Mr Duncan's Full English - Lesson 43 What is a DeepFake? What do the words 'elude' & 'allude' mean?

Hi everybody, this is Mr Duncan in England.

سلام به همه، این آقای دانکن در انگلستان است.

Welcome to another Full English lesson,

به یک درس کامل انگلیسی دیگر،

for all those who can't get enough

برای همه کسانی که نمی توانند

of the English language.

زبان انگلیسی را به اندازه کافی درک کنند، خوش آمدید.

If it's your first time here,

اگر اولین بار است که اینجا هستید،

can I say a big 'hello' and welcome.

می توانم یک "سلام" بزرگ بگویم و خوش آمد بگویم.

Before I begin today’s lesson,

قبل از شروع درس امروز،

I would like to set a brainteaser for you,

می‌خواهم یک بازی فکری برای شما تنظیم

so as to get you scratching your heads  with confusion and confumbilation.

کنم تا با سردرگمی و سردرگمی سرتان را بخارانید.

Is that a real word?

آیا این یک کلمه واقعی است؟

Well if it isn’t it should be.

خوب اگر نیست باید باشد.

The question is… What word can be  used alongside the following 5 words?

سوال این است که ... چه کلمه ای را می توان در کنار 5 کلمه زیر استفاده کرد؟

The words are…

کلمات عبارتند از…

hole fob cutter chain house

خانه زنجیره ای برش سوراخ سوراخ،

I will give you the answer at the end of this  video lesson, so get your thinking caps on!

من در پایان این درس ویدیویی به شما پاسخ خواهم داد ، بنابراین کلاه های فکری خود را به کار ببرید!

Here’s an interesting phrase that can be used to  show the popularity of a certain person or thing.

در اینجا عبارت جالبی وجود دارد که می‌توان از آن برای نشان دادن محبوبیت یک شخص یا چیز خاص استفاده کرد.

To be popular during the current period can be  described as being ‘the flavour of the month’.

محبوب بودن در دوره فعلی را می توان به عنوان «طعم ماه» توصیف کرد.

To be the flavour of the month  means that something is popular.

مزه ماه بودن به این معنی است که چیزی محبوب است.

A certain person or perhaps a trend that  is currently seen as fashionable or popular

یک شخص خاص یا شاید یک روند که در حال حاضر مد یا محبوب دیده

can be described as ‘the flavour of the month’.

می شود را می توان به عنوان «طعم ماه» توصیف کرد.

A pop star or an actor might come from nowhere  and be lauded with praise and positive reviews.

یک ستاره پاپ یا یک بازیگر ممکن است از جایی بیاید و با تمجید و نقدهای مثبت تحسین شود.

That person is the flavour of the month.

آن شخص طعم ماه است.

A certain style of dress or accessory  that suddenly becomes the ‘must have’ item

یک سبک خاص از لباس یا اکسسوری که ناگهان به کالای «باید» تبدیل می‌شود، به

will most likely be described as  being the flavour of the month.

احتمال زیاد به عنوان طعم ماه توصیف می‌شود.

“Open shoulders on ladies dresses and tops are the  flavour of the month at this year’s fashion show.”

«شانه‌های باز روی لباس‌ها و تاپ‌های زنانه، مزه ماه در فشن شو امسال است.»

A certain genre of movie or book  might become the flavour of the month.

ژانر خاصی از فیلم یا کتاب ممکن است به طعم ماه تبدیل شود.

That particular type of story has become  popular amongst moviegoers and reader.

این نوع خاص از داستان در بین تماشاگران و خوانندگان سینما محبوب شده است.

“Right now superhero movies are the  flavour of the month for moviegoers.”

«در حال حاضر فیلم‌های ابرقهرمانی طعم ماه برای علاقه‌مندان به سینما هستند.»

“Historical tales of colonial Britain have  become the flavour of the month for readers.”

«داستان‌های تاریخی بریتانیای استعماری به طعم ماه برای خوانندگان تبدیل شده است.»

Of course it is possible to stop being  fashionable and lose that popularity.

البته می‌توان از مد روز بودن دست برداشت و این محبوبیت را از دست داد.

The thing in question was  the flavour of the month,

موضوع مورد بحث، طعم ماه بود،

until something new came along to take its place.

تا اینکه چیز جدیدی آمد تا جای آن را بگیرد.

It would be fair to say  that whatever the thing is…

منصفانه است که بگوییم هر چیزی که باشد...

be it in show business, fashion,  kid’s toys, or entertainment;

چه در تجارت نمایشی، مد ، اسباب‌بازی‌های کودکان یا سرگرمی.

it is not easy to become  the ‘flavour of the month’.

تبدیل شدن به «طعم ماه» آسان نیست.

And when it does happen, quite  often, it does not last long.

و زمانی که اتفاق می افتد، اغلب، مدت زیادی دوام نمی آورد.

It’s time to take a look at another buzzword.

وقت آن رسیده است که نگاهی به یک کلمه کلیدی دیگر بیندازیم.

A buzzword is a word or phrase that is popular  

کلیدواژه کلمه یا عبارتی است که

during a certain period or is  generally popular in everyday use.

در یک دوره معین محبوب است یا عموماً در استفاده روزمره رایج است.

Today’s buzzword is…

کلمه

‘deepfake’.

رایج امروزی… "دیپ جعلی" است.

The word ‘deepfake’ is a noun that names  a video that has been manipulated somehow

کلمه «دیپ‌فیک» اسمی است که ویدیویی را نام‌گذاری می‌کند که به نحوی

to create a false news story or  to spread untrue information.

برای ایجاد یک خبر نادرست یا انتشار اطلاعات نادرست دستکاری شده است.

This normally involves using a computer  generated representation of a well-known person,

این معمولاً شامل استفاده از نمایش رایانه‌ای از یک شخص شناخته

which has been superimposed or merged  onto the body of another person.

شده است که روی بدن شخص دیگری قرار گرفته یا ادغام شده است.

The movement of their mouth might be altered  or their body might have been altered somehow.

ممکن است حرکت دهان آنها تغییر کند یا بدن آنها به نوعی تغییر کرده باشد.

Oh my, what has happened to master Duncan?

اوه من چه اتفاقی برای استاد دانکن افتاده است؟

Where has he gone?

کجا رفته؟

Okay I’m back.

باشه من برگشتم

That was not a good example of a deepfake,

این مثال خوبی از دیپ فیک نبود،

but you get the general idea.

اما شما ایده کلی را دریافت می کنید.

Have you ever been tricked by a deepfake video?

آیا تا به حال فریب یک ویدیوی دیپ فیک را خورده اید؟

Here are two words that appear similar,

در اینجا دو کلمه وجود دارد که شبیه به هم هستند،

but in fact have very different meanings.

اما در واقع معانی بسیار متفاوتی دارند.

The words are ‘elude’ and ‘allude’.

کلمات "Elude" و "Alude" هستند.

First of all, the word ‘elude’  means to avoid or escape capture.

اول از همه، کلمه "Elude" به معنای اجتناب یا فرار از دستگیری است.

To hide away or move to another place  so as to avoid being caught is ‘elude’.

پنهان شدن یا نقل مکان به مکان دیگری برای جلوگیری از گرفتار شدن، «فرار» است.

To avoid capture by using clever  or cunning methods is to ‘elude’.

اجتناب از گرفتن با استفاده از روش‌های هوشمندانه یا حیله‌گر، «فرار» است.

“The escaped prisoner has  so far eluded the police.”

"زندانی فراری تا کنون از پلیس فرار کرده است."

“The man managed to elude the police  for a week before he was captured.”

این مرد یک هفته قبل از دستگیری توانست از پلیس فرار کند.»

Something that cannot be remembered  or understood might elude you.

چیزی که نمی‌توان آن را به خاطر آورد یا فهمید، ممکن است از شما فرار کند.

It cannot be remembered or comprehended.

نمی توان آن را به خاطر آورد یا درک کرد.

“The subject of Quantum  Physics eludes most people.”

«موضوع فیزیک کوانتومی از اکثر مردم فرار می‌کند.»

To fail in achieving  something that has been sought  

شکست در دستیابی به چیزی که به دنبال آن بوده

or worked for might be expressed as ‘elude’.

یا برای آن تلاش شده است، ممکن است به عنوان «فرار» بیان شود.

You almost reached your goal  but in the end it eluded you.

تقریباً به هدف خود رسیدید، اما در نهایت از شما دور شد.

“Sadly for the British swimming team,  that sought after gold medal eluded them.”

متأسفانه برای تیم شنای بریتانیا، که به دنبال مدال طلا بودند آنها را از دست داد.»

Then there is the word ‘allude’

سپس کلمه "اشاره" وجود دارد

which means to indirectly mention or hint  at something, without saying it directly.

که به معنای ذکر یا اشاره غیرمستقیم به چیزی، بدون گفتن مستقیم آن است.

It is alluded to, but not said explicitly.

به آن اشاره شده، اما به صراحت گفته نشده است.

This word is not used with an object,  

این کلمه با یک شی استفاده نمی‌شود،

but instead is used to make a  suggestion without being too direct.

بلکه برای ارائه پیشنهاد بدون اینکه خیلی مستقیم باشد استفاده می‌شود.

You might allude to the guilt of  a person in a crime investigation.

شما ممکن است به گناه یک فرد در تحقیقات جرم اشاره کنید.

“You asked me where I was last Friday  night, what are you alluding to?”

"شب جمعه گذشته از من پرسیدی کجا بودم ، به چه چیزی اشاره می کنی؟"

“You often allude to me having an affair,  but I can assure you it is not true.”

"شما اغلب به من اشاره می کنید که یک رابطه نامشروع دارم، اما می توانم به شما اطمینان دهم که این درست نیست."

To allude is to hint,  suggest, imply, mention, cite.

اشاره کردن به معنای اشاره، پیشنهاد کردن، اشاره کردن، ذکر کردن است.

You might make an allusion to something.

ممکن است به چیزی اشاره کنید.

You don’t say it directly.

شما آن را مستقیماً نمی گویید.

A brief or short mention of something  can be described as alluding.

اشاره کوتاه یا کوتاه به چیزی را می توان به عنوان کنایه توصیف کرد.

You don’t want to talk for a long  time about a particular subject,

شما نمی خواهید برای مدت طولانی درباره یک موضوع خاص صحبت کنید،

so instead you simply allude to it.

بنابراین در عوض به سادگی به آن اشاره می کنید.

So there you have them; two  words that look similar,

بنابراین آنها را دارید. دو کلمه که به نظر شبیه هستند،

but are in fact very different indeed.

اما در واقع بسیار متفاوت هستند.

Isn’t it strange how sometimes,

آیا عجیب نیست که گاهی اوقات،

two thing can go together so well.

دو چیز می توانند به خوبی با هم هماهنگ شوند.

A combination of separate; contrasting  things join together to match up perfectly.

ترکیبی از مجزا؛ چیزهای متضاد به هم می پیوندند تا کاملاً مطابقت داشته باشند.

There is a great phrase in English  that describes this occurrence.

یک عبارت عالی در انگلیسی وجود دارد که این اتفاق را توصیف می‌کند.

They go together like ‘peas in a pod’.

آنها مانند "نخود در غلاف" با هم می روند.

We can also say ‘two peas in a pod’.

همچنین می توانیم بگوییم "دو نخود در یک غلاف".

Also, things that match or  complement each other well;

همچنین، چیزهایی که با یکدیگر مطابقت دارند یا به خوبی یکدیگر را تکمیل می‌کنند.

go together like ‘a pair of socks’.

مثل یک جفت جوراب با هم بروید.

Although quite often I’ve noticed  that my socks do not go together well.

اگرچه اغلب متوجه شده‌ام که جوراب‌هایم خوب به هم نمی‌رسند.

They are often odd.

آنها اغلب عجیب و غریب هستند.

They are different from each other.

آنها با یکدیگر متفاوت هستند.

They do not match.

مطابقت ندارند.

Two things that do not go together  well might be described as being like

دو چیز که به خوبی با هم ادغام نمی شوند ممکن است به عنوان

‘chalk and cheese’.

«گچ و پنیر» توصیف شوند.

Two things that do not match or  might in fact clash with each other

دو چیز که مطابقت ندارند یا ممکن است در واقع با یکدیگر تضاد داشته

are as different as chalk and cheese.

باشند به اندازه گچ و پنیر متفاوت هستند.

Well sadly

خوب

we have reached the end of  another Full English lesson.

متأسفانه به پایان یک درس کامل انگلیسی دیگر رسیدیم.

Oh Mr Duncan!

اوه آقای دانکن!

It's not fair!

این عادلانه نیست!

We wish this lesson would go on...

آرزو می کنیم این درس

forever.

برای همیشه ادامه داشته باشد.

Imagine that.

تصور کنید که.

before I let you go…

قبل از اینکه شما را رها کنم…

here is the answer to the brainteaser  that I set for you earlier.

این پاسخ به بازی فکری  است که قبلاً برای شما تنظیم کردم.

I asked you to name the word that can  go alongside the following five words.

از شما خواستم کلمه ای را که می تواند در کنار پنج کلمه زیر قرار گیرد نام ببرید.

The words are… hole fob cutter chain house.

کلمات عبارتند از ... سوراخ فوب برش خانه زنجیره ای.

The answer is…

پاسخ…

Key.

کلید است.

You can have a ‘keyhole’,

می‌توانید یک «سوراخ کلید» داشته باشید،

which is where you insert a key  so as to lock or unlock a door.

جایی که کلید را وارد می‌کنید تا در را قفل یا باز کنید.

Then there is ‘key fob’  which is a piece of material

سپس «فوب کلید» وجود دارد که قطعه‌ای از مواد است

that helps you to hold and carry a set of keys.

که به شما کمک می‌کند مجموعه‌ای از کلیدها را در دست بگیرید و حمل کنید.

Then there is ‘key cutter’ which  is a machine for making a door key.

سپس "کلید برش" وجود دارد که دستگاهی برای ساخت کلید در است.

Then there is ‘key chain’, which is a long chain

سپس «کلید زنجیر» وجود دارد، که یک زنجیر بلند است

used for attaching a set of  keys to a person’s clothing.

که برای اتصال مجموعه‌ای از کلیدها به لباس افراد استفاده می‌شود.

And finally there is ‘house key’,

و در نهایت "کلید خانه" وجود دارد

which is the key to the door of your house,

که کلید درب خانه شما است

be it at the front, the back, or the side.

، چه در جلو، چه پشت و چه در کنار.

That is it

این است که

I will see you again very soon

من به زودی دوباره شما را

for another Full English Lesson.

برای یک درس کامل انگلیسی دیگر خواهم دید.

I hope you have enjoyed this

امیدوارم از این کار لذت برده باشید

and I really hope it has been useful to you.

و واقعاً امیدوارم برای شما مفید بوده باشد.

See you again soon,

به زودی دوباره می بینمت،

this is Mr Duncan in the  birthplace of English saying...

این آقای دانکن است در زادگاه انگلیسی ضرب المثل...

thanks for watching, see you again soon,

ممنون که تماشا کردی، به زودی دوباره می بینمت،

take car until next time,

تا دفعه بعد سوار ماشین شو،

and of course you know what's  coming next, yes you do...

و البته می دانی که آینده چه خواهد شد، بله، انجام می دهی...

ta ta for now.

تا تا در حال حاضر