TIME IDIOMS part 2 - Live English Lesson - Learn New Words - Interactive Chat - 15th july 2018

a word similar to that chronology chronology is the study of the sequence

کلمه ای شبیه به آن گاهشماری گاهنگاری مطالعه

of events or the timeline he comes from Cronus the Greek word for time and of

توالی وقایع یا جدول زمانی است که او از کرونوس یونانی زمان می آید و

course of course el ogy the end means the study of

البته el ogy پایان به معنای مطالعه

something in this case it's not the study of time it's the study of the

چیزی است در این مورد مطالعه زمان نیست. این مطالعه

sequence of events so if we wanted to look at the for example the first world

توالی وقایع است، بنابراین اگر بخواهیم به عنوان مثال به جنگ جهانی اول

war 1914-1918 if you looked at the chronology of that you would be saying

1914-1918 نگاه کنیم، اگر به زمان بندی آن نگاه کنید، می گویید

what happened at particular dates so if you're studying what happened in a

که در تاریخ های خاصی چه اتفاقی افتاده است، بنابراین اگر در حال مطالعه آن چیزی هستید که اتفاق افتاده است. در یک

sequence of events for any particular event that's the chronology of how it of

توالی از رویدادها برای هر رویداد خاص که گاهشماری چگونگی آن

the sequence of events the different events that happened over a period of

از توالی رویدادها است وقایع مختلفی که در یک دوره زمانی رخ داده اند،

time so that's a chronology and then we've got a chronometer a chronometer

بنابراین یک زمان بندی است و سپس ما یک کرنومتر و یک کرنومتر داریم

which is a device used for measuring time but it's usually I mean you could

که وسیله ای است که برای اندازه‌گیری زمان اما معمولاً منظورم این است که شما می‌توانید

in theory describe a watch or a clock as a chronometer but it's usually used for

در تئوری یک ساعت یا ساعت را به‌عنوان زمان‌سنج توصیف کنید،

marine chronometer it's usually used for mechanical devices or electronic devices

اما معمولاً برای کرنومتر دریایی استفاده می‌شود.

that are on onboard a ship or in a big

در یک بزرگ

for astronomy as well so it's usually big devices it's probably worth

برای نجوم نیز، بنابراین معمولاً دستگاه های بزرگ هستند، احتمالاً ارزش

mentioning Steve can I just mention something that we have just actually

ذکر کردن را دارد استیو، می توانم فقط به چیزی اشاره کنم که ما به تازگی پخش

lost the livestream have we we're back now well I just wasted the last 5 min I

زنده را از دست داده ایم، اکنون خوب برگشتیم، فقط 5 دقیقه گذشته را تلف

don't I don't know if you've wasted the last five minutes but there was a

کردم، نه من نمی‌دانم پنج دقیقه گذشته را تلف کرده‌اید یا نه، اما مشکلی وجود داشت که

problem I can actually see here on the screen as well that the chat has been

می‌توانم اینجا روی صفحه نمایش هم ببینم که چت قطع شده است

disconnected and a lot of people are asking why there is again there is well

و بسیاری از مردم می‌پرسند که چرا دوباره وجود دارد، خوب است.

you don't have to start again because we don't know where we we were cut off well

مجبور نیستیم دوباره شروع کنیم چون نمی دانیم از کجا بریده شدیم،

maybe someone can tell us where were we cut off halo pensil look at that isn't

شاید کسی به ما بگوید که کجا بودیم.

that lovely SIL says a couple of sissies

wow we admit to that hello to you hello and now and now pencil is here we have

سلام به شما سلام و الان و حالا مداد اینجاست ما

three sis's it's not great what a lovely party we're having also Julie says I

سه خواهر داریم این عالی نیست چه مهمانی دوست داشتنی داریم همچنین جولی می گوید می

want to go back in time to see my mother again isn't that lovely

خواهم به زمان برگردم تا دوباره مادرم را ببینم آنقدرها دوست داشتنی نیست

how kind so nice I'm going to see if we can get the live chat working because I

چقدر مهربان است. می‌خواهم ببینم که آیا می‌توانیم چت زنده را فعال کنیم، زیرا

know what's going to happen because we've been disconnected the live chat

می‌دانم قرار است چه اتفاقی بیفتد زیرا w من قطع شده‌ام، چت زنده

now will not work so I need to make sure that the live chat will actually

اکنون کار نمی‌کند، بنابراین باید مطمئن شوم که چت زنده واقعاً

function so this is the problem now let me just see if we can get that working

کار می‌کند، بنابراین این مشکل است حالا اجازه دهید ببینم

if you like carry on talking in the meantime in the meantime yes wait there

اگر می‌خواهید در این مدت به صحبت کردن ادامه دهید، می‌توانیم آن کار را انجام دهیم یا خیر. در همین حال بله صبر

yes don't get too excited Steve you mean we might not be back on we're back on

کنید بله زیاد هیجان زده نشو استیو منظورت این است که ما ممکن است به آن

now oh right oh we are on it's just that we haven't got the live chat working

برنگردیم ما اکنون به آن بازمی گردیم آه درست است اوه ما فعال هستیم، فقط به این دلیل است که ما چت زنده را نداریم.

Millie you need the live chat we can't possibly exist without the live chat

چت زنده ما بدون چت زنده نمی توانیم وجود داشته باشیم

please try again later should I mention another word mr. Duncan oh here we go it

لطفاً بعداً دوباره امتحان کنید اگر کلمه دیگری را ذکر کنم آقای. دانکن اوه، ما رفتیم، به

looks like we're back successfully connected we are now back yes just just

نظر می‌رسد که با موفقیت وصل شده‌ایم، اکنون برگشتیم، بله فقط

carry on with the next one Steve sorry about that it's not my fault it's

با یکی دیگر ادامه دهید استیو متاسفم که تقصیر من نیست،

YouTube I don't know what they're doing at the moment that they're doing all

یوتیوب است، من نمی‌دانم آنها در حال حاضر چه می‌کنند دارند

sorts of silly things testing if someone could tell us where we blacked out did

انواع کارهای احمقانه را انجام می دهند و می گویند اگر کسی می تواند به ما بگوید کجا را سیاه کرده ایم آیا

you see any of the words that I just showed which word did you blackout was

شما هر یک از کلمات را دیدید که من فقط نشان دادم کدام کلمه را خاموش

it her ology did you see her ology did you see chronometer did you see

کردید. شما

chronology please tell us you can go back right so we'll carry on with

زمان‌شناسی را می‌بینید لطفاً به ما بگویید که می‌توانید درست به عقب برگردید، بنابراین ما به

chronometry chronometry which is the science of the measurement of time yes

زمان‌سنجی زمان‌سنجی که علم اندازه‌گیری زمان

not to be confused with chronology I hope you got some idioms there I have I

است، با گاه‌شماری اشتباه نگیرید ، ادامه می‌دهیم

have mr. Duncan who so crumb chronometry is the scientific study of the

. دانکن که زمان‌سنجی را بسیار خرد کرده است مطالعه علمی

measurement of time usually applies to electronic devices such as atomic clocks

اندازه‌گیری زمان است که معمولاً برای دستگاه‌های الکترونیکی مانند ساعت‌های اتمی

digital clocks don't get chronometry mixed up with chronology because

chronology of we've already looked at that one is the study of the events in a

اعمال می‌شود. رویدادها در یک

sequence of time yes or you can have an order but where something happened you

توالی زمانی بله یا می‌توانید ترتیبی داشته باشید، اما جایی که اتفاقی افتاده است،

can have chronological order that's it so chronological order means that you

می‌توانید ترتیب زمانی داشته باشید، بنابراین ترتیب زمانی به این معنی است که شما

are showing something in the order that it happened in time from the earliest to

چیزی را به ترتیبی نشان می‌دهید که در زمان از اولین تا آخرین یا بیشترین اتفاق افتاده است.

the latest or the most recent like geographical periods

اخیراً مانند دوره های جغرافیایی

that's a kings and queens of England yes in the order that they came to the

که پادشاهان و ملکه های انگلیس هستند بله به ترتیبی که به تاج و تخت آمدند به

throne so chronological order yes that's what that's what it said earlier that's

ترتیب زمانی بله این همان چیزی است که قبلاً گفته شد این همان

what I was talking about earlier when I said chronology there we go study of the

چیزی است که قبلاً در مورد آن صحبت می کردم وقتی گفتم گاهشماری وجود دارد ما به مطالعه دنباله می رویم.

sequence of events actually writing down when those events occurred that's good

از وقایع در واقع نوشتن زمان وقوع آن وقایع خوب است

have we Chronos is the god of time exactly that's where it came from

که ما کرونوس خدای زمان است دقیقاً از

then it's amazing how many words though do come from Greek mythology so that I

آنجا آمده است پس شگفت انگیز است که چند نفر اما دستورات از اساطیر یونان آمده است، بنابراین من

wanted to do those words even if they even even the days of the week yes I

می‌خواستم آن کلمات را حتی در روزهای هفته انجام دهم، بله،

want you to go through those because they were important little markers words

می‌خواهم آن‌ها را مرور کنید، زیرا آنها کلمات نشانگر کوچک مهمی بودند

that are often used when you're talking about the measurement of time or the

که اغلب زمانی که شما در مورد آن صحبت می‌کنید استفاده می‌شوند. اندازه‌گیری زمان یا

study of time so why why is minute called minute I don't know going back to

مطالعه زمان، پس چرا به دقیقه می‌گویند دقیقه، نمی‌دانم برگردیم به علم

her ology is to study the measurement of time but it's also the art of making

او مطالعه اندازه‌گیری زمان است، اما این هنر ساخت

clocks and watches so if if you're her ology is also the art of making clocks

ساعت و ساعت است، اگر شما او هستید. علم همچنین هنر ساخت ساعت

and watches not just the study of those clocks and watch so it's not just the

و ساعت است، نه فقط مطالعه آن ساعت ها و ساعت ها، بنابراین فقط

subject of time it's also the actual making or manufacturing of yes watches

موضوع زمان نیست، بلکه ساخت یا ساخت واقعی ساعت ها

and clocks which you wouldn't expect because it's got ology on the end you

و ساعت هایی است که شما انتظار آن را ندارید زیرا این ساعت ها دارای علم هستند. در پایان شما

would think it was just a study of it but in fact it's also the art of making

فکر می کنید که این فقط یک مطالعه در مورد آن است، اما در واقع این هنر

them making which is interesting because we were watching a programme of the

ساختن آنها نیز هست که جالب است زیرا ما برنامه ای از زمان حال را تماشا می کردیم

present that talks a lot about likes to sell

که در مورد علاقه زیادی به فروش

clocks and watches and he uses the world this is the art of her ology we thought

ساعت و ساعت صحبت می کند و او از این برنامه استفاده می کند. جهان این هنر است ما فکر می‌کردیم که

he was using the word incorrectly but he's not so her ology is either the

او کلمه را اشتباه استفاده می‌کند، اما او اینطور نیست، علم او یا

study of time or the manufacture of time pieces yes so a clock or a watch is a

مطالعه زمان یا ساخت قطعات زمان است، بله، ساعت یا ساعت یک ساعت است،

timepiece so that's another way of describing something that measures or

بنابراین این روش دیگری برای توصیف چیزی است که اندازه‌گیری می‌کند یا

keeps time a timepiece somebody is said there Sergio says minutes is is mini

نگه می‌دارد. زمانی که یک ساعت به کسی گفته می‌شود ، سرجیو می‌گوید دقیقه‌ها مینی است

which means small so a small measurement of time yes it's a bit it's a bit like a

که به معنای کوچک است، بنابراین اندازه‌گیری کوچکی از زمان بله کمی است، کمی شبیه یک

mini wept a minuet something the recipe there is a piece of classical music all

مینی گریست یک مینوئت چیزی است که دستور غذا یک قطعه موسیقی کلاسیک وجود دارد

the minuet walls all the minute walls because it only lasts for 60 seconds is

همه دیوارهای مینئوت دیوارهای دقیقه چون فقط 60 ثانیه طول می کشد این است

that right well isn't a piece of piano music in it just let that dad I don't

که خوب یک قطعه موسیقی پیانو در آن نیست فقط اجازه دهید آن پدر من نمی

know whether that's a minuet I wouldn't know I think that just means a small

دانم آیا این یک مینوت است یا نه من نمی دانم فکر می کنم این فقط به معنای یک

piece of music yes but that is also the where minute derives from as well

قطعه کوچک است از موسیقی بله، اما این همان جایی است که دقیقه از

yes meanings meaning small hello mr. Duncan says are armed' yes I we had a

معنای بله به معنای سلام کوچک به معنای آقای. دانکن می‌گوید مسلح هستند، بله، ما یک

slight problem with the connection but I'm pretty sure it's YouTube it's not us

مشکل جزئی با اتصال داشتیم، اما مطمئن هستم که یوتیوب است، ما

okay are we back on can everyone see isn't he rose months apparently are

خوب نیستیم، ما دوباره وارد می‌شویم، آیا همه می‌بینند آیا او رُز ماه‌ها ظاهراً به

named after the Roman gods and goddesses yes I didn't say months I said days of

نام خدایان و الهه‌های رومی نامگذاری شده‌اند بله من نگفتم ماه ها، گفتم

the week just adding something in there yes but okay Blue Thunder you're like is

روزهای هفته فقط یک چیزی اضافه کردم بله، اما باشه Blue Thunder مثل

gone I don't know what that means Judy gee it's working now everyone's

اینکه از بین رفته است، نمی دانم معنی آن چیست جودی جی الان کار می کند همه

talking about the connection that no one is actually talking about the subject

در مورد اتصال صحبت می کنند که هیچ کس نیست در واقع صحبت کردن در مورد موضوعی

that we're talking about they're all talking and talking about the fact that

که ما در مورد آن صحبت می کنیم، همه آنها در مورد این واقعیت صحبت می کنند

the connection isn't very good today it's not my fault it's YouTube or maybe

که ارتباط امروز خیلی خوب نیست، تقصیر من نیست، یوتیوب یا

maybe mr. Steve's terrible terrible internet connection who knows I've got a

شاید آقای. اتصال اینترنت وحشتناک وحشتناک استیو که می داند من یک

very good internet connection mr. Duncan yes we'll see only time will tell

اتصال اینترنتی بسیار خوب دارم آقای. دانکن بله، ما خواهیم دید که فقط زمان خواهد گفت

ah we have Linda Duncan idioms and expressions

آه ما اصطلاحات و عبارات لیندا دانکن را داریم

time will tell connected that people can see this livestream or not connected to

زمان به اتصال می گوید که مردم می توانند این پخش زنده را ببینند یا به زمان متصل نیستند،

time so if you use the phrase only time will tell it means something that will

بنابراین اگر از عبارت فقط زمان خواهد گفت به معنای چیزی است که

not be proven until a later date the truth of something cannot be determined

نخواهد بود. تا زمانی که بعدا ثابت شده است، حقیقت چیزی را نمی توان

right now it can it will only be revealed at a later date for example

در حال حاضر مشخص کرد، فقط می تواند در تاریخ بعدی فاش شود، به عنوان مثال

there is no way of knowing for sure if the operation was a success only time

، هیچ راهی برای اطمینان از موفقیت آمیز بودن عملیات وجود ندارد، فقط زمان نشان

will tell will President Trump be good for America only time will tell so you

می دهد که رئیس جمهور ترامپ خوب خواهد بود یا خیر. برای آمریکا فقط زمان به شما نشان می دهد، بنابراین شما

you're saying you don't know what will happen that you can't tell what's gonna

می گویید که نمی دانید چه اتفاقی خواهد افتاد و نمی توانید بگویید

happen in the future about a particular event so if you say

در آینده در مورد یک رویداد خاص چه اتفاقی می افتد، بنابراین اگر بگویید

only time will tell it means that obviously over a period of time usually

فقط زمان نشان می دهد به این معنی است که به وضوح بیش از یک رویداد مدت زمان معمولاً

a long period of time the truth will be revealed because often things are

یک دوره زمانی طولانی حقیقت فاش می شود زیرا اغلب چیزها

unpredictable and you can't tell exactly how it's going to go that's an

غیرقابل پیش بینی هستند و نمی توانید دقیقاً بگویید که چگونه پیش می رود که

interesting example by the way oh I like the example that you use they're very

مثال جالبی است، اوه من مثالی را که شما استفاده می کنید بسیار دوست دارم.

interest thank you you're welcome and here's another one in the nick of

علاقه که nk شما خوش آمدید و اینجا یکی دیگر در

time oh I'll wait till you've let that graphic pass-throughs what graphic what

زمان کوتاه است اوه من صبر می کنم تا اجازه دهید آن تصویر گرافیکی

is it then describe it's baby shrimp hmm in graphical form in the nick of time it

چیست و سپس آن را توصیف کنید بچه میگو است هوم به شکل گرافیکی در زمان کوتاه آن

means almost too late at the last possible moment the critical moment if

یعنی تقریباً خیلی دیر در آخرین لحظه ممکن لحظه بحرانی اگر

it comes from the the the old the word Nick in the 1500s imagine this 15

از کلمه قدیمی آمده باشد، کلمه نیک در دهه 1500 این 15

hundredths they used the word Nick to mean the critical moment for example he

صدم را تصور کنید آنها از کلمه نیک به معنای لحظه بحرانی استفاده کردند، به عنوان مثال او

arrived at the wedding just in the nick of time

دقیقاً در عروسی وارد شد. خیلی وقت است

hmm so he just arrived at the critical point with moments to spare hands to

هوم، بنابراین او به نقطه بحرانی رسید و لحظه‌هایی را برای دست‌هایش

spare with moments to spare mr. Steve arrived for the live stream today just

گذاشت تا لحظه‌ها را برای آقای جان بخشید. استیو امروز برای پخش زنده

in the nick of time so I just arrived at the point where mr. Duncan was

وارد شد، بنابراین من تازه به نقطه ای رسیدم که آقای. دانکن

introducing me had I been any later yeah you wouldn't have seen me the ambulance

داشت مرا معرفی می کرد، اگر دیرتر بودم، بله، شما مرا نمی دیدید که

arrived in the nick of time two minutes later and the patient would

آمبولانس به موقع دو دقیقه بعد رسید و بیمار به

have been dead great so that's how you use that expression I love your cheerful

خوبی مرده بود، بنابراین شما از این عبارت استفاده می کنید، من عاشق مثال های شاد شما

examples what I'm going to say that that of course Nick refers to slice so when

هستم. می‌خواهم بگویم که البته نیک به برش اشاره می‌کند، بنابراین

they say in the nick of time it refers to a slice so maybe a small moment so

وقتی می‌گویند در زمان کوتاه به یک برش اشاره می‌کند، شاید یک لحظه کوچک، بنابراین

you only made it with maybe a moment to spare or a moment left mercy get caught

شما فقط با یک لحظه وقت گذاشتید یا یک لحظه باقی مانده رحمت گرفتار شد.

into the dictionary it derives from the word Nick which means the critical

در فرهنگ لغت از کلمه Nick گرفته شده است که به معنای لحظه بحرانی است

moment okay used in the 1500s just making it up I

که در دهه 1500 استفاده می شد فقط درست کردن آن.

don't have a shave today I've just realized I haven't shaved I was so late

today I haven't even had a shave no window

حتی یک اصلاح بدون پنجره

well mr. Duncan it isn't working there's no time like the present

خوب آقای. دانکن کار نمی کند هیچ زمانی مانند حال نیست،

ha do you see how I'm using that phrase there there is no time like the present

آیا می بینید که چگونه از این عبارت استفاده می کنم، هیچ زمانی مانند حال وجود ندارد

which means now is the right or the best time to do something conditions are

که به این معنی است که اکنون مناسب یا بهترین زمان برای انجام کاری است، شرایط در

favorable right now to do something it's advice really it's advice to make the

حال حاضر مساعد است. کاری را انجام بده، توصیه واقعاً این توصیه است

most of the day or this particular moment I want to cut the grass but I

که از روز یا این لحظه خاص بهترین استفاده را ببرم، من می‌خواهم علف‌ها را بچینم، اما

can't be bothered and someone might say gee well it might be raining later so do

نمی‌توانم اذیت شوم و ممکن است کسی بگوید خوب، ممکن است بعداً بارون ببارد

it now there's no time like the present so take advantage of situation now to do

، اکنون این کار را انجام دهید، دیگر زمانی نیست. اکنون از موقعیت استفاده کنید تا کاری را انجام دهید

something it's advice yes before it's too late before it's too late

توصیه بله قبل از اینکه خیلی دیر شود قبل از اینکه خیلی دیر شود

do it now that now so maybe there is a plan that you have with your life maybe

این کار را انجام دهید اکنون پس شاید برنامه ای وجود دارد که برای زندگی خود دارید شاید

something you want to do with your life you know you know if you move that

کاری که می خواهید در زندگی خود انجام دهید می‌دانی که اگر

nearer it just goes out of focus oh right well I didn't know that of

آن را نزدیک‌تر کنی، از تمرکز خارج می‌شود، اوه، خوب، من نمی‌دانستم که

course not so if there are people out there with

البته نه، بنابراین اگر افرادی در آنجا با

plans maybe something you want to do with your life maybe something you want

برنامه‌ریزی هستند، شاید کاری که شما می‌خواهید در زندگی‌تان انجام دهید، شاید کاری را که

to do you must not wait you must not hesitate there is no time like the

می‌خواهید انجام دهید نباید صبر کرد نباید دریغ کرد که n وجود دارد o زمانی مانند زمان

present

حال

here's another one in the meantime in the median to move to the center in the

در این میان در میانه زمان دیگری است تا به طور همزمان به مرکز حرکت

meantime it simultaneously that means do something while waiting for something

کنید، این بدان معناست که کاری را انجام دهید در حالی که

else to occur so if you're waiting for something else to happen and you've got

منتظر اتفاق دیگری هستید، بنابراین اگر منتظر اتفاق دیگری هستید و

some time in between that means you're doing something in the mean time for

در این بین مدتی است که به این معنی است که شما در این میان کاری انجام می دهید،

example I'll see you for next week's lesson aha in the meantime why don't you

مثلاً برای درس هفته بعد می بینمت آها در ضمن چرا

practice your alphabet so we've got to wait a week till next I've got to wait

الفبای خود را تمرین نمی کنید پس باید یک هفته تا هفته دیگر صبر کنیم. من باید

till Wednesday to the next live stream so in the meantime why don't you

تا چهارشنبه منتظر پخش زنده بعدی باشم، پس در ضمن چرا

practice your English at home in front of the mirror in the meantime doing

انگلیسی خود را در خانه جلوی آینه تمرین نمی‌کنید و

something while something else is also going on in the background the meal

کاری انجام نمی‌دهید در حالی که چیز دیگری در پس‌زمینه غذا

won't be ready for 20 minutes so why don't you go and phone your mother in

در حال انجام است. برای 20 دقیقه آماده نباش پس چرا در این مدت نمی روی و به مادرت

the meantime or the me the meal won't be ready for 30 minutes so why get why

زنگ می زنی یا با من غذا برای 30 دقیقه آماده نمی شود، پس چرا نمی گیری

don't you go and mow the grass always comes back to mowing the grass haha so

چرا نمی روی و علف ها را می زنی همیشه برمی گردد. برای چیدن علف هاها، پس

do something else whilst something else is going on here's another one from time

کار دیگری انجام دهید در حالی که چیز دیگری اینجا در جریان است. یکی دیگر از مواردی

to time which means every now and then occasionally at periodic intervals

است که به این معنی است که هر از چند گاهی در فواصل زمانی

nonspecific intervals you're not putting any any specific time on when these

غیر اختصاصی، شما زمان خاصی را برای زمانی که قرار است این

events are going to happen so for example I i've izit my family from time

رویدادها اتفاق بیفتد تعیین نمی کنید، به عنوان مثال من هر از گاهی خانواده ام را ترک می کنم.

to time it just means you go there occasionally

فقط به این معنی است که شما گهگاهی

maybe once a month once a week and then once every two months so no specific

شاید یک بار در هفته و سپس هر دو ماه یکبار به آنجا می روید، بنابراین هیچ

time interval just now and then from time to time can we meet up from time to

فاصله زمانی خاصی وجود ندارد و هر از گاهی می توانیم هر از گاهی ملاقات

time just to make sure the project is on schedule

کنیم تا مطمئن شویم پروژه طبق برنامه است.

so your boss might say to you you've got a project at work and he just wants to

بنابراین رئیس شما ممکن است به شما بگوید که شما پروژه ای در کار دارید و او فقط می خواهد آن

keep track of it so he might say well that you're doing very well so far but

را پیگیری کند، بنابراین ممکن است بگوید که شما تا به حال خیلی خوب کار کرده اید، اما

let's meet from time to time just to make sure everything's on track from

بیایید هر از گاهی ملاقات کنیم تا مطمئن شویم همه چیز درست است. هر از

time to time it's the right that's it so here's

گاهی در مسیر درست است، بنابراین اینجا

another one race against time it's nearly 3:30 so we're racing against

یک مسابقه دیگر با زمان است که نزدیک به 3:30 است، بنابراین ما اکنون با زمان مسابقه می دهیم،

time now that means the effort to do something within a fixed usually short

این بدان معنی است که تلاش برای انجام کاری در یک

period of time a race against time in a situation usually pressured where there

بازه زمانی معین کوتاه مدت یک مسابقه با زمان در موقعیتی که معمولا تحت فشار قرار می گیرد و

is short time to get a task done it was a race against time to get everything

زمان کمی برای انجام یک کار

prepared for today's live stream yes mr. Duncan I'm just reading your hand your

وجود دارد. دانکن من فقط دستت را می خوانم

handwriting is terrible by the way how do you read that it looks like a spider

دست خطت وحشتناک است، چطور می خوانی که به نظر می رسد عنکبوت

has has fallen into the inkwell and then gone across the page it's just terrible

در جوهر افشان افتاده است و سپس از صفحه عبور کرده است.

we've only been on for 13 minutes pardon because we were cut off that the

چون ما قطع شده بودیم که

previous part of the live stream has gone now and now we've only been on for

قسمت قبلی پخش زنده در حال حاضر تمام شده است و اکنون فقط

13 minutes well we're still going at 3:30 I have no idea why that happened I

13 دقیقه است که هنوز در ساعت 3:30 ادامه می دهیم، نمی دانم چرا این اتفاق

have a feeling it may have been at this end because sometimes we do lose the

افتاده است، احساس می کنم ممکن است

internet connection here he said so I'm not sure it may be here it may be

او گفت: گاهی اوقات ما اتصال اینترنت را در اینجا قطع می کنیم، بنابراین مطمئن نیستم که ممکن است در

somewhere else but very unfortunate race against time we're racing against time

جای دیگری باشد، اما مسابقه بسیار تاسف بار با زمان ما در حال رقابت با زمان

our students do something within a fixed field for example well I've said that

هستیم که دانش آموزان ما کاری را در یک زمان ثابت انجام می دهند. به عنوان مثال خوب من گفته ام که

already it was a race against time to get the live stream prepared for today

قبلاً مسابقه ای با زمان بود تا پخش زنده برای امروز

every morning if you've got children you'll resonate with this one every

هر روز صبح آماده شود، اگر بچه دارید، هر روز صبح با این یکی طنین انداز خواهید شد، این

morning it's a race of race against time to get the kids to school because they

مسابقه مسابقه ای است با زمان برای به دست آوردن بچه ها به مدرسه می روند زیرا

never get up in time you can use the phrase a race against the clock as well

هرگز به موقع از خواب بیدار نمی شوند عبارت مسابقه با ساعت و همچنین

hmm instead of race against time you could say race against the clock so if

هوم به جای مسابقه با زمان، می توانید بگویید مسابقه با ساعت، بنابراین

you've got a limited time to get something done uni rushing around he's

اگر زمان محدودی برای انجام کاری دارید و با عجله به اطراف

got to be done by a certain time you can also say that you can also say that

می روید، او باید تا زمان مشخصی انجام شود، می توانید همچنین بگویید که شما همچنین می توانید بگویید

something is being done against the clock so you are racing a time limit so

که کاری خلاف ساعت انجام می شود، بنابراین شما در حال مسابقه دادن با محدودیت زمانی هستید،

there is a time limit and you are racing or you are against the clock so maybe

بنابراین یک محدودیت زمانی وجود دارد و شما مسابقه می دهید یا مخالف زمان هستید، بنابراین ممکن است

the clock is ticking

ساعت در حال

down it's ticking down and you have to beat the clock you are against the clock

پایین آمدن باشد، آن را پایین بیاورید و شما دارید برای ضرب و شتم ساعت شما مخالف زمان ساعت هستید

time and again this is the last one mr. Duncan to blame and again mm-hmm

و دوباره این آخرین مورد است آقای. دانکن سرزنش می کنم و دوباره مم-هوم

or time after time something that's happening over and over again and again

یا بارها و بارها چیزی که بارها و بارها اتفاق می افتد بارها و بارها و بارها

time and again over and over again and again time after time that all sin it's

و بارها و بارها و بارها و بارها و بارها و بارها و بارها و بارها و بارها و بارها و بارها و بارها و بارها و بارها و بارها این همه گناه

synonyms really ah I've told you time and again to get up earlier so it's no

مترادف هستند واقعا آه من بارها و بارها به شما گفته ام که دریافت کنید زودتر بلند شوید، بنابراین

surprise you've missed the bus again I've watched that film time and again so

جای تعجب نیست که دوباره اتوبوس را از دست

it's just something that you do over and if you've been very distracting mr.

داده اید.

Duncan I'm trying to do something you know distracting me so time after time

دانکن من سعی می کنم کاری انجام دهم که می دانید حواس من را پرت می کند، بنابراین هر از چند

time after time mr. Duncan you distract me away from what I'm trying to do to

گاهی آقای. دانکن تو حواس من را از کاری که میخواهم با

your viewers out there in the world of English you're forgiving mr. Duncan come

بینندگانت در دنیای انگلیسی انجام دهم منحرف کنی. دانکن

back that's okay then that's nice apparently why did you say you're here

برگرد که اشکالی نداره پس خیلی خوبه ظاهرا چرا

on Wednesday when you're not aren't I well you said you're not you said last

گفتی چهارشنبه اینجایی وقتی نیستی من خوب نیستی گفتی نیستی

week you're not here on way no I'm not but if you haven't pointed that out

هفته پیش گفتی سر راه نیستی نه من هستم نه، اما اگر به آن اشاره نکرده اید،

I hope you've known I love the fact that people who don't even know as personally

امیدوارم متوجه شده باشید که من عاشق این واقعیت هستم که افرادی که حتی شخصاً نمی

are more aware of what you're doing why did somebody say that I'm not here on

دانند، بیشتر از کاری که شما انجام می دهید آگاه هستند، چرا کسی گفت که من اینجا نیستم.

Wednesday yes you you you said you were and someone on the live chat said you're

چهارشنبه بله، شما گفتید که هستید و شخصی در چت زنده گفت که شما

not I was just using it to show how that phrase is used doesn't have a clue it's

نیستید، من فقط از آن برای نشان دادن نحوه استفاده از آن عبارت استفاده می‌کردم سرنخی

not a literal meaning I am NOT here on Wednesday in fact but there we go that's

ندارد این معنای تحت اللفظی نیست من در واقع چهارشنبه اینجا نیستم اما ما می رویم که

um uses idioms and phrases do you know we're getting Thunder bugs coming in

اوم از اصطلاحات و عبارات استفاده می کند آیا می دانید اشکالات Thunder وارد

have you noticed yes my new little black bugs that we get

at this time of the year they're they're that they're crawling all over my skin

می شوند. در سرتاسر پوست من به

they're called 'the ribs thrips thrips thrips thr IPS or thunder books they

آنها می گویند "دنده های تریپس تریپس تریپس تریپس IPS یا کتاب های رعد و برق که

tend to come out in hot weather they're very small get a thunderstorm they're

در هوای گرم بیرون می آیند، بسیار کوچک هستند، طوفان رعد و برق می کنند. هی

very small and annoying because they're they itch or they're crawling over your

خیلی کوچک و آزاردهنده هستند چون خارش دارند یا روی پوستت می خزند

skin and you get thousands and thousands of them they're a pain in the neck

و هزاران و هزاران مورد از

time after time is a song time after time I tell myself that I'm so lucky to

آنها را می گیری. من خیلی خوش شانس هستم که تو را دوست دارم خوش شانس

be loving you lucky to be along with the neighbors were complaining the other day

هستم که در کنار همسایه ها هستم که روز

we actually have complaints from the neighbors they said they said sometimes

گذشته شکایت می کردند ما در واقع از همسایه ها شکایت داریم آنها گفتند که می گویند گاهی اوقات

we can hear Steve singing we're not sure if it's we're not sure if it's Steve

می توانیم آواز خواندن استیو را بشنویم، مطمئن نیستیم که آیا مطمئن نیستیم. اگر استیو در

singing or maybe there is a dog being castrated when but do you know I

حال آواز خواندن است یا شاید سگی در حال اخته شدن باشد، اما آیا می دانید که من

wondered if someone would notice that Wilson Alonso Geraldo quit ian has

تعجب کردم که آیا کسی متوجه می شود که ویلسون آلونسو جرالدو از این کار کناره گیری کرده است،

realized that time after time is a song yes and it is well done for spoke yes

متوجه شده است که هر از گاهی یک آهنگ است بله و برای صحبت کردن خوب است،

but it's not the song that you're on about

اما اینطور نیست آهنگی که شما در مورد

time after time is is a song by Cyndi Lauper well there's that one as well

آن زمان به زمان می گویید آهنگی از سیندی لاپر است، خوب، این آهنگ نیز بارها و بارها وجود دارد،

time after time ah but do do do do do time after time so yes there's two songs

آه، اما آیا هر چند وقت یکبار انجام دهید، بنابراین بله، دو آهنگ

with that I imagine there are lots and lots of songs that have time in the

با آنها وجود دارد که تصور می کنم تعداد زیادی آهنگ وجود دارد و بسیاری از آهنگ هایی که زمان در

title talking of time my most favorite time travel I wondered how long it would

عنوان صحبت از زمان دارند سفر در زمان مورد علاقه من تعجب کردم که چقدر طول می کشد

be before you went on about that my time travel movie the one that I love back to

تا در مورد فیلم سفر در زمان من صحبت کنید، فیلمی که من عاشق بازگشت به

the future there were three Back to the Future films so they are my favorite

آینده هستم.

time travel movies of course there are many others as well but my favorite time

دیگران نیز همینطور اما فیلم های مورد علاقه من در

travel movies back to the future the trilogy now of course a lot of

سفر در زمان بازگشت به آینده سه گانه اکنون البته بسیاری از

people say that this film has a lot of flaws a lot of problems

مردم می گویند که این فیلم دارای ایرادات زیادی است بسیاری از مشکلات

one of the biggest problems is the thing they call the grandfather paradox are

یکی از بزرگترین مشکلات چیزی است که آنها به آن می گویند پارادوکس پدربزرگ

you aware of that when you go back in time and try and

شما هستید آگاه باشید که وقتی به گذشته برمی‌گردید و سعی می‌کنید

kill one of your ancestors and then said what happens to you yes well that's not

یکی از اجدادتان را بکشید و سپس می‌گویید چه اتفاقی برای شما می‌افتد، بله، این چیزی نیست

actually what I was talking about the grandfather paradox is the thing that is

که من در مورد آن صحبت می‌کردم، پارادوکس پدربزرگ چیزی است که در

actually talked about in the movie but not directly and that is the problem if

واقع در مورد آن صحبت می‌شود، اما نه به طور مستقیم و این مشکلی است که

you go back in time to change the past and if that event is directly well

اگر به گذشته برگردید تا گذشته را تغییر دهید و اگر آن رویداد مستقیماً خوب باشد،

that's what I said connected to you personally then if you are changing the

این همان چیزی است که من گفتم شخصاً به شما مربوط می شود، اگر گذشته را تغییر دهید،

past then what follows will also change which includes you going back in time so

آنچه در ادامه می آید نیز تغییر می کند که شامل y می شود. به گذشته برمی گردی، پس

if you can't go back in time how can that event change and that is what they

اگر نمی توانی به گذشته برگردی، آن رویداد چگونه می تواند تغییر کند و این همان چیزی است که آنها آن را

call a paradox you can't go back in time to change the past if it affects your

پارادوکس می نامند، اگر گذشته را تحت تاثیر قرار دهد، نمی توانی به گذشته برگردی،

future because then you probably won't be able to go back in time because if

زیرا در آن صورت احتمالاً برنده شده ای. نمی توانی زمان را به عقب برگردی زیرا

you for example a good example yeah yes that was a good example Steve I was

اگر مثلاً یک مثال خوب بودی بله بله، مثال خوبی بود استیو، من

going to get onto that it's just that you you jump the gun where you asked me

می خواستم به این موضوع برسم، فقط این است که شما اسلحه را به همان جایی که از من پرسیدید می پرید،

I just asked if you knew and then you say yes that's it the butterfly effect

من فقط پرسیدم که آیا می دانید و بعد شما می گویید بله این اثر پروانه ای است

yeah that's why I don't think time travel is possible because well if it

بله به همین دلیل است که من فکر نمی کنم سفر در زمان امکان پذیر باشد زیرا اگر

was possible we'd be seeing people coming back yes they're in time they'd

این امکان وجود داشت ما مردم را می دیدیم که برمی گردند بله آنها به موقع هستند

be here they'll be popping up everywhere it's like saying hello hello I'm from

آنها اینجا خواهند بود. از همه جا ظاهر می شود، مثل این است که سلام سلام کنید من از سال

2085 and I've got to tell you something everything is worse now than it was in

2085 هستم و باید به شما چیزی بگویم که اکنون همه چیز بدتر از سال

2018 so either it's not possible to travel back in time or the human race

2018 است، بنابراین یا امکان سفر به گذشته وجود ندارد یا نسل بشر

dies out before we invent time travel kind of just the other explanation and I

قبل از اینکه ما از بین برود. سفر در زمان را ابداع کنید ، توضیح دیگر و من

just say that the human race is not going to die out we will just die out

فقط می گویم که نسل بشر از بین نخواهد رفت ما فقط خواهیم مرد

we will just we were just evolved into something else we could blow ourselves

ما فقط به چیز دیگری تبدیل شدیم که می توانیم خودمان را منفجر کنیم

up a giant asteroid could hit the earth

یک سیارک غول پیکر می تواند به خوبی به زمین برخورد کند،

well let's think how long do you think it will take to invent time travel let's

بیایید فکر کنیم چقدر طول می کشد تا سفر در زمان اختراع شود،

say it takes 200 you know I think that can happen in 200 years

فرض کنید 200 طول می کشد. فکر می کنم که این اتفاق می تواند در 200 سال اتفاق بیفتد،

well yes but it doesn't exist because no one is coming back and now that's what I

بله، اما وجود ندارد، زیرا هیچ کس برنمی گردد و حالا منظورم

mean well I was out yes but when we invent

همین است، من بیرون بودم بله، اما وقتی ما

time travel yes I don't know what's the point of that though well time travel

سفر در زمان را اختراع کردیم، بله، نمی دانم چه فایده ای دارد. خوب سفر در زمان

could be possible but because the human race dies out before we invented we're

می تواند امکان پذیر باشد، اما چون نژاد بشر قبل از اینکه ما اختراع کنیم از بین می رود، ما

not seeing people coming back in time yes but that doesn't make any sense does

نمی بینیم که مردم به زمان باز می گردند، بله، اما این معنی ندارد،

yeah but how do you know that well maybe I don't know maybe we're just really

بله، اما شما از کجا می دانید که شاید من نمی دانم شاید ما واقعاً در

rubbish it working out how to travel through time and the human race survives

حال کار کردن با نحوه سفر در زمان هستیم و نسل بشر

for another million miles I'm saying either time travel aren't possible at

تا میلیون ها مایل دیگر زنده می ماند، من می گویم یا سفر در زمان اصلا امکان پذیر نیست

all or if it is we don't know because the human right

یا اگر اینطور است ما نمی دانیم زیرا حقوق بشر

race dies out if time travel is possible then we will invent it at some point in

اگر امکان سفر در زمان وجود داشته باشد، نژاد از بین می رود، ما آن را در برخی اختراع خواهیم کرد

the future we won't so I know I don't think we will either but no if it was

در آینده این کار را نخواهیم کرد، بنابراین می‌دانم که فکر نمی‌کنم ما هم این کار را انجام دهیم، اما اگر این امکان وجود داشت، خیر،

possible people will be coming back in time yes

مردم در زمان برمی‌گردند، بله،

unless we died out before we invented it yes but how do we know that we died out

مگر اینکه قبل از اختراع آن از بین رفته‌ایم، بله، اما چگونه می‌دانیم که مرده‌ایم قبل از

before we invented it but we don't know do we we just we just never invent it

اینکه ما آن را اختراع کنیم اما نمی دانیم آیا ما فقط هرگز آن را اختراع نمی

because we don't know how to do it I think that's more likely to be the case

کنیم زیرا نمی دانیم چگونه این کار را انجام دهیم. من فکر می کنم این احتمال بیشتر است که

nobody knows nobody knows that's it even scientists there are scientists with

با

great big heads have you ever seen a scientist he's got a really big head and

سرهای بزرگ بزرگ آیا تا به حال دانشمندی را دیده اید که سر واقعاً بزرگی دارد و

you can see you can see that his brain is going all inside his skull even they

می توانید ببینید که مغز او تماماً درون جمجمه اش می رود، حتی آنها

don't know even they have no idea about time travel or what time is they they

نمی دانند حتی آنها هیچ ایده ای در مورد سفر در زمان یا زمان ندارند.

have theories but they can't really prove it it's very very hard

آنها تئوری هایی دارند اما واقعا نمی توانند آن را ثابت کنند خیلی خیلی سخت است

ts says Doraemon does time travel yes I know that Doraemon is a very clever

ts می گوید Doraemon در زمان سفر می کند بله می دانم که Doraemon یک ربات کوچک بسیار باهوش است

little robot and doramin can go back in time here's a little cat

و doramin می تواند به گذشته برگردد این یک گربه کوچک است

he's not a robot he's actually a cat but he has this magic ability that allows

که او یک ربات نیست او در واقع یک ربات است. یک گربه اما این توانایی جادویی را دارد که به او اجازه می دهد

him to go back in time and travel and he has a little friend as well so yes I

به گذشته برگردد و سفر کند و او یک دوست کوچک نیز دارد، بنابراین بله، من

know all about doraemon cuz i used to watch him when I was living in China

همه چیز را در مورد doraemon می دانم، زیرا زمانی که در چین زندگی می کردم او را تماشا می کردم،

do you know you can travel forward in time we know that because they can

آیا می دانید که می توانید در زمان به جلو سفر کنید، ما می دانیم که زیرا آنها می توانند

measure that if you go very fast going to plane and fly very fast we've

اندازه گیری کنند که اگر خیلی سریع بروید برای هواپیما و پرواز با سرعت بسیار بالا قبلاً در

discussed this before hmm you have a clock on the plane a clock on

این مورد بحث کرده‌ایم، شما یک ساعت در هواپیما دارید، یک ساعت

the ground the one of the grounds going slower than the aircraft speeds it

روی زمین، یکی از زمین‌ها کندتر از سرعت هواپیما که سرعتش را دارد

speeding you know by billionth of a second but in fact you can measure that

می‌دانید میلیاردم ثانیه، اما در واقع می‌توانید

you go faster in time if you travel very fast yes so so that's all to do with

اگر خیلی سریع سفر می کنید، اندازه گیری کنید که در زمان سریعتر می روید، بله، بنابراین این همه به

light so you have it you have to travel but to make a big difference you have to

نور مربوط می شود، بنابراین شما آن را دارید، باید سفر کنید، اما برای ایجاد تفاوت بزرگ باید

actually travel faster than light to make a big difference

در واقع سریعتر از نور سفر کنید تا تفاوت بزرگی ایجاد کنید،

yes so that close to yes but yes but what about time travel so that's the

بله، بنابراین نزدیک به بله، اما بله، اما سفر در زمان چطور است، بنابراین این

only way it's possible is to you've got to travel it's um well if you wanted

تنها راهی است که ممکن است این است که باید سفر کنید، خیلی خوب است اگر می خواهید به طور

measurably travel in time well that's what we're talking about we're talking

قابل اندازه گیری در زمان به خوبی سفر کنید، این چیزی است که ما در مورد آن صحبت می کنیم، ما در

about traveling I was just saying that it obviously is possible to travel

مورد سفر صحبت می کنیم. من فقط گفتم که بدیهی است که امکان تراووی وجود دارد

forward in time because you can measure that today on the earth yes but but I'm

در زمان به جلو بروید زیرا می‌توانید آن را امروز روی زمین اندازه‌گیری کنید بله، اما من

actually all about physically climbing into a big pod or maybe a DeLorean and

در واقع قصد دارم از نظر فیزیکی به یک غلاف بزرگ یا شاید یک DeLorean

getting it up to 88 miles and doing that up today well yes that's I know I've

صعود کنم و آن را تا 88 مایل برسانم و این کار را امروز انجام دهم، بله، می‌دانم که من

just I've said that about arguing with you I've said that about six times

فقط در مورد بحث کردن با شما گفتم که تقریباً شش بار

nobody's doing it because it doesn't exist because if it did exist people

هیچ کس این کار را انجام نمی دهد زیرا وجود ندارد زیرا اگر وجود داشت

would be coming back in saying back in time yes well well I'm just talking

مردم برمی گشتند و به گذشته می گفتند بله خوب من خوب هستم فقط در

about time travel time travel generally maybe you could go back to next week or

مورد سفر در زمان به طور کلی صحبت می کنم، شاید بتوانید به هفته آینده یا

maybe to the start of this livestream and maybe I have a solver I could just

شاید به شروع این پخش زنده برگردید و شاید من یک راه حل داشته باشم که می توانم

well no I would I think it's a good idea because then we could just not do it oh

خوب نه، فکر می کنم این ایده خوبی است زیرا در آن صورت نمی توانیم انجام دهیم اوه

dear anyway it's nearly time to go time I

عزیزم به هر حال تقریباً وقت رفتن است من

know we've only been on for 15 minutes it's nearly time to go yes ts says

می دانم که ما فقط 15 دقیقه روشن بودیم تقریباً زمان رفتن است بله ts می گوید

you are right mr. Stephen mr. Duncan because the real time-travel machine is

شما درست می گویید آقای. آقای استفان دانکن چون ماشین واقعی سفر در

the plane exactly yes if you're shrinking time if you travel by plane

زمان هواپیما است دقیقاً بله اگر با هواپیما سفر می کنید زمان را کاهش

you you do actually alter time maybe just a little bit but barber does ts

می دهید در واقع زمان را شاید کمی تغییر می دهید اما آرایشگر به

mean that you traveling in time because obviously if you walked somewhere you're

این معنی است که شما در زمان سفر می کنید زیرا واضح است که اگر پیاده روی کنید جایی که

actually going far you're travelling fast you're getting somewhere ahead of

واقعاً در حال رفتن به دور هستید، سریع سفر می‌کنید، به جایی جلوتر از

time because you're traveling much faster not literally traveling in time

زمان می‌رسید، زیرا بسیار سریع‌تر سفر می‌کنید، نه اینکه به معنای واقعی کلمه در زمان سفر کنید،

but oh I see oh just saving ton of course you could be talking about time

اما اوه من می‌دانم که اوه فقط صرفه‌جویی می‌کنید، البته ممکن است در مورد مناطق زمانی صحبت کنید

zones or at saving time by traveling on a plane yes instead of going on a boat

یا در صرفه جویی در زمان با سفر با هواپیما بله به جای رفتن با قایق

yes but I think also it's about what ts means it's also about just time zones so

بله، اما من فکر می کنم این به معنای ts نیز است که فقط مربوط به مناطق زمانی است، بنابراین

I could be here and go yes back in time but I'm not really going back in time

من می توانم اینجا باشم و بله به گذشته برگردم، اما واقعاً به عقب بر نمی گردم. در زمان

I'm just going to a previous time zone you could go to America and go seven

من فقط به منطقه زمانی قبلی می روم شما می توانید به آمریکا بروید و

seven hours back in time yes but the problem is it would take you eight or

هفت ساعت به عقب برگردید بله، اما مشکل اینجاست که هشت یا

nine hours to get there so you couldn't actually do it physically you would then

نه ساعت طول می کشد تا به آنجا برسید، بنابراین نمی توانید آن را از نظر فیزیکی انجام دهید. پس

have to travel very quickly oh this is a big subject but I thought it was a good

باید خیلی سریع سفر کنید s موضوع بزرگی است اما فکر می‌کنم موضوع خوبی است،

one because today it is the anniversary of my livestream starting and can you

زیرا امروز سالگرد شروع پخش زنده من است و

believe it we had a technical problem thanks YouTube or mr. Steve's internet

باورتان می‌شود به لطف یوتیوب یا آقای دکتر مشکل فنی داشتیم.

provider so it's one of them nothing wrong with my internet provider mr.

ارائه دهنده اینترنت استیو بنابراین یکی از آنها مشکلی با ارائه دهنده اینترنت من آقای.

denham well we have we have in the past had a lot of problems with the internet

دنهام خوب ما در گذشته مشکلات زیادی با اینترنت

here where you ought to hit your own then instead of blaming me yes I think I

داشتیم که در اینجا شما باید به جای سرزنش من، به جای سرزنش من،

might I think I might as it time for us to go then almost time yes I'm just

به اینترنت ضربه بزنید. من فقط دارم

making it for the Pilate um are you making up for lost time mr. doom I'm

آن را برای پیلاتس درست می کنم، آیا شما زمان از دست رفته را جبران می کنید؟ عذاب

making it for lost time another phrase that we didn't mention today we have

دارم آن را برای زمان از دست رفته می سازم عبارت دیگری که امروز به آن اشاره نکردیم،

lost some time up for lost time we have lost some time so you do a lot of things

مدتی را برای زمان از دست رفته از دست دادیم، مدتی را از دست دادیم، بنابراین شما خیلی کارها را

very quickly cram them all into a short space of time because you've wasted or

خیلی سریع انجام می دهید همه آنها را در یک زمان کوتاه جمع کنید. از آنجایی که شما

lost some time beforehand I'm I'm wondering now about Jeff Jeff

مدتی را از قبل تلف کرده اید یا از دست داده اید، من در حال تعجب هستم که جف جف

says I would go back in time to mr. Duncan sexy biking shorts and tear them

می گوید من در زمان به عقب برمی گردم و به آقای. شورت دوچرخه سواری سکسی دانکن و پارهشان کن خیلی

off okay all right okay that's an interesting moment there of time Jeff

خب خیلی خوب این لحظه جالبی است جف به

thank you Jeff for that for that offer not mine there isn't what I tear my

خاطر پیشنهادت متشکرم جف به خاطر آن پیشنهاد که مال من نیست.

shorts off all I can say is I'm glad that time travel does not exist

سفر در زمان وجود ندارد

Belarusian how do you know what are we having that conversation again it

بلاروسی از کجا می‌دانی ما داریم چه می‌کنیم، آن مکالمه دوباره

doesn't exist because no one's coming back to say hello I'm from the future -

وجود ندارد زیرا هیچ‌کس بر نمی‌گردد تا بگوید سلام من از آینده هستم -

well he can't be from the past you can't have a time machine in the past because

خوب او نمی‌تواند از گذشته باشد، شما نمی‌توانید یک ماشین زمان در گذشته داشته باشید زیرا

that's impossible but you can have a time machine in the future but we know

این غیرممکن است، اما می توانید ماشین زمان در آینده داشته باشید، اما ما می دانیم که ماشین زمان

that there aren't any because no one is coming back in time Sergio makes an

وجود ندارد زیرا هیچ کس به زمان باز نمی گردد، سرجیو

interesting point there for this to be possible the past has to be somewhere

به نکته جالبی اشاره می کند که ممکن است گذشته باشد. باید جایی باشد

but where what's happening to the life mr. Duncan are we go he going back in

اما در کجا چه اتفاقی برای زندگی می افتد آقای. دانکن آیا ما برمی‌گردیم او به گذشته برمی‌گردد،

time I think was that what's happening I think we're in a wormhole I've forgotten

فکر می‌کنم این بود که چه اتفاقی می‌افتد، فکر می‌کنم ما در یک کرم چاله هستیم.

who made that comment now can you go back to these somewhere where I just

read a comment oh you want me to go back

برگرد

here we go forward didn't I have to go oh yeah we should

اینجا ما به جلو برگردیم مجبور نیستم بریم اوه بله باید

back go back then okay go back a bit more I'm sorry about this lead oh there

برگردیم برگردیم پس باشه کمی بیشتر به عقب برگرد متاسفم بابت این پیشروی اوه

we go stop Sergio go go back up again

اونجا میریم سرجیو رو متوقف کن دوباره برگرد

Sergio for this to be possible the past has to be somewhere so where well there

سرجیو برای این که بشه ممکن است گذشته باید جایی باشد، بنابراین جایی که خوب وجود

that's interesting point to make because on that program we saw the other night

دارد، نکته جالبی است که باید به آن اشاره کرد، زیرا در آن برنامه ما دیدیم که شب دیگر

one scientist said that I mean there is this theory of time that there is this

یکی از دانشمندان گفت که منظورم این است که این نظریه زمان وجود دارد که این بلوک زمانی وجود دارد،

block of time so all events are happening all the time the past the

بنابراین همه رویدادها همه اتفاق می‌افتند. زمان گذشته،

present and the future right from the beginning of time right to the end of

حال و آینده درست از آغاز زمان تا پایان

time they're all happening all the time

زمان، همه آنها همیشه در حال وقوع هستند،

so but we just happen to be moving through this so in other words that all

بنابراین ما فقط در حال حرکت از طریق این هستیم، به عبارت دیگر

the future is already mapped out it's all there the past is still there it's

همه آینده از قبل ترسیم شده است. همه چیز آنجاست، گذشته هنوز آنجاست،

all just all happening and this scientist said the dinosaurs are still

همه چیز در حال وقوع است و این دانشمند گفت دایناسورها همچنان

doing whatever they used to do every past event is still going on it's just a

هر کاری را که قبلا انجام می‌دادند انجام می‌دهند. هر رویدادی که در گذشته انجام می‌دادند، هنوز ادامه دارد، فقط یک

big block of time but we just happen to be here now moving through it that's

بلوک بزرگ از زمان است، اما اتفاقاً ما اکنون اینجا هستیم و در حال حرکت در آن هستیم

just makes you that makes your mind boggle it's but it's it's rubbish

که فقط باعث می‌شود ذهن شما درگیر شود. این یک آشغال است،

because then you'd be Israel but it is rubbish because then you be aware of it

زیرا در آن صورت شما اسرائیل خواهید بود، اما این یک زباله است، زیرا شما به خوبی از آن آگاه هستید،

well I don't know how that would work so if we're constantly doing this I mean

من نمی دانم چگونه کار می کند، بنابراین اگر ما دائماً این کار را انجام می دهیم، منظورم

for goodness sake I can't think of it I can't think of a worse scenario in my

از خدای خیر است، نمی توانم به آن فکر کنم من نمی توانم سناریویی بدتر از یک پخش زنده ابدی را در مغزم

brain than than an everlasting live stream imagine if this live stream went

تصور کنم اگر این پخش زنده

on forever sometimes it feels like it's going on forever like today for example

برای همیشه ادامه پیدا کند، گاهی اوقات احساس می کنم برای همیشه مثل امروز ادامه دارد، به عنوان مثال

Jeff said you never showed the picture of your white shorts hehe no you didn't

جف گفت شما هرگز عکس شورت سفید خود را نشان ندادید. ههه نه تو این کارو

you didn't positively pornographic that's why I could never show that

نکردی تو به طور مثبت پورنوگرافی نکردی به همین دلیل من هیچوقت نتونستم اینو نشون

because I would have to blur how much you could always charge you could charge

بدم چون باید محو کنم که همیشه چقدر می تونی

Jeff a fee to to see him in your white shorts that's the power of love what a

بگیری که می تونی برای دیدنش با شورت سفیدت از جف هزینه بگیری که این قدرت عشقه چیزی که

CEO misters don't get in them now I don't think then that we'd want to know

آقایان مدیر عامل وارد آن نمی شوند من الان فکر نمی کنم که ما بخواهیم بدانیم

see you in those lycra shorts now because you can't turn back time look at

که شما را با آن شورت لایکرا اکنون می بینیم زیرا نمی توانید زمان را به عقب برگردانید به این نگاه کنید

that I think I'm having a baby see that that is now there that's added sort of a

که فکر می کنم من بچه دار می شوم ببینید که اکنون آنجاست که مرتب سازی شده است. یک

millimeter to your waistline laughs I think it's more than a millimeter

میلی متر به خط کمر شما خنده فکر می کنم بیشتر از یک میلی متر است

mr. vodka drink it is now drinking vodka and I thought I'm gonna call you from

آقای. ودکا می نوشید اکنون در حال نوشیدن ودکا است و فکر کردم از این به بعد با

now on I don't blame you mr. vodka I think I might start drinking something

شما تماس می گیرم و شما را سرزنش نمی کنم. ودکا فکر می کنم ممکن است خودم شروع به نوشیدن چیزی

myself Oh Perry the football match is about to

کنم اوه پری مسابقه فوتبال در شرف

start Oh we'd better go then cuz well everyone will go what's the tennis match

شروع است اوه بهتر است برویم پس چون خوب همه می روند مسابقه تنیس

doing I wouldn't I think everyone's gone anyway you know when we got cut off

چه می کند من فکر نمی کنم همه رفته اند شما می دانید که کی قطع شدیم فینال خارج از

Wimbledon final over women'll Wimbledon is taking place I don't think it's over

ویمبلدون بر سر زنان ویمبلدون در حال برگزاری است من فکر نمی‌کنم

yet I think that's still actually happening

هنوز تمام شده باشد، فکر می‌کنم هنوز در حال وقوع است،

so a lot of sport taking place of course England got thrashed last week yeah in

بنابراین بسیاری از ورزش‌ها در حال برگزاری است، البته انگلیس هفته گذشته

the football and also in the cricket as well cricket as well we're not doing

در فوتبال و همچنین در کریکت شکست خورد. کریکت هم خوب

very well the English teams are not doing very well we don't have any

نیستیم تیم‌های انگلیسی خیلی خوب کار نمی‌کنند، ما هیچ

British players in Wimbledon the finals we don't have any anything to bring home

بازیکن بریتانیایی در ویمبلدون نداریم، در فینال‌ها چیزی برای آوردن

from Russia in the World Cup you don't get anything for fourth place and also

از روسیه در جام جهانی نداریم. برای مقام چهارم هر چیزی بگیرید و همچنین

cricket we got thrashed last week I think it was

کریکت ما هفته گذشته کوبیده شدیم فکر می کنم

bye I want to say Pakistan I think it was Pakistan they thrashed England we're

خداحافظ بود می خواهم بگویم پاکستان فکر می کنم پاکستان بود آنها انگلیس را شکست دادند ما

not very good at winning sporting events we haven't got that killer spirit we

در برنده شدن در مسابقات ورزشی خیلی خوب نیستیم ما آن روحیه قاتل را نداریم

haven't got that that edge we sort of were quite happy to be sort of second or

آن لبه ای که ما مرتب می کنیم را نداریم خیلی خوشحال بودیم که در رتبه دوم یا

third we haven't got that real winning spirit hmm and of course if you're being

سوم قرار گرفتیم، ما آن روحیه برنده واقعی را نداریم و البته اگر به شما

paid as we discussed this earlier if you're a footballer and you're being

دستمزد می دهند همانطور که قبلاً در مورد آن صحبت کردیم، اگر فوتبالیست هستید و

paid half a million pounds a month or more in some cases where's the incentive

نیم میلیون دستمزد می گیرید. پوند یک ماه یا بیشتر در برخی موارد

to win yeah because you're going to get that money anyway that's it the thing

انگیزه برنده شدن است، بله، زیرا شما به هر حال آن پول را دریافت خواهید کرد، این چیزی است که

about the World Cup is it's just a slight diversion from what they normally

در مورد جام جهانی این است که این فقط یک انحراف جزئی از کاری است که آنها معمولاً

do so normally they play football for the for their local teams and they get a

انجام می دهند، بنابراین معمولاً برای تیم فوتبال بازی می کنند. برای تیم‌های محلی خود و

huge amount of money's there are some football players they get half a million

پول هنگفتی به دست می‌آورند، برخی از بازیکنان فوتبال هستند که ماهیانه نیم میلیون و

half a million pounds a month and some are on some actually earn a million a

نیم میلیون پوند دریافت می‌کنند و برخی از آنها در واقع یک میلیون در

month it's incredible and that's that's just the start of it because then

ماه دریافت می‌کنند، باورنکردنی است و این تازه شروع کار است. سپس

they're doing all these advertising deals promoting that's it sportswear

آنها همه این معاملات تبلیغاتی را انجام می دهند و به این ترتیب حمایت های اسپانسر لباس ورزشی را تبلیغ می کنند،

sponsorship sponsorships so that's just you know that that's

بنابراین فقط می

going to probably double or treble there but the point come the point that I'm

دانید که احتمالاً در آنجا دو یا سه برابر می شود، اما نکته ای که من می

making is the World Cup is just a small thing to them it's just a tiny thing so

گویم این است که جام جهانی فقط یک چیز کوچک است. برای آنها این فقط یک چیز کوچک است، بنابراین

now now they're knocked out or now they they've they've been completely knocked

اکنون آنها ناک اوت شده اند یا اکنون آنها کاملاً ناک

out and in the final is about take place they can just go to their

اوت شده اند و در فینال قرار است برگزار شود، آنها می توانند به

Caribbean island or back to their big mansion with the gold bathtub and with

جزیره کارائیب خود بروند یا به عمارت بزرگ خود بازگردند. با وان طلایی و با

our beautiful wife and their big sports car so really they don't really care

همسر زیبای ما و ماشین اسپرت بزرگشان، بنابراین واقعاً آنها واقعاً اهمیتی

because they they're not losing anything they won't have money taken off them

ندارند زیرا آنها چیزی را از دست نمی دهند و پولی از آنها برداشته نمی شود

they're still all millionaires I think that that was the point that Pedro was

آنها هنوز هم همه میلیونر هستند. فکر می کنم اینطور بود. نکته ای که

making last week he said there's a lot of money involved and it would appear

پدرو هفته گذشته بیان کرد، گفت که پول زیادی در کار است و به نظر می رسد

that some football players are very greedy well there was a I can't remember

که برخی از بازیکنان فوتبال بسیار حریص هستند، یک نکته ای بود که من به یاد نمی آورم

which I'm sure it was it was it the North Korean football team or maybe it

که مطمئنم دلیل آن مربوط به فوتبال کره شمالی بود. تیم یا شاید

was a Russian team North Korea years ago I can't remember what sporting event it

آن یک تیم روسی کره شمالی سال ها پیش بود، من نمی توانم به یاد بیاورم چه رویداد ورزشی

was now they were literally if they didn't do well they were going to be

بود حالا آنها به معنای واقعی کلمه بودند، اگر خوب کار نمی کردند، وقتی برگشتند

they were going to be injured or killed when they got back home mmm this

مجروح یا کشته می شدند . خانه mmm این

happened at a sporting events I mean that's the threat you want yes you

اتفاق در یک رویداد ورزشی رخ داده است تو می خواهی بله

played for the country if you don't win we're gonna kill you when you come back

برای کشور بازی کردی اگر برنده نشدی ما تو را می کشیم وقتی برگردی

you know there's a good incentive so though I can't remember which country it

می دانی که انگیزه خوبی وجود دارد پس هر چند نمی توانم به یاد بیاورم کدام کشور

wasn't no no I can't remember which sporting event it you have to make sure

نبود نه نه نمی توانم به یاد داشته باشید که در کدام رویداد ورزشی باید مطمئن

you get in right you got to say anything saying somebody did let's just say let's

شوید که به درستی وارد می شوید و باید هر چیزی بگویید که کسی انجام داده است، بیایید بگوییم بیایید

just say China could mean China I don't want saying I know who it is I'm

فقط بگوییم چین می تواند به معنای چین باشد من نمی خواهم بگویم

saying I don't know it's just sound like the sort of thing that China would do I

می دانم کیست. نمی‌دانم این دقیقاً شبیه کاری است که چین

don't think it was I think it was North Korea I can't remember maybe somebody

انجام می‌دهد، فکر نمی‌کنم این بود، فکر می‌کنم کره شمالی بود

can tell us right I'm off mr. Duncan cuz I've got things to do time waits for no

. دانکن چون من کارهایی برای انجام دادن دارم زمان برای هیچ مردی منتظر نمی ماند

man yes time time waits for no man which

بله زمان برای هیچ مردی منتظر نمی ماند، به این

means there's a certain urgency to get things done if I don't get it done it'll

معنی که برای انجام کارها یک فوریت خاص وجود دارد اگر آن را انجام ندهم

be dark and and I won't have got all the jobs in the garden done that I need to

تاریک خواهد شد و من نخواهم شد همه کارهای باغ را انجام داده ام که باید

do that's it mr. doom it actually expresses the fact that nature is always

انجام دهم همین آقای. عذاب در واقع بیانگر این واقعیت است که طبیعت همیشه

moving time and tide wait for no man yes time waits for no man

زمان را به حرکت در می آورد و جزر و مد صبر برای هیچ مردی بله زمان برای هیچ انسان منتظر نیست

time and tide waits for no man I think he's actually Shakespeare

زمان و جزر و مد منتظر هیچ مردی است.

I think Shakespeare coin that we'll never know unless someone

tells us okay Steve you're going I'm going I can tell I'm going because I

باشه استیو تو میروی من میرم میتونم بگم میرم چون

want to I'm thirsty as well and as I said I've got jobs to do and I can't

میخوام تشنه هم هستم و همونطور که گفتم کارهایی دارم که باید انجام بدم و دیگه نمیتونم

stay here any longer mr. Duncan so I won't see you on Wednesday

اینجا بمونم آقای. دانکن پس چهارشنبه نمی بینمت

no I will see you next Sunday I'm going to see a friend of mine in in Birmingham

نه یکشنبه آینده می بینمت، شنبه می روم با یکی از دوستانم در بیرمنگام

Litchfield on Saturday and so I may be a bit worse for wear I may be a bit worse

لیچفیلد ببینم و بنابراین ممکن است برای پوشیدن کمی بدتر باشم.

for wear or maybe a bit you know feeling like I haven't had enough sleep well

بپوشم یا شاید کمی می دانید احساس می کنید که من به اندازه کافی نخوابیده

I've had too much to drink so what state I will be in on Sunday will be anyone's

ام. من زیاد مشروب خورده ام، بنابراین وضعیتی که روز یکشنبه در آن قرار خواهم گرفت، همه

guess well only you know that I do right goodbye everyone goodbye mr. Duncan mr.

حدس می زنند خوب فقط شما می دانید که من درست انجام می دهم خداحافظ همه خداحافظ آقای . آقای دانکن

Steve is going on a salmon later because I will be cooking some salmon we're

استیو بعداً ماهی قزل آلا می‌رود، زیرا من در حال پختن مقداری ماهی قزل آلا

having salmon tonight we always do on a Sunday Thank You mr. Stevens at

هستم. استیونز با

half-price by the way in the week they were doing a sale I've got loads of it

نیم بها اتفاقاً در هفته ای که داشتند فروش می کردند من مقدار زیادی از آن را

half-price get you home I get you half-price salmon are you gonna fade me

نصف بها دارم شما را به خانه برسانم ماهی قزل آلا نیم بها را به شما می رسانم آیا می خواهید من را محو کنید

out or should I just walk off I'm going to put a beautiful sight over you there

یا باید من را ترک کنم؟ من می خواهم یک منظره زیبا را روی شما

we go mr. Steve has now left the building he's

بگذارم. استیو اکنون ساختمانی را که در

left by the nearest exit and there is the view today isn't it beautiful

نزدیکترین خروجی ترک کرده است ترک کرده است و منظره امروز وجود دارد، آیا

beautiful view today it is absolutely scorching hot it is so hot I hope you've

منظره زیبای امروزی بسیار زیبا نیست، بسیار گرم است، بسیار گرم است، امیدوارم

enjoyed today's live stream it's been a little strange because we had a slight

از پخش زنده امروز لذت برده باشید، کمی عجیب بوده است، زیرا ما یک

technical problem that's the reason why we stayed on a little longer for those

مشکل فنی جزئی داشتیم به همین دلیل است که برای کسانی

who joined us after that after we were disconnected can you believe it

که بعد از آن به ما ملحق شدند بعد از قطع ارتباط

YouTube's disconnected me I can't believe it

ما کمی

so I will be back on Wednesday but there will be no mr. Steve on Wednesday he

بیشتر در آن ماندیم. آقا نباش استیو چهارشنبه او

won't be here isn't that terrible maybe so Wimbledon is taking place the

اینجا نخواهد بود خیلی وحشتناک نیست، شاید پس ویمبلدون در حال برگزاری است،

World Cup also is about to take place and I thought we would end with

جام جهانی نیز در شرف برگزاری است و من فکر می‌کردم که ما

things a little bit of tennis in the garden and also the ending of my very

با کمی تنیس در باغ و همچنین پایان بازی به پایان خواهیم رسید.

first live stream two years ago today I will see you on Wednesday 10:00 p.m. UK

اولین پخش زنده من دو سال پیش امروز چهارشنبه ساعت 10:00 شب شما را می بینم.

time thanks a lot for your company thank you very much to Jeff and also Manoj

زمان انگلستان از شرکت شما بسیار متشکرم از جف و همچنین مانوج

Stanislav Belarusian Sheeran Sergio ana tsukete Umrah wardi thank you

استانیسلاو بلاروسی شیران سرجیو آنا تسوکته عمره واردی

very much to all of you for watching us today once again apologies for the

بسیار متشکرم از همه شما که امروز ما را تماشا کردید یک بار دیگر بابت

slight technical problem it's not my fault honestly I like salmon very much

مشکل فنی جزئی عذرخواهی می کنم، راستش تقصیر من نیست. من ماهی قزل آلا را خیلی دوست دارم

says amry wadey me too I love salmon that is it's there is no more

می گوید: آمری وادی من هم من عاشق ماهی قزل آلا هستم که این است که دیگر

this is mr. Duncan in the birthplace of English saying thank you very much for

وجود ندارد. دانکن در زادگاه انگلیسی می گوید از اینکه

watching me today I'm not sure how this live stream will appear later because

امروز من را تماشا کردید بسیار متشکرم. من مطمئن نیستم که این پخش زنده بعداً چگونه ظاهر می شود زیرا

now there are two parts unfortunately I might delete the whole

اکنون دو قسمت وجود دارد متاسفانه ممکن است کل

live stream and then just edit it together so we'll see what happens and

پخش زنده را حذف کنم و سپس آن را با هم ویرایش کنم تا ما خواهیم دید چه اتفاقی می‌افتد

of course until the next time we meet right here on the World Wide Web

و البته تا دفعه بعد که دقیقاً اینجا در وب جهانی همدیگر را ملاقات کنیم،

this is mr. Duncan saying thanks for watching my live streams for the last

این آقای است. دانکن می‌گوید متشکرم برای تماشای استریم‌های زنده من در

two years and of course you know what's coming next yes you do...

دو سال گذشته و البته می‌دانید که بعداً چه اتفاقی می‌افتد، بله شما انجام می‌دهید...

ta ta for now 8-)

تا تا در حال حاضر 8-) بسیار

okay I'm going to wrap it up now because I've been on for three and a half hours

خوب، من اکنون آن را کامل می‌کنم، زیرا در آن حضور داشتم به مدت سه ساعت و نیم

and I think we should end it there I will be back next week don't worry I

و فکر می کنم باید آنجا را تمام کنیم، هفته آینده برمی گردم، نگران نباشید، بسته به جایی که من

will be here on your video screen or mobile device or TV set depending on

را تماشا می کنید، در صفحه ویدیو یا دستگاه تلفن همراه یا تلویزیون

where you watch me I will be back next Friday at 1 o'clock UK time in the

شما اینجا خواهم بود، من جمعه آینده برمی گردم در ساعت 1 به وقت انگلستان در

United Kingdom it's 1 o'clock it's around about 7 hours a later in Asia 7

بریتانیا ساعت 1 است، حدود 7 ساعت بعد در آسیا 7

hours later in Asia and about 5 6 hours before in other parts of the world so

ساعت بعد در آسیا و حدود 5 6 ساعت قبل در سایر نقاط جهان است، بنابراین

for some people it's the morning and for others it's late at night and for me

برای برخی افراد صبح است و برای دیگران اواخر شب است و برای من

it's afternoon it's now 29 minutes past 4:00 and I think it's time for me to end

بعد از ظهر است که اکنون ساعت 4:00 29 دقیقه است و فکر می کنم وقت آن است که

this lesson I hope you've enjoyed it I hope this is being fun and I will be

این درس را به پایان برسانم امیدوارم از آن لذت برده باشید امیدوارم سرگرم کننده باشد و بعد از آن

with you next week live is live can be and just in case you missed it earlier

با شما خواهم بود هفته پخش زنده می تواند باشد و فقط در صورتی که زودتر آن را از دست داده باشید،

this this thing is for catching spiders it is a spider capture you can catch the

این چیز برای گرفتن عنکبوت است، این یک عنکبوت است که می توانید عنکبوت را بگیرید

spiders without killing them ok that's all from me for today I will

دوستان بدون کشتن آنها خوب این همه از من برای امروز است من

see you very soon thanks a lot for watching me if you have been watching me

شما را خیلی زود می بینم خیلی ممنون که من را تماشا کردید اگر

for the last three and a half hours or even just for the last 20 seconds thanks

در سه ساعت و نیم گذشته یا حتی فقط برای 20 ثانیه گذشته مرا تماشا کرده اید

a lot for watching me talking to you live across the world this is mr. duncan

بسیار متشکرم از تماشای من من در حال صحبت با شما در سراسر جهان این آقای است. دانکن

in england saying enjoy English and you know what's coming next what's coming next

در انگلستان می‌گوید از انگلیسی لذت ببرید و می‌دانید که چه چیزی در آینده خواهد آمد، چه چیزی در آینده

ta ta for now

تا تا در حال حاضر خواهد آمد