه اینها اعتقاد ندارم، بنابراین

never seen my great grandmother do any of those  things even though i was living there at the time  

هرگز مادربزرگم را ندیده ام که این کارها را انجام دهد، حتی اگر من در آن زمان آنجا زندگی می کردم،

so maybe you never saw it yourself i never because  i was only about three years old oh right so i was  

بنابراین شاید خودتان هرگز آن را ندیده اید، من هرگز فقط حدود سه سال داشتم، اوه درست است، بنابراین

a just a very small child so i wasn't sitting  there in the room watching it yeah i think  

من یک بچه خیلی کوچک بودم، بنابراین در اتاق ننشستم و آن را تماشا می کردم، بله، فکر می کنم

she dropped her crystal ball on your head  maybe maybe you might explain maybe my head  

او توپ کریستالی خود را روی سر شما انداخت شاید ممکن است توضیح دهید که شاید سر من می

was spinning around in the corner of the room  like like in the exorcist the thing is people

چرخید. در گوشه اتاق، مثل جن گیر، چیزی شبیه افرادی است

like that people are looking for answers in an  uncertain world yes aren't they and so quite  

که مردم در دنیایی نامشخص به دنبال پاسخ هستند، بله، اینطور نیست و خیلی وقت

often if somebody can give them those answers  even if they seem convincing then you might want  

ها اگر کسی بتواند آن پاسخ ها را به آنها بدهد، حتی اگر قانع کننده به نظر می رسند، پس شما ممکن است بخواهد

to believe them yes that's it anyway uh because  you know there are very few certainties in the  

آنها را باور کند بله به هر حال اینطور است آه، زیرا شما می‌دانید که قطعیت‌های بسیار کمی در

world no that's it but i'm talking too but i'm  talking about people who say they have the power  

دنیا وجود دارد، نه همین است، اما من هم دارم صحبت می‌کنم، اما درباره افرادی صحبت می‌کنم که می‌گویند

now in this current day and age but clearly they  don't because if they did they could have really  

اکنون در این عصر و عصر کنونی قدرت دارند. اما به وضوح انجام می دهند نه به این دلیل که اگر این کار را انجام می‌دادند، می‌توانستند واقعاً

hurricanes volcanoes earthquakes come on can you  please use your clairvoyant skills for something  

طوفان‌هایی داشته باشند، زلزله‌های آتشفشانی می‌آیند، آیا می‌توانید از مهارت‌های بصیرت‌تان برای چیزی استفاده کنید

that's actually useful instead of guessing  the colour of your great grandmother's hat  

که واقعاً مفید است به جای حدس زدن رنگ کلاه مادربزرگتان.

well i people just want comforting i think  sometimes yes uh and they want answers to  

آنها پاسخی می خواهند به

things which we can't give answers to sometimes  uncertainties of life someone just said victoria  

چیزهایی که ما نمی توانیم گاهی به آنها پاسخ دهیم عدم قطعیت های زندگی یکی فقط گفت ویکتوریا

says the typical story of lady diet anna  princess diana her fortune teller could not  

می گوید داستان معمولی بانوی رژیم غذایی آنا شاهزاده خانم دایانا فالگیر او نمی

see her untimely death that's it you see they said  oh uh by the way don't don't go into any tunnels  

تواند   مرگ نابهنگام او را ببیند.

on august the 31st 1997 don't  go anywhere near tunnels  

در 31 آگوست 1997 وارد هیچ تونلی نشوید  در 31 آگوست 1997 به نزدیک تونل

okay because that would that would be  useful see i i blame clairvoyance for that  

نرو   خوب است، زیرا این کار مفید خواهد بود، ببینید من روشن بینی را برای آن مقصر می

it's your fault that that happened because  all of you with your psychic power none of you  

دانم   تقصیر شماست که این اتفاق افتاده است زیرا همه شما با روحیه خود قدرت هیچکدام از شما

stepped in you let it happen in fact they  should send all clairvoyance to prison  

وارد شما نشد اجازه دهید این اتفاق بیفتد در واقع آنها باید تمام روشن بینی را به زندان بفرستند

for never telling us all the bad stuff that  happened they should they should all be in jail  

برای اینکه هرگز به ما چیزهای بدی را که اتفاق افتاده به ما نگفتند. اگر همه آنها باید در زندان باشند

in a way you could say you could i mean if you  were going to be generous in your in your comments  

به نحوی که شما می توانید بگویید که می توانید بگویید منظورم این است که اگر می خواهید در نظرات خود

about clairvoyance you could say that they are  performing a function no listen mr duncan if you  

در مورد روشن بینی سخاوتمندانه رفتار کنید، می توانید بگویید که آنها عملکردی را انجام می دهند، آقای دانکن گوش

if you could you know as long as you're  not ripping people off too much but  

نکنید. بدانید تا زمانی که زیاد مردم را از بین نبرید،

but a lot of people go to clairvoyance  because they don't necessarily believe  

اما بسیاری از مردم به سمت روشن بینی می روند، زیرا آنها لزوماً

what the clairvoyant is telling them okay they're  going because they just want some comfort they  

آنچه را که روشن بین به آنها می گوید باور نمی کنند، خوب آنها می روند، زیرا آنها فقط آرامشی را می خواهند که از

want somebody to say something and the the  person that is doing the reading the clairvoyant  

کسی می خواهند. چیزی بگویید و شخصی که در حال خواندن دانا

is probably very good at assessing your character  they're also very good at getting money from from  

است احتمالاً در ارزیابی شخصیت شما بسیار خوب است. همچنین در گرفتن پول از

people who are gullible yes that's true but at  the same time almost maybe performing almost  

افرادی که ساده لوح هستند بسیار خوب است بله این درست است اما در عین حال تقریباً

like a religious dare i say a priest steve said  that you would go to would give you comfort  

شبیه به مذهبی به جرأت می توانم بگویم یک کشیش استیو گفت که شما به آنجا می روید به شما آرامش می دهد

for things which you are upset about things which  you can't explain maybe somebody's died in the  

برای چیزهایی که از چیزهایی ناراحت هستید که نمی توانید توضیح دهید شاید کسی در خانواده فوت کرده

family and you don't understand what's going  on and you know will you ever see them again  

است و شما نمی کنید. بفهمید که چه اتفاقی می‌افتد و می‌دانید که آیا هرگز آنها را دوباره خواهید دید

and you know clairvoyant like a priest may provide  some kind of comfort i mean the priest is going to  

و می‌دانید که روشن بینی مانند یک کشیش ممکن است نوعی آرامش ایجاد کند، منظورم این است که کشیش

be free well it might not be free because you'd  probably expect some kind of donation to the  

آزاد خواهد شد، خوب ممکن است رایگان نباشد زیرا احتمالاً انتظار دارید نوعی کمک مالی به

church when you left but yeah i don't think you  necessarily go and believe maybe some people do  

کلیسا زمانی که شما رفتید، اما بله، فکر نمی‌کنم شما حتماً می‌روید و معتقدم شاید بعضی‌ها می‌روند،

but it's comfort that sometimes people want  i think but from my point of view the claim  

اما این آرامش است که گاهی اوقات مردم می‌خواهند ، فکر می‌کنم، اما از دیدگاه من این

is the important part not the people who go there  you are claiming something that's really big it's  

ادعا، بخش مهمی است نه افرادی که به آنجا می‌روند. شما ادعای چیزی را دارید که

a big thing to say i can see everything that's  going to happen i get messages from the future  

واقعاً بزرگ است، گفتن این حرف بزرگ است، من می توانم همه چیزهایی را که قرار است اتفاق بیفتد ببینم، پیام هایی از آینده دریافت می کنم

and things that i can i can see from the future  and also the past but but but obviously they  

و چیزهایی که می توانم از آینده و همچنین گذشته ببینم، اما واضح است که آنها

can't they can't because they would be telling  us they would be warning us of all the terrible  

نمی توانند آنها نمی توانند زیرا به ما می گفتند که به ما درباره همه چیزهای وحشتناک هشدار می دهند

things that keep happening well thomas makes a  point of a valley value valuable point that they  

که به خوبی اتفاق می افتد.

take advantage of gullible lost people yes well  you know you could say the same about religion  

خوب  می‌دانی که می‌توانی همین را در مورد دین بگوییم

but controversial controversial um i  was going to say you've heard it here  

اما بحث‌برانگیز است، من می‌خواستم بگویم که شما آن را در اینجا شنیدید

first but it wouldn't be the  first time um but yes i mean

اولین بار نیست، اما بله، منظورم

it is a very uncertain world it's dangerous  there's lots of dangers lots of uncertainties  

این است که دنیای بسیار نامطمئنی است، خطرناک است  چیزهای زیادی وجود دارد خطرات بسیاری از عدم قطعیت‌ها

and sometimes people want answers even though  there are no answers uh life isn't fair is it i  

و گاهی اوقات مردم می‌خواهند پاسخ‌هایی داشته باشند، حتی اگر جوابی وجود نداشته باشد، آه، زندگی منصفانه نیست،

mean i think life is not fair for some people  it appears to be fair and for some people it  

یعنی من فکر می‌کنم زندگی برای برخی افراد منصفانه نیست به نظر می‌رسد منصفانه است و برای برخی افراد

appears to be very unlucky but i think that  is all it's down to it's just probabilities  

به نظر می‌رسد بسیار بدشانس است. اما فکر می‌کنم این فقط به احتمالات مربوط می‌شود

some people seem to have a charmed life maybe it's  because they make wise choices in life i don't  

به نظر می‌رسد برخی افراد زندگی جذابی دارند، شاید به این دلیل است که آنها انتخاب‌های عاقلانه‌ای در زندگی انجام می‌دهند،

know it's just fate that's it it's it's a little  bit like spinning a wheel on a roulette table  

نمی‌دانم این فقط سرنوشت است که این فقط کمی شبیه چرخاندن چرخ است. میز رولت

you can't say oh i'm going to get that number  definitely you are just throwing the dice  

نمی‌توانید بگویید اوه، من می‌خواهم آن عدد را دریافت کنم قطعاً شما فقط تاس

spinning the wheel and that's it  that's all any of us can really do  

می‌اندازید   چرخ را می‌چرخانید و همین  تمام کاری است که هر یک از ما واقعاً می‌توانیم انجام دهیم

any of us that's all we can do that  all we can do is throw the dice  

هر یک از ما این همه کاری است که می‌توانیم انجام دهیم  پرتاب تاس است

spin the wheel and see what happens what you don't  when it comes to your health of course oh yeah you  

چرخ را بچسبانید و ببینید چه اتفاقی می‌افتد، چه اتفاقی می‌افتد وقتی نوبت به سلامتی شما می‌رسد، اوه بله،

have absolutely well you do have some control yes  i mean everybody knows what is healthy and what's  

شما کاملاً به خوبی کنترل دارید، بله ، یعنی همه می‌دانند چه چیزی سالم است و چه چیز

unhealthy we don't have to talk about that but in  terms of your genetics you have no control over  

ناسالمی است، لازم نیست در مورد آن صحبت کنیم. اما از نظر ژنتیکی، شما هیچ کنترلی روی

whether you've got a faulty heart because you've  inherited that from your mother or your father  

این ندارید که آیا قلب معیوب دارید، زیرا آن را از مادر یا پدرتان به ارث

you've got no control over that at all that's  it um so there are things you can control and  

برده‌اید، اصلاً کنترلی روی آن ندارید، بنابراین چیزهایی وجود دارد که شما می تواند کنترل کند و

there are most things i think it would be fair to  say that most things you can't control but we do  

بیشتر چیزها وجود دارد که فکر می کنم منصفانه است بگوییم که بیشتر چیزها را نمی توانید کنترل کنید، اما ما

like to think that we can control it and there is  some force moving us around like pieces on a on a  

دوست داریم فکر کنیم که می توانیم آن را کنترل کنیم و نیرویی وجود دارد که ما را مانند مهره های روی صفحه شطرنج به اطراف حرکت می دهد.

chessboard but it's just as i said it's that wheel  of fate you spin the wheel you throw the dice  

درست همانطور که گفتم این همان چرخ سرنوشت است که چرخ سرنوشت را می چرخانید و تاس می اندازید

you don't know what's going to come up maybe you  will be lucky maybe you will be unlucky steve  

نمی دانید قرار است چه اتفاقی بیفتد شاید خوش شانس باشید شاید بدشانس باشید استیو

regret is a thing that i think is quite  interesting as a subject and we will we are  

پشیمانی چیزی است که فکر می کنم بسیار جالب است. یک موضوع و ما به آن

going to look at that in a minute however a couple  of weeks ago in fact i think nearly four weeks ago  

خواهیم رفت در یک دقیقه به آن نگاه کنید، اما چند هفته پیش، در واقع فکر می‌کنم تقریباً چهار هفته پیش،

remember planting some seeds in the garden oh yes  some grass seed well you might be surprised to see  

به یاد داشته باشید که چند دانه در باغ کاشتید، اوه بله، مقداری بذر علف را خوب بکارید، ممکن است از دیدن

what has happened with mr steve's grass seed so  here it is two weeks ago so this is two weeks  

بذر علف آقای استیو متعجب شوید. دو هفته پیش است، پس این دو هفته

ago steve okay yes don't panic no two weeks ago  so here it is two weeks ago would you like to  

پیش است   استیو باشه بله نترسید نه دو هفته پیش پس این دو هفته پیش است، دوست

see it now you are not going to believe what  it looks like now here it comes are you ready  

دارید   اکنون آن را ببینید، باور نخواهید کرد که ظاهرش چگونه است شما آماده اید

the excitement is just look at that mr duncan  that is it that is now i've worked a miracle  

هیجان فقط به آن آقای دانکن نگاه کنید  یعنی الان معجزه کردم

that is mr steve's grass right now it has  grown we've had lots of rain haven't we  

که علف های آقای استیو همین الان رشد کرده است ما باران زیادی باریده ایم، نه ما

well it's been i i that you couldn't have had  more perfect weather for putting seed down  

نمی‌توانستم هوای ایده‌آل‌تری برای دانه‌ریزی داشته باشم،

yes growing grass yes or turf i could have put  turf down okay so in case people aren't sure what  

بله، چمن‌کاری، بله یا چمن، می‌توانستم چمن را زمین بگذارم، خوب است، در صورتی که مردم مطمئن نباشند

turf is or i haven't heard of that word  before okay if you want to have a nice lawn  

چمن چیست یا من قبلاً درباره آن کلمه نشنیده باشم، خوب است. برای داشتن یک چمن زیبا

so you can clear the ground and put seed down  like like i've done which takes um you know  

تا بتوانید زمین را پاک کنید و بذرها را مانند ل مثلاً کاری را انجام داده‌ام، شما می‌دانید

maybe a year to establish itself properly or  you can buy something called turf which is where  

شاید یک سال طول بکشد تا به درستی خودش را تثبیت کند یا می‌توانید چیزی به نام چمن بخرید که در

the grass has grown already okay and then it's cut  and then you just lay down this sort of it's about  

آن چمن قبلاً خوب رشد کرده است و سپس بریده می‌شود و سپس شما فقط می‌گذارید این نوع چمن تقریباً به

that thick yes it's just pieces of earth with  grass growing on where the grass has already grown  

همین ضخامت است. بله، این فقط تکه‌هایی از زمین است که روی آن علف‌ها روییده است، جایی که علف‌ها قبلاً رشد کرده‌اند.

somebody's done that for you and then it comes in  little squares and then you just lay it down on  

یکی این کار را برای شما انجام داده است و سپس به شکل مربع‌های کوچک در می‌آید و شما آن را

the ground yeah and then water it so that you've  got like an instant lawn so it's a bit like taking  

روی زمین می‌گذارید، بله و سپس آن را آبیاری می‌کنید تا مانند آن را داشته باشید. یک چمن فوری، بنابراین کمی مانند برداشتن

grass that's already grown with also the soil and  then planting it somewhere it's not like having a  

علف‌هایی است که قبلاً با خاک رشد کرده‌اند و سپس آن را در جایی کاشت کنید، مثل

hair transplant t-u-r-f turf um yes but that's  more expensive so grass foliage um and that's  

کاشت مو

why we say surf and turf is it surf and turf  it's fish it's fish meals with normally garnish  

نیست. آن گشت و گذار و چمن زار این ماهی است غذاهای ماهی با تزئینات معمولی

on the side normally green things vegetables  or some sort of green garnish turf and surf

کنار آن چیزهای سبز معمولاً سبزی یا نوعی تزئین سبز چمن و موج سواری

funny comment from sergio there yes okay  but yes it's not difficult to grow grass  

نظر خنده دار از سرجیو بله خوب است اما بله سخت نیست برای کاشت علف

but you have to look after it even with turf  people put turf down and then ignore it but  

اما باید از آن مراقبت کنی حتی با چمن  که مردم چمن را زمین می گذارند و سپس آن را نادیده می گیرند اما

you you've got to water it for weeks and weeks and  weeks otherwise it dies off that sea that cost me  

باید هفته ها و هفته ها و  هفته ها آن را آبیاری کنی وگرنه از دریا می میرد که اگر خریدم تقریباً هیچ هزینه ای برای من

virtually nothing if i bought turf to cover that  area it would have probably cost me 200 pounds  

نداشت. چمن برای پوشاندن آن منطقه احتمالاً برای من 200 پوند هزینه دارد

to cover that area that i've done whereas  the seed has probably cost me about 50 pence  

تا آن منطقه را که انجام داده‌ام بپوشانم، در حالی که بذر احتمالاً حدود 50 پنس برای من هزینه داشته است

yes and we're not going to be walking all  over it no so it's down at the bottom end of  

بله و ما قرار نیست در سراسر آن قدم بزنیم، نه، بنابراین پایین است

the garden so it's going to take a year to  establish it'll be fine so congratulations  

انتهای    باغ، بنابراین یک سال طول می کشد تا ایجاد شود، خوب خواهد شد، بنابراین تبریک

thank you yes congratulations  to mr steve for your amazing  

متشکرم بله تبریک به آقای استیو برای چمن شگفت انگیز شما

grass i regret that i didn't do that five  years ago yes oh i see so words connected  

. متاسفم که پنج سال پیش این کار را نکردم بله اوه می بینم کلمات به هم متصل می شوند

to regret we are going to go through these quickly  and then we have the sentence game you have passed  

برای پشیمانی ما به سرعت از طریق آنها عبور می کنیم و سپس بازی جمله ای را داریم که شما

it's coming up to 3 30 on a sunday afternoon so  i thought it'd be interesting to have a look at  

گذرانده اید   یک بعد از ظهر یکشنبه به ساعت 3 30 می رسد، بنابراین فکر کردم جالب است که به

some words connected with regret regret i've had  a few but then again too few to mention i've lived  

برخی از کلمات مرتبط با پشیمانی نگاهی بیندازیم. پشیمانی که چند مورد داشتم اما بعد از آن ag خیلی کم

a life that's full i've travelled each and every  highway and more much more than this i did it my  

است که بگوییم من یک زندگی پر از زندگی داشته ام، همه بزرگراه ها را سفر کرده ام و خیلی بیشتر از این، من این کار را انجام دادم.

way did you enjoy that regret who sung  that mr duncan we need to say who sung that  

famously and lots of people have sung that  song of course i think shirley bassey did  

و بسیاری از مردم آن آهنگ را خوانده‌اند البته فکر می‌کنم شرلی بیسی آن را انجام داد البته شرلی بیسی این کار

it shirley bassey did it of course but  i think the most famous version is who  

را انجام داد، اما فکر می‌کنم معروف‌ترین نسخه این است که

that old crooner from america why are you asking  me frank sinatra frank old blue eyes i think he  

آن خواننده قدیمی آمریکایی چرا از من می‌پرسی فرانک سیناترا فرانک چشم‌های آبی پیر.

is uh associated quite famously with that song  and the mafia well no i'm just talking about  

بسیار معروف است با آن آهنگ و مافیا خوب نه، من فقط در مورد

two things that let me rephrase my question  that song is is is closely associated with frank  

دو چیز صحبت می‌کنم که به من اجازه می‌دهد سؤالم را دوباره بیان کنم آن آهنگ این است که ارتباط نزدیکی با فرانک

sinatra that version that's it and the mafia the  man i'm just talking about the song you may regret  

سیناترا دارد که نسخه آن و مافیا مردی که من هستم صحبت کردن در مورد آهنگی که ممکن است پشیمان شوید   از

talking about the mafia mr duncan because  they could be watching yes and they think  

صحبت کردن در مورد مافیا آقای دانکن زیرا آنها ممکن است در حال تماشای بله باشند و فکر می

that you're talking about them in a disparaging  way i don't want to end up disparaging yes okay  

کنند   دارید در مورد آنها به شکلی تحقیرآمیز صحبت می کنید من نمی خواهم در نهایت به تحقیر پایان دهم بله باشه

steve there's a word yes it is a word this  is an english you know it's one of the best  

استیو یک کلمه وجود دارد بله این یک کلمه انگلیسی است که می‌دانید یکی از بهترین‌ها است

disparaging it means you say something  bad about somebody okay or an organization  

تحقیرآمیز به این معنی است که شما چیز بدی در مورد کسی می‌گویید که خوب است یا سازمانی

well you are you are running someone down running  them down talking badly disparaging could be  

خوب شما دارید کسی را پایین می‌آورید که او را پایین می‌آورد، بد صحبت کردن می‌تواند

correct it could be incorrect so just to clarify  frank sinatra had nothing to do with the mafia  

درست باشد می‌تواند نادرست باشد پس فقط برای روشن شدن اینکه فرانک سیناترا هیچ ربطی به

it wasn't the reason why he became famous and  he didn't force people at gunpoint to give him  

مافیا نداشت، دلیل معروف شدن او نبود و مردم را با اسلحه مجبور نکرد که به او اجازه

an opening into show business none  of those things happened at all okay  

ورود به تجارت نمایشی بدهند، هیچ کدام از آن چیزها اصلاً اتفاق نیفتاده است.

so i would rather not be sleeping with the  fishes tonight if you don't mind mr mafiosa  

امشب با ماهی‌ها نخوابید اگر برایتان مهم نیست آقای مافیوزا

so regret well i suppose you might regret  something i might regret saying that just  

پس پشیمان باشید، فکر می‌کنم ممکن است از چیزی پشیمان شوید که می‌توانم بگویم که فقط

you regret something i suppose also the feeling  of doing something you now wish you had not or  

از کاری پشیمان هستید، همچنین فکر می‌کنم احساس  انجام کاری که اکنون آرزو می‌کنید انجام نمی‌دادید یا

the feeling of not doing something you  now wish you had ah you see so regret  

این احساس را نداشتید. انجام ندادن کاری که اکنون آرزو می‌کنی آه داشته باشی، پس پشیمانی

can work in two ways it can be something you  did but you wish you didn't do or hadn't done  

می‌تواند به دو صورت کار کند، می‌تواند کاری باشد که انجام داده‌ای، اما آرزو می‌کنی که ای کاش انجام نمی‌دادی یا انجام نمی‌دادی

or something that you didn't do  and you wish that you had done  

یا کاری که انجام ندادی. ای کاش این کار را انجام می

so it can be some sort of decision some sort of  thing that happens some event or maybe something  

دادید   بنابراین می تواند نوعی تصمیم باشد نوعی  اتفاقی که اتفاق می افتد یا شاید کاری    که

you did something you said to have a strong desire  to change an event from your past might come from  

شما کاری را انجام داده اید که گفته اید میل شدید برای تغییر یک رویداد از گذشته خود دارید، ممکن است ناشی از

regret you wish you could go back and do something  again can you hear the lambs in the sheep  

پشیمانی باشد که آرزو می کنید می توانستید برگرد و کاری انجام بده دوباره می‌توانی صدای بره‌ها را در گوسفند بشنوی

i can they may regret making that sound because i  might go outside and shoo them away okay then uh  

من می‌توانم آن‌ها از شنیدن این صدا پشیمان شوند، زیرا ممکن است بروم بیرون و آنها را دور

i thought you're gonna say shoot them paulo says  i regret not having found out about this channel  

بزنم، اوه   فکر کردم می‌خواهی بگوئی به آنها شلیک کن پائولو می‌گوید  پشیمانم که پیدا نکردم در مورد این کانال

before oh but that's you know um you found out  now so you can go back and look at all mr duncan's  

قبلاً اوه، اما می‌دانید که اوم اکنون فهمیدید  بنابراین می‌توانید به عقب برگردید و تمام ویدیوهای آخر آقای دانکن   را تماشا کنید

last videos yes like them all please please do  like like if you haven't liked this live stream  

بله همه آنها را دوست داشته باشید لطفاً اگر این پخش زنده

today it would be great help to mr duncan if you  could like it because then that will enable more  

را دوست نداشتید لایک کنید   اگر می‌توانید آن را دوست داشته باشید، کمک بزرگی به آقای دانکن است ، زیرا این کار باعث می‌شود

people to see it yes that's it we are the best  kept secret on youtube if there's one thing one  

افراد بیشتری بتوانند آن را ببینند، بله، ما بهترین راز رازداری در یوتیوب هستیم، اگر یک

thing that we would ask of you and that is to  click the like button smash the like button as  

چیز از شما می‌خواهیم، ​​و آن کلیک کردن روی مورد پسندیدن است. دکمه دکمه لایک را فشار دهید به عنوان

uh who you somebody used to say that didn't they  every week i can't remember who oh that's good um  

آه، کسی قبلاً می گفت که اینطور نیست هر هفته من نمی توانم به یاد بیاورم چه کسی اوه خوب است اوم

i can't remember so we are talking about regret  mr steve regrets not remembering pedro's name  

نمی توانم به خاطر بیاورم پس ما در مورد پشیمانی صحبت می کنیم آقای استیو پشیمان است که نام پدرو را به خاطر نمی آورد

i always forget people how could i forget i could  see i could see the image yes of a ripped body  

من همیشه فراموش می کنم مردم چگونه می‌توانستم فراموش کنم می‌توانستم ببینم، می‌توانستم تصویر بدن پاره‌شده را ببینم، بله

okay then a thing that cannot be changed or undone  might bring about the feeling of regret something  

، چیزی که قابل تغییر یا بازگرداندن نیست، ممکن است احساس پشیمانی ایجاد کند، چیزی که

you can't change something that can't be altered  might bring about the feeling of regret for  

شما نمی‌توانید چیزی را تغییر دهید که قابل تغییر نیست. در مورد احساس پشیمانی به

example you might say i regret the things i said  to you i regret all of those things so you feel  

عنوان مثال ممکن است بگویید من از چیزهایی که به شما گفتم پشیمان هستم من از همه آن چیزها پشیمانم بنابراین از

sad about something you did and now you  regret it so this says move ahead the past  

کاری که انجام دادید ناراحت می شوید و اکنون پشیمان می شوید بنابراین این می گوید گذشته را به جلو حرکت

is the past that's it you can you can regret but  then if you you there's nothing you can apologize  

دهید. می‌توانی پشیمان شوی، اما اگر چیزی نیستی، نمی‌توانی

to you know if you do something you regret say  you would say something offensive to somebody  

عذرخواهی کنی، می‌دانی اگر کاری را انجام دادی که پشیمان شدی ، بگو: به کسی چیزی توهین‌آمیز می‌گویی.

you punch somebody or or something i mean all you  can do because you can't change the past is to  

پس این است که

if it's appropriate apologize and then move on  you can't keep dwelling on the past no well even  

اگر مناسب است عذرخواهی کنید و سپس ادامه دهید  نمی‌توانید به خوبی به گذشته

if you apologize even if you clear the whole thing  up you still might regret it so it's a thing that  

فکر کنید حتی اگر عذرخواهی کنید حتی اگر همه چیز را روشن کنید، هنوز ممکن است پشیمان شوید، بنابراین این چیزی است که

lives it it's a bit like something eating  away it at the inside of your brain it's there  

آن را زندگی می‌کند. چیزی که آن را در مغز شما می‌خورد، آن‌جا است

chewing into your memories and the regret  can take over it can be something that that  

خاطرات شما را می‌جوید و پشیمانی می‌تواند آن را تحت الشعاع قرار دهد، می‌تواند چیزی باشد

you never quite get over it depends well it  depends what it is how serious that thing is  

که   هرگز کاملاً بر آن غلبه نکنید، بستگی دارد  بستگی دارد این موضوع چقدر جدی

i mean i would imagine most people in  prison probably regret the action that  

باشد   منظورم این است که می‌خواهم تصور کنید اکثر افراد در زندان احتمالاً از اقدامی که

they did that led to them going to prison not  necessarily i i would say the majority would  

انجام دادند و منجر به رفتن آنها به زندان شد پشیمان هستند نه لزوماً من می‌توانم بگویم اکثریت این

i don't think there are many people who actually  commit crimes deliberately so that they can be  

کار را انجام می‌دهند. فکر نمی‌کنم افراد زیادی وجود داشته باشند که واقعاً عمداً مرتکب جنایت می‌شوند تا بتوانند

sent to prison but there probably are a few uh  because you know maybe they prefer being in prison  

به زندان فرستاده شوند. احتمالاً تعداد کمی وجود دارد، زیرا می‌دانید که شاید آنها ترجیح می‌دهند

for life in prison yeah there's a lot of perks but  i would imagine generally most people would regret  

برای ابد

that prison prison can be good you know i'm sure  there are things that that you know can be good  

در زندان باشند. می دانم مطمئنم چیزهایی هست که می دانی می توانند

in prison what i mean you never you never have  you never have to worry about not having a meal  

در زندان خوب باشند . منظورم این است که تو هرگز هرگز نداشتی  هرگز نگران نخوردن یک وعده غذایی نباشی

true and and you will you always have a friend  there's always someone who is right behind you  

درست است و همیشه دوستی خواهی داشت  همیشه کسی هست که درست پشت

and that they're willing to to stick up for you  at any moment that you need them you do have to  

سر شما   و اینکه آنها حاضرند هر لحظه که به آنها نیاز دارید از شما حمایت کنند، باید   ادامه دهید،

move on i mean if you know yes i suppose if you  committed a crime and you serving 20 years in  

منظورم این است که اگر می دانید بله، فکر می کنم اگر مرتکب جرمی شده اید و به خاطر آن 20 سال

prison for that crime okay i would probably think  that most people would well they probably regret  

حبس دارید. جرم خوب است، احتمالاً فکر می‌کنم که بیشتر مردم احتمالاً پشیمان

being caught well yes not not regretting the  crime probably i would imagine but if you're  

می‌شوند که خوب دستگیر شده‌اند، بله، از جرم پشیمان نیستم، احتمالاً تصور می‌کنم، اما اگر

you're the prisoner that is you you're trying  to reform a prisoner then maybe eventually  

شما   شما زندانی هستید، یعنی شما در تلاش هستید یک زندانی را اصلاح کنید، شاید در نهایت

uh you probably would regret the crime but i would  imagine initially you just regret being caught  

اوه شما احتمالاً از جنایت پشیمان خواهید شد، اما من تصور می‌کنم در ابتدا فقط از دستگیری پشیمان

that you were you know you didn't do enough to to  uh not be detected in the fact that you committed  

می‌شوید   که می‌دانستید به اندازه کافی انجام نداده‌اید که مرتکب

that crime so anyway i don't know but i mean  i'm only mentioning prison because that is the  

آن جنایت نشده‌اید، بنابراین به هر حال نمی‌دانم اما منظورم این است که من تنها هستم از زندان نام می‌برم

that's the most obvious thing a lot but i mean  a lot of people probably get away with crimes  

چون این بدیهی‌ترین چیز است، اما منظورم این است که بسیاری از مردم احتمالاً از جنایات فرار می‌کنند

and don't don't regret it at all i don't know  no well that's the one thing i am sure here  

و اصلاً پشیمان نیستند، نمی‌دانم خوب این تنها چیزی است که من هستم مطمئناً اینجا

we go i'm very sure you don't know come on  yeah oh that's very good steve if you could  

ما می‌رویم، مطمئن هستم که نمی‌دانی بیا بله اوه، خیلی خوب است استیو اگر می‌توانستی

actually yes well i've heard this before i've  heard this before intelligence says that uh  

در واقع بله خوب من این را قبلاً شنیده‌ام قبل از این که هوش بتواند بگوید که اوه

uh well it's a bit like that that if when you're  in prison everything is predictable therefore safe  

اوه خوب این را می‌شنوم این که اگر وقتی در زندان هستید همه چیز قابل پیش‌بینی است، بنابراین بی خطر است،

yes so it's a bit like you know some people like  that certainty i just said that everyday certainty  

بله، پس کمی مثل این است که می‌دانید برخی افراد این اطمینان را دوست دارند، من فقط گفتم که اطمینان روزمره

in life i've just literally said that well it's  like people who are in the army or in the forces  

در زندگی، به معنای واقعی کلمه گفته‌ام که خوب، مانند افرادی است که در زندگی هستند. ارتش یا در نیروهای

in the army that is a very structured life or  voting for a dictator and when they leave the  

در ارتش که یک زندگی بسیار ساختار یافته است یا رأی دادن به یک دیکتاتور و وقتی آنها  ارتش را ترک می

army they find life very difficult sometimes  because life is predictable steve as much as  

کنند زندگی را گاهی بسیار دشوار می بینند زیرا زندگی به همان اندازه قابل پیش بینی است که استیو از

i'm enjoying your ted talk i i think we should i'm  going to start my own youtube channel mister keep  

من از صحبت های تد شما لذت می برم، فکر می کنم باید من می‌خواهم کانال یوتیوب خودم را راه‌اندازی کنم این را ادامه دهید   این را

saying that and i'm going to give worldly advice  here's a good one okay steve i don't want you to  

بگویید و من نصیحت دنیوی می‌کنم  اینجا یک توصیه خوب است استیو من نمی‌خواهم شما

i don't want to tell you to shut up but i may have  to so there are many ways of expressing a regret  

این کار را انجام دهید   نمی‌خواهم به شما بگویم که ساکت شوید، اما ممکن است مجبور باشم، بنابراین راه‌های زیادی برای بیان پشیمانی

for example you might be waiting for that train  to take you to to work and then suddenly you hear

مثلاً ممکن است منتظر باشید تا آن قطار شما را به محل کار برساند و سپس ناگهان می‌شنوید

we regret to inform you that your train  service has been cancelled due to bad weather  

که با تأسف به شما اطلاع می‌دهیم که سرویس قطار شما به دلیل آب و هوای بد لغو شده است

and they don't even apologize for it well  that's a kind of apology yeah but they regret it  

و حتی برای آن عذرخواهی نمی‌کنند این یک نوع است از معذرت خواهی بله، اما پشیمان می شوند   پشیمان می

they regret so regretting something can be an  apology as well you regret something can also be  

شوند، بنابراین پشیمانی از چیزی می تواند یک عذرخواهی باشد، همچنین پشیمانی از چیزی نیز می تواند

a form of apologizing to feel remorse and guilt  might lead to the feeling of regret so it's a  

نوعی عذرخواهی برای احساس پشیمانی باشد و احساس گناه ممکن است منجر به احساس پشیمانی شود، بنابراین

bit like what you said earlier remorse ah you  feel remorse you regret the thing you did steve  

کمی شبیه آن چیزی است که قبلاً گفتید پشیمانی آه تو احساس پشیمانی می کنی از کاری که انجام دادی

uh paulo has mentioned the italian word for regret  remorso oh okay remorso i would imagine you would  

پشیمان می شوی استیو اوه پائولو کلمه ایتالیایی پشیمانی را ذکر کرده است. اوه خوب پشیمان می شوی، تصور می کنم تو روت را

roll the rv yes go on you do it you're good at  rolling your eyes i would imagine that stems from  

بچرخانی بله ادامه بده، این کار را بکن، تو در چرخاندن چشم هایت خوب هستی، تصور می کنم که از   لاتین سرچشمه می گیرد

latin in that case yes um and rempianto  oh i like the first syllable rim pianto

در این صورت بله، اوم و رمپیانتو اوه، من اولین هجای لبه پیانتو را دوست

i've never do all italians roll their eyes or  is it just certain areas of italy where you  

دارم، هرگز انجام نداده‌ام، همه ایتالیایی‌ها چشمانشان را می‌چرخانند یا فقط مناطق خاصی از ایتالیا است که در آن‌ها

roll your eyes what if well because italian  language whenever there's an r you you you  

چشم‌هایت را می‌چرخانی، چه خوب، زیرا زبان ایتالیایی هر زمان که شما را می‌بینید شما

but certainly when you're singing you're supposed  to roll the r i don't think everyone rolls their  

اما مطمئناً وقتی دارید آواز

r's well that's what why i'm asking i'm  asking well i can answer that question no  

in italy do all italians roll their eyes well  it's a thing that you can either do or you  

می‌خوانید، باید R را بچرخانید، فکر نمی‌کنم همه آرای خود را خوب بچرخانند، به همین دلیل است که من می‌پرسم خوب می‌پرسم، می‌توانم به این سؤال پاسخ دهم نه   در ایتالیا همه ایتالیایی‌ها حرف‌هایشان را می‌زنند. چشم خوب این کاری است که یا می‌توانی انجامش دهی یا

can't do not everyone can do it for example  you can't roll your eyes i can a little bit

نمی‌توانی، همه نمی‌توانند آن را انجام دهند، مثلاً تو نمی‌توانی چشم‌هایت را بچرخانی، می‌توانم کمی

like that you see remorse i can  do a little bit i can't i can't  

دوست داشته باشم که پشیمانی ببینی، من می‌توانم کمی انجام دهم، نمی‌توانم من

continue it over a long period do you regret  because when i was in the choir we have to  

نمی‌توانم آن را برای مدت طولانی ادامه دهم، پشیمان می‌شوید، زیرا زمانی که من در گروه کر بودم،

a lot of popular choir okay stupid work just very  quickly uh our requiems and whenever you sing  

مجبوریم خیلی سریع کار احمقانه‌ای را انجام

requiem in a a requiem in a quite you're  supposed to roll the r when i never could so

دهیم. قرار است r را زمانی که هرگز نتوانستم

that that's it that's the story that's the story  yes vittorio says no yours was a bit exaggerated  

بچرخانم تا این همان استور باشد این داستان است بله ویتوریو می‌گوید نه داستان شما کمی اغراق‌آمیز بود

well i have to exaggerate it because it's such an  effort for me to roll an r so that when i do it  

خوب، باید آن را اغراق‌آمیز کنم، زیرا این تلاش برای من این است که یک r را بچرخانم تا وقتی آن را انجام می‌دهم

it sounds exaggerated this is fascinating but  yes well yes we just want i just want to know  

اغراق‌آمیز به نظر برسد، این جذاب است، اما بله خوب بله، ما فقط می‌خواهیم فقط می‌خواهم

you always have to roll it a bit says alexandra  thank you but i don't think it's compulsory  

بدانم   همیشه باید آن را کمی بچرخانی، می‌گوید الکساندرا متشکرم، اما فکر نمی‌کنم اجباری باشد   خب،

well i yeah i would imagine all italians  genetically can roll their eyes okay  

بله، تصور می‌کنم همه ایتالیایی‌ها از نظر ژنتیکی می‌توانند چشمان خود را بچرخانند، خوب

these are pretty sweeping statements please  don't do what amanda holden did last night  

اینها جملات بسیار گسترده‌ای هستند لطفاً کاری را که آماندا انجام دهید انجام ندهید. هولدن دیشب انجام داد

was that she she was the one giving all of the  scores for from the uk judges and the public  

این بود که او تمام نمرات داوران بریتانیا و عموم مردم را به

and and she really did show her ignorance of  other cultures live on tv and a lot of people  

او داد   و او واقعاً ناآگاهی خود را نسبت به فرهنگ‌های دیگر به صورت زنده در تلویزیون نشان داد و بسیاری از مردم

were talking about it today that she did come  across as slightly slightly ignorant i wish  

امروز در مورد آن صحبت می‌کردند که او کمی ناآگاه به نظر می‌رسید،

i'd taken that job offer last year maybe something  you didn't do maybe you turned down that job offer  

آرزو می‌کردم که کاش آن پیشنهاد شغلی را در سال گذشته قبول می‌کردم، شاید کاری را انجام ندادید، شاید آن پیشنهاد شغلی را رد

that that someone said oh you can come and work  here but maybe you you lost your nerve you became  

کردید.

a little nervous or afraid to do it i'm i'm  wondering whether in the future i will regret  

خیلی عصبی شدی   کمی عصبی شدی یا از انجام آن می ترسی، من  به این فکر می کنم که آیا در آینده از

not buying cryptocurrencies okay i'm wondering  whether i will i'm not going to because  

خرید نکردن ارزهای رمزنگاری

i you know i don't you know i'm not going to but  will i regret it in the future could i have been  

پشیمان خواهم شد. می‌دانی که قصد ندارم، اما آیا در آینده پشیمان خواهم شد که

a millionaire yeah but you know but then maybe in  the future you you do invest and then you lose all  

می‌توانستم میلیونر باشم، بله، اما می‌دانی، اما ممکن است در آینده سرمایه‌گذاری کنی و تمام پولت را از دست بدهی

your money and then you will regret doing it you  see that's what i said earlier you don't know you  

و بعد از انجام دادن پشیمان شوی. متوجه می‌شوید که این همان چیزی است که قبلاً گفتم، شما نمی‌دانید که شما

just spin the wheel so we can so we can do the  thing with risky thing with risky investments is  

فقط چرخ را بچرخانیم تا بتوانیم کاری را با کارهای پرخطر با سرمایه‌گذاری‌های مخاطره‌آمیز

you're supposed to only do it if you with small  amounts of money that you can afford to lose  

انجام دهیم. شما می توانید

you did tell us this so that's so if you do it you  shouldn't regret it if you thought well i knew at  

این را به ما بگویید، بنابراین اگر این کار را انجام می دهید، نباید پشیمان شوید اگر فکر می کردید خوب می دانستم

the time i could afford to lose that money  therefore i don't regret it okay but i don't  

در زمانی که می توانم آن پول را از دست بدهم، بنابراین پشیمان نیستم، خوب نیست

regret it because i'm a millionaire no yes but  you might you might be sleeping on a park bench  

پشیمان نیستم چون میلیونر هستم نه بله اما شاید روی نیمکت پارک خوابیده باشید

yeah in in old tattered clothes yes  but you wouldn't put all your money  

آره با لباس های کهنه پاره شده بله، اما شما تمام پول خود را

into that washing your face you might be  washing your face in the birdbath you see  

صرف این شستن صورت خود نمی کنید، ممکن است صورت خود را در حمام پرندگانی که می بینید بشویید

so so there you see regret can take all shapes  and forms i think you've got to take you've got  

. برای اینکه

to take some risks in life because you don't take  risks you never really achieve very much in life  

بپذیرید باید در زندگی ریسک کنید، زیرا ریسک نمی‌کنید، واقعاً هرگز در زندگی

and as long as you you know you you have  a calculated risk you've looked at all  

به موفقیت زیادی نخواهید رسید و تا زمانی که می‌دانید ریسک حساب شده‌ای دارید،

the things that could go wrong you've you've  you know you've taken plenty of precautions  

همه چیزهایی را که می‌توانستند بررسی کنید. اشتباه کنید شما انجام داده اید می دانید که اقدامات احتیاطی زیادی انجام داده اید   بسیار

okay really successful people in life take  risks if they don't then nothing is really  

خوب افراد واقعاً موفق در زندگی ریسک می کنند اگر این کار را نکنند پس هیچ چیز واقعاً

achieved i do believe that yes this is not the  best person to be giving this advice by the way  

به دست نیامده است  من معتقدم که بله این بهترین کسی نیست که این کار را انجام دهد. به هر حال توصیه

but there you go well you took a risk when you  started your english teaching channel yes well  

اما خوب پیش می‌روید، وقتی  کانال آموزش انگلیسی خود را راه‌اندازی کردید، ریسک کردید بله

it still is a risk 15 years later i still feel  as if i might be risking 15 years of money nobody  

خوب   هنوز هم یک خطر است 15 سال بعد، من هنوز احساس می‌کنم که ممکن است 15 سال پول را

else in england was doing it you did it you took  a you took a risk mr duncan and do you regret it

به خطر بیاندازم، هیچ کس دیگری در انگلیس این کار را نکرده است. شما آن را انجام دادید و ریسک کردید آقای دانکن و آیا پشیمان هستید که

the answer is no by the way i think

به هر حال من فکر می‌کنم پاسخ منفی است،

well even though you're not getting  all the viewership that you may desire  

حتی اگر شما تمام بیننده‌هایی را که ممکن است بخواهید را به دست نمی‌آورید،

well we have recently created a wonderful  community here okay with all these wonderful  

خوب ما اخیراً یک انجمن فوق‌العاده در اینجا ایجاد کرده‌ایم که با همه این افراد شگفت‌انگیز خوب است،

people because i see that every week okay steve  i don't know why you need to massage my ego but  

زیرا می‌بینم که هر هفته خوب است استیو من نمی‌دانم چرا باید روحیه‌ام را ماساژ دهید، اما همین‌طور

there you go we've got a lot of people watching  us today and making lots of comments okay not for  

که می‌روید، ما افراد زیادی امروز ما را تماشا می‌کنند و نظرات زیادی می‌دهند، البته نه برای

much longer though because now guess what we're  going to do now steve we have 17 minutes left  

مدت طولانی‌تر، زیرا حالا حدس بزنید که اکنون می‌خواهیم چه کار کنیم. استیو 17

the time goes by so quickly i don't know where  it goes to but it does go it's a little bit like  

دقیقه وقت داریم   زمان خیلی سریع می گذرد، نمی دانم به کجا می رود، اما می رود، کمی شبیه

when you're you pull the plug out of your bath and  the water goes down like that's that's that's time  

وقتی هستید که دوشاخه را از حمام بیرون می آورید و  آب پایین می رود انگار همین است آن زمان

you see that's time going away it's all the water  going down the plug i noticed that you were you  

است   می‌بینی که زمان از بین می‌رود، تمام آب  از دوشاخ پایین می‌رود. متوجه شدم که شما

were letting the water go around clockwise but in  certain parts of the world it goes anti-clockwise  

همانجا بودید   اجازه می‌دادید آب در جهت عقربه‌های ساعت بچرخد، اما در قسمت‌های خاصی از جهان خلاف جهت عقربه‌های ساعت

that's right yes it depends if you were in the  northern hemisphere or the southern hemisphere yes  

می‌رود   درست است بله بستگی دارد که در آن بودید نیمکره شمالی یا th در نیمکره جنوبی بله

in australia it goes the other way around yes  so where we are and that it goes anti-clockwise  

در استرالیا برعکس می‌شود بله بنابراین جایی که ما هستیم و خلاف جهت عقربه‌های ساعت  در

down the block i don't know why that is somebody  who can probably tell us but um it's probably  

پایین بلوک می‌رود، نمی‌دانم چرا کسی  است که احتمالاً می‌تواند به ما بگوید، اما اوم

something to do with the way the earth spins i  don't know i don't think anyone actually knows  

احتمالاً  ربطی به روشی که زمین می‌چرخد ، نمی‌دانم، فکر نمی‌کنم کسی واقعاً بداند

interesting well the one thing we do know is  steve doesn't know so there's at least one  

جالب است که تنها چیزی که ما می‌دانیم این است که استیو نمی‌داند، بنابراین حداقل یک

of seven billion people who doesn't know and  that's mr steve here we go then steve shall we  

از هفت میلیارد نفر نمی‌دانند و آن آقای استیو اینجاست ما می رویم سپس استیو باید

play the sentence game it's time to play the  sentence game let's play the sentence game

بازی جملات را انجام دهیم، وقت آن است که بازی جمله را انجام دهیم، بیایید بازی جمله را انجام

and we're back

دهیم و ما

with the ever popular the ever popular sentence  game everyone loves the sentence game we have  

با بازی محبوب

some sentence games you will regret if you  do not take part in a sentence game today  

همیشه محبوب جملات  بازگشته‌ایم. شما امروز در یک بازی جمله شرکت

by the way i made a mistake last week because i  forgot to give the answer to the mystery idiom  

نکنید   در ضمن من هفته گذشته اشتباه کردم چون فراموش کردم جواب اصطلاح رمز و راز   را

last week so here it is the mystery idiom was slow  coach last wednesday i forgot to give the answer  

هفته گذشته بدهم پس اینجاست که اصطلاح رمزآلود کند بود مربی چهارشنبه گذشته فراموش کردم جواب را بدهم

because i was so excited about everything that was  happening last week all of the excitement with the  

چون استفاده کنید من خیلی هیجان زده بودم درباره همه چیزهایی که در هفته گذشته اتفاق می افتاد، تمام هیجانات مربوط به

lambs and the sheep so last week's mystery idiom  was slow coach which means well it is a phrase  

بره ها و گوسفندها، بنابراین اصطلاح رمز و راز هفته گذشته مربی آهسته بود، یعنی خوب این عبارت

that is used to describe a person who is not  moving fast enough to do something in a lazy or  

است که برای توصیف شخصی استفاده می شود که به اندازه کافی سریع حرکت نمی کند. انجام کاری به روشی تنبل یا

unproductive way might cause you to be described  as a slow coach so there it was last week's  

غیرمولد ممکن است باعث شود که به عنوان یک مربی آهسته توصیف شوید، بنابراین این

last week's mystery idiom taki valor thank you  very much the the the way that the water goes  

اصطلاح مرموز هفته گذشته تاکی شجاعت بود از شما بسیار سپاسگزارم، از مسیری که آب

that right around in your plughole is the Coriolis  effect coriolis or coriolis effect i remember but  

می‌گذرد. اثر کوریولیس کوریولیس یا اثر کوریولیس را به خاطر می‌آورم

i don't know what but what is that what is that  yeah it probably has something to do with gravity  

اما   نمی‌دانم چیست، اما آن چیست، بله احتمالاً ربطی به گرانش دارد

the way gravity pulls and and as you said i think  it might have something to do with the earth's  

راهی که گرانش می‌کشد و همانطور که شما گفتید فکر می‌کنم  ممکن است ربطی به گرانش داشته باشد. چرخش زمین

rotation as the force coriolis effect anyway thank  you for telling me about that but i can't remember  

به‌عنوان اثر نیروی کوریولیس به هر حال از شما متشکرم که در مورد آن به من گفتید، اما نمی‌توانم به خاطر بیاورم

what that actually is okay so maybe you you know  well a few moments ago you didn't think it existed  

که واقعاً چه چیزی مشکلی ندارد، بنابراین شاید شما می‌دانید که چند لحظه پیش فکر نمی‌کردید وجود داشته باشد.

i did i i couldn't remember what it was that's why  i asked but you just said no one knows what it is  

انجام دادم، نمی‌توانستم به خاطر بیاورم که چیست، به همین دلیل  پرسیدم اما شما فقط گفتید هیچ‌کس نمی‌داند چیست

clearly they do well tacky does valor does yes yes  how do you anyway right sentence game is it to do  

واضح است که آنها خوب کار می‌کنند شجاع می‌کند بله بله چگونه می‌توانید به هر حال بازی جملات درستی است که انجام دهید

with words connected with regret oh hello fernando  fernando is here hello fernando nice to see you  

با کلمات مرتبط با پشیمانی اوه سلام فرناندو فرناندو اینجاست سلام فرناندو خوشحالم که شما را می‌بینم

here thank you by the way for your lovely messages  on my youtube videos yes i read your messages i  

در اینجا متشکرم از پیام‌های دوست‌داشتنی‌تان در ویدیوهای یوتیوب من بله، پیام‌های شما را می‌خوانم،

do i look at them here we go then today's first  you're right sergio you're right i'm showing my  

آیا آنها را اینجا نگاه می‌کنم، ما می‌رویم سپس اولین بار امروز حق با شماست سرجیو شما درست است من دارم نشان می دهم

i regret making comments about why the uh water  goes down the plughole in different directions in  

پشیمان هستم درباره اینکه چرا آب از سوراخ در جهات مختلف در

the different hemispheres because i'm showing my  ignorance of the subject that's true today's first  

نیمکره های مختلف پایین می رود زیرا من ناآگاهی خود را نسبت به موضوع نشان می دهم که درست است اولین

sentence game oh interesting all right this  might refer to a lot of people at the moment  

بازی جملات امروز اوه جالب است این ممکن است اشاره داشته باشد به بسیاری از افراد در حال

a lot of people for various reasons  that they have no control over  

حاضر   بسیاری از افراد به دلایل مختلف که کنترلی روی

yes the sentence game the first one i am  something getting something into something  

we have six letters beginning with s six letters  beginning with d and four letters beginning with d  

آنها ندارند  s شش حرف که با d شروع می شود و چهار حرف که با d شروع می شود

so there we go there is today's first sentence  game and yes apparently according to richard it  

بنابراین می رویم اولین جمله امروز بازی است و بله ظاهراً طبق گفته ریچارد

is because of the magnetic pull so i suppose  in in the north the pull is going one way  

به دلیل کشش مغناطیسی است بنابراین فکر می کنم در شمال کشش یک طرفه است

and in the south because you're upside  down that the whole thing will be flipped  

و در جنوب چون وارونه هستی که همه چیز برعکس میشه

so it will be the other way so i think it does  have something to do with gravity and also  

پس فکر میکنم ربطی به گرانش داره و

the way the earth spins well we'll look that up  afterwards i i will because we won't well i will  

همچنین نحوه چرخش زمین خوبه ما بعدا به بالا نگاه میکنیم چون خوب نخواهیم شد

something yes yes it could be anyway write  sentence game let's not get bogged down with  

چیزی بله بله به هر حال ممکن است بنویسید بازی جمله بیایید درگیر

things that we don't understand and and sort  of just try and win and uh pretend that we know  

چیزهایی نباشیم که نمی‌فهمیم و فقط تلاش کنیم و برنده شویم و وانمود کنیم که می‌دانیم

and fill in gaps stop saying we you're the one  you're the one coming out with all this stuff  

و شکاف‌ها را پر کنیم گفتن ما شما هستید شما هستید که با همه این چیزها بیرون می آید

here we go then so we have some guesses coming  

اینجا ما می رویم پس حدس هایی داریم

some guesses are now coming through victoria has  made a guess also intelligent interesting so think  

برخی حدس ها در حال حاضر از طریق ویکتوریا می آیند یک حدس را نیز هوشمندانه کرده است، بنابراین به

of something that you might not have enough  of ah mr duncan that's a big clue intelligence

چیزی فکر کنید   به اندازه کافی آه آقای دانکن، این یک سرنخ بزرگ است،

well there's there's no word beginning  with i so it is not that i am  

خوب، هیچ کلمه‌ای وجود ندارد که با من شروع شود، بنابراین اینطور نیست که من هستم

i am something getting something  

من چیزی هستم که چیزی

into something and you say it's something that we  haven't got enough of yes or something you might  

را وارد چیزی می‌کنم و شما می‌گویید این چیزی است که ما به اندازه کافی بله یا چیزی که ممکن است

suddenly not have enough arm and it might happen  gradually so i'm giving you a really big clue here  

ناگهان بازوی کافی نداشته باشد و ممکن است به تدریج اتفاق بیفتد، بنابراین من یک سرنخ واقعاً بزرگ در

i might as well give it to you because if i give  any more clues i might as well just say what it is

اینجا به شما می‌دهم   ممکن است آن را به شما هم بدهم، زیرا اگر سرنخ‌های بیشتری بدهم، می‌توانم فقط بگویم که چه چیزی

have we got has anybody got any  of the words right yet um oh yes  

داریم. هر کسی هر یک از کلمات را درست گفته است، اما اوه، بله،

one of them victoria victoria has one  of the words correct right fancy pants

یکی از آنها ویکتوریا ویکتوریا یکی از کلمات را دارد درست است شلوار فانتزی درست

the coriolis force isn't it's a for its inertia  right right i'm feeling a bit of that now  

است نیروی کوریولیس برای اینرسی آن نیست درست است، من کمی از آن

i'm feeling some inertia i can't see  you spinning around though no right  

احساس می کنم. با احساس سکون، نمی‌توانم ببینم شما در حال چرخش هستید، هرچند درست

so we've got lots of people giving us  words that fit but they're not necessarily  

نیست، بنابراین ما افراد زیادی داریم که کلمات مناسب را به ما می‌گویند، اما لزوماً

the words aren't necessarily forming a sentence  

این کلمات لزوماً یک جمله را تشکیل نمی‌دهند. همان جمله‌ای

that is the one that mr duncan has  in mind is this a well-known phrase  

است که آقای دانکن دارد. در ذهن این یک عبارت معروف

it's not a phrase but it is it is a situation  that you might find yourself in especially if  

است یک عبارت نیست، اما این موقعیتی است که ممکن است در آن قرار بگیرید، مخصوصاً

you need to to take something from another person  they will they will allow you to have something  

اگر  لازم باشد چیزی از شخص دیگری بگیرید آنها به شما اجازه خواهند داد چیزی داشته باشید

yes i think a certain thing that is very important  a lot of people think it's a very important thing  

بله، من فکر می کنم یک چیز خاص که برای بسیاری از مردم بسیار مهم است فکر می کنم این یک چیز بسیار مهم است

some people have lots of it some people don't have  enough of it and some people might have to take  

برخی افراد مقدار زیادی از آن را دارند، برخی افراد به اندازه کافی آن را ندارند و برخی ممکن است مجبور شوند

some of it from another person for a short  period of time i i can't make it any more clearer

مقداری از آن را برای مدت کوتاهی از شخص دیگری بگیرند، من نمی توانم بیشتر از این واضح تر بگویم

yes yeah just uh yeah interesting so

بله بله فقط آه بله جالب است، خیلی

intelligent is living up to your  name you are living up to your name  

باهوش است که به نام خود عمل کنید، شما به نام خود عمل می کنید

yes you see can you see that now see so  that's it you see that just shows you  

بله می بینید، آیا می بینید که اکنون ببینید پس همین را می بینید که فقط به شما نشان می

have another go even if you  get it wrong the first time  

دهد   یک حرکت دیگر داشته باشید حتی اگر بار اول اشتباه کنید

keep going don't give up you know that's what  they say about failure people even the most  

ادامه بده تسلیم نشو می‌دانی که این همان چیزی است که درباره شکست می‌گویند افراد حتی

successful people in life apparently yes fail  all the time it's just that they never give up  

موفق‌ترین افراد زندگی ظاهراً بله شکست می‌خورند، فقط این است که آنها هرگز تسلیم نمی‌شوند

even if you fail the first time try try again  never give up never stop never surrender

حتی اگر اولین بار شکست خوردی دوباره تلاش کن هرگز تسلیم نشو هرگز استو

i will give you the answer because we are coming  towards the end of the show unfortunately we only  

هرگز تسلیم نشو من جواب شما را خواهم داد زیرا به پایان نمایش نزدیک می شویم متاسفانه

have a few minutes left answer as you see it  is as i see it as you uh constructed earlier  

فقط چند دقیقه پاسخ داریم همانطور که شما می بینید.

on today well this is the answer as i see it and  also as the oxford english dictionary sees it i am

من آن را می بینم و همچنین همانطور که فرهنگ لغت انگلیسی آکسفورد آن را می بیند، من

you know what i haven't seen you're going to  be rude now aren't you mr duncan i haven't seen  

می دانم آنچه را که ندیده ام، اکنون بی ادب می شوید، آیا شما آقای دانکن نیستید، من

that [ __ ] for a long time it's been  a long time since i've seen that [ __ ]

مدت زیادی است که [ __ ] را ندیده ام. خیلی وقت است که [__ ]

it's it's strange isn't it how  sometimes you could miss things  

را دیده ام که عجیب است، نه این که گاهی اوقات ممکن است چیزهایی را از دست

not realize it i didn't realize how much  i missed i missed yes okay mr duncan can i  

بدهی   متوجه نشدم که متوجه نشدم چقدر از دست رفته بودم، بله، آقای دانکن، می‌توانم

just put the answer up i really missed it you may  regret making some comments i really missed that

فقط جواب را بدهم من واقعاً آن را از دست دادم شما ممکن است پشیمان شوید که برخی از نظرات را انجام دادم من واقعاً از دست

i'm so glad to see him back  popping up in front of me

دادم که بسیار خوشحالم که دوباره او را می بینم که جلوی من ظاهر می

what what's the answer mr duncan oh right so  intelligent got that right well done i am slowly  

شود.

getting deeper into debt although earlier  intelligent was getting slowly dragged into  

به بدهی گرچه قبلاً هوشمند به آرامی به سمت

doom is that because of this live stream yes well  doom doom might be a good word to use to describe  

هلاکت کشیده می‌شد استفاده از این پخش زنده بله خوب doom doom ممکن است کلمه خوبی برای توصیف باشد

this yes there are others yes so yeah so have we  got any other words that could have um fitted uh  

این بله موارد دیگر وجود دارد بله پس بله پس آیا ما کلمات دیگری داریم که می توانستند مناسب باشند آه

people have made suggestions but unfortunately  the words don't form a properly constructed

مردم پیشنهاداتی ارائه کرده اند اما متأسفانه  کلمات اینطور نیستند یک

sentence there's something moving around on  the roof yes it's a pigeon running around  

جمله درست بسازید چیزی در پشت بام در حال حرکت است بله این یک کبوتر است که در اطراف

on the roof uh come on steve we're going we're  moving on because we only have six minutes it's  

پشت بام می دود. اوه بیا استیو ما می رویم ما داریم ادامه می دهیم زیرا فقط شش دقیقه

going very quickly there we go the time is like  sand sand going through your fingers time keeps  

وقت داریم خیلی سریع می رود مثل شن و ماسه که از میان انگشتان شما می گذرد زمان ادامه می دهد

on spinning spinning into the future going what's  the next one mr duncan i'm gonna fly like an eagle  

به چرخیدن ادامه می دهد چرخیدن به آینده ادامه می دهد چه  بعدی آقای دانکن من مانند عقاب   به آینده پرواز خواهم کرد

into the future the next sentence came let's  have another one before we go here's another  

جمله بعدی آمد بیایید یکی دیگر داشته باشیم قبل از اینکه برویم اینجا

one i never something you had and something  something we have eight letters beginning with r  

یکی دیگر   یکی من هرگز چیزی شما داشتید و چیزی چیزی که ما هشت حرف داریم که با r شروع می‌شود

five letters beginning with e  seven letters beginning with b b4

پنج حرف که با e شروع می‌شود  هفت حرف که با b b4 شروع می‌شود،

what b4 beef

b4 بیف

belarusia is cooking a souffle souffles take  a long time she's been whipping eggs yes why  

بلاروسی پختن سوفله خیلی طول می‌کشد. تخم‌مرغ‌ها

the is it have they been naughty those eggs  being naughty maybe the eggs like being beaten  

را هم زده‌اند بله چرا   آن‌ها شیطون بوده‌اند  آن تخم‌مرغ‌ها شیطنت بودن شاید تخم‌مرغ‌ها مثل کتک

yes we know what whipping whipping in a bowl  with a fork as opposed to whipping with a whip  

خوردن   بله می‌دانیم چه شلاقی در کاسه با چنگال به جای زدن با شلاق

what was that that was the sound  of a whip oh it's whoosh that's it

چه بود که صدای شلاق بود. شلاق آه، اوه، اوه، آن

that's what it is that's it's a bit kinky whipping  eggs i think that's a bit kinky belarusia okay oh  

چیزی است که آن چیزی است که این است که کمی هم زدن تخم‌مرغ‌ها من فکر می‌کنم کمی گره‌خورده است بلاروسی اوکی اوه

i'm only joking right okay we have some miura  has given some answers to the sentence game  

من فقط شوخی می‌کنم، درست است، ما کمی میورا داریم.

very interesting one of them is correct that  one of the words is correct all right okay

درست است که یکی از کلمات صحیح است بسیار خوب

yes so we are talking about families  here maybe a person in your family  

بله، بنابراین ما در مورد خانواده ها صحبت می کنیم  در اینجا ممکن است فردی در خانواده شما

maybe someone that a friend of yours might  introduce another member of their family  

شاید کسی که یکی از دوستان شما ممکن است یکی دیگر از اعضای خانواده خود را معرفی کند

and maybe it is a member of the family  that you didn't realize existed oh you see  

و شاید این یکی از اعضای خانواده باشد  شما متوجه نبودید اوه می بینید

so more of that it does fit what you've said yes  um the words fit but it's not quite the sentence  

خیلی بیشتر از اینها با آنچه شما گفتید مطابقت دارد، بله، کلمات مناسب هستند، اما این کاملاً آن جمله ای نیست

that uh mr duncan had oh here we go valentin  and also intelligent very very yes between  

که آقای دانکن داشت اوه اینجا می رویم ولنتاین و همچنین بسیار باهوش است. بین

you two you've actually come up with the answer  right there we go and and virtually and victoria

شما دو نفر شما واقعاً به جواب رسیده‌اید  همانجا ما می‌رویم و به طور مجازی و ویکتوریا

all at the same time so it must be correct  yes must be correct can't be bad that was  

همه به طور همزمان، بنابراین باید درست باشد بله باید درست باشد، نمی‌تواند بد باشد

very good very good going there so the answer  coming up now and then we can squeeze one more  

خیلی خوب بود، خیلی خوب بود. پاسخ  اکنون ارائه می‌شود و سپس می‌توانیم یکی

in shall i try to squeeze it in i will try my  best i'm i'm making no reference to to that i'm  

دیگر را فشار دهیم، آیا سعی می‌کنم آن را فشار دهم، تمام تلاشم را می‌کنم.

getting hungry as well um tacky velour says that  they're getting hungry so am i yes okay that's  

"گرسنه می شوم پس آیا بله خوب است

that's good i keep saying pronouncing your  word tacky but i'm sure that is not correct

این خوب است، من مدام می گویم کلمه خود را به صورت ناخوشایند تلفظ می کنم، اما مطمئن هستم که این درست نیست،

so how do i pronounce your name correctly please  let me it might be correct that's the weird thing  

پس چگونه نام شما را به درستی تلفظ کنم، لطفاً اجازه دهید ممکن است درست باشد، این چیز عجیبی است

it could take it might be i think it is i think  it is like taki taki valor please let us know  

که ممکن است طول بکشد. ممکن است فکر کنم این است فکر می کنم مثل تاکی تاکی ولور است لطفاً به ما اطلاع دهید

if that is correct here is the answer steve  right i never realized you had an elder brother  

اگر درست است پاسخ اینجاست استیو درست است من هرگز متوجه نشدم که شما یک برادر بزرگتر دارید

i never realized i never realized you had an  elder brother elder you see you can't say older  

هرگز متوجه نشدم هرگز متوجه نشدم که شما یک برادر بزرگتر دارید ببینید شما نمی توانید بگویید بزرگتر

so a person who is older than you in your  family can be your elder brother or your elder  

بنابراین فردی که از شما بزرگتر است شما در خانواده‌تان می‌توانید برادر بزرگ‌تر یا خواهر بزرگ‌ترتان باشید،

sister so we often refer to a person who has  who's been alive longer than you and you are  

بنابراین ما اغلب به فردی اشاره می‌کنیم که بیشتر از شما زنده بوده و شما

related as siblings elder so i never realized  you had an elder brother so maura got realized  

به‌عنوان خواهر و برادر بزرگ‌تر با هم مرتبط هستید، بنابراین من هرگز متوجه نشدم که شما یک برادر بزرگتر دارید، بنابراین مائورا متوجه شد که

correct is the first word i think maura was the  first person to get that correct um but maura  

درست است. اولین کلمه من فکر می کنم مائورا اولین کسی بود که اوم درست را دریافت کرد اما مائورا

said i never realized you had an empty bedroom  which is correct basically that is good but  

گفت: من هرگز متوجه نشدم که شما یک اتاق خواب خالی دارید که در اصل درست است که خوب است اما

yeah well in my mother's house in my  mother's house every room yes is empty uh  

بله خوب در خانه مادرم در خانه مادرم هر اتاق بله خالی است اوه

one more here's one more a lot of people got that  right one more then two minutes to go oh okay then  

یکی دیگر اینجا یکی دیگر است که بسیاری از مردم این را درست فهمیدند، اوه، اوه، دو دقیقه دیگر، اوه، اوه، اوه،

oh yes a positive one something positive to end on  but somebody we've not heard from at all okay um  

اوه بله، یک چیز مثبت، یک چیز مثبت برای پایان دادن به آن، اما کسی که اصلاً از او چیزی نشنیده‌ایم، باشه،

are you gonna tell us somebody who normally gets  involved in the sentence game oh i see you mean  

آیا می‌خواهید به کسی بگویید کسی که معمولاً درگیر جمله بازی می‌شود اوه می‌بینم منظورت این است

you mean probably well tomic is there  cleaning out uh too busy cleaning out his  

منظورت احتمالاً خوب است که تومیک وجود دارد تمیز کردن اوه خیلی مشغول تمیز کردن

oven yes tomic with toxic chemicals tomic has  been very busy cleaning out his oven you see  

فر است بله تومیک با مواد شیمیایی سمی ببینید

so i think that might be what is going on tacky  it's correct or taki is it taki or taki oh i see  

پس فکر می‌کنم ممکن است اتفاقی که می‌افتد ناخوشایند باشد  درست است یا تاکی تاکی است یا تاکی اوه

it is taki taki okay well done good  aren't we clever well let's not go too far  

می‌بینم   تاکی است بسیار خوب، خوب انجام می‌دهیم، آیا ما باهوش نیستیم،

let's not get too carried away all this  good something feels like all my something  

خیلی دور نرویم  این چیزی خوب به نظر می‌رسد که همه چیز من

coming at something we have six letters beginning  with m we have two letters oh mr duncan uh  

به چیزی می‌آید که ما شش حرف داریم که با m شروع می‌شود.

there are three gaps oh four words hang on a  second i think there might be a mistake here a  

mistake wait there we're not doing that one are  you going to regret putting that one up mister  

آیا آن یکی را انجام نمی‌دهی، آیا از گذاشتن آن یکی پشیمان می‌شوی، آقا.

i regret putting that one you regret putting that  one up because there is something wrong there's  

من از گذاشتن آن یکی پشیمانم، از گذاشتن آن یکی پشیمانم ، زیرا مشکلی وجود دارد،

something wrong there yes thank you for pointing  that out here we go we will start again here we go  

مشکلی وجود دارد، بله متشکرم که به این نکته اشاره کردید که از اینجا می‌رویم، دوباره شروع می‌کنیم اینجا می‌رویم

this is better right this is very topical so  forget that one forget that because i hadn't  

این بهتر است درست است، خیلی موضوعی است، بنابراین فراموش کنید که چون

completed the puzzle i hadn't finished making it  well done we wondered how long it would take you  

پازل را تکمیل نکرده بودم، درست کردن آن را تمام نکرده بودم به‌خوبی انجامش داده‌ایم، فکر کردیم چقدر طول

to notice that deliberate mistake thank you very  much for noticing that yes it's just a little test  

می‌کشد   متوجه آن اشتباه عمدی شوید، متشکرم شما خیلی  متوجه شدید که بله، این فقط یک آزمایش کوچک است

just a test just a test just a test to see if  you were paying attention just a little test

فقط یک آزمایش فقط یک آزمایش فقط یک آزمایش برای اینکه ببینید آیا فقط به یک آزمایش کوچک توجه می‌کردید،

i think we got away with that here we go then they  seemed something towards our something because of  

من فکر می‌کنم ما از این موضوع خلاص شدیم، سپس آنها به نظر چیزی به چیزی ما می‌رسند، زیرا از

something so this is very topical so i think this  is a good one to end on as four o'clock arrives

چیزی پس این خیلی موضوعی است، بنابراین فکر می‌کنم این خوبی است برای پایان دادن به ساعت چهار ساعت

it's already arrived yes

از قبل فرا رسیده است، بله،

so they seemed something towards  our something because of something  

بنابراین آنها به نظر چیزی نسبت به چیزی ما هستند به دلیل یک چیزی

something is not one of the words by the  way one day it will be yes but not today

اتفاقاً یک روز چیزی یکی از کلمات نیست. بله، اما امروز

there's no excuse for putting up an  incorrect sentence games yes this is  

نه، هیچ بهانه‌ای برای قرار دادن یک جمله نادرست بازی وجود ندارد، بله، این است،

this i agree with you sergio it's terrible  yes i should be sacked you should be whipped  

من با شما موافقم سرجیو این وحشتناک است، بله، من باید اخراج شوم، شما باید شلاق

i hope that you just like belarusia's  eggs yes in fact i'm counting on it

بزنید . من روی آن حساب

as long as i don't get scrambled as well  it's a play on words isn't it that a play on  

می‌کنم تا زمانی که درهم نخورم، این یک بازی با کلمات است، نه این است که بازی با

you can you can crack me you can whip me but  please don't scramble me i feel very tired today  

تو می‌توانی، می‌توانی من را بشکنی، می‌توانی مرا شلاق بزنی، اما لطفاً مرا به هم نزنید، امروز خیلی خسته هستم.

oh we're stinking oh that was a genuine yawn i  wasn't acting don't worry you're not the only  

اوه ما متعفن شدیم اوه این یک ge بود خمیازه جدید من بازیگری نمی‌کردم نگران نباش تو تنها نیستی، تو

one you're not the only one yawning at the moment  i'm tired and hungry i think around the world at  

تنها کسی نیستی که در حال حاضر خمیازه می‌کشی، من خسته و گرسنه هستم، فکر می‌کنم در سراسر دنیا

the moment there are many people with their hand  over their mouths yawning because they are tired

در لحظه‌ای که افراد زیادی با دستانشان هستند روی دهانشان خمیازه می کشند چون خسته

maybe maybe we are the cause who knows  they seemed something towards our something  

هستند شاید ما عاملی باشیم که می داند آنها چیزی به نظر ما به نظر می رسید

i think we need a clue mister  something that happened last night

فکر می کنم ما به یک سرنخ نیاز داریم اتفاقی که دیشب افتاد

are we talking about the uh what are you  looking at mister looking into your ear

آیا ما در مورد این صحبت می کنیم که آهان شما به چه چیزی نگاه می کنید  آقا به گوش شما نگاه می کند

because you see right through to the  other side yeah there's daylight i  

چون شما درست از طرف دیگر می بینید بله نور روز است

don't know how but if i look into mr steve's  ear there's actually light at the other side  

، نمی دانم چگونه اما اگر به گوش آقای استیو نگاه کنم، در واقع نور در طرف دیگر

very strange so this is this is  something that happened last night  

بسیار عجیب است، بنابراین این چیزی است که دیشب اتفاق افتاده است.

to do with the um well don't say don't  say anything okay you're not taking part  

خوب نگو چیزی نگو خب تو شرکت نمی کنی

ah oh well intelligent just put a word up there it  could be correct oh yes actually miura has got it  

آه اوه خوب باهوش فقط یک کلمه را در آنجا بنویس  می تواند درست باشد آه بله در واقع miura متوجه

right miura has got it right exactly exactly bye  palmyra bye palmyra palmyra is going see you later  

شد   درست میورا درست متوجه شد دقیقاً خداحافظ  پالمیرا بای پالمیرا پالمیرا قرار است بعداً

i'm back on wednesday by the way if you love  this my first question is why if you love this  

ببینمت   به هر حال اگر شما عاشق هستید، من چهارشنبه برمی‌گردم این اولین سؤال من این است که چرا اگر این را دوست دارید

join me again on wednesday it will be it  will be me on my own because steve will be  

دوباره در چهارشنبه به من بپیوندید، من خودم خواهم بود زیرا استیو

working i can't even say that with a straight  face i will be working working working  

کار می‌کند  من می‌توانم حتی نگویید که با چهره‌ای صاف کار خواهم کرد کار می‌کنم کار می‌کنم

working and i'm going to say nothing  about that or as i like to call it  

کار می‌کنم و در مورد آن چیزی نمی‌گویم یا همانطور که دوست دارم

moaning on the phone yes i do seem to be doing  a lot of that at the moment so we have yes we  

تلفنی ناله کنم بله، به نظر می‌رسد در حال حاضر خیلی از این کارها را انجام می‌دهم. بنابراین ما بله داریم   پاسخ صحیح داریم بله،

have a correct answer coming through yes well  done well done to mura i think you were first  

آفرین به مورا، آفرین، فکر می کنم شما اولین نفر بودید

and for the final time today  say hello to my little friendly

و برای آخرین بار امروز به دوست کوچک من

go on say it and when you and we've got to say  that this is just an opinion well it's not even  

سلام کنید، ادامه دهید و وقتی شما و ما باید بگوییم  این فقط یک نظر است خوب حتی

that it's just it's just a question  it's just a quiz on a a poorly viewed  

این فقط یک سؤال است  فقط یک مسابقه در یک

internet show we've got carmen from brazil  right now can i say hello to rio de janeiro  

نمایش اینترنتی کم بازدید است ما کارمن از برزیل داریم در حال حاضر می توانم به ریودوژانیرو سلام کنم

how lovely what what what a what a very um what's  the word i'm looking for mister there are many of  

چقدر دوست داشتنی است چه چه چه چه کلمه ای که من به دنبال آن هستم، خیلی از

them there are many words that i could use there  are millions of words exciting place to live if  

آنها آنجا هستند کلمات زیادی هستند که می‌توانستم از آنها استفاده کنم. میلیون‌ها کلمه مکان هیجان‌انگیزی برای زندگی وجود دارد،

i could if i could guess the word that was in  your head i would come on answers i would be a  

اگر می‌توانستم اگر می‌توانستم کلمه‌ای را که در سر شما بود حدس بزنم، جواب می‌دادم، یک

clairvoyant answers oh answers yes that's it i i  forgot what i was doing then here we go the answer  

روشن‌بین خواهم بود. من این کار را انجام می‌دادم، پاسخ

this is not an opinion by the way of either myself  or mr steve or anyone at hat for rent productions  

این نظر من یا آقای استیو یا هرکسی که در تولیدات اجاره‌ای است،

they seem biased towards our  country because of brexit  

or maybe the song was just very very bad it was  actually i didn't like it i i thought they made  

نیست. در واقع من آن را دوست نداشتم، فکر کردم آنها

two big mistakes first of all the song  that the uk entered it didn't sound like  

دو اشتباه بزرگ مرتکب شدند، اول از همه آهنگی که بریتانیا وارد آن شد مانند آهنگ یوروویژن به نظر نمی

a eurovision song and also you you've  got to learn nowadays people want  

رسید و همچنین باید یاد بگیرید که امروزه مردم

androgynous effeminate camp people they  want they don't want to see macho people  

افراد کمپ زنانه آندروژن را می خواهند که می خواهند آنها نمی‌خواهند افراد ماچو را

with big beards unless of course it's a woman  but this is it you see it it's all it's all  

با ریش‌های بزرگ ببینند، مگر اینکه یک زن باشد، اما این همان چیزی است که شما می‌بینید همه

tipped over on its head so this is what people  want to see they want to see they want to see  

چیز روی سرش است، بنابراین این همان چیزی است که مردم می‌خواهند ببینند که می‌خواهند ببینند که می‌خواهند ببینند.

androgynous human beings performing with with  catchy songs that everyone can join in with  

انسان آندروژن موجوداتی که با ترانه‌های جذابی اجرا می‌کنند که همه می‌توانند با آن‌ها بپیوندند

yes but it wasn't the winner the winning song  was like a rock song that's that wasn't very  

بله، اما این برنده نبود، آهنگ برنده مثل یک آهنگ راک بود که خیلی هم

that wasn't very um go on you know normal for that  that that contest was it well i i thought it was  

نبود   خیلی هم نبود. خوب بود من فکر می کردم

interesting that the song sounds like a rock song  but in fact it still sounds like a eurovision song  

جالب است که آهنگ شبیه یک آهنگ راک به نظر می رسد اما در واقع هنوز شبیه یک آهنگ یوروویژن به نظر می رسد

and i don't know how they did that but of course  the group themselves very very androgynous i don't  

و من نمی دانم چگونه آنها این کار را کردند اما البته خود گروه بسیار آندروژین است من نمی

know why you keep referring to that mr turner well  it's it's kind of a mixture of male and female the  

دانم   چرا مدام به آقای ترنر اشاره می‌کنید، این به نوعی ترکیبی از مرد و زن است،

the appearance and everything in between the  appearance might be appealing to both women  

ظاهر و همه چیز در این بین ظاهر ممکن است برای زنان

and men you see so so you know what i mean a very  politically correct group pop group would you say  

و مردانی که می‌بینید جذاب باشد، بنابراین منظور من از یک گروه بسیار درست از نظر سیاسی چیست. گروه پاپ آیا شما می گویید

well not really no i wouldn't say that well why  not well it's not politically correct but it is  

خوب نه واقعاً نه، نمی گویم خوب چرا خوب نیست، از نظر سیاسی درست نیست، اما

something that people are are interested in that's  why it is politically politically correct now to  

چیزی است که مردم به آن علاقه مند هستند  به همین دلیل از نظر سیاسی درست است که اکنون

describe not just male and female but everything  in between yes the many that's not the point i'm  

نه فقط من را توصیف کنیم. آل و زن اما همه چیز در این بین بله، بسیاری از اینها هدفی نیست که می‌خواهم به آن اشاره

making though i thought that was the point it  is not it is it is that would appeal because  

کنم، هرچند فکر می‌کردم این نکته‌ای است که این نیست، این است که جذاب است زیرا

i'm talking androgynous nature i'm talking about  the eurovision song contest being biased towards  

این رقابت نسبت به ما تعصب دارد

us because we are instigated brexit no and even  though that they didn't but so are you saying  

زیرا ما برگزیت را نه و حتی اگر آن‌ها این کار را نکردند، اما شما می‌گویید

that i have no idea what you're talking about  now i thought you were talking about your phrase  

که من نمی‌دانم درباره چه چیزی صحبت می‌کنید، حالا فکر می‌کردم شما در مورد عبارت خود صحبت می‌کنید،

yes but what i i don't know i'm going to watch  this later and try to work out what steve was just  

بله، اما من چه چیزی را نمی‌دانم. نمی دانم که بعداً این را تماشا می کنم و سعی می کنم بفهمم استیو فقط در آنجا چه چیزی

addressing there because you seem to be addressing  three different things at the same time i shall go  

را مورد خطاب قرار داده است زیرا به نظر می رسد شما همزمان به سه چیز مختلف می پردازید، من می روم

and make a cup of tea and a teak i can leave you  to finish the show mister can i have seven minutes  

و یک فنجان چای و یک چوب ساج درست می کنم که می توانم شما را ترک کنم. برای اتمام نمایش، آقای من می‌توانم هفت دقیقه و

past four can i have one cup of tea yes one tea  cake with with a little bit of butter and some  

چهار و هفت دقیقه بخورم، بله، یک فنجان چای، کیک با کمی کره و

some golden syrup yes demanding please can you  also make sure that you pick some of the sultanas  

مقداری شربت طلایی، بله بسیار زیاد، لطفاً می‌توانید مطمئن شوید که مقداری از سلطان‌ها را انتخاب کنید.

he's so fussy so demanding i don't mind some but  they always put too many they put too many in  

او خیلی دمدمی مزاج است به نظر من برای بعضی ها مهم نیست، اما همیشه خیلی زیاد می گذارند، خیلی

right lovely to see you all  and i will be here again  

دوست دارم همه شما را ببینم، و امیدوارم هفته آینده دوباره اینجا

hopefully next week but you know what i mean  i know see you in a few minutes mr duncan  

باشم، اما می دانید منظورم چیست، می دانم چند دقیقه دیگر شما را می بینم آقای دانکن.

are you ready to fade me out in a professional  manner the sentence game is still on the screen  

تو آماده ای که من را به شیوه ای حرفه ای محو کنی.

wait there let me just let me just make that  go away and then did you give the answer i did  

oh okay that's fine then lovely see you all  next week and uh glad to be here i'm glad you've  

و اوه خوشحالم که اینجا هستم، خوشحالم که

hopefully you've enjoyed it and learned  something from today's live stream yeah

امیدوارم از آن لذت برده باشید و چیزی از پخش زنده امروز یاد گرفته باشید،

i i really don't know i really don't know what the  point was there but thank you anyway mr steve we  

بله، واقعاً نمی دانم واقعاً نمی دانم نکته اینجا چه بود، اما به هر حال از شما متشکرم آقای استیو ما

will see you next sunday but i'm not sure what  i was saying you see is your vision tends to  

یکشنبه آینده شما را می‌بینیم، اما مطمئن نیستم که می‌گفتم شما می‌بینید این است که دید شما

be a little bit fun and camp so everything  is a little frothy it's a bit like having  

کمی سرگرم‌کننده و کمپ است، بنابراین همه چیز کمی کف‌آلود است، مانند داشتن

something that that has lots and lots of cream on  top maybe like your coffee and and there's lots  

چیزی است که مقدار زیادی کرم دارد. در بالا، شاید مانند قهوه‌تان باشد و مقدار

of little sprinkles it's all very colourful and  glamorous so i think that's what i mean by that  

زیادی آبپاش کوچک وجود دارد همه چیز بسیار رنگارنگ و پر زرق و برق است، بنابراین فکر می‌کنم منظورم از آن

so congratulations to italy and i suppose  i should say commiserations commiserations  

همین است   بنابراین به ایتالیا تبریک می‌گویم و فکر می‌کنم  باید بگویم متاسفم

i like that when you show your support for someone  who who came last or didn't do very well in a  

من دوست دارم وقتی از کسی حمایت می‌کنی که آخرین بار آمده است یا در یک مسابقه خیلی خوب عمل نکرده است.

contest you normally send your commiserations so  commiserations to the uk for getting zero points

شما معمولاً تشکرهای خود را ارسال می کنید، بنابراین تبریک به انگلستان برای کسب امتیاز صفر

and also a big congratulations to italy for  coming first very nice very lovely fancy pants  

و همچنین یک تبریک بزرگ به ایتالیا برای اولین بار آمدن شلوارهای بسیار زیبا و فانتزی بسیار زیبا

what a way to end the show thank you very much  for your company today i will see you on wednesday  

چه راهی برای پایان دادن به نمایش است از شما بسیار سپاسگزارم برای شرکت شما امروز شما را خواهم دید چهارشنبه

2 p.m uk time and i hope you have a super duper  sunday enjoy the rest of your day whatever you are  

ساعت ۲ بعد از ظهر به وقت انگلستان و امیدوارم یکشنبه‌ای فوق‌العاده داشته باشید  از بقیه روزتان لذت ببرید

doing wherever you are going have a super duper  time i really do hope so see you on wednesday i'm  

هرجا که می‌روید هر کاری انجام می‌دهید، وقت فوق‌العاده‌ای داشته

back on wednesday please if you have any regrets  anything that you regret doing in your life  

باشید. اگر پشیمان هستید هر کاری که از انجام آن در زندگی خود پشیمان هستید   این را

remember this you still have the future you  still have a chance to change everything  

به خاطر بسپارید شما هنوز آینده دارید هنوز فرصت دارید همه چیز را تغییر دهید

this is mr duncan in the birthplace of english  saying thanks for watching see you soon in fact  

این آقای دانکن در زادگاه انگلیسی‌ها است  sai از تماشای شما متشکرم که شما را به زودی می بینم   در واقع

on wednesday 2 p.m uk time and of course until  the next time we meet here whenever that may be  

چهارشنبه ساعت 2 بعد از ظهر به وقت انگلستان و البته تا  دفعه بعدی که اینجا ملاقات می کنیم هر زمان که ممکن است

whenever the fates decide to bring us all together  again you know what's coming next yes you do

هر زمانی که سرنوشت تصمیم می گیرد همه ما را دور هم جمع کند  دوباره می دانید که بعد از آن چه می آید بله انجام می دهید

oh i can smell i can smell tea cakes

اوه من می توانم بوی کیک چای را

I can't wait to eat my tea cake and of course yes

می‌توانم حس کنم من نمی‌توانم صبر کنم تا کیک چایم را بخورم و البته

ta ta for now.

فعلاً بله تا تا.