Learn English on boxing day 2023 🔴LIVE from England 🎁

Ho, ho, ho, ho!

هو، هو، هو، هو!

It's Boxing Day.

روز باکس است.

Boxing Day has arrived

Boxing Day فرا رسیده است

and we are out and about with myself and Mr.

و ما با من و آقای استیو بیرون رفتیم

Steve.

.

We are out in the countryside.

ما بیرون در روستا هستیم. آیا

Isn't this amazing, Steve?

این شگفت انگیز نیست، استیو؟

It's lovely. Yes. It's a lovely mild weather.

دوست داشتنی است. آره. هوای معتدل دوست داشتنی است.

Perfect day for a walk.

روز مناسب برای پیاده روی

Boxing Day walk.

پیاده روی روز باکسینگ.

It's quite a tradition in many parts of the world.

این یک سنت کاملاً در بسیاری از نقاط جهان است.

Certainly here to go for  a nice walk on Boxing Day.

مطمئناً اینجاست تا برای یک پیاده روی خوب در روز باکسینگ برویم.

We've decided to share it with you.

ما تصمیم گرفتیم آن را با شما به اشتراک بگذاریم.

Yes, that's what we're doing.

بله، این کاری است که ما انجام می دهیم.

But the big question is, where are you?

اما سوال بزرگ این است که شما کجا هستید؟

I don't know. I'm I'm lost. I'm completely lost.

من نمی دانم. من گم شده ام من کاملا گم شده ام.

You dragged me here. Where are they?

منو کشیدی اینجا آنها کجا هستند؟

Where are the viewers?

بینندگان کجا هستند؟

I have no idea where they are. Over. They're.

من نمی دانم کجا هستند. بر فراز. آنها هستند.

I think over there. Yes, I can see. Are you sure?

اونجا فکر میکنم بله، می توانم ببینم. مطمئنی؟

I think I can see.

فکر می کنم می توانم ببینم.

I don't know.

من نمی دانم.

That might be an angry farmer up there.

ممکن است یک کشاورز عصبانی آنجا باشد.

Steve, you might be right.

استیو، شاید حق با تو باشد.

yes, that might be.

بله، ممکن است.

Our view is waiting for us.

منظره ما منتظر ماست.

it's not love.

این عشق نیست

It's not lovely.

دوست داشتنی نیست

Yes, I can think.

بله، می توانم فکر کنم.

I can see somebody.

من می توانم کسی را ببینم. آیا

Can I see some writing going across the screen?

می توانم برخی از نوشته ها را روی صفحه ببینم؟

V task is is that V test is the first And today's live chat, I wonder.

وظیفه V این است که V تست اولین و چت زنده امروز است، من تعجب می کنم.

We'll find out.

ما متوجه خواهیم شد.

We'll find out in a moment.

یه لحظه متوجه میشیم

So getting very fit.

پس خیلی تناسب اندام شدن

Mr. Duncan.

آقای دانکن

We're walking up this hill towards what we think are the viewers,

ما در حال بالا رفتن از این تپه به سمت چیزی هستیم که فکر می کنیم بینندگان هستند

and we're hoping that they  appreciate all the effort 

و امیدواریم که آنها قدردان همه تلاشی باشند

that you've put in. Yes.

که شما انجام داده اید. بله.

Anyway, that that doesn't matter.

به هر حال این مهم نیست.

The important thing is today we have this.

مهم این است که امروز این را داریم.

We have all of this.

ما همه اینها را داریم.

Look at it. Look.

بهش نگاه کن. نگاه کن

Free to wander the countryside on Boxing Day.

در روز باکسینگ در حومه شهر آزاد باشید.

What?

What could be better?

چی؟

چه چیزی می تواند بهتر باشد؟

When you think about it.

وقتی به آن فکر می کنید.

Well, I can think of one thing.

خوب، من می توانم به یک چیز فکر کنم.

Mince pie and custard.

پای چرخ کرده و کاسترد.

No, I can think of something  even better than that.

نه، می توانم به چیزی حتی بهتر از آن فکر کنم.

Sharing a few moments

به اشتراک گذاشتن چند لحظه

with our beautiful, lovely, loyal viewers.

با بینندگان زیبا، دوست داشتنی و وفادارمان. آیا

Wouldn't that be a very nice thing to do?

این کار خیلی خوبی نیست؟

there they are, Steve.

آنها آنجا هستند، استیو.

Hi, everybody.

سلام به همه.

This is Mr.

Duncan and Mr. Steve.

این آقای

دانکن و آقای استیو هستند.

We are here today on boxing Day,

ما امروز در روز بوکس اینجا هستیم

and we are now live with you out and about.

و اکنون با شما زندگی می کنیم.

We did eat too much food yesterday.

دیروز خیلی غذا خوردیم

It is traditionally, isn't it? Absolutely.

سنتی است، اینطور نیست؟ کاملا.

But we're fasting at the  moment, so we've had nothing

اما ما در حال حاضر روزه هستیم، بنابراین

since about 10:00 last night.

از حدود ساعت 10 شب گذشته چیزی نداریم.

So. Yeah.

بنابراین. آره

So that's 12, 16 hours  without anything to eat. Mr.

پس این 12، 16 ساعت بدون چیزی برای خوردن است. آقای

Duncan said we're doing a fast today, although we 

دانکن گفت ما امروز روزه می‌گیریم، اگرچه

didn't eat a lot of food,  we had a big Christmas meal.

غذای زیادی نخوردیم، اما یک وعده کریسمس بزرگ داشتیم.

We will show you that next Sunday.

ما آن را یکشنبه آینده به شما نشان خواهیم داد.

Don't forget, we are back with you on Sunday.

فراموش نکنید، ما یکشنبه با شما بازگشته ایم.

So don't panic about that because it will be next Sunday.

بنابراین در مورد آن وحشت نکنید زیرا یکشنبه آینده خواهد بود.

It will be New Year's Eve, New Year's Eve.

شب سال نو خواهد بود، شب سال نو.

So we will be looking back over

بنابراین ما به

some of the moments of 2023.

برخی از لحظات سال 2023 نگاه خواهیم کرد.

And of course, 

we will look forward to  the following year as well.

و البته،

منتظر سال بعد نیز خواهیم بود.

So today is is.

بنابراین امروز است.

How would you describe it?

چگونه آن را توصیف می کنید؟

New Year's Eve. Eve, Eve, Eve, Eve,

شب سال نو. حوا، حوا، حوا، حوا،

Eve. How many Eve's?

حوا. حوا چند تا؟

That's a lot of Eve's.

این خیلی از حوا است.

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

We've got the live chat, and I suppose I should say hello to the live chat.

ما چت زنده را داریم و فکر می کنم باید به چت زنده سلام کنم.

I wonder who was first.

من تعجب می کنم که اولین بود.

I think we can guess.

فکر می کنم بتوانیم حدس بزنیم.

congratulations, Vitesse.

تبریک میگم، ویتسه

Vitesse was first.

ویتسه اول شد.

Congratulations, Vitesse.

تبریک میگم، ویتسه. متأسفانه

We can't give you a round  of applause, unfortunately,

نمی‌توانیم شما را تشویق کنیم،

because we haven't got our machine.

زیرا دستگاه خود را نداریم.

That's nice.

خوبه.

Thank you, Mr. Steve.

متشکرم، آقای استیو.

So we have the lovely Shropshire landscape.

بنابراین ما منظره دوست داشتنی Shropshire را داریم.

For those wondering where  we are, this is Shropshire, 

برای کسانی که نمی‌دانند ما کجا هستیم، اینجا Shropshire است،

a place called Much Wenlock.

مکانی به نام Much Wenlock.

Behind me you can see lots of farmer's fields also over there in the distance.

پشت سر من می توانید بسیاری از مزارع کشاورز را نیز در آنجا در دوردست ببینید.

I will point towards it if Mr.

اگر آقای

Steve can just move out of frame slightly.

استیو بتواند کمی از کادر خارج شود، به آن اشاره خواهم کرد.

There it is up there

آنجا آن بالاست

that is called the wrekin

که به آن wrekin

wrekin w r e k i and

wrekin w r e k i می گویند

and that is a famous landmark in this area.

و آن نقطه عطفی معروف در این منطقه است.

And we are out and about right now.

و ما در حال حاضر بیرون هستیم.

A few people, Steve will come back.

چند نفر، استیو برمی گردد.

A few people are worried that I might be cold, but I can tell you now I'm not.

چند نفر نگران هستند که من ممکن است سرد باشم، اما می توانم به شما بگویم که من اینطور نیستم.

I am really warm because the weather is crazy.

من واقعاً گرم هستم زیرا هوا دیوانه است.

It must be 11 to 12 degrees out here.

اینجا باید 11 تا 12 درجه باشد.

No wind, which means that  we were walking up the hills 

بدون باد، به این معنی که ما از تپه‌ها بالا می‌رفتیم

to get here and Mr.

تا به اینجا برسیم و آقای

Duncan was getting overheated.

دانکن بیش از حد گرم شده بود.

He had to take his coat off.

مجبور شد کتش را در بیاورد.

I was sweating, beads of sweat. Yeah.

عرق کرده بودم، دانه های عرق. آره

So it's probably warm  throughout Europe, I would say.

بنابراین، من می‌توانم بگویم که احتمالاً در سراسر اروپا گرم است.

Maybe.

شاید.

Certainly.

Somebody told us on on Sunday that it was very warm in Italy

قطعا.

روز یکشنبه یکی به ما گفت که هوا در ایتالیا بسیار گرم است

and I would imagine it's quite warm in France.

و من تصور می کنم در فرانسه بسیار گرم است.

Of course, Paris will be warm anyway.

البته پاریس به هر حال گرم خواهد بود.

And there has been snow in the UK,

و در بریتانیا برف باریده است،

but in Scotland, so not here.

اما در اسکاتلند، بنابراین اینجا نیست.

But they have had a lot of snow on Christmas Day, which was yesterday.

اما آنها در روز کریسمس، که دیروز بود، برف زیادی باریده اند .

Which leads me to my next question.

که من را به سوال بعدی من هدایت می کند.

How is your Christmas Day?

روز کریسمس شما چطور است؟

Did you have a nice time on Christmas Day?

روز کریسمس به شما خوش گذشت؟

Did you have some fun?

کمی خوش گذشت؟

Did you have some nice gifts?

هدایای خوبی داشتی؟

Maybe you didn't celebrate it, but maybe you still had a happy day.

شاید شما آن را جشن نگرفتید، اما شاید هنوز هم روز شادی داشتید.

So what did you do yesterday?

پس دیروز چیکار کردی؟

We had a lot of fun.

کلی بهمون خوش گذشت.

We had some gifts.

ما چند هدیه داشتیم.

Mr. Steve bought me something very, very nice.

آقای استیو برای من چیز بسیار بسیار خوبی خرید.

In fact, he bought me three very nice gifts.

در واقع او برای من سه هدیه بسیار زیبا خرید.

I will show you them on Sunday,

من آنها را در روز یکشنبه به شما نشان خواهم داد،

on New Year's Eve live stream on Sunday.

در روز یکشنبه در پخش زنده شب سال نو.

And I bought something nice for Mr.

و برای آقای استیو هم چیز خوبی خریدم

Steve as well.

.

All I'm going to say is it is connected

تنها چیزی که می خواهم بگویم این است که

to what we were just talking about.

به چیزی که ما در مورد آن صحبت می کردیم مرتبط است.

The weather. No. Okay.

آب و هوا. نه. باشه.

I guess

حدس می زنم

it's a weather station. There we go. Well.

ایستگاه هواشناسی باشد. ما میرویم آنجا. خوب.

well, I don't know what you're going to say.

خوب، من نمی دانم چه می خواهید بگویید.

I say I was going to just leave it there and then

من می گویم که می خواستم آن را همانجا بگذارم و بعد

I guess I could have done if you hadn't told them.

حدس می زنم اگر شما به آنها نمی گفتید می توانستم این کار را انجام دهم.

Well, you told them when you said the weather just said it anyway.

خوب، وقتی گفتی آب و هوا به هر حال به آنها گفتی.

Right. They're not going already. There isn't much else.

درست. آنها از قبل نمی روند. چیز زیادی وجود ندارد.

It could be 

ممکن است

if you said it's something  to do with the weather, it's

اگر گفتید این چیزی است که به آب و هوا مربوط می شود،

it's not going to be anything but a way of measuring the weather.

چیزی جز روشی برای اندازه گیری آب و هوا نخواهد بود.

hello, Claudia.

سلام، کلودیا

What's cooking?

Claudia, what have you got in your past?

آشپزی چیست؟

کلودیا، چه چیزی در گذشته ات داشتی؟

What's cooking, Claudia?

چه آشپزی است، کلودیا؟

Is it something spicy and hot?

آیا چیزی تند و تند است؟

Is it something salty or not?

چیز شوری هست یا نه؟

Claudia, what is in your past?

کلودیا، در گذشته شما چیست؟

Hello to somebody. Birthday.

سلام به کسی. روز تولد.

Mr. Duncan, I am here again.

آقای دانکن، من دوباره اینجا هستم.

Please wish me well.

لطفا برای من آرزوی خوب کنید.

A spa show. A spa show.

یک نمایش اسپا یک نمایش اسپا

It is my birthday. Happy birthday to you.

تولد من است. تولدت مبارک.

Can you give me a special dance?

میشه یه رقص خاص بهم بدی؟

Well, yes.

خب بله.

Well, I'm not sure about  here because it's very muddy.

خب، درباره اینجا مطمئن نیستم زیرا خیلی گل آلود است.

We were on a slope.

روی یک سراشیبی بودیم.

Yes, and it's muddy and it's quite muddy, but, you know, it's used a dance.

بله، و گل آلود است و کاملاً گل آلود است، اما، می دانید، از یک رقص استفاده می شود.

You've got to pay. As I say.

باید پرداخت کنی همانطور که من می گویم.

You've got to you've got to put some some some dollars into my G-string.

شما باید مقداری دلار در جی رشته من بگذارید.

Imagine if we were dancing in a go go ball.

تصور کنید که ما در حال رقصیدن در یک توپ برو برویم.

That's it.

خودشه.

And you've got to you've got to put money down the front of our t shirts or somewhere else.

و باید پول را جلوی تی شرت های ما یا جای دیگری بگذارید.

I'm standing with my legs astride here because we're on quite a difficult slope.

من اینجا ایستاده‌ام و پاهایم را برازنده کرده‌ام، زیرا در یک شیب بسیار دشوار هستیم.

You should be used to that.

شما باید به آن عادت کنید.

And I'm going to get achy legs very quickly, Mr.

و من خیلی زود پاهایم درد می کند، آقای

Donkey. You know what I'm like

الاغ. شما می دانید که

standing on flat ground so you can imagine what it's going to be like on the slope.

ایستادن روی زمین صاف چگونه هستم، بنابراین می توانید تصور کنید که در سراشیبی چگونه خواهد بود.

Anyway.

You'll be pleased to hear we're only here for a short time and Steve is already complaining.

به هر حال.

از شنیدن اینکه ما فقط برای مدت کوتاهی اینجا هستیم و استیو قبلاً شکایت می کند، خوشحال خواهید شد.

Could you stop kicking the camera?

آیا می توانید از لگد زدن به دوربین دست بردارید؟

is there any chance just trying to make sense of you, Not India.

آیا شانسی وجود دارد که فقط سعی کنم شما را درک کنم، نه هند؟

Hello.

Quality from India is watching is Hello.

سلام.

کیفیت تماشای هند سلام است.

Hello, India.

سلام، هند.

I hope.

I imagine it's a bit warmer there than it is here.

امیدوارم.

من تصور می کنم آنجا کمی گرمتر از اینجا است.

Have you got any snow? I doubt it.

برف داری؟ من شک دارم.

I don't know.

Maybe.

من نمی دانم.

شاید.

Well, I mean, there are mountains in India with probably some snow on them.

خوب، منظورم این است که کوه هایی در هند وجود دارد که احتمالاً مقداری برف روی آنها وجود دارد.

Yeah. So yes, it would be the answer to that. Yes.

آره بنابراین بله، این پاسخ به آن خواهد بود. آره.

There's the big mountain range that divides,

رشته کوه بزرگی وجود دارد که

I think isn't isn't it between India and China.

بین هند و چین تقسیم می شود.

So yes, there is a large sort of mountainous area which is desolate,

بنابراین بله، یک نوع وسیع از منطقه کوهستانی وجود دارد که متروک است،

but it will it is also a contended area.

اما منطقه مورد بحث نیز خواهد بود.

So quite often there are  battles between the Chinese 

بنابراین اغلب جنگ‌هایی بین چینی‌ها

and sometimes on the border as well.

و گاهی اوقات در مرز نیز وجود دارد.

Hello.

Yes, I am from India.

سلام.

بله، من اهل هند هستم.

Thank you very much for joining me today.

از اینکه امروز به من پیوستید بسیار سپاسگزارم.

We also have o guess who else is here?

ما همچنین باید حدس بزنید چه کسی دیگر اینجاست؟

Lewis Mendez.

لوئیس مندز

Hello, Lewis.

سلام، لوئیس.

Did you have a nice Christmas?

کریسمس خوبی داشتی؟

I know who did.

من می دانم چه کسی انجام داده است.

Have a nice Christmas for all of us.

کریسمس خوبی برای همه ما داشته باشید.

Beatrice. Hello, Beatrice.

بئاتریس سلام بئاتریس

If you're watching at the moment in the mountains with your family,

اگر در حال حاضر با خانواده خود در کوهستان تماشا می کنید،

thank you very much for your lovely Christmas photographs.

از عکس های زیبای کریسمس شما بسیار سپاسگزاریم .

I think

من فکر می کنم

she's in Buenos Aries.

او در بوئنوس آریس است.

I think.

من فکر می کنم.

Claudia.

کلودیا

Claudia. Now, Beatrice is in Buenos Aires.

کلودیا اکنون بئاتریس در بوئنوس آیرس است.

Definitely. Yes. Beatrice. Yes. Yes.

قطعا. آره. بئاتریس آره. آره.

Is that how you meant?

منظورت این بود؟

Did you mean cruelty?

منظورت ظلم بود؟

You know Beatrice? yes.

بئاتریس را میشناسی؟ آره.

She was sent to see Beatrice.

او را برای دیدن بئاتریس فرستادند.

Sent us some lovely photographs with her family.

چند عکس زیبا با خانواده اش برای ما فرستاد.

I know in Buenos Aires as it was.

من در بوئنوس آیرس را همانطور که بود می شناسم.

Thank you very much. Your family is loved.

بسیار از شما متشکرم. خانواده شما محبوب هستند.

Your your.

تو

Your family is lovely.

خانواده شما دوست داشتنی هستند

And it looks as if they like.

و به نظر می رسد که آنها دوست دارند.

I always get the feeling  that Beatrice and her family, 

من همیشه این احساس را دارم که بئاتریس و خانواده‌اش

they're quite close.

کاملاً صمیمی هستند.

Very close.

خیلی نزدیک.

And I get the feeling your family is also very protective of you.

و من احساس می کنم خانواده شما نیز از شما بسیار محافظت می کنند.

They care a lot for you and you are very lucky because of that.

آنها به شما اهمیت زیادی می دهند و به همین دلیل شما بسیار خوش شانس هستید.

What do you say, Steve?

چی میگی استیو؟

I would say hello to Sports Channel.

من به کانال ورزش سلام می کنم.

Interesting.

جالب هست.

And I am from Iraq.

و من اهل عراق هستم.

Hello, Iraq.

سلام عراق

So somebody new, I think.

بنابراین فکر می کنم یک نفر جدید است.

I don't think we've seen you before.

فکر نمی کنم قبلاً شما را ندیده باشیم.

If we have, I apologise.

اگر داشتیم عذرخواهی می کنم.

but yeah, yeah.

اما آره، آره

And this often happens when we do these random live streams

و این اغلب زمانی اتفاق می‌افتد که ما این پخش‌های زنده تصادفی را انجام می‌دهیم

that you get new people popping up that haven't popped up before.

که افراد جدیدی ظاهر می‌شوند که قبلاً ظاهر نشده‌اند.

So yeah. Right.

پس آره. درست.

If it is your first time on the live chat, please let us.

اگر اولین بار است که در چت زنده حضور دارید، لطفاً به ما اجازه دهید.

No, please say Mr. Duncan, it's our first time.

نه، لطفاً بگویید آقای دانکن، اولین بار است.

I get the feeling Steve.

من احساس استیو را دارم.

Steve might be in pain already.

استیو ممکن است از قبل درد داشته باشد.

No, I'm fine. I'm fine. I'm just.

نه من خوبم من خوبم. من فقط.

I'm standing with.

من ایستاده ام با

With my legs in strange positions in order to be level for the camera again.

با پاهایم در موقعیت های عجیب و غریب برای اینکه دوباره برای دوربین هم سطح باشم.

You should be used to be trying to suggest.

شما باید عادت داشته باشید که سعی می کنید پیشنهاد دهید.

I think you be in a hole.

من فکر می کنم شما در یک سوراخ هستید.

I think Steve is trying.

فکر می کنم استیو تلاش می کند.

I don't think you can adjust the landscape.

فکر نمی کنم بتوانید منظره را تنظیم کنید.

It's going to be difficult.

سخت می شود.

Do you know where we are standing at the moment?

آیا می دانید در حال حاضر کجا ایستاده ایم؟

About 400 million years  ago, this was under the sea

حدود 400 میلیون سال پیش،

in a different part of the world,

در قسمت دیگری از جهان،

in a different part of the world where Australia is there.

در قسمت دیگری از جهان که استرالیا آنجاست، زیر دریا بود.

Isn't that strange, though?

با این حال عجیب نیست؟

This whole area is a huge coral reef

کل این منطقه یک صخره مرجانی بزرگ است

that has broken free and tipped over.

که آزاد شده و سرازیر شده است.

And if you look around this area you will find lots of small

و اگر به اطراف این منطقه نگاه کنید، موجودات دریایی کوچک زیادی را خواهید دید که

sea creatures buried in the rock.

در صخره دفن شده اند.

And that is how we know that this used 

و از این طریق می‌دانیم که این دریا

to be under the sea a many,  many millions of years ago.

در بسیاری از میلیون‌ها سال پیش زیر دریا بوده است. آیا

Isn't that amazing?

این شگفت انگیز نیست؟

So if we were here 400 million years ago, we would be underwater.

بنابراین اگر 400 میلیون سال پیش اینجا بودیم، زیر آب بودیم.

We would be under the sea.

زیر دریا بودیم

Right now, the sandstone rock is a quarry

در حال حاضر، سنگ ماسه سنگ یک معدن معدن در

around here for for for buildings. Yes.

اینجا برای ساختمان ها است. آره.

And it's basically just lots and lots of dead sea creatures.

و اساساً فقط تعداد زیادی از موجودات مرده دریایی وجود دارد.

It's amazing that they've somehow shifted with the tectonic plates. Yes.

شگفت انگیز است که آنها به نوعی با صفحات تکتونیکی جابجا شده اند. آره.

So they ended up here.

بنابراین آنها به اینجا ختم شدند.

So part of the sea bed broke free and tipped up.

بنابراین بخشی از بستر دریا آزاد شد و سرازیر شد.

And that is where we are standing right now on Wenlock Edge.

و این همان جایی است که ما در حال حاضر در Wenlock Edge ایستاده ایم.

That is what it is.

این همان چیزی است که هست.

It's quite, quite interesting, actually.

در واقع، کاملاً جالب است. کریستینا می گوید

St Stefano

سنت استفانو

here in Italy is on the 26th of December, says Christina.

اینجا در ایتالیا در 26 دسامبر است .

Now it is worth mentioning that some people are of course

حالا لازم به ذکر است که برخی از افراد البته

going to celebrate Christmas later than us.

دیرتر از ما کریسمس را جشن می گیرند.

That's interesting you should say that. Mr.

جالبه اینو باید بگی آقای

Duncan, can you, can you just go back a bit because we had somebody there from Ukraine.

دانکن، می‌توانید، می‌توانید کمی به عقب برگردید، زیرا ما یک نفر از اوکراین را در آنجا داشتیم.

Nadia, what's it got?

نادیا، چه چیزی دارد؟ ما

There we go.

میرویم آنجا.

Nadia from Ukraine.

نادیا از اوکراین

Well, according to something I've read today,

خب، طبق چیزی که امروز خواندم،

Ukraine don't normally celebrate

Christmas, as you said, till January.

همانطور که شما گفتید، اوکراین معمولا کریسمس را تا ژانویه جشن نمی گیرد.

But is it true that you've actually celebrated it yesterday?

اما آیا درست است که شما واقعاً دیروز آن را جشن گرفته اید ؟

According to something I read,

طبق چیزی که من خواندم،

then you celebrated it on the 25th this year.

شما آن را در 25 ام امسال جشن گرفتید.

And so is it the six?

و این شش است؟

Yes, it's the Orthodox Christians. That's it.

بله، این مسیحیان ارتدکس هستند. خودشه.

So maybe so. I don't know. Maybe you can.

پس شاید اینطور باشد. من نمی دانم. شاید بتوانید.

Maybe you can tell us, Nadia, because they follow the different calendar. So.

شاید بتوانید به ما بگویید، نادیا، زیرا آنها از تقویم متفاوت پیروی می کنند. بنابراین.

So one group follow the Gregorian calendar and others follow the different ones.

بنابراین یک گروه از تقویم میلادی پیروی می کنند و برخی دیگر از تقویم های مختلف پیروی می کنند.

So we have ours on the 25th of December.

بنابراین ما در 25 دسامبر مال خود را داریم.

That's all Christmas Day.

این همه روز کریسمس است.

And then Orthodox have theirs on.

و سپس ارتدکس ها مال خود را در دست دارند.

I think it's around the 6th of January.

فکر کنم حدود 6 ژانویه باشه.

But what have you done this year?

اما امسال چه کردی؟

Nadia Please let us know.

نادیا لطفا به ما اطلاع دهید.

so maybe there has been a

بنابراین شاید به

change because of the recent situations.

دلیل شرایط اخیر تغییری رخ داده است.

What's wrong?

مشکل چیه؟

I thought I saw something.

فکر کردم یه چیزی دیدم

That was something going across on the screen.

این چیزی بود که روی صفحه نمایش داده می شد.

I thought there was some big bird in the air, but in fact, it was crawling along on your screen.

فکر می کردم پرنده بزرگی در هوا وجود دارد، اما در واقع روی صفحه نمایش شما می خزد.

It's a it's a little fly. And I.

این یک مگس کوچک است. و من.

But I thought it was in the sky.

اما من فکر کردم در آسمان است.

It's like it was flying.

انگار داشت پرواز می کرد.

but there you go.

اما شما بروید

Okay, that's we must say that.

خوب، این را باید بگوییم.

Didn't you say it?

مگه نگفتی؟

No, I didn't see that my fly was what was going across the screen.

نه، من ندیدم که مگس من همان چیزی است که از آن سوی صفحه می‌گذرد.

I see just where the sky is.

می بینم که آسمان کجاست.

And I thought it was a bird in the sky, which is when I look around and I realise it's a fly on.

و من فکر کردم پرنده ای در آسمان است که وقتی به اطراف نگاه می کنم متوجه می شوم که در حال پرواز است.

You're on your screen, Mr. Duncan. Good.

شما روی صفحه نمایش خود هستید، آقای دانکن. خوب آیا

Can I say thank you very much, Mr.

می توانم بگویم

Steve, for your gift?

از هدیه شما، آقای استیو، بسیار سپاسگزارم؟

Now we are going to show them on Sunday and all I'm going to say about my gift that Mr.

حالا می‌خواهیم آنها را یکشنبه نشان دهیم و تنها چیزی که می‌خواهم در مورد هدیه‌ای که آقای

Steve gave to me is it's something very useful.

استیو به من داده بگویم این است که چیز بسیار مفیدی است.

Something very useful.

یه چیز خیلی مفید

That's all I'm saying. For now.

این تمام چیزی است که من می گویم. در حال حاضر.

Nothing else. And I did buy Mr.

هیچ چیز دیگر. و من

Steve something nice as well for his Christmas presents.

برای هدایای کریسمس آقای استیو چیز خوبی خریدم.

Of course, we had chocolates as well.

البته شکلات هم داشتیم.

You can't have Christmas without chocolates,

I think it's fair to say.

من فکر می کنم منصفانه است که بگویم نمی توان کریسمس را بدون شکلات داشت.

Yeah, we get them surprisingly late.

بله، ما آنها را با تعجب دیر دریافت می کنیم.

no, we're not boring you with our details Christmas time.

نه، ما شما را با جزئیات خود در زمان کریسمس خسته نمی کنیم.

But, yeah, we we, we did eat a lot of food.

اما، بله، ما، ما غذای زیادی خوردیم.

And, chocolate, of course, is always, I would say, central to that for us.

و، البته، شکلات، همیشه، می‌توانم بگویم، برای ما مرکزی است.

But anyway, yeah, it's the most important part of the food.

اما به هر حال، بله، این مهمترین بخش غذا است.

The food is the most important  part. It always has be.

غذا مهمترین بخش است. همیشه بوده است. به

I remember at home we used  to always eat a lot of food

یاد دارم که در خانه همیشه غذاهای زیادی می‌خوردیم که

We did over Christmas, and I think everyone does, to be honest.

در کریسمس می‌خوردیم، و صادقانه بگویم، فکر می‌کنم همه می‌خورند.

What a lovely landscape. Hello, Bruno.

چه منظره زیبایی سلام برونو

Yes, we are not very far away  from our house, actually.

بله، ما در واقع خیلی دور از خانه خود نیستیم.

So we're just going out for a walk on Boxing Day because we ate so much food.

بنابراین ما فقط برای پیاده روی در روز باکسینگ بیرون می رویم زیرا غذای زیادی خوردیم.

We are trying to walk off some of those dreadful calories on the way.

ما در حال تلاش برای حذف برخی از آن کالری های وحشتناک در راه هستیم.

Yes, as I said, we haven't  eaten anything since about 

بله، همانطور که گفتم، ما از حدود

10:00 last night, which is actually to tell a lie.

ساعت 10 شب گذشته چیزی نخورده ایم، که در واقع برای دروغ گفتن است.

I had a yoghurt this morning, a coffee yoghurt,

من امروز صبح یک ماست خوردم، یک ماست قهوه،

and but that's all I've had.

و اما این تمام چیزی است که خورده ام.

So in effect,

بنابراین در واقع،

I've been. Have you had anything to eat?

من بوده ام. چیزی برای خوردن داشتی؟

I just had a little bit of bread this morning, but I am looking forward to having what Mr.

من همین امروز صبح کمی نان خوردم، اما مشتاقانه منتظرم چیزی که آقای

Steve likes to call his bubble and squeak, which is where we take all the leftovers

استیو دوست دارد به نام حباب و جیر جیرش بگوید، جایی که همه باقیمانده‌ها را می‌گیریم

and we fry them and then we have some turkey because we we did

و سرخ می‌کنیم و سپس مقداری بوقلمون می‌خوریم. ما

we did this here, get a rather  large turkey, didn't we?

این کار را اینجا انجام دادیم، یک بوقلمون نسبتاً بزرگ تهیه کردیم، نه؟

The smallest we could find.

کوچکترین چیزی که می توانستیم پیدا کنیم.

But as we discussed on Sunday, it's

اما همانطور که در روز یکشنبه بحث کردیم،

very difficult to get a small turkey because, well, one, they are big birds anyway.

تهیه یک بوقلمون کوچک بسیار دشوار است زیرا، خوب، یکی، به هر حال آنها پرندگان بزرگی هستند.

Yeah.

آره

And and two, most turkeys

و دو، بیشتر بوقلمون ها

are four sort of big families,  eight, ten or 12 people.

چهار نوع خانواده بزرگ هستند، هشت، ده یا 12 نفر.

But we managed to get one for six,

اما ما موفق شدیم یکی برای شش غذا بگیریم،

but it was still it's still

اما هنوز هم

going to last at least four meals.

حداقل چهار وعده غذایی ادامه خواهد داشت.

which makes sense to four. Six.

که به چهار معنا می دهد. شش

Yeah.

And then I'll hopefully boil the bones and make a nice soup as well today.

آره

و بعد امیدوارم امروز استخوان ها را بجوشانم و یک سوپ خوب درست کنم.

Yeah.

All the leftover vegetables of which I was due extra anyway.

آره

تمام سبزیجات باقیمانده ای که به هر حال باید اضافه شود.

The potatoes, the brussel sprouts,

سیب زمینی، کلم بروکسل،

sweet potatoes,

سیب زمینی شیرین،

carrots.

هویج.

and dare I say, potatoes

و به جرات می توانم بگویم، سیب زمینی ها

and potatoes will all come out of the fridge.

و سیب زمینی ها همه از یخچال بیرون می آیند.

I will chop them up, put them in a frying pan and fry them and make

من آنها را خرد می کنم و در ماهیتابه می گذارم و سرخ می کنم و

what's called bubble and squeak, which is called that because it makes

چیزی به نام حباب و جیرجیر درست می کنم که به آن می گویند چون

squeaking and bubbling sounds when you're frying it in the frying pan.

وقتی در ماهیتابه سرخ می کنید صدای جیر جیر و حباب می دهد.

And then we'll have that with the heated up gravy and some turkey,

و سپس آن را با سس گرم شده و مقداری بوقلمون،

along with a bit of stuffing that's left over.

همراه با مقداری چاشنی که باقی مانده است، خواهیم داشت.

I'm not so I might sauce.

من نیستم تا شاید سس کنم.

I'm not going to lie.

من قرار نیست دروغ بگم.

I am a little hungry right now.

من الان کمی گرسنه هستم.

I could eat that right now.

میتونستم همین الان بخورمش

Well, we're talking about it, unfortunately, and we've effectively fasted for 12.

خب ما داریم در موردش حرف میزنیم متاسفانه و عملا 12 روزه گرفتیم

What time is it now? 2:00?

الان ساعت چنده؟ 2:00؟

No, it's it's about 2:25.

نه، ساعت حدود 2:25 است.

So that's 12, 16 hours really,  without anything to eat.

بنابراین واقعاً 12، 16 ساعت، بدون چیزی برای خوردن است.

So if we look a bit pale, that's probably why

بنابراین، اگر کمی رنگ پریده به نظر می‌رسیم، احتمالاً به همین دلیل است

and that's the reason why we're walking, because we had too much yesterday.

و به همین دلیل است که راه می‌رویم، زیرا دیروز بیش از حد داشتیم.

Mr. Duncan is wearing a  shirt, but isn't it freezing?

آقای دانکن یک پیراهن پوشیده است ، اما آیا یخ نمی‌زند؟

No, it isn't.

نه، اینطور نیست. به

It is surprisingly mild, Very mild.

طور شگفت انگیزی خفیف است، بسیار خفیف است.

And in fact, you had to take your coat off.

و در واقع باید کتت را در می آوردی.

I was sweating,

عرق کرده بودم،

literally. Sweat was pouring off.

به معنای واقعی کلمه. عرق در حال ریختن بود.

Mr. Duncan's head.

سر آقای دانکن

And I feel about right.

و احساس درستی دارم

Okay.

I feel about right, but then I don't get that hot anyway.

باشه.

احساس درستی دارم، اما به هر حال آنقدر داغ نمی شوم.

But now you can.

اما اکنون می توانید.

There's no wind.

هیچ باد وجود ندارد

No wind.

So there is some wind coming out the back of me.

بدون باد

بنابراین مقداری باد از پشت سرم بیرون می آید.

That's because of the brussel sprouts. I think so.

این به خاطر کلم بروکسل است. من هم اینچنین فکر میکنم.

But yeah, there's no wind here at all.

اما آره، اینجا اصلاً باد نیست.

It is totally still at about 11 degrees

هوا کاملاً هنوز در حدود 11 درجه است

and we have been walking a lot, so we're hot. Yes.

و ما خیلی پیاده روی کرده ایم، بنابراین گرم هستیم. آره.

But so that's the reason Mr.

اما این دلیلی است که آقای

Duncan hasn't got a coat on.

دانکن کت نپوشیده است.

So if you want to enjoy the landscape,

بنابراین اگر می‌خواهید از منظره لذت ببرید،

we we'll move aside for a moment and we will let you see the landscape.

برای لحظه‌ای کنار می‌رویم و به شما اجازه می‌دهیم مناظر را ببینید.

So there it is.

بنابراین وجود دارد.

Look at that.

به آن نگاه کنید.

So that is the view that  we're enjoying at the moment.

بنابراین این منظره‌ای است که در حال حاضر از آن لذت می‌بریم.

And you can see everything is looking rather nice.

و می توانید ببینید که همه چیز نسبتاً زیبا به نظر می رسد.

We have the landscape, we have quite a few farmer's fields here.

ما منظره داریم، ما در اینجا چند مزرعه کشاورز داریم.

So all of the fields you can see here are actually farmer's fields.

بنابراین تمام مزارعی که در اینجا می توانید ببینید در واقع مزارع کشاورز هستند.

Sometimes they have crops growing

گاهی اوقات آنها محصولاتی در حال رشد دارند

and in some of the fields  they keep animals, livestock.

و در برخی از مزارع از حیوانات و دام نگهداری می کنند.

There were some sheep over there, but they've they've all been taken in.

چند گوسفند آنجا بودند، اما همه آنها را برده اند.

And as I mentioned earlier,

و همانطور که قبلاً اشاره کردم،

there is the most famous landmark around here, the Wrekin Hill.

مشهورترین مکان دیدنی در اطراف اینجا وجود دارد، تپه Wrekin.

W are

e k i n wrekin

and that is a large hill

این تپه بزرگی است

that many people like to climb to the top of their on New Year's Day.

که بسیاری از مردم دوست دارند در روز سال نو به بالای آن بروند.

So next week a lot of people  will be going up there

بنابراین هفته آینده بسیاری از مردم به آنجا خواهند رفت

to see the new year arrive of somebody said that it was volcanic,

تا سال جدید را ببینند که کسی گفته است که آتشفشانی است،

it was it's an ancient volcano, but I'm not sure whether it is or not.

یک آتشفشان باستانی است، اما من مطمئن نیستم که هست یا نه. در

It actually isn't, isn't it? No, it's not.

واقع اینطور نیست، اینطور نیست؟ نه اینطور نیست. آن

It isn't volcanic as I understand it.

طور که من می فهمم آتشفشانی نیست.

It's a it's a part of the landscape

این بخشی از منظره است

that was above the the ice.

که بالای یخ قرار داشت.

During the ice age.

در دوران یخبندان.

And there are many parts around here, many places where you can see

و بخش‌های زیادی در اطراف اینجا وجود دارد، مکان‌های زیادی که می‌توانید

some of the very old rock that was not affected by the ice Age.

برخی از سنگ‌های بسیار قدیمی را ببینید که تحت تأثیر عصر یخبندان قرار نگرفته‌اند.

So the ice, as it formed around the Earth, only came up to a certain height.

بنابراین یخ، همانطور که در اطراف زمین تشکیل شد ، فقط به ارتفاع معینی رسید.

So certain things, certain types of rock

بنابراین چیزهای خاصی، انواع خاصی از سنگ

were actually above the ice  and they were not affected.

در واقع بالای یخ قرار داشتند و تحت تأثیر قرار نگرفتند.

And I think I might be wrong, but I think the wrekin is similar

و فکر می‌کنم ممکن است اشتباه کنم، اما فکر می‌کنم ورقه‌ها شبیه

to that 

به آن هستند و

as well as we have many  places round here, don't we?

همچنین مکان‌های زیادی در اینجا داریم، اینطور نیست؟

Remember, the last Ice Age  was about 300,000 years ago, 

به یاد داشته باشید، آخرین عصر یخبندان حدود 300000 سال پیش بود،

something like that.

چیزی شبیه به آن.

It was.

It was a very long time ago.

بود.

خیلی وقت پیش بود.

Fortunately, we weren't around.

خوشبختانه ما آنجا نبودیم.

I think it was in the  hundreds of thousands It keep.

فکر می‌کنم صدها هزاری بود که نگه می‌دارد.

Well, we don't know, do we.

خوب، ما نمی دانیم، نه.

Well no.

Well I'm just saying I think that's what it is so somebody can look it up and tell us

خب نه.

خوب من فقط می گویم فکر می کنم این همان چیزی است که کسی می تواند آن را جستجو کند و به ما بگوید که

you would know for certain.

مطمئناً می دانید.

So we definitely don't know. Well, I think I do.

پس قطعا نمی دانیم. خوب، من فکر می کنم دارم.

300,000 years.

300000 سال

We think so.

ما اینطور فکر می کنیم.

We'll be wrong. 200. It may be less than that.

ما اشتباه خواهیم کرد 200. شاید کمتر از آن باشد.

It may be less than that, because I'm sure I'm sure man was

ممکن است کمتر از این باشد، زیرا مطمئن هستم که انسان در همان زمان به

was sort of forming into sort of societies around the same time.

نوعی در حال شکل گیری به نوعی جوامع بود .

The Ice Age. Yeah.

عصر یخبندان. آره

Human beings were trudging around during the ice skating.

انسان ها در حین اسکیت روی یخ در حال چرخیدن بودند.

So definitely, yeah, maybe maybe  

بنابراین قطعاً، بله، شاید

that's where the Eskimos came from.

اسکیموها از آنجا آمده اند.

Well, yeah, if we stand to be corrected.

خوب، بله، اگر بخواهیم اصلاح شویم.

So you can't wrong.

بنابراین شما نمی توانید اشتباه کنید.

Please let us know.

لطفا اجازه دهید تا ما بدانیم.

By the way, we can't say Eskimo anymore.

اتفاقاً دیگر نمی توانیم اسکیمو بگوییم.

It's Inuit.

اینویت است.

Okay? Yes. You're not allowed to say Eskimo.

باشه؟ آره. شما اجازه ندارید اسکیمو بگویید.

That's racist to you. It sounds like an insult.

این برای شما نژادپرستانه است. به نظر می رسد توهین است.

I'm sure it isn't to Eskimos.

من مطمئنم که برای اسکیموها نیست.

Inuit? I don't think they care Anyway.

اینویت؟ به هر حال فکر نمی کنم به آنها اهمیت دهند.

I've forgotten any Eskimos or Inuit.

من هر اسکیمو یا اینویت را فراموش کرده ام.

It's watch as if you're  watching this at the moment 

طوری تماشا کنید که انگار در حال حاضر این را

in your little igloo and you are tuning in.

در ایگلو کوچکتان تماشا می‌کنید و در حال کوک کردن هستید.

Maybe. Maybe you are heating yourself up.

شاید. شاید داری خودتو داغ میکنی

That's an insult, assuming that they would be in an igloo,

این یک توهین است، با فرض اینکه آنها در ایگلو باشند،

because I would

زیرا

imagine that these days are probably in modern,

تصور می‌کنم این روزها احتمالاً در خانه‌های مدرن،

well insulated, warm homes, semi-detached houses

خوب عایق‌بندی شده، خانه‌های گرم، خانه‌های نیمه مجزا

with a little driveway

با کمی راهرو

and a picket fence which  will disappear when it snows?

و حصار چوبی هستند که وقتی برف می‌بارد ناپدید می‌شوند؟

I think so.

من هم اینچنین فکر میکنم.

who else is here?

کی دیگه اینجاست مدتی است که

We haven't said hello to  the live chat for a while.

به گپ زنده سلام نکرده ایم .

I'm starting to get cold, by the way.

اتفاقا دارم سرد میشم

Hello, Jemmy from Hong Kong. Happy Boxing Day.

سلام، جمی از هنگ کنگ. روز باکس مبارک. به هر حال،

The reason why they call  it Boxing Day, by the way,

دلیل اینکه آن‌ها آن را «روز باکسینگ» می‌نامند،

for those wondering 

برای کسانی است که متعجب هستند، این است که

is because it was often the  day that people got paid

اغلب روزی بود که مردم

for those who were servants or working

برای کسانی که خدمتکار بودند یا

for the the wealthy people.

برای افراد ثروتمند کار می‌کردند، دستمزد دریافت می‌کردند.

They would have to work on Christmas Day.

آنها باید در روز کریسمس کار کنند.

So they were given their gift or their salary or their wages

بنابراین روز بعد از کریسمس هدیه یا حقوق یا دستمزد خود را به آنها می دادند،

the day after Christmas, normally in a box, a small box, a gift was given to them.

معمولاً در یک جعبه، یک جعبه کوچک، هدیه ای به آنها داده می شد.

Hence Boxing Day.

از این رو Boxing Day.

of course there are

البته

many phrases in English, Steve, that use box.

عبارات زیادی در انگلیسی وجود دارد، استیو، که از جعبه استفاده می کنند.

Can you think of what?

می توانید به چه چیزی فکر کنید؟

No box.

بدون جعبه

Then if you are boxed in,

سپس اگر در جعبه هستید، به این

it means you are stuck in a corner.

معنی است که در یک گوشه گیر کرده اید.

You can't escape from a situation or a position that you're in.

شما نمی توانید از موقعیت یا موقعیتی که در آن هستید فرار کنید.

That's very good.

این خیلی خوب است.

Yes. To be boxed in, boxed in, In your boxed in,

آره. برای قرار گرفتن در جعبه، در جعبه خود،

you can't escape from a  situation either physically or

شما نمی توانید از یک موقعیت فرار کنید، چه از نظر فیزیکی یا

it could be a situation that's not a physical situation.

ممکن است موقعیتی باشد که یک موقعیت فیزیکی نیست.

You could be in a relationship.

شما ممکن است در یک رابطه باشید.

You could say, I'm boxed  in, I can't get out of it.

می توانید بگویید، من در جعبه هستم ، نمی توانم از آن خارج شوم.

You're surrounded on all sides.

شما از هر طرف محاصره شده اید.

It's as if you are trapped inside a box.

انگار داخل جعبه ای گیر افتاده ای.

Also, Steve, you can think outside the box, right?

همچنین، استیو، شما می توانید خارج از جعبه فکر کنید، درست است؟

To think outside the box is to do something in a different,

فکر کردن خارج از چارچوب یعنی انجام کاری به

imaginative or ingenious way,

روشی متفاوت، تخیلی یا مبتکرانه،

or maybe to do something in a way that's never been done before like this.

یا شاید انجام کاری به روشی که قبلاً هرگز به این شکل انجام نشده است.

It's something that companies often ask their employees to do or encourage

کاری که شرکت‌ها اغلب از کارمندان خود می‌خواهند انجام دهند یا تشویق می‌کنند

is to think outside the box to try and get ahead of the competition

این است که خارج از چارچوب فکر کنند و سعی کنند به نحوی از رقبا پیشی بگیرند،

in some way, something  that's never been done before 

چیزی که قبلاً هرگز انجام نشده

or has previously been rejected

یا قبلاً رد شده است،

but might work now.

اما ممکن است اکنون کارساز باشد.

So to think outside the box  is to use your imagination 

بنابراین، فکر کردن خارج از چارچوب، به معنای استفاده از تخیل

to think differently.

برای تفکر متفاوت است.

Maybe do something that's never been done a bit like me, really A lot

شاید کاری را انجام دهید که هرگز مانند من انجام نشده است، واقعاً بسیاری

a lot of people say that I think outside the box is learning how long you take two

از مردم می‌گویند که من فکر می‌کنم خارج از جعبه یاد می‌گیرید که چقدر طول می‌کشد

to come around to using  yourself as an example of why 

تا از خودتان به عنوان مثالی استفاده کنید که چرا

not if you can do that?

نمی‌توانید این کار را انجام دهید. ?

Well, yeah, if you can and if it's correct.

خوب، بله، اگر می توانید و اگر درست است.

Well, we're thinking outside  the box today coming up 

خوب، ما امروز در حال آمدن به

here, because we could have  just stayed in a house.

اینجا هستیم، خارج از چارچوب فکر می‌کنیم، زیرا می‌توانستیم فقط در یک خانه بمانیم. فکر

I don't think anyone else  is standing on a hillside 

نمی‌کنم کسی روی یک تپه ایستاده باشد

and very cosily.

و خیلی راحت باشد.

Done the live stream from your studio.

پخش جریانی زنده را از استودیوی خود انجام دادید.

Yeah, but we decided to come out here.

بله، اما ما تصمیم گرفتیم که اینجا بیاییم.

I mean, I wouldn't have chosen to do that, but Mr.

منظورم این است که من این کار را انتخاب نمی‌کردم، اما آقای

Duncan thought, well, let's  do something different.

دانکن فکر کرد، خوب، بیایید کاری متفاوت انجام دهیم.

Let's think outside the box.

بیایید خارج از چارچوب فکر کنیم.

Let's go out to a place we've never done a live stream from before.

بیایید به جایی برویم که قبلاً از آن پخش زنده پخش نکرده بودیم.

I suffer the discomfort,

من از ناراحتی،

the aching legs and possible derision from locals.

درد پاها و تمسخر احتمالی مردم محلی رنج می برم.

A man attacked by a sheep.

مردی مورد حمله یک گوسفند.

My legs are not aching.

پاهایم درد نمی کند.

I like standing up as we know you do.

همانطور که می دانیم شما ایستادن را دوست دارم.

yes. today there was a tsunami 19 years ago.

آره. امروز 19 سال پیش سونامی رخ داد.

Was that the one in Japan?

این یکی در ژاپن بود؟

I don't know, Steve.

من نمی دانم، استیو.

There was a very bad two tsunami, wasn't there?

یک سونامی بسیار بد بود، نه؟

I'm sure it was Japan.

مطمئنم ژاپن بود

It was around this time of the year.

تقریباً در این زمان از سال بود.

so, yes, Please let us know if that's the one you meant.

بنابراین، بله، لطفاً اگر منظور شما این بود، به ما اطلاع دهید.

It might've been the one  that hit Malaysia as well, 

ممکن است این موردی بود که به مالزی نیز ضربه زد،

because that may have been the same one.

زیرا ممکن است همان مورد باشد.

But there was that terrible Fukushima.

اما فوکوشیما وحشتناک وجود داشت.

I'm not swearing, but that was the place I was thinking.

من فحش نمی دهم، اما همان جایی بود که فکر می کردم.

That was the place that was affected.

همان جایی بود که تحت تأثیر قرار گرفت.

The nuclear power plant.

نیروگاه هسته ای.

Yes. So I think was that really nine that can't be 19 years ago.

آره. بنابراین من فکر می‌کنم که واقعاً 9 سال پیش نمی‌توانست باشد.

How I differ from Russia.

چقدر من با روسیه فرق دارم

we're getting people from India.

ما مردم را از هند می گیریم.

there was one in India, says Salisbury.

سالزبری می گوید که یکی در هند وجود داشت.

Now, yes, that was it.

حالا، بله، همین بود.

Yes, because there was also one that hit

بله، زیرا یکی از آنها به مالزی هم برخورد کرد

Malaysia.

.

Well, that's. Yes, not too far away.

خوب، همین است. بله، خیلی دور نیست.

That's it. Yeah. So.

خودشه. آره بنابراین.

So there were because the other one was I'm sure the other one was around 2016,

بنابراین، به این دلیل وجود داشت که یکی دیگر بود، من مطمئن هستم که دیگری حدود سال 2016 بود،

the other one that affected Japan, which was a terrible event.

دیگری که ژاپن را تحت تأثیر قرار داد، که یک رویداد وحشتناک بود.

Thousands of people died.

هزاران نفر جان باختند.

It is horrible footage. Yes.

فیلم وحشتناکی است آره.

Kristina asked, When do I go back to work?

کریستینا پرسید، چه زمانی به سر کار برگردم؟

I go back to work on the 2nd of January,

من در 2 ژانویه،

Sumatra in 2004.

سوماترا در سال 2004 به سر کار برمی گردم.

Yes, that's the same.

بله، همین طور است.

That's near Malaysia, isn't it? Sumatra.

این نزدیک مالزی است، اینطور نیست؟ سوماترا

It's Indonesia.

اندونزی است.

Yeah. So yeah. So yeah.

آره پس آره. پس آره.

I wonder.

من تعجب میکنم.

Yes, I wonder if that was all connected with the one in Japan.

بله، نمی‌دانم که آیا همه اینها به ژاپن مرتبط است یا خیر.

We don't know.

ما نمی دانیم.

No, it's two different ones because the Japan one was 2006 was it.

نه، دوتا متفاوته چون ژاپنی 2006 بود.

And that one was two.

و آن یکی دو بود.

It was 19 years ago.

19 سال پیش بود.

It would have been 2004. Right.

سال 2004 بود. درست است.

as you can tell, we're not entirely

همانطور که می توانید بگویید، ما کاملا

sure.

مطمئن نیستیم.

Japan was later. Yes. Yes.

ژاپن بعدها بود. آره. آره. به

That doesn't seem like it was that long ago.

نظر نمی رسد که آنقدرها پیش باشد.

It wasn't, but there we have it.

اینطور نبود، اما ما آن را داریم.

There's been a lot of tsunamis, haven't there?

سونامی های زیادی رخ داده است، اینطور نیست؟

And. Well, I it's fair to say that we would never be affected

و. خوب، منصفانه می‌توانم بگویم که در جایی که زندگی می‌کنیم، هرگز تحت تأثیر سونامی قرار نخواهیم گرفت،

by a tsunami where we live  because we're so high up.

زیرا ما در ارتفاع بالایی هستیم.

Well for a start we're not  near the sea anyway. Yes.

خوب برای شروع ما به هر حال نزدیک دریا نیستیم. آره. به

We're likely to be flooded by all the rain that we've had. But,

احتمال زیاد با همه بارانی که داشته‌ایم سیل می‌شویم. اما، اما

but yes, we're relatively safe

بله، ما نسبتاً

from the effects of a tsunami but I think we have a had one,

از اثرات یک سونامی در امان هستیم، اما فکر می‌کنم یک سونامی داشته‌ایم، فکر

I don't think we've had one in the UK. No.

نمی‌کنم در بریتانیا هم داشته باشیم. نه.

But there's always the potential for warming, global warming and all that.

اما همیشه پتانسیل گرم شدن، گرم شدن زمین و همه اینها وجود دارد. بسیار

Okay, this is really cheerful, but people living on the south coast

خوب، این واقعاً شاد است، اما افرادی که در سواحل جنوبی زندگی می کنند

or living in coastal areas are often subject

یا در مناطق ساحلی زندگی می کنند، اغلب به

to flooding due to the big  storms and sea pouring in.

دلیل طوفان های بزرگ و ریزش دریا در معرض سیل قرار می گیرند

so yeah, people can get flooded.

. بنابراین بله، مردم ممکن است دچار سیل شوند.

Not a tsunami as such, but just through general bad weather.

نه یک سونامی، بلکه فقط از طریق هوای بد عمومی.

Yes they are.

بله آنها هستند.

Fortunately, they are still rare occurrences,

خوشبختانه، آنها هنوز هم اتفاقات نادری هستند و

quite often occurring after an earthquake has taken place under the sea.

اغلب پس از وقوع زلزله در زیر دریا رخ می دهند.

That's it.

So you've got to live in an earthquake area and then that.

خودشه.

بنابراین شما باید در یک منطقه زلزله زده زندگی کنید و سپس آن.

Yeah, from what we understand,  fortunately, we don't.

بله، از آنچه ما می‌دانیم، خوشبختانه نمی‌دانیم.

Yes, the Japanese one most later. You're right.

بله، ژاپنی بیشتر بعد. حق با شماست.

Hello to who else is here?

سلام به چه کسی دیگر اینجاست؟

Let's let's see.

We've got quite a few people  joining us. Hello to Mo.

بیایید ببینیم.

ما افراد زیادی به ما می‌پیوندند. سلام به مو.

Hello, Mo.

سلام، مو.

Thank you for your wishes  from Algeria is not lovely.

ممنون از آرزوهای شما از الجزایر دوست داشتنی نیست.

Some lovely messages there. Hello, Dipper.

چند پیام دوست داشتنی وجود دارد. سلام دیپر

I like your name, by the way.

اتفاقا اسمت را دوست دارم

Dipper, if you did, it means you go into something

دیپر، اگر کردی، یعنی

regularly, you dip, you go.

مرتب وارد چیزی می‌شوی، غوطه‌ور می‌شوی، می‌روی.

But people

اما مردم

put you.

شما را قرار می دهند.

Maybe you take a dip in the water.

شاید کمی در آب غوطه ور شوید.

Maybe you take a dip of your bread in the soup.

شاید کمی از نان خود را در سوپ فرو کنید.

You dip. Isn't that nice?

شما غوطه ور می شوید. این خوب نیست؟

Any more phrases connected to boxes?

آیا عبارت دیگری که به جعبه ها متصل است؟

There is another one, by the way.

اتفاقا یکی دیگه هم هست

it's, No, I can't think of one.

این است، نه، نمی توانم به یکی فکر کنم.

Mr. Duncan.

آقای دانکن

Go on, then.

ادامه بده پس

Okay, then.

باشه پس

I thought you got one.

فکر کردم یکی گرفتی

I see. I thought you got. right. Okay.

می بینم. فکر کردم گرفتی درست. باشه. به

Think outside the box boxed in. Yes.

خارج از جعبه فکر کنید. بله.

I can't think of another one.

نمیتونم به یکی دیگه فکر کنم

Is there another one?

یکی دیگه هم هست؟

You can also

شما همچنین می توانید

box. Clever.

جعبه. باهوش. آیا

Have you ever heard of that?

تا به حال در مورد آن شنیده اید؟

I haven't.

من نداشتم.

If you do that, it means you do something in a very interesting

اگر این کار را انجام دهید، به این معنی است که کاری را به شیوه ای بسیار جالب

or a very sneaky or very devious way.

یا بسیار یواشکی یا بسیار فریبنده انجام می دهید.

You box clever

تو باهوشی بوکس می‌کنی

and I think it has something to do with the

و فکر می‌کنم ربطی به

the art of boxing,

هنر بوکس دارد،

which also is a very interesting sport when you think about it.

که وقتی به آن فکر می‌کنی ورزش بسیار جالبی است.

People just basically they pay to watch two people

مردم فقط برای تماشای

beat each other up.

ضرب و شتم دو نفر پول می دهند.

It isn't that strange.

آنقدرها هم عجیب نیست

What a strange way to earn a living.

چه راه عجیبی برای امرار معاش.

What do you do for a living?

برای امرار معاش چه کار می کنی؟

Well, I actually I fight with another man.

خب، من در واقع با مرد دیگری دعوا می کنم.

I punch him in the face and  he punches me in the face,

من به صورت او مشت می زنم و او به صورت من مشت می زند

and we try to cause brain damage to each other.

و ما سعی می کنیم به هم آسیب مغزی وارد کنیم.

that's very interesting.

خیلی جالبه.

Do you ever get.

آیا تا به حال دریافت می کنید.

Do you ever get a day off?

آیا تا به حال یک روز مرخصی می گیرید؟

It's a gladiatorial sport, isn't it?

این یک ورزش گلادیاتوری است، اینطور نیست؟

It's a spectator sport.

این یک ورزش تماشاچی است.

a bit like, ferrying people to the to the lions,

کمی شبیه، بردن مردم به شیرها،

or people fighting to the death.

یا افرادی که تا سر حد مرگ می جنگند.

So, yeah, I think probably,

بنابراین، بله، فکر می‌کنم احتمالاً،

they used to do I think boxing is probably derived from,

آنها قبلاً انجام می‌دادند، من فکر می‌کنم بوکس احتمالاً

from the old fashioned sports in medieval days when they would

از ورزش‌های قدیمی در قرون وسطی گرفته شده است که به

literally have sword fights to the death, like wrestling in a ring

معنای واقعی کلمه با شمشیر جنگ می‌کردند، مانند کشتی در رینگ

or jousting dragon wrestling.

یا کشتی اژدها.

They used to do that naked.

آنها قبلاً این کار را برهنه انجام می دادند. آیا

Can you imagine anything,  Anything gayer than that,

می‌توانید چیزی را تصور کنید، هر چیزی زیباتر از آن،

Watching two greasy men wrestling

تماشای دو مرد چاق که برهنه کشتی می‌گیرند

and fighting naked, although it was the Romans.

و می‌جنگند، اگرچه رومی‌ها بودند.

So what do you expect?

خب انتظار شما چیست؟

Yeah.

So, yeah, 

instead of instead of  actually fighting with swords

آره

بنابراین، بله،

به جای اینکه واقعاً با شمشیر بجنگند

and killing each other, now they just sort of hit each other on the head.

و یکدیگر را بکشند، اکنون آنها فقط به سر یکدیگر ضربه می زنند.

Two, they knocked them out.

دو، آنها را ناک اوت کردند.

It's it's, it's a it's a,  it's a it's a little more

این است، این یک آن است، این یک کمی

grown up, isn't it?

So there's a little bit more sophisticated.

بزرگتر است، اینطور نیست؟

بنابراین کمی پیچیده تر است.

Imagine it's derived from that.

تصور کنید از آن گرفته شده است.

And, you know, we still like to watch people like to watch that.

و، می دانید، ما هنوز دوست داریم تماشا کنیم که مردم دوست دارند آن را تماشا کنند.

They like to watch people,

آنها دوست دارند مردم را تماشا کنند و

boxing each other in the head. Yes.

سر همدیگر را بوکس کنند. آره.

It's a huge sport.

این یک ورزش بزرگ است.

It's a huge sport. Lots of money involved.

این یک ورزش بزرگ است. پول زیادی درگیر است.

Millions and millions and millions of pounds and dollars is made from boxing.

میلیون ها و میلیون ها و میلیون ها پوند و دلار از بوکس ساخته می شود.

And some people think it is a bit

و برخی از مردم فکر می‌کنند که

is a bit outdated watching  people punch each other.

دیدن مشت زدن افراد به یکدیگر کمی قدیمی است.

Anyway, you don't need to do that now.

به هر حال، الان نیازی به انجام این کار ندارید.

You just 

you can just turn on the  internet now and go to Twitter

فقط می‌توانید

همین الان اینترنت را روشن کنید و به توییتر بروید

and see people fighting and hitting each other.

و ببینید که مردم با هم دعوا می‌کنند و با هم ضربه می‌زنند.

You'd have to pay anything for that.

شما باید برای آن هر چیزی بپردازید.

Anyway, we're going in a second.

به هر حال ما در یک ثانیه می رویم.

It's almost time to go because we've been here for 34 minutes and we're hungry.

تقریبا وقت رفتن است چون 34 دقیقه اینجا بودیم و گرسنه بودیم.

I'm hungry, my legs are aching, kids are standing on a slope.

من گرسنه ام، پاهایم درد می کند، بچه ها روی سراشیبی ایستاده اند.

so we

بنابراین ما

just readjust my we can always we can always just stretch our legs.

فقط من را دوباره تنظیم می کنیم ما همیشه می توانیم همیشه فقط می توانیم پاهایمان را دراز کنیم.

Would you like to see us stretch your legs?

آیا دوست داری ببینیم که پاهایت را دراز می کنیم؟

We're going to stretch your legs.

پاهایت را دراز می کنیم.

So just a moment to two.

پس فقط یک لحظه به دو.

Mr. Steve.

آقای استیو

that's. that's good.

یعنی. خوبه.

Are you enjoying that?

آیا از آن لذت می برید؟

Is that better?

آیا این بهتر است؟

Please don't fall over.

لطفا زمین نخورید

Trying to stretch my legs has better circulation has returned.

تلاش برای کشش پاهایم گردش خون بهتری دارد.

I must have weak joints.

حتما مفاصل ضعیفی دارم

Anyway, we are going.

به هر حال ما می رویم.

So I hope you've had a good time.

پس امیدوارم بهتون خوش گذشته باشه

I hope you've enjoyed this  live stream with myself, Mr.

امیدوارم از این پخش زنده با من، آقای

Duncan, and him Mr. Steve.

دانکن و او آقای استیو لذت برده باشید.

We will be back with you on New Year's Eve.

ما در شب سال نو با شما خواهیم بود.

Can you believe it?

می تونی باور کنی؟

It's going by so quickly.

خیلی زود میگذره

We Will be looking at some of the highlights and remembering some of the not so nice

ما به برخی از نکات برجسته نگاه خواهیم کرد و برخی از لحظات نه چندان خوب امسال را به یاد خواهیم آورد

moments of this year.

.

And of course, we will be  looking forward to next year.

و البته، ما مشتاقانه منتظر سال آینده خواهیم بود.

Some interesting things happening maybe.

شاید اتفاقات جالبی بیفتد.

What do you think?

شما چی فکر میکنید؟

Yes, I'm sure we are going to plan

بله، مطمئنم که قرار است

a visit somewhere in 2024,

در سال 2024 از جایی دیدن کنیم،

so all will be revealed.

بنابراین همه چیز فاش خواهد شد.

I wonder where it will be.

تعجب می کنم که کجا خواهد بود.

It's exciting, isn't it?

هیجان انگیز است، اینطور نیست؟

We are going see one Sunday from 2 p.m.

یک یکشنبه از ساعت 2 بعد از ظهر به دیدن می رویم. به

UK time. We will be with you in the studio.

وقت انگلستان ما در استودیو با شما خواهیم بود.

It won't be.

It won't be quite as uncomfortable as it is now

نخواهد بود. به

اندازه اکنون ناراحت کننده نخواهد بود

because Steve will be in his lovely comfy chair.

زیرا استیو روی صندلی راحت دوست داشتنی خود خواهد بود.

Catch you later.

بعد به شما ملحق میشم.

And of course, until the next time we meet, enjoy the rest of your Boxing Day.

و البته، تا دفعه بعد که ملاقات می کنیم، از بقیه روز باکسینگ خود لذت ببرید.

Have fun.

خوش بگذره.

And of course, you know what's coming next.

و البته، شما می دانید که در آینده چه خواهد شد.

Yes, you do.

بله، شما انجام می دهید.

Well, are you ready?

خوب، آماده ای؟

I'm ready

من فعلا آماده ام

ta ta for now.

we’re going now.

ما الان می رویم

isn't that lovely?

این دوست داشتنی نیست؟

Doo doo doo doo doo doo.

Mr. Steve,

دوو دوو دوو دوو.

آقای استیو،

Isn't it wonderful?

فوق العاده نیست؟

Look at the landscape. I feel so.

به منظره نگاه کنید. منم همچین حسی دارم.

I feel so liberated.

من خیلی احساس رهایی می کنم.

I feel so free.

من خیلی احساس آزادی می کنم.

Free as a bird.I though we’d finished, we have.

آزاد مانند یک پرنده. اگرچه ما تمام کرده بودیم، اما داریم. بیا

Let's go.

بریم.