Something Different today - Live from England / English Addict - Sun 28th August 2022

Oh. Hi, everybody.

اوه سلام به همه.

Welcome.

خوش آمدی.

Are you ready to learn some English

آیا آماده اید تا مقداری انگلیسی یاد بگیرید

and hopefully have some fun at the same time?

و امیدوارم در همان زمان کمی سرگرم شوید؟

This is English addict.

این معتاد انگلیسی است.

Coming to you live from the birthplace of English,

از زادگاه انگلیسی ها

which just happens to be England.

که اتفاقاً انگلستان است به شما می آیند.

Don't worry.

نگران نباشید.

That's not me screaming.

این من نیستم که جیغ بزنم

Oh, the.

اوه،

Oh, on.

اوه، در

I'm assuming

من فرض می کنم

that we are on now, and I assume that we are alive.

که ما الان هستیم و فرض می کنم که زنده هستیم.

Mm hmm.

مم هوم

Something very different happening today.

امروز یک اتفاق بسیار متفاوت در حال رخ دادن است.

I hope you are having a good day.

امیدوارم روز خوبی را سپری کرده باشید.

I suppose first of all, I should say.

فکر می کنم قبل از هر چیز باید بگویم.

Hi, everybody.

سلام به همه.

This is Mr. Duncan in England.

این آقای دانکن در انگلیس است.

How are you today?

امروز چطوری؟

Are you okay?

حالت خوبه؟

I hope so. Are you happy?

امیدوارم. آیا شما خوشحال هستید؟

That is the most important thing of all.

این مهمترین چیز از همه است.

Oh, feeling happy today.

اوه، امروز احساس خوشبختی می کنم.

Welcome to a beautiful day.

به یک روز زیبا خوش آمدید.

The weather is fantastic.

هوا فوق العاده است.

Please excuse me.

ببخشید لطفا

I am eating a polo mint.

من دارم نعناع چوگان میخورم

A lot of people ask

بسیاری از مردم می پرسند که

if I ever eat anything to help my throat.

آیا تا به حال چیزی برای کمک به گلویم می خورم؟

Well, I normally have a polo mint before I go on.

خوب، من معمولاً قبل از ادامه کار، یک نعناع چوگان دارم.

The only problem is

تنها مشکل

it is now in my mouth blocking my throat.

این است که اکنون در دهانم است که گلویم را مسدود کرده است.

It's incredibly hot here today.

امروز اینجا فوق العاده گرم است.

Oh, my goodness.

اوه خدای من.

All I can say is it is really, really hot.

تنها چیزی که می توانم بگویم این است که واقعاً بسیار گرم است.

I'm just going to make sure that you can hear me

من فقط می خواهم مطمئن شوم که یک روز صبح می توانید صدایم را بشنوید

in one morning. Yes.

. آره.

Good.

خوب

I always like to check these things.

من همیشه دوست دارم این موارد را بررسی کنم.

You may have noticed

شاید متوجه شده باشید

things are slightly different today.

که امروز اوضاع کمی متفاوت است.

There is a reason for that.

دلیلی برای آن وجود دارد.

Well, there are some reasons.

خوب، دلایلی وجود دارد.

Many reasons, most of which I am not going to talk about today.

دلایل زیادی که امروز در مورد بیشتر آنها صحبت نمی کنم.

But let's just say at the moment,

اما اجازه دهید بگوییم در حال حاضر،

lots of things are going on.

چیزهای زیادی در حال وقوع است.

Some of them good things and some of them not so good.

برخی از آنها چیزهای خوبی هستند و برخی از آنها نه چندان خوب.

And that's all we're saying today.

و این تمام چیزی است که امروز می گوییم.

I know what you're thinking, by the way.

اتفاقا میدونم به چی فکر میکنی

Frenching on hard sweets is not good for your teeth.

فرنچ زدن روی شیرینی های سفت برای دندان شما خوب نیست.

It is not good for your teeth at all.

برای دندان شما اصلا خوب نیست.

So for those wondering what is going on, my name is Duncan.

بنابراین برای کسانی که می‌پرسند چه خبر است، نام من دانکن است.

I live in England and that's where I am at the moment.

من در انگلیس زندگی می کنم و در حال حاضر اینجا هستم.

Standing in the garden, talking to you live right now.

در حال حاضر در باغ ایستاده و با شما صحبت می کنم.

At what time is it?

در چه ساعتی است؟

It is 2:11 o'clock here in the UK.

اینجا در بریتانیا ساعت 2:11 است.

I don't know what time it is where you are because I'm not there.

نمیدانم جایی که تو هستی ساعت چند است چون من آنجا نیستم.

Oh, I've just been rushing around, you see.

اوه، من فقط عجله داشتم، می بینید.

Setting this up.

تنظیم این.

So this is slightly different today.

بنابراین امروز کمی متفاوت است.

And yes, I know what you're thinking. Where is Steve?

و بله، می دانم به چه فکر می کنید. استیو کجاست؟

Mr. Steve is somewhere around here.

آقای استیو جایی اینجاست.

I'm not sure where, but he is lurking around in the garden.

مطمئن نیستم کجاست، اما او در باغ کمین کرده است.

We might see him. So? I don't know.

شاید او را ببینیم بنابراین؟ من نمی دانم.

We might. We might not.

ما ممکن است. ما ممکن است نه.

Can I say hello to the live chat?

آیا می توانم به چت زنده سلام کنم؟

Something different?

چیزی متفاوت؟

Yes, I will mention this a few times.

بله، چند بار به این موضوع اشاره می کنم.

This is slightly different from my usual Sunday live stream.

این کمی با پخش زنده معمول یکشنبه من متفاوت است.

There are many reasons for that and

دلایل زیادی برای آن وجود دارد و

all of the reasons I can't talk about

همه دلایلی که نمی توانم در

the various reasons. So.

مورد دلایل مختلف صحبت کنم. بنابراین.

So there are many reasons why I can't talk about the reasons

بنابراین دلایل زیادی وجود دارد که چرا من نمی توانم در مورد

why things are different today.

دلایل متفاوت بودن اوضاع امروز صحبت کنم.

I know it's very strange.

میدونم خیلی عجیبه

So here we are.

Then we are live with the live chat and everything is superduper today.

بنابراین ما اینجا هستیم.

سپس ما با چت زنده زنده هستیم و امروز همه چیز فوق العاده است.

Everything is rather nice.

همه چیز نسبتاً خوب است

There is only one thing missing and that is

فقط یک چیز کم است و آن

a certain person

شخص خاصی

called Mr. Steve.

به نام آقای استیو است.

Where is Mr. Steve?

آقای استیو کجاست؟

Can you see Mr.

آیا می توانید آقای

Steve?

استیو را ببینید؟

I'm not sure what he's doing.

من مطمئن نیستم که او چه می کند.

I think maybe.

فکر می کنم شاید.

Maybe he's waiting for something.

شاید منتظر چیزی است.

Hello, Mr. Steve.

سلام آقای استیو.

Ciao.

سیائو

You look very suspicious today.

امروز خیلی مشکوک به نظر میای

Well, Mr. Duncan, I.

خوب، آقای دانکن، من.

You said make a show when you come on.

شما گفتید که وقتی آمدید یک نمایش بسازید.

Make a show today.

امروز یک نمایش بسازید.

So I thought I'd bring with me this

بنابراین فکر کردم که این چمدان قابل اعتماد را با خودم بیاورم

trusty suitcase. You know what this looks like?

. میدونی این شبیه چیه؟

This looks like maybe you are delivering the ransom to someone.

به نظر می رسد که شاید شما باج را به کسی تحویل می دهید.

It looks like the sort of case.

به نظر می رسد یک نوع مورد است.

Have you ever noticed in TV shows whenever they deliver a ransom.

آیا تا به حال در برنامه های تلویزیونی توجه کرده اید که آنها باج می دهند.

Maybe for a hostage or someone who is in captivity.

شاید برای یک گروگان یا کسی که در اسارت است.

They always carry one of these and they put all the money in there.

آنها همیشه یکی از اینها را حمل می کنند و همه پول را در آنجا می گذارند.

Well, I was on the way to a very important meeting, Mr.

خوب، من در راه یک جلسه بسیار مهم بودم، آقای

Duncan.

دانکن.

And of course, if you want to look important when you're going to a meeting,

و البته، اگر می خواهید زمانی که به یک جلسه

you have to have a suitcase. You do? It's true.

می روید مهم به نظر برسید، باید یک چمدان داشته باشید. شما انجام می دهید؟ درسته.

Although these days, you probably should carry a laptop. Hmm.

اگرچه این روزها ، احتمالاً باید لپ تاپ همراه داشته باشید. هوم

Because this is very old fashioned.

چون این خیلی قدیمیه

This is, in fact, my father's old suitcase.

این در واقع چمدان قدیمی پدر من است.

Is it

آیا

pure leather? Yes.

چرم خالص است؟ آره.

And I thought that smell was you.

و من فکر کردم که آن بو تو هستی.

Well, that old first is that you think I smell around leather? You.

خب، اولش اینه که فکر می کنی من اطراف چرم رو بو می کنم ؟ شما.

You smell.

You smell like old leather. But.

بو می کنی

بوی چرم کهنه می دهی ولی.

But it isn't. It's Mr. Steves suitcase.

اما اینطور نیست. این چمدان آقای استیو است.

Yes, it's like a suitcase.

بله، مثل یک چمدان است.

But it's actually a briefcase, isn't it? A briefcase?

اما در واقع یک کیف است، اینطور نیست؟ یک کیف؟

Yes, a briefcase. I should say a briefcase.

بله کیف. باید بگم کیف.

So quite often

بنابراین اغلب

people will put their important documents in there, although not many people use them nowadays.

مردم اسناد مهم خود را در آنجا قرار می دهند، اگرچه امروزه افراد زیادی از آنها استفاده نمی کنند.

Do they? Briefcase.

آیا آنها؟ کیف.

You are right, Mr.

Duncan. I've got it wrong. It's not a suitcase.

حق با شماست آقای

دانکن. من اشتباه متوجه شدم این یک چمدان نیست.

It's not a suitcases for putting. Going on holiday. Yes.

این یک چمدان برای گذاشتن نیست. به تعطیلات رفتن. آره.

And putting your clothes in.

و پوشیدن لباس هایت.

It's a briefcase for your briefcase. Okay.

این یک کیف برای کیف توست. باشه.

Just a moment, Steve.

فقط یک لحظه استیو

I need to adjust the camera. You carry on? Yes.

باید دوربین رو تنظیم کنم ادامه میدی؟ آره.

When I say briefs, of course I mean documents,

وقتی می‌گویم خلاصه، البته منظورم اسناد است،

which is briefs is another word for documents is also a word for your underwear.

که بریف یک کلمه دیگر برای اسناد است، همچنین یک کلمه برای لباس زیر شماست.

Men's underwear called briefs.

لباس زیر مردانه به نام شورت.

So it's not a suitcase.

پس چمدان نیست.

It's not it's not a it's not a suitcase at all.

این نیست که اصلاً یک چمدان نیست.

It's not a briefcase of your underwear.

این یک کیف لباس زیر شما نیست.

It's a briefcase for putting your documents in your briefs.

این یک کیف برای قرار دادن مدارک شما در بریف است.

That is a completely different word altogether.

این یک کلمه کاملاً متفاوت است.

And I don't know why I've decided to come on with this today, Mr.

و من نمی دانم چرا امروز تصمیم گرفتم این موضوع را ادامه دهم ، آقای

Duncan.

But you did say come on with an idiom, an idea for an idiom.

دانکن.

اما شما گفتید با یک اصطلاح بیایید، یک ایده برای یک اصطلاح.

Well, this can be used in many ways.

خوب، این را می توان در بسیاری از موارد استفاده کرد.

If you have a case, it means you have something

اگر موردی دارید، به این معنی است که کاری دارید

that needs to be done, maybe something that needs to be solved.

که باید انجام شود، شاید چیزی که باید حل شود.

So the police will quite often have a case

بنابراین پلیس اغلب پرونده ای

to solve a mystery, maybe a murder

برای حل یک معما دارد، شاید یک قتل

or a robbery or a kidnapping.

یا سرقت یا یک آدم ربایی.

And perhaps this case has the ransom inside.

و شاید این پرونده باج را در درون داشته باشد.

Maybe. Well, I'm hoping for money when I open it.

شاید. خوب، من وقتی آن را باز می کنم، به پول امیدوار هستم.

I'm hoping that my father, when I can work out the combination.

من امیدوارم که پدرم، زمانی که من می توانم کار ترکیب.

Okay, the combination

خوب،

to the suitcase.

ترکیب چمدان.

Maybe inside I will discover that my father left me lots of £50 notes. Hmm.

شاید در درونم متوجه شوم که پدرم اسکناس های 50 پوندی زیادی برایم گذاشته است. هوم

Or maybe not inside, but forgot to tell me

یا شاید در داخل نباشد، اما فراموش کرده

before he dies.

قبل از مرگ به من بگوید.

So I'm hoping that when I open this,

بنابراین امیدوارم وقتی این را باز می‌کنم،

there is a lot of money inside and we can comfortably retire.

پول زیادی در داخل باشد و ما بتوانیم به راحتی بازنشسته شویم.

Mr. Duncan.

Yes, I don't think there's any chance of that, and not that we would.

آقای دانکن

بله، من فکر نمی کنم هیچ شانسی برای آن وجود داشته باشد، و نه اینکه ما این کار را انجام دهیم.

Okay, Steve, why are you.

باشه استیو چرا هستی

Tell me to talk about the briefcase and I have.

بگو در مورد کیف حرف بزنم و دارم.

Okay. Open and shut case.

باشه. قاب را باز و بسته کنید.

Yes, an open and shut case.

بله، یک پرونده باز و بسته.

So imagine a case opening.

بنابراین باز شدن پرونده را تصور کنید.

Don't do it here because it won't work.

این کار را در اینجا انجام ندهید زیرا کار نمی کند.

It's. There's not enough room.

این است. جای کافی نیست

You'll end up knocking everything over. Pretend.

در نهایت همه چیز را خراب خواهید کرد. وانمود کن

So if an if you open a case, it means you are investigating.

بنابراین اگر شما پرونده ای را باز کنید به این معنی است که در حال تحقیق هستید.

If you close a case, it means you stop investigating. And.

اگر پرونده ای را ببندید به این معنی است که تحقیقات را متوقف می کنید. و.

Or maybe you have solved the mystery, you see.

یا شاید معما را حل کرده اید، می بینید.

So when we talk about an open and shut case,

بنابراین وقتی در مورد یک پرونده باز و بسته صحبت می کنیم،

we mean something that is easy to solve.

منظورمان چیزی است که به راحتی قابل حل است.

It is a simple problem with an easy solution.

این یک مشکل ساده با یک راه حل آسان است.

So we might say it's an open and shut case.

بنابراین ممکن است بگوییم این یک پرونده باز و بسته است.

Or you could. It's easy to solve.

یا می توانستی حل آن آسان است.

Or you could put down the case.

یا می توانید پرونده را کنار بگذارید.

Drop the case.

پرونده را رها کنید.

You drop the case like the police might drop a case.

شما پرونده را رها می کنید، همانطور که پلیس ممکن است پرونده را رد کند.

It means that they stop investigating it.

به این معنی است که از تحقیق در مورد آن منصرف می شوند.

Yes, for various reasons. Various reasons.

بله، به دلایل مختلف. دلایل مختلف.

Whereas I could drop this this case at which

در حالی که من می توانم این پرونده را که

incidentally has already been dropped because it's damaged on one side.

اتفاقاً قبلاً رها شده است، رها کنم زیرا از یک طرف آسیب دیده است.

Steve told me that his father once reversed his car over this case. Yes.

استیو به من گفت که پدرش یک بار ماشین خود را در این مورد دنده عقب کرده است. آره.

And all I can say is yes, it looks like it.

و تنها چیزی که می توانم بگویم این است که بله، به نظر می رسد.

Yes. Because it's got some damage. But

آره. چون یه مقدار آسیب داره اما

it's okay.

اشکالی ندارد.

I can wait.

می توانم منتظر بمانم.

Yeah.

آره

So if I dropped this case, it would damage it.

بنابراین اگر این پرونده را رها کنم، به آن آسیب می رساند.

But if the police dropped the case just means they're stopping.

اما اگر پلیس پرونده را رها کرد ، به این معنی است که آنها متوقف می شوند.

Invest, getting a case, for example, of what Mr.

سرمایه گذاری کنید، به عنوان مثال، یک مورد از کارهایی که آقای

Duncan and Mr. Steve are up to in much.

دانکن و آقای استیو انجام می دهند، به دست آورید.

Wenlock Because we're very suspicious and you were wandering around much.

ونلاک چون ما خیلی مشکوکیم و تو خیلی دور و برت سرگردان بودی.

Wenlock this week doing some special filming.

ونلاک این هفته مشغول فیلمبرداری ویژه است.

Something really weird happened and the police

واقعاً اتفاق عجیبی افتاد و

were probably investigating you, but I would imagine they will discover that

پلیس احتمالاً در حال تحقیق در مورد شما بود، اما تصور می‌کنم آنها متوجه می‌شوند که

in fact you were just doing perfectly innocent things, filming

در واقع شما کارهای کاملاً بی‌گناهی انجام می‌دهید، و

for a current upcoming

برای یک

stream. Okay.

استریم جدید فیلم‌برداری می‌کنید. باشه.

And just the case, are you just saying random words to the case

و در واقع، آیا شما فقط کلمات تصادفی را به پرونده

because they could see that you were not harming anyone in particular.

می گویید زیرا آنها می توانند ببینند که شما به شخص خاصی آسیب نرسانده اید.

Good, though many locals might have been in danger

خوب است، اگرچه بسیاری از مردم محلی ممکن است در خطر زمین

from tripping over your various tripods and cameras that you had.

خوردن روی سه پایه ها و دوربین های مختلف شما قرار داشته باشند.

I don't know.

All over the place you do talk some rubbish sometimes I just want to let me put this case down.

من نمی دانم.

در همه جا که حرف های بیهوده ای می زنید، گاهی فقط می خواهم به من اجازه بدهم این پرونده را کنار بگذارم.

Yes, put the case down.

بله، پرونده را کنار بگذارید.

You may rest your case.

شما ممکن است به پرونده خود استراحت دهید.

Oh, there's another one. There's another one.

اوه، یکی دیگر وجود دارد. یکی دیگه هست

If you rest your case, it means you have made your argument.

اگر به ادعای خود استراحت دهید، به این معنی است که شما استدلال خود را مطرح کرده اید.

You are trying to put your argument forward, or maybe you are making a point.

شما سعی می کنید استدلال خود را مطرح کنید، یا شاید به نکته ای اشاره می کنید.

And when you end that argument,

و وقتی آن بحث را تمام

when you stop talking, you say, I rest my case.

می کنی، وقتی حرف نمی زنی، می گویی، من به پرونده ام استراحت می دهم.

I feel as if I have proved my point.

احساس می کنم حرفم را ثابت کرده ام.

I rest my case.

من به پرونده ام استراحت می دهم.

You said everything you want to say on that particular matter.

شما هر چیزی را که می خواهید در مورد آن موضوع خاص بگویید، گفتید.

Often you say that in conversations with people, don't you?

اغلب در گفتگو با مردم این را می گویید، اینطور نیست؟

And I said what I want to say. I rest my case. We do

و من چیزی را که می خواهم بگویم گفتم. من به پرونده ام استراحت می دهم. حالا که

now that

you will, I'm going to talk about what I I've been doing this week.

شما بخواهید انجام می دهیم، من در مورد کاری که این هفته انجام داده ام صحبت خواهم کرد.

I've been a busy bee.

من زنبور شلوغی بوده ام

I have been out out and about in much Wenlock

من در خارج از خانه و در مورد Wenlock

filming a new lesson coming soon.

فیلمبرداری یک درس جدید به زودی.

I am busy at the moment editing in the studio.

در حال حاضر مشغول تدوین در استودیو هستم.

That's what I've been doing for the past two days.

این کاری است که من در دو روز گذشته انجام داده ام.

But last week I was in much Wenlock, the place in which I live

اما هفته گذشته در شهر Wenlock بودم ، جایی که در آن زندگی

and I was doing some filming, but something very strange happened.

می کنم و مشغول فیلمبرداری بودم، اما اتفاق بسیار عجیبی افتاد.

I was filming one particular sequence

داشتم یک سکانس خاص را

in the town square

در میدان شهر فیلمبرداری می

and suddenly behind me someone shouted Mr.

کردم که ناگهان یکی از پشت سرم فریاد زد آقای

Duncan.

دانکن.

And I thought, Well, that's odd.

و من فکر کردم، خوب، این عجیب است.

It wasn't me and it wasn't Mr.

نه من بودم و نه آقای

Steve.

Well, I would know it was you because I recognise your voice, but.

استیو.

خوب، من می دانم که این شما هستید زیرا من صدای شما را می شناسم، اما.

And then I turned round

و بعد چرخیدم

to see where that voice was coming from.

تا ببینم آن صدا از کجا می آید.

And there were three young lads

و سه پسر جوان

sitting on one of the public benches

روی یکی از نیمکت های عمومی

in the town square, and one of them shouted, Are you Mr.

در میدان شهر نشسته بودند و یکی از آنها فریاد زد: آیا شما آقای

Duncan?

دانکن هستید؟

And I went, Yes, I am.

و من رفتم، بله، هستم.

And then what did they do?

و بعد چه کردند؟

Nothing. Report you to the police? No, they did nothing.

هیچ چی. شما را به پلیس گزارش دهید؟ نه، هیچ کاری نکردند.

No, no, they did not report me to the police. Steve,

نه، نه، مرا به پلیس معرفی نکردند. استیو،

just stop saying things, please.

فقط از گفتن چیزها دست بردار لطفا.

No, they didn't report me to anyone, but they did sit there and carried on.

نه، آنها مرا به کسی گزارش نکردند، اما آنجا نشستند و ادامه دادند.

They just carried on watching me.

آنها فقط به تماشای من ادامه دادند.

So they were very polite young people,

بنابراین آنها جوانان بسیار مؤدبی بودند،

but they obviously knew who I was.

اما آشکارا می دانستند که من کی هستم.

Please don't ask me how because I don't know.

لطفا از من نپرسید چطوری چون نمی دانم.

I have no idea.

هیچ نظری ندارم.

I want to ask a question.

من می خواهم یک سوال بپرسم.

Pedro, is Pedro on today?

پدرو، پدرو امروز است؟

I don't know.

من نمی دانم.

Well, I haven't seen him, but I had a message

خب، من او را ندیده‌ام، اما از یکی پیامی

from somebody to say that it was Pedro's birthday.

داشتم که بگویم تولد پدرو است.

Yes, I think it was one of those automated messages from Facebook, but was it true?

بله، فکر می‌کنم یکی از آن پیام‌های خودکار فیسبوک بود، اما آیا درست بود؟

So Pedro Belmont, if you are here today, was it your birthday?

پس پدرو بلمونت، اگر امروز اینجا هستید ، آیا روز تولد شما بوده است؟

Because I sent you a special message, did you?

چون پیام خاصی برات فرستادم، نه؟

I did indeed.

من واقعا انجام دادم.

You haven't been sending naked photographs to people again, have not this time.

شما دوباره عکس های برهنه برای مردم نفرستاده اید، این بار هم ننوشته اید.

Not this time. Good.

الآن نه. خوب

Not this time.

الآن نه.

Because, you know, somebody says, hey, interestingly enough, patchy

چون، می دانید، یکی می گوید، به اندازه کافی جالب، وصله تکه تکه شده

patch.

Tammy, Patch.

.

تامی، پچ.

Tammy, I haven't seen you before.

تامی، من قبلا تو را ندیده بودم.

Welcome.

خوش آمدی.

Thanks, Mr. Steve.

با تشکر، آقای استیو.

I now understand how to pronounce the sound h0cho.

اکنون متوجه شدم که چگونه صدای h0cho را تلفظ کنم.

As some other Italian learners struggle with this sound,

در حالی که برخی دیگر از زبان آموزان ایتالیایی با این صدا دست و پنجه نرم می کنند،

I'm watching how I move my mouth.

من نگاه می کنم که چگونه دهانم را حرکت می دهم.

You can understand how to as in home, I'm home.

شما می توانید درک کنید که چگونه در خانه، من در خانه هستم.

But that's a that's a different there's different ways of pronouncing

اما این متفاوت است، روش‌های مختلفی برای تلفظ

h what I always say, Steve, is imagine that you're cold.

h وجود دارد، چیزی که من همیشه می‌گویم، استیو، این است که تصور کن سردت است.

Imagine that you feel cold in your hands, a freezing.

تصور کنید که در دستان خود احساس سرما می کنید، یخ زدن.

So what you normally do is you blow up

بنابراین کاری که معمولا انجام می دهید این است که

on your hand like this. Oh,

دست خود را به این شکل منفجر می کنید. آه،

that is one of the sounds of the letter H in words

این یکی از صداهای حرف ح در کلماتی

such as home, home, house, happy.

مانند خانه، خانه، خانه، شاد است.

So they know you opening now, you know.

بنابراین آنها می دانند که شما اکنون باز می کنید، می دانید.

Thank you for that. Yes.

بابت آن تشکر می کنم. آره.

Yes. So h there isn't a word

آره. پس هیچ کلمه ای

you don't never pronounce h like that in a word, do you know.

وجود ندارد که هرگز h را در یک کلمه آنطور تلفظ نکنید، آیا می دانید.

Unless of course you're saying the letter H yes.

البته مگر اینکه حرف H را بله بگویید.

So if you say the letter H, that's how you'll say it.

بنابراین اگر حرف H را بگویید، اینطوری می گویید.

You really say ha,

شما واقعاً می گویید هه،

because it doesn't make sense.

چون منطقی نیست.

So the correct name for that particular letter is H.

بنابراین نام صحیح آن حرف خاص H.

H, but we would normally would in a word

H است، اما ما معمولاً در یک

it would be like ha home. Hmm.

کلمه مانند ha home خواهیم بود. هوم

So that's normally how it's pronounced happy

بنابراین

when it's used in the language as you said.

وقتی که همانطور که شما گفتید در زبان مورد استفاده قرار می گیرد، معمولاً به این صورت است که شاد تلفظ می شود.

Ha. Happy. Hmm.

ها خوشحال. هوم

Maybe you are going out for a date or on a date

شاید برای قرار یا قرار قرار گذاشتن

with a sexy young lady and you have to make sure that your breath is not stinky.

با یک خانم جوان سکسی بیرون می روید و باید مطمئن شوید که نفس شما بدبو نیست.

Maybe you will go

شاید بری

because you want to smell your breath

چون می خواهی نفست را بو کنی

to make sure later on when you move forward, to give her a big sloppy kiss

تا مطمئن شوی بعداً وقتی جلو می روی، یک بوسه ی شلخته به او بدهی

that she doesn't move away and inside her, your breath stinks.

که دور نشود و در درونش، نفست بو می دهد.

Do you have a clean your teeth?

آیا دندان های خود را تمیز می کنید؟

That sort of thing.

اون جور چیزها.

Are we not on for long today, are we, Mr. Duncan?

آقای دانکن، آیا امروز خیلی وقت نیست؟

We are only on for an hour. Lots of things going on.

ما فقط یک ساعت روشن هستیم چیزهای زیادی در جریان است.

You know what life is like and we are finding out as well, aren't we, what life is like?

شما می دانید زندگی چگونه است و ما نیز در حال پی بردن به آن هستیم، نه، زندگی چگونه است؟

Yes, life moves at a very fast pace.

بله، زندگی با سرعت بسیار بالایی پیش می رود.

Sometimes good things happen, sometimes bad things happen, sometimes

گاهی اوقات اتفاقات خوب می افتد، گاهی اوقات اتفاقات بد، گاهی اوقات اتفاقات

good and bad things happen at the same time.

خوب و بد همزمان می افتد.

Well, sometimes it's very slow for a long time, and then a lot of things all happen at once. Yes.

خوب، گاهی اوقات برای مدت طولانی بسیار کند است، و سپس بسیاری از چیزها یکباره اتفاق می افتد. آره.

Which is what's happening to us at the moment.

چیزی که در حال حاضر برای ما اتفاق می افتد.

So, you know, a bit of an upsetting day yesterday for me.

بنابراین، می دانید، دیروز یک روز ناراحت کننده برای من بود.

We won't go into it now, even though you are.

ما اکنون وارد آن نمی شویم، حتی اگر شما هستید.

But yes, Fasel will say

اما بله، فاسل خواهد گفت

a lot of people watching will know what's been going on.

که بسیاری از افرادی که تماشا می کنند می دانند چه خبر است.

I do like the way the birds are coming down behind us.

من از نحوه پایین آمدن پرندگان پشت سر ما خوشم می آید.

If you notice behind us there is the bird feeder.

اگر متوجه شدید پشت سر ما تغذیه کننده پرنده است.

And there and again, you will see the birds coming down

و دوباره و دوباره، پرندگان را خواهید دید که پایین می آیند تا

to have something to eat because they know is very well.

چیزی برای خوردن داشته باشند، زیرا آنها می دانند که خیلی خوب است.

They are they are friends of ours.

آنها دوست ما هستند.

All of the birds around here know who we are.

همه پرنده های این اطراف می دانند ما کی هستیم.

They love coming in to our garden. Don't know

آنها عاشق آمدن به باغ ما هستند. چیز خاصی نمی دانم

anything in particular that we're going to talk about today as well.

که امروز نیز در مورد آن صحبت خواهیم کرد.

We've just talk for 25 minutes.

ما فقط 25 دقیقه صحبت کردیم.

Can you believe so?

باورت میشه؟

I'm sure we can find something to talk about.

من مطمئن هستم که می توانیم چیزی برای گفتگو پیدا کنیم.

We we never run out of things to talk about.

ما هرگز چیزهایی برای صحبت کردن تمام نمی کنیم.

One thing that I want to mention very briefly now, I was briefly.

نکته ای که الان می خواهم خیلی مختصر به آن اشاره کنم، مختصر گفتم.

Yes. Okay, Steve, brief.

آره. باشه، استیو، مختصر.

We mentioned brief earlier briefs.

به خلاصه های قبلی اشاره کردیم.

Briefly. Yes.

به طور خلاصه. آره.

Well, if something is being done briefly, it means it's being done

خوب، اگر کاری به طور خلاصه انجام می شود، به این معنی است که

quickly or over a very short time.

به سرعت یا در مدت زمان بسیار کوتاهی انجام می شود.

It is being done briefly how it is being done, I think.

من فکر می کنم به طور خلاصه چگونه انجام می شود.

Legal.

مجاز.

No, I can't I can't remember what you were going to briefly.

نه، نمی‌توانم، نمی‌توانم به‌خاطر بیاورم که قرار بود به طور خلاصه چه کار کنی.

You said we were going to briefly do something.

گفتی ما قرار است به طور خلاصه کاری انجام دهیم.

Yes. Okay.

آره. باشه.

I've interrupted Mr.

من

Duncan's train of thought.

رشته افکار آقای دانکن را قطع کردم.

Here it is.

ایناهاش.

Today I was going to talk about a completely different subject.

امروز قرار بود در مورد موضوعی کاملا متفاوت صحبت کنم.

I was going to talk about debt.

قرار بود در مورد بدهی صحبت کنم.

So you're going to say then, because I think debt

بنابراین شما می‌خواهید بگویید، چون فکر می‌کنم

is something we're all thinking about at the moment, a lot of people borrow money.

بدهی چیزی است که همه ما در حال حاضر به آن فکر می‌کنیم ، بسیاری از مردم پول قرض می‌کنند.

I feel that borrowing money is something that you can't avoid in life.

من احساس می کنم که قرض گرفتن پول چیزی است که نمی توانید در زندگی از آن اجتناب کنید.

You have to do it at some point.

شما باید در یک نقطه آن را انجام دهید.

Maybe you will. Starting out with your first house.

شاید شما. با اولین خانه خود شروع کنید.

Quite often you will have to borrow some money, but I'm not going to talk about that.

اغلب اوقات مجبور می شوید مقداری پول قرض کنید، اما من در مورد آن صحبت نمی کنم.

Instead, I'm going to talk about some some ways that you might want

در عوض، من قصد دارم در مورد راه هایی صحبت کنم که ممکن است بخواهید

to share ways of saving money, because that's another thing at the moment.

روش های پس انداز پول را به اشتراک بگذارید، زیرا در حال حاضر این چیز دیگری است.

Now, when I say save money, I don't mean put money into the bank.

حالا وقتی می گویم پس انداز کنید، منظورم این نیست که پول را در بانک بگذارید.

What I mean is how to avoid spending money.

منظور من این است که چگونه از خرج کردن پول خودداری کنیم.

Everyone is feeling it at the moment, apparently here in the UK.

همه در حال حاضر آن را احساس می کنند، ظاهراً اینجا در بریتانیا.

Can you believe Steve here in the UK we have the highest cost

باورتان می شود استیو اینجا در بریتانیا ما بالاترین

for energy in the whole of Europe.

هزینه انرژی را در کل اروپا داریم.

But I think actually I say that,

اما فکر می‌کنم در واقع من این را می‌گویم،

but I think Germany is now catching up

اما فکر می‌کنم آلمان اکنون در حال عقب‌نشینی است،

because apparently they have absolutely no energy at the moment.

زیرا ظاهراً آنها در حال حاضر مطلقاً انرژی ندارند.

And so this is maybe they're not getting enough sleep.

و بنابراین شاید آنها به اندازه کافی نمی خوابند.

Yeah, maybe that was a joke, by the way.

بله، اتفاقاً شاید این یک شوخی بود.

Good to say.

خوب گفتن

This is obviously in connexion with the the cost of living crisis.

این بدیهی است که با بحران هزینه زندگی در ارتباط است.

That's it.

خودشه.

Or as they're calling it in the UK a catastrophe.

یا همانطور که در بریتانیا آن را یک فاجعه می نامند.

They are slightly going overboard.

آنها کمی بیش از حد می روند.

They are using a lot of hyperbole to describe the situation.

آنها از هذل گویی زیادی برای توصیف وضعیت استفاده می کنند.

Now, I do believe that there are lots of people

در حال حاضر، من معتقدم که افراد زیادی

who are going to suffer because of all of these price rises.

هستند که به دلیل همه این افزایش قیمت ها متضرر می شوند.

But what I want to talk about is are there any ways

اما چیزی که می خواهم در مورد آن صحبت کنم این است که آیا

of saving money or not spending so much money?

راهی برای پس انداز پول یا خرج نکردن این همه پول وجود دارد؟

We found a very good one, didn't we?

یکی خیلی خوب پیدا کردیم، نه؟

We mentioned it before.

قبلاً به آن اشاره کردیم.

One of our favourite ways of saving money at the moment

یکی از راه های مورد علاقه ما برای صرفه جویی در پول در

is to use less electricity when we're cooking. Yes.

حال حاضر مصرف کمتر برق در هنگام آشپزی است. آره.

So that's a good one because of course, electricity

پس این خوب است زیرا برق

suddenly has become very expensive, hasn't it?

ناگهان بسیار گران شده است، اینطور نیست؟

And it's just doubled again in price in the UK.

و دوباره قیمت آن در بریتانیا دو برابر شده است.

Different countries

have different ways of of setting their energy levels.

کشورهای مختلف روش های مختلفی برای تنظیم سطح انرژی خود دارند.

But here in the UK we have these sort of price caps and they've just been increased again.

اما اینجا در بریتانیا، ما این نوع سقف‌های قیمتی را داریم و دوباره افزایش یافته‌اند.

So the price of electricity.

پس قیمت برق.

Can I just explain that?

آیا می توانم فقط آن را توضیح دهم؟

You know, so when we talk about a price cap, that means that you are

می دانید، بنابراین وقتی در مورد سقف قیمت صحبت می کنیم، به این معنی است که شما

controlling the level or the cost of something.

سطح یا هزینه چیزی را کنترل می کنید.

So it will never go over that rate.

بنابراین هرگز از آن نرخ بالاتر نخواهد رفت.

So it makes sure that everyone can afford their gas or electricity.

بنابراین مطمئن می شود که همه می توانند گاز یا برق خود را بخرند .

However, we here

با این حال، ما اینجا

in the UK we've just raised the cap

در بریتانیا به تازگی سقف را افزایش داده‌ایم به

so it was low and now it's much higher, which means that the energy companies

طوری که پایین بود و اکنون بسیار بالاتر است، به این معنی که شرکت‌های انرژی

can now charge much more for their electricity and gas and other things.

اکنون می‌توانند برای برق، گاز و سایر چیزهای خود هزینه بسیار بیشتری بپردازند .

And they need to, because if they don't, they will go out of business.

و آنها نیاز دارند، زیرا اگر این کار را نکنند، از بین می روند.

So the government set these these limits

بنابراین دولت این محدودیت ها را تعیین کرد

and yes, there is a bit of a crisis.

و بله، یک مقدار بحران وجود دارد.

So I would say the price of electricity in the UK has probably at least

بنابراین می توانم بگویم قیمت برق در بریتانیا

trebled in the last 12 months.

احتمالاً در 12 ماه گذشته حداقل سه برابر شده است.

Yeah, that's just.

بله، فقط همین است.

Well, no, it's okay. I'm sorting that one out. Okay.

خوب، نه، اشکالی ندارد. من دارم اون یکی رو مرتب میکنم باشه.

So it at least doubled its travelled in price

بنابراین اکنون حداقل قیمت سفر خود را دو برابر کرده است

now and probably will go up four times

و احتمالاً

by the by January of next year,

تا ژانویه سال آینده چهار برابر خواهد شد،

which of course is going to cause a lot of problems for many people because everything else

که البته برای بسیاری از مردم مشکلات زیادی ایجاد می کند زیرا

is going up at the same time, the cost because of inflation, which is at 40 year highs. Yes.

همه چیز در همان زمان افزایش می یابد. این هزینه به دلیل تورم است که در بالاترین حد در 40 سال گذشته است. آره.

Okay. So food is going up in price.

باشه. بنابراین قیمت مواد غذایی در حال افزایش است.

Everything is going up in price.

همه چیز در حال افزایش قیمت است.

And energy, of course, is probably the one that's going at the most.

و انرژی، البته، احتمالاً همان چیزی است که بیشتر می رود.

That's why that's the one that people use all the time.

به همین دلیل است که مردم همیشه از آن استفاده می کنند.

You can't avoid using that energy.

شما نمی توانید از استفاده از آن انرژی اجتناب کنید.

Electricity, from the very moment you wake up in the morning, suddenly you are using electricity.

برق، از همان لحظه ای که صبح از خواب بیدار می شوید، ناگهان از برق استفاده می کنید.

In fact, you are using electricity even when you're not using it

در واقع، شما حتی زمانی که از آن استفاده نمی کنید از برق استفاده می کنید

because you might have a refrigerator in your kitchen.

زیرا ممکن است در آشپزخانه خود یخچال داشته باشید.

So that is always working.

بنابراین همیشه کار می کند.

That is always coming on and going off.

که همیشه در حال آمدن و خاموش شدن است.

So you are always using some electricity.

بنابراین شما همیشه از مقداری برق استفاده می کنید.

And because the price of electricity and energy has gone up,

و از آنجایی که قیمت برق و انرژی افزایش یافته است

it has a lot of people saying it has skyrocketed.

، بسیاری از مردم می گویند که قیمت آن به شدت افزایش یافته است.

I love that phrase.

من آن عبارت را دوست دارم.

If something skyrockets, it means it goes up very,

اگر چیزی سر به فلک بکشد، به این معنی است که بسیار

very fast and to a high point.

بسیار سریع و به نقطه بالایی بالا می رود.

I'm wondering whether Lewis Lewis has made, I think, or whether Lewis is misunderstood what we said.

من فکر می کنم که آیا لوئیس لوئیس ساخته است، من فکر می کنم، یا اینکه آیا لوئیس به اشتباه متوجه آنچه ما گفتیم.

Yes, not we didn't say we were going to talk about death.

بله، نه ما نگفتیم که قرار است در مورد مرگ صحبت کنیم.

It was debt.

بدهی بود

Yes. I put that on the screen already.

آره. من قبلا آن را روی صفحه نمایش گذاشتم.

Oh, I see. You've explained.

اوه می فهمم. تو توضیح دادی

Well, strangely enough, certain coaches may

خب، به طرز عجیبی، برخی از مربیان ممکن است

miss out the that when you've got a team together

این نکته را از دست بدهند که وقتی تیمی را با هم جمع می‌کنید

they still pronounce it as a T

، هنوز آن را به صورت T تلفظ می‌کنند،

so Afro-Caribbean for example, English,

بنابراین، به عنوان مثال انگلیسی

the word death would be pronounced as debt

، کلمه مرگ به عنوان بدهی تلفظ می‌شود،

because they don't pronounce the t h is a

زیرا آنها تلفظ نمی‌کنند. t h

first in the word.

اولین کلمه در کلمه است.

So maybe that's why we you know so. Yes.

پس شاید به همین دلیل است که شما اینطور می دانید. آره.

So some people. Yes.

بنابراین برخی از مردم. آره.

Debt and death, if you're an English speaking

بدهی و مرگ، اگر یک فرد کارائیب انگلیسی زبان هستید

Caribbean person, would be pronounced in much the same way.

، تقریباً به همین شکل تلفظ می شود .

Yes. Well, that is more about accent.

آره. خوب، این بیشتر در مورد لهجه است.

Yes. But it's just the way they pronounce it.

آره. اما این دقیقاً طوری است که آنها آن را تلفظ می کنند.

They don't. But yes, that's a third.

آنها نمی کنند. اما بله، این یک سوم است.

That's it.

Because of the accent.

خودشه.

به خاطر لهجه.

Yeah, the accent leaves off the t h sound.

بله، لهجه صدای t h را ترک می کند.

Anyway, background your debt or joint how to save money.

به هر حال، پس‌انداز بدهی یا نحوه پس‌انداز کردن پول خود را شرح دهید.

Yes, that's what we're actually talking about.

بله، این چیزی است که ما در واقع در مورد آن صحبت می کنیم.

Well of course we're use of we could set we could have saved money today by not doing the live stream. Yes.

خب، البته ما از ما استفاده می‌کنیم که می‌توانستیم تنظیم کنیم که می‌توانستیم امروز با انجام ندادن پخش زنده در پول خود صرفه‌جویی کنیم. آره.

Because we're using electricity.

چون ما از برق استفاده می کنیم.

We all say know we are saving money because we're not using the studio.

همه ما می گوییم بدانید که در حال صرفه جویی در پول هستیم زیرا از استودیو استفاده نمی کنیم.

Oh, so you haven't got all the lights on.

اوه، پس شما همه چراغ ها را روشن نکرده اید.

Well outside.

خوب بیرون

So we have we have the sun to keep us lit.

بنابراین ما باید خورشید را روشن نگه داریم.

So this is a money saving exercise.

بنابراین این یک تمرین صرفه جویی در پول است.

No, Mr. Duncan is doing but isn't.

نه، آقای دانکن این کار را می کند اما نیست.

So are we going to do it outside every week?

پس آیا قرار است هر هفته بیرون این کار را انجام دهیم؟

That is just a coincidence.

این فقط یک تصادف است.

I see. But we could do it every week.

می بینم. اما ما می توانستیم هر هفته این کار را انجام دهیم.

No, outside we're not okay.

نه، بیرون ما خوب نیستیم.

We are not doing it outside every week.

ما هر هفته بیرون این کار را انجام نمی دهیم.

This is just what I like to call a one off.

این فقط چیزی است که من دوست دارم آن را یک نفر خطاب کنم.

No, I would not say we're not going to be outside every week.

نه، من نمی گویم که هر هفته بیرون نباشیم.

But we could be.

اما ما می توانستیم باشیم.

We could be. Yes, we could.

ما می توانستیم باشیم. بله، ما می توانستیم.

Yes, we could.

بله، ما می توانستیم.

Anything I could I could go to the moon tomorrow because I think Mr.

هر چه می توانستم می توانستم فردا به ماه بروم زیرا فکر می کنم

Duncan's lights probably contribute to 50% of our electricity bill.

چراغ های آقای دانکن احتمالاً 50 درصد از قبض برق ما را تامین می کند.

I think that's rubbish, mind you.

من فکر می کنم این مزخرف است، توجه داشته باشید.

You see there again talking about saving energy bills,

می بینید که دوباره در مورد صرفه جویی در قبوض انرژی صحبت می کنید،

you have switched to LCD light.

شما به نور LCD تغییر مکان داده اید.

Yes. Well, low energy, low energy bulbs. Yes.

آره. خوب، لامپ های کم انرژی، کم مصرف. آره.

The problem with low energy bulbs is, Mr.

مشکل لامپ های کم مصرف این است که آقای

Duncan, is that they are in of themselves expensive to buy.

دانکن این است که خرید آنها به خودی خود گران است.

Yes, we talk we've talked about this so many times.

بله، ما صحبت می کنیم و بارها در این مورد صحبت کرده ایم.

Yes, they are expensive.

بله گران هستند.

Well, yes.

خب بله.

But the point I'm making is you've got to work out how long it's going to take you to get that money back.

اما نکته ای که من به آن اشاره می کنم این است که شما باید بررسی کنید که چقدر طول می کشد تا آن پول را پس بگیرید.

Yes. And the new LED bulbs are quite expensive.

آره. و لامپ های LED جدید بسیار گران هستند.

That's it.

خودشه.

So I think you could take you maybe a year or two years to get your money back in savings.

بنابراین من فکر می کنم شما می توانید یک یا دو سال وقت بگذارید تا پول خود را پس انداز کنید.

So probably not worth changing them until the other ones break.

بنابراین احتمالاً ارزش تغییر آنها تا زمانی که سایرین شکسته نشوند، ندارد.

Yeah, maybe. Yes,

آره شاید بله،

but I don't know.

اما من نمی دانم.

But that certainly long term, that's why people say,

اما مطمئناً دراز مدت، به همین دلیل است که مردم می

you know, if you get solar panels.

گویند، اگر پنل های خورشیدی دریافت کنید، می دانید.

Well, yes. Well, anything is an investment, isn't it?

خب بله. خوب، هر چیزی سرمایه گذاری است، اینطور نیست؟

Well, there will be any any new form of energy

خوب، هر شکل جدیدی از انرژی وجود خواهد داشت

is an investment, because there's the other one where you drill a hole in the ground

که یک سرمایه گذاری است، زیرا دیگری وجود دارد که در آن سوراخی در زمین ایجاد می کنید

and you drill so far, you get to the Earth's core,

و تا اینجا حفاری می کنید، به هسته زمین می رسید

and then all the lava comes up into your kitchen, all the molten rock,

و سپس تمام گدازه ها به درون شما می آیند. آشپزخانه، تمام سنگ های مذاب،

and then you will huddle around it and keep yourself warm.

و سپس دور آن جمع می شوید و خود را گرم نگه می دارید.

So we're talking about things that will save money instantly. Yes.

بنابراین ما در مورد چیزهایی صحبت می کنیم که بلافاصله در پول صرفه جویی می کنند. آره.

Like coming outside and not using the ice, turning, turning the electricity off. Yes.

مثل بیرون آمدن و استفاده نکردن از یخ، روشن کردن، خاموش کردن برق. آره.

The lights, for example, in your house at night,

مثلاً چراغ های خانه شما در شب

a lot of people go from room to room and they always leave the lights on.

، افراد زیادی از این اتاق به آن اتاق می روند و همیشه چراغ ها را روشن می گذارند.

So instead switch all the lights off

بنابراین به جای آن همه چراغ ها را خاموش کنید

and only use the lights that you're using at that moment.

و فقط از چراغ هایی استفاده کنید که در آن لحظه استفاده می کنید.

Use a slow cooker.

از آرام پز استفاده کنید.

We've discussed that only uses sort of 60 watts. Yes.

ما بحث کرده ایم که فقط از 60 وات استفاده می کند. آره.

This is the thing that we've talked about a few times.

این همان چیزی است که ما چند بار در مورد آن صحبت کرده ایم.

We haven't actually mentioned it today, but that is the big thing that we've changed.

ما در واقع امروز به آن اشاره نکرده ایم، اما این چیزی است که ما تغییر داده ایم.

So we've started cooking.

بنابراین ما شروع به آشپزی کردیم.

Instead of using electricity on the big stove,

به جای استفاده از برق روی اجاق گاز بزرگ

we now use the wonderful slow cooker

، اکنون از آرام پز

and it uses a very small amount of electricity,

فوق العاده استفاده می کنیم و مقدار بسیار کمی از برق مصرف می کند،

but you can cook lots and lots of different types of food.

اما شما می توانید مقدار زیادی از انواع مختلف غذا را بپزید.

In fact, Steve did something very nice

در واقع، استیو یک شب دیگر کار بسیار خوبی انجام

the other night, my sort of lentil daal,

داد، نوعی دال عدس من،

an Indian dish with lots of

یک غذای هندی با مقدار زیادی

vegetables, lentils as mild spices in there.

سبزیجات، عدس به عنوان ادویه های ملایم در آنجا.

And the great thing about and this is another way to save money, Mr.

و نکته مهم در مورد و این راه دیگری برای صرفه جویی در پول است، آقای

Duncan, cook your food in batches. Yes.

دانکن، غذای خود را به صورت دسته جمعی بپزید. آره.

So you've got enough that you can maybe have it for the next day.

بنابراین شما به اندازه کافی دارید که شاید بتوانید آن را برای روز بعد داشته باشید.

So rather than have to cook every day, cook the meals in batches, and then you can reheat it

بنابراین به جای اینکه مجبور باشید هر روز بپزید، غذاها را به صورت دسته‌ای بپزید، و سپس می‌توانید آن را

very quickly in the microwave, which uses less energy or you can freeze it.

خیلی سریع در مایکروویو گرم کنید، که انرژی کمتری مصرف می‌کند یا می‌توانید آن را فریز کنید.

And I've mentioned, I think a couple of weeks ago a friend

و من گفتم، فکر می‌کنم چند هفته پیش یکی از

that he puts his oven on and cooks

دوستان فر خود را روشن می‌کند و

sort of four meals at the same time and the different racks in the oven.

چهار وعده غذا را همزمان و قفسه‌های مختلف را در فر می‌پزد.

Yeah. And then freezes it.

آره و سپس آن را منجمد می کند.

So the ovens only on one time using all that heat

بنابراین فرها فقط یک بار از تمام حرارت

that's in there to cook lots of meals.

موجود در آن برای پختن تعداد زیادی غذا استفاده می کنند.

And we had a suggestion, I think it was from Mika.

و یه پیشنهاد داشتیم فکر کنم از طرف میکا بود.

Hello, Mika saying why don't we grow vegetables in the garden?

سلام میکا میگه چرا تو باغچه سبزی نمیکاریم؟

Well, yes, that's it.

خوب، بله، همین است.

A lot of people are a lot of people now are starting

بسیاری از مردم بسیاری از مردم در حال حاضر شروع

to grow their own vegetables.

به رشد سبزیجات خود را.

And it is something that's been popular for a number of years.

و این چیزی است که برای چندین سال محبوب بوده است.

A lot of people you might not realise this, but some people, they have their own plot of land

بسیاری از مردم ممکن است متوجه این موضوع نباشید، اما برخی از مردم، آنها زمین خود را دارند

that they can rent from the local council

که می توانند آن را از شورای محلی اجاره

and they can grow all their food on a piece of land.

کنند و می توانند تمام غذای خود را در یک قطعه زمین پرورش دهند.

So it is something that's been popular

بنابراین این چیزی است که

for many years, but I think it might become more popular

برای سال‌های متمادی محبوب بوده است، اما من فکر می‌کنم ممکن است به

because of all of the problems.

دلیل همه مشکلات محبوب‌تر شود.

At the moment, it's very fashionable to grow your own vegetables.

در حال حاضر، پرورش سبزیجات خودتان بسیار شیک است.

A lot of people are doing that now in the in the UK it went out of favour.

بسیاری از مردم این کار را در حال حاضر در بریتانیا انجام می دهند.

Went out of favour is a phrase that means wasn't very popular

عبارتی است که به این معنی است که برای سالهای بسیار زیاد محبوب نبود

for many, many years.

.

But now it's coming back because people are thinking about ways

اما اکنون بازمی گردد زیرا مردم به راه هایی فکر می

of how they can stretch their budgets.

کنند که چگونه می توانند بودجه خود را افزایش دهند.

That's a good phrase.

این جمله خوبی است.

Mr. Jump and stretch.

آقای پرش و کشش.

Yeah, stretch that to make your money go further.

بله، آن را دراز کنید تا پولتان بیشتر شود.

That's right.

درست است.

So yeah, you've got so much money to spend.

پس بله، شما پول زیادی برای خرج کردن دارید.

What can you do to stretch that out to make it last for long?

چه کاری می توانید انجام دهید تا آن را طولانی تر کنید؟

I think we could very easily grow tomatoes

فکر می کنم خیلی راحت بتوانیم گوجه فرنگی

and carrots.

و هویج پرورش دهیم.

We could.

ما توانستیم.

I might do that, Mr.

من ممکن است این کار را انجام دهم، آقای

Duncan, because there's a patch of ground that I need to redo the conifers don't

دانکن، زیرا یک تکه زمین وجود دارد که باید دوباره آن را انجام دهم، درختان مخروطی که

always have.

همیشه ندارند.

The thing is, vegetables are cheap in the shoot.

مسئله این است که سبزیجات در عکاسی ارزان هستند.

So much trouble because once you plant vegetables, the first thing that happens is all the insects,

مشکل بسیار زیاد است زیرا وقتی سبزیجات بکارید ، اولین اتفاقی که می افتد این است که همه حشرات،

all the creatures, all of the all of the various

همه موجودات، همه

wildlife around here come and eat them.

حیوانات وحشی مختلف اینجا می آیند و آنها را می خورند.

So you would spend most of your time trying to stop these things being eaten?

بنابراین بیشتر وقت خود را صرف تلاش برای جلوگیری از خوردن این چیزها می کنید؟

It would become a very big job.

تبدیل به یک کار بسیار بزرگ می شد.

Well, my father used to grow all our vegetables when we were younger.

خوب، پدرم وقتی ما کوچکتر بودیم همه سبزیجات ما را پرورش می داد.

He had a big patch of ground that he grew.

او زمین بزرگی داشت که رشد کرد.

Beans run of beans on on

لوبیاها از لوبیا روی

steaks, big pole steaks he used to grow.

استیک ها ریخته می شوند، استیک های قطب بزرگی که او قبلاً پرورش می داد.

Potatoes, carrots, broccoli.

سیب زمینی، هویج، بروکلی.

He grew everything. Hmm.

او همه چیز را رشد داد. هوم

I don't know how he fitted it all in around his very busy job,

نمی‌دانم او چگونه همه چیز را در اطراف شغل بسیار شلوغ‌اش تطبیق داد،

but he was always outside every weekend, growing vegetables.

اما همیشه آخر هفته بیرون بود و سبزیجات می‌کارید.

A lot of people get these, buy these.

خیلی ها این ها را می گیرند، این ها را بخرید.

Well or have raised beds.

خوب یا تخت های مرتفع دارند.

Okay, a raised bed.

خوب، یک تخت مرتفع.

So that's the latest fashionable way to grow your vegetables

بنابراین این جدیدترین روش مد روز برای رشد سبزیجات شما

in the UK instead of digging up the ground,

در بریتانیا به جای کندن زمین است،

you, you, you fit like a square.

شما، شما، شما مانند یک مربع مناسب هستید.

It's a big square plot with wood as a frame.

این یک قطعه مربع بزرگ با چوب به عنوان قاب است.

It's a box full of dirt.

این یک جعبه پر از خاک است.

Yes. Very, quite big, you know, gigantic.

آره. خیلی، خیلی بزرگ، می دانید، غول پیکر.

And then you you fill it full of dirt and then you grow your vegetables in that.

و سپس آن را پر از خاک می کنید و سپس سبزیجات خود را در آن پرورش می دهید.

But of course, that in itself is going to be expensive to do.

اما مطمئناً انجام این کار به خودی خود گران خواهد بود.

So. Will you get your money back by

بنابراین.

growing vegetables if you've spent hundreds on on a raised bed? Yes.

اگر صدها را برای یک تخت مرتفع خرج کرده باشید، آیا با پرورش سبزیجات پول خود را پس خواهید گرفت؟ آره.

You might as well just dig the ground up and put some peat and nice stuff in it.

همچنین می توانید زمین را حفر کنید و مقداری ذغال سنگ نارس و چیزهای خوب در آن قرار دهید.

But of course, that's more effort. Yes. Well,

اما البته، این تلاش بیشتر است. آره. خوب،

everyone has their well, some people are restricted because maybe they don't have a big garden.

هر کسی چاه خود را دارد، برخی افراد محدود هستند زیرا شاید باغ بزرگی ندارند.

So that's why these boxes, you can grow things in boxes full of dirt instead.

به همین دلیل است که در این جعبه ها می توانید به جای آن چیزهایی را در جعبه های پر از خاک پرورش دهید.

Anyway, we've had a lot of things in the live chat.

به هر حال، ما چیزهای زیادی در چت زنده داشته ایم.

We seem to be ignoring the live chat.

به نظر می رسد که ما چت زنده را نادیده می گیریم.

I never ignore the live chat, Anarchy says here in our country,

من هرگز چت زنده را نادیده نمی گیرم، Anarchy در اینجا در کشور ما می گوید

the lighting of the public buildings will now stay off

، روشنایی ساختمان های عمومی

from now on during the night time.

از این پس در طول شب خاموش می شود.

So that that's a good one.

به طوری که آن یکی خوب است.

Well, I remember years ago, Steve,

خوب، سالها پیش استیو را به خاطر می آورم،

and this is something I've noticed.

و این چیزی است که متوجه شده ام.

I've noticed these days a lot of the street lights.

من این روزها متوجه بسیاری از چراغ های خیابان شده ام.

So the lights that stay on at night stay on all night, they don't actually switch off.

بنابراین چراغ هایی که در شب روشن می مانند تمام شب روشن می مانند، در واقع خاموش نمی شوند.

So I always think to myself that maybe that is also

بنابراین همیشه با خودم فکر می کنم که شاید این

a waste of electricity, keeping the street lights on all night.

هم اتلاف برق باشد، روشن نگه داشتن چراغ های خیابان در تمام شب.

The reason it was done, of course, or is done

البته دلیل انجام آن یا انجام

is because it in should make it particularly in towns and cities.

آن به این دلیل است که باید آن را به ویژه در شهرها و شهرها ایجاد کند.

It should make it very much safer to walk around at night without being mugged or robbed.

این باید راه رفتن در شب را بدون سرقت یا دزدی بسیار ایمن تر کند.

Yes. And driving on a motorway

آره. و رانندگی در بزرگراه

with the lights on is a lot safer.

با چراغ های روشن بسیار ایمن تر است.

It's from my experience, if you drive a long way on very dark motorways, it's

طبق تجربه من، اگر مسیر طولانی را در بزرگراه های بسیار تاریک

more stressful to drive in those conditions.

رانندگی کنید، رانندگی در آن شرایط استرس زاتر است.

And of course, they are switching

و البته، آنها

public lighting like

روشنایی عمومی مانند

street lighting, motorway lighting to these low energy bulbs.

روشنایی خیابان ها، روشنایی بزرگراه ها را به این لامپ های کم مصرف تغییر می دهند.

So they're going to be using less electricity, but

بنابراین آنها از برق کمتری استفاده خواهند کرد، اما

they could switch them on slightly later and maybe switch them off earlier.

می توانند کمی دیرتر آنها را روشن کنند و شاید زودتر آنها را خاموش کنند.

Yeah.

آره

And yeah, I think a lot of countries will be doing that.

و بله، من فکر می کنم بسیاری از کشورها این کار را انجام خواهند داد.

I bet they'll be doing that in Germany where they could.

شرط می بندم که آن ها این کار را در آلمان انجام خواهند داد، جایی که بتوانند.

Well, what they've been talking about in the UK having to switch

خوب، آنچه که در بریتانیا درباره آن صحبت می‌کردند، نیاز به

have periods of time when the electricity goes off.

تغییر دوره‌هایی دارد که برق قطع می‌شود.

We can't do that.

ما نمی توانیم این کار را انجام دهیم.

Sorry. Please, please.

متاسف. لطفا لطفا.

If, if the electricity company is listening at the moment,

اگر، اگر شرکت برق در حال حاضر گوش می دهد،

I'm sure you might be you might be there listening in.

مطمئن هستم که ممکن است شما آنجا باشید و به آن گوش دهید.

Please don't start switching off the electricity because I won't be able to do my live streams.

لطفاً برق را خاموش نکنید زیرا من نمی توانم پخش زنده خود را انجام دهم.

We'll have to get a battery. Mr. Duncan? Yes.

باید باتری بگیریم آقای دانکن؟ آره.

I'm worried about blackouts, says Magdalena.

ماگدالنا می گوید: من نگران خاموشی هستم.

Oh, well, yes, that that could well happen.

اوه، خوب، بله، این ممکن است اتفاق بیفتد.

Well, I.

خوب، من.

I grew up in the 1970s, and there was a crisis, energy crisis

من در دهه 1970 بزرگ شدم، و یک بحران، بحران انرژی

in the 1970s, and lots of people on strike and things like that.

در دهه 1970 وجود داشت، و افراد زیادی در اعتصاب و چیزهایی از این قبیل.

In order to save money, the government switched off the electricity during periods of the day.

به منظور صرفه جویی در هزینه، دولت برق را در ساعاتی از روز قطع می کرد.

That ended in the 1970s, and that was also a period of time where energy

این در دهه 1970 به پایان رسید، و همچنین دوره زمانی بود که

was expensive and inflation and oil was expensive.

انرژی گران و تورم و نفت گران بود.

So it's almost it's very similar.

بنابراین تقریباً بسیار شبیه است.

What's what's happening now is very similar to what happened in the the late 1970s,

آنچه اکنون در حال رخ دادن است بسیار شبیه به آنچه در اواخر دهه 1970 رخ داد،

when everyone was trying to survive and they had a name for it.

زمانی که همه در تلاش برای زنده ماندن بودند و نامی برای آن داشتند، رخ داد.

They called it The Winter of Discontent.

آنها آن را زمستان نارضایتی نامیدند.

And everyone was feeling annoyed because they had no electricity,

و همه به دلیل نداشتن برق،

they couldn't pay their bills and everyone was going on strike.

نمی توانستند قبض های خود را پرداخت کنند و همه دست به اعتصاب می زدند، اذیت می شدند.

So that's what we called it.

پس این چیزی است که ما آن را نامیدیم.

Back then Giovanni asks about the Hello Giovanni

در آن زمان جووانی در مورد سلام جووانی

Revathi asks Rivette Revathi.

رواتی از ریوت رواتی می پرسد.

I must put my tongue on the roof of my mouth when I pronounce the T in Italian.

وقتی T را به ایتالیایی تلفظ می کنم، باید زبانم را روی سقف دهانم بگذارم .

I believe that is the correct way of doing it.

من معتقدم که این روش درست انجام آن است.

What is the usual word?

کلمه معمولی چیست؟

A kitchen garden?

باغ آشپزخانه؟

Yes, a kitchen garden is a is

بله، باغ آشپزخانه

a small garden.

یک باغ کوچک است.

Not it wouldn't be the raised beds that we talk about.

نه آن تخت های مرتفعی که در مورد آن صحبت می کنیم نیست.

A kitchen garden is usually literally something that you might plant,

باغ آشپزخانه معمولاً به معنای واقعی کلمه چیزی است که ممکن است آن را بکارید

have plants in your kitchen growing or just

، گیاهانی در آشپزخانه خود داشته باشید که در حال رشد هستند یا

it refers to a very small,

فقط به یک ظرف بسیار کوچک،

maybe very small little container of soil

شاید بسیار کوچک از خاک اشاره دارد

that you would grow maybe herbs in.

که شاید در آن گیاهان بکارید.

So it's a sort of indoor garden.

بنابراین این یک نوع باغ سرپوشیده است.

It can be indoors, but it also refers to

این می تواند در داخل خانه باشد، اما به

a small maybe little pots of soil.

گلدان های کوچک و شاید کوچک خاک نیز اشاره دارد.

Very small ones, yes.

خیلی کوچیک آره

But you would only grow things like herbs in there,

اما شما فقط می توانید چیزهایی مانند گیاهان را در آنجا پرورش دهید،

or maybe some chilli peppers or something like that. So.

یا شاید فلفل تند یا چیزی شبیه به آن. بنابراین.

So I think it's things that you can take very easily.

بنابراین فکر می‌کنم این چیزهایی است که می‌توانید به راحتی آن‌ها را بگیرید.

So if you grow your own herbs and things like that, you can use it in your in your cooking.

بنابراین اگر گیاهان و چیزهایی از این قبیل را خودتان پرورش می دهید، می توانید از آن در آشپزی خود استفاده کنید.

Maybe you, you have to add some flavouring.

شاید شما، باید مقداری طعم دهنده اضافه کنید.

It just means a small garden, but not necessarily outside

این فقط به معنای یک باغ کوچک است، اما نه لزوماً خارج از

a kitchen garden, just where it could be, but just very small.

یک باغ آشپزخانه، دقیقاً جایی که می تواند باشد، اما بسیار کوچک.

And you would only grow things like herbs and maybe a few little tomatoes or something like that. Yes,

و شما فقط چیزهایی مانند گیاهان و شاید چند گوجه فرنگی کوچک یا چیزی شبیه به آن پرورش می دهید. بله،

but not very. Yes.

اما نه خیلی. آره.

Magdalena, I have a garden, but the soil is very low quality.

ماگدالنا، من یک باغ دارم، اما خاک آن بسیار بی کیفیت است.

No vegetables will grow there.

هیچ سبزی در آنجا رشد نخواهد کرد.

So. Yes, so you need to you need to follow some horses

بنابراین. بله، بنابراین شما باید چند اسب و گاو را دنبال کنید

and cattle and collect the the dung, the poop,

و سرگین، مدفوع

the poop from the horses and various cattle,

، مدفوع اسب ها و گاوهای مختلف را

collect it all and shovel that into your garden. Yes.

جمع آوری کنید، همه را جمع کنید و آن را به باغ خود بیل کنید. آره.

I mean, you could use your own, too.

منظورم این است که شما می توانید از مال خود نیز استفاده کنید.

You could use your own food.

میتونی از غذای خودت استفاده کنی

Well, that's not recommended.

خوب، این توصیه نمی شود.

No, because the neighbours might be disturbed

نه، زیرا ممکن است همسایه ها

by the sight of you sitting down in your toilet.

از دیدن شما که در توالت خود نشسته اید ناراحت شوند.

I mean in your garden.

منظورم در باغ شماست

You need to leave it in the soil for a long time for it all to break down.

باید آن را برای مدت طولانی در خاک بگذارید تا همه آن خراب شود.

But you need humus.

اما شما به هوموس نیاز دارید.

You need.

تو نیاز داری.

You need lots of vegetable matter.

شما به مقدار زیادی مواد گیاهی نیاز دارید.

Yes. Peat.

آره. ذغال سنگ نارس

Something that will decompose. That's it.

چیزی که تجزیه شود. خودشه.

You need to get some.

باید مقداری بدست آورید

Some rotting vegetables and

مقداری سبزی پوسیده و

that's fork that all into the soil.

آن چنگال است که همه در خاک فرو می رود.

So and it's all animal poop is very good.

بنابراین و این همه مدفوع حیوانات بسیار خوب است.

If you live in the countryside like we do, there is

اگر مثل ما در روستا زندگی می کنید،

there is animal poop everywhere.

همه جا مدفوع حیوانات وجود دارد.

In fact, we're standing in it right now,

در واقع، ما در حال حاضر در آن ایستاده ایم،

loads and loads of cow poop everywhere.

بارها و بارهای مدفوع گاو در همه جا.

And the flies are unbelievable. The flies.

و مگس ها باورنکردنی هستند. مگس ها

But yes, you can definitely improve the quality of your soil.

اما بله، قطعاً می توانید کیفیت خاک خود را بهبود ببخشید.

I mean, you know, look you can look that up

منظورم این است که می دانید، نگاه کنید می توانید آن را بررسی کنید

and then you'll be able to grow vegetables in it.

و سپس می توانید سبزیجات را در آن پرورش دهید.

It probably just needs some fertiliser and some some

احتمالا فقط به مقداری کود و

some rotting vegetable matter. Yes.

مقداری مواد گیاهی پوسیده نیاز دارد. آره.

For lots of peat, you can buy bags of bags of that to improve the quality of your soil.

برای مقدار زیادی ذغال سنگ نارس، می توانید کیسه هایی از آن را برای بهبود کیفیت خاک خود خریداری کنید.

So we're talking about saving money.

بنابراین ما در مورد صرفه جویی در پول صحبت می کنیم.

You can grow your own food.

شما می توانید غذای خود را پرورش دهید.

You can try to save electricity, too,

می‌توانید

by turning off the lights or maybe using low energy

با خاموش کردن چراغ‌ها یا شاید استفاده از لامپ‌های کم مصرف

light bulbs or maybe appliances

یا وسایلی

that use very little energy.

که انرژی بسیار کمی مصرف می‌کنند، در مصرف برق نیز صرفه‌جویی کنید.

And I suppose the big one that we haven't even mentioned yet

و من فکر می کنم بزرگی که ما هنوز به آن اشاره نکرده ایم

and it is the big one because here

و بزرگ است

it is, September next week

زیرا اینجا، سپتامبر هفته آینده است

and we all know what that means, what the temperature

و همه ما می دانیم که معنی آن چیست،

will start to slowly drop.

دما شروع به کاهش تدریجی خواهد کرد.

And then as September arrives

و سپس با فرا رسیدن ماه سپتامبر

and then October comes, we all know what's happening

و سپس آمدن اکتبر، همه ما می دانیم

as autumn proceeds along its way.

که پاییز در مسیر خود چه اتفاقی می افتد.

We know what we know what's waiting for us.

ما می دانیم که چه چیزی در انتظار ماست.

And that thing is winter.

و آن چیز زمستان است.

When it gets really cold.

وقتی واقعا سرد میشه

So I think that's the big problem.

بنابراین من فکر می کنم این مشکل بزرگ است.

How to stay warm when it's freezing cold.

چگونه وقتی هوا سرد است گرم بمانیم

Well, you see, we'll have to.

خوب، می بینید، ما مجبوریم.

This always makes you laugh, doesn't it?

این همیشه باعث خنده شما می شود، اینطور نیست؟

Whenever they talk on the television, on the news about energy prices.

هر وقت در تلویزیون صحبت می کنند، در مورد اخبار قیمت انرژی صحبت می کنند.

Yes, gas prices, electricity prices, it's always

بله، قیمت بنزین، قیمت برق، همیشه

while the reporter is commenting about it,

در حالی که خبرنگار در مورد آن اظهار نظر می کند،

there are always lots of lots of films and videos being shown.

همیشه فیلم ها و ویدیوهای زیادی پخش می شود.

If people turning down their thermostats, well, they'll use it

اگر مردم ترموستات های خود را کم کنند، خوب، از آن

as a way of demonstrating what the story is about.

به عنوان راهی برای نشان دادن اینکه داستان درباره چیست استفاده می کنند.

It's normally people turning off all of their things

معمولاً مردم همه چیزهای خود را خاموش می کنند

and it just it always makes us laugh

و این همیشه ما را می خنداند

because, you know, we don't it if they're talking about something as simple as that, you don't need

، زیرا، می دانید، اگر آنها در مورد چیزی به همین سادگی صحبت می کنند، ما این کار را نمی کنیم، شما نیازی

to have a film playing, showing somebody turning down

به پخش فیلم ندارید. نشان دادن کسی در حال خاموش

their room thermostat or switching off a light bulb.

کردن ترموستات اتاقش یا خاموش کردن لامپ.

But it's only the gas down.

اما این فقط گاز پایین است.

But they do that because most media outlets assume that people are stupid.

اما آنها این کار را انجام می دهند زیرا اکثر رسانه ها تصور می کنند که مردم احمق هستند.

That's that's the reason why there was a funny one the other night.

به همین دلیل است که آن شب یک خنده دار وجود داشت .

Anyway, we're drifting off.

به هر حال ما در حال دور شدن هستیم.

So far away from what we're talking about.

بسیار دور از آنچه ما در مورد آن صحبت می کنیم.

Travel, about saving money. Yes, but you're not.

سفر، در مورد پس انداز پول. بله، اما شما نیستید.

You're talking about video playback in news item.

شما در مورد پخش ویدیو در خبر صحبت می کنید.

I was just a humorous comment.

من فقط یک کامنت طنز بودم.

We saw one the other day with a lady, obviously filmed this lady in her home going to her

ما یکی را روز پیش با یک خانم دیدیم، مشخصاً از این خانم در خانه اش فیلم گرفتیم که به

energy ball box with all the metres in it

سمت جعبه توپ انرژی خود با تمام مترها در آن می رود

and opening it and going, yes, I got there, I get,

و آن را باز می کند و می رود، بله، من به آنجا رسیدم، متوجه شدم،

I get the feeling that someone had actually told her to do that.

احساس می کنم که کسی در واقع به او گفته بود که این کار را انجام دهد.

Right. Mrs.

درست. خانم

Jones, what I want you to do is I want you to look at the electricity metre

جونز، کاری که از شما می‌خواهم این است که می‌خواهم به کنتور برق نگاه کنید

and then when you look at it, I want you to shake your head in disbelief.

و وقتی به آن نگاه می‌کنید، می‌خواهم در کمال ناباوری سرتان را تکان دهید.

And they did that. They actually did it.

و آنها این کار را کردند. آنها در واقع این کار را کردند.

We understand.

متوجه هستیم.

And the story we don't need to actually see,

و داستانی که ما نیازی به دیدن واقعی آن نداریم

you know, it's just enough for them to tell us what's happening.

، فقط کافی است که آنها به ما بگویند که چه اتفاقی دارد می افتد.

Magdalena has plenty of cat poop, so if anyone needs are,

Magdalena مقدار زیادی مدفوع گربه دارد، بنابراین اگر کسی به مدفوع گربه نیاز دارد،

we ask that if anyone needs some cat poop.

از ما می خواهیم که اگر کسی به مدفوع گربه نیاز دارد.

Apparently Magdalena has lots and lots of it.

ظاهرا ماگدالنا مقدار زیادی از آن را دارد.

Well, she mentioned this last week about this problem with the cats. Yes.

خوب، او هفته گذشته در مورد این مشکل با گربه ها به این موضوع اشاره کرد. آره.

In her garden.

در باغ او

Well, there's the answer then to to get the cat poop

خب، جواب این است که مدفوع گربه را بیرون بیاورید

and just fork it into the ground. Yes.

و فقط آن را به زمین چنگال کنید. آره.

To leave it for six months.

تا شش ماه آن را ترک کند.

You just you just mix mix it into the ground.

شما فقط آن را با زمین مخلوط کنید.

So every time you see the poo, I don't why cat poop

بنابراین هر بار که مدفوع را می بینید، نمی دانم چرا مدفوع گربه

always smells.

همیشه بو می دهد.

I've noticed this cat poop has a very strong smell, but dog poop doesn't.

من متوجه شدم این مدفوع گربه بوی بسیار قوی دارد، اما مدفوع سگ اینطور نیست.

It's not.

این نیست.

Not that I'm going around sniffing poop.

نه اینکه بگردم و مدفوع را بو بکشم.

Can I just say that?

فقط همینو بگم؟

No, I don't have any.

نه من ندارم

Any desire to do that.

هر تمایلی برای انجام آن وجود دارد.

But I have noticed from from years ago, when we used to have a cat,

اما من از سال ها قبل متوجه شده ام که زمانی که گربه داشتیم، گاهی اوقات گربه

sometimes the cat would have an accident

on the carpet.

روی فرش تصادف می کرد.

It would leave a little poop, but it always used to stink.

کمی مدفوع بر جای می گذاشت، اما همیشه بوی بدی می داد.

I don't know why.

نمی دانم چرا.

I think it's what you feed.

من فکر می کنم این چیزی است که شما تغذیه می کنید.

I mean, I've noticed that with my own too, Mr. Duncan.

منظورم این است که آقای دانکن در مورد خودم هم متوجه این موضوع شده ام.

Depending on what you eat, the smell is stronger, isn't it?

بسته به چیزی که می خورید ، بو قوی تر است، اینطور نیست؟

I mean, if we have a have a curry, but I mean, you know,

منظورم این است که اگر ما کاری داشته باشیم، اما منظورم این است که می‌دانی

you don't go in there for a couple of hours afterwards into the toilet.

، تا چند ساعت بعد از آن به توالت نمی‌روی.

Into the toilet.

داخل توالت

But, you know, if you have sort of a bland food or you eat some foods,

اما، می‌دانید، اگر نوعی غذای ملایم دارید یا غذاهایی می‌خورید،

there's nothing is the know it you know it's a good experiment

هیچ چیز نمی‌دانید که می‌دانید این آزمایش خوبی است

that to see which foods create the good luck.

که ببینید کدام غذاها باعث خوش شانسی می‌شوند.

Why do we always end up talking about poop?

چرا ما همیشه در مورد مدفوع صحبت می کنیم؟

We do. Yes, yes.

ما انجام می دهیم. بله بله.

I grow any herbs and be friendly flowers says.

من هر گیاهی می کارم و گل های دوستانه می کنم.

Really lovely.

واقعا دوست داشتنی

Well, that would.

Maybe you've got a kitchen garden or a small patch of ground

خوب، که می شود.

شاید شما یک باغ آشپزخانه یا تکه کوچکی از زمین

that you just grow certain plants in and it means you don't.

دارید که فقط گیاهان خاصی را در آن پرورش می دهید و به این معنی است که این کار را نمی کنید.

It's much easier to maintain.

نگهداری آن بسیار ساده تر است.

You don't have to spend hours forking over the soil.

مجبور نیستید ساعت ها روی خاک چنگال بزنید.

Yes, you keep saying that.

بله، شما مدام این را می گویید.

I don't know what that's going to come out like. I'm like

نمی دانم قرار است چه شکلی بیرون بیاید. من مثل

when you walk,

وقتی که راه می‌روی،

you can say that you mix it in, you mix it using a fork.

می‌توان گفت که آن را مخلوط می‌کنی، با چنگال هم می‌زنی.

Yes. Or anything. You can use your hands.

آره. یا هر چیزی. می توانید از دستان خود استفاده کنید. Nystrom می‌گوید:

Not when there's poop around and just use your hands,

نه زمانی که در اطراف مدفوع است و فقط از دستان خود استفاده کنید

Nystrom says.

.

Are you looking forward to winter?

آیا منتظر زمستان هستید؟

I wouldn't say looking forward to it, no.

من نمی گویم مشتاقانه منتظر آن هستم، نه.

The thing nowadays, though, don't you think, Steve, sometimes,

اما چیزی که امروزه وجود دارد، فکر نمی کنید، استیو، گاهی اوقات،

especially with these weird weather situations,

به خصوص با این شرایط آب و هوایی عجیب

we might not even have winter.

، ممکن است حتی زمستان نداشته باشیم.

It might be really hot. Is it? Yeah.

ممکنه واقعا داغ باشه آیا این است؟ آره

So if we get a mild winter, then we won't have to turn the heating on so much.

بنابراین اگر زمستان معتدلی داشته باشیم، دیگر مجبور نخواهیم بود که گرمایش را زیاد روشن کنیم.

And we have, we've got oil here.

و ما داریم، اینجا نفت داریم.

We don't have gas, so we might be safe. Mr.

ما بنزین نداریم، پس ممکن است در امان باشیم. آقای

Duncan, because the price of oil has come down a lot, quite a lot since it peaked

دانکن، چون قیمت نفت بسیار پایین آمده است، از زمانی که

in sort of April time.

در ماه آوریل به اوج خود رسیده است.

Yes, it's come down a lot.

بله خیلی پایین اومده

So we might be because we don't use gas for heating here.

بنابراین ممکن است به این دلیل باشد که در اینجا از گاز برای گرمایش استفاده نمی کنیم.

We haven't got gas pipes.

لوله گاز نداریم

No, we have to use oil.

نه، باید از روغن استفاده کنیم.

And that, relatively speaking, I think is cheaper than gas.

و این، به طور نسبی، من فکر می کنم ارزان تر از گاز است.

Yeah. So we might be okay. Mr. Duncan said we might.

آره پس شاید ما خوب باشیم آقای دانکن گفت ممکن است.

We can rent out our home.

ما می توانیم خانه خود را اجاره دهیم.

You might say that the oil price is quite volatile.

ممکن است بگویید که قیمت نفت کاملاً نوسان است.

It goes up suddenly, then comes back down, but it's sort of stabilising a bit now.

ناگهان بالا می‌رود، سپس پایین می‌آید، اما اکنون کمی در حال تثبیت است.

Uh, but I think it's probably going

اوه، اما من فکر می

to be cheaper than gas, so I think, well, we'll be alright.

کنم احتمالاً ارزان تر از بنزین خواهد بود، بنابراین فکر می کنم، خوب، خوب خواهیم شد.

So I don't know why we're even talking about.

بنابراین من نمی دانم چرا ما حتی در مورد آن صحبت می کنیم.

No, and I can always put, put more clothes on, I can wear my big fluffy coat and maybe I can give Mr.

نه، و من همیشه می توانم بپوشم، لباس های بیشتری بپوشم، می توانم کت پف دار بزرگم را بپوشم و شاید بتوانم آقای

Steve a cuddle as well.

استیو را هم در آغوش بگیرم.

Maybe Mr.

شاید آقای

Steve can keep me warm on those cold winter nights.

استیو بتواند مرا در آن شب های سرد زمستان گرم نگه دارد.

You're on your own, pal.

تو خودت هستی رفیق

Mayor of Mansions in India, cow poop is used as fuel.

شهردار Mansions در هند، مدفوع گاو به عنوان سوخت استفاده می شود.

That's true.

درست است.

You won't.

Yes. I've seen a couple of documentaries about this.

شما نمی خواهید.

آره. من چند تا فیلم مستند در این مورد دیدم.

How poop is now being turned into a source of fuel.

چگونه مدفوع اکنون به منبع سوخت تبدیل شده است.

I think it's sort of dried out in the sun. I think so.

فکر کنم یه جورایی زیر آفتاب خشک شده من هم اینچنین فکر میکنم.

And then you burn it. Well, there's an idea.

و سپس آن را می سوزانید. خوب، یک ایده وجود دارد.

It's like dried blocks of poop,

این مانند بلوک های خشک شده مدفوع است

a bit like coal full of energy.

، کمی مانند زغال سنگ پر از انرژی.

So we can try that with our own Mr.

بنابراین ما می‌توانیم آن را با آقای دانکن خودمان امتحان کنیم

Duncan and, you know, we can try it out.

و می‌دانی، می‌توانیم آن را امتحان کنیم.

We should have been doing this all summer. Yes.

ما باید تمام تابستان این کار را می کردیم. آره.

Because with all the hot weather that we've been having, yes.

چون با تمام هوای گرمی که داشتیم، بله.

We could have dried out a lot of poop.

می توانستیم مدفوع زیادی را خشک کنیم.

There's never a shortage of poop.

هیچ وقت کمبود مدفوع وجود ندارد.

I think it's going to be as well cheaper to burn wood.

من فکر می کنم سوزاندن چوب ارزان تر خواهد بود.

That is gas. Yes.

یعنی گاز. آره.

But of course, that causes pollution.

اما البته این باعث آلودگی می شود.

But the problem is finding it as well.

اما مشکل پیدا کردن آن نیز هست.

Finding it because if you want to buy wood.

پیدا کردن آن زیرا اگر می خواهید چوب بخرید.

Finding wood.

یافتن چوب

Well, yes, if you must.

خوب، بله، اگر باید.

Oh, it's always I'm always looking for wood, Mr.

اوه، من همیشه دنبال چوب هستم، آقای

Duncan, but I never find any

دانکن، اما من هیچ وقت برایش پیدا نمی کنم،

for maybe

شاید

because you've only got a very small chopper.

چون شما فقط یک خردکن بسیار کوچک دارید.

Oh, we're getting naughty. Yeah.

اوه ما داریم شیطون میکنیم آره

Yes. If only a certain person was here, who would appreciate that.

آره. اگر فقط یک شخص خاص اینجا بود، چه کسی از آن قدردانی می کرد.

Okay, how about all the other people are here?

خوب، بقیه افراد اینجا هستند چطور؟

I haven't seen. Obviously doesn't seem Pedro yet. No.

من ندیده ام واضح است که هنوز پدرو به نظر نمی رسد. نه.

Maybe his birthday celebrations got so out of hand

شاید جشن تولدش آنقدر از کنترل خارج شد

that he's so got so drunk on his birthday that he still hasn't recovered.

که در روز تولدش چنان مست شده که هنوز بهبود نیافته است.

Yes, I'm.

بله، من هستم.

I'm assuming it was.

من فرض می کنم که بود.

Does anybody know if it was Pedro as long as he's not in the clink again?

آیا کسی می‌داند که پدرو بوده است تا زمانی که او دوباره در صدا نیست؟

Yes. We don't want that.

آره. ما این را نمی خواهیم.

We don't want him in the clink. No.

ما او را در صدا نمی خواهیم. نه.

So it is. Yes, yes.

همینطور است. بله بله.

Cat poop. Dog poop.

مدفوع گربه مدفوع سگ.

Poop in general can be very annoying.

مدفوع به طور کلی می تواند بسیار آزار دهنده باشد.

It really can. Especially

واقعا می تواند. به خصوص

I was going to say

می خواستم

the animal that it comes from can also be rather annoying.

بگویم حیوانی که از آن می آید نیز می تواند آزار دهنده باشد.

Yeah.

آره

GIOVANI Hello, Ronnie.

جیوانی سلام، رونی.

What is that?

D I hope I'm pronouncing that correctly.

اون چیه؟

D امیدوارم که درست تلفظ کرده باشم.

I don't know what that is.

من نمی دانم آن چیست.

So a hot topic in his family at the moment is

بنابراین یک موضوع داغ در خانواده او در حال حاضر این است که

should you use the dishwasher

آیا

in order to save energy?

برای صرفه جویی در مصرف انرژی باید از ماشین ظرفشویی استفاده کرد؟

Should you wash the plates by hand, go

آیا باید بشقاب ها را با دست بشویید،

your dirty dishes by hand, or should you use the dishwasher?

ظروف کثیف خود را با دست بشویید یا باید از ماشین ظرفشویی استفاده کنید؟

I can answer that question.

من می توانم به این سوال پاسخ دهم.

I can.

من میتوانم.

It's actually better

در واقع بهتر

to use the dishwasher.

است از ماشین ظرفشویی استفاده کنید.

Well, because it only uses a small amount of water

خوب، زیرا فقط از مقدار کمی آب استفاده می کند

and that water then is circulated around.

و سپس آن آب در اطراف گردش می کند.

But if you wash your dishes with running water,

اما اگر ظروف خود را با آب جاری می شویید،

then you have to run the water for a long time

پس برای شستن ظروف باید مدت زیادی آب را جاری کنید

to wash the dishes because you have to rinse them afterwards.

زیرا باید بعد از آن آبکشی کنید.

So now apparently this is I was reading a story about this.

بنابراین اکنون ظاهراً من داشتم داستانی در این مورد می خواندم.

They've worked out experts in the field of dishwashing have said that it's actually cheaper

آنها کار کرده اند که کارشناسان در زمینه ظرفشویی گفته اند که در واقع

to to wash your dishes in your dishwasher.

شستن ظروف در ماشین ظرفشویی ارزان تر است.

You see, I don't believe that.

ببینید، من این را باور ندارم.

Oh, okay.

اوه، باشه

They might have said that, but I don't believe it. Yes.

آنها ممکن است این را گفته باشند، اما من آن را باور نمی کنم. آره.

Because if you just have a bowl

زیرا اگر فقط یک کاسه

full of water

پر از آب

and you use that water for all your dishes. Yes.

داشته باشید و از آن آب برای تمام ظروف خود استفاده کنید. آره.

And then you just carefully rinse them in cold water. Yes.

و سپس آنها را با دقت در آب سرد بشویید. آره.

That's using water.

یعنی استفاده از آب

Yeah, but water's not that expensive.

بله، اما آب آنقدرها هم گران نیست.

It's the heating up.

این گرم شدن است.

The water is the expensive bit and a dishwasher

آب کمی گران است و ماشین

is going to use a lot of energy

ظرفشویی انرژی زیادی را

to heat up the water inside.

برای گرم کردن آب داخل آن مصرف می کند.

And then you've got to say to yourself, well, is it costing

و سپس باید با خود بگویید، خوب، آیا

more water to heat up more energy to heat up the water to wash the dishes?

گرم کردن انرژی بیشتر برای گرم کردن آب برای شستن ظروف هزینه آب بیشتری دارد؟

Or is it going to use up more energy to heat it, the water in the dishwasher? Yes.

یا قرار است انرژی بیشتری برای گرم کردن آن یعنی آب ماشین ظرفشویی مصرف کند؟ آره.

And I think possibly you could save more money

و من فکر می‌کنم احتمالاً می‌توانید

by using sort of not very hot water,

با استفاده از نوعی آب نه خیلی داغ، پول بیشتری پس انداز کنید،

one bowl of I think it's got to be cheaper

یک کاسه از آن فکر می‌کنم باید ارزان‌تر

than using a dishwasher.

از استفاده از ماشین ظرفشویی باشد.

I don't believe these reports. Okay.

من این گزارش ها را باور نمی کنم. باشه.

If you are, then you need to fill it up

اگر هستید، پس باید آن را

full of washing and certainly you could always use

پر از شستشو کنید و مطمئناً می توانید همیشه از

paper plates and plastic plates or paper plates.

صفحات کاغذی و بشقاب های پلاستیکی یا صفحات کاغذی استفاده کنید.

Probably better for the environment if you use plates that are made of paper

شاید برای محیط زیست بهتر باشد اگر از بشقاب هایی استفاده کنید که کاغذی هستند

and then you just throw them in the bin and you don't have to wash them at all.

و سپس آنها را در سطل زباله بیندازید و اصلاً مجبور نباشید آنها را بشویید.

Good for the environment.

برای محیط زیست خوب است.

Yes. And Giovanni says, do you wash them before putting them in?

آره. و جیوانی می گوید، آیا آنها را قبل از گذاشتن می شویید؟

Well, no, no.

خوب، نه، نه.

I never see the point.

من هرگز نکته را نمی بینم.

Why do people wash their plates before they put them in the dishwasher?

چرا مردم بشقاب های خود را قبل از اینکه در ماشین ظرفشویی بگذارند می شویند؟

Yeah, that means you're using and you're using water and hot water.

بله، این بدان معناست که شما از آب و آب گرم استفاده می کنید.

Some people my mother does that she washes, doesn't wash.

بعضی از آدم‌ها را مادرم انجام می‌دهند که می‌شویند، نمی‌شویند.

She sort of spills them under the tap. Hmm.

او آنها را به نوعی زیر شیر آب می ریزد. هوم

I mean, yes, you want to get rid of all the chunky bits of food, but just scrape that off.

منظورم این است که بله، شما می خواهید از شر تمام تکه های غذا خلاص شوید، اما فقط آن را بتراشید.

Yeah.

If you then put it under a hot tap to wash off

آره

اگر آن را زیر شیر آب داغ قرار دهید تا

or most of the food, then put it in the do I mean for a start that's taking you more time.

یا بیشتر غذا را بشویید، برای شروعی که زمان بیشتری از شما می گیرد، آن را در محل قرار دهید.

What's the point of having a dishwasher?

ماشین ظرفشویی چه فایده ای دارد؟

It makes no sense.

هیچ معنیای نمیده. می دانید،

We're using more water and more energy

ما از آب بیشتر و انرژی بیشتری استفاده

to, you know, so no scrape off the

می کنیم، بنابراین

the food, the excess food and then just put straight in.

غذا، غذای اضافی را نخراشید و سپس مستقیماً داخل

That's it.

آن بگذارید. همین.

Well, maybe just when you've had your meal, you could always lick the plate like I do.

خوب، شاید درست زمانی که غذایتان را خورده اید، همیشه بتوانید مثل من بشقاب را لیس بزنید.

If I ever have a nice meal, if I ever eat something nice, I always like to

اگر روزی یک غذای خوب بخورم، اگر چیزی خوب بخورم، همیشه دوست دارم

lick the plate afterwards.

بعد از آن بشقاب را لیس بزنم.

That's it.

خودشه.

Lick your plate. Yeah.

بشقاب خود را لیس بزنید آره

And then just throw it in the dishwasher. No, you don't.

و سپس آن را در ماشین ظرفشویی بیندازید. نه، شما این کار را نمی کنید.

You don't have to do that. No, the clean.

شما مجبور نیستید این کار را انجام دهید. نه، تمیز.

The clean, just you use your mouth, don't clean them or if you've got a cat.

تمیز، فقط شما از دهان خود استفاده می کنید، آنها را تمیز نکنید یا اگر گربه دارید.

Yes, but and then.

بله، اما و سپس.

Exactly.

دقیقا.

You don't have to use any energy at all.

اصلا لازم نیست انرژی مصرف کنید.

What do you use the cat for.

از گربه برای چی استفاده میکنی

Well cats like licking plates. Oh, dogs.

خب گربه ها بشقاب لیسیدن را دوست دارند. اوه سگ ها

I have no idea. Yes. Use your pets.

هیچ نظری ندارم. آره. از حیوانات خانگی خود استفاده کنید

Get the plates and hold them out in front and get them to lick the plates.

بشقاب ها را بگیرید و آنها را در جلو نگه دارید و آنها را وادار کنید تا بشقاب ها را لیس بزنند.

And then you don't have to put them in the dishwasher, too.

و دیگر لازم نیست آنها را در ماشین ظرفشویی قرار دهید.

I will lick the myself.

من خودم را لیس خواهم زد

I'm not giving the dogs and the cats all the fun.

من به سگ ها و گربه ها این همه سرگرمی نمی دهم.

I want to lick my own plate.

من می خواهم بشقاب خودم را لیس بزنم.

Please. Yes, I. Inaki says.

لطفا. بله، آی ایناکی می گوید.

I thought that dishwashers save water.

فکر می کردم ماشین ظرفشویی در مصرف آب صرفه جویی می کند.

Well, it depends on how you wash by hand if you're very economical

خوب، این بستگی به نحوه شستن با دست دارد، اگر

with the way that you hand-wash, you know, one bowl of water.

با روشی که با دست شستشو می دهید، یک کاسه آب به صرفه هستید.

Yes. With some soap.

آره. با مقداری صابون

Can wash a lot of dishes.

می تواند ظروف زیادی را بشوید.

Yes, I know.

بله میدانم.

If you're not running the tap all the time, you've got to be using less water

اگر دائماً شیر آب را باز نمی‌کنید ، باید

than a dishwasher, which goes through several cycles of of rinsing the water. Yes.

نسبت به ماشین ظرفشویی آب کمتری مصرف کنید که چندین چرخه آبکشی آب را طی می‌کند. آره.

And then it wastes send it to the waste.

و سپس ضایعات آن را به زباله ها می فرستند.

It's got to use more water.

باید آب بیشتری مصرف کرد

Another thing, of course, is there is a shortage of water

البته نکته دیگر این است که

at the moment here in the UK.

در حال حاضر اینجا در بریتانیا کمبود آب وجود دارد.

Certain areas of the UK have now stopped people from using too much water.

اکنون مناطق خاصی از بریتانیا مردم را از استفاده بیش از حد آب منع کرده است.

They can't use it in the garden, they can't water their grass.

آنها نمی توانند از آن در باغ استفاده کنند، نمی توانند علف خود را آبیاری کنند.

So everyone's grass, all of the lovely green grass

بنابراین چمن همه، همه چمن های سبز دوست داشتنی

is slowly turning brown. Yes.

کم کم قهوه ای می شوند. آره.

The only thing you've got to think about with a dishwasher

تنها چیزی که باید در مورد ماشین ظرفشویی

if you're fortunate enough to have one, because not everybody has one.

فکر کنید اگر به اندازه کافی خوش شانس باشید که یک ماشین ظرفشویی داشته باشید، زیرا همه آن را ندارند.

No. Is that. Yes.

نه. آره.

You don't want big lumps of food in there because it will clog up the filter.

شما نمی خواهید توده های بزرگ غذا در آنجا باشد زیرا فیلتر را مسدود می کند.

So just scrape off the excess food.

پس فقط غذای اضافی را بتراشید.

That's it.

خودشه.

Or lick it or lick it. Yes.

یا آن را لیس بزند یا لیس بزند. آره.

So when you've had the meal, just like lick the plate

بنابراین وقتی غذا خوردید، درست مانند بشقاب را لیس

and then you can put it straight into the dishwasher

بزنید و سپس می‌توانید آن را مستقیماً در ماشین ظرفشویی

or don't wash it at all just put it straight into the cupboard.

بگذارید یا اصلاً آن را نشویید، فقط آن را مستقیماً داخل کمد بگذارید.

And Catarina says, use some bread

و کاتارینا می‌گوید، از مقداری نان استفاده کنید

and scrape it all the heat, the gravy and the excess.

و آن را با حرارت، سس و اضافه آن بتراشید.

You mop, mop everything off the plate with a piece of bread.

تو پاک کن، همه چیز را با یک تکه نان از بشقاب پاک کن.

Sang, knew it, knew.

سانگ، می دانست، می دانست.

How did you win?

چگونه برنده شدید؟

This is the first time I've watched your video stream.

این اولین بار است که جریان ویدیوی شما را تماشا می کنم.

Hello to Tang New Nguyen watching in Vietnam, I believe.

سلام به تانگ نیو نگوین که در ویتنام تماشا می کند، معتقدم.

Hello. Hello from England. Normally, Mr.

سلام. سلام از انگلیس به طور معمول، آقای

Duncan will play some nice music to welcome you onto the live stream.

دانکن برای خوشامدگویی به شما در پخش زنده، موسیقی خوبی پخش می کند.

But because we're outside today, you haven't got

اما چون امروز بیرون هستیم، شما

your usual sort of facilities available.

امکانات معمول خود را ندارید.

Well, we are outside, not in the studio.

خب، ما بیرون هستیم، نه در استودیو.

So we'll give you a little clapping step and welcome, welcome, welcome.

بنابراین ما به شما کمی کف زدن می دهیم و خوش آمدید، خوش آمدید، خوش آمدید.

Is livestream please again, welcome.

پخش زنده است لطفا دوباره، خوش آمدید.

Yes so Magda magdalena P

بله، بنابراین Magda Magdalena P،

German politicians of told told them in Germany

سیاستمداران آلمانی در آلمان به آنها

that they've got to have short showers

گفتند که باید دوش کوتاه داشته باشند

or use a washing cloth instead

یا به جای آن از پارچه لباسشویی استفاده کنند

or as we would call them, flannel in the UK, a flannel, a washcloth.

یا به قول ما، فلانل در بریتانیا، فلانل ، پارچه شستشو.

They are the most disgusting things ever.

آنها نفرت انگیزترین چیزهایی هستند که تا به حال وجود دارد.

If you if you use a little cloth to wipe your face and,

اگر از کمی پارچه برای پاک کردن صورت

and your body and all the other parts down there,

و بدن و تمام قسمت های دیگر آن پایین استفاده می کنید

flannels or a washcloth, disgusting things.

، فلانل یا پارچه شستشو، چیزهای ناپسند است.

Well they're alright if you just use them once or twice.

خوب اگر فقط یک یا دو بار از آنها استفاده کنید مشکلی ندارند.

But when we grew up that's how we used to wash.

اما وقتی بزرگ شدیم اینطوری می شستیم.

We had a flannel and my mum still uses one now. Yes,

ما یک فلانل داشتیم و مادرم هنوز هم از آن استفاده می کند. بله،

because that's the way people

چون

did it back in the sort of six, 50, 6070s

مردم در دهه های ششم، 50، 6070

because you didn't, people didn't have showers in their houses.

این کار را انجام می دادند، زیرا شما نداشتید، مردم در خانه هایشان دوش نداشتند.

If you go back 50 years.

اگر به 50 سال پیش برگردید.

Not many people had a shower. No, they had a bath. Yeah.

افراد زیادی دوش نداشتند. نه، حمام داشتند. آره

And then they everybody got in the bath.

و سپس همه وارد حمام شدند.

Yes. Told me stories.

آره. به من داستانها گفت

Well well we used to we used to all bath in the same water. Yes.

خوب ما عادت داشتیم همه را در یک آب حمام کنیم. آره.

Not at the same time.

نه به صورت همزمان.

Can I just say I did not climb into the bathtub

فقط می توانم بگویم که همزمان با خواهرانم به وان حمام نرفتم

with my sisters at the same time.

.

First of all, it would have been very crowded, but we used to use the same bath water.

اول اینکه خیلی شلوغ می شد ولی ما از همان آب حمام استفاده می کردیم.

So one person would go first and then the other, and then the other.

بنابراین یک نفر اول می رفت و بعد دیگری و بعد دیگری.

But whoever was last,

اما هر کسی که آخرین نفر بود،

trust me, they

came out of the water more dirty than when they went in.

به من اعتماد کنید، آنها

از آب کثیف تر از زمانی که وارد شدند بیرون آمدند.

But that's unthinkable today in in the UK, that is.

اما امروز در بریتانیا غیرقابل تصور است.

And the reason that your parents would have done that is because people

و دلیلی که پدر و مادرت این کار را می‌کردند این است که مردم

imagine having to heat up you when we were

تصور می‌کنند وقتی ما سه فقیر بودیم باید شما را گرم کنند

poor three, you had two sisters.

، شما دو خواهر داشتید.

So there were three of you then your parents, that's five or so.

پس شما سه نفر بودید و بعد از پدر و مادرتان، پنج نفر یا بیشتر.

If you had to fill up the bath for each person,

اگر مجبور بودید برای هر نفر حمام را پر کنید

the cost of that would be a lot in electricity.

، هزینه آن بر حسب برق بسیار خواهد بود.

So you were returning back to these days of austerity?

پس به این روزهای ریاضت اقتصادی برمی گشتید؟

Well, we couldn't use we couldn't use electricity because we were poor.

خوب، ما نمی توانستیم استفاده کنیم، نمی توانستیم از برق استفاده کنیم، زیرا فقیر بودیم.

That's why no heating.

به همین دلیل گرمایشی وجود ندارد.

I didn't I have a lot of people think I come from a rich family.

من نداشتم بسیاری از مردم فکر می کردند من از یک خانواده ثروتمند هستم.

I don't my my family were very poor.

من خانواده ام خیلی فقیر نبودند.

We were poor.

ما فقیر بودیم

We lived in a cardboard box at the side of the river.

ما در یک جعبه مقوایی کنار رودخانه زندگی می کردیم.

Wasn't quite that bad.

خیلی هم بد نبود

Wasn't quite that bad. But sometimes it felt like it.

خیلی هم بد نبود ولی بعضی وقتا حس میکردم

But yes, I mean, even in the 1970s, people used to, you know, that people didn't have shit.

اما بله، منظورم این است که حتی در دهه 1970، مردم عادت داشتند، می‌دانید، مردم چرندیات نداشتند.

I remember when my father fitted a shower. Yes.

یادم می آید که پدرم دوش گرفت. آره.

Actually could fit one in the 1970s and it was like the most exciting thing ever

در واقع می‌توانست در دهه 1970 مناسب باشد و مانند هیجان‌انگیزترین چیز تا کنون بود،

because of course, a shower uses a lot less energy than a bath.

زیرا مطمئناً ، دوش گرفتن انرژی بسیار کمتری نسبت به حمام مصرف می‌کند. منظورم این است

As long as you're not Mr.

که تا زمانی که آقای

Duncan and spend half an hour in there, I mean, you can put your shower on.

دانکن نیستید و نیم ساعت را در آنجا سپری کنید، می توانید دوش بگیرید.

They have a good wash in less than 5 minutes

در کمتر از 5 دقیقه شستشوی خوبی دارند

and it uses very little energy.

و انرژی بسیار کمی مصرف می کنند.

You know what I miss?

میدونی دلم برای چی تنگ شده؟

I miss having a good soak in the bath.

دلم برای یک حمام خوب تنگ شده است.

I don't think people do it very often now.

فکر نمی‌کنم مردم الان خیلی این کار را انجام دهند.

We we all use the showers, but there is nothing

همه ما از دوش استفاده می کنیم، اما هیچ چیز

nicer than just running a lovely bath, filling it up

بهتر از دوش گرفتن دوست داشتنی، پر کردن آن

and putting some bubbles in there, some lovely skin softener,

و قرار دادن حباب در آن، مقداری نرم کننده پوست دوست داشتنی،

something to make your skin all lovely, nice and soft.

چیزی نیست که پوست شما را دوست داشتنی، زیبا و نرم کند.

And then you climb into the bath.

و سپس وارد حمام می شوید.

And what always happens, it's always too hot when you first try to go in.

و چیزی که همیشه اتفاق می افتد، وقتی برای اولین بار سعی می کنید وارد شوید، همیشه خیلی گرم است.

Why is it why is it always too hot?

چرا چرا همیشه خیلی گرم است؟

I've never I've never had a bath in my life.

من هرگز در زندگی ام حمام نکرده ام. واقعاً

Where where the water was the right temperature,

جایی که آب دمای مناسبی

really.

داشت.

Unless, of course, I was getting into the bath after my two sisters had used it,

البته مگر اینکه بعد از استفاده دو خواهرم وارد حمام می شدم

in which case it would be very cool. Yes.

که در این صورت خیلی باحال می شد. آره.

Nature and says, why would you why on earth would you share a bath with your sisters?

طبیعت و می‌گوید، چرا می‌خواهید با خواهرانتان حمام کنید؟

I didn't share with them.

من با آنها در میان نمی گذاشتم.

I wasn't in the bath with them. No.

من با آنها در حمام نبودم. نه.

Can we just make that clear?

آیا می‌توانیم آن را روشن کنیم؟

It was done in sequence. Yes.

به ترتیب انجام شد. آره.

So one would then the other went in and had their bath.

بنابراین یکی پس از آن دیگری می رفت و حمام می کرد.

And then I think I was always last being the boy.

و بعد فکر می کنم من همیشه آخرین پسر بودم.

They thought you were dirty, you say.

تو می گویی فکر می کردند کثیف هستی.

Well, that doesn't make sense.

خب این منطقی نیست

It does.

این کار را انجام می دهد.

You see Girls for the sisters first.

ابتدا Girls for the sisters را می بینید.

Okay, so then you would go in afterwards. So why?

خوب، پس شما بعد از آن وارد می شوید. پس چرا؟

What's that got to do with being dirty?

چه ربطی به کثیف بودن داره؟

Well, boys are always dirty, aren't they?

خوب، پسرا همیشه کثیف هستند، نه؟

Okay, so you could have been.

خوب، پس می توانستی بودی.

You could have been on your hands and knees somewhere, Mr. Duncan.

ممکن بود جایی روی دست و زانو باشی، آقای دانکن.

You know, with dirty knees, you could have been doing something,

می‌دانی، با زانوهای کثیف ، می‌توانستید کاری انجام دهید،

you know, in the backfield.

می‌دانید، در پشت زمین.

Heroes on your knees, weren't you, when you were younger?

قهرمانان روی زانو ، مگه شما وقتی جوانتر بودید؟

That's another story.

این یک داستان دیگر است.

We were about nine at the time.

ما در آن زمان حدود 9 نفر بودیم.

You know, some people start young, but.

می دانید، برخی از افراد جوان شروع می کنند، اما.

Yeah, but yes, that's it.

بله، اما بله، همین است.

So to save money in the 1970s, Mr.

بنابراین برای صرفه جویی در پول در دهه 1970، آقای

Duncan, your parents didn't give you a separate bath each.

دانکن، والدین شما هر کدام به شما حمام جداگانه ندادند.

You all use the same water, but not at the same time.

همه شما از یک آب استفاده می کنید، اما نه در یک زمان.

Not at the same time.

نه به صورت همزمان.

And what about your parents?

و پدر و مادرت چطور؟

When did the they jump in afterwards as well?

بعد از آن هم کی پریدند؟

Well, we took priority because we were the children.

خب ما چون بچه بودیم اولویت داشتیم.

So they would make all of the sacrifices.

بنابراین آنها تمام فداکاری ها را انجام می دادند.

So we would be all clean and lovely and our parents would be all sort of stinky and smelly.

بنابراین ما همه تمیز و دوست داشتنی خواهیم بود و والدین ما همه چیز بدبو و بدبو خواهند بود.

How did they not really not relate.

چطور واقعاً با هم ارتباط نداشتند.

That's it's just a joke.

این فقط یک شوخی است.

Maybe they ran a bath for themselves.

شاید برای خودشان حمام کردند.

Well, later, my mum needed some help anyway because she, she's disabled.

خوب، بعداً، مادرم به هر حال به کمک نیاز داشت، زیرا او معلول است.

But my father used to when he was at home.

اما پدرم وقتی در خانه بود عادت داشت.

My dad wasn't at home all the time you see.

پدرم تمام مدتی که می بینید در خانه نبود.

Oh yeah. Yeah.

اوه بله. آره

So we are talking about Christina.

بنابراین ما در مورد کریستینا صحبت می کنیم.

We are not talking about poop.

ما در مورد مدفوع صحبت نمی کنیم.

No, that was mentioned.

نه، ذکر شد.

But specifically subject for today is how to save money

اما موضوع امروز این است که چگونه پولی را

you've missed in this current crisis.

که در این بحران فعلی از دست داده‌اید، پس انداز کنید.

You've missed us talking about poop.

دلتنگ شدی که در مورد مدفوع صحبت کنیم.

We have talked about it because we always do.

ما در مورد آن صحبت کرده ایم زیرا همیشه این کار را می کنیم.

Yes. The same salary, you know, the same bath water, like in a Western movie.

آره. همان دستمزد ، همان آب حمام، مثل یک فیلم وسترن.

Yeah, exactly.

بله دقیقا.

Because that's what people used to do

چون این همان کاری بود که مردم با آن انجام

with, you know, even in the 1970s,

می دادند، می دانید، حتی در دهه 1970،

we didn't I don't know.

ما نمی دانستیم.

I'm actually rather I don't know whether I mean, I used to have a bath when I was younger.

در واقع نمی دانم منظورم این است که وقتی کوچکتر بودم حمام می کردم.

My mother used to bath me.

مادرم مرا حمام می کرد.

And I don't know if it's the same water that my sister used.

و من نمی دانم که آیا این همان آبی است که خواهرم استفاده کرده است.

I don't know if it was. They didn't tell me.

نمیدانم بود یا نه. به من نگفتند.

Okay, but they may well have done.

خوب، اما آنها ممکن است انجام داده باشند.

My father was, but yeah.

پدر من بود، اما بله.

Showers are better for saving money.

دوش گرفتن برای صرفه جویی در هزینه بهتر است.

I tell you what the not good if you want to rack up your electricity bill and that's a hot tub.

من به شما می گویم چه خوب نیست اگر بخواهید قبض برق خود را جمع کنید و این یک جکوزی است.

Well, yes, but you've got to be mental.

خوب، بله، اما شما باید ذهنی باشید.

Let's have one of those.

بیایید یکی از آن ها را داشته باشیم.

Nowadays, hot tubs are very popular at the moment.

امروزه وان های آب گرم در حال حاضر بسیار محبوب هستند.

Well, they were I don't know whether they are now because they use vast amounts of electricity.

خوب، آن‌ها بودند، نمی‌دانم الان هستند یا نه، زیرا از مقدار زیادی برق استفاده می‌کنند.

You've got to be mad

شما باید دیوانه

and or wealthy.

و یا ثروتمند باشید.

Same a Jacuzzi. Yes.

همون جکوزی آره.

Although the bubbles, of course, are nice.

اگرچه حباب ها، البته، خوب هستند.

Yeah. Yes.

آره آره.

You never claimed your bath, right?

تو هرگز ادعای حمام نکردی، درست است؟

Says Inaki. That's very funny.

ایناکی می گوید. این خیلی خنده دار است.

No, that. That's. That's a joke.

اون نه. یعنی. این یک شوخی است.

You see, instead of saying your birth rights, you say your bath rights.

ببینید، به جای اینکه حق تولد خود را بگویید، حق حمام خود را می گویید.

Well, I suppose I had to go last, you see, because ladies

خب، فکر می‌کنم من باید آخرین بار می‌رفتم، می‌بینی، چون

first, ladies in the bath first.

اول خانم‌ها، اول خانم‌ها در حمام.

Splish, Splash, Splish, splash, scrub, scrub, scrub, scrub, soap, soap.

Splish، Splash، Splish، Splash، Scrub، Scrub، Scrub، Scrub، صابون، صابون.

Get out.

برو بیرون.

And then me I had to get in last.

و سپس من مجبور شدم در آخر قرار بگیرم.

It was like climbing into

مثل بالا رفتن

a bath, climbing into right,

از حمام، بالا رفتن از سمت راست،

slamming

کوبیدن

into say something as this is gone now, hasn't it.

به چیزی گفتن بود، اینطور نیست.

Can't have gone your brain.

نمی تواند مغز شما را از بین برده باشد.

Yeah you've got to the whole rhythm and impact of what you were going to say.

بله، شما به تمام ریتم و تاثیر آنچه می‌خواهید بگویید، رسیده‌اید.

It's going mach mach delete Magdalena.

این در حال رفتن است ماچ ماخ حذف Magdalena.

I was going to say sewer who is like getting into a bath full of sewerage?

می خواستم بگویم فاضلاب کیست مثل وارد شدن به حمام پر از فاضلاب؟

Magdalene.

مجدلیه.

AP That's a difficult word to say.

AP گفتن این کلمه دشوار است.

Magdalena to us in Britain,

ماگدالنا به ما در بریتانیا،

I can remember the tin baths on Saturday.

من می توانم حمام حلبی در روز شنبه را به یاد بیاورم.

Oh, now notice Mr.

اوه، حالا

Duncan's pronunciation of bath.

به تلفظ حمام آقای دانکن توجه کنید.

Yes, as always.

بله مثل همیشه.

Know what I'm just saying. Yes. All right.

بدانید که من فقط چه می گویم. آره. خیلی خوب.

I'm just saying you can pronounce it in two.

من فقط می گویم که می توانید آن را به دو صورت تلفظ کنید.

Steve is posh and I'm scumbag.

استیو شیک پوش است و من یک شرم.

I'm just common.

من فقط معمولی هستم.

Just there are two ways of pronouncing.

فقط دو روش برای تلفظ وجود دارد.

You can say baths or you can say baths.

می توان گفت حمام یا می توان گفت حمام.

Yes, there's no R in it, but the A you can be pronounced into.

بله، R در آن وجود ندارد، اما A که می توانید به آن تلفظ کنید.

I'm just this is English. I'm teaching English.

من فقط این انگلیسی است. من انگلیسی تدریس می کنم.

No need to get upset, Mr. Duncan.

لازم نیست ناراحت شوید، آقای دانکن.

He criticises me.

او از من انتقاد می کند.

You see, I do.

می بینید، من انجام می دهم.

Because I'm common. I'm just a common man.

چون من معمولی هستم من فقط یک مرد معمولی هستم.

Nothing to do with it.

هیچ ربطی بهش نداره

Yes. Ntcham is making a very good statement.

آره. نچام خیلی حرف خوبی میزنه.

Try and convince the

سعی کنید و آلمانی ها را متقاعد کنید که

Germans to keep their nuclear power plants working.

نیروگاه های هسته ای خود را به کار ادامه دهند.

Well, yes, they're shutting them down

خوب، بله،

just when there is an energy crisis

درست زمانی که یک بحران انرژی وجود دارد آنها را خاموش می کنند،

because they believe that it's more environmentally friendly.

زیرا معتقدند که سازگار با محیط زیست است.

Although nuclear power is very clean, it doesn't produce any CO2 at all.

اگرچه انرژی هسته ای بسیار تمیز است، اما به هیچ وجه CO2 تولید نمی کند.

Okay, yes, there's dangers, but nevertheless, there are the occasional dangers,

خوب، بله، خطراتی وجود دارد، اما با این وجود، خطرات گاه به گاه وجود دارد، به

dare I say a small place called Chernobyl? Yes.

جرات می توانم مکان کوچکی به نام چرنوبیل را بگویم؟ آره.

But the Germans will have very safe, sophisticated

اما آلمانی ها نیروگاه های هسته ای بسیار ایمن و پیچیده

nuclear power plants that are unlikely to go wrong.

ای خواهند داشت که بعید به نظر می رسد اشتباه کنند.

Okay.

باشه.

And of course, they're also having a problem in France at the moment.

و البته، آنها در حال حاضر در فرانسه نیز مشکل دارند .

Louis will probably know because there are a lot of nuclear,

لوئیس احتمالاً می داند زیرا تعداد زیادی هسته ای وجود دارد،

because I think France produces about 70% of its energy from nuclear.

زیرا من فکر می کنم فرانسه حدود 70 درصد انرژی خود را از هسته ای تولید می کند.

It's they've been very, very good on making sure that they've got lots of clean,

آنها بسیار بسیار خوب بوده اند تا مطمئن شوند که انرژی پاک و

plentiful energy.

فراوانی دارند.

But a lot of their nuclear power plants are currently offline,

اما بسیاری از نیروگاه های هسته ای آنها به دلایل مختلف در حال حاضر آفلاین

I believe, for various reasons.

هستند.

And we're thinking of building

و ما به ساخت

a new nuclear power plant, but it won't be ready for about 20 years.

یک نیروگاه هسته ای جدید فکر می کنیم، اما حدود 20 سال دیگر آماده نخواهد شد.

We take that long to build.

ساختن ما آنقدر طول می کشد.

Well, it takes about ten years to build it.

خوب، حدود ده سال طول می کشد تا آن را بسازید.

It takes five years to get it working and then eventually you might get some electricity from it.

پنج سال طول می کشد تا کار کند و در نهایت ممکن است مقداری برق از آن دریافت کنید.

Yeah. So it's not a short term solution.

آره بنابراین این یک راه حل کوتاه مدت نیست.

Yeah, but, but yes, I can't, we can't understand

بله، اما، بله، نمی‌توانم، ما نمی‌توانیم بفهمیم

why in Germany they're shutting down their nuclear power plants.

چرا در آلمان نیروگاه‌های هسته‌ای خود را تعطیل می‌کنند.

Well I think it's all in this.

خوب من فکر می کنم همه چیز در این است.

This is all because of the environmentalists.

همه اینها به خاطر دوستداران محیط زیست است.

The greens.

سبزها.

Yes. Green it's Greta Thunberg.

آره. گرین گرتا تونبرگ است.

It's Greta Thunberg.

گرتا تونبرگ است.

And she keeps saying, how dare to everyone.

و او مدام می گوید، چقدر به همه جرات دارد.

And now I would like I would like Greta Thunberg

و حالا می‌خواهم گرتا تونبرگ

to pay our electricity bills and our gas bills, please.

قبض‌های برق و گاز ما را بپردازد، لطفا.

Yeah.

آره

Don't mind.

مهم نیست.

It's all right to go green here in the UK.

سبز شدن اینجا در بریتانیا اشکالی ندارد.

Here in the UK, we have demolished we have destroyed

اینجا در بریتانیا، ما تخریب کرده ایم و

most of our coal power stations.

بیشتر نیروگاه های زغال سنگ خود را نابود کرده ایم.

So we could, if we wanted to, we could start generating

بنابراین، اگر بخواهیم، ​​می‌توانیم تولید

emergency electricity with our coal power stations.

برق اضطراری را با نیروگاه‌های زغال‌سنگ خود شروع کنیم.

But unfortunately, we've demolished them all and we had one close to us here.

اما متأسفانه، ما همه آنها را خراب کرده ایم و یکی از نزدیکان خود را اینجا داشتیم.

It's gone in Ironbridge and

در آیرونبریج

it's gone. They blew it out.

رفته و رفته است. منفجرش کردند.

Come on. You filled it, didn't you?

بیا دیگه. پر کردی، نه؟

I didn't feel it. No, I stole somebody else's life story.

من آن را احساس نکردم. نه، من داستان زندگی شخص دیگری را دزدیدم.

Oh, don't say that.

اوه اینو نگو

Yeah, yeah. It's an explosion. Yes, Mr. Duncan.

آره آره. این یک انفجار است. بله، آقای دانکن.

And yes, so we are now relying on, I mean, wind.

و بله، بنابراین ما اکنون به باد تکیه می کنیم.

It's good to go green.

سبز شدن خوب است.

We have got plenty of wind and all that poop again

ما باد فراوان و آن همه مدفوع دوباره

and sort of solar.

و نوعی خورشیدی داریم.

But the trouble is they're unreliable, so they're good to have.

اما مشکل این است که آنها غیرقابل اعتماد هستند، بنابراین داشتن آنها خوب است.

But you need a backup for when it's not windy or it's not sun.

اما برای زمانی که باد نمی‌وزد یا آفتاب نیست، به یک نسخه پشتیبان نیاز دارید.

See, solar power's great in in in a hot country

ببینید، انرژی خورشیدی در یک کشور گرم در

somewhere like Africa where the sun was shining.

جایی مانند آفریقا که در آن خورشید می درخشید عالی است.

You can rely on that a lot more.

شما می توانید خیلی بیشتر روی آن تکیه کنید.

And if you live in a very windy country

و اگر در کشوری بسیار بادخیز

or maybe just off the coast somewhere,

یا شاید در جایی دور از ساحل زندگی

you can always rely on some wind, but not necessarily so.

می‌کنید، همیشه می‌توانید به باد تکیه کنید، اما نه لزوماً.

You want reliable sources of power.

شما منابع قابل اعتماد قدرت می خواهید.

Now Mr. Duncan's gone and not sure where he's going.

حالا آقای دانکن رفته و مطمئن نیست کجا می‌رود.

Presumably there is something not quite right with the live stream.

احتمالاً چیزی در جریان مستقیم وجود ندارد.

We don't know. But we'll. We'll keep going anyway.

ما نمی دانیم. اما خب. به هر حال به راه خود ادامه می دهیم.

Oh, here's a good joke from Vitus.

اوه، این یک شوخی خوب از ویتوس است.

Thank you, V Jasper, we can always rely on you for a nice joke.

متشکرم، V Jasper، ما همیشه می توانیم برای یک شوخی خوب به شما اعتماد کنیم.

They say money doesn't grow on trees.

می گویند پول روی درخت نمی روید.

But why do banks have branches?

اما چرا بانک ها شعبه دارند؟

Oh, very funny. Talking of trees.

اوه خیلی بامزه صحبت از درختان

A lot of trees are dying here because of the lack of water

بسیاری از درختان در اینجا به دلیل کمبود آب

now across Europe, of course,

در حال حاضر در سراسر اروپا می میرند، البته،

we've had a water crisis because of there hasn't been any rain.

ما به دلیل عدم بارندگی با بحران آب مواجه شده ایم.

And as soon as the water crisis, which is about once in every ten years,

و به محض بحران آب، که تقریباً هر ده سال یک بار است،

everybody moans at the water companies

همه از شرکت‌های آب ناله

for saying that they don't fix the leaks.

می‌کنند که می‌گویند نشت‌ها را برطرف نمی‌کنند.

Does that happen in your country?

آیا این اتفاق در کشور شما می افتد؟

But we get that a lot in our country that they will complain and moan about the water companies saying

اما در کشور ما آنقدر زیاد می‌بینیم که از شرکت‌های آب شاکی و ناله

that they aren't fixing the leaks and that's why we haven't got any water, that we haven't had any rain

می‌کنند که می‌گویند نشتی‌ها را رفع نمی‌کنند و به همین دلیل ما آب نداریم، باران نرفته‌ایم

and they'll soon be lots of rain because is on the way.

و آنها. به زودی باران زیادی خواهد بارید زیرا در راه است.

It's just a big news story.

این فقط یک خبر بزرگ است.

People like to talk about

مردم دوست دارند در مورد

the energy crisis,

بحران انرژی،

the water crisis, but they soon go away

بحران آب صحبت کنند، اما به زودی از بین می روند

and are replaced by some other news item that they want us to get excited about.

و با اخبار دیگری جایگزین می شوند که می خواهند ما در مورد آن هیجان زده شویم.

What are you talking about?

چی میگی تو؟

I'm not talking about any of it.

من در مورد هیچ یک از آن صحبت نمی کنم.

We're talking about why you disappeared.

ما در مورد اینکه چرا ناپدید شدی صحبت می کنیم.

Mr.. Well, I went, I went to, into the studio just to make sure everything was working

آقای. خب، من رفتم، رفتم، داخل استودیو فقط برای اینکه مطمئن شوم همه چیز درست کار می کند

all right, you see, because the sound

، می بینید، چون صدایی

I'm just to

که من فقط به

Inaki says the thing is

ایناکی دارم می گوید که

energy cannot be accumulated. Yes.

انرژی جمع نمی شود. آره.

And what Inaki means is or stored.

و آنچه ایناکی به معنای ذخیره یا ذخیره شده است.

So when you make electricity, it's very difficult

بنابراین وقتی برق تولید می کنید،

to store it to use it later.

ذخیره آن برای استفاده بعداً بسیار دشوار است.

So electricity always has to be on demand

بنابراین، الکتریسیته همیشه باید مورد تقاضا باشد،

because unless you've got lots of batteries everywhere,

زیرا اگر در همه جا تعداد زیادی باتری

then you might generate a lot of energy

نداشته باشید، ممکن است

from the wind or the sun when that's working.

در هنگام کار انرژی زیادی از باد یا خورشید تولید کنید.

But if you've got access that you're producing, there's no way of storing it.

اما اگر دسترسی دارید که تولید می کنید، راهی برای ذخیره آن وجود ندارد.

No, but they are.

نه، اما هستند.

Inaki, I saw something very interesting the other day.

ایناکی روز قبل یه چیز خیلی جالب دیدم.

They are trying to come up with methods of storing electricity.

آنها در تلاشند تا روش هایی برای ذخیره برق بیابند.

And one that I saw, which is very interesting.

و یکی که دیدم که خیلی جالبه.

I mean, batteries is obviously one way.

منظورم این است که باتری بدیهی است که یک راه است.

Yeah, but they're very expensive.

بله، اما آنها بسیار گران هستند.

You couldn't use those for you might have noticed that cars now are starting to use batteries.

شما نمی توانید از آنها استفاده کنید زیرا ممکن است متوجه شده باشید که خودروها اکنون شروع به استفاده از باتری کرده اند.

Well, that's what they're saying now.

خب الان همین را می گویند.

They are going to ask people apparently if you've got an electric car.

آنها ظاهراً از مردم می پرسند که آیا شما یک ماشین الکتریکی دارید یا خیر.

Yeah, there aren't very many of them now in percentage terms compared to internal combustion engines,

بله، در مقایسه با موتورهای احتراق داخلی، اکنون تعداد آنها از نظر درصد زیاد نیست ،

but they are now going to ask you to charge your car

اما اکنون از شما می‌خواهند

when there's excess energy in times of excess energy

که وقتی انرژی اضافی در زمان انرژی اضافی وجود دارد، ماشین خود را شارژ کنید

so that that electricity is, in effect, being stored in, the batteries of the car.

تا در واقع آن برق باشد. در باتری های خودرو ذخیره می شود.

So, yes.

درنتیجه بله.

So you're going to run your house off your car?

پس میخوای خونه رو از ماشینت فرار کنی؟

Well, yes. Well, how?

خب بله. خوب، چطور؟

Because that because you can.

چون چون تو میتونی

Because you can. There's going to be ways of doing that.

برای اینکه تو میتونی. راه هایی برای انجام این کار وجود خواهد داشت.

Really? What's the point? Well, it's

واقعا؟ چه فایده ای دارد؟ خوب،

you need that energy to drive your car.

برای رانندگی ماشین خود به آن انرژی نیاز دارید.

What if your wife goes out to the well? Yes, but.

اگر همسرت به چاه برود چه؟ بله اما.

And she takes the car with her.

و ماشین را با خود می برد.

But but you've got no electricity in the house.

اما شما در خانه برق ندارید.

What the point we are making is just never going to say that you are producing.

نکته ای که ما به آن اشاره می کنیم این است که هرگز نمی گوییم که شما در حال تولید هستید.

Okay. You know, it's very windy.

باشه. میدونی خیلی باد میاد

Yeah, I've just made that.

آره من همین الان درستش کردم

I've just punched a giant hole in that low.

من فقط یک سوراخ غول پیکر در آن پایین سوراخ کرده ام.

But you haven't, because if everybody uses that, if you can use the excess energy,

اما شما این کار را نکرده اید، زیرا اگر همه از آن استفاده کنند، اگر بتوانید از انرژی اضافی استفاده کنید،

then later on when the winds die down, you can then use the energy

بعداً وقتی بادها خاموش شدند، می توانید انرژی

in the battery to in the home.

موجود در باتری را در خانه استفاده کنید.

I mean, how if the car isn't there but but it's, you know, it'll help.

منظورم این است که چگونه اگر ماشین آنجا نباشد اما هست، می‌دانی، کمک می‌کند.

It's all good things.

همه چیز خوب است.

So, yeah, you might want to drive the car,

بنابراین، بله، مطمئناً ممکن است بخواهید ماشین را رانندگی کنید

of course, but if everyone know 50%

، اما اگر همه 50٪ بدانند،

because you have to let the car come and everybody, everyone has to get into the car.

زیرا باید اجازه دهید ماشین بیاید و همه، همه باید سوار ماشین شوند.

No, I'm not proposing everyone gets an electric car but that would be that was one way.

نه، من به همه پیشنهاد نمی‌کنم که یک ماشین الکتریکی داشته باشند، اما این یک راه بود.

Most people think it's the only way but it's the other way.

اکثر مردم فکر می کنند این تنها راه است اما راه دیگری است.

Okay. This this is the other way going on.

باشه. این راه دیگری است.

Giant, giant towers full of water

برج های غول پیکر و غول پیکر پر از آب

that you use the electricity to heat up

که از برق برای گرم کردن

Mr. Duncan's board. Ooh.

تخته آقای دانکن استفاده می کنید. اوه

And then the hot water and to, to remake the.

و سپس آب گرم و به، برای بازسازی.

So you storing energy in some of the way as heat or something about what

بنابراین شما انرژی را تا حدودی به عنوان گرما ذخیره می‌کنید یا چیزی در

about ways that the average person living now

مورد روش‌هایی که یک فرد معمولی که اکنون زندگی می‌کند

can do those still these and that on national level.

می‌تواند آن‌ها را در سطح ملی انجام دهد.

Yes well I'm I'm on about just generally people now

بله، من در حال حاضر به طور کلی در مورد مردم هستم

because we don't have any of those things at the moment.

زیرا ما در حال حاضر هیچ یک از این موارد را نداریم .

Do we know? But I'm just saying in the future.

آیا می دانیم؟ اما من فقط در آینده می گویم.

Yes 30 years.

بله 30 سال

No, they could do those in the hundred years.

نه، آنها می توانند این کار را در صد سال انجام دهند.

That would be quite the testing.

این کاملاً آزمایشی خواهد بود.

Very so at this point is anarchy is making is that

بنابراین در این نقطه، هرج و مرج در حال ایجاد است که

it is well known that it's difficult to store electricity.

به خوبی شناخته شده است که ذخیره برق دشوار است.

Yes, it is. It's very difficult to store electricity.

بله همینطور است. ذخیره برق بسیار دشوار است.

Whereas we're talking about saving it. Yes

در حالی که ما در مورد ذخیره آن صحبت می کنیم. بله،

We've already discussed various ways of doing

ما قبلاً در مورد روش های مختلف این کار بحث کرده ایم

so. Yes.

. آره.

So Christina says they're closing fountains.

بنابراین کریستینا می گوید که آنها فواره ها را می بندند.

Do fountains use a lot of energy?

آیا فواره ها انرژی زیادی مصرف می کنند؟

Well, they used do well. I think it's because of the water.

خوب، آنها از انجام خوب استفاده کردند. فکر کنم بخاطر آب باشه

Is it the pump?

آیا پمپ است؟

I think it's that it must be the water

من فکر می کنم این باید آب باشد

because fountain to save water fountains use water.

زیرا فواره برای صرفه جویی در فواره ها از آب استفاده می کند.

Oh, because of the drought.

اوه به خاطر خشکسالی

Yes. Yes, that's right.

آره. بله درست است.

Oh. So Riccardo has installed solar energy.

اوه بنابراین ریکاردو انرژی خورشیدی را نصب کرده است.

Well I'd love to do that.

خوب من دوست دارم این کار را انجام دهم.

Yes, but unfortunately it will never pay for itself.

بله، اما متأسفانه هرگز هزینه خود را پرداخت نخواهد کرد.

We will. We will be dead.

ما خواهیم کرد. ما مرده خواهیم بود.

We will be both dead.

ما هر دو مرده خواهیم بود.

And we will still not have paid for the solar panel.

و ما هنوز پولی برای پنل خورشیدی نخواهیم داشت.

Well, they well, that's not necessarily true, Mr. Duncan.

خوب ، خوب، این لزوماً درست نیست، آقای دانکن.

Okay. There was about £25,000.

باشه. حدود 25000 پوند بود.

No, they've come now.

نه الان اومدن

They've come down a lot in price. So how much now?

قیمتشون خیلی پایین اومده خب حالا چقدر؟

Well, the average installation cost, you know, an average sized house is about £5,000 now.

خوب، متوسط ​​هزینه نصب، می دانید، یک خانه با اندازه متوسط ​​اکنون حدود 5000 پوند است.

It's still a lot of money.

هنوز هم پول زیادی است.

It is.

این است.

But then you will save so much electricity

اما در این صورت شما در مصرف برق بسیار صرفه جویی خواهید کرد

and they now believe the at the payback time is between five and ten years.

و اکنون آنها معتقدند که زمان بازپرداخت بین پنج تا ده سال است.

Okay.

But with energy costs going up, doubling, travelling

باشه.

اما با افزایش هزینه های انرژی، دو برابر شدن، سفر

your you could that could be just a few years or five years even.

شما می توانید فقط چند سال یا حتی پنج سال طول بکشد.

So when it's five years, I would say to myself,

بنابراین وقتی پنج سال تمام می‌شود، به خودم می‌گویم،

yes, that's worth paying the money for.

بله، ارزش پرداخت پول را دارد.

But ten years or 15 years, I mean, it used to be 20 years to get your money back on solar panels.

اما منظورم این است که ده سال یا 15 سال، 20 سال طول می کشید تا پول خود را در پنل های خورشیدی پس بگیرید.

But, you know, it's five years.

اما، می دانید، پنج سال است.

I'll do it.

من انجامش میدهم.

Something wrong, Mr.

Duncan? I'm not boring. You know you're not boring me.

مشکلی پیش آمده، آقای

دانکن؟ من حوصله ندارم میدونی که حوصله ام سر نمیره

I still are.

من هنوز هستم.

Are you bored out there? Because we're going in a minute.

آیا حوصله شما سر رفته است؟ چون یک دقیقه دیگر می رویم.

We've been on for an hour and 20 minutes.

ما یک ساعت و 20 دقیقه روشن بودیم.

We were only going to stay on for an hour today. Yes.

قرار بود امروز فقط یک ساعت روشن بمونیم. آره.

Uh, right. Okay. Yes.

اوه، درسته باشه. آره.

How about solar panels? Yes, yes.

پنل های خورشیدی چطور؟ بله بله.

Garcia,

گارسیا،

we've just discussed that.

ما همین الان در مورد آن بحث کردیم.

Yes, you can.

بله، تو میتونی.

Because even when it's cloudy, they will

زیرا حتی زمانی که هوا ابری است،

produce a certain amount of energy.

مقدار مشخصی انرژی تولید خواهند کرد.

I'm just saving some of my energy now.

الان فقط مقداری از انرژی ام را ذخیره می کنم.

I'm sure I'm going to shut down for a while.

مطمئنم برای مدتی خاموش خواهم شد.

This is your show, Mr. Duncan.

این نمایش شماست آقای دانکن.

You want to change direction, so it's okay.

شما می خواهید جهت را تغییر دهید، پس اشکالی ندارد.

We will be going in a moment.

یه لحظه دیگه میریم

But Alexa was the Greek goddess

اما الکسا الهه

of electricity, maybe energy.

یونانی برق بود، شاید انرژی.

I didn't know that the Greek goddess of electricity.

من نمی دانستم که الهه یونانی برق است.

Well, sorry, did the ancient Greeks have electricity?

خوب، ببخشید، آیا یونانیان باستان برق داشتند؟

Maybe it's energy.

شاید انرژی باشه

Then maybe it's energy, uh.

بعد شاید انرژی باشه، آه.

Maybe it's the natural occurrence of electricity

شاید این اتفاق طبیعی برق

through lightning.

از طریق رعد و برق باشد.

Yeah.

آره

So that we've all got to get around to.

به طوری که همه ما باید به آن نزدیک شویم. من حدس می‌زنم

To Ricardo's house because he's got free

که به خانه ریکاردو

electricity there when the sun shining, I'm guessing.

می‌روم، چون وقتی آفتاب می‌تابد، او آنجا برق رایگان دارد.

Whereabouts are you, Ricardo?

کجایی ریکاردو؟

I'm guessing you're in a sunny, perhaps,

من حدس می زنم که شما در یک مکان آفتابی هستید،

where you can take full advantage of that.

که می توانید از آن نهایت استفاده را ببرید.

Anything else you want to talk about, Mr.

در مورد چیز دیگری می خواهید صحبت کنید، آقای

Duncan? Is it Jamila says.

دانکن؟ آیا جمیله می گوید.

Has it rained in England? No, not really.

آیا در انگلیس باران باریده است؟ نه، نه واقعا.

We have a dry week ahead of us, so it's not going to rain now until next week

هفته خشکی در پیش داریم، بنابراین تا هفته آینده باران نمی‌بارد

and till next Sunday is the next rain that we're getting.

و تا یکشنبه آینده، باران بعدی است که می‌باریم.

So we have a nice few days of weather to come our way.

بنابراین چند روز آب و هوای خوبی در پیش داریم.

Ooh, very nice.

اوه، خیلی خوبه

The sound is better.

صداش بهتره

So there was something wrong with the sound? Mr..

پس صدا مشکلی داشت؟ آقای...

I think it was just a bit low, but that's the problem.

فکر کنم فقط یه مقدار کم بود ولی مشکل همینه.

When you're, when you're doing something outside, you can't look at the equipment

وقتی هستید، وقتی دارید کاری را در بیرون انجام می‌دهید، نمی‌توانید به تجهیزات نگاه کنید،

because the equipment is all in the studio behind me.

زیرا همه تجهیزات در استودیو پشت من هستند.

So That's the problem.

پس مشکل همینه

We need a third person who can control everything

ما به شخص سومی نیاز داریم که بتواند همه چیز را کنترل کند

because I'm the controller, but I'm out here.

زیرا من کنترل کننده هستم، اما من اینجا هستم.

I'm not in the studio anyway.

به هر حال من در استودیو نیستم.

I'm glad to hear that. You can hear us now.

من از شنیدن آن خوشحالم. اکنون می توانید صدای ما را بشنوید.

I'm sorry about that.

درباره ی آن قضیه متاسفم.

How long was it off for? It wasn't off.

چه مدت خاموش بود؟ خاموش نبود

Oh, right.

درسته.

It was just low, low, low. So we had. Right.

فقط کم، کم، کم بود. پس داشتیم. درست.

We didn't have to speak up now.

الان لازم نبود حرف بزنیم

Don't do it now, because I've turned it up.

حالا این کار را نکن، چون من آن را روشن کردم.

Right. Okay.

درست. باشه.

Well we're going now aren't really.

خوب ما الان میریم واقعا اینطور نیست.

Should we go at half past. Yeah.

باید نیم و نیم برویم آره

Shall we go at half past or half past.

نیم و نیم بریم.

Half past or half past.

نیمه گذشته یا نیمه گذشته.

Okay.

باشه.

And there we go again.

و دوباره به آنجا می رویم.

Oh, yes.

آه بله.

Nowadays, smartphones are being used

امروزه گوشی های هوشمند

to a type of recharging method called supercharge mode.

به نوعی روش شارژ مجدد به نام حالت سوپرشارژ استفاده می شوند.

But it really save electricity.

اما واقعاً در مصرف برق صرفه جویی می کند.

Oh, yes, that's right.

اوه، بله، درست است.

So maybe that charges them very quickly.

پس شاید خیلی سریع آنها را شارژ می کند.

The problem with charging things is you have to use electricity to charge them.

مشکل شارژ کردن چیزها این است که برای شارژ آنها باید از برق استفاده کنید.

So that's the bit I don't understand.

پس این چیزی است که من نمی فهمم.

If you want to charge up your car,

اگر می خواهید ماشین خود را شارژ کنید،

you have to charge it with electricity.

باید آن را با برق شارژ کنید.

So keeping the electricity your car then,

پس با حفظ برق خودروی خود،

well, surely

you're still using electricity to charge

مطمئناً همچنان از برق برای

the battery.

شارژ باتری استفاده می کنید.

It's a little bit like the chicken in the egg.

کمی شبیه مرغ در تخم مرغ است.

Which, which do you do?

کدام، کدام را انجام می دهید؟

Because you can't just have batteries that have power.

زیرا شما نمی توانید فقط باتری هایی داشته باشید که قدرت دارند.

You have to put the energy into the battery,

شما باید انرژی را در باتری

which means you have to use electricity.

بگذارید، یعنی باید از برق استفاده کنید.

It's a it's like a paradox, really.

واقعاً شبیه یک پارادوکس است.

Yes. Ricardo's from Brazil

آره. ریکاردو از برزیل است

and they obviously have a lot of sun there.

و واضح است که در آنجا آفتاب زیادی دارند.

Have you seen Pedro recently?

آیا اخیرا پدرو را دیده اید؟

We want to know where Pedro is and we haven't seen him today.

می خواهیم بدانیم پدرو کجاست و امروز او را ندیده ایم.

So if you bump into him, tell him to say hi.

بنابراین اگر با او برخورد کردید، به او بگویید سلام کند.

I saw something else there.

من آنجا چیز دیگری دیدم.

Oh, yes, that's it. That set. That's a Renault. Yes.

اوه، بله، همین است. آن مجموعه. اونم رنو آره.

Very clever.

بسیار باهوش.

There is a way to store electricity

راهی برای ذخیره برق

by pumping water up from the dam.

با پمپاژ آب از سد وجود دارد.

Mm hmm. Yes.

مم هوم آره.

If you pump water up high, that's

اگر آب را بالا پمپاژ می کنید،

using electricity to pump the water up.

برای پمپاژ آب از برق استفاده می کنید.

And then you've got then that potential energy because you release the water later

و سپس شما آن انرژی پتانسیل را دارید زیرا آب را بعدا آزاد می کنید

and then that generates the electricity. Yes.

و سپس برق تولید می کند. آره.

Well, using gravity, a lot of dams do that.

خب، با استفاده از گرانش، بسیاری از سدها این کار را انجام می دهند.

That's right.

درست است.

A lot of dams have have maybe a turbine.

بسیاری از سدها شاید یک توربین دارند.

So when the water flows, the turbine will turn round and then that will generate electricity.

بنابراین هنگامی که آب جریان می یابد، توربین به دور خود می چرخد و سپس برق تولید می کند.

And then when you're not when the when it's off peak, as they say, when people

و سپس وقتی که شما در زمان اوج نیستید، همانطور که می گویند، وقتی

aren't using very much energy, they use that spare energy to pump the water back up

مردم انرژی زیادی مصرف نمی کنند، از انرژی اضافی برای پمپاژ مجدد آب استفاده می

and then that then falls down later to generate the energy. So.

کنند و سپس بعداً برای تولید انرژی پایین می افتد. . بنابراین.

Brilliant Yes.

درخشان بله.

Not what we're just talking about saving.

نه چیزی که ما فقط در مورد صرفه جویی صحبت می کنیم.

If you've got any further energy saving tips, Mr.

اگر نکات بیشتری برای صرفه جویی در مصرف انرژی دارید، آقای

Duncan, we've certainly covered a lot of them.

دانکن، ما مطمئناً بسیاری از آنها را پوشش داده ایم.

I suppose one of them is just don't use any electricity or gas ever,

فکر می کنم یکی از آنها این است که هرگز از برق یا گاز استفاده نکنید،

maybe use candles instead.

شاید به جای آن از شمع استفاده کنید.

So instead of lighting your house with electricity,

بنابراین به جای اینکه خانه خود را با برق روشن کنید،

just use candles, and maybe you can get lots and lots of candles

فقط از شمع استفاده کنید، و شاید بتوانید تعداد زیادی شمع را

in one room in the house,

در یک اتاق در خانه تهیه کنید

and then you can heat the room as well with candles.

و سپس بتوانید اتاق را با شمع گرم کنید.

And instead of having hot food, you can just have sandwiches all the time.

و به جای خوردن غذای گرم، می توانید همیشه ساندویچ بخورید.

Cold beans.

لوبیا سرد.

You can eat baked beans out of the tin without cooking them.

می توانید لوبیا پخته را بدون پختن از قالب میل کنید.

Have you tried that?

آیا شما آن را امتحان کرده اید؟

It's lovely.

دوست داشتنی است.

It's a fairly extreme, delicious saving energy.

این یک صرفه جویی در انرژی نسبتاً فوق العاده و خوشمزه است.

Well, I'm just giving some. Some ideas.

خوب، من فقط مقداری می دهم. چند ایده

They try and says that, yes, in Finland,

آنها سعی می کنند و می گویند که بله، در فنلاند،

when their prime minister isn't having parties.

زمانی که نخست وزیر آنها مهمانی ندارد.

Somebody mentioned that earlier.

کسی قبلاً به آن اشاره کرد.

They're they're actually funding research

آنها در واقع در حال تأمین بودجه تحقیقات

and they've they've got a sand battery,

هستند و یک باتری شنی دارند

which can store green energy for months at a time.

که می تواند انرژی سبز را برای ماه ها در یک زمان ذخیره کند.

I wonder how that works.

من تعجب می کنم که چگونه کار می کند.

That sounds fascinating to me, not to Mr.

این برای من جذاب به نظر می رسد، نه برای آقای

Duncan to send back a sand battery. Never heard of it.

دانکن که یک باتری شنی را پس بدهد. هرگز در مورد آن نشنیده اید.

Maybe it's storing heat. I don't know how that works.

شاید گرما را ذخیره می کند. من نمی دانم چگونه کار می کند.

But yes, they are developing ways of storing

اما بله، آنها در حال توسعه راه هایی برای ذخیره

sort of energy that's not being used.

نوعی انرژی هستند که استفاده نمی شود.

Right. I'm getting hungry, Mr. Duncan.

درست. من دارم گرسنه میشم آقای دانکن.

Turn off all those red lights, says Giovanni.

جیووانی می گوید همه آن چراغ های قرمز را خاموش کن.

Yes, the standby.

بله، حالت آماده به کار

Yeah, we all have them.

بله، همه ما آنها را داریم.

We leave our televisions on.

تلویزیون هایمان را روشن می گذاریم.

With the with the standby button on over the year.

با دکمه آماده به کار در طول سال.

That uses a lot of energy.

که انرژی زیادی مصرف می کند.

Yes, it does.

بله، این کار را می کند.

Well, you're right.

خب حق با شماست

It does. If you turn it off, it's saving money, isn't it?

این کار را انجام می دهد. اگر آن را خاموش کنید، باعث صرفه جویی در هزینه می شود، اینطور نیست؟

A little tiny red light doesn't use much energy, I suppose a million of them,

یک نور قرمز کوچک انرژی زیادی مصرف نمی کند، فکر می کنم یک میلیون از آنها،

if you had a million of those little red lights.

اگر یک میلیون از آن چراغ های قرمز کوچک را داشتید.

But it's not just the red light that's using energy.

اما فقط چراغ قرمز نیست که انرژی مصرف می کند.

The power goes through to a transformer and that's getting hot all the time.

برق به یک ترانسفورماتور می رود و همیشه داغ می شود.

So if you've got lots of devices on,

بنابراین اگر دستگاه‌های زیادی را روشن کرده‌اید

then that's true. Wasting.

، این درست است. اتلاف.

Yes Electricity.

بله برق

People are always using their charges to

مردم همیشه از شارژ خود استفاده می کنند

to charge it the batteries in their mobile phones.

تا باتری های تلفن همراه خود را شارژ کنند.

So there is always something wrong on using electricity in the house

بنابراین همیشه در استفاده از برق در خانه مشکلی

all the time, even if it's your refrigerator

وجود دارد، حتی اگر یخچال شما

or maybe your heating system uses electricity.

یا شاید سیستم گرمایشی شما از برق استفاده می کند.

So. Yeah.

بنابراین. آره

That's the problem.

مشکل همینه

It's very hard to avoid using energy, isn't it?

اجتناب از مصرف انرژی بسیار سخت است، اینطور نیست؟

Very, very hard. Very difficult.

خیلی خیلی سخته خیلی سخت.

But you can save money in other ways.

اما شما می توانید از راه های دیگر در پول خود صرفه جویی کنید.

You can buy less clothes, for example, if you are going to go and

شما می توانید لباس های کمتری بخرید ، مثلاً اگر قرار است بروید

buy maybe some.

و شاید تعدادی بخرید.

It's a new maybe you think, well, I can keep these for another year. Hmm.

این یک چیز جدید است، شاید فکر کنید، خوب، من می توانم اینها را یک سال دیگر نگه دارم. هوم

Only buy things when they wear out.

فقط وقتی چیزهایی را بخرید که فرسوده شوند.

You know, instead of buying a new car, I think.

میدونی به جای خرید ماشین جدید فکر میکنم.

Well, I'll keep this car for another two years.

خوب، من این ماشین را تا دو سال دیگر نگه می دارم.

Shall I get a new car or a pair of trousers?

یک ماشین جدید بگیرم یا یک شلوار؟

Councils and a lot of people are cancelling subscriptions, aren't they, Mr.

شوراها و بسیاری از مردم اشتراک را لغو می کنند ، اینطور نیست، آقای

Duncan?

دانکن؟

So if you subscribe to Netflix

بنابراین اگر در Netflix

or something like that or Sky

یا چیزی شبیه به آن یا Sky

TV, maybe you cancel that subscription.

TV مشترک شوید، ممکن است آن اشتراک را لغو کنید.

Big Latino scum.

تفاله لاتین تبار بزرگ

Uh oh. Haven't seen that one.

اوه اوه اون یکی رو ندیدم

Then you can save money that way.

سپس می توانید از این طریق پول پس انداز کنید.

I've cancelled my subscription to that.

من اشتراک خود را برای آن لغو کردم.

But you never let me see that, Mr.

اما شما هرگز اجازه نمی دهید من آن را ببینم، آقای

Duncan.

دانکن.

Yeah, I know.

آره میدونم

Yeah. So you don't have to.

آره بنابراین شما مجبور نیستید.

You know, if you have to pay for the energy bills you can save money by.

می دانید، اگر مجبور به پرداخت قبوض انرژی هستید، می توانید در هزینه های خود صرفه جویی کنید.

And that's what a lot of people are doing on.

و این کاری است که بسیاری از مردم در حال انجام آن هستند.

There's a mass cancellation of subscriptions.

لغو دسته جمعی اشتراک ها وجود دارد.

But we do thing we don't have Netflix because most of the stuff on there is garbage.

اما ما کاری را انجام می دهیم که نتفلیکس نداریم زیرا بیشتر چیزهای موجود در آنجا زباله است.

The only thing we

تنها چیزی که

have, I will be honest with you, I do have Amazon Prime,

داریم، من با شما صادق خواهم بود، من آمازون پرایم را دارم،

but thinking of getting rid of that, I'm thinking of cancelling

اما در فکر خلاص شدن از شر آن، به لغو

that completely as well.

کامل آن نیز فکر می کنم.

And no, I'm not going to watch the new Lord of the Rings TV show

و نه، من برنامه تلویزیونی جدید ارباب حلقه ها را تماشا

because I have no interest in Lord of the Rings.

نمی کنم زیرا هیچ علاقه ای به ارباب حلقه ها ندارم.

The book may be very interesting.

ممکن است کتاب بسیار جالب باشد.

Nice, but not the movies and not this new TV show that is coming on very soon, which apparently

خوب است، اما نه فیلم ها و نه این برنامه تلویزیونی جدید که به زودی اکران می شود، که ظاهراً

cost $1 billion,

یک میلیارد دلار هزینه داشته است،

the most expensive TV show ever, ever made anywhere in history.

گران ترین برنامه تلویزیونی که تا به حال در تاریخ ساخته شده است.

It better be good for that.

بهتر است برای آن خوب باشد.

Well, I've got news for you, Steve.

خوب، من برای شما خبری دارم، استیو.

Thank you.

Foetus Foetus is welcoming Cruz Castro to our livestream.

متشکرم.

جنین جنین از کروز کاسترو به پخش زنده ما استقبال می کند.

So that's at least two new people.

بنابراین حداقل دو نفر جدید هستند.

Hello, Cruz Castro.

سلام، کروز کاسترو.

Nice to see you here today. Hi.

خوشحالم که امروز شما را اینجا می بینم. سلام.

Welcome. Yes.

خوش آمدی. آره.

And I hope you're enjoying it, but we're not going to be here for much longer.

و امیدوارم که از آن لذت برده باشید، اما ما برای مدت زیادی در اینجا نخواهیم بود.

No, but we are here when when do we normally hear Mr.

نه، اما چه زمانی به طور معمول آقای

Jones? Sunday and Wednesday.

جونز را می شنویم؟ یکشنبه و چهارشنبه.

So I will be back with you on Wednesday

بنابراین من چهارشنبه با شما بازخواهم گشت

and hopefully I will be in the studio and hopefully everything will be back to normal.

و امیدوارم در استودیو باشم و امیدوارم همه چیز به حالت عادی بازگردد.

We will see what happens.

ما خواهیم دید که چه اتفاقی می افتد.

You never know these days.

این روزها را هرگز نمی دانید.

You never know what will happen next.

شما هرگز نمی دانید چه اتفاقی خواهد افتاد.

Yes, I'm yes. Cancelling subscriptions.

بله، من بله هستم. لغو اشتراک ها

Subscriptions is a big thing that people are doing

اشتراک ها کار بزرگی است که مردم

in anticipation of higher energy bills.

در انتظار افزایش قبوض انرژی انجام می دهند.

So they're saving money now and things like Netflix.

بنابراین آنها در حال حاضر پول و چیزهایی مانند نتفلیکس را پس انداز می کنند.

Mr. Jenkins there's a lot of content on there, isn't there too much?

آقای جنکینز مطالب زیادی در آنجا وجود دارد، زیاد نیست؟

And you can never watch it all.

و شما هرگز نمی توانید همه آن را تماشا کنید.

So Do you actually get value for money?

بنابراین آیا واقعاً ارزش پول را دریافت می کنید؟

And most of it's rubbish.

و بیشتر آن زباله است.

But of course we do understand we haven't got children,

اما مطمئناً ما می‌دانیم که بچه نداریم،

but we understand the pressure that a lot of parents feel

اما فشاری که بسیاری از والدین احساس

because their children are probably pressurising them to have like the Disney Channel.

می‌کنند را درک می‌کنیم، زیرا احتمالاً فرزندانشان به آنها فشار می‌آورند که مانند کانال دیزنی داشته باشند.

Yes. Disney Plus is the one that everyone is talking about.

آره. دیزنی پلاس همان چیزی است که همه در مورد آن صحبت می کنند.

And you know what children are like when they want something?

و می دانید بچه ها وقتی چیزی می خواهند چگونه هستند؟

They don't give up.

آنها تسلیم نمی شوند.

They don't give up.

آنها تسلیم نمی شوند.

And you might feel pressure to I but you can say to your children, well,

و ممکن است به من فشار بیاورید، اما می توانید به فرزندان خود بگویید، خوب،

do you want heating in the house or do you want to be able to watch films on demand?

آیا می خواهید در خانه گرم کنید یا می خواهید بتوانید فیلم ها را در صورت درخواست تماشا کنید؟

Yes. Do you want to watch the latest pile of garbage from Disney

آره. آیا می خواهید آخرین انبوه زباله های دیزنی را تماشا کنید

or do you want to have nice warm toes and fingers?

یا می خواهید انگشتان پا و انگشتان گرم خوبی داشته باشید؟

Probably most children would probably say they would rather have the Disney Channel,

احتمالاً بیشتر کودکان احتمالاً می‌گویند که ترجیح می‌دهند کانال دیزنی

the latest garbage from Disney.

، آخرین زباله‌های دیزنی را داشته باشند.

Well, I mean, they've got lots of things on them.

خب، منظورم این است که آنها چیزهای زیادی روی خود دارند.

I'm sure some of it's very good.

من مطمئن هستم که برخی از آن بسیار خوب است.

But anyway, yes, it's gone. Have passed.

اما به هر حال، بله، از بین رفته است. گذشتند.

I'm using your accent now, Mr. Duncan.

من الان از لهجه شما استفاده می کنم، آقای دانکن.

3:30. Half past.

ساعت 3:30 نیم.

Three oh, it's half past.

سه اوه، نیم گذشته است.

Well, in fact, it's not 3:30.

خب، در واقع ساعت 3:30 نیست.

It's actually 28 minutes

در واقع 28 دقیقه

away from for even the UK.

با بریتانیا فاصله دارد.

So shall we go? Shall we go?

پس بریم؟ بریم؟

Shall we just close all of this down, going early but closing it all down if you want to stay down. No.

آیا همه اینها را ببندیم، زودتر برویم، اما اگر می‌خواهی پایین بمانی، همه را ببندیم. نه

Okay. I've had enough. That's not very nice.

. باشه. به اندازه کافی داشته ام. این خیلی خوب نیست.

Can't take any more.

دیگه نمیتونه تحمل کنه

But yes.

اما بله.

So, yes.

So we we're going because we want to go for a long walk

درنتیجه بله.

بنابراین ما می‌رویم چون می‌خواهیم برای یک پیاده‌روی طولانی برویم

and have a closing time early today we had a bit of a stress.

و وقت تعطیلی زودهنگام داشته باشیم امروز کمی استرس داشتیم.

I had a bit of a stressful day yesterday. Okay.

دیروز یه روز پر استرس داشتم باشه.

Bit upsetting.

کمی ناراحت کننده

But, you know, life, life sometimes

اما، می دانید، زندگی، زندگی گاهی اوقات

throws you these challenges.

شما را به این چالش ها می اندازد.

But we we'll talk about that another time.

اما ما در مورد آن یک بار دیگر صحبت خواهیم کرد.

I get upset.

من ناراحت می شوم.

I'm feeling a challenge right now standing here.

من در حال حاضر در اینجا ایستاده احساس چالش می کنم.

Oh, here we go.

اوه، ما به اینجا می رویم.

I've got to get rid of the the pornography.

من باید از شر پورنوگرافی خلاص شوم.

Is that something that you you would not subscribe to in order to save money?

آیا این چیزی است که برای صرفه جویی در هزینه مشترک آن نمی شوید؟

I would definitely not subscribe to them.

من قطعا مشترک آنها نیستم.

No, no.

نه نه.

Well, I luckily, I don't need. To date they've gone.

خب، من خوشبختانه، من نیازی ندارم. تا امروز رفته اند

No, anyway, I've deleted.

نه به هر حال پاک کردم

That's good.

خوبه.

Let's go, shall we?

بیا بریم

All right, everybody, you lovely viewers, thank you very much for watching us today, whatever this was.

بسیار خوب، همه، شما بینندگان دوست داشتنی، از اینکه امروز ما را تماشا کردید، هر چه که بود، بسیار متشکرم.

But everything will be back to normal on Wednesday.

اما از چهارشنبه همه چیز به حالت عادی باز می گردد.

I will be in the studio,

من در استودیو خواهم بود،

so I will sign off first.

بنابراین ابتدا امضا می کنم.

Yes, well, apply to everybody.

بله، خوب، برای همه اعمال شود.

Have a lovely week.

هفته خوبی داشته باشید

I'm going as well. Then I'll be going together.

منم دارم میرم بعد من با هم میریم

Yeah, let's just say that.

بله، همین را بگوییم.

Which is go over there just like this.

که به همین شکل به آنجا بروید.

I just.

من فقط.

How am I going to say something?

چطوری چیزی بگم؟

Face your usual phrase.

با عبارت معمول خود روبرو شوید.

Thank you.

Okay, Steve,

متشکرم.

باشه، استیو،

thank you very much for watching us.

از اینکه ما را تماشا کردی بسیار متشکرم.

I'm back on Wednesday, Mr.

من چهارشنبه برگشتم، آقای

Steve is not here on Wednesday.

استیو چهارشنبه اینجا نیست.

I don't know what he's doing, to be honest.

راستش نمی دانم دارد چه می کند.

He could be anywhere, anywhere in the world.

او می تواند در هر نقطه ای از جهان باشد.

And of course, until the next time we meet here, you know what's coming next.

و البته، تا دفعه بعد که در اینجا ملاقات می کنیم، می دانید که چه چیزی در راه است.

Yes, you do

بله، فعلاً کار را انجام می دهید

ta ta

for now.

.

I hope you've enjoyed today's live stream, and I hope he will join us again

امیدوارم از پخش زنده امروز لذت برده باشید و امیدوارم او دوباره به زودی به ما بپیوندد

very soon.

.