🚶🏻‍♂️ Memory Lane 🚶🏻‍♀️ - English Addict - Episode 266 / 🔴LIVE STREAM - Sunday 29th October 2023

We are back together again.

ما دوباره با هم برگشتیم.

And it's so nice to see you here.

و خیلی خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

I hope you're having a good day.

امیدوارم روز خوبی رو سپری کرده باشید

We are back again live from the birthplace

ما دوباره زنده از زادگاه

of the English language, which just happens to be England.

زبان انگلیسی، که اتفاقا انگلستان است، بازگشته ایم.

Now. Doo doo doo doo

اکنون. دوو دوو دوو دوو

doo doo doo

wop. Well, hello.

دوو. خب سلام.

Hello. Hi, everybody.

سلام. سلام به همه.

This is Mr. Duncan and also him over there.

این آقای دانکن و همچنین او آنجاست.

This guy, the most famous guy

این مرد،

on YouTube after me.

بعد از من مشهورترین مرد یوتیوب است.

The pirate. That would be. That would be nice if.

دزد دریایی. که خواهد بود. این خوب خواهد بود اگر.

If I was the most famous guy on YouTube.

اگر من مشهورترین مرد یوتیوب بودم.

Mr. Duncan would be earning lots of money.

آقای دانکن پول زیادی به دست خواهد آورد.

is that. Is that all you are? It is not.

آن است. آیا این تمام چیزی است که شما هستید؟ این نیست.

Well, I'm just saying that that would be the case.

خوب، من فقط می گویم که چنین خواهد شد.

Yes, as well.

بله، همینطور.

There's more to life than money as I'm not a lot more anyway.

در زندگی چیزهای بیشتری از پول وجود دارد، زیرا به هر حال من خیلی بیشتر نیستم.

Well, there is actually.

خوب، در واقع وجود دارد.

The money is being is being alive.

پول در حال زنده بودن است.

Well, being alive to enjoy being alive is very nice.

خوب، زنده بودن برای لذت بردن از زنده بودن خیلی خوب است.

I have to say, if I had a choice between having lots of money

باید بگویم، اگر بین داشتن پول زیاد

and not being alive, I think I'd like to be alive whether I have lots of money or not.

و زنده نبودن یکی را انتخاب می کردم، فکر می کنم دوست دارم زنده باشم، چه پول زیادی داشته باشم یا نه.

Well, not a millionaire anyway.

خب، به هر حال میلیونر نیست.

What if you are a vagrant just living on a park bench?

اگر ولگردی باشید که فقط روی نیمکت پارک زندگی می کنید؟

Well, I could be lying in the gutter, but at least some of us would be looking at the stars.

خوب، من می توانستم در ناودان دراز بکشم، اما حداقل برخی از ما به ستاره ها نگاه می کنیم.

You'd be cold, wet, lonely people would abuse you.

سرد، خیس، آدم های تنها از تو سوء استفاده می کنند.

It's a beautiful poem, by the way.

اتفاقا شعر زیبایی است

It's a little bit of a little bit of thought.

این کمی تفکر است.

You see a little bit of thought there. Hi, everybody.

در آنجا کمی فکر می بینید. سلام به همه.

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

It's an unusual one today because we have some flashbacks.

امروز یک مورد غیرعادی است زیرا ما برخی از فلاش بک ها داریم.

We are going down memory lane today.

ما امروز به سمت پایین حافظه می رویم.

We're taking a trip down memory lane.

ما در حال انجام یک سفر به سمت پایین حافظه هستیم.

Sometimes

گاهی اوقات

it is nice to take a trip down memory lane.

خوب است که یک سفر به پایین حافظه داشته باشید.

Is it your memory lane? We're going down, Mr. Dunn.

آیا این خط حافظه شماست؟ میریم پایین، آقای دان.

Well, it can be everyone's.

خوب، می تواند مال همه باشد.

It can be yours, if you can remember that far back.

می تواند مال تو باشد، اگر بتوانی آن دوران را به خاطر بسپاری.

I mean, I'm just wondering what you're going to put up.

منظورم این است که من فقط در تعجب هستم که قرار است چه چیزی را تحمل کنید.

It's Steve has difficulty remembering what he had for breakfast

استیو به سختی به یاد می آورد که

this morning or what he did porridge yesterday.

امروز صبح چه خورده است یا دیروز فرنی چه کار کرده است.

I thought you got me there, but I remembered it was Paul.

فکر می کردم تو مرا به آنجا رساندی، اما یادم افتاد که پل بود.

Well, I think it's easy because you have porridge every day, and you were lucky that you got lucky.

خوب، فکر می کنم آسان است زیرا شما هر روز فرنی می خورید و خوش شانس بودید که خوش شانس بودید.

You have muesli and you have porridge out on the weekends.

شما موسلی می خورید و آخر هفته ها فرنی می خورید.

That's how observant you are.

اینه که تو دقت میکنی

I have something called granola during the day, during the week, because it's cooking easy.

من چیزی به نام گرانولا در طول روز دارم، در طول هفته، زیرا پختن آن آسان است.

Now I'm back at work. Porridge takes too long to make five years

الان برگشتم سر کار فرنی تا پنج سال طول می کشد تا درست شود

by. So it was a nice, like, dream alive.

. پس این یک رویای زنده و زیبا بود.

Dream Well, a dream

رویا خوب، یک رویا

in a big annoying.

در یک آزار دهنده بزرگ.

Today I'm in.

امروز وارد شدم.

I'm in a good mood actually I'm in a very good mood because we are celebrating

حالم خوب است، در واقع حالم خیلی خوب است، زیرا ما

not five years, not ten years, not even 15 years.

نه پنج سالگی، نه ده سالگی، نه حتی 15 سالگی را جشن می گیریم.

We are celebrating seven teen years on YouTube.

ما در یوتیوب هفت سالگی را جشن می گیریم.

Can you believe it?

می تونی باور کنی؟

Is that today or is it tomorrow?

این امروز است یا فردا؟

It's not technically today.

امروز از نظر فنی نیست.

It's Tuesday.

سه شنبه است.

Tuesday.

سهشنبه.

But we couldn't do that together because you work now.

اما ما نتوانستیم این کار را با هم انجام دهیم زیرا شما اکنون کار می کنید.

So it wouldn't it wouldn't happen, you see.

بنابراین، این اتفاق نمی افتد، می بینید.

But you could go live on Tuesday.

اما شما می توانید سه شنبه پخش زنده شوید.

Yeah, but it's not the same if I'm just standing here on my own going Hello, Hello.

بله، اما این یکسان نیست اگر من فقط اینجا بایستم و بروم و سلام، سلام.

I've been here for a long time.

من مدت زیادی است که اینجا هستم.

As I found out last week, doing livestreams every day.

همانطور که هفته گذشته متوجه شدم، هر روز پخش زنده انجام می دهم.

It's very exhausting.

خیلی طاقت فرسا است. به

That's the reason why I had to get Mr.

همین دلیل بود که مجبور شدم

Lomax to come in on Friday to stand in,

روز جمعه آقای لومکس را بیاورم تا داخل شود،

because I was just too tired.

چون خیلی خسته بودم.

So I hope you didn't mind, Mr. Lomax.

پس امیدوارم مشکلی نداشته باشید آقای لومکس.

He stepped in.

او وارد شد.

He doesn't know much about English. He can't even read.

او چیز زیادی از انگلیسی نمی داند. او حتی نمی تواند بخواند.

But then he is an ape.

اما پس از آن او یک میمون است.

He's a chimpanzee.

او یک شامپانزه است.

So you and he would be very clever.

بنابراین شما و او بسیار باهوش خواهید بود.

I know some.

من بعضی ها را می شناسم.

Some primates are able to communicate in various ways.

برخی از پستانداران می توانند به روش های مختلف ارتباط برقرار کنند.

Here is proof.

در اینجا مدرک است.

So today

we are going to celebrate my 17 years on YouTube.

بنابراین امروز می

خواهیم 17 سالگی من را در یوتیوب جشن بگیریم. به

Does it feel like 17 years?

نظرت 17 سال است؟

I have to say it does.

باید بگویم که دارد.

In fact, it feels like a lifetime.

در واقع این حس یک عمر است.

Is there anyone watching today who has been following Mr.

آیا امروز کسی هست که آقای

Duncan for the full 17 year window?

دانکن را برای تمام 17 سال دنبال کند؟

Is there anyone watching?

کسی هست که تماشا کنه؟

Please let us know if you've been following Mr.

لطفاً به ما اطلاع دهید که آیا

Duncan for that full length of time.

این مدت طولانی آقای دانکن را دنبال کرده اید.

17 years.

17 سال.

Is there anyone watching? Yes, you are.

کسی هست که تماشا کنه؟ بله، شما هستید.

That's a good question.

این سوال خوبی است.

You deserve a medal, a medal or some kind of some kind of recognition by your government

شما سزاوار یک مدال، یک مدال یا نوعی قدردانی از سوی دولتتان

or a free psychiatric treatment for watching me for so long.

یا یک درمان روانپزشکی رایگان برای مدت طولانی تماشای من هستید.

Has Lewis been watching you for 17 years?

آیا لوئیس 17 سال است که شما را تماشا می کند؟

I don't think.

من فکر نمی کنم.

I think everyone has. Beatrice has v-8s.

من فکر می کنم همه دارند. Beatrice دارای v-8s است.

Everyone here today started watching me after I started my live streams.

همه امروز اینجا بعد از شروع پخش زنده ام شروع به تماشای من کردند.

So there are many different chapters,

بنابراین فصل‌های مختلفی وجود دارد،

I suppose different parts of my history here on YouTube.

فکر می‌کنم بخش‌های مختلفی از تاریخ من در اینجا در YouTube وجود دارد.

I'm just realised that the episode number is wrong.

من تازه متوجه شدم که شماره قسمت اشتباه است.

Yes. Battery no porridge is oatmeal.

آره. باتری بدون فرنی بلغور جو دوسر است.

Yes, that's it.

آره همینه.

Oatmeal. It's.

بلغور جو دوسر. این است.

I find if I have a bowl of porridge for breakfast,

من متوجه می شوم اگر یک کاسه فرنی برای صبحانه داشته باشم،

then I don't feel hungry at all until lunchtime.

تا زمان ناهار اصلاً احساس گرسنگی نمی کنم.

It lasts about 4 hours at least.

حداقل 4 ساعت طول می کشد.

It will have some nuts with it.

مقداری آجیل به همراه خواهد داشت.

But then the granola does as well because that's got fat in it.

اما پس از آن گرانولا نیز این کار را انجام می دهد زیرا در آن چاق است.

I quite like that because it's quick and easy during the week, so

من کاملاً آن را دوست دارم زیرا در طول هفته سریع و آسان است، بنابراین

not sure what Mr. King is doing.

مطمئن نیستم که آقای کینگ چه کاری انجام می دهد.

Something technical,

یک چیز فنی،

just bang randomly on on, on key.

فقط به طور تصادفی روی، روی کلید ضربه بزنید.

He's Mr. Duncan and I'm sure it will fix itself.

او آقای دانکن است و من مطمئن هستم که خودش درست خواهد شد. به

It looks like Mr.

نظر می رسد که

Duncan's keyboard has stopped working or whatever.

کیبورد آقای دانکن از کار افتاده است یا هر چیز دیگری.

This is useless.

این بی فایده است.

Does it work?

آیا کار می کند؟

Perhaps it needs a new battery.

شاید به باتری جدید نیاز داشته باشد.

It might do.

ممکن است انجام دهد.

So. That's it.

Livestreams over.

بنابراین. خودشه.

پخش زنده تمام شد.

Olga remembers the start of the live stream

اولگا شروع پخش زنده را به یاد می آورد

and somebody who's calling themselves the prodigal son has been around for 13 years.

و کسی که خود را پسر ولخرج می نامد 13 سال است که در اطراف است.

So who's the maximum then?

پس حداکثر کیست؟

Who has been around for 17 years or 16 years or 15 years?

چه کسی 17 سال یا 16 سال یا 15 سال است؟

So we've got 13 years so far at the maximum 13.

بنابراین ما تا کنون 13 سال در حداکثر 13 سال داریم.

Who can beat that?

چه کسی می تواند آن را شکست دهد؟

Well, 13 is quite a long time, I suppose.

خب، من فکر می کنم 13 زمان بسیار زیادی است.

Yes, I, I'm looking for some, but I did as I was saying, my my life,

بله، من، من به دنبال برخی هستم، اما همانطور که می گفتم، جریان های زندگی من،

my life streams started much later in 2016, in July.

زندگی من خیلی دیرتر در سال 2016، در ژوئیه شروع شد.

And at first, even on the live streams, Mr.

و در ابتدا، حتی در پخش زنده، آقای

Steve wasn't with me.

استیو با من نبود.

So it was quite a long time before Steve started joining in.

بنابراین، زمان زیادی گذشت تا استیو شروع به پیوستن کند.

In fact, it was Christmas, I think it was Christmas 2000,

در واقع، کریسمس بود، فکر می‌کنم کریسمس سال 2000 بود،

and it might have been 2006 when you started.

و ممکن است سال 2006 باشد که شما شروع کردید.

Right.

درست.

Joining in.

I think it was Christmas.

من فکر می کنم کریسمس بود.

I might try and find that next week.

شاید هفته آینده سعی کنم آن را پیدا کنم.

Seven years ago. Yes.

هفت سال قبل. آره.

Seven. Yeah. You had to use your fingers for that.

هفت. آره برای این کار باید از انگشتان خود استفاده می کرد.

I was joking.

شوخي كردم.

I was I was so shy as I couldn't I couldn't really appear before.

من خیلی خجالتی بودم که نمی توانستم واقعاً قبلاً ظاهر شوم.

I couldn't shut you up.

من نتونستم تو رو ببندم به

I do remember.

خاطر میارم.

I couldn't actually get you to stop talking.

من واقعاً نتوانستم شما را مجبور به توقف صحبت کنم.

I do a bit like today really, when you think about it.

من واقعاً کمی شبیه امروز هستم، وقتی به آن فکر می کنید.

So we are here.

پس ما اینجا هستیم.

Normally we talk about the English language.

معمولاً در مورد زبان انگلیسی صحبت می کنیم.

We can still do that, by the way, but we do have a lot of other things as well

به هر حال، ما هنوز هم می توانیم این کار را انجام دهیم، اما ما چیزهای دیگری نیز داریم

that we can share with you, Vitus said.

که می توانیم با شما در میان بگذاریم.

So I started 17 years, then took a break, then he came back.

بنابراین من 17 سال شروع کردم، سپس استراحت کردم، سپس او برگشت.

That's fine. Olga's been following me for 11 years.

خوبه. اولگا 11 سال است که من را دنبال می کند.

and Marius Stroker, who I think is from Poland.

و ماریوس استروکر که فکر می کنم اهل لهستان است.

Hello.

سلام.

How are you?

Am Marriott Stroker.

چطور هستید؟

ماریوت استروکر هستم.

Marriott?

ماریوت؟

Yes. It's been since you start making the live stream.

آره. از زمانی که شروع به پخش جریانی زنده کرده اید می گذرد.

So yes, I think a lot of people, families ago I think a lot of people found me

بنابراین بله، فکر می‌کنم خیلی‌ها، خانواده‌ها پیش، فکر می‌کنم خیلی‌ها

after I started doing my live streams because it was something that was unusual.

بعد از شروع پخش زنده‌ام، من را پیدا کردند، زیرا چیزی غیرعادی بود.

I was one of the first people to start doing regular

من یکی از اولین افرادی بودم که قبل از آن به

live streams as an English teacher before that, there weren't

عنوان یک معلم انگلیسی شروع به پخش مستقیم پخش زنده معمولی کردم،

many people doing live streams because it still was new technology.

افراد زیادی وجود نداشتند که پخش زنده انجام می دادند زیرا هنوز فناوری جدیدی بود.

Even in 2016, it was pretty new.

حتی در سال 2016، بسیار جدید بود.

So I was one of the first people to do that and I'm still doing it now.

بنابراین من یکی از اولین افرادی بودم که این کار را انجام دادم و الان هم دارم این کار را انجام می دهم.

All those years later. However,

تمام آن سالها بعد با این حال،

it is also fair to say that way back in 2006

منصفانه است که در سال 2006 بگوییم که در سال 2006

and here is a brief introduction to what we're doing today,

و در اینجا یک مقدمه کوتاه از آنچه ما امروز انجام می دهیم،

way back in 2006,

در سال 2006،

I was

من

doing lots of things and that is what we are going to show a little bit later on.

کارهای زیادی انجام می دادم و این چیزی است که ما قرار است کمی نشان دهیم. بعد ها.

So to give you an idea of the sort of things we are going to show later

بنابراین برای اینکه به شما ایده ای در مورد نوع چیزهایی که قرار است بعداً نشان دهیم ارائه دهیم،

on, here is a quick excerpt of some of the things

در اینجا گزیده ای سریع از برخی از کارهایی است که

I've done over the years.

در طول سال ها انجام داده ام.

Hi, everybody.

سلام به همه.

This is Mr.

این آقای

Duncan in England.

دانکن در انگلیس است.

How are you today? Are you okay?

امروز چطوری؟ حالت خوبه؟

I hope so. Are you happy?

امیدوارم. آیا شما خوشحال هستید؟

Are I hope so.

آیا من امیدوارم.

And we will have more of that later on.

و بعداً بیشتر از آن خواهیم داشت.

Lots of excerpts

گزیده‌های زیادی

from my English lessons

از درس‌های انگلیسی‌ام

that I have been making for over, well, almost 17 years.

که بیش از 17 سال است درست می‌کنم.

On Tuesday, the anniversary.

روز سه شنبه، سالگرد.

But we are here today celebrating.

اما ما امروز اینجا هستیم و جشن می گیریم.

You may have noticed in that clip there, there was a very short video excerpt,

ممکن است متوجه شده باشید که در آن کلیپ آنجا، یک گزیده ویدیوی بسیار کوتاه وجود داشت،

an excerpt of me receiving my best Teacher in the World award.

گزیده ای از دریافت جایزه بهترین معلمم در جهان.

And here it is.

This is the same thing that I used in that video.

و اینجاست.

این همان چیزی است که من در آن ویدیو استفاده کردم.

Many, many years ago.

خیلی خیلی سال پیش.

Although the actual award has disappeared off the front.

اگرچه جایزه واقعی از جلو ناپدید شده است.

But this is actually the same thing, the same prop that I used all those years ago.

اما این در واقع همان چیزی است، همان تکیه‌گاهی که تمام آن سال‌ها پیش از آن استفاده می‌کردم.

So I do have little bits and pieces

بنابراین من تکه‌های کوچکی دارم

that are used in my video lessons.

که در درس‌های ویدیویی‌ام استفاده می‌شود.

When I started doing this and this is one of the things I'm sure

وقتی شروع به انجام این کار کردم و این یکی از چیزهایی است که مطمئنم

a lot of people remember if you were watching my early videos.

اگر شما ویدیوهای اولیه من را تماشا می کردید، بسیاری از مردم به خاطر می آورند.

So I was receiving my best Teacher

بنابراین من در حال دریافت جایزه بهترین معلم خود

in the World award, even though I've never actually got one in real life.

در جهان بودم، حتی اگر در زندگی واقعی هرگز موفق به دریافت آن نشدم.

You awarded it to yourself?

به خودت جایزه دادی؟

Well, it was just for fun. Really?

خوب، این فقط برای سرگرمی بود. واقعا؟

Yes, that's true.

بله، این درست است. به

Give me a like, by the way, if you like this,

من لایک کنید، اتفاقا، اگر این را دوست دارید،

please show you care by sharing with a like Yes.

لطفا با اشتراک گذاری با یک لایک بله، توجه خود را نشان دهید.

So you can give me a lovely thumbs up to celebrate my 17 years.

بنابراین شما می توانید برای جشن 17 سالگی به من یک شست دوست داشتنی بدهید .

Quite nice, really.

خیلی قشنگه واقعا

When you think about well, it doesn't matter you know some people have been watching for two years

وقتی خوب فکر می کنید، مهم نیست بدانید که برخی از مردم دو سال است

like Dorothy, some people like V test 17 years,

مانند دوروتی، برخی از افراد 17 سال تست V را دوست دارند،

others in between 13.

برخی دیگر بین 13 سال.

We've had it doesn't matter, but it's just nice to know if somebody was watching Mr.

خوشحالم که بدانم آیا کسی

Duncan all that time again, because, of course, you're all very well from whenever you start watching,

دوباره این مدت آقای دانکن را تماشا کرده است یا نه، زیرا، البته، از زمانی که شروع به تماشای آن می‌کنید، حال شما خیلی خوب است،

even if it's one month ago, who's been watching you

حتی اگر یک ماه پیش باشد، چه کسی کمترین زمان شما را تماشا کرده است. یک

the least amount of time, There's another question.

سوال دیگر

So we've got Vytas, who started 17 years ago, who probably when you first joined,

بنابراین، ما Vytas را داریم، که 17 سال پیش شروع کرده است، که احتمالاً زمانی که برای اولین بار به آن ملحق شدید،

that's going to be difficult to beat, but who has been watching for the shortest time?

شکست دادن آن دشوار خواهد بود، اما چه کسی برای کمترین زمان تماشا کرده است؟

Yeah. So have you just been watching for a day?

آره پس آیا فقط یک روز است که تماشا می کنید؟

Is this your first time to watching any of Mr.

آیا این اولین بار است که

Duncan's livestream?

پخش زنده آقای دانکن را تماشا می کنید؟

Maybe you've been watching for 20 minutes. Yes.

شاید 20 دقیقه است که تماشا کرده اید. آره.

So who's been on the least amount of time?

پس چه کسی کمترین زمان را صرف کرده است؟

And we're not talking about people who change their names and come back on to somebody else.

و ما در مورد افرادی صحبت نمی کنیم که نام خود را تغییر می دهند و به شخص دیگری برمی گردند.

That doesn't count

این

before anybody gets clever.

قبل از اینکه کسی باهوش شود به حساب نمی آید.

So yeah, you've got to be.

پس بله، شما باید باشید.

Yeah.

So who's been like a week a month, a year maybe?

آره

پس چه کسی شاید یک هفته در ماه، یک سال بوده است؟

Yes, we've got two years.

بله، ما دو سال فرصت داریم.

So we know that.

بنابراین ما می دانیم که.

Of course, all of these all these things can't be proved.

البته همه اینها همه اینها قابل اثبات نیست.

So I'll just take your word for it.

بنابراین من فقط حرف شما را قبول می کنم.

But I did start making my YouTube

اما

lessons way back in 2006

در سال 2006

whilst I was still living in China.

زمانی که هنوز در چین زندگی می کردم شروع به ساختن درس های یوتیوب کردم.

So that's how far back it goes.

پس این چقدر به عقب می رود.

And it wasn't me that actually created the YouTube channel originally.

و این من نبودم که در واقع کانال YouTube را ایجاد کردم .

Not a lot of people know this.

خیلی ها این را نمی دانند.

You see, it was actually my friend at that time in China

ببینید، در واقع دوست من در آن زمان در چین بود

and he suggested YouTube to me.

و او یوتیوب را به من پیشنهاد داد.

So he showed me the page and he helped me

بنابراین او صفحه را به من نشان داد و به من کمک کرد

to create my my YouTube channel.

تا کانال YouTube خود را ایجاد کنم.

And I always remember that the first name of my channel was Duncan in China.

و من همیشه به یاد دارم که نام اول کانال من دانکن در چین بود.

So that was what most people knew me as

بنابراین این همان چیزی بود که بیشتر مردم من را

with my YouTube channel.

با کانال YouTube من می شناختند.

Then of course, many years later I changed the name to speak English with Mr.

البته، سال‌ها بعد نام را تغییر دادم تا با آقای دانکن انگلیسی صحبت کنم

Duncan.

.

And then later I changed it to English Addict

و بعداً آن را به English Addict تغییر دادم

because I wanted it to fit with our live streams.

زیرا می‌خواستم با پخش زنده ما مطابقت داشته باشد.

So over 17 years,

پس بیش از 17 سال،

and I have to say that is a long time to do something, isn't it really?

و باید بگویم که زمان زیادی برای انجام کاری است، واقعاً اینطور نیست؟

When you think about it?

وقتی به آن فکر می کنید؟

It's a very long time, isn't it, Steve?

زمان زیادی است، اینطور نیست، استیو؟

It is. It, yes.

این است. آن، بله. به

It feels like an evolve. Yes.

نظر می رسد تکامل یافته است. آره.

I mean, some people haven't been alive for 17 years.

یعنی بعضی ها 17 سال است که زنده نیستند. چه کسی

Who's watching who, who, who's what.

، چه کسی، چه کسی، چه کسی را تماشا می کند.

So we want to know.

بنابراین ما می خواهیم بدانیم.

We find out who's been watching the longest, which is VHS.

ما متوجه می شویم که چه کسی طولانی ترین زمان را تماشا کرده است، که VHS است.

We want to know who's been watching for the shortest time.

ما می خواهیم بدانیم چه کسی کمترین زمان را تماشا کرده است.

We also want to know who is the youngest person watching.

ما همچنین می خواهیم بدانیم که جوان ترین فردی که تماشا می کند چه کسی است.

Is there anybody watching who is, say, six years old, who wasn't even alive when Mr.

آیا کسی وجود دارد که مثلاً شش ساله باشد، که حتی زمانی که آقای

Duncan first started putting his videos on to make me make me feel old?

دانکن برای اولین بار شروع به گذاشتن ویدیوهایش کرد تا من را پیر کند زنده نبود؟

Please. Yeah.

لطفا. آره

If there's anybody under 17 a watching, let us know.

اگر کسی زیر 17 سال دارد به ما اطلاع دهید.

They're not really supposed to technically, they're not supposed to be watching this.

آنها واقعاً از نظر فنی قرار نیستند، آنها قرار نیست این را تماشا کنند. می

You see if that under 17 or 16.

بینید که زیر 17 یا 16 سال دارند.

But but I know lots of younger people do watch.

اما من می دانم که بسیاری از جوانان تماشا می کنند.

And of course, we mustn't forget the other end of the spectrum,

و البته نباید طرف دیگر این طیف یعنی

the old people as well.

افراد قدیمی را نیز فراموش کرد.

I mean, I wasn't saying doing that at the same time

منظورم این است که نمی‌گفتم این کار را همزمان با

as saying old people, I wasn't meaning anything there.

پیرمردها انجام می‌دهم، در آنجا منظورم چیزی نبود.

But if you are an old person.

اما اگر پیر هستید.

Yes, by the way, you look

بله، اتفاقاً شما

much better than back then and your voice sounds not so high pitched anymore.

خیلی بهتر از آن زمان به نظر می رسید و صدای شما دیگر چندان بلند نیست.

I look according to I.

من طبق I نگاه می کنم.

According to yes, a prodigal son, Not the prodigal son,

طبق بله، یک پسر ولخرج، می گویم نه پسر ولخرج،

I say, who was, by the way, first in the live chat.

که اتفاقاً اولین بار در چت زنده بود.

So I know you want us to recognise you, which we will do.

بنابراین می دانم که می خواهید شما را بشناسیم، که این کار را انجام خواهیم داد.

Okay.

باشه.

So congratulations for that, whoever you are.

پس به خاطر آن تبریک می گویم، هر که هستید.

I mean, we've no idea of like there's no clues, but I think

منظورم این است که ما هیچ سرنخی نداریم، اما فکر می‌کنم این کار را می‌کردیم

we'd.

.

I think we know anyway.

من فکر می کنم ما به هر حال می دانیم.

Right on. But the live stream.

دقیقا. اما پخش زنده

So yes, Memory lane.

پس بله، Memory Lane.

We're going to explain what memory lane is.

ما قصد داریم توضیح دهیم که خط حافظه چیست.

We will be going down memory lane in a few moments.

تا چند لحظه دیگر از خط حافظه عبور خواهیم کرد.

We're going to remember all of those lovely things that happened in the past,

ما همه آن چیزهای دوست داشتنی را که در گذشته اتفاق افتاده است،

all those lovely moments of

تمام آن لحظات دوست داشتنی

time, all of the things that

زمان، همه چیزهایی که

I did on my YouTube channel

در کانال یوتیوب خود در

when I was much younger, much more handsome,

زمانی که خیلی جوانتر بودم، بسیار خوش تیپ تر

and maybe

و شاید

not so wise.

نه چندان عاقلانه انجام دادم، به یاد خواهیم آورد. .

I think I'm wiser now than I was in the past.

فکر می کنم الان عاقل تر از گذشته هستم.

Definitely.

قطعا.

Well, some people like Giovanni

خوب، برخی از افراد مانند جووانی

Olivetti, I'm trying to roll my eyes, which I find very difficult, too.

اولیوتی، من سعی می کنم چشمانم را بچرخانم، که به نظرم خیلی سخت است.

You can do that? Yes. It's better than I can.

تو می توانی آن را انجام دهی؟ آره. این بهتر از من است.

Says that.

می گوید که.

Well, you were that the first online teacher

خب، شما اولین معلم آنلاینی بودید که

to take you watch.

شما را تماشا کرد.

So, you know, if you weren't learning English before, then obviously you can't be on 17 years.

بنابراین، می دانید، اگر قبلاً انگلیسی یاد نمی گرفتید، واضح است که نمی توانید 17 سال داشته باشید.

But Mr.

اما آقای

Duncan was the first person that you you learnt English from online. Yes.

دانکن اولین کسی بود که شما انگلیسی را آنلاین از او یاد گرفتید. آره.

So I think that's, you know, a very long time ago.

بنابراین من فکر می کنم که، می دانید، خیلی وقت پیش است.

We are going to look at some really old clips in a few moments,

قرار است چند لحظه دیگر به چند کلیپ واقعا قدیمی نگاه کنیم،

clips, video excerpts

کلیپ ها، گزیده های ویدئویی

from a long time ago from a long,

از مدت ها قبل از

long time ago, 17 years to be exact.

زمان های بسیار دور، به طور دقیق 17 سال.

Can you believe it?

می تونی باور کنی؟

So what are your memories of watching my video lessons now?

پس حالا چه خاطراتی از تماشای درس های ویدیویی من دارید ؟

I haven't seen Have you seen Claudia today?

من ندیده ام آیا امروز کلودیا را دیدی؟

Not today, no, I haven't noticed.

امروز نه، نه، من متوجه نشده ام.

Claudia, I know she's busy at the moment taking care of her father, who is not very well.

کلودیا، می دانم که او در حال حاضر مشغول مراقبت از پدرش است که حالش خیلی خوب نیست.

But that's a shame.

اما این شرم آور است.

I hope we will see Claudia in a few moments.

امیدوارم تا چند لحظه دیگر کلودیا را ببینیم.

That would be lovely.

که دوست داشتنی خواهد بود.

Hello. Also older.

سلام. همچنین مسن تر.

Nice to see you here as well, Mr.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم، آقای

Duncan.

I'm very surprised to find out how tall you are.

دانکن.

من خیلی تعجب کردم که فهمیدم قد شما چقدر است.

That's what happened in Paris, wasn't it?

این چیزی است که در پاریس اتفاق افتاد، اینطور نیست؟

When we met up in Paris, everyone was surprised how tall I actually am now.

وقتی در پاریس همدیگر را دیدیم، همه تعجب کردند که من الان واقعا چقدر قد دارم.

Here, you see, it looks as if, Mr. Steve.

در اینجا، می بینید، به نظر می رسد که آقای استیو. به

It looks as if Mr.

نظر می رسد که آقای

Steve is the same height as me.

استیو هم قد من است.

But he is. And

اما او هست. و

I won't tell you why.

من به شما نمی گویم چرا.

Now I am standing in a hole.

حالا من در یک سوراخ ایستاده ام.

So what have I done?

پس من چه کار کرده ام؟

What I've done is I've dug a hole

کاری که من انجام داده‌ام این است که در جایی که ایستاده‌ام چاله‌ای حفر کرده‌ام

where I stand and I then get into the hole.

و سپس وارد چاله می‌شوم.

So now I am shorter than Mr.

حالا من از آقای

Steve or Robert around about the same size, aren't I know.

استیو یا رابرت تقریباً هم اندازه هستم، نمی دانم.

Well, justice yes.

خوب، عدالت بله.

You want is at the same height for this live stream.

شما می خواهید برای این پخش زنده در همان ارتفاع است.

This is what you need.

این همون چیزیه که بهش نیاز داری.

Mr. Duncan.

آقای دانکن

I watched your videos in 2010, but not on YouTube.

من ویدیوهای شما را در سال 2010 تماشا کردم، اما در یوتیوب نه.

I didn't use the internet at that time,

من در آن زمان از اینترنت استفاده نمی کردم،

so I got your videos from a friend and then watched them.

بنابراین ویدیوهای شما را از یکی از دوستان گرفتم و سپس آنها را تماشا کردم.

This is another thing that I was going to mention later.

این مورد دیگری است که بعداً قرار بود به آن اشاره کنم.

Thank you. Your shit for watching.

متشکرم. لعنتی برای تماشا

Since 2010, a lot of people

از سال 2010، افراد زیادی

download my lessons

درس های من را دانلود می کنند

and in Russia you might not believe this, but it is true.

و در روسیه ممکن است این را باور نکنید، اما این درست است.

In Russia there is a black market

در روسیه بازار سیاهی

of Mr.

از

Duncan DVDs going around Russia

دی وی دی های آقای دانکن وجود دارد که در سراسر روسیه می چرخند و

being sold in their thousands.

هزاران عدد به فروش می رسند.

I don't get any money for that, by the way.

اتفاقاً من برای آن پول نمی گیرم.

But some people are.

اما برخی از مردم هستند.

I know this, by the way, because I've actually found the site that is selling them.

اتفاقاً من این را می دانم، زیرا در واقع سایتی را پیدا کرده ام که آنها را می فروشد.

So it's all of my lessons and they've burnt them onto DVD

بنابراین این همه درس های من است و آنها آنها را روی DVD رایت کرده اند

and they're selling them in Russia.

و آنها را در روسیه می فروشند.

Well, maybe.

خوب شاید.

Maybe an oligarch is making a lot of money from your videos by selling them.

شاید یک الیگارشی با فروش ویدیوهای شما درآمد زیادی از آنها به دست می آورد.

And he would like to to donate, you know, to the channel

و او مایل است به این کانال

for your 17 years I doubt is watching at the moment.

برای 17 سالی که من شک دارم در حال حاضر تماشا می کند کمک مالی کند.

Okay.

Well, when he burns this disk off, rips this one off the YouTube

باشه.

خوب، وقتی او این دیسک را رایت می کند، این دیسک را از یوتیوب جدا می کند

and burns it and sells it to somebody, maybe you just think of Mr.

و آن را می سوزاند و به کسی می فروشد، شاید شما فقط به آقای

Duncan and all his hard work over all these years and just give him a little something

دانکن و تمام زحمات او در این سال ها فکر کنید و فقط کمی به او چیزی

towards his live stream,

برای او بدهید. پخش زنده،

which will help him to buy new equipment. Yes.

که به او در خرید تجهیزات جدید کمک می کند. آره.

So some Russian criminal organisation

بنابراین برخی از سازمان های جنایی روسی از

is using my my video lessons to make money. Yes.

درس های ویدیویی من برای کسب درآمد استفاده می کنند. آره.

Isn't that great?

این عالی نیست؟

I like although I know I'm watched everywhere

من دوست دارم اگرچه می دانم که همه جا

in very unusual places, even prison as well

در مکان های بسیار غیرعادی مرا تماشا می کنند، حتی زندان های

in France, French prisons,

فرانسه نیز، زندان های فرانسه،

French jails are actually

زندان های فرانسه در واقع

showing my video lessons to their inmates.

درس های ویدیویی من را به زندانیان خود نشان می دهند.

I think it's as punishment.

فکر کنم به عنوان مجازاته

So if they misbehave or break the rules,

بنابراین اگر آنها بدرفتاری کنند یا قوانین را زیر پا بگذارند،

if they locked them inside a large cell with a huge TV screen

اگر آنها را در یک سلول بزرگ با یک صفحه تلویزیون بزرگ حبس کنند

and they play my my English lessons to them

و

for hours and hours without stopping, they don't even allow them to go to sleep.

ساعت ها و ساعت ها بدون توقف درس های زبان انگلیسی من را برایشان پخش کنند، حتی به آنها اجازه نمی دهند که بخوابند.

Christina says, Hello, Christine, are you on your bike?

کریستینا می گوید، سلام کریستین، سوار دوچرخه ات هستی؟

That's what we want to know.

این چیزی است که ما می خواهیم بدانیم.

It doesn't sound like it today.

امروز به نظر نمی رسد. فکر می کنم

I think you have told us you have made great strides

شما به ما گفته اید که

from the technical perspective or technical point of view.

از منظر فنی یا فنی پیشرفت های بزرگی داشته اید.

I mean, you wouldn't think so some weeks, but it still seems to be working today.

منظورم این است که چند هفته اینطور فکر نمی‌کنید، اما به نظر می‌رسد که امروز هم کار می‌کند. به

Everything seems to be working.

نظر می ر سد همه چیز کار می کند.

I was having some slight technical problems, but it would appear that everything is working okay.

من مشکلات فنی جزئی داشتم، اما به نظر می رسد که همه چیز درست است.

Ooh, well, yes, because we had the man rammed and he fixed the internet.

اوه، خوب، بله، چون ما مرد را تحت فشار قرار دادیم و او اینترنت را تعمیر کرد.

Turned out all those problems we were having week after week after

معلوم شد همه آن مشکلاتی که هفته به

week was because we had loose wires.

هفته داشتیم به این دلیل بود که سیم‌های شل شده داشتیم.

that reminds me, talking of the internet,

این به من یادآوری می کند، صحبت از اینترنت،

I wasn't going to mention this,

من قصد نداشتم به این موضوع اشاره کنم،

but early next year, something incredible is happening here.

اما اوایل سال آینده، اتفاقی باورنکردنی در اینجا رخ می دهد.

Right here where we live, we are going to get

همین جا که ما زندگی می کنیم، قرار است متوجه شویم که

I'm very excited about this.

من در مورد این موضوع بسیار هیجان زده هستم.

We are going to get

ما قصد داریم به

giga Internet,

اینترنت گیگا

which means a thousand megabyte connection

یعنی اتصال هزار مگابایتی

and also around about 60,

و همچنین سرعت آپلود حدود 60،

60 megabytes upload speed, which means that we will be able

60 مگابایتی دست پیدا کنیم که به این معنی است که می توانیم

to broadcast our live streams in even

پخش زنده خود را حتی با

better quality than we are now.

کیفیت بهتری نسبت به الان داشته باشیم.

So I'm really looking forward to that.

بنابراین من واقعا مشتاقانه منتظر آن هستم.

They're still putting the cables into the village and it might take a while, but apparently

آنها هنوز در حال نصب کابل ها به دهکده هستند و ممکن است مدتی طول بکشد، اما ظاهراً به

we've been told early next year, spring 2024,

ما گفته شده است که در اوایل سال آینده، بهار 2024،

we are going to get ultra fast broadband right here.

ما می خواهیم از همین جا پهنای باند فوق العاده سریع دریافت کنیم.

Cable in our tiny little village.

کابل در دهکده کوچک ما.

Yes, it's interesting.

بله، جالب است.

People might find this interesting. They might not,

ممکن است مردم این را جالب بدانند. آنها ممکن است نه،

because obviously the signal goes has been there.

زیرا بدیهی است که سیگنال وجود دارد.

The traditional way is the old copper wires under the ground or over the top,

روش سنتی، سیم‌های مسی قدیمی زیر زمین یا بالای آن است

and they're going to replace all that.

و همه آن‌ها را جایگزین می‌کنند.

You can only get to a certain speed, can't you, with copper wires.

شما فقط با سیم های مسی می توانید به سرعت خاصی برسید، نه.

It's not. It's not very reliable either.

این نیست. خیلی هم قابل اعتماد نیست

And it's all being replaced with cable, fibre optic cable.

و همه اینها با کابل، کابل فیبر نوری جایگزین شده است.

I've forgotten the point, but I was going to say now is the.

من نکته را فراموش کرده ام، اما می خواستم بگویم که اکنون این است.

yeah.

بله

And, but they're doing it over the whole of the country

و، اما آنها این کار را در کل کشور

gradually, but they are giving priority.

به تدریج انجام می دهند، اما آنها در اولویت هستند.

That's what I was going to say. sorry.

این چیزی بود که می خواستم بگویم. متاسف.

That's what I was going to say.

این چیزی بود که می خواستم بگویم.

Yeah, they're doing little villages first

بله، آنها در ابتدا دهکده های کوچکی را انجام می دهند،

because it's easier to put it into a village because they can just put poles up.

زیرا قرار دادن آن در یک دهکده آسان تر است، زیرا آنها فقط می توانند تیرک ها را نصب کنند.

They can't do that in the town centres.

آنها نمی توانند این کار را در مراکز شهر انجام دهند.

They've got to dig up the streets to put it in. Apparently.

آنها باید خیابان ها را حفر کنند تا آن را بگذارند. ظاهرا.

And it's much easier to do the, you know, like for example,

و انجام این کار بسیار ساده‌تر است، می‌دانید، مثلاً

I don't know,

نمی‌دانم،

Wolverhampton has it done a long time ago, didn't it, yet?

ولورهمپتون مدت‌ها پیش این کار را انجام داده است، اینطور نیست؟

But we are getting Ultra fast giga internet,

ولی ما داریم اینترنت گیگا فوق سریع میگیریم

which means it's over or around 1000, but did I say 1000?

یعنی 1000 تموم شده یا نزدیکه ولی من گفتم 1000؟

So what am I getting at them?

پس من به آنها چه می آورم؟

You did say 1000. So what are we getting at the moment?

شما گفتید 1000. پس در حال حاضر چه چیزی دریافت می کنیم؟

But at the moment we get about 20 or 30 and yes, and the uploads speed,

اما در حال حاضر حدود 20 یا 30 و بله و سرعت آپلود می گیریم

which is the important thing for me because I'm doing a live stream.

که برای من مهم است زیرا در حال پخش زنده هستم.

So it has to be going out at a very fast speed

بنابراین باید با سرعت بسیار بالا از اینجا خارج شود

as well as coming from here to the Internet and then off to everybody else who's watching them.

و از اینجا به اینترنت بیاید و سپس برای هر کس دیگری که آنها را تماشا می کند.

The upload, then that's it. And no, no upload.

آپلود، پس تمام است. و نه، بدون آپلود.

Yes, upload is me broadcasting sending.

بله، آپلود من در حال پخش است.

Yeah. And download is coming back.

آره و دانلود برمی گردد.

So most people worry about the download speed.

بنابراین اکثر مردم نگران سرعت دانلود هستند.

That to them is the most important.

این برای آنها مهم ترین است.

But for me doing a live stream, the upload is important and at the moment we only get six

اما برای من که یک استریم زنده انجام می دهم، آپلود مهم است و در حال حاضر فقط شش

six. What,

شش دریافت می کنیم. چه،

six megabytes right of upload speed which is.

شش مگابایت حق آپلود سرعت که است.

Yeah.

آره

Yes. Well yes.

آره. خب بله.

What per hour.

چه در ساعت.

No. Yeah. Yeah.

نه. آره

Well most people know that this, that it's six again

خوب اکثر مردم می دانند که این، که دوباره

from six to what

از شش تا

again.

From 6 to 6. Are you.

دوباره شش است.

از 6 تا 6. آیا شما.

So is that ten times the speed. Yes.

این ده برابر سرعت است. آره.

Well it will be about ten times the speed so it's pretty good.

خوب حدود ده برابر سرعت خواهد بود پس خیلی خوب است.

But but giga 900 megabytes

اما گیگا 900 مگ

to two around one giga.

به دو حول و حوش یک گیگا.

That's that's that's incredible.

این باورنکردنی است

I'm so excited.

من خیلی هیجان زده ام.

I can't begin to tell you how excited he is.

من نمی توانم شروع کنم به شما بگویم که او چقدر هیجان زده است.

Getting excited.

I'm sure you're not getting excited, but it is exciting to Mr.

هیجان زده شدن تحریک شدن.

من مطمئن هستم که شما هیجان زده نمی شوید، اما برای آقای دانکن هیجان انگیز است

Duncan.

Anything technical like this?

.

چنین چیزی فنی هست؟

Fast speeds, but it is where we broadcasting in.

سرعت‌های بالا، اما جایی است که ما در آن پخش می‌کنیم.

It'll be so

بنابراین

the the livestream will be so clear.

پخش زنده بسیار واضح خواهد بود.

You'll be able to see every pimple, every spot in our faces.

شما قادر خواهید بود هر جوش، هر نقطه در صورت ما را ببینید.

We'll have to go and have some kind of make up on Mr.

ما باید بریم و یه جوری از آقای دانکن آرایش کنیم

Duncan. Otherwise people will think that damn. Good grief.

. در غیر این صورت مردم فکر می کنند لعنتی. غم خوب

Now let's look at the state of his skin.

حال بیایید به وضعیت پوست او نگاه کنیم.

We've never noticed that before.

ما قبلاً هرگز به آن توجه نکرده بودیم.

No, Tom.

نه، تام

Tom rocks?

تام راک؟

No, we don't have 5G here either.

نه، ما اینجا هم 5G نداریم.

We are.

We all really in a very small village

ما هستیم.

همه ما واقعاً در یک روستای بسیار کوچک هستیم

that has very little around us.

که اطراف ما بسیار کمی است.

So that's the reason why we're having these superfast broadband put here first.

بنابراین به همین دلیل است که ما این پهنای باند فوق سریع را در ابتدا در اینجا قرار داده ایم.

So we have been put high on the list because we are

بنابراین ما در لیست بالا قرار گرفته ایم زیرا

so in need of fast broadband.

به پهنای باند سریع نیاز داریم.

Yes, that's a really no. Yes.

بله، این واقعاً نه است. آره.

If you put the cables onto poles, has the problem of being blown down by strong winds.

اگر کابل ها را روی تیرها قرار دهید، با باد شدید دچار مشکل می شوید.

Yeah, that is an issue, but it's much cheaper and faster.

بله، این یک مشکل است، اما بسیار ارزان تر و سریعتر است.

Put it in, which is why they're doing it.

آن را در آن قرار دهید، به همین دلیل آنها این کار را انجام می دهند.

If you've got to dig up the streets everywhere, it would cost ten times the cost to put it in.

اگر مجبور باشید همه جا خیابان ها را حفر کنید، قرار دادن آن ده برابر هزینه خواهد داشت.

It's much easier just to put them on telephone poles.

گذاشتن آنها روی تیرهای تلفن بسیار ساده تر است.

But the telephone poles don't blow over very often.

اما تیرهای تلفن اغلب منفجر نمی شوند.

The only time that that might be a problem is if a tree falls

تنها زمانی که ممکن است مشکل ایجاد شود این است که درختی بیفتد

and breaks the cable, in which case it's easy to fix because they don't have to dig up the streets to do it.

و کابل را بشکند، در این صورت تعمیر آن آسان است زیرا برای انجام آن نیازی به کندن خیابان ها نیست.

That's it.

خودشه.

So I am very excited to announce this that early next year.

بنابراین من بسیار هیجان زده هستم که این را در اوایل سال آینده اعلام کنم. در واقع،

We are getting faster, high speed Internet very fast, in fact.

ما در حال رسیدن به اینترنت سریعتر و پرسرعت هستیم .

So we're looking forward to doing that.

بنابراین ما مشتاقانه منتظر انجام آن هستیم.

Claudio Demie cellists.

کلودیو دمی ویولن سل.

Claudio Demi Chariots.

ارابه های کلودیو دمی.

I don't recognise that name.

من آن اسم را نمی شناسم

Do you recognise? No, I don't.

آیا تشخیص می دهید؟ نه، نه.

well, hello, Claudio.

خوب، سلام، کلودیو.

How long have you been watching Mr.

چه مدت است که

Duncan's livestreams?

پخش زنده آقای دانکن را تماشا می کنید؟

What is the next step of your channel voice chat?

مرحله بعدی چت صوتی کانال شما چیست؟

What is the next step

گام بعدی

for me is just to survive, to be honest. So.

برای من فقط زنده ماندن است، صادقانه بگویم. بنابراین.

So at the moment, because because of the strange way in which YouTube operates,

بنابراین در حال حاضر، به دلیل نحوه عملکرد عجیب یوتیوب،

for some people it's it's very difficult, very difficult to to survive or keep going.

برای برخی افراد زنده ماندن یا ادامه دادن کار بسیار دشوار و بسیار دشوار است.

So I am a person I would call myself a survivor,

بنابراین من فردی هستم که خود را یک بازمانده می نامم،

definitely, because I hang on.

قطعاً، زیرا به آن ادامه می دهم.

I hang on by the skin of my teeth.

به پوست دندانم آویزان می شوم.

Well, Giovanni's got one gigabyte and 200 upload.

خوب، جیووانی یک گیگابایت و 200 آپلود دارد. اشکالی ندارد

That's okay.

.

That's that's.

همین است.

Aren't you seething with envy now?

الان از حسادت غرق نمیشی؟

No, no, I'm not.

نه، نه، نیستم.

I'm not seething with over 200 uploads.

من با بیش از 200 آپلود غرق نیستم.

Sounds very fast to me. Yes, Well.

برای من خیلی سریع به نظر می رسد. بله، خب.

Well, most people in the UK have superfast broadband anyway.

خب، بیشتر مردم در بریتانیا به هر حال پهنای باند فوق سریع دارند.

They have cable going to their house.

آنها کابلی دارند که به خانه شان می رود.

But because we're in the countryside, we don't.

اما چون در روستا هستیم، اینطور نیست. می

You see, we have really, really nothing.

بینید، ما واقعاً، واقعاً هیچ چیز نداریم.

I'm amazed that I'm not leaning out of the window with flags

از اینکه با پرچم هایی که سمافور می کنند از پنجره به بیرون خم نمی شوم متعجبم

doing semaphore.

.

Yes. So yeah.

آره. پس آره.

So Giovanni's already got that, which is great.

بنابراین جیووانی قبلاً آن را دریافت کرده است که عالی است.

So that. Yeah.

به طوری که. آره

Anyway right. I would say most people have it.

به هر حال درسته من می گویم اکثر مردم آن را دارند.

We are the unusual ones because we live in a place far away from civilisation.

ما افراد غیرعادی هستیم زیرا در مکانی به دور از تمدن زندگی می کنیم.

Talked about 10 minutes about internet speed.

حدود 10 دقیقه در مورد سرعت اینترنت صحبت کردیم.

Well, is this exciting?

خوب، این هیجان انگیز است؟

Because it's going exciting for you?

چون برای شما هیجان انگیز است؟

Well, that's the next stage of my channel.

خب، این مرحله بعدی کانال من است.

The next stage will be improving everything, including technical

مرحله بعدی بهبود همه چیز است، از جمله

talking of which we are now going to go back in time.

صحبت های فنی که اکنون می خواهیم به گذشته برگردیم.

Steve, are you ready to go back to 2006?

استیو، آیا برای بازگشت به سال 2006 آماده ای؟

I'm not sure if I can stand it.

مطمئن نیستم که بتوانم آن را تحمل کنم یا نه.

Mr. Duncan The excitement we are now going back to 2006.

آقای دانکن هیجانی که اکنون به سال 2006 برمی گردیم.

We have a few moments.

چند لحظه داریم.

Well, in fact, 9 minutes of memories, things from the past,

خوب، در واقع، 9 دقیقه از خاطرات، چیزهایی از گذشته،

clips from my video lessons and you will see a very young Mr.

کلیپ هایی از درس های ویدیویی من و شما یک آقای دانکن بسیار جوان را خواهید دید

Duncan.

.

All you ready for it?

همه برای آن آماده اید؟

Are you ready for us?

برای ما آماده ای؟

Go on.

ادامه دادن.

Here we are high.

اینجا ما بالا هستیم.

I think one of the most common questions I'm asked

فکر می‌کنم یکی از رایج‌ترین سوالاتی که

during my time here in China

در طول حضورم در چین

by my students is how can I improve my English?

توسط دانش‌آموزانم از من پرسیده می‌شود این است که چگونه می‌توانم زبان انگلیسی خود را بهبود بخشم؟

Well It's not an easy question to answer just with one sentence.

خب جواب دادن فقط با یک جمله ساده نیست.

There are many ways of learning English.

راه های زیادی برای یادگیری زبان انگلیسی وجود دارد.

For example, reading is an important part of learning English.

به عنوان مثال، خواندن بخش مهمی از یادگیری زبان انگلیسی است.

Of course you need to learn by reading.

البته باید با خواندن یاد بگیرید.

Hi. Welcome back to Mr.

سلام. به

Duncan's Chinese takeaway.

غذای چینی آقای دانکن خوش آمدید.

Well, it's been another busy week and of course, as usual,

خب، این یک هفته شلوغ دیگر بود و البته، طبق معمول،

I've been in the school teaching English.

من در مدرسه بودم و انگلیسی تدریس می کردم.

That's my job.

اون کار منه.

Welcome back to my Chinese takeaway.

به غذای چینی من خوش آمدید.

Learning English is not an easy thing to do here in China.

یادگیری زبان انگلیسی در چین کار آسانی نیست.

Many students have common problems when it comes

بسیاری از دانش آموزان

to learning and mastering this language.

در یادگیری و تسلط بر این زبان مشکلات مشترکی دارند.

Hi. Welcome back to my Chinese takeaway.

سلام. به غذای چینی من خوش آمدید.

Hi, Mr. Tinker. Yes.

سلام آقای تینکر آره.

Did you have a good week?

هفته خوبی داشتی؟

I did, actually. I'm glad you asked me that question.

من انجام دادم، در واقع. خوشحالم که این سوال را از من پرسیدی.

can you tell us about your week? Yes.

می توانید در مورد هفته خود به ما بگویید؟ آره.

I can't tell you about my week.

نمی توانم در مورد هفته ام به شما بگویم.

Last week I gave exams in the school to all of my students.

هفته گذشته برای همه دانش آموزانم در مدرسه امتحان دادم.

That went very well.

که خیلی خوب پیش رفت.

It's amazing how some of them have made really good progress over the last year,

شگفت انگیز است که چگونه برخی از آنها در سال گذشته پیشرفت بسیار خوبی داشته اند،

while others have made no progress whatsoever.

در حالی که برخی دیگر هیچ پیشرفتی نداشته اند.

that's very interesting, Mr. Duncan.

خیلی جالبه آقای دانکن

Tell me more.

بیشتر بگو.

Okay, I will tell you more because you want to know more.

باشه، بیشتر بهت میگم چون میخوای بیشتر بدونی.

Hello.

Welcome.

سلام.

خوش آمدی.

This is Mr.

این آقای

Duncan here in China.

دانکن اینجا در چین است.

On Christmas Day, it's now 9:00 in the evening,

در روز کریسمس، اکنون ساعت 9:00 شب است،

on Christmas Day, the 25th of December, 2006.

در روز کریسمس، 25 دسامبر 2006.

I have just returned from the big Christmas party here in Porto.

من به تازگی از جشن بزرگ کریسمس اینجا در پورتو برگشتم.

Every year, the government here in Bartow gives a very special party

هر سال، دولت اینجا در بارتو یک جشن بسیار ویژه

for all the foreign workers who are here working hard.

برای همه کارگران خارجی که در اینجا به سختی کار می کنند برگزار می کند.

So tonight I went there and we had a good time.

پس امشب رفتم اونجا و خوش گذشت. از

They asked me to sing the song as usual.

من خواستند که مثل همیشه این آهنگ را بخوانم.

They always asked Mr. Duncan, can you sing the song?

همیشه از آقای دانکن می‌پرسیدند، می‌توانی آهنگ را بخوانی؟

My name, by the way, is Duncan.

اتفاقاً اسم من دانکن است.

I come from England,

from the UK

and the EU when I'm in the EU.

وقتی در اتحادیه اروپا هستم از انگلستان، از بریتانیا و اتحادیه اروپا می آیم.

So I show time can only go forwards.

بنابراین من نشان می دهم که زمان فقط می تواند به جلو برود.

Time cannot be slowed down

زمان را نمی توان

in today's news.

در اخبار امروز کاهش داد.

Famous actress Gives Birth After sneezing.

بازیگر معروف پس از عطسه زایمان کرد.

Martyn leaves, misses his bus and is 20 minutes late for work online.

مارتین می‌رود، اتوبوس‌اش را از دست می‌دهد و 20 دقیقه به صورت آنلاین به محل کارش دیر می‌آید.

English.

انگلیسی.

Mr. Duncan buys himself a new pair of socks.

آقای دانکن برای خودش یک جفت جوراب جدید می خرد.

We had exclusive pictures, all those stories, plus Bored With Trevor

ما تصاویر انحصاری داشتیم، همه آن داستان‌ها، به علاوه Bored With Trevor کارهای بسیار بسیار

has done much, much more right here on Dear News.

بیشتری را در اینجا در Dear News انجام داده است.

Don't go away.

نرو

Humans are mortal.

انسان ها فانی هستند.

We only have a certain amount of time in this world.

ما فقط زمان مشخصی در این دنیا داریم.

The word mortal comes from the Latin word mortals,

کلمه فانی از کلمه لاتین mortals گرفته شده است

which literally means to die.

که در لغت به معنای مردن است. می

You see this word used in mortuary?

بینید که این کلمه در سردخانه استفاده می شود؟

A place where dead bodies are kept.

مکانی که اجساد مردگان را در آن نگهداری می کنند.

Mortality.

مرگ و میر.

The event of death or death on a large scale.

رویداد مرگ یا مرگ در مقیاس بزرگ.

The mortality rate.

میزان مرگ و میر.

The flood is 20,000.

سیل 20000 است.

One of the most confusing parts of expressing numbers

یکی از گیج کننده ترین قسمت های بیان اعداد

is when we are mentioning a date that includes

زمانی است که تاریخ را ذکر می کنیم که شامل

a day of the week, month and year.

یک روز هفته، ماه و سال است.

In written English, we tend to put an emphasis on the day, followed by the month.

در زبان انگلیسی نوشتاری، ما بر روی روز و به دنبال آن ماه تاکید داریم.

For example, the 12th of August occurring

به عنوان مثال، 12 آگوست

this year would be written like this.

امسال به این صورت نوشته می شود.

All like this.

همه اینطوری

It would be spoken as the 12th of August 2010.

به عنوان 12 آگوست 2010 صحبت می شود.

We can also write it like this.

همچنین می توانیم آن را به این صورت بنویسیم.

The day.

روز.

Then the month. Then the year.

سپس ماه. سپس سال.

12th of the eighth.

دوازدهم از هشتم.

2010.

2010.

In some other countries, the order is different.

در برخی از کشورها ترتیب متفاوت است.

The month comes first, then the day and finally the year.

اول ماه می آید، سپس روز و در نهایت سال.

So it would read like this.

بنابراین به این صورت خوانده می شود.

There is a phrase in English.

یک عبارت در انگلیسی وجود دارد.

A walk down memory lane.

پیاده روی در خط حافظه

This phrase means that you are spending some time

این عبارت به این معنی است که شما مدتی را صرف

thinking or talking about past events.

فکر کردن یا صحبت در مورد رویدادهای گذشته می کنید.

We spent the whole afternoon down

ما تمام بعدازظهر را در

memory lane talking about our school days.

خیابان خاطره به صحبت درباره روزهای مدرسه گذراندیم.

You might invite a person to take a stroll down memory lane.

شما ممکن است فردی را دعوت کنید که در مسیر حافظه قدم بزند.

This means that you want to talk to them about their past.

این بدان معنی است که شما می خواهید با آنها در مورد گذشته خود صحبت کنید.

Sometimes it is nice to take a walk down memory lane.

گاهی اوقات خوب است که در خط حافظه قدم بزنید.

The action of fondly

عمل به

remembering past events can be described as being nostalgia.

یاد آوردن با محبت وقایع گذشته را می توان به عنوان نوستالژی توصیف کرد.

Pick a nostalgic moment.

یک لحظه نوستالژیک را انتخاب کنید.

You are being nostalgic about something you long for.

شما در مورد چیزی که آرزوی آن را دارید نوستالژیک می شوید.

That's time to return the way something was done in the past,

اکنون زمان بازگشت به روشی است که در گذشته انجام می شد،

or an attitude towards something which no longer exists.

یا نگرش نسبت به چیزی که دیگر وجود ندارد.

You reflect over days gone by.

شما به روزهای گذشته فکر می کنید.

Nostalgia is the noun that names this action

نوستالژی اسمی است که این

items that you bought or were given to you many years ago.

آیتم های عملی را که سال ها پیش خریده اید یا به شما داده اند را نام می برد .

Can help you remember a past event,

می تواند به شما کمک کند یک رویداد گذشته را به یاد بیاورید،

a souvenir you bought during a past holiday or a present

سوغاتی که در تعطیلات گذشته خریداری کرده اید یا هدیه ای که

given to you on your wedding day can help to keep that time fresh in the memory.

در روز عروسی به شما داده شده است می تواند به شما کمک کند تا آن زمان را در خاطرات تازه نگه دارید.

We can describe these items as memorabilia.

می توانیم این موارد را به عنوان یادگاری توصیف کنیم.

It would be fair to say

منصفانه است که بگوییم

that we all go through times when things seem bad.

همه ما در مواقعی می گذرانیم که اوضاع بد به نظر می رسد.

People can sometimes let you down.

مردم گاهی اوقات می توانند شما را ناامید کنند.

They have the ability to say things that make you unhappy.

آنها توانایی بیان چیزهایی را دارند که شما را ناراحت می کند.

Events and circumstances may come along and destroy your plans for the future.

رویدادها و شرایط ممکن است پیش بیایند و برنامه های شما را برای آینده نابود کنند.

As the poet Stephen Spender once wrote,

همانطور که استیون اسپندر شاعر زمانی نوشت،

You must live through the time when everything hurts.

شما باید در زمانی زندگی کنید که همه چیز دردناک است.

Life comes with no guarantees or promises.

زندگی بدون ضمانت و وعده می آید.

The sunny days of contentment can only be truly appreciated

روزهای آفتابی رضایت را فقط می توان

through the dark, gloomy nights of despair.

از طریق شب های تاریک و تاریک ناامیدی واقعاً درک کرد.

For without sadness, we would never really know what it is

زیرا بدون غم و اندوه، ما هرگز نمی دانیم

like to be truly happy.

واقعاً شاد بودن چگونه است.

I do hope you enjoyed that.

امیدوارم از آن لذت برده باشید

A little trip down memory lane there

یک سفر کوچک در مسیر حافظه

with lots of old video clips

با تعداد زیادی کلیپ ویدیویی قدیمی که

going right back to 2006.

درست به سال 2006 برمی‌گردد.

Can you believe it?

باورتان می‌شود؟

I can't believe I've been doing that for such a long time now.

من نمی توانم باور کنم که من این کار را برای مدت طولانی انجام داده ام.

So many memories and so many more.

خیلی خاطرات و خیلی چیزهای دیگر.

So many more memories that I could have showed as well.

خیلی خاطرات دیگر که می توانستم نشان دهم.

I have to say, I was getting a little bit emotional there.

باید بگویم آنجا کمی احساساتی شدم.

He was there anyway. Who was that young person?

به هر حال او آنجا بود. آن جوان که بود؟

you saying it was you?

میگی تو بودی؟

You've got.

شما دارید. از

I left the way I looked.

حالتی که نگاه می کردم رفتم.

Way back in 2006.

خیلی به سال 2006 برمی‌گشت.

So those those clips you saw at the very beginning were

بنابراین آن کلیپ‌هایی که در همان ابتدا دیدید،

were the first things that I ever recorded

اولین چیزهایی بودند که

when when I started playing around with my camera.

وقتی شروع به بازی کردن با دوربینم کردم، ضبط کردم.

So the camera back then was a very basic camera.

بنابراین دوربین در آن زمان یک دوربین بسیار ابتدایی بود.

It was very good at taking photographs, but the video quality was awful.

در عکاسی بسیار خوب بود، اما کیفیت فیلم افتضاح بود.

I think it was around 17 frames per second

من فکر می کنم حدود 17 فریم در ثانیه بود

and the actual resolution was really, really low.

و وضوح واقعی واقعاً بسیار پایین بود.

I think it was about 240 PPI.

فکر کنم حدود 240 ppi بود.

And when you think nowadays

و وقتی فکر می کنید امروزه

the average resolution is 2160 PPI,

میانگین رزولوشن 2160 PPI است،

that is an amazing difference.

تفاوت شگفت انگیزی است.

That's like going a postage stamp

این مانند رفتن به یک تمبر پستی

to a huge Billboard poster.

روی یک پوستر بزرگ بیلبورد است.

So it is amazing.

بنابراین شگفت انگیز است. به همین

That's why when you say things, you say that I say things that people stop watching.

دلیل است که وقتی چیزهایی می گویید، می گویید که من چیزهایی می گویم که مردم از تماشای آن دست بر می دارند.

Well, this is relevant, you say, because it relates to how things have changed over the years.

خوب، شما می گویید این موضوع مرتبط است، زیرا به چگونگی تغییر اوضاع در طول سال ها مربوط می شود.

I love I love looking at old YouTube videos because it's amazing.

من عاشق تماشای ویدیوهای قدیمی YouTube هستم زیرا شگفت انگیز است.

Look at how different everything was.

ببین همه چیز چقدر متفاوت بود.

The picture was square.

عکس مربع بود

The resolution was awful.

قطعنامه افتضاح بود

You only had 10 minutes to actually make your video in.

شما فقط 10 دقیقه فرصت داشتید تا ویدیوی خود را در آن بسازید.

So So there were lots of different rules and regulations.

بنابراین قوانین و مقررات مختلفی وجود داشت.

Very different.

خیلی متفاوت.

By the way, YouTube was so different in 2006.

به هر حال، یوتیوب در سال 2006 بسیار متفاوت بود.

Some people might say it was better back then.

برخی ممکن است بگویند در آن زمان بهتر بود.

Some people say that it's better now.

بعضیا میگن الان بهتره

I suppose it depends how old you are.

فکر می کنم بستگی به سن شما دارد.

But it is amazing that there are people who don't even remember.

اما شگفت انگیز است که افرادی هستند که حتی به یاد نمی آورند.

And this is the thing that always shocks me. Steve.

و این چیزی است که همیشه مرا شوکه می کند. استیو

There are people who don't remember.

افرادی هستند که به یاد نمی آورند.

YouTube in its early days.

یوتیوب در روزهای اولیه.

It's like a it's like something they just hear about.

مثل چیزی است که آنها فقط درباره آن می شنوند.

Yes. Christina says, Do you miss those years or

آره. کریستینا می گوید: دلت برای آن سال ها تنگ شده یا

are you happy with the present?

از حال راضی هستی؟

well, I certainly enjoyed my time in China and I enjoyed

خوب، من مطمئناً از زمانم در چین لذت بردم و از اینکه

finding out that there are new ways of sharing my interest in English.

فهمیدم راه های جدیدی برای به اشتراک گذاشتن علاقه من به زبان انگلیسی وجود دارد لذت بردم.

So I suppose those two things did come together.

بنابراین من فکر می کنم این دو چیز با هم جمع شدند.

And it is interesting how they both also created what we're doing now.

و جالب است که چگونه هر دوی آنها کاری را که ما اکنون انجام می دهیم ایجاد کردند.

So from that point in time to this right now,

بنابراین از آن نقطه در زمان تا کنون،

it's all been a slow progression.

همه اینها یک پیشرفت آهسته بوده است.

Sometimes go up,

گاهی اوقات بالا می رود،

it quite often go down as well.

اغلب پایین می آید.

But there you go.

اما شما بروید.

That as they say, is life.

همانطور که می گویند، زندگی است. می

You see, that is what it is all about.

بینید، همه چیز در مورد این است.

But of course, Mr.

اما البته، آقای

Steve did start joining in with my video lessons as well.

استیو نیز شروع به پیوستن به درس های ویدیویی من کرد.

So you did make some brief appearances, didn't you?

بنابراین شما ظاهر کوتاهی داشتید، اینطور نیست؟

Yes, I came on a few of them.

بله، من با چند تا از آنها آمدم.

And yeah, body language.

و بله، زبان بدن

That was the one I was. Remember that one?

اون همونی بود که من بودم اون یکی رو یادته؟

That was quite good.

این خیلی خوب بود

We're not showing that, by the way, because I've showed it so many times.

اتفاقاً ما آن را نشان نمی‌دهیم، زیرا من بارها آن را نشان داده‌ام.

I've worn it out.

من آن را فرسوده کرده ام.

However, there are some moments that Mr.

با این حال، لحظاتی وجود دارد که آقای

Steve and myself often share, and we we have a little bit of fun that way, I think.

استیو و من اغلب با هم به اشتراک می‌گذاریم، و فکر می‌کنم ما از این طریق کمی سرگرم می‌شویم.

I think so, anyway.

به هر حال من اینطور فکر می کنم.

What do you think? Do you think we've had some good times on here?

شما چی فکر میکنید؟ آیا فکر می کنید ما روزهای خوبی را در اینجا سپری کرده ایم؟

A few, Yeah.

چند تا، آره

Yeah, yeah. I've. I've enjoyed some of it.

آره آره. من داشتم. من از برخی از آن لذت برده ام. به

You don't seem to be so.

نظر نمی رسد شما اینطور باشید.

Yeah, well, yes, I mean, I'm here, so.

آره، خب، بله، یعنی من اینجا هستم، پس.

But I didn't want to be here.

اما من نمی خواستم اینجا باشم.

I'd be in the living room.

من در اتاق نشیمن بودم چیز

There's not much you can say to that room or in the garden, which is what I've been today.

زیادی نمی توانی به آن اتاق یا باغ که امروز بوده ام بگوییم.

And blocking gutters caused by next.

و مسدود کردن ناودان ناشی از بعدی.

Those trees believes that come off the trees.

آن درختان معتقدند که از درختان جدا می شوند.

Well, the weather has been crazy.

خوب، هوا دیوانه شده است.

Apparently, it's going to get very cold next week.

ظاهرا هفته آینده هوا خیلی سرد می شود.

I've already made a prediction, haven't I, Steve?

من قبلاً یک پیش بینی کرده ام، نه استیو؟

I think we are going to have

فکر می کنم

a very harsh winter.

زمستان بسیار سختی خواهیم داشت.

Harsh? It's a great word.

خشن؟ این یک کلمه عالی است.

Harsh is something is harsh.

خشن چیزی است که خشن است.

It means it is difficult, painful, unbearable.

یعنی سخت، دردناک، غیر قابل تحمل است.

Something that comes down brutally.

چیزی که به طرز وحشیانه ای پایین می آید.

So you might say that winter can be very harsh.

بنابراین ممکن است بگویید که زمستان می تواند بسیار سخت باشد.

So I think we might have a really bad winter this year.

بنابراین من فکر می کنم ممکن است امسال زمستان بسیار بدی داشته باشیم.

I think that's why I'm looking at getting some winter tires.

فکر می کنم به همین دلیل است که به دنبال خرید لاستیک های زمستانی هستم .

Mr. Duncan Because now I'm out and about

آقای دانکن چون الان

every day.

هر روز بیرون هستم.

I have no choice. I have to go out.

من چاره ای ندارم. باید برم بیرون

There may be times when I have to go out or I've gone somewhere.

ممکن است مواقعی پیش بیاید که مجبور شوم بیرون بروم یا جایی رفته باشم.

Then it snows and I've got to get back home and my car is rear wheel drive

سپس برف می بارد و من باید به خانه برگردم و ماشین من چرخ عقب است

and it will not cope very well with summer tires.

و با لاستیک های تابستانی خیلی خوب کنار نمی آید.

This is true, I put it that way.

این درست است، من آن را اینطور بیان کردم.

So I'm thinking of getting some winter tires.

بنابراین من به خرید لاستیک زمستانی فکر می کنم.

In fact, I'm definitely going to get some all season tires I'm going to get so

در واقع، من قطعاً تعدادی لاستیک تمام فصلی که قرار است تهیه کنم، می‌گیرم تا

I can any time of the year imagine about,

بتوانم در هر زمانی از سال تصور کنم، می‌توانم به

I'm going to be able to get home and not get stuck

خانه برسم و گیر ندهم،

because that's not because I could be out there.

زیرا این به این دلیل نیست که من می تواند آنجا باشد

Mr. Duncan. Working hard. Yeah.

آقای دانکن سخت کوشی. آره

Bringing home the bacon.

آوردن بیکن به خانه

Yes. As you keep reminding me about, you know, and

آره. همانطور که مدام به من یادآوری می کنید، می دانید،

and therefore, I need to be able to get home.

و بنابراین، باید بتوانم به خانه برگردم.

I want to be stuck somewhere

من می خواهم جایی گیر کنم و

with my

wheels spinning, which happened last year, actually.

چرخ هایم در حال چرخش باشند، اتفاقی که در واقع سال گذشته افتاد.

But I was very lucky because I've managed to get back.

اما من خیلی خوش شانس بودم زیرا توانستم برگردم.

But I don't want that to happen this year. I've got no risks.

اما من نمی خواهم امسال این اتفاق بیفتد. من هیچ خطری ندارم

So I'm buying some Chinese tires, by the way. Mr.

بنابراین، اتفاقاً من چند لاستیک چینی می خرم. آقای

Chinese tires. Chinese tires, Yes.

لاستیک چینی. لاستیک چینی بله

Because they're the only ones of a size that will fit the bizarre size of the rear tires on my car.

زیرا آنها تنها لاستیک هایی هستند که با اندازه عجیب و غریب لاستیک های عقب ماشین من مطابقت دارند.

Okay.

باشه.

And you say that the way I talk about boring things.

و شما این را می گویید که من در مورد چیزهای خسته کننده صحبت می کنم. ما

There we go. Yes. So yeah.

میرویم آنجا. آره. پس آره.

So this is for the record. Now,

پس این برای ثبت است. حالا

I think we are going to have a very harsh and difficult winter.

فکر می کنم زمستان بسیار سخت و سختی را پیش رو داریم.

I think we're going to get very cold weather

فکر می کنم هوای بسیار سردی خواهیم داشت

and I think we're going to get a lot of snow.

و فکر می کنم برف زیادی خواهیم بارید.

I wouldn't be surprised, which of course is good for us

من تعجب نمی کنم، که البته برای ما خوب است،

because it means we can just get locked in the house and we can't go out.

زیرا به این معنی است که می توانیم در خانه حبس شویم و نمی توانیم بیرون برویم.

And then Mr.

و سپس آقای

Steve will have to stay with me all the time.

استیو باید همیشه با من بماند. برای

That's why I'm getting the old season tires so that I can go out,

همین لاستیک های فصل قدیمی را می گیرم تا بتوانم بیرون بروم،

because the trouble is they don't sell the roads near here. No.

چون مشکل این است که جاده های این نزدیکی را نمی فروشند. نه.

So even though the main roads might be clear,

بنابراین حتی اگر جاده های اصلی ممکن است صاف باشند،

I've still got to get onto the main road and up a hill.

من هنوز باید به جاده اصلی و بالای یک تپه بروم.

So I'm going to need some tires that are going to assist me in that and not not be dangerous.

بنابراین من به تعدادی لاستیک نیاز خواهم داشت که در آن به من کمک کند و خطرناک نباشد.

Yes, I think so.

بله، من اینطور فکر می کنم.

But we will see what happens anyway.

اما به هر حال خواهیم دید که چه اتفاقی می افتد.

But we haven't had a lot of snow for a while.

اما مدتی است که برف زیادی نباریده ایم.

The winter's over the past two or three years

زمستان در دو یا سه سال گذشته

have been fairly mild, but I think this year and of course we can do

نسبتاً ملایم بوده است، اما من فکر می‌کنم امسال و البته ما می‌توانیم

lots of live streams as well, So maybe we could go outside in the snow.

استریم‌های زنده زیادی را نیز انجام دهیم، بنابراین شاید بتوانیم در برف بیرون برویم.

In the snow. We did it before.

در برف. قبلا انجامش دادیم

Do You remember, I've done live streams outside with my mobile phone in the snow.

یادت هست، من با تلفن همراهم در برف استریم های زنده را در بیرون انجام داده ام.

It's incredibly unpleasant

این فوق العاده ناخوشایند

and cold and wet, but it's also a lot of fun as well.

و سرد و مرطوب است، اما همچنین بسیار سرگرم کننده است.

I might even make a snow angel.

حتی ممکن است یک فرشته برفی درست کنم.

Does that sound like a good idea?

آیا این ایده خوبی به نظر می رسد؟

Yes. You've done that before.

آره. شما قبلاً این کار را کرده اید.

Nostalgia, down memory lane. Yes.

نوستالژی، پایین خاطره. آره.

You could recreate the snow Angel.

شما می توانید فرشته برفی را بازسازی کنید.

I think so.

I remember doing that a few years ago.

من هم اینچنین فکر میکنم.

یادم می آید چند سال پیش این کار را انجام دادم.

Anyway, we're going in a moment.

به هر حال ما یک لحظه دیگر می رویم.

I hope you've enjoyed today's live stream.

امیدوارم از پخش زنده امروز لذت برده باشید.

Something a little bit different.

یه چیز کمی متفاوت

I just wanted to set the scene,

من فقط می خواستم صحنه را تنظیم کنم،

set the mood for this anniversary, which will be on Tuesday.

حال و هوای این سالگرد را که روز سه شنبه خواهد بود، تنظیم کنم.

So it is Tuesday.

پس سه شنبه است.

The 31st of October

31 اکتبر،

is when the anniversary actually will.

زمانی است که سالگرد در واقع خواهد بود.

And are you planning to be live on that day?

و آیا قصد دارید در آن روز زنده باشید؟

I am going to be on tomorrow and also on Tuesday as well.

من فردا و همچنین سه شنبه خواهم بود.

So I have been doing livestreams every day,

بنابراین من هر روز پخش زنده انجام می دهم

which has made me quite tired.

که بسیار خسته ام کرده است.

Beatrice says Maybe I will bake some delicious games.

بئاتریس می گوید شاید چند بازی خوشمزه بپزم.

Yes, because if trapped in the house with snow, there's nothing,

بله، زیرا اگر در خانه با برف گرفتار شوید،

nothing more satisfying than doing some baking to cheer yourself up.

هیچ چیز رضایت‌بخش‌تر از انجام مقداری پختن غذا برای شاد کردن خودتان نیست.

Well, actually, I probably won't cook some scones because the ones that we have at the tea shop

خب، در واقع، من احتمالاً برخی از اسکون‌ها را نخواهم پخت، زیرا آنهایی که در چای‌فروشی

in Much Wenlock are probably about as good as you could possibly get.

در Much Wenlock داریم، احتمالاً به همان خوبی هستند که می‌توانید تهیه کنید.

And you missed.

و از دست دادی

Mr. Duncan yesterday had pancakes with bacon.

آقای دانکن دیروز پنکیک با بیکن خورد.

And what was it?

و چه بود؟

Some kind of maple syrup? Yeah.

نوعی شربت افرا؟ آره

Which was a new treat for Mr.

که برای آقای دانکن لذت جدیدی بود

Duncan. Yes.

. آره.

So we went to our favourite place to eat.

بنابراین برای صرف غذا به مکان مورد علاقه خود رفتیم.

And they now do pancakes.

و الان پنکیک درست می کنند.

American style with the pieces of bacon.

سبک آمریکایی با تکه های بیکن.

So you have some bacon and then you pour maple syrup and you have them all together.

پس مقداری بیکن دارید و سپس شربت افرا می ریزید و همه آنها را با هم می خورید.

Now, you wouldn't think that maple syrup

حالا، شما فکر نمی کنید که شربت افرا

and bacon would go together, but I can tell you now it really does.

و بیکن با هم ترکیب شوند، اما اکنون می توانم به شما بگویم که واقعاً خوب است.

You have savoury, you have sweet, and then you have the pancake as well.

مرزه دارید، شیرینی دارید، و بعد پنکیک هم دارید.

And it's absolutely delicious.

و کاملا خوشمزه است.

I, I did enjoy it.

من، من از آن لذت بردم

I will be honest.

من صادق خواهم بود.

Well, Giovanni says if it snows, then

خوب، جیووانی می‌گوید اگر برف می‌بارد، پس

we want to see is supposed to see us

ما می‌خواهیم ببینیم، قرار است ما را ببیند که

sitting in front of the fireplace reading amazing winter stories.

جلوی شومینه نشسته‌ایم و داستان‌های شگفت‌انگیز زمستانی را می‌خوانیم.

So yes, maybe we could recreate that. This winter.

بنابراین بله، شاید بتوانیم آن را دوباره خلق کنیم. این زمستان.

Maybe I could do a bit of reading of some winter stories if you want it.

شاید بتوانم کمی داستان های زمستانی را بخوانم اگر بخواهید.

Yeah, as long as you're.

آره تا وقتی که هستی

You're nearby to do Christmas Day.

برای انجام روز کریسمس در این نزدیکی هستید.

It's not on Sunday, is it. 25th.

یکشنبه نیست، درست است. 25.

Yeah, but what. When is that.

آره ولی چی چه زمانی است.

What day of the week is. 2015.

چه روزی از هفته است. 2015.

I think this year.

فکر کنم امسال.

I'm sure it's over the weekend.

مطمئنم آخر هفته تموم میشه

I might be wrong.

I'm sure it's Saturday or Sunday this year.

من ممکن است اشتباه کنم.

مطمئنم امسال شنبه یا یکشنبه است.

Christmas Day.

روز کریسمس.

But we also have rhubarb.

اما ریواس هم داریم.

Hello, Rhubarb.

سلام ریواس.

I'm nostalgic about the live streams you made

من از پخش‌های زنده‌ای که

when you were sitting at your desk with lots of things behind you.

وقتی پشت میزتان نشسته‌اید و چیزهای زیادی پشت سرتان گذاشته‌اید، می‌سازید، نوستالژیک هستم.

yes. Well,

آره. خوب، می

you know, December is coming

دانید، دسامبر

after November, We have November 1st and then we have December.

بعد از نوامبر می آید، ما 1 نوامبر داریم و سپس دسامبر داریم.

I might actually be doing something special.

من واقعاً ممکن است کار خاصی انجام دهم.

So don't don't miss out on that.

پس آن را از دست ندهید.

By the way, in December, I might be doing something very similar to what you just said.

به هر حال، در ماه دسامبر، من ممکن است کاری بسیار شبیه به آنچه شما گفتید انجام دهم.

So when I first started doing my live streams, I used to sit at a desk

بنابراین وقتی برای اولین بار شروع به پخش زنده خود کردم، پشت میزی می نشستم که

with lots of lovely, funny things behind me.

چیزهای خنده دار و دوست داشتنی پشت سرم بود.

And yes, you are right, it was three dimensional, it was real.

و بله، حق با شماست، سه بعدی بود، واقعی بود.

And I was sitting in the corner

و من به بهانه ای گوشه ای نشسته بودم،

in a excuse me, in a chair.

روی صندلی.

And it was a lot more comfortable, I can tell you, than standing up

و می توانم به شما بگویم خیلی راحت تر از ایستادن

for this hour.

برای این ساعت بود.

Palmira says that she saw a Ford Mustang yesterday.

پالمیرا می گوید که دیروز یک فورد موستانگ دیده است.

did you hear the rumble of its V8 engine

صدای غرش موتور V8 آن را شنیدید

or was it a poor, pathetic

یا یک موتور

two litre four cylinder one which you can buy?

چهار سیلندر دو لیتری ضعیف و رقت انگیز بود که می توانید بخرید؟

Did they have the full fat V8

آیا آنها قدرت V8 تمام چربی را

power made it?

ساخته اند؟

Could you hear the rumble in the engine?

آیا می توانید صدای غرش موتور را بشنوید؟

You do get very excited when you hear high performance engine.

وقتی موتور با کارایی بالا را می شنوید بسیار هیجان زده می شوید.

I whine my window down to listen out

پنجره‌ام را پایین می‌کشم تا

for the look for the low rumble.

به صدای غوغا گوش کنم.

Apparently Christmas day is on the Monday, the Monday.

ظاهرا روز کریسمس در دوشنبه، دوشنبه است.

So the 25th will be Monday.

بنابراین 25 روز دوشنبه خواهد بود.

Of course, you will be off because you have holiday time coming up

البته، شما مرخصی خواهید گرفت زیرا زمان تعطیلات در پیش است

and I will be with you as well on Christmas Day, I think.

و فکر می کنم در روز کریسمس نیز با شما خواهم بود .

I think we will do something, I'm sure,

فکر می کنم کاری انجام می دهیم، مطمئنم،

unless we get invited somewhere else.

مگر اینکه جای دیگری دعوت شویم.

We are going now.

الان میریم

It's time to say goodbye.

موقع خداحافظی است.

I hope you enjoy today's live stream.

امیدوارم از پخش زنده امروز لذت ببرید.

I'm going to leave you with the short clip that I showed you earlier,

کلیپ کوتاهی که قبلا بهتون نشون دادم براتون میذارم

and I hope you will enjoy the next 17 years of this.

و امیدوارم از 17 سال آینده لذت ببرید.

Although in 17 years from now.

هر چند در 17 سال آینده.

my God, I've just realised how low

خدای من، تازه فهمیدم

50. I don't even want to think about it.

50 پایینه. حتی نمیخوام بهش فکر کنم.

I will be in my early seventies.

من در اوایل دهه هفتاد خواهم بود.

I'm nearly 80.

من نزدیک به 80 هستم.

In fact, I'll be in my mid-seventies.

در واقع، من در اواسط دهه هفتاد خواهم بود.

It's quite scary.

این کاملا ترسناک است.

I will be, I think, 75.

من فکر می کنم 75 ساله خواهم شد.

So in 17 years I will be 75.

بنابراین 17 سال دیگر 75 ساله خواهم شد.

That is really, really

این واقعاً واقعاً

depressing.

افسرده کننده است.

I'll be honest with you.

من با شما صادق خواهم بود.

I'm Mr. Steve. Well,

من آقای استیو هستم. خوب،

it is.

این است. من

I'll be pushing Mr.

Steve around, I think in his wheelchair.

فکر می کنم آقای استیو را روی ویلچرش هل می دهم.

Yes. Giovanni, please send some pictures of a show.

آره. جیووانی، لطفا چند عکس از یک نمایش بفرستید.

A mustang show?

نمایش موستانگ؟

in. In. In his village? Yes.

در. در. در روستایش؟ آره.

Send him to Mr.

او را به آدرس ایمیل آقای

Duncan's and to Mr.

دانکن و آقای

Duncan's email address.

دانکن بفرستید.

yes. Giovanni, please.

آره. جووانی لطفا

Yes, I will forward them to Mr. Steve.

بله، من آنها را به آقای استیو می فرستم.

Have we got wood this winter?

این زمستان چوب داریم؟

Says Justine, that it's been a long time since I've had wood. Yes.

جاستین می گوید که مدت زیادی است که چوب ندارم. آره.

Out of a burning on the fire.

از سوختن روی آتش.

Yes, we have got some. Probably not enough, but

بله، ما مقداری داریم. احتمالاً کافی نیست، اما

we haven't really haven't been cold enough to light the fire.

واقعاً آنقدر سرد نبوده‌ایم که بتوانیم آتش را روشن کنیم.

We've got enough a thing to last as long as we've got enough to last us through into the new year.

ما آنقدر چیز داریم که دوام بیاوریم تا زمانی که به اندازه کافی در سال جدید دوام بیاوریم.

We haven't actually lit the fire yet.

ما هنوز آتش روشن نکرده ایم.

No, because it hasn't been cold enough.

نه، چون به اندازه کافی سرد نبوده است.

No, but next week it might be getting very cold.

نه، اما هفته آینده ممکن است هوا خیلی سرد شود.

So next week we might be lighting the fire.

بنابراین هفته آینده ممکن است آتش را روشن کنیم.

Just been burning the oil.

فقط روغن می سوزاند

Yes, because we don't have gas here.

بله، چون اینجا بنزین نداریم.

We don't have gas pipes. Thank you, Beatrice.

لوله گاز نداریم متشکرم، بئاتریس.

Thank you.

متشکرم.

Also to My name is not Amanda.

همچنین به نام من آماندا نیست.

I subscribe. 17 years ago.

من اشتراک می کنم. 17 سال پیش.

Good grief.

غم خوب

So who are you?

پس تو کی هستی؟

Yeah, who are you?

آره تو کی هستی

What's your name? Isn't Amanda.

اسمت چیه؟ آماندا نیست

Who are you?

It could be anything. Then.

شما کی هستید؟

این می تواند هر چیزی باشد. سپس.

In that case, it could be. Is it? Are you?

در آن صورت، می تواند باشد. آیا این است؟ شما هستید؟

No, we won't.

نه، نخواهیم کرد.

We won't speculate.

ما حدس و گمان نخواهیم کرد

No, we don't.

نه، ما نداریم.

We speculate.

ما حدس و گمان می زنیم.

Then you are sort of guessing, aren't you?

اونوقت یه جورایی حدس میزنی، نه؟

Yes, if you like. You're saying. Well, I wonder if it's this.

بله اگر شما مایل هستید. شما می گویید. خوب، من تعجب می کنم که آیا این است.

I wonder if it's that. Yes.

تعجب می کنم که آیا این است. آره.

What you're searching for.

آنچه شما به دنبال آن هستید.

But to speculate is to search around.

اما حدس و گمان، جستجو در اطراف است.

You are hoping that you will get the right answer.

شما امیدوارید که پاسخ درست را دریافت کنید.

Time to go.

وقت رفتن.

See you tomorrow.

فردا می بینمت.

I'm going to pop up on your Internet

من

screens tomorrow from 2 p.m.

فردا از ساعت 2 بعد از ظهر روی صفحه های اینترنت شما ظاهر می شوم. به

UK time.

وقت انگلستان

Thanks for sharing some of those lovely memories today.

برای به اشتراک گذاشتن برخی از آن خاطرات دوست داشتنی امروز متشکرم. از روزهای اول

We had some some nice moments walking down

لحظات خوبی را با قدم زدن در

memory lane from the early days.

خط خاطره سپری کردیم.

I'm going to eat some, some freshly baked bread

من قصد دارم مقداری نان تازه پخته

which I baked this morning and a cup of tea.

که امروز صبح پختم و یک فنجان چای بخورم. یک

Cup of tea and I might have some yoghurt as well.

فنجان چای و من ممکن است کمی ماست نیز بخورم.

It sounds good.

خوب به نطر میاد.

You didn't need to know that.

شما نیازی به دانستن آن نداشتید.

But anyway, it was lovely to be here and see you all again.

اما به هر حال، خیلی دوست داشتنی بود که اینجا بودم و همه شما را دوباره دیدم.

From my point of view, from May East, you'll see me next week.

از نظر من، از ماه می شرق، هفته آینده من را خواهید دید. فردا

You'll see Mr.

آقای دانکن را خواهید دید

Duncan tomorrow.

.

Yes. And that is what is going to be happening.

آره. و این چیزی است که قرار است اتفاق بیفتد.

Catch you later on behalf of everyone here at Hat for predictions.

بعداً از طرف همه اینجا در Hat برای پیش‌بینی شما را بگیرم.

That means me and Mr. Steve.

یعنی من و آقای استیو.

Are you?

شما هستید؟

mainly me.

عمدتا من

Because I do everything here.

چون من اینجا همه کار می کنم.

Thanks for watching. See you tomorrow.

ممنون از ملاحظه تان. فردا می بینمت.

And of course, you know what's coming next.

و البته، شما می دانید که در آینده چه خواهد شد.

Yes, you do.

بله، شما انجام می دهید.

Are you ready? Yes.

اماده ای؟ آره.

Thanks for watching me.

ممنون که مرا تماشا کردید

For the past 17 years and

برای 17 سال گذشته و تا به

ta ta for now.

حال در حال حاضر.

See you tomorrow.

فردا می بینمت.