Learn English Live Lesson - 28th October 2018 - Death Expressions + idioms - 12 Years on YouTube

hello mr. Steve and hello to you as well

سلام آقا. استیو و سلام به شما و همچنین به صورت

live from Much Wenlock in England on a Sunday afternoon this is live English

زنده از Much Wenlock در انگلستان در بعدازظهر یکشنبه این زنده انگلیسی است

mmm it sure is everybody we are all together again

mmm مطمئناً همه ما دوباره با

it's Sunday it's a fun day it's a great day to learn English I really think so

هم هستیم یکشنبه است روز سرگرم کننده ای است روز عالی برای یادگیری انگلیسی است من واقعاً فکر می

so here we go again it is not a bad day today

کنم اینجا همینطور است ما دوباره می رویم امروز روز بدی نیست

here in the UK quite cool in fact it's freezing it's so cold I've actually got

اینجا در انگلستان بسیار خنک است، در واقع هوا یخ می زند، خیلی سرد است من در

the heating on at the moment so that's how cold it is right now here in the UK

واقع فعلاً گرمایش را روشن کرده ام، بنابراین در حال حاضر اینجا در بریتانیا

it is freezing and as you can see yes autumn is definitely here in fact today

چقدر سرد است و هوا یخ می زند و همانطور که می بینید بله ، قطعاً پاییز اینجاست، در واقع امروز

it feels a little bit like winter dare I say hi everybody

کمی شبیه زمستان

oh there you are this is mr. duncan in england how are you today are you okay I

است. دانکن در انگلیس امروز چطوری خوب هستی من

really really hope so are you happy well are you happy I really hope so

واقعاً امیدوارم که خوشحالی خوب هستی خوشحالی من واقعاً امیدوارم

here we go again it is Sunday Sunday the 28th of October 2018 and it's mr. Duncan

که دوباره به اینجا برویم یکشنبه یکشنبه 28 اکتبر 2018 است و آقای. دانکن

that's me by the way for those who are wondering and we are live on YouTube as

این من هستم، برای کسانی که در تعجب هستند و ما در یوتیوب به صورت زنده در

we approach the end of October I can't believe how quickly this year is going

حال نزدیک شدن به پایان اکتبر هستیم، نمی توانم باور کنم که امسال چقدر سریع می گذرد

by it's just whizzing by faster than the

speed of light that's what I think anyway lots of things coming up today if

، این همان چیزی است که من فکر می کنم سرعت آن بیشتر از سرعت نور است. به هر حال بسیاری از چیزها امروز در راه است

you haven't already noticed you may have noticed that shall we just have a look

اگر قبلاً متوجه نشده اید ممکن است متوجه شده باشید که باید نگاهی

at the thumbnail where is it I'm trying to find the thumbnail where is it

به تصویر کوچک بیاندازیم که کجاست.

come on oh there it is I love this a lot of people have been saying mr. Duncan we

این را بسیاری از مردم می گویند آقای. دانکن ما

don't want to see you dead why are you in the coffin well that is a clue to

نمی‌خواهیم تو را مرده ببینیم چرا در تابوت هستی که سرنخی از

what today's live stream is all about and of course we are coming towards

آنچه پخش زنده امروزی است و البته به سمت هالووین نیز می‌آییم،

Halloween as well so I thought we would mix the two things together so Halloween

بنابراین فکر کردم که این دو چیز را با هم ترکیب کنیم. هالووین

is occurring on the 31st of October so I

در 31 اکتبر رخ می دهد، بنابراین

thought today we would talk a little bit about that and also we would choose a

فکر کردم امروز کمی در مورد آن صحبت کنیم و همچنین

subject to talk about maybe a subject that many people don't want to discuss

موضوعی را برای صحبت در مورد موضوعی انتخاب کنیم که شاید بسیاری از مردم نمی خواهند در مورد آن بحث کنند

or think about but we are going to do it today today's subject is death do you

یا در مورد آن فکر کنند، اما ما می خواهیم در مورد آن صحبت کنیم. امروز آن را انجام بده موضوع امروز مرگ است آیا

fear death death is something that everyone sees in a different way

از مرگ می ترسی مرگ چیزی است که هر کس

depending on your own personal point of view so that's something we are talking

بسته به دیدگاه شخصی شما آن را به گونه ای متفاوت می بیند، بنابراین این چیزی است که امروز درباره آن صحبت

about today words and expressions connected to the subject of death I'm

می کنیم کلمات و عبارات مرتبط با موضوع مرگ

sure there must be some people who are thinking mr. Duncan you shouldn't be

مطمئنم حتماً عده ای هستند که به آقای فکر می کنند. دانکن، نباید

talking about that but what I like to do between you and me this is something

در مورد آن صحبت کنی، اما کاری که من دوست دارم بین من و تو انجام دهم، این چیزی است

that I've been very proud of over the past 12 years yes 12 years I try to

که در 12 سال گذشته به آن بسیار افتخار کرده ام، بله، 12 سال، سعی می کنم

cover subjects that other people don't want to talk about and this particular

موضوعاتی را پوشش دهم که دیگران نمی خواهند. صحبت کردن در مورد و این

subject is one that I wanted to talk about many years ago in fact I made a

موضوع خاص یکی از موضوعاتی است که سال ها پیش می خواستم در مورد آن صحبت کنم، در واقع من

lesson all about it so today we are talking about death I know it's not a

در مورد آن درسی کردم، بنابراین امروز در مورد مرگ صحبت می کنیم، می دانم که این

very nice subject and a lot of people might complain about it but I think it

موضوع خیلی خوبی نیست و ممکن است افراد زیادی از آن شکایت کنند. اما من فکر می کنم

is a good subject to talk about we will be looking at words and expressions to

موضوع خوبی برای صحبت کردن است، ما به کلمات و عبارات

do with the word death and being dead also we will take a look at some words

مربوط به کلمه مرگ و مرده بودن نگاه خواهیم کرد، همچنین نگاهی خواهیم داشت به برخی از کلمات

connected directly with death just to get you in the mood here is an excerpt

مرتبط مستقیم با مرگ فقط برای اینکه در اینجا روحیه شما ایجاد شود. گزیده‌ای

from one of my English lessons where I talk all about that very subject

از یکی از درس‌های انگلیسی من است که در آن همه چیز درباره این موضوع صحبت می‌کنم که

humans are mortal we only have a certain amount of time in this world the word

انسان‌ها فانی هستند، ما فقط مدت زمان مشخصی در این دنیا داریم. کلمه

mortal comes from the latin word mortalis which literally means to die

فانی از کلمه لاتین mortalis می‌آید که به معنای واقعی کلمه به معنای مردن است.

you see this word used in mortuary a place where dead bodies are kept

در سردخانه جایی که اجساد در آنجا هستند

mortality the event of death or death on a large scale the mortality rate from

مرگ و میر نگه داشته شده رویداد مرگ یا مرگ در مقیاس بزرگ میزان مرگ و میر ناشی

the flood is 20,000 a dead person can generally be described as a corpse body

از سیل 20000 است. یک فرد مرده را می توان به طور کلی به عنوان جسد

or the deceased they can also be informally described as

یا مرده را می توان به طور غیر رسمی به عنوان

a stiff although this term can cause great offense that sounds like a

یک جسد توصیف کرد، اگرچه این اصطلاح می تواند باعث توهین بزرگ شود. که شبیه

squirrel I hope it's okay

سنجاب به نظر می رسد، امیدوارم

after any animal dies it will begin to rot or decompose the cells will break

پس از مرگ هر حیوانی مشکلی نداشته باشد، شروع به پوسیدگی کند یا تجزیه شود، سلول ها تجزیه می

down and be absorbed for example into the ground

شوند و جذب زمین می شوند، به عنوان مثال در زمین جذب

humans are organic we are made of living material so once we die so do all the

می شوند.

cells which make up our whole body

سلول‌هایی که کل بدن ما را تشکیل می‌دهند،

so what happens here after you die normally your body will be taken to a

بنابراین آنچه که در اینجا بعد از مرگ شما اتفاق می‌افتد به طور معمول بدن شما برای نگهداری به یک

cold place for storage such as a mortuary most large hospitals have a

مکان سرد مانند سردخانه منتقل می‌شود، در اکثر بیمارستان‌های بزرگ

more tree in them if your death cannot be explained then someone will examine

درخت بیشتری در آنها وجود دارد، اگر مرگ شما قابل توضیح نباشد، سپس کسی شما را معاینه می‌کند.

your body on both the outside and inside this is called a post-mortem which means

جسد هم از بیرون و هم در داخل آن پس از مرگ نامیده می شود که به این معنی است که

after death this procedure can also be called an autopsy the person who carries

پس از مرگ این عمل را می توان کالبد شکافی نیز نامید.

out the examination is called a pathologist or coroner the ceremony

جنازه

following a person's death is called a funeral these can be conducted very

پس از مرگ یک فرد تشییع جنازه نامیده می شود که می تواند

differently between countries and cultures the body is placed in a wooden

بین کشورها و فرهنگ ها بسیار متفاوت انجام شود. جسد در یک

box called a coffin and then taken to a religious place where a service normally

جعبه چوبی به نام تابوت قرار می گیرد و سپس به یک مکان مذهبی منتقل می شود که معمولاً

follows after this event there are two options the body can be buried

بعد از این مراسم مراسم انجام می شود. دو گزینه وجود دارد: جسد را می توان در

underground in a grave or tomb or it can be burned in a cremation ceremony these

زیر زمین در یک قبر یا مقبره دفن کرد یا می توان آن را در مراسم سوزاندن این روزها سوزاند.

days this is done in a special building called a crematorium

این کار در ساختمان خاصی به نام

you

the belief of what happens after you die varies deeply between many groups of

کوره سوزانده

people some believe that our life force or spirit floats away to another place

می شود. نیروی حیات یا روح ما به جای دیگری شناور می شود،

some believe that we are reborn on earth as a different creature and some believe

برخی معتقدند که ما به عنوان موجودی متفاوت روی زمین دوباره متولد شده ایم و برخی معتقدند

that the feeling of being dead is the same as before we are born just so there

که احساس مرده بودن مانند قبل از تولدمان است، فقط برای

it is a taste of what is to come on today's live English stream

اینکه طعم آنچه را که باید در آنجا بچشیم. به پخش زنده انگلیسی امروز

Doupe Doupe Doupe to do so the theme is death and also things that are scary

بیایید Doupe Doupe Doupe تا این کار را انجام دهید موضوع مرگ است و همچنین چیزهایی که

things that make you feel afraid there are many words that can describe

چیزهای ترسناکی هستند که باعث ترس شما می شوند کلمات زیادی وجود دارد که می تواند

different types of fear we might talk about that later on if we have time

انواع مختلف را توصیف کند. اگر می ترسید اگر وقت داشتیم بعداً در مورد آن صحبت کنیم،

don't forget keeping up the theme of today mr. Steve we'll be here for those

فراموش نکنید که موضوع امروز را حفظ کنید. استیو ما اینجا خواهیم بود برای کسانی

who are wondering where Steve is he will be here in around about 15 minutes time

که نمی‌دانند استیو کجاست او تا حدود 15 دقیقه دیگر اینجا خواهد

did it get colder in here or is it just me mr. Steve I think I think it might be

بود اگر اینجا سردتر شد یا فقط من هستم آقای. استیو فکر می‌کنم ممکن است

you Steve definitely I have a feeling it might be actually Steve who's feeling

تو باشی استیو قطعاً من احساس می‌کنم ممکن است در واقع استیو باشد که

that way it is cold though so maybe Steve is right because it's freezing

چنین احساسی دارد که هوا سرد است، اما شاید استیو درست می‌گوید زیرا امروز هوا یخ زده

today just to show you how cold it is today we actually have the wood burner

است فقط برای اینکه به شما نشان دهم که امروز چقدر سرد است. هیزم سوز می

going we are actually burning the wood on the fire would you like to see a live

رود ما در واقع هیزم ها را روی آتش می سوزانیم آیا می خواهید یک

shot of the fireplace we have the fire cam there it is look that is a live shot

عکس زنده از شومینه ببینید ما دوربین آتش نشانی را در آنجا داریم، به نظر می رسد که یک شات زنده است

just to prove that it is freezing cold today and I think mr. Steve needs to

فقط برای اینکه ثابت کنیم امروز هوا بسیار سرد است و من فکر می کنم آقای . استیو

actually put some more wood on the fire because it would appear that that there

در واقع باید مقداری هیزم دیگر روی آتش بگذارد زیرا به نظر می‌رسد که

isn't much wood on the fire though it looks like the fire is about to go out

چوب زیادی روی آتش وجود ندارد، اگرچه به نظر می‌رسد آتش در شرف خاموش شدن است،

so I don't know where mr. Steve actually is at the moment but Steve if you can

بنابراین من نمی‌دانم آقا کجاست. استیو در واقع در حال حاضر است، اما استیو اگر می توانید

hear me could you please put some more wood on the fire mr. Steve can you hear

صدای من را بشنوید، لطفاً کمی چوب دیگر روی آتش بگذارید. استیو می‌توانی صدای

me could you please put some more wood on the fire yes I think that's a good

من را بشنوی، می‌توانی لطفاً کمی چوب دیگر روی آتش بگذار

idea so we will stay on the fire for a few more moments because I'm hoping that

mr. Steve will will hear me and he will go and put some wood on the fire here he

. استیو صدای من را خواهد شنید و او می‌رود و کمی هیزم روی

comes here's mr. Steve look out for mr. Steve

آتش می‌گذارد. استیو مراقب آقای استیو

there he goes did you see that now mr. Steve is going

آنجا می رود آیا دیدی که حالا آقای. استیو

to put some wood on the fire there he is now Steve can't see himself but I can

می‌خواهد کمی چوب روی آتش بگذارد، او اکنون استیو نمی‌تواند خودش را ببیند، اما من می‌توانم

see Steve and so can you come on Steve hurry up for goodness sake get a move on

استیو را ببینم و آیا می‌توانی بیا استیو برای خدا عجله کن و

so for those who are watching at the moment and you are feeling a little cold

برای کسانی که در حال حاضر تماشا می‌کنند حرکت کن. و شما کمی احساس سرما

I'm hoping that this particular shot will help you to warm up so if it is

می کنید، امیدوارم که این عکس خاص به شما کمک کند تا بدن خود را گرم کنید، بنابراین اگر در

cold where you are if it is cold where you are I hope that my live fire cam

جایی که هستید سرد است، اگر جایی که هستید سرد است ، امیدوارم که دوربین آتش نشانی زنده

will help to keep you warm on this chilly day yes it's live English and

به گرم نگه داشتن شما کمک کند. این روز سرد بله، زنده انگلیسی است و

there is something that I've forgotten all about well there are two things

چیزی وجود دارد که من همه چیز را فراموش کرده ام خوب، دو چیز وجود دارد

first of all the clocks have changed we have gone back one hour so for those who

اول از همه، ساعت تغییر کرده است، ما یک ساعت به عقب برگشتیم، بنابراین برای کسانی که

haven't tuned in yet or maybe you think I'm too late or too early between you

هنوز کوک نکرده اند یا شاید شما فکر می کنید من بین من و تو خیلی دیر یا خیلی زود

and me I find it very confusing when the clocks change so during the summer we

هستم. به نظر من وقتی ساعت ها تغییر می کنند بسیار گیج کننده است، بنابراین در طول

put the clock forward and during the winter months we put the clock back so

تابستان ساعت را جلوتر می گذاریم و در ماه های زمستان ساعت را به عقب می

last night we put the clock back one hour so for those who aren't sure what

گذاریم، بنابراین دیشب ساعت را یک ساعت عقب انداختیم. بنابراین برای کسانی که از نظر زمان مطمئن نیستند که چه خبر

is going on as far as the time is concerned don't worry you're not the

است، نگران نباشید و

only one because it confuses me as well to be honest with you I have no idea why

تنها نیست چون من را هم گیج می کند صادقانه با شما من نمی دانم چرا

we do it I have no idea I don't know what difference it makes but for those

این کار را انجام می دهیم نمی دانم نمی دانم چه فرقی می کند اما برای کسانی

who are a little bit confused by what time it is it is now coming up to 20

که کمی گیج هستند ساعت چند است آیا

past 2:00 here in the UK that is the time right now on a Sunday afternoon

اکنون ساعت 2:00 و 20:00 اینجا در انگلستان است که این زمان در یک بعدازظهر یکشنبه است،

something else I forgotten all about the live chat let's have a look at the live

چیز دیگری که من همه چیز را در مورد چت زنده فراموش کرده ام، بیایید نگاهی به

chat shall we okay then here it comes so the live chat

چت زنده بیندازیم، آیا خوب می شویم، آنگاه می آید؟ بنابراین، چت زنده

is very busy oh oh I see we have we have a new mode

بسیار شلوغ است، اوه، می بینم که ما بعداً امروز یک حالت جدید

later today on the live chat Pedro Pedro Belmont is today's moderator so Pedro

در چت زنده داریم.

will be here to make sure that everyone behaves themselves so please be good or

else Pedro will get angry let's have a look who was first on the live chat

عصبانی شو بیایید ببینیم چه کسی اولین نفر در چت زنده بوده است

Sergio hello Sergio nice to see you here on the

Sergio سلام سرجیو خوشحالم که شما را اینجا در

live chat you are first today let's have a round of applause for Sergio

چت زنده می بینم شما اولین هستید امروز بیایید برای سرجیو تشویق کنیم

well done Sergio you are first on the live chat also we have Sheeran Xuan is

آفرین سرجیو شما اولین نفر در چت زنده هستید همچنین ما داریم شیران ژوان

here as well also Martha in Poland Belarusian who I I know today that

اینجاست و همچنین مارتا در لهستان بلاروسی است که من امروز می شناسم اون

Belarusian is only going to stay for a few moments because she has a party to

بلاروسی فقط چند لحظه میمونه چون یه مهمونی داره

go to so I hope you have a good time Attila is

که باید بره پس امیدوارم خوش بگذرونه آتیلا

here Tomic oh hello Tomic I'm glad to see you here

اینجاست تومیک اوه سلام تومیک خوشحالم که

once again Pesche tano is here Francisco also Olga who else is on the live chat

دوباره اینجا میبینمت پشه تانو اینجاست فرانسیسکو هم اولگا که دیگر در چت زنده حضور دارد،

let's have a look shall we also Zika and tui Trang Soo Jin sook at

بیایید نگاهی بیندازیم آیا ما نیز زیکا و توئی ترانگ سو جین در

oh hello sook at now last week mr. Steve and I were talking all about you we were

اوه سلام سوک در حال حاضر هفته گذشته، آقای. من و استیو داشتیم همه چیز در مورد شما صحبت می کردیم،

talking about su cat we were saying things like I haven't seen su cat for a

درباره سو گربه صحبت می کردیم، چیزهایی می گفتیم مانند اینکه من مدت زیادی است که سو کت را ندیده ام

long time on a live chat where is su cat so it's nice to see you back today as

در یک چت زنده که در آن su cat است، بنابراین خوشحالم که شما را امروز برگشتم، زیرا

sim is here Francisco also Huang and reek hello Ann reek nice to see you here

سیم کارت اینجاست. فرانسیسکو همچنین هوانگ و ریک سلام ان ریک خوشحالم که امروز شما را اینجا می‌بینم

today also we have of course Pedro Pedro Belmont hello to you you are now today's

، البته پدرو پدرو بلمونت داریم سلام به شما، شما اکنون

moderator on the live chat so I hope everything goes well with that Sheeran

ناظم امروز در چت زنده هستید، بنابراین امیدوارم همه چیز با آن شیران به خوبی پیش برود.

let Lex lucky me oh hello

she me is it your first time here I don't think I've seen you here before

من این اولین باری است که اینجا هستید ، فکر نمی کنم قبلاً شما را اینجا

lucky me nice to see you also we have Grace and roe sir and I think there is

ندیده باشم خوشحالم که شما را می بینم، همچنین ما گریس و روو داریم آقا و فکر می کنم یک

someone watching in China but I'm not sure what your name is because it's in

نفر در چین تماشا می کند اما مطمئن نیستم اسم شما چیست به این دلیل است که با

Chinese characters but a big knee how to my Chinese viewers talking of China a

حروف چینی است اما یک زانوی بزرگ چگونه به بینندگان چینی من که در مورد چین صحبت می کنند

little bit later on we are going to take a look at some scenes filmed during my

کمی بعد نگاهی خواهیم داشت به برخی از صحنه های فیلمبرداری شده در زمان من

time in China things that you've never seen before so the video clips I'm going

در چین چیزهایی که قبلاً هرگز ندیده اید. کلیپ هایی که

to show later will be ones that you've never seen before

بعداً نشان خواهم داد، کلیپ هایی هستند که قبلاً هرگز

also jordão is here and Oh Myka hello Myka it's nice to see you here I know

ندیده اید اینجاست و اوه مایکا سلام مایکا خوشحالم که شما را اینجا می بینم من می دانم

that you are only staying for a short time as well

که شما فقط برای مدت کوتاهی می

hi everyone please enjoy this lesson I will check the recorded one later

مانید سلام به همه لطفا از این درس لذت ببرید من بعداً ضبط شده را بررسی

unfortunately I have to say goodnight because it's very late yes because of

خواهم کرد متأسفانه باید شب بخیر بگویم چون خیلی دیر است بله به

the time change I think now everywhere is is different all the timing is

دلیل تغییر زمان، فکر می‌کنم اکنون همه جا متفاوت است، همه زمان‌بندی‌ها

different it's very confusing between you and me I think they should stop

متفاوت است، بین من و شما بسیار گیج‌کننده است، فکر می‌کنم آن‌ها باید

doing it I think we should stop putting the clocks forward and backwards it

این کار را متوقف کنند، فکر می‌کنم باید جلو و عقب گذاشتن ساعت‌ها را

would make life much easier Chris is here hello Chris oh thank you

متوقف کنیم، این زندگی را بسیار آسان‌تر می‌کند. در اینجا سلام کریس آه

very much for your congratulations yes we are approaching my 12th anniversary

بسیار متشکرم برای تبریک شما بله ما به دوازدهمین سالگرد من نزدیک می شویم.

I've been doing this for for over 12 years I can't believe it so this

من بیش از 12 سال است که این کار را انجام می دهم.

Wednesday I will be celebrating my 12th year on YouTube oh and also I have a big

بعداً یک سورپرایز بزرگ

surprise coming later on as well concerning my 12th anniversary on

دارم در رابطه با دوازدهمین سالگرد من در

Wednesday can you guess what it is there is a big surprise coming Pesche

چهارشنبه.

Donna says when I saw the picture I pushed the computer button of my

oh the button on my computer I turned my computer off oh I'm sorry I hope I

utton on my computer کامپیوترم را خاموش کردم اوه متاسفم امیدوارم

didn't upset you too much lolly lolly is here also Rowell Connell

خیلی ناراحتت نکردم lolly lolly نیز اینجاست روول کانل

hello Connell nice to see you back again as well a lot of people a lot of long

سلام کانل خوشحالم که دوباره شما را می بینم و همچنین بسیاری از مردم در طولانی

term or long time viewers here today as well or a D is here watching in Thailand

مدت یا بینندگان طولانی مدت امروز اینجا نیز هست یا یک D اینجا در حال تماشای در تایلند است

also Jamelia Pao Wang oh wow so many new people I think we have some some new

همچنین Jamelia Pao Wang اوه وای خیلی از افراد جدید من فکر می کنم

viewers today as well if it is your first time if it is your first time on

اگر اولین بار باشد که اگر اولین بار باشد امروز بیننده جدیدی داریم.

the live chat please let me know and now we are up to date Xavier is here and

چت زنده لطفاً به من اطلاع دهید و اکنون ما به روز هستیم خاویر اینجاست و

also Gloria and Zdenek Zdenek is also watching as well and SK Limited nice to

همچنین گلوریا و زدنک زدنک نیز دارند تماشا می کنند و SK Limited خوشحالم که

see you as well I am very curious to find out what the surprise will be says

شما را می بینم من بسیار کنجکاو هستم که بدانم سورپرایز چه می گوید

Julia also sue Kat says I wasn't participating in the live chats because

جولیا همچنین از کت شکایت می‌کند که می‌گوید من در چت‌های زنده شرکت نمی‌کردم

it's springtime in Argentina and in the mornings in the weekends I love being at

زیرا در آرژانتین بهار است و صبح‌ها در آخر هفته‌ها دوست دارم در خانه باشم و

home working in the garden oh well I'm glad to hear that you are having some

در باغ کار کنم، اوه خوب، خوشحالم که می‌شنوم که

nice weather where you are because here at the moment in the UK it is absolutely

هوای خوبی دارید. جایی که شما هستید زیرا در حال حاضر اینجا در بریتانیا هوا کاملاً

freezing cold and just to give you an idea how cold it is today we have lit

یخبندان است سرد است و فقط برای اینکه به شما بفهمانیم که امروز چقدر سرد است

the fire so there you can see that is a live view of the fire burning away

، آتش را روشن کرده ایم تا در آنجا بتوانید مشاهده کنید که یک نمای زنده از آتش سوزی است

keeping the house nice and warm because it's freezing cold it really does feel

که خانه را زیبا و گرم نگه می دارد، زیرا هوا سرد است، امروز واقعاً

like winter today I must be honest everything HD hello i'm salim from

مانند زمستان است. من باید صادقانه بگویم همه چیز HD سلام من سلیم از

morocco and i am new here I like your videos please read my comment ok then I

مراکش هستم و من تازه وارد اینجا هستم ویدیوهای شما را دوست دارم لطفاً نظر من را بخوانید خوب سپس

will also send you a round of applause so

من نیز یک دور تشویق برای شما ارسال خواهم کرد

big hello and welcome to Salim welcome to my live English stream on a Sunday

بسیار سلام و به سلیم خوش آمدید به پخش زنده انگلیسی من خوش آمدید در یک

afternoon and just in case you were wondering you can actually watch me

بعد از ظهر یکشنبه و فقط اگر فکر می کنید می توانید

every Sunday every Sunday I am here from 2 p.m. UK time also we have Eleanor and

هر یکشنبه هر یکشنبه من را تماشا کنید، من از ساعت 2 بعد از ظهر اینجا هستم. به وقت بریتانیا نیز الینور و

Pedro now Pedro I did receive your photographs of the Opera House thank you

پدرو را داریم پدرو من عکس‌های شما را از خانه اپرا دریافت

very much for that I haven't put them into the computer though so we might

کردم از اینکه آنها را در رایانه

take a look at those during the week ah there's a little clue to what is

قرار ندادم بسیار متشکرم سرنخی از اتفاقی که

happening in three days time something very special is happening can you guess

در سه روز رخ می‌دهد و اتفاق بسیار خاصی در حال رخ دادن است، می‌توانید حدس

what it is Java yeah says what's the difference

بزنید که چیست جاوا بله می‌گوید تفاوت

between freezing and a chilly day well they can mean the same thing so you can

بین انجماد و یک روز سرد چیست، خوب آنها می‌توانند به همین معنا باشند، بنابراین می‌توانید

say it is freezing or it is chilly so both of those words describe the

بگویید یخ زده است یا سرد است بنابراین هر دوی این کلمات

feeling of being cold David Cameron is here hello David Cameron are you the

احساس سرد بودن را

real David Cameron I don't think so somehow ah Jeff is here hello Jeff nice

to see you Jeff says I love the fireplace oh thank you very much yes the

توصیف می کنند. خیلی بله،

fireplace is now very busy and Haupt I think that's the best way of describing

شومینه الان خیلی شلوغ است و Haupt فکر می کنم این بهترین راه برای

the fireplace at the moment because it is freezing it is so cold in the house

توصیف شومینه در حال حاضر است، زیرا در حال یخ زدن است، در خانه خیلی سرد است

and it really does feel as if winter has arrived to be honest it really does one

و واقعاً احساس می کند زمستان فرا رسیده است. یک

last look at the live chat tsukete yes it is springtime here but a couple of

لاس می کند به چت زنده نگاه کنید بله اینجا بهار است، اما چند

days ago we almost turned on the fire as well oh I see so where you are sooo cat

روز پیش تقریباً آتش را روشن کردیم، اوه، می‌دانم که در کجا هستید،

it is also very changeable so the weather

گربه نیز بسیار متغیر است، بنابراین هوا

keeps changing Javier says thanks mr. Duncan you are welcome Nicole says hi

مدام تغییر می‌کند، خاویر می‌گوید متشکرم. دانکن خوش اومدی نیکول میگه سلام

mr. Duncan happy for your 12th year on YouTube yes 12 years I have been making

آقا. دانکن برای دوازدهمین سال حضور شما در یوتیوب مبارک است بله 12 سال است که

my English lessons right here on YouTube it's true and on Wednesday Wednesday the

من درس های انگلیسی خود را همینجا در یوتیوب می گذرانم درست است و چهارشنبه

31st of October it will be my 12th anniversary there is a surprise for

31 اکتبر دوازدهمین سالگرد من است. یک سورپرایز برای چهارشنبه وجود دارد،

Wednesday can you guess what it is I can't keep it in I have to let the cat

می توانید حدس بزنید چیست؟ من نمی توانم آن را در آن نگه دارم، باید گربه

out of the bag I'm going to right now I'm going to tell you what is happening

را از کیفی که می خواهم همین الان بیرون بیاورم، می خواهم به شما بگویم چهارشنبه چه اتفاقی می افتد،

on Wednesday on Wednesday there will be a special anniversary live stream

چهارشنبه یک پخش زنده ویژه سالگرد

Wednesday we will be broadcasting a special edition of late and live to

خواهد داشت چهارشنبه ما خواهیم بود پخش یک نسخه ویژه دیرهنگام و زنده برای

celebrate by 12th anniversary on YouTube so there I've said it

جشن گرفتن دوازدهمین سالگرد در یوتیوب، بنابراین در آنجا گفتم

that is the surprise 12 years I really can't believe it on Wednesday we will be

که شگفتی 12 ساله است که واقعاً نمی توانم آن را باور کنم در روز چهارشنبه نیز به

taking a look at some of my early lessons also on Wednesday we will take a

برخی از درس های اولیه خود نگاه خواهیم کرد. در روز چهارشنبه نگاهی خواهیم داشت

look at some things that you've never seen before and here is something that

به مواردی که قبلاً هرگز ندیده اید و اینجا چیزی است که

I'm going to show now and this is a video clip that you've never seen before

اکنون می خواهم نشان دهم و این یک کلیپ ویدیویی است که قبلاً هرگز ندیده اید

trust me you have never seen this I have never shown these video clips to anyone

به من اعتماد کنید شما هرگز این را ندیده اید. هرگز این کلیپ های ویدیویی را در هیچ کجا و اینجا به کسی نشان نداده

anywhere and here it is so this is one of the first-ever video clips that I

ام بنابراین این یکی از اولین کلیپ های ویدیویی است که من

filmed but I never uploaded it to YouTube but can you guess where I am

فیلمبرداری کردم اما هرگز آن را در یوتیوب آپلود نکردم، اما می توانید حدس بزنید

do you know where I am in that video I will give you a clue I worked there for

من کجا هستم آیا می دانید در آن ویدیو کجا هستم، به شما سرنخی می دهم که بیش از این در آنجا کار کرده ام.

over four years yes as an English teacher but where is

چهار سال بله به عنوان معلم زبان انگلیسی، اما کجاست،

it do you know where it is and that is a video clip that I filmed 12 years ago I

شما می دانید کجاست و آن یک کلیپ ویدیویی است که من 12 سال پیش فیلمبرداری کردم

can't believe it do you want to see another one okay here's another video

، باورم نمی شود آیا می خواهید یکی دیگر را ببینید، خوب اینجا یک کلیپ دیگر است

clip and this is me on my bike I'm actually filming as I ride along the

و این من با دوچرخه من در واقع دارم در حالی که در خیابان ها را می رانم فیلم می گیرم،

streets so here is another video clip you can see that I am now on my bike

بنابراین در اینجا یک کلیپ ویدیویی دیگر وجود دارد که می توانید ببینید که من اکنون در حال دوچرخه

riding along the roads I'm actually in one of the cycle lanes so in China in

سواری در امتداد جاده ها هستم و در واقع در یکی از خطوط دوچرخه سواری در چین هستم.

many big cities they have cycle lanes where people can ride their bicycles

شهرهای بزرگ آنها مسیرهای دوچرخه سواری دارند که مردم می توانند با خیال راحت دوچرخه های خود را سوار شوند،

safely so there is another video clip that I've never ever shown ever to

بنابراین یک کلیپ ویدیویی دیگر وجود دارد که من تا به حال به کسی نشان نداده ام

anyone and we will have more of those later on so I hope you will stay tuned

و بعداً تعداد بیشتری از آنها را خواهیم داشت، بنابراین امیدوارم در جریان باشید

yes it is Sunday afternoon it's live English and it's mr. Duncan that's me by

بله یکشنبه بعد از ظهر است این زنده انگلیسی است و Mr. دانکن این من هستم

the way for those who are wondering that's me I teach English and I have

، برای کسانی که می‌پرسند من انگلیسی تدریس می‌کنم و

been doing so for over 12 years in fact we are going to reach the 12th

بیش از 12 سال است که این کار را انجام می‌دهم، در واقع

anniversary on Wednesday I can't believe it I really can't

چهارشنبه به دوازدهمین سالگرد می‌رسیم. باورم نمی‌شود واقعاً نمی‌توانم صحبت کنم.

talking of English lessons we are now going to take a look at one of my full

از درس‌های انگلیسی، اکنون می‌خواهیم به یکی از درس‌های انگلیسی کاملم نگاهی بیندازیم

English lessons and this is one that if I hope it's here is it here I hope it is

و این یکی از درس‌های انگلیسی من است که اگر امیدوارم اینجا باشد، امیدوارم اینجا باشد،

let's have a look where is it I don't think it's there you know oh I don't

بیایید ببینیم کجاست، فکر نمی‌کنم شما آنجا باشید. می دانم اوه، فکر نمی

think I've put it in oh yes there it is I found it it's going very well don't

کنم آن را وارد کرده باشم، اوه، بله، متوجه شدم که خیلی خوب پیش

you think here is one of my full English lessons and this is one that many people

می رود، فکر نمی کنید اینجا یکی از درس های انگلیسی کامل من است و این یکی از مواردی است که بسیاری از مردم

request to be shown again this is the time when mr. Lomax

درخواست می کنند دوباره نشان داده شود این زمانی است که آقای لومکس

electrocuted me

مرا برق گرفت

do you want to know what I'm doing here I am about to change a light bulb the

می خواهید بدانید اینجا چه کار می کنم می خواهم یک لامپ را عوض کنم

bulb inside this light fitting has blown it has burned itself out it has come to

لامپ داخل این چراغ برق منفجر شده است خودش سوخته است

the end of its life it is no longer working the bulb has gone in this sense

به پایان عمرش رسیده است دیگر کار نمی کند لامپ به این

the word gone means expired the bulb is dead so I will now replace the blown one

معنا رفته است. کلمه Gone به معنای تاریخ مصرف گذشته است. لامپ مرده است، بنابراین من اکنون لامپ منفجر شده را با لامپ جایگزین می کنم

with one that works first I need to make sure that the electricity is turned off

که ابتدا کار می کند، باید مطمئن شوم که برق خاموش است

so I don't electrocute myself because that would really spoil my day and make

تا خودم را برق ندهم، زیرا این واقعاً کار می کند. روزم را خراب کنید و

this lesson very short have you noticed how many types of light fittings there

این درس را خیلی کوتاه کنید آیا توجه کرده اید که امروزه چند نوع اتصالات نوری وجود

are nowadays some push in some screwing and as for their shapes symbols are

دارد که برخی از پیچ ها را فشار می دهند و در مورد شکل آنها

spherical symbols are curly and some are straight and long we measure the light

نمادهای کروی هستند، نمادهای مجعد و برخی مستقیم و بلند هستند، ما

output of bulbs in watts this particular bulb is 40 watts it is a 40 watt bulb ok

خروجی نور لامپ ها را اندازه می گیریم. در وات این لامپ خاص 40 وات است، یک لامپ 40 وات است خوب

it's time to change that lightbulb I must unscrew the bulb carefully so as

وقت آن است که آن لامپ را عوض کنم، باید لامپ را با دقت باز

not to break it

کنم تا نشکنم

that's strange somebody's turn the power supply to the

، عجیب است که کسی اول منبع تغذیه را به

lights off first I need to make sure that the

چراغ ها خاموش کند، باید مطمئن شوم تا

electricity is turned on the electricity is turned on okay so I don't electrocute

الکتریسیته روشن است برق روشن است خوب پس من به خودم برق نمی زنم

myself electrocute myself electrocute myself I think I will turn that back on

خودم برق گرفتم فکر می کنم دوباره آن را روشن می کنم

and you thought you were having a bad day what's that it sounds like mr.

و شما فکر می کنید روز بدی را سپری می کنید.

Duncan's and triple and I'm coming mr. Duncan

دانکن و تریپل و من میام آقای.

The Mummy read me a bedtime story you promised me yourself you would you

دانکن مومیایی قبل از خواب برایم داستانی خواند تو خودت به

promised me if I was good read me a story

من قول دادی اگر خوب باشم به من قول می‌دهی برایم داستان

mr. Denton are you alright wait a minute when I was standing up there I had

بخوان. دنتون حالت خوبه یه لحظه صبر کن وقتی اون بالا ایستاده

different clothes on I was wearing a grey tank top over a purple shirt now

بودم لباسای مختلف پوشیده بودم یه تاپ خاکستری روی یه پیراهن بنفش

I'm wearing a black jumper I know what happened there has been some bad

پوشیده بودم الان یه جامپر مشکی پوشیدم میدونم چه اتفاقی افتاد

continuity the clothes I wore in the previous shots do not match the ones I'm

تداوم بدی لباسها بود در نماهای قبلی پوشیده شده با نماهایی که اکنون می

wearing now they have changed this is bad

پوشم مطابقت ندارد آنها تغییر کرده اند این تداوم بد است

continuity the flow of this sequence has been broken by this mistake if you

جریان این سکانس با این اشتباه شکسته شده است اگر

sometimes see bad continuity in TV shows and movies this is mainly caused by the

گاهی اوقات تداوم بدی را در برنامه های تلویزیونی و فیلم ها می بینید که عمدتاً ناشی از

fact that each shot is done at different times or in completely different places

این واقعیت که هر پلان در زمان‌های مختلف یا در مکان‌های کاملاً متفاوت انجام می‌شود،

so sometimes it is possible for them not to match continuity errors can be seen

بنابراین گاهی اوقات ممکن است اشتباهات تداومی مطابقت نداشته باشند،

in all types of productions from the low-budget movie right up to the

در همه انواع تولیدات از فیلم کم‌هزینه تا

multi-million dollar blockbuster and there it was an excerpt from one of my

فیلم پرفروش چند میلیون دلاری و اینجا گزیده ای از یکی از

full English lessons

درس های کامل زبان انگلیسی

it's a Sunday it's a very chilly cold Sunday just to show you how cold it is

من بود، یک یکشنبه است، یک یکشنبه سرد بسیار سرد است فقط برای اینکه به شما نشان دهم چقدر سرد است

look we have the fire lit we have lit the fire the fire is burning away and

نگاه کنید ما آتش را روشن کرده ایم، آتش را روشن کرده ایم ، آتش در حال سوختن است و

thank you very much to Steve for putting another log on the fire because the

بسیار سپاسگزارم به استیو برای گذاشتن یک چوب دیگر روی آتش چون

house is freezing it really does feel as if winter is on its way now talking of

خانه در حال یخ زدن است، واقعاً احساس می‌کند که زمستان در راه است و حالا از آقای صحبت می‌کند

mr. Steve yes he is back by popular demand from his parole officer it is the

. استیو بله، او با تقاضای عمومی افسر آزادی مشروط خود بازگشته است، این

one and only mr. Steve hello and there everybody ha ha cooking of cold and

تنها آقای است. استیو سلام و در آنجا همه هکتار پخت و پز سرد و

frosty that's how I feel today did you see me put a log on the fire mr. Duncan

یخبندان به این ترتیب امروز احساس می کنم آیا دیدم که من روی آتش سوزی قرار داده ام. دانکن

I heard you shouting to me yes as I came in from the garden because I thought

شنیدم که وقتی از باغ وارد شدم به من فریاد زدی بله ، چون فکر

it's a lovely sunny day it is cold but there are things to be done in the

می‌کردم روز آفتابی خوبی است، هوا سرد است،

garden I was calling mr. Steve I was shouting our say mr. Steve where are you

اما در باغی که آقا را صدا می‌کردم باید کارهایی انجام داد. استیو من فریاد می زدم آقای ما بگویم. استیو کجا هستی،

could you could you please put another log on the fire

می‌توانی، لطفاً یک کنده دیگر روی آتش

yes what I've I've been putting in logs all over the place today not just in the

بگذار، بله، آنچه که من امروز در همه جا سیاهه‌ها قرار داده‌ام، نه فقط در

fire there's no answer to that well that's a euphemism a euphemism

آتش، هیچ پاسخی برای آن وجود ندارد که قبلاً یک تعبیر، یک تعبیر است.

beforehand before we start take a look at this it looks like a very innocent

ما شروع می کنیم به این نگاه می کنیم، به نظر می رسد یک شی بسیار بی گناه

object let's have a close-up of this object there it is let's just get it to

است، بیایید یک نمای نزدیک از این شی داشته باشیم، بیایید آن را متمرکز کنیم و به آن

focus you go look at that so there it is a very simple object a biscuit

نگاه کنید، بنابراین یک شی بسیار ساده است، یک بیسکویت، یک

it is a biscuit yes miss Q it a biscuit something that looks very innocent but

بیسکویت است. بیسکویت بله Miss Q آن یک بیسکویت چیزی است که بسیار معصوم به نظر می رسد، اما

can you believe that this particular biscuit caused a lot of conversation

آیا می توانید باور کنید که این بیسکویت خاص امروز صبح باعث گفتگوهای زیادی شد، صحبت های

this morning some heated conversation and mr. Steve is now going to explain

داغ و آقای. استیو اکنون می خواهد

what happened well mr. Duncan you know you're on a

آنچه را که اتفاق افتاده به خوبی توضیح دهد. دانکن می‌دانی که

strict diet at the moment you should limiting yourself to no more than I

در حال حاضر رژیم سخت گرفته‌ای، اگر می‌خواهی مقداری از این گوشت خوک دور شکمت را از دست بدهی، نباید خود را به بیش

would say 1,500 calories a day if you are to lose some of this pork around

از ۱۵۰۰ کالری در روز محدود

your belly I have well you see two weeks ago you announced and we weighed you

کنی. و ما تو را سنجیدیم

that you would be trying to lose about a stone between now and Christmas okay and

که از الان تا کریسمس سعی می‌کنی یک سنگ را از دست بدهی، خوب است

have did you weigh yourself last week no you did not wear yourself out I'm not

و آیا هفته گذشته خودت را وزن

just that I didn't weigh myself today no but I was supposed to and this morning

کردی، نه، خسته نشدی، من فقط امروز خودم را وزن نکردم، نه قرار بود و امروز صبح

let's face it mr. Duncan this week has brought two tubs of ice cream of which

بیایید با آن روبرو شویم. دانکن این هفته دو وان بستنی آورده است که

you've eaten half yes but I wouldn't have eaten it if you hadn't have brought

شما نیمی از آن را خورده اید، بله، اما اگر شما آن را نمی آوردید، من آن را نمی خوردم،

it but and lots of chocolates it to the get to the point then this morning I

اما و مقدار زیادی شکلات آن را می خوردم تا به نقطه اصلی برسم، امروز صبح من

took mr. Duncan a cup of tea first thing in the morning what we're talking 8:30

آقای را گرفت دانکن یک فنجان چای اول صبح که در حال صحبت کردن هستیم ساعت 8:30 دقیقه

mr. Duncan were we it was 8:30 this morning dirty Tokyo cup of tea

. دانکن که ما ساعت 8:30 امروز صبح بودیم فنجان چای کثیف توکیو

it was 8:30 at the Swan now we're telling the story it was 8:30 thus what

، ساعت 8:30 در سوان بود، حالا داریم داستان را می‌گوییم ساعت 8:30 بود، بنابراین چیزی که

I'm just trying to sort of put my side over as well because there are two sides

من فقط سعی می‌کنم آن را کنار بگذارم. خوب چون دو طرف

no there aren't as anyone has to I'm right I'm always right mr. Duncan you

وجود دارد نه وجود ندارد همانطور که هر کس باید به من حق با من همیشه حق با آقای. دانکن

know I'm always right so mr. Duncan bearing in mind what do

میدونی من همیشه درست میگم پس آقای. دانکن در نظر داشته باشید

you normally have at 8:30 away 2 o'clock on a weekend you start with breakfast

که معمولاً در ساعت 8:30 ساعت 2 آخر هفته که با صبحانه شروع می‌کنید، چه

mr. Duncan went downstairs and got three biscuits I said I'm gonna have those

می‌خورید. دانکن از پله ها پایین رفت و سه بیسکویت گرفت، گفتم من آن ها را

with my tea have you ever heard of somebody eating three biscuits in the

با چایم می خورم آیا تا به حال شنیده اید که کسی

morning with their tea before they've even had breakfast particularly if

صبح ها قبل از صرف صبحانه سه بیسکویت با چایش بخورد، به

they're on a diet a strict diet I was very angry but in my defense

خصوص اگر رژیم غذایی سختی داشته باشد. رژیم غذایی من خیلی عصبانی بودم اما در دفاع از من

these are biscuits that are designed to go into your tea yes at 11 o'clock mr.

این بیسکویت ها طراحی شده اند که برای رفتن به چای شما بله در ساعت 11 آقای.

Duncan all four o'clock in the afternoon not before breakfast who says though who

دانکن ساعت چهار بعد از ظهر نه قبل از صبحانه که می گوید هر چند

has biscuits sorry in bed before you have breakfast well buddy wherever do

که بیسکویت در رختخواب است ببخشید قبل از اینکه صبحانه بخورید خوب رفیق هرجا که به

not look like people are on a diet I'm getting angry I'm supposed to be helping

نظر نمی رسد مردم رژیم دارند من عصبانی می شوم قرار است به شما کمک

you get healthy mr. Duncan and you are defying me defying me you are you are

کنم سلامت باش آقا دانکن و تو داری از من سرپیچی می کنی و با من مخالفت می کنی

you are laughing in my face by getting biscuits and eating them in bed with tea

تو هستی که با گرفتن بیسکویت و خوردن آنها در رختخواب با چای در رختخواب

that's a very long queue bother anyway what do you think should mr. Duncan if

من می خندی. دانکن

he's on a diet be eating biscuits at any time let alone let alone before

اگر رژیم دارد هر زمانی بیسکویت می خورد چه برسد به قبل از

breakfast but look there's just a very innocent I was chastising you mr. day

صبحانه، اما ببین یک خیلی بی گناه تو را سرزنش می کردم. روز

okay yes we've got those story now anyway that's the story now it's my turn

باشه بله، ما این داستان ها را داریم، به هر حال این داستان است، حالا نوبت من

to talk but look here is my side of the story it's just a very innocent biscuit

است که صحبت کنم، اما نگاه کنید اینجا طرف داستان من است، فقط یک بیسکویت بسیار معصوم است،

can you see is very innocent calorie filled biscuit the other biscuit is

می بینید که بیسکویت پر کالری بسیار بی گناه است، بیسکویت دیگر

innocent now normally I don't have breakfast so that so this was was a kind

اکنون بی گناه است معمولاً من صبحانه نمی‌خورم، بنابراین این یک

of breakfast before I started beef before I started preparing today have

نوع صبحانه بود قبل از اینکه گوشت گاو را شروع کنم، قبل از شروع آماده‌سازی امروز

charge of the bit okay then yes you've made your point it's my turn now

، کمی خوب است، بله، شما منظورتان را بیان کردید، حالا نوبت من است که

sometimes I have to speak you know not on my show we consume chat wake up we

گاهی اوقات باید با شما صحبت کنم. نمی دانم در برنامه من ما چت را مصرف می کنیم بیدار شو ما

can soon change that okay well I have to reel you in a little bit today

به زودی می توانیم آن را تغییر دهیم بسیار خوب، امروز باید کمی شما را بچرخانم

you were quite mad last week I don't know what was going on

شما هفته گذشته کاملاً عصبانی بودید من نمی دانم چه اتفاقی می افتد

so mr. Steve and myself we went for a lovely walk yesterday and we decided to

بنابراین آقای. استیو و من دیروز برای یک پیاده روی دوست داشتنی رفتیم و تصمیم گرفتیم که

stop Easter a quick change of subject mr. Duncan we decided to stop at a very

عید پاک را متوقف کنیم و موضوع را سریع تغییر دهیم. دانکن تصمیم گرفتیم در یک مکان بسیار خاص توقف کنیم

special place and mr. Steve decided to have a little sleep

و آقای. استیو تصمیم گرفت کمی بخوابد و به

say hello mr. Steve hello mr. Steve I'm alive so that's what we did

او سلام کنید. استیو سلام آقای استیو من زنده ام پس این کاری است که ما انجام دادیم

can you guess where that that actually is that that is actually in the

می توانید حدس بزنید که در واقع در حیاط

churchyard here in Much Wenlock there is actually what would you call that it's

کلیسا در Much Wenlock وجود دارد که در واقع چیزی است که شما به آن می گویید که

lucky it's like an old casket old yes a tomb yes a casket casket casket or two

خوش شانس است که مانند یک تابوت قدیمی است بله یک مقبره است بله تابوت تابوت یکی دو تابوت

and to be honest I was going to actually get into the casket but I realized that

و صادقانه بگویم می‌خواستم وارد تابوت شوم اما متوجه شدم که

I was too small I'm scared too scared mr. Duncan you were too scared ah I've

خیلی کوچک بودم، خیلی می‌ترسم آقای. دانکن تو خیلی ترسیده بودی آه من

been at a mad mood today mr. Duncan had had me on today I've been playing with

امروز حالم دیوانه شده است آقای. دانکن از من خواسته بود امروز با

chemicals in the garden cutting off moss I think you've been a bit you been

مواد شیمیایی در باغ بازی می‌کردم و خزه‌ها را جدا می‌کردم، فکر می‌کنم شما کمی

sniffing the chemicals no I think that is very ancient I bet that's hundreds of

مواد شیمیایی را استشمام می‌کردید، نه، فکر می‌کنم خیلی قدیمی است، شرط می‌بندم که صدها

years old and somebody died and they were buried in that and there would have

سال پیش است و یک نفر مرد و آنها در آن دفن شدند

been a big slab over the top let's have a look and surprisingly enough whoever

و یک تخته بزرگ بالای بالای آن وجود داشت، بیایید نگاهی بیندازیم و در کمال تعجب،

was in there must have been quite tall and they're normally very short no but

هرکسی که در آنجا بود باید کاملاً قد و قدی بوده باشد و معمولاً خیلی کوتاه هستند، نه،

they in olden days yes but I was going to get in but I realized that I was too

اما در روزهای قدیم بله، اما من داشتم می رفتم. وارد شوم اما متوجه شدم که من خیلی

tall but of course because you're very short you're very small I'm five foot

قد بلندی دارم اما البته چون تو خیلی کوتاهی تو خیلی کوچکی من پنج فوت

nine and a half mr. Donnelly yeah that is not short that is above average male

نه و نیم هستم. دونلی آره قد کوتاهی نیست که بالاتر از حد متوسط ​​مردانه

well you are that height when you're wearing your mother's high-heeled shoes

باشد، وقتی کفش های پاشنه بلند مادرت را می پوشی این قد را داری

but normally not so there's mr. Steve and this is in much Wenlock but but I

اما معمولاً اینطور نیست. استیو و این در بسیاری از Wenlock هستند، اما من

still can't believe you did that I still can't believe you actually

هنوز نمی توانم باور کنم که تو این کار را کردی که من هنوز نمی توانم باور کنم که تو واقعاً

climbed into that casket could we have been said to be desecrating a grave well

به آن تابوت رفتی، ممکن است گفته شود که یک چاه قبر را

but desecrating that means that you're destroying it so there isn't anyone in

هتک حرمت می کنیم، اما هتک حرمت به این معنی است که شما در حال تخریب هستید. بنابراین هیچ کس در

there no it was there I mean it was just there I mean it's asking for somebody to

آنجا نیست نه آنجا بود منظورم این است که فقط آنجا بود منظورم این است که از کسی می خواهد

lie down there wasn't there wasn't a body already in there what happened to

دراز بکشد آنجا جسدی در آنجا نبوده است چه اتفاقی

the body about rabbits and grave robbers have taken the original body out you

برای بدن در مورد خرگوش و قبر افتاده است دزدها جسد اصلی را بیرون آورده‌اند،

know what I think I think it must have been a spare one spare one and they've

می‌دانید چه فکر می‌کنم، فکر می‌کنم باید جسد یدکی بوده باشد و

put it there but I'm sure that you're not the first person to do

آن را آنجا گذاشته‌اند، اما مطمئن هستم که شما اولین کسی نیستید که این کار را انجام می‌دهید

I'm sure other people have climbed into that same thought about it many times

. مردم بارها به همان فکر در مورد آن رفته اند

before we're talking about death death death not a very nice subject this is a

قبل از اینکه در مورد مرگ صحبت کنیم مرگ موضوع خیلی خوبی نیست، موضوعی است

subject that a lot of people don't like to talk about or think about but it's

که بسیاری از مردم دوست ندارند درباره آن صحبت کنند یا درباره آن فکر کنند، اما

part of life as far as I'm concerned it's just a natural part of living just

بخشی از زندگی است تا آنجا که من نگران هستم، این فقط یک بخش طبیعی از زندگی است درست

like birth and living breathing seeing hearing eating and dying it's all part

مانند تولد و تنفس زنده دیدن شنیدن غذا خوردن و مردن همه اینها بخشی

of nature so today we are talking about death I thought very quickly we would

از طبیعت است، بنابراین امروز ما در مورد مرگ صحبت می کنیم، فکر کردم خیلی سریع

have a look at some words connected directly and also you have some words as

به برخی از کلمات متصل مستقیم نگاهی بیندازیم و همچنین شما کلماتی دارید و

well don't got a lot of words that are a surprising number of words idioms and

همچنین کلمات زیادی ندارید که باعث تعجب است. تعدادی از اصطلاحات کلمات و

phrases with the word death in it there are made and it took me a couple of

عبارات با کلمه مرگ در آن وجود دارد ساخته شده است و من چند

hours this morning disordered or that mr. Duncan I want to do a lot more in

ساعت طول کشید امروز صبح بی نظم یا که mr. دانکن من می‌خواهم کارهای بیشتری در باغ انجام دهم

the garden and before you came on life I'm glad you told us that ah but there

و قبل از اینکه زندگی کنی، خوشحالم که به ما گفتی آه،

you go yes I'm so glad to hear your process so here are some words very

اما برو بله، خیلی خوشحالم که روند شما را می‌شنوم، بنابراین اینجا چند کلمه

quickly so general words to do with death and then we will go back to the

خیلی سریع و کلی است با مرگ کار کنیم و سپس به

live chat because Steve likes the live chat opposed to the dead chat haha do

چت زنده برمی گردیم زیرا استیو چت زنده را در مقابل چت مرده دوست دارد هاها همان کاری را

what I did there mr. Duncan live chat not dead oh I see the opposite so that's

که من آنجا انجام دادم انجام دهید. چت زنده دانکن مرده نیست اوه من برعکس را می بینم پس

it so the opposite of dead is alive or you can say live and dead funeral dudu

اینطور است پس مخالف مرده زنده است یا می توانید بگویید زنده و مرده جنازه دودو

it's your funeral mr. Duncan funeral is a phrase funeral is a word it is a noun

این جنازه شما است آقای. تشییع جنازه دانکن یک عبارت است جنازه یک کلمه است، یک اسم است

that describes the act of putting a person to rest so normally a ceremony

که عمل آرام کردن یک فرد را توصیف می کند، بنابراین معمولاً

will take place before the body is buried or burnt or stuffed you stuff a

قبل از دفن جسد یا سوزاندن جسد یا پرکردن جسد

person I don't think you can I think you can because well is isn't a chairman mao

انجام می شود. من فکر می کنم شما می توانید زیرا خوب است که رئیس مائو

in china chairman mao is actually preserved hmm they're not stuffed

در چین نیست رئیس مائو در واقع حفظ شده است hmm آنها پر نشده اند

he's preserve in a big glass case floating around in

او در یک جعبه شیشه ای بزرگ که در اطراف در فرمالدئید شناور است نگهداری می شود

formaldehyde not sure you can stuff a human being even got tough enough skin

مطمئن نیستم که می توانید یک انسان را پر کنید حتی اگر پوست به اندازه کافی سفت شده باشد.

or fur I know who stuffed the is it is it Lennon

یا خز می دانم که چه کسی آن را پر کرده است، لنون

well he's preserved yes I think he's not on display anymore

خوب او حفظ شده است بله من فکر می کنم او دیگر نمایش داده

anybody watch him from Russia is Lennon still on display I don't think he is

good I think he was deteriorating you know I would like to be stuffed so so I

نمی شود. دوست دارم پر شوم پس

think that's what I would like I would like it once I'm dead you can you can

فکر می کنم این همان چیزی است که من دوست دارم پس از مرگم دوستش دارم، می

stuff me if you want so that's stuff a human being I'm sure you can you can

توانی اگر بخواهی می توانی من را پر کنی تا این چیزهایی است که یک انسان است، مطمئنم که می توانی می

stuff animals this oh yes because they've got fur you see

توانی حیوانات را به این شکل پر کنی، اوه بله چون شما می بینید خز دارند

so you can't they've got very tough skin with fur so you can stuff them full of

بنابراین نمی توانید اسکی بسیار سختی دارند n با خز تا بتوانید آنها را پر از

cotton wool or something and and you wouldn't know but because we've got

پشم پنبه یا چیز دیگری پر کنید و نمی دانید، اما چون ما

clear skin clear you know you can't the skins too you can't stuff a human being

پوست شفاف داریم، می دانید که پوست ها را هم نمی توانید پر کنید، نمی توانید یک انسان را پر کنید،

but what about what about when you sit down on your leather sofa so the leather

اما چطور وقتی روی مبل چرمی‌تان می‌نشینید تا

it's just stuffed isn't it really you've just left

چرمی‌اش پر شده باشد، آیا واقعاً شما فقط

cowhide isn't it tough okay you could make me into a sofa so so maybe you

پوست گاوی را جا گذاشته‌اید، سخت نیست، شما می‌توانید از من یک مبل بسازید

could have a mr. duncan sofa so you could take my seat sitting on that you

تا شاید یک آقا داشته باشید. مبل دانکن تا بتوانی روی صندلی من بنشینی تا بتوانی

could take my skin and you could make it into a lovely love enough a lovely sofa

پوستم را بگیری و می توانی آن را به عشقی دوست داشتنی تبدیل کنی به اندازه کافی یک مبل دوست داشتنی

animal skins very tough covered in fur you can stuff it and you can't see

پوست حیوانات بسیار سخت پوشیده از خز می تواند آن را پر کنی و نتوانی ببینی

what's underneath but if you try to stuff a human being

چه چیزی زیر آن است اما اگر شما سعی می کنید یک انسان را پر

you'd be it would look a mess I'm going to be stuff we look a mess

کنید، ممکن است به نظر می رسد به هم ریخته می شود من چیزهایی خواهم شد که به نظر می رسیم به هم

preserved you see if we can we can put you in a bath of formaldehyde hmm or gas

ریخته می مانند، ببینید اگر بتوانیم می توانیم شما را در حمام فرمالدئید یا گاز

or something to preserve you and then put makeup on you you see when an animal

یا چیزی برای حفظ شما قرار دهیم و سپس آرایش خود را انجام دهید، می بینید که وقتی حیوانی

dies you can't often tell it doesn't look that bad no but because the fur it

می میرد، اغلب نمی توانید بگویید که آنقدرها هم بد به نظر نمی رسد، نه، اما به دلیل پوستی که

covers the skin you can't see the skin going pale when a human being dies or

روی پوست را می پوشاند، نمی توانید رنگ پریده شدن پوست هنگام مرگ یک انسان یا

you've seen a dead body is no nice I've never I've never actually seen a dead

شما را ببینید. جسد دیده ام خوب نیست من هرگز ندیده ام هرگز مرده

body I've never seen a dead person ever but but you have haven't you I have I'm

ای ندیده ام هرگز مرده ای ندیده ام اما تو ندیده ای من

not gonna say who go into that but it wasn't very nice not a pleasant

ندیده ام نمی گویم چه کسی وارد اما این خیلی خوب نبود، تجربه خوشایندی نبود

experience so I've never done that I've never I've never been near a dead person

، بنابراین من هرگز انجام نداده ام که هرگز نزدیک یک مرده نبوده

or even touched a dead person I've touched dead animals that's something

ام یا حتی مرده ای را که لمس کرده ام لمس نکرده ام حیوانات مرده چیزی است

that people do go around touching dead I imagine

که مردم دور می زنند و مرده ها را لمس می کنند، تصور می کنم

feeling very similar you know when you buy a chicken from the supermarket mmm

احساس بسیار مشابهی دارم، می دانید وقتی مرغی را از سوپرمارکت می خرید mmm

and you take it out of the the wrapper you take the the packaging off off the

و آن را از بسته بندی خارج می کنید، بسته بندی را از روی

chicken and you touch it I imagine that that a dead person must feel very

مرغ برمی دارید و آن را لمس می کنید. تصور کنید که یک فرد مرده باید بسیار

similar to like it like a frozen turkey or frozen chicken that's what I think

شبیه به دوست داشتن آن مانند یک بوقلمون منجمد یا مرغ منجمد باشد.

anyway I've never I've never touched a dead person it's not something that

people normally aspire to doing though you know again visit the local morgue

از سردخانه محلی دیدن کنید

they might let you it's on my list of things to do you're in a strange mood

ممکن است به شما اجازه دهند این در لیست کارهای من است که باید انجام دهید. امروز حال و هوای عجیبی

today well we are talking about a strange

دارید، خوب ما در مورد یک موضوع عجیب صحبت می کنیم.

topic now when I was young I'm gonna let you into a little thing first of all

about my childhood now I actually experienced death at a

در مورد دوران کودکی ام اکنون من واقعاً مرگ را در

very early age and it really did have I have a very strong and profound affect

سنین بسیار پایین تجربه کردم و واقعاً برای چندین سال تأثیر بسیار قوی و عمیقی روی من گذاشت ،

on me for for many years in fact it really did scare me scare me it scared

در واقع واقعاً مرا می ترساند و من را تا حد

me to death you might say that one of my expressions

مرگ می ترساند. یکی از تعابیر من

already there is a certain TV show and this is something that I'm not making up

در حال حاضر یک برنامه تلویزیونی خاص وجود دارد و این چیزی است که من آن را نمی سازم

there is a TV show that was on in the 1970s the very early 1970s and the name

، یک برنامه تلویزیونی است که در اوایل دهه 1970 در دهه 1970 پخش می شد و

of the show was Pipkins and this is the show that introduced me as a very young

نام برنامه پیپکینز بود و این برنامه ای است که من را به عنوان معرفی کرد. یک

child to death because they talked about it in one of the episodes where one of

کودک بسیار خردسال به دلیل مرگ در مورد آن در یکی از اپیزودها صحبت کردند که در آن یکی از

the main characters an elderly man died and so what they did they actually

شخصیت های اصلی مردی مسن درگذشت و آنچه انجام دادند در واقع

included his death is part of a story in this children's program brave and that's

مرگ او را گنجانده بودند بخشی از یک داستان در این برنامه کودک شجاع است و

yes I asked what I thought and they're talking all about it and that's how I

بله من هستم. پرسیدم که من چه فکری می کنم و آنها همه در مورد آن صحبت می کنند و اینگونه بود که من

found out about death and I was only about maybe five five years old so

در مورد مرگ فهمیدم و من فقط حدوداً پنج پنج ساله

that's how I learnt all about it but the crazy thing about it is I I learned

بودم، بنابراین من همه چیز را در مورد آن یاد گرفتم، اما چیز دیوانه کننده در مورد آن این است که من در

about death for it from these characters

مورد مرگ یاد گرفتم از این شخصیت ها

well that is that a hare or a rabbit that is a hair it doesn't look very

خوب این است که یک خرگوش یا خرگوش که یک مو

alive to me no that looks like a stuffed animal hmm so that that is the character

است برای من خیلی زنده به نظر نمی رسد نه شبیه یک حیوان عروسکی به نظر می رسد هوم ، بنابراین این شخصیت

or one of them and the other character that told me all about death is is this

یا یکی از آنها و شخصیت دیگری است که گفته است من همه چیز در مورد مرگ همین است،

one so this is how I know I think you can see now why I'm so strange somebody

بنابراین من می دانم فکر می کنم می توانید ببینید که چرا من خیلی عجیب هستم، کسی

cut his nose off I don't know I think it's supposed to be a pig so we've got

بینی اش را بریده است، نمی دانم، فکر می کنم قرار است یک خوک باشد، بنابراین ما

these characters they're very scary children's program animals they're not

این شخصیت ها را داریم، آنها بسیار ترسناک هستند حیوانات برنامه کودکان، آنها نیستند

very friendly looking at know that they're quite scary looking creatures

خیلی دوستانه نگاه می کنم می دانم که آنها موجودات بسیار ترسناکی هستند

but this is a show I used to watch as a child and this this particular program

اما این نمایشی است که من در کودکی تماشا می کردم و این برنامه خاص

introduced me to death wonderful so I found out all about it and it haunted me

مرا با مرگ آشنا کرد که فوق العاده است، بنابراین من همه چیز را در مورد آن فهمیدم و

for many years so there you go I thought I'd share that with you so

سال ها مرا آزار می داد. من فکر کردم که آن را با شما به اشتراک بگذارم، بنابراین

that's how I found out about it before then I didn't know about it you see I

قبل از آن من در مورد آن چیزی نمی دانستم، شما می بینید

just I just thought this is nice it's the world oh isn't that nice so

، من فقط فکر کردم این خوب است، این دنیاست آه آنقدرها هم خوب نیست پس

television is fun television is colorful and exciting and then one day they said

تلویزیون تلویزیون سرگرم کننده است رنگارنگ و هیجان انگیز است و بعد یک روز گفتند

one day you're going to die and then that's it my little childhood was

یک روز می خواهی بمیری و بعد همین بود که کودکی کوچک من از بین رفت

shattered and it's like really find out find out there's no father Christmas

و مثل این است که واقعاً بفهمم کریسمس پدری نیست

sorry there is there is a father Christmas he exists and he's definitely

متأسفم کریسمس پدری وجود دارد او وجود دارد و او قطعا

real mr. Duncan how could you say not dealing with children these are educated

آقای واقعی است. دانکن چطور می تونی بگی با بچه ها کار نکن اینا آدم های

intelligent people that are watching us how could you say that

باهوش تحصیلکرده ای هستن که ما رو تماشا می کنن چطور می تونی بگی که

I can't believe if there are any children watching you know it's about

باورم نمی شه بچه هایی هستن که تماشا می کنن، می دونی

time you realized what life is really like and we've only got like is it six

وقتش رسیده که بفهمی زندگی واقعا چطوره و ما فهمیدیم فقط شش

weeks or five weeks till Christmas I'm so excited

هفته یا پنج هفته تا کریسمس باقی مانده است

can we have a look at the live chat mr. Duncan because I want to see if there's

. دانکن چون می‌خواهم ببینم آیا

anyone still watching there are lots of people today let's have a look at the

هنوز کسی هست که تماشا می‌کند، امروز افراد زیادی وجود دارند، بیایید نگاهی به چت زنده بیندازیم.

live chat everyone here it comes right now

oh yes Caroline says it's fine to talk about that topic all people are talking

about their parents that have died by the look of it Pedro who you've promoted

از نظر ظاهری مرده است پدرو که شما ارتقاء داده اید

to what's the what would you call Pedro is today's moderator who so he's not

به چه می گویید پدرو مدیر امروزی است که به

just randomly deleting people he's been quite good then yes that cities he has

طور تصادفی افراد را حذف نمی کند بلکه کاملاً خوب بوده است پس بله، شهرهایی که او دارای

authority Jordao says what kind of program was that how can someone

اقتدار هستند جوردائو می گوید چه نوع برنامه ای بود. که چطور کسی می‌تواند

introduce death with these characters I know I agree with you I think that's why

مرگ را با این شخصیت‌ها معرفی کند، می‌دانم که با شما موافقم، فکر می‌کنم به همین دلیل

I was I was a very strange child I think I was I think I suffered some

بود که من بچه عجیبی بودم، فکر می‌کنم من بودم، فکر می‌کنم یک

sort of traumatic stress from it because for many years I used to wake up

نوع استرس آسیب‌زا از آن متحمل شدم، زیرا سال‌ها بیدار می‌شدم. با

screaming having had nightmares night after night and I think it was that

داشتن کابوس شب به شب جیغ می‌کشید و فکر می‌کنم این

program that did it yes Catherine says that she's seen her father dying yeah

برنامه بود که این کار را انجام داد بله کاترین می‌گوید که پدرش را در حال مرگ دیده است، بله

very tough I've been through that as well Catherine that's very it's very

خیلی سخت، من هم آن را پشت سر گذاشته‌ام کاترین که بسیار

upsetting to see particular if it's a slow lingering death through a long-term

ناراحت‌کننده است به خصوص اینکه اگر این یک مرگ آهسته آهسته از طریق یک بیماری طولانی مدت

illness it can be very it can be very traumatic to watch somebody that you

است، می تواند بسیار آسیب زا باشد، تماشای کسی که دوستش دارید در

love going through that yes we're very sorry about that Catherine I think I

حال گذر از آن است، بله، ما برای آن کاترین بسیار متاسفیم، فکر می کنم می

could sum it up very easily by saying death sucks fetus said that he has

توانم آن را خلاصه کنم. خیلی راحت با گفتن مرگ، جنین می مکد، گفت که

buried his mother this week so you know condolences there for you learnt Vitesse

او مادرش را این هفته دفن کرده است، بنابراین شما می دانید که آنجا تسلیت می گوییم برای شما که Vitesse را یاد گرفتید

that so must be very very raw still yeah he's only just gone through that so

که باید خیلی خیلی خام باشد، هنوز هم بله، او فقط آن را پشت سر گذاشته است، بنابراین

we're not really making fun of these things we are talking about it in an

ما واقعاً اینها را مسخره نمی کنیم. چیزهایی که ما در مورد آن به روشی

open and honest way because that's one of the things I've always prided myself

باز و صادقانه صحبت می کنیم، زیرا این یکی از چیزهایی است که من در دوازده سال گذشته به خود افتخار می کردم که استیو

about Steve over the past twelve years doing this I I often like to talk about

این کار را انجام داده است. من اغلب دوست دارم در مورد

things that and sometimes if you're talking about a subject like death or

چیزهایی صحبت کنم که و گاهی اوقات اگر شما در مورد موضوعی مانند مرگ یا

difficult if you can lighten it if you can make it humorous it makes it easier

دشوار است، اگر بتوانید آن را سبک کنید، اگر بتوانید آن را طنز آمیز کنید،

to talk to and sometimes easy to bear so sometimes you know people joke about

صحبت کردن با آن را آسان تر می کند و گاهی تحمل آن را آسان می کند، بنابراین گاهی اوقات می دانید که مردم با مرگ شوخی می کنند

death because it is such a horrific thing to think

زیرا فکر کردن به آن تنها راه بسیار وحشتناک است.

about that the only way to the only way to talk about it is actually to is to

به تنها راه صحبت کردن در مورد آن در واقع این است که

make fun of it to laugh of it yes that's you're not making fun of individual

آن را مسخره کنید تا بخندید بله اینطور است که شما افرادی را مسخره

people who have lost anybody yeah just the subject itself that's it

نمی کنید که کسی را از دست داده اند بله فقط موضوع خود این است که

Ann Ann British humor especially British humour we do tend to sort of make fun of

طنز بریتانیایی به خصوص طنز بریتانیایی ما انجام می دهیم تمایل به مسخره کردن

these these types of subjects and also well as I mentioned earlier in the

این نوع موضوعات دارند و همچنین همانطور که قبلاً در

excerpt because I showed an excerpt earlier about death and the full version

گزیده ذکر کردم زیرا قبلاً گزیده ای در مورد مرگ نشان دادم و نسخه

of the lesson is available under this live stream so it is underneath with all

کامل درس در این پخش زنده موجود است بنابراین در زیر با همه موارد

of my playlists as well we also have coffin now this is the thing that Steve

موجود است. لیست های پخش من و ما هم اکنون تابوت

was lying in earlier yes coffin is the box although that was

made of stone yes so that particular one was made of stone yes let's just save

the live chat very interesting well let's have a look because we found out

داریم. نگاهی بیندازید زیرا ما

from somebody there that Lenin is still in the mausoleum mausoleum which is

از کسی در آنجا متوجه شدیم که لنین هنوز در مقبره آرامگاهی است که به

sort of a building or an area in a building where people go to to where

نوعی ساختمان یا منطقه ای در ساختمانی است که مردم به آنجا می روند جایی که

people are buried where people go to see somebody who's died to is still there

مردم دفن می شوند جایی که مردم برای دیدن کسی که مرگ برای هنوز وجود دارد

that's incredible and pedra of course has asked a really big question mm-hmm

که باورنکردنی است و البته پدرا یک سوال واقعا بزرگ پرسیده است.

the big question that everyone wants an answer to to which there is no answer

what happens after death no of course we don't know we've got lots of religions

مذاهب زیادی

that that try to tell us what may or may not happen but nobody really knows oh of

وجود دارد که سعی می کنند به ما بگویند چه اتفاقی ممکن است بیفتد یا نه، اما هیچ کس واقعاً نمی داند،

course everyone has their own personal thoughts

البته همه افکار و احساسات شخصی خود

and feelings on it now now I'm I'm not a believer in life after death I think

را در مورد آن دارند، اکنون من به زندگی پس از مرگ اعتقادی ندارم فکر می کنم.

it's like pretty much before you were born in fact if you think of your

تقریباً مثل قبل از تولدتان است، در واقع اگر به اولین خاطره خود فکر می کنید

earliest memory Steve think of your very earliest memory the first memory that

استیو به اولین خاطره خود فکر کنید اولین خاطره ای که

you have imagine that first memory in your head think about it now think about

دارید آن اولین خاطره را در ذهن خود تصور کنید حالا

the day before that first memory or the week before that first

به روز قبل از اولین خاطره فکر کنید یا یک هفته قبل از اولین

ever memory think about a year before that first ever memory that's that's

خاطره، به یک سال قبل از اولین خاطره فکر کنید، این همان

what I think being dead feels like that's it

چیزی است که فکر می کنم مرده بودن این حس را به شما می

it's just nothing there's nothing you didn't know anything before you were

دهد، فقط چیزی نیست، چیزی نیست که شما قبل از تولد چیزی نمی دانستید،

born yes it's not I don't think yes people

بله، فکر نمی کنم اینطور نیست بله مردم

when people say they they're frightened it well yes you can be frightened of

n مردم می گویند که ترسیده اند، بله، شما می توانید از

dying I suppose so certainly be frightened of having a

مردن بترسید، فکر می کنم مطمئناً از داشتن

painful or or a traumatic death hmm you know being murdered or being burnt or

یک مرگ دردناک یا آسیب زا می ترسید، هوم، می دانید که به قتل رسیده یا سوزانده شوید یا

something horrific like that torture yes well there is lingering there is a

چیزی وحشتناک مانند آن شکنجه، بله خوب وجود دارد. تمایزی

distinction there is a distinction between between death that is being dead

بین مرگ در حال

and dying which is the act of going to that place so you are going to that

مردن و مردن وجود دارد که عبارت است از رفتن به آن مکان، بنابراین به

point where you do actually die so you can have a quick death you can get hit

جایی می‌روید که واقعاً می‌میرید تا بتوانید مرگ سریع داشته باشید و ضربه بخورید.

by a train boom done or you can die slowly yeah ain't agony so there are two

با یک بوم قطار انجام می شود یا می توانید آهسته بمیرید، آره عذاب نیست، بنابراین دو انتخاب وجود دارد که

choices really one thing's for certain you probably something that somebody

واقعاً یک چیز قطعی است شما احتمالاً چیزی است که کسی

said something to be a long time ago which help me no point in worrying about

مدت ها پیش چیزی گفته است که به من کمک می کند نگران

death because once you're dead you're not going to know you did yes that's not

مرگ باشم زیرا زمانی که شما مرده‌ای، نمی‌دانی این کار را کردی، بله،

going to actually no you can spend all your life worrying about dying and then

در واقع نه، می‌توانی تمام عمرت را با نگرانی در مورد مردن سپری کنی و بعد

your life is miserable and then you die and then you don't know that you're dead

زندگیت بدبخت شود و بعد بمیری و بعد ندانی که مرده‌ای.

anyway so the whole thing is it make makes it makes it all pointless really

به هر حال بنابراین در کل چیزی که باعث می شود همه چیز را بیهوده می

doesn't it yes some people believe depending on your religion that could be

کند واقعاً نه بله برخی از افراد بسته به مذهب شما معتقدند که می تواند

heaven in hell some people believe in reincarnation that's it whereas you come

بهشت ​​در جهنم باشد برخی افراد به تناسخ اعتقاد دارند که همین است در حالی که شما

back as come back as another creature or even as another human beings you keep

به عنوان موجودی دیگر برمی گردید یا حتی به عنوان یک موجود دیگر. انسان‌های دیگری

going through this cycle until you've achieved a higher plane and then you're

این چرخه را ادامه می‌دهید تا زمانی که به هواپیمای بالاتری دست پیدا کنید و سپس

off somewhere else it's it's you know one of them it would probably probably

به جای دیگری می‌روید، این است که یکی از آنها را می‌شناسید، احتمالاً

people often wonder well which one is the right one what should I believe in

مردم اغلب از خود می‌پرسند که کدام یک درست است.

well probably none of them are wrong there isn't a should that's that's

خوب احتمالاً هیچ یک از آنها اشتباه نمی کنند، یک باید وجود ندارد، این است

that's it isn't it there isn't a should and we don't know so the no point in

که آن است که آن است، این نیست، نباید وجود دارد و ما نمی دانیم، بنابراین حدس و گمان فایده ای ندارد،

speculating so should you be good while you're alive if you don't it are there

پس باید تا زمانی که زنده هستید خوب باشید اگر این کار را نکنی

going to be repercussions if you're a bad person as I always say I believe in

عواقبی خواهد داشت اگر آدم بدی باشی همانطور که من همیشه می گویم من به

lie before death that's it this is it life

دروغ قبل از مرگ اعتقاد دارم این همان است که زندگی

before death oh I think I mean now now I know you meant before you were born oh

قبل از مرگ است آه فکر می کنم منظورم این است که اکنون می دانم که شما قبل از شما منظور شما بوده است. به دنیا

no oh yes so now I can go outside I can feel the warm sunshine on my face I can

آمدم اوه نه آه بله، بنابراین اکنون می توانم بیرون بروم و می توانم آن را احساس کنم آفتاب گرم روی صورتم می نشیند من می

feel the chill from the cold breeze I can poke mr.

توانم سرما را از نسیم سردی که می توانم به آقا فشار دهم احساس کنم.

Steve like this and he can feel it because we're both alive that's it

استیو این را دوست دارد و او می تواند آن را احساس کند زیرا ما هر دو زنده ایم، این

that's that's the moment every single moment that we all are are alive and the

همان لحظه است که تک تک لحظاتی که همه ما هستیم زنده هستیم و

only thing that separates us between this and eternity is a beat of the heart

تنها چیزی که ما را بین این و ابدیت جدا می کند ضربان قلب

very nice mr. Duncan yes the other problem is if you keep constantly

بسیار خوبی است آقای. دانکن بله، مشکل دیگر این است که اگر مدام به

thinking about what happens after death or what happen to actually live now yes

این فکر کنید که بعد از مرگ چه اتفاقی می‌افتد یا اینکه واقعاً اکنون چه اتفاقی می‌افتد،

because yeah I think it's best to assume there's nothing and just live life to

بله، بله، من فکر می‌کنم که بهتر است فرض کنیم چیزی وجود ندارد و فقط زندگی را

the full that's it and then if there is something then great it's a bonus yes

به طور کامل زندگی کنید، همین است و اگر چیزی وجود دارد، پس از آن عالی است، این یک امتیاز است، بله،

but if you you know what what's the point of spending your whole life

اما اگر می دانید چه فایده ای دارد که تمام زندگی خود را صرف

thinking about it or acting according to what somebody tells you should do a

فکر کردن در مورد آن کنید یا بر اساس آنچه که کسی به شما می گوید عمل کنید، باید یک

religion or something like that I mean if say if for example you believe

دین یا چیزی شبیه آن را انجام دهید، منظورم این است که بگویید آیا برای مثال معتقدید

that that you've got another go another chance you're gonna be reincarnated

که دوباره فرصت داری دوباره تناسخ بشی

again to have another chance well you might be a bit lazy in this life and

تا شانس دیگه ای داشته باشی خوب ممکنه تو این زندگی کمی تنبل

think wow I can't be bothered with that you know I've got another chance coming

باشی و فکر کن وای من نمیتونم اذیت بشم که میدونی شانس دیگه ای دارم

in but but the finger off thinking this is it now is the only lesson for that

اما اما فکر کردن این که الان است تنها درسی است

that doesn't work because if you are if you are believing that that you get

که کار نمی کند، زیرا اگر باور دارید که شانس دیگری به دست می آورید،

another chance then maybe that next chance will depend on how well you do in

شاید این شانس بعدی بستگی به عملکرد خوب شما در

this life well that's well that's my point I mean

این زندگی داشته باشد. اون خوبه این حرف من است، یعنی

I don't speculate I don't think about it in fact in some ways I'm kind of looking

من حدس نمی زنم، در واقع از برخی جهات

forward to it it's it's sort of what you know you get to a point where maybe

به آن

maybe you're old and you're dribbling down yourself and you keep wetting

فکر نمی کنم. و خودت را دریبل می‌زنی و مدام

yourself in pooing your pants it might be a good time to actually do it covers

خود را خیس می‌کنی و شلوارت را خیس می‌کنی، ممکن است زمان خوبی باشد که این کار را انجام دهی که در

many many areas you see you talking about assisted dying Mr Dan well some

بسیاری از زمینه‌ها صحبت می‌کنی، آقای دن، خوب بعضی‌ها

people do believe in that believe dying some people believe that

به مردن بعضی‌ها اعتقاد دارند. باور کن که

if you are in pain or if you are suffering you should you should be

اگر درد میکشی یا رنج میکشی باید اجازه داشته باشی

allowed to end your own life or you should get someone to help you end your

به زندگیت خاتمه بدی یا باید از کسی کمک

life yeah yeah I mean this shanab rooms were opening up there well they shoot

بگیری که به زندگیت خاتمه بدی آره آره منظورم اینه که این اتاقهای شنب اونجا باز میشد خوب به اسبها شلیک میکنن

horses if a horse gets a bad leg Oh oh hello I'm I'm I'm a lovely horse

یک اسب پایش بد می شود اوه اوه سلام من هستم من یک اسب دوست داشتنی هستم

but but the other day I hurt my leg and now I can't walk very well they take

اما یک روز دیگر پایم صدمه دیده و حالا نمی توانم خیلی خوب راه بروم

them into a field and they shoot them they kill them that's because it's a

آنها را به یک مزرعه می برند و به آنها شلیک می کنند. آنها را بکشید به این دلیل است که این یک

horse not a human being okay so we can you know you can yeah yeah animals are

اسب است نه یک انسان خوب است، بنابراین ما می توانیم شما بدانید که شما می توانید بله بله حیوانات هستند

treated differently aren't they well they are because I was aren't seen but

به طور متفاوتی خورده می شوند، آیا آنها خوب نیستند، آنها هستند زیرا من دیده نمی شوم،

but the problem nowadays is he no but people nowadays think animals and human

اما مشکل امروز این است که او نه، اما امروزه مردم فکر می کنند حیوانات و

beings are on the same level well I mean I you know that there is a big case to

انسان ها در یک سطح هستند، یعنی شما می دانید که یک مورد بزرگ وجود دارد که

think that animals in fact in fact that they seem to be proving it more and more

فکر می کنم که حیوانات در واقع در واقع که آنها به نظر می رسد بیشتر و بیشتر آن را ثابت

now that a lot of animals for prof. example monkeys apes I mean that they

کند که بسیاری از حیوانات برای پروفسور. به عنوان مثال میمون میمون ها منظورم این است که

they must be thinking and you can see a bird you can see animals are thinking

آنها باید فکر کنند و شما می توانید یک پرنده را ببینید، می توانید ببینید که حیوانات در حال فکر کردن هستند

and I mean a dog is obviously happy you can see a dog gets happy I mean to treat

و منظورم این است که یک سگ به وضوح خوشحال است شما می توانید ببینید که یک سگ خوشحال می شود.

to treat an animal differently what at what point do you decide that they're

آیا شما تصمیم می گیرید که

worth treating in a different way is it their thinking imagine if we found out

ارزش رفتار متفاوتی با آنها را داشته باشد، آیا این فکر آنهاست تصور کنید اگر متوجه شدیم

that that every animal we know is actually thinking yeah a cow is thing

که هر حیوانی که می شناسیم در واقع فکر می کند بله یک گاو چیزی است که

maybe they are actually conscious and they know if we know if they're

شاید آنها واقعاً هوشیار هستند و می دانند که آیا ما می دانیم که آیا آنها "

conscious I mean horror of discovering that imagine you're a cow in a field in

هوشیار منظورم وحشت از کشف این است که تصور کن تو یک گاو در مزرعه ای

you're going oh I'm a cow in the field and I'm very aware of everything that's

در حال رفتن، آه من یک گاو در مزرعه هستم و از همه چیزهایی که در

happening around me well you couldn't possibly kill a cow for food then if you

اطرافم می گذرد بسیار آگاهم و تو نمی توانی. یک گاو را برای غذا بکشید، پس اگر

knew that imagine the horror so talking of animals let's let's

می‌دانستید وحشت را تصور کنید، بنابراین صحبت از حیوانات، بیایید حال و هوا را

lighten the mood let's chow let's take a look at some lovely animals now this is

سبک کنیم، بیایید غذا بخوریم، بیایید نگاهی به حیوانات دوست‌داشتنی بیندازیم، حالا این

something I filmed and they living animals or dead well there they are

چیزی است که من فیلمبرداری کردم و آنها حیوانات زنده یا مرده هستند، آنها

living animals just like us for now anyway so let's have a look in the

حیوانات زنده هستند. درست مثل ما در حال حاضر به هر حال پس بیایید h نگاهی به

garden this is something I filmed a couple of days ago Oh

باغ بیندازید این چیزی است که من چند روز پیش فیلمبرداری کردم اوه

prepare to see some real cute things first of all here is a very hungry

آماده شوید تا چیزهای بامزه واقعی را ببینید اول از همه اینجا موجودی بسیار گرسنه

creature this is a magpie feeding in the garden and you can see it's collecting

است این یک زاغی است که در باغ غذا می دهد و می توانید ببینید که دارد

peanuts stuffing his beak or her beak so it's putting peanuts into its beak and

بادام زمینی جمع می کند و او را پر می کند. منقار یا منقارش پس دارد بادام زمینی را در منقارش می‌گذارد و

flying away and it's come back for some more

پرواز می‌کند و برای نگاهی بیشتر برمی‌گردد به

look at that look one two three four my camera six seven eight nine 10 11 maybe

آن نگاه یکی دو سه چهار دوربین من شش هفت هشت نه 10 11 شاید

12 13 so that that magpie just collected 13 happiness mister dunne yes and here

12 13 به طوری که آن زاغی فقط 13 خوشبختی را جمع کرد آقای دان بله و در اینجا

comes a vole oh now we always think these look like mice don't we

صدایی می آید آه، حالا ما همیشه فکر می کنیم اینها شبیه موش هستند، نه ما

they do a bit stayed it they look like nice and now it's a Robin well all I can

آنها این کار را می کنند.

say that this is a very busy corner lot going on in the garden mr. Duncan so

باغ آقای دانکن

there's the Robin and the the vole is back

پس رابین هست و

hello vole he's got a short little tail hasn't he yes looks like a mouse but got

ولله برگشته سلام دم او دم کوچولو دارد نه بله شبیه موش است اما

a short tail and in a moment we're going to see something that looks like a vole

دم کوتاهی دارد و در یک لحظه ما چیزی را خواهیم دید که شبیه یک موش است

but isn't there it is can you see it it's moving around what is that oh well

اما آیا آنجا نیست، می توانید ببینید که دارد در اطراف حرکت می کند، اوه

that's that's not a vowel that is a shrew shrew that's a great word by the

، این یک مصوت نیست، یک زیرک زیرک است که یک کلمه عالی است، به

way it's got a long long nose what's fascinating is there is that a vault and

هر حال بینی بلندی دارد، جالب اینجاست که یک طاق وجود دارد و

you've got a vowel in a shrew living in the same the same place so it looks as

شما یک مصوت در یک زرنگی دارید که در یک مکان زندگی می کند، بنابراین به نظر می

if they're sharing the same tunnel that's quite incredible

رسد که آنها در یک تونل مشترک هستند که ارزیابی کاملاً باورنکردنی است از

evaluation living together so you can see that this corner of the garden is

زندگی با هم، بنابراین می توانید ببینید که این گوشه از باغ

very busy bit of interracial going on there and finally a baby squirrel a baby

بسیار شلوغ است. ادامه دارد و در نهایت یک بچه سنجاب یک بچه

squirrel and this is an actual newborn squirrel you can see it's so tiny and

سنجاب و این یک سنجاب واقعی است که تازه متولد شده است، می توانید ببینید که بسیار کوچک است و

it's obviously very hungry as well having our camera shy is having a little

واضح است که خیلی گرسنه است، همچنین اینکه دوربین ما خجالتی است، کمی

look at the camera okay we've had enough of you you must go now that's very cute

به دوربین نگاه می کنیم، خوب ما به اندازه کافی از آن لذت بردیم. الان باید بری که خیلی نازه

mr. Duncan you're clear off did you enjoy that Steve what a what a menagerie

آقای. دانکن، معلوم نیست که آیا از استیو لذت

something collection a menagerie collection of animals all in one place

بردی، مجموعه ای از حیوانات در یک مکان،

something different there to lighten the mood because we are talking about a very

چیزی متفاوت برای کم کردن روحیه، زیرا امروز در مورد یک موضوع بسیار سنگین صحبت می

heavy subject today mr. do one more look at the live chat and then we are into

کنیم. یک بار دیگر به چت زنده نگاهی بیندازید و سپس به

some words and don't forget we are here on Wednesday we are going to do a live

چند کلمه می پردازیم و فراموش نکنید که چهارشنبه اینجا هستیم، می خواهیم یک

stream to celebrate my 12th anniversary on YouTube on Wednesday late and live

استریم زنده برای جشن دوازدهمین سالگرد من در یوتیوب در اواخر چهارشنبه و

from 10 p.m. UK time from 10 p.m. UK time that is on Wednesday a one-off

از ساعت 10 شب به صورت زنده انجام دهیم. به وقت انگلستان از ساعت 10 شب به وقت بریتانیا که چهارشنبه است یک

special so not every Wednesday just next Wednesday because it's the 12th

ویژه یکباره است، بنابراین نه هر چهارشنبه فقط چهارشنبه آینده، زیرا دوازدهمین

anniversary Steve wants to have a look at the live chat here it is do do do do

سالگرد استیو می خواهد نگاهی به گفتگوی زنده در اینجا

yes Olga says can you make separate video of these animals please yes I

بیاندازد. حیوانات لطفا بله،

think what I was saying is can you can you load this up separately oh I see so

فکر می کنم چیزی که می گفتم این است که آیا می توانید این را جداگانه بارگذاری کنید، اوه من می بینم

that people can just watch watch that individual video that's because you do

که مردم فقط می توانند آن ویدیوی جداگانه را تماشا کنند، به این دلیل است که شما

film a lot of animal related the birds and everything else so it would be nice

از بسیاری از حیوانات مرتبط با پرندگان و هر چیز دیگری فیلم می گیرید. خوب

to have them all sort of in one place all together so that people could look

است که همه آنها را در یک مکان در کنار هم قرار دهم تا مردم بتوانند به

at them I'm fascinated by animals all sorts including human beings so yes I

آنها نگاه کنند.

will think about that yes I will probably upload that on to my youtube

channel a separate video that's a good idea Oh

ویدیویی که ایده خوبی است اوه

Nicole says have you visited Stonehenge mr. Duncan Oh mr. Steve what is the

نیکول می گوید آیا شما آقای استون هنج را بازدید کرده اید . دانکن اوه آقای استیو

meaning of that monument yes well we have visited Stonehenge haven't we

معنای آن بنای تاریخی چیست، بله، ما از استون هنج بازدید کردیم، آیا

well we've driven past but we didn't go in because it was too busy so we

خوب از آنجا رد شدیم، اما چون خیلی شلوغ بود، وارد نشدیم، بنابراین

actually went along the road that goes by and we looked and we waved it's

در جاده ای که می گذرد رفتیم و نگاه کردیم و ما تکان دادیم

Stonehenge hello Stonehenge the thing the coal is nobody really knows why

استون هنج سلام استون هنج چیزی که زغال سنگ است هیچ کس واقعا نمی داند که چرا

thousands of years ago people actually built Stonehenge they think it's

هزاران سال پیش مردم واقعاً استون هنج را ساخته اند، آنها فکر می کنند که این

something to do with lots of theories of course as it's something to do

چیزی است که با بسیاری از تئوری ها مرتبط است البته زیرا این چیزی است که

everything how to tell the time because it certainly is lined up with with I

همه چیز را انجام دهد چگونه زمان را مشخص کند، زیرا مطمئناً چنین است. من

think the Sun but nobody really knows was it what were they worshipping at God

فکر می کنم با خورشید هم ردیف شده اند، اما هیچ کس واقعاً نمی داند که آیا آنها به خدا چه چیزی را می پرستیدند

or was it aliens from another planet there's all sorts of theories and they

یا بیگانگان از سیاره ای دیگر ، انواع و اقسام نظریه ها وجود دارد و آنها

don't actually know physically how they move such heavy stones around yes

در واقع از نظر فیزیکی نمی دانند که چگونه سنگ های سنگین را به اطراف حرکت می دهند، بله،

because we can't actually do it today but as far as we're aware we think it

زیرا ما در واقع نمی توان این کار را امروز انجام داد، اما تا آنجا که ما می دانیم فکر می کنم

was built by by the ancient druids I think so yes and they worshiped the Sun

که توسط درویدهای باستانی ساخته شده است، من فکر می کنم بله، آنها خورشید را می پرستیدند،

they thought the Sun was a God so they worshiped the Sun and so Stonehenge as

آنها فکر می کردند خورشید یک خداست، بنابراین آنها خورشید را می پرستیدند و به همین دلیل استون هنج را می پرستیدند.

far as we can tell we don't really know we're not sure they used to worship the

تا جایی که w می‌توانیم بگوییم که واقعاً نمی‌دانیم مطمئن نیستیم که آنها

Sun by gathering when the Sun was at its longest and shortest so during the

با جمع کردن خورشید در زمانی که خورشید در طولانی‌ترین و کوتاه‌ترین زمان خود بود، در

summer solstice when the Sun was up for a very long time and then when the Sun

انقلاب تابستانی که خورشید برای مدت طولانی طلوع می‌کرد و سپس وقتی

was at its shortest so when the winter solstice arrived they would also go and

خورشید در کوتاه ترین زمان خود بود، بنابراین زمانی که انقلاب زمستانی فرا می رسید، آنها نیز می رفتند و

they would have a ceremony so that's what they think although we're not

مراسمی برگزار می کردند، بنابراین این چیزی است که آنها فکر می کنند، اگرچه ما

entirely sure to be honest they were probably sacrificing people as well as

کاملاً مطمئن نیستیم که صادق باشیم آنها احتمالاً مردم را قربانی می کردند و همچنین

imagine yes there's any evidence of that but ancient cultures used to like

تصور کنید بله شواهدی وجود دارد اما فرهنگ‌های باستانی دوست داشتند

sacrificing humans oh they probably sacrificed virgins so so we're okay I

انسان‌ها را قربانی کنند، اوه احتمالاً باکره‌ها را قربانی می‌کردند، بنابراین ما خوب هستیم،

think we're okay aren't we but I am

فکر می‌کنم ما خوب هستیم، نه، اما من بله هستم،

yes he's pure as the driven slush thank you jeff has admired my shirt yes your

او به‌عنوان لجن رانده پاک است، متشکرم جف پیراهن من را تحسین کرده است.

shirt looks amazing I do like your shirt yes if you remember I've worn it before

به نظر شگفت انگیز است من پیراهن شما را دوست دارم بله اگر یادتان باشد من آن را

we got it from Turkey yes from a shop in Turkey during our holiday in Turkey one

قبل از اینکه از ترکیه بگیریم آن را پوشیده بودم بله از فروشگاهی در ترکیه در طول تعطیلاتمان در ترکیه یکی

of our one of our two holidays salla is watching in China hello to China and

از یکی از دو تعطیلات ما سالا در چین در حال تماشای آن است سلام به چین و

hello to seller I was showing some video footage earlier Steve taken during my

سلام به فروشنده، من داشتم چند ویدیو نشان می دادم اوتاژ قبل از آن استیو در زمان من

time in China now these are video clips that no one has ever seen before

در چین گرفته بود و اکنون این ها کلیپ های ویدیویی هستند که تا به حال هیچ کس آن را ندیده است

not even me well I think you might have seen it but here he is one of them so

، حتی من فکر می کنم شما ممکن است آن را دیده باشید، اما اینجا او یکی از آنهاست، بنابراین

this is video footage filmed 12 years ago way back in 2006 big wide roads

این فیلم ویدئویی است که 12 سال پیش فیلمبرداری شده است. در سال 2006 جاده های بزرگ عریض

they've got them mr. Duncan they have lovely big wide roads in China take a

آنها را آقای. دانکن آنها جاده های عریض و دوست داشتنی در چین

long time to cross there yes and but but this is 12 years ago but apparently now

دارند تا از آنجا عبور کنند، بله، اما این مربوط به 12 سال پیش است، اما ظاهراً اکنون

all these roads are just full of cars and even the cycle lanes have now been

همه این جاده ها پر از ماشین هستند و حتی خطوط دوچرخه سواری اکنون

handed over to the cars so this is the place where I used to live in work in

به ماشین ها واگذار شده است. این جایی است که من قبلاً در چین زندگی می کردم و در آنجا کار می کردم

China a place called Bao toe which is situated in Inner Mongolia some jr. is

، مکانی به نام Bao toe که در مغولستان داخلی قرار دارد.

watching from China I noticed it yes I just mentioned just a few seconds ago

از چین در حال تماشا است من متوجه شدم بله فقط چند ثانیه پیش

that's why I'm talking about this yes I just mentioned

اشاره کردم به همین دلیل در مورد این صحبت می کنم بله فقط به

seller daily sport yes seller who's watching in China recognize this sander

فروشنده ورزشی روزانه اشاره کردم بله فروشنده ای که در چین تماشا می کند این سنباده را تشخیص دهد

yes so maybe it looks familiar I'm not sure he bent about ow and also

بله بنابراین شاید به نظر آشنا باشد من نیستم مطمئنم که او خم شده است و

the hole yes Steve actually came to see me as well did I did I did you can you

همچنین سوراخ است. بله استیو در واقع به دیدن من آمد و من این کار را انجام دادم.

stuck it for 4 years I'll never know yes not many people could stand living in

bout oh it was the most polluted place I've ever been to in my life yeah

مکان آلوده ای که من تا به حال در زندگی ام به آنجا رفته ام بله

definitely it was polluted it was busy people would stare at you because there

قطعاً آلوده بود، شلوغ بود مردم به شما خیره می

weren't many foreigners there certainly weren't many native English speakers

شدند زیرا خارجی های زیادی وجود نداشتند، مطمئناً انگلیسی زبان های بومی زیادی

living in that particular place and I was

در آن مکان خاص زندگی نمی کردند و من

of those people and that's what I did all those years ago 12 years ago Steve

از آن دسته بودم. مردم و این همان کاری بود که من تمام آن سال‌ها انجام دادم 12 سال پیش استیو

that was taken oh do you mean now I do feel old so I have we finished with the

که دستگیر شد اوه یعنی الان من احساس پیری می‌کنم، بنابراین با گفتگوی زنده به پایان رسیدیم

live chat yes for now okay thanks a lot for your messages by the way today we do

بله در حال حاضر بسیار خوب از پیام‌های شما بسیار متشکرم.

appreciate that you you will spend some of your valuable time with us so that

قدردانی کنید که مقداری از ارزش خود را خرج خواهید کرد با ما وقت بگذران که

jealous of people who believed in in in in life after death mmm-hmm religious

حسادت می کنم به افرادی که به زندگی پس از مرگ اعتقاد داشتند، ممم-هوم، به

aspects of that and you know God and everything because it just really must

جنبه های مذهبی آن اعتقاد داشتند و شما خدا و همه چیز را می شناسید، زیرا واقعاً

be very comforting you're jealous uh-huh yes I'm envious because you know it's

باید بسیار آرامش بخش باشد که حسادت می کنید آه-هه بله من هستم. حسادت می‌کنی چون می‌دانی

nice to think that you know if you lead a good life you're gonna go to heaven

خوب است فکر کنی که می‌دانی اگر زندگی خوبی داشته باشی به بهشت

and you know meet all your relatives some long-lost friends and have just a

می‌روی و می‌دانی که با همه اقوام خود با دوستانی که مدت‌هاست از دست داده‌ای ملاقات می‌کنی و فقط لحظاتی

lovely time in eternity it can't be very nice I can't think of anything

دوست‌داشتنی را در ابدیت سپری می‌کنی. خوب من نمی توانم به چیزی فکر کنم

look I can't think of anything worse of having to spend eternity with all your

نگاه کن نمی توانم به چیزی بدتر از این فکر کنم که باید ابدیت را با تمام

family oh my great it's bad enough going to see them at the weekend that would be

خانواده سپری کنی، اوه عالی من، این به اندازه کافی بد است که آخر هفته آنها را ببینم که

never mind spending forever with them perhaps that and that leads very neatly

اصلاً بد نیست برای همیشه با آنها بگذرانم. و این خیلی منظم

into my first word maybe that's maybe Steve that's hell maybe we've got it

به اولین

mixed up maybe hell is spending eternity with with all the people that you try to

avoid during your life so I what do you say Steve this phrase is hard to do with

کلمه من منتهی می شود. سخت است با

words and the word death yes that is in phrases at the beginning of the end of

کلمات و کلمه مرگ بله که در است عبارات در ابتدای انتهای

phrases or sentences so all of these words are connected to death dying and

عبارات یا جملات، بنابراین همه این کلمات به مرگ در حال مرگ مرتبط هستند و

let's have the first one and we have a new camera now have a new cameras

بیایید اولین مورد را داشته باشیم و ما یک دوربین جدید داریم، اکنون یک دوربین جدید داریم

because Steve always gets very upset that you can't see what he's showing you

زیرا استیو همیشه از اینکه نمی توانید ببینید بسیار ناراحت می شود. چیزی که او به شما نشان می

so so today we have we have our new super duper big cam so here it is let's

دهد، بنابراین امروز ما دوربین بزرگ جدید خود را داریم، بنابراین بیایید

try it out for the first time there we go except you can see my bitten tude

برای اولین بار آن را امتحان کنیم، به جز اینکه اکنون می توانید ناخن های جویده شده من را ببینید

fingernails now which I'm not too pleased about that worry so that's the

که من از این موضوع چندان راضی نیستم نگران باش پس این

first phrase scared to death that means to frighten someone

اولین عبارت ترساندن از مرگ است که به معنای ترساندن کسی

very much not literally to death it's often used in an exaggerated way so to

است که به معنای واقعی کلمه تا حد مرگ

make somebody very frightened for example you could say or don't come up

behind me like that you nearly scared me to death

من را تا حد مرگ

hmm a certain shock or surprise I thought you were going to tell me

ترساندم، یک شوک یا تعجب خاص، فکر کردم می خواهید چیز خیلی بدی به من بگویید،

something really bad you nearly scared me to death

تقریباً مرا تا حد مرگ

yes so it's a it's just a phrase that you use as an exaggeration really so if

ترساندید بله، پس این فقط یک عبارت است که شما به عنوان اغراق از آن استفاده می کنید، واقعاً اگر

I were to come up behind you suddenly mr. Duncan and you couldn't hear me

بخواهم عقب بیایم شما ناگهان آقای دانکن و تو نتوانستی صدای آمدن من را بشنوی

coming then you turned red ha you were really scared yourself don't

و بعد قرمز شدی، واقعاً خودت ترسیده بودی این کار را

do that uni scared me to death so it's just to scare to death is the

نکن، من را تا حد مرگ ترساند، بنابراین فقط ترساندن تا حد مرگ

action and you you will feel scared to death sudden a sudden shock sudden shock

عملی است و شما احساس می کنید تا حد مرگ ناگهانی و ناگهانی می ترسید. شوک شوک ناگهانی

/ or frightening experience that isn't necessarily going to harm you it's just

/ یا تجربه ترسناکی که لزوماً به شما آسیب نمی رساند، فقط

a phrase that you use oh don't hope you nearly scared me to death it's a common

یک عبارت است که استفاده می کنید، اوه، امیدوارم که تقریباً مرا تا حد مرگ ترساندید، این یک عبارت رایج است

phrase that people use is it not mr. Duncan it is to scare someone to death -

که مردم استفاده می کنند. دانکن این است که کسی را تا حد مرگ بترسانی -

to do something that shocks them you could do it purposely or accidentally

برای انجام کاری که او را شوکه می کند، می توانی آن را عمدا یا

hmm do mean so for example sometimes I come home from from work drive back mr.

تصادفی انجام دهی، مثلاً گاهی اوقات من از سر کار به خانه می آیم.

Duncan's been in the house all day on his own and he doesn't hear me come into

دانکن تمام روز را به تنهایی در خانه بوده است و صدای آمدن من به خانه را نمی شنود

the house and then suddenly the doors are going he comes in ah someone's

و ناگهان درها در حال رفتن هستند، او می آید آه، شکستن یک نفر

breaking into the house unity scared me to death

به وحدت خانه، مرا تا حد مرگ ترساند،

yes mr. Steve you make my life sounds so sad mr. Duncan is in the house all alone

بله آقای. استیو باعث میشی که زندگی من خیلی غم انگیز به نظر بیاد آقای. دانکن تمام روز در خانه تنهاست

all day thanks thanks a lot for that by the way I'm alone in a house busy

، خیلی متشکرم، به هر حال من در خانه ای تنها هستم و مشغول

preparing my lessons exactly you're busy working away here's another one Steve a

آماده کردن درس هایم هستم، دقیقاً تو مشغول کار کردن در اینجا دیگری استیو،

fate worse than death a fate I'm not you can see our bodies it

سرنوشتی بدتر از مرگ، سرنوشتی که من هستم نه شما می توانید بدن ما را ببینید،

very strange angles don't worry about it as long as you can see there is than

زوایای بسیار عجیبی است، نگران نباشید تا زمانی که می توانید ببینید مرگ وجود دارد،

death as long as you can see that your hands are cold your hands feel that

تا زمانی که می توانید ببینید که دستان شما سرد است، دستان شما احساس می کنید که

they're as cold as death mr. Duncan your hands today your hands are freezing

آنها به اندازه مرگ سرد هستند. دانکن امروز دستانت یخ می زند

no oh my goodness my hands are freezing a fate worse than death

نه خدای من دستان من سرنوشتی بدتر از مرگ را یخ می

that's an ordeal that is so bad that a death is preferable a fate fate of

زند که مصیبتی است که آنقدر بد است که مرگ ترجیح داده می شود

course is something that's that's going to so it's something that's

البته سرنوشت چیزی است که قرار است اتفاق بیفتد پس چیزی است که

going to happen and you can't prevent it from happening so something's happening

قرار است اتفاق می افتد و شما نمی توانید از وقوع آن جلوگیری کنید، بنابراین

to you are going to happen to you that's so bad

اتفاقی برای شما رخ می دهد که برای شما اتفاق می افتد که آنقدر بد است

you actually feel as though death would be better than that so it's a it's a

که در واقع احساس می کنید که مرگ بهتر از آن است، بنابراین این یک

misfortune which makes life not worth a living

بدبختی است که باعث می شود زندگی ارزش یک

otice another way of looking at it for example the treatment that I received

زندگی دیگر را نداشته باشد. روشی که به آن نگاه کنیم، برای مثال، درمانی که من

for cancer was so bad that it was a fate worse it was like a fate worse than

برای سرطان دریافت کردم آنقدر بد بود که سرنوشتی بدتر بود، مانند سرنوشتی بدتر از

death that's an interesting choice yes yes exactly or maybe maybe we could just

مرگ بود که انتخاب جالبی است بله بله دقیقاً یا شاید بتوانیم

use it in in a light-hearted way you can but let's look for some not

از آن استفاده کنیم. شما می توانید با دلسوزی، اما بیایید به دنبال مواردی باشیم که ساده

light-hearted you've certainly found those you could use it for somebody

دل نیستند، مطمئناً کسانی را پیدا کرده اید که می توانید از آن برای کسی که شکنجه می شود استفاده کنید

who's being tortured oh you could say that torture was a fate worse than death

، اوه می توانید بگویید که شکنجه سرنوشتی بدتر از مرگ بود،

yes you would you would rather die than go through the pain of being tortured or

بله ترجیح می دهید بمیرید. درد شکنجه یا بردگی را تحمل کنید،

slavery if somebody's taken into slavery which still happens today on many parts

اگر کسی به بردگی گرفته شود که هنوز هم در بسیاری از نقاط جهان اتفاق می افتد

of the world you could say it was a fate slavery is the fate and it's worse than

، می توانید بگویید که این بردگی سرنوشت است و بدتر از

death because your being alive are going to be so awful that it's a face a fate

مرگ است زیرا زنده بودن شما چنین خواهد شد. وحشتناک است که این چهره ای است که سرنوشتی

worse than death so it's a long long term suffering

بدتر از مرگ دارد، بنابراین رنج

long-term suffering is simply on a lighter note people can say Oh blimey

طولانی مدت رنج طولانی مدت است که مردم می توانند بگویند اوه خیلی

fancy being married to her him or her you could be talking about a couple and

دوست دارم با او ازدواج کرده باشم، ممکن است در مورد یک زوج صحبت کنید و

there's somebody in that relationship that's always nagging at them all makes

کسی وجود دارد در آن رابطه ای که همیشه برای همه آنها آزاردهنده است،

their life very difficult you could say Oh blimey I wouldn't like to be married

زندگی آنها را بسیار دشوار می کند، می توان گفت اوه، من دوست ندارم با آنها ازدواج

to them it must be like a fate worse than death

کنم، باید مانند سرنوشتی بدتر از مرگ باشد

yes so we can use it sort of figuratively to sort of just say

بله، بنابراین ما می توانیم از آن به نوعی به شکل مجازی استفاده کنیم. فقط

something that I'd rather not do yes rather than really something that really

چیزی بگو که من ترجیح می دهم بله انجام ندهم تا واقعاً چیزی که

is very bad it would be a fate worse than death some people might say

واقعاً خیلی بد است، سرنوشتی بدتر از مرگ است که برخی افراد ممکن است بگویند با

watching mr. Duncan's livestream it is a fate worse than death

تماشای آقای. پخش زنده دانکن سرنوشتی بدتر از مرگ است

yes alike how you don't really mean it it's the light-hearted way of sort of

بله به طور یکسان، واقعاً منظور شما این نیست که این یک روش ساده لوحانه برای

exaggerating how you feeling another one please going out with somebody you know

اغراق کردن احساس شماست با دیگری

going on a bad date you could say well I went out with them it was

من با آنها بیرون رفتم

it was like oh it was a fate worse than death okay right oh we're down here love

، مثل این بود که اوه، سرنوشت بدتر از مرگ بود، درست است، اوه ما اینجا هستیم، دوست

to death to love someone very much so much that they can often get away with a

دارم تا حد مرگ کسی را خیلی دوست داشته باشیم، به طوری که او اغلب می تواند

lot with a lot so it's somebody that you love literally you love them so much

با بسیاری از چیزها فرار کند، بنابراین کسی را که دوستش داری به معنای واقعی کلمه آنقدر

you're gonna love them till till they all you die to love somebody to death it

دوستش خواهی داشت تا زمانی که همه آنها را دوست داشته باشی دوستش خواهی داشت و میمیری تا یک نفر را تا حد مرگ

means you love them a great deal she loves her husband to death even when he

دوست داشته باشی یعنی خیلی او را دوست داری.

is unfaithful to her she stays with him again those two will always be together

با او دوباره آن دو همیشه با هم

they love each other to death yes can we mean literally or figuratively that's it

خواهند بود آنها تا حد مرگ همدیگر را دوست دارند بله می توانیم به معنای واقعی یا مجازی

as well so in that sense as well sorry to interrupt but again it's used

اینطور باشد بنابراین از این نظر متاسفم که صحبت می کنم اما دوباره استفاده می شود

oh it's often used in a in a poetic way rather than something that's hard and

آه اغلب به شیوه ای شاعرانه استفاده می شود. از چیزی که سخت و

cold so you might say oh I love you to death or you can also love love anything

سرد است، بنابراین شما ممکن است s اوه اوه من تو را تا حد مرگ دوست دارم یا تو نیز می توانی عاشق هر چیزی

to death I love it to death I love that music I love it to death so you can sort

تا حد مرگ دوست داشته باشی

of express just how much you you love something or enjoy something another one

at death's door at death's door I often wake up in the morning feeling like that

. درب درب مرگ من اغلب صبح از خواب بیدار می شوم با این احساس که

it means you're very close to death so if you were to think about it if if you

این بدان معناست که شما به مرگ بسیار نزدیک هستید، بنابراین اگر قرار بود به آن فکر کنید

were in a room and in the next room death was waiting you were waiting right

اگر در اتاقی بودید و در اتاق بعدی مرگ منتظر بود، درست منتظر بودید.

by the door you're at death's door so it you can describe that as somebody who is

کنار در، شما در آستانه مرگ هستید، بنابراین می توانید توصیف کنید که کسی که

very very ill probably in bed maybe on their deathbed and they just they're

بسیار بیمار است احتمالاً در بستر مرگ است و آنها

just very ill but you could say it lit so it can be made it can be said little

فقط بسیار بیمار هستند، اما می توانید بگویید که روشن است تا بتوان آن را درست کرد. می توان

literally that somebody is very very ill and you come out and you say well my

به معنای واقعی کلمه گفت که یک نفر خیلی خیلی بیمار است و شما بیرون می آیید و می گویید خوب

croissants which is very ill they're a death's door it means they're about to

کروسان های من که خیلی مریض است، آنها درب مرگ هستند، یعنی آنها در شرف

die they're very close to death but you can also use it in the

مرگ هستند، آنها بسیار نزدیک به مرگ هستند، اما شما همچنین می توانید از آن به

an exaggerated way for example you can you can you could say oh oh you've only

صورت اغراق آمیز استفاده کنید، به عنوان مثال، می توانید، می توانید، می توانید بگویید اوه اوه، شما فقط

got the flu you're not at death's door or you can always say I felt so ill you

دارید آنفولانزا شما در آستانه مرگ نیستید یا همیشه می توانید بگویید من آنقدر احساس بیماری

could felt so you might graze your knee or something and cry a lot a lot about

کردم که می توانید احساس کنید بنابراین ممکن است زانوی خود را بچرخانید یا چیز دیگری و خیلی در مورد

it so don't be so ridiculous you're not a death door it's only it's only a

آن گریه کنید پس اینقدر مسخره نباشید که درب مرگ نیستید فقط این فقط یک

grazed knee so you can say it's sort of in an offhanded light-hearted way like

زانوی چریده است، بنابراین می توانید بگویید که این یک جورهایی است که به طرز بی ادبانه ای

that as well men often exaggerate about how ill they feel when they have an

مانند آن است، همچنین مردان اغلب در مورد احساس بیماری خود در هنگام ابتلا به

illness like a cold or flu yes and they'll say oh I'm feeling so unwell

بیماری مانند سرماخوردگی یا آنفولانزا اغراق می کنند، بله و آنها می گویند اوه من خیلی حالم بد است

I'm death's door yes if you want somebody to really if you want a lot of

من درب مرگ هستم بله اگر کسی را واقعاً می خواهید اگر

sympathy from somebody you say to them you know you might have been off work

از کسی همدردی زیادی می خواهید به او می گویید ممکن است هفته قبل از کار مرخصی داشته باشید

the week before but a stomach bug or something oh well I thought I was at

اما یک حشره معده یا چیز دیگری بسیار خوب است. فکر می‌کردم

death's door yes but he won't really know just exaggerating can it death can

در آستانه مرگ هستم، بله، اما او واقعاً نمی‌داند فقط اغراق کردن، آیا مرگ می‌تواند

literally mean you know if somebody's very ill in hospital then you can mean

به معنای واقعی کلمه به این معنا باشد که می‌دانید اگر کسی در بیمارستان بسیار بیمار است، می‌توانید

it literally that they are literally about to die here's another one mr.

به معنای واقعی کلمه این را بدانید که او به معنای واقعی کلمه در شرف مرگ است، این آقای دیگری است.

Duncan something will be the death of something or some or someone repeatedly

دانکن چیزی خواهد بود که مرگ چیزی یا فلان یا کسی مکرراً

causes serious issues for example that so you could save a cat for example kept

باعث مشکلات جدی می شود، به عنوان مثال، بنابراین می توانید یک گربه را نجات دهید، به عنوان مثال که

running in front of you all the time and you need to kept tripping up over it

همیشه جلوی شما می دود و شما باید مدام روی آن زمین

you've got a pet dog or a cat you could say huh that cat would be the death of

بخورید. سگ خانگی یا گربه ای که می توانید بگویید خخخ، آن گربه یک روز مرگ من خواهد بود،

me one day so because they do something that that is could be actually quite

بنابراین چون آنها کاری انجام می دهند که می تواند واقعاً

dangerous or you might see you might even describe a car you could say that

خطرناک باشد یا ممکن است ببینید که ممکن است ماشینی را توصیف کنید، می توانید بگویید

car plummy that's gonna be the death of me one day

که این گربه باعث مرگ من می شود. یک روز مرگ من باشد

I think he's breaking down in the middle of a motorway or something that

فکر می کنم او در وسط یک بزرگراه در حال شکستن است یا چیزی که

repeatedly keeps happening it's a good way of expressing a hazard oke exactly a

بارها و بارها اتفاق می افتد این یک راه خوب برای بیان یک خطر است خوب دقیقاً یک

hazard you you could say that you might worry about somebody a lot all the time

خطر است شما می توانید بگویید که ممکن است خیلی نگران کسی باشید. زمان

and you might say you might worry about your children or your partner going away

و ممکن است بگویید ممکن است نگران رفتن فرزندان یا شریک زندگی خود

and it and the worry you might think oh that

باشید و این نگرانی و نگرانی ممکن است فکر کنید آه آن

person they are that they're going to they're going to be the death of me one

شخص هستند که به سراغشان می روند، یک قرار مرگ من خواهد بود،

date yes because you just can't sit there doing things that make you worried

بله، زیرا شما فقط نمی توانم آنجا بنشینم چیزهایی که شما را

all the time yes that's it cool something that causes stress or worry or

همیشه نگران می کند بله این چیز جالبی است که باعث استرس یا نگرانی یا

too much anxiety yes you'll be the death of me one day another one another one

اضطراب بیش از حد می شود بله شما یک روز مرگ من خواهید بود یکی دیگر

right here we go oh I'm not sure I'm getting on very well with this mr. doom

همین جا می رویم آه مطمئن نیستم که من من با این آقا خیلی خوب هستم. عذاب

that's alright to Sam the death knell ooh the death

برای سام مشکلی ندارد ناقوس مرگ اوه ناقوس مرگ

knell so the knell isn't out it's an ancient word for a bell so to sound the

پس ناقوس بیرون نیست این یک کلمه باستانی برای زنگ است بنابراین به صدا درآوردن زنگ

death at knell means you're sounding a bells just say that something's dying

مرگ به این معنی است که شما زنگ را به صدا در می آورید فقط بگویید که چیزی در حال مرگ است

and that that's to cause an organization a system or an activity to fail or end

و این باعث می شود که باعث شود یک سازمان، یک سیستم یا یک فعالیت برای شکست یا پایان دادن

so it's going to happen for example the opening of a new

به آن اتفاق می افتد، به عنوان مثال افتتاح یک

out-of-town shopping center sound the death knell for the local high street

مرکز خرید جدید در خارج از شهر، ناقوس مرگ را برای مغازه های محلی محلی به صدا درآورد،

shops hmm so a big out-of-town shopping mall is opened nobody's going to go to

خب، یک خرید بزرگ خارج از شهر مرکز خرید باز است دیگر هیچ کس به

the other shops anymore and so it's inevitable that they're all going to

مغازه های دیگر نمی رود و بنابراین اجتناب ناپذیر است که همه آنها

close down and die so it sounds a death knell so the death

تعطیل می شوند و می میرند بنابراین ناقوس مرگ به صدا در می آید بنابراین ناقوس مرگ

knell is is the sign of something bad happening or about to happen that's

نشانه اتفاق بدی است یا در شرف وقوع است.

going to cause something to finish or end hoodia for example a restaurant

به عنوان مثال رستورانی

they're losing their head chef could sound the death knell for the restaurant

که سرآشپز خود را از دست می دهند می تواند ناقوس مرگ را برای رستوران به صدا در بیاورد.

mm-hmm because if you've got a successful

restaurant and your best or head chef leaves then people won't come there so

بیا اونجا

it could go they might or it might not be they might find a new chef that's

تا بتونن برن ممکن است سرآشپز جدیدی پیدا کنند که

just as good but it could sound the death knell for that restaurant you can

به همان اندازه خوب است، اما می تواند ناقوس مرگ را برای آن رستوران به صدا در بیاورد، می توانید

use that a lot of different ways I love that word knell now let me just means

از روش های مختلف استفاده کنید.

Bell it's another word for Bell hmm so it's Latin you know there's a bell

بل هوم پس لاتین است شما می دانید که زنگی وجود دارد که به صدا

tolling clanging away it means the end of everything the kiss of death is a

در می آید این یعنی پایان همه چیز بوسه مرگ یک

similar phrase hmm to that the kiss of death something that

عبارت مشابه هوم است به آن بوسه مرگ چیزی که

causes a disaster something that causes a disaster or something to end so you

باعث فاجعه می شود چیزی که باعث فاجعه می شود یا چیزی به پایان می رسد بنابراین شما

could say in those examples you could say the out the new out-of-town shopping

می‌توان گفت در این مثال‌ها می‌توان گفت که خرید جدید خارج از شهر،

Mail spells the kiss of death for the local high street shops because they

ایمیل بوسه مرگ را برای مغازه‌های خیابان‌های محلی نشان می‌دهد، زیرا

won't be able to compete okay here's another one like death warmed up do like

آنها نمی‌توانند با هم رقابت کنند.

death warmed up that's someone who looks very ill or is very ill you if somebody

گرم شده این کسی است که خیلی بیمار به نظر می رسد یا خیلی مریض است شما اگر کسی سر

comes to work and they're very pale they don't look very well you can say to them

کار بیاید و خیلی رنگ پریده است خیلی خوب به نظر نمی رسد می توانید به آنها بگویید

blimey you look like death warmed up so literally that's that's a literal thing

مثل مرگ گرم شده است بنابراین به معنای واقعی کلمه این یک چیز واقعی است

so if if somebody was dead but you you but you warm them up that's what they

بنابراین اگر کسی مرده بود اما شما شما اما آنها را گرم می کنید این چیزی است که آنها

looked like a so imagine what somebody a dead body would look like warmed up so

به نظر می رسیدند، بنابراین تصور کنید که یک جسد مرده چگونه به نظر می رسد که گرم می شود

and that's used to describe somebody who's not he was not very well or not

و این برای توصیف کسی که نیست او خیلی خوب نبود یا

looking very well you look it's a great expression you can say you can describe

خیلی خوب به نظر نمی رسید شما به نظر می رسید عالی است می‌توانی بگوییم می‌توانی خودت را توصیف

yourself you can you can have a bad cold or something or you can go to work and

کنی، می‌توانی سرماخوردگی بدی داشته باشی یا می‌توانی به سر کار بروی و

somebody says all you don't look very well and you can say I feel like death

یکی می‌گوید تو خیلی خوب به نظر نمی‌رسی و می‌توانی بگوییم احساس می‌کنم

warmed up today yes it's a very common phrase in this country so you can use it

امروز مرگ گرم شده است، بله، خیلی عبارت رایج در این کشور، بنابراین می‌توانید از آن

to express how you feel I feel like death warmed up yeah well

برای بیان احساستان استفاده کنید. من احساس می‌کنم که مرگ گرم شده است، بله،

you can describe another person's appearance as looking like death warmed

می‌توانید ظاهر شخص دیگری را طوری توصیف کنید که شبیه مرگ گرم

up yes yes so yeah particularly if you've had a bad cold or flu

شده است، بله، بله، به خصوص اگر سرماخوردگی یا آنفولانزا شدید داشته‌اید.

oh you drag yourself into work I feel I feel like death warmed up today let's

اوه تو خودت را به سر کار می کشی من احساس می کنم احساس می کنم امروز مرگ گرم شده است،

have a little break first of all let's have a look at the live chat just to say

بیایید ابتدا کمی استراحت کنیم، بیایید نگاهی به چت زنده بیندازیم فقط برای این

if people end the death ones first well that's okay you get soaked eh don't

که بگوییم اگر مردم اول مرگ را به خوبی تمام کنند، اشکالی ندارد شما خیس می شوید، نه.

worry about it other groups you see that's okay there's

در مورد آن گروه های دیگر که می بینید نگران نباشید

plenty of time there's another thirty is any half an hour mow the lawns well

خیلی وقت است که سی و نیم ساعت دیگر چمن ها

you're not gonna mow the lawn during the show i I've I've got to my chance Kay's

را بچرخانی، تو در طول نمایش چمن را نخواهی چید.

gonna be dark you see because we've the era the clocks have gone back yes I get

ساعت ها به عقب برگشته اند بله من

dark at about five o'clock yes if it causes confusion every year you don't

حدود ساعت پنج تاریک می شوم بله اگر هر سال باعث سردرگمی شود،

running late today so show mister do so before the summer starts you put the

امروز دیر نمی آیید پس آقای نشان دهید قبل از شروع تابستان این کار را انجام دهید،

clock forward and and when winter arrives or before it

ساعت را جلوتر بگذارید و وقتی زمستان فرا می رسد یا قبل از

you turn the clocks back it's very very very confusing let's have a look at the

اینکه ساعت ها را به عقب برگردانید بسیار بسیار گیج کننده است بیایید نگاهی به

live chat somebody's given a good example there is LAN Nick most of the

چت زنده بیندازیم که یک مثال خوب داده شده وجود دارد LAN نیک بسیاری از

survivors of the airplane crash are still at death's door yes that's it

بازماندگان سقوط هواپیما هنوز در آستانه مرگ هستند بله این

deserve there's been a plane crash sir in hospital but they're very ill they

سزاوار است که یک هواپیما وجود داشته باشد. تصادف آقا در بیمارستان اما آنها خیلی مریض هستند.

you you know there's been a mass shooting somewhere there's always a mass

شما می دانید که در جایی یک تیراندازی دسته جمعی رخ داده است، این روزها همیشه یک جایی تیراندازی دسته جمعی رخ می

shooting somewhere these days and you can say that the people who are injured

دهد و می توانید بگویید افرادی که

in hospital are our death's door so there we go

در بیمارستان مجروح شده اند درب مرگ ما هستند بنابراین ما می توانیم آنجا برویم.

can I use that the rest of these desert salesmen yeah that's just that's the

استفاده کنید که بقیه این صحرا لزمن آره فقط

name of a film it's a book Six Feet Under

اسم یک فیلم همین است، یک کتاب است Six Feet Under

it means you're dead it's a book by Henry Miller well anyway let's have

، یعنی تو مرده ای، کتابی است از هنری میلر، خوب به هر حال بیایید

another one of your words shall we I'll go what can I go back to the old way

یکی دیگر از کلمات شما را بگوییم، می‌رویم، چه می‌توانم به آن برگردم. روش قدیمی

just for now to catch your death to catch your death that just means or to

فقط فعلاً برای گرفتن مرگ خود برای گرفتن مرگ خود یعنی یا

go to use its full uses to catch your death of cold

رفتن به استفاده کامل از آن برای گرفتن مرگ سرماخوردگی

catch your death of cold often shorter to catch your death it means you go

مرگ خود را از سرما اغلب کوتاه تر برای گرفتن مرگ خود به این معنی است که

outside it's a freezing cold day you haven't got a coat on well catch your

بیرون می روید سرمای یخبندان است روزی که کت نپوشیدی، مرگت را

death so you might say to you chew it one of the children don't go outside

بگیر، پس ممکن است بگوئید آن را بجوید، یکی از بچه‌ها بیرون نروید

right you count on you'll catch your death of cold so it just literally means

درست، روی آن حساب کنید که از سرما می‌میرید، بنابراین به معنای واقعی کلمه

because it's so cold you might you might die you might freeze to death or get a

چون اینطور است. سرماخوردگی ممکن است بمیری ممکن است یخ بزنی یا به یک

nasty infection it does not meant literally it's just a phrase to

عفونت بد مبتلا شوی به معنای واقعی کلمه این فقط یک عبارت است برای

exaggerate to scare somebody into doing something that's a Henry Miller I met

اغراق کردن برای ترساندن کسی به انجام کاری که هنری میلر است.

Arthur Miller ultimately death catch your death of cold yes to go outside

really without and have layers on to protect you okay a death wish let's see

واقعاً بدون بیرون بروید و لایه هایی برای محافظت از y داشته باشید اوکی آرزوی مرگ بیایید

you see the camera okay there it is yes looks very nice you can see it in

ببینیم دوربین را می بینید خوب است بله خیلی خوب به نظر می رسد شما می توانید آن را در

all its glory mr. Duncan oh don't expose myself look at that you've messed me up

تمام شکوهش ببینید آقای. دانکن، اوه، خودم را در معرض دید قرار نده، ببین که تو مرا به هم ریخته ای که

their death wish I'm not talking about the the favourite

مرگ آنها را به هم ریخته ای کاش در مورد

films with who was in it mr. Duncan you know death wish death wish one death I

فیلم های مورد علاقه صحبت نمی کردم. دانکن میدونی مرگ آرزوی مرگ آرزوی یک مرگ

watched the other night I watched wish five and it's the same story in

من شب دیگر تماشا کردم آرزوی پنج را تماشا کردم و این داستان در

every single film it's a guy who's friend or family member gets beaten up

هر فیلم یکسان است، مردی است که دوست یا یکی از اعضای خانواده اش توسط باند وحشتناک مورد ضرب و شتم

or killed by horrible gang and then he goes out and finds revenge he he he gets

یا کشته شدن قرار می گیرد و سپس بیرون می رود و می یابد انتقام او

revenge on all these people and normally kills them what's his name his name is

از همه این افراد انتقام می گیرد و معمولاً آنها را می کشد اسمش

Charles Bronson yes why do you why did you ask me then do you know there's a

چارلز برانسون است بله چرا از من پرسیدی پس می دانی

there's also a famous criminal called Charles Bronson

یک جنایتکار معروف به نام چارلز برونسون نیز وجود دارد که

really apparently he admired he admired Charles Bronson so much he changed his

واقعاً ظاهراً او را تحسین کرده است. چارلز برانسون را بسیار تحسین کرد، او نام خود

name to Charles Bronson it's true did he get any any good film roles so if

را به چارلز برانسون تغییر داد، درست است که آیا او نقش های فیلم خوبی داشت، بنابراین اگر

someone's got a death wish you sometimes describe people as and we're back here

کسی آرزوی مرگ دارد، گاهی اوقات مردم را به عنوان آرزوی مرگ توصیف می کنید و ما به اینجا بازگشته ایم،

oh yes describe people as having a death wish it's a reckless person who doesn't

بله، مردم را به عنوان آرزوی مرگ توصیف کنید. یک فرد بی پروا که

fear death or even once death it could be a suicidal urge that drives people to

از مرگ نمی ترسد یا حتی از یک بار مرگ نمی ترسد، می تواند یک میل خودکشی باشد که افراد را به

do reckless things could be conscious or unconscious a desire for

انجام کارهای بی پروا سوق می دهد، می تواند آگاهانه یا ناخودآگاه تمایل به

self-destruction somebody you might be depressed or feeling hopeless and they

خود تخریبی باشد، فردی که ممکن است افسرده یا افسرده باشید مارماهینا ناامید هستند و

just do things because they actually want to die but they're probably too

فقط کارهایی انجام می دهند چون واقعاً می خواهند بمیرند اما احتمالاً از

afraid to commit suicide I think they go off doing stupid things like driving at

خودکشی خیلی می ترسند.

high speeds without wearing a seatbelt go using doing all sorts of dangerous

sports things like that so you can say to Z you can say so you can say it

برای اینکه بتوانید به Z بگویید می توانید بگویید تا بتوانید

flippantly to somebody jokingly oh you're always doing bungee jumping or

به شوخی به کسی بگویید اوه شما همیشه دارید بانجی جامپینگ انجام می دهید

going diving into caves and and diving under the sea have you got a death wish

یا در غارها غواصی می کنید و در زیر دریا غواصی می کنید آیا آرزوی مرگ دارید

or something yeah so you describe somebody who

یا چیزی بله بنابراین توصیف می کنید کسی که

literally and so but some people consciously unconsciously probably do

به معنای واقعی کلمه و همینطور است، اما برخی افراد آگاهانه ناخودآگاه احتمالاً

want to dive over more it's mainly used flippantly yes a person that just likes

می‌خواهند بیشتر غواصی کنند

these extreme sports yes so Charles Bronson in that film death

wish you know he he doesn't care somebody you've got nothing to lose his

. چیزی برای از دست

is somebody died he loved very much and but so he just he wants to get revenge

دادن ندارم کسی مرده است که او خیلی دوستش داشت و بنابراین او فقط می خواهد از مردم انتقام

on the people but he does all sorts of reckless things enjoy

بگیرد اما انواع کارهای بی پروا را انجام می دهد از

shooting guns going into dangerous environments he could count he could die

شلیک اسلحه به محیط خطرناک لذت می برد. می‌توانست حساب کند که می‌تواند بمیرد،

but he doesn't care because you know he's lost what he lost the person he

اما اهمیتی نمی‌دهد، زیرا می‌دانید که او چیزی را از دست داده است که کسی را که دوستش دارد از دست داده است،

loves anyway if you want to see if you want to say a really terrible movie by

اگر می‌خواهید ببینید آیا می‌خواهید یک فیلم واقعاً وحشتناک بگویید،

the way please please check out Death Wish 5 it really

لطفاً Death Wish 5 را ببینید. این واقعاً

is it's kind of funny even though the subject is is a little grim though the

یک جور خنده دار است، حتی اگر موضوع کمی تلخ است، اگرچه

way they filmed it in some of the characters some of the villains it's

نحوه فیلمبرداری آنها در برخی از شخصیت ها، برخی از

it's almost it's almost funny in fact that all of them are slightly funny or

شرورها تقریباً خنده دار است، در واقع همه آنها کمی خنده دار یا

amusing but yes death wish films.the him if you want to watch a rather and and

سرگرم کننده هستند، اما بله فیلم‌های آرزوی مرگ، او را اگر می‌خواهید تماشا کنید

have you noticed that Charles Bronson he's not around anymore by the way so so

و آیا متوجه شده‌اید که چارلز برانسون او دیگر در اطراف نیست، بنابراین

he did get his wish eventually he's he's it he was a terrible actor I never

او به آرزویش رسید، در نهایت او بود که او یک بازیگر وحشتناک بود، من هرگز

understood how Charles Bronson became a big movie star because I never thought

نفهمیدم چگونه چارلز برانسون تبدیل به یک ستاره بزرگ سینما شدم زیرا هرگز فکر نمی کردم

he was a very good actor anyway I digress the last one that just contained

که او بازیگر بسیار خوبی باشد، به هر حال آخرین موردی را که فقط

the words death okay what are we doing sick to death oh okay I'm sick to death

حاوی کلمات مرگ است، خوب، چه می کنیم، مریض تا حد مرگ، اوه خوب، من

of doing these live streams with you every Sunday Steve said he's sick to

از انجام این پخش زنده با شما تا حد مرگ مریض هستم. هر یکشنبه استیو می گفت که او هستم تا حد

death of doing the live stream and that phrase means to be really annoyed about

مرگ از انجام

something or pissed off is a phrase you'd use today you're really pissed off

you're annoyed about something yes we get it

yeah I'm sick to death of your moaning and groaning you could say to somebody

پخش زنده به مرگ ناله و ناله شما می توانید به کسی بگویید

I'm sick to death of you not cleaning up your room and tidying it up I'm sick to

من از مرگ مریض هستم از اینکه اتاقت را تمیز نکردی و مرتبش نکردی من

death of doing these live streams it's just it's just afraid we put this is a

از انجام این پخش های زنده از مرگ مریض هستم فقط می ترسم این را بگذاریم

weird view that you people are seeing here mr. Duncan

منظره عجیبی که شما مردم اینجا می بینید آقای. دانکن

you just said yeah not sure that this technically is working very well today

فقط گفتی بله مطمئن نیستم که امروز از نظر فنی خیلی خوب کار می‌کند،

oh I'm sick to death of you messing around with the controls mr. Duncan will

اوه من از اینکه شما با کنترل‌ها قاطی می‌کنید مریض هستم . دانکن

you just keep them steady okay I'm sick to death it's a comet it's

آیا آنها را ثابت نگه می‌داری باشه من تا حد مرگ مریض هستم این یک ستاره دنباله‌دار

a phrase that we use a lot yes when you're really annoyed about

این عبارتی است که ما زیاد استفاده می‌کنیم بله وقتی واقعاً از این موضوع ناراحت هستید

that I'm sick to death of that I think Steve the death of my job I think I

که من تا حد مرگ مریض هستم که فکر می‌کنم استیو مرگ شغلم است من فکر می

think Steve is sick to death of me to the meaning literally you just feel so

کنم که استیو تا حد مرگ از من بیمار است به این معنی که به معنای واقعی کلمه شما فقط احساس

bad and annoyed I'm sick to death of you mr. Duncan

بدی می کنید و اذیت می شوید که من از مرگ شما بیمار هستم . دانکن

not really how's the how's the fire going let's have a look at the fire

واقعا نمی تواند آتش چگونه است، اجازه دهید کمی به آتش

burning down a bit yes so there is the fire it looks like it needs another log

سوزی نگاه کنیم، بله، آتش وجود دارد، به نظر می رسد که به کنده دیگری نیاز دارد.

put another log on the fire take a minute because there aren't any

left in the bar okay then don't bother then oh we have I don't it could be

نوار خوب است پس خسته نباشید پس آه ما داریم من نمی توانم

burnt down before o'clock no it's it's fine okay so there it is the live view

قبل از ساعت بسوزد نه خوب است خوب است بنابراین نمای زنده

of our fire at the moment burning in the living room because it is so cold today

آتش ما در لحظه ای است که در اتاق نشیمن می سوزد زیرا آن امروز خیلی سرد است،

even though outside it looks rather gorgeous so there it is a live view

حتی اگر بیرون به نظر بسیار زیبا به نظر می رسد، بنابراین یک نمای زنده

outside out of the window it looks quite nice but you can see some of the trees

از بیرون از پنجره وجود دارد، بسیار زیبا به نظر می رسد، اما می توانید برخی از درختان را ببینید که

now they've actually lost their leaves because we are in into autumn oh my

اکنون برگ های خود را از دست داده اند، زیرا ما به پاییز رسیده ایم. خدای من

goodness shall we have a look at the live chat

باید نگاهی به چت زنده بیندازیم

yes please the live chat is very busy we have 24 minutes left of today's live

بله لطفا چت زنده بسیار شلوغ است ما 24 دقیقه از پخش زنده امروز باقی مانده است

stream words to go through is still a lot of words so let's have a look live

کلماتی که باید طی کنیم هنوز کلمات زیادی است پس بیایید نگاهی بیندازیم

chat is very busy let's go back a little bit just to see what people have been

چت زنده بسیار شلوغ است بیایید برویم کمی برگشت فقط برای اینکه ببینم مردم چه می

saying Clemson is back hello clips and clips in we haven't seen you for a long

گویند کلیپ سلام Clemson بازگشته است کلیپ‌ها و کلیپ‌های ما خیلی وقت است که شما را

time we haven't Nicolai is just is just arrived back from work yes exactly

ندیده‌ایم، نیکلای تازه از سر کار برگشته است، بله دقیقاً

they're picking up on your biscuits I say most yeah oh I see I think we've

دارند بیسکویت‌های شما را می‌گیرند، من می‌گویم: بله، می‌بینم، فکر می‌کنم

read this just yes yes Death of a Salesman is a famous book by Arthur

خوانده‌ایم بله بله، مرگ فروشنده کتاب معروفی از آرتور

Miller I think it was also made into a film but I think and of course a stage

میلر است که فکر می‌کنم فیلم هم ساخته شده است، اما فکر می‌کنم و البته یک

play as well Tom Beck is here thanks for uploading the clip with the man on the

بازی صحنه‌ای هم هست تام بک با تشکر از آپلود کلیپ با مرد روی

treadmill oh yes people have been watching my famous clear uploaded I've

تردمیل اوه بله، مردم بارگذاری شده معروف من را تماشا کرده اند، من

uploaded it onto YouTube yes thank you very much for that if you want to check

آن را در یوتیوب آپلود کردم، بله از شما بسیار متشکرم، اگر می خواهید بررسی کنید

that out if you've got an hour to spare you've

که اگر یک ساعت وقت دارید

got nothing to do you can watch the hour of of the TV presenter on the treadmill

، کاری برای انجام دادن ندارید، می توانید تماشا کنید ساعت حضور مجری تلویزیون روی تردمیل

Thank You Tomic hello hula muli that's a very interesting name hula muli I love

ممنون تومیک سلام هولا مولی اسم خیلی جالبیه هولا مولی من عاشق

your name I think if I could change my name to something it would be hooli muli

اسمت هستم فکر می کنم اگر بتونم اسمم رو به چیزی تغییر بدم هولی مولی

it's me there's a good one salon has used another good example the shutdown

این من هستم یه سالن خوب داره از مثال خوب دیگری استفاده کرد که تعطیلی

of the local iron industry told the death knell for the village that's it

صنعت آهن محلی ناقوس مرگ را برای این شرور اعلام کرد سن همین است

yes long has been you looking at the same website as I have because that

بله مدت هاست که شما به همان وب سایتی نگاه می کنید که من دارم، زیرا این وب سایت

looks very familiar that looks very familiar yes so that's

بسیار آشنا به نظر می رسد که بسیار آشنا به نظر می رسد بله،

it the the local I in this industry is closing down so everyone's going to lose

این همان است که من محلی در این صنعت در حال بسته شدن است تا همه شغل خود را از دست بدهند.

their jobs and there'll be no all the shops will die off because nobody's got

نه، همه مغازه ها خاموش می شوند زیرا هیچ کس

any money so it's the death knell for the village yes eric says he likes your

پولی ندارد پس این ناقوس مرگ دهکده است بله اریک می گوید از سر شما خوشش می

head because you have no hair at all what do you mean I've got a full head of

آید چون اصلا مو ندارید یعنی من یک سر پر

hair but it's full round the sides oh oh I

مو دارم اما این دور تا دور کناره ها اوه اوه می

see um I think they run about your chest because earlier I open your shirt and

بینم اوم فکر می کنم دور سینه شما می دوند چون قبلاً پیراهن شما را باز کردم و

they saw that you had you didn't have much hair on your chest

دیدند که شما موهای زیادی روی سینه تان ندارید

oh well I'm smooth all over Mister Donut are you sure about okay I think Steve

اوه خوب من همه جا را صاف کرده ام آقای دونات شما هستید مطمئنم خوب است، فکر می کنم استیو

shaves his body well yeah I do actually yes because all right it just you know

بدنش را به خوبی اصلاح می کند، بله، در واقع بله، درست است، زیرا خوب است، فقط می دانید

it just makes you feel better my god you've got to keep yourself tidy and

که باعث می شود احساس بهتری داشته باشید، خدای من، باید خود را مرتب و مرتب نگه دارید،

trimmed all over okay so you know it just makes you feel better about

بنابراین می دانید که این فقط باعث می شود احساس بهتری نسبت به

yourself but I haven't got much hair on my chest anyway

خودت داشته باشی، اما من هنوز موهای زیادی روی سینه ام ندارم y

seikar is here as well we've got lots of like Oh Oh psycho psycho or Seca is here

seikar اینجاست همچنین ما چیزهای زیادی داریم مانند Oh Oh psycho psycho یا Seca اینجاست،

we haven't seen you for a long time on the live chat so welcome back know

ما مدت زیادی است که شما را در چت زنده ندیده‌ایم، پس خوش آمدید،

psycho yes Dustin Hoffman that's it I was trying to think who was in the movie

روانی را بدانید بله داستین هافمن، همین بود که می‌خواستم فکر کنم کسی که در فیلم

Death of a Salesman and it was Dustin Hoffman of course yes thank you very

مرگ فروشنده بود و داستین هافمن بود البته بله خیلی

much for that oh I see I see a very interesting

ممنون بابت آن اوه می بینم که یک سوال بسیار جالب

question here from Nicole what would you like to do with your body

اینجا از نیکول می بینم که دوست داری

after your death mr. Steve be buried or cremated or incinerated burnt I

بعد از مرگت با بدنت چه کار کنی آقای. استیو دفن شود یا سوزانده شود یا سوزانده شود من

definitely want to be buried Steve wants to be buried because because you think

قطعاً می خواهم دفن شوم استیو می خواهد دفن شود زیرا چون فکر

that one day you might come back as a zombie well I want people to be able to

می کنی ممکن است روزی به عنوان یک چاه زامبی برگردی من می خواهم مردم بتوانند

visit my grave and say there lies the famous mr. Steve infamous it's

قبر من را زیارت کنند و بگویند که معروف دروغ است آقای. استیو بدنام این

egotistical but yes I think I would like to be buried with a headstone okay just

خودخواهانه است، اما بله، فکر می کنم دوست دارم با سنگ قبر دفن شوم، درست است، فقط

because I don't know I don't like the thought of I prefer that I prefer the

به این دلیل که نمی دانم از این فکر خوشم نمی آید که ترجیح می دهم

thought of rotting away yeah than being burnt even though I'm dead okay I think

فکر پوسیده شدن را ترجیح دهم تا اینکه بسوزانم. من مرده‌ام، خوب فکر

that's what it boils down to hello how about you mr. Duncan me well I said

می‌کنم این چیزی است که خلاصه می‌شود به سلام آقای شما چطور؟ دانکن خوب من

earlier I want to be stiffed I want you can take my skin off and you can make me

قبلاً گفتم می خواهم سفت باشم می خواهم پوستم را از تنم در بیاوری و می توانی از

into a nice a nice sofa or a chair or maybe a very large beach ball so people

من یک مبل زیبا یا یک صندلی یا شاید یک توپ ساحلی بسیار بزرگ درست کنی تا مردم

could play on the beach with my skin it's been turned into a lovely beach

بتوانند با پوست من در ساحل بازی کنند. آن را به یک توپ ساحلی دوست داشتنی تبدیل کرده اند

ball so they can have lots of fun and excitement and pleasure from from my

تا بتوانند از بدن پوسیده من لذت، هیجان و لذت زیادی ببرند،

from my rotting body so yes all stuffed of course you could stuff me and put me

بنابراین بله، همه چیز پر شده است ، البته شما می توانید من را پر کنید و

in a museum you can't staff and I'd be standing like

در موزه ای بگذارید که نمی توانید کارکنان آن را داشته باشید و من.

this this is how I want to be so for those who are recording this this is how

اینجوری بایستم من می خواهم اینطور باشم برای کسانی که این را ضبط می کنند

I want to be stuffed and mounted so this is how I want to be so looking out onto

من می خواهم اینگونه باشم و سوار

the world so this is the position I want to be in when I'm dead and when I've

شوم. زمانی که من مرده ام و زمانی که من را

been stuffed so here we go I would be

پر کرده اند، حضور داشته باشم، پس ما برویم، من آنجا خواهم بود

there we go so now so now now we now you know and Steve wants to be buried in the

، پس اکنون پس اکنون ما اکنون می دانیم و استیو می خواهد در

ground because he he like he wants to be with the worm Catherine says that I

زمین دفن شود زیرا او دوست دارد که می خواهد با کرم باش کاترین می گوید که من

would like to feed the plants a true gardener so yes very funny very it's

می خواهم به یک باغبان واقعی به گیاهان غذا بدهم پس بله خیلی خنده دار است

very environmentally friendly very inviting he strangely enough somebody I

بسیار دوستدار محیط زیست است او را به طرز عجیبی دعوت می‌کردم،

said something very funny the other day I was walking going to choir rehearsal

روز قبل یک چیز خیلی خنده‌دار گفتم، من داشتم راه می‌رفتم و به تمرین گروه کر

because I'm in a choir going to rehearsal and we were at a different

می‌رفتم، زیرا در یک گروه کر هستم که به تمرین می‌رفتم و در کلیسای دیگری

church and we were walking back and we had to walk

بودیم و داشتیم برمی‌گشتیم و باید راه می‌رفتیم.

we had to walk through the graveyard and there was a path going through the

برای قدم زدن در قبرستان و مسیری از

graveyard and there was this giant worm on the path must have come out of the

قبرستان می گذشت و این کرم غول پیکر در مسیر بود که باید از زمین بیرون آمده باشد،

ground I said oh we're gonna get that out of the way because somebody might it

گفتم اوه ما آن را از سر راه برداریم زیرا ممکن است کسی

was so big some of the elderly people they might slip up on the worm I said

آنقدر بزرگ باشد. بعضی از افراد مسن ممکن است روی کرم لغزش کنند، گفتم

what a funny place to find a worm and of course somebody next to me said oh it is

چه جای خنده‌داری است که کرم پیدا کنم و البته یکی در کنار من گفت: آه این

a graveyard there's plenty for them to feed on yes that's why it was so fat he

یک قبرستان است و برای آنها زیاد است که می‌توانند از آن تغذیه کنند، بله، به همین دلیل است که خیلی چاق بود.

was quite elderly I was quite surprised at his quick humor so so this this

کاملاً مسن بودم از طنز سریع او کاملاً شگفت زده شدم، بنابراین این

particular guy has a very dark sense of humor yeah exactly

مرد خاص دارای حس شوخ طبعی بسیار تیره ای است، بله دقیقاً

I think so right I've got to get through these words very quickly mr. doom got 15

فکر می کنم درست است که باید خیلی سریع از این کلمات عبور کنم آقای. عذاب 15

minutes you okay I'm going to exactly four o'clock because I've got to get

دقیقه به پایان رسید شما باشه من دقیقا تا ساعت چهار می روم چون باید

outside and do some gardening before the Sun goes Oh Catherine says mr. Duncan

قبل از اینکه خورشید برود بیرون بروم و باغبانی کنم اوه کاترین می گوید آقای. دانکن

will live forever through his videos yes yes yes I have immortality because I'm

از طریق ویدیوهایش برای همیشه زنده خواهد ماند بله بله بله من جاودانگی

going to be here on YouTube forever as long as YouTube doesn't disappear then

دارم زیرا تا زمانی که یوتیوب ناپدید نشود برای همیشه اینجا در یوتیوب

you'll be here forever No so my flickering image will live forever

خواهم بود پس شما برای همیشه اینجا خواهید بود نه بنابراین تصویر سوسوزن من برای همیشه زنده خواهد ماند

even though I will be dead and gone you might be famous yes I might be more

حتی اگر من خواهد مرد و رفت تو ممکن است معروف شوی بله من ممکن است

famous after I'm dead because that happens a lot a bit like van Gogh so

بعد از مرگم مشهورتر شوم زیرا این اتفاق بسیار شبیه ون گوگ می‌افتد، بنابراین

some people are famous and successful before they die and some people are

برخی افراد قبل از مرگ مشهور و موفق هستند و برخی افراد

famous and successful after they die so I think I might be the latter

پس از مرگ مشهور و موفق هستند. بنابراین فکر می کنم من ممکن است دومی

so I'm going to be a bit like van Gogh so when Van Gogh was alive van Gogh or

باشم بنابراین کمی شبیه ون گوگ خواهم بود، بنابراین وقتی ون گوگ زنده بود ون گوگ یا

van Gogh doesn't matter yes it doesn't matter just interrupting my lovely story

ون گوگ مهم نیست بله مهم نیست فقط داستان دوست داشتنی

there I've lost my thread now you you want to be like van Gogh yes when Van

ام را در آنجا قطع کنم. رشته ام را گم کردی حالا میخواهی مثل ون گوگ باشی بله وقتی ون

Gogh was alive he didn't sell any paintings he made no money from his

گوگ زنده بود هیچ تابلویی را نفروخت از نقاشی هایش پولی به دست نیاورد

paintings and now his paintings are worth millions and millions and millions

و حالا نقاشی هایش میلیون ها و میلیون ها و میلیون ها ارزش دارند

so I think I'm going to be a bit like Van Gogh I'm going to die and then

پس فکر می کنم دارم می روم برای اینکه کمی شبیه ون گوگ باشم می‌میرم و بعد

everyone will want to watch my videos does that mean I will make all the money

همه می‌خواهند ویدیوهای من را تماشا کنید این بدان معنی است که من همه پول را

well yes if you're still here unless of course you haven't died before me

خوب به دست خواهم آورد، بله اگر هنوز اینجا هستید، مگر اینکه قبل از من نمرده اید،

see see you might go first I might I might live forever round you'll be rich

ببینید ممکن است اول بروید، من ممکن است برای همیشه زندگی کنم، شما ثروتمند خواهید بود

if if I if I go first mr. Duncan because all my savings will go to you oh okay

اگر اگر من اگر اول بروم آقای دانکن چون تمام پس انداز من به تو تعلق خواهد گرفت، اوه،

yeah what an interesting personal fact to give away that's very interesting

بله، چه واقعیت شخصی جالبی برای ارائه دادن آن بسیار جالب

I might arrange an accident for mr. Steve I might sort of loosen the the

است، ممکن است تصادفی را برای آقا ترتیب دهم. استیو من ممکن است به نوعی

break that the the break was that cold on the on the break on the cars I don't

شکستگی را از بین ببرم که شکستگی در هنگام استراحت در ماشین ها آنقدر سرد بود، من نمی توانم

if you can do that suppose you can you could cut the brake pipes and so when

اگر بتوانید این کار را انجام دهید، فرض کنید می توانید لوله های ترمز را برش دهید و بنابراین وقتی استیو سعی در ترمز کردن دارد.

when Steve tries to put the brakes on he will crash over the side about modern

ترمزهای او در مورد ماشین‌های مدرن از کناره‌ها تصادف می‌کند،

cars you see there we go right come on it's a Duncan we've got to be quick here

می‌بینی آنجا می‌رویم درست بیا این یک دانکن است، ما باید در اینجا سریع باشیم.

I don't know rush these words it's taking me hours to prepare

okay Oh apparently glorious says Mr Duncan you are very witty

آقای دانکن تو خیلی شوخ

I trust you to read that ahead witty that means funny amusing trusty to read

هستی من به تو اعتماد دارم که بخوانی شوخ طبعی که به معنای خنده دار و سرگرم کننده است

out a good comment about yourself no ego there at all mr. Duncan humorous

. دانکن طنزآمیز

okay Steve here we go so we've had words with death in it yes so now we've got

باشه استیو ما رفتیم، پس ما کلماتی با مرگ در آن داشتیم بله، پس اکنون

words with we're dead in them and phrases what it would I mean phrases so

کلماتی داریم که در آنها ما مرده هستیم و عباراتی را داریم که منظورم عباراتی چیست، پس

all right here we go dead end dead end there's two meanings to that a dead end

همه چیز اینجاست که به بن بست می رویم دو معنی وجود دارد که بن بست

literally is a street a road or a pipe or anything where there's no way out no

به معنای واقعی کلمه خیابان، جاده یا لوله یا هر چیزی است که در آن هیچ راه خروجی وجود ندارد، خروجی وجود ندارد،

exit so a dead end road is a road that you have to turn around that doesn't go

بنابراین یک جاده بن بست جاده ای است که شما باید آن را بچرخانید که به

anywhere it's just a dead end so you drive down it and suddenly you

جایی نمی رسد، فقط یک مرده است. به پایان می رسد، بنابراین شما آن را پایین می آورید و ناگهان

come to the end of the road and there's no way back you have to turn round you

به انتهای جاده می آیید و راهی برای برگشت وجود ندارد، باید بپیچید،

can't carry on down that road and end up somewhere else so a lot of housing

نمی توانید آن جاده را ادامه دهید و به جای دیگری ختم شوید، بنابراین بسیاری از

estates where there's lots of houses there are dead-end streets where you

شهرک های مسکونی که در آن تعداد زیادی وجود دارد. خانه‌ها خیابان‌های بن‌بستی هستند که

have to turn around and go back because they don't lead anywhere so that's the

باید بچرخید و به عقب برگردید، زیرا آنها به جایی منتهی نمی‌شوند، بنابراین این

literal meaning it literally means that the dead end our way out but also what

معنای تحت اللفظی این است که به معنای واقعی کلمه به این معنی است که راه خروج ما از بن بست است، اما

an earth is that mr. Duncan it's the end of a road he does not like it from here

این آقای زمینی است. دانکن این پایان یک جاده است که از اینجا خوشش نمی آید

really say hey looks like a very rude that's a

واقعاً بگو هی به نظر می رسد بسیار بی ادب است که یک

road with it with an it with a dead end what's wrong with you there you go it

جاده با آن با آن با یک بن بست چه مشکلی با تو وجود دارد آنجا برو می

says dead end do you have a dead end okay mr. Duncan an attempt at humor I

گوید بن بست آیا مرده ای داری پایان باشه آقا دانکن تلاشی برای طنز من

don't know what it was write this also it can be used in a different way to

نمی‌دانم چه بود این را بنویس و می‌توان از آن به روش دیگری استفاده کرد و به

mean say for example you've got a job or a position with no hope for promotion

این معناست که مثلاً شما یک شغل یا موقعیتی دارید که امیدی به ارتقاء

hmm or awful boring job that's not going anywhere

ندارید یا یک کار خسته کننده وحشتناک که اینطور نیست رفتن به هر جایی

hmm no progression oh you can say you're in a dead-end job another feeling or

هوم هیچ پیشرفتی آه می توان گفت در یک کار بن بست هستید احساس دیگری

you're in a dead-end position yes it's boring there's no chance of promotion

دارید یا در وضعیت بن بست هستید بله خسته کننده است هیچ شانسی برای ارتقاء وجود ندارد

I'm in a dead-end job or that person's in a dead-end job they're just going to

من در یک کار بن بست هستم یا آن شخص در یک کار بن بست، آنها فقط

be doing that same job forever being on YouTube as a publisher is a dead-end job

همان کار را برای همیشه انجام می دهند، حضور در یوتیوب به عنوان یک ناشر یک کار بن بست است،

I know that's the opposite of that I don't know well you could say a more

می دانم که برعکس آن است.

accurate way of using that is don't say that don't write project we're on to

از استفاده از آن این است که نگویید پروژه ننویسید ما در حال انجام پروژه هستیم

project I was out to get the word project long a long term relationship

من برای دریافت کلمه پروژه یک رابطه طولانی مدت

that's been going on for many years where where the couple have got so bored

که برای سالهای متمادی در جریان بوده است، جایی که این زوج از هر یک بسیار خسته شده

of each other they just go through the same things every day and every week you

اند. دیگر آنها فقط هر روز و هر هفته یکسان را از سر می گذرانند شما

could say that the relationship I don't know maybe it's been going on for 29

می توانید بگویید که این رابطه من نمی دانم شاید این رابطه ادامه داشته است یا 29

years maybe next year I don't know it may be it's 30 years next year and you

سال شاید سال بعد من نمی دانم ممکن است سال آینده 30 سال باشد و شما

could say that this relationship it's it's it's reached a dead end well done

می توانید بگویید که این رابطه این است که به بن بست رسیده است

mr. Duncan do you like that a project that is going nowhere can be described

آفرین آقای. دانکن آیا دوست داری پروژه ای که به جایی نمی رسد را بتوان توصیف کرد

or project or it can be described as dead end

یا پروژه یا آن را به عنوان بن بست توصیف کرد،

well we're down here again I wish you'd give me warning of that mr. Duncan the

خوب ما دوباره اینجا هستیم، ای کاش در مورد آن آقای به من هشدار می دادید. دانکن،

crime investigators have reached a dead end in trying to solve the murder so

بازرسان جنایت در تلاش برای حل قتل به بن‌بست رسیده‌اند، بنابراین

there we go they're trying to solve a murder

ما به آنجا می‌رویم، آنها در حال تلاش برای حل یک قتل

and they've going down a particular path and ends up nowhere so can't find who

هستند و یک مسیر خاص را دنبال می‌کنند و به جایی نمی‌رسند، بنابراین نمی‌توانند بفهمند که

the it's a dead end they've got nowhere else

چه کسی مرده است. در پایان آنها هیچ جای دیگری

to go with the investigation they have hit a dead end yes you can hit a dead

برای رفتن ندارند با تحقیق آنها به بن بست رسیده اند بله می توانید به بن

end you can come you can reach a dead end

بست بزنید می توانید بیایید می توانید به یک بن بست برسید.

come to a dead end hit a dead end there's lots of ways of using that

particular phrase good I like this this is great I like this one where we going

عبارت خاص خوب من این را دوست دارم این عالی است من این را دوست دارم که در آن ما

up or down over my dead body yeah I like the exclamation mark yes

روی بدن مرده ام بالا یا پایین می رویم بله من علامت تعجب را دوست دارم بله

exactly yes sir synonyms err that would be in no way or under no circumstances

دقیقاً بله قربان مترادف اشتباه است که به هیچ وجه یا تحت هیچ شرایطی نخواهد بود

so it means that you're willing to go to extremes to prevent something from

بنابراین به این معنی است که شما مایل به افراط و تفریط برای جلوگیری از

happening yes and it's an exaggerated way of saying absolutely not

اتفاق افتادن چیزی هستید بله و این یک روش اغراق آمیز برای گفتن مطلقاً

under no circumstances you don't literally mean that you're going to die

نه تحت هیچ شرایطی است.

to prevent something happening it's an exaggerated way so for he's an

example my daughter will marry that man over my dead body

به عنوان مثال دخترم با آن مرد ازدواج خواهد کرد جسد من

yes so so your daughter's going out with a man he's all for you don't like him

بله، پس دخترت با مردی بیرون می رود که او همه چیز برای توست دوستش

you don't think he's good for her but she says they're gonna get married and

ندارید، فکر نمی کنید او برای او خوب است اما او می گوید آنها قرار است ازدواج کنند و

you say to her over my dead body so you're gonna do everything to prevent

شما به او می گویید که روی جسد من شما هر کاری می‌کنید تا

it from happening but he doesn't mean you're literally going to die not do it

از وقوع آن جلوگیری کنید، اما منظورش این نیست که شما به معنای واقعی کلمه می‌میرید، این کار را

alliterative figurative can I borrow your car over my dead body

yes because you'll probably crash it mr. mr. Steve wants to take over my live

نکنید. آقای. استیو می‌خواهد برنامه زنده انگلیسی من را تصاحب

English show and my response to that is over my dead body it will never happen

کند و پاسخ من به آن روی بدن مرده‌ام است، هرگز اتفاق نمی‌افتد

it will never happen

، هرگز اتفاق نمی‌افتد

which camera are we going for

برای کدام دوربین می‌رویم.

I'm not sure which one should we do yes it's very hard it's very confusing

you're confusing this was the Duncan it's dead in here it's dead in here

شما گیج می کنید این دانکن بود، اینجا مرده است، اینجا مرده است

it's afraid you can use to describe a shop a restaurant anyway really a

، می ترسد از آن برای توصیف یک مغازه، یک رستوران، به هر حال واقعا یک

workplace it means that it's not busy yes lifeless boring drab we went to a

محل کار استفاده کنید، به این معنی است که شلوغ نیست، بله خسته کننده بی جان، ما دیروز به یک

restaurant yesterday we were the only people in there and you could say god

رستوران رفتیم. فقط مردم در آنجا هستند و شما می توانید بگویید

it's dead in here yes so there's not many people in there it's just it's a

خدایا اینجا مرده است بله، بنابراین افراد زیادی در آنجا نیستند، فقط این یک

business on the way out it's dead in here mr. Duncan's YouTube channel it's

تجارت در راه است، اینجا مرده است. کانال یوتیوب دانکن

dead in here there's nothing this know so if something is quiet and atmosphere

در اینجا مرده است، هیچ چیز این را نمی‌دانیم، بنابراین اگر چیزی ساکت و فضای

empty put its back mr. Duncan people don't want to see that that's better

خالی است، آن را پشت سر بگذار. مردم دانکن نمی خواهند ببینند که این بهتر است

steve is not steve is now directing my show it's still it's quiet there's

استیو نیست استیو اکنون نمایش من را کارگردانی می کند، هنوز هم ساکت است،

nobody around with dead in here oh it's so quiet oh it's dead like like like

هیچ کس در اطراف با مردگان در اینجا نیست، آه، خیلی آرام است، آه، مرده است، مثل

being in a churchyard or maybe you're outside and there was no

اینکه در حیاط کلیسا باشید یا شاید شما هستید بیرون و

wind it is still you could say that the the atmosphere is dead not quite what I

باد وجود نداشت، هنوز هم می توان گفت که جو مرده است، نه چیزی که من

after anyway not far off right flog a dead horse fuck a dead horse Oh mr.

بعد از آن به هر حال نه چندان دور راست شلاق بزنم یک اسب مرده فاک یک اسب مرده اوه آقای.

Duncan will you stop doing that flog a dead horse I mean to waste energy on an

دانکن آیا این شلاق زدن به یک اسب مرده را متوقف می‌کنی، منظورم این است که انرژی را

end to waste energy or effort in something that is never going to with no

صرف هدر دادن انرژی یا تلاش در چیزی که هرگز انجام نمی‌شود بدون هیچ

chance that has little chance of success yes so literally if you were to try and

شانسی که شانس موفقیت کمی دارد، بله، به معنای واقعی کلمه اگر تلاش کنید و

if you had a dead horse and you were going to try and get it to get up and

اگر بخواهید یک اسب مرده داشتی و می خواستی سعی کنی از جایش بلند

start racing again he would be you'd be wasting your effort so it's it's it's

شوی و دوباره مسابقه را شروع کنی، او ممکن است تلاش خود را هدر دهد، بنابراین از آن به این طریق

used in that way yes to attempt to to revive interest in something that has

استفاده می شود بله برای تلاش برای احیای علاقه به چیزی که

died out this describes the effort required to do something that should be

مرده است. این نشان دهنده تلاش لازم برای انجام کاری است که باید

easy yes in fact isn't so how many times do I have to tell you to clean your

آسان باشد، بله، در واقع اینطور

bedroom it's like flogging a dead horse

so you're trying to get something to change but the other person won't listen

نیست. طرف مقابل به حرف شما گوش

to you they won't change their ways it's it's a useless endeavor pointless no

نمی دهد او راه خود را تغییر نمی دهد این یک تلاش بیهوده است بیهوده است

matter what we do to keep this business going it's still failing we just have to

مهم نیست برای ادامه این تجارت چه کار می کنیم باز هم شکست می خورد ما فقط باید

accept we're flogging a dead horse so the business is failing you try all

بپذیریم که یک اسب مرده را شلاق می زنیم بنابراین تجارت شکست خوردن شما همه

sorts of things it's still not working you just have to admit it's never going

جور چیزها را امتحان می کنید هنوز هم بد نیست پادشاه، فقط باید اعتراف کنی که هرگز

to you're flogging a dead horse which is interesting the expression comes from

نمی توانی یک اسب مرده را شلاق بزنی، که جالب است این تعبیر از

sort of the action of trying to get a horse to run or to carry on after it's

نوعی عمل به کار بردن اسب برای دویدن یا ادامه دادن آن پس از زمین

already collapsed dead or dead or expired so you're still trying to get it

خوردن مرده یا مرده یا منقضی شده ناشی می شود. شما هنوز در تلاش هستید که او را وادار

to do something even though it's unconscious or dead mr. Duncan is trying

به انجام کاری کنید، حتی اگر ناخودآگاه یا مرده باشد. دانکن در تلاش است

to become a millionaire on YouTube with his lessons

تا با

it's just give up mr. Duncan is like flogging a dead horse flogged a dead

درس هایش در یوتیوب میلیونر شود. دانکن مثل شلاق زدن به یک اسب مرده است که یک اسب مرده را شلاق بزنید،

horse so that's some good advice there Steve thanks dead as a dodo this phrase

بنابراین توصیه خوبی است که استیو به عنوان یک دودو از مرده تشکر می

I don't think it's used quite so much these days dead as a dodo it means just

very dead hmm extinct obsolete it doesn't just literally mean dead I

کند. فقط به معنای واقعی کلمه مرده

mean something is obsolete as well or outdated in some way so I'm just trying

نیست، منظورم این است که چیزی منسوخ شده است یا به نوعی منسوخ شده است، بنابراین من فقط سعی

to think of an example really don't bother to start trying to start that car

می کنم به یک مثال فکر کنم واقعاً زحمت راه اندازی آن ماشین

it's as dead as a dodo yes so you might keep trying to start the car the

را نداشته باشید، آن ماشین به اندازه یک دودو مرده است. ممکن است به تلاش ادامه دهید تا ماشین را روشن کنید.

battery's flat it's as dead as a dodo mr. Duncan's YouTube channel is as dead

باتری آن به اندازه یک آقای دودو مرده است . کانال یوتیوب دانکن به

as a dodo yes what is a dodo if my dad finds out I've lost that new iPhone he

اندازه یک دودو مرده است، بله، اگر پدرم بفهمد آیفون جدیدی را که

bought me for Christmas I'm as dead as a dodo oh so a day the way that phrase

برای کریسمس برایم خریده بود گم کرده ام، یک

comes from is there used to be an animal a bird call a flightless bird called a

دودو چیست. قبلاً حیوانی وجود داشت که یک پرنده به نام پرنده بدون پرواز به نام

dodo that I think it was Madagascar okay and it died out because it was hunted it

دودو می گفت که من فکر می کنم ماداگاسکار خوب بود و از بین رفت زیرا شکار شده بود و

couldn't escape because it was a flightless bird so they're dead and that

نمی توانست فرار کند زیرا یک پرنده بدون پرواز بود بنابراین آنها مردند و این

happened relatively recently I think just in the last century did people eat

اتفاق نسبتاً رخ داد. اخیراً فکر می‌کنم در قرن گذشته مردم

them yes that must have been amazed because because his it tasted like

آن‌ها را می‌خوردند، بله، حتماً شگفت‌زده می‌شد،

chicken as far as I'm aware Dodos were quite big weren't they they're quite big

زیرا تا آنجایی که من می‌دانم طعم آن شبیه مرغ

but they were they were flightless yes so they'd be very easy to catch very

بود. بدون پرواز بله، بنابراین صید کردن آنها بسیار

easy to catch and they were hunted to extinction yeah but imagine a dodo you

آسان است و خیلی راحت صید می شوند و تا انقراض شکار می شوند، بله، اما یک دودو

could you could cook it imagine how many people you could feed with a dodo they'd

را تصور کنید که می توانید آن را بپزید تصور کنید به چند نفر می توانید با یک دودو غذا بدهید.

be a bit sort of they're a bit stupid birds and of course they weren't used to

آنها کمی پرندگان احمق هستند و البته عادت نداشتند

man being on this island so a man comes along and they've got this lovely life

انسان در این جزیره باشد. انسان از راه می رسد و آنها این زندگی دوست داشتنی را دارند

living on this island they don't even have to bother flying anymore so they

که در این جزیره زندگی می کنند، آنها حتی دیگر نیازی به پرواز کردن ندارند، بنابراین آنها

could have got no predators so they couldn't fly they couldn't fly they had

می توانند هیچ شکاری نداشته باشند، بنابراین آنها نمی توانند پرواز کنند، آنها نمی توانند پرواز کنند، آنها

no predators then man came along it's autumn they're quite tasty huh and

هیچ شکاری نداشتند، سپس انسان آمد در طول پاییز، آنها بسیار خوشمزه هستند، و

killed them all off which is you know what we tend to do very sound very

همه آنها را کشتند، این است که می دانید کاری که ما تمایل به انجام آن داریم بسیار

destructive and now we have the expression dead as a dodo and that

مخرب به نظر می رسد و اکنون ما عبارت مرده را به عنوان یک dodo داریم و

didn't happen that long ago that's what I think it happened Jim I don't know

این چیزی است که خیلی وقت پیش اتفاق نیفتاده است، این همان چیزی است که من فکر می کنم. این اتفاق افتاد جیم من نمی‌دانم چه

when it was but he well somebody can look it up but he's you know in the last

زمانی بود، اما او خوب است که کسی می‌تواند آن را جستجو کند، اما او هست که می‌دانی در

hundred years or 150 years I think so it's in relatively you know it's in the

صد سال یا 150 سال گذشته، فکر می‌کنم این نسبتاً

it's in in the memory of people now so to use a phrase des dead as a dodo means

در همین زمان است. بنابراین، استفاده از عبارت des dead به عنوان dodo به این معنی است که

all the Dodos are dead and that thing you're describing is dead as well yes

همه دودوها مرده اند و چیزی که شما توصیف می کنید نیز مرده است، بله،

I'm sure that they were around hundred couple hundred years ago I think they

مطمئن هستم که آنها حدود صد و دو صد سال پیش بودند، فکر می کنم

were yes eighteen something I think they died out I must admit I'm not an expert

آنها بله هجده ساله بودند، چیزی که من فکر می کنم آنها از بین رفتند

on the dodo you can say you can describe somebody as being dead as a dodo yes or

یک نفر به عنوان یک dodo مرده است بله

it can be a project or something like maybe the batter is object the batteries

یا می تواند یک پروژه یا چیزی شبیه به باتری باشد که باتری

have run out in your radio and you can say my radio isn't working or the

ها در رادیو شما تمام شده اند و می توانید بگویید رادیوی من کار نمی کند یا

batteries there is dead as a dodo got four minutes to get through all these

باتری های آنجا به عنوان یک dodo مرده است. چهار دقیقه وقت دارم تا همه اینها

that's okay don't worry dead good dead nice slang really for something that's

را پشت سر بگذارم که اشکالی ندارد نگران نباش مرده خوب مرده عامیانه خوب واقعاً برای چیزی که

really good but all very good Oh mr. Duncan that's dead good your lessons are

واقعاً خوب است اما همه چیز بسیار خوب اوه آقای. دانکن که خیلی خوب است درس های شما

dead good mr. Damien that means they're very good oh he's dead nice he is he's

مرده است آقای خوب. دیمین یعنی آنها خیلی خوب هستند اوه او مرده خوب است او

dead nice it means you fancy him I like him she's

مرده خوب است یعنی شما او را دوست دارید من او را دوست دارم او

dead nice she is so it replaces very all really yes very really dead good as dead

مرده است خوب او است بنابراین جایگزین خیلی همه واقعا بله خیلی واقعا مرده خوب به عنوان

good mr. Duncan is dead good what this that that nightclubs dead good let's go

آقای مرد خوب است. دانکن مرده است خوب چه این که آن کلوپ های شبانه مرده خوب است بیایید

back next week or dead nice yes you are dead nice wouldn't be seen dead doing

هفته آینده برگردیم یا مرده خوب بله شما مرده اید خوب دیده نمی شود مرده انجام

something wouldn't be seen dead wouldn't be caught dead

کاری دیده نمی شود مرده دیده نمی شود مرده دستگیر نمی شود

that means you dislike something very much or someone very much and it's an

این بدان معنی است که شما از چیزی خیلی خوشتان نمی آید خیلی یا یک نفر خیلی زیاد و این یک

embarrassing situation that you're trying to avoid doing or will never do

موقعیت شرم آور است که شما سعی می کنید از انجام آن اجتناب کنید یا هرگز انجام نخواهید داد

and you use afraid for example I wouldn't be seen dead in that dress it's

و از ترس استفاده می کنید برای مثال من مرده در آن لباس دیده نخواهم شد.

so old-fashioned look at look at her over there in that

در

dress it's awful I wouldn't be seen dead in that is how you use that phrase I

آن لباس افتضاح است که من مرده دیده نمی‌شوم به این صورت است که شما از این عبارت استفاده می‌کنید من

wouldn't be seen dead going out with him he's a creep that's when people still

مرده دیده نمی‌شوم که با او بیرون می‌روم.

use and that's what people yes well all these people use mr. Duncan yes but this

. دانکن بله اما این

bumpity I wouldn't be seen dead in that car yes I wouldn't be seen dead in that

ناهمواری من در آن ماشین مرده دیده نمی‌شوم بله در آن رستوران مرده دیده نمی‌شدم

restaurant yes I wouldn't be seen dead is doing usually described sarcastically

بله من مرده دیده نمی‌شدم معمولاً به طعنه‌آمیز توصیف می‌شود

yes maybe the last place that you would want to be and literally you don't what

بله شاید آخرین جایی که می‌خواهید باشید و به معنای واقعی کلمه شما

it's so bad you don't you wouldn't even want to be dead in it and you wouldn't

آنقدر بد نیست که نمی دانید، حتی نمی خواهید در آن مرده باشید و نمی

know people are looking at you in in doing something and he still wouldn't

دانید که مردم در انجام کاری به شما نگاه می کنند و او باز هم نمی

want even if you were dead you wouldn't want to be doing it I think that we've

خواهد حتی اگر شما اگر مرده بودی نمی خواستی این کار را انجام دهی من فکر می کنم که ما

used that one yeah that's fine that's it dead ringer Oh dead ringer

از آن یکی استفاده کردیم بله خوب است این رینگر مرده اوه رینگر

wasn't that song by meatloaf it was yes the dead ringer for love dead ringer for

مرده آن آهنگ از میتلوف نبود بله زنگ مرده برای عشق بود زنگ مرده برای

love dirt Ringo dead ringer for love dead ringer damn damn damn damn to do to

خاک رینگو مرده رینگر برای عشق مرده رینگر لعنتی لعنتی لعنتی لعنت به انجام دادن

to describe something to or someone could be an object or a person that

برای توصیف چیزی یا شخصی می تواند یک شی یا شخصی باشد که

looks very similar to or almost exactly like something else a substitute she's a

بسیار شبیه یا تقریباً شبیه چیز دیگری

dead ringer for my sister hmm a dead ringer means she looks just like my

است. رینگر یعنی شبیه خواهر من است

sister they have similar features yes who's that you could say he what about

می‌توان گفت که

recently in the news this week David Schwimmer somebody who looked exactly

اخیراً در اخبار این هفته دیوید شویمر، فردی که دقیقاً

like him was shoplifting in court on a camera and people could see could have

شبیه او بود، در حال دزدی از مغازه در دادگاه با دوربینی بود و مردم می‌توانستند آن را ببینند، می‌توانست

used a phrase huh he's a dead ringer for David Schwimmer what was his first name

از عبارتی استفاده کند او یک زنگ مرده است برای دیوید شویمر که نام

David David Schwimmer I'm losing it my brains going he was Ross in friends

کوچکش دیوید دیوید بود. شویمر دارم آن را از دست می دهم مغزم می رود او راس در دوستان

that's it and dead and buried if something's dead and buried it's no

همین بود و مرده و دفن شد اگر چیزی مرده و دفن شد

longer in use I will never be used again dead and buried

دیگر مورد استفاده قرار نمی گیرد من هرگز دوباره مورد استفاده قرار نخواهم گرفت مرده و دفن شده است

that project is dead and buried but no point in trying to resurrect it and

که پروژه مرده و دفن شده است اما تلاش کردن فایده ای ندارد دوباره زنده کردنش و

start it again it's gone it failed before it's dead and buried it's gone I

شروعش کرد قبل از مرگش شکست خورد و دفن شد رفت

told you not to talk about that that subject is dead and buried gone their

بهت گفتم در مورد اینکه اون موضوع مرده و دفن شده حرف نزن

relationship is dead and buried they split up two years ago they're

رابطهشون مرده و دفن شده که دو سال پیش از هم جدا شدند

never getting back together that relationships dead and buried mm-hmm it

هیچوقت نمیشه دوباره با هم که روابط مرده و دفن شده است mm-hmm

really means it is over it's all you've got no way back game over man game over

واقعاً به این معنی است که تمام شده است این همه چیز است که شما هیچ راهی ندارید

right so that's things with the word dead in it now I've got a few with the

word with afraid with dying in it and so as we approach the dying moments the

با شوخ طبعی ترسناک h در حال مرگ در آن و بنابراین با نزدیک شدن به لحظه های مرگ به

dying moments of the show so yes we are coming towards the end of the show the

لحظه های مرگ نمایش، بله، به پایان

dying moments of the show you could just say that the show is knowing that now

نمایش نزدیک می شویم، لحظات مرگ نمایش فقط می توانید بگویید که نمایش می داند که اکنون

they are dying down to become less active and gradually fading away subside

آنها در حال نابودی هستند. کم تحرک شدن و بتدریج محو شدن

dying down to the fire the fire ah let's have a look is well it's not dying down

فروکش کردن خاموش شدن در آتش آتش آه بیایید نگاه کنیم خوب است

at the moment but if that was we weren't to put any more fuel on and we were just

در حال حاضر خاموش نمی شود اما اگر اینطور بود دیگر سوخت نمی گذاشتیم و فقط می

to let it go out we could say that the fire is dying down it's gradually

گذاشتیم خاموش می شود، می توانیم بگوییم که آتش در حال خاموش

becoming less active if two people argue if there's a big argument for example

شدن است، به تدریج اگر دو نفر با هم دعوا کنند اگر مشاجره بزرگی وجود داشته باشد

and eventually that argument starts to subside you can say that the argument is

و در نهایت آن بحث شروع به فروکش کند، می توان گفت که

dying down or it has died down applause there's been a you've been to watch a

بحث در حال خاموش شدن است یا کف زدن خاموش شده است. بوده است که شما برای تماشای یک

show or an opera singer Lords or somebody famous on stage everybody claps

نمایش یا یک خواننده اپرا رفته اید، لردها یا یک فرد مشهور روی صحنه، همه

eventually the applause dies down like this you mean anyway to be honest

دست می زنند، در نهایت تشویق ها به این شکل خاموش می شود، منظور شما به هر حال صادقانه بگویم

after the applause died down he made a famous speech

بعد از خاموش شدن تشویق ها، او یک سخنرانی معروف انجام داد،

oh yes that the wind wind can die down yeah so the aeroplane can't take off

اوه بله، باد باد می تواند بمیرد خودت آره پس هواپیما

until the wind dies down yes something's gradually becoming less

نتونه بلند بشه تا باد خاموش نشه آره یه چیزی کم کم داره کم

eases away fades I'm dying to go outside and know the law huh I'm dying for this

میشه محو میشه

show to be over you know you're very eager to do something I'm dying to meet

. خیلی مشتاق انجام کاری هستم میمیرم برای دیدار با

you I'm so excited to meet you I'm dying to meet you

شما خیلی هیجان زده هستم برای دیدار با شما میمیرم

it can't be too long I can't wait no I'm dying to see your new car I'm so excited

خیلی طولانی نیست نمیتوانم صبر کنم نه میمیرم تا ماشین جدید شما را ببینم خیلی هیجان زده هستم

oh I'm dying to see my new car Oh have you heard that new film that there's a

آه من دارم میمیرم تا ماشین جدیدم را ببینم اوه آیا آن فیلم جدید را شنیده اید که

new film at at the moment mr. Duncan with about Queen I'm dying to see that

در حال حاضر یک فیلم جدید وجود دارد. دانکن با در مورد ملکه من دارم میمیرم برای دیدن آن

film hmm oh you see I'm back up to date you can't wait slightly similar to that

فیلم هوم اوه میبینی من به روز هستم شما نمیتوانید کمی مشابه آن یا کمی متفاوت صبر کنید.

or slightly different dying dying for something it means you desperately want

something I'm dying for paying for something I'm dying for a poo yeah I'm

پول دادن برای چیزی که دارم میمیرم برای پوو بله من

dying for a fool hot in here I'm dying for a drink I mean literally you don't

برای یک احمق میمیرم داغ اینجا دارم میمیرم برای نوشیدنی منظورم این است که شما به معنای واقعی کلمه به معنای واقعی کلمه به معنای واقعی کلمه این نیست

mean it literally it means it's an exaggerated racing and really want

که این یک مسابقه اغراق آمیز است و واقعاً

something I'm so hungry I'm so hungry I'm dying for something to eat and the

چیزی را می خواهم من خیلی گرسنه هستم خیلی گرسنه هستم دارم میمیرم برای چیزی بخورم و

last one to die off die off mm-hmm a sudden sharp decline in something is to

آخرین نفری که میمیرد میمیرد mm-hmm کاهش شدید ناگهانی چیزی به این معنی است که

die off the beep the bee population is dying off in the UK due to the overuse

با صدای بوق جمعیت زنبورها در بریتانیا میمیرد در مورد استفاده بیش

of pesticides something is dying off or dies off to order something similar to

از حد از آفت کش ها چیزی در حال از بین رفتن است یا از بین می رود برای سفارش چیزی شبیه به

that is die out become extinct the dinosaurs died out millions of years ago

این که بمیرد منقرض شده است دایناسورها میلیون ها سال پیش

ah and this morning you said you were

از بین رفتند آه و امروز صبح گفتید

putting weed killer in the garden and the weeds all of the things that you

که علف کش را در باغ می گذارید و علف های هرز همه چیزهایی که شما

don't want they will die off yes die back is another one so the the plants

نمی خواهید آنها از بین می روند بله دوباره می میرند یکی دیگر از گیاهان است

died back after the first frost of winter

پس از اولین یخبندان

Gretl we go that's the last one that is off is that it Oh

Gretel says I am dying dying to see the latest movie of the Harry Potter series

زمستان مرد.

fantastic beasts isn't Johnny dip in the new Harry Potter film even though Harry

فیلم حتی اگر هری

Potter isn't actually in it you see Gretel says she's seen an animal

پاتر در واقع در آن نیست، گرتل می‌گوید که حیوانی را

around the chimney oh that thing that was you I think that was me with the owl

در اطراف دودکش دیده است، اوه آن چیزی که تو بودی، فکر می‌کنم آن من بودم با جغد،

so that's it's demon that's it I - everybody go bye I'm going outside

پس این شیطان است، همین من - همه برو خداحافظ من هستم بیرون رفتن

before it gets dark steve is going ross steve is going

قبل از تاریک شدن هوا استیو می‌رود راس استیو می‌رود

because he wants to go outside are you going to eat your biscuit now mr. dunk

چون می‌خواهد برود بیرون، حالا می‌خواهی بیسکویتت را بخوری آقای. به

lucky enough my biscuit now right half of it this is the biscuit I think Steve

اندازه کافی خوش شانس بیسکویت من در حال حاضر درست نیمی از آن این بیسکویت است من فکر می کنم

is hungry I'm dead hungry mr. Jenkin I really am I'm dying to eat something I'm

استیو گرسنه است من مرده گرسنه آقای. جنکین من واقعا دارم میمیرم یه چیزی بخورم دارم از

starving hmm me too that said it's five past four we've done five minutes over

گرسنگی میمیرم هه منم که گفتم ساعت چهار و پنج هست ما به مرور زمان پنج دقیقه کار

time I will see you on Wednesday we're gonna be late in life on Wednesday I

کردیم من چهارشنبه میبینمت چهارشنبه دیر میرسیم

might be there a special live stream to celebrate my 12th year on YouTube would

شاید یک پخش زنده ویژه برای جشن دوازدهمین سال من در YouTube وجود داشته باشد

you like to go for a car ride go on we are now going to take a ride in

آیا دوست دارید با ماشین بروید ادامه دهید ما اکنون می خواهیم

the car but it's no ordinary car it is a special car that we drove in ten years

سوار ماشین شویم اما این ماشین معمولی نیست، ماشین خاصی است که ما در ده رانندگی کرده ایم سال‌ها

ago ordinary car it is no ordinary car we drove in the car ten years ago I'll

پیش ماشین معمولی نیست، ماشین معمولی نیست که ما ده سال پیش در ماشین سوار شدیم، من شما را می‌گذارم که

leave you to explain all that because I've got to go outside before it gets

همه اینها را توضیح دهید، زیرا باید قبل از تاریک شدن هوا بروم بیرون

dark Satar everybody and see you on Wednesday

و شما را چهارشنبه

Bice - you're gonna fade me out no bye and he's gone that's it no more mr.

بیس ببینم - شما من را محو خواهد کرد.

Steve until Wednesday hopefully Steve will be with us

استیو تا چهارشنبه امیدوارم استیو با ما

it's Halloween also on Wednesday it is also my 12th anniversary and to end

باشد، هالووین است همچنین چهارشنبه دوازدهمین سالگرد من است و برای پایان

today we are going to take a look at one of my old videos

امروز می خواهیم به یکی از ویدیوهای قدیمی

I know that mr. Steve loves cars very much so I thought we would end today's

من نگاهی بیندازیم که می دانم که آقای. استیو ماشین‌ها را بسیار دوست دارد، بنابراین فکر می‌کردم پخش

livestream on a fun and exciting note first of all we would say goodbye to the

زنده امروز را با یک یادداشت سرگرم‌کننده و هیجان‌انگیز به پایان می‌رسانیم، اول از همه با

live chat Julie MX 25 Valentin Gloria and everyone else as well on the

گپ زنده جولی MX 25 والنتین گلوریا و همه افراد دیگر در

livestream thanks also to Pedro Belmont for being in charge of the live chat and

جریان زنده خداحافظی می‌کنیم، به لطف پدرو بلمونت برای حضور مسئول چت زنده

I will see you on Wednesday night from 10:00 p.m. UK time for a special

و چهارشنبه شب از ساعت 10 شب میبینمتون. زمان بریتانیا برای پخش

anniversary livestream this is mr. Duncan in the birthplace of the English

زنده ویژه سالگرد این آقای است. دانکن در زادگاه انگلیسی

language saying thanks for watching I hope today's subject hasn't been too

زبان می گوید از تماشای شما تشکر می کنم امیدوارم موضوع امروز خیلی افسرده کننده نبوده باشد

depressing but now here is something very very

اما اکنون اینجا چیزی بسیار

lovely we're going to take a ride in a rather unusual car and of course

دوست داشتنی است که می خواهیم سوار یک ماشین نسبتاً غیرمعمول شویم و البته

you know what's coming next yes you do...

می دانید که چه چیزی در راه است. بعد بله،

ta ta for now 8-)

فعلاً... تا تا تا فعلاً 8-

don't have nightmares

) کابوس نبینید

taking a spin in a Morgan roadster

که در یک

the Morgan motorcar started out as a single seated three-wheeler designed and

رودستر مورگان بچرخید، موتور اتومبیل مورگان به عنوان یک موتور سه چرخ تک نشسته شروع شد

built by the company's founder HFS Morgan way back in 1909

که توسط بنیانگذار شرکت HFS مورگان در گذشته طراحی و ساخته شد. در سال 1909

the Morgan brand made its debut at the 1910 Olympia Motor Show later the car

، برند مورگان اولین بار در سال 1910 در نمایشگاه خودروی المپیا معرفی شد و بعداً این خودرو

was modified so as to carry two people but retained its three-wheeled chassis

به گونه‌ای اصلاح شد که بتواند دو نفر را حمل کند، اما شاسی سه چرخ خود را

before we are Morgan made its first appearance in 1936

قبل از اینکه ما باشیم حفظ کرد مورگان اولین بار در سال 1936 ظاهر شد.

the vehicle we are riding in today is the 3 litre v6 roadster which is one of

رودستر 3 لیتری V6 که یکی از

Morgan's newest model

جدیدترین مدل های مورگان است،

because of the light weight of the chassis this car possesses incredible

به دلیل وزن سبک شاسی، این خودرو دارای شتاب باورنکردنی است،

acceleration although it can feel a little bumping on the country roads

هرچند که می تواند در جاده های کشور کمی دست انداز احساس کند.

2009 marks the centenary of the first Morgan being built and during that 100

2009 صدمین سالگرد اولین مورگان ساخته شده است. و در طول این 100

years the car has undergone many changes in design

سال، خودرو دستخوش تغییرات زیادی در طراحی شده است

the low seating gives you an exhilarating sense of both motion and

، صندلی های پایین به شما حس هیجان انگیزی از حرکت و

speed thanks to its 203 brake horsepower engine

سرعت را به لطف موتور 203 اسب بخار ترمز آن به شما می دهد،

the production factory still retains the feeling of a small family-run company

کارخانه تولیدی هنوز احساس یک شرکت کوچک خانوادگی را

with all of the cars being hand-built at there was to show premises in Malvern

با تمام امکانات حفظ کرده است. ماشین‌هایی که در آنجا دست ساز ساخته می‌شد برای نشان دادن مکان‌هایی در مالورن

to say that the Morgans sports car is popular is an understatement at the

بود که می‌گفتند ماشین اسپرت مورگانز محبوب است.

height of its popularity there was a three year waiting list of future Morgan

illness or eager to get their hands on one of the vehicles for themselves

یکی از وسایل نقلیه برای خودش

you know the world of English is a fun and exciting place to be

شما می دانید دنیای انگلیسی مکانی سرگرم کننده و هیجان انگیز برای بودن است

I'm so glad you could join me for another lesson

. خیلی خوشحالم که می توانید برای یک درس دیگر به من بپیوندید