Live English Lesson - 30th September 2018 - Police / Law / Phrasal Verbs / Duncan and Steve

so here we are all together again on the final day of September yes a new month

پس اینجا همه ما دوباره در آخرین روز سپتامبر با هم هستیم بله یک ماه جدید

is just on the horizon it will arrive soon

در افق است به زودی می رسد

October is on its way coming up on today's livestream have you ever been in

اکتبر در راه است در پخش زنده امروز در راه است آیا تا به حال

trouble with the police we will take a look at words associated with law and

با پلیس مشکل داشته اید ما نگاهی خواهیم انداخت در کلمات مرتبط با قانون و

order and the police in general mr. Steve will be here with us to share some

نظم و پلیس به طور کلی آقای. استیو اینجا با ما خواهد بود تا برخی

of his wit and wisdom and of course you are more than welcome to get involved on

از هوش و خرد خود را به اشتراک بگذارد و البته از شما خوش آمد می‌گوییم که

the live chat you know the world of English is a fern an exciting place to

در چت زنده شرکت کنید، می‌دانید که دنیای انگلیسی یک سرخس مکانی هیجان‌انگیز برای

be I'm so glad you could join me for another lesson

بودن است. خیلی خوشحالم که می‌توانید به من بپیوندید تا یک درس

live from Much Wenlock in England on a Sunday afternoon this is

زنده دیگر از Much Wenlock در انگلستان در بعدازظهر یکشنبه برگزار شود. این

live English

tip tip tip tip tip to do DPB a la la Lala Lulu Lulu

welcome everyone here we go again

it's Sunday once more and live English is on the air hi everybody this is mr.

یک آموزش زنده انگلیسی است. سلام به همه این آقای

Duncan in England how are you today are you okay

دانکن در انگلیس امروز چطوری خوب

I hope so are you happy well are you happy I really really hope so

هستی امیدوارم پس خوشحالی خوب خوشحالی من واقعاً امیدوارم

here we go it is the final day of September 2018 a new month is just

که ما برویم آخرین روز سپتامبر 2018 یک ماه جدید

around the corner October is knocking at the door it's

نزدیک است که اکتبر در می زند این

saying let me in let me in I want to be your new month and that will happen

می‌گوید اجازه بدهید وارد شوم من می‌خواهم ماه جدید شما باشم و این اتفاق

tomorrow as October arrives of course October is a very important month for me

فردا می‌افتد، البته اکتبر برای من ماه بسیار مهمی است.

I know yes it's very self-indulgent I'm talking

about me and also my work my work here on YouTube so that's what it's all about

کارم را اینجا در یوتیوب کار کن تا همه چیز درباره

you see that's why I'm getting so excited about

این باشد، به همین دلیل است که از فرا رسیدن ماه اکتبر بسیار هیجان زده هستم،

October arriving so next month I will be celebrating my 12th year on YouTube can

بنابراین ماه آینده دوازدهمین سالگردم را در یوتیوب جشن می‌گیرم.

you believe it 12 years so on the final day of October we will be celebrating my

ما

12th anniversary I can't believe all those years ago when I was still living

دوازدهمین سالگرد من

in China I started making my English lessons on YouTube way back in 2006 can

را جشن

you believe it all that time ago and here we are today still doing the same

خواهیم گرفت. همان

thing now do you remember in 2013 as one of this many celebrations one of the

چیزی که اکنون در سال 2013 به یاد دارید یکی از این جشن‌های زیاد یکی از

many many celebrations of my English lessons on YouTube I did a very special

جشن‌های متعدد درس‌های انگلیسی من در یوتیوب، من یک

series of lessons called dunk towba who remembers dunk towba and

سری درس بسیار خاص به نام دانک توبا را انجام دادم که دانک توبا را به یاد می‌آورد و

during that period I made a new lesson every day during October

در آن دوره در ماه اکتبر هر روز یک درس جدید می‌گرفتم،

now I thought it would be fun today to have a look at one example of my series

حالا فکر می‌کردم که این کار را انجام دهد. امروز با دیدن یک نمونه از سری

of dunk tober lessons so instead of October

درس های دانک توبر من سرگرم کننده باشید، بنابراین به جای اکتبر

I said dunk towba so I thought we would start off today by having a look at one

گفتم دانک توبر، بنابراین فکر کردم امروز با نگاهی به یکی

of my dunk Tober lessons and here it is right now do you remember when I went

از درس های دانک توبرم شروع کنیم و همین الان اینجاست. یادتان هست وقتی رفتم

out and about in the car 31 days of dunk Toba day 13 hi everybody and good

بیرون و در ماشین رفتم 31 روز غوطه ور شدن توبا روز 13 سلام به همه و

morning welcome to day 13 of 31 days of October today I am doing something a

صبح بخیر به روز سیزدهم از 31 روز اکتبر خوش آمدید امروز من کار کمی متفاوت انجام می دهم

little different because I'm going out on the road

زیرا دارم در جاده می روم

here we are driving through the middle of Much Wenlock this is the main road

اینجا ما داریم از وسط موچ ونلاک رانندگی می کنیم، این جاده اصلی است

going in too much wind block but we're not going to Much Wenlock today no we're

که با باد زیاد می رود، اما امروز به ماچ ونلاک نمی رویم،

going somewhere a little further come on granddad put your foot down

نه، کمی جلوتر می رویم. بیا پدربزرگ پات را بگذار پایین

now here's something I've never done before I'm making a lesson in the car

حالا اینجا چیزی هست من هرگز قبلا انجام نداده ام e من دارم در ماشین درس می گیرم در

while the car is moving today I'm going to Anne Murray and the reason why I'm

حالی که ماشین در حال حرکت است امروز به آن موری می روم و دلیل اینکه

going there is because I'm going to see mr. Steve's mum because she was in

به آنجا می روم این است که می روم آقا را ببینم. مادر استیو چون

hospital earlier in the year and I'm going today to try and cheer her up and

اوایل سال در بیمارستان بستری بود و من امروز می‌روم تا او را تشویق کنم و

perhaps also she'll be cheering me up as well because she's lovely a lot of

شاید او نیز مرا تشویق کند زیرا او دوست‌داشتنی است بسیاری از

people ask me mr. Duncan why don't you have a car why don't you drive and well

مردم از من می‌پرسند آقای. دانکن چرا ماشین نداری چرا رانندگی نمی‌کنی و خوب

there isn't a simple answer it's just probably because I've never really been

جواب ساده‌ای وجود ندارد، فقط احتمالاً به این دلیل است که من واقعاً هرگز

interested in cars to be honest never I used to play with cars when I was a kid

به ماشین علاقه‌مند نبوده‌ام صادقانه بگویم من هرگز در زمانی که بودم با ماشین‌ها بازی نمی‌کردم. بچه

but I never really grew fond of cars I never really got into them in a big way

بودم اما هیچوقت واقعاً به ماشین‌ها علاقه نداشتم. هیچ وقت خیلی زیاد سوار آن‌ها

my passion as a teenager was motorbikes I loved motorbikes a lot and I used to

نشدم. علاقه

ride a motorbike as well a couple of my friends rode motorbikes the one sadly

من در نوجوانی موتور بود. متأسفانه

died and the other was seriously injured on his but I continued to ride mine

فوت کرد و دیگری به شدت مجروح شد، اما من به سواری خود ادامه دادم

until one day when I had almost an accident not quite an accident but it

تا اینکه یک روز تقریباً تصادف کردم نه کاملاً تصادفی اما

scared me enough to get rid of my motorbike after that one terrible

آنقدر ترسیدم که بتوانم از شر موتورم خلاص شوم بعد از آن یک

incident I never rode the motorbike again and I solve it so these days I

حادثه وحشتناک من هرگز سوار موتور نشدم. دوباره و من حلش کردم بنابراین این روزها

like to sit in the car as a passenger it's much more comfortable and of course

دوست دارم به عنوان مسافر در ماشین بنشینم خیلی راحت تر است و البته

mr. steve is a very good driver

آقای. استیو راننده بسیار خوبی است

there he is behind the wheel it's mr. Steve I don't look at the camera mr.

، او پشت فرمان است، آقای. آقای استیو من به دوربین نگاه نمی کنم.

Steve because I don't really want the car to crash into a tree thank you very

استیو چون من واقعاً نمی‌خواهم ماشین با درخت تصادف کند، خیلی

much there is mr. Steve he's a fantastic car driver he's probably the best driver

ممنونم که آقای. استیو او یک راننده ماشین فوق العاده است، او احتمالا بهترین راننده

I know do you know sometimes when you're in a car and you're with someone and

ای است که من می شناسم آیا می دانید گاهی اوقات وقتی در ماشین هستید و با کسی هستید

their driving is so terrible that the two buttocks clenched together you're

و رانندگی او آنقدر وحشتناک است که دو باسن به هم فشرده شده و در

actually holding onto the seat with your fingers because you're so afraid that

واقع صندلی را نگه می دارید. با انگشتانتان چون خیلی می

the car might crash at any moment Oh mr. Steve is not that type of driver

ترسید ماشین هر لحظه تصادف کند اوه آقای. استیو آن نوع راننده نیست،

he's a very good driver

او راننده بسیار خوبی است

oh we are becoming very creative with these angles aren't we there is a phrase

آه، ما با این زاویه ها بسیار خلاق می شویم، آیا این عبارت

in English to lose your nerve if you lose your nerve then you become

به زبان انگلیسی وجود دارد که اگر اعصاب خود را از دست بدهید،

terrified you suddenly lose your confidence you lose your nerve you can

می ترسید و ناگهان اعتماد به نفس خود را از دست می دهید. اعصاب خود را از دست بدهید، می توانید

also lose your bottle it's a great phrase that so if you suddenly get

بطری خود را نیز از دست بدهید، این یک عبارت عالی است که اگر ناگهان

scared or you suddenly panic you can say I'm sorry

ترسیدید یا ناگهان وحشت کردید، می توانید بگویید متاسفم

I've lost my bottle I've lost my nerve

که شیشه ام را گم کرده ام اعصابم را از دست داده

don't worry I haven't lost my nerve today I'm still feeling very confident

ام نگران نباشید. امروز اعصابم را از دست ندادم من هنوز هم خیلی اعتماد به نفس

and I hope you are too

دارم و امیدوارم شما هم اعتماد به نفس داشته

do you open a car would you like to own a car do you know how to drive a car

باشید آیا ماشین باز می کنید دوست دارید ماشین داشته باشید آیا می دانید چگونه ماشین

would you like to one day drive a car some people don't like driving they hate

رانندگی کنید دوست دارید روزی ماشینی را برانید که برخی از مردم این کار را انجام می دهند. دوست دارند رانندگی کنند، از

it they hate sitting in the traffic jams they hate waiting in the cubes driving a

آن متنفرند، از نشستن در ترافیک متنفرند، آنها از انتظار کشیدن در ماشین سواری متنفرند،

car can be a very stressful thing to do just in case you thought I had forgotten

می‌تواند کاری بسیار استرس‌زا باشد، فقط در صورتی که فکر می‌کنید من آنها را فراموش کرده‌ام،

about them here are today's special hellos a big

اینجا سلام‌های ویژه امروز هستند، یک

hello to Kurt go Shane hello Bertha Xavier Hank

سلام بزرگ به کرت برو شین سلام برتا خاویر هنک

Eamonn rajashekar Khalid Jemma Adelson penny

ایمون راجاشکار خالد جما ادلسون پنی

don't forget tomorrow I will begin saying hello to places where are you

دون فراموش نکن فردا شروع می کنم به جاهایی که می دانی سلام کنم،

know please let me know

لطفاً به من اطلاع

okay we're just coming into Bamburgh now or day is about to begin and this is

دهید خوب ما اکنون به بامبورگ می آییم یا روز شروع می شود و اینجاست

where I leave you this is mr. Duncan in England on day 13

که من شما را ترک می کنم این آقای است. دانکن در انگلستان در روز سیزدهم

of 31 days of donkey Toba saying enjoy the rest of your day and I will see you

از 31 روز خر توبا می‌گوید از بقیه روزت لذت ببر و فردا تو را

tomorrow bright and early for day 14 this is mr. Duncan in the car in England

روشن و اوایل روز چهاردهم می‌بینم. دانکن در ماشین در انگلیس می

saying thank you for watching and of course guitar for now

گوید متشکرم که تماشا کردید و البته گیتار

of course you don't have to go anywhere because we are not leaving just yet

فعلاً البته لازم نیست جایی بروید زیرا ما هنوز ترک نمی کنیم

doo-doo-doo yes it's Sunday and it's live English I hope you enjoyed that

doo-doo-doo بله یکشنبه است و انگلیسی زنده است امیدوارم لذت برده باشید آن

that particular video clip you just saw was filmed way back in 2013 during my

کلیپ ویدیویی خاصی که به تازگی دیدید در سال 2013 و در

special celebration of the anniversary of my YouTube channel being created and

جشن ویژه من به مناسبت سالگرد ایجاد کانال یوتیوب من فیلمبرداری شده است و

we are doing something very similar during this October

ما در ماه اکتبر در حال انجام کاری بسیار مشابه هستیم.

there will be some new lessons posted and of course don't forget there will be

فراموش کنید

a new lesson posted every Wednesday for those who haven't seen them yet there is

هر چهارشنبه یک درس جدید برای کسانی که هنوز آنها را ندیده اند پست می شود،

actually a new series of grammar lessons at the moment and they will be posted

در واقع یک سری جدید از دروس گرامر در حال حاضر وجود دارد و آنها

every Wednesday but there will be some new lessons as well coming over the

هر چهارشنبه پست می شوند، اما چند درس جدید نیز در آینده وجود خواهد داشت.

period of October the first right through to October the 31st so lots of

دوره اول اکتبر تا 31 اکتبر، بنابراین

new things coming your way something special as a way of celebrating October

چیزهای جدید زیادی در راه شما قرار می گیرد، چیزی خاص به عنوان روشی برای جشن گرفتن اکتبر

and also my 12th anniversary to be honest with you I can't believe I've

و همچنین دوازدهمین سالگرد من.

been doing this for so many years it seems unreal so all of that to come next

برای چندین سال غیرواقعی به نظر می رسد، بنابراین همه چیزهایی که در ماه آینده اتفاق می افتد

month which starts tomorrow it's a very unsettled day here shall we have a look

که فردا شروع می شود، یک روز بسیار ناآرام است اینجا باید

out the window first of all so there is the view at the moment outside very

اول از همه به بیرون از پنجره نگاه کنیم، بنابراین در حال حاضر منظره بیرونی بسیار

cloudy very gray fortunately it is not raining I hate the rain so much so it

ابری بسیار خاکستری وجود دارد خوشبختانه باران نمی بارد من از باران خیلی متنفرم،

isn't raining but it's very cloudy and quite windy very windy indeed can I just

بنابراین باران نمی بارد، اما هوا بسیار ابری است و بسیار باد می وزد، واقعاً می توانم فقط

say a special hello to my viewers watching in Indonesia as you may have

یک سلام ویژه به بینندگانی که در اندونزی تماشا می کنند، بگویم همانطور که ممکن است

heard on the news or seen on the news there was a large earthquake and also a

در اخبار شنیده باشید یا دیده باشید. اخبار یک زلزله بزرگ و همچنین

resulting tsunami that hit in Indonesia so can I say a special hello to all my

سونامی ناشی از آن در اندونزی رخ داد، بنابراین می توانم یک سلام ویژه به همه

lovely viewers watching in Indonesia I hope you are safe where you are

بینندگان دوست داشتنی ام که در اندونزی تماشا می کنند بگویم، امیدوارم در جایی که از بینندگان صحبت می کنید در امان باشید،

talking of viewers well of course we have the live chat don't we we can't

البته ما چت زنده را داریم. آیا ما نمی توانیم

forget about the live chat so there it is the live chat is now on the screen

چت زنده را فراموش کنیم، بنابراین چت زنده اکنون روی صفحه است،

but of course the big question is who was first on the live chat let's go back

اما البته سوال بزرگ این است که چه کسی اولین بار در چت زنده بود، اجازه دهید به گذشته

in time shall we and have a look right back to the beginning of the live stream

برگردیم و نگاهی بیندازیم. درست به ابتدای پخش زنده برگشت

but who was first oh hello to Olga Olga was first on the

اما کی بود اول آه سلام به اولگا اولگا اولین بار در

live chat well done to you congratulations I suppose I should give

چت زنده بود آفرین به شما تبریک می گویم فکر می کنم

you a round of applause yes I hope you enjoyed that also hello to matrix

باید یک دور تشویقتان کنم بله امیدوارم که از آن لذت برده باشید همچنین سلام به ماتریکس

who says hi everyone Blue Thunder Pedro is here satury know is here Mardy

که می گوید سلام به همه Blue Thunder Pedro اینجاست satury know is here Mardy

is here Cris quien also shrink hello to you I

is here Cris quien also shrink hello to you من

where are you watching at the moment I don't recognise your name are you new

در حال حاضر کجا تماشا میکنی نام شما را نمی شناسم آیا تازه وارد هستید

here is it your first time on the live stream

اینجا اولین بار است که در پخش زنده حضور

please let me know if it is your first time Dima is here as well and we have

دارید لطفاً اگر اولین بار است که Dima است به من اطلاع دهید اینجا هم و ما

blue thunder Belarusian Belarusian and blue thunder are here as well ma vie

رعد آبی داریم بلاروسی بلاروسی و رعد آبی هم اینجا هستند

hello - ma vie who is watching in Turkey at the moment also - yo yo man who is

سلام - ما وی که در حال حاضر در ترکیه تماشا می کند - یو یو مردی که

watching in India I know that we have many new viewers watching now in India

در هند تماشا می کند من می دانم که ما بینندگان جدیدی داریم که تماشا می کنند در حال حاضر در هند،

so a big special hello to everyone watching in India at the moment Irene is

بنابراین یک سلام ویژه بزرگ برای همه کسانی که در حال حاضر در هند تماشا می کنند، ایرن

here also tran Maria hello to Maria Silvana is here

اینجا است، همچنین تران ماریا سلام به ماریا سیلوانا اینجاست

Mika hallo Tamika as well watching in Japan Chris Francisco also we have

Mika hallo Tamika و همچنین در حال تماشای در ژاپن کریس فرانسیسکو همچنین ما

connell is here hello connell I haven't seen you for a long time so it's very

کانل داریم اینجاست سلام کانل من ندارم شما را برای مدت طولانی دیدم من پس خیلی

good to see you hi mr. Duncan and every body I'm not too bad thank you I was

خوشحالم که شما را می بینم سلام آقای. دانکن و همه بدن من خیلی بد نیستم متشکرم

busy this morning trying to get my phone to work because during the night my

امروز صبح مشغول بودم و سعی می کردم تلفنم را سر کار بیاورم زیرا در طول شب

phone has had an update my iPhone so now I am running the iOS 12 system in my

گوشی من آیفون من به روز رسانی شده است بنابراین اکنون سیستم iOS 12 را در آیفون خود اجرا می کنم.

iPhone so and and one of two things have changed inside the phone because of the

و یکی از دو موردی که در داخل گوشی به دلیل آپدیت شدن برنامه تغییر کرده است،

application being updated so I'm just getting used to that I had a few

بنابراین من تازه دارم عادت می کنم که امروز صبح چند

problems this morning getting my phone to work already people are complaining

مشکل داشتم که تلفنم کار کند، قبلاً مردم

about the new update on Apple they are saying why why doesn't it work properly

از آپدیت جدید اپل که می گویند شکایت دارند. چرا به درستی کار نمی کند

and this always happens every time they have an update every time they change

و این همیشه هر بار که آنها به روز رسانی می کنند هر بار که

the software you can always guarantee that there will be some sort of problems

نرم افزار را تغییر می دهند این اتفاق می افتد، همیشه می توانید تضمین کنید که برخی از مشکلات وجود خواهد داشت،

so I have updated it one thing I have noticed already there is something

بنابراین من آن را به روز کردم یک چیزی که قبلاً متوجه شدم چیزی وجود دارد

different on the phone and now the phone will tell you how long you've been using

در تلفن متفاوت است و اکنون تلفن به شما می گوید که چه مدت از رسانه های اجتماعی استفاده کرده اید،

social media for so if you've been on social media if you if you've been

بنابراین اگر در شبکه های اجتماعی بوده اید، اگر در حال

watching videos on YouTube the phone will now tell you how long you have been

تماشای ویدیو در یوتیوب بوده اید، تلفن اکنون به شما می گوید که چه مدت از شبکه های اجتماعی استفاده کرده اید. آن را

doing it and also you couldn't you can get your phone to tell you to stop

انجام داده اند و همچنین y نمی‌توانید تلفنتان را به شما بگوید که دیگر

watching so if you have been watching things for too long if you have been

تماشا نکنید، بنابراین اگر برای مدت طولانی چیزهایی را تماشا کرده‌اید، مثلاً اگر

watching too many of my English lessons for example your phone will now tell you

تعداد زیادی از درس‌های انگلیسی من را تماشا کرده‌اید، حالا تلفنتان به شما بگوید

that you've been doing it for too long so that's an interesting development I

که این کار را انجام داده‌اید. خیلی طولانی است، بنابراین این یک پیشرفت جالب است،

must say back to the live chat lots of things going on today we are talking

باید به گفتگوی زنده بگویم بسیاری از چیزها امروز در حال انجام است، ما در

about all sorts of things including law and order we are talking about the

مورد همه چیز از جمله قانون و نظم صحبت می کنیم، ما در مورد پلیس صحبت می کنیم

police because there is a new lesson coming very soon and I will be covering

زیرا یک درس جدید به زودی در راه است. و من

those particular topics in great detail so all of that coming

آن موضوعات خاص را با جزئیات کامل پوشش خواهم داد، بنابراین همه

in a few days time also of course today we are talking about the police the big

اینها چند روز دیگر ارائه می شود، البته امروز ما در مورد پلیس صحبت می کنیم،

question today is have you ever been in trouble with the police have you ever

سوال بزرگ امروز این است که آیا تا به حال با پلیس مشکل داشته

been in trouble with the police you don't have to give any full details

اید. مشکل با پلیس، لازم نیست جزئیات کاملی را ارائه دهید،

but if you have had a moment of time where the police have been involved with

اما اگر در لحظه‌ای از زمان پلیس با

something you've been doing maybe something that wasn't serious maybe

کاری که انجام می‌دهید درگیر شده است، ممکن است کاری که جدی نبوده است، شاید

something that was very trivial or small so have you ever been in trouble with

چیزی که بسیار پیش پا افتاده یا بی‌اهمیت بوده است. کوچک است آیا تا به حال با لطفاً با مشکل مواجه شده اید

the please

،

so all of that coming later on we'll be talking about words connected to the

بنابراین همه اینها بعداً در مورد کلمات مرتبط با

police and also law and order as well all of that coming later on on the live

پلیس و همچنین قانون و نظم و همچنین همه چیزهایی که بعداً در جریان مستقیم

stream but meanwhile it's me mr. Duncan live on YouTube mr. Steve will be here

پخش می شود صحبت خواهیم کرد، اما در عین حال آقای من هستم. دانکن زنده در یوتیوب آقای. استیو بعداً اینجا خواهد

later on for those wondering where mr. Steve is yes he is somewhere special

بود برای کسانی که می‌پرسند آقا کجاست. استیو بله، او امروز در جایی خاص

today but the big question is where in the world is mr. Steve

است، اما سوال بزرگ این است که آقای کجای جهان است. استیو

hmm mr. Steve will be here in around about 5 minutes time

هوم آقا استیو تا حدود 5 دقیقه

did do yes it's live English on a Sunday afternoon coming up in a few moments we

have an excerpt from something we did last year now in the garden there are

دیگر اینجا خواهد بود.

lots of flowers lots of plants and there is one particular flower that grows very

یک گل خاص است که خیلی

well in the garden in fact so well it gets very very big so at the end of the

خوب در باغ رشد می کند، در واقع آنقدر خوب است که بسیار بزرگ می شود، بنابراین در پایان

summer season we have to cut this particular plant down in a few moments I

فصل تابستان باید این گیاه خاص را در چند لحظه قطع کنیم، من

will show you what happened last year when we had to cut that particular plant

به شما نشان خواهم داد که سال گذشته چه اتفاقی افتاد. مجبور شدم آن گیاه خاص را قطع کنم

down because it was so big it took two of us mr. Steve and myself we had to

، زیرا آنقدر بزرگ بود که ما دو نفر را به خود اختصاص دادیم. استیو و من مجبور بودیم

struggle in the garden cutting down that particular plant coming up in a moment

در باغ برای قطع کردن آن گیاه خاص در یک لحظه مبارزه کنیم،

but of course as mentioned last week I was going to do a mystery idiom last

اما البته همانطور که در هفته گذشته گفته شد، هفته گذشته قصد داشتم یک اصطلاح مرموز انجام دهم

week and I I completely ran out of time so today before we go any further I'm

و من کاملاً وقتم تمام شد، بنابراین امروز قبل از اینکه برویم در ادامه، من

going to put the mystery idiom on the screen right now for those who love to

می‌خواهم اصطلاح رمز و راز امروز را برای کسانی که دوست دارند

try and guess what the mystery idiom is so here it is here is today's mystery

امتحان کنند و حدس بزنند که

idiom mmm do you know what it is a well-known phrase in English all you

اصطلاح رمزآلود چیست را روی صفحه قرار دهم. انگلیسی تنها کاری

have to do is tell me what that particular phrase is it is the mystery

که باید انجام دهید این است که به من بگویید آن عبارت خاص چیست. اصطلاح رمز و راز

idiom just say what you see what you see on the screen just say it say it to

است فقط آنچه را که روی صفحه می بینید بگویید فقط به

yourself or maybe you can go round to your neighbor and tell them or perhaps

خودتان بگویید یا شاید بتوانید به همسایه خود بروید و به آنها بگویید یا شاید

you could shout it out of the window maybe I will hear you so the mystery

بتوانی آن را از پنجره فریاد بزنی، شاید من صدایت را بشنوم، بنابراین

idiom is now on your screen if you think you know the answer let me know on the

اگر فکر می‌کنی پاسخ را می‌دانی، در چت زنده به من اطلاع بده،

live chat because you are more than welcome to do so meanwhile let's have a

زیرا از شما خوش‌آمد می‌گوییم تا این کار را انجام دهید.

look at something that happened last year mr. Steve and myself were in the

به اتفاقی که سال گذشته افتاد نگاه کنید . من و استیو در

garden and we were very busy a year ago I can't believe that a year

باغ بودیم و یک

has gone by so fast oh hello mr. Steve hello there mr. Duncan and hello

سال پیش خیلی سرمان شلوغ بود. استیو سلام آقا دانکن و سلام به

everyone watching out there in YouTube land we are out in the garden it's a

همه کسانی که در زمین یوتیوب تماشا می‌کنند، ما بیرون در باغ هستیم، یک

beautiful evening it's a little bit chilly but we are out here for a special

عصر زیباست، کمی سرد است، اما ما به دلیل خاصی اینجا

reason because we are going to cut down the dung killas the big dunk ulis that

هستیم، زیرا ما قصد داریم سرگین‌ها را از بین ببریم

is growing at the moment in the garden so what are we going to do mr. Steve

. در حال رشد در باغ، پس چه کنیم آقای. استیو ول

well the full name of the plant is a car Duncan us and of course we bought this

نام کامل گیاه یک ماشین دانکن ما است و البته ما این

particular plant because it's got a mention of your name in it so car dunk

گیاه خاص را خریدیم زیرا نام شما در آن ذکر شده است، بنابراین صدای ماشین دانک

ulis sounds like Duncan which is of course your first name I actually

اولیس شبیه دانکن است که البته نام کوچک شماست من در واقع

spotted this plant in the shop I said to mr. Steve I said look mr. Steve this

این گیاه را دیدم. در مغازه به آقا گفتم استیو گفتم آقای نگاه کن. استیو این

plant is called car dunk ulis and my name is Duncan

گیاه را car dunk ulis می نامند و اسم من دانکن است

so I couldn't resist I said to mr. Steve I said let's buy one and then we can

پس نتونستم مقاومت کنم به آقای. استیو گفتم بیا یکی بخریم و بعد می

have a dunk ulis growing in the garden yes mr. Duncan you wanted to have a

توانیم یک دانک اولیس در باغ داشته باشیم بله آقای. دانکن می‌خواستی

plant in the garden that sounded like it was named after you what an ego of

گیاهی در باغ داشته باشی که به نظر می‌رسد به نام تو بوده است،

course I couldn't resist buying it because it's called car dunk ulis and my

البته من نمی‌توانستم در برابر خرید آن مقاومت کنم، زیرا اسمش ماشین دانک اولیس است و

name is Duncan mr. steve is busy pulling up the sticks that have been holding up

اسم من آقای دانکن است. استیو مشغول بالا کشیدن چوب هایی است که

the dung Kilis for so long come on mr. Steve give it a good pull there it goes

مدت هاست سرگین کیلیس را نگه داشته اند. استیو آن را به خوبی بکشید، در آنجا می رود

you're very good at this

که شما در این کار خیلی خوب

you can see mr. Steve is thinking about it will he be able to carry out this

هستید، می توانید آقای را ببینید. استیو به این فکر می کند که آیا می تواند این

huge task because of course this is a very big plant look at the size of it so

کار بزرگ را انجام دهد زیرا البته این یک گیاه بسیار بزرگ است به اندازه آن، پس

what do you think mr. Steve do you think you'll be able to do it yes this plant

نظر شما چیست آقای. استیو آیا فکر می کنید بتوانید این کار را انجام دهید بله این گیاه

needs two chopping down because it's a dies off in the winter and therefore if

نیاز به دو قطعه خرد کردن دارد زیرا در زمستان از بین می رود و بنابراین اگر

we leave it out it won't look very nice because you can see the one behind is

آن را کنار بگذاریم خیلی خوب به نظر نمی رسد زیرا می بینید که گیاه پشت آن

already dying off this is what you call a perennial plant which means that it

قبلاً وجود دارد. از بین رفتن این همان چیزی است که شما به آن گیاه چند ساله می گویید، به این معنی که

dies off during the winter months and comes back again in the spring

در ماه های زمستان می میرد و در بهار دوباره برمی گردد،

so this plant will kind of regenerate itself yes so this plant here will die

بنابراین این گیاه به نوعی خود را بازسازی می کند، بله، این گیاه در اینجا از بین می

off so we will cut it away and then next year a new plant will reappear as if by

رود بنابراین ما آن را قطع می کنیم و سپس در سال آینده یک گیاه جدید دوباره ظاهر می شود که گویی با

magic it's grown this height in one growing season and the new baby plants

جادو در این ارتفاع در یک فصل رشد رشد کرده است و بچه های جدید

are already present at the base that's incredible

در حال حاضر در پایه هستند که باورنکردنی است

can you see this particular thing here mr. Steve it is called a capitulum or as

آیا می توانید این چیز خاص را اینجا ببینید آقای. استیو آن را یک کاپیتولوم یا همان

it's more commonly known a flower head

طور که بیشتر می شناسند یک سر گل

careful mr. Steve we wouldn't want that big plant to fall on your head

مراقب آقای. استیو ما نمی خواهیم آن گیاه بزرگ روی سر شما بیفتد

so mr. Steve will now put all of the bits of the dunk ulis into the wheelie

پس آقای. استیو اکنون تمام قطعات دانک اولیس را در

bin

سطل زباله

I must admit this is turning out to be a very busy evening job done and there it

می

is already you can see next year's car dunk

Ulis growing and a year from now we'll be cutting this one down

گذارد. ما این یکی را کاهش

did it do - yes a year ago all of that was going on in

the garden

did it do it is Sunday it's a fun day it's live English day that's what it is

you see that's what we're doing right now at 25 minutes away from 3 o'clock

خواهیم داد. در حال حاضر در 25 دقیقه به دور از ساعت 3

here in the UK I don't know what time it is where you are because I'm not there

اینجا در انگلستان انجام می دهم، من نمی دانم ساعت شما کجاست، زیرا من بعداً آنجا نیستم،

later on we're going to take a look at words to do with law and order and also

ما می خواهیم به کلمات مربوط به قانون نگاهی بیندازیم. و دستور و همچنین

to do with the police as well also another little question what does mr.

با پلیس و همچنین یک سوال کوچک دیگر چه کار آقای.

Duncan that's me and mr. Steve look like in Russian yes I will show you a little

دانکن این من و آقا هستیم. استیو به زبان روسی شبیه است بله، من

bit later on the names our names in the Russian language because I was kind of

کمی بعداً نام‌های ما را به زبان روسی به شما نشان خواهم داد، زیرا من به نوعی

intrigued to find out what our names look like so that coming later on but

کنجکاو شدم که بدانم نام‌های ما چگونه است تا بعداً بیایم، اما در

right now here he is live somewhere in the world but the big question is where

حال حاضر او در جایی زندگی می‌کند. در جهان، اما سوال بزرگ این است که

in the world is mr. Steve we are about to find out right now mr. Steve I'm just

آقای. استیو ما در حال پیدا کردن آقای. استیو

trying to get through to here I've got my finger in my ear because that's what

من فقط سعی می کنم به اینجا

they do on the television mr. Steve are you receiving Melo are you there mr.

برسم. استیو در حال دریافت Melo هستید آقای.

Duncan are you there oh there he is mr. Steve ah mr. Duncan hello hello to you

دانکن تو اونجا هستی اوه اون آقا هست. استیو آه آقای دانکن سلام سلام

how are you I'm okay thank you I know you're there ensconced in the studio

به تو چطوری حالم خوبه ممنون میدونم تو اونجا در استودیو

ensconced ensconced and I am live here in a mystery town yes Petrie I'm just

هستی و من اینجا تو یه شهر اسرارآمیز زندگی میکنم بله پتری من فقط دارم فکر میکنم

wondering now what we will do we will first of all ask on the live chat if

الان چیکار کنیم اول از همه در چت زنده بپرسید که آیا

anyone knows where you are so there is mr. Steve he is somewhere somewhere

کسی می داند شما کجا هستید پس آقای. استیو او جایی است که

quite famous he's not in America he's not in New York he's somewhere a little

کاملاً مشهور است او در آمریکا نیست او در نیویورک نیست او جایی است که کمی

closer to home how about a few clues mr. Duncan well

به خانه نزدیکتر است . دانکن خوب

first of all we will see first of all if anyone has got it right

اول از همه ما می بینیم که آیا کسی درست متوجه شده است یا خیر،

because you know some of our viewers are very very very smart and I have a people

زیرا می دانید که برخی از بینندگان ما بسیار بسیار باهوش هستند و من افرادی

out there mr. Duncan clever people and I was going to say cleverer the nurse who

در آنجا دارم آقای. دانکن افراد باهوش و من می‌خواستیم بگوییم پرستار باهوش‌تر است که مطمئن هستم نت‌ها باهوش‌تر هستند،

I'm sure they're clever the Nets I'm pretty sure of it I think about the law

کاملاً از آن مطمئن هستم، در مورد قانون میانگین‌ها فکر می‌کنم

of averages there will be cleverer people out there

افراد باهوش‌تر

than us so where does anyone want to guess no one's guessing at the moment

از ما وجود خواهند داشت، پس کسی کجاست. می‌خواهم حدس بزنم که در آن لحظه کسی حدس نمی‌زند

where mr. Steve is but he's somewhere very well-known a place where lots of

که آقای. استیو جایی است اما او جایی بسیار شناخته شده است که

tourists visit lots of tourists visit the river or the River Avon oh close

گردشگران زیادی از آن بازدید می کنند، گردشگران زیادی از رودخانه یا رودخانه آون دیدن می کنند، اوه

through the center of this particular town that way let's say we are in

نزدیک مرکز این شهر خاص به این ترتیب، فرض کنید ما در

England okay we are in England because we blend the budgets we went to Russia

انگلیس هستیم، خوب ما در انگلیس هستیم زیرا ما بودجه‌هایی را که هفته قبل به روسیه رفتیم ترکیب کنید،

the week before America last week has no money left so I've just driven up the

آمریکا هفته گذشته پولی ندارد، بنابراین من به تازگی

road to a town I'm actually in England today and this particular town is 92

جاده‌ای را به سمت شهری طی کرده‌ام که در واقع امروز در انگلیس هستم و این شهر خاص در 92

miles or about 170 kilometers northwest of London okay that's quite a long way

مایلی یا حدود 170 کیلومتری شمال غربی لندن است. خیلی خوب است که فاصله زیادی

from London yes go up the m-40 and come off at Junction 50 approximately and you

با لندن دارد، بله، از M-40 بالا بروید و تقریباً در تقاطع 50 پیاده شوید و

will come to this particular town the birthplace have a very famous playwright

به این شهر خاص خواهید رسید، زادگاهش یک نمایشنامه نویس

and poet probably the preeminent playwright and poet in the entire world

و شاعر بسیار مشهور است که احتمالاً نمایشنامه نویس و شاعر برجسته در کل جهان است.

mm-hmm I think clues they should have got it by

-هوم من فکر می کنم سرنخ هایی که آنها باید تا الان به آن می رسیدند

now some good clues there and we have some correct answers already you see

سرنخ های خوبی در آنجا پیدا می کردند و ما پاسخ های درستی داریم که قبلاً می بینید

happy we were right clever people clever people out there and almost too clever

خوشحال هستید که ما افراد باهوشی درست بودیم

yes too clever yes mr. Duncan today I'm in Stratford

. دانکن امروز در استراتفورد هستم

Stratford upon Avon struck effort it's full name because the river even flows

استراتفورد آون نام کامل آن است زیرا رودخانه حتی

through the town through the center of the town yes and it would have been

از مرکز شهر می گذرد بله و

completely non famous town if it wasn't for the fact that William Shakespeare

اگر ویلیام شکسپیر نبود شهر کاملاً غیر معروفی بود.

the famous poet and playwright was born there in fact in

شاعر و نمایشنامه نویس معروف در آنجا متولد شد در واقع در سال

15 I've got my notes in 1564 he was but he was born in this right in this very

15 من یادداشت های خود را در سال 1564 دریافت کردم او بود اما او در همین راستا در همین

house here that we have on the screen and as you can see from that he didn't

خانه ای که در اینجا روی پرده داریم به دنیا آمد و همانطور که می بینید او این کار را نکرد.

come from a poor family because if he was born in a house that big in 1564 he

از یک خانواده فقیر است زیرا اگر در خانه ای به این بزرگی در سال 1564

must have come from quite a wealthy house and in fact he did his father was

به دنیا می آمد، باید از خانه ای کاملاً ثروتمند آمده باشد و در واقع او این کار را

a glove maker a very successful glove maker and wool merchants are of the time

انجام داده است.

and his mother came from a family of rich landowners and farmers so

و مادرش از خانواده ای با زمین داران و کشاورزان ثروتمند بود، بنابراین

Shakespeare's parents were chronic wealthy there are quite wealthy so he

والدین شکسپیر ثروتمندی مزمن بودند و در آنجا کاملاً ثروتمند هستند، بنابراین او

had a very good education which of course must have helped him a lot when

تحصیلات بسیار خوبی داشت که البته باید در

it came to writing plays but he obviously had a natural aptitude for

نوشتن نمایشنامه به او کمک زیادی کرده باشد، اما او بدیهی است که او یک استعداد طبیعی داشت. استعداد

writing plays and I'm recounting the the human story and which he did very

نوشتن ص می گوید و من داستان انسان را بازگو می کنم که البته او با

successfully of course and we have many eight great 132 sorry 39 plays and 154

موفقیت انجام داد و ما هشت عدد عالی 132 ببخشید 39 نمایشنامه و 154

sonnets which is the type of poem as I said he was the son of a successful

غزل داریم که از نوع شعر است همانطور که گفتم او پسر یک

glove maker and but he didn't actually write his plays in Stratford because he

دستکش ساز موفق بود و اما او در واقع نمایشنامه‌هایش را در استراتفورد ننوشت، زیرا

moved to London when he was I think in his late teens early twenties and it was

فکر می‌کنم در اواخر نوجوانی‌اش در اوایل دهه بیست به لندن نقل مکان کرد و

in London that he wrote all of his plays or certainly most of his plays there

در لندن بود که تمام نمایشنامه‌هایش را نوشت یا مطمئناً اکثر نمایشنامه‌هایش در

isn't that much information you would think that they didn't keep very good

آنجا نیستند. اطلاعات زیادی ممکن است فکر کنید که آنها

records back then and Shakespeare himself didn't write a diary so that we

در آن زمان سوابق خیلی خوبی نداشتند و شکسپیر خود دفترچه خاطراتی ننوشت تا

know that a lot about his personal life we don't really know in fact there's

بدانیم که بسیاری از چیزها در مورد زندگی شخصی او که واقعاً نمی دانیم در واقع

been lots of programs about it but a lot of its basically made up don't actually

برنامه های زیادی در مورد آنها وجود داشته است. اما بسیاری از آنها اساساً ساخته شده اند، در

know a lot about his private life fact we don't even really know its exact date

واقع چیزهای زیادی در مورد واقعیت زندگی خصوصی او نمی دانیم، ما حتی واقعاً تاریخ تولد دقیق آن را

of birth but we know when he was christened but we don't know exactly

نمی دانیم، اما می دانیم که او چه زمانی تعمید گرفته است، اما دقیقاً نمی

what his date of birth was is it was a long time ago I know all so wait

دانیم تاریخ او چیست من همه چیز را خیلی وقت پیش می‌دانم، پس منتظر

waymarsh really way back in the sixteenth century he became yes now when

باشید waymarsh واقعی در قرن شانزدهم او تبدیل به بله شد و حالا وقتی

he went to London he became very successful as a play

به لندن رفت به عنوان یک نمایشنامه بسیار موفق

right and he made quite a lot of money in his own right and he teamed up with a

شد و به تنهایی پول زیادی به دست آورد و با

group of people and they built their own theater in London called the Globe

گروهی از مردم متحد شد و آنها نمایشنامه خود را ساختند. تئاتری در لندن به نام Globe

Theatre which is still there today office it's not the same building no cuz

Theater که امروز هم آنجاست، دفتر همان ساختمان نیست،

didn't the original globe burned down I think it did burn down I think I think

نه چون کره اصلی نسوخته است، فکر می‌کنم سوخته است،

you're right it could well it might it probably did but imagine it did it was

فکر می‌کنم حق با شماست، ممکن است احتمالاً سوخته است . اما تصور کنید

it was made completely of wood he was also at the time writing his plays and

که کاملاً از چوب ساخته شده بود، او همچنین در زمان نوشتن نمایشنامه‌هایش

he was an actor as well himself so he used to appear in his own plays and

مشغول بود و خودش هم بازیگر بود، بنابراین در نمایشنامه‌های خودش و

other plays on in the Globe Theatre and he was writing at the time when bubonic

دیگر نمایش‌های تئاتر گلوب ظاهر می‌شد و می‌نوشت. در زمانی که

plague was rife well in England so that that went on for I think 1603 to route

طاعون بوبونیک در انگلستان شیوع زیادی داشت، به طوری که من فکر می کنم از 1603 تا مسیر

1610 there were plagues these regular plays

1610 ، طاعون هایی وجود داشت که این نمایشنامه های معمولی

thousands and thousands of people dying that he didn't die from bubonic plague

هزاران و هزاران نفر می میرند که او در اثر طاعون

although he did die at the relatively young age of 53 but but I think that but

نمرده بود، اگرچه او در سن نسبتا کم 53 سال اما من فکر می کنم که اما

that period Steve that period of time I think I think mid fifties was actually

آن دوره استیو آن دوره فکر می کنم فکر می کنم اواسط دهه پنجاه در واقع

quite old wasn't it well other than the average age then was probably about 36

کاملاً مسن بود، به غیر از میانگین سنی خوب نبود پس احتمالاً حدود 36 سال بود

that you would die yes sir he lived quite a quite a good

که می میرید بله قربان او در سن بسیار خوبی

age it's why it's worth noting that people people in the 16th century people

زندگی کرد. چرا شایان ذکر است که مردم در قرن شانزدهم، مردم

didn't live that long they didn't live very long quite often also it was very

آنقدر عمر نمی‌کردند که عمر طولانی نداشتند، اغلب اوقات بسیار

common for for women to die during childbirth

رایج بود که زنان در حین زایمان

exactly so well it was I think he was I think his mother and father had about 8

دقیقاً به خوبی می‌میرند، فکر می‌کنم او بود. مادر و پدرش حدود 8

children don't know how many of them survived but as you can see from this

فرزند داشتند که نمی دانم چند نفر از آنها جان سالم به در بردند اما همانطور که از این خانه می بینید

house his parents had quite a lot of money of their own because he was a

پدر و مادرش پول زیادی از خود داشتند زیرا او یک

successful businessman he came from a rich family now the house itself is

تاجر موفق بود و از خانواده ای ثروتمند می آمد. خانه به خودی خود

typical of houses of its time so it's made of a wooden frame with what

نمونه ای از خانه های زمان خود است، بنابراین از یک قاب چوبی ساخته شده است که

we call wattle and daub in between so the white in between that the timber

ما آن را واتر می گوییم و در میان آن ضماد می گوییم، بنابراین سفیدی بین آن ها که

frames you can see is a type of it's like a type of plaster which is made

قاب های چوبی آن را می بینید، نوعی از آن است که مانند یک نوع گچ ساخته شده است.

from sort of mud and clay and Anibal dung and straw and all sorts of things

از نوعی گل و خاک رس و سرگین حیوانات و s کاسه و همه چیز را

mixed together and you sort of pack it in between the in between the wooden

با هم مخلوط می کنید و آن را در بین چاه چوبی بسته بندی می کنید

well there was a wooden lattice which is the wattle and then the door vis the

، یک مشبک چوبی وجود داشت که همان طناب است و سپس در مقابل

plaster you put on top so there was like fine wooden lattice it's quite amazing

گچی که روی آن گذاشته بودید، مانند شبکه چوبی ظریفی بود. بسیار شگفت انگیز

Steve quite amazing that's how they used to build houses at those days it's

استیو بسیار شگفت انگیز است که در آن روزها چگونه خانه می ساختند.

amazing they they actually use poop yes they used animal dung mixed with clay

شگفت انگیز است که آنها در واقع از مدفوع استفاده می کردند بله آنها از سرگین حیوانات مخلوط با خاک رس

and straw and all sorts of stuff to pack this in and actually it was well I mean

و کاه و انواع چیزها برای بسته بندی آن استفاده می کردند و در واقع خوب بود منظورم

it was a very successful building material because it still houses that

این بود که همینطور بود. یک مصالح ساختمانی بسیار موفق ، زیرا هنوز خانه

were built with it all those hundreds of years ago is still standing and I've

هایی که صدها سال پیش با آن ساخته شده اند، هنوز پابرجاست و

still got the original plaster work actually in the building this of course

من هنوز گچ کاری اصلی را در این ساختمان دارم، البته

has been restored an interesting fact about this house was that the famous

این بازسازی شده است یک واقعیت جالب در مورد این خانه بود. که

showman Barnum PT Barnum in 1846 I wanted to buy this house okay and take

شومن معروف Barnum PT Barnum در سال 1846 می خواستم این خانه را خوب بخرم و

it apart and rebuild it in America and at that time there was a lot of

آن را جدا کنم و در آمریکا دوباره بسازم و در آن زمان

resurgence in the interest in Shakespeare and they were horrified at

علاقه زیادی به شکسپیر تجدید شد و آنها

the thought that Shakespeare's birthplace might end up in another

از این فکر که زادگاه شکسپیر ممکن است به کشور دیگری ختم شود، وحشت زده بودم،

country so they they got a committee together and and and I've got some money

بنابراین آنها یک کمیته با هم تشکیل دادند و و و من مقداری پول

together and I actually bought it themselves to prevent it being sent out

با هم دارم و در واقع خودم آن را خریدم تا از ارسال آن

to America so it could have ended up there like one of the London bridges did

به آمریکا جلوگیری کنم تا به پایان برسد. در آنجا مانند یکی از پل های لندن

so it's almost an early version of activism yes

، تقریباً نسخه اولیه فعالیت است، بله

exactly well they just got together to prevent it being sold abroad the house

دقیقاً خوب آنها برای جلوگیری از فروش آن در خارج از کشور گرد هم آمدند، خانه

now is in fact a museum so you can go there and it's sort of laid out in in

در حال حاضر در واقع یک موزه است، بنابراین می توانید به آنجا بروید و به نوعی در آن قرار داده شده است.

the decorations and style of that particular time so you can wander around

تزئینات و سبک آن زمان خاص تا بتوانید در اطراف پرسه بزنید

and see what life was like for Shakespeare growing up in the 16th

و ببینید که زندگی شکسپیر در قرن شانزدهم چگونه

century and you can alter it so it's a kind of a mecca for people interested in

بوده است و می توانید آن را تغییر دهید تا به نوعی مکه برای افراد علاقه مند به

creature so when I say I'm like a mecha it's like a pilgrimage people will go

مخلوقات باشد. مثل یک مکانیک مانند یک زیارت است که مردم خواهند رفت

it's a mecca with inverted commas so we're not talking about a pilgrimage for

، یک مکه با کاماهای معکوس است، بنابراین ما در مورد زیارت

for Muslim people like the city in Saudi Arabia but it's a similar when we say

برای مسلمانان مانند شهری در عربستان سعودی صحبت نمی کنیم، اما وقتی می گوییم

something's a mecca for something then that means people will go there and

چیزی مکه برای چیزی است، مشابه است. پس این بدان معناست که مردم به آنجا می روند و

celebrate something and worship in this case literature and Shakespeare yes you

چیزی را جشن می گیرند و در این مورد ادبیات و شکسپیر را عبادت می کنند بله، شما

can also say a place that draws a large crowd yes for a particular purpose

همچنین می توانید جایی را که جمعیت زیادی را به خود جلب می کند، برای یک هدف خاص

somethings famous about that place like Mecca is obviously the birthplace of

Islam and Muhammad where is that this is the birthplace of literature of

بگویید. کجاست که اینجا زادگاه ادبیات

world-class literature certainly modern literature because you have to also bear

ادبیات کلاس جهانی است، قطعاً ادبیات مدرن ، زیرا باید این را نیز

in mind that Shakespeare's worth had had a very big effect on the English we use

در نظر داشته باشید که ارزش شکسپیر تأثیر بسیار زیادی بر انگلیسی هایی که امروزه استفاده می کنیم داشته

nowadays yes and apparently I was reading at the time there was a lot of

است، بله و ظاهراً من در آن زمان در آنجا مطالعه می کردم. انتقادات زیادی بود که

criticism people used to criticize him because he didn't have although he was

مردم از او انتقاد می کردند، زیرا او نداشت، اگرچه

quite well educated apparently he wasn't university educated hmm so he wasn't

تحصیلات بالایی داشت، ظاهراً تحصیلات دانشگاهی نداشت، هوم، بنابراین او در

regarded as amongst fellow playwrights and poets at the time elitist they were

بین نمایشنامه نویسان و شاعران همکار در آن زمان نخبه گرا محسوب نمی شد.

yes he wasn't regarded as in the top they were a bit jealous of him because

در اوج در نظر گرفته نمی شد آنها کمی به او حسادت می کردند زیرا

he was writing very good plays and they probably weren't they're a bit jealous

او نمایشنامه های بسیار خوبی می نوشت و احتمالاً کمی به او حسادت نمی کردند.

of him I mean imagine if you were a playwright trying to make make a name

نمایشنامه نویسی بودید که در دهه 1600 سعی داشت برای خود نامی دست

for yourself in the 1600s and you happen to be born at the same time as William

و پا کند و اتفاقاً همزمان با ویلیام

Shakespeare that's very unfortunate yes yeah because if he hadn't have been

شکسپیر به دنیا آمدید که بسیار متأسفانه است، بله، زیرا اگر او

born at the time there'd been somebody else around it would have been very

در آن زمان متولد نمی شد، شخص دیگری وجود داشت. در اطراف آن بسیار

famous but imagine being born you're a playwright and you want to write plays

معروف بود، اما تصور کنید وقتی به دنیا می‌آیید، یک نمایشنامه‌نویس هستید و می‌خواهید نمایشنامه بنویسید

and you're born at the same time as Shakespeare you're never going to be

و همزمان با شکسپیر متولد می‌شوید، هرگز مشهور نخواهید شد،

famous just happy no wonder they were criticizing him and also at that time

فقط خوشحال هستید، تعجبی ندارد که از او انتقاد می‌کردند و همچنین در آن زمان

people were still very suspicious of new things that came along so that people

مردم هنوز به چیزهای جدیدی که به وجود می آمد بسیار مشکوک بودند به طوری که

were quite distrusted they they wouldn't accept things straight away new ideas

مردم کاملاً بی اعتماد بودند آنها چیزها را بلافاصله نمی پذیرفتند ایده های جدید

new concepts new ways of expressing yourself

مفاهیم جدید روش های جدید بیان خود

so so way back in a sixteenth century things were still developing is it in

، بنابراین در قرن شانزدهم همه چیز هنوز وجود داشت. توسعه آن

the form of the way human beings think when you think nearly 600 years ago

به شکل طرز فکر انسان‌هاست، زمانی که تقریباً 600 سال پیش فکر می‌کنید که

that's incredible credibly long period of time yeah it's

دوره زمانی بسیار باورنکردنی است، بله

just amazing to think that all that was going on you can't imagine them as much

، شگفت‌انگیز است که فکر کنید همه آن‌چه در جریان بود، نمی‌توانید آن‌ها را به اندازه‌ای مدنی تصور کنید.

civilization at the time but obviously there was so there aren't many actual

در آن زمان بود، اما بدیهی است که وجود داشته است، بنابراین حقایق واقعی زیادی

facts about Shakespeare that are very reliable though there are some things

در مورد شکسپیر وجود ندارد که بسیار قابل اعتماد باشد، هرچند چیزهایی

that have been I think made up over the years especially when it when it comes

وجود دارد که فکر می کنم در طول سال ها ساخته شده است، به خصوص وقتی صحبت

to his love life yes it's all I think it's all practically made up he had two

از زندگی عاشقانه او به میان می آید، بله، همه چیز است. من فکر می‌کنم همه اینها عملاً ساخته شده است که او دو

daughters he had two daughters and a wife and Hathaway of course is I think

دختر داشت، او دو دختر و یک همسر داشت و البته هاتاوی است که من فکر می‌کنم

she was famous in her own right wasn't she yes she had her own cottage exactly

او به خودی خود مشهور بود، نه او بله، او کلبه خودش را داشت که

well when he came he didn't actually but I mean there is the famous theater the

دقیقاً وقتی او آمد. در واقع اما منظورم این است که تئاتر معروف

Royal Shakespeare Theatre in Stratford yes

تئاتر رویال شکسپیر در استراتفورد وجود دارد، بله،

but that was nothing to do with Shakespeare because he didn't really

اما این ربطی به شکسپیر نداشت، زیرا او واقعاً

spend that much time after he left apparently didn't spend that much time

زمان زیادی را بعد از رفتن سپری نکرد، ظاهراً زمان زیادی را

in Stratford he went back there three years before he died but he never he

در استراتفورد سپری نکرد. سه سال قبل از مرگش به آنجا برگشت، اما

never opened a theater in Shakespeare that was built in eighteen no

هرگز تئاتری را در شکسپیر افتتاح نکرد که در هجده سال ساخته شده بود.

1930-something Massell abrasion are of his life but there wasn't a theater in

in Stratford before that and so that had nothing to do with him so it's quite

د o با او بسیار

interesting go to the Royal Shakespeare Theatre in in in stratford-upon-avon and

جالب است که به تئاتر رویال شکسپیر در استراتفورد آپون ایون بروید

it had nothing to do with him that was built many centuries later yeah I think

و هیچ ربطی به او نداشت که قرن ها بعد ساخته شد، بله، من فکر می کنم

this is a musician this is a misconception some people have they

این یک موسیقیدان است، این تصور اشتباهی است که برخی افراد دارند.

think the theater in Stratford is actually the one he built but it isn't

فکر کنید تئاتر در استراتفورد در واقع همان تئاتری است که او ساخته است،

it's actually in London 1932 it was built yes the theatre that he was

اما در واقع در لندن نیست، در سال 1932 ساخته شد بله، تئاتری که او

responsible for forming was with a group of

مسئول تشکیل آن بود با گروهی

was was the Globe Theater in London but the Royal Shakespeare Theatre have

از تئاتر گلوب در لندن بود، اما تئاتر رویال شکسپیر بود.

nothing to do with him at all is it wasn't built until 1932 I remember when

اصلاً با او کاری ندارم زیرا تا سال 1932 ساخته نشده بود، به یاد دارم زمانی که

we went to stratford-upon-avon to meet some students and also a teacher yeah

برای ملاقات با تعدادی از دانش آموزان به استراتفورد آپون آوون رفتیم و همچنین یک معلم

come here from from South Korea we did and I remember that particular day it

از کره جنوبی که اینجا بودیم و آن روز خاص را به یاد دارم.

was absolutely full of people the whole place we did actually visit

تمام مکانی که ما واقعاً از

Shakespeare's house but we didn't go in because there were so many people

خانه شکسپیر بازدید کردیم کاملاً پر از مردم بود، اما ما به آنجا نرفتیم زیرا تعداد زیادی از مردم در

queuing and waiting to go in two and a half million people visit Stratford

صف ایستاده بودند و منتظر رفتن بودند، سالانه دو و نیم میلیون نفر از استراتفورد بازدید

every year and just basically tourists coming to to learn about more about

می کنند و اساساً گردشگران شرکت می کنند. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد

Shakespeare and and it's a beautiful spot because there's a lovely River wide

شکسپیر و این یک مکان زیبا است زیرا رودخانه ای زیبا و پهن

river flowing to the center seat so you can go on nice boat trips you can have a

رودخانه وجود دارد که به سمت صندلی مرکزی جریان دارد، بنابراین می توانید به سفرهای زیبا با قایق بروید و می توانید یک

meal on the river we had a lovely day with with with those students and the

وعده غذایی را در رودخانه میل کنید. آن دانش‌آموزان و

teacher from South Korea they'd had an awful they'd have an awful journey here

معلمان کره‌جنوبی سفر وحشتناکی را سپری کرده‌اند

and not a particularly nice time I seem to remember but we had a nice day and

و به نظر می‌رسد زمان خوبی را به یاد نمی‌آورم، اما ما روز خوبی را سپری

we've got film to prove it all I'm sure that many of your viewers would have

کردیم و فیلمی برای اثبات همه چیز داریم. مطمئن هستم که بسیاری از بینندگان شما آن را

watched it yes I had to take that video off by the way because of there was some

تماشا می‌کردند، بله، من مجبور شدم آن ویدیو را حذف کنم، زیرا

music on there that came up for copyright infringement well perhaps you

موسیقی‌هایی در آنجا وجود داشت که به دلیل نقض حق نسخه‌برداری به وجود آمده بود، شاید شما

can reload it with some of your own music or mr. Duncan yes yes actually you

بتوانید آن را با برخی از آهنگ‌های خودتان یا آقای دکتر بارگیری مجدد کنید. . دانکن بله بله در واقع شما

know you know what III had almost I had almost forgotten all about that that we

می دانید که چه چیزی III داشت تقریباً من تقریباً همه چیز را فراموش کرده بودم که ما

did that and that was all so many years ago maybe six so maybe seven years ago

آن کار را انجام دادیم و این همه سال ها پیش بود، شاید شش، شاید هفت سال پیش

Steve so yeah you know what I'm going to do that so do you have any more

استیو، بله، شما می دانید که من قرار است چه کار کنم آیا شما اطلاعات بیشتری

information for us I think that's about it mr. Duncan oh there's 27,000 people

برای ما دارید، من فکر می کنم در مورد آن آقای. دانکن، اوه، 27000

live in stratford-upon-avon oh it's a quest

نفر در استراتفورد-اپون-ایون زندگی می کنند، اوه این یک تلاش

that's that's quite that's quite a few you mate you just normally just shorten

است که خیلی کم است که شما با هم جفت می گیرید، فقط به طور معمول

it just Stratford you don't the on Aven a lot there's lots of towns in and

آن را کوتاه کنید، فقط استراتفورد، شما در Aven نیستید ، تعداد زیادی شهرک در داخل و

cities in England that have on something after it the name of the town then on

شهرها وجود دارد. انگلستان که روی چیزی بعد از آن نام شهر دارد، پس

yeah normally if the name is the same another place yes a newcastle-upon-tyne

معمولاً بله، اگر نام یک مکان دیگر باشد، بله یک نیوکاسل-آن-تاین

yes oh there's a river tyne flowing through it because there's that there's

بله، اوه یک رودخانه تاین در آن جریان دارد،

more there's more than one new castle and there's more than one stratford

زیرا بیشتر از یک مکان جدید وجود دارد. قلعه و بیش از یک استراتفورد وجود دارد

that's it so they so that the one with the river is stratford-upon-avon so

که آن را به طوری که یکی با رودخانه استراتفورد بر آون است،

that's how you can differentiate them to tell them apart have you noticed

بنابراین چگونه می توانید آنها را از هم متمایز کنید تا آنها را از هم جدا کنید

something that I'm wearing mr. Duncan that doesn't belong to me yes you you

. دانکن که متعلق به من نیست، بله،

you are wearing my hat I'm wearing your red cap yes I've noticed which I thought

شما کلاه من را به سر می‌کنید، من کلاه قرمز شما را بر سر دارم، بله، متوجه شدم که

well I'm wearing a red shirt I need something to match it so I

خوب فکر کردم یک پیراهن قرمز پوشیده‌ام، به چیزی متناسب با آن نیاز دارم، بنابراین

grabbed mr. Duncan's famous baseball cap before I left the house and drove to

آقای را گرفتم. کلاه بیسبال معروف دانکن قبل از اینکه از خانه بیرون

Stratford and I thought I wonder if mr. Duncan will notice and will he be angry

بیایم و به استراتفورد بروم و فکر کردم که آیا آقای. دانکن متوجه خواهد شد و آیا عصبانی خواهد

I did notice and I'm not angry good well do you want me to come back to

the studio mr. doom we will see you a little bit later Steve yes it'll take me

شد. عذاب، کمی بعد شما را خواهیم دید استیو بله، من حدوداً طول خواهد کشید،

about oh I'd say about 30 seconds a drive back from Stratford that's pretty

اوه، می توانم بگویم حدود 30 ثانیه رانندگی از استراتفورد که بسیار

fast we'll see you in a short while bye that's mr. Steve he will be back in the

سریع است، در مدت کوتاهی شما را می بینیم خداحافظ آقای. استیو او تا

studio live in a few moments but seeing that we are talking all about the

چند لحظه دیگر به استودیو بازخواهد گشت، اما با دیدن اینکه ما همه چیز در مورد

English language I thought it would be fun to take a look at an excerpt from

زبان انگلیسی صحبت می کنیم، فکر کردم جالب است که به بخشی از

one of my full English lessons and in this particular clip we are talking all

یکی از درس های کامل انگلیسی من نگاهی بیندازم و در این کلیپ خاص ما در حال صحبت کردن همه چیز

about phrasal verbs

در مورد

what exactly is a phrasal verb well first of all a verb is a word that

افعال عبارتی دقیقاً چه فعل عبارتی است خوب اول از همه یک فعل کلمه ای است که

expresses an action it is a doing word it shows in action phrasal verbs are

یک عمل را بیان می کند یک کلمه عملی است که در عمل نشان می دهد افعال عبارتی

formed by two or more words usually consisting of an adverb and a main verb

از دو یا چند کلمه تشکیل می شوند که معمولاً از یک قید و یک قید تشکیل می شوند. فعل اصلی

they can be transitive or intransitive good examples of phrasal verbs include

آنها می توانند متعدی یا ناگذر باشند مثال های خوب از افعال عبارتی عبارتند از

run out you run out of petrol you've used up all the petrol the petrol has

اجرا کردن شما تمام بنزین را تمام کرده اید شما تمام بنزین را مصرف کرده اید بنزین

run out the car has used up all the petrol

تمام شده است ماشین تمام بنزین را مصرف کرده است

another good phrasal verb is hang up too when the telephone conversation is to

یکی دیگر از فعل های عبارتی خوب نیز خاموش است. وقتی مکالمه تلفنی قرار است تلفن را

hang up you hang up on someone you hang up on the person you were talking to

قطع کنید، تماس را با کسی قطع می‌کنید ، تماس را با شخصی که با او صحبت می‌کردید قطع می‌کنید،

then there is hand in you hand in your homework you give the homework to your

سپس در تکالیف دست به دست می‌شوید، تکالیف را به معلم خود می‌دهید

teacher another phrasal verb is mix up this can

، یک فعل عبارتی دیگر مخلوط کردن

be the action of combining or mixing two or more things together mix URP can also

است. عمل شانه ترکیب کردن یا اختلاط دو یا چند چیز با هم مخلوط کردن URP همچنین می تواند

mean to mistake one thing for another phrasal verbs are used as a way of

به معنای اشتباه گرفتن یک چیز با افعال عبارتی دیگر باشد، به عنوان راهی برای

expressing an action in an informal way they can often be confusing to those

بیان یک عمل به روشی غیررسمی استفاده می شود که اغلب می تواند برای کسانی که

learning English as a second language

انگلیسی را به عنوان زبان دوم

did do and if we have time we will take another look at one of my live English

یاد می گیرند گیج کننده باشد. اگر وقت داشته باشیم دوباره به یکی از درس‌های انگلیسی

lessons but now here he is you know what's coming next

doot-doot it is Sunday afternoon it's coming up to three o'clock here in the

زنده‌ام نگاه می‌کنیم، اما حالا او اینجاست، می‌دانی بعد از ظهر یکشنبه بعدازظهر است، اینجا در بریتانیا تا ساعت سه می‌رسد،

UK I don't know what time it is where you are because I'm not there can I say

نمی‌دانم زمانی که شما آنجا هستید، چون من آنجا نیستم، می توانم

a big hello to TS watching in Indonesia it's nice to see you here and a big

یک سلام بزرگ به تی اس که در اندونزی تماشا می کند، بگویم، خوشحالم که شما را اینجا می بینم و یک

welcome to you all so guess who has just arrived in the studio here he comes oh

خوش آمدگویی بزرگ به همه شما، بنابراین حدس بزنید که چه کسی به تازگی وارد استودیو شده است، او می آید.

oh mr. Duncan oh I had to drive like a

اوه آقا دانکن اوه، من مجبور شدم مثل یک

maniac to get here today all the way from Stratford I've broken every law

دیوانه رانندگی کنم تا امروز از استراتفورد به اینجا برسم، همه قوانین

what an entrance it's mr. Steve hello hello hello

را زیر پا گذاشته ام. استیو سلام سلام سلام

yes I've driven like a maniac mr. Duncan talking about the law

بله من مثل یک آقای دیوانه رانندگی کرده ام. دانکن در مورد قانون صحبت می‌کند

I went faster than any police car could catch up with me on the way back to Much

من سریع‌تر از هر ماشین پلیسی در راه بازگشت به Much Wenlock رفتم

Wenlock we are talking about the police today some words and expressions to do

with the police

so all of that coming later on mr. Stevie but but you're okay now I love

. استیوی، اما تو خوب هستی، من

this shirt by the way well I wonder if anyone else is noticed

این پیراهن را خیلی دوست دارم، نمی‌دانم که آیا کسی متوجه شده است که

we'll look at the live chat in a minute where did I get this from mr. Duncan do

در عرض یک دقیقه به چت زنده نگاه خواهیم کرد که من این پیراهن را از کجا دریافت کردم. دانکن

you remember I think if I remember right didn't you buy it all on one of our

یادت هست فکر می کنم اگر درست یادم باشد آیا در یکی از

holidays I did I bought it from Turkey oh okay Zeki when we went to Turkey I

تعطیلات ما همه را نخریدی من آن را از ترکیه خریدم اوه خوب زکی وقتی به ترکیه

went to a market and one actually was quite a quite a high-class shop in which

رفتیم به یک بازار رفتم و در واقع یکی از آنها کاملاً عالی بود. مغازه باکلاسی که در

would have been let me think where would that have been was that in cash it could

آن بود اجازه دهید فکر کنم کجا بود که نقدی می

have been cash yes or would it have been wet fethiye it

توانست نقدی باشد بله یا فتحیه خیس

could have been 38 or what could have been cash no I can't remove it was cash

می توانست 38 باشد یا چه چیزی می توانست نقدی باشد نه من نمی توانم حذفش نقدی بود

but yes and I've never I think I've worn it once

اما بله و من هرگز فکر نمی‌کنم یک بار آن را

hmm because I bought it when you're on a holiday you buy shirts and you think

پوشیده‌ام، چون آن را خریدم وقتی در تعطیلات هستید، پیراهن می‌خرید و فکر می‌کنید

what's a nice shirt then you get it you get it home and you lose confidence in

چه پیراهن خوبی است، سپس آن را دریافت می‌کنید ، آن را به خانه می‌آورید و شما با پوشیدن آن اعتماد به نفس خود را از دست

wearing it so I lost a bit of confidence so I haven't worn it probably when did

می دهید، بنابراین من کمی اعتماد به نفسم را از دست دادم، بنابراین آن را نپوشیده ام، احتمالاً

we go to Turkey how long ago many years many years ago mr. Duncan when did we

چه زمانی چند سال پیش به ترکیه رفتیم آقای. دانکن

last go to Turkey six seven years ago less time you are not gonna believe it

آخرین بار کی شش هفت سال پیش به ترکیه رفتیم، کمتر باور نمی‌کنی

yes it's about seven seven years ago since we went to Turkey see this is

بله، از زمانی که به ترکیه رفته‌ایم حدود هفت سال پیش است، ببینید این

quite a stylish shirt do you notice there on the on the sleeve on the sleeve

یک پیراهن بسیار شیک است. آستین

don't undo it mr. Duncan doesn't need to be undone I went to have a look where

آن را باز نکنید آقای. دانکن نیازی به بازگرداندن ندارد، من رفتم تا ببینم کجا

you could do it there's a black on that side and and a different colored one

می‌توانید این کار را انجام دهید، یک رنگ مشکی در آن طرف است و یک رنگ متفاوت با

that size this is a style yes I like this shoot I'm gonna start wearing it

اندازه این سبک است، بله من این عکس را دوست دارم، دوباره شروع به پوشیدن آن می‌کنم.

again let's see if I get some good comments about it very stylish I must

بیایید ببینیم آیا نظرات خوبی در مورد آن بسیار شیک دریافت می کنم، باید

say you know a million dollars it goes very well with my red hat yes

بگویم که می دانید یک میلیون دلار با کلاه قرمزی من خیلی خوب می شود بله

that's why I put it on so do you would you like to have a look at the live chat

به همین دلیل آن را گذاشتم، پس دوست دارید به چت زنده استیو نگاهی بیندازید.

Steve yes I would mr. Duncan let's have a look right now there it is

بله من آقای دانکن بیایید همین الان نگاهی بیندازیم آنجا

on the screen Olga likes my shirt Olga loves your shirt secured there is

روی صفحه است اولگا پیراهن من را دوست دارد اولگا عاشق پیراهن توست

Pedro though and Ali Valley is from Turkey this is a Turkish shirt yes this

اما پدرو و علی ولی

from Turkey so this shirt came all the way from Turkey there we go yes maybes

از ترکیه است. ما به آنجا رفتیم بله، شاید

looked up for that cash and a fetch a and Olga said she noticed this shirt

به دنبال آن پول نقد و یک گرفتن بود و اولگا گفت که از همان ابتدا متوجه این پیراهن شده است

right from the beginning yes I'm going to go through my entire wardrobe in a

بله، من یک سال دیگر تمام کمد لباسم را مرور خواهم

year and then we're gonna start from the beginning I wonder if I've got fifty two

کرد و سپس از اول شروع می کنیم. تعجب می کنم که آیا من پنجاه و دو

shirts mister do you know what that is a brilliant idea maybe one week on the

پیراهن دارم آقا، آیا می دانید چه ایده ای عالی است، شاید یک هفته در

live stream one Sunday we could talk about our own clothing so we could show

پخش زنده یک یکشنبه بتوانیم در مورد لباس خود صحبت کنیم تا بتوانیم

some of our clothes maybe we could show some of our favorite clothes but also

برخی از لباس هایمان را نشان دهیم، شاید بتوانیم برخی از لباس هایمان را نشان دهیم. لباس های مورد علاقه اما همچنین

maybe some of the things that we bought in the past but would never wear again

شاید برخی از چیزهایی که در گذشته می خریدیم اما هرگز دوباره نمی

oh yes that's a good idea now I know for a fact I know that Steve

پوشیم اوه بله این ایده خوبی است اکنون من در واقع می دانم که می دانم که استیو

has a lot of clothing that he bought and this was during the time when I was away

لباس های زیادی دارد که خریده است و این در آن زمان بوده است. زمانی که من

in China and you bought some very strange clothes well yes that the other

در چین نبودم و شما مقداری نسخه خریدید لباس های عجیب و غریب خوب بله،

friends said that looked good on me that they said looked good on you but in fact

دوستان دیگر گفتند که به نظر من خوب بود، آنها گفتند که به نظر شما خوب است، اما در واقع

it didn't just say I was going out to a lot of nightclubs at the time I was

این فقط نمی گفت که من در آن زمان به کلوپ های شبانه زیادی می رفتم که با آنها زیاد می گشتم.

hanging around with a lot of sort of friends who were probably he bother they

برخی از دوستانی که احتمالاً او را اذیت می کرد

were younger than me okay and they were trying to get me to go out with them and

، آنها از من کوچکتر بودند، خوب و آنها سعی می کردند من را با آنها بیرون بروم و

become more trendy and this isn't one of the shirts because we brought this

شیک تر شوم و این یکی از آن پیراهن ها نیست زیرا ما این پیراهن

together on holiday but they did try to get me to wear clothes which probably

را در تعطیلات با هم آوردیم، اما آنها این کار را انجام دادند. سعی کن از من لباسی بپوشی که احتمالاً

were too young for me at the time yes this is the problem though so sometimes

در آن زمان برای من خیلی جوان بود، بله ، مشکل همین است، بنابراین گاهی اوقات

you can buy an item of clothing in it in maybe someone says oh that looks great

می توانید یک لباس در آن بخرید، شاید کسی بگوید اوه به نظر شما عالی است،

on you but really later you realize that that particular item of clothing does

اما واقعاً بعداً متوجه می شوید که آن لباس خاص

not look good No so maybe we could do that one week we could have a look at

خوب به نظر نمی رسد نه، بنابراین شاید بتوانیم این کار را یک هفته انجام دهیم، می توانیم به

some of our clothes from the past things that we used to wear or maybe things

برخی از لباس هایمان مربوط به چیزهایی که قبلا می پوشیدیم یا شاید چیزهایی

that we bought and decided that maybe we shouldn't wear it because it looks

که خریدیم و تصمیم گرفتیم که شاید نباید نگاه کنیم. آن را بپوشید زیرا وحشتناک به نظر می رسد

dreadful that's a very interesting subject because some people go out

موضوع جالبی است زیرا برخی از مردم برای خرید بیرون می روند

shopping don't they mr. and they they don't spend very much time

نه آقای. و آنها زمان زیادی را صرف

deciding they just say well like that that that and they just buy it and take

تصمیم گیری نمی کنند و فقط خوب می گویند که آن و فقط آن را می خرند و

it home they make very quick decisions on purchases of clothes by Pedro Pedro

به خانه می برند.

going already yes have rude they probably got

something else to do doesn't matter we don't mind we know you'll be back and

انجام دادن مهم نیست، ما مهم نیستیم، می دانیم که تو برمی گردی و

but some people like myself go out shopping and I thought shall I have that

اما برخی از افراد مثل من برای خرید بیرون می روند و فکر کردم که

shan't I does that look quite right doesn't it I

آیا این کار را انجام دهم، آیا این کار را کاملاً درست انجام دهم، اینطور نیست.

my head gets filled with indecision and then I end up going home buying nothing

پر از بلاتکلیفی می شود و بعد من به خانه می روم و چیزی

I'll tell you something never go shopping with my sister Oh your sister

نمی خرم. به شما چیزی می گویم که هرگز با خواهرم به خرید نرو اوه خواهرت

loves shopping my sister is a Shopaholic I shouldn't say that but she loves going

عاشق خرید است خواهر من یک خریدار است.

shopping but she will I went out shopping once with my sister when I was

زمانی که من در اوایل دهه بیستم بودم، یک بار با خواهرم برای خرید رفتیم

in my early twenties and she just told me to buy and buy that that'll suit you

و او فقط به من گفت که بخرم و بخرم که برای خرید شما مناسب است،

buy that but you know I never wore any of them no spent a fortune and never

اما می دانید که من هرگز هیچ کدام از آنها را نپوشیدم، نه پول زیادی خرج کردم و نه

warrant got them home and I didn't like them yeah there are two things you

تضمین کردم آنها را به خانه برگردانم. و من آنها را دوست نداشتم بله دو کار وجود دارد که

should never do there are two things you should never do and this is this is a

هرگز نباید انجام دهید دو کار وجود دارد که هرگز نباید انجام دهید و این یک

little tip from me you should never go shopping with other people if you are

نکته کوچک از طرف من است که اگر در حال خرید لباس هستید هرگز با افراد دیگر به

buying clothes because quite often you can make a bad purchase and the other

خرید نروید زیرا اغلب اوقات ممکن است خرید بدی انجام دهید و مورد دیگر

thing I don't necessarily agree with you there yes but but they might persuade

که من لزوماً موافق نیستم. با شما در آنجا بله، اما آنها ممکن است

you to wear something that because they're trying to change your image but

شما را متقاعد کنند که چیزی بپوشید که چون آنها سعی می کنند تصویر شما را تغییر دهند، اما

maybe they're trying to change your image too much or maybe they're getting

شاید آنها سعی می کنند تصویر شما را بیش از حد تغییر دهند یا شاید آنها

bored and they just want to go out of the shop and they just tell you to buy

خسته شده اند و فقط می خواهند از آن خارج شوند. مغازه و آنها فقط به شما می گویند که

it you can get out of the shop and go for a cup of coffee

آن را بخرید، می توانید از مغازه بیرون بروید و برای یک فنجان قهوه بروید

yes that's it so it's a and another thing is well talking of buying things

بله همینطور است، بنابراین این یک چیز است و چیز دیگر این است که خوب صحبت کردن در مورد خرید کالا است،

never go to the supermarket to buy food if you are hungry never so never do your

هرگز برای خرید غذا به سوپرمارکت مراجعه نکنید. گرسنه هرگز، پس

grocery shopping if you are hungry and the reason why I say that is because you

اگر گرسنه هستید هرگز از خواربار فروشی خود خرید نکنید و دلیل اینکه من این را می گویم این است که اگر گرسنه

are more tempted to put lots of things into the basket if you are hungry so

هستید بیشتر وسوسه می شوید که چیزهای زیادی را در سبد قرار دهید، بنابراین

never go food never go shopping for clothes if you clothes are getting tatty

هرگز غذا نروید، اگر لباس دارید، هرگز برای خرید لباس نروید. گرفتن tatty

yes because otherwise you buy anything I'd say you might be tempted to buy

بله چون در غیر این صورت شما خرید هیچ چیز نمی توانم بگویم ممکن است وسوسه شوی

anything I Pedro see you Pedro buy what Pedro is going to do

هر چیزی بخری من پدرو می بینمت پدرو می خواهد کاری را بخرد که پدرو قرار است انجام دهد

I'm very interested no maid luck says ts okay then why good luck oh I don't know

من بسیار علاقه مند هستم.

maybe maybe maybe Pedro's going somewhere maybe for an interview or a

در جایی شاید برای یک مصاحبه یا قرار ملاقات

date a date yes now I'm very interested a lot of new people on the live chat

بله در حال حاضر من بسیار علاقه مند هستم بسیاری از افراد جدید در چت زنده

today mr. Duncan shall we have another look the live chat there it is - Germany

امروز آقای. دانکن باید نگاهی دیگر به چت زنده در آنجا بیاندازیم - آلمان

says edeltraut Schmidt Belarus es always saying but goodbye - ts there we go I

می‌گوید edeltraut اشمیت بلاروس همیشه می‌گوید اما خداحافظ - همین‌جا می‌رویم من

saw somebody new but I couldn't pronounce their name because it's in is

یک نفر جدید را دیدم اما نتوانستم نام او را تلفظ کنم زیرا در

it syllabic second from the top oh yes of course

هجای دوم از بالا است. اوه، بله، البته به

that looks let me just get that back again now if I'm not mistaken that looks

نظر می رسد که اجازه دهید همین الان دوباره آن را بازگردانم، اگر اشتباه نکنم، به نظر می رسد که می

like I want to say Thai really I think that might be from Thailand hello this

خواهم بگویم تایلندی واقعاً فکر می کنم ممکن است از تایلند باشد سلام

is the first time for me nice to meet you all and I think that

این اولین بار است که خوشحالم که همه شما را می بینم و فکر می‌کنم

might be Thai I hope I'm not wrong but I think it is I think it's Thai World of

ممکن است تایلندی باشد، امیدوارم اشتباه نکنم، اما فکر می‌کنم این است من فکر می‌کنم این بازی تایلندی World of

Tanks oh ok good games World of Tanks talker by Pedro and what that means

Tanks است اوه خوب بازی‌های خوب World of Tanks سخنگو توسط پدرو و معنی

ok then Pedro good luck good luck in what hello - yes well I'm very intrigued

آن خوب است پس پدرو موفق باشید موفق باشید در چه سلامی - بله خوب من خیلی

I'm really interested I want to know what Pedro is doing yes

کنجکاو هستم من واقعاً علاقه مند هستم می خواهم بدانم پدرو چه کار می کند بله

tell us before you go don't leave me in suspense

قبل از رفتن به ما بگویید من را در تعلیق رها نکنید

next Monday says Carrodus is a day without buying it don't buy anything

دوشنبه آینده می گوید کارودوس روزی است بدون خرید آن چیزی نخرید

oh is this a special event taking place around the world so according to Cara -

اوه این یک رویداد ویژه در سراسر جهان است، بنابراین به گفته کارا -

next Monday is a day without buying anything

دوشنبه آینده یک روز بدون خرید هیچ چیز

blimey that were very good for the economy really no so so one day a year

بدی که برای اقتصاد خیلی خوب بود واقعاً خیر، بنابراین یک روز در سال

no one goes to the shops no one orders anything off the internet so yes I don't

هیچ کس به مغازه ها نمی رود و هیچ کس از اینترنت چیزی سفارش نمی دهد، بنابراین بله، من نمی

see that going down very well with governments no I don't think so or even

بینم که با دولت ها خیلی خوب می شود نه من. فکر نمی‌کنم اینطور باشد یا حتی

large businesses they won't like a know buying day but I think it's a very good

کسب‌وکارهای بزرگ دوست ندارند روز خرید بلد باشند، اما من فکر می‌کنم خیلی

well it used to be Sunday Sunday traditionally in this country but yeah a

خوب است که به‌طور سنتی یکشنبه یکشنبه در این کشور بود، اما بله، هر

day run all the shops were shut literally Oh

روز اداره می‌شد، همه مغازه‌ها به معنای واقعی کلمه تعطیل

of them say you couldn't buy anything but now of course they're open all year

بودند. شما نمی توانستید چیزی بخرید اما اکنون مطمئناً آنها در تمام طول سال باز هستند،

round yes up from certain bank holidays I

بله از تعطیلات بانکی خاص، من

don't think the shops are ever closed anymore

فکر نمی کنم مغازه ها دیگر هیچ وقت تعطیل باشند،

I think we've got a holdout once do you remember I think there's one day I think

فکر می کنم ما یک بار انباری داریم، یادت می آید من فکر می کنم یکی وجود دارد روزی که فکر می‌کنم

they still shut on Christmas Day and not all of them that the one I think it is

هنوز در روز کریسمس تعطیل هستند و نه همه آنها که من

Steve I think it might be if Easter yes falls oh no I think it's it's good

فکر می‌کنم استیو

friday or is Easter Sunday there's no Easter Sunday because of course many

است. بسیاری از

shops now open on Sunday so all of those old laws that don't exist anymore after

مغازه ها در حال حاضر یکشنبه باز هستند بنابراین همه آن قوانین قدیمی که وجود ندارند دیگر بعد از

chatter for and and if Easter Sunday well Easter Sunday always falls on a

پچ پچ برای و و اگر یکشنبه عید پاک خوب است یکشنبه عید پاک همیشه یک

Sunday so you can't open your shops at all so you are not allowed to do it so

یکشنبه است بنابراین شما اصلا نمی توانید مغازه های خود را باز کنید بنابراین مجاز به انجام آن نیستید بنابراین

that's the only day of the year that you're not allowed to actually open

این تنها روز سال است که اجازه ندارید در واقع

your shop on Easter Sunday but all the rest of the days even Christmas Day

مغازه خود را در یکشنبه عید پاک باز کنید، اما بقیه روزها حتی روز کریسمس

pending on your religion and Matt can you believe it even Christmas Day now

در انتظار دین شما و

some shops are open incredible anyway enough about Christmas we have of course

we're a multicultural society now of many religions yes and a lot of these

مت است. در حال حاضر بسیاری از مذاهب بله و بسیاری از این

laws about shop openings are to do with the attitude with religion so Church of

قوانین در مورد باز کردن مغازه ها به نگرش نسبت به مذهب مربوط

England so we're a multi-faith country yes so obviously that's a lot of other

faiths will keep their shops open actually we're secular aren't we I think

می شود. ما سکولار هستیم، نه فکر

you'll find the UK is a secular country we are but traditionally that's why the

می کنم متوجه خواهید شد که بریتانیا یک کشور سکولار است ، اما به طور سنتی به همین دلیل است که

shops would be closed on a Sunday in this country because it was a day of

مغازه ها یکشنبه ها در این کشور بسته می شوند زیرا روز

worship so everything's a bit more free and easy

عبادت بود، بنابراین همه چیز کمی رایگان تر است و

now of course game for anything yes we are talking about lots of things today

البته الان آسان بازی f یا هر چیزی بله، ما امروز در مورد خیلی چیزها

now what we are talking what's wrong Irene said she had a fine house a hen

صحبت می کنیم حالا چه چیزی داریم صحبت می کنیم چه مشکلی دارد ایرنه گفت که او خانه خوبی دارد یک خانه مرغ

house oh okay yuria is that a house with hens in it we had a fire in our hen

اوه خوب یوریا این است که خانه ای با مرغ در آن ما هفته گذشته در خانه مرغ خود آتش گرفتیم.

house last week the firemen came and it took two hours to extinguish the flames

آتش نشان ها آمدند و دو ساعت طول کشید تا شعله ها را خاموش کنند و

now what I want to know is how how did this fire start now were the hens

اکنون آنچه می خواهم بدانم این است که چگونه این آتش شروع شد، مرغ ها

worthy playing with fire were they smoking so so may be that all of the

ارزش بازی با آتش را داشتند که سیگار می کشیدند، بنابراین ممکن است همه

hands were in the henhouse and they were having a cigarette because sometimes

دست ها در مرغداری بود و آنها سیگار می‌کشیدند چون گاهی

they do these animals they can they could I don't know how they hold the

این حیوانات را انجام می‌دهند، می‌توانند، نمی‌دانم چطور

cigarette by the way maybe they mean maybe they hold it with their wing or

سیگار را نگه می‌دارند، شاید منظورشان این است که شاید آن را با بال خود می‌گیرند یا

maybe they hold it between their foot one of one of their feet to ours that's

شاید آن را بین یکی از پاهایشان نگه می‌دارند. پاها به مال ما

a bad fire yes a lot a roast chicken that's incredible

آتش بدی است بله زیاد یک جوجه کباب که باورنکردنی است

so did yes shouldn't be nasty no I'm just joking Steve said that not me

پس بله نباید بد باشد نه من فقط شوخی می کنم استیو گفت که من

did any hens die that's what we want to know yes how are the tragedy how are the

هیچ مرغی نمرده این چیزی است که ما می خواهیم بدانیم بله فاجعه چگونه است آیا

hens how are the hens are they okay were

جوجه ها چطور هستند مرغ ها خوب

there any boiled eggs oh dear anyway I hope everything's all right seriously

هستند اگر بو وجود داشت اوه عزیزم به هر حال امیدوارم همه چیز درست باشد

the first thing next time we will ask Pedro what he did yes we want to know

، اولین چیزی که از پدرو می‌پرسیم چه کار کرده است، بله، می‌خواهیم

what what Pedro is up to today because it must be very important if he's

بدانیم پدرو امروز چه کار می‌کند، زیرا اگر او

leaving us actually what could be more important than watching us what could be

ما را ترک کند، واقعاً چه چیز دیگری می‌تواند باشد. مهمتر از تماشای ما چه چیزی می تواند

more important than this just tell now you must be meeting the Queen or

مهمتر از این باشد فقط بگویید اکنون باید ملکه را ملاقات کنید یا

something like that or you must have been invited to the presidential palace

چیزی شبیه به آن یا باید به کاخ ریاست جمهوری دعوت شده

I think something's going on there's got to be something spectacular yes all we

have the mystery idiom let's show the mystery idiom very briefly whilst mr.

باشید. اصطلاح رمز و راز، بیایید اصطلاح رمز و راز را خیلی کوتاه نشان دهیم در حالی که mr.

Steve drinks some more vodka the mystery idiom there it is a well-known phrase

استیو مقداری ودکا بیشتر می نوشد اصطلاح اسرارآمیز آنجا این یک عبارت معروف است

I'm sure you know what it is Steve I've already guessed it yes yeah I can guess

من مطمئن هستم که می دانی چیست استیو من قبلاً آن را حدس زده ام بله بله می توانم حدس بزنم

that you are sews you are so smart usually very good at those sorts of

که شما خیاطی می کنید که خیلی باهوش هستید معمولاً در این موارد بسیار خوب هستید

things so smart so there is his if anyone doesn't get that no I'll I would

چیزهای بسیار هوشمندانه‌ای وجود دارد که اگر کسی آن را نفهمد، من

know how can I be diplomatic well if anyone doesn't get that one I

می‌دانم چگونه می‌توانم خوب دیپلماتیک باشم اگر کسی آن یکی را به دست نیاورد،

think it's too late then I would say that maybe they've never heard of it

فکر می‌کنم خیلی دیر شده است، پس می‌توانم بگویم که شاید آنها قبلاً هرگز در مورد آن نشنیده بودم که

before Carrodus says was the rooster on fire with the hens yes maybe they were

کارودوس بگوید خروس آتش گرفته بود با مرغ ها بله

getting very passionate hmm and maybe they were getting so passionate

شاید آنها بسیار پرشور می شدند و شاید آنقدر شور می شدند

that sparks started to fly off the birds and that's that's maybe that's how it

که جرقه ها از پرندگان شروع به پرواز می کردند و این چنین بود که شاید اینطور

happened maybe that's how the fire started

بود شاید اینطور بود. آتش شروع شده

other people are joining in with the the roast chicken jokes oh I see so we do

افراد دیگری با جوک های مرغ سوخاری همراه می شوند، اوه، می بینم، بنابراین

apologize if it if it is causing offence yes to the person whose name has now

اگر باعث توهین شده است، از شخصی که نامش اکنون

gone off the screen whose henhouse did it burn down we want more details can we

از صفحه خارج شده است، عذرخواهی می کنیم، ما جزئیات بیشتری می خواهیم. آیا می

have more detail or details please about the henhouse I hope I hope nothing's

توانیم جزئیات یا جزئیات بیشتری در مورد h داشته باشیم اميدوارم هيچ

really really bad happened near us we are both in so much trouble

اتفاق بدي در نزديكي ما رخ نداده باشد، ما هر دو در مشكلات زيادي

we've been watching a new comedy series haven't we Richard halfway which is

هستيم، ما در حال تماشاي يك سريال كمدي جديد بوده‌ايم ، نه ما ريچارد در نيمه راه

let's just say the people in it are not particularly nice people okay comedy but

كه فقط بگوييم افراد حاضر در آن افراد خيلي خوبي نيستند، خوب كمدي اما

they they don't really have any respect or any any empathy or any thoughts for

آنها واقعاً هیچ احترام یا هیچ گونه همدلی یا هیچ فکری برای

other people they're just very selfish people in this sitcom it's extremely

افراد دیگر ندارند، آنها فقط افراد بسیار خودخواه هستند در این کمدی کم بسیار

funny It's Always Sunny in Philadelphia that's the name of it that's the name of

خنده دار است. همیشه آفتابی در فیلادلفیا این نام آن است که

the show and we started watching it a few days ago and it's hilarious it's so

نام برنامه است ما چند روز پیش شروع به تماشای آن کردیم و خنده دار است، خیلی

funny and the people in it do all sorts of unmentionable things they are really

خنده دار است و افراد حاضر در آن انواع کارهای غیرقابل ذکر را انجام می دهند، آنها

really horrible people besides that it's very funny to watch it's a bad influence

واقعاً افراد وحشتناکی هستند علاوه بر این که تماشای آن تأثیر بدی دارد،

because you and you end up our voices going mr. Duncan you end up sort of

زیرا شما و شما در نهایت صدای ما را به پایان می رساند. رفتن آقای دانکن، در نهایت به این

thinking about behaving they say you you you are what you what you think and what

فکر می کنی که رفتار کنی، آنها می گویند شما همان چیزی هستید که فکر می کنید و

you watch what you eat don't they say if you watch programs life if you are what

آنچه را که می خورید نگاه می کنید، نمی گویند اگر برنامه ها را تماشا می کنید زندگی اگر همان چیزی هستید که

you think yes well that's it well what's going on up here is probably how you're

فکر می کنید بله خوب است که خوب است. در اینجا احتمالاً این است که شما

going to behave in real life yes anyway right

در زندگی واقعی چگونه رفتار خواهید کرد بله به هر حال درست است،

so today we are talking about the police shall we have a look at this I I love

بنابراین امروز ما در مورد پلیس صحبت می کنیم باید به این نگاه کنیم من عاشق

this clip please police this is this is my favorite thing today

این کلیپ هستم لطفا پلیس این چیزی است که امروز مورد علاقه من است

so this is what we're talking about today have you been in trouble with the

پس این امروز در مورد چه صحبت می کنیم آیا شما با

police police words police words and expressions as well now I must admit

کلمات و عبارات

I've never been in trouble with the police ever knew goody two-shoes I've

پلیسی پلیس هم

never been in trouble with the police however hi I have been in trouble with

به مشکل خورده اید. با پلیس با این حال سلام من

the authorities certain authorities now that word Authority can mean anyone who

با مقامات خاص در حال حاضر مشکل داشتم که کلمه اقتدار می تواند به معنای هر کسی باشد که

controls the rules or make sure that the rules are carried out so the rules must

قوانین را کنترل کند یا از اجرای قوانین اطمینان حاصل کند بنابراین قوانین

be obeyed so I have been in trouble as a child because of course when you are a

باید رعایت شوند بنابراین من در کودکی دچار مشکل شده ام. زیرا البته زمانی که شما یک

child you you do things sometimes the usual thing that you shouldn't you do

بچه تو بعضی وقتا کارهایی میکنی که معمولا

things that you shouldn't you do silly things when you are young and I remember

نباید کارهای احمقانه انجام بدی وقتی بچه هستی و یادم میاد

at school III was punished I was punished for

تو مدرسه سوم تنبیه شدم من بخاطر

damaging a tree damaging a tree in the school so that's what happened so it

صدمه زدن به درخت و صدمه زدن به درخت تنبیه شدم مدرسه پس این اتفاق افتاد، پس

wasn't just me it was to other people as well we were we were all hanging off

فقط من نبودم، برای افراد دیگر هم همینطور بود ، ما همگی از

this small tree and one of the branches broke off and the teacher saw it happen

این درخت کوچک آویزان شدیم و یکی از شاخه‌هایش شکست و معلم دید که این اتفاق افتاد

and we were all taken to the headmistress where she punished us she

و همه ما را پیش مدیر مدرسه بردند. جایی که او ما را تنبیه کرد،

slapped our hands very very hard I remember it being very painful and I was

سیلی بسیار محکمی به دستان ما زد. یادم می‌آید که خیلی دردناک بود و بعد از

so embarrassed afterwards I was really embarrassed and then of course if you

آن خیلی خجالت کشیدم و واقعاً خجالت کشیدم و البته

are in trouble at school they will always tell your parents as well so that

اگر در مدرسه مشکل دارید، آنها همیشه به پدر و مادرتان هم

was a very embarrassing moment for me and I was only I was only about seven or

می‌گویند. لحظه بسیار شرم آور برای من و من فقط من فقط حدود هفت یا

eight and he is old Duncan you were so bad

هشت سال داشتم و او پیر دانکن است، تو خیلی بد بودی که

damaging a tree waitin so what are you telling me Steve are you

به درختی که منتظر بود آسیب زدی، پس چی به من می گویی استیو آیا به من می

telling me that you've never been in trouble with anyone Oh

گویی که هرگز با کسی مشکل نداشته ای آه

damaging a tree that that's the worst thing you ever did as a child blimey mr.

صدمه زدن به درختی که این بدترین کاری است که در دوران کودکی انجام داده اید.

Duncan Mike you haven't lived can you beat that

دانکن مایک تو زندگی نکرده ای آیا می توانی آنقدر

well I'm not sure I can beat it what are you saying have I ever been in trouble

خوب کتک بزنی مطمئن نیستم که بتوانم آن را شکست دهم

with the police have you ever been in no I'm a hardened criminal mr. Duncan

. دانکن

I've done time can I just tell you now don't be taken in by mr. Steeves

من وقت گذاشتم فقط میتونم بهت بگم الان توسط آقا قبول نشو.

innocent smile and his sparkling eyes beneath this exterior there is a

لبخند معصوم استیو و چشمان درخشانش در زیر این نمای بیرونی، یک جنایتکار سرسخت وجود دارد،

hardened criminal a mastermind of crime a crime no I mean I've had I haven't

مغز متفکر جنایت یک جنایت نه منظورم این است که تا به حال داشته ام، واقعاً نداشته

really I have had the odd brush with the law

ام، من واقعاً با قانون عجیب و غریب برخورد کرده ام،

obviously all that's a good one I like the wash well I haven't actually got

بدیهی است که همه چیز خوبی است که من دوست دارم خوب شستن من در واقع

that one no if you have a brush with the law rush with the law I can write that

آن یکی را نگرفته ام نه اگر برس دارید با قانون عجله کنید با قانون من می توانم آن

down you can write that down if we've missed that out I've missed that one out

را بنویسم شما می توانید آن را بنویسید اگر ما آن را از دست دادیم من آن یکی را از دست داده ام

a brush with the law it just means that you might have done something that

یک برس از نظر قانون فقط به این معنی است که شما ممکن است کاری انجام داده باشید

wasn't necessarily a crime but the police have maybe had words with you

که لزوماً جرم نبوده است، اما پلیس ممکن است صحبت هایی با شما داشته باشد

giving you a bit of a warning maybe maybe you were driving erratically

که به شما هشدار داده است، شاید شما در حال رانندگی با سرعت نامنظم بوده اید

speeding or maybe you were hanging around in the park or doing something

یا شاید در حال معلق بودن در اطراف بوده اید. پارک کردن یا انجام کاری

you shouldn't be the police might come up to you and give you a bit of a

که نباید پلیس باشید ممکن است به سراغ شما بیاید و کمی

warning so you have it you've had a brush with the laws so it's just like

به شما اخطار دهد تا به شما هشدار دهد که قوانین را رعایت کرده اید، بنابراین درست مانند

somebody brushing you you know you know it's not nothing serious you don't like

کسی است که شما را مسواک می زند و می دانید که اینطور نیست هیچ چیز جدی نیست که شما دوست

you've been put into handcuffs no it'll taken off to jail you haven't

ندارید شما را به دستبند انداخته اند، نه آن را می گیرند رفتن به زندان، تو

been locked in prison you haven't been locked in prison but

در زندان حبس نشده ای، تو در زندان حبس نشده ای، اما

you could have been no you could have been taken in for questioning hmm you

می توانستی نه، می توانستی برای بازجویی برده شوی،

might somebody might you might police might come to your door and say no I

ممکن است کسی ممکن است پلیس به درب شما بیاید و بگوید نه من

want to come in and ask you some questions this is this is one of the

می خواهم بیایم و از شما چند سوال بپرسم این یکی از

stinking this is one of the things we always say about the police now I

بدبوهاست این یکی از چیزهایی است که ما همیشه در مورد پلیس می گوییم حالا یادم می آید که وقتی

remember growing up we would always make fun of the police and we would always

بزرگ شدم همیشه پلیس را مسخره می کردیم و همیشه در مورد پلیس صحبت می کردیم.

put on a very strange voice when we imitated the police we would always

صدای عجیب و غریب وقتی از پلیس تقلید می‌کردیم، همیشه تصور می‌کردیم

imagine the policeman saying ello ello ello

که پلیس می‌گوید سلام الو سلام

what's going on here then we do that's how we yes that's how we would picture

اینجا چه خبر است، سپس این‌طور عمل می‌کنیم، بله، اینطوری آقای را تصویر می‌کنیم

mr. plod Oh mr. plod Louie Louie loop because policemen used to patrol the

. plod آه آقا لویی لویی لوپ plod Louie Louie loop چون پلیس ها در

streets it was a reassuring sign for for many many years but of course recently

خیابان ها گشت می زدند، برای سالیان متمادی نشانه ای اطمینان بخش بود، اما البته اخیراً

since the sort of 1960s 1970s the amount of police patrolling the streets has

از دهه 1960، 1970، میزان گشت زنی پلیس در خیابان ها

gone down and down mm-hm and my new crime hasn't

پایین و پایین شده است و جنایت جدید من. من فکر می‌کنم

necessarily gone up as a result no certain crimes I think have but but

که لزوماً افزایش پیدا نکرده است و من فکر می‌کنم جرایم خاصی افزایش نیافته است، اما

generally actually in the in in in the Western world crime apparently has come

به طور کلی در واقع در دنیای غرب جرم و جنایت ظاهراً

grant has been coming down for decades I suppose it depends it depends which type

برای دهه‌ها کاهش یافته است، فکر می‌کنم بستگی به

of crimes type of crime so maybe some crimes don't occur because you could be

نوع جنایات دارد. جرم، بنابراین ممکن است برخی از جنایات رخ ندهند، زیرا شما می توانید

caught more easily and then other crimes that are harder to solve they they go up

راحت تر دستگیر شوید و سپس جرایم دیگری که حل کردن آنها دشوارتر است، بالا می روند

or stay where they are but as societies become more wealthy

یا همان جایی که هستند می مانند، اما با ثروتمندتر شدن جوامع،

yeah that there's a direct correlation between the wealth of a society

بله، رابطه مستقیمی بین ثروت وجود دارد. همبستگی جامعه

correlation and the amount of crimes what does correlation mean it connected

و میزان جرایم همبستگی به چه معناست

with yes so the two things are connected so so one thing is connected to

با بله مرتبط است پس این دو چیز به هم مرتبط هستند بنابراین یک چیز به

something else it is associated with it so yes so if there is if as if a country

چیز دیگری مرتبط است پس بله اگر وجود دارد اگر

is quite rich a lot of wealth everyone's there could be full you know

کشوری کاملاً غنی است ثروت زیادی وجود دارد که همه وجود دارد می‌تواند پر باشد، می‌دانید

good high employment nice socio-economic conditions socio-economic conditions yes

اشتغال بالا خوب است شرایط اجتماعی-اقتصادی خوب شرایط اجتماعی-اقتصادی بله

a harmonious place to live then there'll be less crime because people generally

مکانی هماهنگ برای زندگی است، آنگاه جرم و جنایت کمتر خواهد بود زیرا مردم معمولاً

commit crimes because they want something somebody else has got so they

مرتکب جنایت می‌شوند زیرا آنها چیزی را می خواهند که شخص دیگری داشته باشد، بنابراین آنها

want it's robbery if you've got lots of drugs to be lots of drug-related crime

می خواهند سرقت باشد اگر شما مواد مخدر زیادی دارید تا جرایم مرتبط با مواد مخدر زیاد باشد، به هر حال به

look at certain parts of this country like in other parts of the country

مناطق خاصی از این کشور مانند سایر نقاط کشور نگاه کنید،

anyway but anyway we're getting bogged down we're getting stuck in all of this

اما به هر حال ما گرفتار شده ایم. ما در همه اینها گیر کرده ایم

oh how I've been involved with mr. plod we will have a look in a bit we

آه که چقدر با آقای درگیر شده ام. plod ما کمی بعد نگاهی

find out about mr. Steve's life of crime but first let's have a look at some

خواهیم داشت و در مورد Mr. زندگی جنایی استیو، اما ابتدا اجازه دهید نگاهی به برخی از

words associated with what we're talking about today first police well police is

کلمات مرتبط با آنچه امروز در مورد آن صحبت

a noun but we normally refer to that word as the police so quite often or

more often than not we will say the police it will be treated as a plural a

می کنیم بیندازیم. پلیس با آن به عنوان جمع برخورد می شود

plural not the pop group the civil force of a state responsible for the

نه گروه پاپ نیروی مدنی دولتی که مسئول

prevention and detection of crime and the maintenance of public order so when

پیشگیری و کشف جرم و حفظ نظم عمومی است، بنابراین وقتی

we talk about public order we mean society being kept in some sort of

از نظم عمومی صحبت می کنیم به معنای حفظ جامعه به نوعی است. از

control and that's why we have laws also you can say members of a police force so

کنترل و به همین دلیل ما قوانینی داریم همچنین می توانید بگویید اعضای یک نیروی انتظامی پس

the police force is the organization in charge of maintaining and observing law

نیروی انتظامی سازمانی است که مسئول حفظ و رعایت قانون

and keeping law and order or should we say public order as well so that is the

و حفظ نظم و نظم است یا باید بگوییم نظم عمومی هم همین

word police also as we continue you can use it as a verb as well so of the

کلمه پلیس است. همچنین همانطور که ادامه می دهیم، می توانید آن را به عنوان یک فعل و همچنین

police force with the group that is in charge of keeping law in order also

نیروی پلیس با گروهی که وظیفه حفظ نظم و ترتیب قانون را بر عهده دارند استفاده کنید، همچنین

there are some rather interesting terms as well police terms some of them are

اصطلاحات نسبتاً جالبی وجود دارد و همچنین اصطلاحات پلیسی برخی از آنها

offensive by the way now I don't I've only put them here today just to show

توهین آمیز هستند. اوه، من فقط امروز آنها را اینجا گذاشتم فقط برای اینکه به

you but I don't agree with these words before anyone starts to complain so

شما نشان دهم، اما قبل از اینکه کسی شروع به شکایت کند با این کلمات موافق نیستم،

there are some police names including slang terms you can have boys in blue

بنابراین برخی از نام های پلیس از جمله اصطلاحات عامیانه وجود دارد که می توانید پسرهایی با لباس

these would be ones used in in the UK yes say where you can use some of these

آبی داشته باشید، اینها یکی هستند. در انگلستان استفاده می شود بله بگویید کجا می توانید از برخی از اینها

in the UK some of them can be used in other countries as well so the boys in

در انگلستان استفاده کنید برخی از آنها می توانند در کشورهای دیگر نیز استفاده شوند بنابراین پسران

blue that is a term that describes the police because they

آبی رنگ که اصطلاحی است که پلیس را توصیف می کند زیرا

uniforms are very dark blue although I always think they look black yes but

لباس های آنها آبی تیره است اگرچه من همیشه فکر می کنم سیاه به نظر می رسند بله، اما

I've never chain but apparently are they are dark blue also coppers coppers

من هرگز زنجیر نکرده ام، اما ظاهرا آبی تیره هستند،

coppers so coppers the coppers so copper a

مس،

copper is a policeman and in the United States quite often the police will be

مس، مس، مس، مس، مس، مس، یک پلیس است و در ایالات متحده اغلب پلیس

referred to as cops cops and the reason why we use that word of course is

به عنوان پلیس پلیس شناخته می شود. و دلیل اینکه ما از آن کلمه استفاده می کنیم البته این است

because the word cop means to catch someone if you grab someone or catch

که کلمه پلیس به این معنی است که اگر کسی را بگیری یا بگیری او

hold of them you cop them I might hold of them

را بگیری، ممکن است او را بگیرم، ممکن است نگهش دارم،

you cut hold yes you cup hold of them so that's the reason why they are called

بله، شما فنجان را نگه دارید، بنابراین به همین دلیل است که آنها را

cups because because they catch people the next one is filth that is offensive

فنجان می نامند زیرا به این دلیل که peo را می گیرند ple بعدی کثیفی است که توهین آمیز است

never ever say that to a policeman unless you like spending the night in a

هرگز به پلیس این را نگویید مگر اینکه دوست دارید شب را در یک

Cell also fuzz is well the fuzz there is a movie called hot fuzz so fuzz is

سلول بگذرانید همچنین fuzz خوب است.

another word an informal word for police here's one that I remember growing up

به یاد دارم که بزرگ شدم

old bill the old bill the old bill of course relates to the police the next

قبض قدیمی قبض قدیمی البته قبض قدیمی مربوط به پلیس است، قبض

one is very offensive this is the worst of all I'm not even going to say it so

بعدی بسیار توهین آمیز است، این بدترین از همه است من حتی نمی خواهم آن را بگویم پس

yeah I real Oh Steve wants to say it why yes pigs pigs out pigs the pigs are here

بله، واقعا اوه استیو می خواهد آن را بگوید چرا خوک‌ها خوک‌ها را بیرون می‌زنند، خوک‌ها

the police are here yeah look out the pigs are coming so it's that offensive

اینجا هستند پلیس اینجاست، بله مراقب خوک‌ها باشید، پس این توهین‌آمیز است،

oh well it would be to a policeman I think to a policeman or policewoman or

اوه خوب، برای یک پلیس

police neutral gender it would be very very offensive and finally we have roses

می‌تواند باشد. و در نهایت ما گل رز داریم

I don't know what that means or where it comes from

من نمی دانم این به چه معناست یا از کجا می آید

no I'm not sure how that came about but Rosa so the roses again that is a term

نه من مطمئن نیستم که چگونه به وجود آمد اما Rosa پس دوباره گل رز اصطلاحی است

that is normally used in the UK so that is often used in this country

که معمولاً در بریتانیا استفاده می شود و اغلب استفاده می شود در این کشور

though rozzers so there you can see some terms some terminology for the police I

هر چند rozzers بنابراین شما می توانید برخی از اصطلاحات را ببینید مینولوژی برای پلیس

am in the process of making us a long special lesson all about law and order

من در حال ساختن یک درس ویژه طولانی درباره قانون و نظم

and the police and that will be coming during October because it's an exciting

و پلیس هستم که در ماه اکتبر برگزار خواهد شد زیرا این یک ماه هیجان انگیز

month in October is it your 100th livelesson no it is my

در ماه اکتبر است آیا صدمین درس زنده شماست نه دوازدهمین سالگرد من است.

12th anniversary on YouTube well belli Rusia earlier said that she

YouTube well belli Rusia قبلاً گفته بود که

thought it was your 100th live lesson was going to occur in October really yes

فکر می‌کند این صدمین درس زنده شما در ماه اکتبر برگزار می‌شود، واقعاً بله،

I think I noticed that she said that right at the beginning I think I've done

فکر می‌کنم متوجه شدم که او در همان ابتدا گفت که من فکر می‌کنم من

more than a hundred yes your 12th year hmm so that's growth anniversary so my

بیش از صدها را انجام داده‌ام بله دوازدهمین سال شما هوم پس این سالگرد رشد است بنابراین

12th anniversary 12 years ago on the 31st of October I started doing my life

دوازدهمین سالگرد من 12 سال پیش در 31 اکتبر شروع کردم به انجام زندگی

my recorded English lessons in China and Here I am a bedroom in Wolverhampton no

ام دروس انگلیسی ضبط شده ام در چین و اینجا من یک اتاق خواب در ولورهمپتون هستم

are you talking about over in China yes in China

نه شما در مورد آن در چین صحبت می کنید بله در چین

I thought you meant the first one proper one here in the UK no no when I first

فکر کردم منظور شماست. اولین مورد مناسب اینجا در بریتانیا نه نه، وقتی برای اولین

started my youtube channel so Tom accounting that one right

بار کانال یوتیوب خود را راه اندازی کردم، بنابراین تام حسابداری می کند که یکی از آنها درست

Tomic says I used to live in a police state when I was 7 I was chased by a

می گوید که من در 7 سالگی در یک ایالت پلیس زندگی می کردم که توسط

policeman I'm not going to say what you said for no particular reason and he hit

پلیس تعقیب شدم، من قصد ندارم به آنجا بروم. بگو چی تو بدون دلیل خاصی گفتی و او

me once with a long stick on my back I was completely innocent Oh Tomic so

یک بار با یک چوب بلند به پشتم زد من کاملاً بی گناه بودم اوه تومیک بنابراین

Tomic says he was innocent he hadn't done anything wrong as I state that's an

تومیک می گوید که او بی گناه است او کار اشتباهی انجام نداده است همانطور که می گویم این

interesting phrase quite often the police will carry a weapon in their

جمله جالبی است که اغلب پلیس آن را حمل می کند. یک اسلحه در دست آنها

hands normally a large stick here we call it a

معمولاً یک چوب بزرگ است که در اینجا به آن

trench and that's it so a truncheon is a large rubber stick with wood in the

سنگر می گوییم و همین است ، بنابراین چوب دستی یک چوب لاستیکی بزرگ است که وسط آن چوب است

middle and yes so they used to be made of wood but I think nowadays they're

و بله بنابراین آنها قبلاً از چوب ساخته می شدند اما من فکر می کنم امروزه آنها از چوب

made of rubber yes hard rubber and you you beat the person if you are trying to

ساخته شده اند. لاستیک بله لاستیک سخت و شما اگر بخواهید آن شخص را کنترل کنید کتک می زنید

control them of course nowadays they also use a thing that will send

البته امروزه آنها از چیزی استفاده می کنند که

electricity through their body and it's called a Taser

برق را به بدن آنها می فرستد و به آن می گویند یک تیزر

pays a gun a lot of people die from those yes sometimes if they've got a

به اسلحه می پردازد بسیاری از مردم از آنها می میرند. آنها

weak heart or heart conditions so if they get tasered they can die because of

قلب ضعیفی دارند یا ناراحتی های قلبی دارند، بنابراین اگر آنها را تیز کنند، می توانند به

the reaction because they're also carry guns and of course the big one

دلیل واکنش بمیرند، زیرا آنها همچنین اسلحه حمل می کنند و البته بزرگ،

yes the big one of course not here necessarily all over the place so the

بله، بزرگ، البته نه لزوماً در همه جا.

police in this country in England or in the UK don't all carry guns

پلیس این کشور در انگلستان یا در بریتانیا همه اسلحه حمل

some do it depends what type of policeman they are so if they are

نمی‌کنند، بعضی‌ها این کار بستگی به نوع پلیس آن‌ها دارد، بنابراین اگر

protecting the government or a building where important people are meeting so

از دولت یا ساختمانی محافظت می‌کنند که افراد مهمی در آن ملاقات

may they will then carry a gun but out on an average day on a normal day the

می‌کنند، ممکن است بعداً اسلحه حمل کنند، اما به طور متوسط ​​یک روز بیرون می‌روند. یک روز عادی

police do not carry guns however in the United States they do and in lots of

پلیس اسلحه حمل نمی کند، اما در ایالات متحده اسلحه حمل نمی کند و در بسیاری از

other countries they do that's it yes so here most of our policemen the ones you

کشورهای دیگر این کار را انجام می دهد، بله، بنابراین در اینجا اکثر پلیس های ما، آنهایی که

see on the street generally don't carry guns so let's go back to the live chat

در خیابان می بینید، معمولاً اسلحه حمل نمی کنند، پس بیایید برگردیم. به چت زنده

and then we will find out what mr. Steve did when he was a child he did something

و سپس خواهیم فهمید که آقای. استیو زمانی که کودک بود کاری انجام داد

that apparently how do you know well you you said you've said just now that you

که ظاهراً شما از کجا می دانید که شما به خوبی می دانید که گفتید همین الان گفتید

did something when I want to reveal what I used to do and your child mind gee

که کاری انجام دادید وقتی من می خواهم کاری را که قبلاً انجام می دادم فاش کنم و کودک شما فکر می کند

we've got to be careful what we say when we did as a child based on what we've

ما باید انجام دهیم. مراقب باشید در دوران کودکی بر اساس آنچه

seen on on the US television recently oh yes of course that you did in your

اخیراً در تلویزیون ایالات متحده دیده‌ایم چه می‌گوییم، بله، البته که شما در سال‌های نوجوانی انجام دادید،

teenage years can be used to get you into a lot of trouble well I think it

می‌توان از آن استفاده کرد تا شما را به دردسرهای زیادی بیاندازد.

depends how serious the crime is yes yes there is a difference between what you

بستگی به این دارد که جرم چقدر جدی است بله بله بین کاری که شما

did and what exactly the person what I did mr. Duncan ah now you're making

انجام دادید و کاری که من دقیقاً انجام دادم تفاوت وجود دارد. دانکن آه حالا داری کاری

you're making a mountain out of a molehill well that's what I'm trying to

میکنی که از یک چاه

say I'm just I'm trying to say that the thing you did wasn't that serious oh

look sujin when she was that's very brave

خال خال کوه درست کنی این چیزیه که میخوام بگم فقط میخوام بگم کاری که کردی اونقدرا جدی نبود آه به نظر سوجین او خیلی شجاع

when she was at university she took part in a student's demonstration oh okay we

بود وقتی در دانشگاه بود در تظاهرات دانشجویی شرکت کرد اوه خوب ما

said in the blood for a day they gave us food it was delicious

در خون گفتیم یک روز به ما غذا دادند خوشمزه بود

oh is it have they agreed with your cause that's interesting so sujin says

اوه آیا آنها با دلیل شما موافق بودند جالب است بنابراین سوجین می گوید

apple when I was at universe I took part in a student's yes I'm

سیب وقتی من در جهان بودم در یک دانشجویی شرکت کردم بله، خودم آن را می خوانم،

reading it myself there it is an English lesson so when I was at university or

آنجا یک درس انگلیسی است، بنابراین وقتی در دانشگاه

when I was a university student I took part in a student's demonstration so I'm

بودم یا زمانی که دانشجو بودم در تظاهرات دانشجویی شرکت کردم، بنابراین

just correcting outright I say yes Rodan that's what we're doing is here it's an

کاملاً اصلاح می کنم من می گویم بله رودان این همان کاری است که ما انجام می دهیم اینجا یک

English lesson I I took part in a students demonstration I was caught by

درس انگلیسی است من در تظاهرات دانش آموزان شرکت کردم

the police like some other students we were

مانند برخی از دانش آموزان دیگر توسط پلیس دستگیر شدم که ما

detained now you can say you were detained that's a great word so to be

بازداشت شدیم اکنون می توانید بگویید که شما بازداشت شده اید این یک کلمه عالی است.

detained means you you are held you are held against your will so you don't want

بازداشت به این معنی است که شما در بازداشت هستید برخلاف میل خود بازداشت شده اید شما

to be there you are held in place you are detained so we were detained by the

نمی خواهید آنجا باشید، شما در محل نگهداری می شوید ، شما بازداشت هستید، بنابراین ما

police officers for a day and they gave us food which was very delicious

یک روز توسط افسران پلیس بازداشت شدیم و آنها به ما غذایی دادند که بسیار خوشمزه بود،

so yes another word we can use is custody yes you are taken into custody

بنابراین بله، کلمه دیگری که می توانیم استفاده کنیم بازداشت است بله شما را به داخل بردند. بازداشت

you are taken into a police station and you are held there held there you are in

شما را به یک ایستگاه پلیس می برند و در آنجا نگه داشته می شوید شما در

custody yes there's a good joke about that mr. Duncan is that yes yes a milk

بازداشت هستید بله یک شوخی خوب در مورد آن آقای وجود دارد. دانکن این است که بله، یک

lorry and a flower lorry collided on the motorway in a serious accident the

کامیون شیر و یک کامیون گل در بزرگراه در یک تصادف شدید با هم برخورد کردند،

drivers were both taken into custody custody his custard is something that

راننده هر دو بازداشت شدند.

you put on here on your pudding and made from flour and eggs and milk that's a

bit of a joke obviously mr. Duncan has lost his sense of humor hilarious

واضح است که یک شوخی است. دانکن حس شوخ طبعی خود را از دست داده است خنده دار

oh we have some new people joining would you like to have a look there Steve I

اوه ما افراد جدیدی داریم که به آن ملحق شده اند آیا می خواهید به آنجا نگاهی بیندازید استیو می

know Steve loves the live chat oh we've got dough Haman Doh haynam is watching

دانم که استیو عاشق چت زنده است اوه ما خمیر داریم هامان دوه هاینام دارد در ویتنام تماشا می کند

in Vietnam so I am Vietnamese I am watching in Viet Nam so hello to you if

پس من ویتنامی هستم من هستم در حال تماشای ویتنام هستم پس سلام به

it is your first time please let me know Danny Lo is here as well hallo hello mr.

شما اگر اولین بار است لطفا به من اطلاع دهید که دنی لو نیز اینجاست سلام سلام آقای.

Duncan please send me a hi to Brazil hello to Brazil Brazil I believe Vietnam

دانکن لطفاً به من یک سلام بفرستید به برزیل سلام به برزیل برزیل من معتقدم ویتنام

I believe Steve you have some words I do some word words connected with actually

من معتقدم استیو شما چند کلمه دارید من کلماتی را انجام می دهم که در واقع

not the police but with law with the law we are talking all about the law today

به پلیس مربوط نمی شود اما با قانون و قانون ما امروز همه چیز در مورد قانون صحبت می

yeah and one of the big questions today is have you ever been in trouble with

کنیم بله و یکی یکی از سؤالات مهم امروز این است که آیا تا

the law anybody told it well I only had one person so far that has admitted

به حال با قانون مشکل

being in trouble with the police mmm interesting

I expect lots of people have been caught like I have speeding when you drive a

داشته اید. شما مایل های زیادی رانندگی می کنید

lot of miles eventually yoga if you tend to speed

در نهایت یوگا اگر تمایل به سرعت

eventually you will get caught law of averages will come on to that later so

دارید در نهایت گرفتار می شوید قانون میانگین ها بعداً به آن می رسد بنابراین

yes you'll get caught eventually and of course I've been caught a few times

بله در نهایت گرفتار خواهید شد و البته من چند بار

by cameras speed cameras and in fact once I was stopped by the police yes so

توسط دوربین های کنترل سرعت دوربین ها شکار شده ام. و در واقع یک بار توسط پلیس متوقف شدم بله، بنابراین

this is something I wanted to get on to so you were stopped by the police but

این چیزی است که می خواستم وارد آن شوم، بنابراین پلیس مانع شما شد، اما

also when I used to ride my motorbike I was always always if the police would

همچنین زمانی که من سوار موتورم می شدم، همیشه اگر پلیس در

nearby when I was on the road they would often pull me over were they and asked

نزدیکی من بود، همیشه بودم جاده ای که می خواستند ده نفر من را به سمت خود کشیدند و از آنها خواستند

to see my license all right because I'd well I don't know

که گواهینامه ام را ببینند، زیرا من نمی دانم

why was it because they couldn't see me because I yes I had a helmet on a lot of

چرا این اتفاق افتاده است زیرا آنها نمی توانند من را ببینند زیرا من بله من روی بسیاری از جوانان کلاه ایمنی داشتم.

a lot of young people tend to ride motorbikes without a license

تمایل به موتورسواری بدون گواهینامه دارند

yes so they're probably just they were doing like a spot check yes but that

بله، بنابراین آنها احتمالاً فقط مانند یک چک نقطه ای انجام می دادند، بله، اما

probably they wouldn't need to do that now because your number plate would come

احتمالاً اکنون نیازی به انجام این کار ندارند، زیرا پلاک شما

up on on a computer so it's when you were growing up

روی رایانه نمایش داده می شود، بنابراین در زمانی است که شما وقتی در

there wouldn't have had all these computer systems in the world with all

آنجا بزرگ می شدیم، این همه سیستم کامپیوتری در دنیا با

the information in a central spot yes but we used to have to carry our license

تمام اطلاعات در یک نقطه مرکزی وجود نداشت، بله، اما ما قبلاً مجبور بودیم مجوز خود را حمل کنیم،

you don't carry your license anymore no so they could just take a picture of

شما دیگر مجوز خود را حمل نمی کنید، نه تا آنها بتوانند فقط از آن عکس بگیرند.

your number plate on your car and they know all of the details about the driver

پلاک شما روی ماشین شماست و آنها همه جزئیات در مورد راننده را می دانند

the the tax in the insurance no T instantly it's instantly very very

، مالیات در بیمه نه T فوراً بسیار

clever but the big question is what was your brush with the law that was it mr.

هوشمندانه است، اما سوال بزرگ این است که شما با قانون چه رفتاری داشتید.

Duncan I was I was on the motorway and actually I was trying to get home I was

دانکن من در بزرگراه بودم و در واقع سعی می‌کردم به خانه برگردم،

probably about 26 mr. Duncan and I was going 90 miles an hour when the speed

احتمالاً حدود 26 دقیقه بودم. من و دانکن داشتیم 90 مایل در ساعت می رفتیم که سرعت

limit was 70 and I got pulled over by the police at about nine o'clock at

مجاز 70 بود و حدود ساعت نه شب توسط پلیس دستگیر

night what what happened to you he said he didn't give me a ticket because I was

I remember somebody telling me if you ever get stopped by the police be as

شدم. یادت باشد یکی به من گفت اگر پلیس تو را متوقف کرد

polite as possible and I was very apologetic and I just saying in fact it

تا حد امکان مودب باش و من خیلی معذرت خواهی کردم و فقط

was true I was in a hurry to get home to see my mother and father and it was the

گفتم در واقع درست است که عجله داشتم به خانه بروم تا مادر و پدرم را ببینم و این

road was quite empty but I was doing 90 so I got stopped so that's probably

جاده بود. کاملاً خالی بود، اما من 90 کار می کردم، بنابراین متوقف شدم، بنابراین احتمالاً

about 120 kilometres an hour so it was well over the speed limit

حدود 120 کیلومتر در ساعت است، بنابراین سرعت آن به خوبی بیش از حد مجاز بود،

but actually I've got to admit something else when I was when I was younger mr.

اما در واقع من وقتی جوان تر بودم، باید چیز دیگری را اعتراف کنم. آقای

Duncan what nothing mr. Duncan when I was younger I had a

دانکن چیزی نیست . دانکن وقتی جوانتر بودم،

friend it was a very very naughty and I think lots of people you you have you

دوستی داشتم که خیلی شیطون بود و فکر می‌کنم بسیاری از مردم شما را دارید

mr. Duncan used to steal apples I think children always do this when you're a

آقای. دانکن قبلا سیب می دزدید من فکر می کنم بچه ها همیشه این کار را در سن خاصی انجام می دهند بچه هایی که وقتی

certain age children you you eating you'd sort of get excited and know what

می خورید کمی هیجان زده می شوید و می دانید

to do different things it sounds like get excited now are you

چه کارهایی باید انجام دهید.

getting excited I had a friend and they Eid used to lead me astray he was very

و آنها عید من را به بیراهه می بردند او بسیار

naughty and he used to say oh come on let's go let's go and Nick things from

شیطون بود و می گفت اوه بیا برویم بیایید برویم و نیک چیزهایی

the shops steal stealing so we used to we used to sometimes do

از مغازه ها دزدی می کرد بنابراین ما عادت داشتیم گاهی اوقات این کار

it was very naughty and if it got caught once mr. Duncan we actually got caught

را انجام دهیم بسیار شیطنت آمیز بود و اگر گرفتار می شد یک بار آقای دانکن ما واقعاً گرفتار شدیم،

so that's my brush with the law I can't believe the ticking off I find

بنابراین این قانون من است. من نمی توانم تیک تاک کردن را باور

this incredible I remember years ago when you first told me this and I was

really shocked my my mouth was was open my jaw my jaw dropped I think I was only

کنم. فکر می‌کنم در آن زمان فقط حدود 13 سال داشتم و به

about 13 at the time for routine something like that so when you were 13

همین دلیل وقتی 13

years old you used to go with your friend and you used to go into the shops

ساله بودی با دوستت می‌رفتی و به مغازه‌ها

and you'd you'd steal things just just as a joke this is a bit as a date was

می‌رفتی و چیزهایی را می‌دزدی. شوخی این کمی است زیرا یک قرار

more like a dare but let's see it was a dare actually right see what you can get

بیشتر شبیه یک جرات بود، اما بیایید ببینیم این یک جرات بود در واقع درست است ببینید چه چیزی می توانید بدست آورید.

you know we didn't realize the consequences of what we were doing we

were very we were young at the time anyway we got caught and we got a severe

به هر حال ما گرفتار شدیم و به شدت

telling off I can tell you and the police gave us a gritty good talking-to

صحبت کردیم، می‌توانم به شما بگویم و پلیس با ما صحبت‌های سختی کرد

and that that was like that actually that maybe you see maybe I could have if

و این دقیقاً همینطور بود که شاید ببینید شاید اگر

we hadn't have been caught I could have been on I've been going down a path of a

ما دستگیر نمی‌شدیم، می‌توانستم انجام دهم. می توانستم در مسیر

life of crime alive I don't think I would have happened no because it was

زندگی جنایتکارانه باشم، فکر نمی کنم این اتفاق بیفتد نه چون این

just like a bit of a prank so the story I'm trying to wrap this up move on move

فقط شبیه یک شوخی بود، بنابراین داستانی که من سعی می کنم این را جمع بندی کنم حرکت در حرکت است

on no there's nothing there's nothing but there is but this is a very good

نه چیزی وجود ندارد، اما این یک داستان بسیار خوب

story why it's a good story because there is a moral to the story don't

است که چرا داستان خوبی است، زیرا یک داستان وجود دارد اخلاقی است که داستان

steal don't steal and also it puts you on the right Road well I suppose it

دزدی نکن، دزدی نکن و همچنین تو را در مسیر درست قرار می دهد، فکر می کنم

might have done yes as you see because I didn't I didn't do anything naughty and

ممکن است همانطور که می بینید این کار را انجام داده باشد، زیرا من این کار را نکردم من هیچ کار شیطانی انجام ندادم و هیچ کاری انجام ندادم

haven't done anything naughty so you that day so since you were 13 you've

آن روز شیطون بودی، پس از 13 سالگی

done nothing illegal no nothing so you have stopped at all as you have stopped

هیچ کار غیرقانونی انجام نداده ای، نه هیچ کاری، بنابراین ، همان طور که

me you have stopped shoplifting you no longer shoplift you have to keep

جلوی من را گرفتی، دست از دزدی بردی

saying that word mr. Duncan it was just a childhood prank and anyway you've got

. دانکن این فقط یک شوخی دوران کودکی بود و به هر حال باید

to push the boundaries a bit you know find out what you can get away with what

کمی مرزها را کنار بزنی، می‌دانی بفهمی با چیزهایی

you can't get away with you know you can't lead a boring life you told me

که نمی‌توانی از آن خلاص شوی، می‌دانی که نمی‌توانی زندگی کسل‌کننده‌ای داشته باشی.

that you found it very no harm was done you said it was very

که دیدی خیلی آسیبی ندیده گفتی خیلی

exciting I can't remember mister don't just remember by the way does your

هیجان انگیز بود من یادم نمیاد آقا فقط یادت

mother know about this I'm gonna I'm gonna steal this pen mr. Duncan I like

نره. دانکن من

this pen I'm having it it's mine does your mother know I'm having this peg as

این خودکار را دوست دارم دارم آن را دارم مال من است آیا مادرت می داند که من این گیره را دارم و

well it's mine does your mother know that you were arrested by the police

همچنین مال من است آیا مادرت می داند که شما توسط پلیس دستگیر شده

when you weren't arrested by the police it wasn't that it was it was it was

اید در حالی که توسط پلیس دستگیر نشده اید.

let's just say I was grounded for a few days for being a bit of a naughty boy

فقط بگوییم که من برای چند روز به دلیل اینکه یک آقای شیطون پسر بدجنس بودم، زمین

naughty mr. Steve I can't believe this well it wasn't nothing particularly

گیر بودم. استیو من نمی توانم این را به خوبی باور کنم، چیز خاصی

serious no armed no no harm done no unless of course you are the poor

نبود، نه مسلحانه، نه آسیبی وارد نشده است، نه، مگر اینکه مطمئناً شما مغازه دار فقیر باشید،

shopkeeper oh they make enough money

اوه آنها به اندازه کافی پول در می آورند

Cory says TSI was yes yes but I'm a reformed character this is it but that's

کوری می گوید TSI بله بود، اما من یک شخصیت اصلاح شده هستم. اما

the point the point it's a positive story in the fact that you learnt your

این نکته است، این یک داستان مثبت است زیرا شما درس خود را به خوبی یاد گرفتید،

lesson well yes so you you were going you were going off the straight you were

بله، بنابراین می‌رفتید ، از مسیر مستقیم خارج می‌شدید،

going into something a little shady shady illegal something naughty but by

به یک چیز کمی سایه‌دار غیرقانونی می‌رفتید، اما با

by being caught by the police they they took you away and they had a word as a

گرفتار شدن توسط پلیس آنها شما را بردند و آنها یک کلمه به عنوان

you see if I if I had not been caught or if I might have thought you see but I

می بینید اگر من دستگیر نشده بودم یا اگر فکر می کردم شما می بینید اما می

could have said to myself ah now next time yeah I'm going to be more careful

توانستم به خودم بگویم آه حالا دفعه بعد بله من می شوم بیشتر مراقب

and I could develop new ways of becoming undetectable by the police and I could

بودم و می‌توانستم راه‌های جدیدی برای غیرقابل کشف شدن توسط پلیس ایجاد کنم و

have actually become a high level criminal maybe I could have gone into

در واقع می‌توانستم به یک جنایتکار سطح بالا تبدیل شوم، شاید می‌توانستم برای

bank robbing yes ah sir and don't a sophisticated crime nurse a cyber crime

سرقت از بانک بروم، بله قربان، و نه یک پرستار جرایم پیچیده،

it could have been a drug lord I exactly I could have been worth millions now it

بلکه می‌توانست جرایم سایبری باشد. یک ارباب مواد مخدر من دقیقاً می توانستم بدبخت شوم میلیون‌ها نفر در حال حاضر

would never have happened it was you know I was always a very well behaved

هرگز این اتفاق نمی‌افتاد، اگر می‌دانستید که من همیشه رفتار خوبی داشتم و

chattering thank you very much for your honesty well you just outed me mr.

پچ پچ می‌کردم، از صداقت شما بسیار سپاسگزارم.

Duncan I thought you wanted to talk about it so

دانکن فکر می‌کردم می‌خواهی در مورد آن

you didn't want to mention that on the live stream not particularly mr. Jenkin

صحبت کنی، بنابراین نمی‌خواهی به این موضوع اشاره کنی که در جریان مستقیم نه به‌خصوص آقای. جنکین

heretic have I done bad you have a natural penance you later

بدعت گذار آیا بد کردم شما یک توبه طبیعی دارید بعداً

Oh look forward to that don't wait so yes a moral lesson I think so

اوه مشتاقانه منتظر باشید پس بله یک درس اخلاقی است فکر می کنم پس

don't steal don't be a thief Dimas 31 says can you turn the globe

دزد نباشید دزد نباشید دیماس 31 می گوید می توانید جهان را بچرخانید

around so that you can see Russia oh okay which globe okay it doesn't go

تا که می‌توانید روسیه را ببینید، اوه، خوب، چه کره‌ای، خوب،

round very easily there it is are you sure there's Russia yes Russia Russia

خیلی راحت دور نمی‌زند، آیا مطمئن هستید که روسیه وجود دارد بله روسیه روسیه

see it yes it's green it's the tilt of the earth means that you can't actually

آن را ببینید بله سبز است، کج شدن زمین به این معنی است که شما واقعاً نمی‌توانید

see it that clearly is Lithuania on there where your your lovely watch comes

آن را ببینید. واضح است که لیتوانی در آنجاست که ساعت دوست داشتنی شما

from oh you watch on you haven't got your Vostok watch on today I've got my

از آنجا می آید، اوه شما ساعت را تماشا می کنید، امروز ساعت وستوک خود را روشن نکرده اید، من

watch on because I forgot I was rushing most of Europe watch which I bought you

ساعتم را روشن کردم زیرا فراموش کرده بودم بیشتر ساعت اروپا را که برای تولدت خریده بودم عجله دارم.

for your birthday present I was Russian leave you I was rushing around Russian

فعلا من روسی بودم ترکت کن من با عجله در اطراف روسی

talking of which do you want to sell your 20 minutes ago mister I've got all

صحبت می کردم که می خواهی خودت را بفروشی 20 دقیقه پیش آقای من همه

these words do you want to see our names in Russian go on there it is which is

این کلمات را دارم آیا می خواهید نام ما را به زبان روسی ببینید و

which so the first one is me okay no okay the dashing it actually yes

ادامه دهید. اولی من هستم، نه خوب، خیلی خوب است، بله

that's Russian for Duncan so that that is Duncan so that basically says Duncan

این برای دانکن روسی است. این دانکن است، به طوری که اساساً می‌گوید دانکن

right and the other one is you that say Steve it says Steven Steven Deven yes

درست است و دیگری شما هستید که می‌گویید استیو می‌گوید استیون استیون دیون می‌گوید بله،

most about corn today no mister vodka is not here because he

بیشتر در مورد ذرت امروز نه آقای ودکا اینجا نیست، زیرا او

wrote tea centers that lovely video yes in pronouncing the Russian alphabet

مراکز چای را نوشت که ویدیوی دوست‌داشتنی بله در تلفظ الفبای روسی

that's it so there it is so well I I researched this last night so there we

. خیلی خوب است من دیشب در این مورد تحقیق

go so Duncan and Steven in Russian ts is laughing saying

کردم، بنابراین دانکن و استیون به زبان روسی می خندند و می گویند

destroying tree branches is a crime I think what you did was far worse than

از بین بردن شاخه های درخت جرم است.

what I did really yes destroying a tree branch is a serious crime

یک جرم جدی است،

so you think damaging a tree is worse than stealing from someone's business

بنابراین فکر می کنید آسیب رساندن به درخت بدتر از دزدی از کسب و کار کسی است،

yes exactly okay then if you say so come on 20 minutes mr. Duncan I've got all

بله کاملاً اشکالی ندارد، پس اگر این را بگویید، 20 دقیقه بیایید آقای. دانکن من تمام

these words to go through we've got 20 minutes left and then mr. Steve and

این کلمات را برای گفتن دارم، ما 20 دقیقه فرصت داریم و سپس آقای. استیو و

myself will go so let's have a look what if you got Steve first one are you above

من میریم پس بیایید ببینیم اگر اول استیو را گرفتید، آیا شما

the law above the law that means somebody who thinks that they they

بالاتر از قانون هستید، یعنی کسی که فکر می‌کند

operate outside the normal laws of society uh-huh a common expression that

خارج از قوانین عادی جامعه عمل می‌کند، اوه، یک عبارت رایج

is used if somebody is very rich or let's say say they're a policeman or

است که اگر استفاده می‌شود یک نفر خیلی ثروتمند است یا فرض کنید بگوییم پلیس است

they've got lots of money and then they break the law a high profile or a

یا پول زیادی دارد و بعد قانون را زیر پا می گذارد یا یک فرد

celebrity you can use the expression that nobody is above the law in other

مشهور می توانید از این تعبیر استفاده کنید که هیچ کس بالاتر از قانون نیست به

words it doesn't matter your status in society how much money you have or

عبارت دیگر اینطور نیست. مهم نیست که وضعیت شما در جامعه چقدر پول

whether you you know what your job is if you commit a crime you must be punished

دارید یا می دانید در صورت ارتکاب جنایت شغل خود چیست، باید

according to the law of the land which is for everybody there are no exceptions

طبق قانون کشور مجازات شوید که برای همه استثنایی وجود ندارد،

but sometimes some people think that they are above the law and the laws

اما گاهی اوقات برخی فکر می کنند که آنها فراتر از قانون هستند و قوانین

don't apply to them and they can do what they like and we often see this

در مورد آنها اعمال نمی شود و آنها می توانند آنچه را که دوست دارند انجام دهند و ما اغلب این را می بینیم که

sometimes people used to when we had the banking crisis then say that a lot of

گاهی اوقات مردم زمانی که ما دچار بحران بانکی بودیم عادت می کردند و می گویند که

the a lot of the banking companies thought that they brought above the law

بسیاری از شرکت های بانکی فکر می کردند. که آنها را فراتر از قانون آوردند

because they would do whatever they liked and just got away with it

زیرا آنها هر کاری که دوست داشتند انجام می دادند و به سادگی از پس آن بر می آمدند

and I think it's probably true to say that the more money you've got the less

و من فکر می کنم این احتمالاً درست است که بگوییم هر چه پول بیشتری داشته باشید

likely you are to go to prison for a crime because you can pay people off you

احتمال اینکه به خاطر جرمی به زندان بروید کمتر می شود زیرا می توانید به مردم پول

can you can do all sorts of things if you've got lots of money so sometimes

بدهید. اگر پول زیادی دارید همه کارها را انجام دهید، بنابراین گاهی اوقات

people will say that rich people think that are above the law they can do what

مردم می گویند که افراد ثروتمند فکر می کنند که فراتر از قانون هستند، آنها می توانند آنچه را

they like can I think they do often get away with

که دوست دارند انجام دهند.

it because you can pay people off if you've got lots of many kinds yes we

شما انواع زیادی دارید بله، ما

said that we could say that the person will flout the law flap the law so that

گفتیم که می توانیم بگوییم که آن شخص

they flout the law they think that the law doesn't apply to them because they

قانون را زیر پا می گذارد، بنابراین قانون را زیر پا می گذارد و فکر می کند که قانون در مورد آنها صدق نمی

are special they think because they have lots of money they don't have to obey

کند زیرا آنها خاص هستند. پول زیادی دارند و مجبور نیستند

the rules and this happens a lot in society it can be used sometimes not

قوانین را رعایت کنند و این اتفاق در جامعه زیاد می افتد.

necessarily referring to sort of crimes like like murder and theft and things

like that it can be you can use it flippantly

yeah that's raised flippantly so do you think you're above the law yes it might

این موضوع به طور سرسام آور مطرح شده است، بنابراین آیا فکر می کنید فراتر از قانون هستید بله من ممکن

be to do with your workplace and and things that happen at work and the

است مربوط به محل کار شما باشد و چیزهایی که در محل کارتان اتفاق می افتد و

opposite of course is no one is above the law I said that I said that so

البته برعکس هیچکس بالاتر از قانون نیست، گفتم که گفتم پس

that's it yes I didn't say I didn't say you didn't say it take the law into your

همین است بله من نگفتم نگفتم

own hands if someone takes the law into their own

اگر کسی قانون را به

hands it means that they don't follow the normal procedures involved in in

دست خود می گیرد، نمی گویید قانون را به دست خود بگیرید، به این معنی است که او از رویه های عادی مربوط به

prosecuting somebody so if you think so for example somebody murders your wife

محاکمه شخصی پیروی نمی کند، بنابراین اگر شما چنین فکر می کنید، مثلاً کسی همسر شما را به قتل رسانده است.

for example and that and you decide that the police are taking too long to solve

و شما تصمیم می گیرید که پلیس برای حل این جنایت خیلی طول می کشد،

this crime you think you know who it is and you go out there and you go and kill

فکر می کنید می دانید این جنایت کیست و می روید بیرون و می روید و کسی را می کشید

somebody the person you think has murdered your wife and so you take the

که فکر می کنید همسر شما را به قتل رسانده است و بنابراین

law into your own hands so instead of waiting for the police to get the

قانون را به دست خود می گیرید. بنابراین به جای اینکه منتظر بمانید تا پلیس

evidence together and take them to court and prosecute them then you take the law

مدارک را جمع کند و آنها را به دادگاه بکشاند و آنها را تحت پیگرد قانونی قرار دهد، سپس قانون

into you you decide you become the judge and the jury and the executioner and you

را به خود اختصاص دهید، تصمیم می گیرید که قاضی و هیئت منصفه و جلاد شوید و

decide that you're going to take care of this yourself of course this itself is a

تصمیم می گیرید که مراقبت کنید. از این خود البته این خود

crime and because unless you collect the evidence you could be completely wrong

جرم است و زیرا اگر مدارک را جمع آوری نکنید، ممکن است کاملاً در اشتباه باشید،

yes well this is the problem people take revenge on somebody who they think has

بله، این مشکلی است که مردم از کسی انتقام می‌گیرند که فکر می‌کنند

done something and it's not them and then they end up committing a serious

کاری را انجام داده است و آن‌ها نیستند و سپس خودشان مرتکب یک

crime themselves and end up in prison and in a civilized society you have to

جنایت جدی می‌شوند و در زندان و در یک جامعه متمدن باید

let the law take its process otherwise we will be living in fact the laws of

اجازه دهید قانون روند خود را طی کند وگرنه ما در واقع

the jungle well it'll be lawless lawless society

قوانین جنگل را به خوبی زندگی

yet so to take the law in your own house you take something into your own hands

you you you act as if you are the police yes you act as if the law is yours of

خواهیم کرد. شما طوری رفتار می کنید که انگار پلیس هستید بله طوری رفتار می کنید که انگار قانون از آن شماست

course sometimes sometimes somebody is guilty of a crime but they can't get

البته گاهی اوقات کسی مرتکب جرمی می شود اما آنها نمی توانند

enough evidence together to prosecute them and which sometimes happens because

مدارک کافی را با هم برای تعقیب آنها به دست آورند و این گاهی اوقات اتفاق می افتد

the process means you have to be guilty if you're found guilty so you have to be

زیرا روند به این معنی است که شما باید اگر گناهکار شناخته شدی مقصر باش، پس باید

proved you know a reasonable doubt yes you have to be found guilty so there has

ثابت کنی شک منطقی میدونی بله باید گناهکار شناخته بشی، پس

to be evidence there has to be proof that you did that thing exactly so take

باید شواهدی وجود داشته باشه که دقیقاً این کار رو انجام دادی، پس

the law into your own hands can backfire on usually do bad you give out your own

قانون رو در نظر بگیر دستان خود می توانند نتیجه معکوس داشته باشند معمولاً بد می کنند شما

punishment at your own punishment yes here's another one a law unto him or

مجازات خود را به تنبیه خود می دهید بله در اینجا قانون دیگری برای خود او

herself huh if you if somebody describes you as

وجود دارد اگر کسی شما را به عنوان فردی توصیف می کند

somebody who is a law unto unto himself or herself it means you're a bit of a

که برای خودش قانونی است به این معنی است که شما.

maverick it means that you don't necessarily not necessarily talking

این به این معنی است که شما لزوماً در

about legal law here we're not talking about somebody who would go out and

مورد قانون حقوقی صحبت نمی‌کنید، ما در مورد کسی صحبت نمی‌کنیم که بیرون می‌رود و

commit crimes if he's described somebody's a law unto themselves it's

مرتکب جرم می‌شود اگر کسی را برای خودش یک قانون توصیف کند،

more about it work for example if they don't necessarily follow all the rules

بیشتر در مورد آن کار می‌کند. اگر آنها لزوماً از تمام قوانین جامعه پیروی نمی کنند به

of society it doesn't mean they're literally committing crimes it means

این معنی نیست که آنها به معنای واقعی کلمه مرتکب جنایت می شوند، به این معنی است

that they follow their own path they do things their own way so we can describe

که آنها مسیر خود را دنبال می کنند، آنها کارها را به روش خودشان انجام می دهند، بنابراین ما می توانیم

somebody at work for example as if you're trying to if you're in for

فردی را در محل کار به عنوان مثال توصیف کنیم که گویی شما. سعی می کنم اگر شما در این زمینه هستید، به

example I'm in sales and and the company might say to you right this year we want

عنوان مثال من در زمینه فروش هستم و ممکن است شرکت به شما بگوید که امسال می خواهیم

you to sell this this this and this this is what we want you to do you work if it

این را بفروشید و این همان کاری است که می خواهیم شما انجام دهید اگر

could not be sales it could be anything and this is what we want you to achieve

نتوانستید فروش می تواند هر چیزی باشد و این چیزی است که ما داریم می‌خواهیم شما در پایان سال به آن دست یابید

at the end of the year and this is how we think you should do it but somebody

و ما فکر می‌کنیم باید این کار را انجام دهید، اما کسی

who's a law unto themselves will just go off and do it their own way often

که برای خودش یک قانون است کنار می‌رود و آن را به روش خودش انجام می‌دهد، اغلب

they're not punished because they often do achieve results in something but they

مجازات نمی‌شوند، زیرا اغلب به نتایجی دست می‌یابند. چیزی است اما

do it their own way yeah it's actually very successful it's actually very

آنها آن را به روش خودشان انجام می دهند بله در واقع بسیار موفق است، در واقع

similar it's similar to the the one you had earlier so you're making up your own

بسیار شبیه به چیزی است که قبلاً داشتید، بنابراین شما در حال ساختن

rulz you are well that one's a bit different

قانون خود هستید، شما خوب هستید که یک کمی متفاوت است

yes but it's kind of similar as well because you're you're making your own

بله، اما به نوعی شبیه است. خوب چون قوانین خود را

rules you're going against the things that you should do and you're doing

وضع می کنید، خلاف کارهایی هستید که باید انجام دهید و

things your own way yes so that's not not exactly the same I know but that's

کارها را به روش خودتان انجام می دهید، بله، این دقیقاً مشابه نیست، من می دانم، اما این

referring to actual crimes yes whereas this isn't isn't necessarily

به جنایات واقعی اشاره دارد، بله، در حالی که این لزوماً

referring to a crime that's it it's referring to just the way you do things

به یک جنایت اشاره نمی کند، بلکه به نحوه انجام کارها

in everyday life it doesn't mean you're gonna commit a crime no that's it just

در زندگی روزمره

generally you you do things your own way you do things your own way that's right

اشاره دارد. شما کارها را به روش خودتان انجام می دهید که

another one to get on the wrong side of the law get on the wrong side of the law

درست است و در طرف اشتباه قانون قرار گرفتن در طرف اشتباه قانون

means that you've you've committed a crime and the police arrests you and

به این معنی است که شما مرتکب جرمی شده اید و پلیس شما را دستگیر می کند و

you've done something bad you're on the wrong side of the law so you're in the

شما کار بدی انجام داده اید و در طرف اشتباه قانون هستید. شما در

bad diet that one's fairly self-explanatory I think it's an

رژیم غذایی بدی هستید که یک فرد کاملاً خود توضیحی است، فکر می کنم این یک

interesting term just before we'll be just taking a break from that we can

اصطلاح جالب است درست قبل از اینکه کمی از این موضوع فاصله بگیریم که می

have law in order terms and he's a good one the long arm of the law and you know

توانیم قوانین را به ترتیب داشته باشیم و او یک بازوی بلند قانون است و خوب است. میدونی

I haven't already got that one mr. Duncan well I just guessed you you you

که من تا حالا اون یکی رو نگرفتم آقای. دانکن خوب من فقط حدس زدم که تو

hadn't I I just guessed so the long arm of the law so this

را نداشتی من فقط حدس زدم که بازوی دراز قانون است، بنابراین این

relates to the power held by those with authority such as the police and those

به قدرتی که در اختیار دارندگان اقتدار مانند پلیس و کسانی که

with the power of authorities so they can use the laws of the land to tell

دارای قدرت مقامات هستند مربوط می شود تا بتوانند از قوانین استفاده کنند. زمین به

people what to do the long arm of the law yes and it often refers to the fact

مردم بگوید چه باید بکنند بازوی دراز قانون بله و اغلب به این اشاره دارد

that you you can't escape justice yes it means that that that authorities will go

که شما نمی توانید از عدالت فرار کنید بله به این معنی است که آن مقامات

after you for a long time so that the the the police that the the law is

برای مدت طولانی به دنبال شما خواهند رفت تا پلیس که قانون در

coming you know you can't escape the law it means there's always the fingers of

راه است شما می دانید که نمی توانید از قانون فرار کنید، این بدان معنی است که همیشه

the police and authorities out there to get you yes so you can't escape that's

انگشتان پلیس و مقامات آنجا هستند تا شما را جلب کنند بله، بنابراین شما نمی توانید فرار کنید

it the asset the long arm of the law for

این دارایی بازوی دراز قانون است

example if you committed a crime in this country and then you went and moved

به عنوان مثال اگر در این کشور مرتکب جرمی شده اید و سپس به جایی رفته اید و به

abroad somewhere you still might be caught mmm because wherever you go

خارج از کشور نقل مکان کرده اید، هنوز ممکن است دستگیر شوید، زیرا هر کجا که بروید،

then justice can be found that's all we search for you if you've committed a bad

عدالت پیدا می شود، این تمام چیزی است که ما برای شما جستجو می کنیم اگر جنایت بدی

crime yes you can be hunted down lay down the law I'm going to lay down the

مرتکب شده باشید، بله می توانید باشید. شکار شده قانون را وضع کن من می خواهم قانون را وضع کنم

law now this is ready in sort of domestic situations or at work it's the

در موقعیت های خانگی یا محل کار آماده است، این

law of the household so for example if you if you went out if you were a

قانون خانه است، به عنوان مثال اگر اگر یک

teenager living at home and you kept being laid back you have your parents

نوجوان در خانه زندگی می کردید، اگر بیرون رفتید و مدام آرام هستید،

call you smoking and taking drugs and you were staying out late and drinking a

والدینتان شما را در حال مصرف سیگار و مواد مخدر صدا می کنند. و شما تا دیروقت بیرون می‌مانید و زیاد مشروب می‌نوشیدید،

lot your parents might lay down the law to you in other words tell you what

ممکن است والدینتان قانون را برای شما وضع کنند، به عبارت دیگر به شما می‌گویند که اگر می‌خواهید در خانه والدینتان زندگی کنید، چه چیزی باید

remind you how you could need to conduct yourself if you're going to live in live

به شما یادآوری کند که چگونه باید رفتار کنید

in your parents house they'd sit down to you and and lay down the law they give

. پیش شما بنشینند و قانونی را وضع کنند که آنها به

you a good telling off so they tell you what the rules are and the things you

شما خوب صحبت می کنند تا به شما بگویند قوانین چیست و چیزهایی که

must obey so telling off really you lay down the law you might be in a

باید رعایت

relationship as well so your wife might lay down the law to you I want you home

کنید. همسر ممکن است قانون را به شما تحمیل کند، من تو را می خواهم خانه

you've got to be home for tea at five o'clock she's laying down the law to you

I'm making the tea and you've got to be here ready for it a nagging wife

یک همسر آزاردهنده

well not nagging but you know that's phrase that's laid right so here's

خوب نق نق نمی زند، اما می دانید که این عبارت درست گفته شده است، بنابراین این

another one Oh possession is nine points of the law is an expression that we hear

یک جمله دیگر است اوه ممکن است ession نه نکته قانون است تعبیری است که هر

from time to time possession is nine points of the law so what does that mean

از گاهی می شنویم که مالکیت نه نکته قانون است، پس به

it means that if you actually own something if you actually got something

چه معناست که اگر شما واقعاً مالک چیزی هستید اگر واقعاً چیزی را بدست آورده اید

even if it really isn't yours you can then in when you go to court

حتی اگر واقعاً مال شما نباشد. بعد از آن می توانید وقتی به دادگاه

says say you borrowed something say you borrowed something from somebody and

می روید بگوید چیزی را قرض گرفته اید بگویید چیزی را از کسی قرض گرفته اید و

then a book for example or a watch and you'd had it for a long time and then

سپس یک کتاب برای مثال یا یک ساعت و مدت طولانی آن را داشته اید و

the person that owned it suddenly wanted it back it could be a car it could be

سپس شخصی که آن را داشته است ناگهان می خواهد آن را پس بگیرد. این می تواند یک ماشین باشد،

could be anything or a sofa and then that person wanted it back you could you

می تواند هر چیزی یا یک مبل باشد و سپس آن شخص آن را بخواهد، شما می توانید

could actually claim that it was yours if you went to court you could say well

واقعاً ادعا کنید که مال شماست اگر به دادگاه مراجعه کنید، می توانید بگویید خوب

I've got it therefore it's mine and unless you can really prove prove that

من آن را دارم، بنابراین مال من است و مگر اینکه شما واقعاً می توانید ثابت کنید که

it's yours chances are that your successfully keep it so unless

این شانس شماست که با موفقیت آن را حفظ کنید، مگر

you stolen it that's different we're not talking about

اینکه آن را دزدیده باشید که متفاوت است، ما در مورد سرقت صحبت نمی کنیم،

theft but possession is nine is nine points of the law there used to be nine

اما مالکیت 9 است، نه نکته قانون، قبلا 9

points of the law powers oh so it was nine-tenths of the law

نقطه از اختیارات قانون وجود داشت. اوه بنابراین نه دهم بود قانون

oh yes or nine-tenths yeah nine points or 9/10 that's always the expression I'm

آه بله یا نه دهم بله نه امتیاز یا 9/10 این عبارتی است که من همیشه با آن آشنا هستم،

familiar with so nine points of law or nine-tenths it means you've got a strong

بنابراین نه نکته قانون یا نه دهم به این معنی است که اگر واقعاً دارید یک

legal case for owning something if you've actually got it yes so for

پرونده حقوقی قوی برای داشتن چیزی دارید. فهمیدم بله، به

example another example would be if you've got a family heirloom if you've

عنوان مثال، یک مثال دیگر این است که اگر یک میراث خانوادگی دارید،

got a watch handy down to the family and say for example I had it my sister said

اگر یک ساعت در دسترس خانواده دارید و مثلاً بگویید من آن را داشتم، خواهرم گفت

that oh but my father said I could have it but you could but that you could go

که اوه، اما پدرم گفت می‌توانم آن را داشته باشم. اما شما می توانید اما می توانید به دادگاه بروید،

to court say but I've got it so you know it's my it's mine I've got it she hasn't

بگویید اما من آن را دریافت کردم، بنابراین شما می دانید که این مال من است، مال من است، او آن را

got it and the law would probably come down on your side because if you

دریافت نکرده است و قانون احتمالاً از طرف شما نادیده گرفته می شود زیرا اگر شما

actually possess that thing then you probably sir is yours so how does it

واقعاً دارید آن چیز پس آقا شما احتمالاً مال شماست، پس چگونه

work when you steal something well that's different we're not talking about

کار می‌کند وقتی چیزی خوب می‌دزدید که متفاوت است،

if I steal my neighbor's bike and then I'm riding around on it and then my

اگر من دوچرخه همسایه‌ام را بدزدم و بعد روی آن سوار شوم و بعد

neighbor says I want my bike back I can say no it's mine i I've nine nine-tenths

همسایه‌ام بگوید من دوچرخه‌ام را می‌خواهم، در مورد آن صحبت نمی‌کنیم. برگشت من می توانم بگویم نه مال من است من نه نه

of the law well yeah we're going to have to mercy

دهم قانون را دارم خوب بله ما مرحمت خواهیم

no because then they can prove that you stole it so yes that's it the law of the

کرد نه زیرا آنها یک اثبات که شما آن را دزدیدید پس بله همین است قانون

jungle five minutes all these in the law of the jungle it's an expression that

جنگل پنج دقیقه همه اینها در قانون جنگل این تعبیری است که

actually comes from Rudyard Kipling's book of Jungle Book okay but it's not

در واقع از کتاب کتاب جنگل رودیارد کیپلینگ آمده است، خوب است، اما

used in the same way so it means really survival of the fittest or survival of

به همان شکل استفاده نشده است، بنابراین به این معنی است واقعاً بقای بهترین ها یا

the strongest that's how we use it in society now it describes a situation

بقای قوی ترین ها اینطوری است که ما در جامعه از آن استفاده می کنیم، وضعیتی را توصیف می کند

where people who are strong and do not care about other people are the most

که در آن افرادی که قوی هستند و به دیگران اهمیت نمی دهند موفق ترین هستند،

successful so that's what it's that's what it's describing so for example if

بنابراین این همان چیزی است که آن را توصیف می کند، به عنوان مثال اگر

you work on the stock market's if you're working banks if you're if you

اگر در بازار سهام کار می کنید، اگر در حال کار کردن با بانک ها هستید،

have a drug pusher then in those situations it's the law of the jungle

اگر داروساز دارید، در این شرایط قانون جنگل است

the fittest survive the strongest without care for anybody else which

که بهترین ها بدون توجه به دیگران قوی ترین زنده می مانند که

actually is not how the expression was used

در واقع اینطور نیست.

the book itself in rudyard kipling i did the younger book I don't think Rudyard

از خود کتاب در رادیارد کیپلینگ استفاده کردم من کتاب جوان‌تر را انجام دادم فکر نمی‌کنم رودیارد

Kipling was referring to drug pushers well he was referred there actually was

کیپلینگ به هل‌کننده‌های مواد مخدر اشاره می‌کرد خوب او ارجاع داده شد در واقع

a law and you weren't supposed to go that the animals in the jungle weren't

یک قانون وجود داشت و قرار نبود شما به حیوانات در ژوئن بروید Gle قرار نبود

supposed to were supposed to abide by certain rules but the way it was it's

از قوانین خاصی پیروی کند، اما به شکلی

used in society now it's very differently it literally is you know in

که در جامعه استفاده می شود، اکنون بسیار متفاوت است، به معنای واقعی کلمه این است که شما در تجارت می دانید

business in if you're it could be in business yes but if you are involved in

اگر هستید، می توانید در تجارت باشید بله، اما اگر درگیر هستید

drugs then if you're selling drugs I mean that that's you know it's the law

مواد مخدر پس اگر در حال فروش مواد مخدر هستید منظورم این است که می دانید این

of the jungle and certain certain areas of certain towns there's there are

قانون جنگل است و مناطق خاصی از شهرهای خاص وجود دارد

lawless where there's no no the police won't even go into I don't remember I

بی قانونی وجود دارد که در آن وجود ندارد نه پلیس حتی به داخل

don't remember reading Jungle Book I don't remember a scene in Jungle Book

نمی رود. یادم می‌آید که کتاب جنگل خوانده‌ام صحنه‌ای از کتاب جنگل را به یاد ندارم

where Baloo was standing on a street corner selling crack cocaine I've just

که بالو در گوشه خیابان ایستاده بود و کراک می‌فروخت، من فقط

thought about different examples of crimes good law of averages the law of

به نمونه‌های مختلف جنایات فکر کردم.

averages the eye this is an idea that no one result will happen all the time okay

تصور کنید که هیچ نتیجه ای همیشه اتفاق نمی افتد،

even if that result is unlikely so the law of averages we use that expression a

حتی اگر آن نتیجه بعید باشد، بنابراین قانون میانگین ها ما از آن عبارت زیاد استفاده می کنیم،

lot so the law of averages says that if I toss a coin in half 50% of the time

بنابراین قانون میانگین ها می گوید که اگر من یک سکه را در نیمی از 50٪ مواقع پرتاب کنم،

it'll come up heads 50% of the time says it'll come up tails that's the law of

این کار را انجام می دهد. بالا آمدن سرها 50٪ از مواقع می گویند که آن را تا دم که همان قانون

averages if I do it enough times but if I only did it say two or three times it

میانگین ها اگر به اندازه کافی این کار را انجام دهم، اما اگر فقط دو یا سه بار آن را انجام دهم، می گویم

might come up tails might come up the same way three times in a row but I

ممکن است سه بار پشت سر هم به همین شکل بالا بیاید، اما من

advocate out over a locked a lot of times and it eventually will come out

بارها از یک قفل دفاع می کنم و در نهایت این کار را انجام می دهم. نتیجه 50/50 خواهد بود،

50/50 so the more you do something that that law of average will even out it

بنابراین هر چه بیشتر کاری انجام دهید که قانون میانگین آن

will even out so for example if you're not very good at playing football or

را یکنواخت کند، به عنوان مثال اگر در فوتبال بازی کردن خیلی خوب نیستید یا

even if you just play football and you haven't scored a goal for a long time

حتی اگر فقط فوتبال بازی می کنید و گل نزده اید. یک گل برای مدت طولانی

but you have score goals in the past someone might say to you well don't

اما در گذشته گل زده اید ممکن است یکی به شما بگوید خوب

worry carry on playing the law of averages says that you will score a goal

نگران نباشید به بازی کردن با قانون میانگین ادامه دهید می گوید که

eventually hmm if you just keep doing you might might only score one goal in

در نهایت گل می خورید اگر همین کار را ادامه دهید ممکن است فقط گل بزنید. یک گل در

every ten games that might be your average so if you don't score any for

هر ده بازی که ممکن است میانگین شما باشد، بنابراین اگر در 9 بازی هیچ گلی نزنید،

nine games then it might be twenty games and then you

ممکن است بیست بازی باشد و سپس شما

and he scored two goals yes the law of averages may be something you will

و او دو گل به ثمر رساندید، بله قانون میانگین ها ممکن است چیزی باشد که

eventually do it given enough time yes so that that's actually a good way of

در نهایت با توجه به آن انجام خواهید داد. زمان کافی بله، به طوری که این در واقع راه خوبی برای

also explaining that the the proverb about never giving up so try and try

توضیح این است که روابط عمومی در مورد اینکه هرگز تسلیم نشوید، پس سعی کنید و

again so the more you try to do something the more you endeavor the more

دوباره تلاش کنید تا هر چه بیشتر برای انجام کاری تلاش کنید، بیشتر به

you pursue something that the more you do it then the greater the chance is

دنبال کاری هستید که هر چه بیشتر آن را انجام دهید،

that you will succeed yes it you might say oh yes that's it yes oh that's it

شانس موفقیت شما بیشتر است بله ممکن است بگویید آه بله همین است بله آه این است که

giving enough time then that something will eventually happen no wrong result

به اندازه کافی زمان می دهد تا در نهایت چیزی اتفاق بیفتد هیچ نتیجه اشتباهی

will happen all the time I like it the law of diminishing returns okay that's a

همیشه اتفاق نمی افتد من آن را دوست دارم قانون کاهش بازده بسیار خوب این یک موضوع

complicated that's quite complicated we'll add image intro this is the idea

پیچیده است که کاملاً پیچیده است ما معرفی تصویر را اضافه می کنیم این ایده است

that any measurement of a result like I put you're doing a project might be a

که هر اندازه‌گیری نتیجه‌ای مثل اینکه شما در حال انجام یک پروژه هستید ممکن است یک

product it could be an organization mm-hmm will eventually begin to flatten

محصول باشد، ممکن است یک سازمان باشد.

over time as more effort and time and money is put into it so when you're

doing something then you have to have it you put in a certain amount of effort to

سپس شما باید آن را داشته باشید و مقدار مشخصی تلاش

get a result and at first the more effort you put in you get more results

کنید تا به نتیجه برسید و در ابتدا هر چه بیشتر تلاش کنید نتایج بیشتری به دست می آورید

coming out but then eventually it flattens out the curve flattens out and

اما در نهایت آن را صاف می کند منحنی صاف می شود

the more effort you put in it doesn't necessarily getting you any greater

و تلاش بیشتری می کنید آن را ندارد لزوماً بازدهی بیشتری برای شما به ارمغان می‌آورد،

returns in fact you could end up getting less returns so for example you're

در واقع می‌توانید بازدهی کمتری دریافت کنید ، به عنوان مثال، برای

training to be a to be a runner or training in tennis or or training for

دونده شدن یا تمرین تنیس یا تمرین برای

anything you'll put a lot of effort in and you'll get better and better and

هر چیزی که برای آن تلاش زیادی می‌کنید ، تمرین می‌کنید. بهتر و بهتر و

better and then eventually if you want to get a little bit better you've got to

بهتر می‌شوید و در نهایت اگر می‌خواهید کمی بهتر شوید، باید

put much more effort in to get even a small amount of of change to improve

تلاش بسیار بیشتری انجام دهید تا حتی مقدار کمی از تغییر را به دست آورید تا بهبود

anymore it's the law of diminishing returns it's the same when a car if

پیدا کنید، قانون کاهش بازدهی همین است.

you're trying to get a car to go faster and faster and faster most cars will get

وقتی یک ماشین اگر می‌خواهید ماشینی را سریع‌تر و سریع‌تر و سریع‌تر حرکت دهید، بیشتر ماشین‌ها

look and go up to 50 or even 100 miles an hour now but to go to 200 miles an

ظاهر می‌شوند و تا 50 یا حتی 100 مایل در ساعت پیش می‌روند، اما برای رفتن به سرعت 200 مایل در

hour you've got to you've got to that the higher the speed the more

ساعت باید به شما دست پیدا کنید. باید به این نتیجه رسیدم که هرچه سرعت بالاتر باشد،

energy and effort you have to put in to go faster and faster because there's

انرژی و تلاش بیشتری باید صرف کنید تا سریع‌تر و سریع‌تر پیش بروید، زیرا اگر تکالیف خود را انجام دهید، مثلاً می‌خواهید انگلیسی را یاد بگیرید، مقاومت وجود دارد

resistance and all sorts of things like that take place if you do homework

و انواع چیزهایی از این قبیل رخ می‌دهد.

you're trying to learn English for example you might say well our study ten

ممکن است بگوییم که ما ده

minutes a day fine but if you studied 20 minutes a day you'll you'll probably get

دقیقه در روز مطالعه می کنیم خوب است، اما اگر 20 دقیقه در روز مطالعه می کنید،

twice as good if you study an hour a day you'll probably get three times as good

اگر یک ساعت در روز مطالعه کنید احتمالاً دو برابر بهتر خواهید شد، احتمالاً سه برابر بهتر خواهید شد،

but if you start to do it two hours three hours four hours you you won't get

اما اگر شروع به انجام آن دو ساعت سه ساعت چهار ساعت کنید،

that much better because you can only do so much put so much effort into it the

خیلی بهتر نخواهید شد زیرا می توانید فقط خیلی تلاش کنید

law of diminishing returns there's an optimal point of effort for any task and

قانون کاهش بازده، نقطه تلاش بهینه برای هر کاری وجود دارد و

if you go over that you have to put a lot more energy into it

اگر از آن عبور کنید باید انرژی بسیار بیشتری برای آن صرف کنید،

yeah to get even a small increase in the result I think learning is a good way of

بله تا حتی یک افزایش کوچک در نتیجه داشته باشید. من فکر می کنم یادگیری روش خوبی برای

expressing that as well so yes that's why it takes such a long time to learn a

بیان آن است، بنابراین بله، به همین دلیل است که یادگیری یک موضوع بسیار زمان می برد،

subject so if you want to be a doctor you might have to go to university or to

بنابراین اگر می خواهید پزشک شوید، ممکن است مجبور شوید به دانشگاه بروید یا

study for seven years and that's because it takes a long time

هفت سال تحصیل کنید و این به این دلیل است که زمان زیادی طول می کشد

the more knowledge you gather then the longer it will take to actually succeed

هرچه دانش بیشتری جمع آوری کنید، موفقیت واقعی

or to learn everything that's involved yes a bit like learning English that's

یا یادگیری همه چیزهایی که درگیر هستند زمان بیشتری می برد، بله، کمی شبیه به یادگیری زبان انگلیسی همین است،

it so I mean another example would be because they everyone gets homework at

بنابراین منظورم مثال دیگر این است که آنها همه در مدرسه تکالیف می گیرند،

school but if you you would think that if you give a student twice as much

اما اگر شما شما فکر می کنید که اگر به یک دانش آموز تی بدهید هر چند

homework they would they would get twice as good but it's not necessarily case

تکالیفی که دوست دارند دو برابر بهتر می گیرند، اما لزوماً اینطور نیست

because then it becomes stressful and they can end up being worse off here's

زیرا در این صورت استرس زا می شود و آنها می توانند در نهایت بدتر شوند، اینجا

another one Carrodus has already beat beating me there to the post with an

یکی دیگر از کارودوس است که قبلاً من را در آن پست شکست داده است با

expression Murphy's Law which in the UK we use the phrase sods law but they are

عبارت قانون مورفی که در در انگلستان ما از عبارت قانون sods استفاده می کنیم، اما

one and the same do you want to put that up mr. Duncan so anything that can go

آیا شما می خواهید آن را مطرح کنید، آنها یکی هستند . دانکن بنابراین هر چیزی که ممکن

wrong anything you go wrong will go wrong Murphy's Law oh yes I like that

است اشتباه کند هر چیزی که شما اشتباه می کنید اشتباه می شود قانون مورفی اوه بله من دوست دارم

it's pretty cool they used Murphy's Law that's the expression they use in

که خیلی جالب است آنها از قانون مورفی استفاده کردند، این عبارتی است که در آمریکا استفاده می کنند،

America but in the UK we use the ferret phrase sods law the same thing and it

اما در بریتانیا ما از عبارت فرت از قانون sods استفاده می کنیم. این

basically means it's a bit of a humorous expression really that means if

اساساً به این معنی است که این یک عبارت طنزآمیز است واقعاً به این معنی که اگر

something can go wrong it probably will yes and we use that expression either

چیزی ممکن است اشتباه پیش برود احتمالاً بله و ما از آن عبارت یا

before doing something or or even after it's gone yeah a good example of course

قبل از انجام کاری یا حتی بعد از انجام آن استفاده می کنیم بله مثال خوبی است البته

tomorrow I want to go outside to do some filming I really want to I've planned to

فردا می خواهم به بیرون بروم تا کمی فیلمبرداری انجام دهید من واقعاً می خواهم من برنامه ریزی کرده

do some lovely filming outside yes you do a lot of planning for this and then I

ام که یک فیلمبرداری دوست داشتنی در خارج از خانه انجام دهم بله، شما برنامه ریزی زیادی برای این کار انجام می دهید و سپس من

go outside to start filming and then it's it begins to rain and I think oh

برای شروع فیلمبرداری به بیرون می روم و سپس باران شروع به باریدن می کند و فکر

that's south sods law Murphy's Law they just went wrong right at the point when

می کنم آه این قانون مورفی است. قانون، درست در زمانی

you wanted to do something you could be going on holiday and you've got to catch

که می‌خواستی کاری انجام بدهی که به تعطیلات می‌روی و باید

a flight from an airport and then you missed the flight because on the way

از فرودگاه پروازی را بگیری و بعد پرواز را از دست دادی، درست در زمانی که می‌خواستی کاری انجام بدهی، اشتباه کردند، چون در

there's a traffic jam and you think oh every day I come up this road it's

راه ترافیک است و فکر می‌کنی. اوه هر روز که از این جاده بالا می‌آیم،

perfectly all right but the the time I decide to go on holiday sods law there's

کاملاً مشکلی نیست، اما زمانی که تصمیم می‌گیرم برای تعطیلات بروم،

an accident and I'm late that's it so if something can go wrong it probably will

یک تصادف رخ می‌دهد و من دیر می‌رسم، همین است، بنابراین اگر مشکلی پیش بیاید،

quite probably just at the point you don't want it to quite often if you're

احتمالاً در همان نقطه‌ای که شما انجام می‌دهید، مشکلی پیش می‌آید. اگر

in a hurry to do something you you will often find that Murphy's Law or sods law

برای انجام کاری عجله دارید اغلب می خواهید که قانون مورفی یا قانون چمن زنی

will come into play which time for us to go after an excuse for not preparing

وارد عمل می شوند و زمانی که ما به دنبال بهانه ای برای آماده نشدن

properly it's because if you were doing a doing an important project at work

درست هستیم، به این دلیل است که اگر با انجام یک پروژه مهم در محل

then you would try to take an account of all the things that could go wrong - so

کار، سعی می‌کنید همه چیزهایی را که ممکن است اشتباه پیش بروند، در نظر بگیرید - بنابراین

the sods law murphy's law wouldn't apply it's time to go mr. Duncan he wouldn't

قانون مورفی اعمال نمی‌شود. دانکن او

be Elish those words I feel that's a bit of a rush no it wasn't that's perfect

الیش نخواهد بود این کلمات من احساس می کنم کمی عجله است نه این عالی نبود

your your tempo your timing was perfect so don't worry before we go we're going

سرعت شما عالی بود، بنابراین قبل از رفتن نگران نباشید

to have a look at the mystery idiom there it is now on your screen and I got

ما به این راز نگاه می کنیم اصطلاح وجود دارد، اکنون روی صفحه شماست و من این را دریافت کردم،

this one even Steve got it and and you know that's saying something

حتی استیو هم آن را دریافت کرد و می دانید که چیزی می گوید

needle-in-a-haystack the meaning well this is an expression that means

سوزن در انبار کاه، به این معنی که خوب این عبارتی است که به این معنی

something is hard to find a situation where something is hard to find can be

است که یافتن چیزی سخت است موقعیتی که چیزی در آن وجود دارد. پیدا کردن سخت را می توان

described as being like looking for a needle in a haystack

اینگونه توصیف کرد که مانند جستجوی سوزن در انبار کاه

something that is hard to find is a needle in a haystack and that's it

چیزی است که به سختی پیدا می شود سوزن در انبار کاه است و این

another mystery idiom coming next week don't forget we have our special series

یکی دیگر از اصطلاحات اسرارآمیز است که هفته آینده می آید ، فراموش نکنید که ما مجموعه ای

of lessons about grammar a new lesson will be appearing on Wednesday how's

از دروس ویژه در مورد دستور زبان داریم. یک درس جدید در روز چهارشنبه ظاهر می شود

your grammar a guide to the English language that will be coming on

چگونه دستور زبان شما راهنمای زبان انگلیسی است که در

Wednesday and we have some new lessons coming during October it is the first of

روز چهارشنبه ارائه می شود و ما در ماه اکتبر چند درس جدید داریم،

October tomorrow it is we will be back next Sunday just on the screen now you

فردا اول اکتبر است، یکشنبه آینده فقط در صفحه نمایش اکنون شما

will see the time live English every Sunday from 2 p.m. UK time and that is

زمان l را خواهید دید ive English هر یکشنبه از ساعت 2 بعد از ظهر به وقت بریتانیا و همین

it we're done we are done I'm going to dust my hands because another live

که تمام شدیم، تمام شدیم، دستانم را پاک می‌کنم، زیرا یک پخش زنده دیگر

stream has come to an end thanks a lot Steve for your company Thank You mr.

به پایان رسیده است، با تشکر فراوان از استیو برای شرکت شما، آقای متشکرم.

Duncan thanks for your special where in the world is mr. Steve where will I be

دانکن با تشکر از ویژه شما در کجای دنیا آقای. استیو من هفته آینده کجا خواهم بود

next week ah that's the big question where in the world will mr. Steve be

آه این سوال بزرگی است که آقای. استیو

next week all will be revealed all I can say Steve is stay away from the shops we

هفته آینده همه چیز فاش خواهد شد تمام چیزی که می توانم بگویم استیو از مغازه ها دوری کن،

will see you later I'm going to make a tea cake and a cup of tea right now mr.

بعداً شما را می بینیم، همین الان می خواهم یک کیک چای و یک فنجان چای درست کنم.

Duncan that sounds like a good idea thank you very much to blue thunder

دانکن که ایده خوبی به نظر می رسد از شما بسیار سپاسگزارم برای تندر آبی

Irene Belarusian sack thank you to Vitesse thanks a lot for

ایرنه بلاروسی از شما تشکر می کنم از Vitesse بسیار سپاسگزارم برای

your company and that is it we are completely out of time thank you Steve

شرکت شما و این به این دلیل است که ما کاملاً وقت خود را از دست داده ایم متشکرم استیو

Thank You mr. Duncan you may say your goodbyes bye-bye everybody and look

متشکرم آقای. دانکن ممکن است خداحافظی خود را با همه خداحافظی کنید و مشتاقانه

forward to seeing you all next week and I will see you next week as well this is

منتظر دیدار شما در هفته آینده هستم و من نیز هفته آینده شما را می

mr. Duncan in the birthplace of English saying thank you very much for watching

بینم. دانکن در زادگاه انگلیسی می‌گوید خیلی متشکرم که

me say hello to you live a big hello once again

مرا تماشا کردید که به شما سلام می‌کنم، یک بار دیگر

to Tias it's very nice to see you on the live chat glad to see that you are okay

به تیاس سلام می‌کنم. خیلی خوشحالم که شما را در چت زنده می‌بینم خوشحالم که خوب هستید

and of course you know what's coming next yes you do ta ta for now?

و البته می‌دانید که چه چیزی در راه است. بعدی بله شما در حال حاضر تا تا را انجام می دهید؟

ta ta for now 8-)

تا تا در حال حاضر 8-)