UNCONVENTIONAL vs CONVENTIONAL - It's time to Learn English

Hi, everybody.

سلام به همه.

This is Mr Duncan in England.

این آقای دانکن در انگلیس است.

How are you today?

امروز چطوری؟

Are you okay?

حالت خوبه؟

I hope so.

امیدوارم. آیا

Are you happy?

شما خوشحال هستید؟

I hope you're happy as well.

امیدوارم شما هم خوشحال باشید

Here I am, out and about on a very hot day.

اینجا هستم، بیرون و در یک روز بسیار گرم.

I have to say.

من باید بگویم.

It is scorching hot.

داغ داغ است.

It is blistering hot.

تاول می زند.

It is absolutely boiling today.

امروز کاملاً در حال جوشیدن است.

I couldn't resist coming outside to say

طاقت نیاوردم بیرون و

hello And I am wearing my shorts today.

سلام کنم و امروز شلوارکم را پوشیده ام. من

I've decided to be completely unconventional.

تصمیم گرفته ام کاملا غیر متعارف باشم.

That's a great word. By the way.

این یک کلمه عالی است. راستی.

If you are unconventional, it means you do things

اگر غیر متعارف هستید، به این معنی است که کارها را

slightly differently from everyone else.

کمی متفاوت از دیگران انجام می دهید.

It is a different way of doing things,

این یک روش متفاوت برای انجام کارها است،

so I'm wearing my shorts.

بنابراین من شلوارکم را می پوشم.

However, I would never go into a classroom

با این حال، من هرگز با پوشیدن شلوارک وارد کلاس درس نمی شوم،

dressed in my shorts because the students

زیرا ممکن است دانش آموزان

might not respect me so much.

آنقدر به من احترام نگذارند.

However, you might see or even notice

با این حال، ممکن است این روزها ببینید یا حتی متوجه شوید

these days that many people are not dressing

که بسیاری از مردم

so formally as they used to,

مانند گذشته رسمی لباس نمی‌پوشند

or as smart as they used to.

یا مانند گذشته هوشمندانه لباس نمی‌پوشند. آیا به

Have you noticed that?

آن توجه کرده اید؟

Well, I definitely have noticed that.

خوب، من قطعا متوجه آن شده ام.

So I suppose in this day and age,

بنابراین فکر می کنم در این روزگار،

are you enjoying the helicopter?

آیا از هلیکوپتر لذت می برید؟

Hi.

سلام.

Hello, Mr.

سلام آقای

Helicopter.

هلیکوپتر. اتفاقاً

That is a very low helicopter,

این یک هلیکوپتر بسیار پایین است

by the way.

.

That enjoy that spontaneous moment?

که از آن لحظه خودجوش لذت می برید؟ یک

There's another word for you.

کلمه دیگر برای شما وجود دارد.

Spontaneous, Something that happens without warning

خود به خود، چیزی که بدون هشدار اتفاق می افتد

that was spontaneous.

که خود به خودی بوده است.

So as I was saying, wearing shorts in the classroom

بنابراین همانطور که گفتم، پوشیدن شورت در کلاس

might not be allowed unless, of course, you

ممکن است مجاز نباشد، مگر اینکه، البته، شما

are a teacher in a very hot country

یک معلم در یک کشور بسیار گرم باشید

and in which case you might actually do that.

و در آن صورت ممکن است واقعاً این کار را انجام دهید.

You might decide to go into the classroom

ممکن است تصمیم بگیرید که

wearing just your shoes,

فقط با کفش،

your shorts and maybe a vest.

شلوارک و شاید جلیقه وارد کلاس شوید.

Imagine that.

تصور کنید که.

Imagine if I appeared one day in one of my video

تصور کنید اگر روزی در یکی از

lessons wearing a vest.

درس های ویدیویی ام با جلیقه ظاهر شوم.

You could see all of the parts of my body

می‌توانستید تمام قسمت‌های بدنم را که

bulging through at the sides.

از کناره‌ها بیرون زده‌اند، ببینید.

Not a pretty sight, I have to say.

منظره زیبایی نیست، باید بگویم.

So when we talk about things that are acceptable

بنابراین وقتی در مورد چیزهایی صحبت می کنیم که قابل قبول هستند

or maybe things that are possibly unacceptable,

یا شاید چیزهایی که احتمالاً غیرقابل قبول هستند،

a person might be conventional

ممکن است فردی متعارف باشد

and they follow all of the norms

و از همه هنجارها پیروی کند

or they might be unconventional.

یا ممکن است نامتعارف باشد.

They don't follow all of the rules,

آنها همه قوانین را رعایت نمی کنند،

although they don't break the important ones,

اگرچه موارد مهم را زیر پا نمی گذارند،

which of course is very good when you think about it.

که البته وقتی به آن فکر می کنید بسیار خوب است.

I am going now to continue my walk.

اکنون می روم تا به پیاده روی خود ادامه دهم.

I might even have a drink of water because it is hot.

من حتی ممکن است یک آب بنوشم زیرا آب گرم است.

It's 27 degrees today.

امروز 27 درجه است.

It's very hot.

خیلی گرمه

I feel...

احساس می کنم...

Oh, so sticky.

اوه، خیلی چسبنده.

See you soon.

به زودی میبینمت.

And of course...

و البته...

ta ta for now.

تا تا فعلا.