Misterduncan's Full English Lesson 31 - What is a Split Infinitive? What Does Discrimination Mean?

hickory dickory dock I'm holding one grey sock in the other there are two and

یک جوراب خاکستری در دست دیگرم دو تا است و

both of them are blue hickory dickory dock did you enjoy my little poem?

هر دو اسکله حکوری آبی هستند آیا از شعر کوچک من لذت بردید؟

welcome everyone to another full English video lesson coming to you from England

به همه خوش آمدید به یک درس ویدیویی کامل انگلیسی دیگر که از انگلستان برای شما می آید،

which happens to be the birthplace of Cadbury chocolate Bakewell tart

که اتفاقاً زادگاه پودینگ تارت یورکشایر شکلاتی Cadbury

Yorkshire pudding and my favourite... spotted dick and of course the English

است و مورد علاقه من ... دیک خالدار و البته زبان انگلیسی

language which is the reason we are all here today so take a deep breath open a

که دلیل این است که همه ما امروز اینجا هستیم. یک نفس عمیق بکش و

few windows make a nice hot beverage because today's full English lesson is

چند پنجره را باز کن یک نوشیدنی داغ خوب درست کن چون درس کامل انگلیسی امروز همین الان

going to start right...

شروع میشه

now!

!

one of the hardest parts of doing something creative is coming up with new

یکی از سخت‌ترین بخش‌های انجام کاری خلاقانه، ارائه

ideas figuring out new ways to do something or finding new angles on which

ایده‌های جدید است.

to focus can really leave you in a spin a clear head and a positive outlook are

both important when it comes to being creative

برای خلاق بودن

sometimes those new ideas do not come easily so you have to put your thinking

گاهی اوقات آن ایده های جدید به راحتی به دست نمی آیند، بنابراین شما باید کلاه فکری خود را

cap on that's a great expression if you are stuck for an idea then you might

روی آن بگذارید، این یک بیان عالی است اگر به یک ایده گیر کرده اید، ممکن

have to put your thinking cap on you will need to come up with a new idea you

است مجبور شوید کلاه فکری خود را روی آن بگذارید، باید یک ایده جدید ایجاد کنید. ایده

will have to wrack your brains to wrack your brains is to think long and hard

شما باید مغزتان را به هم بزنید تا مغزتان را از بین ببرید این است که طولانی و سخت

about how to do something that seems impossible I've been wracking my brains

در مورد اینکه چگونه کاری را انجام دهید که غیرممکن به نظر می رسد فکر کنید.

all day over how to make some extra money if more than one person is

involved with the new ideas then it might be easier to come up with

ایده‌های جدید ممکن است راحت‌تر

something they say that two heads are better than one we need to put our heads

باشد که می‌گویند دو سر بهتر از یک سر است که باید سرمان را

together and try to solve this problem sometimes it is not possible to come up

کنار هم بگذاریم و سعی کنیم این مشکل را حل کنیم، گاهی اوقات

with any solution or new idea there is nothing in your head we call this a

نمی‌توان هیچ راه‌حل یا ایده جدیدی در آنجا پیدا کرد. n است چیزی که در ذهن شما

block for example there is writer's block there are no new ideas in your

وجود دارد ما آن را بلوک می نامیم، به عنوان مثال بلوک نویسنده وجود دارد، هیچ ایده جدیدی در

mind being creative is fun but it can also be a nightmare when it comes to

ذهن شما وجود ندارد خلاق بودن سرگرم کننده است، اما همچنین می تواند یک کابوس در هنگام

creating new ideas

ایجاد ایده های جدید

you may have noticed that I love English some of my favorite English words happen

باشد، ممکن است متوجه شده باشید که من عاشق انگلیسی هستم. یکی از کلمات انگلیسی مورد علاقه من

to be the smallest and the most commonly used a good example is the word off it

اتفاقا کوچکترین و رایج ترین مورد استفاده قرار می گیرد، یک مثال خوب کلمه off است،

seems like such a simple word yet it is often used on a daily basis in so many

به نظر می رسد بسیار ساده است، اما اغلب به طور روزانه در بسیاری از

ways to cancel something can be described as being off sorry girls the

موارد برای لغو چیزی استفاده می شود. متاسفم دخترا

football match is off you can call something off we had to call off the

مسابقه فوتبال تعطیل شده شما می توانید چیزی را لغو کنید ما مجبور شدیم

outdoor concert because of the rain to have a free day away from work can be

کنسرت در فضای باز را به دلیل باران تعطیل کنیم تا یک روز آزاد دور از کار داشته باشیم را می توان

described as being off I won't see you tomorrow as it's my off day you are

اینگونه توصیف کرد که تعطیل است من شما را فردا نمی بینم چون تعطیلم است روزی

having the day off another use of Earth Day is when things keep going wrong or

که روز مرخصی دارید استفاده دیگری از روز زمین زمانی است که همه چیز به اشتباه پیش می رود یا

when your mood is not good during a certain period of time sorry for all the

زمانی که خلق و خوی شما در یک دوره زمانی خاص خوب نیست متاسفم برای همه

mistakes guys I'm having a bit of an off day to make your way out of a place or

اشتباهات بچه ها من یک روز مرخصی دارم تا شما را انجام دهم. راهی برای خروج از یک مکان

to announce your departure you can say that you are off okay guys it's 5

یا اعلام خروج خود شما می توانید بگویید که خاموش هستید بچه ها، ساعت 5

o'clock see you tomorrow I'm off if something

است فردا می بینمتان، اگر چیزی

that is perishable has gone past its best then we can say that it is off

که فاسد شدنی است از بهترین حالت خود گذشته است، می

don't drink that milk it's off this salmon smells awful I think it solved if

توانم بگوییم خاموش است، آن شیر را ننوشید، این بوی ماهی آزاد است. افتضاح فکر می کنم حل شد اگر

something has been disconnected from its power source we can say that it is off

چیزی از منبع برق آن قطع شده باشد می توانیم بگوییم که خاموش است

the TV isn't broken it's off talking of which I'm off over there it's time to do

تلویزیون خراب نیست خاموش است در مورد آن صحبت می کنم که من خاموش هستم آنجا زمان

the next sequence

انجام سکانس بعدی

it's strange how some words can find themselves together in English phrases a

است عجیب است که چگونه برخی کلمات می‌توانند در عبارات انگلیسی خود را با هم بیابند،

good example of this is the phrase love hate these words have opposite meanings

مثال خوبی برای این عبارت عبارت است از عشق نفرت، این کلمات معانی متضادی دارند،

however they do go together as a description of a certain type of

با این حال آنها به عنوان توصیف نوع خاصی از

relationship I am talking about a love-hate relationship in society a

رابطه با هم هستند.

love-hate relationship describes a partnership that involves both fondness

رابطه نفرت شراکتی را توصیف می‌کند که هم شامل علاقه

and hatred a tumultuous or turbulent relationship between two people can be

و هم نفرت است. یک رابطه آشفته یا آشفته بین دو نفر را می‌توان

described as love-hate we had a terrible fight last night but today we made up

به عنوان عشق و نفرت توصیف کرد.

and are having a meal together tonight you might feel that this relationship is

که این رابطه

based on love/hate especially if the arguments occur often a long-term

مبتنی بر عشق / نفرت است، به خصوص اگر مشاجرات اغلب رخ دهد، یک رابطه طولانی مدت

relationship might become unstable due to a hopeless feeling of routine and

ممکن است به دلیل احساس ناامید کننده روتین و

familiarity the couple might become bitter and resentful which results in

آشنایی ناپایدار شود، زوج ممکن است تلخ و رنجیده شوند که منجر به

the up-and-down nature of the relationship a love-hate relationship

ماهیت بالا و پایین می شود. رابطه یک رابطه عشق و نفرت

can exist in other places if you love your job

می تواند در جاهای دیگر وجود داشته باشد اگر شما شغل خود را دوست دارید،

but it does not pay very well you might have a love-hate relationship with it

اما آن را به خوبی پرداخت نمی کنید، ممکن است با آن رابطه عشق و نفرت داشته

you might have a love-hate relationship with your boss there are some good days

باشید، ممکن است با رئیس خود رابطه عشق و نفرت داشته باشید، روزهای خوبی وجود دارد.

and some bad you have mixed feelings you have the feeling of both love and hate

و برخی از احساسات بد شما احساسات مختلط دارید ، هم احساس عشق و هم نفرت

it's now time for another buzzword a buzzword is a word or phrase that is

دارید، اکنون وقت آن رسیده است که برای یک کلمه کلیدی دیگر

popular during a certain period of time or is often used generally today's

استفاده کنید.

buzzword is discrimination the word discrimination is a noun that names the

اسمی است که رفتار

unjust or prejudicial treatment of different categories of people

ناعادلانه یا تعصب آمیز با دسته های مختلف مردم را

especially on the grounds of race religion gender sexuality or age

به ویژه به دلیل نژاد مذهبی جنسیت جنسی یا

the state of prejudging a person based on their differences to show prejudice

سن وضعیت پیش داوری یک شخص بر اساس نام می برد. تفاوت‌های آنها برای نشان دادن تعصب

toward someone because of their differences is discrimination you can't

نسبت به کسی به دلیل تفاوت‌هایش تبعیض است، شما نمی‌توانید

dismiss me because I'm a Muslim that's discrimination to hold bias towards one

من را رد کنید زیرا من یک مسلمان هستم.

or more groups of people around you in everyday life is discrimination you act

on a grudge against someone because they are different from you this is defined

کسی چون با شما متفاوت است این به

as discrimination the word can also name the ability to define what is

عنوان تبعیض تعریف می شود این کلمه همچنین می تواند توانایی تعریف

high-quality or good taste your discrimination picks

کیفیت یا سلیقه خوب را نامگذاری کند تبعیض شما

out what is worthy the verb form of discrimination is discriminate you

آنچه شایسته است را انتخاب می کند شکل فعل تبعیض تمایز

discriminate between two or more things by making judgments to discriminate is

قائل شدن بین دو یا چند چیز است. با قضاوت کردن برای تبعیض

to be prejudiced you display prejudgment you are biased you carry out

کردن تعصب است شما پیش داوری نشان می دهید شما مغرضانه هستید

discrimination

تبعیض را

what do you want and what do you need if you want too much can we call this greed

انجام می دهید که چه می خواهید و چه نیازی دارید اگر بیش از حد می خواهید آیا می توانیم این را حرص و طمع بنامیم

do you have more than you need or is it enough perhaps you have nothing

آیا شما بیش از آنچه نیاز دارید دارید یا کافی است شاید تو هیچی

sometimes life can be tough there is a fine difference between the things you

نداری گاهی زندگی میتونه سخت باشه بین چیزهایی که

want and the things you need to want is to desire it is an urge to satisfy that

میخوای و چیزایی که باید بخوای تفاوت خیلی خوبی هست اینه که بخوای اون یک اصراره ارضای آن

desire to need is the instinctive response to nature's call for survival

میل به نیاز، پاسخ غریزی به ندای طبیعت برای بقا

it's the need to survive what is necessary to survive is your need the

است، نیاز به زنده ماندن است آنچه برای زنده ماندن ضروری است نیاز شماست.

obvious things needed for survival are food and water they are your basic needs

without these you will not survive for long of course want can be classified as

البته می‌توان طولانی‌مدت را به عنوان

need to however we often see want as a more selfish emotion I need food I want

نیاز طبقه‌بندی کرد، با این حال ما اغلب می‌خواهیم را یک احساس خودخواهانه‌تر می‌دانیم. من به غذا نیاز دارم من

a nice new car to show my neighbor furthermore the dilemma of what many

یک ماشین جدید خوب می‌خواهم تا به همسایه‌ام نشان دهم.

years creates quite a paradox we need money to buy food but we also want money

اما ما همچنین

to support a comfortable and some might say wasteful lifestyle want is often

برای حمایت از یک زندگی راحت پول می‌خواهیم و برخی ممکن است بگویند نیاز به سبک زندگی بیهوده

seen as a selfish emotion Mead comes from your basic necessities want comes

اغلب به‌عنوان یک احساس خودخواهانه در نظر گرفته می‌شود. مید از نیازهای اولیه شما ناشی می‌شود.

from the things that will make you feel better as a person need comes from the

basic survival instinct to make it through the day without starving to

گذراندن روز بدون گرسنگی تا حد

death need and want might have similar definitions but they are often seen as

مرگ نیاز و نیاز ممکن است تعاریف مشابهی داشته باشد، اما آنها اغلب به عنوان

belonging to very different urges

تعلق به انگیزه های بسیار متفاوت در

what is a split infinitive? is it painful? will it leave a scar? well first of all

نظر گرفته می شوند که مصدر تقسیم چیست؟ آیا دردناک است؟ آیا جای زخم خواهد گذاشت؟ خوب اول از همه

having a split infinitive is not an injury although it does sound like one

داشتن یک مصدر تقسیم آسیب نیست، اگرچه

in English grammar we name a certain grammar error as a split infinitive an

در گرامر انگلیسی مانند یک به نظر می رسد، ما یک خطای گرامری خاص را به عنوان مصدر تقسیم می نامیم،

infinitive in English grammar is the use of the word two with a verb while there

مصدر در گرامر انگلیسی استفاده از کلمه دو با یک فعل است در حالی که

are no grammar rules that prohibit split infinitives many English experts

وجود ندارد. قواعد دستور زبانی که مصدرهای تقسیم را ممنوع می‌کنند، بسیاری از کارشناسان انگلیسی

strongly disapprove of them an example of a split infinitive is the classic to

به شدت آنها را تأیید نمی‌کنند. نمونه‌ای از مصدر تقسیم‌شده کلاسیک است که

boldly go where no man has gone before the word boldly and go should be the

با جسارت به جایی که هیچ‌کس قبل از کلمه جسارت نرفته است بروید و

other way round it should read to go boldly where no man

رفتن باید برعکس باشد.

has gone before in writing this looks more dramatic but when spoken the split

مردی قبلاً در نوشتن این کار به نظر دراماتیک‌تر به نظر می‌رسد، اما وقتی صحبت می‌شود

infinitive sounds better so while the use of a split infinitive is technically

مصدر تقسیم بهتر به نظر می‌رسد، بنابراین در حالی که استفاده از مصدر تقسیم از نظر فنی

incorrect you might only find the most pedantic English teachers picking you up

نادرست است، ممکن است فقط بی‌تفاوت‌ترین معلم‌های انگلیسی را بیابید که شما

on it to pick someone up on something is to correct them by pointing out their mistake

را انتخاب می‌کنند تا کسی چیزی را انتخاب کند. برای تصحیح آنها با اشاره به اشتباه

it's not fair what will we do sadly it's time to say goodbye to you and you and

آنها عادلانه نیست ما چه خواهیم کرد متأسفانه وقت آن است که با شما و شما و شما خداحافظی کنیم

you but never fear because I will be back here very soon with another delve

اما هرگز نترسید زیرا من خیلی زود به اینجا باز خواهم گشت. یک بار دیگر

into the fascinating and sometimes confusing world of English don't forget

به دنیای جذاب و گاه گیج کننده انگلیسی کاوش کنید، فراموش نکنید

to hit that subscribe button and activate the automatic notifications so

که دکمه اشتراک را فشار دهید و اعلان های خودکار را فعال

you will never miss another one of my English lessons whether it be I recorded

کنید تا هرگز یکی دیگر از درس های انگلیسی من را از دست ندهید، چه من یک درس را ضبط کرده

one or a live one you'll be right here with me

ام یا یک دوره زنده شما همین جا با من باش

this is mr. duncan in England saying thanks for joining me today take care

این آقای است. دانکن در انگلیس می گوید از اینکه امروز به من ملحق شدید متشکرم، مراقب

enjoy English and of course

باشید از انگلیسی و البته

ta ta for now.

تا تا فعلا لذت ببرید.